هنگامی که یک دهه قبل بیبیسی فارسی برای تاثیرگذاری مستقیم بر افکار عمومی ایران راهاندازی شد، مسعود بهنود تقریبا سرشناسترین چهره این تلویزیون بود.
بهنود به واسطه سابقه زیادش در مطبوعات ایران چهره شناخته شدهای بود و این اعتبار بزرگی برای یک رسانه تازه تاسیس بود چه اینکه مسعود بهنود در دوره اصلاحات هم در روزنامههای داخلی کشور مطلب مینوشت و حالا شده بود یکی از عوامل اصلی این رسانه تازه تاسیس.
هر چند حضور مسعود بهنود در بیبیسی فارسی به یک برنامه دیدبان منتهی شد اما تاثیر این برنامه در حمایت و پشتیبابی پیاده نظام آن در داخل مطبوعات ایران بسیار زیاد بود و خطمشی آن راه را برای عناصر داخلی آن روشن میکرد هرچند این تنها تاثیر مسعود بهنود نبود و وی قطعا در سیاستگذاریهای بیبیسی فارسی نقش موثری ایفا کرده است.
هر چند مسعود بهنود سعی میکرد ژست خود را در برنامه بهعنوان یک تحلیلگر بیطرف حفظ کند اما دقیقا در بزنگاهها همگام و هم خط با این رسانه ملکه، ایفای نقش میکرد.
با این حال هفته گذشته بود که اعلام شد برنامه دیدبان با حضور مسعود بهنود به انتها رسیده است و وی دیگر در تلویزیون بیبیسی فارسی حضور نخواهد داشت ولی همچنان در رادیو فارسی این رسانه به معرفی کتاب خواهد پرداخت.
اتفاقی که به نظر میرسد بیارتباط با حوادث ترور شهید قاسم سلیمانی و موضعگیریهای مسعود بهنود پیرامون این ماجرا نباشد.
پس از ترور ناجوانمردانه سردار شهید سپهبد قاسم سلیمانی، مسعود بهنود در برنامه خود و در بررسی مطبوعات ایران، از واژه «ترور» استفاده کرده و با نمایش صفحات اول روزنامههای کشور که در تیتر یک خود، تشییع باشکوه سردار سلیمانی را به تصویر کشیده بودند، چارهای جز تحسین ملت ایران نداشت. [جزئیات بیشتر درباره شهادت سپهبد سلیمانی]
او در صفحه شخصی خود در توییتر بیمحاباتر عمل کرد و مطالبی را بارگذاری میکرد که رسماً با محتوایی که بیبیسیفارسی ارائه میداد تناقض داشت.
بیبیسی فارسی در مطالب خود به ترور سردار سلیمانی مشروعیت میداد ولی مسعود بهنود اینگونه توییت میزد: « ترور #قاسم_سلیمانی خواهید دید که در سرنوشت #ایران و منطقه تاثیری بزرگ خواهد گذاشت. #ترامپ که زنگ تفریح تاریخ است، اما در سرنوشت او هم اثر خواهد داشت» بهنود در اقدامی جالب مطالب همدلانه در تأیید سردار سلیمانی را بازنشر میداد.
این عنصر فعال در بیبیسی فارسی کسانی را در شهادت سردار سلیمانی به ابراز خوشحالی پرداخته بودند را نیز سرزنش کرد که چرا در شهادت یک قهرمان اینگونه خوشحال هستند: «چگونه است حال کسانی که مدعی سیاستشناسی، سیاستورزی و ایرانیدوستی هستند، و از این فرصت استفاده نمیکنند تا همراهی خود را با اکثریت مردم نشان دهند. خوشحالی برای ترور قاسم سلیمانی، بند نازک میان این گروهها را با مردم میبرد. با بیشناسنامهها نیستم، آنها حسابشان جداست. من و شما در هر شهری زندگی میکنیم در مهمترین میدانش، مجسمه یک قهرمان نظامی است که بیرون از مرزهای آن کشور جنگیده. ناپلئون در فرانسه، ژنرال ولینگتون (یا چرچیل) در بریتانیا، اول آن مجسمهها را بشکنید. بعد، فکر درس دادن به جامعه بشری را از سر بیرون کنند. بزرگتر از ما نتوانستند.»
وی در این مورد خاص هم با بازنشر توییتهایی که معترض خوشحالی ضدانقلاب از شهادت سردار سلیمانی بودند را خط خود در این جریان مشخص کرد.
جالبتر اینجا در هنگامی که اقدامات ترامپ سایه جنگ بر منطقه را انداخته بود وی اینگونه مخالفتش را نشان داد: « تاریخ میگوید هیچ جنگی برای حق و باطل، یا آزادی و استقلال، در جهان رخ نداده است، ظاهرشان این است. جنگها بر سر قدرت است، اما میلیونها و شاید میلیاردها انسانی که برای آزادی و حق جان دادند، همه در سودای زندگی بهتر و مرفهتر قربانی شدهاند. هیچ گربهای برای رضای خدا، موش نمیگیرد.»
هر چند مسعود بهنود در این ماجرا هم اظهارنظرهای سیاسی خود علیه جمهوری اسلامی را ادامه میداد اما اقدامات ترامپ حتی او را نیز عصبانی کرده بود و علیه وی نیز توییت میکرد: « در دو سه روز چقدر هواداران موطلایی خفیف شدند. اولش سانسور اینستاگرام که به متن هم کشید، دیگری تهدید به بمباران مراکز فرهنگی ایران. فیلمی از خانه او وجود دارد که همه چیز در آنجا طلا -یا طلانما- است، از توالت تا ماهوت پاککن. یک تابلو و مجسمه یا یک اثر هنری آنجا نیست.»
بعد از ماجرای سقوط هواپیمای اوکراینی و قبل از پذیرش خطای انسانی پدافند ایران و در اوج حمله و هجمههای رسانههای غربی از جمله همین بیبیسی فارسی، مسعود بهنود با آنان همصدا نشد: «هنوز هیچ یقینی وجود ندارد. حتی موطلایی هم با کرشمه و تردید خبر را داد، بعد از آن هم کسی تأیید قطعی نکرده احتمال برخورد موشک به هواپیمای مسافری را. در عجبم این «فعالان سیاسی» و «ایراندوستان» و «آزادیخواهان» از کجا هم علت حادثه، هم مسوولان آن را شناسایی کردند!»
با این حال بعد از پذیرفتن مسوولیت حادثه توسط ایران، مسعود بهنود هم به همان حالت سابق برگشت و شد همان بهنود گذشته اما اینها باعث نشد که مواضع آن چند روز وی از چشم مسوولان این رسانه وابسته به دربار سلطنتی انگلیس مخفی بماند.
ساز ناکوک مسعود بهنود در آن یک هفته اولین تبعاتش این بود که برنامه دیدبان وی تعطیل شود و تنها حضور وی در این شبکه به رادیو محدود شود.
همین محروم کردن وی از آنتن تصویری بیبیسیفارسی شاید تبعات بعدتری هم برای وی داشته باشد.
از مدتها قبل خبر میرسید که این عنصر باسابقه مطبوعاتی دیگر آن ارج و قرب گذشته را نزد مسوولان این رسانه ندارد و این مسأله هم مزید بر علت شد که مسعود بهنود به راحتی از آنتن آن حذف شود. حذفی که شاید مقدمهاش حذف کامل وی از رسانه بیبیسی فارسی باشد؛ تا آن روز باید به انتظار نشست.
گزارش از اکبر ریحانی – روزنامه صبح نو – شماره 872
در ادامه بخوانید »