اهمیت ندادن به عفاف و حجاب از سوی برخی از زنان، کم توجهی مسؤولان و متولیان امور فرهنگی به اجرای آن در جامعه، آثار زیانبار فردی و اجتماعی به دنبال خواهد داشت و ممکن است به تدریج بنیادهای ارزشی و اخلاقی را سست و متزلزل کند و زمینههای انحطاط فرهنگی و معنوی را فراهم سازد، از این رو شناخت عوامل مؤثر در سیر نزولی توجه به عفاف و حجاب بسیار مهم است و میتواند ما را در تبیین و تقویت هرچه بهتر راهکارهای اجرایی عفاف و حجاب یاری دهد، آنچه در ادامه از آن سخن به میان میآید، اشاره به این عوامل میباشد.
برچسب: حجاب و عفاف
استاد رائفی پور تیرماه هفت سال قبل در برنامه گفتگو محور صبح با خبر که از شبکه خبر پخش میشود حضور داشتند و درباره فوائد رعایت احکام خدایی حجاب صحبت کردند. در ادامه این ویدیو را می بینیم. همراه بنیانا باشید
به گزارش بنیانا ، ، پایگاه اطلاع رسانی حضرت آیتالله صافی گلپایگانی، پاسخ این مرجع تقلید را به نامه دختر جوانی که به تازگی در مشهد مقدس سؤالاتی درباره حجاب و فلسفه آن مطرح کرده بود، منتشر کرده است که متن هر دو نامه در ادامه میآید.
این بار یواشکی آمدهاند تا برایت هجی کنند برده بودن را. برده بودن برای چشم های ناپاک و دل های هوسران را آمدهاند برایت سر مشق کنند عریانی را تا سفره عیش و عشرتشان پررنگ و لعاب تر شود.
آمده اند تا معمای پیچیده هستی را زیر کلاه گشاد آزادی بدون هیچ تکلفی حل کنند. آمدهاند تا نگذارند تو بنا بر خواسته حق، راز آلود ترین موجود هستی باقی بمانی تا مردان برای کشف تو به مشقت نیفتند و تو همیشه مثل غول چراغ جادو در خدمتگذاری آماده باشی دست به سینه و فرمان بردار.
در چند روز گذشته و از عاشورای سال 1399 پویشی با عنوان ” پویش چله نقاب برای اکمال حجاب با نقاب در مواسات با حضرت زینب سلام الله علیها ” در شبکه های اجتماعی و بعد از آن در فضای واقعی آغاز شده است. این پویش از عاشورای 1442 تا اربعین حسینی ادامه دارد و ان شاالله بعد از آن هم ادامه دار باشد…
در این صفحه از سایت بنیانا قصد داریم به بررسی این پویش بپردازیم. برای این کار ابتدا سراغ نکات و متنهای روشنگری اکانت این پویش در شبکه های اجتماعی میرویم و آنها را با هم میخوانیم و بعد از آن به بررسی حمایت و نظرات مردم از این پویش می پردازیم. از همه دختران و پسران مسجدی دعوت میکنیم که همراه ما باشید و لینک این صفحه را برای دوستان خود ارسال فرمایید…
به مناسبت هفته عفاف و حجاب، دختران و پسران انقلاب روز پنجشنبه ۲۰ تیرماه در ورزشگاه شهید شیرودی تهران و ۲۷تیرماه در حسینیه رضوی (واقع در خیابان کمال) اصفهان گرد هم میآیند تا به جهانیان این پیام را بدهند که پوشش اسلامی و الهی انتخاب زنان ایران زمین است و از آن دفاع میکنند.
اجتماع عظیم دختران انقلاب در حمایت از حجاب فاطمی در تاریخ ۲۰ و ۲۷ تیرماه در شهرهای تهران و اصفهان برگزار میشود.
زنان و دختران محجبه کشورمان در این اجتماع مردمی یاد و خاطره شهدای حادثه ۲۱ تیرماه سال ۱۳۱۴ و به خاک و خون کشیدهشدن مدافعان حجاب فاطمی در مسجد گوهرشاد را گرامی میدارند.
در اجتماع تهران در ورزشگاه شهید شیرودی خانوادههای شهدای مدافع حرم همچون محسن حججی و مجید قربانخانی و خانوادههای احمد متوسلیان، ابراهیم هادی، مصطفی احمدی روشن، حسن تهرانی مقدم و محمدحسین حدادیان حضور خواهند داشت.
این اجتماع در ساعت ۱۷ روز پنجشنبه ۲۰ تیرماه با حضور پرشور زنان، دختران و مردان غیرتمند کشورمان در ورزشگاه شیرودی برگزار خواهد شد.
آدرس : میدان هفتم تیر – خیابان مفتح جنوبی – مجموعه فرهنگی ورزشی شهید شیرودی
قابل ذکر است انتشار خبر برگزاری این اجتماع در فضای مجازی ، سبب فحاشی معاندین ، ضدانقلاب و دشمنان اسلام شده است .
توجه …. توجه …. اجتماع عظیم #دختران_انقلاب در حمایت از #حجاب
وعده ما :
20 تیرماه ، ساعت 17 ، #ورزشگاه_شیرودی
منتظر حضور #مردان ، #زنان و #جوانان سراسر کشور هستیم …
حضور هر ایرانی به نیابت از یک #شهید
گروه مردمی آمرین به معروف صراط(دختران انقلاب)
به #صراط در سروش بپیوندید: http://splus.ir/amerine_serat
در تلگرام » https://t.me/amerineserat
در اینستاگرام » شناسه amerine.serat1 و amerine.serat
ویدیو » حمایت قاطعانه #آیت_الله_جاودان از اجتماع روز پنجشنبه #دختران_انقلاب در ورزشگاه شیرودی
این اجتماع در تاریخ ثبت خواهد شد
یک میلیون خانم در این اجتماع شرکت کنند
ویدیو » اولین تیزر اجتماع عظیم #دختران_انقلاب در حمایت از #حجاب در تهران و اصفهان »»»
روز پنجشنبه 20 تیر شاهد برگزاری اجتماع بزرگ مردمی تحت عنوان حجاب میراث ایرانی و گرایش جهانی خواهیم بود که در جهت تحکیم بنیان خانواده و با حضور پرشور خانوادهها به منظور مطالبه قوانین عفاف و حجاب از مسؤولان و رفتار و پوشش از مردان و زنان جامعه برگزار میشود.
حجاب، پوشش و چادر نماد ملی ما است و در اقوام مختلف به آن توجه شده به طوری که مسأله پوشش بانوان همیشه برای ملت ایران حائز اهمیت بوده و در عالیترین سطح رعایت میشده و این مهم دلیل کرامت و احترامی است که به زن ایرانی در طول تاریخ میشده است.
این روزها در برخی خانواده ها شاهد رفتارهای هنجار شکنانه و دور از ارزشهای اخلاقی و اسلامی هستیم، مرزهای محرم و نامحرم گسیخته شده است و کسی اهمیت نمی دهد که عاقبت این اتفاق شوم چقدر میتواند وخیم باشد. در ادامه مطلب همراه بنیانا باشید
حجاب اصطلاحی دینی به معنای پوشاندن برخی از نقاط بدن زنان و مردان در شریعت اسلامی. حجاب در ادیان و اقوام پیش از اسلام وجود داشته و آیاتی در قرآن و احادیثی از ائمه(ع)، از وجوب و اهمیت آن سخن گفتهاند.
اینکه چگونه حجاب را رعایت کنیم و حکم حجاب در فقه در بخش نماز و نکاح مطرح شده است. این حکم از دیدگاه فقها ازاحکام ضروری دین اسلام است. در باور مسلمانان، ایجاد امنیت روانی و حفظ سلامت اخلاقی جامعه از حکمتهای واجب شدن حجاب است.
همچنین در تبصره ماده ۶۳۸ قانون مجازات اسلامی در ایران، بیحجابی جرم تلقی شده است.
حجاب در لغت به معنای مانع، چیزی که بین دو چیز جدایی افکنَد، پوشاندن و پوشش (سِتر) است.[۱] به پرده حائل میان قفسه سینه و شکم، «حجاب حاجز» میگویند.[۲] امروزه واژه حجاب در زبان عامه مردم و متون فقهی، به معنای پوشش شرعی زنان به کار میرود.
واژه حجاب، هفت بار در قرآن کریم در معنای مانع و حائل به کار رفته است. هم چنین در آیه ۵۳ سوره احزاب، که آیه حجاب خوانده میشود
متن بالا بخشی از صفحه حجاب در سایت ویکی شیعه بود ؛ برای مطالعه متن کامل اینجا کلیک کنید
با کلیک روی گزینه ” ادامه خواندن” بقیه مقاله را بخوانید …
حجت الاسلام آقاتهرانی در یکی از خاطرات خود می گوید: یک روز جلوی در موسسه دختر خانم جوانی جلوی من را گرفت و اظهار داشت: می خواهد مسلمان شوم .
سوال کردم چه اطلاعاتی پیرامون اسلام دارید؟ گفت: به نتیجه رسیده ام مسلمان شوم. پیشنهاد مطالعه چند کتاب را دادم، کتاب ها در اختیارش گذاشته شد؛ بعد از مدتی با اشتیاق به نزدم آمد و گفت: کتاب ها را خوانده و می خواهم مسلمان شوم.
باز چند کتاب دیگر هم به او دادم و گفتم: اینها را هم مطالعه کنید.این کار چند بار همینطور ادامه پیدا کرد. مطمئن بودم جامعیتی از اسلام و مکتب تشیع از مطالعه کتاب ها برایش حاصل شده است.
یک روز همین دختر با عصبانیت وارد موسسه شد و گفت: اگر همین الان شهادتین را برایم نخوانید، داخل شهر می روم، داد میزنم و اعلام می کنم، من مسلمان هستم تا همه متوجه بشوند و به این طریق اسلام می آورم. شور و اشتیاق این دختر موجب این شد تا به او قول دهم در مراسم جشن بزرگ میلاد امام حسین (ع) در موسسه ایشان بیایند و مراسم تشرف به اسلام را برگزار کنیم.
روز میلاد امام حسین(ع) مراسم جشن برپا شد و شیعیان زیادی هم در جلسه شرکت کردند، به عنوان یک میان برنامه اعلام کردیم یک دختر فرانسوی مقیم نیویورک با اطلاع و آگاهی دین اسلام و مکتب تشیع را برگزیده و مراسم تشیع الان برگزار می گردد.
در این میان شخصی از داخل جمعیت بلند شد و گفت: اصلا این دختر از اسلام چه می فهمد که می خواهد مشرف بشود؟ بنده نیز سوالی را مطرح کردم و گفتم هرکس جواب را می داند پیرامون آن توضیح دهد؟ سوال درباره مسئله «بداء» بود که از اعتقادات مسلم ما شیعیان است.هیچکس جوابی نداد! سوال را از این دختر پرسیدم؟ توضیحاتی پیرامون آن به جمعیت ارائه داد.
سپس در جلوی جایگاه قرار گرفت؛ پس از اقرار به شهادتین و ارایه عقاید به او، اذان درگوش راست و اقامه در گوش چپ او خوانده شد. رسما به اسلام و مکتب تشیع گروید و نام او را «رقیه» نهادیم.
چند روزی از این قضیه گذشت تا اینکه همین دختر را با حجاب کامل اسلامی هم راه با مرد و زنی دیدم، به نظر می آمد پدر و مادرش باشند. در خیابان جلوی مدرسه با ما برخورد نمودند.
آن مرد و زن (پدر و مادرش) با زبان فرانسوی شروع به سر و صدا کردند؛ چرا دختر مارا مسلمان نموده اید؟ به او بگویید حجابش را بردارد… سر و صدا باعث شد عده ای دور ما جمع شوند. در همان حین، احساس کردم این دختر تازه مسلمان الان در شرایط سختی است و خیال کردم دارد خجالت می کشد.
به موسسه رفتم و زنگ زدم ایران دفتر آیت الله مظاهری و پرسیدم: آیا در چنین شرایطی اگر اصل دین شخص در خطر باشد به نظر شما اجازه می دهید روسری را بردارد؟ در این مورد خاص ایشان فرمودند اشکال ندارد.
به سرعت برگشتم و به این دختر گفتم: با یکی از مراجع تقلید صحبت کردم و در مورد شما فرمودند: اگر دین شما در معرض خطر است اشکال ندارد و شما می توانید روسری را بردارید، آنچه در جواب شنیدم این بود: دختر تازه مسلمان به من گفت: این حکم از احکام ثابت و اولیه است یا از احکام ثانویه و بنا بر ضرورت است؟ گفتم از احکام ثانویه می باشد.
تا این را شنید، گفت:« اگر روسری خود را برندارم و بخاطر حفظ حجابم کشته شوم آیا من شهید محسوب میشوم؟» گفتم: «بله!» گفت: « والله روسری خود را برنمی دارم هرچند در راه حفظ حجابم جانم را از دست بدهم.»
البته بعد از این ماجرا خانواده او نیز با مشاهده رفتار بسیار مودبانه دخترشان از این خواسته صرفنظر کردند.
آنها عازم فرانسه بودند و با همان حال به طرف فرانسه روانه شدند، آدرس یک مرکز دینی که دوستان ما در آنجا بودند به او دادم و بعدا هم متوجه شدم که الحمدلله با یک جوان مسلمان فرانسوی ازدواج نموده است.
* حجت الاسلام دکتر مرتضی آقاتهرانی در دوران اقامت در آمریکا ، امامت جمعه شهر نیویورک و مسئولیت موسسه اسلامی آن شهر را به عهده داشت.
–
در ادامه بخوانید »» دانلود برنامه بدون توقف ؛ گفتوگوی جوانان با استاد رحیم پور درباره رضاخان ، اقتصاد ایران ، عدالت ، حجاب و جوانان
[su_note]
« من حجاب را دوست دارم » نام گروهی مردمی است که از سال 1393، با هدف امر به معروف در حوزهٔ «ترویج حجاب» در جامعه، سعی کرده است با استفاده از جلوه های هنری با زبانی ساده، ضمن تشویق و تأیید معتقدین به حجاب، از عموم مردم دعوت نماید تا در مورد این مقوله فرهنگی بیشتر تدبیر نمایند.
این گروه با متخصصین امور هنری و رسانه ای، نشانی را طراحی کرده است که مردم بتوانند با همراه داشتن آن، بدون صرف وقت و هزینه و حتی مواجههٔ مستقیم و در خلال انجام کارهای روزمره، عقیده و نظرشان را در مورد حجاب به بقیهٔ افراد جامعه، اعلام کنند. فردی که حامل این شعار است چه زن و چه مرد، غیر از این که در جامعه اعلام موضع میکند، این معنا را که “من بی تفاوت نیستم” را منتقل میکند.
ضمن اینکه این فرایند باعث تألیف و تقریب قلوب خواهد شد، موجب استقرار رفتار صحیحی می شود تا بدون مواجهه و هزینه، فریضه امر به معروف و نهی از منکر به شکلی زیبا و لطیف در جامعه پیاده میشود.
منبع : صفحه درباره جنبش من حجاب را دوست دارم
[/su_note]
یکی از سوالات متدوال در شبکه های اجتماعی چگونگی خرید محصولات جنبش من حجاب را دوست دارم است . خانم ها و آقایان زیادی که تمایل دارند یکی از محصولات جنبش (پیکسل , ماگ یا جاکلیدی و… ) را داشته باشند یا برای دیگران هدیه بخرند اما آشنا نبودن با روال خرید کمی دردسر ساز شده است . در ادامه این مطلب ما فهرستی از روش های خرید پیسکل من حجاب را دوست دارم را برای سهولت کار شما گردآوری کرده ایم
برای تماشای عکس محصولات و دریافت کد محصول صفحهی نمایش محصولات من حجاب را دوست دارم را ببینید
کانال تلگرام ویترین من حجاب را دوست دارم نیز عکس های محصولات را به اشتراک میگذارد (لینک عضویت )
.
روش اول : خرید از طریق دایرکت در اینستاگرام و پیام در تلگرام .
اگر شما هم یکی از دوستانی هستین که اخبار جنبش من حجاب را دوست دارم را در صفحه اینستاگرام و یا کانال تگلرام دنبال می کنید می توانید به راحتی با ارسال پیام به مسئول فروش مقدمات خرید و یا مشاوره رو پیگیری کنید
صفحه اینستاگرام من حجاب را دوست دارم : manhejabradoostdaram
کانال تلگرام : manhejabradoostdaram
برای ارتباط مستقیم با کاربر ارشد (ادمین) تلگرام اینجا کلیک کنید
روش دوم : خرید از طریق تماس
برای سفارش محصولات جنبش شما می توانید به راحتی با شماره ما ارتباط برقرار کنید ?
روی تلگرام و در مواقع مهم تماس تلفنی پاسخگو هستیم
شماره تماس جنبش : 09212011098
روش سوم : خرید از فروشگاه پیکسل علمدار »
پیکسل علمدار به عنوان تولید کننده و توزیع کننده محصولات جنبش من حجاب را دوست دارم فعالیت میکند . این مجموعه همچنین مجموعه بزرگی از پیکسل ها در طرح های مخلف را تولید می کند . برای ارتباط با این مجموعه از اطلاعات زیر استفاده فرمایید
صفحه اینستاگرام : alamdarpixel
کانال تلگرام : alamdarpixel
شماره تماس : 02188014541
[button color=”blue” size=”big” link=”http://manhejabradoostdaram.com/” icon=”” target=”true”]سایت من حجاب را دوست دارم[/button]
[button color=”green” size=”big” link=”https://telegram.me/manhejabradoostdaram” icon=”” target=”true”]کانال تلگرام من حجاب را دوست دارم[/button]
تماشا کنید »» آنونس من حجاب را دوست دارم
دانلود (3مگابایت)
طبقه اطلاعیه منتشر شده در سایت اینترنتی مجموعه فرهنگی شهدای انقلاب اسلامی (سرچشمه)قرار است جشنواره و نمایشگاهی درباره حجاب و دختران جوان برگزار شود , متن این اطلاعیه را در ادامه میخوانیم :
دعوت از تمامی بانوان عکاس برای شرکت در جشنواره و نمایشگاه عکس حجاب و دختران جوان
در راستای تکریم فرهنگ عفاف و حجاب؛ مجتمع فرهنگی سرچشمه در نظر دارد بانوان عکاس را به جای رقابت ، به رفاقت هنری دعوت کند، بدین منظور از تمام خانمهای عکاس دعوت میشود حضور دختران جوان باحجاب را در عرصههای مختلف اجتماع قاب بگیرند و برای ما ارسال کنند.
گاه شمار جشنواره:
از ۱ مرداد تا ۱۵ شهریور
اختتامیه و اعلام برگزیدگان دهه آخر شهریور
نحوه ارسال آثار :
ارسال به شناسه @hejab_sarcheshmeh از طریق تلگرام
ایمیل : [email protected]
ویدیو: اولین جشنواره عکس حجاب و دختران جوان
مقررات جشنواره عکس حجاب و دختران جوان :
- دبیرخانه حق استفاده از عکس های ارسال شده را در قالب های نمایشگاهی و انتشاراتی و تبلیغاتی دارا میباشد.
- ستاد برگزاری، ارسالکننده را صاحب اثر میشناسد و در صورت تشخیص خلاف این نکته، برگزارکننده، تمامی امتیازهای متعلقه را سلب و آثار مربوطه را در هر مرحله از کار، از دور مسابقه حذف خواهد کرد.
- محدودیتی در تعداد آثار ارسالی وجود ندارد.
- آثار باید با فرمت JPEG و حداکثر اندازه ضلع بزرگ هر عکس ۲۰۰۰ پیکسل باشد.
- در صورت راهیابی عکس به نمایشگاه، ارسال عکس با حجم و اندازه اصلی ضروری است.
- اصلاح رنگ، کنتراست، تیرگی و روشنی و کراپ در عکسها، در حدی که اصالت عکس را تغییر ندهد قابل قبول است.
- علاقهمندانی که امکان ارسال آثار از طریق الکترونیکی را ندارند میتوانند آثار خود به صورت حضوری و یا از طریق پست به نشانی مجتمع فنی سرچشمه تحویل دهند.
- مهلت اعلام شده به هیچ عنوان تمدید نخواهد شد.
- ارسال آثار به معنای پذیرش همه مقررات جشنواره است و تصمیمگیری در مورد مسائل پیشبینی نشده بر عهده برگزارکننده است.
جوایز جشنواره:
نفر اول تا سوم: ۱سکه بهار آزادی
پنج نفر برتر بعدی: نیم سکه بهار آزادی
همچنین برای شرکت کنندگان بن جشنواره عکس حجاب و دختران جوان تخفیف خرید از فروشگاههای حجاب در نظر گرفته شده است.
تهران، میدان بهارستان، نرسیده به چهارراه سرچشمه، انتهای خیابان صیرفی پور، مجموعه فرهنگی شهدای انقلاب اسلامی
جهت کسب اطلاعات بیشتر با شماره ۰۹۱۰۱۵۰۳۴۳۲ تماس حاصل فرمایید.
« مژده لواسانی »یکی از جوانترین مجری های رسانه ملی است که او را از دوران نوجوانی اش در قاب تلویزیون دیده ایم. شروع برنامه تازه این مجری جوان بهانه ای شد تا به مناسبت « روز جوان » به سراغش برویم.و گفت وگو کنیم
درست شبیه آنچه در تلویزیون می بینید پراست از ذوق زدگی ها و هیجانات دخترانه که به راحتی ابرازشان می کند. «مژده لواسانی» مجری جوان و خوش رویی است که تمام مخاطبان رادیو و تلویزیون لحظه به لحظه قد کشیدن و بزرگ شدنش را در رسانه ملی دیده اند. از روزهای کودکی و نوجوانی که در رادیو گذشت تا روزهایی که در ۱۴ سالگی سر از تلویزیون در آورد و در ۲۱ سالگی یکی از مجریان شناخته شده تلویزیون شد. حالا لواسانی در روزهای ۲۶ سالگی برنامه زنده «روبه راه» را هر شب در شبکه ۲ اجرا می کند. به بهانه روز جوان سری به مژده لواسانی، جوانترین سردبیر تاریخ رادیو زدیم تا از حال و هوای جوانی اش بیشتر سر دربیاوریم.
مژده لواسانی : در ۱۶ سالگی سردبیر رادیو شدم
« مژده لواسانی » متولد ۲۰ آبان ۱۳۶۸ در محل شهرآرا تهران است. علاقه به رادیو او را به عنوان مهمان به یکی از برنامه های خردسال رادیو کشاند تا خوش زبانی اش در این برنامه راه اجرا را برایش باز کند: « رادیو یک برنامه بسیار باسابقه به نام «سلام کوچولو» دارد.
اساس خانم وکیلی آن زمان این بود که خردسالان نیز در این برنامه حضور داشته باشند. مثل امروز که در برنامه فتیله و عموپورنگ هم بچه ها حضور دارند. از آن بچه ها که آن روزها از این طریق وارد رادیو شدند و بعد مجری قابلی شدند می توان «خانم ژاله صادقیان» را نیز مثال زد. من هنوز فایل صوتی آن برنامه را دارم که وقتی به من می گویند خودت را معرفی کن می گویم: «بسم الله الرحمن الرحیم. من مژده خانم لواسانی هستم».
تا این جمله را گفتم همه تعجب کردند و گفتند «چه خانم» هم میگوید. بعد از این اتفاق من کم کم پایم به رادیو باز شد تا اینکه در ۹ سالگی برنامه زنده جشن عاطفه ها را کنار خانم ژاله صادقیان و آقای جاویدنیا اجرا کردم. بعد از آن در ۱۱ سالگی برنامه ای را با نام «بوی گل آفتاب» به تهیه کنندگی محمد طارمی و محیدحمزه به طور رسمی اجرا کردم و بعد از انجام یک تست تخصصی برنامه «من می توانم» را خودم نوشته و اجرایش را هم خودم به عهده داشتم. در ۱۶ سالگی نیز جوان ترین سردبیر تاریخ رادیو شدم».
با طنز مهران مدیری پایم به تلویزیون باز شد
خوش سرو زبانی خانم مجری او را در همان سن و سال کودکی به بازیگری نیز کشاند اما انتخاب لواسانی برای حضور در رسانه جدای از بازیگری بود: «سالهای کودکی ام مهران مدیری برنامه طنزی به نام «پلاک ۱۴» داشت و من نقش خواهرزاده اش را در ۹ سالگی بازی کردم. این موضوع هم به خاطر این بود که آقای مدیری مرا در رادیو دیده بود و برای این نقش یک دختر سرزبان دار می خواست.
بعد از آن در خانه فرهنگ نیم رخ آقای «محمد حسن زاده» بعد از مجموعه های نیمرخ سریال نوجوانانه ای به نام «خبرنگار» ساخت. در این سریال من در نقش یک دختر خبرنگار به نام «عاطفه» حضور داشتم و «عباس غزالی» و «حسین مهری» نیز هم بازی های من بودند. بعد از آن چند پیشنهاد بازی داشتم اما چون می خواستم با چادر باشم طبعا نمی توانستم این راه را ادامه بدهم. اما سر از کبوتر دات کام در آوردم.
حتی یادم است کارگردان آن برنامه آقای علیپور از من پرسید: می خواهی با چادر اجرا کنی؟ گفتم :بله. گفت: چادرت که علی السویه نیست؟ گفتم: نه من همیشه سرم می کنم. اگر دوست ندارید من اجرا نمی کنم. که آقای علیپور گفت: نه و باهم ۹۰ قسمت ضبط کردیم. بعد از آن یک قانونی اعمال شد که یا باید فقط در رادیو کار کنیم یا فقط در تلویزیون که من رادیو را انتخاب کردم».
رادیو را از من می گرفتند افسرده می شدم
مژده لواسانی در کوچه پس کوچه های رادیو بزرگ شده و به قول خودش خیلی بچگی نکرده است. اما پذیرفتن چنین موضوعی برای هر خانواده ای ساده نیست و لواسانی این موضوع را از افتخارات زندگی اش می داند: «خانواده من بسیار سخت گیر است. پدر من یک وکیل کاملا جدی است که اصلا به این نوع فضا تعلق ندارد. نه پدر و نه مادرم هیچ وقت ذوق زده این موضوع نبودند که من رادیو و تلویزیون کار می کنم.
هنوز هم گاهی کسی با ذوق و شوق به آنها درباره من می گوید واکنش آنها خیلی عادی است. اما من چون تک فرزندم خیلی حواسشان بود من کاری را که علاقه داشتم انجام بدهم. آنها هم همیشه به این علاقه احترام گذاشته اند. رادیو برای من خیلی اهمیت داشت. شاید اگر آن دوران کسی رادیو را از من می گرفت من کاملا افسرده می شدم.
من هیچ وقت زنگ های آخر مدرسه را نبودم. همیشه ماشین رادیو دنبالم می آمد و مرا می برد. این موضوع برای مدرسه حل شده بود. اما پدرو مادرم همیشه به نمرات و معدلم حساس بودند و سخت می گرفتند. اگر درباره من از بسیاری از مجریان مطرح رادیو و تلویزیون بپرسید هنوز از من آن تصویر یک دختر دبستانی با چادر و روپوش مدرسه و یک کوله پشتی توی ذهنشان است. یکبار حتی در یکی از برنامه هایم که خانم «ژاله صادقیان» حضور داشت گفتم من روبروی کسی نشسته ام که یک زمانی چون قدم به میکروفون رادیو نمی رسید من در آغوشش می نشستم برنامه اجرا می کردم.»
حفظ حیا از پوشیدن چادر مهم تر است
لواسانی از مجریانی است که خردسالی وارد کار اجرا شد و در نوجوانی روبروی دوربین تلویزیون قرار گرفت و مخاطبان او در تمام مراحل بزرگ شدنش او را با پوشش چادر دیده اند. او درباره انتخاب این پوشش می گوید: «برای من به لحاظ سبک و سیاق خانواده ام چادر چیز غریبی نبود. و من واقعا چادر را دوست داشتم. پیش از ما هم سریال «درپناه تو» کمکی بزرگی به چادر کرد. چون برای اولین بار یک دختر دانشجوی فعال و با چهره و سیمای خوب را با پوشش چادر نشان داد.
همین موضوع باعث شد بسیاری درآن زمان چادری شوند.من هم همیشه چادر را دوست داشتم و از دوم ابتدایی شروع کردم به سر کردن تا اینکه از سوم ابتدایی پوشش همیشگی ام شد. هیچ وقت هم برایم اجبار نبوده است. آنقدر این آزادانه برخورد کردن با این پوشش برایم دلچسب است که هیچ وقت در زندگی ام این فکرحتی خطور نکرده است که من چون چادری هستم و جایی مثل جشنواره فیلم فجر می روم و بقیه چنین پوششی ندارند سختم باشد.
چیزی که بقیه زیاد از من می پرسند. من یا چیزی را انتخاب نمی کنم یا اگر انتخاب کنم تمام قد پایش می ایستم. اما چادر تنها چند متر پارچه نیست. باید حرمت آن نیز حفظ شود. برای همین معتقدم یک سری از برنامه های تلویزیونی را مجری چادری نباید اجرا کند. چون یک فرد یا یک مجری چادری نماینده یک سری باورهای اعتقادی و فرهنگی است که نباید به آن خدشه ای وارد شود.
یک سری هم که فکر می کنند با چادر پس زده می شوند به آنها می گویم اقشار مختلف هیچ موضعی نسبت به پوشش شما ندارند مگر اینکه حس کنند اعتقاد شما حقیقی نیست. من تمام برنامه های فرهنگی و کاری ام مثل سینما، جشنواره فیلم فجر را با این پوشش می روم و سعی می کنم جلوتر از پوشش، حیا را حفظ کنم. چون اگر حیا وجود نداشته باشد، پوشیدن چادر هیچ فایده ای ندارد».
وکالت و اجرا نقاط مشترک زیادی دارد
خانم مجری در دانشگاه حقوق خوانده است تا یک جورهایی در تحصیل راه پدر را ادامه دهد. همان پدری که روزی مهمان یکی از برنامه هایش در برنامه عصر خانواده بود که به مسائل حقوقی اختصاص داشت. لواسانی تاکید می کند که اگر مجری نمی شد حتما راه وکالت دنبال می کرده: «من در دانشگاه حقوق خواندم. به نظرم وکالت و اجرا و به خصوص اجرای برنامه های اجتماعی با هم نقاط مشترک زیادی دارد. شما اگر وکیل باشی باید در ساحت دادگاه از موکل خود دفاع کنی. وقتی هم مجری هستی باید در تلویزیون از مردم دفاع کنی و یا آنها را درباره موضوعی مجاب کنی.
این «دفاع» در هردوی آنها وجود دارد و در هردو تنها سلاح شما تنها حرف زدن است. یکی از سوژه هایی که همواره دوست داشتم روی آنها کار کنم. زندان زنان و یا دخترانی است که در کانون های اصلاح وتربیت حضور دارند و یا خانه دخترانی که از خانواده های خود به هردلیل فرار کرده اند.همیشه مسأله زنان در جامعه برایم خیلی مهم بوده است البته بدون نگاهی که رنگی از اندیشه های فمنیستی داشته باشد،دغدغه های زنانه را دنبال کرده ام.
چند هفته پیش هم بر اساس همین علاقه،با شهرداری تهران همراه شدم و به سامان سراها و مددسراهای شهر که محل نگهداری زنان آسیب دیده اجتماعی شهر هست رفتم و اتفاقا وقتی نگاهم را در صفحه اینستاگرام در مورد آن شب روایت کردم،متوجه شدم مردم هم به شدت همراه هستند و می پسندند،سال گذشته هم بارها از گرمخانه ها و کارتن خواب ها بازدید کردم و با آنها حرف زدم و اطلاع رسانی کردم،حتی چند قسمت از کافه سوال را به این آسیب های اجتماعی اختصاص دادیم.اما اینکه احساس می کنم کاری ازمن برنمی آید بسیار تلخ است. و خیلی دوست دارم برنامه ای در این خصوص بسازم که تاثیرگذار باشد.هنوز هم دوست اگر روزی وکالت کنم وکیل پرونده زنانی باشم که نیاز به دفاع دارند.»
تصمیم های مهم زندگی را برای قبل از ۱۸ سالگی است
مژده لواسانی در ۱۶سالگی سردبیر رادیو شد تا بسیاری از کارهای مهم زندگی اش را پیش از رسیدن به ۱۸ سالگی انجام داده باشدو حالا از ۱۸ سالگی به عنوان یک دروازه ورود یاد می کند: «اگر شما تا پشت درهای ۱۸ سالگی فهمیدید که چه می خواهید؟ تکلیف زندگی تان را مشخص کردید اما اگر هنوز نفهمیدید که چه می خواهید مطمئن باشید نمی توانید جوانی خوبی داشته باشید. تصمیم های قبل از ۱۸ سالگی می تواند یک جوانی باشکوه را برای شما رقم بزند. من تصمیم هایم را قبل از ۱۸ سالگی گرفته بودم و با این حال بسیار از ایده آل هایم عقب تر هستم.»
لواسانی معتقد است چون خیلی زود وارد کار شده است وقت کودکی کردن نداشته و حالا جوانی کردنش هم به سبک و سیاق خودش است: «بخش عمده این جوانی که در کار خلاصه شده است. در این جوانی کردن کتاب خیلی نقش داشته، به خصوص دوران ۱۸ تا ۲۲ سالگی ام که همه اش به شهرکتاب گردی گذشت.
مدام پیگیر بودم انتشارات مختلف چه کتاب های تازه ای منتشر کرده اند که بخوانم. من به واسطه جو ادبیاتی که در خانواده ام وجود داشت بسیاری از کتاب ها را زودتر از بقیه خواندم. دیگر تفریحی که بخش زیادی از جوانی کردنم را می سازد سفر است. من به شدت اهل سفر هستم و به جز یک سری از استان های غرب کشور همه را رفته ام. دلم هم که می گیرد بلافاصله به مشهد می روم».
گاهی از دست مهمان هایم عصبانی می شوم
خانم مجری در قاب چهارگوش تلویزیون درست همانی است که در پشت صحنه حضور دارد. حتی اگر عصبانی می شود و یا اینکه از روی احساساتی شدن حرکت غافلگیرکننده ای انجام دهد. اما این احساساتی شدن گاهی کار هم دستش داده است: «در یکی از برنامه ها که مربوط به هفته دفاع مقدس بود. قرار شد پدربزرگ دایی و پسردایی من به عنوان سه نسل از خانواده جانبازان و شهدا بیایند. اما قرار نبود لو بدهیم که آنها با من نسبت دارند.
در برنامه یک جایی پدربزرگم خاطره ای تعریف می کند و شروع به گریه کردن می کند. این حرکت او حسابی احساسات مرا بر انگیخته می کند و ناخودآگاه به سمتش می روم و دستش را می بوسم. بعد از این کار مجبور شدیم اعلام کنیم که با من نسبت دارند. اما من به این موضوع افتخار می کنم و هرچیزی از علاقه به شهدا در من وجود دارد از پس این خانواده است.
البته گاهی هم شده که در برنامه عصبانی شوم. به خصوص جایی که حس می کنم مسئول مربوطه جواب درست و قانع کننده ای نمی دهد و من هرچه تلاش می کنم فایده ای ندارد. چهره ام حتی این موضوع را نشان داده است. بعد از برنامه هم به روی آن مسئول آوردم که شما نتوانستید مرا قانع کنید. یک بار مهمانمان آقای مدیری بود که به همین شکل حرف زد. من هم بعد از برنامه حرفم را زدم او هم ناراحت شد و حتی مشارکتش با برنامه را به هم زد.»
اجرای برنامه اربعین را بیشتر از همه دوست دارم
اجرای ۷ روزه خانم لواسانی در بام حرم امام حسین (ع) در ایام اربعین تبدیل به بهترین خاطره اش در اجرا شد. طوری که بارها از لذت های آن اجرای متفاوت تعریف می کند: «اگر از من بپرسید کدام اجرایت را بیشتر دوست داری. قطعا ۷ روز اجرای اربعین را می گویم. هیچ وقت فکر نمی کردم که جلوی دوربین بلرزم. آن روز همه چیز آماده بود. من هم از خودم مطمئن بودم اما تا شروع شد و دیدم پشت سرم گنبد حرم امام حسین (ع) است و جمعیت بسیار زیادی در بین الحرمین حضور دارند. صدای جمعیت واقعا تنم را لرزاند. آن روز معجزه زندگی من بود و به من ثابت کرد که هرکاری هم که انجام بدهی همه چیز همانطور که قرار باشد اتفاق می افتد.»
خانم مجری در جواب این سوال که آرزو دارد چه کسی به عنوان مهمان روبرویش بنشیند؟ و تابه حال کدام مهمان حالش را خوب کرده است جواب جالبی می دهد: « واقعا آرزو دارم «سردار سلیمانی» یک روز مهمان برنامه ام باشد اما می دانم چنین چیزی غیرممکن است. تابه حال مهمان های زیادی داشته ام که سادگی آنها در اوج موفقیتی که به دست آورده اند برایم سرشار از انرژی مثبت بوده است. چند روز پیش «محمدعلی کیانی» یک جوان ساده و بی نظیر از کهکیلویه و بویر احمد مهمان برنامه ام بود که قصهٔ زندگی و مبارزه اش برایم جذاب بود.
آقای کیایی دانشگاه شهید بهشتی قبول شده بود و چون یکی از نمرات دبیرستانش نرسید از دانشگاه با معدل ۱۹ اخراج می شود. اما نا امید نمی شود و دوباره تلاش می کند. مجبور می شود دوسال به خاطر همین اخراج شدن پشت کنکور بماند و سربازی برود و بعد از آن مجدد کنکور می دهد و این بار با رتبه بهتری در دانشگاه تهران قبول می شود. سختکوشی این آدم برای خود من حقیقتا درس بود و کلی انرژی گرفتم.»
به نوشتن جدی تر فکر می کنم
تصمیم ها و آرزوهای قبل از ۱۸ سالگی خانم مجری هنوز همه اش برآورده نشده است و او همچنان به فکر روزهایی است که خودش را در قالب دیگری به جز اجرا به مخاطبش معرفی کند: «همیشه سودای برنامه سازی داشته ام اما سودای تهیه کنندگی نداشتم چون به صورت حرفه ای آن را در رادیو تجربه کرده ام. خوبی رادیو در این است که دغدغه مالی به عهده تهیه کننده نیست. اما تهیه کنندگی در تلویزیون دغدغه مالی خیلی جدی دارد و شما به عنوان تهیه کننده باید مدام در فکر بازاریابی باشید. اما قصه می نویسم. شعر سپید می گویم.
حتی اگر شما به صفحات من در فضای مجازی بروید نامی از اینکه «مجری» هستم نبرده ام و نوشته ام «نوشتن همه سهم من از لذت های زندگیست». شعر زیاد می خوانم از مولانا و ابتهاج بگیر تا منزوی و بهمنی و فاضل و مدام شعرهای دوست داشتنی ام را تکرار می کنم:«مرا سریست با تو که گر خلق روزگار، دشمن شوند و سر برود هم بر آن سریم!»یا اینکه هر روز این ذکر روزانه را تکرار می کنم و می گویم: «مرا هزار امید است و هر هزار تویی»
دنیای کتاب برایم بسیار شیرین است غیر از غزل که به شدت می خوانم و اساسا «من زنده ام و هنوز غزل فکر می کنم» بسیار قصه و نمایشنامه را دوست دارم. مصطفی مستور، رضا امیرخانی، گلی ترقی، گابریل گارسیا مارکز، سلینجر، رومن گاری و نمایشنامه های اریل امانوئل اشمیت را بسیار دوست دارم و گهگاه دوباره مرروشان می کنم. حتی کلاس داستان نویسی حرفه ای می روم و یکی از دغدغه های مهم زندگی ام این است روزهایی که سرشلوغی های اجرا تمام شود حتما نوشتن را جدی تر دنبال کنم و به سرانجام برسانم».
منبع : مهر نیوز
این تصاویر برای چند روز پیش هست که این مانتوها از 30 تا 35 هزار تومن به فروش می رسیدند بدون هیچ محدودیتی!
نه نیرو انتظامی، نه اصناف، نه ارشاد، و نه هر کسی مسئول هست!!!
لطفا در شبکه های اجتماعی دیگر منتشر کنید…
بازار پوشاک مدتهاست حال خوبی ندارد، مُدلهای عجیب این روزها دیگر نه در مزونهای زیرزمینی و به صورت مخفیانه بلکه در پُشت ویترین مانتوفروشیهای سطح شهر به آسانی عرضه میشوند؛ در ادامه همراه بنیانا باشید
تابستان که از راه میرسد، مدلهای جدید پوشاک نیز در ویترین مانتوفروشیها خودنمایی میکند و گاه برخی مدلها آنقدر عجیب است که در نگاه نخست توجه هر خریداری را به خود جلب و این سؤال را به ذهن متبادر میسازد که آیا طراحی آنها در داخل کشور انجام میشود؟
اینبار به بهانه هفته حجاب و عفاف برآن شدیم تا از زاویهای دیگر به ماجرا نگاه کنیم و به جای طرح فلسفه حجاب و عفاف، سری به بازار پوشاک کشور زدیم تا وضعیت موجود را بررسی کرده و آن را با این واقعیت تطابق دهیم که مدلهای موجود تا چه اندازه متناسب با فرهنگ جامعه ایرانی است؟
قدیمترها شاید اگر به دنبال مدلهای عجیب و به اصطلاح خارجی پوشاک بودیم یافتن آن چندان هم آسان نبود و با پُرسوجو از دوست و آشنا، آدرس مزونی در شمال پایتخت به دستمان میرسید که اجناس خارجی و عمدتاً تُرک را به شکل قاچاق وارد کشور کرده و به صورت زیرزمینی در مزونهای داخل منازل به فروش میرساندند.
این روزها اما یافتن مدلهای جدید و عجیب مانتو کار چندان دشواری نیست، کافی است سری به مراکز خرید پایتخت بزنیم آن هم نه مراکز شمال شهر بلکه در همین دل پایتخت یعنی مناطق مرکزی و شرقی.
مد لهایی که بر اندام مانکنها خودنمایی میکند توجه هر عابری را به خود جلب خواهد کرد و حتی اگر قصد خرید هم نداشته باشی، تماشای آنها را از دست نداده و برای دقایقی هم که شده پُشت ویترین مغازه به نظاره میایستی.
به یکی از مانتوفروشیهای مرکز شهر که مدلهای عجیب مانتو در ویترین آن توجهم را جلب کرده بود، وارد میشوم. ردیفهای متعدد مانتو با تصاویر عجیب و در انواع مختلف در رگالهای متنوع چیده شده است.
تا پیش از این شاید مدلهای عجیب مانتو را در باز بودن جلوی آن و نداشتن دگمه یا بند خلاصه میکردیم اما در طراحیهای جدید، مانتوهای جلو باز به تصاویر عجیبی نیز مزین شدهاند که دیگر از فاصله بسیار دور توجه هر مخاطبی را به خود جلب میکند.
هنگامی که از فروشنده سوال میکنم، آیا این مانتوها با وجود تصاویر عجیبی که دارند، به فروش میرسند؟ با قاطعیتی در لحن کلامش میگوید: بله که به فروش میرسد اتفاقاً طرفداران زیادی را از بین دختران امروزی دارد حالا تو اگر نمیخواهی از مدلهای ساده بخر و به سمت رگال دیگری هدایتم میکند.
به سمت رگالهای ساده که میروم دست کمی از مدلهای قبلی ندارند فقط با این تفاوت که از تصاویر عجیب خبری نیست.
طرحهای عجیب بازار پوشاک کشور را به کنترل گرفته است و آنگونه که رئیس اتحادیه پوشاک میگوید اغلب این اجناس قاچاق هستند اما کم نیستند تولیدیهای داخل کشور که برای فروش بیشتر و جذب مشتری اقدام به عرضه تولیداتی خارج از عرف و قانون میکنند.
از سوی دیگر سایتهای اینترنتی نیز در این عرصه فعال شده و با فروش پوشاک قاچاق، مُدهای عجیب را به جامعه تزریق کرده و خود نیز بدون پرداخت مالیات صاحب سودهای فراوانی میشوند، بدون آنکه نظارتی بر عملکرد آنها صورت بگیرد.
بازار مانتو نیز از اوضاع نابسامان بازار پوشاک کشور بیبهره نمانده است و هر سال تابستان مُدهای عجیب روانه بازار میشود بدون آنکه سرمنشأ آنها شناسایی شوند و پس از عرضه این مدلهای پوشاک در سطح فروشگاههای شهر جمع آوری آنها کار چندان سادهای نیست.
آنگونه که واقعیتهای موجود بازار پوشاک حکایت دارد، بر مُدلهای نامناسب نظارتی صورت نمیگیرد یا آنقدر ضعیف است که طرحهای عجیب به آسانی در فروشگاههای متعدد پوشاک حداقل در پایتخت به فروش میرسند.
سوگنامهای برای حیا!
شاید اولش قرار نبود که اینطور بشود! حداقل در پهنه ذهنی ما! فکرش را هم نمیکردیم! اصلاً عدهای بند پوتینها رامحکم کرده بودند تا بیایند در این جبههای که حتی جهاد اکبر نیز میدانستندش سربازی و یا حتی سرداری کنند!
آرمان همه هم یکی بود و همه در یک مسیر مشخص عزم طی طریق داشتند! اما یک دفعه در جبهه خودمان هم اوضاع بهم ریخت!
حافظهام دوران پر رنگ و باکلاس وبلاگ داری را به خوبی بخاطر دارد! غرض ذکر خاطره نیست اما خالی از لطف نیست یادآوری آن روزها، که حتی برای بحث مطروحه هم مفید خواهد بود!
روزگاری بود که عرصه جهادِ فرهنگیِ مجازیِ به وسعت الان نبود و این همه سرباز و سردار خودخوانده هم وجود نداشت!
آن روزها بیشتر جو قالب فضای وب بود و طبعاً وبلاگ نویسی به ابزار قابل توجهی برای گسیل نیروهای ارزشی به این جنگ تبدیل شده بود! آن موقع البته امکانات نسبت به الان محدود تر بود و هرکسی نه تواناییاش را داشت و نه حالش را که ساعتی از روز را پشت مانیتور سپری کند! آن موقع شاید قلت نیرو زیاد بود اما، اما حداقل کثرت سربازان و سرداران خودخوانده کم بود!
خلاصه آنکه آن موقع مثل حالا نبود که هر بزرگواری روی کاناپه منزل لَم بدهد و شروع کند به سربازی و سرداری در جبهه جنگ نرم!
راستی چه اسم پر مسمایی! جنگ نرم! ینی نرم و راحت میجنگی مثلاً! روی همان کاناپه نرم!
اصلاً کار از همان جایی خراب شد که دیگر نیازی نبود برای سربازی در جنگ نرم تا پشت صفحه مانیتور بروی و به خود زحمت بدهی!
نیازی نبود که دیگر قبل انتشار مطالب که همان موشکها و گلولههایت در جنگ نرم هستند فکر کنی و بالا و پایین کنی آن حرفها را! خیلی راحت و در لحظه هرچه به ذهنت میرسید را با یک کلیک تأیید میکردی و انتشار میدادی!
این شد که حالا متاسفانه هر خانم چادری میخواهد که مروج #حجاب_زهرایی باشد و همه را محجبه کند! آن #صور_عمومی هم که آوردم مقید به این نکته است که هرکی هرکی شده! از دختری که همین دیروز گوشی هوشمندش را برا جشن تکلیف هدیه گرفته تا فلان خانمی که در فضای مجازی دستی بر آتش دارد!
ایضاً هر آقا پسر مسجدی که چند تاری مو روی صورتش روییده هم میخواهد مروج اسلام ناب محمدی باشد! توضیحات عطف به همان توضیحات بالا! خلاصه آنکه خوشبختانه یا بدبختانه همه به میدان آمدهاند با تمام ظرفیت باطری گوشیهایشان!
این وسط هم کسی نیست که به داد #حیایی برسد که در این توهم حضور در جنگ نرم دوستان #ذبح شده است!
بله ذبح شده است چون آن خانمهای گرامی به فکر خودشان دارند سیل مشتاقان به حجاب را اغنا و تشویق میکنند اما با بد تبلیغ کردن حجاب با یک چاقوی خیار خوری سر حیا را ذبح میکنند!
چون آن پسرهای پر دغدغه، دارند با ضد تبلیغهایشان نمک میپاشند روی زخمهایی که خانمها به گردن حیا وارد کرده کردهاند!
ذکر مصادیق دون شأن این یادداشت است اما قسم به خدا که نمایش و عرض اندام با چادر این را به مخاطب القا نمیکند که چادر مصونیت است نه محدودیت! بلکه نشان میدهد که با #پوشش هم میتوان جلوه گری کرد!
به خدا تحسین حجاب زهرایی فلانی مروج حجاب نیست بلکه مروج بی بند و باری و شکسته شدن حرمتهاست برادر من!
من نمیخواهم خدای ناکرده بگویم که چمیدانم مثلاً حس دیده شدن برای خانمها و یا حس علاقه داشتن به کسی برای آقا پسرهاست که این بازار را گرم میکند بلکه فقط میگویم از سر نادانی و نابلدی است این آشفته بازار!
از سر آشنا نبودن به فوت و فنهای این عرصه است!
غرض آنکه کاری نکنیم که فردا روزی از کردههای خود پشیمان شویم…
دلمان برای حیا میسوزد…
؛
؛
مهدی قاسم خانی، فعال دانشجویی ؛ SSN.IR
درباره حجاب تشنج نکنیم
در مواجهه با هر مسئله ای باید به نوع آن مسئله هم توجه کنیم مثلا ببینیم حجاب از چه ابعادی قابل بررسی است…
این روزها مثل همیشه که وبلاگ هایی که در مورد حجاب می نویسند را نگاه می کنم شاهد آن هستم که اکثر مطالب به سمت آوردن استدلال های غیرمنطقی کم حجاب ها می رود و سعی دارد تا با پاسخ هایی آنها را قانع کند که سخنشان اشتباه است.
یکی از معروف ترین توجیه هایی که بانوان کم حجاب برای عملشان می آورند این است که ” حجابم به خودم ربط دارد، مردان نگاه نکنند”.
این کاملا اتفاقی است که در سطح جامعه ایرانی رخ می دهد؛ از اداره های دولتی و شرکت های خصوصی گرفته تا زمانی که از سوی پلیس راهنمایی و رانندگی جریمه می شویم و…. به این شکل که در اداره ها یا در سیستم دولتی ایران این طور جا افتاده که هرکس اشتباهی را انجام می دهد، تقصیرها را به گردن دیگران می اندازد مثلا راننده ای که جریمه می شود می گوید اتومبیل جلویی ام هم همین قدر سرعت می رفت! این سخنان درواقع استدلال نیستند و تنها چند گزاره احساسی برای ازسرباز کردن مسئولیت می باشند.
مسئله حجاب در ایران با نقاط دیگر جهان قدری تفاوت پیدا کرده است و آن به خاطر این است که دولت ایران، اسلامی است و می خواهد در اکثر حوزه ها دخالت کند اما پیش از اینکه این مسئله، یک مسئله سیاسی باشد یک مسئله دینی و مذهبی است؛ مثلا انتخابات در ایران هم همین طور است؛ در وهله اول حضور در انتخابات یک وظیفه شرعی است پس دینی است و در وهله دوم سیاسی محسوب می شود (البته این دلیل آن نیست که ارتباطی به سیاست ندارد).
برای اینکه بخواهیم حجاب را در جامعه مان جا بیندازیم به همین خاطر نباید دست به دامن ارگان های دولتی شویم چنانکه رهبر انقلاب نیز که فردی فرادولتی محسوب می شود هم در این زمینه از عامه مردم خواسته اند برای اصلاح و پیشبرد فرهنگ وارد شوند یعنی دولت نباید دخالت مستقیم داشته باشد و نهایتا نقشی حمایتی را باید ایفا کند.
اگر مسئله حجاب را از دیدگاه صرفا اجتماعی، یا صرفا سیاسی و حتی صرفا مذهبی و دینی بدانیم دچار تشنج می شویم. تشنج به این معناست که در مقابل یک بانوی کم حجاب می گوییم اینجا مملکت اسلامی است و شما باید حجاب را رعایت کنید! البته این هم جمله ای است اما به جای آنکه استدلال باشد و بخواهد فرد مقابل را قانع کند یک جمله امری است و مردم عادی در مقابل این جملات (خصوصا کسانی که سن بالاتری دارند) واکنش نشان می دهند و معمولا زیر بار آن نمی روند و به همین خاطر دچار تشنج می شوند و گاه در پاسخ می گویند حجاب امری فردی است و به شما ربطی ندارد!
برای جلوگیری از این مسئله باید مراقب باشیم تمامی جنبه های امر حجاب را مدنظر بگیریم. درست است که در اسلام «امر» به معروف و نهی از منکر داریم اما این دلیل نمی شود که هرجمله ای را خواستیم به کار بگیریم بلکه باید جملاتی را به کار ببندیم که نهایت تاثیر را در مخاطب داشته باشد مثلا در مواجهه با یک بانوی کم حجاب، از او در نهایت احترام درخواست کنیم تا حجاب بهتری را رعایت کنند؛ به این شیوه به او قهمانده ایم که برای خودش ارزش قائل هستیم و در صورتی که حجاب بهتری را مراعات کند ارزشش بیشتر هم می شود اما اگر احترام های اولیه را زیر پا بگذاریم مسلما به نتیجه ای که اسلام مدنظر دارد نخواهیم رسید.
امیدوارم هیچ وقت متشنج نشوید و متشنج نکنید!
؛
امید وطن دوست – نویسنده اختصاصی وب سایت حجاب برتر