صداوسیما از زمانی وارد بحران کسری بودجه و مشکلات مالی و ریزش مخاطب شد که عدهای سودجو در بدنه پیر مدیران برای تمدید و تضمین دوران منفعتطلبی خویش به بهانه و توجیه واهی برونسپاری، مدیریت رو به افول خویش را در آستانه بازنشستگی از درون سازمان صداوسیما به دفاتر تولید خصوصی اقماری اطراف سازمان صداوسیما انتقال دادند و این شد که با یک تیر دو نشان زدند؛
هم برای دوران پسابازنشستگی خویش میز مدیریتی را گسترده و مستمر کردند و هم آقازادهها، دامادها و در یک کلام ژنهای برتر خویش را به برداشت دستمزدهای نجومی از این دفاتر هدایت کردند؛
دفاتری که حکم زالو را برای بدنه داخلی سازمان صداوسیما بازی میکنند، دفاتری که ضعیفترین تولیدات را با گرانترین هزینه ممکن به صداوسیما تحمیل میکنند.
و این شد که سازمانی توانمند همچون صداوسیما عملا مجبور شد برای تامین منافع دفاتر خصوصی تولید مدیران بازنشسته خویش، نیروهای انسانی و تخصصی رسمی و حقوقبگیرش را از چرخه تولیدات فیلم و سریال بیرحمانه خارج سازد.
و ژنهای برتر غیرمتخصص خویش را با دستمزدهای نجومی در مشاغل تولید در فیلم و سریال بهکار گیرد که نتیجه آن نجومیشدن رقم برآورد مالی پروژههای فیلم و سریال بهنفع مدیران بازنشسته منفعتطلب و همچنین تنزل کیفی شدید محتوایی و فنی فیلمها و سریالها شد.
در حالی که همین سریالهای فعلی با حقوق سر برج نیروهای انسانی داخلی حقوقبگیر و رسمی داخل صداوسیما به جرات با یکبیستم و حتی کمتر از این ارقام قابل مدیریت است.
کار سختی نیست یک تحقیق و تفحص بسیار ساده از روند تولید فیلم و سریال در سازمان صداوسیما بهعنوان گرانترین محصول رسانه مالی، کافی است شما را با حقایقی بسیار تلخ از حیف و میل بیتالمال بهنفع معدود ژنهای برتر و طیفی سودجو از مدیران ناخلف بازنشسته صداوسیما مواجه کند.
امروز با سوءاستفاده از واژه برونسپاری، نیروهای تخصصی صداوسیما در مشاغل تولید اعم از کارگردان، صدابردار، نورپرداز، منشی صحنه و دیگر مشاغل تولید متاسفانه هرگز در دوران خدمت خود حتی یکبار هم تجربه حتی یک تلهفیلم و سریال را نخواهند داشت .
و اصطلاحا ماه خویش را با کمبود آفیش سپری میکنند در حالی که همه مشاغل تولید در فیلم و سریال به ژنهای برتر غیرمتخصص دفاتر سودجو اختصاص مییابد آنهم با دستمزدهای نجومی و سرسامآور.
و چه تلخ است قصه بیکاری انبوهی از کارمندان رسمی تولید صداوسیما و هدررفت ظرفیت بکر طیف گستردهای از نیروهای تخصصی حقوقبگیر بهنفع منافع جمعی معدود از مدیران بازنشسته کارنابلد.
مثلا چقدر تلخ است تهیهکننده طیف گستردهای از گرانترین سریالهای طبقه الف صداوسیما همواره آقای «م. و» داماد آقای «م» یکی از معاونان اسبق و بازنشسته صداوسیما باشد
یا وجببهوجب در صداوسیما به ژنهای برتر از اطرافیان فلان معاون اسبق اداری و مالی صداوسیما آقای «ت» بربخوریم که بهنام خواهرزاده، پسر برادر و چه و چه تهیهکننده فیلم و سریالهای الف رسانه ملی و برنامههای روتین شبکههای داخلی باشند
یا حتی فلان برنامه روتین و هرروزه شبکههای ملی و بهترین باکسهای زمانی مخاطب را در اختیار داماد یا عروس یا پسرخاله ژن برتر قرار دهیم که نتیجه آن چیزی جز تولیدات آبکی دفاتر اقماری تولید و ریزش مخاطب و هدررفت بیتالمال نیست.
ژنهای برتر هیچ هنری ندارند جز پر کردن تایم آنتن به قیمت ریزش نفسگیر مخاطب.
کارشناسان رسانه بهخوبی میدانند تاسیس مرکز تولید و فنی صداوسیما به دو منظور مهم صورت گرفت؛
استفاده بهینه و مقرونبهصرفه از نیروی انسانی حقوقبگیر داخلی و رسمی تولید موسوم به نیروهای تولید صداوسیما و همچنین بالا بردن کیفیت فنی و تولید محصولات که متاسفانه دفاتر اقماری تولید سودجوی مدیران بازنشسته این راه صواب را اخته کردهاند.
کافی است به تیتراژ فیلمها و سریالهای کیلویی و آبکی اخیر نیمنگاهی بیندازید تا به نیکی دریابید اکنون ژنهای برتر کارنابلد هستند که بهجای نیروی انسانی متخصص تولید، مشاغل تولید را در فیلمها و سریالهای پرهزینه اشغال کردهاند و تنها دلیل آن نجومی کردن برآوردهای مالی دستمزد تولید بوده است.
این همه اشکال در ساخت و تولید چه محتوایی و چه فنی از یکجا آب میخورد؛ دفاتر اقماری تولید مدیران بازنشسته صداوسیما. این دفاتر دستهای پرتوان سازمان صداوسیما را بستهاند و خود بهجای صداوسیما آنتن را به اشغال درآوردهاند.
برونرفت از وضع اسفبار کنونی رسانه ملی که نتیجه مستقیم ضعف مدیریتی است و نتیجهاش متاسفانه ریزش شدید مخاطب بوده، منوط به آسیبشناسی مدیریت کلان صداوسیماست.
صداوسیما در دوره بسیار کوتاهی بهرغم همه ضعفها در این خصوص دست به یک جراحی بزرگ زد و غدد چرکین مدیریت سودجوی پیر را به یکباره و ضربتی از بدنه خارج کرد.
ولی در دوره علیعسکری بهمثابه یک Ctrl+z بسیار بزرگ سازمان صداوسیما همه مدیران سودجو را از RecycleBIN به بدنه سازمان بازگرداند
و این شد که با نسخه مدیران پیر عاشق دوربین جشنوارههای بیارزش «از خودم متشکرم» مجددا بر دوش رسانه ملی تحمیل شد، هزینههای سرسامآور سمینارهای بیبازده موز و گلابی بر گرده این سازمان سوار شد
و از همه وحشتناکتر دفاتر ژن برتر و ریخت و پاش از جیب صداوسیما بهنفع دامادم و عروسم و بچهام رونق گرفت و این در حالی است که نیروی انسانی متخصص و مجرب حقوقبگیر و رسمی داخل سازمان صداوسیما از بیکاری پی نخود سیاه و مگسپرانی حواله شده است.
راهکار تضمینی برای برونرفت صداوسیما از بحران مالی و از این شرایط بغرنج کنونی که ریزش مخاطب و اتلاف بیتالمال را باعث شده این است که اولا برونسپاری فیلم و سریال به دفاتر اقماری ژنهای برتر پایان یابد و نیروهای رسمی تولید کمافیالسابق مجددا سکان تولید فیلم و سریال را در دست بگیرند
و مرکز تولید و فنی سیما به شرح وظیفه اصلی خود در تامین نیروی انسانی فیلم و سریال بازگردد و ثانیا برآوردهای نجومی مالی فیلم و سریال از فرمت گلوبال یعنی دادن کل پول فیلم و سریال به صورت یکجا به تهیهکننده به فرمت کدی یعنی دادن دستمزد به تکتک نیروهای تولید آن سریال اعم از کارگردان، نورپرداز، صدابردار و سایرین تغییر داده شود
که در غیر این صورت همچنان باید نظارهگر ریزش مخاطب تولیدات ضعیف ژنهای برتر و هضم بودجه صداوسیما در جیب مدیران بازنشسته مستقر در دفاتر قارچگونه اقماری تولید خواهیم بود.
نویسنده : محمد عبدالهی @Abdollahy
[su_note]
در ادامه بخوانید »»
برنامه خندوانه به امپراتوری فحش های اینستاگرامی تبدیل شده است
درباره بیماری برهنگی و بدن نمایی در میان برخی هنرمندان
[/su_note]