صدوچهلونهمین شماره از نشریه خط حزبالله منتشر شد.
با شکست نسخه غربگرایانه برای حل مشکلات کشور خط حزبالله در سخن هفتهی این شماره خود با عنوان «چشممان به دست دشمن نباشد» الگوی رهبر انقلاب برای حل مشکلات اقتصادی را بررسی میکند.
در بخشی از متن چنین میخوانیم: در طول سالهای بعد از انقلاب نیز همواره کشور با مشکلات و تهدیدهای بیرونی مواجه بوده است، اما تجربهی تاریخی این چهل ساله نشان میدهد هرجا که مدیرانی انقلابی و کارآمد، و نترس و شجاع روی کار بودهاند، حتی با وجود مشکلات عدیده، باز هم توانستهایم پیشرفت کنیم.
مثلا «در سختترین دورههای محاصرهی اقتصادی جوانهای ما توانستند سلاحهایی را بسازند که در همهی دنیا آن سلاحها را غیر از آمریکاییها و یکی دو دولتِ عزیزکردهی آمریکا هیچکس نداشت. همین موشک ضد تانک «تاو» را جوانهای ما در چه شرایطی ساختند؟ همهی درها رویشان بسته بود، اما ساختند.»(۱۳۸۴/۰۶/۳۱)
سردار سرلشکر قاسم سلیمانی در تاریخ 4 مرداد برای شرکت در مراسم بزرگداشت سالگرد عملیات رمضان در دوران دفاع مقدس به شهر همدان رفتند .
سخنرانی ایشان در این مراسم بسیار مورد توجه مردم و رسانه های اجتماعی قرار گرفت . در ادامه مطلب می توانید فیلم کامل سخنرانی سردار سلیمانی در همدان و خلاصه سخنان ایشان در این مراسم را تماشا کنید یا خلاصه آن را دانلود کنید .
هم چنین متن سخنان ایشان و تصاویری از مراسم را در ادامه می بینید . همراه بنیانا باشید
در پی اعلام موضع قاطع حسن روحانی در قبال اظهارات سلطه طلبانه و تهدیدات و زیادهخواهیهای مقامات آمریکایی و صهیونیستها، سرلشکر قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در پیامی که 13 تیر منتشر شد ، از سخنان عزتمندانه ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران قدردانی کرد.
لازم به ذکر است، پیام قدردانی سرلشکر سلیمانی به مواضع حسن روحانی در سفر به سوئیس اشاره دارد. رئیسجمهور عصر سه شنبه در نشست خبری مشترک با آلن برسه، رئیسجمهور سوئیس گفته بود: لازم است همینجا توضیح دهم. رئیسجمهور سوئیس به مسئله رژیم صهیونیستیاشاره کردند. دیروز صراحتا به ایشان گفتم ایران رژیم صهیونیستی را نامشروع میداند و اقداماتش در منطقه را تجاوزکارانه دانسته و محکوم میکند.
وی همچنین دوشنبه شب در دیدار ایرانیان مقیم سوئیس اظهار داشت: آمریکاییها مدعی شدهاند که میخواهند به طور کامل جلوی صادرات نفت ایران را بگیرند. آنها معنی این حرف را نمیفهمند، چرا که این اصلاً معنی ندارد که نفت ایران صادر نشود و آن وقت نفت منطقه صادر شود. اگر شما توانستید، این کار را بکنید تا نتیجهاش را ببینید.
در ادامه مطلب متن پیام سردار سلیمانی به حسن روحانی را می خوانیم :
در هفتهٔ اول تیرماه ۹۷ نشریه خط حزبالله به شماره صدوسیوهشتم خود رسید.
به گزارش خط حزبالله، در روزهای اخیر عدهای از افراد وابسته به جریانهای خاص از موضع ترس و انفعال با شنیدن خبر حملهٔ نظامی به ایران نامهای خطاب به مسئولان نظام نوشتند و در این نامه به مذاکره بدون قید و شرط با آمریکا تأکید کردند.
به همین جهت خط حزبالله در سخن هفتهٔ این شمارهٔ خود با عنوان «در زمین شیطان» به این نامه پرداخته است.
در بخشی از متن چنین میخوانیم: «بعضی در دلِ خود احساس ضعف میکنند، یا چشم غرّههای آمریکا آنها را میترساند، یا وعدههای آمریکا و امثال آمریکا دل ضعیف و ناتوانشان را به خود جذب میکند؛ لذا بهسمت آمریکا میکشند. آنگاه ملت و جوانان مؤمن و مدیران باایمان و باصفای کشور را متّهم میکنند که اینها نمیتوانند؛ بنابراین ناچاریم برویم تسلیم آمریکا شویم!»(۱۳۸۱/۰۳/۰۱)
همچنین در جنگ اقتصادی امروز، رهبر انقلاب وظایفی را برای مردم برشمردند که در این شماره با توجه به مهم بودن موضوع خط حزبالله در اطلاعنگاشتی به ۱۰ توصیهٔ رهبر انقلاب به مردم در این جنگ اقتصادی پرداخته است.
طرح منطقی جمهوری اسلامی برای نابودی رژیم صهیونیستی عنوان ستون «بازخوانی تاریخی» این شماره است که به راهحل رهایی سرزمین فلسطین از اشغال رژیم صهیونیستی و چگونگی نابودی این رژیم از منظر رهبر انقلاب پرداخته است.
نظر رهبر انقلاب درباره پیوستن به معاهدات بینالمللی، مسابقهٔ فوتبالی که رهبر انقلاب تا آخر بازی آن را تماشا کردند، والله در جامعه اسلامی هم ممکن است مترف بهوجود بیاید، تا وقتی امکانات کشور در دست عدهٔ معدودی است فقر ریشهکن نخواهد شد، اگر مشکل اشتغال حل شود آسیبهای اجتماعی هم کم خواهد شد، این ملت با این خصوصیات پرانگیزه و پر نشاط است، مرهم زخم همسر فقط و فقط همسر است و… عناوین بخشهای دیگر نشریه خط حزبالله است که مخاطبین گرامی میتوانند با مراجعه به نشریه خط حزب الله این مطالب را مورد مطالعه قرار دهند.
صدوسیهشتمین شمارهٔ خط حزبالله به روح پرفتوح شهید مهدی خوش سیرت تقدیم شده است.
نسخه های چاپی برای کاغذ اندازه A3 هستند و نسخه مطالعه برای موبایل و استفاده روی A4 است. شما می توانید هر نسخه از نشریه را با هزینه حدود ۲۵۰ تومان روی برگه A3 چاپ کنید و اندازه تابلو اعلانات برای کاغذ با ارتفاع حداقل ۷۰سانتیمتر است که حدود ۵هزار تومان هزینه دارد .
تکثیر و توزیع خط حزبالله به صورت داوطلبانه و خودجوش است. بدین نحو که برادران و خواهران گرامی فایل نشریه را دانلود کرده، و به تعدادی که امکان دارد تکثیر و در مکانهایی مانند مسجد، پایگاه بسیج، هیئتهای مذهبی، دانشگاهها و حوزههای علمیه توزیع میکنند.
یکی از محورهای اصلی سخنرانیهای رهبر انقلاب بویژه در سالیان اخیر تاکید بر وجود دشمن، لزوم شناخت آن، چرایی و چگونگی آن، توجه به اهمیت مقابله با آن و رد منطقی و متقن ادعای برخی جریانهای داخلی مبنی بر وجود توهم توطئه است.
در همین راستا 3 نکته اساسی در بیانات ایشان همواره مورد تاکید قرار گرفته است؛ اول اینکه این دشمنی به هیچوجه محدود به مساله هستهای، مسائل موشکی، اتهام تروریسم و حقوق بشر نیست: «یک مساله اساسی این است که دشمنی آمریکا با ملت ایران و با جمهوری اسلامی اصلا حول محور هستهای نیست. این خطاست اگر خیال کنیم دعوای آمریکا با ما بر سر قضیه هستهای است. نه! قضیه هستهای بهانه است.
قبل از اینکه مساله هستهای مطرح باشد، همین دشمنیها، همین مخالفتها از اول انقلاب بود. اگر یک روزی هم مساله هستهای حل شد، فرض کنید جمهوری اسلامی عقبنشینی کرد، همانگونه که آنها میخواهند، خیال نکنید مساله تمام خواهد شد؛ نه! 10 بهانه دیگر را بتدریج پیش میکشند؛ چرا موشک دارید؟ چرا هواپیمای بدون سرنشین دارید؟ چرا رژیم صهیونیستی را به رسمیت نمیشناسید؟ چرا از مقاومت در منطقه حمایت میکنید؟» (12/8/92)
دوم اینکه این دشمنی محدود به دولت فعلی یا به صورت کلیتر محدود به جمهوریخواهان نیست و متوجه کل نظام سیاسی ایالات متحده در قبال ایران است: «نگویید اینها کار این دولت است و کار ترامپ است؛ نه! دولت قبل هم که با ما نشست، صحبت کرد و وزیر خارجهاش 10 روز، 15 روز در اروپا پایبند جلسات بود؛ آنها هم تقریبا همین جور[بودند]». (2/3/97)
سوم اینکه نحوه مواجهه ایران با آمریکا در این دشمنی، از نوع «واکنش» است نه «کنش»؛ به عبارت دیگر این نظام سیاسی آمریکاست که این منازعه و تخاصم را آغاز کرده است نه ایران: «برخی به مبارزه سخت و جنگ دشوار سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و امنیتی ایران با هجوم همهجانبه دشمنان معترضند و فکر میکنند جمهوری اسلامی ایران این جنگ را شروع کرده است اما این تصور نوعی غفلت است». (24/12/96)
دشمنی جمهوری خواهان با ایرانیان
حتی خوشبینترین طرفداران داخلی رابطه با آمریکا نیز در دشمنی جمهوریخواهان با ایران شک ندارند.
«دکترین رمبو» که مطابق آن با توجیه هراس از کمونیسم، باید موانعی فراروی انقلابهای ملی تراشیده میشد تا از پیشرفت آنها ممانعت به عمل آید و مبنای حمایت مستقیم ایالات متحده از عراق و حتی حضور مستقیم آنها در جنگ علیه ایران شد، در زمان «رونالد ریگان» جمهوریخواه اتفاق افتاد.
کمکهای اطلاعاتی به عراق با هواپیماهای آواکس، حمله موشکی به هواپیمای مسافری از سوی ناو جنگی و اهدای 2 مدال بابت این «دستاورد قهرمانانه» (بنا به اذعان نشریه Foreign Policy) به «ویلیام راجرز» فرمانده عملیات و مشارکت مستقیم در جنگ نفتکشها در سالهای 66 و 67 را حتی غربگرایان داخلی نیز فراموش نمیکنند.
سیاست اغواگر «حسن نیت در برابر حسن نیت» جرج بوش پدر و بدعهدی در قبال ایران پس از آزادی گروگانهای آمریکایی در لبنان، محور شرارت خواندن ایران توسط بوش پسر پس از تلاش بیوقفه دولت اصلاحات برای تنشزدایی در روابط با آمریکا .
و ارائه نظریه «جنگ تمدنها» در برابر نظریه «گفتوگوی تمدنها»ی خاتمی و در نهایت اذعان به تلاش برای تغییر رژیم به کمک برخی «عوامل داخلی» نظام ایران توسط دونالد ترامپ، سابقه و نیت جمهوریخواهان را در قبال ایران پس از انقلاب بخوبی نشان میدهد.
آنها با غفلت یا به نوعی تغافل از نحوه مواجهه دموکراتها در قبال ایران، آنان را از دشمنی عمیق با ایران مبرا میکنند و اگرچه به ترامپ بدبین هستند اما اوباما را باادب میدانند.
آنها به این گفته اوباما استناد میکنند: «ما به دنبال تغییر رژیم در ایران نیستیم؛ به انتخاب مردم ایران در انتخابات احترام میگذاریم؛ ضمن پارهای انتقادات که از کشور ایران دارم از جمله در زمینه حقوق بشر و حمایت از تروریسم(!) اما همچنان خواهان دیالوگ و گفتوگو با ایران بر سر اختلافاتمان هستم».
این در حالی است که «استراتژی» دموکراتها در قبال ایران با جمهوریخواهان تفاوتی ندارد؛ آنچه متفاوت است «تاکتیک» دموکراتهاست.
اینکه اوباما با افتخار اعلام میکند بدون شلیک حتی یک گلوله، صنعت هستهای ایران را برچیدیم، ناشی از همین تغییر تاکتیک در عین حفظ استراتژی است.
ضمن اینکه فراموش نکنیم شدیدترین تحریمهایی که تا به حال بر کشوری اعمال شده، موسوم به تحریمهای فلجکننده در زمان همین «اوبامای مودب» علیه ایران اعمال شد.
دموکراتها حتی بعضا در اتخاذ تاکتیک هم با حزب رقیب تفاوتی ندارند. دموکراتها دروغ میگویند که به دنبال تغییر رژیم در ایران نیستند و برخی این دروغ بزرگ را باور میکنند.
ژوئن سال 2009 (اولین سال ریاستجمهوری باراک اوباما)، چند هفته قبل از انتخابات سال 88 ایران بود که بخش سیاستگذاری غرب آسیا در مرکز «سابان سنتر» وابسته به «انستیتو بروکینگز» که یکی از اندیشکدههای مهم حزب دموکرات آمریکاست، سندی به نام Which Path To Persia یا «راههای فتح ایران» را منتشر کرد.
در این سند، برای تصرف ایران 9 راه متفاوت ذیل 4 دستهبندی کلی گزینههای دیپلماتیک، گزینههای نظامی، تغییر رژیم و محدودسازی پیشنهاد میشود.
پیشنهاد تعامل و ارائه گزینه وسوسهکننده، حمله نظامی همهجانبه، تشویق اسرائیل به حمله نظامی علیه ایران و حمایت از آن در یک جنگ نیابتی، انقلاب مخملی، حمایت از اپوزیسیون داخلی و حمایت از گروههای شبهنظامی داخلی در شرق و غرب کشور از جمله گزینههایی است که توسط تصمیمسازان دموکرات اندیشکده انستیتو بروکینگز به کاخ سفید پیشنهاد میشود.
جدا از اینکه دموکراتها هم همچون جمهوریخواهان حساب ویژهای روی گروههای اپوزیسیون داخلی برای تغییر رژیم باز کردهاند، با توجه به این سند آیا باز هم میتوان دروغ اوباما و سایر دموکراتها را مبنی بر عدم تمایل به تغییر رژیم در ایران باور کرد؟
دشمنی نظام سیاسی آمریکا با ایرانیان
نحوه مواجهه آمریکا بیش از اینکه ناشی از نگاه جمهوریخواهان یا دموکراتها باشد، ناشی از یک نگاه فراحزبی و ملی است که در اتاقهای فکر این کشور به سیاستمداران این کشور دیکته میشود. از جمله مراکز مهمی که در جهت سیاستگذاری و جهتگیری کلی کاخ سفید فعالیت میکند،
Bipartisan Policy Center است که به مرکز سیاست دوحزبی آمریکا معروف است. این اندیشکده (Think Tank) متشکل از جمعی از دانشگاهیان، صاحبان کسبوکار و سیاستمداران با سابقه ایالات متحده است که عمدتا در کاخ سفید، کنگره و سنا مشغول به کار بودهاند و در حوزههای انرژی، اقتصاد، مسکن و از همه مهمتر امنیت ملی برای کاخ سفید تصمیمسازی و خطمشیگذاری میکنند.
این مرکز ماه مه 2018 سندی با نام «سیاست آمریکا در قبال ایران ؛ گزینههای استراتژیک» منتشر کرد که در آن پس از بررسی منافع آمریکا در غرب آسیا و اهداف ایران در این منطقه و همچنین تحلیل نقاط ضعف ایران، 3 گزینه را از جمله تقویت گروههای ضد شیعه جهت آسیبپذیری داخلی رژیم ایران، تضعیف قدرت منطقهای ایران و در نهایت تغییر دموکراتیک نظام پیشنهاد میدهد.
چرایی دشمنی آمریکا با ایران ؟
3 دلیل عمده برای دشمنی آمریکا با ایران قابل تصور است.
1- یکی از مهمترین دلایل این دشمنی، نظام دینی یا به تعبیر خودشان «تئوکراتیک» است؛ نظام توحیدی مبتنی بر اسلام ناب که عدالت، ظلمستیزی، معنویت، استقلال و مخالفت با تسلط غیرمسلمان بر مسلمان، جزو ارکان آن است.
«اینها با نظامی که در این منطقه حساس سر بلند کرده، ایستاده، رشد کرده، با ظلمهای آمریکا مخالفت میکند، نسبت به آمریکا هیچگونه ملاحظهکاری نمیکند، روحیه مقاومت را در منطقه توسعه میدهد و پرچم اسلام را در دست گرفته، مخالفند». (2/3/97)
«نفس وجود جمهوری اسلامی و حکومت دینی، دشمنان دین را به جنگ و هجوم میکشاند؛ همچنانکه به استناد آیات مکرر قرآن، جبهه حق در تمام طول تاریخ همواره در معرض تهاجم جبهه باطل بوده است». (24/12/96)
2- استقلالطلبی ویژگی مهم دیگری است که منشأ تخاصم آمریکا علیه ایران است. کشوری که مسؤولان آن سالیان سال تحت نظر آمریکا اعمال سیاست میکردند، اکنون علم استقلال برافراشته است و این برای ایالات متحده غیر قابل پذیرش است.
در اثبات این ادعا همین بس که «نوآم چامسکی» نظریهپرداز مشهور آمریکایی میگوید: «جمهوری اسلامی ایران از نظر آمریکا غیر قابل پذیرش است، چون از استقلال خود چشمپوشی نمیکند».
3- سومین ویژگی مهم مخالفت آمریکا با ایران، روحیه انقلابی کشور و صدور انقلاب به سایر کشورهای منطقه است. آمریکا کشوری است که ضمن ایجاد «تهدید» یا بزرگنمایی و پررنگسازی یک تهدید ساختگی با ابزار رسانه، دشمنی و حضور خود را در «منطقه تهدید» توجیه میکند.
یکی از دلایل جنگ عراق و افغانستان و همچنین ایجاد داعش همین موضوع بوده است. ایالات متحده سعی داشته روحیه مقاومت ایران را با ایرانهراسی به عنوان یک تهدید معرفی و دشمنی خود با جمهوری اسلامی را توجیه کند.
در سالیان گذشته در اسناد امنیت ملی ایالات متحده، ایران همواره جایگاه ویژهای داشته است. به اذعان این کشور، جمهوری اسلامی توازن قدرت را در منطقه تغییر داده و این به معنی تهدید منافع آمریکا در منطقه است. اینها عین عباراتی است که در سند استراتژی امنیت ملی آمریکا National Security Strategy در سال 2018 آورده شده است .
تهدید دیگر از سوی ایران برای منافع آمریکا، گسترش نفوذ ایران در منطقه است که طبق توصیه این سند باید کنترل شود. پیش از این نیز انستیتو Rand آمریکا، طی یک مطالعه آیندهپژوهی، ایران را در افق زمانی 2035 تا 2050 یک «قدرت کلیدی» (Key Power) معرفی کرده بود که به نظر میرسد این مهم قبل از افق زمانی مذکور محقق شده است.
بنابراین اینکه رهبری بارها تاکید کردهاند دشمنی آمریکا با ایران گزارهای مبتنی بر واقعیت است و البته نه محدود به دولتهای این کشور، بلکه برخاسته از نظام سیاسی این کشور است، سخنی مهم و مستدل است که لازم است سیاستگذاران و تصمیمگیران به آن توجه ویژه کنند.
فقر، فساد، جنگ یا تغییر اقلیم موجب شده است که درصد بالایی از مردم جهان با بحران گرسنگی و مرگ مواجه باشند.
سازمان فائو در گزارشی اعلام کرد که بیش از 30 میلیون انسان در جهان با مشکلات اقتصادی و معیشتی دست و پنجه نرم میکنند.
این در حالی است که آمریکا میتواند فقط با دو درصد هزینهای که برای نیروی نظامی کشورش با هدف جنگطلبی صرف میکند، مشکل سوءتغذیه جهان را حل کند و جان هزاران کودک و انسان را نجات دهد.
دو درصد از بودجه نظامی آمریکا، نجاتدهنده میلیونها گرسنه
سازمان فائو در گزارشی اعلام کرد که در 26 کشور جهان بیش از 30 میلیون انسان با مشکل امنیت غذایی و سوءتغذیه مواجه هستند و برای حل این مشکل یک میلیارد دلار لازم است.
این در حالی است که وزارت دفاع آمریکا بودجه سال جدید دفاعی خود را برای سال 2018 به مبلغ 700 میلیارد دلار اعلام کرد. با این حال دو درصد از این بودجه میتواند جان میلیونها انسان را نجات دهد و میلیونها کودک را خوشحال کند.
انسانها در کشورهای مختلف به علت خشکسالی، نبود ثبات سیاسی و در نتیجه جنگ داخلی یا خارجی با مشکل گرسنگی روبهرو هستند.
طبق نتیجه به دست آمده از بررسیهای سازمان فائو، بحران سوءتغذیه در 10 سال اخیر با سرعت بالایی رو به افزایش است که لازم است هرچه سریعتر به این شرایط رسیدگی شود.
اهداف فائو برای مقابله با گرسنگی و فقر
روزنامه «جمهوریت» ترکیه در گزارشی نوشت که سازمان فائو در گزارشی اعلام کرده است بودجه مورد نیاز این سازمان برای پایان دادن به بحران گرسنگی در جهان، یک میلیار دلار است. این بودجه صرف هزینههای مختلف کیفی خواهد شد.
بخشی از این هزینه برای کلاسهای آموزشی در موضوعاتی درباره کشاورزی و دامداری، بخشی برای ارسال کود، ماشینآلات، وسایل مورد نیاز در کشاورزی، ارسال بذر مناسب برای کاشت محصولات کشاورزی، آموزش اصول کشاورزی به دهقانان با هدف ترویج کشاورزی نوین مصرف خواهد شد و بخشی برای ارائه خدمات دامپزشکی جهت مقابله با مرگ دام و طیور دامداران استفاده خواهد شد.
ارتقای امور کشاورزی؛ هدف اصلی فائو
فائو در این گزارش اعلام کرد علاوهبر برنامههای کلان یادشده باید به افراد شیوههای محافظت از خود در مقابل گرسنگی، حل مشکلات فردی، چگونگی بازسازی شرایط اقتصادی فرد پس از دوران بحرانی جنگ، آموزش داده شود.
هدف اصلی این سازمان ارتقای امور کشاورزی و دامداری و ارائه کمکهای نقدی به خانوادههای در معرض بحران است.
ارتقای سطح علمی؛ کاهش گرسنگی
توسعه غذا و ارتقای سطح علمی افراد درخصوص مسائل کشاورزی و دامداری موجب خواهد شد گرسنگی و در نتیجه مرگومیر انسانها کاهش یابد و این بهترین راه برای حل این مشکل است.
مهمترین دلیل پافشاری فائو برای صرف هزینهها در آموزش کشاورزی نوین و ارائه خدمات دامداری این است که انسانها با آموزش کیفی، زمانی که در شرایط سخت قرار میگیرند بتوانند خود را در مقابل گرسنگی مصون نگه دارند و پس از گذراندن شرایط بحرانی، سریعتر وضعیت اقتصادی خود را احیا کنند.
یمن غرق در گرسنگی و بیماری
بر اساس بیانیه فائو در سال جدید میلادی، یمن در صدر لیست کشورهای گرسنه قرار گرفت. جنگ عربستان علیه یمن، محاصره، کمبود بهداشت و غذا باعث شده است که یمن بیشترین تلفات انسانی را طی این جنگ داشته باشد. گرسنگی گریبان حدود 5.7 میلیون یمنی را گرفته است.
ویدیو : دارو روی دریا و تشنه لبان در یمن ائتلاف عربی از تخلیه بار کشتی های حامل دارو برای اهالی یمن جلوگیری کرد
بهرغم اینکه سازمانهایی بینالمللی چون فائو با سر و صدای زیاد اعلام میکنند درصددند مشکل فقر و دغدغههای معیشتی انسانهای در معرض بحران را به کمک برنامههای خود حل کنند اما حتی افرادی که در این سازمانها مشغول به کار هستند به برنامههای این سازمان ها برای پایان دادن به فقر و گرسنگی امیدی ندارند.
در این خصوص یکی از نمایندگان سازمان فائو میگوید واقعیت این است، این سازمان با وجود تلاش زیادی که برای رسیدگی به مشکلات افرادی که از فقر معیشتی رنج میبرند، انجام میدهد، باز هم نتوانسته است مشکلی را حل کند.
ما فقط توانستهایم در سال 2017 میلیونها انسان را با کمکهای بشردوستانه از گرسنگی و مرگومیر ناشی از آن نجات دهیم اما نتوانستهایم بر این بحران غلبه کنیم و به همین خاطر روزانه شاهد مرگ میلیونها انسان در دنیا هستیم.
آمریکا مسبب اصلی فقر
کنگره ملی آمریکا و وزارت دفاع آمریکا اعلام کرد که بودجه سال 2018 نیروی نظامی این کشور حدود 700 میلیارد دلار در نظر گرفته شده است.
این بودجه شامل حقوق کارمندان ارتش، ساخت سلاح، تانک، هواپیمای جنگی، بمبافکن و دیگر تجهیزات نظامی هوایی، دریایی و زمینی است. نیروی نظامی ایالات متحده آمریکا با بیش از سه میلیون عضو بزرگترین نیروی نظامی جهان به شمار میرود.
این در حالی است که بسیاری از کشورهای جهان زیر خط فقر هستند و سالانه میلیونها انسان بر اثر گرسنگی میمیرند.
ایالات متحده آمریکا هزینههای گزافی را نهتنها خرج ابزارآلات جنگی با هدف جنگطلبی میکند، بلکه با همین بودجهها گروهکهای تروریستی را به سلاح مجهز میکند؛ تروریستهایی که خود عامل اصلی ایجاد فقر و گرسنگی در بسیاری از کشورهای مسلمان هستند.
صدوپانزدهمین شماره خط حزبالله با یادداشتی با عنوان «سناریوی آشوب» که گزارشی است از اقدامات و طراحی مقامات آمریکایی و همدستان منطقهای آنان برای به آشوب کشاندن ایران، منتشر شد.
در بخشی از متن چنین میخوانیم: بعد از شروع آشوبها در ایران، بلافاصله مقامات آمریکایی شروع به حمایت از آن کردند. رئیس جمهور آمریکا نوشت: “رژیمهای سرکوبگر برای همیشه دوام نمیآورند و روزی میرسد که ایرانیها با یک انتخاب روبرو میشوند. جهان نظارهگر است!”
مایک پنس گفت: “تا وقتی ترامپ رئیسجمهور و من معاون رئیسجمهور هستم، اشتباه دولت قبلی در بیتوجهی به مقاومت ملت ایران در برابر رژیم این کشور، تکرار نخواهد شد.”
نیکی هیلی نوشت: “مردم ایران که برای مدتی طولانی سرکوب شدهاند، حالا دارند صدای خودشان را پیدا میکنند. ما دعا میکنیم که در نهایت، آزادی و حقوق بشر پیروز شود.”
سخنگوی کاخسفید اعلام کرد: “ما از حق مردم ایران برای ابراز عقایدشان به صورت مسالمتآمیز حمایت میکنیم. شایسته است صدای آنها شنیده شود.”
هیلاری کلینتون نوشت: “مردم ایران، خصوصا جوانان در حال اعتراض برای به دست آوردن آزادی هستند. من امیدوارم حکومتشان به صورت مسالمتآمیز به این امیدها پاسخ دهد.”
مایک کلی، عضو مجلس نمایندگان آمریکا گفت: “آمریکا در کنار معترضان ایستاده است و وزیر اطلاعات اسرائیل نیز نوشت: برای مردم ایران در نبرد برای آزادی و دموکراسی آرزوی موفقیت میکنم. جالب آنکه شعارها همان شعارهای ۲۵ بهمن ۸۹ بود و سناریو هم همان!”
گزارش هفتهٔ این شماره از نشریه خط حزب الله نیز، با توجه به بیانات رهبر انقلاب در دیدار ۶ دی ماه امسال، به این پرسش پاسخ داده است که نسبت رهبر انقلاب با افراد و جریانهای سیاسی چگونه است؟ آیا این نسبت دائمی است یا وابسته به موضوعات دیگری است؟
«گزینه تحریم را علیه ایران آغاز کنید» عنوان گزارش رصدی این هفته از نشریه است که به اظهارنظر اندیشکدههای غربی مبنی بر آغاز موج جدید تحریمها علیه ایران، به بهانه حمایت از حقوق بشر -بخوانید اغتشاشگران – پرداخته است.
اگر دست مفسدان از امکانات حکومتی قطع نشود…، هر کسی جامعه را بهسمت اغتشاش سوق بدهد از نظر ملت ایران منفور است، عامل اصلی انحطاط فرهنگی قبل از انقلاب چه بوده است؟، خودشان غائله بپا میکنند بعد میگویند ما برای ملت فداکاری میکنیم، کمک کننده بهخوبی یا بدی در آنها شریک است، در مجموعه خودتان کار را چنان بدمید که تحرّک آن دائمی باشد، هیچ مردی امکان ندارد بتواند این ظرافتها را رعایت کند و… عناوین بخشهای دیگر نشریه خط حزبالله است که مخاطبین گرامی میتوانند با مراجعه به نشریه این مطالب را مورد مطالعه قرار دهند.
صدوپانزدهمین شمارهٔ خط حزبالله به روح پرفتوح شهید نصرالله جنیدی تقدیم شده است.
تکثیر و توزیع خط حزبالله به صورت داوطلبانه و خودجوش است. بدین نحو که برادران و خواهران گرامی فایل نشریه را دانلود کرده، و به تعدادی که امکان دارد تکثیر و در مکانهایی مانند مسجد، پایگاه بسیج، هیئتهای مذهبی، دانشگاهها و حوزههای علمیه توزیع میکنند.
کنگرهٔ آمریکا چند روز قبل، در ادامهٔ طرح عملیات روانی خود علیه ایران، طرح موسوم به دارایی رهبران ایران را تصویب کرد که به موجب آن، وزارت خزانهداری آمریکا باید فهرست دارایی رهبران ایران از جمله رهبر انقلاب اسلامی را منتشر کند.
در یکی از بندهای این طرح آمده است: “ایران به حمایت از گروههای تروریستی در سراسر جهان، بهویژه از طریق نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ادامه داده است.
این گروهها، شامل حزبالله لبنان، چندین گروه شبهنظامی شیعهٔ عراقی، حماس و جهاد اسلامی فلسطینی هستند. ایران، حزبالله و دیگر شبهنظامیان شیعه به فراهم ساختن حمایت از رژیم اسد ادامه دادند، که به گونهای چشمگیر موجب تقویت توانائیهای رژیم، طولانی شدن جنگ داخلی سوریه و وخیمتر شدن وضعیت حقوق بشر، و بحران آوارگان در آنجا منجر شده است.”
واضح است که بهانهٔ کنگرهٔ آمریکا از انجام این طرح، آنچنان که در جملات بالا مشهود است، وحشت از نفوذ منطقهای ایران در سالهای اخیر، تحت راهبردهای کلان رهبر انقلاب است.
البته پیش از این نیز رسانههای غربی گزارشهایی در همینباره منتشر کرده بودند.
بهعنوان نمونه خبرگزاری انگلیسی رویترز دو سال قبل در گزارشی به این موضوع پرداخت و بهطور مشخص ستاد اجرایی فرمان امام رحمتاللهعلیه، که وظیفهٔ خدمترسانی به مناطق محروم را برعهده دارد، هدف قرار داده بود.
با این حال، به نظر میرسد وارد کردن این موضوع از تبلیغات به قانونگذاری در کنگره و اقداماتی از این دست، یقیناً ریشه در تحولات اخیر دارد.
وعده صادق چند روز بعد از توافق هستهای
برای فهم تحولات مزبور لازم است حدود دو سال به عقب بازگردیم؛ جاییکه آمریکاییها امیدوار بودند توافق هستهای گام اول در مهار جمهوری اسلامی ایران و تضعیف آن خواهد بود و به سرعت خواهند توانست گامهای بعدی را با تضعیف برنامهٔ موشکی و سپس محدود کردن حضور و نفوذ منطقهای ایران بردارند تا در نهایت بتوانند امنیت ملت ایران را تضعیف کنند.
البته رهبر انقلاب اسلامی در همان روزهای اول پس از انجام توافق هستهای وعدهای صادق دادند و در خطبههای نماز عید سعید فطر گفتند: «چه این متن تصویب بشود و چه نشود، به حول و قوّهٔ الهی، اجازهٔ هیچگونه سوءاستفادهای از آن داده نخواهد شد؛ اجازهٔ خدشهٔ در اصول اساسی نظام اسلامی به کسی داده نخواهد شد؛ قابلیتهای دفاعی و حریم امنیت کشور، به فضل الهی حفظ خواهد شد… ما از حمایت دوستانمان در منطقه دست نخواهیم کشید.»(۱۳۹۴/۰۴/۲۷)
رهبر انقلاب آنروز در حالی این سخنان را گفتند که داعش بخشهای مهمی از عراق و سوریه را در اشغال داشت و عربستان تصور میکرد با داشتن دست بالا در تهاجم نظامی علیه مردم بیپناه یمن، به سرعت خواهد توانست مهرهٔ خود را به این کشور بازگرداند و در ادامه مناطق مهمی همچون لبنان را درگیر بنبست و بحران سازد؛
اما حالا دو سال پس از آن روزها که حتی برخی دلسوزان را نیز نگران کرده بود، با وجود آنکه یک همپیمانی کامل از سوی آمریکا و برخی دولتهای مرتجع منطقه برای باقیماندن یک داعشِ تحت کنترل وجود داشت، با فداکاری سربازان جبههٔ مقاومت، سیطرهٔ شجره خبیثه داعش پایان یافته است، مردم یمن پس از هزار روز مقاومت، همچنان سرافراز ایستادهاند.
و ایستادگی، توان نظامی و سرعت و مهارت آنان در دفع فتنهٔ سعودی علیعبداللهصالح حیرتآور است، و در لبنان نیز فتنهٔ سعودی برای ایجاد بحران سیاسی و بهدنبال آن جنگ داخلی، با کیاست و درایت جبهه مقاومت ماند.
عصبانیت آمریکا از چارچوب پرقدرت ولایتفقیه
صحنهٔ امروز منطقه و پیشرفت جبههٔ مقاومت، دقیقاً در نقطهٔ مقابل انتظار آمریکاییهاست که خیال میکردند توافق هستهای و اقدامات دیگر قرار است ایران و جریان مقاومت را ضعیف کند. رئیسجمهور آمریکا در نطق دو ماه قبل خود علیه کشورمان بهوضوح عصبانیت خود را از این واقعیت که توافق هستهای نتوانسته پیشروندگی ایران را مهار کند، بیان کرد.
اما موفقیتهای خیرهکنندهٔ جبهه مقاومت در ذیل یک چارچوب پرقدرت بهنام “ولایتفقیه” رخ داده است که از آن میتوان به “عمود خیمه” انقلاب و کشور تعبیر کرد؛ به برکت این چارچوب پرقدرت فکری و عملی است که سیدحسن نصرالله، سردار رشید جبههٔ مقاومت با افتخار اعلام میکند: “آمریکا بردههایی دارد. اشغالگران نفت و پول و گاز با بردهها تعامل میکنند. ما ولیفقیه داریم و با ولایت فقیه آقایی میکنیم.”
در مقابل، برنامهٔ ثابت دشمن در سالهای پس از انقلاب، ضربهزدن به چارچوب ولایتفقیه و جایگزینکردن چارچوبهای القایی و دروغین با هدف تزریق وابستهگرایی و لطمه زدن به امنیت و استقلال کشور بوده است. طرح اخیر کنگرهٔ آمریکا تنها نمونهٔ کوچکی از هزاران توطئه علیه نظام اسلامی در طول این سالهاست.
حجتالاسلام شهاب مرادی سخنران و کارشناس امور دینی، در واکنش به صحبتهای دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا درباره خلیج فارس و تروریست خواندن کشور ایران ، در قالب یک فایل صوتی که در کانال استاد شهاب مرادی @moradishahab منتشر شد درباره این مسئله صحبت کردند.
این فایل صوتی 22 مهر 96 کمی بعد از فحاشی ترامپ به مردم ایران منتشر شد .در ادامه مطلب فایل صوتی استاد قرار دارد و در ادامه آن بخشی کوچک از سخنان استاد را در قالب متن میخوانیم »»
استاد شهاب مرادی : (متن نوشته شده نیمی از فایل صوتی) »»
من این ناراحتی را ناراحتی شخص رئیس جمهور آمریکا نمیدانم؛ این ناراحتی دولت آمریکاست نه رئیسجمهور آن. احساس عصبانیت آمریکا نسبت به ایران همیشه بوده و خواهد بود؛ مگر اینکه تغییر و تحولی جدی در ترامپ اتفاق بیوفتد. وگرنه این خشم و ناراحتی نظام آمریکاست نه ناراحتی شخص ترامپ.
شاید بپرسید چرا آمریکا از دست ما عصبانی و ناراحت است؟ اینها سالهاست به دنبال ایجاد نظم و نظام نوین در منطقه هستند. میخواهند نقشهها را عوض کنند و کشورها را تغییر بدهند. آخرین پروژه و هدفشان ایجاد داعش و حکومت به اصطلاح اسلامی عراق و شام بود که برای بزرگ کردن آن هزینه و دلارهای بسیاری را خرج کردهاند.
این اتهامی به آمریکا نیست؛ بلکه سخنانی است که در مبارزات انتخاباتی آمریکا بیان شده است. ترامپ گفت که خانم کلینتون و دولت آمریکا داعش را ایجاد کرده اند. در واقع داعش یعنی کارخانه تولید انبوه ترور و خشونت. بعد ترامپ با وقاحت تمام ایران را تروریست خطاب میکند!
اما اگر دقت کنید، اهداف آنها برای ایجاد داعش با تمام هزینههای بالا و آبرویی که صرف کردند، به نتیجه نرسید و ایران پیروز مطلق میدان است. این پیروزی آنها را خیلی عصبانی کرده و این احساس شکست برای عصبانیت آمریکا کافی است.
با یک رصد دقیق مشاهده میکنیم که روز به روز جایگاه عربستان و اسرائیل در منطقه منفورتر میشود و در مقابل آن، آرام آرام ایران در بین مردم منطقه -با هر دین و مذهبی- به عنوان یک ناجی، قدرتمند و محبوبتر میشود. این خشم و سرخوردگی آمریکا، اسرائیل و عربستان را به همراه دارد و ترامپ به عنوان سخنگوی همین خشم و نفرت است.
بهتر است کمی هم از نظر روانشناختی به مسئله ترامپ نگاه کنیم او مثل کودکی است که نسبت به خشم و سرخوردگی خود یک واکنش هیجانی نشان میدهد؛ او میخواهد با تروریست خواندن ایران و همچنین به کاربردن واژه جعلی برای خلیج فارس عزیز، مردم ما را عصبانی کند.
میداند که مردم ما نسبت به خلیج فارس و تمام زوایای ایران غیرت دارند. میداند مردم ما هم سردار سلیمانی و هم ظریف را دوست دارند. او میخواهد مردم ایران را عصبی کند و تفرقه بیفکند، وگرنه خود ترامپ هم اذعان دارد این واژهای که برای خلیج فارس درست کردهاند، جعلی است اما مانند یک بچه میخواهد لَج مردم ایران را در بیاورد.
همه ما بارها تجربه کردیم که آمریکا اولین مشکلش با مردم ایران است نه دولت و یا نظام. اگر در کارنامه ترامپ نگاه کنیم، خواهیم دید که مشکل اساسی او با مردم ایران چه انقلابی و چه پناهنده آمریکاست.
احساس میکنم صحبتهای ترامپ وحدت بین مردم را بیشتر میکند. ما باید مراقب این همبستگی و وحدت خود باشیم. خدای ناکرده دوست را جای دشمن سرزنش نکنیم. گوش به فرمان رهبرمان باشیم و نگاهمان به اشاره ایشان باشد و به گفته امام خمینی (ره) تمام فریادمان را بر سر آمریکا بزنیم.
ما باید قدر خون شهدا را بدانیم؛ چرا که این خونها باعث شده دشمنان جرأت تهدید ایران را نداشته باشند. اینکه امروز رئیس جمهور آمریکا فقط میتواند عین یک بچه بد دهانی کند، به برکت خون شهداست.
وجه اشتراک مشخص گورباچف و ادوارد شوادنادزه تا محمد مرسی و محمدمصدق « اعتماد به آمریکا » است و همگی این افراد نتیجه خوشبینی به ایالات متحده امریکا را در طول زمان مدیریت خود دریافتند و همین عامل منجر به سقوط این افراد شد.
بسیاری عامل مؤثر در فروپاشی شوروی را عملکرد دستگاه سیاست خارجی این کشور میدانند که رفتار و اقدامات خود در روابط بینالملل را بر پایه اعتماد به امریکاییها گذاشت و شیوه مذاکرات دوطرفه با نمایندگان امریکایی را برد- برد و اعتمادسازی قرار داد و در مقابل امتیازات ارائه داده به غرب به افتتاح شعبهای از رستورانهای مک دونالد در مسکو قناعت کرد.
صفهای طولانی در مقابل شعبههای مکدونالد در شوروی برای سیبزمینی سرخکرده، تنها خروجیاش احساس خودکوچکبینی در جامعه آن روز شوروی شد؛ صفهایی که مشابهت فراوانی با سلفیهای مرسوم امروز با صادرات کشورهای غربی به کشورمان دارد. دولت ریگان در آن مقطع زمانی تلاش میکرد سبک مذاکرات جدیدی را با شوروی به نمایش بگذارد، به این معنا زبان تهدید را در میز مذاکره به کار نگیرد و با اتخاذ ژست انساندوستی امریکا را حامی صلح و امنیت تعریف کند.
همانطورکه اشاره شد بسیاری از تحولات منطقه نظیر آنچه در فروپاشی شوروی گذشت، مشابهتهایی با آنچه در مصر پس از دوران بیداری اسلامی و حتی ایران دوران محمد مصدق دارد.
از گورباچف تا مرسی
محمد مرسی نیز به عنوان رهبر حزب آزادی و عدالت، وابسته به اخوانالمسلمین، پس از انقلاب مردمی سال 89 مصر به عنوان اولین رئیسجمهور منتخب این کشور پس از سرنگونی حسنی مبارک، برگزیده شد و در ادامه به جای انتخاب عقلانیت در عرصه سیاست خارجه رویه اعتماد به آمریکا را در پیش گرفت و همین اشتباه استراتژیک منجر به سقوط وی از قدرت شد.
نتیجه این اعتماد کودتای ارتش به فرماندهی ژنرال سیسی در ژوئیه(تیرماه) ۲۰۱۳ میلادی شد؛ کودتایی که مرسی را رهسپار زندان کرد با پنج عنوان اتهامی: وادی نطرون، جاسوسی برای حماس و بیگانگان، حوادث کاخ الاتحادیه و همچنین وی در پروندههای اهانت به دستگاه قضایی و جاسوسی برای قطر تحت محاکمه قرار گرفت.
در تمام مدتی که محمد مرسی در زندان به سر برد، امریکاییها کمترین تلاشی برای رهایی وی از زندان و برکناری سیسی صورت ندادند و ترجیح دادند با دولت جدید مصر وارد تعامل شوند؛ مسئلهای که مشابه آن نیز در مورد دیکتاتور عراق صدام حسین قابل تعمیم است.
سبک مذاکراتی امریکا در دوران ریگان با شوروی اعتمادسازی در دولتمردان ارشد این کشور بود و چنین رویهای را درباره دولت محمد مرسی نیز انجام داد و دولت محمد مصدق هم قبل از گورباچف و مرسی به امریکاییها اعتماد و بلافاصله پاسخ چنین اعتمادی را دریافت کرد.
تبلور اعتماد به آمریکا در اظهارات مصدق
سطح اعتماد محمد مصدق به امریکاییها را میتوان از اظهارات وی در دیدار با ترومن دریافت؛ آنجایی که وی بیان میکند: «بین ملت ما و امریکا همواره روابط دوستانه برقرار بوده. یقین دارم دولتهای آزاد خصوصاً دولت دوست ما، امریکا در این موضوع مهم از معاضدت آمال ایران خودداری نخواهد کرد.»
بیان قیدها در گفتههای مصدق مبنی بر «امریکا دولت آزاد»، «دولت دوست ما امریکا»، «همواره رابطه دوستانه میان ایران و امریکا بوده» و«امریکا از معاضدت آمال ایران خودداری نخواهد کرد» نشاندهنده این مسئله است که محمد مصدق دیدگاهی مثبت نسبت به سیاستهای دولتمردان امریکا درباره ایران داشته و شکلگیری چنین دیدگاهی دفعتاً صورت نگرفته و بهراحتی قابل تقلیل نبوده است.
محمد مصدق همچنین اینگونه از شاه حمایت و وی را فردی رئوف و مهربان میداند: «اینجانب صلاح نمیدانم… بین شاه و ملت جدایی بیندازیم، آن هم چنین یاد شاه رئوف و مهربانی که نمیخواهد خود را از مردم جدا کند.»
سخنان مصدق از مذاکرات مجلس شورای ملی در ۳۰ مهر ۱۳۰۶ شماره ۱۲۴ مبنی بر«… شما نوشتهجات ملکم را بخوانید، ببینید اگر ناصرالدین شاه یک نفر آدم عاقلی بود میبایستی تمام اختیارات خودش را به ملکم واگذار کند. چون آنچه او گفت به خیر مملکت و به خیر ناصرالدینشاه بود ولی چون نکرد و چون یک دستههایی بودند که در واقع مخالف با عقیده ملکم بودند آنها میرفتند ملکم را بد میکردند…» چنین برمیآید که وی با عرض ارادت به ملکم خان قسم وفاداری مادامالعمر به این گروه فراماسونی یاد میکند.
تلاش برای تکرار مصدق
جریان غربگرای داخلی در فرایند مذاکرات هستهای ایران با 1+5 نیز بدون توجه به تجربیات گذشته کشور و هزینه برآمده از اعتماد به آمریکا و همچنین سرگذشت گورباچف و مرسی و دهها نمونه بینالمللی دیگر این باور را در افکار عمومی گسترش دهند که امریکای امروز با امریکای گذشته تفاوتهای بسیاری دارد و مقامات دولت اوباما ارادهای برای احیای دشمنیهای گذشته نداشتند و باید در مذاکرات با این کشور اصل را بر اعتماد به آمریکا گذاشت.
و بر همین اساس انجام تعهدات زودهنگام و یکطرفه در فرایند اجرای برجام و بر پایه اصلی تصنعی به نام «اعتماد مطلق» به غرب را به دولت تحمیل میکردند؛ اعتمادی که یکی از نمونههای بارز آن در تاریخ معاصر «مصدق» است .
رهبر معظم انقلاب هم درباره تکیه و اعتماد وی به امریکاییها بیان میکنند: «مصدق برای مقابله با انگلیس به امریکا تکیه کرد و همین خوشبینی و سادهاندیشی و غفلت، زمینهساز موفقیت کودتایی امریکایی شد؛ کودتایی که همه زحمات ملت را در ملی کردن نفت به هدر داد» یا در جای دیگری در همین باره میفرمایند: «مبارزه با استکبار یک حرکت معقول، منطقی، خردمندانه، دارای پشتوانه علمی و متکی به تجربه ملت ایران است. اشتباه مصدق پس از ملی شدن صنعت نفت تکیه و اعتماد و امید به امریکا بود، امریکاییها از این خوشبینی و سادهاندیشی استفاده کردند و کودتا را به راه انداختند.»
رهبری همچنین در هنگامهای که جریان غربگرا و غربباور داخلی مذاکره مستقیم با امریکا آن هم بر پایه اعتماد را راهکار اساسی برای رهایی کشور از مشکلات میدانستند نیز به مقامات دستگاه سیاست خارجه تأکید میکردند که چنین اعتمادی هزینهزاست و میتواند مشکلات کشور را چند برابر افزایش دهد.
به عنوان نمونه ایشان در یکی از سخنرانیهای خود میفرمایند: «عمده این است که ما به خودمان اتکا کنیم، اساس کار این است. ما باید به خودمان اتکا کنیم، به دیگران نمیشود اتکا کرد، به بیگانگان نمیشود اتکا کرد، نمیشود اعتماد کرد. من مکرر در دوران همین مذاکرات هستهای – شاید چهار پنج مرتبه یا بیشتر- گفتم به امریکاییها نمیشود اعتماد کرد. حالا هم ملاحظه میکنید و میبینید، حرفهایی که میزنند، اظهاراتی که میکنند و عملکردی که نشان میدهند، کاملاً امضای آن حرفی است که بنده آنوقت میزدم، یعنی واقعاً نمیشود به اینها اعتماد کرد.»
ایشان در خردادماه امسال نیز عامل نقض برجام و عدماجرای تعهدات این کشور را اعتماد به آمریکایی ها در فرایند مذاکرات هستهای عنوان میکنند: «میتوانستیم به دشمن اعتماد نکنیم اما در جاهایی به علتهایی مثلاً برای گرفتن بهانه از دست امریکاییها کوتاه آمدیم که البته بهانه گرفته نشد و ضربه هم خوردیم. هر جا عرصه کار با بیگانگان است باید با دقت، وسواس و احتیاط کامل وارد شد و در لحن و بیان هم بهگونهای سخن گفت که اعتماد به دشمن در آن احساس نشود، زیرا هم در داخل و هم نزد بیگانگان تأثیر منفی خواهد داشت.»
نظام سلطه در سالهای اخیر نوع مقابله خود با جمهوری اسلامی ایران را تغییر داده و از فاز تقابل علنی صرف به فاز تلاش برای تغییر رفتار ایران روی آورده و تأکید باراک اوباما در سال گذشته مبنی بر اینکه ایالات متحده به دنبال تغییر حاکمیت در جمهوری اسلامی ایران نیست، مؤید چنین موضوعی است.
البته این بدان معنا نیست که ایالات متحده امریکا و سایر همپیمانان این کشور به کلی از تغییر حاکمیت کشورمان منصرف شدهاند بلکه آنها به این نتیجه رسیدهاند که تنها تمرکز روی چنین محوری به عنوان اقدامی تکبعدی نمیتواند نتیجه بخش باشد و به ویژه طی سالهای اخیر، تلاش برای تغییر رفتار ایران در عرصه منطقهای و بینالملل نیز مورد توجه قرار گرفت.
دولت باراک اوباما به صورت زیرپوستی ایده تغییر حاکمیت کشورمان را مورد توجه قرار داده بود، برخلاف دولت دونالد ترامپ که در دو حوزه «تغییر حاکمیت – تغییر رفتار» سرمایهگذاری کرده که از موضعگیری وی، وزیر امور خارجه این کشور و سایر مقامات رسمی چنین برداشتی به صراحت قابل دریافت است.
تأکید مقامات دولت باراک اوباما مبنی بر آنکه امریکا خواهان تغییر رژیم در ایران نیست را باید به شکل صحیح آن تفسیر کرد به این معنا که چنین موضعگیریای نشاندهنده ناتوانی است نه انصراف در عین توانمندی، به بیان بهتر امریکاییها دریافتهاند هزینههای سالیان متمادی برای تغییر رژیم در ایران نمیتواند اثرگذار باشد و تحریک و تقویت جریان غربگرای داخلی برای حرکت در چنین مسیری مؤثر واقع نشده و تنها به طرد و تحدید این جریان سیاسی در داخل کشور انجامیده است.
در طول تمام سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی «تغییر حاکمیت سیاسی در ایران» یکی از اصول بیبدیل و همیشگی دستگاه سیاست خارجه این کشور بوده است، به گونهای که مثلاً در دوران جورج بوش نیز سیاست خارجی تهاجمی موسوم به «دیپلماسی تحولآفرین» در قالب اقداماتی همانند راهاندازی برنامههای تبادل نفرات و گروهها (Exchange)، تأسیس مجموعه تحت عنوان «دفتر امور ایرانیان» در دوبی (به تقلید از پروژه پایگاه «ریگا»)، برگزاری کلاسهای براندازی در دوبی و اختصاص 67 میلیون دلار برای تقویت و تأسیس شبکههای تلویزیونی و ماهوارهای شکل بیرونی به خود گرفت.
تغییر حاکمیت در ایران از بوش تا ترامپ
حجم و گستره اقدامات دولت جورج بوش به میزانی بود که «سیمون هرش»، فعال رسانهای و پژوهشگر روزنامه «نیویورک پست» در سال 2008 از قول منابع مطلق و موثق هزینههای امریکا جهت بیثباتسازی در کشور برای عملیاتی کردن پروژه تغییر حاکمیت را بالغ بر 400 میلیون دلار تنها در دوران بوش ذکر کرد.
چنین مبالغی در دوران سایر رؤسای جمهور این کشور نیز تکرار شده است، به گونهای که در تمام بودجههای سالانه امریکا ردیفی به نام کمک به پروژه براندازی در ایران معین شده بود و این رقم در برخی از سالها مبالغ خیرهکنندهای را نشان میدهد، البته نتیجه هزینههای سرسامآور این کشور در چنین حوزهای همچنان بدون کمترین دستاوردی بوده است.
اعتراف به عدول امریکا از توافقنامه الجزایر
کنت کاتزمن کارشناس امور خاورمیانه در مرکز خدمات پژوهشی کنگره در مقالهای در سال 2010 به تاریخچه شکلگیری تلاشها در کنگره و دولت امریکا اشاره میکند و توضیح میدهد که این کشور چرا برای تغییر حاکمیت سیاسی در ایران رقمهای گستردهای را هزینه میکند. وی در بخشی از این مقاله بیان میکند: «حساسیت کنگره در راستای حمایت از ترویج دموکراسی در ایران (که ممکن است بازتابدهنده حمایت کنگره از تغییر رژیم در ایران نیز باشد) به کنگره صد و نهم امریکا و قانون حمایت از آزادی ایران برمیگردد که در تاریخ 30 سپتامبر سال 2006 به تصویب رسید.
در آن زمان به میزان کمکهای مالیای که کنگره باید برای ترویج دموکراسی یا به بیان بهتر، تغییر نظام در ایران میکرد، اشارهای نشده است اما این قانون از همان ابتدا مورد مخالفت نظام جمهوری اسلامی قرار گرفت و ایران تصریح کرد که این قانون نقض آشکار پیمان الجزایر است که امریکا تعهد داده بود در امور داخلی ایران دخالت نخواهد کرد.»
کنت کاتزمن نیز همانند بسیاری از محققان و کارشناسان امریکایی اعتقاد دارد چنین رویکردی برای امریکاییها حاوی دستاورد نخواهد بود و تنها به تقویت قدرت جمهوری اسلامی ایران کمک کرده و به تضعیف جریان هواخواه غرب در داخل ایران منجر خواهد شد، به عنوان نمونه اگرچه فعالیتهای براندازانه جریان غربگرای داخلی در سال 88 حاوی هزینههای اجتماعی و سیاسی در داخل کشور بود اما نهایتاً به تحدید قدرت این جریان در ساختار قدرت منجر شد و هزینههای گزافی را برای رهبران این جریان به دنبال داشت.
سانسور مبالغ اختصاصیافته برای تغییر حاکمیت در ایران
بعد از روی کارآمدن دولت باراک اوباما در امریکا رقم و مبالغ تعیینشده جهت تغییر حاکمیت در ایران به صورت کلی و نه مصداقی به بیرون درز پیدا میکرد، به گونهای که در دوران اوباما تحت عنوان«طرح برنامه ترویج دموکراسی در خاورمیانه» مبالغ مهمی صرف میشد اما مشخص نمیشد چه میزان از این منابع مالی تنها برای ایران سرمایهگذاری میشود.
تنها در سالهای نخست اجرای این برنامه از رقم 30 میلیون دلار برای ترویج دموکراسی در ایران و سوریه سخن به میان آمد که از این مبلغ تنها 10میلیون دلار برای سوریه و باقی برای ایران هزینه میشد یا در سال 2008، 60 میلیون دلار از 75 میلیون دلار درخواستی به این برنامه اختصاص یافت که 6/21 میلیون دلار آن به برنامه ترویج دموکراسی در ایران اختصاص و 9/7 میلیون دلار نیز برای حمایت از مبارزان حقوق اجتماعی صرف شد.
بهواسطه چنین بودجهای 6/33 میلیون دلار هم برای کمک و تقویت رسانههای مرتبط با ایران اختصاص یافت که بر اساس گزارشهای اعلام شده بودجه تلویزیون صدای امریکا 20 میلیون دلار، رادیو فردا 1/8 میلیون دلار و 5 میلیون دلار دیگر نیز برای مبادلات با ایران اختصاص یافت.
دستگاه سیاست خارجه امریکا در سال 2009 نیز مبلغ 65 میلیون دلار درخواست میکند که این برنامه تحت عنوان «حمایت از خواستههای مردم ایران برای جامعهای دموکراتیک و باز با ترویج جامعه مدنی، مشارکت مدنی آزادی رسانهها و آزادی اطلاعات بپردازد» در دستور کار قرار میگیرد و از این رقم بیش از 25 میلیون دلار تنها به پروژه ایران اختصاص مییابد.
از سال 2013 تا سال 2016 نیز 30 میلیون دلار از کنگره درخواست میشود که سهم ایران مانند سالهای قبل بود، البته بنابر گزارشهای مستند بخشی از بودجه اختصاصیافته جهت تغییر حاکمیت در ایران طی این سالها محرمانه مانده است.
مبالغ اختصاص یافته در حالی است که باراک اوباما در گفتوگو با رادیو ملی این کشور بیان میکند: «میخواهم به این نکته برگردم: ما نمیخواهیم ایران به سلاحهای اتمی دست پیدا کند، دقیقاً به این دلیل که نمیتوانیم روی اینکه ماهیت این رژیم تغییر پیدا کند، سرمایهگذاری کنیم.»
اما همانگونه که گفته شد از سال 92 به این سو مبالغ اختصاص یافته برای تغییر حاکمیت در ایران بیشتر محرمانه ماند و دولت باراک اوباما تلاش کرد تمرکز اصلی خود را (موازی با پیشبرد پروژه مورد اشاره) بر تغییر رفتار ایران متمرکز کند؛ تغییر رفتاری که بهراحتی تأمینکننده منافع امریکا بوده و چالش ایران را حتی تبدیل به یک فرصت میکند.
در چهار سال دوم اعتدال نیز تغییر رفتار دغدغه اصلی مقامات امریکایی خواهد بود، اگر چه صراحت لهجه دولتمردان فعلی امریکا جهت تغییر رژیم در ایران نیز قابل توجه است و انتظار این است مجموعه مواضع و رفتارهای دولتمردان به ویژه دستگاه سیاست خارجه به گونهای نباشد که استنباط شود، ایده امریکاییها جهت تغییر ماهیت جمهوری اسلامی ایران قابل دسترسی است.
حضور پرشور اقشار مختلف مردم سراسر کشور در راهپیمایی 13 آبان
«مرگ بر امریکا» 37 ساله شد
37 سال پس از آنکه دانشجویان پیرو خط امام لانه جاسوسی امریکا در ایران را تسخیر و تعطیل کردند و به حضور رسمی 35 ساله این دولت در ایران خاتمه دادند، حالا دانشجویان و دانشآموزان با شعارهای خود نشان میدهند که همچنان راه بازگشت امریکا به ایران بسته است.
شکلگیری روابط ایران با ایالات متحده به اواخر قرن 19 میلادی باز میگردد؛ جایی که در سال ۱۸۸۳ میلادی امریکا اقدام به تأسیس کنسولگری در ایران کرد و دیپلمات ارشدی به نام ساموئل گرین بنجامین را به تهران فرستاد. دولت وقت ایران هم نخست در سال ۱۸۵۶ میرزا ابوالحسن شیرازی و سپس در اکتبر ۱۸۸۸ میلادی حاج حسینقلی خان صدرالسلطنه، فرزند میرزا آقاخان نوری را به عنوان نماینده رسمی به امریکا فرستاد؛
روزهایی که آن را میتوان سرآغاز پروژه استعمار ایران توسط ایالات متحده امریکا نام نهاد اما این پروژه استعماری پس از جنگ جهانی دوم و با قدرت گرفتن امریکا در جهان به خاطر پیروزی در این جنگ شکل تازهتری به خود گرفت؛ شکلی که سرانجامش منجر به گشایش سفارت امریکا در تهران شد؛ سفارتی که تا سال 1979 یعنی آبان ماه سال 1358 شمسی پابرجا بود و مسئولیت پیگیری منافع استعماری ایالات متحده را بر عهده داشت.
اما این سفارت پس از پیروزی انقلاب اسلامی به خاطر اقدامات خصمانهاش علیه کشورمان به ویژه در روزهایی که میکوشید نهال نوپای انقلاب اسلامی را سرنگون کند، مورد خشم دانشجویان پیرو خط امام قرار گرفت و توسط آنان تسخیر شد؛ حرکتی که باعث افشای اسناد مهمی در خصوص طرح و برنامههای امریکا پیرامون ایران شد.
از آن سال به بعد روز 13 آبان سالگرد تسخیر سفارت امریکا به عنوان روز مبارزه با استکبار جهانی نامیده میشود؛ روزی که دانشجویان و دانشآموزان همچون سلفهای خود به مقابل سفارت سابق امریکا در تهران میروند و علیه سیاستهای خصمانه این کشور شعار میدهند.
این برنامه امسال نیز با شکوه خاصی در تهران برگزار شد و دانشجویان و دانشآموزان سراسر تهران با در دست داشتن پلاکاردهای ضداستکباری «مرگ بر امریکا»، «مرگ بر اسرائیل»، «نه سازش، نه تسلیم، نبرد با امریکا»، «هیهات مناالذله» و «لبیک یا خامنهای» انزجار خود را از اقدامات ضدایرانی ایالات متحده نشان دادند.
اما در مراسم امسال به واسطه کشمکشهای مقامات کشورمان با دولت امریکا بر سر موضوع برجام، شعارهایی نیز در این باره توسط راهپیمایان سر داده شد؛ شعارهایی که در آن از مقامات کشورمان میخواستند «به امریکای شیاد اعتماد نکنند» و برجام را زمینهای برای نفوذ این حکومت نکنند.
راهپیمایی تهران در حالی بود که در سراسر کشور نیز اقشار مختلف مردم به صورت همزمان به محکومیت اقدامات استعماری ایالات متحده پرداختند.
به تعهداتشان عمل نکنند «برجام» را به موزه میفرستیم
اما سخنران ویژه مراسم 13 آبان امسال، سردار حسین سلامی جانشین فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود. وی در جمع راهپیمایان روز 13 آبان در تهران، گفت: تسخیر لانه جاسوسی فروپاشی و شکستن قدرت پوشالی یک ابرقدرت بیرقیب در تاریخ حیات بشری بود.
وی سپس با اشاره به اینکه ملت ایران 38 سال است که یک رویارویی بزرگ را با امریکا آغاز کرده، عنوان کرد: توطئههای امریکا در طول همه این سالها علیه ملت ایران یک واقعیت تلخ از هویت متناقض جهان این کشور است. وی در همین ارتباط ادامه داد: امریکا دم از دموکراسی میزند، اما تولد سیاسی تمامی گروههای تکفیری در امریکاست. امریکا از همه دیکتاتورهای دنیا با وجود ادعای دموکراسی حمایت کرده است.
جانشین فرمانده کل سپاه در ادامه به موضوع نقض حقوق بشر در امریکا نیز اشاره کرد و گفت: امریکا دم از حقوق بشر و آزادی میزند، در حالی که تمام دستگاههای شکنجهای که به همه نقاط عالم صادر شده توسط امریکا ساخته میشود.
وی در ادامه اظهار داشت: امریکا ادعای صلح دارد، اما از سال 1945 به بعد امریکا در 80 کشور دنیا یا کودتا به راه انداخته یا مداخله نظامی و جنگ کرده است. یک نمونه تاریخی آن در تاریخ ملت ایران، کودتای 28 مرداد 1332 است.
وی با تأکید بر اینکه زادگاه سیاسی همه تروریستهای تکفیری امریکاست، بیان کرد: امریکا دم از صلح میزند، اما سیستمهای سلاح این کشور توسط ارتش عربستان سعودی، یک ملت بهنام یمن را شبانه زیر آوارها دفن میکند. اینها بخشی از تصاویری است که از امریکا به جهان مخابره میشود، اما انقلاب بزرگ ملت ایران بهرهبری امام(ره) بهعنوان یک حادثه تاریخی در انتهای قرن بیستم، توانست بزرگترین شکست سیاسی و راهبردی را به بزرگترین قدرت نظم اقتصادی جهان تحمیل کند.
سردار سلامی سپس به سنگاندازی در مسیر انقلاب اسلامی توسط امریکاییها نیز اشاره کرد و گفت: آنها به فتنه داخلی روی آوردند و میخواستند با فتنه 88 عزت و کرامت و دستاوردهای به دست آمده انقلاب بزرگ با یک فتنه داخلی تمام شود، اما حرکت معجزهآسا، عاشورایی، دلانگیز، تاریخساز، باشکوه و استثنایی ملت ایران در 9 دیماه، تیر خلاصی بر قلب و ذهن دشمن بود.
اینجا هم دشمن با شکست، صحنه سیاسی داخلی ملت ایران را ترک کرد. این واقعیت ملت بزرگ ایران است. تاریخ شاهد درخششهای بیشمار دیگری است.
تمام دشمنیهای امریکا
وی به بخش دیگری از دشمنیهای امریکا با کشورمان اشاره و عنوان کرد: دشمن علاقه داشت تمام قوای خود را بر ملت ایران متمرکز و کشورمان را از نظر اقتصادی فلج کند و اعتماد ملت ایران را به انقلاب و نظام از بین ببرد، اما امروز ملاحظه میکنید که بهرغم ترور دانشمندان و محاصرههای علمی دشمن، فرزندان این ملت توانستند ایران را آسمانی کنند، ماهوارهها به فضا رفتند و موشکها قلب فضا را شکافتند، دشمن دچار رعب و وحشت شد و فرزندان این ملت توانستند به درون دنیای اتم نفوذ کنند و ایران هستهای و نیروگاهها و پالایشگاهها ساخته شد.
سردار سلامی با اشاره به شکستهای اسرائیل در صحنههای نبرد با حزبالله لبنان، گفت: انقلاب امروز در یمن حضور الهامبخش خود را به ملت یمن و استقامت و مقاومت و ایستادگی در برابر رژیم سعودی که بهنیابت از سیاستهای منطقهای امریکا عمل میکند، اثبات کرده و این یعنی جغرافیای انقلاب ما تا شمال آفریقا پیش رفته است.
آماده دفع تجاوزات هستیم
جانشین فرمانده کل سپاه با اشاره به آمادگی نیروهای مسلح در برابر هرگونه تجاوز احتمالی به کشور تصریح کرد: ما امروز دارای یک سیستم دفاعی و بازدارنده بزرگ و همچنین یک رهبری بزرگ هستیم. قدرت نظامیمان را براساس جنگ طولانی با قدرتهای همتزار امریکا شکل دادهایم و برای تعقیب آرمانهایمان در جامعه اسلام و کشور ایران هیچ نقطه توقف و خط قرمزی را نمیشناسیم.
سردار سلامی سپس به موضوع جنگ سوریه، عراق و یمن اشاره و عنوان کرد: امروز امنیت ایران و کشورهای اسلامی به هم گره خورده است. ما سرنشینان یک کشتی هستیم. امروز اگر در سوریه، لبنان و عراق و یمن برای پیروزی مسلمانان کمک نکنیم دشمنان، مسلمانان را از یکدیگر مجزا میکنند و یک فاجعه میآفرینند. ما باید از آوارگی مسلمانان جلوگیری کنیم و این بهمعنای دور کردن تهدید از ایران و از سرزمینهای اسلامی است.
صبر ملت ایران بیانتها نیست
جانشین فرمانده کل سپاه پاسداران در خصوص موضوع برجام نیز اظهار کرد: برجام معیار و محکی برای نشان دادن شخصیت امریکا در معاهدات بینالمللی است و به امریکاییها تأکید میکنیم که تعهدات خود را بیکم و کاست اجرا کنید.
سردار سلامی بر همین اساس خاطرنشان کرد: این تعهدات یکسویه نیست، صبر ملت ایران هم بیانتها نیست. ما انتظار داریم مقامات امریکایی لنز و عینک دوران جنگ سرد را کنار بگذارند و با عینکی جدید واقعیتهای امروز ایران و جهان را ببینند.
سردار سلامی اضافه کرد: امریکاییها باید بدانند اگر به تعهدات خود در برجام عمل نکنند ما برجام را به موزه خواهیم فرستاد. این نکته را بدانند اگر به تعهداتشان کامل عمل نکنند به نقطه اول باز خواهیم گشت و سانتریفیوژهای غیرفعال مجدداً فعال خواهند شد، بدانند تنها در آن نقطه اول توقف در موضوع فعالیت هستهای نخواهیم بود و ما پیش خواهیم رفت.
جانشین فرمانده کل سپاه با بیان اینکه دولت جمهوری اسلامی ایران فقط در مقابل امریکا متعهد نیست، اظهار داشت: من به مقامات امریکایی بهعنوان خادم کوچکی از ملت بزرگ ایران اعلام میکنم که دولت ایران فقط در برابر 5+1 در برجام متعهد نیست، او در برابر ملت ایران هم متعهد است.
تعهد او به ملت ایران یک تعهد ذاتی و ماندگار، عمیق و مستحکم و ریشهدار است. او به ملت ایران تعهد داده که اگر شما (امریکاییها) به تعهدات عمل نکنید برجام را از اعتبار ساقط خواهد کرد و دوباره چرخه جریان هستهای بهطور کامل در کشور فعال خواهد شد.
سردار سلامی در بخش پایانی سخنانش به موضوع توان موشکی ایران نیز اشاره و خاطرنشان کرد: به امریکاییها سفارش میکنم از موشک و مهار قدرت بازدارنده ایران سخنی نگویند. اراده ملت ایران بهگونهای است که دشمنان وقتی بر نقطهای متمرکز میشوند، میفهمیم که آن نقطه، نقطه واقعی و حقیقی ماست و آن را باید تقویت کرد.
اجرای سیاستهای اقتصاد مقاومتی وظیفه مسلم مسئولان اجرایی است
در پایان این مراسم همچون سنوات گذشته، قطعنامهای توسط مجریان برنامه قرائت شد که با ندای اللهاکبر حضار مورد تأیید قرار گرفت.
بخشی از این بیانیه، ضمن تأکید بر ادامه ظلمستیزی و استکبارستیزی توسط مردم ایران، امریکا را همچنان دشمن شماره یک بشریت و مصداق اتم استکبار معرفی و عنوان میکند: با توجه به تأکید رهبر معظم انقلاب اسلامی مبنی بر اینکه کسی حق ندارد دست دوستی به سوی امریکا دراز کند، هرگونه اقدام خلاف را مردود دانسته و با بصیرت و چشمان باز تمامی زمینههای نفوذ شیطان را سدّ نموده و دشمنان را آرام نخواهیم گذاشت.
این بیانیه سپس به جنایات امریکا و حمایتش از دولتها و گروههای تروریستی همچون اسرائیل غاصب، عربستان سعودی، داعش و النصره اشاره و تصریح میکند: هرگونه اقدامی که بیانگر کوتاهآمدن و دوست پنداشتن امریکا باشد را شدیداً محکوم کرده و آن را خیانت به اسلام، آرمانهای اصیل انقلاب اسلامی، ملت، کشور و خون شهدا میدانیم.
در بیانیه پایانی راهپیمایی 13 آبان همچنین بر حمایت از ملل مظلوم و مسلمانان جهان بهویژه ملت مظلوم فلسطین، یمن، سوریه، عراق و بحرین تأکید شده و آن را وظیفه دینی و مصداق عملی استکبارستیزی دانسته است. علاوه بر این کمک به جبهه مقاومت و تقویت توان دفاعی اقدامی خردمندانه و وظیفه قانونی مسئولان کشور در راستای امنیت ملی و جهانی ارزیابی و هر اقدام و سخنی را که بر خلاف این سیاست و رویه الهی باشد به شدت محکوم شده است.
در این بیانیه به اجرای سیاستهای اقتصاد مقاومتی و توجه جدی به توانمندیهای نخبگان و استفاده از تمام ظرفیتهای کشور برای جلوگیری از انواع نفوذ سیاسی، امنیتی، فرهنگی و اقتصادی امریکا و استکبارگران تأکید شده است.
همچنین بیانیه پایانی راهپیمایی روز 13 آبان، مقابله با فساد و مفسدان اقتصادی و سیاسی داخلی را از مسئولان دولتی و قضایی مطالبه کرده است.
بخش پایانی این بیانیه نیز فراهمکردن امکان حضور فتنهگران و حامیان فتنه استکباری در جایگاههای مدیریتی و تصمیمسازی را خیانت به استقلال کشور و ملت دانسته است.
هر سال 400 نفر به دست پلیس در آمریکا کشته میشوند ولی تعداد پلیس هایی که در دادگاه به قتل محکوم میشوند کمترازانگشتان دست است. بیشتر کسانی که توسط مامورین پلیس در آمریکا به قتل میرسند سیاه پوستانی هستند که هیچ مقاومتی هم در برابر پلیس از خود نشان نداده اند. اریک گارنر در حالی توسط پلیس به قتل رسید که شش فرزند او سال نو میلادی را بدون پدرشان آغاز خواهند کرد.