دسته‌ها
کیوسک

کتابی درباره شهید همدانی با عنوان ساعت 16 به وقت حلب

کتابی درباره شهید همدانی با عنوان ساعت 16 به وقت حلب
کتابی درباره شهید همدانی با عنوان ساعت 16 به وقت حلب

ساعت 16 به وقت حلب کتابی درباره شهید همدانی است که اخیراً توسط نشر صاعقه راهی بازار نشر شده است.

به درستی سید شهیدان اهل قلم فرمود: «در عالم رازی نهفته است که جز به بهای خون فاش نمی‌شود. آری، شهادت هنر مردان خداست» این جملات در مقدمه کتاب را شاید بتوان کلیدواژه اصلی همه کتاب دانست. سردار حسین همدانی که در نوجوانی کشتی می‌گرفت، کتاب می‌نوشت و جنگ را تدبیر می‌کرد و در انتها شهادت را به او هدیه دادند، در این کتاب به‌خوبی معرفی می‌شود.

 

در عنوان ساعت 16 به وقت حلب 65 خاطره از 65 نفر که شامل خانواده، دوستان، همرزمان و هم‌سنگران شهید همدانی بوده‌اند گردآوری شده که به سیر زندگی شهید از طفولیت تا شهادت اشاره دارد. همچنین هر خاطره به یک تصویر مزین شده که اکثر این تصاویر مربوط به همان خاطره است.

 

به وقت عاشقی

آقای گلعلی بابایی گردآورنده کتابی درباره شهید همدانی با عنوان ساعت 16 به وقت حلب درباره شکل‌گیری این کتاب می‌گوید: شهید همدانی از سال‌های دور در جنگ تحمیلی فعال بود و در سوریه هم تأثیر بسزایی داشت؛ این کتاب به شکلی نظرات و خاطرات دیگران از هنرمندان گرفته تا خانواده شهید همدانی درباره این مرد ماندگار در تاریخ مقاومت است.

 

از پالایشگاه آبادان تا شرق حلب!

آقای گلعلی بابایی درباره معضل شعارگویی در بعضی کتاب‌هایی از این جنس، تصریح می‌کند: ما تمام تلاشمان را کرده‌ایم که این کتاب به ورطه شعار نیفتد و چون کتاب براساس واقعیت و اتفاق‌های زندگی نوشته شده، بسیار مستند و ملموس برای مخاطب روایت می‌شود.

بابایی خاطرنشان کرد: در این کتاب از آنجایی که درباره مسائل روز هم بحث می‌شود، بسیار می‌تواند برای نسل آینده و در کل نسلی که مفاهیم دفاع مقدس را ندیده و حتی درک نکرده، مفید باشد تا با روایتی روان و چند وجهی بتواند با مسائل و خاطرات کاربردی آن دوران آشنا شود.

 

روایت حاتمی‌کیا

یکی از کسانی که به سردار همدانی تعلق خاطر فراوانی داشته و شهادت وی تأثیر شگفتی رویش گذاشته، آقای ابراهیم حاتمی‌کیاست. خالق «بادیگارد» در این کتاب روایتی از زمان شنیدن خبر شهادت سردار همدانی را آورده که خواندنی است.

 

«صبح جمعه، وقتی خبر شهادت حاج‌ حسین همدانی  را از دوست عزیزم، حسین بهزاد شنیدم بهت‌زده شدم و ناگاه به هم ریختم. در حقیقت، بغض کردم. تا آن روز آن‌طور نشده بودم؛ حتی وقتی خبر شهادت حاج ابراهیم همت را شنیدم، که خاطرات زیادی با ایشان داشتم. من فقط چندبار به مدت کوتاه حاج حسین را دیده بودم، ولی از شنیدن خبر شهادت ایشان بسیار ناراحت شدم. باید کاری می‌کردم که از آن حالت خارج شوم.

 

بغضم داشت می‌ترکید. ناچار، دست به قلم بردم و این جملات از عمق وجودم بر صفحه کاغذ جاری شد: «خبر آمد که سردار حسین همدانی رفت. لحظه‌ای که خبر به جانم نشست، بیش از آنکه به سردار فکر کنم، از جاماندگی خودم حالم گرفت. سردار که باید می‌رفت. سردار که در صراط رفتن بود و مگر جز این زیبنده سردار بود؟ این ماییم که در این هندسه حضور حصاری به قد عادتمان به دور خویش کشیده‌ایم و سردار سربه‌دار این هندسه را برهم زد و رفت.

 

سردار سربه‌دار، حسین همدانی، آن سیمای سفید کرده در آسیاب جهاد، سال‌هاست که می‌رفت و ما گمان کردیم که در کنارمان است. او بازمانده قافله‌ای بود که سالارش حاج احمد متوسلیان بود. گمانم، اکنون سردار سلیمانی غصه‌دار است. گمانم، اکنون مرغان دشت جهاد هوایی شده‌اند. ولی شما مرغان وحشی کجا و ما اهلی‌شدگان در قفس عادات کجا؟ آیا کسی صدای ما را می‌شنود؟ آیا امیدی برای ما هم هست؟!»

 

شهید حسین همدانی
شهید حسین همدانی

آخرین دیدار سردار همدانی و امام خامنه ای 

گلعلی بابایی، نویسنده کتاب، روایتی از آخرین دیدار سردار همدانی و رهبر معظم انقلاب آورده است: «دوشنبه، 13 مهرماه 1394، با حضرت آقا قرار ملاقات داشتیم، قرار بود سردار همدانی یک‌شنبه به سوریه برود. وقتی از دیدار با رهبر باخبر شد، سفرش را به تأخیر انداخت. من نشنیدم؛ دوستان گفتند که حاج حسین می‌گفت: «بروم برای آخرین‌بار حضرت آقا را ببینم». روز دوشنبه با لباس نظامی به بیت آمد. ردیف جلو، من و سردار کاظمینی و سردار همدانی و سردار محقق نشسته بودیم. حضرت آقا با لبخند به گرمی با ایشان و دیگر حاضران احوالپرسی کردند.

 

جلسه که تمام شد، حضرت آقا به دیدن آثار نشر 27 – که در پستویی روی میزی چیده شده بود- رفتند. کتاب مهتاب خین را که دیدند فرمودند: «این چیست؟» گفتیم: کتابی درباره شهید همدانی و «خاطرات آقای همدانی است.» سرشان را برگرداندند و گفتند: «آقای همدانی کو؟» سردار همدانی جلو رفت و گفت: «این خاطرات من است. من تعریف کرده‌ام و آقای حسین بهزاد نوشته است. » حضرت آقا پرسیدند: «تا آخر جنگ است؟» گفت: «نه، تا فتح خرمشهر است.» گفتند: «پس بقیه‌اش چه؟» حاج حسین گفت: «بقیه‌اش در حال تدوین است.»

 

گفتند: «پس حتماً ادامه بدهید.» سردار همدانی گفت: «حضرت آقا، اجازه بدهید توضیحی هم درباره کتاب‌های ترجمه شده بدهم؛ کتاب‌هایی که به سوریه بردیم و بسیار تأثیرگذار بود.» و بعد از کتاب‌های ترجمه شده آماری ارائه داد. در این لحظه آقا فرمودند: «چه کسی این کتاب‌ها را ترجمه کرده است؟» حاج حسین گفت: «یک مترجم مصری این کار را کرد.» رهبر پاسخ دادند: «این خوب است. چون ترجمه را باید بومی‌ها انجام بدهند. اگر ایرانی‌ها ترجمه کنند، شاید برای آنها قابل فهم نباشد.» و توصیه کردند که این کار را ادامه بدهید. سپس، سردار همدانی حضرت آقا را بغل کرد و پیشانی ایشان را بوسید… بعد از ظهر همان روز به سوریه رفت و سه روز بعد به شهادت رسید.» به گزارش صبح نو، کتاب «ساعت 16 به وقت حلب» به قیمت 12 هزار تومان و توسط نشر صاعقه روانه بازار نشر شده است.

 

 

نویسنده : حسام آبنوس (روزنامه جوان ؛ 29مهر95) 

دسته‌ها
معرفی

ماهنامه سلام بچه ها ویژه نوجوانان ایرانی به شماره 319 رسید

ماهنامه سلام بچه ها ویژه نوجوانان ایرانی
ماهنامه سلام بچه ها ویژه نوجوانان ایرانی

 

شماره 319 ماهنامه فرهنگی نوجوانان ایران با عنوان ماهنامه سلام بچه ها از سوی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم منتشر شد.

سیصد و نوزدهمین شماره ماهنامه سلام بچه ها ویژه مهر 1395 به مدیر مسؤولی محمد حسنی از سوی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم چاپ و روانه بازار شد.

 

در این شماره ماهنامه سلام بچه ها می‌خوانیم: «صفحه خدا»، «سرمقاله»،‌ «قصه های قرآنی»، «داستان/ از خودت بنویس»، «قصه های قرآن/من ارباب مهربانم را دوست دارم»، «این یک نفر/هانی مهمان دار شجاع»، «شعر/ پرچم محرم»، «اولین ها»، «مکان هایی برای یک زندگی هیجان انگیز/ زندگی روی بمب ساعتی»، «کاریکلماتور».

 

در ذیل موضوع سر مقاله  با عنوان باید گم شوم! به قلم خانم فاطمه دولتی آمده است: « همه چیز از امروز صبح شروع شد. چشمم که به دیوار افتاد، صدای زنگ کاروانی در گوشم پیچید. گرما به جانم چنگ انداخت و گُر گرفتم. هوای شهرمان سرد بود؛ اما من چشم دوخته بودم به دیوار و می‌سوختم. دوباره آن روزها شروع شده بود.

 

آن روزهایی که کبوترهای حیاط دیگر شوقی برای پرواز نداشتند، آن روزهایی که حتی معلم‌مان هم در کلاس میان صحبت‌هایش سکوت می‌کرد و من می‌دیدم که بغضش را می‌بلعد. دوباره عطر فصل تازه‌ای را می‌شنیدم. فصلی که وقتی زاده شد، گرم و سوزان بود، هم‌چون صحرای داغ و تفتیدهٔ کربلا. فصلی به نام «محرم». همان فصلی که هر سال صدای گام‌هایش، کوچه‌ها و خانه‌ها را هوایی می‌کند و با دق البابش، عطر نفس‌هایش در پیراهن شهر می‌پیچد.

 

همان فصلی که سال‌هاست با شروعش مردم برسرزنان و سینه‌زنان تا ظهر روز عاشورا بی‌قرارند و پریشان، گویی هرچه می‌کنند، هرچه می‌گریند، هرچه زار می‌زنند این بغض خفته در گلو تمامی ندارد. همان فصلی که پدرم خوب می‌داند باید مرا در تکیهٔ محل پیدا کند. همان فصلی که شبیه هیچ فصلی نیست.

 

همه چیز از امروز صبح شروع شد. چشم که باز کردم پیراهن مشکی‌ام را آویزان به دیوار دیدم. مادر دوباره پیراهن عزای سید شهدا را برایم بیرون کشیده بود. همان پیراهنی که وقتی به تن می‌کردم، می‌گفت: «پسرکم مرد شده.» مادر از این حرف منظور دیگری داشت. مادر خوب می‌دانست که غم حسین نوجوان را هم پیر می‌کند، حالا من در ابتدای آغازی دیگر ایستاده‌ام. آغازی که همیشه با شگفت‌انگیزترین «ماه»ها شروع شده است.

 

ماهی که همیشه حسّی غریب و عطری عجیب دارد. زیر آسمان بغ‌کردهٔ شهرمان قدم می‌زنم در خیابانی که انتهایش پیدا نیست. فکر می‌کنم محرم هم مثل یک خیابان بزرگ است برای گم شدن. آخر گاهی گم شدن، اتفاق قشنگی است، مثل بذرهای کوچکی که در دل خاک گم می‌شوند؛ اما پس از چند وقت در قامت یک گیاه قد می‌کشند و زندگی دوباره‌ای را تجربه می‌کنند. حالا من با همین پیراهنی که بوی حسین می‌دهد، باید از خودم بیرون بزنم و بروم به خیابان محرم، باید بروم، باید گم شوم.»

 

 

«دفاع مقدس و اولین هایش»، «جاده بهشت/دعوت نامه ای برای عروسی»، «چرخ چرخ تا سیستان»، «نثر ادبی»،‌ «جدول مارپیچ»، «داستان ادامه دار»، «علمی/ عقربه های کاردرست»، «اتاق مشاور/ خواهران ناتنی من» و «طنز/پرانتز باز، آب، پرانتز بسته» از دیگر موضوعات مطرح‌شده در ماهنامه سلام بچه ها است.

 

در بخش  دیگری از ماهنامه سلام بچه ها با عنوان «جاده بهشت/دعوت نامه ای برای عروسی» آمده است: « عشق به جبهه برایش آرام و قرار نگذاشته بود. طلبهٔ سخت‌کوش و درس‌خوانی بود؛ اما به خاطر خدا لباس رزم پوشید.

هر وقت که مادر تلاش می‌کرد مصطفی ازدواج کند، او می‌گفت: «مادرجان، بچه‌های مردم دارند توی جبهه تکه پاره می‌شن، اون وقت شما می‌گین کارهاتو ول کن بیا زن بگیر!»

با این حال شنیده بود امام(ره) گفته‏اند با همسرهای شهدا ازدواج کنید. مادر هم که دست‌بردار نبود و توی گوشش می‌خواند که وقت زن گرفتنت شده. بالأخره راضی شد و مادر و خواهرش را فرستاد بروند خواستگاری؛ اما بهشان نگفته بود که این خانم همسر شهید است. آن خانم هم، همهٔ خواستگارها را رد می‌کرد، مصطفی را هم رد کرد.

 

مصطفی پیغام فرستاد: امام(ره) گفته‌اند با همسرهای شهدا ازدواج کنید؛ اما آن خانم باز هم قبول نکرد. او می‌خواست تا مراسم سال همسر شهیدش صبر کند. دوباره مصطفی پیغام فرستاد که شما سید هستید، می‌خواهم داماد حضرت زهرا(س)باشم. آن خانم دیگر نتوانست حرفی بزند. جوابش مثبت بود. امام خطبهٔ عقدشان را خواند. مصطفی گفت: «آقا ما را نصیحت کنید!»

 

امام(ره) به عروس نگاهی کرد و گفت: «از خدا می‌خواهم که به شما صبر بدهد.»

طلبهٔ شهید مصطفی ردانی‌پور برای عروسی‌اش علاوه بر میهمانان، یک کارت دعوت هم برای حضرت زهرا(س)نوشت و داخل ضریح حضرت معصومه(س)انداخت. شب در خواب دید حضرت زهرا(س)به عروسی‌اش آمده، مصطفی به ایشان گفت: «خانم، قصد مزاحمت نداشتم، فقط می‌خواستم احترام کنم.» حضرت زهرا(س)پاسخ داد: «مصطفی‌جان! ما اگر به مجالس شما نیاییم به کجا برویم؟»

 

شهیدمصطفی ردانی‌پور دیگر تا صبح نخوابید. نماز می‌خواند، دعا می‌کرد، گریه می‌کرد. می‌گفت من شهید می‌شوم.

دوستش گفته بود: «این همه گریه و زاری می‌کنی، می‌گی می‌خوام شهید بشم دیگه زن گرفتنت چیه؟»

جواب داد: «خانمم سیده. می‌خوام اون دنیا به حضرت زهرا(س)محرم باشم. شاید به صورتم نگاه کنه! بعد هم آرام و بی‌صدا رفت جبهه.»

 

بدون عمامه، بدون سِمَت، مثل یک بسیجی، اول ستون راهی عملیات شد. عملیات والفجر 2 در منطقهٔ حاج‌عمران و تپه‌های شهید برهانی شروع شده بود. بعد از مدتی نیروها از چند طرف محاصره شدند. شهید ردانی‌پور زیر لب قرآن می‌خواند و دشمن بالای تپه را بسته بود به رگبار. فرمانده دستور عقب‌نشینی داد؛ اما او هم‌چنان مقاومت می‌کرد. تا این‌که گلوله‌ای از پشت سر به جُمجمه‌اش اصابت کرد. او دیگر به آرزویش رسیده است.

 

فرمانده هق هق گریه می‌کرد، نفسش بالا نمی‌آمد. تا آن روز بچه‌ها حاج‌حسین را آن‌طور ندیده بودند و همه می‌دانستند که سینهٔ مصطفی ردانی‌پور مأمنی بوده برای دل‌تنگی‌های او.

 

بچه‌ها یاد شب‌هایی افتاده بودند که مصطفی برای‌شان دعا می‌خواند. هر کسی یک گوشه‌ای را گیر آورده بود و با گریه، برایش زیارت عاشورا یا دعای توسل می‌خواند.

حاج‌حسین بچه‌ها را فرستاد بروند جنازه‌ها را بیاورند. سری اول 115 شهید آوردند؛ اما مصطفی نبود. فردا صبح 25 شهید دیگر آوردند، باز هم نبود.

 

منطقه، دست عراقی‌ها بود. چند بار دیگر هم عملیات شد؛ اما از مصطفی خبری نشد. جنگ هم که تمام شد، دوستانش رفتند و دنبالش روی تپه‌های برهانی، داخل همان شیار، همه‌جای تپه را گشتند. سه نفر همراهش را پیدا کردند؛ اما از خودش خبری نشد. مصطفی برنگشت که نگشت.»

.

.

شماره 319 ماهنامه فرهنگی نوجوانان ایران با عنوان سلام بچه‌ ها ویژه مهر 1395 به سر دبیری سید سعید هاشمی از سوی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم در 60 صفحه به قیمت 3500 تومان چاپ و روانه بازار نشر شد.

دسته‌ها
اخبار

ماهنامه پیام زن به شماره یازدهم رسید

ماهنامه پیام زن به شماره یازدهم رسید
ماهنامه پیام زن به شماره یازدهم رسید

 

شماره یازدهم ماهنامه فرهنگی اجتماعی زن، خانواده و سبک زندگی با عنوان پیام زن از سوی مرکز فرهنگی هنری دفتر تبلیغات اسلامی چاپ و روانه بازار شد.

ماهنامه پیام زن با ویراستی جدید و به مدیرمسؤولی محمد حسنی ویژه مهر1395 چاپ و روانه بازار شد.

 

پیام زن بنا دارد نشریه‌ای باشد با خاستگاهی فرهنگی و دینی، برای مخاطب زن و خانواده؛ در گرماگرم حضور مجله‌های رنگارنگ خانواده بر دکه‌های روزنامه‌فروشی، جای خالی نشریه‌ای که هم بنیان‌ها و پایه‌های فرهنگی و مذهبی خانواده‌های شریف ایرانی را مدنظر داشته باشد و هم با رویکردی حرفه‌ای در روزنامه‌نگاری بتواند طبع مخاطبان را آراسته سازد.

 

این شماره در پنج فصل با عناوینی همچون بأبی أنت و أمی، تنهایی نی نی، روضه خانگی، معنای زندگی و اندرونی تهیه و تنظیم شده است.

 

در فصل اول این ماهنامه موضوعاتی همچون «همراه با خانواده در میان دستان خدا»، «توصیه های بهداشتی در سفری مقدس»،‌ «نگاهی اکتشافی به زائران اهل البیت» و «هرآنچه برای اربعین لازم دارید» به چشم می‌خورد.

 

«سومین کار سخت دنیا»، «معیار یک پرستار خوب»، «یاداشت های یخچالی را فراموش نکنید»، «قلب کودک را تسخیر کن»، «دایه مهربان تر از مادر» و «مادرانگی در خانه و محل کار» از موضوعات مطرح شده در فصل دوم این ماهنامه پیام زن است.

 

در فصل سوم  کتاب نیز با موضوعاتی همچون « زنان حرم، اولین روز خوانان حرم »، «یک سفره و یک دنیا حاجت»، «چطور خانه هایمان بهشت می شود؟» و «روضه های زنانه، سادگی دیروز و آسیب های امروز» را مورد بررسی قرار داده است.

 

چهارمین فصل ماهنامه نیز که با عنوان معنای زندگی مزین شده است به بررسی موضوعاتی از قبیل «وداع آفتاب»، «کیمیا»، «حُسنت به اتفاق ملاحت جهان گرفت…» و «یک، دو، سه: پایان زجر وسواس» پرداخته است.

 

«چطور یک کتاب خانه نقلی داشته باشیم؟»، «چگونه فرزندانمان را برای تولد فرزند جدید آماده کنیم؟»،‌ «فریا بزن: تأهل یعنی تعهد»، «غربال گری سرطان های زنان هشدار امروز، ضرورت دیروز »، «پیشنهادی برای صبحانه و شام»، «وقتی که در قوری های مان چای خارجی قل می زند » و «تبلیغات نمی گذارد مردم چای سالم بنوشند» از موضوعاتی هستند که در بخش پایانی این ماهنامه به چشم می‌خورند.

 

یازدهمین شماره ماهنامه پیام زن با ویراستی جدید از سوی مرکز فرهنگی هنری دفتر تبلیغات اسلامی و به سردبیری محمد علی روز بهانی ویژه مهر 1395 در 96 صفحه و به قیمت 3500 تومان منتشر شده است.

 

علاقه مندان برای کسب اطلاعات بیشتر و یا دریافت و اشتراک نشریه می‌توانند به نشانی قم، خیابان صفائیه، کوچه 21 انتهای فرعی اول سمت چپ، مرکز فرهنگی هنری دفتر تبلیغات اسلامی مراجعه و یا با شماره تلفن 37733305 با پیش‌شماره 025 تماس حاصل کنند.

دسته‌ها
معرفی

نشریه حرم ؛ هر هفته از مرکز آستان قدس رضوی

نشریه حرم
نشریه حرم

آغازین روز زمستان سال 1370 بود که اولین شماره از نشریه حرم به همت اداره کل روابط عمومی آستان قدس رضوی منتشر شد و این آغازی بر فعالیت بیش از دو دهه نشر معارف رضوی از طریق چاپ و انتشار نشریه حرم و توزیع در اماکن متبرکه رضوی و ارسال به اقصی نقاط ایران بود.

 

این نشریه از آغاز، با مضامین والای زیارت و ارادت پیوند خورد و تا امروز آینه دار این رسالت روشن است.

 

ضرورت های رسانه ای و اطلاع رسانی آستان مقدس امام رضا علیه السلام، به موازات گستردگی حضور زائران و مشتاقان حضرت، همواره بستری بوده که پویایی و تحول را با تاریخ نشریه حرم عجین کرده است.

 

اکنون ارتباط مداوم با زائر، انعکاس و تحلیل عملکرد مجموعه آستان قدس رضوی، استفاده از اندیشه های صاحب نظران و مقوله های فرهنگی و اجتماعی، با نگاهی تطبیقی به جریان های روز، بخشی از رویکردهای رسانه ای نشریه حرم است.

 

پراکندگی مخاطبان نشریه حرم باعث شده است تا در کنار پرداختن به اخبار و اقدامات آستان قدس رضوی فضایی معنوی برای زائران فراهم شود و این کار ظرافت بالایی را در اجرا طلب می کند، در نشریه حرم سعی شده تا محتوا و گرافیک به گونه ای باشد تا مخاطبان از مدیران مجموعه گرفته تا زائران با آن ارتباط قابل قبول را برقرار کنند.

 

انتشار ویژه نامه های موضوعی مانند ویژه نامه وقف، تولید ملی، حرم سال و… از جمله تولیدات این نشریه است.

 

 علاوه بر آن مناسبت های مختلف سال بستری به وجود آورد تا نشریه حرم بتواند با انتشار ویژه نامه های مناسبتی در ایام خاص مانند دهه آخر صفر، دهه کرامت و… مفاهیم مورد نیاز زائران را در اختیار آنان قرار دهد که علاوه بر حرم مطهر در ایستگاه های راه آهن، فرودگاه، مدارس و… در اختیار علاقه مندان قرار می گیرد.

 

زائران حرم مطهر امام رئوف که از اقصی نقاط ایران، جهان اسلام و پهنه گیتی و کشور های غیر مسلمان را شامل می شوند، مخاطبان نشریه حرم را تشکیل می دهند. این مخاطبان که در لحظات شیرین زیارت امام مهربانی ها با دریافت نشریه حرم با معارف بلند این آستان قدسی آشنا می شوند، به دنبال دریافت نشریه حرم در محل زندگی خود هستند و این امر سبب شد تا سایت نشریه حرم از زیر مجموعه های پرتال جامع آستان قدس رضوی راه اندازی شود.

 

این وبگاه که از طریق آدرس اینترنتی http://haramweekly.aqr.ir نیز قابل دستیابی است علاوه بر قرار دادن فایل پی دی اف این نشریه جهت استفاده کاربران، محتوای بخش های مختلف آن را جهت سهولت در دستیابی کاربران قرار داده است که در موضوعات مختلف به بیان سیره و معارف رضوی پرداخته است.

 

صفحه اول شماره 533 نشریه حرم که در تاریخ 18 مهر 95 منتشر شده است : 

آخرین شماره نشریه حرم با مطالبی متنوع منتتشر شده است . در ادامه فهرستی از مطالب آخرین شماره نشریه را میخوانیم : 

گفتاری از امام خامنه ای در خصوص امنیت کشور و گزارشی از دیدارهای ایشان 

گفتاری از آیت الله علم الهدی درباره قشر مستضعف جامعه 

در صفحه دریچه مطالبی با عنوان « جاهلیت مدرن فجایع اخلاقی را مظهر تمدن معرفی میکند » و مقاله ای با عنوان «استکبار به دنبال حساسیت زدایی از جوامع اسلامی است» منتشر شده است  

در صفحه فرهنگ زائر گفت وگویی با قائم مقام تولیت آستان قدس رضوی انجام شده است که با عنوان « محرومیت زدایی با قوت ادامه یابد» میخوانیم 

گزارشی از میهانی دانش آموزان دختر مدارس مشهد در حرم مطهر امام رضا علیه السلام که در صفحه فرهنگی می خوانیم 

در صفحه سلامت زائر مطالبی درباره پیشگیری از بیماری سرماخوردگی و ظروف یکبار مصرف نذری درج شده است 

صفحات بعدی با عنوان پسر نوجوان و دختر نوجوان که با مقالات و داستان های کوتاه و البته جالب و شگفت انگیز برای زائران نوجوان حرم آماده شده است .

صفحه 12 با عنوان مهر درخشان گزارشی از سخنرانی آقای دکتر حداد عادل گران قدر در اختتامیه نمایشگاه مهر درخشان است

صفحه چهارده نشریه به بررسی برنامه حرم در هفته آتی و اعلام ساعات برگزاری برنامه ها پرداخته است 

صفح 15 با عنوان صفحه مدافعین حرم به اخبار مربوط به جبهه نبرد حق علیه باطل و شهدای مدافع حریم آل الله پرداخته است 

در آخرین صفحه نشریه هم برخی مطالب به زبان عربی و انگلیسی درج شده است . 

 

برای دانلود رایگان این شماره از نشریه اینجا کلیک کنید  

 

دسته‌ها
کیوسک

شماره جدید همشهری آیه درباره شیعه انگلیسی

شماره جدید همشهری آیه درباره شیعه انگلیسی
شماره جدید همشهری آیه درباره شیعه انگلیسی

 

شماره جدید همشهری آیه اواسط مهر95 منتشر شد 

فهرستی از مطالبی که در شماره جدید مجله همشهری آیه می‌خوانیم:

 

* گزارش ویژه: شیعه انگلیسی

– نگاهی به سیر تاریخی تشیع انگلیسی از آغاز تاکنون

– اهداف و فعالیت‌های تشیع انگلیسی در گفت‌وگو با دکتر محمود طاهری نیا

– عوامل و پشت پرده تشیع انگلیسی و رواج رسوم غیر متعارف و بدعت گذاری

 

* بخش خانواده

– مهمانی همشهری آیه با خانوادهٔ شهید رجب محمدزاده

– مهارت زندگی و ارتباط همسران با دوستانشان بعد از ازدواج

– مهارت تربیت و دستورات دینی برای این‌که فرزندان تنبلی نداشته باشیم

– مشاوره و پاسخگویی به سوالات فقهی و ازدواج و خانواده با حضور کارشناسان محبوب

 

* بخش یادنامه: آیت الله میرزا احمد سیبویه

– گفت و گوی خانوادگی با دکتر علی اکبر سیبویه درباره منش و سبک زندگی پدر

– سالشمار زندگی آیت الله میرزا احمد سیبویه

– سبک زندگی آیت الله سیبویه به روایت دامادش عبدالزهرا امیرخانی

– گزارش محلی و گفت و گو با اهالی محله گرگان درباره آیت الله میرزا احمد سیبویه

– گفت و گو با حجت الاسلام سید مهدی حائری زاده درباره سبک زندگی استادش آیت الله سیبویه

 

* پرونده ویژه: سیر تکاملی عزاداری سیدالشهدا(ع)

– نگاهی به روند عزاداری از نخستین اشک ها تا مجالس امروز

– مرور آیین‌ها و سنت های فراموش شده که این روزها کمتر دیده می شود.

– ماهیت و سیر تکاملی عزاداری در گفت و گو با حجت الاسلام سید عباس موسوی مطلق

– تغییرات نحوهٔ برگزاری عزاداری در سال‌های مختلف و مروری بر تاریخچه قدیمی ترین هیئت های تهران

 

* بخش دین و زندگی

– گفت و گو با احمد جمی درباره سبک زندگی مرحوم آیت الله غلامحسین جمی نماینده امام و امام جمعه آبادان

– راهنمای رفتار و جایگاه ویژه سالمندان در فرهنگ دینی ما

– دکتر محمد ابراهیم ابراهیمی از بیماری کولیت روده و راه درمان آن در طب اسلامی می‌گوید.

– آشنایی با مویز و خواص دارویی و درمانی آن در طب سنتی

– پرسمان اعتقادی و پاسخ به سوالات توسط حجت الاسلام شیخ حسین انصاریان

 

* بخش منبر کاغذی

– درباره حذیفه بن یمان صحابه معروف پیامبر(ص) و امیرالمومنین(ع) بیشتر بدانیم

– سوره شناسی و شناخت بیشتر سوره ال عمران

– پرسمان تاریخی و پاسخ به سوالات توسط دکتر محمدحسین رجبی دوانی

– شگفتی های خلقت و ویژگی ها و رازهای کره زمین

.

برای تهیه شماره جدید نشریه همشهری آیه ماهنامه دین و زندگی به دکه های مطبوعاتی و یا سایت همشهری مارکت مراجعه نمایید 

 

دسته‌ها
معرفی

ایده های مسجدی ؛ برگ برنده امت حزب الله در انتخابات

ایده های مسجدی ؛ برگ برنده امت حزب الله در انتخابات
ایده های مسجدی ؛ برگ برنده امت حزب الله در انتخابات

 

مسجد فقط برای نماز نیست !

 

ملت ایران باید مساجد را مغتنم بشمارد و پایگاه معرفت و روشن بینی و روشنگری و استقامت ملی به حساب آورند. اگر کسی خیال کند که در مسجد، فقط چند رکعت نماز می‌خوانند و بیرون می‌آیند و این چه تأثیری دارد، خطاست. اوّلًاً اگر همان چند رکعت نماز هم با چشم بصیرت نگاه شود، خودِ نماز که به زبان مُشَرّع مقدّس نماز و اذان، خیر العمل و فلاح است، مایهٔ برکات زیادی می‌شود. نماز یک ملت را به قیامِ للّه وادار می‌کند. نماز انسانها را از فساد دور و به خلوص و فداکاری نزدیک می‌کند.

 

علاوه بر آن، مسجد فقط برای نماز نیست؛ در مسجد انواع عبادات هست. از جملهٔ آن عبادات، تفکّر است که «تفکّر ساعة خیر مِن عبادة سنة»(۱) -البته فکر کردن درست- افراد مسجد برو، این فکر را به وسیلهٔ شنیدن سخنان عالم دین و فقیه به دست می‌آورند. بنابراین مسجد، هم مدرسه است، هم دانشگاه، هم مرکز تفکّر و تأمل، هم مرکز تصفیهٔ روح، هم مرکز خلوص و مرکز اتّصال بنده به خداست.  

سخنان امام خامنه ای در تاریخ ۷۵/۱۰/۱۹

 

۱)بحارالأنوار، ج ۶، ص ۱۳۳

 

ایده های مسجدی . باشگاه ایده پردازان مسجدی
ایده های مسجدی . باشگاه ایده پردازان مسجدی

 

یکی از بحث ها و نگرش های جامعه شناسان برای بازخوانی و تشریح علل واکنش های اجتماعی مردم توجه به سبک زندگی آن هاست . چه بسا جامعه ای در ظاهر مقید باشد اما در باطن با وجود اذعان به منافق بودن فردی او را برای مسئولیتی انتخاب کند . کسب اطلاعات درباره سبک زندگی سالم و اصلاح رویه های غلط در زندگی جز با تکیه بر ارگان مقدس مسجد میسر نیست . در ادامه با یکی از سایت های فعال در زمینه مسجد آشنا می شویم 

بانک ایده های مسجدی قبلا ایجاد شده بود اما پس از ایجاد این بانک و با هدف دستیابی به تعامل بین ایده‌ پردازان مسجدی ، باشگاه ایده پردازان مسجدی نیز راه اندازی شد.

فضای بانک ایده های مسجدی فضایی مونولوگ و یک طرفه است که ایده ها پس از طراحی توسط مردم به آن ارسال می شود اما در باشگاه، فضا دوطرفه بوده و کاربر توان برقراری ارتباط دو طرفه را دارد.و خادمان و بچه های مسجدی ی توانند در سایت ایده های مسجدی عضو شوند 

 

 

 بنا است که مساجد مختلف کارهای خود را عرضه و ارتباط دوسویه بین اعضای مساجد ایجاد شود تا از طریق این شبکه سازی مساجد از اقدامات و ایده های هم باخبر باشند.

 

تشکیل پرونده ویژه برای موضوع های مختلف، معرفی مساجد و ایده هایی که در آنها به کار رفته از جمله مساجدی قدیمی و نیز راه اندازی مسجد TV برای بارگذاری فیلم هایی از ایده های اجرا شده در مساجد را از دیگر اقدامات طراحی شده در باشگاه ایده پردازان مسجدی اعلام کرد.

 

در تعریف سایت باشگاه ایده پردازان مسجدی آمده است : 

ما معتقدیم “عمران” مسجد، فقط ساخت بنای آن نیست!

بلکه هر اقدامی که مسجد را به جایگاه حقیقی و طراز اسلامی‌اش نزدیک سازد، از مصادیق “عمران” است.

ما معتقدیم هر اقدامی که موجب عمران مساجد می‌شود و خواهد شد، ثمرهٔ جرقه‌ای است که در یک لحظه به ذهن یک مومن خطور کرده است.

بام، محل ثبت، انتشار و تبادل همان جرقه هاست! که به آن‌ها ایده می‌گوییم.

اگر شما هم می‌خواهید از خادمان مساجد باشید، بسم الله. 

 

ایده های مسجدی آموزشی، اردویی، تبلیغی، تربیتی، سخت افزاری، علما و بزرگان، مسجد و بانوان، مسجد و جوانان، مسجد و کسبه محل، مسجد و همسایگان، مسجد، کودک و نوجوان وایده های یادواره شهدا از جمله موضوعاتی است که در رابطه با آن ایده هایی برای استفاده مخاطبان تهیه شده است.و  در سایت باشگاه ایده پردازان مسجدی در دسترس است

 

علاوه بر این موضوعات در مناسبت های ویژه همانند دهه تکریم و غبارروبی مساجد، ماه مبارک رمضان و فصل تابستان هم بسته ایده های مسجدی تهیه و در اختیار مخاطبان قرار می گیرد.

تاکنون، ایده های مسجدی خوبی در زمینه فعالیت های مساجد به این باشگاه ارسال شده است، به گونه ای که این ایده ها با استقبال بسیاری مواجه بوده است.

 

[button color=”green” size=”big” link=”http://masjedidea.ir” icon=”fa-external-link” target=”true”]سایت باشگاه ایده پردازان مسجدی[/button]

دسته‌ها
کیوسک

پدر دکتر حداد عادل که بود ؟ زندگینامه حاج رضا حداد عادل

پدر دکتر حداد عادل که بود ؟ زندگینامه حاج رضا حداد عادل
پدر دکتر حداد عادل که بود ؟ زندگینامه حاج رضا حداد عادل

 

 

تا به آن روز آن همه آدم را در تشییع جنازه ی یک آدم عادی ندیده بودم. فوج فوج ‌آدم هایی که به پهنه صورت اشک می ریختند و به دل سوگ وار بودند. جمعیت از حسینیه بنی فاطمه در خیابان سرچشمه تهران تا مولوی و میدان بهارستان رفته بود .

 

قرار بود پیکر مردی را در حسینیه بنی فاطمه غسل دهند که مظهر فتوت و حریت و جوانمردی بود . رادمردی که تا آخرین نفس به پیر غلامی اهل بیت افتخار می کرد .

 

خیلی ها هم برای بدرقه ی پدر شهیدی می آمدند که پس از سیزده سال قرار بود فرزند شهیدش را ملاقات کند. خیلی چیزها درباره ی او بعد از درگذشتش شنیدم که نشان می داد فهم و بصیرت لزوما‌ً ملازمه ای با تحصیلات عالیه ندارد.

 

از اینکه موسس بنیاد پوشاک فجر بود و به شیوه ای آبرومندانه به خانواده های نیازمند بن های خرید فروشگاه ارائه می کرد تا البسه مورد نیاز شب عید خود را تهیه کنند و  نیز ده ها و حتی صدها یتیمی که سرپرستی کرده بود و آنها هم حس می کردند دوباره یتیم شده اند و سراسیمه آمده بودند.

 

پس از پیروزی انقلاب اسلامی هر جا که احساس کرده بود ذره ای شاید می تواند موثر باشد سینه سپر کرده بود. از صندوق حمایت از زندانیان کشور تا بازرسی ویژه ی نخست وزیر در صنعت حمل و نقل که بواسطه ی سال ها تجربه او در این صنعت و اعتماد و اتکایی که صنف حمل و نقل به او داشت بسیار راهگشا بود .

 

حتی در اوایل انقلاب که فعالیت گمرکى در مرز بازرگان  متوقف شده بود با یک فراخوان و بسیج مردمی مرز را در کمترین زمان ممکن گشوده بود و فعالیت گمرک به حالت عادی بازگشته بود.

پدر دکتر حداد عادل که بود ؟ زندگینامه حاج رضا حداد عادل
پدر دکتر حداد عادل که بود ؟ زندگینامه حاج رضا حداد عادل

 

اما این مشغله ها باعث نمیشد تا یادش برود که نوکر ابا عبد الله الحسین (ع) است. بیش از پنجاه سال در هیات ابوالفضلی های تهران سینه زده بود و در منزلش و مسجد ابوالفضل  و دیگر حسینیه ها و تکایای معروف تهران  سفره دار عزای سید و سالار شهیدان بود  و صدای پر طنینش گرمابخش روضه ها .

روضه جابر بن عبد الله انصاری اش در روز اربعین هنوز در گوش شنوندگان آن می پیچد. او روضه می خواند و خود به پهنه ی صورت اشک می ریخت .

 

این عنایات را از مأنوس بودن با قرآن و ارادت قلبی به ائمه ی اطهار (ع) و سفر های مکرر و طولانی به مشهد مقدس و ابراز عشق به  امام رضا (ع)  و نیز نفس بزرگان ديگر بدست آورده بود.

 

حاج رضا حداد عادل پدر دکتر حداد عادل دست بخیر بود. محال بود کسی به او مراجعه کند و دست خالی برگردد . غمخوار مردم بود. دفتری در خیابان ایرانشهر داشت که مختص امور خیریه و محل تجمع جمعی از دوستان خیر مشترکمان چون مرحوم حاج آقای کرکی بود. گویی خودش را وقف خدمت به مردم کرده بود . با شهادت فرزندش ارادتش به انقلاب و شوق خدمت رسانی به جبهه ها بیش از پیش در او قوت گرفت.

 

پدر دکتر حداد عادل , دو پسر و یک دخترش طعم  زندان و شکنجه ی ساواک را چشیده بودند ولی دست از مبارزه با نظام ستمشاهی بر نداشته بودند.

حاج رضا حداد عادل  پدر دکتر حداد عادل ورزشکار بود و روحیه و منش پلوانی داشت

علاوه بر سمتی که به عنوان معاون ورزش های باستانی کشور داشت در تمام زورخانه ها صاحب زنگ بود و ارج و احترام و‌مقبولیتی ویژه داشت. بعضى وقت ها صاحبان زورخانه، براى اداره زورخانه هر ماه بدون آنكه كسى بداند،كمك دريافت مى كردند.

 

چند روز پیش وقتی که دیدم به بهانه ی کارزار انتخابات موجی از تخریب های نا روا را علیه فرزند آن مرحوم جناب آقای دکتر حدادعادل راه انداخته اند دلم به درد آمد . بغض گلویم را فشرد. دیدم نمیتوانم سکوت کنم و شاهد این تهمت ها و گزافه گویی هایی باشم که بدون ملاحظه حرمت خون شهیدان این مرز و بوم پدر شهیدی را که اسوه اخلاق و ایمان و شجاعت بوده بدنام مى كنند.

 

تعجب من از آن است كه يك روز ساواك موهای فرزندش شهید مهندس مجید حدادعادل  را زیر شکنجه با انبر دست مى كند و امروز نا جوانمردانه تیغ اصحاب فتنه می خواهد در جهت اغراض سیاسی چهره ی شریف این مرد بصیر و فرزندان او را مخدوش کند.

 

مرحوم حاج رضا حداد عادل ( مردی که بیش از نیم قرن می شناختم )، نیکنامی در خدمت به مردم و نوکری حسین بن علی (ع) یافت و شک ندارم فرزند خلف ایشان هم جز به همین طریق نمی اندیشد و قطعاً حتی اگر لازم باشد جان و مال و آبروی خود را هم در راه انقلاب و دفاع از حریم ولایت فدا خواهد کرد.

ان شا الله.

 

منبع : کانال رسمی دکتر حداد عادل در شبکه های اجتماعی ( به قلم یکی از هواداران) 

دسته‌ها
رسانه ملی

سبک زندگی بازیگران سینما و الگوهای غلط جامعه

سبک زندگی بازیگران سینما
سبک زندگی بازیگران سینما

 

فلان بازیگر یا مجری رادیو و تلویزیون ازدواج کرد، بچه دار شد، مسافرت رفت، طلاق گرفت و… این روزها  کم نیست اخباری از این دست با تیترهای زرد و  ژورنالیستی  که در رسانه های حقیقی یا  مجازی به کرار شاهد آن هستیم؛ حقیقت امر آن است که رسانه ها به خصوص رسانه های زرد یا به قول جلال آل احمد رنگین نامه ها که فضای مجازی هم با گروه ها و کانال های مختلف به آن اضافه شده است بیشتر از هر چیز به سبک زندگی بازیگران سینما و چهره های مشهور می پردازند و این قشر را پررنگتر از اقشار دیگر نشان  می دهند تا هم رسانه خودشان بهتر دیده شود  و هم مخاطبان بیشتری جذب کنند موضوعی که البته  محدود به فضای رسانه ای ایران نیست و در همه  جای دنیا با رشد صنعت ستاره سازی رسانه ای  این  وضعیت  وجود دارد.

 

در کشور ما  با توجه به سیاست های غلطی که در چند سال گدشته برای ستاره سازی  از بازیگران و خوانندها و ورزشکازران  در عرصه فرهنگی از سوی  برخی مدیران اتخاذ شده است حواشی زندگی و  روابط خانوادگی و حتی غیراخلاقی این قشر بیشتر از هرچیز دیده می شود؛ به خصوص اینکه  در عمل فرهنگ  و فرهنگ سازی در سیستم فرهنگی ما  برای دست اندرکاران این عرصه  وجود ندارد و یا بسیار کم اهمیت است. 

 

حقیقت آن است که  ما سعی داریم توسط این عوامل ساختمان بزرگی را  برای جامعه مان  بنا  کنیم و الگو سازی داشته باشیم، لذا نگاه مسئولان  به این ستاره های ساخته شده نگاه  کارگرانی است که نیازی به فرهنگ سازی و سواد فرهنگی ندارند اما هر روز و به اشکال مختلف با این کارگران مصاحبه می کنیم تصاویر آنها و نقطه نظراتشان را در مجلات و نشریات می آوریم  و از آنها  بیبشتر از خود  ساختمان بزرگ نمایی می کنیم .

 

در عین حال هیچ اهتمامی به آموزش و یا فرهنگ سازی در درون خود آنها نداریم اینجاست که ساختمان فراموش می شود  و کارگر ساده ای که باید  شن  و سیمان این بنا را  تامین کند  آنقدر درگیر حواشی  می شود  که وظیفه خودش را از یاد می برد  و یا ظاهر خود او مهمتر از کیفیت کارش می شود و….

 

متاسفانه این حدیث فرهنگ و مدیریت فرهنگی در کشور ماست. کارگر نماد مهندسی می شود  و یک اشتباه او  در رفتار و کردارش تمام پروژه عظیم ساختمان فرهنگی را زیر سوال می برد.

 

این روزها  متاسفانه به دلیل  اینکه در دوران گذار از جامعه سنتی به مدرن جامعه  قرار داریم  با مشکلات متعددی روبرو هستیم. از تعلل در ازدواج گرفته تا طلاق های عجیب و غریب از اعتیاد در اشکال مختلف گرفته  تا …

 

اما  براستی عوامل این رخدادهای عارضی دراجتماع ما چیست ؟ برخی معتقدند ورود و حضور پررنگ ماهواره  در کشور را که از فتنه 88 به اوج رسید یکی از مهمترین عوامل  موثر این اتفاق می دانند،  برخی بیکاری و تعلل و تاخیر در ازدواج را عامل اصلی تعریف می کنند،‌ برخی دیگر نیازآفرینی ها کاذب هرروز دنیای مدرنیته را موثر می دانند که باعث احساس کمبود و فقط نسبی در افراد می شود و مشکل آفرینی می گردد  و… حقیقت آن است  که همه این عوامل در کنار هم بحران های کنونی را ساخته اند.

 

بااین حال آنچه بیش از بقیه  نمود دارد نبود مدیریت فرهنگی و روح مدیریتی در فرهنگ است؛ شاید در سخنرانی ها و برنامه های  مختلف از مهندسی فرهنگی و نیاز به آن  بسیار گفته شده باشد، ولی حقیقت آن است که  هیچ خروجی ملموسی از این کنگره های خنثی و سخنرانی های شعارگونه برای فرهنگ نمی یابیم. 

 

آمارهای طلاق در کشور بسیارنگران کننده هستند و در این میان ملموس ترین ساخته دست مدیران فرهنگی کشور یعنی چهره های  مشهور و رسانه ای که سبک زندگی بازیگران سینما با سبک مدیریتی  مسئولان گره خورد نگران کننده تر است.

 

 

  تقریبا هرازگاهی خبر طلاق های چهرهای مشهور که از بازیگران و اهالی تلویزیون وسینما در جایگاههای مختلف هستند در لیست اخبار رسانه ها قرار می گیرد حتی زوج های جوانی که مدت زمان ازدواج شان به یکسال هم نمی رسد  و وصلت آنها  با سروصدای وسیع رسانه ای هم همراه بوده است موضوعی که شاید  جنجالی ترین نمونه آن ازدواج و جدایی فرزاد حسنی مجری رادیو و تلویزیون و آزاده نامداری که او نیز از مجریان تلویزیون بود محسوب می شود

 

طلاقی که حتی حواشی مختلف آن به رسانه ها کشیده شد؛ در حالی که تا پیش از آن  ازدواج این دو به عنوان نماد خانواده ای نوپا به اشکال مختلف و در برنامه های تلویزیونی رسانه ای شده بود.  اما این ازدواج و طلاق نه اولین از نوع خود بود و نه آخرین  کار به جایی رسیده  اگر زوج هنری یا رسانه ای زندگی موفقی داشته باشند باعث توجه عموم می می شود  و این یک هشدار جدی است.

 

 البته مهارت های زندگی  و دخالتهای عناصر مختلف از جمله دوستان دوران مجردی  حاشیه سازی رسانه ها  و توقعات  عجیب و غیرمنطقی طرفین را نیز باید از دلایل  این زندگی های ناموفق دانست  اما آنچه قطعیت دارد سبک زندگی غلطی است  که چند سالی در میان هنرمندان و چهره های شناخته شده کشور با سوءمدیریت مدیران باب شده است.

 

 

زندگی تجردی به یک روال درآمده  و خانواده در عمل به یک شعار در آمده است. مطمئنا مدیریت  تنها به سخنرانی و موعظه خلاصه نمی شود چه در سینما و چه در صداوسیما مدیریت متعهد و فرهنگی باید سعی کند تا سبک زندگی اسلامی و سنتی را ملاک کار خود قرار دهد  نه به اسم حرفه ای گری در رسانه ای که الگویش غرب است خانواده را برنمی تابد.

 

رسانه ای که بر ای چهره هایش،  تجرد یا تاهل عملا اهمیتی ندارد، رسانه ای فاقد مدیریت فرهنگی است حتی در صداوسیما که مدعی است از سینما وضعیتی بهتر دارد سبک زندگی غیراسلامی به اشکال مختلف به نیروها تزریق می شود.  حضور زنان  مجرد یا متاهل در شیفت های کاری شبانگاهی امری است که در سالهای اخیر به یک روال عادی تبدیل شده است.

 

حریم های محرم و نامحرم حتی در روابط سازمانی  به اشکال مختلف شکسته شده  چنانچه اگر شما از بیرون به روابط حتی نیروهای فنی داخل صداو سیما نگاه کنید متوجه نمی شوید اینها با هم محرم هستند یا نامحرم و تازه این  برای نیروهای فنی است  و برای چهره ها بسیار بدتر.

 

 

اسلام دینی است که در آن سبک زندگی حتی در جزیی ترین رفتارها  ترسیم شده است  تا یک زندگی سالم و به دور از دغدغه برای زوجین ایجاد شود و آنها  آرامش گران همدیگر باشند. خارج از شعارهایی که در صداوسیما به عنوان پیشگام فرهنگ سازی در کشور مطرح می شود سبک زندگی اسلامی و مدیریت فرهنگی گمشده این ساختار عظیم به عنوان نمونه ای ساختار کلی فرهنگی در کشور است.

 

اگر حتی مشکلات جدید با ساختارهای جدید ایجاد می شد این مدیریت فرهنگی است که باید در چارچوب سبک زندگی اسلامی تلاش کند این مشکلات برطرف شود نه اینکه مشکلات را به حال خود رها کنند تا جامعه خودش به داد خودش برسد.

 

منبع : یادداشت معصومه طاهری در فرهنگ نیوز (17مهر95)  

دسته‌ها
زنان کیوسک

نظرات امام درباره زنان ؛محترم بودن زن در خانواده [بخش اول]

نظرات امام درباره زنان ؛محترم بودن زن در خانواده
نظرات امام درباره زنان ؛محترم بودن زن در خانواده

 

در تقویم، یک روز برای گرامیداشت مقام مادر و زن تعیین شده است. امام خامنه‌ای همانند امام خمینی(ره)، هر سال در سالروز میلاد حضرت زهرا(س)، پس از تجلیل از آن یکتا بانوی هستی، به تبیین و تجلیل جایگاه «مادر» و «زن» می‌پردازند.

 

وقتی به سراغ پیام‌ها و کلماتشان می‌رویم، بسیاری از سخنانشان هنوز با گوش‌های زن و مرد ما ناآشناست و گویی تاکنون نشنیده‌ایم و این نشان می‌دهد همت نخبگان، مبلغین و رسانه های ما در تبیین این جایگاه، هنوز از میزان اهتمام و دغدغهٔ این دو بزرگوار در تبیین جایگاه «زن» بسی فروتر است و نتوانسته حق فرمایشات ایشان را ادا کند.

 

امام راحل و مقام معظم رهبری به گونه‌ای جایگاه زن را-به طور عمیق و غیرشعاری-تبیین کرده‌اند، که آخرین نظریه‌های طرفدران به اصطلاح حقوق زن در دنیا نیز بعید است در تجلیل از زن به گرد این دیدگاه‌های مترقی رسیده باشند، اگر ما این فرمایشات را به زبان‌های زندهٔ دنیا ترجمه و معرفی کرده بودیم، زنان عالم را شیفتهٔ نگاه بلند امام خمینی(ره) و امام خامنه‌ای نسبت به جایگاه زن کرده بودیم و از نظر امام خمینی(ره) بزرگترین گام‌ها را برای صدور انقلاب  و زمینه‌سازی ظهور برداشته بودیم.

 

« نظرات امام درباره زنان » یک مجموعهٔ سه قسمتی شامل ناشنیده‌هایی از امام خمینی و امام خامنه‌ای دربارهٔ زن است که برای اولین بار منتشر و به نسل جوان و به ویژه بانوان ایرانی تقدیم می‌کند. در ادامه همراه بنیانا باشید 

 

قسمت اول مجموعه نظرات امام درباره زنان  را در ادامه می‌خوانید:

 

امام خمینی | شغل تربیت فرزند، از همه شغلها بالاتر است/تأثیر «مادر» بیشتر از پدر، معلم و استاد

 

شما خانمها به طوری که حالا خودتان می‌گویید معلم هستید؛ دو شغل شریف دارید. شما خانمها دو تا شغل بسیار شریف دارید. یکی شغل تربیت فرزند، که این از همه شغلها بالاتر است. یک فرزند خوب شما اگر به جامعه تحویل بدهید، برای شما بهتر است از همه عالَم. اگر یک انسان شما تربیت کنید، برای شما به قدری شرافت دارد که من نمی توانم بیان کنم. پس شما یک شغلتان این است که بچه‌های خوب تربیت کنید.

 

دامن مادرها دامنی است که «انسان» از آن باید درست بشود. یعنی اول مرتبه تربیت، تربیت بچه است در دامن مادر؛ و برای اینکه علاقه بچه به مادر بیشتر از همه علایق هست و هیچ علاقه‌ای بالاتر از علاقه مادری و فرزندی نیست. بچه‌ها از مادر بهتر [مسائل] را اخذ می‌کنند. آنقدری که تحت تأثیر مادر هستند، تحت تأثیر پدر نیستند، تحت تأثیر معلم نیستند، تحت تأثیر استاد نیستند.

 

از این جهت بچه هایتان [را] در دامنتان تربیت اسلامی، تربیت انسانی بکنید تا وقتی تحویل می‌دهید شما این بچه را به دبستان، یک بچه صحیح، اخلاق خوب، آداب خوب؛ آنطور تحویل بدهید. (صحیفه امام، ج8، ص: 90 |در جمع بانوان فرهنگی و معلم| 21 خرداد 1358)

 

امام خمینی | دامن مادر مبدأ خیرات و شرور/ آن چیزی که در بچگی از مادر می‌شنود یا می‌بیند، آن نقش می‌بندد در قلبش؛ و تا آخر! همراهش هست!/ این یک مطلب بسیار بزرگی است که از مادرها می‏آید. و از کس دیگر نمی‏آید/آن‌قدری که بچه از مادر چیز می‌شنود از پدر نمی‌شنود

 

انبیا آمده‌اند که انسان درست کنند، انبیا مأمورند که افراد را- افرادی که بشر هستند و از همین با حیوانات فرق ندارند- آمده‌اند که اینها را انسان کنند؛ تزکیه کنند، مزکّی کنند؛ پاکیزه کنند. شغل انبیا همین است و باید شغل مادرها همین باشد نسبت به بچه هایی که در دامنشان هست. بچه‌ها را از آن اول که در دامنشان هست تزکیه کنند. آنها با اخلاق خوب، با اعمال خوب در آنجا بچه‌ها بهتر تربیت می‌شوند.

 

در دامن مادر، بچه‌ها بهتر تربیت می‌شوند تا در پیش استاد. آن علاقه‌ای که بچه به مادر دارد به هیچ کس ندارد. و آن چیزی که در بچگی از مادر می‌شنود یا می‌بیند، آن نقش می‌بندد در قلبش؛ و تا آخر همراهش هست. مادرها باید توجه به این معنا بکنند که این بچه‌ها را خوب تربیت کنند، مزکّی تربیت کنند؛ یک مدرسه علمی- ایمانی باشد دامنهایشان، و این یک مطلب بسیار بزرگی است که از مادرها می‌آید. و از کس دیگر نمی‌آید.

 

آنقدری که بچه از مادر چیز می شنود از پدر نمی‌شنود. آنقدری که اخلاق مادر تأثیر دارد در بچه کوچولوی نورس و به او منتقل می‌شود از دیگران نمی‌شود، مادرها مبدأ خیراتند و اگر خدای نخواسته مادری باشد که بچه را بد تربیت کند، مبدأ شرورند. (صحیفه امام، ج9، ص136 | 26 تیر 1358)

 

امام خمینی | اگر در دامن مادر، که بالاترین محل تربیت است، بچه خوب از کار درآمد، این تا آخر به همان تربیت بچگی که شده باقی می‌ماند! -مگر یک عوامل بسیار قوی‌ای او را برگرداند/ زیرا علاقه‌ای که بچه به مادر دارد به هیچ کس ندارد و حرف مادر نقش می‌شود در مغزش

 

بچه در محیط خانوادگی، در دامن مادر و در محیط خانه مبدأ تربیت اصلی‌اش است، اگر در محیط خانه و در دامن مادر، که بالاترین محل تربیت است، بچه خوب از کار درآمد، این تا آخر- مگر یک عوامل بسیار قوی‌ای باشد که او را برگرداند- و الّا تا آخر به همان تربیت بچگی و کوچکی که شده است تا آخر به همان تربیت باقی می‌ماند.

 

از این جهت محیط خانوادگی یکی از جاهای بسیار مهم است برای تربیت اولاد. و دامن مادر هم یکی از جاهای بزرگ است برای تربیت. و بچه در دامن مادر و از مادر بیشتر از هرکس، بیشتر از معلم، بیشتر از رفقایی که بعدها پیدا می‌کند، بیشتر از اجتماع، در دامن مادر بیشتر قابل این است که قبول کند چیزها را. علاقه‌ای که اولاد و بچه به مادر دارد به هیچ کس ندارد. و حرف مادر را قبول می‌کند و نقش می‌شود در مغزش حرفهای مادر.  (صحیفه امام، ج8، ص363 | 11 تیر 1358)

 

امام خمینی | تمام آرزوهای بچه خلاصه می‌شود در «مادر»، چون به هیچ‌کس آن علاقه را ندارد/بچه همه چیز را در «مادر» می‌بینید؛ «حرف»، «خُلق» و «عمل» مادر در بچه‌ها اثر دارد/ مسئول افعال و اعمال بچه‌ها هم شما هستید

 

شما خانمها شرف مادری دارید، که در این شرف از مردها جلو هستید؛ و مسئولیت تربیت بچه در دامن خودتان دارید. اول مدرسه‏ای که بچه دارد، دامن مادر است. مادرِ خوب، بچه خوب تربیت می‏کند؛ و خدای نخواسته، اگر مادر منحرف باشد، بچه از همان توی دامن مادر، منحرف بیرون می‏آید. و چون بچه‏ ها آن علاقه ‏ای که به مادر دارند به هیچ کس ندارند، و در دامن مادر که هستند تمام … آرزوهایی که دارند خلاصه می‏شود در مادر و همه چیز را در مادر می‏بینند، حرف مادر، خُلق مادر، عمل مادر، در بچه‏ها اثر دارد.

 

لامحاله یک بچه در دامن مادر- که اول کلاس است- این دامن اگر یک دامن طاهر پاکیزه مهذب باشد، بچه از همین اول که دارد رشد می‏کند، با آن اخلاق صحیح و با آن تهذیب نفس و با آن عمل خوب رشد می‏کند. بچه وقتی در دامن مادرش هست، می‏بیند مادر اخلاق خوش دارد، اعمال صحیح دارد، گفتار خوش دارد، این بچه از همان جا اعمالش و گفتارش به تقلید از مادر- که از همه تقلیدها بالاتر است- و به تزریق مادر- که از همه تزریقها مؤثرتر است- تربیت می‏شود.

شما این مسئولیت بزرگ را دارید که باید بچه‏های خودتان را که نوزاد هستند، و نفوسشان … تربیت را زود قبول می‏کند، خوب و بد را زود قبول می‏کند، شما از اول که این بچه‏ها در دامان شما بزرگ می‏شوند، مسئول افعال و اعمال آنها هم شما هستید.

 

همان طوری که اگر یک بچه خوب تربیت کنید ممکن است که سعادت یک ملت را همان یک بچه تأمین کند، اگر یک بچه بد هم- خدای نخواسته- در دامن شما بزرگ بشود، ممکن است که یک فساد در جامعه پیدا بشود. گمان نکنید که یک بچه است؛ یک بچه گاهی وقتها در جامعه، وقتی که وارد شد، در رأس جامعه واقع می‏شود، و محتمل است که بچه یک فقیر، یکوقت در رأس جامعه واقع بشود.

 

اگر این بچه‏ای که شما تربیت کردید یک تربیت صحیح باشد و آن وقت آن بچه در رأس جامعه واقع بشود، یک ملت را سعادتمند می کند؛ و آن شرفش مال شماست؛ یعنی شما این سعادت را برای یک ملت بیمه کردید. و اگر خدای نخواسته به عکس باشد: یک بچه‏ای در [دامن] مادر تربیتش تربیت اسلامی نباشد، تربیت انسانی نباشد، انحراف داشته باشد، این ممکن است که بعدها یک جامعه را به فساد بکشد.

خیال نکنید یک آدم است. گاهی یک آدم، یک ده را خراب می‏کند؛ گاهی یک آدم یک شهرستان را خراب می‏کند؛ گاهی یک مملکت را خراب می‏کند.  (صحیفه امام، ج7، ص284 | 24 اردیبهشت 1358)

 

امام خمینی | بانوان محترم! مسئولید همه/ مادرها بیشتر مسئول هستند/ شرافت مادری از شرافت پدری بیشتر است/ تأثیر مادر هم در روحیه اطفال از تأثیر پدر بیشتر است

 

یَا أَیُّهَا النبِی حَسبُکَ اللَّهُ و مَنِ اتَّبَعَکَ مِنَ المُؤمِنیِنَ(انفال/64). چه خطاب افتخارآمیزی است برای مؤمنین! چه خطاب مسئولیت آوری است برای مؤمنین! افتخارآمیز برای اینکه با اینکه خدا کافی است لکن همچو تشریفی را به مؤمنین- که مؤمنات هم داخل هستند- مرحمت فرموده است که خدا و مؤمنین، کسانی که از تو تبعیت کردند، از تو کفایت می‏کنند.

 

چقدر افتخارآمیز است برای ما، برای مؤمنین برای شما مخدرات، برای شما مؤمنات، که شما [را] در ردیف خدای تبارک و تعالی قرار داده است، و چقدر مسئولیت آور است این خطاب…خدای تبارک و تعالی در این آیه به ما فرموده‏اند که اهداف اسلام و خود نبی اکرم و هرچه مربوط به نبی اکرم است، شماها باید کفایت کنید.

ما مأموریم، مأموریم که حفاظت کنیم از دین خدا، حفاظت کنیم از اهداف الهی…. خداوند به ما این مرحمت را فرموده است که «شما» با «خدا» حفاظت کنید از اسلام و از دین اسلام؛ حَسبُکَ اللَّهُ وَ مَنِ اتَّبَعَک مِنَ المُؤمِنینَ…

 

بانوان محترم! مسئولید همه؛ مسئولیم همه. شما مسئول تربیت اولاد هستید؛ شما مسئولید که در دامنهای خودتان اولاد متقی بار بیاورید، تربیت کنید، به جامعه تحویل بدهید. همه مسئول هستیم که اولاد را تربیت کنیم؛ لکن در دامن شما بهتر تربیت می شوند. دامن مادر بهترین مکتبی است از برای اولاد.

 

مسئولیت دارید نسبت به فرزندان خود، مسئولیت دارید نسبت به کشور خودتان. و شما می‏توانید بچه هایی تربیت کنید که یک کشور را آباد کنند. شما می‏توانید بچه هایی را تربیت کنید که حفاظت از انبیا بکنند؛ حفاظت از آمال انبیا بکنند…آنها را تربیت کنید… توجه به سرنوشت اینها بر عهده پدران است و بر عهده مادرها.

مادرها بیشتر مسئول هستند؛ و مادرها اشرف هستند. شرافت مادری از شرافت پدری بیشتر است. تأثیر مادر هم در روحیه اطفال از تأثیر پدر بیشتر است.  (صحیفه امام، ج7، ص503 | صبح 5 خرداد 1358)

 

امام خامنه‌ای | همه تحت تأثیر مادران هستند/ آنکه بهشتی می‌شود، پایهٔ بهشتی شدنش از مادر است؛ الجنة تحت اقدام الأمهات

 

مادر است که فرهنگ و معرفت و تمدن و ویژگی‌های اخلاقیِ یک قوم و جامعه را با جسم خود، با روح خود، با خُلق خود و با رفتارِ خود، دانسته و ندانسته به فرزند منتقل می‌کند. همه تحت تأثیر مادران هستند. آنکه بهشتی می‌شود، پایهٔ بهشتی شدنش از مادر است؛ که «الجنة تحت اقدام الأمهات». (بیانات در سالروز ولادت حضرت فاطمه زهرا(س)؛ 5/ 5/1384)

 

امام خامنه‌ای | باید کاری بکنیم که بچّه‌ها دست مادر را حتماً ببوسند؛ اسلام دنبال این است/در صورت محترم بودن زن در محیط خانواده، بخش مهمّی از مشکلات جامعه حل خواهد شد

 

زن اگر چنانچه در محیط خانواده، محترم و مکرّم شمرده بشود، بخش مهمّی از مشکلات جامعه حل خواهد شد. باید کاری بکنیم که بچّه‌ها دست مادر را حتماً ببوسند؛ اسلام دنبال این است…هیچ منافاتی ندارد این تکریمِ نسبت به مادر، با آن حالت عاطفی و خودمانی‌گریای که بین فرزند و مادر وجود دارد. (بیانات در دیدار جمعی از بانوان فرهیختهٔ حوزوی و دانشگاهی؛ ۱۳۹۲/۰۲/۲۱)

 

 

 

 

امام خمینی | مربی انسان‌ها زن است/زن مبدأ همه خیرات است/ ما نهضت خودمان را مرهون زنها می‌دانیم. مردها به تَبَع زنها در خیابان‌ها می‌ریختند/ زنها مردان را تشویق می‌کردند

 

مربی انسان‌ها زن است. سعادت و شقاوت کشورها بسته به وجود زن است. زن با تربیت صحیح خودش انسان درست می‌کند؛ و با تربیت صحیح خودش کشور را آباد می‌کند. مبدأ همه سعادت‌ها از دامن زن بلند می‌شود. زن مبدأ همه سعادت‌ها باید باشد. و مع الأسف زن را به صورت یک لعبه در آوردند این پدر و پسر؛ و خصوصاً این پسر. آنقدر جنایات که به زن کردند به مردان نکردند. زن مبدأ همه خیرات است.

 

شما دیدید، ما دیدیم، که زن در این نهضت چه کرد… ما نهضت خودمان را مرهون زنها می‌دانیم. مردها به تَبَع زنها در خیابانها می‌ریختند. تشویق می‌کردند زنها مردان را. خودشان در صفهای جلو بودند. زن یک همچو موجودی است که می‌تواند یک قدرت شیطانی را بشکند… (صحیفه امام، ج7، ص: 338، 26 اردیبهشت 1358 ، پیام رادیو تلویزیونی به ملت ایران دربارهٔ مقام و منزلت حقیقی زن)

 

امام خمینی | در نهضت ما زن‌ها پیش‌قدم بودند/ارزش فعالیت زن‌ها بیشتر از مردها/ وقتی خواهرها مشت گره کردند و ..، اینها قدرت مردها را دوچندان کرد

 

در نهضتی که ملت ما کردند، همه‌تان ملاحظه کردید که زنها پیشقدم بودند. بلکه فعالیت زنها در این باب ارزشش بیشتر از فعالیت مردها بود؛ برای اینکه همین خواهرها که ریختند در خیابانها و در مقابل توپ و تانک تظاهر کردند و مشت گره کردند، اینها مردها را، قدرتشان را دوچندان کرد. وقتی مردها ببینند که خانمها آمدند در مقابل توپ و تانک، آنها بیشتر اقدام می‌کنند. و ما دیدیم که این خواهرها در این نهضت یک سهم بسیار بزرگ داشتند.

(صحیفه امام، ج10، ص183 | 8 مهر 1358)

 

امام خمینی | این خانمها بودند که وقتی به خیابانها ریختند و فریاد زدند، مردها را تشجیع کردند و قدرتهای آنها را چند مقابل کردند/ شما علاوه بر اینکه خودتان را قدرتمند کردید، دیگران را هم قدرتمند کردید

 

الآن این نهضتی که شما در پیش دارید، و باید تشکر کنیم از خانمها که در این نهضت یک قدم راسخی داشتند، و یک کمک بزرگی به ملت کردند. این خانمها بودند که وقتی که به خیابانها و کوچه‌ها ریختند و فریاد زدند، تشییع کردند، تشجیع کردند مردها را و قدرتهای آنها را چند مقابل کردند. و لهذا شما علاوه بر اینکه خودتان را قدرتمند کردید، دیگران را هم قدرتمند کردید. (صحیفه امام، ج10، ص244 | 17 مهر 1358)

 

امام خمینی | ابرجنایتکاران فهمیدند زنان هستند که می‌توانند با قیام خود، مردان را به میدان بکشند

 

بدون شک آنچه در این پنجاه سال روزگار سیاه ایران به دست این رژیم سیه روی به ملت عزیز ایران بویژه بانوان مظلوم آن گذشت باطرح و نقشه از پیش حسابشده ابرجنایتکاران جهان بوده. ابرجنایتکاران دریافتند که تنها «قشر مذهبی» است که می‌تواند خار راهی در راه استعمار و استثمار آنان باشد.

 

و دیدند که حکم نیم سطری یک مرجع مذهبی مورد علاقه مردم دارای چنان قدرتی است که دولت انگلستان و دربار قدرتمند قاجار را به زانو در آورد؛ و نیز دریافتند که زنان در آن نهضت نقش اساسی را داشتند. و متوجه شدند که در مشروطه و پس از آن نیز زنان بویژه قشر متوسط محروم آنان هستند که می‌توانند با قیام خود، مردان را به میدان بکشند. و احساس کردند که تا این عوامل به قوت خود باقی هستند نقشه‌های آنان نقش بر آب است.

(صحیفه امام، ج16، ص: 192 | 25 فروردین 1361)

 

امام خمینی | زنها هستند که ملت‌ها را تقویت و شجاع می‌کنند/ عنایت اسلام به بانوان بیش از مردان است

 

عنایتی که اسلام به بانوان دارد بیشتر از عنایتی است که بر مردان دارد. مردان بر ملتها حق دارند و زنها حق بیشتر دارند. زنها مردان شجاع را در دامن خود بزرگ می‌کنند. قرآن کریم انسان ساز است، و زنها نیز انسان ساز. وظیفه زنها انسان‌سازی است. اگر زنهای انسان‌ساز از ملتها گرفته بشود، ملتها شکست خواهند خورد، منحط خواهند شد. زنها هستند که ملتها را تقویت می‌کنند، شجاع می‌کنند … مقام زن مقام والاست؛ عالیرتبه هستند. بانوان در اسلام بلندپایه هستند. (صحیفه امام، ج6، ص299 | 13 اسفند 1357)

 

امام خمینی | شما خواهران اسباب این شدید که برادرها هم جرأت پیدا بکنند

 

شما خواهران- بحمداللَّه- در این راه- در راه نهضت- سهم بسزایی دارید. شما اسباب این شدید که برادرها هم جرأت پیدا بکنند. (صحیفه امام، ج8، ص: 117 | 23 خرداد 1358)

 

امام خمینی | بعضی از جوانها به من می‌گفتند که عکس العملِ این مادرهای جوان مرده ما را گرم نگه داشته و به ما شجاعت می‌دهند/ اینها هستند که ما را تشویق می‌کنند

 

مادرهای امروز نمونه است، خدا می‌داند. یعنی در طول تاریخ مثل این مادرها ما نداشتیم الّاکم، که فرزندانش کشته بشود و بعد بیاید بگوید که نه، من افتخار دارم. بعضی از جوانها به من می‌گفتند که این مادرها ما را گرم نگه داشته‌اند؛ این عکس العملِ این مادرهای جوان مرده، ما را زنده نگه داشته و گرم نگه داشته برای اینکه اینها هستند که به ما شجاعت می‌دهند، اینها هستند که ما را تشویق می‌کنند. (صحیفه امام، ج4، ص269 | 11 آبان 1357)

 

امام خامنه‌ای | زنان نیمی از جمعیت کشورند؛ اما تأثیرشان در سرنوشت این کشور ، بیش از تأثیر نیمی از کل جمعیت است/ زن تنها خود به راهی نمی‌رود، مردها را در آن راه می‌برد

 

تنها مطلب این نیست که زنان نیمی از جمعیت کشورند؛ نباید به این قضیه به چشم کمّیت نگاه کرد. بله، زنان نیمی از جمعیت کشورند؛ اما تأثیر زن ـ تأثیر این نیم جمعیت ـ در سرنوشت این کشور، آن وقتی که بخواهند در سرنوشت دخالت کنند، بیش از تأثیر نیمی از کل جمعیت در سرنوشت است.

 

یک وقت است که ما مجموعه‌ای از انسان‌ها را در نظر می‌گیریم، نیمی از آن‌ها نقشی به قدر پنجاه درصد دارند، مسألة زن در جامعه این‌گونه نیست؛ بالاتر از این‌هاست.اگر زنان در یک جامعه، به فکری مؤمن بشوند و در راهی قدم بگذارند و علی‌رغم موانع آن راه را ادامه بدهند، تأثیر آن‌ها بر روی فرزندان، همسران، حتّی برادران و پدرانشان، یک تأثیر تعیین کننده و سازنده است.

 

آن که جوانان را تربیت می‌کند و در راه‌های گوناگون قرار می‌دهد ـ در درجة اول ـ مادر است. البته عوامل دیگر نقش دارند، نقش‌های زیادی هم دارند؛ اما نقش مادر از آن نقش‌ها کم‌تر نیست و در مواردی بیش‌تر است. زن تنها خود به راهی نمی‌رود، مردها را در آن راه می‌برد. اهمیت تفکر زنان در یک جامعه، در این است! (بیانات امام خامنه‌ای در دیدار بانوان هرمزگان، 29/11/76 – نقش و رسالت زن، ج5، ص43، انتشارات انقلاب اسلامی)

 

امام خامنه‌ای | غالباً مادران شهدا را قوی‌تر از پدران شهدا دیده‌ام

 

من هرجا که با مادران شهدا مواجه شده‌ام، آن‌ها را حتّی از پدران شهدا هم قوی‌تر دیده‌ام. (بیانات در دیدار با خانواده‌های سرداران شهید استان تهران | 17/ 02/ 1376)

 

پایان بخش اول

منبع : بیان معنوی

دسته‌ها
کتاب الکترونیک

دانلود نشریه میعاد ؛شماره 40 [مصاحبه با حاج احمد پناهیان]

نشریه میعاد ؛ شماره 40
نشریه میعاد ؛ شماره 40

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

روزی گذر امیرالمومنینی علی(علیه‌السلام) به کربلا افتاد و فرمود:

«هذا… مَصَارِعُ عُشَّاقٍ شُهَدَاء، لا یَسْبِقُهُمْ مَنْ کَانَ قَبْلَهُمْ؛ وَلا یَلْحَقُهُمْ مَنْ بَعْدَهُم.»

«اینجا قربانگاه عاشقان و مشهد شهیدان است. شهیدانی که نه شهدای گذشته و نه شهدای آینده به پای آنها نمی‏رسند.»

فرارسیدن ایام عزاداری اباعبدالله الحسین (علیه‌السلام) تسلیت باد.

 

شماره 40 نشریه میعاد در قالبی جدید منتشر می‌گردد.

ماهنامه میعاد به دوهفته نامه میعاد در 6 صفحه تغییر یافت. ان شاء الله طرح جدید نشریه که حاوی مطالب کوتاه با حفظ اصل تنوع و یکپارچگی می باشد مورد استفاده بهتر شما بزرگواران قرار گیرد.

برای بخش مصاحبه می توانید به عنوان مصاحبه گر افتخاری با نشریه همکاری داشته باشید. مطالب ارسالی با نام خودتان منتشر خواهد شد.

در این شماره 40 نشریه میعاد میخوانید:

  • اصلاح طلب یا اصولگرا
  • تغییر با آزمون هزینه و فایده
  • یادداشت شفاهی (رضا کیانیان)
  • قحطی انگلیسی
  • ریشه اختلاف
  • این قوم نشان شده
  • بی قراری ها
  • شما ضدانقلاب های احمق
  • رسانه خیال انگیز
  • شما لایق کلاهبرداری هستید!
  • معرفی کتاب
  • حرف شما
  • مصاحبه با حاج احمد پناهیان (توسط: آقای میثم اسماعیلی /خانم پرستو)

 

 

دانلود نسخه کیفیت عالی (4مگابایت) 

 

منتظر نظرات سازنده شما هستیم.

 

همچنین کاربران گرامی می‌توانند مطالب خوب خود را جهت درج در نشریه به ایمیل زیر ارسال نمایند.

ایمیل نشریه : nashrie_afsaran@mihanmail.ir

 

 

 

دسته‌ها
گزارش

سخنرانی استاد پناهیان در مدرسه سراج [گزارش کامل]

بازگشایی مدرسه سراج تهران , اوائل مهر 95 با حضور استاد پناهیان و مهندس امینی (ریاست سازمان فضای مجازی سراج) برگزار شد . در ادامه گزارشی از سخنرانی استاد پناهیان در این مراسم را می خوانیم . همراه بنیانا باشید 

فیلم سخنرانی استاد پناهیان در مدرسه سراج

[box type=”download” align=”” class=”” width=””]

09:02 دقیقه | دریافت با کیفیت (پایین(17 مگابایت)

| دانلود کیفیت متوسط(50 مگابایت)

| دانلود کیفیت بالا(91 مگابایت) )

.

دانلود صوت برنامه :

مدت: 12دقیقه | دانلود (5MB) ]

[/box]

سخنرانی حجت الاسلام پناهیان ؛ دبستان سراج-مراسم آغاز سال تحصیلی جدید

زمان: 95/07/03

مکان: مدرسهٔ ابتدایی سراج

مناسبت: آیین بازگشایی دبستان پسرانه سراج

پی‌دی‌اف: A4 | A5

حجت‌الاسلام پناهیان در مراسم آغاز سال تحصیلی جدید؛ با حضور در دبستان «سراج» سخنرانی کوتاهی در خصوص اهداف نظام تربیتی در دبستان ایراد کردند که مشروح این سخنرانی را در ادامه می‌خوانید:

استاد پناهیان : بچه‌ها قبل از اینکه باسواد بشوند، باید مردان بزرگی بشوند در جثه‌های کوچک

در مدرسه، بچه‌ها قبل از اینکه باسواد شوند، باید مردان بزرگی بشوند در جثه‌های کوچک. و خودِ شما ان‌شاءالله با توجه به مهارت‌هایی که دارید، و ان‌شاءالله پیدا می‌کنید، در فضای انیمیشن و فضای ساختن کارتن‌های بسیار زیبا و جذاب(1)، یک چنین کارتن‌هایی بسازید که پسرانی که از نظر جثه کوچک هستند، کارهای خیلی بزرگ انجام می‌دهند چون مردان بسیاری قوی‌ای هستند.

اگر یک آقاپسری، مرد بسیار قوی‌ای بشود، بعداً درسش هم خوب می‌شود، بعداً اخلاقش هم خوب می‌شود، نظمش هم خوب می‌شود. اول باید آقاپسرها را به‌سرعت تبدیل کرد به مردان بسیار قوی و بزرگ؛ مردانی که مدرسه را اداره می‌کنند، مردانی که خانه را اداره می‌کنند، آن‌وقت اخلاق‌شان هم خیلی شیک و با بزرگواری و گذشت و انصاف خواهد شد.

یکی از مشکلاتی که در جامعهٔ ما هست این است که به دبیرستانی‌ها، مثلاً کسی که در کلاس دهم یازدهم است، هنوز به او می‌گویند «بچه‌مدرسه‌ای» در حالی که برای خودش یک مردی شده است، دیگر سن او هفتاد سال هم بشود، جثه‌اش بزرگتر نمی‌شود، کم‌کم دارد ریش و سبیل هم در می‌آورد، ولی هنوز به او می‌گویند «بچه‌مدرسه‌ای»!

استاد پناهیان : اسلام خیلی موافق است که خیلی زود به بچه‌ها بگویند «تو مرد شده‌ای»

اسلام خیلی موافق است که خیلی زود به بچه‌ها بگویند «تو مرد شده‌ای» به دخترخانم‌ها هم خیلی زود بگویند «تو برای خودت خانم شده‌ای». اینکه از سن چهارده‌سالگی، بچه مکلّف می‌شود، مسئول می‌شود و دیگر باید خودش کارهای خودش را در ارتباط با پروردگار عالم انجام دهد، و یک رابطهٔ قویِ مسئولانه داشته باشد، به‌خاطر این است.

امام صادق(ع) می‌فرماید: سن کمال برای انسان، هجده سالگی است/ انسان از چهارده‌سالگی باید خودش را مسئول بداند

شما وقتی دیپلم می‌گیرید، حدود سنّ هجده‌سالگی است. امام صادق(ع) می‌فرماید: تا سن هجده‌سالگی کافی است برای اینکه انسان به بالاترین مدارج کمال برسد، و دیگر در بقیهٔ عمر، می‌تواند خودش را حفظ کند و به‌صورت دیگری تکامل پیدا کند.

من به پدر مادرهای محترم-که اینجا هستند- خبر بدهم که در روایت هست، سن کمال برای انسان، هجده سالگی است(وَ سُئِلَ ع عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَوَ لَمْ نُعَمِّرْکُمْ ما یَتَذَکَّرُ فِیهِ مَنْ تَذَکَّرَ  فَقَالَ تَوْبِیخٌ لِابْنِ ثَمَانِیَ عَشْرَةَ سَنَةً؛ من‌لایحضره‌الفقیه/1/186) خیلی جاها که ما این سؤال را از مردم می‌پرسیم، می‌گویند: چهل سالگی است. در حالی که امام صادق(ع) می‌فرماید: هجده سال کافی است برای اینکه انسان به عالی‌ترین درجات برسد.

انسان از کِی باید خودش را مسئول بداند؟ از چهارده‌سالگی. و من امیدوارم که این مدرسه بتواند این کار را انجام دهد. گزارش‌هایی که از سال‌های قبل دارم و فعالیت‌ها و زحمت‌هایی که بچه‌ها کشیده‌اند، نمونه‌هایی که نقل می‌کنند، همین را دلالت می‌دهد.

امروز یکی از مشکلات ما این است که بچه‌های ما زندگی طبیعی ندارند/بچه‌ها در مدرسه سختی نان پختن را تجربه کنند

پدر مادرهای محترم بدانند، امروز یکی از مشکلات ما این است که بچه‌های ما زندگی طبیعی ندارند. بچه در زندگی روستایی و کشاورزی، با پختن نان که چقدر سختی دارد، آشنا می‌شود، می‌بیند که چندین ساعت طول می‌کشد تا یک‌دانه نان پخته شود. در حالی‌که بهترین غذاها-مثلاً کباب- خیلی راحت پخته می‌شود. و بعد شما به این بچه می‌خواهید بگویید: قدر نان را بدان! اسراف نکن! نانی که زنگ می‌زنید از سوپرمارکت سرِ کوچه آورده‌اند، این بچه دیگر به‌طور طبیعی حرمت نان را نمی‌داند. الان دیگر بچه‌ها خیلی کمتر حتی سرِ صف نان می‌ایستند!

ما به دوستان‌مان پیشنهاد کرده‌ایم که شما در مدرسه، نان پختن را رواج دهید، بچه‌ها خودشان نان بپزند و با زندگی طبیعی آشنا بشوند، وقتی بچه‌ها در طبیعت باشند، می‌دانند که به‌دست آوردن میوه، زحمت دارد. بچه‌ها اگر در طبیعت باشند می‌دانند که ساختن خانه زحمت دارد.

زندگی شهری بین «بچه‌ها» و «درکِ سختی زندگی-که لازمهٔ خوب بودن است» فاصله انداخته/ گریهٔ دانش‌آموزان بخاطر پایان یک اردوی زندگی سخت در اصفهان

این زندگی شهری، به‌صورت طبیعی، بین «افرادی که بین شهر زندگی» و بین «درکِ سختی زندگی که لازمهٔ خوب بودن است»، فاصله انداخته است. ما باید یک زندگی طبیعی داشته باشیم، تا سختی‌های یک زندگی طبیعی را به شیرینی بپذیریم.

من به مدرسه‌ای در اصفهان رفته بودم، آنجا بچه‌ها را به یک اردویی می‌بردند که خیلی طبیعی بود. در این اردو، بچه‌ها باید ماهی می‌گرفتند، باید می‌رفتند آتش درست می‌کردند(حتی بدون کبریت) و بعد باید خار می‌کندند و می‌آوردند، فقط یک‌ذره امکانات به آنها می‌دادند و می‌گفتند: اگر توانستید، غذا هم بخورید. ولی بعضی از بچه‌ها نمی‌توانستند و برای‌شان سخت بود و بعد غذا هم نداشتند بخورند، می‌دانستند که دیگر تا فردا صبح نمی‌توانند کاری کنند. این شرایط در اوایل اردو یک‌مقدار برای بچه‌ها سخت بود، ولی اواخر، بچه‌ها با گریه از این اردو می‌رفتند و می‌گفتند: «چقدر شیرین بود این اردویی که ما همهٔ کارهای‌مان را خودمان انجام می‌دادیم.»

اینجا هم پارسال به بنده می‌گفتند: بچه‌ها در مدرسه، خودشان سفره پهن می‌کنند، خودشان سفره را تمیز می‌کنند، خودشان اتاق را مرتب می‌کنند، در اینجا میز و صندلی را به بچه می‌دهند و می‌گویند «این مال خودت است» تا پنج شش سال باید میز و صندلی خودت را خودت نگه داری.

اگر ویژگی‌های شخصیتی مثل مسئولیت‌پذیری و مقاوم بودن را در بچه‌ها تقویت کنیم، هیچ نگرانی‌ای نسبت به دینداری آنها نداریم

ما اگر این ویژگی‌های شخصیتی-مثل مسئولیت‌پذیری و مقاوم بودن- را در بچه‌ها تقویت کنیم، هیچ نگرانی‌ای نسبت به دینداری بچه‌ها نداریم. مدرسهٔ خوب، مدرسه‌ای نیست که مدام به بچه‌ها دعا و قرآن و نماز یاد بدهد! مدرسه‌ای است که پسرها را مرد بار بیاورد، و دخترها را خانم؛ دخترها هم باید شخصیت‌های قوی و استواری داشته باشند.

«ادب» مال آدم‌های قوی است/ اول باید بچه‌ها را به شخصیت‌هایی قوی و استوار تبدیل کنیم

اینجا باید سرِ زبان همه باشد «مرد باش، قوی باش، محکم باش» این کلمات خیلی کلمات خوبی است، یا آن کلمه‌ای که امام صادق(ع) مطرح می‌کند به عنوان اینکه «مؤدب باش» ادب مال آدم‌های قوی است، آدم‌های ضعیف زیرآبی می‌روند، دروغ می‌گویند، خالی می‌بندند، ولی آدم قوی این‌طوری نیست. آدم ضعیف حسودی می‌کند، ولی آدم قوی حسودی نمی‌کند.

ما باید اول جوان‌های‌مان را به یک شخصیت‌های استوار تبدیل کنیم. فکر می‌کنم سرِ این اهداف بین خانه و مدرسه باید یک توافق‌نامه‌ای امضاء بشود تا خانه و مدرسه با هم همکاری کنند. اگر در خانه به روالِ مدرسه عمل نشود، بچه «دو آب و هوایی» می‌شود، و از نظر تربیتی صدمه می‌خورَد. خانه و مدرسه باید با هم همکاری کنند و خصوصاً مادرها باید در جریان تربیت بچه‌ها در مدرسه باشند.

مدرسهٔ خوب مدرسه‌ای است که زرتشتی‌ها و ارمنی‌ها هم بخواهند بچه خود را در آن ثبت‌نام کنند / تجربهٔ جهانی در تست شیرینی

اول شخصیت! یک مدرسهٔ خوب مدرسه‌ای است که زرتشتی‌ها و ارمنی‌های شهر هم بچه‌های خود را بیاورند و بگویند «ما می‌خواهیم بچه‌مان را اینجا ثبت‌نام کنیم؛ چون این مدرسه شخصیت بچهٔ ما را قوی بار می‌آورد» باید این‌طور باشد.

در خیلی از نکات می‌توانیم از تجربهٔ جهانی استفاده کنیم. مثلاً این «تست شیرینی» الان یک حرف بین‌المللی است: یک شیرینی جلوی بچه‌ها می‌گذارند و به آنها می‌گویند: «ما تا یک ربع دیگر برمی‌گردیم، اگر این شیرینی را نخورده باشی، دو تا شیرینی به تو می‌دهم» بعضی از بچه‌ها بلافاصله می‌خورند، بعضی‌ها 10 دقیقه بعد می‌خورند و بعضی‌ها-بااینکه گرسنه هستند- نمی‌خورند.

و بعداً زندگی این بچه‌ها را در 15 سال آینده بررسی کرده‌اند، و دیده‌اند، بچه‌هایی که شیرینی را نخوردند، در علم و کار و ازدواج و حتی در مدیریت، بسیار آدم‌های موفقی شده‌اند. و آنهایی که طاقت نیاورده بودند و زود شیرینی را خورده بودند، بعدها در زندگی‌شان دچار مشکلات فراوانی بودند. یعنی این مسأله را بعد از 15 سال می‌توان بررسی کرد.

مدرسه خوب مدرسه‌ای نیست که همان‌سال نتیجه‌اش را نشان دهد؛ 15 سال بعد باید نتیجه‌اش را دید

یک مدرسه خوب مدرسه‌ای نیست که همان‌سال نتیجه‌اش را نشان دهد، باید بعد از 15 سال این بچه را ببینید که چطوری شده است؟ خیلی از مدارس در تهران هستند که به بچه نمرهٔ 20 می‌دهند و ظاهراً هم این بچه دارد خوب درس می‌خواند، اما وقتی این بچه به دانشگاه می‌رود، دچار بسیاری از افسردگی‌ها و مشکلات می‌شود، یا بعد از اینکه دکترای خود را گرفت و سرِ کار رفت، هزاران مشکل دیگر ایجاد می‌کند.

چرا همهٔ پزشکان ما دکتر قریب نمی‌شوند؟ چرا همهٔ مهندسین ما مثل دکتر حسابی نمی‌شوند؟ یعنی یک دکتر یا مهندسِ حسابی نمی‌شوند؟ چون اینها شخصیت‌های قوی‌ای نداشتند. ما در درجهٔ اول باید آدم‌های قوی‌ای بشویم.

امیدوارم این کوچولوهایی که مردان بزرگی هستند، پس‌فردا وقتی دیدند که مادرشان سرِ یک حادثه‌ای دارد گریه می‌کند و ناراحت است، بگویند: «مامان! ناراحت نباش، این می‌گذرد…» یعنی به مادرش هم تسکین بدهد؛ این‌قدر بچه‌ها می‌توانند مؤثر باشند.

در دفاع مقدس جوان‌ها در سنین کم، به مردان بزرگ تبدیل شدند/ الان باید با نظام تربیتی‌مان، به این اهداف بزرگ برسیم

خُب هفتهٔ دفاع مقدس هم هست؛ در دفاع مقدس یک اتفاقی که افتاد این بود که جوان‌ها در سنین کم-در سن دبیرستان- رفتند و به مردان بزرگ تبدیل شدند.

حالا ما الان دفاع مقدس نداریم-الحمدلله کشورمان در امنیت است- الان باید با نظام تربیتی‌مان بسیار شیرین، به این اهداف بزرگ برسیم.

————-

(1) در دبستان سراج دانش‌آموزان طی کلاس‌هایی ساخت بازی و انمیشن را یاد می‌گیرند و تمرین می‌کنند.

گزارش تصویری – آیین بازگشایی مدرسۀ سراج 

برای مشاهده عکسها در اندازه اصلی، روی آنها کلیک نمایید.

سخنرانی استاد پناهیان در مدرسه سراج
سخنرانی استاد پناهیان در مدرسه سراج

منبع گزارش : سایت بیان معنوی 

[box type=”info” align=”” class=”” width=””]

مدرسه سراج، مدرسه ای متفاوت

مجتمع آموزشی سراج با همکاری تعدادی از معلمان و مربیان مجرب کشور، به مطالعه گسترده روش های نوین تدریس در جهان پرداخته و سعی دارد مدرسه سراج را تبدیل به مدرسه ای متفاوت بنماید. از این رو برنامه آموزشی متفاوتی برای مدرسه طراحی شده است. در این برنامه آموزشی تنها یک سوم زمان آموزش، به تدریس به شکل سنتی انجام می شود.

برای دو سوم دیگر زمان آموزش، پروژه هایی برای دانش آموزان در نظر گرفته شده است. که فرآیند یادگیری دانش آموزان به وسیله انجام این پروژه ها کامل می شود. برای اطلاعات بیشتر در مورد مدرسه به سایت مدرسه سراج مراجعه کنید 

[/box]

دسته‌ها
دانلود

مستند معبر درباره جوانان اروپا و پیاده روی اربعین [تکیه بنیانا]

مستند معبر درباره شرکت جوانان استرالیا در پیاده روی اربعین
مستند معبر درباره شرکت جوانان استرالیا در پیاده روی اربعین

مستند معبر  روایت تازه و متفاوتی از پیاده روی اربعین حسینی است، از نگاه هشت سال دفاع مقدس و از زاویه‌ای تازه، که منجر به کشف پیوند عمیقی میان این دو حادثه بزرگ در قرن اخیر شده است.

در شیوهٔ متفاوتی که کارگردان برای روایت مستند معبر انتخاب کرده، ظرفیت جدیدی برای بیان بسیاری از ناگفته‌ها درباره «بزرگترین اجتماع جهان» و «حماسهٔ بزرگ دفاع مقدس» پدید آمده و نمای جدیدی از هر دو حادثه خلق می‌شود تا مخاطب را به درک لایه های عمیق‌تری از هر دو حادثه برساند.

از جملهٔ دیگر جذابیت‌های مستند معبر :

سخنان سید حسن نصرالله در مورد پیاده‌روی اربعین،

گفتگو با جوانانی از «استرالیا، آمریکا و کانادا» که در این پیاده‌روی شرکت کرده‌اند،

تصاویر کمتر دیده شده از دفاع مقدس 

مستند 30 دقیقه‌ای « معبر » به کارگردانی «محمد کرم‌زاده» ساخته شده است 

.

ویدیو : مستند معبر ( پیاده روی اربعین )

تماشا ویدیو در روشنگری

[box type=”download” align=”” class=”” width=””]

دانلود مستند معبر درباره پیاده روی اربعین

کیفیت متوسط (حجم 301 مگابایت) | دریافت از سرویس دهنده ایران | دریافت از سرویس دهنده اروپا

کیفیت پایین (حجم 53 مگابایت)  | دریافت از سرویس دهنده ایران | دریافت از سرویس دهنده اروپا

[/box]

دسته‌ها
حجاب و عفاف

حریم من حجاب من در استخدام [بخش چهارم]

حریم من حجاب من در استخدام
حریم من حجاب من در استخدام

حریم من حجاب من در استخدام [بخش چهارم]

دانلود صوت

شرط و شروط عجیب برخی شرکت‌های خصوصی در جذب و استخدام منشی و کارمند، سال‌هاست که در جامعه ما به یک رسم متداول اما غلط تبدیل شده. چاپ یک آگهی استخدام منشی با روابط عمومی بالا! در یکی از روزنامه‌های پرتیراژ و بعد هم زنگ تلفن که یکی پس از دیگری به صدا درمی‌آید و صف دختران جوان جویای کار. موقعیتی که بعضی‌ها را مجاب می‌کند برای به دست آوردن موقعیت شغلی از جاذبه‌های زنانه‌شان استفاده کنند و…

اما خیلی از دختران و زنان جوان هم هستند که در چنین موقعیت‌هایی از اعتقادات و بایدونبایدهایشان کوتاه نمی‌آیند و تسلیم بهانه‌هایی مثل نیاز به شغل نمی‌شوند.

آنان خوب می‌دانند که تمام موقعیت‌هایی که خدا بر سر راهشان قرار می‌دهد چیزی جز یک امتحان نیست. یک دوربین مخفی که خود خدا طراحی کرده تا رفتار آن‌ها را در آن موقعیت رصد کند و توی کارنامه‌شان ثبت کند.

پیشنهاد 

از خلوت با جنس مخالف در هر جایی بپرهیزید.

با جنس مخالف، جدی و متکبرانه برخورد کنید.

از موضع بی‌نیازی و استغنا برخورد کنید.

این هم دلیل 

در قرآن مجید آمده است که:

فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ وَ قُلْنَ قَوْلاً مَّعْرُوفا.

پس به‌گونه‌ای هوس‌انگیز (با ناز و نرمی) سخن نگویید که بیماردلان در شما طمع نکنند و به شایستگی سخن بگویید.

سوره احزاب، آیه ۳۲

منبع متن : محتوا نشر

منبع عکس : کانال جنبش من حجاب را دوست دارم

دسته‌ها
کیوسک

سوابق آیت الله مصباح یزدی در مبارزه با رژیم پهلوی

سوابق آیت الله مصباح یزدی در مبارزه با رژیم پهلوی
سوابق آیت الله مصباح یزدی در مبارزه با رژیم پهلوی

 

تاریخ معاصر کشور ایران، به خصوص از آغاز نهضت اسلامی به رهبری امام خمینی(ره) منشاء تحولات بسیاری در داخل و خارج از ایران قرار گرفت و این تاریخ توانست هم درس عبرت و هم الگویی مناسب برای همه عدالت‌خواهان و مردمان آزاده در سراسر دنیا باشد تا به وسیله آن بتوانند موجی از “بیداری اسلامی” را در منطقه به راه بیندازند و رفته‌رفته شاهد افول هژمونی امپریالیست در منطقه باشیم.

 

بر همین اساس حفاظت و حراست از تاریخ انقلاب اسلامی و جلوگیری از تحریف آن از جمله مسائل مهمی است که بر اساس فرمان امام خمینی (ره) به مرکز اسناد انقلاب اسلامی محول شده است. از این رو، مرکز اسناد انقلاب اسلامی نیز سعی دارد در صورتی که شبهاتی در خصوص تاریخ انقلاب مطرح می‌شود با ارائه اسناد، شواهد و قرائن تاریخی پاسخ دهد تا روایت تاریخ انقلاب اسلامی دست‌خوش تحریف جریان‌ها نشود.

 

اخیرا نیز از سوی برخی جریانات سیاسی شبهاتی در خصوص سوابق انقلابی علامه محمدتقی مصباح یزدی مطرح شده است و مرکز اسناد انقلاب اسلامی برای جلوگیری از تحریف تاریخ انقلاب برخی از اسناد را برای اولین بار منتشر می‌کند تا حقایق تاریخ انقلاب را به صورت شفاف نشان دهد. در ادامه همراه بنیانا باشید 

 

آیت الله محمدتقی مصباح یزدی را می‌توان یکی از روحانیون فعال در نهضت امام خمینی(ره) دانست. فعالیت‌های انقلابی او از اوایل دهه 40 با انتشار نشریات “بعثت” و “انتقام” جنبه سیاسی به خود گرفت و از اواسط این دهه وارد فاز جدیدی شد به طوری که در این سال‌ها سوءظن ساواک و نیروهای اطلاعاتی را نسبت به خود برانگیخت و چندین بار توسط عناصر اطلاعاتی بازداشت شده و مورد بازجویی قرار گرفت.

 

اما به‌رغم مراقبت‌های ویژه ساواک و حساسیت رژیم نسبت به وی، فعالیت‌های او هرگز محدود نشد؛ به طوری که در سال‌های اوج نهضت امام خمینی(ره) و روزهای منتهی به انقلاب اسلامی شاهد افزایش تحرکات انقلابی آیت الله مصباح و حضور فعال وی در نهضت اسلامی هستیم. در نوشتار پیش رو مراحل مختلف مبارزات انقلابی آیت الله مصباح یزدی از اوایل دهه 40 تا پیروزی انقلاب اسلامی مورد بررسی قرار می‌گیرد.

 

1- مبارزات انقلابی آیت الله مصباح یزدی در قالب انتشار نشریه‌های “بعثت” و “انتقام”

 

از جمله فعالیت‌های سیاسی موثر آیت الله مصباح در مبارزه با رژیم پهلوی همکاری در انتشار نشریه “بعثت” و راه‌اندازی نشریه “انتقام” بود. این دو نشریه در آن دوران بسیار سازنده و امیدبخش بودند و نقش استمراربخشی مبارزه را برعهده داشتند.

 

نخستین شماره نشریه “بعثت” به عنوان ارگان داخلی حوزه علمیه قم در آذرماه 1342 منتشر شد و آیت الله مصباح یزدی یکی از نویسندگان مطالب این نشریه بود. وی در رابطه با چگونگی همکاری خود با نشریه “بعثت” می‌گوید: «بعد از اینکه حضرت امام(ره) را به تهران بردند و مدتی تحت نظر و زندانی بودند، به این فکر افتادیم که سعی کنیم یک وسیله تکثیری فراهم کنیم و یک نشریه‌ای منتشر کنیم.

 

البته این کار ابتدا به وسیله چند نفر دیگر شروع شد که نشریه‌ای به نام بعثت را سامان دادند. ما هم به عنوان یکی از نویسندگان با آنها همکاری داشتیم. گاهی یک مقاله می‌نوشتیم و احیانا برای توزیع و تکثیرش هم یک کمک‌هایی می‌کردیم…»[1]

 

نشریه “انتقام” نیز از تاریخ 29 آذر 43 با استفاده از آیه شریفه “والله عزیز ذوانتقام”، به عنوان دومین نشریه مخفی دانشجویان حوزه علمیه، به وسیله آیت الله مصباح یزدی آغاز به کار کرد و انتشار آن تا تاریخ 15 مهر 1344 ادامه یافت و در مجموع 8 شماره از آن منتشر شد. آیه “انا من المجرمین منتقمون”  به عنوان شعار نشریه “انتقام” در صفحات ابتدایی این نشریه تکرار می‌شد.

 

حجت‌الاسلام خسروشاهی درمورد نقش آیت الله مصباح یزدی در انتشار نشریه “انتقام” می‌گوید: «این نشریه با محتوای تقریبا مشابه محتوای نشریات “بعثت” اما کمی رادیکال‌تر توسط آیت الله محمدتقی مصباح یزدی تهیه و تنظیم و تکثیر و توزیع می‌شد. در واقع استاد همه کار این نشریه را از تهیه و نوشتن مقالات و اخبار و تایپ و چاپ و حتی دسته‌بندی و توزیع، خود به تنهایی انجام می‌داد.»[2]

 

سند شماره 1: نخستین شماره نشریه انتقام - یکشنبه 29 آذر 1343
سند شماره 1: نخستین شماره نشریه انتقام – یکشنبه 29 آذر 1343

 

نشریه “انتقام” که از نام آن کینه و بغض نسبت به رژیم ستم‌شاهی مشخص بود نقش به‌سزایی در جوشش انقلابی داشت. آیت الله مسعودی خمینی درباره تاثیر این نشریه بر مبارزات انقلابی می‌گوید: «مطالب نشریه انتقام به قدری انقلابی و تند بود که الان نیز وقتی که انسان آنها را مطالعه می‌کند لرزه بر اندامش می‌افتد.»

 

وی همچنین در رابطه با مطالب انتقادی‌ای که آیت الله مصباح در این نشریه علیه دیکتاتوری محمدرضا پهلوی می‌نوشت می‌گوید: «یادم می‌آید که آیت الله مصباح مقاله‌ای در رابطه با “موسی چمبه” دیکتاتور کنگو نوشته بود و در این مقاله محمدرضا پهلوی را با او مقایسه کرده و نوشته بود: “موسی چمبه ایران را بشناسید.”»[3]

 

همچنین در اغلب صفحات این نشریه، مطالبی در حمایت از امام خمینی(ره) و نهضت اسلامی به چشم می‌خورد. چنانکه مشخص است این نشریه با هدف تبیین اندیشه‌های اسلامی به روشن ساختن راه مبارزه با استعمار خارجی و استبداد داخلی می‌پرداخت.

 

سند شماره 2: سرمقاله هفتمین شماره نشریه "انتقام" در حمایت از امام خمینی(ره) - 15 مهر 44
سند شماره 2: سرمقاله هفتمین شماره نشریه “انتقام” در حمایت از امام خمینی(ره) – 15 مهر 44

 

 

2- عضویت آیت الله مصباح در گروه انقلابی “یازده نفره”

 

در اوایل سال 1343 جمعی از علما و مدرسین حوزه علمیه قم، به منظور انسجام بخشیدن به مبارزات سیاسی، یک گروه سری موسوم به “جمعیت یازده نفره” را تشکیل دادند. اعضای این گروه تحت پوشش اصلاح حوزه تلاش می‌کردند تا مرکزیتی برای مبارزه با رژیم منحوس پهلوی به وجود بیاورند.

 

 

آیت الله مصباح یزدی یکی از اعضای این هیئت سری بود و براساس اساسنامه گروه، بخش تبلیغات “گروه سری یازده نفره” را برعهده داشت.[4] دیگر اعضای این گروه عبارت بودند از حضرت آیت الله سیدعلی خامنه‌ای و آیات علی مشکینی، عبدالرحیم شیرازی، ابراهیم امینی، احمد آذری قمی، علی قدوسی، مهدی حائری تهرانی، علی‌اکبر هاشمی‌رفسنجانی، حسینعلی منتظری و سید محمد خامنه‌ای.[5]

 

 

براساس اساسنامه 63 مادی این گروه، که با همفکری اعضاء و توسط آیت الله مصباح یزدی نوشته می‌شود، بخش تبلیغات که مسئول آن خود آیت الله مصباح بود وظایفی چون اشاعه و انتشار افکار مبارزاتی این جمعیت، مطالعه در افراد قابل عضویت، تعلیم و تربیت افکار اعضای تازه وارد، کسب اطلاع از اهداف و عقاید سایر گروه‌ها و مطالعه و اطلاع از مطالب ضد مرامی جراید، مطبوعات و رسانه‌های جمعی دیگر داشت.[6]

 

 

3- آیت الله مصباح یزدی در مبارزه با رژیم پهلوی به صورت علنی 

 

در 29 بهمن 43، جمعی از علمای حوزه علمیه قم از جمله حضرت آیت الله خامنه‌ای، هاشمی رفسنجانی، علی دوانی، ابراهیم امینی و… نامه سرگشاده‌ای خطاب به نخست‌وزیر وقت، امیرعباس هویدا نوشتند و نسبت به اوضاع نامطلوب مملکت شکایت کردند که نام آیت الله مصباح یزدی نیز در بین امضاءکنندگان این نامه دیده می‌شود.

 

در بخشی از این نامه سرگشاده آمده است: «متاسفانه در سال‌های اخیر اقداماتی برخلاف قوانین اسلام و قانون اساسی در این کشور مذهبی انجام یافته که موجبات ناراحتی عموم طبقات را فراهم آورده… خفقان، محدودیت، سانسور، تفتیش عقاید از یک طرف، شکست اقتصادیات و تصاعد هزینه کمرشکن زندگی از طرف دیگر، ملت را از پای درآورده و اگر کسی از وضع موجود اظهار نارضایتی کند، سیاهچال زندان و سپس حکم دادستانی ارتش زندگی تیره او را تیره‌تر می‌نماید.»[7]

 

علاوه بر این، اعلامیه‌ها، نامه‌ها و بیانیه‌های دیگری نیز وجود دارد که با امضای آیت الله مصباح علیه رژیم پهلوی و در حمایت از امام(ره) و انقلاب صادر شده است که از جمله مهم‌ترین آنها می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

 

  • – نامه اعتراض‌آمیز فضلا و مدرسین حوزه علمیه قم در تاریخ 8 مهر 42 به هیئت دولت نسبت به بازداشت امام(ره).
  • – نامه فضلای یزد در اسفند 43 به هویدا در اعتراض به تبعید حضرت امام(ره).
  • ـ نامه جمعی از استادان حوزه علمیه قم به هویدا در تقبیح هجوم ماموران رژیم پهلوی به حرم حضرت معصومه (س) در تاریخ 5 فروردین 44.
  • ـ نامه اساتید حوزه علمیه قم به امام خمینی(ره) در 14 خرداد 1349.
  • ـ اعلامیه اساتید و فضلا در مورد فاجعه خونین 19 دی 56 قم در تاریخ 22 دی‌ماه همان سال.
  • ـ اعلامیه حادثه کشتار یزد در 16 فروردین 57.
  • ـ اعلامیه درباره اوضاع اسفبار ایران در تاریخ 25 فروردین 57.
  • ـ نامه جمعی از استادان حوزه علمیه قم به رئیس جمهور فرانسه در حمایت از امام خمینی(ره) در آذرماه 57.[8]

 

سند شماره 3: نامه سرگشاده جمعی از علمای حوزه علمیه قم به هویدا در بهمن 43 که نام آیت الله مصباح نیز در میان امضا کنندگان آن مشاهده می‌شود
سند شماره 3: نامه سرگشاده جمعی از علمای حوزه علمیه قم به هویدا در بهمن 43 که نام آیت الله مصباح نیز در میان امضا کنندگان آن مشاهده می‌شود

 

 

4- دبیری آیت الله مصباح یزدی بر گروه ولایت در سال‌های 41 و 42

 

با توجه به اینکه هر حرکت و اقدام سیاسی نیازمند پشتوانه عمیق فکری و ایدئولوژیکی است، یکی از مسائل مهمی که می‌بایست در مبارزه با رژیم محمدرضا پهلوی مد نظر قرار می‌گرفت طرح حکومت اسلامی به عنوان آلترناتیو رژیم پهلوی بود؛ لذا جمعی از بزرگان حوزه با محوریت شهید بهشتی در سال‌های 41 و 42 با تشکیل گروهی به نام “ولایت” به تحقیق علمی در رابطه با این موضوع می‌پردازند که دبیری این گروه را آیت الله مصباح برعهده دارد.

 

 

آیت الله مصباح یزدی درمورد نحوه فعالیت این گروه می‌گوید: «از جمله کارهایی که در سال‌های 41 و 42 با ابتکار شهید بهشتی آغاز شد تشکیل گروهی از بین شخصیت‌های معروف از جمله آقای هاشمی رفسنجانی و مرحوم شهید قدوسی بود. اسم این گروه را “ولایت” گذاشته بودند، برای اینکه اسم حساسیت‌برانگیزی نباشد و به اصطلاح دستگاه را خام کنند.

 

معنای ولایت هم حکومت بود، همین که امروز به آن “ولایت فقیه” می‌گوییم. محور بحث، حکومت اسلامی بود و طرحی برای تحقیق در مسائل حکومتی تهیه شده بود. حتی وقتی شهید بهشتی بعد از جریان قتل منصور به آلمان رفتند باز ما این کار را اینجا ادامه دادیم و با جذب افراد دیگری توانستیم هزاران برگه فیش در زمینه حکومت اسلامی تهیه کنیم.»[9

 

5- فعالیت‌های سیاسی آیت الله مصباح یزدی در سال 43

 

در حدود سال 1343،  در حوزه علمیه قم مجمعی به نام “مجمع علمی نجات نسل جوان” شکل گرفت که بنا بر گزارش ساواک اعضای آن «با عده‌ای از عناصر مذهبی در تهران مانند محمدتقی فلسفی» تماس داشتند. چنان که از گزارش‌های ساواک به دست می‌آید یکی از اهداف اعضای این مجمع آگاه‌سازی مردم در مورد لفظ موهوم اعطای آزادی به زنان بود که از اوایل دهه چهل در دستور کار رژیم پهلوی قرار گرفته بود.

 

در همین رابطه گزارشگر ناشناخته ساواک چنین گزارش می‌دهد: «یکی از هدف‌های عمده این مجمع [مجمع علمی نجات نسل جوان] مبارزه با حقوق اعطائی به بانوان ایران می‌باشد و در سایر هدف‌هایش نیز علی‌رغم نامی که برای مجمع مذکور انتخاب کرده‌اند بیشتر جنبه سیاسی دارند.» همین گزارش اعضای این مجمع را اینگونه معرفی می‌کند: «برخی از اعضای مجمع نامبرده محمد مفتح و محمدرضا صالحی فرزند حاج شیخ علی اصغر صالحی، امام جمعه کرمان و سید هادی خسروشاهی و سید غلامرضا سعیدی، یکی از اعضاء موثر جمعیت مکتب تشیع در تهران و محمدتقی مصباح می‌باشند.»[10]

 

سند شماره 4: گزارش ساواک درمورد فعالیت‌های سیاسی آیت الله مصباح یزدی در سال 1343
سند شماره 4: گزارش ساواک درمورد فعالیت‌های سیاسی آیت الله مصباح یزدی در سال 1343

 

 

6- دستور دستگیری آیت الله مصباح یزدی از سوی ساواک در سال 45

 

در اواسط دهه چهل، ساواک با آگاهی از فعالیت‌های انقلابی آیت الله مصباح یزدی، دستگیری او را در دستور کار خود قرار می‌دهد. بر همین اساس در تاریخ 5 خرداد 1345، ساواک قم دستور می‌گیرد که آیت الله مصباح را دستگیر کرده و به مرکز اعزام کند.

 

سند شماره 5 : دستور ساواک مبنی بر دستگیر کردن آیت الله مصباح یزدی در 5 خرداد 45
سند شماره 5 : دستور ساواک مبنی بر دستگیر کردن آیت الله مصباح یزدی در 5 خرداد 45

 

 

در چنین شرایطی آیت الله مصباح یزدی که از چندی پیش متوجه حساسیت ساواک نسبت به خودش شده بود به روستایی به نام “فیض‌آباد” در حوالی آشتیان رفته و پس از دو هفته به سمت یزد حرکت می‌کند تا در آنجا مخفی شود. از همین رو ساواک تهران در تاریخ 1345/3/21 حکم دستگیری آیت الله مصباح را به ساواک اصفهان صادر کرده و دستور می‌دهد: «محمدتقی مصباح یزدی روحانی مقیم قم را که فعلا تحت تعقیب و متواری و به یزد عزیمت نموده [به] وسیله شهربانی محل دستگیر و اعزام دارند. ضمنا آدرس محل سکونت وی در یزد در دست نمی‌باشد.»[11]

 

سند شماره 6: دستور ساواک مرکز مبنی بر دستگیری آیت الله مصباح یزدی در 21 خرداد 45
سند شماره 6: دستور ساواک مرکز مبنی بر دستگیری آیت الله مصباح یزدی در 21 خرداد 45

 

 

در حالی ساواک اصفهان مسئول دستگیری و اعزام آیت الله مصباح یزدی به تهران می‌شود که وی از یزد خارج شده و راهی تهران شده بود. بنابراین این تعقیب و گریز همچنان ادامه می‌یابد. براساس اسناد ساواک، در تاریخ 5 تیرماه 1345، ساواک تهران درباره آیت الله مصباح یزدی چنین دستور می‌دهد:

 

«از: اداره کل سوم

 

به: ریاست ساواک تهران

 

 درباره: محمد تقی مصباح یزدی

 

نامبرده بالا که از روحانیون مقیم شهرستان قم می‌باشد به علت یک‌رشته فعالیت‌های مضره که مرتکب گردیده تحت تعقیب می‌باشد. به ساواک قم اعلام گردیده بود که مشارالیه را دستگیر و به مرکز اعزام دارند؛ پاسخ حاکی از آن بود که یاد شده به شهرستان یزد عزیمت نموده است.

لذا مراتب به ساواک اصفهان اعلام ولی ساواک مزبور اعلام داشته که این شخص در تهران نزد برادرش محمدمهدی مصباح یزدی که در شرکت تولید دارو کار می‌کند اقامت دارد. علیهذا خواهشمند است دستور فرمائید با مراجعه به آدرس فوق نامبرده را دستگیر و نتیجه را سریعا اعلام نمایند.

 

مدیر کل اداره سوم-مقدم.»[12]

 

سند شماره 7 : دستور دستگیری آیت الله مصباح در تاریخ 5 تیرماه 45
سند شماره 7 : دستور دستگیری آیت الله مصباح در تاریخ 5 تیرماه 45

 

 

7- فعالیت‌های انقلابی آیت الله مصباح یزدی در سال 47

 

در بهار سال 1347 بار دیگر ساواک نسبت به فعالیت‌های آیت الله مصباح یزدی حساس شده و طی گزارشی در 15 خرداد همان سال، پیرو گزارش های قبلی خود اعلام می‌کند:

 

«درباره: محمد تقی مصباح یزدی

 

نامبرده بالا جزو شبکه‌ای بوده که در موقع تحویل سال 45 مبادرت به توزیع اعلامیه‌ای تحت عنوان “اعلام خطر” در شهرستان قم نموده و به همین جهت تحت تعقیب قرار گرفته و با وجود اینکه تاکنون مکاتباتی درمورد اخذ اطلاعات وی راجع به شبکه مزبور و اساسنامه آن با آن ساواک به عمل آمده نتیجه مثبتی حاصل نشده است.

علیهذا با ایفاد سه برگ فتوکپی نامه‌ای که مشارالیه چند سال پیش جهت آیت الله خمینی ارسال داشته و طی آن صریحا از دولت انتقاد نموده، خواهشمند است دستور فرمایید مشارالیه را احضار و کلیه اطلاعات وی را پیرامون شبکه مذکور و نحوه فعالیت اعضای آن و اساسنامه تنظیمی اخذ و نتیجه را ضمن ارسال بیوگرافی ملصق به عکس نامبرده اعلام دارند.

ضمنا چون افرادی از قبیل شخص فوق با داشتن عقاید افراطی و افکار ماجراجویانه پس از ازهم پاشیدگی جلسات و شبکه آنان مجددا در نقاط دیگر فعالیت مضره خود را با افراد جدیدی آغاز خواهند کرد لذا ضروری است اعمال و رفتار آنان از جمله مشارالیه دقیقا تحت مراقبت قرار گیرد و گزارش‌های مکتسبه را به مرکز ارسال دارند.»[13]

 

سند شماره 8: گزارش ساواک درمورد فعالیت‌های انقلابی آیت الله مصباح و ارتباط او با امام خمینی(ره) در خردادماه 47
سند شماره 8: گزارش ساواک درمورد فعالیت‌های انقلابی آیت الله مصباح و ارتباط او با امام خمینی(ره) در خردادماه 47

 

 

جریان از آن قرار بود که آیت الله مصباح طی نامه‌ای که به امام خمینی(ره) ارسال می‌کند، مطالبی تندی را علیه رژیم پهلوی می‌نویسد و اطلاعاتی را درمورد وضعیت نهضت اسلامی به گوش ایشان می‌رساند. همین نامه به دست ساواک می‌افتد و بار دیگر تعقیب و بازجویی از وی در دستور ساواک قرار می‌گیرد.

 

به هرحال پس از مدتی ساواک موفق به دستگیری آیت الله مصباح شده و او را مورد بازجویی قرار می‌دهد اما چون به نتیجه مورد نظر خود نمی‌رسند وی را آزاد می‌کنند. در واقع آیت الله مصباح در این بازجویی با ارائه اطلاعات ناقص و یا سوخته، ساواک را سردرگم می‌کند. خود وی در این رابطه می‌گوید: «در بازجویی در پاسخ به این سوال که با چه کسانی ارتباط داشتم از دو گروه اسم بردم؛ یک عده از اشخاصی که هیچ ارتباطی با مسائل سیاسی نداشتند و یک عده هم از افرادی که مورد نظر بودند و حدس می‌زدم که اینها می‌دانند و ارتباط ما را با آنها کشف کرده‌اند…»[14]

 

به هرحال، ساواک قم پس از بازجویی از آیت الله مصباح یزدی وی را تحت مراقبت قرار می‌دهد و رفت و آمدهای او را کنترل می‌کند.

 

8- مبارزات انقلابی آیت الله مصباح یزدی در سال‌های منتهی به انقلاب اسلامی

 

در سال‌های منتهی به انقلاب اسلامی نیز همچون سال‌های قبل شاهد فعالیت‌های انقلابی آیت الله مصباح یزدی هستیم. به عنوان مثال در یکی از گزارش‌های ساواک درمورد مبارزات انقلابی آیت الله مصباح یزدی به “ارسال اعلامیه از قم به تهران” توسط او اشاره شده و آمده است:

 

«اخیرا شخصی به نام مصباح که قبلا مدیر مدرسه حقانی بوده تعداد شش برگ اعلامیه به امضاء روحانیون مبارز ایران جهت یکی از دوستانش به تهران ارسال داشته است و خواسته که اعلامیه‌های مذکور در تهران تکثیر و توزیع گردد.»

 

سند شماره 9: گزارش ساواک درمورد فعالیت‌های مبارزاتی آیت الله مصباح یزدی در 30 آبان 1356
سند شماره 9: گزارش ساواک درمورد فعالیت‌های مبارزاتی آیت الله مصباح یزدی در 30 آبان 1356

 

این سند که متعلق به آبان‌ماه 1356 است حکایت از مبارزات انقلابی آیت الله مصباح یزدی در دوران اوج انقلاب اسلامی دارد. در ادامه همین گزارش، ساواک دستور می‌دهد که: «جهت اطلاع و شناسایی مصباح و روشن نمودن نحوه فعالیت و تمایلات سیاسی وی و اعلام نتیجه» اقدام شود.[15] بدین ترتیب بار دیگر ساواک تحقیقات خود را بر روی اقدامات و فعالیت‌های آیت الله مصباح متمرکز می‌کند.

 

سند شماره 10: دستور ساواک مبنی بر شناسایی و کسب اطلاعات درمورد سوابق آیت الله مصباح یزدی در 13 دی ماه 1356
سند شماره 10: دستور ساواک مبنی بر شناسایی و کسب اطلاعات درمورد سوابق آیت الله مصباح یزدی در 13 دی ماه 1356

 

 

 

سند شماره 11: گزارش ساواک درمورد آیت الله مصباح یزدی در 24 دی 56
سند شماره 11: گزارش ساواک درمورد آیت الله مصباح یزدی در 24 دی 56

 

در فروردین 57 باز هم شاهد همراهی آیت الله مصباح با روحانیون مبارز و انقلابی هستیم؛ وی در روزهای اوج نهضت امام خمینی(ره) نیز در کنار دیگر روحانیون علیه رژیم منحوس پهلوی مبارزه می‌کرد.

 

در روز 10 فروردین 57 آیت الله صدوقی مردم یزد را به تعطیل عمومی و اجتماع در مسجد جامع شهر یزد دعوت کرد و در یک سخنرانی خواستار بازگشت امام خمینی(ره) از تبعید و سرنگونی رژیم محمدرضا شد. در پایان مراسم مردم به خیابان‌ها ریخته و تظاهراتی علیه رژیم انجام دادند که با حمله ماموران به خاک و خون کشیده شد.

 

پس از این حادثه خونین، علما و فضلای قم در نامه‌ای، به شدت این حمله را محکوم کردند. در این مکتوب، نام آیت الله مصباح یزدی در کنار اشخاصی چون شهید مطهری و آیت الله علی مشکینی دیده می‌شود. علما طی این نامه ضمن محکوم کردن این کشتار، مردم را به استقامت و ادامه مبارزه دعوت کردند.[16]

 

 

 

پی نوشت ها ومنابع:

1- گفتمان مصباح، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص 88.

2- اسناد نهضت اسلامی(نشریه انتقام)، جلد دوم، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص 15.

3- گفتمان مصباح، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی ، ص 94.

4- جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، جلد اول، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی،ص 149.

5- خاطرات آیت الله سید محمد خامنه‌ای، جلد اول، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص 201.

6- گفتمان مصباح، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی ، صص 127-124.

7- خاطرات هاشمی رفسنجانی، جلد اول، تهران: دفتر نشر معارف انقلاب، صص 461- 463.

8- اسناد انقلاب اسلامی، جلد سوم، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، صص 106، 163، 222، 239، 268، 272، 479.

9- گفتمان مصباح، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص 109.

10- پیشین، ص 992.

11- آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، کد بازیابی: 5784، سند شماره 8.

12- آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، کدبازیابی: 5784، سند شماره 11.

13- آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، کدبازیابی: 5784، سند شماره 18.

14- گفتمان مصباح، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص 138.

15- آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، کدبازیابی: 5784، سند شماره 54.

16- انقلاب اسلامی در یزد، جلد دوم، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص 70

 

منبع : سایت مرکز اسناد انقلاب اسلامی

دسته‌ها
کیوسک

سروده جدید خانم سارا جلوداریان با نام عطش [تکیه بنیانا]

photo_2016-10-02_20-53-57

سارا جلوداریان از شاعران کشورمان در آستانه ماه محرم سروده‌ای با عنوان «عطش» را در اختیار خبرگزاری ها قرار داده است.

به گزارش بنیانا ، سارا جلوداریان در آستانه ماه محرم سروده‌ای در قالب مثنوی با عنوان «عطش» برای واقعه جانگداز کربلا سروده است.

 

 

شعر عطش …. سروده جدید خانم سارا جلوداریان 

 

باز هم کوچه و بازار، پر از غم شده است

بر سر و سینه بکوبید، محرّم شده است

 

 

هر طرف می‌نگرم بوی عطش می‌آید

غیرت آب از آنسوی عطش می‌آید

 

 

از محرّم چه بگویم، سخنم گویا نیست

از محرّم چه بخوانم، غزلم شیوا نیست

 

 

از محرّم چه بگویم، جگرم خون شده است

آه، انگار جهان نیز دگرگون شده است

 

 

من کی ام؟ ذرهٔ ناچیز سر راه حسین

ای خوشا بوسه نشاندن به گلوگاه حسین

 

 

من کی‌ام؟ گرد و غبار لب درگاه حسین

من کی‌ام؟ شاعر گمنام هواخواه حسین

 

 

از قلم، معجزهٔ تازه‌تری می‌خواهم

شعر سوزان  شدید الاثری می‌خواهم

 

 

روضه خوانان! گره از عقده ما باز کنید

دم بگیرید و همه مرثیه آغاز کنید

 

 

دم بگیرید و بگریید، شب عاشوراست

شب غربت، شب طوفان، شب مردان خداست

 

 

روح ما راهی بین الحرمین است، فقط

جان ما پیشکش عشق حسین است، فقط

 

 

قصه آغاز شد و سنگ به هق هق افتاد

آتش فاجعه در جان خلائق افتاد

 

 

شاهزاده علی اکبر که به میدان آمد

مثل یک سرو سرافراز خرامان آمد

 

 

همه مبهوت جوانمردی و رزم آوری اش

همه دلباختهٔ  معرفت حیدری اش

 

 

عطر فردوس و نفسهای مسیحایی داشت

خوی پیغمبری و جذبهٔ لیلایی داشت

 

 

ناگهان، همهمه در پردهٔ افلاک افتاد

پیکر پاک علی اکبر، برخاک افتاد

 

 

از جگر گوشهٔ لیلا چه بگویم، سخت است …

دیگر از آن قد و بالا چه بگویم، سخت است …

 

 

قاسم بن الحسن از دشت جنون می آمد

با لب تشنه و آغشته به خون می آمد

 

 

نوجوان بود ولی سینهٔ دریایی داشت

قامت کوچک و تدبیر صف آرایی داشت

نوجوان بود ولی جام ولایت نوشید

عاقبت شربت شیرین شهادت نوشید

 

 

نوبت کودک شش ماهه، علی اصغر شد

حیف از آن غنچه که با تیر جفا، پرپر شد

 

 

ساقی تشنه لبان، مشک به دندان  آمد

مثل یک ماه جهانتاب رجزخوان آمد

 

 

کاش جاروکش آن صحن و سرایت بشوم

کاش «یا حضرت عباس» فدایت بشوم

 

 

لحظه ای که علم از دوش علمدار افتاد

کوه محنت به دل قافله  سالار افتاد

 

 

وای از قافله سالار و تن بی کفنش

وای از گودی گودال و سر بی بدنش

 

 

از جگرپارهٔ زهرا چه بگویم ، سخت است …

از عزیز دل مولا چه بگویم، سخت است …

 

 

بعد از آن، قوم نبی را به اسارت بردند

هرچه از اهل حرم بود به غارت بردند

 

 

کنج تاریک خرابه،گل سرخی خفته

وای از درد یتیمی و غم ناگفته…

 

 

بیرق افتاد ولی زینب کبرا برخاست

با همان خطبهٔ معروفش از جا برخاست

گرچه از داغ برادر،کمرش خم شده بود

آخرین فرصت پیکار،فراهم شده بود

 

***

کربلا هرچه بخواهیم، به ما خواهد داد

کربلا حاجت ما را به خدا خواهد داد

 

 

.

منبع : خبرگزاری فارس