کُفویّت زمینه و بستری است که در زندگی مشترک و ازدواج ، جایگاهها را حفظ میکند. اوّلین گام در تربیت فرزندان این است که وقتی دختر و پسر میخواهند همسر انتخاب کنند، باید به تربیت فرزندشان هم توجّه داشته باشند.
دختر و پسرهایی که میخواهند با هم ازدواج کنند باید بدانند که آنها قرار است، پدر و مادرهای فرزندان آینده باشند؛ بنابراین باید با آگاهی و دقت نظر این انتخاب خود را انجام دهند.
حجتالاسلام محسن قرائتی در افتتاح نوزدهمین کاروان زوجین دانشجو در هجدهمین دوره طرح ملی«همسفر تا بهشت» در حرم مطهر رضوی، با بیان این مطلب که باید خاک دانشگاه و آموزش وپرورش را عوض کرد، زیرا اینها میوه ناقص بار آوردهاند، گفت: آموزش و پرورش سه میلیون پرسنل دارد که اگر بخواهد تمام آنان را بازنشسته کند و از بین دانشجویان لیسانس و فارغ التحصیل که حدود هفت میلیون نفر میباشند نیرو استخدام کنند، بازهم چهار میلیون فارغ التحصیل و لیسانس بیکار هستند.
اخیرا شاهد مطالبی هستیم که دم از ” ازدواج سفید ” می زنند. تجزیه کلمات زیباست؛ “ازدواج” و “سپید”. برای کسی که معنی ترکیبش را نداند جذاب است و یک ازدواج ساده، صمیمی و زیبا را به ذهن متبادر می کند و مخاطبِ ناآگاه با خواندن تیترهای پیرامون آن دچار یک تناقض می شود “هشدار برای رواج ازدواج سفید “!.
اما سراغ مفهوم که می روی دلالت بر یک رابطه نامشروع، غیرقانونی و دور از شان یک مسلمان وایرانی با فرهنگ و آداب و رسوم دیرینه خود دارد. رابطه ای که نه شرع قبولش دارد و نه قانون.
همزمان با ایام ماه مبارک رمضان، ماه ضیافت الهی و بهار قرآن هر روز یک آیه از کلام الله مجید را توسط «حجتالاسلام والمسلمین سید ابراهیم راد» در برداشتی کوتاه و آزاد با محوریت مسائل اجتماعی و موضوعات مهم سبک زندگی با عنوان «آیههای زندگی» منتشر میشود.
در ادامه بخش هجدهم آیههای زندگی شرح آیه 27 سوره مبارکه قصص با موضوع «مراسم خواستگاری» را میخوانید. در ادامه همراه سایت بنیانا باشید
کتاب جوشکاری اثری از حجتالاسلام حسین عالمی پیرامون درباره ازدواج عاقلانه آسان و بهموقع با تکیهبر ملاکهای ایمانی است که بهتازگی شماره دوم کتاب نیز منتشرشده است. امروز در بنیانا فایل PDF این دو کتاب را برای دانلود رایگان قراردادیم.
کتاب جوشکاری عنوانی از یک کتاب الکترونیکی است که توسط یکی از مبلغان دانشگاهی درباره ازدواج عاقلانه آسان و به هنگام نوشتهشده است. در ادامه همراه سایت بنیانا باشید.
کوثر و حسین ۱۴ و ۱۶ ساله بودند که با هم آشنا شدند و ازدواج کردند، حالا به ذهنشان رسیده تا به قول خودشان «ازدواج خوش موقع» کمپین راه بیندازند؛ این کمپین را از تجربه خودشان شروع کردهاند.
زوج جوانی که معقتدند، خود افراد باید برای زمان ازدواجشان تصمیم بگیرند و با قانون، بگیر و ببند نمیشود حق ازدواج را از دیگران سلب کرد. ویدئوی ساده این زوج جوان در فضای مجازی سروصدای زیادی راه انداخته و واکنشهای متفاوتی را از سوی کاربران در پی داشته است.
***
صفحه کوثر و حسین را با جستجوی mrs.hosar در شبکه های اجتماعی بیابید . هم چنین کمپین #ما_آدمیم را با جستجوی شناسه maadamim بیابید …
***
اما فارغ از هر قضاوت، انتقاد این زوج جوان به لایحه افزایش سن ازدواج چندان غیرمنطقی به نظر نمیرسد؛ اینکه ازدواج تصمیمی شخصی و فردی است، نمیشود آن را با قانونگذاری محدود و ممنوع کرد و از آن مهمتر هر فرد زیر ۱۸ سالهای نابالغ و نادان نیست، همچنان که هر فردی در سنین بالا، الزاماً فرد پختهای نیست.
همه دختر و پسر هایی که ازدواج می کنند قبل از آشنا شدن با هم تا بعد از ازدواج و حتی بعد از به دنیا آمدن اولین هدیه خدا به فکر داشتن فرزندانی هستند که با ادب باشد با نظم باشد رعایت حلال و حرام را بفهمد و… خود شما تابحال چند بار شده وقتی بچه های کوچک بقیه رو موقع نماز تو مسجد محل دیده باشین و دلتون غنج زده باشه و خواهان باشید که ای کاش منم همچین بچه هایی داشته باشم که خودشون سرباز اسلام باشن و بعد از رفتن والدین هم کلی براشون ثواب بفرستند .
برنامه سمت خدا شبکه سه سیما با حضور استاد بهشتی برگزار شد که در پایان هم دوازده دعای قرآنی برای داشتن فرزندان خوب و صالح و سالم در کانال سروش برنامه منتشر شد . امیدواریم مفید باشه . همراه بنیانا باشید
حجت الاسلام زائری در مراسم اختتامیه مسابقه کتابخوانی کتاب و زندگی با محوریت کتاب “من زندهام” نوشته معصومه آباد که در حوزه هنری برگزار شد؛ گفت: خداوند سنتهایی در زندگی بشر دارد که برهمه انسانها فارغ از ملیت و باور آنها حاکم است. یکی از این سنتها این است که هر کس روایت خودش را ماندگار نکند باخته است خدا هم اگر قرآن نداشت روایتش ماندگار نمیشد. اگر دردهای این نسل نوشته نشود ماندگار نمیشود و ما خواهیم باخت.
استاد زائری با اشاره به سنت های دیگر خداوند افزود: اگر بنیانهای اساسی جامعه تحکیم نشود باخته ایم اگر به خانواده نرسیم میبازیم فارغ از این که چفیه داشته باشیم یا کروات خانواده بنیاد جامعه ما است با شعار دادن نمی توان مشکلات این حوزه را رفع کرد.
جادوی کلمات در روابط با همسرتان را شوخی نگیرید. حرفهای شما و حسی که برای او ایجاد میکند میتواند آنقدر تأثیرگذار باشد که زندگیتان را متحول کند
حرفهایی که در کنار رفتار مناسب شما به همسرتان قشنگترین حسها را میدهد و عشق شما را در قلبش تثبیت میکند. شما نیاز دارید تا همسرتان را بشناسید و به مرور زمان جملات خاص خود او را پیدا کنید نه فقط جملاتی که جنبه عمومی دارد و بیشتر افراد از شنیدن آنها خوشحال میشوند.
این جملات را به همسرتان بگویید و با گفتنش زیر پوست زندگی مشترکتان خون تازهای تزریق کنید. در ادامه همراه بنیانا باشید تا بدانیم چگونه زن و شوهری صمیمی باشیم ؟
چگونه زن و شوهری صمیمی باشیم
آقایان اینگونه حرف بزنند
دوستت دارم، همین
خانمها به شنیدن جملات عاشقانه نیاز دارند. این جملات و کلمات مانند کوهی از انرژی میتواند بدترین شرایط و حالشان را به بهترین شکل ممکن تغییر دهد. فکر نکنید اگر سن و سالی از آنها گذشته یا مشغول زندگی و تربیت بچهها هستند دیگر شنیدن دوستت دارم، حال و هوایشان را بهاری نمیکند.
همسرتان میداند چه جایگاهی در قلب و زندگی شما دارد اما وقتی با کلماتی ساده به او میگویید که چقدر برایتان مهم است، خستگی تمام روز را از تنش به در میکنید. پیامبر اکرم(ص) فرمودهاند: «این سخن مرد که به همسرش بگوید تو را دوست دارم، هرگز از قلب همسرش خارج نخواهد شد».
میتوانید آزمایش کنید. یکبار که همسرتان چندان سر حال نبود وحس کردید از چیزی دلخور است یا حوصله ندارد، به او جملات عاطفی بگویید؛ مثلا بگویید که از بودنش در زندگیتان راضی هستید و خدا را بهخاطر داشتنش شکر میکنید. یا خیلی ساده و آرام بگویید که دوستت دارم.
تعریف و تمجید میتواند همسرتان را شاد و خوشحال کند، رضایت او را از کنار شما بودن بالا ببرد و کاری کند که حس اعتماد بهنفسش بیشتر شده و طوری رفتار کند که تعریفهای شما ثابت شود.
البته تعریفهای اغراق گونه و غیرواقعی، دلچسب نیست اما میتوانید با نگاه مثبت بیشتری نگاه کنید و خوبیهایی که حتما در شریک زندگیتان وجود دارد را ببینید وبا صدای بلند به او بگویید. اگر امشب غذایش خیلی خوشمزه شده، سر سفره و مقابل بچهها بر این نکته تأکید کنید.
اگر خانهتان منظم است، همسرتان خوش لباس است، رنگ موی جدیدش زیباترش کرده ومهربانیاش را دوست دارید، حتما به او بگویید. در خلوتتان این کار را انجام دهید و در مقابل دیگران هم فکر نکنید تعریف از همسرتان کار اشتباهی است.
وقتی مهمان دارید، غذا که تمام میشود شما هم از پذیرایی و دستپختش تعریف کنید. مقابل خانوادهتان از خوبیهای او بگویید.تعریفهای ساده و واقعی شما برای همسرتان بسیار دوستداشتنی خواهد بود.
من هستم، نگران نباش
داشتن مردی که بلد است چگونه حس امنیت را در قلب همسرش ایجاد کند، یکی از بزرگترین عوامل ایجاد خوشبختی در زندگی یک زن است؛ مردی که میتواند کارها را سرو سامان دهد و حضورش به معنی آرامش است.
شما برای ایجاد این حس، علاوه بر اینکه نیاز دارید که واقعا حمایتگر باشید، باید به همسرتان در قالب کلمات بفهمانید که کنارش هستید، کمکش میکنید و همهچیز تحت کنترلتان خواهد بود. اینکه امکانات را برای او فراهم میکنید به تنهایی کافی نیست، وقتی مضطرب است و نگران چیزی است، گفتن یک جمله ساده «من هستم، از چیزی نترس» بخش زیادی از دلشورههای او را از بین میبرد.
درست است شنیدن جملات عاشقانه برای زنان حیاتی است اما حرفهای مردانه شما آرامش بیشتری را به او هدیه میدهد.
وقتی همسرتان کارهای مردانهاش را انجام میدهد، پیش خودتان نگویید به وظیفهاش عمل کرده و نیازی به تشکر نیست. فکر نکنید مردتان بهخاطر دستهای قوی و تواناییهای مردانهاش نیازی به شنیدن تشکر ندارد. در ازای هر قدمی که برای شما و زندگی مشترکتان برمیدارد، از او تشکر کنید.
به او بفهمانید متوجه هستید که برای شما چه کارهایی انجام میدهد. یک مرد هر قدر هم که قوی باشد و خود را بینیاز از اینگونه جملات نشان دهد بازهم درون خود دوست دارد که توسط همسرش دیده شده و از کارها و خدماتش قدردانی شود.
جملات سادهای مانند: ممنون که مرا صبحها تا ایستگاه میرسانی، متشکرم که با تمام خستگی ات خریدهای خانه را انجام میدهی و جملات سادهای که نشاندهنده قدردانی شماست، برای او بسیار انرژیبخش خواهد بود. توانایی تشکر کردن از دیگران از چیزهایی است که به آن سفارش شدهایم.
امام سجاد(ع) میفرمایند: «روز قیامت، خداوند متعال به بعضی از بندگانش میگوید: آیا شکر فلان کس را بهجای آوردی؟ عرض میکند: پروردگارا! من شکر تو را به جای آوردم. خداوند میفرماید: چون شکر او را به جا نیاوردی شکر مرا هم به جا نیاوردهای!» سپس میفرمایند: شکرگزارترین شما در پیشگاه خدا کسی است که از نعمتها و زحمات مردم بیشترین قدردانی و شکرگزاری را به عمل آورد. پس این نکته را از خانه خود شروع کنید.
چگونه زن و شوهری صمیمی باشیم
ابرمرد زندگی من
یکی از نیازهای روحی مردانه که باید برآورده شود تا شما با چشمان خودتان ببینید یک مرد تا چه حد میتواند حمایتگر، مؤثر و دوستداشتنی باشد، این است که حس کند ابرمرد زندگی همسرش است. بداند در نگاه شریک زندگیاش تکرار نشدنی است وشما بهعنوان همسر او اعتقاد دارید بهترین مرد دنیا در کنارتان هست.
اینکه هر آدمی مشکلاتی دارد و هیچکس گل بیعیب نیست را همه قبول دارند اما حتما شنیدهاید که «اگر در دیده مجنوننشینی/ به غیراز خوبی لیلی نبینی». مهم این است مرد زندگیتان بداند در نگاه شما بهترین انتخاب بوده و خواهد بود. به او بگویید که قوی و قابل اتکاست و دنیایتان بدون او چیز بزرگی کم دارد؛ چیزی مانند یک حامی مهربان برای تمام لحظات زندگی.
به تو افتخار میکنم
به همسرتان در موقعیتهای مختلف نشان دهید که به او افتخار میکنید و این را نهتنها از دیگران مخفی نمیکنید بلکه با کمال میل نشان میدهید که بهترین مرد دنیا شریک زندگی شماست. خوب است بعضی وقتها بیبهانه و خیلی ساده به او بگویید که به او و بودنش افتخار میکنید و گاهی هم دنبال موقعیتهایی باشید که مقابل چشم همسرتان این را به دیگران هم بگویید.
یک آقا وقتی متوجه میشود همسرش در مقابل دیگران از او تعریف کرده و اعتراف میکند زندگی در کنارش بسیار لذتبخش است، احساس غرور خواهد کرد و کسی که این حس را به او هدیه داده همیشه در دلش باقی میماند. نیازی به نقش بازیکردن نیست، خوب به همسرتان دقت کنید، نکات زیادی دارد که میتوانید به آنها افتخار کنید و با بیان آن، او را به سمت بهتر شدن سوق دهید.
هر روز در گوشه و کنار شهر شاهد برگزاری مراسم مختلف عروسی هستیم.
شاید خیلی از ما هم جزو مهمانان یا برگزارکنندگان این مراسم باشیم. متأسفانه برخی از این مجالس به بهانههایی مثل اینکه « یک شب ، هزار شب نمیشود » تبدیل به مجلس گناه میشود. خیلی از افراد هم بهدلیل ناآگاهی از مسائل شرعی، با حضور در این مجالس گرفتار گناه میشوند. اما گاهی « یک شب هزار شب می شود » و اعمال آن بر کل زندگی ما اثر می گذارد .
اینجا میتوانید با برخی از احکام مراسم عروسی آشنا شوید. همراه بنیانا باشید
مراسم عروسی برویم یا نه؟
حکم کلی: رفتن به مجالسی که انسان علم دارد در آنجا لهو و لعب برپا میشود جایز نیست مگر برای نهی از منکر و جلوگیری از ارتکاب گناه. بنابراین رفتن یا نرفتن به مجلس عروسی بستگی به شکل برگزاری آن دارد. اگر مجلس بهگونهای نباشد که عنوان مجلس لهو و حرام و معصیت بر آن صدق کند و حضور در آن مفسدهای نداشته باشد و درضمن حضور و نشستن در آن تأیید کار حرامی محسوب نشود، اشکال ندارد.
نکته: اگر دستزدن در مجالس عقد و عروسی به نحو لهوی باشد اشکال دارد و اگر بهطور متعارف باشد، اشکال ندارد. لهوی در اینجا یعنی حالتی از دستزدن و خواندن است که مثلا حالت رقص در انسان بهوجود میآورد.
سؤال: اگر رفتن به عروسی بهخاطر احترام به عادتهای اجتماعی باشد آیا بهعلت احتمال، انجام عمل حرام اشکال شرعی دارد؟
اصل شرکت در عروسیهایی که احتمال عمل حرام در آنها وجود دارد تا زمانی که بهعنوان تأیید انجامدهنده کار حرام محسوب نشود و موجب ابتلا به حرام هم نشود، اشکال ندارد.
حکم کلی: مجالس مختلط عروسی مصداق واضح مجلس حرام است. شرکت در مجلس حرام اگر به نوعی تأیید کار حرام باشد، جایز نیست مگر اینکه شرایط امر به معروف و نهی از منکر وجود داشته باشد.
اما اگر میدانیم در فلان مجلس قرار است کار حرامی صورت بگیرد و ما نیز توان نهی نداریم، در حالت معمولی حضور جایز نیست، مگر اینکه عدمحضورمان مفسدههایی داشته باشد که بیشتر از مفسده حضور در آن مجلس باشد که در این صورت حضور به مقدار ضرورت اشکالی ندارد. فرض کنید عدمحضور شما در آن مجلس باعث درگیریهایی بین فامیل شود. در این حالت به حداقل حضور در محفل حرام اکتفا کنید.
گاهی نیز ممکن است حضور شما اگرچه مانع کامل ارتکاب حرام نمیشود، اما باعث شود گناه کمتری صورت گیرد و همین حضور شما باعث حیای آنها از ارتکاب حرامهای بیشتر شود؛ در این صورت نیز حضور شما اگر مفسده نداشته باشد، حتی ممکن است لازم نیز باشد.
سؤال: اگر مردی وارد عروسی شود و در آنجا زن بیحجابی باشد و مرد بداند که نهی از منکر تأثیری ندارد، آیا واجب است مجلس را ترک کند؟
اگر خروج از مجلس معصیت بهعنوان اعتراض، مصداق نهی از منکر باشد، واجب است.
حضور در مجلس رقص ( احکام مراسم عروسی )
حکم کلی: در مراسم عروسی، ممکن است افرادی اقدام به رقص کنند. قبل از بیان فتوای شرعی در این زمینه باید بهمعنای رقص از نظر شرعی توجه کنیم. رقص عبارت است از حرکاتی که براساس لعب به اندام میدهند. لذا اگر براساس لعب نباشد، بلکه براساس نظمِ دارای غایت و هدف باشد، رقص نیست؛ مثل اجرای کاتا در ورزشهای رزمی که اگرچه زیباست، اما رقص نیست. یا حرکات ژیمناستیک یا نرمشهای زورخانهای.
بنابراین نکته اصلی در تعریف رقص، لعببودن حرکات است. براساس فتوای شرعی، رقص مرد بنا بر احتیاط واجب حرام است و رقص زن برای زنان اگر عنوان لهو بر آن صدق کند، مثل اینکه جلسه زنانه تبدیل به مجلس رقص شود، محل اشکال است و احتیاط واجب در ترک آن است؛ در غیر اینصورت هم اگر بهگونهای باشد که باعث تحریک شهوت شده و یا مفسدهای ایجاد کند و یا همراه با فعل حرام (مانند موسیقی و آواز حرام) باشد یا مرد نامحرمی حضور داشته باشد، حرام است.
در این حکم شرعی، تفاوتی بین مجلس عروسی و غیرآن نیست. شرکت در مجالس رقص هم اگر بهعنوان تأیید کار حرام دیگران محسوب شود و یا مستلزم کار حرامی باشد، جایز نیست.
رهبرانقلاب:امروز جوان ما برای ازدواج،برای گزینش همسر چهجوری فکر میکند و چهجوری باید فکر کند؟آن الگو را باید در مقابل او نگه داشت؛شهدای ما الگو هستند .(( احکام عروسی ))
نکته 1: درباره رقص در مجلس زنانه عروسی باید گفت که اگر تبدیلکردن این جلسه به جلسه رقص، بهگونهای باشد که یکی پس از دیگری بلند شود و مفصلا برقصد، این رقص محل اشکال است. بنابراین احتیاط واجب این است که این نوع رقص انجام نگیرد؛ حتی در مجالس زنانه. پس اگر در مجلس زنانه در رقصیدن زنان اغراق کنند؛ بهطوری که مجلس را به مجلس لهو تبدیل کنند، این محل اشکال است و به احتیاط واجب، حرام است.
نکته 2: اگر مثلا در مجلس زنانه به خواهر داماد یا خواهر عروس اصرار میکنند که حرکتی کند و بنشیند، با اینکه رقص هم صدق میکند اما در صورت رعایت سایر شرایطی که عنوان شد این رقص حرام نیست.
نکته 3: لهوی بودن رقصیدن مرد در مقابل مردان روشنتر است؛ چون رقص زن در مجالس زنانه متعارف است؛ بهخصوص در مجالس عروسی که خیلی جنبه لهویبودن آن محسوس نیست. اما رقصیدن مرد بین مردان، از مصادیق لهو است.
نکته 4: اگر رقص زن برای شوهرش یا برعکس، همراه ارتکاب حرامی نباشد، اشکال ندارد.
سؤال: شرکت در جشنهای عروسی که زنان و مردان در آنها مبادرت به رقص بهطور جداگانه میکنند چه حکمی دارد؟
شرکت در مجلس معصیت اگر مستلزم ارتکاب حرام باشد یا حضور در آن تأیید گناه محسوب شود، جایز نیست.
سؤال: رقص زنان در برابر مردان در مجالس عروسی روستایی که آلات موسیقی در آنها بهکار میرود چه حکمی دارد؟ و تکلیف ما در برابر آن چیست؟
رقص زنان در برابر بیگانگان و همچنین هر رقصی که موجب مفسده و برانگیختهشدن شهوت شود، حرام است و بهکارگیری آلات موسیقی و گوشدادن به آنها هم اگر بهصورت لهوی و مطرب باشد، حرام است و وظیفه مکلفین در این موارد نهی از منکر است.
نهی از منکر کردن در عروسی
حکم کلی: نهی از منکر در مجلس عروسی هم باید با همان شرایط و احکام شرعی مربوط به امربهمعروف و نهی از منکر صورت گیرد؛ یعنی باید شرایط و مراحل و مراتب آن رعایت شود که قبلا در همین صفحه، احکام آن توضیح داده شده است. یک نکته مهم که در مجالس عروسی کاربردی بهنظر میرسد این است که تکلیف امر به معروف و نهی از منکر با عدماحتمال تأثیر ساقط است. اما اگر مثلا خروج از مجلس عروسی که تبدیل به مجلس معصیت شده بهعنوان اعتراض، مصداق نهی از منکر باشد، واجب است این کار انجام شود.
سؤال: کراوات زدن در شب عروسی خود یا دیگران چه حکمی دارد؟
بهطور کلی پوشیدن کراوات و یا دیگر لباسهایی که پوشش و لباس غیرمسلمانان محسوب میشوند بهطوری که پوشیدن آنها منجر به ترویج فرهنگ منحط بیگانگان شود جایز نیست.
سؤال: در بعضی از مناطق بهخصوص روستاها مجلس عروسی را در مساجد برگزار میکنند، به این صورت که مجلس رقص و آواز در خانه بر پا میشود، ولی نهار یا شام را در مسجد تناول میکنند. آیا این کار شرعا جایز است یا خیر؟
غذا دادن به دعوتشدگان در مسجد فینفسه اشکال ندارد.
سؤال: هنگام جشن عروسی چند عکس از من گرفته شد که در آنها حجاب کامل نداشتم، این عکسها در حال حاضر نزد دوستان و اقوام من هستند. آیا جمعآوری آنها بر من واجب است؟
اگر وجود عکسها نزد دیگران مفسدهای ندارد و یا برفرض ترتب مفسده، شما در دادن عکسها به دیگران نقشی نداشتهاید یا جمعکردن آنها از دیگران برای شما مشقت دارد، تکلیفی در اینباره ندارید.
همیشه راهی هست
اگر مجبور هستید برای جلوگیری از یک مفسده بزرگتر در یک مجلس عروسی که در آن فعل حرام انجام میشود حضور یابید درصورت امکان باید از گوش دادن و توجه کردن به رقص و یا موسیقی حرام، اجتناب کنید.
لذا اگر شرایط نهی از منکر فراهم نیست و نیز نمیتوانید مجلس را ترک کنید، میتوانید خود را از محل فعل حرام دور کرده و مثلا در محل تهیه پذیرایی خود را بهکار دیگری مشغول کنید و یا به نوعی توجه خود را به جای دیگری معطوف دارید.
آن مقدار از موسیقی حرام هم که ناخودآگاه به گوش شما میرسد، در این حالت ضرورت، مشکلی ندارد زیرا «گوش کردن» به موسیقی حرام، حرام است، ولی به گوش رسیدن صدای آن بدون توجه شما اشکال ندارد.
فرقی نمیکند، زیاد دستهایش را بشوید، زیاد در باره اینکه کجایید و با چهکسی هستید سؤال کند یا چندین بار چک کند که در را قفل کرده یانه؟
در هر صورت زندگی با کسی که وسواس دارد، به این سادگیها نخواهد بود اما برای هر مشکلی راهحلی هست و برای خوشبختی نیاز دارید که یاد بگیرید صورت مسئلههای مختلف را حل کنید. مسئله امروز شما، زندگی آرام در کنار همسری است که مبتلا به وسواس است پس با قدرت و مهربانی کنار همسرتان بمانید تا این مسئله برطرف شود. در این مطلب نکاتی را می گوییم که بدانید چگونه با کسی که وسواس دارد زندگی کنیم ؟
صداقت خودتان را ثابت کنید
اگر همسرتان کمی بیش از حد میوهها را میشوید یا به مرتببودن ماشینش خیلی حساس است و یا چندبار موقع خروج از خانه قفل بودن در را چک میکند، به معنی این نیست که او وسواس دارد. برچسب زدن به شریک زندگیتان بهخاطر اینکه شما با او صمیمی هستید و از عادتهای رفتاری او آگاه هستید اصلا درست نیست.
ابتدا در مورد وسواس و انواع آن اطلاع پیدا کنید. وسواس عملی، راحتتر قابل تشخیص است اما وسواس فکری نیاز به بررسی بیشتر دارد. اما این شما نیستید که باید تشخیص بدهید همسرتان وسواس دارد یا خیر؛ اگر مشکل جدی باشد نیاز است تا حتما تحت نظر یک روانشناس قرار بگیرد. اما گاهی تنها رگههایی از رفتار وسواسی در همسرتان مشاهده میکنید که در اینصورت میتوانید با مطالعه و بالابردن آگاهی خود در این زمینه، فرشته نجات همسرتان شوید.
با او در این مورد صحبت کنید و به او بگویید که قصد دارید به او کمک کنید تا خودش کمتر اذیت بشود. آنقدر صادقانه با او حرف بزنید که همسرتان مطمئن شود که شما قصد لجبازی با او یا حرص دادن او را ندارید. اگر بتوانید به او صداقت خودتان را در کمک کردن ثابت کنید حتما همسرتان با انعطاف بیشتری دربرابر راهنماییهای شما مواجه میشود.
روی صندلی او بنشینید
شاید شنیده باشید که میگویند: قبل از قضاوت کردن در مورد یک فرد، خودتان را جای او بگذارید و دنیا را از دریچه چشمان او نگاه کنید.
این جمله در روابط همسران مخصوصا وقتی یکی از آنها مشکلی دارد، میتواند گرهگشا باشد. وقتی از رفتارهای بیمارگونه همسرتان رنج میبرید، میتوانید 2نوع نگاه داشته باشید. در نگاه اول او عمدا و برای آزار دادن شما این رفتارها و فکرها را دارد و در نگاه دوم او خودش هم اذیت میشود و کنترل رفتارش در دستانش نیست.
مطمئن باشید همسر شما عمدا نسبت به کارهای شما بدبین نیست و مدام چک نمیکند که کجا هستید. افکار مزاحمی در طول شبانهروز به ذهن او هجوم میآورند و رفتار او خودش را هم به اندازه شما و حتی بیشتر، آزار میدهد.
زمانی که برای شستن وسیلهای شیر آب را باز میگذارد و هرچه میشوید فکر میکند هنوز آلوده است، خود او هم حس خوبی ندارد، هر چند باید با این افکار و اعمال مبارزه کند. اما اگر این نگاه را داشته باشید که همسرتان از عمد چنین کارهایی انجام نمیدهد، آنوقت آرامتر میشوید و برخورد بهتری خواهید داشت. در آرامش است که میتوانید کمک کنید تا او تغییر رفتار بدهد.
چگونه با کسی که وسواس دارد زندگی کنیم ؟
او را مؤاخذه نکنید
برای درمان کسی که سرماخوردگی شدیدی دارد، چگونه رفتار میکنید؟ برایش سوپ میپزید، داروهایش را بهموقع میدهید، خانه را آرام نگهمیدارید تا بتواند بخوابد و صبر میکنید تا دوران نقاهتش را طی کند. اگر نیمه شب با صدای سرفه هایش بیدار شوید، او را مؤاخذه نمیکنید بلکه لیوان آب گرمی به او میدهید تا آرام شود.
وسواس و مشکلات روحی هم درست به همین رفتارها نیاز دارند. همسر شما اگر با رفتار درمانی و جلسات مشاوره درحال برطرف کردن مشکل وسواسش باشد، باید کنار او باشید و در انجام تمرینها کمکش کنید. اگر شرایطش سختتر است و نیاز به دارو درمانی دارد، بازهم باید از او حمایت کنید.
حتی در مواردی که وسواس او خیلی خفیف است و فقط با اراده و برنامهریزی شخصی سعی در برطرف کردن آن دارد، باز هم حضور شما میتواند کمککننده باشد. پس خودتان را برای یک همراهی آماده کنید و یادتان نرود وسواس از بیماریهای اضطرابی است. سعی کنید با فراهم کردن آرامش برای او کاری کنید که اضطراب کمتری را تجربه کند. هر چه اضطرابش بیشتر شود، برای فروکش کردن آن، اعمال وسواسی بیشتری نشان میدهد.او به کمک شما و آرامشبخشیتان برای غلبه بر وسواس نیاز دارد.
محافظت از دوربین مخفیهای خانه
گاهی رفتارهای وسواسی از دیگری آموخته میشود و این موضوع در مورد کودکان شما میتواند خطرساز باشد. اگر فرزند شما از کودکی گرفتار وسواس شود یا در نوجوانی به این مشکل مبتلا شود، کار شما سختتر خواهد بود. بهطور مثال اگر همسر شما حساسیت زیادی روی نظافت و نجس و پاکی دارد بهطور مستقیم و غیرمستقیم به فرزندتان میآموزد که مدام نسبت به پاکی هر چیزی شک کند.
نکته مهمی که درمورد وسواس وجود دارد این است که این بیماری میتواند به راحتی به سایر حوزههای رفتاری و ذهنی فرد سرایت کند و ممکن است پدری بیش از حد تمیز باشد و دستهایش را بشوید اما فرزندش وسواس شدیدتری را تجربه کند. برای دور بودن از این خطر با همسرتان صحبت کنید.
طوری موضوع را مطرح کرده و بهدنبال راهحل باشید که او حس نکند مقصر است اما از او بخواهید تا تمام شدن دوره درمان، مراقب باشد در مقابل فرزندان این کارها را انجام ندهد. اگر قبل از خروج از خانه چندبار چک میکند که شیر گاز را بسته است یا نه، بهتر است با یک توافق قبلی فرزندتان را زودتر به بهانهای از خانه خارج کنید و در ماشین یا دم در منتظر همسرتان بمانید تا او شاهد رفتارهای وسواسی یکی از والدینش نباشد. وسواس یا هر مشکل دیگری حتما راهحلی برای برطرف شدن دارد، این شما هستید که به قصد حفظ رابطه و زندگی زناشوییتان تصمیم میگیرید که آن را برطرف کرده و بر مشکل پیش آمده غلبه کنید.
ازدواج ساده و زودهنگام از آن کارهایی است که هرکسی جرئت انجام آن را ندارد. اما «محمدرضا مؤذن زاده» و همسرش «سارا عرفانی» این جرئت را کردند تا در دهه چهارم زندگی خود روزهای خوبی را بگذرانند.
«ازدواج» اگر مهمترین تصمیم زندگی هر شخص نباشد. قطعاً یکی از مهمترینهاست که میتواند در سرنوشت و آینده او تأثیرگذار باشد. بااینحال همواره توصیهشده است که این تصمیم بزرگ هرچه زودتر و در اوایل دوران جوانی گرفته شود. اما متاسفانه و بدبختانهسالهاست جوانها ترجیح میدهند این تصمیم بزرگ را تا اواخر دوران جوانی و حتی میانسالی خود به تأخیر بیندازند. مسئلهای که سالهاست به یکی از موضوعات اصلی و چالشی میز خطبههای فرهنگی و مذهبی تبدیلشده است.
در روزهایی که ازدواج، تصمیم و اولویت درجه چندم جوانهای امروزی است سراغ زوجی رفتیم که در همان ابتدای جوانی جرئت کردند با تمام داشتهها و نداشتهها خودشان را متعهد به زندگی مشترک کنند و برای رسیدن به این مهم تلاش کنند و حالا با گذشت بیش از یک دهه از زندگی مشترک در روزهایی که شاید همسنوسالهایشان هنوز دنبال نیمه گمشده زندگی خود میگردند، در دوربین ما عکس خانوادگی ۴ نفره بگیرند.
خانوادهای که نقش مادر را در آن « سارا عرفانی » نویسنده شناختهشده رمانهای « لبخند مسیح » و « پنجشنبه فیروزهای » و نقش پدر را « محمدرضا مؤذنزاده » مهندس آی تی و سازنده شناختهشده بسیاری از «اپلیکیشن» های محبوب تلفن همراه بازی میکند. مصاحبه ما را با این پدر و مادر جوان درباره زندگی مشترک و ازدواج بخوانید.
سارا عرفانی و محمدرضا موذن زاده
زمان خواستگاری هیچچیزی نداشتم
«محمدرضا مؤذنزاده» متولد ۱۲ آبان ۱۳۶۲ و «سارا عرفانی» متولد ۶ مرداد ۱۳۶۱ در تهران هستند و حالا در نیمه تابستان ۹۵ دو فرزند ۶ ساله و ۳ ساله دارند. اما قصه زندگی خانواده آقای مؤذنزاده و همسرش از کجا شروع شد؟ آقای مو ذن زاده دراینباره میگوید: «همیشه دوست داشتم زود ازدواج کنم و خیلی دوست داشتم در دوران دانشجویی این اتفاق برایم بیفتد.
حس میکردم نیاز به یک مونس و همدم دارم که مرا ترغیب به ازدواج میکند. اعتقادم هم به این شکل بود که بااینکه کار ثابتی نداشتم، درسم تمام نشده بود و سربازی هم نرفته بودم؛ هیچکدام از این موارد را مانع نمیدیدم و اصلاً به این چیزها فکر نمیکردم که بعد از ازدواج از کجا بیاورم بخوریم یا به درسم لطمه میخورد.
میگفتم ساده میگیریم و ساده شروع میکنیم. فقط دنبال این بودم که کسی یک آدم این شکلی و با این دیدگاه و اعتقادات را بپذیرد. من برای خودم آینده روشنی تصور میکردم چون در رشتهای درس میخواندم که برایش کار زیاد بود. اینطور نبود که از روی هوا حرف بزنم. اما وقتی با پدر و مادرم مطرح کردم ابتدا قبول نمیکردند. حرفشان این بود که با این وضعیت با چه رویی خواستگاری بروند؟ چون پسرشان چیزی ندارد.»
سارا عرفانی و محمدرضا موذن زاده
دوست نداشتیم رابطهمان زخموزیلی شود
جستجوهای آقای مؤذنزاده برای پیدا کردن همسر ایده آل و همخوان با معیارهایش در آخر به نتیجه میرسد و یک خواهر و برادر از همکلاسیهای دانشگاهش خانم عرفانی را به او پیشنهاد میدهد.
اما هردو همان ابتدا تصمیم میگیرند که این آشنایی در چارچوب خانواده باشد و به گفته خودشان بهاصطلاح این رابطه «زخموزیلی» نشود: «زمانی که توسط دوستان دانشگاهم باخانم عرفانی آشنا شدم، هیچکدام از این شبکههای اجتماعی امروزی وجود نداشت. فقط یک سایت به اسم «اورکات» بود که امکانات خیلی محدودتری نسبت به ابزارهای امروزی مثل تلگرام داشت.
و شما صرفاً میتوانستی پروفایل و نوشتههای یک نفر را بخوانی. چیزهایی که نوشته بود برایم خیلی جالب بود و عقایدی که داشت ندیده خیلی به دلم نشست. آن موقع یک عکس پروفایل خیلی بیکیفیت هم گذاشته بود که فقط مشخص بود تنها یک خانم چادری آن انتها روی تختهسنگی نشسته است و من فقط فهمیدم محجبه هستند که همین محجبه بودن و چادری بودن از معیارهای من بود و با خودم فکر کردم شاید این خانم همان است که باید باشد. (خنده).
بعد از معرفی، خانواده معرف به ما گفتند که ما جمعه به کوه میرویم. اگر میخواهید شما هم بیایید و آنجا باهم آشنا شوید ولی هردوی ما مخالفت کردیم و گفتیم دوست نداریم قبل از خواستگاری رسمی چنین دیداری داشته باشیم. اگر یک رابطه بدون نظارت پدر و مادرها شروع شود دیگر حد توقف ندارد و بعدها مشکلساز است و بهتر است از همان اول خانوادهها در جریان آن باشند.»
خانم عرفانی نیز درباره این شیوه از آشنایی میگوید: «اگر آشنایی اولیه در محیط کار و دانشگاه باشد خوب است. اما اینکه باهم و به آن نیت شروع شود به نظر من خوب نیست و موافق نیستم. اما بعد از خواستگاری ما میخواستیم برای مسافرت به شیراز برویم. خانواده من مشکلی نداشت که آقای مؤذنزاده هم با ما بیایند. چون به نظرشان این سفر در چارچوب خانواده بود و مانعی نداشت. اگرچه این سفر به این شکل انجام نشد.»
در طول زمان آشنایی مشق مینوشتیم!
بالاخره زمان خواستگاری فرامیرسد و آقای مؤذنزاده همراه مادرش به منزل خانم عرفانی میروند تا مراحل ازدواج بهطور رسمی آغاز شود. اما در این جلسات چهحرفهایی ردوبدل میشود؟ اصلاً در زمان خواستگاری باید برای ارزیابی طرف مقابل چه سؤالهایی باید پرسید و چهکارهایی باید انجام داد؟
خانم عرفانی میگوید: «بار اول آقای مؤذنزاده همراه مادرشان آمدند و بار دوم خودشان باکمی تأخیر نسبت به مادرشان آمدند تاکمی دیدار و گفتگوهایمان زنانه باشد. بعد از چند بار که آمدند ما هم برای آشنایی بیشتر به منزلشان رفتیم. من در طول این دیدارها خواستم که هردو خواستهها و نیازهایمان را در چهار جهت بنویسیم.
اعتقادات، جهانبینی، توقعات و علاقهمندیهایمان را روی کاغذ بنویسیم و در جلسه بعدی باهم جابهجا کنیم و درباره آنها حرف بزنیم. بعدازآن دوستانمان را به هم معرفی کنیم تا درباره ویژگیهای منفی و مثبت ما صادقانه حرف بزنند. دوستانمان هم صادقانه عمل کردند و همهچیز را دقیق گفتند.»
آقای مؤذنزاده درباره بررسی دیدگاههایشان میگوید: «ما در آن زمان حسابی باهم حرف میزدیم و کلی تحقیقات کردیم آنقدر که من میگفتم که هر جا میروم فکر میکنم یک نیروی اطلاعات مرا میپاید (خنده) یکبار در سلف دانشگاه یک آقایی آمد کنار من نشست و گفت به من مأموریت دادهاند از شما تحقیق کنم، خودت بگو ببینم چه جور آدمی هستی؟ اصلاً همدیگر را نمیشناختیم و البته بعدها به همین واسطه رفیق شدیم.
در زمان خواستگاری هم که مدام مشق مینوشتیم (خنده) اما ازدواج خانوادههای مذهبی به گفته حجتالاسلام قاسمیان باهم بسیار راحتتر است. چون ۹۸ درصد از ملاکهایشان باهم مشابه است. اما ما همین مذهبی بودن را مدام باهم کنکاش میکردیم. مثلاً یک نفر خیلی آدم مذهبی است و سرلوحه زندگی دینیاش رساله احکام است. اما دیگری سرلوحهاش قرآن است. یکی دیگر خیلی فلسفی و عرفانی مسائل را میبیند. ما باهم همه این حرفها را چک کردیم.»
سعی کردیم احساسی عمل نکنیم
آقای محمدرضا موذن زاده و خانم سارا عرفانی هردو تأکید میکنند که در زمان آشنایی اصرار داشتند که کاملاً منطقی عمل کنند و احساساتی تصمیم نگیرند. برای همین خیلی جدی همدیگر را کنکاش کردند، اما احساسات همیشه خودش وارد صحنه میشود.
خانم عرفانی درباره آن روزها میگوید: «آن روزها خیلی جدی به خودم گفتم تا زمانی که مطمئن نشوم که میخواهم با این آقا زندگی کنم، احساساتی نمیشوم و تمام تلاشم را هم کردم که به این قرار عمل کنم. انگار به یک تجربهای رسیده بودم. شاید اگر اولین خواستگاریام بود یکدفعه هیجانزده میشدم. اما سعی کردم منطقی عمل کنم.»
اما آقای مؤذنزاده دراینباره احساسیتر جواب میدهد: «من با همان عکس پروفایل و خواندن صفحه مجازی از خانم عرفانی خوشم آمد (خنده) ولی شباهتهای زیاد اعتقادی و حتی سلیقههای ریز و پیشپاافتادهای مثل دوستنداشتن (بادمجان) مرا علاقهمند کرده بود. طوری که به پدر و مادرم میگفتم. من أشبهُ النّاس خَلقاً وخُلقاً ومَنطِقاً به خودم را پیدا کردم و حیف است که از دست بدهم.»
هر مهریه سنگین بر کل جامعه اثر منفی دارد
داستان مهریه و اختلافات بر سر تعیین آن در زندگی آقای مؤذنزاده و خانم عرفانی نیز به وجود میآید و حالا آنها بعد از ۱۰ سال خاطرات و نظرات جالبی درباره آن دوران دارند.
آقای مؤذنزاده میگوید: «به ما یاد داده بودند سر جلسه مهریه حرف نزنیم. برای همین دست ما نبود. خانواده من و همسرم نیز بر سر مهریه باهم اختلاف داشتند و این اختلاف باعث شد جلسه تعیین مهریه به هم بخورد. بعد از به هم خوردن جلسه، من هرچه اصرار میکردم مادرم به مهریه پیشنهادی که ازنظر او خیلی زیاد بود قانع نمیشد.
بااینحال همیشه میگفت من اصلاً سارا را عروس خودم میبینم، مطمئنم این اتفاق هم میافتد اما فعلاً که جلسه یکبار بههمخورده دیگر پا پیش نمیگذارم آنها باید زنگ بزنند! بعد از به هم خوردن جلسه تعیین مهریه، چند روز بعد، حادثه آتشسوزی مسجد ارگ اتفاق افتاد که من در آن حادثه مادرم را از دست دادم و مادرم از پروسه ازدواج حذف شد.
اگر این اختلاف وجود نداشت مادر من عقد پسرش را از دست نمیداد. متأسفانه در حال حاضر ما با خانوادههایی مواجه هستیم که مهریههایشان را همهجا باافتخار تعداد بالا اعلام میکنند. بعدها میفهمی که مثلاً ۶۰۰ نیمسکه بوده است. اما این عددهای بالا اثر بد خود را میگذارد و اصلاً صحیح نیست و حتی به ازدواج بقیه لطمه میزند. درنهایت خانوادههای ما سر ۴۰۰ سکه توافق کردند. ولی حسرت عدم حضور مادرم در مراسم عقد همیشه هست.»
بعضی از ارزشها برای ما ضد ارزش بود
ساده گرفتن مراسمات ازدواج و تن ندادن به بعضی رسومات جرئتی میخواهد که هرکسی ندارد. اما خانم عرفانی و آقای مؤذنزاده نشان دادند که در این موضوع نیز دوست دارند خلاف بقیه عمل کنند و جرئت ازدواج کردن با امکانات کم را به همه اطرافیانشان بدهند. برای همین بهجای برگزاری مراسم عروسی تصمیم گرفتند که به سفر حج بروند و درنهایت مراسم سادهای با مهمانان محدود برگزار کنند.
خانم عرفانی میگوید: «در همه زندگیها مشکل وجود دارد. با خودم میگفتم چهبهتر که مشکلات آدم تنها مالی و اقتصادی باشد و عقیدتی نباشد. در دانشگاه استادی داشتیم که میگفت برای ازدواج اقدام کنید و از فقر نترسید؛ چون اِن یَکُونُوا فُقَرَاءَ یُغْنِهِمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ؛ اگر فقیر باشند خدا آنها را بینیاز خواهد کرد. کسانی که به خاطر مشکلات مالی ازدواج نمیکنند به آیه قرآن خدا ایمان ندارند و کسی که این آیه را رد کند به خدا دروغ بسته است.
من به خودم میگفتم که میخواهم به این آیه استناد کنم. یا حداقل ادایش را دربیاورم که خدا مرا در زمره آنها قرار دهد. باورتان نمیشود من یک آرشیو چند هزارتایی عکس لباس عروس داشتم اما وقتی به خودم رسید دیدم هیچکدام را نمیخواهم. و در مراسم سادهای که گرفتیم لباس سادهای را قرض کردم که حتی سنگ دوزی هایش را خودم انجام دادم.»
تا اینجای کار را خیلیها تن میدهند اما این سؤال پیش میآید که این ساده گرفتن مراسم پشیمانی هم داشته است. سؤالی که خانم عرفانی اینطور جواب میدهد: «بههیچوجه. اگر الآن بود چهبسا سادهتر برگزار میکردیم. برای اینکه فهمیدهام همه اینها میگذرد و چیزی که خیلیها برایش سالها سرمایه گذاری فکری میکنند به چهار ساعت هم نمیکشد. بعد شما بهجایی میرسید که بعضی چیزها که ارزش تلقی میشود برایتان ضد ارزش میشود.»
مجبور شدم تلفن همراهم را بفروشم
آقای مؤذنزاده سربازی نرفته است، کار ثابتی ندارد ولی زندگی دونفره آغازشده است و حالا باید دوتایی آن را پیش ببرند. حالا سختیهای ابتدایی زندگی به دهان هر دو نفر بعد از گذشت چند سال شیرین میآید. آقای مؤذنزاده درباره روزهای اول میگوید: «سربازی من در حالی گذشت که من متأهل بودم.
برای اینکه حقوق داشته باشم، به این نتیجه. سربازی را به شکل استخدام موقت در نیروی انتظامی بگذرانم. شیوه این استخدام موقت و پیمانی در حقیقت به این شکل است که بهجای دو سال، ۵ سال طول میکشد اما حقوق و مزایا دارید و در حقیقت سرباز نیستید و افسر هستید. متأهلین هم میتوانند بیشتر خانه بیایند.
من با چنین ذهنیتی رفتم اما یک ماه اول کلاً خانه نیامدم. شبها زمان خواب بعد از خاموشی، خودم را با موتور و به طریق مختلف به خانه میرساندم و صبح نشده دوباره برمیگشتم به آسایشگاه که کسی متوجه عدم حضور من نشود. ولی زندگیمان را دوتایی ساختیم و جلو آمدیم. من از آن آدمها نبودم که همهچیز را آماده کنم که حالا کسی را سر سفرهای که خودم تنهایی پهن کرده بودم بنشانم.
دوست داشتم همهچیز را باهم به دست بیاوریم. این زندگی هم یکجاهایی به مو رسید ولی پاره نشد. مثلاً یکبار دیدم همهچیز خانه تمامشده است و نیاز به خرید داشتیم. دقیقه رفتم سر کوچه و تلفن همراهم را زیر قیمت فروختم و برای خانه خرید کردم. ولی چند وقت بعد یک اتفاق خوب افتاد و پولی دستمان رسید که هم گوشی همراه و هم خط تلفن بهتری خریدم.
حاجآقای قاسمیان اصطلاحی دارد که میگوید از همان لحظه عقد شیرفلکههای برکت را روی سر عروس و داماد باز میکنند و اصلاً به همین جهت است که حضور در مجلس عقد برای بقیه هم توصیهشده. انقدر سنگین برکت نازل میشود که به دوروبریها هم میرسد. ما این برکت را بعد از ازدواج و بهخصوص بعد از به دنیا آمدن فرزندانمان بیشتر حس کردیم.»
دوست نداشتیم از پدرومادرهایمان کمک بخواهیم
بسیاری از زوجهای جوانی که زندگی خود را آغاز میکنند روی کمکهای مالی و معنوی پدرومادرهایشان خیلی جدی حساب باز میکنند. اما زندگی دو نفرِ خانواده مؤذنزاده و عرفانی به شکل دیگری است.
آقای مؤذنزاده میگوید: «همسر من حتی در زمان نبود من در دوران سربازی هم دوست داشت در خانه بماند. وقتی سالهای گذشته برای پیادهروی اربعین ۱۰ روز خانه نبودم هم بیشتر روزهایش را در خانه خودمان میگذراند. خب ما از ابتدا سعی کردیم استقلال خودمان را حفظ کنیم. حتی دوست نداشتیم برایمان چیزهایی بخرند که سبک زندگی ما را تعیین میکند. دوست داشتیم سادگی خودمان را حفظ کنیم.»
خانم عرفانی درباره شیوه کمک پدرومادرها در زندگی جوانهای امروزی میگوید: «حضور پدرومادرها و کمکهایشان در زندگی زوجهای امروزی خیلی خوب است ولی باید این نکته ظریف را رعایت کنند که نباید کمکهایشان بهگونهای باشد که استقلال آنها را زیر سؤال ببرد یا برخورنده باشد.»
به مادر بودنم افتخار میکنم
خانم سارا عرفانی سالهاست که بهعنوان نویسنده شناختهشده است و مشهورترین اثر او هم کتاب «پنجشنبه فیروزهای» است. خانم نویسنده حالا دو فرزند خوشسروزبان و شلوغکار دارد که خلوت کمتری را برایش باقی میگذارند.
خانم سارا عرفانی دراینباره میگوید: «بعد از ازدواج وارد فاز جدیتری از نویسندگی شدم. چون کتابم هم چاپشده بود و پیشنهادها زیادی به من سفارش شد. اما بعد از به دنیا آمدن بچهها تقریباً هیچ خلوت و تمرکزی ندارم. چون باید برای خلوت کردن شب تا صبح کارکنم و یا به فکر دفتر کار باشم. اما برای من اولویت کار نبود و ترجیح میدادم اگر روزی بچهدار شدم. با بچههایم وقت بگذرانم. و باهم تعامل داشته باشیم چون مادری را واقعاً افتخار میدانم. واقعیتش را بخواهم بگویم خیلی از همسنوسالهای من موقعیتهای کاری و پیشنهادها بهتری دارند. نشستهای بیشتری میروند. ولی من نمیتوانم این کار را انجام دهم. اما از زندگی و مادر بودنم خیلی راضی هستم.»
خانواده ۴ نفرِ آقای مؤذنزاده و سارا عرفانی دو دختر به نامهای مطهره ۶ ساله و کوثر ۳ ساله دارد که در کنار یکدیگر و در محیطی شاد و پرانرژی که با تعداد زیادی گل و گیاه و پرندههای بامزه آن را به وجود آوردهاند، زندگی میکنند. زندگی که آجربه آجرش را دوتایی و با دستهای خودشان ساختهاند.
از گذشته تاکنون و همیشه تاریخ مشورت گرفتن و ایده گرفتن از دیگران و افرادی که کاری را با موفقیت انجام داده اند مهم بوده است .ازدواج و برگزاری مراسم عروسی هم یکی از کارهایی است که بدون کمک و همفکری از مسیر اصلی منحرف می شود ؛ اما ایده گرفتن از دیگران سرعت پیشرفت کارها را بیشتر می کند
در ادامه بازنشری از مطالب یکی از جوانان ایرانی درباره کارت دعوت عروسی که در وبلاگ شخص خود منتشر کرده بود را می خوانیم
شب اول رجب، میلاد امام باقر (ع) را جشن گرفته بودیم. در کنارش ولیمه ازدواجم را به فامیل و دوستان دادم. یک سری کارها و ایدههایی که برای مراسممان داشتم را میخواهم منتشر کنم تا کسان دیگر هم استفاده بکنند جهت ایده گرفتن. برای قدم اول تصاویری از کارت دعوت عروسیام را میگذارم.
خیلی فکر کردم که آیا باید کارت دعوت عروسی چاپ کنیم یا نه؟ این کار دینی است؟
واقعیتش این است که خیلی دلایل محکمی برای دینی بودن -و به تبعش درست بودن- این کار نداشتم. یعنی هیچ گزاره و استدلالی برای اینکه باید چاپ شود نداشتم. تنها موردی که کمی به آن ربط مییافت، آن روایتی است که پیامبر به حضرت امیر میگوید که برود در مسجد زمان عروسی را اعلام کند. بعد دیدم این کار را میشود با ایمیل، تلفن و پیامک زدن انجام داد. چرا باید کارت دعوت عروسی چاپ کرد؟ آیا چون رسم شده است؟ چون پدرانمان این کار را میکردند؟ یعنی تنها همین استدلال جاهلی؟
گفتم تنها برای فامیل شاید خوب باشد. بالاخره کاغذی دستشان باشد برای زمان و آدرس. برای بعضی هم میتوانست یادگاری خوبی باشد. اما مهمترین دلیلم این بود که به بهانه کارت دعوت عروسی میشد یک حرف حقی را به مخاطب رساند. یعنی ظرفیتی بود که برای رساندن حرفی به مخاطب از آن استفاده شود. لذا تصمیم گرفتم تعداد خیلی پایینی بزنیم. به دوستان خیلی صمیمیهم البته رسید!
وقتی قرار شد کارت دعوت عروسی را چاپ کنیم، مهمترین مسئله این بود که این هزینهای که میشود یک فایدهای داشته باشد. کسی که کارت را میگیرد بتواند استفادهٔ دیگری از آن بکند. نه اینکه بعد از دیدن تاریخ و آدرس بیندازد دور. که اگر اینچنین میبود، قطعا اسراف بود. مثلا اگر مغازه دار است بگذارد زیر شیشه میز مغازهاش. اگر خانم خانه است، جایی برای تزئین قرارش دهد.
بنا شد طرحمان متفاوت از طرحهای بازار باشد. چون هدفمان فرق میکرد. پولی برای اسراف و ریختن دور نمیخواستیم خرج کنیم. میخواستیم حرف حقی را برسانیم. لذا خودم دست به کار طراحی و چاپ شدم!
چون میخواستم مخاطب از آن استفاده کند، باید از نظر بصری هم زیبا و شاد و رنگارنگ میشد.
حدیثی از امام باقر بر روی آن کار کردیم. اصرار داشتم روی کارت هیچ اشارهای به عروسی نباشد، تا بتوانند از طرح قشنگ آن استفاده کنند.
پشت کارت دعوت عروسی هم سعی کردیم واقعا دعوت به جشن میلاد باشد. تاریخ را هم به قمری زدیم که افادهٔ همین معنا را کند. یعنی در کمترین حد ممکن به مراسم عروسی اشاره بشود. آن هم در مکان آوردیم «ولیمه ازدواج» و نه عروسی! که کاملا دلیل داشت که بعد به آن خواهم پرداخت.
در پشت کار فقط فامیلیمان را آوردیم نه اسم کوچک را*. چون اعتقاد دارم انتشار اسم کوچک زن مسلمان، پیش نامحرم دور از شان اوست. یعنی حتی اینکه بداند اسم کوچکش چیست، خوب نیست. هر چند در دنیای امروز ارزش این را از بین بردهاند. همچنان که غیرت را از میان بردهاند. وقتی صدا و سیما در فیلم نشان میدهد که نامحرمها همدیگر را به اسم کوچک صدا میکنند، چه انتظاری از فرهنگ جامعه باید داشته باشیم. (در این مورد هم مطلبی در حال تکمیل دارم).
پاکتش را هم سعی کردیم جوری انتخاب کنیم که بعدها بتواند از آن استفادهٔ دیگری بکنند. حاصل شد کارتهای زیر(تصاویر کارت بزرگ هستند).
مدیرکل حمایتهای اجتماعی کمیته امداد گفت: ۷۵ هزار نوعروس منتظر دریافت جهیزیه تحت پوشش کمیته امداد داریم که بطور متوسط ۳ تا ۴ میلیون تومان کمک بلاعوض به آنها بابت دریافت جهیزیه پرداخت میشود.
آینه شمعدون
به گزارش بنیانا ، رضا نوروزی در نشست خبری طرح « آینه شمعدون » که امروز برگزار شد، افزود: ما منابع مالی برای تأمین جهیزیه دختران کم داریم. البته در حال حاضر اعتبارات مربوط به این کار هم از بابت کمکهای دولتی و مردمی دو برابر شده است به گونهای که در سال جاری در مجموع منابع دولتی و مردمی ۱۶۰ میلیارد تومان بابت تأمین جهیزیه دختران عقد کرده کمیته امداد امام خمینی (ره) صرف میکنیم. البته در حال حاضر ۷۵ هزار نفر از آنان در نوبت دریافت جهیزیه هستند.
وی افزود: کمیته امداد خانه انفاق کنندگان و خیرین است و خیرین طرح اکرام به طور مستمر کمک میکنند. در حال حاضر در قالب این طرح آینه شمعدون ayneshamdon.ir هزار حامی داریم که هم شامل ایتام و هم محسنین میشود.
نوروزی اظهار کرد: کمیته امداد یک میلیون و ۷۵۰ هزار خانوار را به طور مستمر تحت پوشش قرار داده است که در مجموع چهار میلیون نفر میشوند. حدود ۵۰۰ هزار دختر تحت پوشش کمیته امداد در شرف ازدواج قرار میگیرند که سالانه ۱۰ تا ۱۵ درصد از آنان ازدواج میکنند.
وی با اشاره به طرح « آینه شمعدون » اظهار کرد: حدود ۵۰ سازمان مردم نهاد، خیریه و مذهبی با این طرح همکاری میکنند و ما تلاش میکنیم از تمام ظرفیتهای فردی، اجتماعی و دولتی برای کمک به نیازمندان بهره ببریم.
مدیرکل حمایتهای اجتماعی کمیته امداد امام خمینی (ره) با بیان اینکه سال گذشته ۹۰ هزار جهیزیه ارائه شد گفت: با این وجود هنوز دختران عقد کردهای در نوبت دریافت جهیزیه هستند. البته دولتمردان نیز مساعدتهای لازم را در این زمینه انجام میدهند که تلاش میکنیم در سال جاری جهیزیه ۹۰ هزار دختر عقد کرده تحت پوشش کمیته امداد را تأمین کنیم.
در ادامه این نشست، حجت الاسلام رؤیت مسئول طرح « آینه شمعدون » نیز درباره این طرح اظهار کرد: بیش از ۵۰ مرکز در این طرح مشارکت میکنند که برخی از آنها خیرینی مانند مجمع خیرین ازدواج و برخی دیگر مجموعههای حاکمیتی مانند بسیج اصناف و کانونهای مساجد در سراسر کشور هستند.
وی اضافه کرد: خیرین میتوانند از امروز تا پایان ماه مبارک رمضان با شماره گیری #۷۶۷* یا از طریق مراجعه به سایت طرح، کمکهای خود را واریز کنند و این شماره به حسابهای کمیته امداد مرتبط است. کمکهای انجام شده پایان ماه مبارک رمضان جمع میشود و از سوی کمیته امداد به صرف جهیزیه دختران عقد کرده میشود.
همچنین علیرضا نائینی سخنگوی طرح «آینه شمعدون» نیز اظهار کرد: این طرح شبیه طرح همسفره است که سال گذشته برای حمایت از ۴۰۰ هزار کودک دچار سوء تغذیه اجرا شد. تلاش میکنیم ظرفیتهای مردمی را در طرح «آینه شمعدون» با بهره گیری از فضای رسانهای جذب کنیم. ما با مجمع خیرین ازدواج نیز به تفاهماتی دست پیدا کردهایم.
وی افزود: تلاش میکنیم فضای تبلیغی را ایجاد کنیم و در ۱۶ نقطه کشور نیز ستاد استانی تشکیل دادهایم. تمرکز ما بیشتر بر شهرهای تهران، مشهد، تبریز، اصفهان و کرمان است و در واقع مأموریت ما طراحی کمپین رسانهای و جذب حمایتهای مردمی است تا آنها را در اختیار کمیته امداد قرار دهیم.
نائینی با بیان اینکه شعار طرح «آینه شمعدون» «جهیزیهاش با من» است، گفت: به منظور تبلیغ از فضاهای تبلیغی شهرداری تهران بهره میبریم. برای اولین بار قرار است مبالغ داخل بخشی از صندوق صدقات به این طرح اختصاص پیدا کند بدین منظور کاورهایی برای ۲۰۰۰ صندوق صدقات بازطراحی شده است که مشخص میکند مبلغ جمع شده در آن صرف طرح «آینه شمعدون» میشود.
وی در پایان اظهار کرد: هزینههای لازم برای تبلیغات را از طریق خیرین جذب میکنیم.