روزی روزگاری، گروهی از جوانان دور هم جمع شدند و خواستند کاری بکنند کارستان در عرصه رسانه ای سرزمین مادری. هرچه بالا رفتند و پایین آمدند، راهی جز طنز آن هم از نوع تصویری اش نیافتند برای بیان عواطف و غلیانات درونی شان و محملی هموارتر از آن نجستند برای پاسخ به دغدغه های چندین و چند ساله شان.
نتیجه آن شد که مجموعه ای پدید آمد به نام “دکتر سلام”؛ و این دکتر نه آن طبیب شفابخش حاذق، بلکه هر آدمی است که سری توی سرها داشته باشد و بیارزد سرش بر تنش. مجموعه پیش رو گزارشی است از مراسم با شکوه جشن پنج سالگی “دکتر سلام” طنز سیاسی و اجتماعی که با شعار “این دیگر حباب نیست” و با حضور ده هزار میهمان دانشجو و شخصیتهای برجسته سیاسی کشور در ورزشگاه امام علی (ع) دانشگاه آزاد واحد تهران مرکز برگزار شد.
–
به گزارش بنیانا ، فیلم جشن 5 سالگی دکتر سلام در سایت سینمامارکت منتشر شد .
جشن پنج سالگی «دکتر سلام» هشتم شهریورماه با حضور خانواده معظم شهدا، جامعه ورزشی، طنزپردازان، نویسندگان، هنرمندان، نمایندگان مجلس شورای اسلامی، مسئولان لشکری و کشوری در ورزشگاه امام علی (ع) دانشگاه آزاد اسلامی برگزار شد.
قسمت اول مجموعه طنز دکترسلام در اردیبهشت ماه ۱۳۹۲ منتشر شد . این مجموعه بلافاصله جایگاه ویژهای در میان دانشجویان و خانوادهها پیدا کرد و با استقبال شخصیتهای سیاسی، فرهنگی و رسانهای روبرو شد. قسمت 172 دکتر سلام ، 14 مرداد ۹۷ منتشر شد
289امین برنامه زنگ بیداری منتشر شد . پادکست اجتماعی-سیاسی زنگ بیداری از مجموعه برنامه های گروه صدای میقات است که به صورت هفتگی فقط بصورت اینترنتی و فایل صوتی منتشر می شود. رویکرد طنز و اجرای نمایش و بیان اخبار سیاسی بدون روتوش و بدون در نظر گرفتن جناح بندی های سیاسی از ویژگی های این برنامه رادیوی اینترنتی است.
شماره 289 پادکست زنگ بیداری 2 مرداد 97 منتشر شد ؛ در ادامه فهرستی از عناوین این فایل صوتی نوشته شده است .
ثبت نام جشن تولد پنج سالگی مجموعه طنز سیاسی-اجتماعی «دکتر سلام» با استقبال خوب مخاطبان این مجموعه آغاز شده است.
علاقهمندان برای شرکت در بزرگترین جشن سیاسی اجتماعی کشور نام، نام خانوادگی و نام استان خود را به شماره ۳۰۰۰۱۱۶۳ پیامک کنند. (هر شماره موبایل ثبت نام برای یک نفر تلقی میشود). همچنین اطلاع رسانی به ثبت نام کنندگان صرفا از طریق همین سامانه پیامکی صورت خواهد گرفت.
قسمت اول مجموعه طنز دکترسلام در اردیبهشت ماه ۱۳۹۲ منتشر شد . این مجموعه بلافاصله جایگاه ویژهای در میان دانشجویان و خانوادهها پیدا کرد و با استقبال شخصیتهای سیاسی، فرهنگی و رسانهای روبرو شد. قسمت 171 دکتر سلام ، 8 مرداد ۹۷ منتشر شد
قسمت اول مجموعه طنز دکترسلام در اردیبهشت ماه ۱۳۹۲ منتشر شد . این مجموعه بلافاصله جایگاه ویژهای در میان دانشجویان و خانوادهها پیدا کرد و با استقبال شخصیتهای سیاسی، فرهنگی و رسانهای روبرو شد. قسمت 170 دکتر سلام ، 1 مرداد ۹۷ منتشر شد
قسمت اول مجموعه طنز دکترسلام در اردیبهشت ماه ۱۳۹۲ منتشر شد . این مجموعه بلافاصله جایگاه ویژهای در میان دانشجویان و خانوادهها پیدا کرد و با استقبال شخصیتهای سیاسی، فرهنگی و رسانهای روبرو شد. قسمت ۱۶۸ دکتر سلام ، 26 تیر ۹۷ منتشر شد
قسمت اول مجموعه طنز دکترسلام در اردیبهشت ماه ۱۳۹۲ منتشر شد . این مجموعه بلافاصله جایگاه ویژهای در میان دانشجویان و خانوادهها پیدا کرد و با استقبال شخصیتهای سیاسی، فرهنگی و رسانهای روبرو شد. قسمت 168 دکتر سلام ، 12 تیر ۹۷ منتشر شد
قسمت اول مجموعه طنز دکترسلام در اردیبهشت ماه ۱۳۹۲ منتشر شد . این مجموعه بلافاصله جایگاه ویژهای در میان دانشجویان و خانوادهها پیدا کرد و با استقبال شخصیتهای سیاسی، فرهنگی و رسانهای روبرو شد. قسمت 167 دکتر سلام ، 4 تیر ۹۷ منتشر شد
کانال های دکتر سلام در پیام رسان ها | دکتر سلام در سروش | گپ | ایتا و در پیام رسان بله
[su_note]
طنز همواره همزاد سیاست و شوخی با سیاست و حکومت یکی از عامترین رفتارهای اجتماعی بوده است. اهل سیاست اما به فراخور زمان و اقتضائات زمانهگاه حوصله شنیدن این شوخیها را داشتهاند و گاه کمتر آنها را تحمل کردهاند.در دوران کنونی هم ماجرا به همین منوال پیش میرود. اهل سیاست هر از گاهی شوخیهای طنازان با سیاست را برنمیتابند.
در این میان شاید بتوان مجموعه طنز «دکتر سلام» را در میان مجموعههایی دستهبندی کرد که گذشت زمان از کیفیتشان نکاسته است. اهل فن میدانند که حوزه طنز یکی از سختترین حوزههای فعالیت است بویژه آنجا که قرار است با «سیاست» دست و پنجه نرم کند.
«دکترسلام» اما در میان همه برنامههایی که با محتوای طنز ساخته میشوند، بخوبی توانسته مخاطب را جذب و مدیریت کند و با شوخیهای عامیانه مردم با دولت و سیاست همراه شود . برنامه دکتر سلام توسط سایت خبرگزاری دانشجو SNN.IR منتشر میشود .
قسمت اول مجموعه طنز دکترسلام در اردیبهشت ماه ۱۳۹۲ منتشر شد . این مجموعه بلافاصله جایگاه ویژهای در میان دانشجویان و خانوادهها پیدا کرد و با استقبال شخصیتهای سیاسی، فرهنگی و رسانهای روبرو شد. قسمت 166 دکتر سلام ، ۲9 خرداد ۹۷ منتشر شد
کانال های دکتر سلام در پیام رسان ها | دکتر سلام در سروش | گپ | ایتا و در پیام رسان بله
–
طنز همواره همزاد سیاست و شوخی با سیاست و حکومت یکی از عامترین رفتارهای اجتماعی بوده است. اهل سیاست اما به فراخور زمان و اقتضائات زمانهگاه حوصله شنیدن این شوخیها را داشتهاند و گاه کمتر آنها را تحمل کردهاند.در دوران کنونی هم ماجرا به همین منوال پیش میرود. اهل سیاست هر از گاهی شوخیهای طنازان با سیاست را برنمیتابند.
در این میان شاید بتوان مجموعه طنز «دکتر سلام» را در میان مجموعههایی دستهبندی کرد که گذشت زمان از کیفیتشان نکاسته است. اهل فن میدانند که حوزه طنز یکی از سختترین حوزههای فعالیت است بویژه آنجا که قرار است با «سیاست» دست و پنجه نرم کند.
«دکترسلام» اما در میان همه برنامههایی که با محتوای طنز ساخته میشوند، بخوبی توانسته مخاطب را جذب و مدیریت کند و با شوخیهای عامیانه مردم با دولت و سیاست همراه شود . برنامه دکتر سلام توسط سایت خبرگزاری دانشجو SNN.IR منتشر میشود .
قسمت اول مجموعه طنز دکترسلام در اردیبهشت ماه ۱۳۹۲ منتشر شد . این مجموعه بلافاصله جایگاه ویژهای در میان دانشجویان و خانوادهها پیدا کرد و با استقبال شخصیتهای سیاسی، فرهنگی و رسانهای روبرو شد. قسمت 165 دکتر سلام ، 21 خرداد ۹۷ منتشر شد .
فیلم طنز « #دکترسلام ۱۶۵»
این قسمت: دوران پسا زِه پراید!!!
《با معرفی علیاکبر ولایتی به عنوان دکتر ترین دکتر هفته》
کانال های دکتر سلام در پیام رسان ها | دکتر سلام در سروش | گپ | ایتا و در پیام رسان بله
–
طنز همواره همزاد سیاست و شوخی با سیاست و حکومت یکی از عامترین رفتارهای اجتماعی بوده است. اهل سیاست اما به فراخور زمان و اقتضائات زمانهگاه حوصله شنیدن این شوخیها را داشتهاند و گاه کمتر آنها را تحمل کردهاند.در دوران کنونی هم ماجرا به همین منوال پیش میرود. اهل سیاست هر از گاهی شوخیهای طنازان با سیاست را برنمیتابند.
در این میان شاید بتوان مجموعه طنز «دکتر سلام» را در میان مجموعههایی دستهبندی کرد که گذشت زمان از کیفیتشان نکاسته است. اهل فن میدانند که حوزه طنز یکی از سختترین حوزههای فعالیت است بویژه آنجا که قرار است با «سیاست» دست و پنجه نرم کند.
«دکترسلام» اما در میان همه برنامههایی که با محتوای طنز ساخته میشوند، بخوبی توانسته مخاطب را جذب و مدیریت کند و با شوخیهای عامیانه مردم با دولت و سیاست همراه شود . برنامه دکتر سلام توسط سایت خبرگزاری دانشجو SNN.IR منتشر میشود .
عقلانیت جدید غربی پیوند بسیار استواری باسیاست پیداکرده است که این امر نیز از مظاهر مدرنیته است که سابقه چندانی در تاریخ بشر ندارد. سیاست در دوره مدرن به معنای چیرگی کامل نفس اماره انسانی بر کل وجود اعم از آفاق و انفس است. عقل غربی نیز این امر را توجیه کرده و حقیقت را استیلای بر طبیعت و انسان تلقی کرده است.
نکته دیگر آن است که هر چیزی که مانع این تصرف و استیلا شود، باید از سر راه برداشته شود. این امر از دو طریق قابل تحقق است؛ یا آن امر باید کلاً نابود شود یا طوری سازماندهی شود که قابلیت استیلای بشری پیدا کند. بنابراین میتوانیم این امر را درک کنیم که چرا در دوران مدرن سیاست، تا بدین حد در هنر دخالت کرده و آن را طوری سازمان داده است تا بتوان حقیقت آن را تصرف کرد و در خدمت گرفت.
پیش از دوران مدرن چیزی شبیه به مفاهیم «سیاستگذاری فرهنگی و هنری» یافت نمیشد و صرفاً کمکهایی برای تبلیغ دین و حمایت از دیانت مطرح بود. دلیل این امر آن بود که هنر از دیانت فاصله نداشت و حقیقت تفکر در دوران مسیحیت و اسلام، دین بود و باقی صور تمدنی مانند هنر، علم، سیاست و حاکمیت و غیره همگی با دین ارتباط ذاتی داشتند و هیچگونه انفصالی بین آنها نبود.
وارد شدن هنر در تعریف رسانه یکی از اصلیترین اتفاقات تاریخی مدرن است که منجر به فنّاورانه شدن هر چه بیشتر هنر شده است و هنر بهصرف یک وسیله رساننده پیامهای از پیش طراحیشده تقلیل یافته است.
برای اینکه بیشتر بدانیم این نگاه به سیاست و هنر در کشور ما چقدر نفوذ کرد و چقدر این کار درست است به سراغ علی زکریایی خوانند «جیبوتی کجایی؟ دقیقاً کجایی؟» رفتیم کسی که اکثر کارهایش در شبکههای مجازی ازجمله برنامه «خط و خطی» و آهنگهای کاور شده و غیر کاورش یک نگاه سیاسی دارد و آخرین کاری که از او در زمینه سیاسی منتشر شده است «لالا نیلوفرم لالا» با موضوع بچههای میانمار است.
چرا کارهای شما اینقدر سیاسی است؟
علی زکریایی :هنرمندان دیگر چرا کار سیاسی انجام نمیدهند وقتی میداند نیاز است وارد عرصه سیاست شوند؟ چرا سکوت کردهاند و کاری انجام نمیدهند؟ این سوال مثل این است به یک نفرکه گرسنه بگویید چرا غذا میخوری؟ من کار سیاسی انجام میدهم چون نیاز جامعه را در بیان واقعیتهای جامعه دیدهام، که این واقعیتهای از نظر بعضیها سیاسی است، من براساس وظیفه کار می کنم نه نتیجه.
شاید کاری که من میکنم نتیجه خوبی نداشته باشد (مثل اینکه دیگر اجازه کار در رادیو خراسان رضوی ندارم) اما وظیفه محوری باعث شده من تمام مشکلاتش را به جان بخرم.
وقتی وظیفه ایجاب میکند در برابر ظلم تبعیض ظلم و دروغ و غیره حرف حق را بزنید، کجایش سیاسی بازی و سیاست زدگی است این عین وظیفه شرعی و دینی ماست اگر دیگران اینکار را انجام نمیدهند باید پرسید چرا اینکار را انجام نمیدهند؟
این موضوع مثل قضیه امر به معرف است اگر همه امر به معرف کنند وقتی کسی امربهمعروف نمیکند بازخواست میشود. زمانی در جامعه امربهمعروف را انجام نمیشود به خاطر انجام امر به معرف بازخواست میشود به قولی در شهر نابینایان یک آدم بینا انگشتنماست.
چقدر با این موضوع میگویند سیاست نباید وارد هنر شود را قبول دارید؟
علی زکریایی : قبل از اینکه به سؤال شما پاسخ بدهم قبلش باید به یک تعریف مشترک از سیاست داشته باشیم. باید سیاست را شاخه ای از وظیفه بدانیم و آن را از سیاست زدگی که بر محور منافع فرد اشخاص وگروه است، جدا کنیم چرا که فردی که سیاست زده است حتی اگر منافع شخص و یا گروه، با اسلام هم خوانی نداشته باشد باز هم پیروی میکند و حرف حق را به خاطر گروه و شخص زیر پای می نهد.
اما در وظیفه محوری خدا و پیغمبر و مردم و منافع ملی مهم است یعنی اگر آرمان و اهداف یک گروه با این نگاه تطابق داشته باشد ما از آن گروه دفاع میکنیم در واقعه ما آرمان و هدف گروه دفاع می کنیم نه خود گروه و فرد خاصی را، ولو اینکه برچسب اصولگرا یا اصلاحطلب داشته باشد.
هنری که به درد خدا و انقلاب نخورد ارزشی ندارد
اگر بر اساس وظیفه کارکنیم هر چیزی که خدا به ما داده باید در خدمت خود خدا باشد، یعنی همهچیز ما از شهرت محبوبیت و استعداد ما گرفته تا مال و اموالمان باید در خدمت خدا و انقلاب باشد اگر در خدمت خدا نباشد در آن دنیا بازخواست خواهیم شد آن زمان خدا از ما میپرسد بااینهمه نعمتی که به تو دادیم چه کردی؟ آیا باید جواب بدهیم زمانی که همه دنبال عافیتطلبی بودند من هم دنبال عافیت بودم! اصلاً به نظر شما هنری که به درد خدا و انقلاب نخورد ارزشی دارد.
خدا در قرآن چند تا «لا یَسْتَوی» دارد که دو چیز را کنار هم میگذارد و میفرمایند آیا این با این برابر دارد؟ مثلاً کسی که میفهمد باکسی که نمیفهمد برابر است اگر هنر به بغل کردن سگ، بدحجابی، حمایت از همجنسگرایان و دور شدن از خدا ختم شود آن هنر نیست بلکه زباله است.
در یک دعایی داریم که «اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِک مِنْ نَفْسٍ لَا تَشْبَعُ وَ مِنْ قَلْبٍ لَا یخْشَعُ وَ مِنْ عِلْمٍ لَا ینْفَعُ وَ مِنْ دُعَاءٍ لَا یسْمَع» خدایا پناه به تو میبرم از نفسی که از دنیا سیری ندارد و از قلبی که خاشع نباشد و از علمی که نفع نبخشد و از نمازی که بالا نرود و از دعایی که به اجابت نرسد. در واقع هنر نیز همین است، هنری که نفع نرساند چه بسا در لبه پرتگاه ضرر رساند است.
هنر سیاسی وظیفه محور ما با هنر سیاسی غرب چه تفاوتی دارد؟
علی زکریایی : سینما سیاسی با سینما سیاست زده خیلی تفاوت دارد. وقتی فردی سینما سیاسی میسازد بر اساس وظیفهاش در دستهبندی اقتصادی اجتماعی نظامی قرار میگیرد و این نوع فیلم الزاماً بد نیستند.
سیاست زدگی در همه جای دنیا منفور است اما در همه جای دنیا از این ابراز برای اغوا دنیا استفاده میشود. افراطوتفریطها مانع استفاده درست ابزار هنر در کشور شده است.
البته باید در نظر داشت این دستهبندیها باهم مخلوطاند وقتی میخواهی درزمینه بیتالمال کار فرهنگی انجام بدهید یکی از این کارها دزدی نکردن از بیت المال است وقتی میخواهی این موضوع را بگویی نا خدا آگاه وارد بحثهای سیاسی میشوید.
چقدر توانستهایم اهداف و وظایف که بر دوش ماست را از ابزار هنر به دنیا معرفی کنیم؟
علی زکریایی : ما چند اشتباه استراتژیک در اول انقلاب داشتیم اشتباهاتی که اتفاق افتاده است و باعث شده فضا ایران اسلامی دچار یک سری افراط وتفریط شود. ما خواستیم هنر از بازیهای سیاسی دور بماند اما اتفاقی افتاد هنر ما را بهکل از وظایفی که در یک کشوری اسلامی باید داشته باشد دورنگه داشت.
سوم اینکه ما فکر میکردیم اهالی هنر مثل موتوری روشن شدند که خاموش نمیشود و خودشان مسیر خودشان را پیدا میکند چرا؟ چون داخل انقلاباند در حالی اگر امروز از نگاه دین به هنرمندان و فضای هنری نگاه کنیم، یکی از فاسدترین مکانها، فضاهای هنری هستند.
من سال 83 در حوزه علمیه سه نمایش را نوشتم و کارگردانی کردم و هر سه آن سال جایزه گرفت اما وقتی وارد محیطهای هنری شدم دیدم این فضا اصلاً با روحیات دینی سازگاری ندارد و تا همین امسال کار تئاتر را کنار گذاشتم
وقتی علت این موضع را بررسی کنیم متوجه میشویم بسیاری از هنرمندان دلشان با انقلاب است اما به دلیل اینکه میترسند مخاطب خودش را از دست بدهند نمی توانند اعتقادات خود را بروز دهند و نکته بعد اینکه قدرت در دست افرادی است که میخواهد جامعه هنری در این همین فضا بماند باید مواظب باشیم این ضد فرهنگ اقلیت جای ارزشها نگیرید و جای ارزشها با ضد ارزشها عوض نشود.
آیا تاکنون به دلیل کارهای سیاسی که انجام میدهید تهدید هم شدید؟
علی زکریایی: بله خیلی زیاد به عنوان مثال به خاطر یکی از برنامههای خط خطی که برای انرژی هستهای ساختم یکی از مسئولان ردهبالای کشوری به من زنگ زد و مرا تهدید به مرگ و دادگاه کرد و حتی به احمدی روشن فحاشی کرد.
یا به خاطر پخش تیزربرنامه خطخطی که در شبکههای مجازی از رادیو خراسان رضوی با من تماس گرفتند و از من خواستند تا تهیهکنندگی برنامه «قند و عسل» را که در شبکه استانی سراسر کشور پخش میشد تحویل بدهم درحالیکه تنها دو قسمت از این برنامه مانده بود تا قراردادم تمام شود ولی آنها برنامه را از من گرفتند و دو قسمت آخر را یکی دیگر تهیهکنندگیاش را بر عهد گرفت. در تیزر برنامه «خطخطی» عنوان کردیم تنها دنبال یک خط هستیم و آن خط، خط 57 است که اعصاب خیلیها را خطخطی کرده است.
من در آن زمان مجری برنامه «بالا خیابان و پایین خیابان» بر عهده داشتم آن برنامه را هم از من گرفتند و وقتی علت را جویا شدم گفتند مجری نباید خط سیاسیاش مشخص باشد. وقتی گفتم این فقط برای جلو آنتن است خارج آنتن من میتوانم خط سیاسی خود را بیان کنم قبول نکردند و مرا از برنامه برداشتند.
نکته جالبش اینجاست که من آن زمان در رادیو ایران «برنامه رادیو جمعه» برنامه اجرا میکردم و موسیقیها کاورهای طنز (استفاده از یک ملودی یا تنظیم با ترانهای جدید) پخش میشد و حتی اگر تهران بودم با گروه علی رضاجاویدنیا برای اجرای نمایش رادیوی به رادیو دعوت میشدم و با رادیو سراسر برنامه صبا همکاری میکردم و هنوز همکاری دارم.
با توجه به این شورای پنجم مشهد شعار و حرفهای جدید نسبت به فرهنگ و هنر میزند به نظرتان آینده هنری و فرهنگی مشهد به چه سمتی پیش خواهد رفت؟
زکریائی: امیدوارم اینها تغییرات در راستای خط انقلاب باشد و امیدوارم حتی اگرقرار است در این مسیر نیروهای و همگروهیهای خودشان را بیاورد دو فاکتور تعهد و تخصص را داشته باشد ما با حضور افراد هم فکر آنها مشکل نداریم ما با ویژه خواری و رانتخواری مشکلداریم.
رانت میگویید که تو بخور بقیه نخورند حرف رانت اگر بهتر کار میکند باید او باشد. این طیف برای مردم و انقلاب کار کند ما از آنها حمایت میکنیم حتی اگر در گروه آنها من جای نداشته باشند ما همه در یک کشور و تیمی هستیم و اگر شورای شهر پنجم واقعاً دلسوز مردم باشند و ارزشها دینی رعایت و آرامش و آسایش مردم را تأمین کنند من تمام قدت از آنها دفاع میکنم.
فکر میکند شورای پنجم بتواند طبق قولی که دادند بتواند کنسرت را به مشهد بیاورند؟
زکریائی: برگزاری کنسرت در مشهد دست شخص یا گروه خاصی نیست. این چیزی که به اسم کنسرت سالار عقیلی از آن تبلیغ شد یک پلی بک (پخش آهنگ و لب زدند خوانده) بیشتر نبود که این نوع اجرا این خیلی وقت است در مشهد اجرا می شده و چیزی جدیدی نیست. اجرای زنده ساززدن هم کار جدیدی نیست ما خیلی برنامهها موسیقی سنتی بهصورت زنده برگزار کردیم چیزی که ممنوع است اختلاط زن مرد و فراهم شدن زمینه برای گناه است این موضوعی است که بیشتر بزرگان مشهد با آن مخالف هستند نه خود کنسرت.
در زمان احمدینژاد 123 کنسرت در مشهد برگزار شد این آماری است که سید حمید طباطبائی رئیس اسبق فرهنگ و ارشاد خراسان رضوی اعلام کرد. کنسرتی که در حال حاضر در کشور اجرا میشود بیشتر زمینهسازی گناه را فراهم میکند و اگر کسی هم بخواهد موسیقی زنده گوش کند نمیتواند چون فضا مناسب گوش دادن موسیقی نیست اختلاط زن و مردم مشکل فقط شهر مشهد و ایران نیست حتی کشورهای خارجی برای اینکه به زنان تجاوز نشود، از اتلات زن و مرد جلو گیری می کنند.
تا زمانی که فضایی کنسرتهای ما زمینهساز گناه باشد امکان برگزاری در مشهد را نخواهد داشت البته باید این موضوع در شهرهای دیگر باید رعایت شود که نمیشود.
منبع گفت و گو : سایت راه دانا و سایت صبح توس
[su_note note_color=”#E3F2FD”]
برای دانلود تولیدات صوتی و ویدیوی آقای علی زکریائی چند وب سایت و کانال در دسترس هست که در ادامه معرفی می شود
چند روز پیش در رسانهها خواندم یک بابایی اعتصاب غذا کرده است. بعضیها هم برایش هشتگ زدهاند و بیانیه دادهاند و قربان صدقه رفتهاند. بیبیسی هم ابتدا نوشت او کسی نیست که اعتصاب غذایش را به این سادگی بشکند و تا پای جان ایستاده است اما چند ساعت بعد که اعتصاب شکسته شد، پست قبلی را حذف کرد!
اینهایی که از دیدن یک اعتصاب غذا این همه به جوش و خروش میآیند، کجا بودند آن زمان که بنده در اعتصاب بودم؟! یک اعتصاب ساده که این همه سر و صدا ندارد. حالا برایتان کمی در باب اعتصاب غذا افاضه میکنم تا مطلع شوید.
موفقیت عوامل فشار درونی!
اینجانب از بچگی علاقه خاصی به اعتصاب غذا داشتم. وقتی به دنیا آمدم شیر مادرم خشک شد و از همانجا بود که اعتصاب خشک را شروع کردم. با خوراندن شیر خشک من را مجبور کردند که اعتصاب را بشکنم. البته چون شیر خشک بود و من هم اعتصاب غذای خشک کرده بودم، اعتصاب نشکست.
چند سال که بزرگتر شدم در هر فرصتی دست به اعتصاب میزدم. ولی بابایم میگفت: «ولش کنید، خودش گشنهش میشه میاد میشینه سر سفره!» و عجیب اینکه سیاستهای خصمانه و عوامل فشار همیشه موفق میشدند و با اینکه من تمام تلاشم را میکردم، اما آخرسر همانی که باباجانم میگفت به وقوع میپیوست!
اعتصاب غذای خانگی
ولی هر چقدر که میگذشت مصممتر میشدم که مقاومت کنم و بتوانم اعتصابکنِ خوبی بشوم تا از این راه خدمتی به وطنم کرده باشم. در نوجوانی به این نتیجه رسیدم که باید پلهپله مراتب را طی کنم. بنابراین تصمیم گرفتم اعتصاب غذای خانگی کنم. این شد که معمولاً در بیرون از خانه خودم را با کیک و نوشابه (که بعدها جای خودش را به فلافل داد!) سیر میکردم تا در منزل بتوانم به اعتصاب غذای خود ادامه دهم.
آرزوهای شکم
اعتصاباتِ من ادامه داشت و به هر بهانهای اعتصاب میکردم، اما آن طوری که باید و شاید مرا تحویل نمیگرفتند و اهمیت کارم را درک نمیکردند. مدتها کارم شده بود همین که پرونده سوابق اعتصابی خود را بزنم زیر بغل و از این حزب به آن تشکل، از این شبکه خارجی به آن پدرخوانده سیاسی مراجعه کنم و درخواست کمی توجه یا پست و مقام بکنم. اما نشد که نشد. یعنی شد ولی آن چیزی که دلم می خواست نشد. دلم آرزوهای بزرگی در سر داشت!
اعتصاب خشک شکننده
حالا با کولهباری از تجربه اعتصاباتی، میتوانم یک دوره تدریس اعتصاب بگذارم. اعتصاب غذا چند نوع است:
اعتصاب خشک که در آن نفس کشیدن خیلی سخت است.
اعتصاب بخار که چشمها را از کار میاندازد و شخص اعتصابکننده جایی را نمیبیند.
اعتصاب جکوزی که اولش جگر آدم را میسوزاند ولی آدم کمکم عادت میکند و آخرش شل و بیحال میشود.
اما در بین اینها اعتصاب خشک راحتتر از بقیه میشکند!
تحریم خاویار
چند نوع اعتصاب پیشرفته هم داریم، مثلاً «اعتصاب میانوعده». در این نوع اعتصاب، فرد میتواند با خیال راحت سه وعده غذای کامل در روز بخورد، اما میانوعده را تحریم میکند. نمونه دیگرش «اعتصاب خاویار» است. خود بنده از اول عمر تا الان در اعتصاب غذای خاویار به سر میبرم، یعنی اصلاً خاویار نمیخورم!
کسانی که بعضی از پولها را میخورند یک آب هم رویش، موقع اعتصاب غذای خشک خیلی بیشتر اذیت میشوند. چون پولهای مردم را (مثلاً اگر سیصد میلیون باشد و از یک مفسد نشاندار گرفته باشید) خیلی سخت است که خشک خشک بخورید، باید لزوماً یک آب هم رویش خورده شود.
بهخاطر همین از قدیم گفتهاند که فلانی «پول مردم را خورد یک آب هم روش»، یعنی از همان موقع توصیه حکیمان بوده که روی پول مردم باید حداقل یک لیوان آب خورد. بعد حالا تصور کنید همین آدم بخواهد اعتصاب غذا کند. خب اگر خشک باشد خیلی برایش سختتر است.
اعتصاب و قرمهسبزی!
بعضی از غذاها به طور کلی از حیطه اعتصاب غذا خارج هستند. یعنی شأن و منزلتشان در حدی است که در اعتصاب نمیگنجد. حتی اگر خود گاندی و بابی سندز هم در اوج اعتصاب غذا، مثلاً با یک ظرف قرمهسبزی جاافتاده مواجه میشدند، مطمئناً نمیتوانستند مقاومت کنند. بنابراین همه توافق کردهاند که قرمهسبزی و امثال آن از دایره مبطلات اعتصاب خارج است.
مثلاً خود بنده در این اعتصاب اخیری که کردم و رسانهای شد، طی 24 ساعت دو وعده قرمهسبزی دستپخت مادرم را خوردم.
انگیزه اعتصاب، دستپخت همسرم بود!
اما بگذارید ماجرای اعتصاب اخیرم که منجر به بستری شدن من شد را بازگو کنم. راستش را بخواهید من از وقتی ازدواج کردم قضیه اعتصاب برایم خیلی جدیتر شد. چون دستپخت همسرم واقعاً افتضاح بود و من اگر غذایش را میخوردم بیشتر عذاب میکشیدم تا اینکه اعتصاب کنم!
چند سالی این مسئله را تحمل کردم، ولی بالاخره تصمیم گرفتم موضوع را در یک فضای منطقی با همسرم در میان بگذارم. این شد که بر اثر اصابت ماهیتابه با جمجمه بنده، راهی بیمارستان شدم. اما وقتی دوستان و آشنایان که نگران حال من بودند بر سر بالینم حاضر شدند و علت را جویا شدند، من فقط میتوانستم یک کلمه را به سختی بگویم که آن هم «غذا» بود.
ولی خبر این طور پیچید که فلانی اعتصاب غذا کرده است. همسرم که از دستم حسابی شاکی شده بود در آن مدت بستری شدنم، اصلاً هیچ غذا و خوراکی برایم نفرستاد که به شایعات دامن زد. من هم از زور گرسنگی دست به دامن مادرم شدم که برایم قرمهسبزی بپزد که هم مورد علاقهام بود و همانطور که گفتم اعتصاب را خراب نمیکرد!
این شد که دوستان لطف کردند و هشتگ زدند و حمایت کردند که از همینجا از تکتکشان تشکر میکنم.
به خواستهام رسیدم، اعتصاب شکست
برای بعضی از دوستان سؤال پیش آمده بود که چرا من چهار ساعت بعد از اعلام اعتصاب به بیمارستان منتقل شدم؟ میگفتند چه اعتصابی بوده که به این زودی من را زمین زده است! خب این دوستان از اصل ماجرا و قضیه ماهیتابه بیخبر بودند، بنابراین به اشتباه افتادند!
بعضی خدانشناسها هم تمسخر میکردند که ببینید فلانی در حالت عادی چقدر میخورده که تا چهار ساعت اعتصاب کرد حالش بد شد! ولی خب به هر حال مهم این بود که شبکههای خارجی و سایتهای حامی ما برداشت خودشان را از این مسئله کردند و من هم توانستم در مدتی که با همسرم قهر بودم، کاری برای وطنم کرده باشم.
در این رابطه باید بگویم که دست همه حامیان خودم و کسانی را که به من رأی داده بودند و همچنین کسانی را که به کاندیدای رقیبم، یعنی آرای باطله، رأی داده بودند، به گرمی میفشارم و اعلام میکنم اعتصاب پایان یافته است و تا اطلاع ثانوی با همسر عزیزم توافق کردهایم که ناهارها را منزل مادرم اینها صرف کنم و شام در منزل فقط سالاد بخوریم!
وزیر محترم نفت، در یک سخنرانی به تحلیل شرایط گازی در زمان «هوخشتره» پرداختند و با مقایسه دستاوردهای دولت یازدهم با اقداماتی که از زمان هوخشتره تا قبل از این دولت انجام شده، تلویحاً کلهم اجمعین را به کمکاری (یا شاید خودشان را به پرکاری!) متهم کردند.
آقای بیژن زنگنه فرمودند: «از زمان هوخشتره تا شروع دولت یازدهم به ۱۴ هزار روستا گازرسانی شده بود. در سه سال اخیر به ۹۰۰۰ روستای دیگر گازرسانی شد.»
بیژن زنگنه، نقطه عطف تاریخ
البته ایشان احتمالاً شکسته نفسی کردهاند و خواستهاند ریا نشود، وگرنه حتماً میگفتند که از آن 14 هزار مورد، سیزده هزار و نهصدتایش هم در شش دوره وزارت قبلی خودشان انجام شده است. حالا درست است که بعضی از وزارتخانههایی که قبلاً وزیرش بودهاند ربطی به موضوع نداشته، اما همین نفس حضور ایشان در کابینه، انرژی مثبت به دولت میداده و به یُمن حضور ایشان کارها پیش میرفته!
در حقیقت با این نظریه ایشان، تاریخ ایران به دو دوره تقسیم میشود: دوره قبل از آقای بیژن زنگنه ، دوره بعد از آقای زنگنه! یک همچین پدیدهای هستند ایشان.
واژه وزیر را بایگانی کنیم
به اعتقاد بنده وزارت همه وزیرها تا قبل از بیژن زنگنه ، سوءتفاهم بود! بعد از ایشان هم (که انشالله 120 دورهای بشوند) باید به احترام این اَبَرمرد، یا بهتر بگویم: «اَبَروزیر»، واژه وزیر را بایگانی کنیم و دیگر به کسی وزیر نگوییم. البته یکی دو نفر در همین دولت به رکورد آقای زنگنه نزدیک شدند، اما در نهایت هیچکس به رتبه ایشان نرسید و نخواهد رسید!
قبل از هوخشتره وضع خوب بود
حالا اینکه چرا ایشان به هوخشتره اشاره کرده و قبل از او را نادیده گرفتهاند، شاید به این علت بوده که قبل از هوخشتره اوضاع چندان هم بد نبود و در حد بضاعت برای مردم کار میکردند. اما هوخشتره که آمد اوضاع عوض شد و مسئولان به جای خدمترسانی، به کارهای دیگری مثل تفریح و شکار و اختلاس و کاسبی مشغول شدند. بعضاً برای خودشان حقوق و مزایای آنچنانی تعیین میکردند و از بیتالمال خرج اوقات فراغت و خوشگذرانی بچههایشان میکردند.
قبل از هوخشتره با وجود مشکلات، مردم احساس همبستگی با مسئولان داشتند و به نوعی با شرایط کنار میآمدند، اما بعد از روی کار آمدن هوخشتره، هنگامی که سوءاستفادههای بعضی از مسئولان را دیدند و از آن بدتر حمایت و همراهی نزدیکان هوخشتره را مشاهده کردند، تحمل شرایط برایشان سخت شد و اوضاع به هم ریخت و هرج و مرج به وجود آمد.
حالا هرچه هوخشتره قسم میخورد و تلاش میکرد تا وضع را برگرداند دیگر امکان نداشت و مردم میگفتند تو که بار اولت نیست قسم میخوری و ما قبلاً به تو اعتماد کردیم، اما به جای کار و خدمت، سرت گرم درگیریهای بیفایده خودت با این و آن بود و ندیدی دور و بریهایت خون مردم را توی شیشه کردهاند!
خلاصه این شد که وضع مملکت از آن زمان خراب شد و کاری برای مردم نشد تا همین اواخر که آقای بیژن زنگنه ظاهر شد و ورق را برگرداند. دستش درد نکند.
بخاطر همین آقای زنگنه از هوخشتره تا شروع وزارت خودش در دولت یازدهم را یک دوره به حساب آورده و بعد از خودش را یک دوره مجزا.
قراردادهای ننگین هوخشتره
شاید بعضیها بپرسند مگر در زمان هوخشتره، «گاز» وجود داشت که آن مادرمُرده به روستاها برساند؟ باید در جواب بگوییم: بله، البته که وجود داشت. در حقیقت گاز طبیعی از اول، یعنی از زمان دایناسورها وجود داشت. اما یکی از اقدامات غلط هوخشتره همین بود که قرارداد ننگینی با خارجیها بست و گاز را مفت و مجانی تقدیم آنها کرد.
البته به خاطر اینکه هوخشتره لزومی نمیدید به کسی جواب پس بدهد، قرارداد را محرمانه امضا کرد. بنابراین کسی اعتراض نکرد و هوخشتره که زمینه را مساعد میدید، چندین قرارداد ننگین دیگر هم بست. دیگر کارش شده بود که قرارداد ننگین پشت قرارداد ننگین ببندد تا جایی که در تاریخ معروف شد به قراردادننگینبند! اینطوری بود که فشار گاز کم شد و دیگر به روستاها نرسید. این وضع ادامه داشت تا وقتی که دوره آقای بیژن زنگنه شروع شد.
زنگنه آفت اقتصاد کشور را ریشهکن میکند
یکی از کارهای مهمی که زنگنه کرد این است که قرارداد مهمی را با شرکت معتبر «کلشواسماست» بست که در اسرع وقت، تتمه نفت و گاز و سایر مواد بدبو و کثیف را از کشور خارج کنند. او میخواهد نفت و گاز را که به گفته کارشناسان، آفت اصلی اقتصاد ایران است، به کلی از صحنه حذف کند تا اقتصاد ایران شکوفا شود! جالب اینکه خارجیها در ازای این خدمت بزرگ و کار طاقتفرسا، هیچ پولی هم از ما نمیخواهند! این یکی از معجزاتی است که جناب مهندس بیژن زنگنه با اتکا به اعتبار خود و توان مدیریتی و تجربه شخصیاش به سرانجام رسانده که از آن به عنوان برجامِ گازی و برجام نفتی هم نام میبرند.
نیت روحانیِ وزیر نفت
البته خود جناب بیژن زنگنه ، که انسان وارستهای هستند، هدف غاییشان از این اقدام، به مسائل دنیوی محدود نمیشد. بلکه میخواستند با این کار خدمت بزرگی به اسلام و مسلمین بکنند. خودشان رسماً اظهار داشتند: «قرارداد توتال اسلام را تقویت میکند.» بنابراین ایشان که از مهمترین وزرای تاریخ اسلام هستند، اینجا هم نقش خودشان را به خوبی ایفا نموده و قراردادی منعقد کردند که تا قیام قیامت موجبات تقویت امت را فراهم میکند.
به طوریکه هرگاه آیندگان به آنچه که به موجب این قرارداد بر کشور رفت نگاه کنند، درسهای بزرگی بگیرند. بالاخره یک روز میرسد که دانشآموزان مجبور نخواهند بود درسهای سخت و تحقیرآمیز قرارداد گلستان و ترکمانچای و هوخشتره را بخوانند، بلکه میتوانند قراردادهای توتال (یا همان کلشواسماست) و کرسنت را بخوانند و افتخار کنند… که در آن دوره نبودهاند!
از طرف دیگر خارجیها که منابع طبیعی ما را میبرند، بالاخره یک فاتحهای، خدابیامرزی چیزی نثار اموات ملت میکنند که خودش موجب تقویت ارواح مؤمنان در آن دنیاست. اگر هم فاتحه نفرستند، لااقل یک دقیقه سکوت میکنند. با این خیرات، ارواح درگذشتگان ملت شاد میشود و اسلام و مسلمین تقویت میشوند. چی از این بهتر؟!
اینجانب کوروش هخامنشی فرزند کمبوجیه یکم اولین پادشاه خاندان هخامنشیان هستم و اکنون سالهای سال است که با اجازه شما دوستان فوت کردهام. گرچه میدانم از این قضیه ناراحت هستید و صد البته اگر ۲۰۰ سال هم عمر میکردم شما عزیزان را نمیدیدم!
اینکه شما عزیزان بنده را مورد لطف و عنایت قرار میدهید برای بنده بسیار ارزشمند است، منتها در راستای مورد لطف قرار دادن بنده چند نکته را لازم میدانم که مورد توجه قرار دهید:
نکته اول:
تنها سندی که از صحبتهای من برای شما عزیزان باقی مانده است یک استوانه گلی به طول ۲۲٫۵ سانتیمتر است که بسیاری از قسمتهای آن نیز مخدوش شده است. حالا چطور عدهای اینقدر از حکومت ما اطلاع دقیق دارند، معماییست عجیب. ضمناً دوستان تصور نکنند که زبان نوشته شده روی منشور فینگلیش یا فارسی است! آن زمان ما خطی میخی داشتیم و شکلک هم میکشیدیم.
نکته دوم:
دوستان لطف داشتهاند مطالب زیادی را از قول بنده منتشر کردهاند که بنده به بطور قاطع تکذیب میکنم.
تاکنون جملات زیادی از امامان، پیغمبران، آلبرت اینشتین، مارتین لوتر کینگ، باب مارلی، رجب طیب اردوغان، حامد کرزای، سر آلکس فرگوسن، هادی عامل، جواد خیابانی و… را به بنده منتسب دانستهاند که هیچ کدام سندیت نداشته است.
اساساً در آن زمان ما اینقدر حرف نمیزدیم، بیشتر عمل میکردیم.
صد البته بنده از دوستداران جناب شریعتی هستم منتها بالاترین آمار تلفیق نام بنده با جملات قصار از آن ایشان بوده است.
نکته سوم:
اگر کمی دقت کنید بسیاری از دوستان، از همین ۱۰۰ سال پیش خودتان درست و حسابی آگاهی ندارید! نمیدانم چطور میشود یکهو از زمان ما اینقدر با جزئیات ماجراها را نقل میکنید. یکجوری دم از ما و حکومت ما میزنند آدم فکر میکند اینها آن زمان در کنار ما بودند!!!
اگر میخواهید رجوع تاریخی بیاورید، از زمانی بیاورید که کمی به شما نزدیکتر است و اطلاعات کافی دارید.
با خواندن تاریخ سه هزار سال پیشتر نمیشود برای قرن بیست و یکم نسخه درمان پیچید.
شما از یکسال پیش خود آگاه باشید کافیست! اصلاً من خودم آنقدر که شما میگویید یادم نیست چه میکردیم آن زمانها!
نکته چهارم:
عدهای از شما دوستان افسوس این را میخورید که در زمان بنده نبودید. شاید خیلی تصوری از زمان ما ندارید.
اینکه برق، آب، گاز، تلفن و از همه مهمتر وسایل ارتباط جمعی نبود چطور میخواستید زندگی کنید؟
تلگرام تان را چه میکردید؟
_ واتساپ نداشتید ها!
باید اسب چاپار میگرفتید و در نامهتان یک شب بخیر مینوشتید و میفرستادید برای مخاطب خاصتان!
اونوقتچطور میخواستید بدون تگ، روی مخ هم راه بروید؟
تازه از سِلفی مِلفی و همین الان یهوئی هم خبری نبود!
نکته پنجم:
اینطور نبود که بنده نشسته باشم و صبح تا شب به افق نگاه کنم و لبخند بزنم و بعدش همه چیز روبه راه باشد. ما هم لشکرکشی میکردیم و میجنگیدیم.
لشکرکشیمان هم واقعی بود، مجازی نبود. مثلاً اینطور نبود که چند تا فحش بنویسیم بار اسب کنیم چاپار را بفرستیم و بعدش طرف که آمد در برویم.
نکته ششم:
جان ما و فرزندان ما، اگر میخواهید حرفهای بی سر و ته و بی ریشه خود را به کرسی بنشانید، از اینجانب مایه نگذارید تا شأن و مقام ما زائل نگردد!!
باور کنید برای اثبات اینکه روشنفکر هستید نیاز به بزرگنمایی و تحریف تاریخ اینجانب نیست، ضمناً اینها روشنفکری نیست، کجفکریست (ما بهش میگیم کژ اندیشگان).
لازم به توضیح است هر صفحه فیسبوک یا کانال تلگرامی منتسب به اینجانب دروغین بوده و با ادمینش از طریق گارد جاویدان برخورد قانونی خواهد شد.