نرم افزار تلگرام اپلیکیشنی که اطلاعات را محصور میکند
زندانی به بزرگی مخاطبان تلگرامی
شما هم کانال تلگرام دارید؟ درست مثل خیلی دیگر از کسانی که حرفی برای گفتن دارند، من، شما و حتی خانوادههای ما نیز حالا یک کانال اختصاصی تلگرام دارند و میتوانند همه حرفهای خود و خبرهای مهم خانوادگی و اجتماعی خود را در کانالهای تلگرام نشر دهند. بعضی از این کانالها حتی، به بیش از یک میلیون مخاطب هم رسیدهاند. چه جالب! میتوانی برای یک میلیون نفر حرف بزنی و عکس و فیلم برایشان بگذاری. میتوانی کارهای اقتصادی و فرهنگی و سیاسی کنی. با این حجم مخاطب میشود حتی حزب هم تشکیل داد!
جالبتر اینکه نرم افزار تلگرام یک ابزار بینالمللی نیست. ابزاری است که در کشور روسیه و ایران کاربرد وسیعتر یافته و بهسرعت ابزارهای اطلاعرسانی دیگر را نیز زیر چتر خود گرفته و حتی بعضی را نیز خفه کرده است!
اینکه سرور تلگرام در انگلیس است یا جای دیگر، اینکه اطلاعات کجا ذخیره میشوند و در اختیار چه کسانی قرار میگیرند، نه که اهمیتی ندارد، تلگرام نباشد، دهها وسیله و برنامه ارتباطی دیگر هست که به جای تلگرام از آن استفاده کنیم و کارمان را پیش ببریم؛ واتساپ، ویچت، وایبر، اینستاگرام و فیسبوک و… از این دستهاند که هر یک ابزارهاییاند برای ردیابی و گرفتن اطلاعات انبوه. دستهبندی و فروش اطلاعات این ابزارها نیز موضوعی نیست که چندان پوشیده مانده باشد.
تلگرام اما چیز دیگری است، با ویژگیهای جذاب و خواستنیتر. میتوانی گروههای بزرگ چندین هزار نفری تشکیل دهی و کانالهای اطلاعرسانی با مخاطبان انبوه ایجاد کنی. این امتیازی نیست که بتوان به راحتی از آن گذشت. آن مخاطبان انبوه و انتقال و ارسال مطالب آسان و ایجاد یک کانال فقط در کمتر از یک دقیقه! اما با این امکان فوقالعاده و تاریخی، چرا این وسیله فقط در ایران اینقدر پرکاربرد است؟ چرا مترقیان آمریکایی و اروپایی از آن استفاده نمیکنند؟!
پاسخ به این پرسش ساده است. اشتباه نکنید. نمیخواهم بگویم تلگرام یک ابزار جاسوسی از ایرانیان است. بله هست! دیکشنری این نرمافزار به بیش از دهمیلیون واژه خاص در سراسر دنیا مجهز شده تا به محض تایپ از سوی کاربر، آن کاربر را به کاربران ستارهدار تبدیل کند.
اما امکاناتی که این برنامه به دست داده است، خیلی خطرناکتر از یک وسیله جاسوسی است؛ تلگرام ابزاری است برای محصور کردن مردم در یک حصار رسانهای تا فقط خودشان برای خودشان حرف بزنند و صدایشان بیرون نرود. یک چیزی مثل عایق صوتی! و این در اینجا خیلی خطرناک است. شما مطلب مینویسی تا دنیا متوجه تفکر و حرفت بشوند، اما در کانالهای رنگارنگ تلگرام، بر اساس استانداردهای جهانی حفظ حریم خصوصی، فقط آنانی متوجه میشوند که عضو کانال یا گروهاند و این یعنی به اندازه جمعیت زمین، دایره مخاطبانت کاهش مییابند.
اطلاعات و کانالهای نرم افزار تلگرام در موتورهای جستوجو قابل بازیابی نیستند. در سالهای اخیر وبلاگهایمان را تعطیل کردیم و به کانالهای تلگرامی کوچیدیم و این یکی از بزرگترین اشتباهاتی بود که فقط ما گرفتارش شدیم و نه غربیها و حتی نه عربها.
اطلاعاتی که در صفحات وب منتشر میشوند، میتوانند در همان گوگل و موتورهای جستوجوی دیگر، ترجمه شده، به فرهنگهای گوناگون راه یابند و دیده شوند. آیا دانش یا حتی حرفی که در تلگرام میزنیم، در خود کانالهای تلگرامی قابل بازیابی و استفاده است؟
تمام اهمیت نکته در همین است. برنامهریزی سازمانهای امنیتی دنیا، در حال زندانی کردن اندیشه ماست؛ در حال به زنجیر کردن حرفها و ایدههای ماست که قبلتر از این در وبلاگمان مینوشتیم. نوشتههای وبلاگ ما در موتورهای جستوجو با کلیدواژههای بیشمار قابل دستیابی بود اما حالا با این پدیده خطرناک، گمان میکنیم که با مخاطبی انبوه سروکار داریم؛ ولی به واقع اینگونه است که داریم خودمان برای خودمان در زندانی مجازی سخنرانی میکنیم. با این اوصاف، آیا نمیتوان تلگرام را ابزاری برای به زنجیر کشیدن اندیشههای ایرانی دانست.
مسجد کجاست؟ یک چاردیواری در گوشه و کنار شهر که نمازهای یومیه در آن به جماعت خوانده میشود و دیگر هیچ. این شاید نخستین پرسشی باشد که میتوان درباره مسجد پرسید. جایگاه مسجد در تمدن اسلامی چیست؟
به همین بهانه سراغ دکتر مهدی ناظمی اردکانی، دبیر کارگروه مدیریت کلان دستگاههای فرهنگی شورای عالی انقلاب فرهنگی رفتیم و موضوع مسجد را با او در میان گذاشتیم.
گویا در حال حاضر کارگروهی ذیل شورای عالی انقلاب فرهنگی، مشغول تدوین سند ملی مسجد است. این گفتوگو در چارچوب همین موضوع شکل گرفت. در ادامه همراه بنیانا باشید
به نظر شما جایگاه مسجد در تمدن اسلامی چیست؟ آیا صرفاً کارکرد تربیتی دارد یا جایگاه حاکمیتی و سیاسی هم دارد؟
حضرت امام(ره) بهعنوان معمار انقلاب اسلامی و بزرگترین شخصیت الهی و سیاسی در قرون اخیر، فلسفه وجودی مسجد و نقش مسجد در پیروزی انقلاب اسلامی و ساخت جمهوری اسلامی و تمدن اسلامی را اینگونه بیان میکنند: «مسجد محلی است که از آن باید امور اداره شود. این مساجد بود که این پیروزی را برای ما درست کرد. این مساجد مراکز حساسی است که باید به آن توجه شود.» (صحیفه امام، جلد 13، صفحه 15) این جمله خیلی کلیدی و اساسی است.
ما قطعاً باید سیاستها و راهبردهایمان را از امام بگیریم. بنابراین ما برای اینکه بسنجیم که انقلاب اسلامی چقدر پیروز شده است، باید ببینیم مساجد ما چقدر به این معیار حضرت امام نزدیک است. یعنی چقدر مساجد مرکز اداره امور هستند. این شاخص است.
ممکن است کسی بگوید انقلاب که در سال 57 پیروز شد، اما ما میگوییم در سال 57 نخستین مرحله انقلاب اسلامی پیروز شد. یعنی نظام شاهنشاهی را از بین برد، اما انقلاب اسلامی در حال پیشرفت و پیروزیهای بعدی است. یکی از این عرصههایی که باید انقلاب اسلامی برای پیروزی در آن تلاش کند؛ مسجد است.
در حال حاضر با توجه به این معیار ما چه وضعیتی داریم؟
روشن است. مساجد نقش پررنگی در اداره امور ما ندارند. ما در حال حاضر در کشور 74هزار مسجد داریم. نیمی از این تعداد مسجد اصلاً غیر فعال هستند. از آن تعدادی که فعال هستند بیش از نیمی از آن به حداقل وظیفه و کارکردی که مربوط به مسجد است، میپردازند.
یعنی فقط نماز جماعت و اینگونه مناسک. نخستین کاری که پیامبر بعد از ورود به مدینه انجام دادند ساختن مسجد بود و بر محور مسجد، جامعه سامان گرفت. ما اگر میخواهیم رویکرد دینی و اسلامی بر همه امور حاکم باشد باید مسجد محور باشد. یعنی رویکرد عبادی بر همه امور حاکم باشد.
در ابتدای انقلاب مساجد پایگاه فعالیت سیاسی هم شدند. اگر اینگونه نبود حضرت امام(ره) نمیتوانست مبارزه علیه حکومت شاه را هدایت کنند. جریان سیاسی انقلاب، احزاب و گروهها نبودند. حتی این گروهها مثل لیبرالها، مارکسیستها و ملیها جلوی انقلاب ایستادند.
در دوره دفاع مقدس هم ما نمیتوانستیم بدون حضور مساجد به پیروزی برسیم. یعنی کار عبادی در کار نظامی هم نقش دارد. با این رویکرد، دیگر مسوولیتها به عنوان طعمه محسوب نمیشوند. ما اکنون دو نوع مدیر داریم. مدیران نجومی و مدیران مسجدی. مدیری که از مسجد برخاسته نشود یا پیوندش با مسجد را قطع کند، مدیری میشود که حقوق نجومی میگیرد.
مسجد با نظامات سیاسی و تمدنی جدید چگونه باید مواجهه داشته باشد؟ مثلاً دولت گاهی بهعنوان رقیب مسجد عمل میکند.
در تمدنهای دیگر ما محوریتی برای مسجد نمیبینیم. مسجد خاص مکتب اسلام است. اگر ما این محوریت مسجد را گرفتیم و به آن شکل دادیم، میتوانیم به عنوان الگو آن را مطرح کنیم. در جاهایی که مقاومت به جوانان برگشته ما حضور مسجد را میبینیم.
نظامات جدید بر این مبنا تشکیل نشده و لهذا ما باید کل این نظامات را از نو مهندسی کنیم تا بتوانیم نظام ولایت را پیاده و آن را در طول گسترده کنیم. ما متاسفانه این را در برنامههای خودمان نتوانستیم اعمال کنیم. در برنامههای توسعه دوم، سوم، چهارم و حتی پنجم این قانون ثبت شده که در طرحهای تفصیلی شهرها مسجد باید محور محله باشد، ولی آیا این گونه بوده است؟
محور یعنی بهترین نقطه دسترسی همه اهالی محل. محله محور میخواهد که همان مسجد است. کل شهر هم محور میخواهد که همان مسجد جامع شهر است. امام مسجد هم محور انسانی محله است. محور اخلاقی و سیاسی و… . امام جمعه هم باید محور کل شهر باشد.
این یک نظام نوین است که ما با آن فاصله زیادی داریم. قطعاً ما باید در نظامهای موجود تجدیدنظر کنیم. آنچه مثلاً مقام معظم رهبری به آن مهندسی فرهنگی گفتند. امروز میگویند باید مساجد را به دانشگاه ببریم. به نظر من برعکس است. باید دانشگاه را به مسجد بیاوریم. یعنی مدارس و دانشگاهها را باید ذیل مساجد فعال کنیم.
این تصویری که شما از مسجد ایدهآل نشان میدهید بر فرض که بسیار مطلوب باشد؛ اما بر طبق واقعیات موجود چگونه میشود به آن نزدیک شد؟ دستگاههای سیاستگذار باید چه نقشی ایفا کنند؟
ما باید اولاً نگاه کلان و آرمانی را در نظر داشته باشیم و آن را در بین جوانان توسعه دهیم. اما بعد از آن باید در سطح خرد عمل کنیم. مثلاً ما امروز محلهای با 50 هزار نفر جمعیت داریم که مسجد ندارد. پس اولاً باید وضعیت موجود را بشناسیم و اطلس مسجد کشور را دربیاوریم و مثلاً در شهر تهران ببینیم سرانه مسجد در محلههای مختلف چقدر است.
این حداقلی است که باید انجام دهیم. فقیرترین شهر از نظر تعداد مسجد تهران است. تهران بیشترین بانک و مدرسه و درمانگاه و سینما را دارد؛ اما از نظر مسجد فقیر است. نکته دوم این است که مسجد باید مدیر داشته باشد. مدیر مسجد روحانی مسجد است؛ اما امروز ما روحانی به تعداد لازم نداریم و باید اینها را تربیت کنیم.
روزی ما از نظر پزشک کمبود داشتیم و حتی از کشور هند پزشک وارد میکردیم اما با آموزش پزشکی به جایگاهی رسیدیم که حتی مازاد پزشک داریم. آیا درباره روحانیت ما اینگونه عمل کردیم؟ خیر. به همین دلیل پاسخگوی نیازهای ما نیست. روحانیای که میخواهد در دستگاه دولتی انجام وظیفه کند، در دستگاه قضا کار کند و در دستگاههای دیگر فعالیت کند، دیگر نمیتواند مسجد را اداره کند.
ورودی حوزههای علمیه ما 14هزار نفر است. یعنی ظرفیت پذیرش خیلی محدود است. قدم دوم این است که اگر بخواهیم مسجد وظایف خود را انجام دهد باید کار پژوهشی انجام دهیم و ببینیم چگونه میتوان مسجد را بر اساس این آموزهها اداره کرد.
قدم سوم این است که نتایج این پژوهشها را پیاده کنیم. قطعاً در این مرحله با مقاومت روبهرو خواهیم شد. من مثال میزنم. اگر بخواهیم فرزندانمان سبک زندگی اسلامی داشته باشند باید آموزش دینی ببینند. این آموزش در مساجد و توسط روحانی انجام میشود؛ اما امروز ما بچهها را به مدرسه میفرستیم.
اگر بخواهیم این تحول صورت بگیرد، قطعاً مقاومتهایی انجام خواهد شد. اما تغییر بنیادین درآموزش و پرورش یعنی همین. اگر کسی بگوید آیا این کار شدنی است، میتوان مسجد صنعتگران مشهد را مثال زد. در آنجا نزدیک 300 دانشآموز مشغولند که ذیل مسجد، مباحث آموزشی و پرورشی به آنها منتقل میشود. البته این کار نباید با اجبار صورت بگیرد.
سند ملی مسجد چه وظایفی را برای این تحول باید ذکر کند؟
سند ملی مسجد در واقع دو هدف اصلی دارد؛ یکی شکلدهی رویکرد سازگار با مسجد در مهندسی و مدیریت نظامات کشور؛ رویکردی آرمانی درباره مسجد. دومین هدف این است که راهنمای اقدامات خرد ما باشد و اهداف کوتاه مدت و میان مدت و بلندمدت ما را محقق کند.
حضور هنرمندان و ورزشکاران در اردوهای جهادی، موجب جلب توجهات بیشتری نسبت به این حرکت جهادی شده است. آخرین نمونه این حضورها، سرکشی آقای مجید مجیدی، کارگردان نامدار سینمای ایران و سازنده فیلم «محمد رسولالله » در روستای قلعه سیمون از توابع شهرستان اسلامشهر بوده است.
مجید مجیدی روز یکشنبه در کنار مسوولان محلی و جهادگران بسیجی در روستای قلعه سیمون شهرستان اسلامشهر حاضر شد تا عملیات بازسازی این روستای محروم آغاز شود. طبق اعلام سازمان بسیج سازندگی قرار است که با حضور 650 جهادگر در قالب بیست تیم جهادی، 51 منزل مسکونی برای مردم محروم این روستا ساخته شود. علاوه بر این سولههای اشتغالزایی و مراکز درمانی نیز در برنامه عمرانی این روستا در نظر گرفته شده است.
مجید مجیدی و کیانیان: دست جهادگران را میبوسیم
البته حضور برخی از عوامل سینما از جمله بازیگران و کارگردانان و همچنین برخی از ورزشکاران موارد مشابه قبلی هم داشته است. از جمله حضور آقایان مهران رجبی و علی اوسیوند و جلیل فرجاد و عبدالرضا اکبری و حسین رضازاده و فرشاد پیوس.
آقای رضا کیانیان نیز از این حرکت حمایت کرده بود. او در صحبتهایی که با پایگاه اطلاعرسانی سازمان بسیج سازندگی داشته است، با اشاره به پدیده ناگوار مهاجرت از روستاها به شهرها، اردوهای جهادی را برای ایجاد امید و اشتغال و کارآفرینی و رونق روستاها تشویق کرده است.
کیانیان جهادگران بسیجی را دقیقا همان بچههای نسل جنگ و دفاع مقدس دانسته بود و گفته بود: آن روز جنگ ما نظامی بود و امروز نبرد ما در خدمترسانی و حضور در مناطق محروم معنا مییابد. باید به این جهادگران خداقوت گفت و دست آنها را بوسید.
مجیدی در این مراسم ضمن ابراز خوشحالی از حضور در میان جهادگران بسیجی و مردم مستضعف قلعه سیمون، گفت: نمیدانم چه کاری انجام دادهام که خداوند توفیق حضور در میان بچههای مخلص جهادگر و بسیجی و مردم شریف قلعه سیمون را نصیبم کرده است.
مجید مجیدی افزود: جهادگران باید قدر خودشان و قدر لحظات خدمت رسانی به مردم را بدانند. بچههای بسیجی با خدمت به مستضعفان کار بزرگی میکنند و من دست تکتک آنها را می بوسم. یقینا برکت این خدمترسانی را در زندگی آیندهشان خواهند دید. مجیدی در ادامه صحبتهایش به حضور دندانپزشکان در این روستای محروم و درمان رایگان مردم مستضعف اشاره کرد و گفت: من به حال این جوانان مومن غبطه میخورم.
خدمت داوطلبانه به مستضعفان را نمیتوان قیمتگذاری کرد. مجید مجیدی تاکید کرد: محرومیتی که در روستای سیمون قلعه دیدم، غیر قابل تحمل است و قلبم به درد آمده. نمیدانم کسانی که دستدرازیهای نجومی به بیتالمال میکنند، چه جوابی برای محرومان و مستضعفان کشور دارند. آنها باید از اعمال زشت خود شرمسار و خجالتزده باشند.
فضایی به دور از آلودگیها
آقای فرشاد عالی، مدیریت اطلاعرسانی سازمان بسیج سازندگی در گفتوگو با «صبحنو» درباره حضور و حمایت این افراد چنین گفت: اردوهای جهادی مختص همه مردم است و رفع غبار محرومیت از چهره این مناطق را به عنوان ماموریت خود تعریف کردهایم.
عالی احساس هنرمندانی چون مجیدی از حضور در چنین محفلهایی را بسیار مثبت ارزیابی کرد و گفت: آقای مجیدی میگفت که واقعا حالم خوب شده است. اتفاقات و انسانهایی را دیدهام که خیلی حالم را خوب کردهاند.
عالی در پاسخ به این سوال که این افراد جذب چه چیزی در فضای اردوهای جهادی میشوند، گفت: شرایط ما به گونهای است که در زندگی روزمره دچار آلودگی میشویم و این بر ما اثر میگذارد. از فیشهای نجومی بگیرید تا دروغ و … اینها آرامش را از افراد میگیرند، اما در فضای اردوهای جهادی و در مناطق محروم، بسیاری از این آلودگیها اساسا وجود ندارند و تعریف نشدهاند.
در اردوهای جهادی افراد نه فقط از بیتالمال برداشت نمیکنند که حتی از جیب خود هم هزینه میکنند. برخی چلهنشینی میکنند تا توفیق حضور در اردوهای جهادی را پیدا کنند. در این مناطق محروم حقیقتا انسانهایی حضور دارند که آلوده به گناه نیستند. هنرمندان این فضاها را درک میکنند و لذت میبرند. بچههای جهادی از بعد از نماز صبح وارد کار میشوند و تا شب مشغولاند و بعد هم مناجات و رازونیاز دارند. پزشکانی داریم که رایگان خدمت میکنند و ساعتها وقت میگذراند.
مریلا زارعی مهمان بعدی ماست
عالی درباره برنامههای بعدی پیشبینی شده برای حضور هنرمندان در اردوی جهادی گفت: استقبال عزیزان هنرمند از این حرکت بسیار مثبت بوده است.
ما از بسیاری از هنرمندان از جمله خانم مریلا زارعی برای حضور در این برنامه دعوت کردهایم و ایشان پذیرفتهاند و در حال برنامهریزی برای حضور هستیم. یکی از نکات مهم در ارتباط با این حضورها استمرار حضور است یعنی به دنبال آن هستیم که این حضورها به چند ساعت و چند روز همراهی محدود نشود و استمرار داشته باشد.
به گزارش بنیانا ؛ نشست خبری تهدیدات نوین علیه مسلمانان با موضوع بیوتروریسم با حضور « نادر طالب زاده » و دکتر « علی کرمی »، سیدنظامالدین موسوی مدیرعامل خبرگزاری فارس و نمایندگان رسانههای داخلی و خارجی روز -دوشنبه 11 مردادماه- در سالن اجتماعات خبرگزاری فارس برگزار شد.
*نادر طالب زاده : بعد از حادثه منا چهره واقعی آل سعود نمایان شد
بنا بر این گزارش، نادر طالبزاده ضمن ابراز خرسندی برای حضور در این نشست، گفت: مسائلی که امروز میخواهم مطرح کنم، حدود 10 سال است قصد بازگو کردنشان را دارم، اما تا به حال فرصت مقتضی برایش پیدا نشده است.
وی ادامه داد: چندی پیش در برنامه «عصر» میهمان آقای کرمی بودم و در آنجا بحث بیوتروریسم مطرح شد. بعد از آن، به برنامه «راز» رفتم و در آن درباره بیتوجهی مسلمین به برخی موضوعات از جمله آلوده بودن آب زمزم و معماریهای موجود در سرزمین عربستان صحبت شد.
نادر طالب زاده افزود: حدود 9 سال پیش در سرزمین عربستان تحقیقهایی انجام دادم که گزارشهای آن را به صورت مستند در اختیار دارم و قصد دارم که در این نشست آنها را برای حضار به نمایش درآورم.
این کارگردان همچنین ادامه داد: در واقع از این سکوت تعجب میکنم که چرا هیچکس هیچ چیزی درباره مسئله به این مهمی نمیگوید و بعد از اتفاقات اخیر، چهره آلسعود به صورت واقعی نمایانگر شده است.
وی با بیان اینکه حضور آقای کرمی در این زمینه بسیار تأثیرگذار بود، بیان داشت: تحقیقهای آقای کرمی در این باره برای ما بسیار راهگشا بود. ویروس فانوکس میکروبی است که توسط پنتاگون طراحی شده و طبق تحقیقهای ما میکروبی است که ایمان و اعتقاد در عبادت را در مسلمانها میبرد.
,
*گفتند در مجامع عمومی ماجرای آلودگی آب زمزم را بیان نکنیم
نادر طالب زاده در ادامه صحبتهای خود گفت: آبی که مردم در مکه و مدینه مینوشند آلوده به آرسنیک است و چندین سال پیش، دوستان در هلالاحمر این موضوع را به من گفتند، اما در ادامه، سفارش کردند که چنین چیزی را در مجامع عمومی بیان نکنم، چرا که این آب به دلیل حضور در آن سرزمین تقدس خاصی برایشان دارد. حتی در سال 2006 وزارت جهانی بهداشت این موضوع را اعلام کرده بود.
علی کرمی در ادامه این نشست خبری گفت: حدود 30 سال بود که این موضوع را میدانستم، اما آن را مطرح نکرده بودم. برخیها میگفتند بیان این مطلب عین سیاهنمایی است و در جلساتی که داشتیم، تحولاتی در این زمینه مطرح شد که تصمیم گرفتیم آن را بیان کنیم.
در این جلسه به همراه آقای طالبزاده نکاتی را بیان خواهیم کرد که برای همه حضار تازگی خواهد داشت. اگر الان در مجامع بینالمللی جنگ سخت دیده نمیشود، اما جنگ نرم وجود دارد و دشمنی غربیها به مسلمانان کمتر نشده و آنها تحت هر شرایطی میخواهند به مسلمانان صدمه بزنند.
وی ادامه داد: ما در جهت بیوتکنولوژی در حال تحقیق هستیم و به دلیل تخصصی که در حوزه پدافند عامل دارم و شناختی که در این زمینه کسب کردهام، مسائلی را مطرح خواهم کرد. تمامی این حرفها مستند است و سندهایش هم موجود است و اگر کسی گفت توهمی بیش نیست، میتوانیم با نشان دادن این اسناد، حرف خود را ثابت کنیم.
تا الان در هیچ رسانهای در این باره صحبت نکردیم، اما با شرایط موجود، زمان آن رسیده که این صحبتها بیان شود، آن هم در شرایطی که اسلام توسط غربیها تحت فشار است. من به صورت روزمره با اقصینقاط دنیا و علوم به روز شده در ارتباطم و مطمئن باشید مسائلی که بیان میکنم برای مردم مفید است.
,
*آب زمزم مطهرترین و گواراترین آب دنیا بود
نادر طالب زاده در بخش دیگری از صحبتهای خود گفت: دغدغه دیگر ما تکلیفی است که در برابر سایر مردم جهان داریم، چرا مردم مسلمان در سایر نقاط جهان باید آب آلوده بنوشند؟ قبل از آلودگی این آب، یادم است توسط آزمایشگاهی، آب زمزم را چک کردند و مطهرترین آب اعلام شد، اما چه اتفاقی میافتد که الان همین آب آلودهترین اعلام میشود.
وی ادامه داد: بعد از حج خونین، آلودگی این آب اعلام شد و ما با آمارهایی که در دست ما قرار گرفت (تختخوابهای درمانگاهها و سرماخوردگیهایی که در طولانیمدت التیام پیدا میکرد) مصممتر شدیم. چرا در این چند سال، همه زوار از روز اولی که پا به سرزمین عربستان میگذاشتند، بلااستثنا مریض میشدند و تا روز آخر، این مریضی با آنها همراه بود، حتی وقتی که به ایران یا کشورهای خود وارد میشدند نیز مدام به آنها میگفتند بیماری شما واگیر دارد، مراقب باشید دیگران را مریض نکنید.
نادر طالب زاده با بیان صحبتی از یک کشیش مسیحی گفت: یادم است یک کشیش مسیحی میگفت مواظب افرادی که از حج میآیند باشید، چرا که سرماخوردگی دارند و ممکن است به شما آن را منتقل کنند. در نتیجه اینکه این افراد کاری کردند که اگر تمامی این نقاطی که تا الان مطرح کردم را به هم بچسبانیم به این نتیجه میرسیم که آلودگی آب عربستان، بدون برنامهریزی نبوده است.
وی در ادامه بیان داشت: چندین سال پیش کشور انگلیس نیز در بیانیهای اعلام کرده بود که آب زمزم آب آلودهای است. فانوکس همان میکروبی که توسط پنتاگون و اسرائیل طراحی شده نیز در همان آزمایشها مطرح شده و ما باید موضع دفاعی و درستی را در برابر چنین مسئلهای بگیریم. در سال 2007 که به مکه سفر کرده بودم، با افراد مختلف مصاحبههایی داشتم که آنها را برایتان پخش میکنم.
,
نادر طالب زاده :بیماریهایی که توان عبادت را میگیرند/ میخواهند شور معنوی را مهار کنند
در ادامه مراسم کلیپی پخش شد که مربوط به بیماری حجاج ایرانی در سال 75 بود. بیماری هایی که حجاج ایرانی را ضعیف ساخته و توان عبادت را از آنها می گیرد.
در ادامه نادر طالب زاده تصریح کرد: آب زمزم آلوده به نیترات است و بسیار خطرناک است این را پزشکانی که در آن زمان در مکه حضور داشتند گفتند ولی بحث آرسنیک را مطرح نکردند. آن زمان من اشرافی به بیوتروریسم نداشتم و فقط می دانستم که عده ای در مکه بیمار می شوند و وقتی برمی گردند نیز عده دیگری را بیمار می کنند. آنها با این بیماری حال عبادت و خداجویی را از مسلمانان می گیرند. آنها در حج تمتع 20 سال است که این کار را می کند. در این مدت هر کس از آب آن بشکههای نارنجی خورد، آلوده شد و دولت جنایتکار سعودی نسبت به آن شانه خالی کرد.
این طراحی متعلق به پنتاگون است و این شور معنوی که انقلاب اسلامی به وجود آورده را می خواهند مهار کنند. این بحث بیماری را ادامه دار کرده اند و عقبه آن نیت و تلاش امریکا و اسرائیل است که دولت سعودی به آن عمل کرد. امروز ما نقطه هایی که با هم فاصله دارند را به هم می چسبانیم. چیزی به حج خونین و بیماری ها و آب زمزم نمی چسباند اما ما آنها را کنار هم قرار داده ایم.
,
به گزارش فارس، در ادامه علی کرمی نیز با نشان دادن تصویری عنوان داشت: دکتر به نقاط خوبی اشاره کردند و من باید بگویم که پنتاگون برای این ماجرا برنامه مفصلی دارد که بخش هایی از آنها فاش شده است. تمام پروژه ها و آزمایش هایی که روی حیوانات شده، در ویدئویی که ما تهیه کرده ایم موجود است. رفتار شما مربوط به هورمون محصول مغزی است و آنها این ژن را در ساختار ژنتیکی برده اند و به بدن حیوانات منتقل کرده اند. این ژن اگر بالا یا پایین برود رفتارها تغییر میکند.
,
*دکتر علی کرمی : دشمنان جمعیت مسلمانان را هدف گرفتهاند
علی کرمی ادامه داد: قبلا کتابی منتشر شده بود با نام The god gene منتشر شده و در آن هم اشاره شده که رفتار با این ژن قابل تغییر است. پروژه فانوکس واکسن ضد بنیادگرایی است. در این فیلم هم می بینیم که کسی سوال می کند می تواند آنها دیگر با سلاح نظامی از پس ما برنمیآیند و این بار به مکه آمدند تا جمع مسلمانان تمام دنیا را آلوده کنند.
سالها این تست انجام می شود تا به نتیجه ای که می خواهند برسند. دکتر سراغ پزشک هلال احمر رفته و نشان می دهد که افراد کاروان من دیگر حال عبادت ندارند. من در 32 سال مداوم این موضوعات را تدریس می کردند و بعدا متوجه شدیم اینها روی جمعیت کار می کنند.
علی کرمی همچنین به کتاب زبان خدا اشاره کرد و اظهارداشت: همه چیز در درون شماست. کشور اشغالگر صهیونیست بیشترین دانش را در این زمینه دارد و برنامه های خطرناکی برای ما دارد. ایران در چند موضوع برند است که یکی از آنها زعفران است و دارند ویروسی برای از بین بردن آن طراحی می کنند.
حتی زعفرانی که خارج از کشور پرورش دادند مثل ایران نبود و حالا دارند خاک ایران را هم می برند. خاویار، فرش و پسته هم برندهای ایران است. حالا درباره پسته نیز همین کار را می کنند که نهال ها از امریکا می آید و به درختهای ایرانی قلمه می زنند. زیرساخت های پسته در حال از بین رفتن است.
,
*دکتر علی کرمی : برنامههای طولانی مدت برای کنترل جمعیت مسلمانان
علی کرمی در بخش دیگری از سخنانش به مقاله ای اشاره و عنوان داشت: میگویند شومن وحشت شدهای نمیگذارند واقعیتها را بیان کنیم. سال گذشته 10 روز قبل از حج سخنرانی کردم و گفتم که حج امسال را امن نمی بینم و آن فاجعه روی داد. یک پزشک نیز عنوان کرده است که کشته شدگان سال گذشته حج مسموم شدند.
او همچنین به مطلبی اشاره کرد که نمایندگی کشورمان در سازمان ملل هدف حمله ویروسی قرار گرفت و تصریح کرد: ما در حوزه بیوتروریسم خیلی پیشرفته هستیم.
علی کرمی در ادامه سخنان نادر طالب زاده گفت: آنها فهمیده اند که یک عنصر مشکل ساز وجود دارد و آن ایمان است. شهادت طلبی است. ایمان را از آنها می گیریم و خودشان به ما نزدیک می شوند. 2 ابزار برای کنترل خاورمیانه دارند. یکی نفت و دیگری غذا. بعد هم به دنبال آلوده کردن مواد غذایی ما می روند.
وقتی حاجی برمی گردد به اطرافیان خود هم آب زمزم می دهد و چه چیزی از آن راحت تر است؟ یا سال های گذشته بحث سرقت ژنتیکی راه انداختند به بهانه کمک به بیماران سرطانی که ما سریع در برابر آن واکنش نشان دادیم. یا بعد از آن بحث nssm200 از سوی هنری کیسینجر مطرح شد که جمعیت جهان باید کنترل شود و مخصوصا شیعیان. یا بعد از آن توطئه کنترل جمعیت را مطرح کردند که توسط وزیران بهداشت آن زمان ما اجرایی کردند.
علی کرمی اظهارداشت: پروژه ژنوم ایرانی از سوی دانشگاه استنفورد انجام شده است. ژنوم ایرانی باید از طریق ایرانی ها انجام شود. حق ندارد یک کشور خارجی به ژنوم کشور ما را داشته باشد. چرا دانشگاه استنفورد؟ چون 3 ایرانی در آن دانشگاه هستند و هیچ کس هم صدایش درنیامد. هزینه آن هم از سوی یک شرکت بهایی پرداخت شده است.
خدا را شکر آن قدر سر و صدا کردم تا بالاخره در دستور کار سپاه و وزارت اطلاعات قرار گرفت. ترور بیولوژیک صدها سند دارم که در حال انجام است. از من می پرسند که می توان این موضوع را اثبات کرد؟ ثابت کردن آن بسیار سخت است. در ذهنم یک پرسشنامه طرح کردم. فکر می کنم آیت الله املش ترور بیولوژیک شده اند. برای حذف معنویت کار می کنند. چه به روش سایبری. اینها جنگ نرم است و نوظهورند و خاص مسلمانان است.
کرمی همچنین به پروژه ترور در المان اشاره کرد و این تست ها ادامه دارد. امسال مکه برای ایرانیان بسیار خطرناک است و کسانی که از طریق کشور سوم می روند بدانند که تحت نظر اسرائیل هستند و آنها روی این افراد تست خواهند کرد.
مساله دیگر موضوع محصولات غذایی تراریخته است که خوشبختانه مسئولان نسبت به آن اخطار داده اند. دشمنان دارند مسلمانان را به یک نوع بیماری خاص مبتلا می کنند که از دین خود بگذرند.
به گزارش فارس، بخش دیگری از این مراسم به طرح پرسش از سوی خبرنگاران اختصاص داشت که کرمی در پاسخ به این پرسش که چطور می توان افکار عمومی را نسبت به خطر بیوتروریسم آگاه کرد که ایجاد وحشت نکند؟ گفت: اگر از طریقه علمی و بدون حاشیه به سوالات پاسخ داده شود قطعا آگاهی نسبت به آن بسیار زیاد خواهد بود.
,
*ترورهایی که قابل اثبات نیستند
وی همچنین در ادامه سوالی با این مضمون که چندین چهره از طریق ابتلا به بیماری ترور شده اند، روند بیماری دکتر طالب زاده چگونه بوده است؟ عنوان داشت: مشکل این است که طرف مورد نظر خودش متوجه نمی شود و سالها زمان گذشته است. نه می توان نمونه گیری کرد و نه می توان ثابت کرد. آن فرد هم نمی داند که چطور آلوده شده است؟
آقای طالب زاده همان طور که اعلام شده است، در عراق بودند که چمدانشان به سرقت می رود و کاملا می دانستند که ایشان در کدام هتل هستند و آقای طالب زاده از فردای روزی که چمدان را باز کردند سرفه هایشان شروع شده و حتی سرفه های خونی داشته اند. وصل کردن نقاط به هم تا اثبات قطعی کار بسیار سختی است. پزشکان هم هیچکدام نمی توانند تشخیص بدهند.
قبلا و در گذشته به ترورهای خیابانی دست می زدند که آلارم بدهند و حالا دیگر مخفیانه دست به ترور می زنند. نقدی که من داشتم که زود اعلام شد این بود که یاسر عرفات مشکوک به ترور توسط پلوتونیوم 212 بود. بیوتروریسم یک تعریف غیر رسانه ای دارد که از طریق هرچه جز تفنگ و بمب باشد می گویند که بیولوژیک کشته شده است.
نادر طالب زاده نیز عنوان داشت: من هیچ وقت درباره این موضوع خودم صحبت نکردم و تنها در یک محفل دوستانه درباره اش حرف زدم که رسانه ای شد و بعد هم مجبور شدم درباره اش حرف بزنم. من با یک کاروانی از شیعیان از بیروت رای پیاده روی به کربلا رفتیم. اما همه چمدان هایمان در جایی که اقامت داشتیم در حومه کربلا دو مامور امنیتی آمدند و سراغ من را گرفتند.
بعد آمدند و گفتند بروید چمدان را تحویل بگیرید. من آن موقع تب داشتم و نرفتم. رئیس کاروان کسی را فرستاد تا چمدان من را گرفت.من درگیر کنفرانس افق نو و صهیونیسم و … بودم و فکر میکردم به خاطر این موضوع لپ تاپ من را می خواستند. بعد هم گفتند کار nsa است آژانس امنیت ملی امریکا که بر همه چیز عراق سوار است.
نادر طالب زاده افزود: من این حادثه را جایی عنوان نکردم اما از آن شب دیگر هیچ شبی نتوانستم بخوابم. مدام سرفه می کنم و حالم خوب نبود. من که 40 کیلومتر پیاده روی می کردم دیگر نتوانستم راه برود. اگر آب زمزم رصد نمی شود، من که دیگر هیچ وقت دیده نمی شود. در حالی که من قصه هایی دارم که باید گفته شود.
به گزارش فارس، در ادامه خبرنگاری از طالب زاده پرسید که چطور پیش از این بحث آرسنیک موجود در آب زمزم عنوان نشده بود ولی الان این اجازه برای طرح آن داده شده؟ که وی در پاسخ گفت: این که آب آلوده به آرسنیک است در سال 2006 اعلام شده است. این اعلامیه رسمی انگلیس است. اما الان فرصت خوبی فراهم شد. در حقیقت ما برای جامعه جهانی اسلام می گوییم نه فقط برای ایران.
دیگر کشورها برای مسلمانان خود گفته اند اما ما نگفته ایم و بهره برداری نکرده ایم. اما امسال همه چیز رو است و کاملا شفاف است. امسال هم که ما حج نمی رویم و راحتیم. هر سال می گفتند مردم به حج می روند و آنها را دچار وحشت نکنیم. کسی توجه نمی کند و حال عکسالعمل ندارد. این که آب گوارای زمزم را آلوده می کنند همه کشورهای اروپایی گفتند اما باز هم جمهوری اسلامی باز هم سکوت کرد.
,
دکتر علی کرمی :رواج آدامسهای ناس با قیمت بستهای 500 تومان
دکتر علی کرمی نیز در همین رابطه عنوان داشت: عربستان بسیار صریح درباره ایران رفتار می کند و من نمی دانم که چرا این قدر ملایم در این باره رفتار می کنیم؟ ما باید مدام کوتاه بیاییم؟ من مدام در حال مطالعه هستم. کشور ما امنترین کشور منطقه است و اینها به این موضوع حسادت می کنند.
رهبر معظم انقلاب چند بار باید در این باره هشدار بدهند؟ در دنیا موضوع قبل از اقدام مهم است اما در ایران بعد از اقدام تازه به یادشان می افتد. وزیر بهداشت بعد از حادثه منا گفت که یک کانتینر از جنازه ها را آوردند و من هشدار دادم که نمونه برداری کنید و نگذارید که جنازه ها دفن بشوند چون بیرون آوردنشان سخت است. من بحث این ترورها را حس می کنم.
وی افزود: چرا ما مسلمان ها حقمان را نمی گیریم؟ مسئولین همیشه بالا باشید و حواستان جمع باشد. بیوتروریسم هر لحظه در کشورمان در حال وقوع است. دام و غذای آلوده در حال وارد شدن به کشور است. مواد مخدر جویدنی در حال حاضر به قیمت 500 تک تومن در حال خرید و فروش است.
یا آدامسی که در آن ناس وجود دارد. بیوتروریسم به گونه ای است که فرد اصلا متوجه نمی شود. بعضی ها نمی خواهند این حرف ها را بزنیم. من تحت فشارم حتی به تهدید اخراج و قطع حقوق. نباید شک کرد که در کشتار منا ماموری که فقط نشسته و نگاه می کند و راه ها را بستند و معلوم نیست چه ماده ای پخش کردند.
,
آیا نباید من اقدام کنم و آن پزشک مصری که این حرف ها را می زد به ایران دعوت نمی کنیم؟ آب در 3 جا دفن شده است و جسدها به راحتی دفن شدند. 500 جسد آوردند و وزیر بهداشت میگفت که وقتی در کانتینر را باز کردند ما از بوی عفونت در حال خفه شدن بودیم و این یک نوع مسمومیت بود.
,
به گزارش فارس، در ادامه نیز خبرنگاری عنوان کرد که با توجه به این سخنان به نظر می رسد که برخی از مسئولین دولت جمهوری اسلامی، این مسئولان تلاش می کنند که این موضوع پنهان بماند و باز نشود؟ که طالب زاده در پاسخ عنوان داشت: من نمی توانم به این سوال پاسخ شفاف و صریح بدهم. این مسئولین خیلی هایشان اهل تحقیق نیستند و نمی توانند خبرها و تحقیقات را بخوانند و اینکه یک وجدان و صراحت می خواهد و یک نسلی سستی کرده است.
من همان موقع با معاون مسئول حج و زیارت صحبت کردم و گفتم که ویروس آویدونیروس تست شده و پادزهر آن هم گفته اند اما اتفاقی رخ نداد. وقتی بی بی سی یک برنامه ای درباره مسمومیت آب زمزم ارائه کرد من هم توانستم بعد از 3 سال بحث را باز کنم.
,
*شومترین آدمهای دنیا در پشت پرده ترورهای بیوتکنولوژیک
وی ادامه داد: چرا من بعد از 7 بار طواف باید آبی را بخورم که 3 برابر توان بدنم آلوده به سم آرسنیک است. دنیا خیلی این مسائل را تحمل نمی کند اما در این مورد باید اقدامی کرد. کمپین جدی به راه انداخت و مستند ساخت. همه ما یک وظیفه ای داریم. نسل جوان باید این موضوع را پیگیری کند. ما یک تکلیف شرعی داریم که باید آن را انجام بدهیم.
شومترین آدمهای روی زمین پشت این موضوع هستند. به ما می گویند محور شرارت. آن وقت ما هستیم یا شما که آب را آلوده کرده اید و دستیارشان هم عربستان سعودی است. ما روز اولی که وزیر خارجه حکم گرفت با وزیر ارشاد تماس گرفت که جلوی کنفرانس افق نو را بگیرید و آن را برگزار نکنید.
یک سال و نیم عقب افتاد و من دیگر در حوزه های دیگر هم رمقی ندارم و حال این کارها را ندارم. یک بخشی از ماجرا به همین دولتی که هست برمی گردد اما سوای دولت ارگان های دیگر هم نسبت به آن بی توجهی کردند درحالی که جزو تکالیف است و اینجا حوزه مبارزه با استکبار است.
طالبزاده تصریح کرد: اگر من این سخنان را در یک دانشگاه امریکایی هم بگویم مردم با اشتیاق بسیار گوش می دهند و عکسالعمل نشان می دهند. این روزها پرونده جنایات بسیار سنگین شده است.
همچنین خبرنگار دیگری درباره تلاش طالب زاده برای مستندسازی این جنایات پرسید که وی گفت: من بعد از اعلام عمومی با مستندسازان دیگری صحبت خواهم کرد که درباره این رویداد که بین المللی هم هست مستندهایی ساخته شود. من دلم برای میلیونها مسلمانی می سوزد که سکوت در مقابل آنها مسئولیت می آورد. پرونده این موضوع به 25 سال قبل برمی گردد. ربع قرن است که مردم را آلوده می کنند و از زیر آن شانه خالی کردهاند.
,
*ماجرایی که درگیر بروکراسی اداره شده است
به گزارش فارس، یک خبرنگار دیگر نیز پرسید که آیا شما تلاش مشخص انجام داده اید که یک کمیته ای تشکیل شود که پیگیر باشد و همچنین راه کار و راه حل مشخصی برای جلوگیری و پیشگیری و درمان این بیماری ها پیدا کرده اید؟ در این رابطه کرمی گفت: من اجازه ندارم در این باره سخن بگویم ولی ده ها پاکت به دست من رسیده و آن ها را آنالیز کرده ایم و یک مورد هم بود که در خاش روی داد و 9 نفر در یک چادر کشته شدند.
بنده در تجربه طولانی خود نمونه های بسیاری دیده ام. ما مکاتبات بسیاری داریم و متولی این موضوع وزارت اطلاعات است نه سازمان پدافند. بیوتروریسم که متولی آن وزارت اطلاعات باشد هم باز کاری پیش نمی رود چون موضوع انسانی آن به وزارت بهداشت می رسد، موضوع حیوانی آن به دامپزشکی و .. هماهنگ کننده ای وجود ندارد.
چند روز پیش ما را به یک کنفرانس رادیویی دعوت کردند اما دو نفر سازمانی دیگر که حضور داشتند گفتند که در این باره سخن نگویید. برای اینکه نمی خواهند جامعه دچار وحشت می شود. شاید اگر پرستیوی و العالم هم اینجا بودند این موضوع ابعاد بین المللی بیشتری به خود می گرفت شاید آن وقت داخلی ها هم به فکر می افتادند.
حضرت آیتالله خامنهای در بیست و هفتمین سالگرد رحلت حضرت امام خمینی(رحمهاللهعلیه) سخنان راهبردی و مهمی بر زبان جاری کردند. ایشان طبق سنت هرساله در جوار مرقد امام که بر بازخوانی و بازاندیشی در سنت امام و انقلاب اسلامی اهتمام دارند، این بار در کنار همه موارد، به جایگاه و ضرورت پیشرفت در نظام اسلامی اشاره داشتند.
در فرازی مهم ایشان فرمودند: «یکی از آن مبانی اساسی و ارزشهای اساسی عبارت است از اعتقاد به پیشرفت، اعتقاد به تحول، به تکامل، و تعامل با محیط، البته با پرهیز از انحرافها و خطاهایی که در این راه ممکن است وجود داشته باشد. تحول و تکامل؛ هم فقه ما، هم جامعهشناسی ما، هم علوم انسانی ما، هم سیاست ما، هم روشهای گوناگون ما باید روزبهروز بهتر بشود، اما به دست آدمهای خبره، به دست آدمهای وارد، به دست انسانهای اهل تعمق و کسانی که اهلیت ایجاد راههای نو را دارند؛ نیمهسوادها و آدمهای ناوارد و مدعی نمیتوانند کاری انجام بدهند. به این باید توجه داشت؛ اینها همه یک صراطی است که چپ و راست دارد؛ از وسط جاده باید حرکت کرد».
تأکید بر اعتقاد به پیشرفت در نظام اسلامی، ضرورت تحول و تکامل، تعامل با محیط، فهم توأمان ثابتات و مقتضیات زمانه، فراگیری عرصهها و دانشهای مورد نیاز به تحول و تکامل و پیشگیری از انحراف و خروج از جاده اصلی اصیل اسلامی اهم گفتهها و ملزومات آن در بیان حضرت آقا هستند.
معالوصف در این یادداشت بنا بر آن است که به بخش دوم کلام ایشان پرداخته شود. این بخش فراتر از نگاه نظری به ضرورت کار، با نگاهی آسیبشناسانه به تاریخ تحول در حوزه و دانشگاه به کارگزاران تحول اشاره دارند. فرازهای قبلی و بعدی دیگر اشاره مستقیمی به این مبحث ندارند.
اگر سخنرانیهای دیگر حضرتآقا را فعلاً و موقتاً نادیده بگیریم آشکار میشود در بحث تحول در علوم انسانی یا ایشان کارگزارمحور (نیروی انسانی) هستند یا در موقعیت کنونی اشکال اساسی را در کارگزار میبینند نه سازمانها و ساختار و نهادهای جمهوری اسلامی. اگر هم برای دومی مانعیت و صعوبیتی قائل باشند، ریشه آن را در اولی میجویند.
حضرت آقا برای کارگزاران واقعی این عرصه خصائصی را برمیشمارند که به نظر میرسد همراه با کنایه به برخی اقدامات و اشخاص در طول این سالیان بوده است. از نظر ایشان تحول و تکامل از یک انسانی برمیآید که ایجاباً وارد (متخصص)، خبره (عمیق و صاحبنظر)، اهل تعمق و نوپرداز باشند و سلباً ناوارد، نیمهسواد، و مدعی (متخصص توخالی) نباشند.
آخرین تجربه نظام برای تحول میتواند مؤید همین معنا باشد. بعد از فتنه 88 و دلنگرانیها از اولاً برخی اساتید و دانشآموختگان سکولار حوزه علوم انسانی و درثانی کمکاری در تولید علوم انسانی اسلامی، رهبر انقلاب اسلامی را بر آن داشت که با تشکیل یک شورای مستقل از وزارت علوم (به عنوان متولی اصلی تولید علم و طراحی رشته) در قلب شورای عالی انقلاب فرهنگی با عنوان «شورای تحول و ارتقا در علوم انسانی» زیر نظر دکتر غلامعلی حداد عادل بازبینی اساسی و نه فرمالیته و صوری، به مثابه تجربه سالهای طولانی جمهوری اسلامی در این زمینه، رشتههای علوم انسانی انجام بگیرد.
12 رشته اصلی برای این مهم برگزیده شدند و برای هریک، کارگروهی مستقل تشکیل شد. در اینجا و از همان ابتدا یک مشکل ساختاری مهم روی داد که فعلاً مجال بازگشایی آن نیست. ولی در پی اختلافاتی میان وزارت علوم و شورای عالی، وزارتخانه به طور مستقل با بودجهای اندک، کار بازبینی در رشتههای گوناگون علوم انسانی را به دانشگاه علامه طباطبایی به ریاست حجتالاسلام صدرالدین شریعتی واگذار کرد.
بنا به گفتههای شریعتی همه رشتههای علوم انسانی غربی از طریق افزودن نقد اسلامی به سرفصل دروس گذشته یا اضافه کردن واحدی جدید برای معرفی یک رشته بر اساس آیات و روایات (مثلاً جامعهشناسی از دیدگاه آیات و روایات) اسلامی شدهاند. این یعنی تحول فرمالیته محض!
البته کوششهای موازی شورای تحول و ارتقا جدیتر از این بوده است. بازنگری از اهداف و ضرورت رشته شروع شده، طراحی عناوین جدید درسی با توجه به تحولات جدید علمی در جهان و شرایط بومی ایران به صورت اجماعی انجام گرفته و در نهایت در قالب سرفصلها و تألیف کتابهای جدید درسی درمیآمده است.
البته اقدامات این مجموعه هم بینقص نبوده است. با وجود این، با فرارسیدن زمان اجرای طرح (به طور مشخص رشته علوم سیاسی)، در دولت یازدهم، جمعی از اساتید عموماً سکولار از طریق نامهنگاری و اعمال فشار گوناگون مانع از اجرایی شدن طرح جدید شدند.
مطالعه تجربه اخیر درسهای فراوانی دارد و از آن جمله میتوان به این 2 مورد اشاره کرد. نخست آنکه علوم انسانی به شکل دستوری و یکشبه بومی و قوی نمیشود بلکه به اجماع نخبگانی و سالهای مدید تولید محتوا نیازمند است. دوم اینکه این تحول در ایران گرفتار بیماری دیوانسالاری شده است که هم از ظهور استعدادها جلوگیری میکند و هم به هدر رفتن منابع انسانی و مالی منجر میشود.
—
یادداشت: مجید بهستانی ( عضو هیات علمی دانشگاه امام حسین (ع) ) روزنامه صبح نو شمار25
نامه سرگشاده حسن عباسی خطاب به فرماندهٔ ارتش جمهوری اسلامی
کارشناس مسایل سیاسی در پیامی نسبت به محتوای کلیپی که اخیرا در فضای مجازی منتشر شده است، عذرخواهی نمود.
به گزارش بنیانا ، حسن عباسی بعد از انتشار کلیپی تقطیع شده از سخنانش در فضای مجازی، در پیامی از ارتش عذرخواهی نمود. نامه سرگشاده حسن عباسی بدین شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
امیر سرلشکر سید عطاءالله صالحی
فرمانده محترم کل ارتش جمهوری اسلامی ایران
سلام علیکم
با تقدیم احترام
مستحضرید که تقطیعی یک دقیقهای از یک جلسه از سلسله جلسات دروس تخصصی دانش دکترینولوژی در دانشگاه تهران منتشر گردیده که شنیدهام موجب رنجش دوستان من در ارتش جمهوری اسلامی شده است. مایل بودم در روزهای قبل مصدع اوقات شوم و مراتب عذرخواهی قلبی خود را به جای آورم تا جنابعالی به جامعه ارتش انقلابی اسلام تقدیم بفرمایید، اما در تماسی که با استاد ارجمندم امیر دریادار کوچکی داشتم، ترجیح بر این شد تا پس از رفتن من به دادسرای نظامی باشد که شائبهٔ تأثیر بر دادگاه پیش نیاید؛ از اینرو پس از حضور در دادسرای نظامی، امروز فرصتی حاصل شد که با تأخیر چند روزه، مراتب عذرخواهی خود را به جنابعالی به عنوان فرماندهٔ برادران غیور ارتشی تقدیم نمایم. اما برای شفافیت موضوع، چند نکته را به استحضار جنابعالی میرسانم:
۱ـ تقطیع مطالب علمی، فلسفی، روایی، و قرآنی در تاریخ همواره به عنوان یک اقدام رذیلانه مطرح بوده است؛ مانند آنکه مشرکی، آیهٔ قرآن را تقطیع میکرد که «لاتقربوا الصلوه» و نتیجه میگرفت که به نماز نزدیک نشوید؛ حال آنکه این آیه قبل و بعد دارد و فهم و استنباط از آن، نیازمند در نظر داشتن همهٔ آیه است.
۲ـ به تبع، تقطیع «یک دقیقهای» از جلسهٔ ۲۳۰ دورهٔ طرحریزی استراتژیک در افق ۱۴۱۴ در دانشگاه تهران، به تاریخ ۱۳۸۹/۰۴/۳ موسوم به کلبه کرامت نیز مصداق همان رفتار است. دورهٔ طرحریزی استراتژیک در افق ۱۴۱۴، مبتنی بر کلیات دانش دکترینولوژی است که در تنها کرسی نظریهپردازی مستمر علوم انسانی در سطح تهران است که از ۱۳۸۵ تاکنون در یک بازهٔ زمانی ده ساله استمرار داشته و به توفیق الهی، اکنون به جلسهٔ ۶۵۰ رسیده است.
الفـ مباحث علوم اقتدارآفرین که در این سلسله جلسات مطرح شدهاند، طیف وسیعی از موضوعات را در بر دارد که نه تنها شامل مباحث سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، فلسفی، جامعهشناسی، ژئوپلتیک، ژئواستراتژیک، و ژئوکالچر است، که حوزههای روانشناسی، کلام، ارتباطات، هنر، منطق، حقوق اساسی، تاریخ، امنیت، و علوم قرآنی را در بر میگیرد. اندیشهجویان این کلاسها تاکنون ۲۸۴ پایاننامهٔ دکتری و کارشناسی ارشد را در موضوعات مذکور دفاع کردهاند.
بـ تعدادی از افسران جوان ارتش نیز در جمع دانشجویان این دورهها هستند که موفق به اخذ گواهی فارغالتحصیلی شدهاند. همچنین تعدادی از فرماندهان ارتش، سپاه، و نیروی انتظامی نیز به صورت غیرحضوری از این مباحث استفاده میکنند که امیر سرافراز ارتش اسلام سرتیپ پوردستان از آن جمله هستند که همواره در طول سالیان ـ از ۱۳۸۹ به این سو ـ پیگیر دریافت فیلم کلاسها بوده و از طریق دفترشان، کتباً ما را مورد محبت و لطف خود قرار دادهاند.
جـ در طول جلسات متعدد از ۶۵۰ جلسهٔ برگزارشده در این دوره، به دفعات به ابعاد گوناگون نقش استراتژیک ارتش جمهوری اسلامی ایران در چهارچوب قدرت ملی پرداخته شده است؛ برای نمونه در جلسهٔ ۲۰۵ که در ۱۳۸۸/۱۲/۰۶ در دانشگاه تهران برگزار شد، با توجه به عملیاتی شدن پروژهٔ ساخت ناو جماران، به طور مبسوط به موضوع ضرورت اجرایی شدن قابلیت استراتژیک نیروی دریایی ارتش در قالب نیروی دریایی راهبردی پرداخته شد. البته ـ و احتمالاً ـ مستحضرید که ایدهٔ نیروی دریایی استراتژیک، در جلسات دکترین مشترک نیروی دریایی ارتش و سپاه در ۱۳۷۴ مطرح شد. آن جلسات که در دفتر فرماندهی وقت نیروی دریایی برگزار میگردید توسط خود آقای شمخانی مدیریت میشد، و برادرانی چون سردار فدوی، یا بزرگانی همچون دریادار شهید رودکی و مرحوم تیمسار دانهکار در مباحث درگیر بودند. ماحصل آن مباحث را در سال ۱۳۷۵ در قالب ‹دکترین دست دراز› نگاشتم که نخستین متن استراتژیک نیروی دریایی شد و اکنون پس از بیست سال بهمرور، اهداف پیدایش نیروی دریایی استراتژیک بیشازپیش نمایان میشود.
دـ در سخن از دورهٔ خدمت در نیروی دریایی، خالی از لطف نیست که از مأموریتهای بازرسی مشترک در سطح نیروهای مسلح نیز یاد کنم که اوج همدلی ارتش و سپاه بود؛ چه در بازرسیهای عملیاتی که همراه با تیمسار یگانهفر به نمایندگی از ارتش و سپاه میرفتیم و از ایشان بسیار آموختم، و چه در بازرسیهای اعزامی از ستاد کل نیروهای مسلح در بازهٔ ۱۳۷۰ تا ۱۳۷۵ تحت فرمان شهید صیاد شیرازی که در گروه عملیات زیر نظر تیمسار شاهینراد توفیق خدمت داشتم و در کنار تیمسار پیرایش که ارشد تفنگداران دریایی ارتش بود بازرسی از نیروهای تکاور و تفنگدار ارتش و سپاه را بر عهده داشتیم. در ماجرای تشویق جناب آقای حبیب سیاری در جریان بازرسی سراسری سال ۷۵-۱۳۷۴، پس از بازدید از جزیرهٔ ابوموسی، و ارزیابی از تیپ تفنگداران و تکاوران دریاییِ تحت امر ایشان، همان شب در ناو خارک در جلسهٔ نهایی بازرسی، با توجه به حسن فعالیت ناخدا سیاری، به اتفاق تیمسار پیرایش، درخواست تشویقی در سطح ارتقاء وی را با ارزیابی کیفی مثبت از مدیریت ایشان تقدیم کردیم که مورد تأیید شهید صیاد واقع شد.
۳ ـ تقطیع یک قطعهٔ یک دقیقهای از جلسهٔ ۲۳۰ دورهٔ کلبهٔ کرامت از سوی جریان ضدانقلاب، اجرا و ابتدا در یکی از صفحات شبکههای اجتماعی مربوط به عناصر سلطنتطلب باستانگرا نشر یافت و سپس در سایر صفحات ضدانقلابیون و همچنین فتنهگران بازنشر داشت.
۴ ـ در مجموع ۹۱% از این فضاسازی، در شبکههای اجتماعی از سوی ضدانقلاب خارجنشین و لیبرالهای وطنی و عناصر فتنهٔ سبز، و ۹% آن از سوی رسانههای رسمی انعکاس داشته است. عصر امروز ۱۳۹۵/۰۵/۱۱ مقرر است که در جلسهای در سازمان حفاظت اطلاعات، مستندات این فضاسازی ضدانقلابیون و لیبرالها در فضای سایبر تحویل شود که حاوی نکات حیرتانگیزی از ترفندهای فتنهگران است؛ البته مجلد مستندات به محضر جنابعالی تقدیم خواهد شد.
۵ ـ نکتهٔ مهم این است که تلاش لیبرالها و ضدانقلاب از این فضاسازی عمدتاً برای منحرف کردن اذهان عمومی از اهم مسائلی مانند اقامهٔ قسط بهویژه در حوزهٔ فیشهای نجومی، رکود فراگیر اقتصادی، خیانت آمریکا در پسابرجام، مذاکرات شهریور ۱۳۶۵ پاریس، انتشار ابعاد محرمانهٔ مذاکرات اتمی در رسانههای غربی، ناامنیها و تروریسم منطقهای، رجزخوانی عربستان برای ایران، و عدم پیگیری جنبش مردمی مقاومت اقتصادی در کشور بوده است.
از این رو، جنابعالی و جامعهٔ معظم ارتش جمهوری اسلامی، مطمئن باشید که پاسخ ما در حوزهٔ جنگ نرم و جهاد کبیر، علیه پاشنههای آشیل لیبرالهای فتنهگر، سهمگینتر از پیش خواهد بود، چراکه فرمود «و قاتلواهم حتی لاتکون فتنه» انشاءالله.
افسادطلبان فتنهگر که در ماههای اخیر، شکستهای سنگینی در انتخابات مجلس و خبرگان رهبری خوردهاند و با به حاشیه رفتن جریان دوم خرداد از بدنه سیاسی و اجتماعی کشور، دست از عرصه واقعی سیاست کشیدهاند و پا در شبکههای مجازی نهادهاند و در سوگ چنین عزیمت عظمایی لب به عقدهگشایی باز کردهاند.
اخیراً در راستای اهداف غرضورزانه خود با همان سبک و سیاق گذشته، اقدام به «بریدن یک دقیقه» از فیلم جلسه ۲۳۰ کلبه کرامت -از سلسله جلسات کرسی نظریهپردازی استاد عباسی- کردهاند. جالب آنکه مدرنیستهای فتنهگر که خود را دایهدار روشنفکری و نوگرایی میدانند در عرصهی فتنهگری و تخریب، از روشهای نخنما شدهی ماقبل تاریخ استفاده میکنند.
لذا پیشنهاد میکنیم در همان حالی که سخنان استاد عباسی را تکه تکه و سانسور میکنند، کمی در سخنان ایشان تعمق بیشتری کنند تا هم با دانش دکترینولوژی -که علم پایهی جامعهسازی و حکومتداری است- آشنا شوند و همچون تئوریسینهای جریان خود، بر اثر ضعف تفکر استراتژیک به حاشیهنشینی دچار نشوند.
اما در جلسه ۲۳۰ کلبه کرامت استاد حسن عباسی چه اسنادی رو شد که فتنهگران و حامیان دولت برآشفته شدند؟!
در این جلسه به بررسی اسناد دکترین نیروهای مسلح ایالات متحده پرداخته شده است؛ با این محوریت که اساساً سازمانها و نهادهای بین المللی مانند سازمان ملل و نظیر آن در مسائل اقتصادی، سیاسی، پزشکی، اینترنت و… بر مبنای دکترینهای جامع ارتش آمریکا تشکیل شدهاند و برخلاف باور مردم، این سازمانها عمومی نبوده و زیر نظر نیروهای نظامی ایالات متحده اداره میشوند.
در دورهای که سران افسادات و دولت فعلی در پروژهی نرمالیزاسیون رابطه با آمریکا در پسا برجام به سر میبرند؛ از طرح چنین سخنان روشنگرایانه از جانب استاد عباسی وحشت دارند و میکوشند تا با برهمزدن فضا از ضریب نفوذ این سخنرانیها در جامعه جلوگیری کنند.
در ادامه جلسه استاد عباسی با ذکر دستاوردهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در تجهیز منابع و بسیج نیروهای خود در خدمترسانی به مردم و رشد و سازندگی کشور در مسائل هستهای، صنعتی، موشکی و عمرانی، از اقدامات آمریکا و رژیم صهیونیستی با همکاری فتنه سبز در داخل در تحریم همهجانبه علیه ایران پرده برداشته است.
استاد عباسی در ادامه به اقدامات خرابکارانهی فتنه سبز با همکاری آمریکا و رژیم صهیونیستی در سال ۸۸ اشاره میکند و با بیان اینکه حضور سلحشورانه سپاه پاسداران و بسیجیان انقلاب در قائله فتنه ۸۸ باعث شد، تا از طرح براندازی نهاد ولایت و انقلاب اسلامی جلوگیری شود؛ که این امر، موجب به وجود آمدن کینهها و عقدهگشاییهایی علیه سپاه و نیروهای انقلابی در بین فتنهگران داخلی و خارجی شده است.
آن چیزی که فتنهگران و حامیان دولت را در این چند روزه برآشفته کرده، امتداد حضور سپاه در صیانت از انقلاب اسلامی و افشاگریهای استاد عباسی علیه آمریکا و جریانات داخلی است. ورود سپاه به ماجرای فساد مالی دولت و افشاشدن اعتدالگرایان، این دو جریان را برآنداشته تا با طرح پروژه اربابان انگلیسی خود –که «تفرقه بیانداز و حکومت کن»- فضای اذهان عمومی را از خیانتهای سران افسادات و فسادهای مالی، به سمت و سوی دیگری سوق دهند.
از آنجایی که این جلسهی سانسور شده توسط فتنهگران دارای نکات کلیدی و اسناد مهمی است، لذا مخاطبان و اندیشهجویان را به بازبینی جلسه ۲۳۰ کلبه کرامت دعوت میکنیم.
از گذشته تاکنون و همیشه تاریخ مشورت گرفتن و ایده گرفتن از دیگران و افرادی که کاری را با موفقیت انجام داده اند مهم بوده است .ازدواج و برگزاری مراسم عروسی هم یکی از کارهایی است که بدون کمک و همفکری از مسیر اصلی منحرف می شود ؛ اما ایده گرفتن از دیگران سرعت پیشرفت کارها را بیشتر می کند
هنوز چند روزی از پخش نماهنگ «ارغوان» نگذشته بود که هم در داخل کشور و هم در خارج، شاهد بازتابهای فراوان این اثر بودیم. «ارغوان» یک نماهنگ چهار دقیقهای است اما باعث شد تا رسانههای غربی و صهیونیستی برای آن حاشیههایی را ایجاد کنند.
آنها نوشتند که ایران قصد دارد تا با این کار، نوجوانان را برای جنگیدن در سوریه تشویق کند. به ویژه اینکه محور روایت این اثر، شهید تقی ارغوانی یکی از شهدای مدافع حرم است و فرزند او هم در این نماهنگ بازی میکند. به همین مناسبت با مهدیار عقابی کارگردان «ارغوان» گفتوگو کردیم. در ادامه مطلب همراه بنیانا باشید
[/box]
***
کیهان * نماهنگ «ارغوان» امروز برای بسیاری از مردم ما شناخته شده است، به همین دلیل هم بسیاری از مردم علاقهمند هستند تا شما را به عنوان کارگردان این اثر بشناسند. پس لطفا درباره خودتان توضیح دهید!
من مهدیار عقابی هستم، متولد سال 1363، کارمند باشگاه فیلم سوره و دانشجوی رشته سینما. تاکنون چهار نماهنگ ساختهام که عبارتند از «اشتیاق» با موضوع نیمه شعبان، «قطار قم – مشهد» برای دهه کرامت، «بارانی شد» و «ارغوان».
کیهان * «ارغوان» قبل از اینکه تبدیل به نماهنگ شود، یک سرود بود. ایده تبدیل این سرود به نماهنگ چگونه به وجود آمد؟
مهدیار عقابی : اولین بار محمدحسین میری، مدیر خانه موسیقی بسیج یک فایل صوتی را برای من ارسال کرد که یک سرود درباره مدافعان حرم بود. وقتی این سرود را شنیدم، به نظرم رسید که به شدت قابلیت تبدیل شدن به یک نماهنگ را دارد. خودم هم همیشه علاقهمند بودم که در این زمینه کاری انجام دهم. ضمن اینکه جای چنین آثاری درباره مدافعان حرم واقعا خالی است، آن هم در شرایطی که مسئله مدافعان حرم، موضوع داغ این روزهای جامعه ماست.
تقریبا حدود 20 روز درگیر کار روی ایده بودیم تا به فیلمنامه تبدیل شد و در کمتر از دو روز، نماهنگ «ارغوان» را تصویربرداری و ضبط کردیم. اتفاق عجیبی بود؛ بچههای تولید و تدارکات و کارگردانی و … همه جلیقه ضدگلوله پوشیدند و کار ساخت را انجام دادند. اصلا فکرش را نمیکردیم که بتوانیم طی دو روز این کار را انجام دهیم و به نتیجه و تاثیرگذاری مطلوبی هم برسیم. از ابتدا تاکید داشتیم که خیلی پروژه فاخر و گرانقیمتی نشود و با حداقل امکانات بیشترین بهرهبرداری را ببریم که خدا را شکر این اتفاق هم افتاد.
کیهان : * شخصیتمحوری این نماهنگ، شهید تقی ارغوانی است و فرزندش امیرحسین ارغوانی نیز در این اثر بازی میکند. چرا این شهید را از میان همه شهدای مدافع حرم انتخاب کردید؟
مهدیار عقابی : ما به طور معجزهوار به این شهید رسیدیم. 12 ساعت قبل از تصویربردای، هنوز درگیر انتخاب یک شهید بودیم؛ گزینههای متعددی را دیده بودم و اصلا قرار نبود که درباره این شهید کار کنیم و از امیرحسین، فرزند شهید ارغوانی استفاده کنیم.
البته در فیلمنامه من اسم کاراکتر اصلی خودم را امیرحسین نوشته بودم و یکی از دوستان وقتی دید که من خیلی درگیر این شخصیت هستم، یک مستند به من نشان داد که امیرحسین ارغوانی در آن مستند حرف زده بود و دیدم او همان کسی است که مدتها دنبالش بودم.
اصلا این اتفاق باعث شد که ارغوان، «ارغوان» بشود. ما اصلا قرار نبود به خاطر مسائلی که ممکن بود به وجود بیاید از شخصیتهای واقعی شهید و فرزند شهید استفاده کنیم، اما قسمت بر این بود که تصویر شهید ارغوانی و پسرش در کار باشد.
* واکنش خانواده شهید ارغوانی بعد از دیدن این نماهنگ چه بود؟
مهدیار عقابی : شاید اگر واکنش خانواده شهید ارغوانی به این نماهنگ را با یک خاطره تعریف کنم جذابتر باشد؛ موقع ضبط کار، مادر امیرحسین ارغوانی کسالت داشت، به همین دلیل هم او با عمهاش سر پروژه آمد. عمه امیرحسین ارغوانی بعد از پخش «ارغوان» با مدیر تولید ما تماس گرفت و گفت که بعد از شهادت شهید ارغوانی، پدر و مادر ما به شدت ناراحت بودند.
با دیدن این کار حال آنها متفاوت شده است و سرحال شدهاند و حتی اگر تاثیرگذاری ارغوان تنها روی این دو نفر هم باشد برای ما کافی است. بعد که مواضع رسانههای صهیونیستی درباره این کار اعلام شد، آنها حالشان بهتر شد و تاثیر خون شهید ارغوانی را بهتر درک کردند.
* فکر میکنید دلیل اصلی هراس رسانههای صهیونیستی از یک نماهنگ چهار دقیقهای چیست؟
مهدیار عقابی : بارها این نوع واکنشها را از آنها دیدهایم. هر جا ما بخواهیم فرهنگسازی کنیم آنها احساس خطر میکنند. نماهنگ «ارغوان» هم در حال فرهنگسازی بین کودکان و نوجوانان است و روحیه حماسه و جهاد را به آنها آموزش میدهد و این آموزش فقط فرهنگی است. اشتباهی که رسانههای خارجی دچار آن شدند و به نفع ما شد این بود که تعبیر آنها این بود که قصد ما آموزش نظامی است.
آنها به خوبی میدانند که اگر این آموزش فرهنگی اتفاق بیفتد خیلی اتفاقهای بیشتری را شاهد خواهند بود. به همین دلیل هم به شدت موضع میگیرند و سعی میکنند تا واقعیت را طور دیگری جلوه دهند. چون اگر آنها هم میخواستند تاکید کنند که جمهوری اسلامی ایران درحال آموزش فرهنگی به نوجوانان خودش است، برای ما تبلیغ میکردند.
به همین دلیل، هم واقعیت را تحریف کردند و آموزش فرهنگی را، آموزش نظامی جلوه دادند و گفتند که جمهوری اسلامی در حال تشویق نوجوانان خود برای جنگ است، در صورتی که هیچ گاه چنین اتفاقی قرار نیست بیفتد. البته این به نفع ما شد و باعث شد تا «ارغوان» بیشتر دیده شود و تاثیرگذاری فرهنگی آن افزایش یابد.
کیهان : * آموزش فرهنگی « ارغوان » برای نوجوانان چیست؟
مهدیار عقابی : ماجرای مدافعان حرم با شهدا و رزمندگان هشت سال دفاع مقدس خیلی متفاوت است. ما در زمان جنگ تحمیلی در هر محلهای حداقل سه، چهار شهید جبهه و جنگ داشتیم و مردم هم کاملا نسبت به آنها واقف بودند. اما امروز شهدای مدافع حرم بسیار غریب هستند و بسیاری از مردم اصلا نسبت به آنها و اینکه چرا و چگونه رفتهاند، آگاهی ندارند.
ما میخواستیم بگوییم که اگر یک نوجوان یکی از همکلاسیهایش فرزند شهید مدافع حرم است وظیفهاش است که حال او را خوب نگه دارد. حواسمان باشد که این بچهها به روحیه نیاز دارند. به ویژه اینکه متاسفانه برخی از سر ناآگاهی تهمت میزنند که شهدای مدافع حرم برای پول رفتند، در صورتی که اصلا این شکلی نیست.
کیهان : * شاید هم یکی از دلایل ترس صهیونیستها از «ارغوان» به خاطر یکی از بیتهای این سرود است که میگوید: «هدف فقط رهایی عراق و سوریه نیست/ مسیرم از حلب است قدس را هدف دارم»
مهدیار عقابی : به نظرم تمام هنرمندی شاعر این سرود در همین بیت است و رویکرد آن را وسیعتر کرده است. واقعا هم همینطور است؛ عراق و سوریه برای ما بهانه است و هدف اصلی ما مبارزه با صهیونیسم است و با تفکر صهیونیستی دشمن هستیم. ما خواهان قدس هستیم و این به درستی در شعر استفاده شده است.
چون هدف و پیام کار مستقیم گفته شده است آنها هم مستقیمتر واکنش نشان دادهاند. میزانسنی که در نماهنگ «ارغوان» اتفاق میافتد و پسربچه بالای پلهها میرود و اشاره میکند و میگوید «مسیرم از حلب است، قدس را هدف دارم» فرمی شبیه به احمد متوسلیان مییابد. این تصویر کاملا برای آنها آشناست و از این میترسند. یعنی فرم و محتوا کاملا در کنار هم قرار گرفت تا رعب و وحشت را به جان آنها بیندازد.
کیهان : * چرا با اینکه چند سال است در سوریه درگیر هستیم و هر روز نیز تعدادی از جوانانمان شهید میشوند، سینمای ما تا این حد نسبت به این موضوع بی تفاوت است و به جز چند مستند و فیلم کوتاه، کار عمده دیگری صورت نگرفته است؟ در صورتی که به نظر میرسد فضای فرهنگی و هنری ما هم باید در خدمت این قضیه باشد.
مهدیار عقابی : واقعا جای این موضوع در سینمای ما خالی است. وقتی «ارغوان» تا این حد مورد اقبال قرار میگیرد به خاطر این نیست که کاری فوقالعاده یا شگفتانگیز است، بلکه دلیل این اتفاق، خلا چنین آثاری است که به نظرم این خلأ بسیار بد است.
به نظرم یک بخشی از این خلأ به خود ما هنرمندان برمیگردد، و به مدیریت فرهنگی و صداوسیما و … ربطی ندارد. منِ هنرمند باید ابتدا چنین دغدغهای داشته باشم، من که تعلقات دنیوی دارم و نمیتوانم به راحتی به آنجا بروم و بجنگم ، باری بر دوشم است و باید دین خودم را به کسانی که در این جنگ حضور دارند ادا کنم.
اما متاسفانه چنین موضوعی چندان دغدغه هنرمندان ما نیست و ارغوان اثبات کرد که اگر یک هنرمند چنین دغدغهای داشته باشد، صدا و سیما و فضای مجازی و مدیریت فرهنگی و … استقبال و همراهی میکنند. همچنان که وقتی حضرت آقا درباره «ارغوان» ابراز نظر میفرمایند یعنی به طور غیرعلنی فرمان میدهند که باید اینگونه آثار ساخته شود و نیاز جامعه است.
به نظرم قالب نماهنگ برای مسائل روز که به واکنش سریع نیاز دارد، خیلی مناسب است. یعنی کاری که یک نماهنگ سه چهار دقیقهای انجام میدهد، قطعا یک فیلم سینمایی انجام نمیدهد. به ویژه اینکه ما در نماهنگ با شعر کار میکنیم و قابلیت خلاقیت و تخیل کار را بالا میبرد. البته ساخت نماهنگ کار سختی هم هست و نمیتوان گفت که آسان است اما به هر حال دوستانی که دغدغه انقلاب و دفاع مقدس دارند، خیلی خوب میتوانند در این عرصه کار کنند.
کیهان : * در تشکر رهبر انقلاب از «ارغوان» چه مطالبی عنوان شده است؟
مهدیار عقابی : من در اخبار رسانهها متوجه شدم و ایشان فرمودهاند که از عوامل ارغوان تقدیر شود. البته من یک عنصر خیلی کوچک در ساخت این کار هستم. ارغوان حاصل گرد هم آمدن 30 ، 40 نفر بود که همه دغدغه داشتند و شرایطی را فراهم کردند تا این اثر به نتیجه برسد. خیلی از زحمات را دیگر عوامل کشیدند؛ از محمدرضا شفاه مدیر باشگاه فیلم سوره و محمدحسین میری مدیر خانه موسیقی بسیج گرفته تا نیروهای تدارکات و …
کیهان * معمولا افراد پس از موفقیت در عرصه ساخت این گونه آثار وارد کار ساخت فیلم و سریال میشوند. آیا شما هم چنین برنامهای دارید؟
مهدیار عقابی : نه! من فعلا نماهنگ را جدی گرفتهام. وقتی نخستین کارم یعنی «اشتیاق» بازخورد خوبی یافت، فکر کردم شاید یک اتفاق و استثنا باشد، اما بازتابهای «ارغوان» نشان داد که عرصه نماهنگسازی بسیار مهم و تاثیرگذار است.
این قالب برای گفتن حرفها و دغدغههای من بسیار مناسب است و فعلا در همین عرصه کار خواهم کرد. من مدل جدیدی از نماهنگ را تجربه میکنم، به این ترتیب که در آن از نمایش تصاویر عجیب و غریب پرهیز میشود و بیشتر تاکید روی داستان و محتواست.
به نظرم این شیوه، بومیسازی شده مدلهای نماهنگ غربی است. بیشتر نماهنگهایی که در ایران ساخته میشوند مدل غربی دارند و فرمگرا هستند و مخاطب عام آنها را پس میزند.
به همین دلیل هم هست که اتفاقی که برای نماهنگ «ارغوان» افتاد برای خیلی دیگر از نماهنگها رخ نداده است، چون آنها بیشتر درگیر بازیهای فرمیهستند و این درحالی است که در «ارغوان» تاکید بیشتر بر محتوای مردمی بود که خدا را شکر نتیجه گرفتم و به امید خدا در همین فضا هم خواهم ماند.
مصاحبه ای از آرش فهیم منتشر شده در روزنامه کیهان ( 24 خرداد 95 )
نماهنگ ارغوان با بازی امیرحسین ارغوانی، فرزند شهید تقی ارغوانی، شهید مدافع حرم در نقش واقعی خود تولید شده است. نماهنگ ارغوان به کارگردانی مهدیار عقابی و براساس شعری از سیدضیاء محسنی کاری از باشگاه فیلم سوره حوزه هنری و تهیه شده در خانه موسیقی بسیج است.
عوامل تولید نماهنگ ارغوان عبارتند از نویسنده و کارگردان: مهدیار عقابی، موسیقی: گروه نسیم قدر، شاعر و سرپرست گروه: سیدضیاء محسنی، آهنگساز: محسن ناحی، تنظیم موسیقی: امید روشن بین، تصویربردار: یحیی رضایی، مدیر تولید: علی شمس، تهیه کننده: امیر پوروزیری، مجری طرح: باشگاه فیلم سوره، تهیه شده در: خانه موسیقی بسیج؛ در ادامه مطلب همراه بنیانا باشید
? تقدیر رهبر انقلاب از نماهنگ ارغوان ( سوم خرداد 95)
✅ رهبر معظم انقلاب در پی پخش نماهنگ”ارغوان” با موضوع مدافعان حرم از شبکههای مختلف تلویزیونی ضمن تحسین سازندگان این اثر پیام تشکری را ابلاغ فرمودند. پیام تشکر آیت الله خامنهای از سازندگان و تهیه کنندگان این اثر از سوی یکی از مسئولان دفتر معظم له به مدیر یکی از شبکه های تلویزیونی اعلام شد. ?منبع: خبرگزاری فارس
[/box]
متن شعر کلیپ ارغوان :
ز کودکی خادم این تبار محترمم
چونان حبیب مظاهر مدافع حرمم
به قصد حفظ حریم حرم به پا خیزم
کنار لشکر عشاق حسین هم قدمم
***
اگر که حرمت این بارگه شکسته شود
و یا اگر که ره کرببلا بسته شود
چونان زنم به پیکر غاصب شام و عراق
که بند بند وجودش ز هم گسسته شود
***
حکم دفاع از حرم ز شاه نجف دارم
به امر رهبرم هماره جان به کف دارم
هدف فقط رهایی عراق و سوریه نیست
مسیرم از حلب است قدس را هدف دارم
***
نه غصه جدایی از یار و وطن دارم
به امر حق به راه دل کفن به تن دارم
پریدن از قفس که بال و پر نمی خواهد
عشق است بال پریدن همان که من دارم
***
ذکر لبم یازینب به دلم واهمه نیست
به سرم جز زیارت حسین فاطمه نیست
خدا مرا از در این خانه جدا نکند
گدایی در این خانه مرا خاتمه نیست
***
خطوط قرمز دور حرم ز خون من است
چو برکه ام که مرگ من همان سکون من است
پیاده می روم ز مشهدالرضا تا شام
حال کبوتر حرم حال کنون من است
[box type=”info” align=”” class=”” width=””]
پای نماهنگ ارغوان به سایت شبکه بهایی «منو تو» و رسانههای صهیونیستی باز شد ؛ در این باره یادداشت مرتضی اسماعیلدوست در شماره 10 خرداد 95 روزنامه وطن امروز را می خوانیم
[/box]
هراس ضدانقلاب از چند دقیقه کلیپ ارغوان
از «ارغوان» ما تا ارغوان آنها
از «ارغوان» ما تا ارغوان آنها فاصلهای بسیار است؛ اینجا «نغمه ناخوانده» میخوانند و آنجا «شب ظلمانی» برقرار است. اینجا نشان عشق از پس حریم زینبی میجویند و آنجا صداهای تاریکی پشت درهای رسوایی به گوش میرسد!
نماهنگ «ارغوان» در ایران به پاسداشت سلحشورانی از جنس حبیب بنمظاهر به تصویر درآمد و بچههایی تشنه از معرفت حسینی به ایفای نقش در آن پرداختند و در آن سوی مرزها و در شبکه غیراخلاقی «منوتو» با نام جعلی آکادمی هنر، ارغوانهایی را به صحن توجه رساندند که لباس بیگانهپرستی هویتی دور و گمگشته برای آنها ساخته است.
اینجا سروده نشان از «به قصد حفظ حریم حرم به پا خیزم» دارد و ارغوان خشکیده در معرکه لندن از «مهتاب» میخواند و «افسوس رفت و آن دوران گذشت» و چه مضحکانه که آنها به فکر بچههای ایرانزمین میافتند و سایت شبکه «منوتو» در گزارشی درباره نماهنگ «ارغوان» به طعنه سخن میگوید، در حالی که سالهاست بساط انواع خیرهسریهای اخلاقی را در پشت زرق و برق جهانی افسونگر با عروسکان عاریه گرفته از قمار انسانیت نمایان میکند.
چند روزی از پخش نماهنگ «ارغوان» که به مناسبت وفات حضرت زینب(س) و برای شهدای مدافع حرم تولید شده، میگذرد و از ارادت مردم تا ابراز توجه رهبر فرصتی برای نگریستن به ارغوان بلندبالایی است که سرخی وجودش وامدار حرم زینبی بوده و صدایی که میخواند «حکم دفاع از حرم شاه نجف» دارد.
در میان همه شور و نور و روشنی که از پخش نماهنگ «ارغوان» رخ داد باز هم کینهجویان معاند با اندیشههای ناب مقاومت در اقدامی هماهنگ از طریق رسانههای خود اقدام به مقابله با حرکتی جهادی و مردمی کرده و با زیر سوال بردن اندیشههای دفاع از آرمانهایی ماندگار به نقد نماهنگی پرداختند که میخواند: «مسیرم از حلب است، قدس را هدف دارم»؛ همان مسیری که رهبر انقلاب چندی پیش بدان اشاره داشتند و پیمایش جهادها و مقاومتها را به توجه کشانده بودند.
نماهنگ ارغوان به کارگردانی مهدیار عقابی و براساس شعری از سیدضیا محسنی توسط خانه موسیقی بسیج تهیه شده است و در آن امیرحسین، فرزند شهید تقی ارغوانی یکی از شهدای گرانقدر مدافع حرم به همراه جمعی از نوجوانان حضور دارند و همین بهانهای شد برای انواع تحلیلهای همیشه فریبنده رسانههای غرب تا «اسکاینیوز» در نمایشی دروغپردازانه عنوان کند: «ایران نماهنگی پخش کرده است که کودکان را برای دفاع از همپیمان خود بشار اسد در سوریه و همچنین جنگیدن در عراق تشویق و دعوت میکند».
و «جروزالمپست» روزنامه انگلیسیزبان رژیم صهیونیستی در ادامه موضعگیریهای خصمانه خود و در یادداشتی که میتوان هراسی بسیار را از پشت واژههایش خواند، به دنبال تخطئه جهان ذهنی مردمان معتقد ایرانی و نسلهای برآمده از نگاه حسینی برآمده و عنوان دارد: «ایران از پسران نوجوان میخواهد سلاح در دست گرفته و در جنگ سوریه شرکت کنند…»
آنها به خوبی میدانند فرزندان خمینی در پی رسیدن به حرم حسینی شکوفاتر از همیشه از راه میرسند و آینده اسرائیل غاصب حالا بیش از پیش در خطر قرار دارد. فرزندانی ارغوانی همچون «امیرحسین ارغوانی» که عطر و معنای دفاع را از پدر به یادگار گرفتهاند و پشت مرزهای عاشقی به استوارترین شکل ممکن خواهند ایستاد.
کلیپ ارغوان تنها در چند دقیقه محدود هراسی بسیار در وجود مستکبران و دژخیمان افکنده است، چرا که میدانند نسلهای تازهای با مدد جستن از نور ولایت به سمت فتح مرزهای عاشقی به پا خاستهاند.
از سویی تولید چنین اثر هوشیارانهای درسی بزرگ به بسیاری از سازندگان آثار سینمایی و تلویزیونی است تا بدانند چگونه میتوان با کمترین امکانات ابزاری به شکلی بسیجیوار، قلب معناهایی عمیق از مقاومت، ایثار و جانفشانی را نشانه گرفت و وحشتی دهشتناک را بر چشمان دیوصفتان روزگار منتقل کرد. مسالهای که نیاز به نگاهی دغدغهمند و دلی شیدایی دارد، آنجا که «عشق است بال پریدن همان که من دارم» تا بتوان خواند و نمایش داد: «به سرم جز زیارت حسین فاطمه نیست».
خانهای ساده در گوشهای از قم. پیدا کردنش کمی سخت بود. نابلدی و راهنماییهای عجیب و غریب عابران یک ساعتی وقتمان را گرفت. آخرین خوان، خیابان ابوذر شرقی بود. خیابانی پر از خاطرات شهید مهدی صابری . پدر شهید با مهربانی از ما استقبال کرد. در کلام اول لهجه افغانیاش واضح نبود اما کم کم که صحبتها گل کرد میشد اصلیتش را تشخیص داد. آرامشش مثال زدنی بود. با پدر که بیشتر آشنا شدیم، خاطرات مهدی یک ضرب المثل را به ذهن تداعی میکرد. پسر کو ندارد نشان از پدر!
شاید بهتر باشد یک مقداری از اول شروع کنیم. شما از کی ایران تشریف دارید؟
من خودم از 1365 همزمان با دفاع مقدس و جنگ تحمیلی به ایران آمدم.
آن زمان چند سالتان بود؟
من نوجوان بودم و 14 سالم بود.
با خانواده آمدید؟
نه! تنها آمدم. من همراه تعدادی از دوستانم که برای کار آمده بودند، برای تحصیل آمدم. زمانی که جنگ افغانستان شروع شد، حضرت امام (ره) دستور داده بودند مرزها باز شود. تفتان مرز رسمی دو کشور بود و ما هم از آنجا آمدیم.
چرا طلبه شدید؟
چون پدرم عاشق علما و روحانیت بود، من را مخصوص برای درس خواندن فرستاد. دامادمان روحانی بود. در منطقه ما هر روحانی که از نجف میآمد پدرم حتماً او را دو سه شب مهمان میکرد و یک هفتهای با آنها بود. علاقه زیادی به علما داشت. ایشان در آن سن 5، 6 سالگی به من قرآن خواندن آموخت. در افغانستان اولین کتابی که بعد از قرآن میخوانند حافظ است. مخصوصاً در زمانهای سابق که مدرسه دولتی نبود، بعد از قرآن حافظ را میخواندند.
من آمدم و وارد حوزه شدم. بعد تقریباً دو سال پدرم آمد اهواز برای دیدن برادرم. برادرم پادگان صراط المستقیم اهواز بود. آن زمان تقریباً اکثر مناطق مرزی نزدیک خط مقدم همه دست برادران افغانی بود. یعنی پادگانهای مهم تدارکات، نگهبانی، مهمات و اسلحه و اینها کلاً به دست همین نیروهای افغانستانی بود.
از همان اول قم ساکن شدید؟
بله، از سال 65 که وارد شدم در حوزه بودم. فقط یک مدت 5، 6 ماهی، کار کردم.
کجا؟
تهران
چه کار میکردید؟
فکر میکنم سبزی کاری بود. خوب یادم نمانده است. فامیلهایم آن جا کار میکردند و من هم آن جا کنار آنها بودم. راستی مرغداری بود. یک مرغداری بعد پل شریف آباد!
کی ازدواج کردید؟
من خیلی زود ازدواج کردم. پدرم که این جا آمد میخواست برگردد افغانستان لذا گفت من که این جا آمدم حتماً شما بیا با من برویم افغانستان، آنجا ازدواج کن. من سال 67 ازدواج کردم.
16 ساله بودید؟
بله
رفتید افغانستان ازدواج کردید؟
نه. مشهد. داییام ساکن مشهد بود، من هم دختر داییام را گرفتم.
مشهد ازدواج کردید و دوباره برگشتید قم درس را ادامه دادید؟
بله درسم را ادامه دادم. البته چون اینجا فامیل نداشتیم برای ولادت مهدی رفتیم مشهد. یک ماه و چند روز آنجا بودیم. مهدی مشهد به دنیا آمد. 14 فروردین 1368.
وقتی که خداوند مهدی را داد، زندگی ما شیرینتر شد. مهدی از همان کوچکیاش واقعاً بچه شیرینی بود بچه رویش باز بود. لطف و عنایت خداوند با تولد مهدی شامل حال ما شد. الحمدالله خیلی مولود بابرکتی بود.
یعنی چه اتفاقاتی افتاد؟
با آمدن ایشان زندگی ما رونق گرفت. زندگی ما خوب شد.
وضع مالی منظورتان است؟
هم وضع مالی، هم وضع تحصیلی. از همه لحاظ خوب بود. نمیدانم چه حکمتی بود، من از همان کوچکی که مهدی تازه صحبت میکرد، به مهدی میگفتم مورخ تاریخ بابا! الآن نگاه میکنم، واقعاً به تاریخ پیوسته است.
چرا؟ منظورتان چه بود؟
نمیدانم چه منظوری بود. افتاده بود سر زبانم. الان وقتی که نگاه میکنم، مهدی خودش یک تاریخ شد. در تاریخ ثبت شد.
از کودکی آقا مهدی بگویید.
در همان دوره پیش دبستانی، حدوداً یک جزء قرآن را حفظ بود. الحمدالله حافظه قوی داشت. حافظه خوبی داشت. تا رسید کلاس اول، دوم ابتدایی. آن زمان سید طباطبایی که حافظ قرآن است، کوچک بود. پدرشان یک موسسهای داشت. موسسه حفظ قرآن در یک سال. یک آزمونی داشتند که سوره بقره و سوره آل عمران را 200 دانش آموز حفظ میکردند و از بین اینها حدوداً 80 نفر انتخاب میشدند که حافظ کل شوند. در آن جا هم امتحان داد و قبول شد. منتهی بعدش من در افغانستان مشکلاتی برایم پیش آمد که ایشان نتوانست ادامه دهد.
چه مشکلاتی؟
من برای مسافرتی رفتم افغانستان، بنا بود دو ماهه برگردم ولی مشکلاتی پیش آمد که نتوانستم و حدوداً 6 ماه آنجا ماندم و ایشان هم اینجا تنها بود. چون مسیرش طولانی بود دیگر نتوانست ادامه بدهد.
بعد از کلاس پنجم و ششم ایشان با هیئت آشنا شد. ما سمت خاک فرج قم مینشستیم. هیئتی داشتیم به نام هیئت ام ابیها. ایشان همان طور که در سن کوچکی حافظ بود صدای خیلی خوبی هم داشت. معلم خیلی خوبی داشت که الآن هر جا هست خداوند نگهدارش باشد به نام آقای جعفری، خیلی پرورش میداد مهدی را، به اصطلاح قرائت صبحگاهی قرآن به عهده ایشان بود.
معلمش در یک مسجدی فعالیت میکرد. ایام مناسبتها مهدی را میبرد آن مسجد تا نوحه بخواند، مخصوصاً در ایام محرم. مهدی از زمان کوچکی با هیئت بزرگ شد. صدای خیلی قشنگی داشت. آن زمان تازه شبکه قم راه افتاده بود. یک نوحه سینه زنی حضرت ابوالفضل العباس را خوانده بود و شبکه قم ضبط کرده بود و پخش میکرد. خیلی قشنگ میخواند.
الحمدالله در مدرسه تا دوره دبیرستان همیشه معدلش از 18 به پایین نیامد. همیشه 18 و 19 و 20 بود تا رسید دوره دانشگاهش که آمدیم یزدان شهر. ما اول ابوذر شرقی مینشستیم. آن جا یک هیئتی داشت. هیئت دیگری هم سمت ابوذر غربی بود به نام «حضرت علی اکبر». ایشان چون عاشق حضرت علی اکبر بود میآمد در این هیئت. شهید مهدی در هیئت حضرت علی اکبر(ع) بزرگ شد و رشد کرد. در هیئت سختترین کارها را انجام میداد مثلاً توزیع و پختن غذا، ظرف شستن. ماه محرم و صفر اصلاً مهدی از ما نبود.
شهید مهدی صابری دانشگاه چه رشتهای قبول شدند؟
رشته زمین شناسی.
علاقه داشتند به علوم تجربی؟
بله مخصوصاً در رشته کشاورزی و حشرات از کوچکی علاقه داشت. شهید مهدی شخصیت چند بعدی داشت. برای خودم جالب بود که از دوره دبیرستان علاقه خاصی به وسایل نظامی داشت. به اسلحه و مهمات علاقهمند بود و مجلات تخصصی مربوط به جنگافزار را میخرید. علاوه بر این به کوهنوردی هم علاقه داشت. عضو هیئت دوچرخه سواری قم هم بود. عضو امداد و نجات هلال احمر هم بود. تقریباً تا دوره پیشرفته کمکهای اولیه و امداد کوهستان، امداد نجات و زلزله را گذرانده بودند.
کدام دانشگاه مشغول بودند؟
دانشگاه پیام نور قم بود. فکر میکنم دانشگاه دولتی نیشابور هم قبول شده بود اما قم را ترجیح داد.
علاقه شید مهدی صابری به مجلس حضرت علی اکبر (ع) از کی شکل گرفت؟
ایشان همیشه مؤدبانه صحبت میکرد. در دانشگاه، خانه و حتی در نوشتههایش. کسی را با اسم کوچک صدا نمیکرد یا اینکه «آقا» یا «خانم» اولش اضافه میکرد.
همیشه حضرت علی اکبر (ع) را میگفت شاهزاده علی اکبر(ع) یا علی اکبر لیلا. ادبیات خاصی نسبت به این بزرگواران داشت. از دوره دبیرستانش علاقه خاصی به حضرت علی اکبر (ع) داشت. از گفتارش هم مشخص بود. آقای صدرزاده میگفت ما مسئولیت گروهان را به اینها دادیم و گفتیم که هر کسی اسمی برای گردان و گروهانش بگذارد. یک شب فرصت دادیم. ایشان در همان جلسه گفت که اسم گروهان من گروهان حضرت علی اکبر (ع) است.
شید مهدی صابری در وصیتنامهاش پس از بسم الله، یا شاهزاده علی اکبر (ع) نوشته و بعد از آن هم شعری درباره ایشان است و بعدش وصیتنامه شروع میشود.
ازدواج نکردند؟
نه ازدواج نکردند. شاید این هم یک حکمت و مصلحت الهی بود. من و مادرش اصرار داشتیم که ازدواج کند. منتهی ایشان راضی نمیشد. حتی قبل از رفتنش به سوریه ما یک موردی برایش پیدا کردیم. راضی نمیشد تا مادرش قسم داد. رفتیم آنجا. یک سری شرط و شروط برای آنها گذاشت که قبول نکردند.
به جای این که دختر خانم شرط و شروط بگذارد این شرط و شروط گذاشته بود! وقتی برگشتیم خیلی خوشحال بود. اینقدر خوشحالی کرد که من ناراحت شدم. گفتم کسی که رد میشود از یک جایی ناراحت میشود. تو برای چه خوشحال شدی؟
شرطهایش چه بود؟
این بود که من میخواهم سوریه بروم.
آقا مهدی صابری چه سالی عازم شوریه شدند؟
سال 92. البته از همان ابتدای شروع بحران ایشان تلاش میکرد تا برود. از زمانی که نیروهای فاطمیون اعزام شدند، ایشان پیگیر بود. اینقدر اصرار کرد که من از همان اول اجازه دادم و گفتم که از طرف من هیچ مشکلی ندارد اما به شرطی که رضایت مادرت را هم بگیری. چون تنها پسر خانواده بود برای مادرش خیلی سخت بود. اجازه نمیداد.
اوایل سال 93 خودم رفتم افغانستان. افغانستان خودش مرکز القاعده و طالبان است. ما هر وقت میخواهیم برویم از خانواده اجازه میگیریم. مهدی گفت اجازه میدهم اما به شرطی که شما برگشتید اجازه بدهید من بروم سوریه. من گفتم چشم اما تا من بر میگردم رضایت مادرت را هم بگیر. وقتی که من برگشتم تقریباً برج 5 بود خیلی خوشحال بود. مادرش را راضی کرده بود لذا اوایل شهریور رفت.
مادر را چه طور راضی کردند؟
وقتی قبر حجر بن عدی را تخریب کردند؛ ایشان خیلی ناراحتی کردند. شب گریه کرده بودند. مادرش میگفت وسطهای شب بود که دیدیم گریه میکند. آمدم، گفت که چه شده قبر اصحاب امیرالمؤمنین را تخریب کردند؟ اگر دستشان به حرم حضرت زینب (س) برسد قطعاً تخریب میکنند.
بعد به مادرش گفته بود عیبی ندارد. شما اجازه نمیدهید من نمیروم اما فردای قیامت اگر حضرت زینب(س) سؤال کرد که چرا نیامدی؟ چرا جوانت را نفرستادی؟ جواب حضرت زینب(س) به عهده خود شما! دیگر مادرش مجبور شده بود. مادرش میگفت صبر کن بعداً برو. گفت دری است که باز شده، مشخص نیست که تا چه وقت باز باشد. شاید بسته شد. به هر حال مادرش اجازه داد.
زمانی هم که میخواست برود اول صبح بود به من گفت بابا از ته دل راضی هستی؟ گفتم اگر از ته دل راضی نبودم که نمیگذاشتم شما بروی! من را کسی اجبار نکرده بود. گفت اگر از ته دل راضی هستی من دوست دارم خودت من را ببری. گفتم چشم. لباس پوشیدم و خودم او را تا پیش ماشینی که قرار بود آنها را ببرد فرودگاه رساندم.
آنجا گفتم اگر میماندی و سال آخر دانشگاهت را تمام میکردی بعد میرفتی بهتر بود. بنده خدا گریه کرد. گفت من دست خودم نیست. الآن درست است میروم دانشگاه پای درس استاد مینشینم اما روحم جای دیگری است. آرامش ندارم. بگذارید بروم. آرام که شدم دیگر نمیروم.
جریان فاطمیون از مشهد آغاز شد. بنیانگذار این نیرو شهید ابوحامد، سردار توسلی بود. بعد از مشهد که مرکز کار بود، قم دومین شهری بود که اعزام داشت. کسی که اعزام میکرد با مهدی آشنا بود. بعدها با ما هم آشنا شد. میگفت تا زمانی که رضایت پدر و مادرت نباشد من شما را نمیفرستم.
از قبل آموزش دیده بود یا این که همان موقع قبل اعزام دوره دیدند؟
قبلاً دورههای کوهنوردی و … را دیده بودند. عضو فعال بسیج مسجد هم بود اما همان طور که عرض کردم در قسمت اسلحه آموزشی واقعاً ندیده بود. 1 ماه هم همینجا آموزش دیدند.
چند ماه آنجا بودند؟
ایشان تقریباً چهار ماه آن جا بودند تا برگشتند.
یک بار برگشت و دوباره رفت؟
بله. دو سه روز اینجا ماند. بعد با مادرش رفت مشهد. مادرش میگفت موقع برگشت از زیارت در صحن حوض طلا دیدم میخندد. پرسیدم چرا میخندی؟ گفت مادر من اجازه شهادتم را از آقا گرفتم. قول داده بود برود، آرام شود دیگر برنگردد. گفت من دفعه اول واقعاً به خاطر خودم رفتم. به خاطر این که آرامش پیدا کنم اما الآن که میروم به عنوان انجام وظیفه است.
آنجا واقعاً غربت حضرت زینب (س)، غربت حرم حضرت رقیه (س) را هر شیعهای که ببیند برایش وظیفه و تکلیف است که برود. ثانیاً نیروهای فاطمیون از نظر فرهنگی خیلی ضعیف هستند. برای افرادی مثل من که یک مقداری آگاهی دارد. مخصوصاً برای طلبه و روحانی اصلاً واجب است که برود. چون جوانهایی هست اینجا که واقعاً عاشق اهل بیت (ع) هست اما از نظر مسائل دینی خیلی سطح پاییناند.
آقا مهدی طلبه هم بودند؟
مهدی واقعاً طلبه نبود اما از یک طلبه و یک روحانی بیشتر اطلاعات داشت. عقیدههایش نسبت به مسائل دینی و مذهبی زیاد بود. روحانی و استاد خودش با ما رفت و آمد دارد. هنگام شهادتش هم آن جا بود. تقریباً 20، 25 روز با شهید مهدی هم اتاق بودند. میگفت شب که میشد ما دو سه نفر روحانی بودیم، جمع میشدیم و در رابطه با فضائل حضرت علی (ع) یا امام حسین (ع) صحبت میکردیم.
مهدی از همه محفوظاتش بیشتر بود. هم در قسمت شعر و هم در قسمت احادیث. مخصوصاً این شعر و نوحهها. الآن سیستمش را نگاه کنید همه مداحان را ایشان میشناخت. از بس که زیاد مداحی گوش کرده بود. من خودم تعجب میکنم که علاقه عجیبی به مداحی داشت. در ماشین که می نشست روشن میکرد یا خودش شروع میکرد به خواندن.
شهید مهدی صابری دفعه اول رفتند، برگشتند چه میگفتند از سوریه؟
یکی از ویژگیهای مهدی به اصطلاح حفاظت و کارهای امنیتی بود. بعضی مدافعان از سیر تا پیاز را صحبت میکنند. بعضی چیزهایی که نباید در گروهها گفته شود را میگویند. اما واقعاً ایشان خیلی حفاظتی کار میکرد. سید ابراهیم میگفت در سوریه ناراحتیاش از این بود که پدر من هر سال میرود افغانستان و من باید خیلی مسائل امنیتی را رعایت کنم که برای پدرم مشکلی ایجاد نشود. اینجا حتی برای دوستانش نمیگفت من کجا هستم.
دفعه دوم که میخواست برود عاشقتر از مرحله اول بود. برای برگشت خیلی عجله داشت. اینکه میگوید شهید از شهادتش خبردار میشود واقعاً ایشان همین طور بود.
من شب قبل از رفتنش بیرون بودم. وقتی گفت که فردا وقت دارید تا محضر برویم؟ گفتم محضر برای چه؟ گفت من ماشین را به نام شما زدهام، همه کارهایش را انجام دادهام، فقط امضای شما مانده است. گفتم برای چه؟ گفت من میروم، به نام شما باشد راحتتر هستم. یک وقت خدایی نکرده تصادف میشود. بعد من شوخی میکردم که سفر قندهار که نمیخواهی بروی، برمی گردی! گفت نه به اسم شما باشد بهتر است.
به مسئول هیئت آقای فاطمی گفته بود که من دیگر برنمیگردم. چندتا وصیت کرده بود. یکی این بود که پرچم حضرت علی اکبر (ع) که از حرم حضرت معصومه به هیئت اهدا کردهاند را روی تابوت من بیندازید. بعد گفته بودند تابوتم را به یارید خانمان، حاج آقا میرزا محمدی را به یارید روضه بخواند و مداحی کند. شما گریه کنید و سینه بزنید.
تا قبل از شهادت مهدی، شهدای مدافع حرم مظلوم بودند. حتی تشییع جنازه عمومی هم نمیشدند. اعلام هم نمیشد اینها مدافع حرم بودند. همان طور بندگان خدا را مظلومانه میبردیم دفن میکردیم. مهدی اولین شهید در قم بود که در خانه و محله تشییع شد. از طرفی هم چون هیئتیهای زیادی او را میشناختند، جمعیت زیادی آمد. بعد آن دیگر تشییعها علنی شد.
در یکسال اخیر، رهبر انقلاب سه جلسهٔ چندین ساعته با مسئولین عالیرتبهٔ نظام پیرامون موضوع «آسیبهای اجتماعی» برگزار کردند. تأکید بر لزوم توجه به معضلات اجتماعی و اهتمام برای حل آنها از اصلیترین توصیههای رهبر انقلاب به مسئولان کشور بوده است.
بر همین اساس ایشان در یکی از این جلسات، مردم را عائلهٔ مسئولان دانستند و پیرامون نحوهٔ برخورد با آسیبهای اجتماعی فرمودند: «ما باید به این قضیه در سطح جامعه حساس باشیم و به فکر علاج باشیم… ما در واقع اهتماممان به وضعیت مردم مثل اهتماممان به داخل خانوادهٔ خودمان باشد.» بهمنظور آگاهی از چگونگی وضعیت مشکلات اجتماعی و نحوهٔ صحیح پاسخگویی به آن، با حجتالاسلام غلامرضا قاسمیان، مدیر حوزه علمیهٔ مشکات و مسئول قرارگاه جهادی امام رضا علیهالسلام به گفتوگو نشستیم:
[/box]
* هدف از خدمات اجتماعی چیست؟ سابقهٔ این حرکت در فرهنگ و تاریخ ما به چه نحوی است؟
هدف از خدمات اجتماعی این است که مردم وارد عرصه شوند و مشکلات مردم توسط خود مردم حل شود. برای مثال، در تاریخ ما، یک حرکت کاملاً مردمی وجود دارد که در طول سالیان متمادی همچنان مردمی مانده است و آنهم مراسم مذهبی محرم و جریان امام حسین علیهالسلام است.
جریان محرم و صفر جریانی است که خود مردم آن را پیگیری، آمادهسازی و اجرا میکنند. این حرکت آن اندازه گسترده و عظیم است که نهادهای حاکمیتی توان برگزاری یک روز آن را بدون مردم ندارند. حالا تصور کنید چیزی شبیه مراسم محرم برای نهضت خدماترسانی اتفاق بیفتد؛ یعنی مردم بخواهند ورود جدی برای حل مشکلات اجتماعی داشته باشند. آن زمان همهٔ مشکلات اجتماعی حلشدنی خواهد بود، چون این حرکت یک جریان دو سر سود است؛ هم برای نیازمند و هم برای خدمتدهنده. هدف جریان خدمات اجتماعی، همین مشارکت مردمی در حل معضلات اجتماعی است.
متأسفانه پس از انقلاب تغییر شرایط بهگونهای بود که انگار همهچیز تمام است و تنها انقلاب و نهادهای حاکمیتی مسئول رسیدگی به همهٔ امور هستند. این شرایط تا جایی ادامه پیدا کرد که امروز شما وقتی یک فرد یتیم میبینید، احساس میکنید تا وقتی بهزیستی وجود دارد، من کاری نباید بکنم یا وقتی فقیری میبینید احساس میکنید وظیفهٔ اصلی با کمیتهٔ امداد است، نه شما. همچنین همهٔ واحدهای مردمی ابتدای انقلاب تبدیل به ارگانهای رسمی شد. بههمین دلیل آن احساس مشارکت ابتدای انقلاب در مردم کمرنگ شد و کاهش یافت.
احساس مشارکت مردمی هنگامی که وجود داشته باشد، علاوه بر اینکه مشکلات به بهترین شکل ممکن توسط خود مردم حل میشود، آثار فرهنگی بسیار مثبتی برای مردم دارد. بهطور مثال، در اردوهای جهادی، غیر از خدماتی که جهادگر به محرومین میرساند، شخصیت فرد جهادگر رشد میکند و به کمال نزدیک میشود.
بنده زوجی را میشناسم که ابتدا تصور میکردند محرومیت اجتماعی به اندازهای نیست که ما میگوییم. همین زوج یک بار برای پخش اقلام غذایی بین نیازمندان با گروه ما همراه شدند و پس از اینکه واقعیت زندگی محرومین را دیدند، دیگر زندگی و دغدغههایشان تغییر کرد. مشارکت در حل مشکلات اجتماعی، خودش یک حرکت فرهنگی و خودسازی است.
* به چه علت جامعهٔ ما در امر خدمات اجتماعی ضعیف بوده است؟ راهحل پیشرفت در این حوزه چیست؟
در دین ما سفارش شده است که صدقه را خودتان به دست مستحق بدهید. در این سالها، یکی از اشتباهاتی که در کشور و توسط نهادهای خیریهای صورت گرفته، این است که بین فرد خیر و مستحق فاصله افتاده است. همهٔ مردم کمکهای خود را به مجموعهای میدهند و آنها بدون اینکه به خیر اطلاعات کافی بدهند که این مبالغ به چه کیفیت و اندازهای به دست کدام محروم رسیده است، کارها را انجام میدهند.
بهعنوان مثال، اگر از شما بخواهند که به کودکان نیازمند آفریقا کمک مالی کنید، شاید انگیزهٔ شما خیلی کم باشد. اما اگر به شما عکس کودکی را نشان دهند و بگویند این کودک مسلمان است و نیاز به یک جفت کفش دارد، شما انگیزهٔ خیلی زیادتری برای پرداخت پول کفش مورد نیاز خواهید داشت و فقط باید مطمئن بشوید که آن کالا به دست آن کودک میرسد. بنابراین مردم به موارد جزئی کمک میکنند، نه موارد کلی. این قاعدهٔ سرمایهگذاری (Crowd funding) است.
برای اجرایی کردن این روش، نیاز است تا محلهها با تعریف اصیل خود دوباره احیا شوند؛ یعنی همان چیزی که دین از آن با عنوان نظام همسایگی یاد کرده است، باید احیا شود و همسایه از حال همسایه باخبر باشد. اتفاقاً بنده اخیراً صحبتی از حضرت آقا شنیدم که مربوط به سالهای قبل بود. ایشان بهشدت روی همین بحث همسایگی تأکید میکنند.
برای برپایی فرایند اخوت اسلامی، در ابتدا نیاز است تا روابط همسایگی احیا شود. این موضوع نیاز به یک شبکهٔ اجتماعی حقیقی دارد و طبیعتاً مساجد تعبیه شدهاند برای همین کار. ما برای تحقق این موضوع، حدود ۷۱ هزار خانوادهٔ نیازمند را شناسایی و ثبت اطلاعات کردهایم و برای آنها حامی جذب کردهایم. حدود ۳۵۰ دفتر را که در هر محله با مساجد اصلی محل ارتباط دارند نیز فعال کردهایم. البته شاید طراحی و به سرانجام رسیدن این طرحها طولانی باشد و یا برای همه امکانپذیر نباشد، اما بههرحال ما باید این حس همذاتپنداری و تلاش برای رفع مشکلات و محرومیتها را در خودمان زنده نگه داریم.
باید خدمت رساندن به مردم مخصوصا طبقات اجتماعی محروم همهگیر شود و مساجد و پایگاههای بسیج نیز بهوسیلهٔ خود مردم این حرکت را آغاز کنند. همچنین باید دانشجویان هر دانشگاهی بیایند محرومین مجاور دانشگاه را شناسایی کنند و به فراخور تخصص دانشجویان، آنها را حمایت درمانی، مالی و روحی و روانی کنند.
* جناح مؤمن فرهنگی و جریان حزبالله تا چهاندازه در این جریان خدمات اجتماعی ورود پیدا کرده است؟ چه توصیهای برای پررنگتر شدن حضور این قشر دارید؟
آسیبهای اجتماعی شکلهای متنوع و گستردهای دارد که جنس و نحوهٔ مشارکت مردم در هرکدام از آنها باید متفاوت باشد. ورود مردم به مقولهٔ فقر، آسانتر از ورود به مشکل اعتیاد است. همانطور که بین معضل فحشا و درمان بیماری، تفاوت بسیار است.
در حوزهٔ پهناور آسیبها، مردم باید به شاخههایی وارد شوند که برایشان قابل هضم و درک است و میتوانند مشارکت معنیداری در آن انجام دهند. مثلاً در پدیدهٔ فحشا یا اعتیاد، شاید مقداری انگیزهٔ مردم کمتر باشد. پس باید در نحوه و موردی که مردم مشارکت میکنند، دقت شود.
بهطور مثال، در امر ازدواج آسان، ورود مردم بسیار ضروری و راهگشاست. ما مدلی طراحی کردهایم که با هزینهٔ دو و نیم میلیون تومانی میتوان یک مراسم ازدواج کامل را برگزار کرد. این تنها نیاز به استفاده از ظرفیتهای آزاد جامعه دارد. هتلها، سالنها و آشپزخانههایی که در ایام غیرکاری خود میتوانند با هزینهٔ بسیار پایین خدمات بدهند، در این طرح شناسایی و استفاده میشوند.
اگر یک زیرساخت الکترونیکی شکل بگیرد که این ظرفیتهای خالی در سطح کشور شناسایی شود، تا حد زیادی میشود هزینهٔ ازدواج پایین بیاید. البته این حرکت در آغاز راه است و مسیری طولانی در پیش دارد و نیاز است تا مردم در این حرکت مشارکت کنند.
آسیبهای اجتماعی مشکلاتی هستند که بیتردید در بسیاری از مواقع بر سیاست نیز ارجحیت دارند. پس انقلابی بودن نباید تنها در عالم سیاست معنی شود. جناح مؤمن انقلابی همواره باید نگران و دغدغهمند و عامل حل نارساییهای اجتماعی باشد.
همهٔ ما باید این احساس را داشته باشیم که در اموالمان حقی برای محرومان است. میفرماید: «وَفِی أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ لِلسَّائِلِ وَالْمَحْرُومِ». این تفکر باید به وجود بیاید که من اگر مؤمن هستم، باید به محرومان رسیدگی کنم. اگر رسیدگی نمیکنم، پس چه مؤمنی هستم؟ این تفکر و روحیه باید در ما به وجود بیاید.
ما نیاز داریم تا حرکت خدمات اجتماعی به یک الگو تبدیل شود و هر کسی در هر حرفهای به این حرکت بپیوندد. مثلاً آنطور که بنده شنیدهام، حدود سه هزار نفر در انتظار هستند تا جزء خدام حرم امام رضا علیهالسلام شوند. من پیشنهاد میکنم این افرادی که دوست دارند خادم امام رضا علیهالسلام شوند، هرکدام با هر حرفه و شغلی که دارند، بیایند در طول سال، مدتزمان محدودی رایگان به محرومین و آسیبدیدگان خدمت کنند.
اگر دندانپزشکی یک ماه در سال نیازمندان را رایگان به نیت خدمت به امام رضا درمان کند یا دکتر دیگری با تخصص دیگر چنین کند، میبینید که چه حرکت بزرگ و مفیدی آغاز خواهد شد. تصور کنید اگر این سه هزار نفر چنین حرکتی انجام دهند، چه گشایشی میشود.
* از تأکیدات همیشگی علما، توجه به مردم و گرهگشایی از مشکلات آنها بوده است. دربارهٔ مستندات روایی این توصیه توضیح بفرمایید.
ائمه دربارهٔ خدمات اجتماعی میفرمایند: «کذلک حببونا الی الناس». عرصهٔ خدمات اجتماعی، محبوبیتآفرین است و اتفاقاً ائمه سفارش کردهاند که با کار در این عرصه، آنها را در جامعه محبوبتر کنیم. بهطور مثال، در اردوهای جهادی شاهد هستیم که گروه جهادگری که برای کار وارد منطقهٔ محرومی میشود تا چهاندازه بین مردم آن منطقه محبوبیت پیدا میکند، زیرا مردم میفهمند و میبینند که عدهای بدون کوچکترین چشمداشت و دریافت هزینهای، حاضر میشوند به خودشان سختی دهند و در گرما یا سرما تن خود را به زحمت بیندازند تا محرومیتی از مردم کم کنند.
گذشته از این، مفهوم زکات که در دین ما به این اندازه سفارش شده، مفهومی مرتبط با خدمات اجتماعی است. در مقابل نماز که ارتباط با حق است، زکات ارتباط با خلق را برقرار میکند؛ یعنی هم در احکام دین و هم در سفارشهای معصومین به مردم، حضور و دستگیری از مردم توصیه شده است.
* در یک سال اخیر، رهبر انقلاب توجه خاصی به موضوع آسیبهای اجتماعی داشتهاند. در یکی از جلسات هم خطاب به مسئولان فرمودهاند مردم را مثل عیال خود بدانید. به نظر شما، چرا این موضوع برای ایشان تا این اندازه مهم است؟
اصلاً مشروعیت حاکم حکومت اسلامی به این موضوع وابسته است. حکومت اسلامی بهواسطهٔ عناصری حکومت اسلامی است که در صورت نبود آنها، این حکومت از اسلامی بودن خارج میشود. دقیقاً سفارشی که امیرالمؤمنین علیهالسلام برای حاکمان اسلامی دارند، حل مسائل اجتماعی و مبارزه با فقر مردم است.
فقر عمدهترین زمینهساز مشکلات اجتماعی است. این نکته خیلی قابل توجه است که چرا خارج از کشور برای بعضی از مردم تا این اندازه جذاب است؟ مهمترین دلیل این امر، میزان خدمات اجتماعی است که در این کشورها به مردم داده میشود، وگرنه این کشورها نه دارای فرهنگ غنی و نه دارای ارزشهای والای انسانی و معنوی هستند.
به همین دلیل در دینمان داریم که «کاد الفقر ان یکون کفرا». این معضل بهاندازهای حساس است که میتواند کشور را نه در امر داخلی، که در بحث روابط خارجی نیز به چالش بکشد. اگر انفاق مردم و احساس مشترک مردم به یکدیگر جاری نشود، آن زمان عدهای پیدا میشوند که برای حل معضلات داخلی، به خارجیها و بیگانهها دست نیاز دراز میکنند.
ارتباط انفاق با نظام اسلامی اینگونه است. این دقیقاً محتوای سورهٔ مبارکهٔ حدید است. اگر ما نتوانیم این معضلات را حل کنیم، در ارتباط خارجی به مشکل جدی برمیخوریم. بنابراین از لحاظ انسانی، سیاسی و الهی، وظیفهٔ حکومت اسلامی است تا این معضلات را برطرف کند. پیامبر صلیاللهعلیهوآله میفرمایند: «الخلق عیال الله». این مردم که عیال خداوند هستند، امانتی در دست حکومت اسلامی محسوب میشوند. در حقیقت، حرفی که رهبر انقلاب زدند، مستندات دینی و روایی دارد.
من نکتهای را یادآور میشوم که در زندگی حضرت آقا دیدم. امیرالمؤمنین علیهالسلام سفارشی دارند به حاکمان اسلامی و آن این است: «إِنَّ اللَّهَ تَعَالَی فَرَضَ عَلَی أَئِمَّةِ [الْحَقِ] الْعَدْلِ أَنْ یُقَدِّرُوا أَنْفُسَهُمْ بِضَعَفَةِ النَّاسِ کَیْلَا یَتَبَیَّغَ بِالْفَقِیرِ فَقْرُه». یعنی حاکم اسلامی خودش را باید با ضعفای مردم قیاس کند تا اینکه فقیر از شدت فقر از پا درنیاید. یعنی فقر، فقیر را زمانی از بین میبرد که همدردی با او از بین برود.
همدردی بهمعنی گریه کردن با او نیست؛ یعنی اینکه اگر چیزی برای فقیر فراهم نیست، برای حاکم نیز نباشد. یعنی حاکم از حال فقرا باخبر باشد، نه بهواسطهٔ گزارش، بلکه بهواسطهٔ تجربه. یکی از مزایای حرکتهای جهادی که حضرت آقا فرمودهاند، همین درک عینی مشکلات است، اما متأسفانه میبینیم که برخی از مسئولین ما علیرغم تذکر و توصیهٔ حضرت آقا، در نقاط مرفه تهران ساکن هستند و درکشان از فقر و محرومیت، تنها بهواسطهٔ گزارشهایی است که به آنها میرسد. نکتهای که در امر سلامت اجتماعی جدی است، همین درک و احساس مشترک بین مردم و مسئولان است.
[box type=”note” align=”” class=”” width=””]
شهید بهشتی سفارشی داشتند که کسانی که نمیتوانند مانند تودهٔ مردم زندگی کنند، نباید در جمهوری اسلامی مسئولیت بپذیرند. سالهای پیش طرحی بود که محل زندگی حضرت آقا را تغییر دهند و ایشان را به محل خوشآبوهوایی در تهران ببرند، اما ایشان قبول نکردند و تأکید داشتند که در میان مردم باید زندگی کنند. این حرکت آقا به همهٔ مسئولین پیام میدهد که شما هم در بین مردم زندگی کنید و خودتان را تا این اندازه از مردم جدا نکنید. این فرهنگ غلطی است که باید اصلاح شود.
اگر میخواستم، میتوانستم به شهد ناب عسل و مغز گندم و بافتهٔ ابریشم دست یابم و از آن بهره گیرم. ولی هیهات چگونه ممکن است من اسیر هوس و تسلیم حرص نفس شوم و در خوردنیها در جستوجوی غذای بهتر برآیم و انتخاب کنم، درحالیکه در حجاز و یمامه کسی باشد که امیدی به قرص نانی ندارد و هیچگاه طعم سیری را نچشیده است. و چگونه سزاوار است انسانهایی با شکم گرسنه و جگرسوزان شبها را به بیداری صبح کنند؟ آیا تنها به این خرسند باشم که مسلمانان مرا امیرمؤمنان میخوانند، ولی در سختیهای روزگار، همدرد و در تلخیهای زندگی، سرمشق آنان نباشم؟
فرهنگ و سبک زندگی مسئولین ما باید اینگونه باشد. مطمئن باشید اگر مسئولین در کنار مردم به میدان بیایند، مشکلات بهراحتی حل میشوند. مسئولین باید از نزدیک مشکلات را ببینند. در آیهٔ ۲۴۹ سورهٔ بقره داستان طالوت روایت شده و تذکر داده است تنها آنهایی که در دنیا غرق نشدهاند، توان استقامت در راه خدا را دارند. رفاهزدگی مقاومت مسئولین را میشکند. اگر مسئولین رفاهزده شوند آنوقت دیگر مقاومت ملت نیز میشکند.
«حالا من که مسوول مملکتی نیستم… خدا هم کند که قدرت به دست من نیفتد. چون اگر من قدرت داشته باشم، دست به یک کارهایی میزنم. یک سال بودجه ورزش را حذف میکنم. همه جوانهای عزب را زن میدهم… ازدواج مهمتر از ورزش است. ما وزارت ورزش داریم، وزارت ازدواج هم باید داشته باشیم. پنجاه 60 قفل به ازدواج خورده است که این قفلها را غیر از عزم ملی نمیتواند باز کند…»
توسعه دهندگان برنامه نسیم ساعاتی قبل نسخه جدید این برنامه را منتشر کردند که با تغیرات و بهبود هایی همراه بوده است ؛ در ادامه همراه بنیانا باشید
در نسخه 1.7.2 (461) برنامه ایرانی نسیم پنجره ارسال اموجی با سرعت بیشتری باز می شود . همچنین بهبودهایی در رابط کاربری انجام شده است . تغییر بزرگ تر عمومی شدن قابلیت ایجاد کانال های اطلاع رسانی همچون دیگر برنامه های پیام رسان است ؛ برای کانال ها علاوه بر بخش توضیحات و ایجاد لینک دعوت می توان یوزر یا شناسه تعیین کرد که به سهولت امر تبلیغ و اطلاع رسانی کانال های سیاسی, خبری کمک شایانی می کند
اما رابط کاربری اپلیکیشن نسیم نیز در این بروزرسانی دستخوش تغییراتی شده است. در منوی اصلی گزینه ای با عنوان از من بپرس افزوده شده است که برای سوال و پرسش از توسعه دهندگان برنامه کاربرد دارد ؛ همچنین امکان تغییر یوزر کاربری به راحتی امکان پذیر شده است . در بخش دعوت کاربران به گروه یا کانال هم با ایجاد لینک دعوت (لینک Join ) به راحتی می توان لینک را کپی یا در صفخات مجازی به اشتراک گذاشت .
اپلیکیشن نسیم یک نرم افزار پیام رسان سریع و امن است. “نسیم” روز به روز در حال پیشرفت و افزوده شدن امکانات کاربری خود است و در آینده نزدیک امکاناتی فوق العاده به این اپلیکیشن اضافه خواهد شد
برای دانلود برنامه نام «نسیم» را در کافه بازار جستجو کنید یا از سایت برنامه نسیم دانلود کنید همچنین قابل ذکر است نسخه ای از برنامه مخصوص سیستم عامل iOS نیز عرضه شده است که همراه راهنمای نصب از سایت برنامه قابل دانلود است
چگونه اشتیاق روزه گرفتن را در کودکمان زنده نگهداریم؟ ( دعوت کودکان به نماز )
در جلد سوم کتاب «کافی» نوشته شده که امام باقر (ع) در مجلسی درباره سن تشویق کودکان به نماز صحبت میکرد و در ضمن صحبتهایش فرمود: «ما کودکان خود را وقتی پنج سالهاند به نماز امر میکنیم ولی شما کودکانتان را وقتی هفت ساله شدند به نماز امر کنید.
ما کودکان خود را وقتی هفت سالهاند به روزه وامیداریم به اندازهای که توان دارند. چه نصف روز باشد یا بیشتر یا کمتر. وقتی تشنگی و گرسنگی بر آنها چیره شد، افطار میکنند تا اینکه به روزه عادت کنند و توان آن را بیابند ولی شما کودکانتان را وقتی 9 ساله شدند به اندازهای که توان دارند به روزه وادارید و وقتی تشنگی بر آنها چیره شد افطار کنند».
در این خصوص باید توجه داشت که روح هر انسانی در دوران کودکی و نوجوانی انعطاف خوبی دارد و قابلیت یاد گرفتن دستورات دینی و بهخصوص تمرین روزهداری از کودکی راحتتر است اما هر اندازه که سن انسان بیشتر میشود، انعطاف روحی او کمتر شده و یاد گرفتن آموزههای جدید مشکلتر میشود.
بنابراین روزه گرفتن برای کودکان واجب نیست اما همین که در میان وعدههای غذایی رعایت ماه مبارک رمضان را کند و از انجام کارهایی که روزه را باطل میکنند دور باشد، برای او کاری زیبا و پسندیده است که زمینهساز تقوای او در دوران جوانی میشود.
#داستانک_نماز
توجه به نماز
مأمون خلیفه ستمکار عباسی با نقشهای از پیش تعیین شده مناظره و مباحثهای دینی میان سران مذاهب و ادیان مختلف با امام رضا (ع) تدارک دید تا شاید بر عظمت علمی و معنوی آن حضرت آسیبی وارد کند اما امام بهتنهایی به همه شبهات آن پاسخ داد و با بیانی رسا و منطقی گویا آنها را قانع کرد؛ بهطوری که همگی بر عظمت علمی امام اعتراف کردند.
در این مجلس بااهمیت امام رضا (ع) رو به مأمون کرد و فرمود: «وقت نماز فرا رسیده». یکی از دانشمندان (عمران) که مشغول بحث با امام بود گفت پاسخ را ناتمام نگذار که دلم نرم شده و آماده پذیرش هستم. امام رضا (ع) فرمود: «نماز میخوانیم و برمیگردیم». (بحارالانوار، ج 10)