دسته‌ها
کلمات | مقاله، یادداشت، گزارش

روزنامه اسرائیلی ‌هاآرتص: اسرائیل نفس‌های آخرش را می‌کشد؛ اینجا دیگر جای ماندن نیست

«ظاهرا ما با سرسخت‌ترین ملت تاریخ مواجهیم و تنها راه‌حل موجود، به رسمیت شناختن حقوقشان و پایان اشغالگری است…اسرائیل نفس‌های آخرش را می‌کشد…دیگر زندگی در این سرزمین هیچ ارزشی ندارد…» این بخشی از گزارش‌ هاآرتص در تشریح شرایط حاکم بر «اسرائیل» است.

دسته‌ها
کلمات | مقاله، یادداشت، گزارش

شورای آتلانتیک : نابرابری توزیع ثروت در ایران‌‌ پس از انقلاب‌ کاهش یافته است


شورای آتلانتیک اعلام کرد: شرایط توزیع ثروت و از بین بردن فقر هم در ایران، در سال‌های پس از پیروزی انقلاب اسلامی بهبود یافته است. در ادامه ترجمه این گزارش نشریه شورای آتلانتیک را که روزنامه کیهان منتشر کرده است می خوانیم. همراه بنیانا باشید

دسته‌ها
اخبار

سخنان آیت الله رئیسی در سازمان ملل [ طنین صدای انقلاب اسلامی در جهان از تریبون سازمان ملل ]


اولین سخنرانی آیت‌الله رئیسی در مجمع عمومی سازمان ملل متحد با مضامین حق طلبانه و عدالت جویانه‌ای، در حقیقت صدای واقعی انقلاب اسلامی و مصداق روشن دیپلماسی قهرمانانه بود که پس از سال‌ها انفعال و سرخوردگی غرور و عزت و اقتدار را به ملت ایران اسلامی باز گرداند.

دسته‌ها
کلمات | مقاله، یادداشت، گزارش

هرگاه ایران از هنجارهای انقلابی دور شده دچار چالش و بحران شده است [ مکس فیشر در نیویورک تایمز ]


روزنامه آمریکایی نیویورک تایمز در مطلبی به راز ماندگاری و مانایی انقلاب اسلامی ایران علی‌رغم بحران‌های متعدد و کمرشکن پرداخته است.

مکس فیشر در نیویورک تایمز می‌نویسد؛ دولت‌هایی مانند ایران که ریشه در انقلاب دارند جزو باثبات‌ترین دولت‌های جهان هستند و حتی از بحران‌ها نیرو می‌گیرند. در ادامه بخشی از ترجمه فارسی این مطلب نیویورک تایمز را که روزنامه کیهان منتشر کرده میخوانیم. همراه بنیانا باشید

دسته‌ها
کلمات | مقاله، یادداشت، گزارش

بازی اروپا برای نگه داشتن ایران در برجام و تلاش برای تمدید تحریم تسلیحاتی

اروپا با بازی در پازل آمریکا در پی آن است تا همزمان هم ایران یکطرفه در برجام بماند و هم تحریم‌های تسلیحاتی علیه کشورمان تمدید شود.

در هفته‌های گذشته ‌تروئیکای اروپا علی‌رغم اطمینان از رأی منفی چین و روسیه، به قطعنامه ضدایرانی آمریکا درباره تمدید تحریم تسلیحاتی ایران رای ممتنع دادند.

دسته‌ها
کلمات | مقاله، یادداشت، گزارش

نقد حکیمانه دولت حسن روحانی توسط امام خامنه ای [ 7 نکته در یادداشتی از دکتر محمدحسین محترم ]

رهبر معظم انقلاب در دیدار ویدئو کنفرانسی با رئیس جمهور و وزرا که دوم شهریور 1399 برگزار شد، هفته دولت را«مناسبتی برای نقد نقاط ضعف و قوّت دولت» برشمردند. ایشان با بیان اینکه«آنچه را هم که باید انجام می‌دادید و انجام نشده، بگویید»، تأکید کردند«امروز خبرهای مهمّی به وسیله‌ رئیس‌جمهور محترم و آقایان وزرا داده شد که نقد این خبرها مهم است».

شاید مهم‌ترین پیام سخنان رهبری که فرمودند «نقد درونی دولت، بیش و پیش از نقد دیگران، و تبیین و خبررسانی آن بسیار مهم است»، این باشد که گزارش‌های دولتمردان نباید یک‌طرفه باشد و «باید همه ابعاد قضیّه بیان شود».

دسته‌ها
کیوسک

سقوط پرواز اوکراین و صداقت و شجاعت ایران برای عذرخواهی

سقوط هواپیمای مسافربری اوکراین در آسمان کشورمان که جان باختن ۱۷۶ انسان و به عزا نشستن خانواده‌ها و بستگان آنها را در پی داشت به تنهایی آن‌قدر تلخ و ناگوار بود که ملتی را به سوگ بنشاند.

و این خبر که هواپیمای اوکراینی با شلیک موشک خودمان ساقط شده است، تلخی ضایعه را مضاعف کرد. در این میان حق با ملت بود که خشم ناشی از این اشتباه یا احتمال خرابکاری را با تاسف جان باختن مسافران هواپیما درهم ‌آمیزند و به گلایه بنشینند که چرا چنین شده است؟!

و اما، شلیک موشک چرا و با کدام انگیزه صورت گرفته است، سؤالی است که افکار عمومی در انتظار پاسخ آن بوده است.

دیروز سردار حاجی‌زاده، فرمانده هوا فضای سپاه که برای پاسخ به همین پرسش در جمع خبرنگاران حضور یافته بود با صداقتی مثال‌زدنی و بدون کمترین تکلف به تشریح ماجرا پرداخت و بی‌آنکه قصور و یا تقصیر احتمالی در شلیک موشک را نفی کند گفت:

«حادثه دلخراش سرنگونی هواپیمای مسافربری خطوط هوایی اوکراین را بنده در غرب کشور بعد از اجرای عملیات ضربات موشکی بر علیه پایگاه‌های آمریکا شنیدم و موقعی که اطمینان پیدا کردم این اتفاق افتاده واقعا آرزوی مرگ برای خود کردم که ‌ای کاش می‌مُردم و چنین حادثه‌ای را شاهد نبودم… ما گردنمان از مو باریک‌تر است و همه مسئولیت این کار را می‌پذیریم و هرگونه تصمیمی که مسئولین بگیرند، مطیع به اجرای آن هستیم»!

در این‌باره گفتنی‌هایی هست؛

۱

نیم نگاهی به رخدادهای مشابه در جهان (سقوط هواپیماهای مسافربری بر اثر شلیک موشک) نشان می‌دهد که؛

اولاً؛ هیچیک از کشورهای ساقط‌کننده هواپیماهای مسافربری نه فقط مسئولیت اقدام خود را برعهده نگرفته‌اند بلکه بسیاری از آنها علی‌رغم شعارهای دموکراتیک به رسانه‌های کشور خود نیز اجازه ورود به ماجرا را هم نداده‌اند.

از جمله این نمونه‌ها می‌توان به سرنگونی هواپیمای مالزیایی توسط روسیه در میانه جنگ اوکراین اشاره کرد که درپی اصابت موشک‌های روسیه سقوط کرده و تمامی ۲۹۸ سرنشین آن جان باختند.

و یا سقوط هواپیمای مسافربری روسیه بر فراز دریای سیاه که از اسرائیل به سمت مسکو در پرواز بود و با اصابت موشک اوکراین سرنگون شده و ۷۸ کشته برجای گذاشت، سقوط هواپیمای کره‌جنوبی توسط شوروی با ۲۶۹ قربانی، شلیک هواپیمای نظامی اسرائیل به هواپیمای مسافربری لیبی در صحرای سینا که ۱۰۸ کشته داشت.

و جنایتکارانه‌تر از همه شلیک دو موشک از ناو آمریکایی وینسنس به ایرباس ایران بر فراز خلیج‌فارس که نزدیک به ۳۰۰ شهید برجای گذاشت و…

ولی در ایران، یکی از برجسته‌ترین فرماندهان نظامی در قاب تلویزیون ظاهر می‌شود و ضمن برعهده گرفتن مسئولیت این رخداد دردناک، برای خود آرزوی مرگ نیز می‌کند!

ثانیاً؛ در بسیاری از موارد مشابه شلیک موشک به هواپیمای مسافربری عمدی بوده است مانند شلیک جنگنده رژیم صهیونیستی به هواپیمای مسافربری لیبی و یا، شلیک ناو آمریکایی وینسنس به هواپیمای ایرباس ایران که دولت آمریکا به فرمانده جنایتکار ناو مدال شجاعت نیز داد!

سقوط پرواز اوکراین
سقوط پرواز اوکراین

۲

به این خبر توجه کنید؛ روز جمعه ۲۷ ژوئن ۱۹۸۰ (۶ تیر ماه ۱۳۵۹)‌، هواپیمای مسافربری آلیتالیا متعلق به کشور ایتالیا در نزدیکی سواحل جزیره اوستیکا در جنوب این کشور منفجر شده و سقوط کرد.

آمریکا اعلام کرد که انفجار و سقوط این هواپیما یک اقدام تروریستی بوده است! اما ۳۵ سال پس از آن حادثه در آوریل ۲۰۱۵ معلوم شد که سقوط هواپیمای آلیتالیا بر اثر اصابت موشکی بوده است که از یک جنگنده آمریکایی شلیک شده بود که کشته شدن ۸۰ مسافر آن از جمله ۱۱ کودک را در پی داشت!

3

ماجرای اخیر اما، ناشی از یک اشتباه محاسباتی و یا کوتاهی و قصور بوده است و سردار حاجی‌زاده چگونگی این قصور و یا احتمالات دیگر را در دست بررسی اعلام می‌کند و حتی احتمال تقصیر را نیز نفی نکرده و بخشی از بررسی‌های پیش‌روی را به همین منظور می‌داند.

آیا فقط یک نمونه از این صداقت و یکرنگی با مردم در کشورهایی که با موارد مشابه رو‌به‌رو بوده‌اند دیده می‌شود؟

4

سردار حاجی‌زاده (بخوانید نظام اسلامی) با شجاعت و صداقت حتی برخی از گزارش‌های قبلی که از سوی بیگانگان نیز مطرح شده بود را رَد می‌کند.

ایشان تغییر مسیر هواپیمای اوکراینی را ناشی از اصابت موشک می‌داند و نه تصمیم خلبان! و یا تاکید می‌کند که این هواپیما در کریدر تجاری در حال پرواز بوده است و یا در اوج از خود گذشتگی هیچ‌کس دیگری را متهم نمی‌کند و حتی در خطای انسانی اپراتور نیز خود را مقصر می‌نامد.

گفتنی است در همین کشور خودمان و طی همین چند سال اخیر با رخدادهای فاجعه‌آمیزی رو‌به‌رو بوده‌ایم که برخی از مسئولان غرب‌باور نه فقط از مردم کمترین عذرخواهی نکردند بلکه با اظهارات غیر‌مسئولانه خود بر زخم ناشی از غم و ‌اندوه بستگان و نزدیکان افراد جان باخته نیز نمک پاشیدند.

مثلاً اعلام کرده‌اند، جای نگرانی نیست همه جان باختگان بیمه بوده‌اند! و…

5

غم و ‌اندوه جان باختن ۱۷۶ مسافر هواپیما و سوگی که بر دل خانواده‌ها و بستگان آنها و نیز همه ملت نشسته است جانکاه و دردآور است ولی چاره چیست؟

نظام که با تمام توان به میدان آمده و در این میان تا آنجا پیش رفته است که سردار حاجی‌زاده، یکی از برجسته‌ترین فرماندهان نظامی ضمن پوزش از مردم، مسئولیتی که به واقع متوجه او نبوده است را هم بر عهده می‌گیرد و اصلاً هم به شرایط خاص این روزها اشاره نمی‌کند.

مانند اینکه در حال جنگ بوده‌ایم، آمریکا اعلام کرده بود بعد از تلافی ایران ۵۲ نقطه را مورد حمله سخت قرار می‌دهد.

بعد از حمله انتقامی به عین‌الاسد، ده‌ها جنگنده آمریکایی در اطراف مرزهای کشورمان به پرواز در آمده بودند و… در این حالت اشتباه اپراتور اگرچه به قول سردار حاجی‌زاده قابل توجیه نیست ولی با همین اشتباه در شرایط عادی یکصد و هشتاد درجه تفاوت دارد.

6

در حالی که ماتم جان باختگان سراسر کشور را فرا گرفته و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با شجاعت و صداقت مثال‌زدنی به میدان آمده است و نیز شواهد مستندی که به آن اشاره شد کمترین تردیدی باقی نمی‌گذارد که ماجرا ناشی از خطای انسانی غیر‌عمد بوده است، جماعتی که برخی از آنان سابقه دعوت آمریکا به افزایش تحریم‌ها و حتی حمله نظامی به کشور را داشته‌اند، برای قربانیان اشک تمساح می‌ریزند.

در این باره گفتنی است که شماری از افراد نشان‌دار این جماعت در جریان همراهی با دشمنان تابلو‌دار مردم از سپاه زخم خورده‌اند و شواهد حاکی از آن است که بعد از ترور فیزیکی سردار سلیمانی در عرصه جنگ سخت، ترور شخصیتی سردار حاجی‌زاده و در یک کلام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را در عرصه جنگ نرم دنبال می‌کنند.همان آرزوی بر زمین مانده آمریکا.

7

و بالاخره گفتنی است که ترامپ با مشاهده برخی از وادادگی‌ها و وارونه‌نمایی یک جریان آلوده داخلی به توهم تفرقه و گُسل میان مردم ایران افتاده و با حماقت دست به جنایت بزرگ ترور شهید سلیمانی زده بود تا آنجا که به گفته ژنرال «مک کافری» با دیدن تصاویر تشییع تاریخی و ده‌ها میلیونی مردم ایران و سایر ملت‌های جهان به شدت وحشت کرده و ترسیده بود.

ظاهراً جریان آلوده مورد اشاره با حمله به سپاه در پی القای همان توهم نخ‌نما به دشمن است بی‌آنکه بداند مقامات آمریکایی از توهم‌پراکنی قبلی این جماعت و برخی از واداده‌های دیگر چنان ضربه‌ای خورده‌اند.

که به نوشته واشنگتن‌پست، مایک پمپئو وزیر خارجه او با ارسال دستور‌العملی به سفارت‌خانه‌های آمریکا در سراسر جهان تاکید کرده بود به شدت از تماس با اپوزیسیون ایران خودداری کنید! چرا؟!

چون به وضوح دریافته‌اند که آنها در مقابل جمعیت یکپارچه و چند ده میلیونی ایران عددی نیستند که بتوانند روی دیوار آن یادگاری بنویسند. این درس فراموش نشدنی را بعد از شهادت سردار سلیمانی از خروش حماسی و بی‌نظیر مردم علیه آمریکا آموخته‌اند.


نویسنده : استاد حسین شریعتمداری | روزنامه کیهان


برای کسب اطلاعات بیشتر بخوانید :
سقوط هواپیمای اوکراین – همه نکات مهم و اطلاعیه ها + ویدیو

دسته‌ها
مقاله

تیتر “اسب زین کرده” و “افسار پاره” را یادتان هست! [درباره توقیف روزنامه کیهان]

تیتر های مستند و روشنگر کیهان حتما هزینه دارد و کیهان این هزینه را به جان میخرد. مردم پس از این، کیهان را بیشتر پیگیری میکنند
تیتر های مستند و روشنگر کیهان حتما هزینه دارد و کیهان این هزینه را به جان میخرد. مردم پس از این، کیهان را بیشتر پیگیری میکنند

 

خبر توقیف کیهان- صرف نظر از تایید یا عدم تایید آن-  برای روزهای شنبه و یکشنبه هفته آینده در شبکه های اجتماعی دست به دست می شود. این توقیفی برای برخی حکم فتح الفتوح را دارد. همانهایی که دستشان در مقابل دشمن خالی است اما شاخ و شانه هایشان را برای منتقدان می کشند.

 

 خیلی از این افرادی که از توقیف کیهان خوشحالند از قماش همان هایی هستند که بعد از امضای برجام به خیابان ها ریختند و رقصیدند و یک هزار تومانی را در کنار یکصد دلار قرار دادند و عکس یادگاری گرفتند! چنین موجوداتی شدیدا قابل ترحم هستند.

 

 بدون شک نوشتن یک تیتر از قول انصار الله یمن موجب به خطر افتادن مصالح ملی نیست. پیش از این روزنامه ای – قانون – بعد از شهادت محسن حججی علنا از کار داعش دفاع کرد اما هیچ اتفاقی نیفتاد و آب از آب تکان نخورد.

توهین روزنامه قانون به شهید حججی
توهین روزنامه قانون به شهید حججی

 

توقیفِ کیهان ریشه در کینه هایی دارد که بارها از کیهان به دادگاه شکایت برده و دست خالی برگشته است. از زمان دولت اصلاحات تا دولت مهرورز و دولت اعتدال، یک پای کیهان در دادگاه بوده اما شکّات دست از پا درازتر برگشته اند.

 

ریشهٔ توقیف کیهان در تیترهای کیهان دارد اما نه در تیتری که از جانب انصارالله نوشته است. پیش بینی های مستدل کیهان درباره فتنه و سران فتنه تا پیش بینی های کیهان از نتیجه مذاکرات در طول این سالها ریشه اصلی این توقیف است.

 

امروز مرور این مصاحبه حسین شریعتمداری که بعد از امضای برجام انجام داد و در شبکه های اجتماعی دست به دست شد خالی از لطف نیست: “مدیر مسئول روزنامه کیهان در باره برجام اظهار داشت: “در یک کلمه باید گفت که اسب زین شده را داده‌ایم و افسار پاره تحویل گرفته‌ایم”

 

سرعت عمل دادستانی تهران در تطبیق این تیتر با مصالح ملی و شناخت خلاف مصالح بودن آن در نوع خود بی نظیر است. گویی در این دو روز هیچ کاری مهم تر از تیتر کیهان وجود نداشته است !

 

باور کنید اگر علیه ایران حرکت خصمانه ای هم انجام گیرد مقصر آن تیتر کیهان خواهد بود و بزک کنندگان امریکا و اروپا روی کیهان را خواهند خراشید!

 

 

یادداشتی از حسین مولوی در کانال خیابان انقلاب

 

دسته‌ها
گفت‌وگو

گفت‌وگویی با استاد تقی دژاکام درباره روزنامه کیهان و سفر عتبات عالیات

استاد تقی دژاکام
استاد تقی دژاکام

 

هر کس مشخصه‌ای برای استاد تقی دژاکام بیان می‌کند و او را با رفتاری خاص می‌شناسد، برخی به سفرهای مکررش به عتبات عالیات اشاره می‌کنند و عده‌ای او را به کتاب و کتاب‌خوانی می‌شناسند اما وجه اشتراک سخنان دوستان دور و نزدیک تقی دژاکام درباره او مربوط به “خنده‌های لاکچری”اش می‌شود، خود تقی دژاکام هم به این موضوع معترف است و در قسمتی از گفت‌وگو می‌گوید: “هر کس ما را می‌شناسد با این خنده‌ها می‌شناسد” و همین خنده‌هاست که سبب می‌شود خبرنگار سابق کیهان که از حسین شریعتمداری هم در این رسانه با سابقه‌تر است به خندوانه دعوت شود، دعوتی که البته از سوی دژاکام پذیرفته نمی‌شود.

 

استاد تقی دژاکام کار رسانه را از سال 68 با روزنامه کیهان آغاز کرده و اکنون در 51 سالگی در خبرگزاری فارس مشغول است، معتقد است که فضای هیچ تحریریه‌ای آزادتر، مفرح‌تر و شادتر از روزنامه کیهان نیست و این روزنامه با تمام سلایق سیاسی که در آن مشغول هستند با سعه صدر برخورد می‌کند و در همین رابطه خاطره‌ای از ازدواج خبرنگار کیهان با خبرنگار روزنامه صبح امروز می‌گوید و نحوه برخورد با این دو خبرنگار در این دو رسانه.

 

استاد تقی دژاکام می‌گوید: زمانی در کیهان به مهدی محمدی می‌گفتیم “جوجه فیلسوف” و این جوجه فیلسوف امروز یکی از بهترین تحلیلگران فضای سیاسی کشور است و علت پیشرفت امثال مهدی محمدی و کامران نجف‌زاده این است که در کیهان به آن‌ها اجازه پروبال باز کردن و اجازه اشتباه کردن دادند و مطالب آن‌ها را به این بهانه هنوز “بچه‌سن” هستند پاره نکردند برخلاف روندی که پیش از حضور نیروهای انقلابی در کیهان مرسوم بود.

 

استاد تقی دژاکام جزو اولین گروهی است که پس از جنگ تحمیلی برای زیارت عتبات عالیات وارد عراق می‌شوند و پیش از برگزاری پرشور پیاده‌روی اربعین هم جزو اولین گروه‌هایی است که در مسیر پیاده‌روی گام برمی‌دارد، سالانه چند بار به زیارت عتبات عالیات می‌رود و این را نتیجه حاجتی می‌دادند که زیر قبه امام حسین(ع) مستجاب شده است؛ از توهین‌های اخیر به خبرنگاران متاسف است و دیکتاتوری دولت حسن روحانی در برخورد با رسانه‌ها را در طول تاریخ انقلاب بی‌سابقه می‌داند.

 

 

مشروح گفت‌وگو با استاد تقی دژاکام روزنامه‌نگار با سابقه را در ادامه بخوانید:

 

*جناب دژاکام سلام

 

سلام

 

* بفرمایید که چه سالی و در کجا متولد شدین؟

 

من متولد اردیبهشت 1345 هستم.

 

* در تهران متولد شدین؟

 

بله در تهران.

 

*اصالتا تهرانی هستین؟

 

بله تمام اقوام ما تهرانی هستند.

 

* از چه زمانی وارد کار خبر شدین؟

 

سال 68، درست از اوایل سال 68 وارد کار روزنامه شدم، البته قبلا چند مطلب از من در روزنامه چاپ شده بود، یک، دو بیتی برای شهیدی بود که به مرحوم حسن منتظر قائم، برادر شهید منتظر قائم ماجرای طبس که آن زمان مدیر کیهان فرهنگی بود دادم و در روزنامه چاپ شد.

 

یک گزارشی هم از راهپیمایی 22 بهمن نوشته بودم، یک روز 22 بهمنی بود که نزدیک تئاتر شدم تا در جشنواره فجر نمایش ببینم که آقای دعایی را دیدم، مطلب را همان جا مطالعه کرد و گفت عکس داری به ما بدهی گفتم بله، یک قطعه عکس دادم چند روز بعد دیدم اولین مطلب رسمی من در روزنامه اطلاعات با عکس و اسم خودم به چاپ رسیده است.

 

اولین مطلبی که از من چاپ شد مطلب کیهان فرهنگی بود اما اولین مطلبی که خودم دادم به روزنامه همان مطلبی بود که به آقای دعایی دادم و از سال 68 هم به طور رسمی با دعوت آقای مهدی نصیری وارد کیهان شدم.

 

* از همان ابتدا با کیهان شروع کردین؟

 

بله

 

*از همان اول هم با سرویس استان‌ها؟

 

نخیر، خیلی چرخیدم، آن ابتدا که وارد کیهان شدم سرویسی بود به اسم سرویس اندیشه‌ها که بعدها شد سرویس مقالات، در آن سرویس مشغول کار شدم، شش ماه بعد دبیر سرویس ما برای ادامهٔ تحصیل رفت خارج از کشور و من دبیر سرویس شدم و بعد هم در سرویس‌های مختلف مثل سرویس سیاسی  اجتماعی و شهرستان‌ها کار کردم.

 

 

*تصویری که از کیهان در ذهن مخاطلبان است، تصویر عده‌ای خشکه مقدس است که دور هم جمع شده‌اند، آیا فضای کیهان همین طور است؟

 

خیلی سوال خوبی بود، این تصور واقعا وجود دارد و بعضی‌ها وقتی من را می‌بینند یا در فضای اجتماعی ارتباط برقرار می‌کنند، می‌گویند، باور نمی‌کنیم تو یک کیهانی باشی یا کیهان چنین کسی را داشته باشد، واقعیت این است که تصوراتی که از کیهان، تحریریه کیهان و بچه‌های کیهان بین مردم و رسانه‌ها ساخته‌اند تصور کاملا غلطی است و عمدا هم این را القا می‌کنند.

 

من دراین حدود 25 سالی که در رسانه هستم، در خبرگزاری‌ها و رسانه‌های مختلف کار کردم، از رسانه‌های مختلف دوستان زیادی دارم و تقریبا به تحریریه همه رسانه‌ها سر زدم و امروز به ضِرس قاطع می‌گویم و ثابت می‌کنم که تحریریه روزنامه کیهان چه امروز، چه پنج سال قبل، چه ده سال قبل و چه بیست سال قبل یکی از آزادترین، مفرح‌ترین و شادترین تحریریه‌هایی است که من دیدم.

 

در تحریریه کیهان از طرفداران یاالثارت الحسین بودند تا طرفداران مجاهدین انقلاب، از طرفداران لیبرال و مهندس بازرگان داشتیم تا کسانی که حاج  منصور آن‌ها ترک نمی‌شود، حتی آن اوایل کسانی بودند که تمایلاتی به قبل از انقلاب داشتند ، اما با سعه صدر آن‌ها را حفظ کرده بودند تا بازنشستگی‌شان فرا برسد.

 

راحت‌تر بگویم آن سال‌ها همه جوره داشتیم، سلطنت‌طلب، حزب‌اللهی ناب، خط امامی، چپ اسلامی، راست سنتی، لیبرال؛ اما همه با هم خوب کار می‌کردند، با هم تفریح می‌کردند و اینطور نبود که چشم دیدن یکدیگر را نداشته باشند.

 

ما 12، 13 نفره با هم می‌رفتیم برای ناهار، سر میز با یکدیگر بحث می‌کردیم، می‌گفتیم و می‌خندیدیم، با هم نوشابه می‌خوردیم، فوتبال بازی می‌کردیم، سینما می‌رفتیم و من این فضا را در روزنامه‌های دیگر به این شدت و فراگیری ندیده بودم.

 

اجازه بدهید خاطره‌ای برای شما تعریف کنم تا ادعای کسانی که صحبت از سعه صدر، تحمل، مدارا و آزادی اندیشه می‌کنند کاملا مشخص شود؛ ایام اوج دوم خرداد بود، شاید چند ماهی از دوم خرداد گذشته بود، یکی از بچه‌های عکاس کیهان عاشق یک خانمی شد که در روزنامه صبح امروز آقای حجاریان کار می‌کرد، این خانم در بخش فرهنگی روزنامه صبح امروز کار می‌کرد و این دوست ما که امروز عکاس معتبری هم شده و آن موقع البته عکاس نبود و در تحریریه مشغول بود،عاشق خانم خبرنگار روزنامه صبح امروز شد.

 

نمی‌دانم از اینکه اسمش را بیاورم رضایت دارد یا نه، اما ما انقدر شوخی می‌کردیم و بگو بخند داشتیم که خودش تعجب می‌کرد و می‌گفت “من با دختری از طرفداران سعید حجاریان ازدواج کردما!” ما هم می‌گفتیم خب چه اشکالی دارد، بالاخره ازدواج کردی شیرینی بده، بستنی بده و این حرف‌ها، به طور کلی خیلی راحت برخورد می‌کردیم.

 

این‌ها ازدواج کردند و شاید به یک ماه نرسید که این خانم را از روزنامه صبح امروز آقای حجاریان اخراج کردند و گفتند با یک “کیهانی” ازدواج کردی، یعنی کیهان که اسمش این بود آدماهای بسته، منجمد، متحجر و متعصبی هستیم این‌طور با بگو، بخند و شادی و تبریک برخورد کردیم و آن‌ها در طی کمتر از یک ماه پس از عقد این دو نفر، آن خانم را اخراج کردند و این خروجی روزنامه‌ای بود که زیر لوگو آن نوشته بود ” دانستن حق مردم است”.

 

این را با کیهان مقایسه کنید، ببینید چه رفتاری داشتند، مواردی دیگری هم بود برای مثال آقای نوری‌زاد در کیهان ستون ثابتی داشت و البته هیچ وقت هم در کیهان حاضر نمی‌شد، همیشه مطالبش را فکس می‌کرد و دوستان هم در روزنامه منتشر می‌کردند، آقای نوری‌زاد پس از یک انتخاباتی که تا نزدیکی ابطال پیش رفت و مسئول آن هم آقای تاج‌زاده بود، مطلبی نوشت و در آن تعریزی کرده بود که شورای نگهبان و تاج‌زاده اشتباه کرده‌اند البته خیلی ملایم به این موضوع پرداخته بود، اما کیهان این مطلب را کار نکرد .

 

چرا که نوری زاد فقط شعار داده بود و هیچ سندی در آن مطلب نبود، نوری‌زاد این مطلب را برای روزنامه ایران فرستاد و در آن زمان مدیر مسئول این روزنامه از طرفداران مجاهدین انقلاب بود و مطلب هم چاپ شد؛ با وجود اینکه ابتدا به شورای نگهبان انتقاد شده بود و بعد به تاج‌زاده و مطلب هم خیلی ملایم بود اما فردای آن روز دستور دادند آن سه نفری که در انتشار این مطلب نقش داشتند را اخراج و به روزنامه ایران ممنوع‌الورود کنند، اتفاقی که هیچ‌گاه در روزنامه کیهان رخ نداد.

 

شاید مواردی بوده که مطلبی چاپ شود که خلاف مواضع کیهان باشد که دراین موارد به فرد گفته‌اند که این مطلب خلاف مواضع کیهان است اما هیچ کسی را اخراج یا ممنوع‌الورود نکردند، شاید داشتیم کسی که در خبری سوء استفاده مالی داشت و به محض اینکه کیهان فهمید، فرد خاطی را بدون توجه به گرایش سیاسی اخراج کرد.

 

و اتفاقا این فرد بلافاصله بعد از اخراج هم جذب مجموعه آقای احمدی‌نژاد شد، در کیهان این مسائلی که با هویت خبرنگار ارتباط داشت تحمل نمی‌شد اما مسائل سیاسی به شدت تحمل می‌شد؛ مثلا در همین اواخر کسی  را داشتیم که اصلا بشار اسد را قبول نداشت ولی با او همان رفتاری می‌شد که با برادرش که بچه حزب‌اللهی به اصطلاح تند هم بود همان برخورد انجام می‌شد.

سعه صدر کیهان، نشاط کیهان بگو،بخندی که در کیهان بود و تفریحاتی که بچه‌ها با هم داشتند را من در جای دیگری نه دیدم و نه شنیدم.

 

[su_note]

در ادامه بخوانید»» گفت‌وگو با مهدی احمدی درباره فضای مجازی و پژوهشکده امر به معروف

[/su_note]

 

 

* به خندوانه دعوت شدین و نرفتید؛ چرا؟

 

به من آخر وقت اعلام کردند، قبل از روز خبرنگار دو سال پیش بود و به من گفتند تا نیم ساعت، یک ساعت دیگر به ما خبر بدهید، من هم تا آن زمان خندوانه را ندیده بودم، یکی، دوبار در میهمانی‌ها دیدم بودم و مثل امروز خیلی فراگیر و پربیننده نشده بود، سال 94 یا 93 بود به نظرم، گفتم نه، طرف مقابل گفت حیفه‌ها! شما خبرنگار با سابقه‌ای هستید و همه هم شما را با خنده‌هاتون می‌شناسند، یعنی هر کس ما را می‌شناسد با این خنده‌ها می‌شناسد، که گفتم نه چون با برنامه آشنایی ندارم نمی‌آیم، بعد از نیم ساعت همه گفتند برنامه شاد و مفرحی است و با خاطراتی که داری می‌توانی برنامه را مفرح کنی که زنگ زدم و گفتند دیگر دیر شده و شخص دیگری را جایگزین کردیم.

 

* جایگزین شما چه شخصی شد؟

 

جایگزین خبرنگار نیامد، با اینکه روز خبرنگار بود کسی را به عنوان خبرنگار نتوانستند انتخاب کنند و شخص دیگری جایگزین شد برای آن روز، چرا که دو سه روز قبل از پخش بود و باید برنامه را ضبط می‌کردند و به همین دلیل هم شخص دیگری را دعوت کردند.

 

 

*یک نسل خوبی از شما و دوستانتان و خیلی‌های دیگر در کیهان تربیت شد که همه به نحوی در کار رسانه گل کردند، پیشرفت این نسل حاصل چه چیزی بود؟

 

یک ویژگی مهمی که باعث شد این‌ها رشد کنند، اختیار تام دادن به این‌ها بود، شاید اولین یا دومین بچه‌حزب اللهی که وارد تحریریه کیهان شد من بودم، البته بقیه هم بچه مسلمان و متدین بودند ولی با عنوان نسل انقلاب آقای نصیری من را انتخاب کرد و به من گفت که اینجا هر کاری که دلت می‌خواهد انجام بده و همه کارها را یادبگیر، دست من را باز گذاشت.

 

من ستون جدید تاسیس می‌کردم و الان هم کانالش را در تلگرام با نام ” آب و آتش” دارم که گزیده کتاب می‌گذاشتم و تقریبا یک روز در میان هفت، هشت گزیده کتاب می‌گذاشتم و هر پیشنهادی که می‌دادم اگر عملی بود قبول می‌کردند؛ من در کار خبری اشتباه زیاد کردم و اشتباهات فاحشی هم داشتم ولی اجازه اشتباه کردن را به من دادند، اجازه پر و بال باز کردن را به نجف‌زاده و مهدی محمدی دادند؛

 

مهدی محمدی آن اویل که آمده بود ما به او می‌گفتیم “جوجه فیلسوف”، کوچک بود، بحث می‌کرد و ما هم تعجب می‌کردیم که بچه‌ای به این سن و سال  می‌آید انقدر جدی و محکم روی مباحث بحث می‌کند و همان “جوجه فیلسوف” الان یک تحلیلگر مسلط فضای سیاسی کشور است، به خاطر اینکه دستش را باز گذاشتند و از او استفاده کردند و اگر مطلبی می‌نوشت استفاده می‌کردند نه به این عنوان که تو بچه‌ای مطلبش را پاره کنند.

 

اوایل که آمدیم می‌گفتند دوره قبل از ما اگر کسی می‌آمد مطلب خوب هم می‌نوشت تا سه ماه مطالب او را پاره می‌کردند تا این فرد کم کم تلاش کند و خودش را بکشد بالا، این روشی بود که قبل از آمدن نیروهای انقلاب در تحریریه رایج بود، مثلا زمان آقای رضا تهرانی و شمس‌الواعظین اینطور بود، می‌گفتند تا سه ماه هر چه نوشت پاره کنید تا آدم قوی شود.

 

اما در دوره آقای نصیری و صفارهرندی که این بچه‌ها رشد کردند، طوری بود که اجازه می‌دادند هر کس هر مطلب خوبی که داشت حتی اگر اولین مطلبش بهترین مطلب او هم بود منتشر می‌شد، این بچه‌ها معمولا از صفحه مدرسه شروع کردند و آمدند صفحه نسل سوم که صفحه جوانانه کیهان بود و کیهان با همین صفحه نسل سوم، نسلی را تربیت کرد که خیلی از آن‌ها امروز در روزنامه‌های مختلف فعالیت می‌کنند و در هر روزنامه‌ای که بروید عده‌ای را از بچه‌های صفحه نسل سوم کیهان می‌بینید که امروز در آن روزنامه‌ها به عنوان یک نقش‌آفرین اصلی حضور دارند و فعالیت می‌کنند.

 

*عتبات زیاد می‌روید و صفحه شخصی شما کلا به دو بخش عمده تقسیم می‌شد، یا عکس غذا بود یا عکس زیارت و جایی هم گفتید که هزینه سفر شما از مشهد کمتر می‌شود، چطور هزینه‌های شما کم می‌شود؟

 

عکس غذا خیلی کم است در صفحات من، شاید بین یک هزار و 400 پستی که من در اینستاگرام منتشر کردم سه یا چهار پست عکس غذا باشد اما عتبات زیاد است؛ ما برای اولین بار زمان صدام مشرف شدیم کربلا، یعنی اولین گروهی که رسما با ویزای عراق، بعد از جنگ وارد عراق شد یک گروه 15 نفره‌ای از خبرنگاران بود که برای پوشش انتخابات ریاست جمهوری صدام اعزام شده بود و من هم بین آن‌ها بودم؛

 

بعد از این سفر اولین باری که با گروه 110 نفره وبلاگ‌نویسان مشرف شدیم، یک نفر توصیه‌ای به ما کرد، از این مدیر کاروان‌ها؛ گفت توصیه می‌کنم چون حاجت زیر قبه امام حسین مستجاب است این حاجت را مسئله‌ای قرار دهید که فزاینده باشد و حاجت خود را این قرار دهید که خدا مرتب زیارت عتبات را نصیب شما کند تا هربار که می‌آیید یک حاجت مستجاب داشته باشید.

 

من همین‌کار را کردم یعنی به محض اینکه رسیدم زیر قبه امام حسین، خواستم خدا توفیق زیارت مکرر را نصیب من کند و آقا هم لطف کردند و دعای ما را مستجاب کردند و به توفیق دعایی که امام حسین مستجاب کرد، دوستان خوبی که همسفران خوبی هم هستند نصیب ما کرد، ما همواره با دوستان گروه “چله” در مناسبت‌های مختلف مثل اربعین و عرفه مشرف می‌شویم و البته در طول سال هم یک بار با خانواده مشرف می‌شویم.

 

*هزینه‌های شما چطور کمتر از مشهد می‌شود؟

 

ما در مناسبات‌هایی می‌رویم که بلیط‌های چارتری ارزان است و شده که با 50 هزار تومان یا 70 هزار تومان هم بلیط پیدا کرده‌ایم و رفته‌ایم، هزینه رفت  و برگشت ما چیزی حدود 200 یا 300 هزار تومان می‌شود، در عراق هم شبی حدود 10 تا 15 دینار پول مسافرخانه می‌دهیم و غذا هم فلافلی می‌خوریم، یا گاهی مهمان حضرات می‌شویم و…؛

 

این خیلی برای ما ارزان‌تر از مشهد یا کاروان‌های عتبات می‌شود، امروز کاروان‌ها چیزی حول و حوش دو میلیون 400 هزار تومان می‌گیرند و اگر بخواهیم همین سفر را به مشهد برویم یک هتل متوسط بگیریم و پول هواپیما بدهیم شاید یک و نیم برابر این هزینه عتبات ما می‌شود.

 

* هزینه هر سفر شما چقدر می‌شود؟

 

معمولا حدود 700 هزار تومان

 

*چند روز می‌مانید؟

 

حدود 4 شب

 

*ماجرای “چله” چیست؟ ماجرای “پیوند برادری زیر ایوان نجف”، در این گروه “چله” همه مدل سلیقه سیاسی هم دیده می‌شود.

 

بله، همه زیر پرچم امام حسین جمع شدیم؛ ما یک‌سال با دو تن از دوستان ،در اربعین سال 90 مشرف شدیم کربلا، آن زمان پیاده‌روی اربعین هنوز چنین شوری نداشت، ما آوازی شنیده بودیم که در اربعین چنین مراسمی است، رفتیم و در مسیر همه کشورها بودند از بحرین و کشورهای حاشیه خلیج فارس تا کشورهای اروپایی و آمریکایی همه می‌آمدند، ایرانی خیلی کم دیدیم فقط یک گروهی که آقای پناهیان از دانشجویان آورده بود را دیدیم.

 

ما مهمان بخش فرهنگی حرم حضرت عباس(ع) بودیم و آن‌ها گله کردند که چرا ایرانی‌ها در مسیر راهپیمایی نیستند، این یک خروش عمومی و مهمی است که جای ایرانی ها در آن خالی است؛ گفتند ما هزینه‌اش را قبول می‌کنیم شما سال آینده 40 نفر از کسانی که رسانه‌ای هستند، مثلا نویسنده، روزنامه نگار، عکاس، فیلمبردار، رمان نویس و فعالان مجازی برجسته را بیاورید اینجا تا اخباری تهیه کنند و این مسیر را به ایرانی‌ها معرفی کنند.

 

ما با دوستان برگشتیم و جلسه گذاشتیم، از حوزه‌های مختلف چند اسم را ریختیم وسط، از مستندسازان اقای سهیل کریمی،از روحانیون آقای زائری را من گفتم، چند عکاس خوب را مقایسه کردیم، به رضا امیر خانی گفتم که گفت خیلی دوست دارم بیام ولی روحیه‌ام اینطور است که اگر تنها باشم و مطلبی بنویسم بیشتر اثرگذار می‌شود و الزامات کار گروهی شاید دست و پای مرا بگیرد.

 

چند شاعر خوب داشتیم مثل آقای حامد حجتی، نویسنده و داستان نویس هم در جمع بود، خودم سفرنامه نوشتم و به طور کلی یک گروه چهل نفره‌ای شد که از همان جا آن را با اسم “چله” پایه گذاری کردیم، “چله” به این دلیل که هم چهل نفر بودیم و هم “چله” به معنای اربعین که دو منظوره شد اسم گروه.

 

گروه از آن زمان شکل گرفته و تا امروز هم پایدار است البته محبت‌های دوستان روز به روز بیشتر می‌شود تقاضای ورود به این گروه زیاد است ولی دوستان سخت‌گیری می‌کنند و می‌گویند بیشتر از 40 نفر نشویم، البته ایام اربعین الان حدود 120 نفر می‌رویم ولی مابقی روزها که اگر جلسه‌ای داشته باشیم خود 40 نفر بچه ها هستند.

 

[su_note]

هم چنین بخوانید »» گفت‌وگو با سازنده باد صبا , دومین برنامک پردانلود ایرانی

[/su_note]

 

*در این چند وقت از خانم بازیگر تا وزیر و حراست سازمان حج به خبرنگاران توهین می‌کنند، نظر شما در خصوص این توهین‌های اخیر چیست؟

 

خیلی تاسف بار است، مسئله‌ای که وجود دارد این است که هر چه به زمان حال حاضر نزدیک می‌شویم، توهین‌ها گسترش پیدا می‌کند و هر چه به عقب برمی‌گردیم شأن خبرنگار بیشتر رعایت می‌شد، یعنی اگر جایی به اسم خبرنگار وارد می‌شدی به احترامت بلند می‌شدند یا امکانات را فراهم می‌کردند تا خبر و گزارش خوبی منتشر شود.

 

در دو سه سال اخیر هم از سوی دولت و وزرا و هم از سوی سلبریتی‌ها به خبرنگاران توهین می‌شود و این میزان توهین به خبرنگاران بی‌سابقه است، نمی‌دانم این توهین‌ها با همین شدت قرار است ادامه داشته باشد یا خیر و آیا این فضای بسته‌ای که برای خبرنگاران ایجاد شده آیا باز هم ادامه پیدا خواهد کرد یا نه.اما این اتفاقات جای تاسف دارد.

 

شاید در بخشی از قضیه هم خود خبرنگاران مقصر باشند، مقصر از این جهت که به این افراد میدان دادند و محاکمه‌شان نکردند، در همین قضیه خبرنگار صدا و سیما که به او توهین شد، خود صدا و سیما یک هفته سکوت کرد، به چه حقی صدا و سیما به خبرنگارش توهین شده این طور رفتار می‌کند؟!

 

دوره ای که ما خبرنگار بودیم اگر وزیر نیم ساعت تاخیر می‌کرد حتی اگر وزیر مهمی هم بود همه از جلسه می‌رفتیم بیرون دفعه بعد وزیر سر ساعت حاضر می‌شد؛ ما خبرنگاران هم مقصریم، به این افراد میدان می‌دهیم، اجازه می‌دهیم که هرکاری دلشان می‌خواهد بکنند و سازمان‌های مربوطه مثل صدا و سیما به خاطر منافعشان که به دست دولت است سکوت می‌کنند.

 

در همین دولت آقای روحانی برنامه صرفا جهت اطلاع را تعطیل کردند و صدای هیچکس در نیامد و من خبر قطعی دارم که می‌خواستند برنامه 20:30 را تعطیل کنند و آخر کار به تعطیل شدن صرفا جهت اطلاع راضی شدند. چقدر برنامه‌هایی که مثل ثریا تعطیل شدند.

 

 آقای قاضی‌زاده هم اخیرا به خاطر تعطیل شدن “در حاشیه‌های پزشکی” تشکر کرد.

 

بله، کلا صدا و سیما به وزرا امتیازات خوبی می‌دهد، هر وزیری به هر شبکه‌ای دعوت می‌شود یک طرفه صحبت می‌کند و این دیکتاتوری رسانه‌ای دولت یازدهم بعد از انقلاب بی‌سابقه است، آقای هاشمی که بدترین دوره ما قبل از روحانی بود، در زمان خودش 16 جلسه با کیهان پای گفت‌وگو نشست و به همه سوالات جواب داد.

 

درست است که بعضی پاسخ‌ها منتشر نشد اما همین که راضی شد مقابل کیهان بنشیند و پاسخ دهد خیلی ارزش داشت، حتی دوره اصلاحات هم فضای مناسب نقد دولت را داشتیم و دوره احمدی نژاد فضا کاملا باز بود و از نقد به فحش، مسخره و متلک کشیده شده بود.

 

 اما این میزان فشاری که در دولت آقای روحانی به خبرنگاران و به فضای باز اطلاع رسانی وارد می‌شود، در هیچ کدام از سال‌های بعد از انقلاب به این شدت نبوده است.

 

 

*اشاره‌ای به “آب و آتش” داشتید که در ابتدا ستونی در کیهان بود و بعد اسم وبلاگ شما شد و الان هم کانال تگرامی است.

 

نه؛ اول وبلاگ بود، آب و آتش اسم وبلاگم بود، ستون که شما می‌گویید اسمش “گزیده اندیشه‌ها” بود که هربار هشت پاراگراف در ستون قرار می‌گرفت که 8 گزیده کتاب متنوع بود همین کاری که در کانال انجام می‌دهیم، بعد که خواستم وبلاگ تاسیس کنم اسمش را گذاشتم آب و آتش؛ در وبلاگ همه چیز بود البته بریده کتاب هم بود اما به طور مشخص کارش بریده کتاب نبود.

 

بعد که امکانات مجازی فراهم شد دوست داشتم گروه شعر تشکیل دهم، دیدم تعداد گروه‌های شعر زیاد و تنوع هم زیاد است احساس کردم کار زائدی انجام می‌دهم، دیدم اولا کار معطل مانده این است که توجه‌ها به کتاب کم است، دوما مطالبی که نقل می‌شود مستند نیست یعنی شما 30، 40 نقل قول از شریعتی داشتید که کلا 10تا از این‌ها درست بود، 60 نقل قول از پرفسور حسابی داشتید که هیچ کدام درست نبود، 40 نقل قول از آیت الله بهجت داشتید که سه الی چهارتا آن‌ها درست بود.

 

من دیدم سندیت این حرف‌ها اعتبار این بزرگان را هم مخدوش می‌کند به همین خاطر گروهی تاسیس کردم و تاکید کردم هر مطلبی می‌آید، نویسنده باید خوانده باشد، نه اینکه از اینترنت و گروه‌های وایبری و واتس آپی جمع کرده باشد، من تاکید کردم تا زمانی که خودشان مطلبی را نخواندند نام ناشر،نویسنده و شماره صحفه را پای مطلب ننوشتند حق انتشار آن را در گروه ندارند،

 

حدود صد نفر از دوستان در این گروه جمع شدند و خوشبختانه به مرور این کار جا افتاد،الان بچه‌ها مطالب را در گروه می‌گذارند و من انتخاب می‌کنم و در کانال منتشر می‌کنم.

 

التبه چند وقتی است که دستانم اذیت می‌شود و کمتر مطلب می‌گذارم ولی این‌هایی که جمع می‌شود را در کانال قرار می‌دهم.

 

 

* چند کتاب معرفی می‌کنید؟

 

در چه زمینه‌ای؟

 

* هر حوزه‌ای که خودتان دوست دارید، رمان، شعر، شهدا و…

 

من نفحات نفت و جانستان کابلستان رضا امیر خانی را دوست دارم البته نفحات نفت را بیشتر دوست دارم چرا که دردهای امروز ما را نشان می‌دهد؛ در حوزهٔ دلنوشته و نوشتهٔ ادبی کسی را به پای زنده یاد احمد عزیزی نمی‌دانم که رسیده باشد، چه در کتاب‌ها و نوشته‌ها، چه در شهرها و غزلیات و مثنوی‌ها و چه در نثرها که با عنوان شطحیات معروف است؛

 

در بانک واژگانی که در نوشته‌های احمد عزیزی وجود دارد کسی را به پای او نمی‌دانم؛ حدود 20 کتاب از او منتشر شده و سید مهدی شجاعی در سه جلد آن‌ها را مجلد و منتشر کرده است و توصیه‌ام این است که اگر شخصی می‌خواهد ذوق ادبی‌اش بشکفد کتاب‌های احمد عزیزی را بخواند.

 

خودم شخصا کتاب‌های علامه محمدرضا حکیمی، آقای صفایی حائری همان “عین صاد” معروف را دوست دارم به کتاب‌های شریعتی و از آن بیشتر جلال آل احمد دلبستگی دارم، جلال فوق العاده است، یعنی حرف‌هایی که جلال زده و صراحت‌هایی که در ادبیات، سیاست و فرهنگ داشته را کم نظیر می‌دانم و در حوزهٔ خاطرات جنگ هم آثار زیادی منتشر شده و رهبری هم بر آن‌ها تفریظ نوشته‌اند مثل کتاب‌های انتشارات سوره مهر و فاتحان که این‌ها هم کتاب‌های خوبی است.

 

اما توصیه من این است که دوستان رمان خوانی را در برنامه خود بگذارند چه رمان‌های ایرانی چه رمان‌های خوب خارجی که رهبری هم چندی باری تاکید کرده‌اند؛ مثلا بینوایان را توصیه می‌کنم هر کس یکبار مجموعه دوجلدی کاملش نه این خلاصه‌هایی را وجود دارد را بخواند، این را در قالب باید عرض کردم، رمان‌های مختلف دیگری هم وجود دارد ولی همین مقدار کافی است.

 

*ممنون از اینکه وقت خود را در اختیار ما گذاشتید.

 

گفت‌وگویی از امیر نجفی ( منتشر شده در سایت دانا dana.ir )

 

 

[su_note note_color=”#E3F2FD”]

درباره استاد تقی دژاکام 

دانش آموخته رشته علوم سیاسی از دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران

– ۲۵ سال حضور در تحریریه کیهان در سمتهای خبرنگار، نویسنده، گزاشگر، جانشنی دبیر سرویس سیاسی، دبیر سرویس شهرستانها، دبیر سرویس اجتماعی، عضو شورای سوژه، عضو شورای تیتر.

_ همکار چندین ناشر معتبر برای ویرایش کتابهای در آستانه چاپ.

– همکار اداره کتاب وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به مدت سه سال.

– دستیار مدیر مسئول، سردبیر در مجله پاسدار اسلام.

– مدیر نظارت و ارزشیابی خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا) به مدت دو سال.

– مشاور اجرایی و مدیر منابع انسانی خبرگزاری برنا به مدت دو سال.

– مدیر کل ارتباطات اجتماعی خبرگزاری فارس از ابتدای سال ۹۲ تا کنون.

– مدیر وبلاگ آب و آتش. لینک : http://ab_o_atash.persianblog.ir

– فعال شبکه های مجازی اعم از فیس بوک، گوگل پلاس و اینستاگرام. ( کانال تلگرام : @tdejakam )

– مدرس دروس خبرنگاری اعم از خبر، مصاحبه، گزارش، مقاله نویسی، ویرایش، اخلاق خبرنگاری از حدود ۱۵ سال پیش در مراکز مختلف آموزشی و دانشگاهی تهران و شهرستانها.

– نویسنده بیش از دویست مقاله در موضوعات مختلف سیاسی، بین المللی، فرهنگی، ادبی، سینمایی، مذهبی در روزنامه های کیهان، اطلاعات، سلام، ایران و چندین مجله و ماهنامه.

متولد اردیبهشت ۱۳۴۵

منبع : سایت شبکه اعزام سخنران عمار 

[/su_note]

 

دسته‌ها
کیوسک

چرا رسانه‌های‌منتقد دولت در نمایشگاه مطبوعات امسال شرکت نمی‌کنند؟

vatanemrooz

چرا رسانه‌های‌منتقد دولت در نمایشگاه مطبوعات امسال شرکت نمی‌کنند؟

خداوندا به تو پنـاه می‌برم از استبـدادرأی عجله در تصمیم تقدم نفع شخصی و گـروهی بـه مصـالح عمومی و بسـتن دهـان رقیبان و منتقدان

+ نامه «وطن‌امروز» به رئیس‌جمهور

 

 

گروه سیاسی: بیست و یکمین نمایشگاه مطبوعات و خبرگزاری‌ها در حالی از امروز برگزار می‌شود که بیش از خبر افتتاحیه این نمایشگاه، این خبر شرکت نکردن بخش عمده‌ای از فضای رسانه‌ای کشور در آن است که در میان اهالی رسانه منعکس و مطرح است. بخش عمده‌ای از مهم‌ترین و معتبرترین رسانه‌های کشور امسال در اعتراض به عملکرد دولت یازدهم و فشار بی‌سابقه به رسانه‌ها به نمایشگاه مطبوعات نمی‌روند.

 

 به گزارش «وطن امروز»، روزنامه‌های «وطن امروز»، کیهان و جوان در کنار هفته‌نامه‌های پنجره، 9 دی و یا‌لثارات و رمز عبور به‌عنوان رکن مطبوعاتی منتقدان دولت روحانی در نمایشگاه مطبوعات امسال حضور نخواهند داشت. در کنار این نشریات، خبرگزاری‌های فارس، تسنیم و نسیم (فارس به‌عنوان پربازدید‌ترین خبرگزاری ایران، تسنیم به‌عنوان یک خبرگزاری معتبر و حرفه‌ای و نسیم به‌عنوان یکی از بهترین خبرگزاری‌های کشور در حوزه دامنه پوشش و سرعت انتشار اخبار) نیز ترجیح دادند در نمایشگاه مطبوعات و خبرگزاری‌ها شرکت نکنند.

 

 این خبرگزاری‌ها نیز تقریبا منبع عمده اخبار هستند.پایگاه‌های خبری معتبر و سرشناسی نیز ترجیح دادند امسال در نمایشگاه مطبوعات حضور نداشته باشند. سایت‌های خبری جهان‌نیوز، رجانیوز، راه دانا، مشرق و  598 که در واقع جزو معروف‌ترین، قدیمی‌ترین و پربازدید‌ترین پایگاه‌های خبری کشور هستند نیز هرکدام رسما اعلام کردند در نمایشگاه مطبوعات و خبرگزاری‌ها غرفه نخواهند داشت! البته روزنامه‌ها و همچنین سایت‌های خبری دیگری نیز امسال در نمایشگاه مطبوعات شرکت نمی‌کنند که برخی از این رسانه‌ها ترجیح دادند عدم شرکت خود را اعلام نکنند.

 

همانگونه که از اسامی اعلام شده پیداست، در واقع یک محور جریان رسانه‌ای کشور امسال به نمایشگاه مطبوعات نخواهد رفت! به لحاظ تولید فکر، پیگیری و پوشش اخبار و نیز اثرگذاری، رسانه‌های یاد شده تقریبا مهم‌ترین و اثرگذارترین رسانه‌ها در کشور بوده و هستند! این رسانه‌ها محل رجوع و اعتماد جریان انقلابی و اصولگرایی هستند. 

اگر فضای رسانه‌ای از شروع به کار دولت روحانی تاکنون مرور شود، این واقعیت غیرقابل انکار خواهد بود که رسانه‌های یادشده که امسال در اعتراض به عملکرد دولت در حوزه رسانه، در نمایشگاه مطبوعات شرکت نخواهند کرد، مهم‌ترین رسانه‌های منتقد عملکرد دولت بوده‌اند! در واقع امسال نمایشگاه مطبوعات بدون حضور منتقدان اصلی برگزار می‌شود.

 

 

اما دلایل گلایه‌های رسانه‌های منتقد چیست؟

از هفته گذشته به فراخور و با مواضع و اظهارنظرهای مدیران این رسانه‌ها، تقریبا دلیل این اعتراض آنها مشخص شده است. عمده دلیل انتقاد و اعتراض این رسانه‌ها، فشار بی‌سابقه به مطبوعات و رسانه‌ها برای تحدید قلم آنهاست. تذکرهای پیاپی به همراه توقیف‌های مکرر و نیز ارسال مکرر پرونده‌های رسانه‌های منتقد دولت به دادگاه، طی 2 سال اخیر نشان داده است این دولت در موضوع نقدپذیری و احترام به صدای مخالف، در نوع خود یک مورد عجیب و منحصر به فرد است! به‌عنوان نمونه روزنامه «وطن امروز» هر بار به بهانه‌ای تحدید شده و تاکنون با شکایت معاونت مطبوعاتی وزارت ارشاد، چند پرونده علیه این روزنامه در دادگاه مفتوح شده است.

 

 نکته تاسف‌انگیز اینکه 2 پرونده از این شکایت‌ها مربوط به مطالب «وطن امروز» در انتقاد از آل‌سعود و پادشاه این کشور است! شکایت‌هایی که این روزها و با علنی و عملی شدن دشمنی آل‌سعود علیه مردم ایران، موضوعیت آن تقریبا مضحک و غیرقابل پذیرش شده است با این حال اما هیات نظارت بر مطبوعات، دست از این شکایت‌ها برنداشته است!

البته فشارهای پیاپی به روزنامه‌ها و رسانه‌های منتقد در موضوع هفته‌نامه 9 دی جلوه تامل‌برانگیزی یافت. به گونه‌ای که این هفته‌نامه از ابتدای شروع به کار دولت روحانی تاکنون 3 بار توقیف شده  و هر بار نیز با برگزار شدن دادگاه، بی‌گناهی این هفته‌نامه ثابت شده و مجوز انتشار گرفته‌ است، با این حال اما باز هم با طرح موضوع توسط معاونت مطبوعاتی در هیات نظارت، بار دیگر با این هفته‌نامه برخورد می‌شود.

 

 نکته قابل تامل اینکه موضوع شکایت از این روزنامه به‌عنوان نمونه، عدم رعایت مصوبه شورایعالی امنیت ملی است! مصوبه‌ای که در اختیار روزنامه‌ها قرار نگرفت و روزنامه‌ها از آن بی‌اطلاع بودند و هنوز هم هستند اما با استناد به این مصوبه، با رسانه‌ها برخورد می‌شود! جالب اینکه هر بار جلسات دادگاه 9 دی برگزار شده، هیات منصفه دادگاه به استناد نبود این مصوبه، این نشریه را تبرئه می‌کند! موضوع فشار به مطبوعات غیر از تذکرها و توقیف، محدود کردن پرداختی رسانه‌ها به صورت دستورالعمل هم بوده است.

 

 کمااینکه هر بار دستورالعمل‌هایی ابلاغ شده و از رسانه‌ها خواسته می‌شود در موضوعات مختلف، تنها به موارد و محورهای ابلاغی بپردازند! این شیوه‌های غیرقابل قبول، با جریان آزاد اطلاعات و همچنین جریان آگاهی‌بخشی در جامعه بشدت در تناقض است! در حوزه مبارزه با فساد نیز متاسفانه رفتارهای غیرقابل قبول و شائبه‌برانگیز دیده شده است.

 

 رسانه‌ها از پرداختن به بزرگ‌ترین فساد 37 سال اخیر یعنی پرونده فساد بزرگ «کرسنت» محروم شده‌اند!  براساس ادعای معاونت مطبوعاتی ارشاد دولت روحانی، شورایعالی امنیت ملی مصوب کرده است رسانه‌ها از پرداختن به فساد کرسنت خودداری کنند!

این موضوع زمانی مطرح شد که برخی رسانه‌های منتقد مانند «وطن‌امروز» که با طرح بخشی از جزئیات کرسنت، خواستار شفاف شدن این فساد و نقش برخی مدیران ارشد آقای روحانی در این فساد 18 میلیارد دلاری شده بودند ناگهان با تذکر و دادگاهی شدن مواجه شدند! و هیات نظارت بر مطبوعات در وزارت ارشاد دولت آقای روحانی اعلام کرد این تذکر و دادگاهی شدن به دلیل نقض این مصوبه بود. در این موضوع نیز 2 نکته بسیار تاسف‌برانگیز مطرح بوده و هست:

 

  • اگر مصوبه‌ای توسط شورایعالی امنیت ملی مبنی بر عدم ورود مطبوعات به حریم فساد کرسنت وجود داشته، آیا برای رعایت این مصوبه، نباید اهالی رسانه از آن باخبر می‌شدند؟ اگر مصوبه‌ای در کار بوده باشد، قاعدتا باید در اختیار رسانه‌ها قرار می‌گرفت تا رعایت شود. با این حال اما در حالی که اهالی رسانه از این مصوبه بی‌اطلاع بودند، به دلیل نقض آن محاکمه شدند!

 

  • حمید رسایی، مدیرمسؤول هفته‌نامه 9 دی اخیرا فاش کرد در گفت‌وگوی او با علی شمخانی، دبیر شورایعالی امنیت ملی، این موضوع یعنی محدودیت رسانه‌ها از پرداختن به فساد کرسنت مورد گلایه قرار گرفت که دریابان شمخانی صراحتا اعلام کرد شورایعالی امنیت ملی مصوبه‌ای برای ممنوعیت رسانه‌ها در پرداختن به فساد کرسنت نداشته است!

 

 

این نکات درست در شرایطی بود که دولتی‌ها و رسانه‌های حامی فتنه و عمدتا رسانه‌های وابسته به خاندان آقای هاشمی، هر روز ادعایی تازه درباره فساد در گذشته مطرح می‌کردند. در واقع از یکسو دولت بویژه هیات غیرقانونی رسیدگی به تخلفات نهاد ریاست‌جمهوری هر روز به دروغ سوژه‌ها و اخباری مبنی بر فساد مطرح می‌کرد و از سوی دیگر رسانه‌های انبوه دولتی و حامی فتنه نیز با پمپاژ اخبار دروغ، جریان انقلابی را متهم به فساد می‌کردند اما در مقابل بزرگ‌ترین فساد طی نزدیک به 4 دهه اخیر در ایران با فشار دولتی باید سانسور بماند!

 

این قبیل رفتارها باعث نگرانی جامعه رسانه‌ای کشور شد بویژه اینکه در ماجرای مذاکرات هسته‌ای و برجام نیز این فشارها فزونی یافت تا اینکه دامنه فشار به حوزه پایگاه‌های خبری نیز کشیده شد و سایت رجانیوز نیز به خاطر نقد مذاکرات هسته‌ای تذکر گرفت!

البته در این میان رسانه‌های منتقد محتوای مذاکرات هسته‌ای بشدت مورد فشار دولتی قرار گرفته‌اند. در کنار شخص رئیس‌جمهور که متاسفانه با ادبیات نامناسب، جریان منتقد را آماج برچسب‌های نادرست قرار داد، نحوه برخورد با رسانه‌های منتقد برجام نیز بشدت غیرقابل پذیرش بود. در شرایطی که منتقدان برجام، یک جامعه وسیع از مراجع تقلید تا نخبگان حوزوی و دانشگاهی و نمایندگان مجلس را در شمول خود داشت اما رسانه‌های منتقد برای پرداختن به این مذاکرات با مشکلات فراوانی مواجه بودند.

 

 غیر از برچسب‌های آقای روحانی، که خوراک رسانه‌های بی‌اطلاع دولتی و حامی دولت نسبت به ماهیت مذاکرات هسته‌ای را فراهم می‌کرد، ادبیات توهین‌آمیز جواد ظریف به منتقدان نیز کار را برای نقد آنچه او و همکارانش بر سر ایران آوردند؛ دچار مشکل کرد! توهین ظریف به منتقدان و اتهام همراهی با اسرائیل باید چگونه پاسخ داده می‌شد!

 

 ما در مذاکرات هسته‌ای با دولتی مواجه بودیم که 2 شاخصه ویژه در مذاکرات به منصه ظهور گذاشت؛ ابتدا «پنهان‌کاری» و دیگری «تناقض‌گویی»! رسانه‌ها نیز اگر سوالی پرسیدند از سوی جواد ظریف به همراهی با صهیونیست‌ها متهم می‌شدند! و جالب اینکه حامیان فتنه یعنی مهم‌ترین سرمایه‌های اسرائیل در ایران، برای همان اظهارنظر، برای ظریف هورا می‌کشیدند!

 

  پس از برجام نیز همین شرایط حکمفرما بوده به گونه‌ای که در همین اواخر نیز پرونده «وطن امروز» به خاطر انتشار مطلبی در مذمت رفتار غیراخلاقی علی‌اکبر صالحی در روز تصویب طرح کلیات برجام در مجلس، به دادگاه فرستاده شد! بنابراین مهم‌ترین موضوعی که رسانه‌های مطرح را از حضور در نمایشگاه مطبوعات در دولت آقای روحانی منصرف کرد، فشارهای مهندسی شده برای قفل شدن دهان منتقدان و پرسشگران بود.

 

 البته در کنار فشارهای همه‌جانبه دولتی، رفتارهای سطح پایین معاونت مطبوعاتی ارشاد نیز باعث دلخوری اهالی رسانه شده است. دستورالعمل‌های فاقد منطق از سوی این معاونت شائبه‌های فراوانی را در فضای رسانه‌ای کشور ایجاد کرده است بویژه در حوزه تخصیص یارانه‌ها، رسانه‌های منتقد از یک تبعیض «آشکار گلایه» دارند؛

اینکه با دستورالعمل‌های عجیب و ناگهانی، یارانه منتقدان دولت با افت شدید مواجه شده یا عدم رعایت عدالت و انصاف در توزیع یارانه میان حامیان و ثناگویان دولت با منتقدان دولت باعث رنجش خاطر اهالی رسانه شده است. این تبعیض زمانی شائبه رانت را ایجاد کرد که رسانه‌های نزدیک به معاون مطبوعاتی وزارت ارشاد، یعنی همان فرد مسؤول توزیع یارانه، بیشترین یارانه مطبوعاتی را از آن خود کرده‌اند!

 

 یعنی روزنامه‌های خبرجنوب و خبرورزشی وابسته به مکتب توسعه خبر ایرانیان، بیشترین یارانه را از معاونت مطبوعاتی وزارت ارشاد دریافت کرده‌اند و این در حالی است که در آگهی ثبت این موسسه، نام حسین انتظامی به‌عنوان مدیرعامل و عضو هیات مدیره ثبت شده است!

این در فضای رسانه‌ای به‌عنوان یک اقدام ناشایست تلقی می‌شود. در فضای صنفی از چنین رفتارهایی برآوردهای هزینه‌سازی می‌شود؛ چرا باید روزنامه خبرجنوب که به لحاظ تاثیرگذاری، فاقد کیفیت در اندازه یک پایگاه خبری دسته دوم در کشور است، در 3 ماه اول سال 1393، 480 میلیون تومان یارانه بگیرد؟!

چرا خبر ورزشی در همین مدت 532 میلیون تومان یارانه گرفته است؟! قطعا برای هر اقدامی می‌توان قانون تراشید اما مهم آن است که نسبت ماهیت این قانون با منطق و عقلانیت نیز رعایت شده باشد. اهالی رسانه این رفتار در دولت یازدهم را تلاشی برای تهی‌سازی محتوای مطبوعات می‌دانند. همسوسازی با فشار یارانه‌ای قطعا در هیچ جای دنیا جواب نخواهد داد و زیبنده دولت‌های نگران از آگاهی‌بخشی عمومی است!

 

در کنار تبعیض‌های یارانه‌ای، موضوع رفتار صنفی انتظامی نیز به‌عنوان یکی دیگر از مهم‌ترین عوامل دغدغه‌ها و گلایه‌های رسانه‌های منتقد دولت که امسال در نمایشگاه مطبوعات شرکت نکرده‌اند، است. فردی که اکنون معاون مطبوعاتی وزارت ارشاد است و در واقع سیاست‌های دولت روحانی در حوزه رسانه را دنبال می‌کند، همزمان با یک انتخابات پر حرف و حدیث و پر بحث به‌عنوان نماینده مدیران مسؤول مطبوعات و خبرگزاری‌ها در هیات نظارت بر مطبوعات انتخاب شد.

جدا از سازوکار غیر منطقی و غیر عقلانی این انتخابات، عملکرد او به‌عنوان وکیل جامعه رسانه در هیات نظارت نیز به صورت جدی زیر سوال است! کسی که باید حامی مطبوعات باشد اکنون سازوکاری را مدیریت می‌کند که یک تبعیض بزرگ را در فضای رسانه موجب شده است! غیر از مساله یارانه، عملکرد و رفتار حسین انتظامی در هیات نظارت نیز باعث دغدغه‌های بسیار شده است.

 

 اکنون این یک سوال بسیار جدی نزد اهالی رسانه است که نماینده آنها در هیات نظارت بر مطبوعات تاکنون در جلسات این هیات، چه رفتاری نسبت به رسانه‌ها اتخاذ کرده است. در واقع انتظار بدیهی و طبیعی اهالی رسانه از او، دفاع تمام‌قد از مطبوعات جز در مواردی است که وهن دین و توهین به مقدسات باشد.

 

 آیا این فرد توانسته است این تکلیف صنفی خود را انجام دهد؟ این مطالبه در شرایطی است که متاسفانه اکنون این نگرانی به‌وجود آمده که خود او یعنی نماینده جامعه رسانه، بخشی از تصمیمات مربوط به تحدید و دادگاهی شدن رسانه‌ها باشد! قطعا این یک فاجعه نابخشودنی برای اهالی رسانه است که فردی را به‌عنوان وکیل خود در هیات نظارت انتخاب کرده‌اند که پشت میز هیات نظارت بر مطبوعات، رای به تذکر یا توقیف نشریه‌ای بدهد.

 

 برای همین از مدتی قبل این بحث در میان اهالی رسانه مطرح شده که حسین انتظامی باید کارنامه خود را در هیات نظارت بر مطبوعات به اهالی رسانه ارائه کند تا مشخص شود او رفیق جامعه رسانه‌ای است یا شریک نقدناپذیران! به هر حال، جامعه رسانه‌ای اکنون با یک اقدام قابل توجه مواجه شده است! به اعتقاد تمام رسانه‌هایی که در نمایشگاه مطبوعات شرکت نکرده‌اند این تنها اقدامی است که آنها می‌توانند در اعتراض به رفتارهای نادرست دولت در حوزه رسانه انجام دهند.

 

 در واقع این اقدامی از سر تکلیف رسانه‌ای است و در راستای پاسداشت و پاسداری از قلم و حرمت آن انجام شده است.  با این حال اما متاسفانه واکنش‌های صورت گرفته از سوی دولتی‌ها به این اقدام رسانه‌ها، نشانه اعتقاد آنها به تداوم شیوه فعلی است. در سکوت معاون مطبوعاتی، این رسانه‌های نزدیک به او هستند که هجمه‌ای غیراخلاقی علیه رسانه‌های منتقد راه انداخته‌اند! سایت خبرآنلاین از جمله رسانه‌های اقماری مکتب توسعه خبر ایرانیان که طی چند سال اخیر رفتار توهین‌آمیزی را علیه منتقدان رؤسای خود در پیش گرفته، با تداوم همین رویه، ادبیاتی دون شأن رسانه‌ها را علیه منتقدان به کار گرفت.

 

 از سوی دیگر حسین نوش‌آبادی، سخنگوی وزارت ارشاد نیز این اقدام رسانه‌ها را «بهانه‌جویی» و «سیاسی‌کاری» دانست! در این میان البته شنیده شد حسن روحانی نیز امسال در نظر دارد در نمایشگاه حضور پیدا کند. از ابتدای شروع به کار دولت روحانی باید 3 نمایشگاه مطبوعات در سال‌های 92، 93 و 94 برگزار می‌شد.

 

 آنها در سال اول نمایشگاه را برگزار نکردند. در نمایشگاه سال گذشته نیز حسن روحانی تنها در مراسم افتتاحیه سخنرانی کرد اما برخی منابع می‌گویند بعضی اطرافیان او در نظر دارند او امسال و در روز افتتاحیه نمایشگاه، رسما در نمایشگاه شرکت کرده و از غرفه‌های مختلف بازدید کند. در صورت وقوع چنین رفتاری، قطعا می‌توان آن را واکنش حسن روحانی به اقدام رسانه‌های نیامده به نمایشگاه تلقی کرد. به هر حال انتظار جامعه مطبوعاتی این است که حسن روحانی نسبت به سیاست‌های اعمالی در حوزه رسانه تجدیدنظر کرده و با پذیرش نقد به‌عنوان اهرم پیش‌برنده دولت‌ها، فرهنگ آگاهی‌بخشی در جامعه را تایید کند.

 

نامه «وطن‌امروز» به رئیس‌جمهور

ریاست محترم قوه مجریه

جناب دکتر روحانی

با سلام و احترام

امروز نخستین روز نمایشگاه مطبوعات است لیکن فقدان سعه‌صدر از جانب وزارت ارشاد دولت اعتدال، چنان عرصه را بر رسانه‌های منتقد تنگ آورده که شمار کثیری از اصحاب قلم، عطای شرکت در نمایشگاه مطبوعات را به لقای آن بخشیده‌اند. امری که لابد قبول می‌فرمایید به هیچ وجه زیبنده وزارت ارشاد دولتی نیست که ذیل شعار «اعتدال» وعده داده بود به خدا پناه ببرد از بستن دهان منتقد.

آقای رئیس‌جمهور! چنان دستمان را بسته‌اند که حتی برای تیترزدن درباره حکام آل‌سعود هم باید تاوان پس بدهیم و روانه محکمه شویم! گو اینکه وزارت ارشاد در دوگانه «وطن امروز» و سردمداران سفاک سعودی، مدعی همان رژیمی است که امام راحل عظیم‌الشأن در وصفشان فرمودند؛ «اگر از صدام بگذریم، از آل‌سعود نخواهیم گذشت».

 

جناب دکتر روحانی! لااقل معطوف بر انعکاس‌های خارجی خبر محاکمه روزنامه بابت تیترهای مربوط به حکام آل‌سعود، باید دانسته باشید که در کوتاه‌ترین بازه زمانی ممکن و صرف‌نظر از سایر شکایت‌های وزارت ارشاد، روزنامه «وطن امروز» فقط 2 بار در رابطه با سران آل‌سعود روانه محکمه شد! آن هم به خاطر تیترهایی که هم مابه‌ازا در «واقعیت» داشت، هم ناظر بر «حقیقت» بود و هر چند که آحاد ملت، از همان اول، حق را به ما داد و از شاهکار وزارت فخیمه ارشاد، انگشت حیرت به دندان گزید، لیکن اندکی بعد فجایع رخ داده در کشور یمن و سرزمین منا باعث شد افکار عمومی به شکل مضاعفی جانب «وطن امروز» را بگیرد. این همه در حالی است که حضرتعالی، خود نیز چند باری علیه حکام آل‌سعود زبان به سخن گشوده، باری از توطئه نفتی سعودی گلایه‌ کرده‌اید و باری از خام‌اندیشی شاهزاده‌های جوانی که اگر مهار نشوند معلوم نیست چه سرنوشتی برای منطقه رقم خواهند زد.

 

ریاست محترم جمهور! گیرم که از تبعیض مشهود یارانه‌ای توسط وزارت ارشاد بگذریم، گیرم که این بی‌عدالتی محض را نادیده بگیریم، گیرم که تذکرات پی در پی و توبیخ و در محکمه نشان دادن بابت نقدهای هسته‌ای را فراموش کنیم و گیرم که از یاد ببریم نقد اقتصادی و… به جای جواب متین شنیدن از دست‌اندرکاران، منجر به حضور روزنامه در دادگاه شده، هرگز یارای‌مان نیست که از 2 شکایت وزارت ارشاد، معطوف بر تیترهایی درباره آل‌سعود صرف‌نظر کنیم. مع‌الاسف در این 2 مورد، تنها بحث مظلومیت روزنامه و نویسندگانش در میان نیست، بلکه پای آبروی دولت هم در میان است.

 

آقای روحانی! وزارت ارشاد دولت اعتدال، آنقدر عرصه را بر رسانه و روزنامه و قلم و مقوله شفافیت در امر اطلاع‌رسانی تنگ کرده که اخیرا شاهد بودیم حتی صدای سازنده فیلم تبلیغاتی شما هم درآمده! به حدی که ضمن یادآوری مجدد جملاتی که برای سخنرانی شما در مراسم تحلیف نوشت، از «کم‌تحملی و کارنابلدی وجه اطلاع‌رسانی و پاسخگویی دولت» انتقاد کرده، می‌نویسد؛ «هر آینه شمار حتی دوستان نزدیک و یاران همدل و همراهانی که دیگر هیچ گوشی را شنوای نصایح مشفقانه خود نمی‌یابند، افزون‌تر می‌شود و من راستش هرچه بیشتر می‌گذرد در فایده و صداقت و واقعیت آن حرف‌هایی که قلم در خون آزادی‌خواهان این وطن زده و نوشتم و آن تصاویری که فریم به فریمش را از گوشت و پوست و جان و آرمان‌های مؤمنانه عزیزترین عزیزان خود ساخته‌ام، مرددتر می‌شوم».

 

رئیس قوه مجریه!

هر چند همین حالا نیز خیلی دیر شده و حتی به نومیدی خیلی از همراهان دولت اعتدال انجامیده، لیکن بر این باوریم چاره‌ای نیست الا تصحیح این مسیر غلط و صدالبته از آنجا که تذکرات و دادگاهی کردن‌های ممتد و دامنه‌دار وزارت ارشاد، در هیچ موردی مثل مورد حکام سعودی، به اعتبار و حیثیت دولت، نزد افکار عمومی ملت ایران لطمه نزده، فرض است که اولا این 2 شکایت پس گرفته شود، ثانیا وزارت ارشاد از آحاد مردم به ویژه بعد از فاجعه منا عذرخواهی کند.

 

در نهایت ضمن آرزوی توفیق برای جنابعالی، وزارت ارشاد را دعوت به تجدیدنظر جدی در این روند غلط می‌کنیم.

روزنامه «وطن‌امروز»

دسته‌ها
مقاله

اردوی راهیان نور دانشگاه معرفت ساز

راهیان نور (1)
اردوی راهیان نور

 

اردوی راهیان نور دانشگاه معرفت ساز

این روزها، با نزدیک شدن به ایام پایانی سال و تب و تاب تعطیلات نوروزی، آژانس‌های مسافرتی، دفاتر هواپیمایی و مؤسسات توریستی هرکدام متناسب با میزان درآمد و ذائقه مشتریان، نسخه ای را برای تعطیلات تجویز می‌کنند.

 از تورهای داخلی سواحل شمال و کویرگردی گرفته تا تورهای خارجی اروپا و سرزمین ماسه‌های طلایی.   
پذیرفتنی است که در مصاف با  تبلیغات رسانه‌هایی که تلاش در معرفی و ارائه بسته‌های مسافرتی، خدمات تفریحی متنوع و متجمل گرایانه برای اقشار جامعه را دارند، توجه به اصل معنویت کمرنگ‌تر دیده می‌شود. 

 
ولی همان طور که از جمله بر می‌آید، این فقط ظاهر مسئله است روح تشنه معرفت و حقیقت جوی جوان این عصر، در استسقای معنویت و اخلاق به سر می‌برد که در این میان، مواجهه ایشان با مناظر محورهای عملیاتی کاروانهای اردوی راهیان نور و استماع  ایثارگری‌ها و رشادت‌های رزمندگان، (با استناد به خاطرات منقول راویان نور) به کرات، تحول در ساختار فکری و روحیه اعتقادی ایشان مشاهده شده است

    
 جوانانی که این قطعه از خاک خدا را برای سیاحت معنا خود انتخاب می‌کنند، جوانی و شور و شر آن را می‌شناسند، از تفریحات برگرفته از سرخوشی سایر همنوعانشان در شهر، از بانجی جامپینگ و پاراگلایدر گرفته تا جت اسکی و کایاک‌سواری  هم بدشان نمی‌آید، اما فارغ از هیاهوی جذابیت‌های تورهای درشت تبلیغ سواحل مدیترانه و جزایر قناری در نشریات، اصلاً نه، همین کیش و قشم و مناطق آزاد،  «راهی نور» شده‌اند.

 

باید پذیرفت، رنگ و لعاب این تبلیغات، چشم‌ها و اذهان را درگیر خود کرده است اما این نکته واضح و مبرهن است که کاروان‌های اردوی راهیان نور، این دانشگاه‌های معرفت ساز بی‌رقیب، همه ساله با استقبالی بی‌نظیر، پذیرای نسل‌های سوم و چهارم انقلاب هستند.

 
این کاروان‌ها، نه ویزای شینگن می‌خواهد، نه جواز و ویزا و نه موافقت سفارتخانه. لیدر تور هم دارد، که اینجا به «راوی» معروف شده و اتفاقاً از زخم خورده‌های همین آب و خاک است.
همچنین، بسیارند دلباختگانی که قبای خدمت تن کرده و با خدمت رسانی به زائران بدنبال کسب فیض گمنامی می‌باشند.

 
این مسیر کماکان در اسفند و فروردین، چشم به راه و پذیرای زائران و البته آقازاده‌هاست ! اما آقازاده‌هایی که حسرت یک هم آغوشی با پدر شهیدشان را با خاک‌های رملی جنوب نجوا می‌کنند.
جذابیت اردوی راهیان نور را زمانی درک خواهی کرد، که با کاروان نوجوانان مقطع راهنمایی و دبیرستانی، مناطق جنگی را مرور کنی و با کوچک‌ترین روایت، شاهد اشک‌های بی اختیارشان باشی. 

 
 پادگان دوکوهه، پشت ساختمان‌های گردان‌ها، شاهد نمازهای شبانه و نجواهای عاشقانه باشی و با غروب طلائیه، مسیر حسرتشان تا افق را دنبال کنی.
آخر نوجوان 13 ساله را چه به اینجا؟ این روزها هم قد و قواره‌های او، خوراک تغذیه شبکه‌های اجتماعی شده‌اند، سبک زندگی غربی، خداحافظی با اخلاق و حیا! علت حضورش در راهیان را که می‌پرسی، در می‌گوید: 
نمی‌دانم در این جبهه جنگ نرم، دنیازده خواهم بود، یا شهید می‌شوم! 

 
 این پرسش به الحان مختلف، تاکنون اذهان عموم فعالان عرصه فرهنگ مقاومت و پایداری را به خود معطوف ساخته است که، نقطه اتصال  نسل سوم انقلاب با آرمانهای اسطوره‌های فرهنگ دفاع مقدس چیست یا در مقاطع مختلف تاریخی چه می‌تواند باشد؟ فارغ از استدلال‌های عقلی و منطقی که برای دفاع از خاک و ناموس وجود دارد، بنظر می‌رسد تبیین این فرهنگ نیازمند  میانبر و به تعبیری تیرخلاص باشد که با ادبیات گفتاری و شنیداری قابل درک و لمس نیست. 

 
تعابیری مانند: تخریب‌چی، معبر بازکن، داوطلب میدان مین و امثالهم، صرف یک تعریف رایج در کتب درسی، برای این نسل بازگو شده. که یکی از رسالت‌های معنوی سفر زیارتی اردوی راهیان نور عبور دادن زائرین از محورهای عملیاتی، تشریح اهداف دشمن، امکانات و تجهیزات پیشرفته نظامی‌اش، همچنین مظلومیت فرزندان این خاک در تنگه‌ها، هورها، کانال‌ها و دشت‌های بی سرپناه است که وجب به وجب آن‌ها آغشته به پوست و گوشت و خون جوانانی است که تربیت یافته مکتب عرفان ولی فقیه زمان خود، حضرت امام خمینی (ره) بودند.

 
قطعاً، یکی از بهترین طرق انتقال معانی عالی فرهنگ جهاد و شهادت، ادراک از طریق حواس می‌باشد، گاهی نیاز هست برای درک خاطره تلخ یک عملیات شبانه، کنار اروند بایستی و صحنه غرق شدن مظلومانه غواص مجروح را از زبان همرزمش بشنوی و با اشک‌های او همنوا شوی.

 
یادآوری این نکته شاید پاسخگوی برخی شبهات باشد که، در میان طیف‌های بی تفاوت به نظام هم، تهییج حس غرور و غیرت، حداقل اثر وضعی همراهی با این کاروان‌ها بشمار می‌آید.
 – خوب که گوش می‌کنم، انگار هنوز هم کسی پای اتوبوس صدا می زند: اهواز، اندیمشک دو نفر،
هنوز هم مادری، پای اتوبوس راهیان نور، غرق بوسه می‌کند، نوجوانی را که برخلاف مادر سی سال پیش، اطمینان به بازگشتش دارد،
هنوز هم قرآن و اسپند چاشنی بدرقه است و  یک کوله بار، به همراه جیره یک وعده نان و پنیر و خرما که مادر، به عشق فرزندش پیچیده است، و نوجوان سفر اولی، چنان محکم خود را به صندلی‌ها می‌فشارد، مبادا مادر پشیمان شود از امضای پای رضایتنامه.

 
در همین اتوبوس اما، روایت‌گری، خود را در آئینه چشمان این راهیان، همان نوجوان گریزپا می‌بیند که با دست بردن در شناسنامه‌اش می‌خواست خود را زودتر از همرزمان به خدا برساند.      
 انتقال مبانی فرهنگ و همسو سازی نسل‌ها در این بین نیز اقدامی جهادی بشمار می‌آید، از خاطرم گذشت اقدام خاطره انگیز و بدیع قاضی شعبه ششم دادگاه عمومی بوشهر (حسین خاتمی)، که در حکمی جالب، به جای حبس و شلاق، حکم بازدید از مناطق جنگی را بدلیل اثر روانی و تربیتی صادر کرده بود که دست برقضا تقدیرش در سفر عتبات عالیات وی را در انفجار تروریستی بمب در کاظمین، به یاران شهیدش متصل کرد.

 
در هر حال از رفته‌ها، دانش‌آموز و طلبه و دانشجو تا بازاری و کارمند که بپرسی، اذعان خواهند داشت: جاذبه‌های شوق برانگیز صبحگاه دوکوهه، غروب شلمچه، شقایق‌های خونین فکه و شیدایی نیزارهای مجنون، هیچکدام را به روزمرگی، تشویش و اضطراب روزهای شهر نخواهند داد.

 
و همین خاطرات شیفتگی، رفته‌ها را وامی دارد به گاهشماری این ایام و سرودن دلواژه هایی چنین:
 باز آمــــدم و در برابر عظمت ِ روح ِ بلندتـــان، تمام قــد ایستادم،
دست بر سینه، سر فرود می‌آورم و سلام می‌دهم به ارواح ِ پاکتان،
 السـلام علیک یا انصار ابی‌عبدالله…
اینجا، زمانی اینقدر ساکت و خاموش نبـــود 
پس کجا هستیدای میزبانان؟!
اینجا همیشه این‌قدر ساکت و بی‌صداست؟!
برخیزید و به استقبال ِ ما آییـــد،
بیایید ببینید، من بر ســـر  آن عهدی که با شما بسته‌ام، همچنان، مانده‌ام …
باز آمدم … با همــان لباس‌هایم،
هنوز تحویل ِتدارکات نداده‌ام این لباس‌های خاکی‌ام را…
آن روز که پا به پای شمـا می‌جنگیدم، باور نداشتم روزی قرار است روایت کنـم رفتنتـان‌را… 
آی شهـــدا! به داد ِ ما برسید…
این روزها، نمی‌دانم چـــرا دلم  بیشتـــر شور می‌زند …!!!
قرار نبود در کوچه پس کوچه‌های آلودهٔ شهر، رها شوم، قرار این نبود که دنیازده شوم …
چقدر سرگرم ِ کودک ِ درون ِ خویش شده‌ام و غافل ماندم از شناسنامه‌هایی که، با دست بردن به تاریخ ِ تولدشان، آن‌ها را به خـــــدا رساند. 
اللهم ارزقنا شهادة فی سبیلک

 
  مهدی آذرسرا