دسته‌ها
گفت‌وگو

کارگردان از لاک جیغ تا خدا : برای تبلیغ حجاب بهتر است درباره‌اش حرف نزنیم!

«از لاک جیغ تاخدا» عنوان برنامه ای با محوریت «تحول در حجاب» از صداوسیماست که توانسته جایگاه خوبی را بین مخاطبان داشته باشد. به بهانه روز عفاف و حجاب با تهیه کننده این برنامه گفتگو کردیم:

ترویج حجاب و برنامه‌سازی در این حوزه همواره یکی از دغدغه‌های مهم مسئولان کشور بوده است. دغدغه‌ای که هیچ‌گاه به یک برنامه و راهکار درست منجر نشد و هرساله شاهد حضور برنامه‌سازی‌ها و مراسم‌هایی در تضاد با این حکم شرعی خداوند بوده‌ایم.

دغدغه عفاف و حجاب از سوی مسئولان هر بار به شکل‌های مختلفی به‌صورت عمومی مطرح می‌شود. از نمایش عکس‌های افراد بدحجاب در مجلس شورای اسلامی تا تشکیل گروه امنیت اخلاقی نامحسوس که هر بار با حواشی فراوانی روبرو بوده است.

همه این‌ها در حالی است که هرساله این معضل عمیق‌تر می‌شود تا این سؤال بارها و بارها تکرار شود که به‌راستی برای ترویج فرهنگ عفاف و حجاب چه‌کاری باید انجام داد؟

 

در میان برنامه‌های مختلف و پرخرج تلویزیون در موضوعات گوناگون یکی دو سال اخیر برنامه‌ای با عنوان «از لاک جیغ تا خدا» از شبکه دوم سیما روی آنتن رفت که شاید بتوان از آن به‌عنوان اولین نمونه‌های موفق و تماشاگرپسند رسانه ملی در حوزه حجاب نام برد.

 

برنامه ۲۰ دقیقه‌ای که در هر قسمت از آن مخاطبان با فردی مواجه می‌شوند که حجاب برایش با یک تحول درونی آغازشده است و می‌خواهد حالا قصه‌اش را با مخاطبان در میان بگذارد.

کارگردان از لاک جیغ تا خدا
کارگردان از لاک جیغ تا خدا

در ادامه مطلب متن گفت وگوی صریح و صادقانه با آقای هاشم تفکری بافقی به عنوان کارگردان از لاک جیغ تا خدا را می خوانیم 

 

به اسلام بی‌اعتقاد شده بودم

 

هاشم تفکری بافقی را بسیاری از وبگردهای دهه شصتی بانام «هاشم بافقی» می‌شناسند و با رپ‌هایش خاطره دارند. همان رپ خوان تازه‌کاری که در بحبوحه اتفاقات ۸۸ رپ‌های متفاوت و انقلابی از خودش منتشر کرد که در آن دوران باعث شهرتش میان وب‌گردهای مجازی شد؛ اما زندگی او مثل کاراکترها و سوژه‌های برنامه‌اش دچار تحولات زیادی بوده است: «من یک آدم به‌شدت شرور، دعوایی و حسابی دخترباز بودم. حالا فکر کنید هر چیز عجیب‌وغریبی که یک جوان می‌خواهد داشته باشد.

 

از مدل عجیب ریش تا یقه‌باز و گردنبندی که گردنم انداخته بودم. در چنین فضایی نسبت به اسلام هم بغض زیادی داشتم این بغض دلیل هم داشت. چون تا آن زمان که من می‌فهمیدم و درک می‌کردم دو رئیس‌جمهور دیده بودم که هر دو روحانی بودند و من این دو را نماد اسلام می‌دیدم. در زندگی ما هم اگر فقر کم بود اما این فقر را به‌خوبی در زندگی اطرافیانم حس کرده بودم.

 

من حضور دختران فاحشه را در همسایگی‌مان دیده بودم و همه این‌ها باعث شده بود از اسلام بیزار باشم چون همه را نتیجه اسلام می‌دیدم. در زمان شانزده هفده‌سالگی من مردی پیدا شد که حرف از عدالت زد و خواست رئیس‌جمهور شود. خیلی پیگیرش شدم من و همه آدم‌هایی مثل من او را در وهله اول در قامت عدالت‌خواهی شناختیم که می‌خواست جلوی کسانی بایستد که من به دلیل فقر سیاسی که داشتم آن‌ها را نماد اسلام می‌دیدم.

 

به همین دلیل فکر می‌کردم اگر او حرف از عدالت می‌زند پس در اسلام عدالت وجود ندارد. همین موضوع باعث شد من به حرف‌های جدیدی که می‌زد مثل امام زمان و خیلی چیزهای دیگر فکر کنم؛ اما ضربه آخر را مستند «امام روح‌الله» که لبنانی‌ها ساخته بودند به من زد. در ۱۰ قسمت با یک آدم عجیب‌وغریب درگیر بودم که دیگر پای مستند ضجه می‌زدم.»

 

 

خواستم هنر بخوانم تا حرف‌هایم را به این زبان بزنم

 

ضربه آخر کار خودش را می‌کند و حالا هاشم بافقی بعد از دیدن مستند عزمش را جزم کرده تا درس بخواند و در دانشگاه در رشته هنر تحصیل کند. برای همین تمام تلاشش را می‌کند و بیش از یک سال خودش را خانه‌نشین می‌کند: «به خودم می‌گفتم می‌خواهم کاری بسازم که مثل امام روح‌الله بگیرد. من کسی بودم که ناظم مدرسه‌مان را کتک زده بودم و بعدازآن به بدترین مدرسه پاکدشت رفته بودم اما باید همه تلاشم را می‌کردم.

 

یک سال و نیم از خانه بیرون نیامدم. فکر می‌کردم جامعه مرا به گناه می‌اندازد. دوستانم را کنار گذاشتم. اگر بیرون می‌رفتم دلم می‌لرزید. من ورزش حرفه‌ای می‌کردم که به خاطر ورزش کردن نمی‌توانستم روزه‌بگیرم. همه این‌ها باعث شد که بخواهم خانه بمانم.

 

با رتبه تئاتر ۴۹۳ قبول شدم و برای مصاحبه رفتم به خاطر این مدت خانه‌نشینی ریش و موی خیلی بلندی داشتم. از من پرسیدند چرا آمدی تئاتر؟ دوست داشتی؟ گفتم نه من تئاتر دوست ندارم. گفتند حتماً دوست داشتی سینما قبول بشوی ولی نتوانستی؟ گفتم نه من از سینما هم خوشم نمی‌آید. گفتند پس از چه چیزی خوشتان می‌آید؟ گفتم من اعتقادی ندارم که باید هنر را دوست داشته باشم. من یک حرف‌هایی دارم که می‌خواهم در قالب هنر بزنم. حالا می‌خواهد تئاتر باشد. سینما باشد میکروفون باشد. 

 

 

با کارگری کردن خودم را تنبیه می‌کردم

 

حالا بعد از یک سال و نیم تحمل و خانه‌نشینی بالاخره وارد رشته تئاتر دانشگاه سوره می‌شود اما ورود به دانشگاه هم با حواشی زیادی همراه می‌شود که تا پایان ادامه دارد: «ترم اول دانشگاه باز سقوط کردم. حسابی گند زدم و خرابکاری کردم. وقتی عید شد دوباره با خودم خلوت کردم. بعدازآن تصمیم گرفتم به‌جای پوشیدن لباس‌های درست‌وحسابی، لباس‌های کهنه و گشادم را بپوشم و در دانشگاه باکسی کار نداشته باشم.

 

من لذت گناه را چشیده بودم. شما وقتی لذتی را می‌چشید سخت می‌توانید از آن دل بکنید. از سال ۸۶ تا ۸۸ حتی خودم را باکارهایی مثل کارگری در تابستان تنبیه می‌کردم. همه در دانشگاه می‌گفتند که هاشم دیوانه است. خیلی هم خوب درس و درسخوان بودم. حتی اساتید به نامی از من تعریف می‌کردند و تشویقم می‌کردند ادبیات نمایشی بخوانم.

 

خب من جامعه را خوب لمس کرده بودم فقر و فحشا را چشیده بودم؛ اما برای اینکه به خیال خودشان مرا آدم کنند برای تمرین مرا روبروی یکی از چهره‌ترین دخترهای کلاس می‌گذاشتند. در کلاس همه دست همدیگر را می‌گرفتند. من نمی‌توانستم بروم. من همه‌چیز را کنار گذاشته بودم. برای همین رفتم پاکدشت و به دانش‌آموزانی که چیزی بلد نبودند آموزش دادم. برای اولین بار تئاتر پاکدشت را در استان اول کردم؛ اما همه‌چیز این‌طور ادامه پیدا نکرد سال ۸۸ به‌یک‌باره همه‌چیز تغییر کرد. 

 

 

 

بسیج دانشگاه را به شکل دیگری دوباره راه انداختم

 

اتفاقات سیاسی و تلخ سال ۸۸ مثل همه دانشجوها بر زندگی تفکری هم تأثیر می‌گذارد تا در دانشگاه حسابی دچار مشکل شود: «من خودم را آدم حزب‌اللهی می‌دانستم وقتی دیدم در آن زمان به حزب‌اللهی‌ها ظلم می‌شود. حسابی به هم‌ریختم. بسیج دانشجویی مرا راه نداد.

 

بسیج شهری را هم دوست نداشتم. چون نگاهشان با من تفاوت داشت. بسیج دانشگاه ما ۵ نفر آقازاده داشت که اعتقاد داشتند همه‌کسانی که در این دانشگاه نفس می‌کشند کافر هستند. هیچ کاری هم نمی‌کردند. فتنه که شد اول در بسیج را بستند.

 

وقتی دیدم اوضاع خراب است یک روز رفتم آرایشگاه و خیلی صریح گفتم از ظاهر من ظاهر یک بچه بسیجی بساز. گفت دیوانه شدی؟ الکی گفتم گریم است. وارد دانشگاه که شدم همه ماتشان برد. می‌خواستند امتحانات را لغو کنند ولی من نگذاشتم و سر جلسه رفتم. می‌خواستند مرا بزنند اما من آدم کتک‌خوری نبودم. برای نظم گرفتن دانشگاه با هر مسئولی درافتادم.

 

در آخر هم دانشگاه ما تنها دانشگاهی بود در مرکز شهر بود که امتحاناتش خیلی لغو نشد. بعدازآن رفتم سازمان بسیج دانشجویی و گفتم که بسیج را تعطیل کردند. بدون هیچ سابقه‌ای رفتم و بسیج دانشگاه را گرفتم. اولین کاری هم که کردم باافتخار آن ۵ نفر را بیرون کردم و در بسیج را برای جذب همه باز کردم. حتی جلسات جناح مخالف را در آن برگزار کردم. همین‌که بچه‌ها می‌دیدند من خودم هم کارت ندارم و دنبال این حرف‌ها نیستم و در بسیج اجازه حرف زدن وجود دارد حسابی جذب شدند.

 

جو دانشگاه دوباره به سمت من برگشت. طوری که اگر کسی با حراست مشکل داشت به بسیج روی می‌آورد. رسید به‌جایی که دختر بدحجابی که در جلساتمان شرکت می‌کرد بعد از یک سال چادری شد و کلی اتفاقات مثبت افتاد. بالاخره لیسانس را به هر سختی که امکان داشت گرفتم؛ اما در دانشگاهی که رهبری نظر ویژه‌ای روی آن داشت و باید «شهید آوینی» تربیت می‌کرد اتفاقات اسفباری افتاد. حتی از من تعهد گرفتند که اگر مدرک گرفتم چیزی درباره دانشگاه نگویم. 

 

کارگردان از لاک جیغ تا خدا
کارگردان از لاک جیغ تا خدا

به خاطر رپ خوانی حسابی تکفیر شدم

 

فعالیت‌های رسانه‌ای و هنری تفکری به‌یک‌باره با رپ خوانی‌هایش میان اهالی فضای مجازی مشهور می‌شود. فعالیت‌هایی که مشابه آن پیش‌ازاین اتفاق نیفتاده بود: «وقتی دیدم سبک رپ خیلی شنونده دارد و جوان‌ها به سمت آن گرایش دارند. طی اتفاقی من که ترانه می‌گفتم دلم خواست تکست رپ بنویسم. اولین تکست رپم را نوشتم و خواندم در وبلاگم قراردادم.

 

به‌یک‌باره به‌طور عجیبی «هاشم بافقی» که هیچی نبود تبدیل به پدیده‌ای شد که مراکز امنیتی به او فکر می‌کنند. حتی تصور می‌کنند که شاید منافق باشد. من می‌خواستم رپ انقلابی را راه بیندازم. ولی از هر دو طرف حسابی تکفیر شدم. تکفیری که در بیست‌سالگی فشار زیادی را به من وارد کرد.

 

یک روز کسی آمد و برایم پیام گذاشت که من کمکت می‌کنم اما فعلاً رپ نخوان. گفت حزب‌الله خواننده ندارد بیا باهم در این حوزه کارکنیم. خب من هم تحریک شدم و قبول کردم. بعدازاینکه یک ماه باهم جلو رفتیم دیدم نمی‌توانم آدم کسی باشم و بیرون آمدم. بعدازآن با وحید یامین پور آشنا شدم. قرار شد تیتراژ برنامه «دیروز، امروز، فردا» را بخوانم که به‌یک‌باره یامین پور ممنوع‌التصویر شد و همه‌چیز منتفی شد.

 

البته چند موسیقی نیز از من در فضای مجازی منتشر شد. آقای یامین پور دنبال یک آدم برای دفترش بود که من خودم داوطلبانه خواستم این کار را انجام دهم. می‌خواهم بگویم برنامه‌سازی را از پایین‌ترین سطح ممکن شروع کردم و به‌مرور همه‌چیز را یاد گرفتم. روزی هم که دلم خواست خودم برنامه‌سازی را شروع کنم از کار بیرون آمدم. 

 

یکی از نامزدهای ریاست جمهوری پیشنهاد داد برایش بخوانم

 

صدای هاشم تفکری بافقی به مذاق برخی اهالی سیاست و رسانه خوش می‌آید تا انتخابات ۹۲ نیز برایش فصل تازه‌ای باشد اما او راه دیگری را انتخاب می‌کند: «در انتخابات ۹۲ مشاور یکی از کاندیداهای ریاست جمهوری مرا صدا کرد و گفت پسر من یا مداحی گوش می‌کند یا رپ‌های شمارا بیا و برای ما بخوان. یک چک ۵۰ میلیونی هم روبرویم گذاشت.

 

گفتم نه من باید فکر کنم. گفت چک را بردار و بعد فکر کن. گفتم اگر چک را بردارم دیگر نمی‌توانم فکر کنم. هرچه اصرار کرد برنداشتم. وقتی بیرون آمدم واقعاً هیچ‌چیزی نداشتم اما دلم نخواست که این کار را انجام دهم با خودم می‌گفتم من خریدنی نیستم. دلم می‌خواست خودم کار تولید کنم که هیچ‌کس تحویلم نگرفت. وقتی ایده کار «لاک جیغ» را مطرح کردم همه مسخره‌ام کردند.

این طرح را به‌صورت آزمایشی با ۵ نفر ساختم. به من گفتند «اقرار به گناه» است و مشکل دارد هر دری زدم نشد حتی جایی کار می‌کردم که ازآنجا اخراج شدم. بعد از اخراج همه‌چیز را باختم و هیچ‌چیزی برای از دست دادن نداشتم. 

 

برنامه‌سازی را رها کردم و لباس‌فروشی زدم

 

هاشم بافقی به‌یک‌باره همه‌چیز را رها می‌کند به شهرش برمی‌گردد و با مقدار سرمایه‌ای که برایش باقی‌مانده یک لباس‌فروشی زنانه می‌زند و حسابی به کار می‌چسبد؛ اما برای خودش هم چند رپ تندوتیز در نقد دولت یازدهم در فضای مجازی منتشر می‌کند اما دوباره همه‌چیز تغییر می‌کند: «یک روز کسی با من تماس گرفت و گفت شبکه دو با موضوع عفاف و حجاب چند برنامه‌ساز را هم دعوت کرده است. تو هم برو.

 

وقتی رفتم آقای «سعید اشناب» صحبت می‌کرد و توضیح داد که ما باید کار فرهنگی درباره حجاب بسازیم. بچه‌ها خیلی نقدهای تندی به صداوسیما داشتند. من هم یک طرح تازه در ذهنم داشتم که شبیه این‌کاره‌ای فرم زده بود اما خوششان آمد. آن‌قدر ایده «لاک جیغ تا خدا» را توی سرم زده بودند که اصلاً می‌ترسیدم نشان بدهم.

 

وقتی آقای اشناب از من سابقه خواست من هاردم را به سیستم وصل کردم که نشان بدهم. به یکی از فایل‌ها حساس شد و هرچه گفتم خوب نیست، خودش باز کرد. دقیقاً همین فایل نسخه آزمایشی لاک جیغ بود. گفت این‌که خیلی فوق‌العاده است. تو چند تا از این دخترها می‌شناسی؟ من هم گفتم این ۵ نفر که در بسیج دانشگاه خودمان بودند و ازآنجا بود که لاک جیغ به‌طورجدی آغاز شد. برای شروع خیلی گشتیم. از هر ۱۰ نفر یک مورد خوب بود. خلاصه با بدبختی گشتیم و ۲۰ مورد ساختیم که با بازخورد خیلی خوبی مواجه شدیم. 

 

تا زمانی که روند محجبه شدن ادامه داشته باشد برنامه می‌سازم

 

بازخوردهای برنامه آن‌قدر ادامه پیدا می‌کند تا سری‌های بعدی آن نیز پیشنهاد می‌شود. عوامل نیز در پیام‌هایشان با دخترانی مواجه می‌شوند که بعد از دیدن برنامه به خودشان آمده‌اند و محجبه شده‌اند تا لاک جیغ پا را فراتر از ۲۰ قسمت بگذارد و در حال حاضر به ۱۵۳ قسمت برسد.

 

طوری که برای بسیاری از بیننده‌ها این سؤال پیش بیاید آیا واقعاً تعداد آدم‌هایی که محجبه شده‌اند آن‌قدر زیاد است؟ «من در کار تلویزیونی به این نتیجه رسیده‌ام که کار نیکو کردن از پر کردن است. شما هرچه ادامه بدهی مردم نگاه می‌کنند و یک‌لحظه به خودشان می‌گویند چقدر آدم شل حجاب که الآن باحجاب شده است؟ واقعاً این تعداد آدم وجود دارد؟

 

من در حال حاضر ۱۵۳ قسمت لاک جیغ پخش کرده‌ام ولی تا الآن ۲۷۰۰ نمونه پیداکرده‌ایم که محجبه شده‌اند. ۱۵ روز مانده به ماه رمضان پارسال به من گفتند دوباره ۲۰ قسمت بسازم. گفتم نمی‌توانم. من آن بیست‌تا را با بدبختی پیدا کردم. اتفاقی از فردایش چند ایمیل آمد و ما ۵ قسمت تولید کردیم. وارد ماه رمضان که شدیم مثل بمب ترکید طوری که انتظارش را نداشتیم.

 

موجی از سوژه به سمت ما ریخت و در آخر قسمت اول را باکسی شروع کردیم که با آن قسمت اول متحول شد. حالا هر ۱۰ قسمت هم یک مورد از بچه‌هایی است که با دیدن برنامه متحول شده‌اند. به خودم گفته‌ام تا زمانی که این روند ادامه دارد دخترانی هستند که محجبه شوند این برنامه را کنار هر کار دیگری ادامه می‌دهم. 

 

سوژه‌ها از خانواده‌های مرفه و تحصیل‌کرده بودند

 

یک دختر محجبه روبه دوربین نشسته است و از تحولاتش و رسیدنش به حجاب برای باقی تعریف می‌کند. قصه به همین سادگی آغاز می‌شود و با همین رویه ادامه پیدا می‌کند؛ اما در این داستان کوتاه ۲۰ دقیقه‌ای چه چیزی وجود دارد و چرا مخاطب آن را باور می‌کند و حتی از آن تأثیر می‌گیرد: «ما راست گفتیم. همه‌چیز را همان‌طور که بود نشان دادیم. وقتی دربه‌در دنبال سوژه می‌گشتم. خیلی‌ها به من پیشنهاد دادند دو سه تا بازیگر بیاور و به آن‌ها پول بده و بگو برایت بازی کنند. گفتم ابداً این کار را نمی‌کنم.

 

بنایم همیشه صداقت بوده است. خدا را شکر هم این صداقت باعث شد که مخاطب باورش شود. در انتخاب‌هایمان هم برای خودمان اصول داشتیم. سوژه ما باید فردی از قشر مرفه، تحصیل‌کرده و با جایگاه اجتماعی بالا باشد. برای این کار هم دلیل داشتیم. اینکه همواره در رسانه‌ها قشر ضعیف را محجبه و چادری نشان داده‌اند انگار که فقط قشر ضعیف حجاب دارند و افراد تحصیل‌کرده و مرفه حجابشان با آن‌ها همیشه متفاوت است.»

 

 

کارگردان از لاک جیغ تا خدا
کارگردان از لاک جیغ تا خدا

بیشترین تحول در افراد تحصیل‌کرده و مرفه است

 

آقای کارگردان از لاک جیغ تا خدا معتقد است. موضوع برنامه‌اش تنها حجاب نیست. بلکه درباره «تحول» است و همه این «تحول» را به‌نوعی در زندگی تجربه کرده‌ایم و بیشتر قشر مرفه هستند که این تحول را تجربه می‌کنند: «من برای حجاب صرفاً برنامه نساخته‌ام. برای تحول ساخته‌ام. این افراد به ته خط رسیده بودند. بعضی یا بدنه مذهبی داشتند که عذاب وجدان آن‌ها را برگردانده است.

 

بعضی هم تا انتهایش رفته بودند. شهید آوینی تا انتهایش رفت. وقتی به ته ماجرا رسید و می‌فهمد که چیزی نیست. برمی‌گردد. در این برنامه آدم‌هایی داشتیم که خیلی پولدار بوده است، تحصیلات بالایی داشته از هر چیزی بهترین‌هایش را در اختیار داشته اما در انتها به این می‌رسد که چی؟ اکثر کسانی که برایشان تحول اتفاق می‌افتد از قشر مرفه و تحصیل‌کرده هستند. چون اعتمادبه‌نفس بالایی دارند و از برگشتن نمی‌ترسند.

 

برایشان مهم نیست بقیه دراین‌باره چه فکری می‌کنند. محبوبه ۸ سال در دبی بزرگ‌ترین سالن آرایش را داشته است؛ اما الآن با یک روحانی ازدواج‌کرده و محجبه شده است. غیر از خدا هیچ‌چیز دیگری نمی‌تواند در کار دست داشته باشد. به برنامه تعداد زیادی زنگ‌زده بودند پیام داده بودند و کلی انتقاد داشتند و حتی فحش داده بودند.

 

ما یک جلسه گذاشتیم و چندتایی آن‌ها را دعوت کردیم تا بچه‌های ما را به چالش بکشند. نشستند و حرف زدند و حتی با ما ناهار خوردند. یک‌دفعه وسط ضبط یکی از بچه‌ها بلند زیر گریه می‌زند و می‌گوید من می‌خواهم مثل این‌ها باشم چه‌کار کنم؟ آمده بود دعوا کند و خودش را تخلیه کند ولی یک صبح تا بعدازظهر با گروه بودن او را تغییر داد.

 

 

برای تبلیغ حجاب نباید مستقیم صحبت کرد

 

حرف زدن و ترویج فرهنگ عفاف و حجاب باید به چه شکل باشد؟ این سؤالی است که سال‌ها در جوابش ناتوان مانده‌ایم: «شما گشت ارشاد می‌گذارید تا به مردم تذکر حجاب بدهد و با مردم برخورد کند و یک خانم چادری به خانم‌ها تذکر حجاب بدهد؛ اما از آن‌طرف تلویزیون یک کارشناس خانم می‌آورد که با تندترین آرایش ظاهرشده است و مهربانانه با مخاطب حرف می‌زند.

 

خب دختر جامعه می‌گوید چرا باید حجاب داشته باشم. همین دختر در شبکه‌های ماهواره‌ای مجری‌های خانم بدون حجاب را خیلی خوش‌رو می‌بیند؛ اما فرد باحجاب را مدام در حال تندی می‌بیند. وضعیت حجاب در کشور ما را همین کسانی خراب کرده‌اند که اول انقلاب پونز بر پیشانی دخترها می‌کردند و هنوز هم توقع چنین برخوردی دارند. بهترین تبلیغ برای حجاب صحبت نکردن مستقیم درباره آن است. ما در برنامه سعی کرده‌ایم ترویج اخلاق داشته باشیم. به آدم‌ها بگوییم که ممکن است فرد مسلمان خطا داشته باشد اما اسلام خوب است. 

 

 

ازدواج خانم و آقای متحول

 

داستان برنامه «از لاک جیغ تا خدا» زمانی جذاب‌تر می‌شود که شما بدانید یکی از مجری‌های برنامه نیز یکی از متحول‌های پشت‌صحنه است که بعد از همکاری با گروه در برنامه «کدبانو» که برنامه دیگری از این تیم است، تصمیم به محجبه شدن گرفت و حالا علاوه بر بودن کنار اعضای برنامه همسر آقای کارگردان نیز شده است.

 

الهه چرندآبی درباره حضورش در برنامه و این تحول می‌گوید: «من سعی می‌کردم همان مسیری را بروم که جامعه نیز آن را می‌رود. وقتی با بچه‌های گروه سر ضبط می‌رفتم به‌خصوص سوژه‌های خارجی باور نمی‌کردم. حتی می‌گفتم این خانم آلمانی دروغ می‌گوید. مگر می‌شود یک نفر تمام رفاه و امکانات در کشورش را رها کند و اینجا بیاید و محجبه شود؛ اما به‌مرور این سوژه‌ها روی من تأثیر گذاشت.

 

می‌دیدم ولی باز قبول نمی‌کردم. همه دوستان من مدلینگ بودند. من حتی دوست چادری هم نداشتم. یک‌بار وقتی خانه‌یکی از سوژه‌ها رفتیم. گفت که حجاب درست‌وحسابی نداشته است؛ اما وقتی تلویزیون یک روحانی را نشان داد و گفت: برای امام زمانت چه‌کار کرده‌ای؟ این جمله انگار او را کوبیده بود. می‌گفت دلم می‌خواست محجبه شوم ولی نمی‌توانستم.

 

من هم دقیقاً همان حس و حال را داشتم. خانم دانمارکی که برای مصاحبه با او رفتیم به من گفت که انشا الله دفعه دیگر با چادر ببینمت. من فوری واکنش نشان دادم که عمراً من چنین کاری کنم. ولی همه‌چیز تغییر کرد. مادرم حتی با محجبه شدنم موافق نبود. اولین بار که چادر سر کردم و روسری‌ام را محکم‌تر سر کردم استرس هیچ‌چیز را به‌جز روبرو شدن با مادرم نداشتم. «

 

منبع : مهر نیوز

 

[box type=”info” align=”” class=”” width=””]

برای دانلود مستند از لاک جیغ تا خدا اینجا کلیک کنید 

[/box]

دسته‌ها
معرفی

پیام زن نشریه ای مخصوص خانم های با وقار

پیام زن نشریه ای مخصوص خانم های با وقار
پیام زن نشریه ای مخصوص خانم های با وقار

جهت حضور گسترده تردر مباحث فرهنگی دینی زن، خانواده و سبک زندگی اولین شماره از دورهٔ جدید ماهنامهٔ فرهنگی اجتماعی پیام زن را منتشر شد . در ادامه مطلب همراه بنیانا باشید.

در «سخن نخست» این نشریه آمده است: پیام زن بنا دارد نشریه‌ای باشد با خاستگاهی فرهنگی و دینی، برای مخاطب زن و خانواده؛ در گرماگرم حضور مجله‌های رنگارنگ خانواده بر دکه‌های روزنامه‌فروشی، جای خالی نشریه‌ای که هم بنیان‌ها و پایه‌های فرهنگی و مذهبی خانواده‌های شریف ایرانی را مدنظر داشته باشد و هم با رویکردی حرفه‌ای در روزنامه‌نگاری بتواند طبع مخاطبان را آراسته سازد، سال‌هاست که احساس می‌شود.

نشریه‌ای که در عین سرگرم‌کنندگی و جذابیت، از خطوط قرمز یک خانوادهٔ ایرانی مسلمان عبور نکند و برای جذب مخاطبان از هر امر پیش پا افتاده و گاه مبتذلی کمک نگیرد؛ تعالی خانواده‌های ایرانی و پاکی و بالندگی فضای خانواده را مدنظر قرار دهد و بتواند یک ماه در کنار سفره‌های صبحانه، ناهار و شام، سهمی از غذای فرهنگی خانواده را تأمین نماید؛ مجله‌ای سراسری در سبد فرهنگی خانواده‌های ایرانی که دوست دارند خودشان و زندگی سالم‌شان را در برگه‌های جریده‌ای ببینند.

خاطر نشان می شود دوره جدید ماهنامه پیام زن از مرداد ماه 95 با بخش اندرونی با یادداشت هایی درباره همسرداری، کدبانوگری، تربیت معنوی فرزند، اقتصاد خانواده و آشپزی و … به زیور طبع آراسته شده و مخاطبان می تواند برای اطلاع از چگونگی دریافت این نشریه به سایت www.eshragh.info مراجعه نموده و یا با شماره های 37733305-025 و37830244-025 تماس حاصل کنند.

در ادامه مطلب به مرور بخش های از نشریه محبوب پیام زن می پردازیم . همراه بنیانا باشید

در صفحه نخست نشریه پیام زن  علاوه بر فهرستی از مطالب نشریه سخنانی از علما درباره مقام و جایگاه زن و سبک زندگی سالم بانوان نوشته شده است .

تقویم ماه در صفحه چهارم نشریه ,پیشنهادهای عبادی و تفریحی نگاشته شده است

صفحه لوح خبر در نشریه پیام زن بخش های مختلف به بررسی رویدادهای فرهنگی مختلف پرداخته است ؛ از اخبار ریز و درشت فضای مجازی تا اخبار خیریه ها و اطعام ایتام تا اخبار و آمار سقط جنین در ایران در این بخش گنجانده شده است

صفحه خبر در خبر با گزارش از بانوی کارآفرین سرکار خانم مقیمی و اخبار کوتاه دنیای بانوان تکمیل شده است که از سخنان شهردار تهران تا نظرات صاحبان فروشگاه های لباس را شامل می شود .

صفحه جالب شهربانو به نوعی یک صفحه تاریخی است که به بررسی اخبار زن و خانواده در روزنامه های دهه پنجاه می پزدازد .  در این صفحه همچنین به بررسی رویدادهای سیاسی دهه پنجاه ایران و حضور بانوان در مجامع و محفل های سیاسی پرداخته شده است که مطالعه به آگاهی بیشتر درباره اوضاع آن زمان کمک می کند .

پیام زن نشریه ای مخصوص خانم های با وقار
پیام زن نشریه ای مخصوص خانم های با وقار

پرونده ویژه فرهنگی در بخش بعدی نشریه نگاشته شده است در ابتدا مقاله ای با عنوان «کودکان لال سرزمین شعر» دارد که به قلم خانم فولادوند (سردبیر نشریه همشهری کودک ) نوشته شده است

صفحه بعد نشریه پیام زن گفتگویی با آقای جعفر ابراهیمی (شاهد) درباره بازنویسی آثار ادبی برای کودکان دارد  .

پیام زن نشریه ای مخصوص خانم های با وقار
پیام زن نشریه ای مخصوص خانم های با وقار

گفت و گو با دکتر اسماعیل آذر مجری محبوب برنامه های مشاعره شبکه آموزش سیما بخش بعدی نشریه را تشکیل می دهد .در این گفت وگوبه بررسی راه های ترویج کتاب خوانی در خانواده ها پرداخته شده است .همچنین گزارش از کلاس های که دکتر اسماعیل آذر برگزار می کنند داده شد و سیاهه ای از کتاب های تالیف شده توسط ایشان منتشر شده است .

کلید طلایی آشتی با حافظ و سعدی , عنوان گفت وگویی با مادر نیلوفر پوربابا است که بیش از هزار بیت شعر را قبل  از هفت سالگی حفظ کرده است  .

در صفحه بعد گفت گویی با رها معتمد دختر یازده ساله ای که تجربه زندگی در خانواده ای شاعرانه دارد و چند بار هم در برنامه مشاعره شرکت کرده است منتشر شده است

تا اینجا به صفحه 26 رسیدیم که ویژه نامه ای با عنوان فرشته خانه منتشر کرده است

پیام زن نشریه ای مخصوص خانم های با وقار
پیام زن نشریه ای مخصوص خانم های با وقار

بخش نخست آن گفت وگویی با والدین نابغه قرآنی ایران است . خانم محدثه وحیدی زمان که هفت سال بیشتر ندارد و حافظ تمام قرآن کریم است . در کنار این گفتوگو گزارشی از فعالیت های قرآنی محدثه وحیدی و برنامه های فرهنگی ایشان که در کشورهای مختلف داده شده است.

در ادامه این بخش و در صفحات بعدی گزارشی از یک بانوی مشاور خانواده می خوانیم که با تلاش و کوشش به جایگاهی شایسته در علوم مشاوره رسیدند اما هنوز با تلاوت آیات نور آشنا نبودند اما تلنگری باعث ایشان تغییر کنند .

در صفحه بعد یادداشتی به قلم خانم سیده زهرا برقعی درباره خانم آرمیتا رضایی نژاد و قرآن هدیه شده به ایشان از سوی امام خامنه ای نگاشته شده است .

پرونده ویژه بعدی که از صفحه 34 شروع  میشود و تا صفحه 42 ادامه دارد یک راهنمای جامع است برای انس باقرآن بانوان و خواهران گرامی ایران اسلامی .

برخی از عناوین این راهنمای جامع عبارتند از « راهکارهای انس با قرآن » « نوستالژی نوارهای ترتیل» «چه ترتیلی از کدام استاد گوش کنیم » «تلاوت کردن اینجا آنجا همه جا » «تلاوت کردن در حالت سکوت » « احکام گوش گردن تلاوت قرآن کریم » «نکات ظریف در انتخاب تلاوت» «معرفی منابع و سایت ها برای پاسخ به سوالات قرآنی » «برای حفظ کردن ترتیبی چه کنیم» و در نهایت راهنمای گام به گام برای تشکیل یک جلسه قرآن خانوادگی منتشر شده است

پرونده ویژه بعدی با عنوان رواق منتشر شده است . دبیر این سرویس آقای امیرحسین معتمد هستند . بخش اول آن در  صفحه44 عکس هایی از سبک دیوار های منازل دارد . عناوینی مثل «دوربرگردان» و «آن طرف خانه» و «خانه ی آقای بیگدلی» و «ماکت» و «یک چهارراه مانده به گوچه بهار » و «خانه به خانه کو به کو» و «دست های یک زن» و «سوغاتی برای یک سید ایرانی» و « ننه صنم بر » و دنج ترین کوشه دنیا » از جمله داستان های بسیار خواندنی این شماره هستند که با مضامین اخلاقی عرفانی و سبک زندگی منتشر شده است .

«همه می گفتند پاکستان یک امام خمینی کم دارد » عنوان نوشته خانم فضه سادات حسینی (مجری و دبیر خبر شبکه اول سیما) است که درباره سفر به کشور پاکستان و حضور در میان زنان پاکستانی نوشته اند

از صفحه 62 تا 68 به بررسی صفحات تاریخی و روزنامه های قدیمی که درباره زنان ایرانی نوشته اند می پردازد

درباره سال های ورود تکنولوژی به ایران و رونق دوچرخه سواری تا معرفی بانوان معرفی و خلاق یا کارآفرین در سال های دهه 30 و 40 ایران در این بخش گنجانده شده است

پرونده ویژه بعدی «معنای زندگی » نام دارد

رازهای تربیت فرزندش را نوشت عنوان نوشته خانم محبوبه ابراهیمی درباره اخلاق خانوادگی حضرت امیر المومنین امام علی علیه السلام است .

در بخش بعدی نشریه پیام زن به صفحه مخصوص بازنشر سخنان گوهر بار روحانیون و علما می رسیم که در قاب زیبایی گنجانده شده است . گفتارهایی از حجج اسلام حضرت آقایان رفیعی , دهنوی و استاد قرائتی در این صفحه منتشر شده است .

در بخش بعدی پیام زن نشریه ای مخصوص خانم های با وقار به صفحه رهیافته میرسیم 

حسنت به اتفاق ملاحت جهانا گرفت عنوان قسمت ششم گزارش در باب واکاوی جاذبه های اسلام از نظر تازه مسلمانان است  .

در صفحه احکام یک مقاله خاص و واقعا خواندنی و مهم در نشریه پیام زن منتشر شده است با عنوان « احکام زیستن آدمی زاد با غیر آدمی زاد» که درباره نگهداری حیوانات در خانه است .

فرمان از دیگران , زندگی از ما عنوان صفحه بعدی ست که روایت گر واقعی زندگی زوج جوانی به نام حمید و ثریا است که شاید برای خودشان زندگی نمی کردند و پدر مادرشان به آنها دستور می داد . در ادامه این گزارش دستورالعمل های کارشناس خانواده در نشریه پیام زن درج شده است  .

«زنان چگونه معجزه می کنند» عنوان مقاله ای به قلم محمد دهقانی زاده است درباره روحیه و اخلاق مادران و همسران که از سویی می تواند همسرش به اوج ترقی برساند و از سویی او را به خاک سیاه بنشاند 🙂

تا اینجا به صفحه 82 نشریه محبوب پیام زن رسیدیم .

پرونده ای ویژه با عنوان اندرونی که حتما باید خوانده شود از سبک زندگی دورن خانواده و میان زوج ها می گوید .

صفحه اول در بخش همسرداری به بررسی زندگی های پرداخته است که شاید شوهر خانواده بد اخلاق یا بد دهن باشد و راهکارهایی برای کنترل و اصلاح این وضع توسط بانوان ارائه شده است .

بخش مهم بعدی در نشریه پیام زن «طب و پزشکی » است . د راین شماره راهکار هایی برای تقویت حافظه و یادگیری ارائه شده است که مناسب بانوان است  .

پیام زن نشریه ای مخصوص خانم های با وقار تیتر این مطلب بود و حالا به صفحه آشپزی میرسیم که دستورالعمل دو غذای خوشمزه و نکات طبخ آن را ارائه کرده است .

در بخش پایانی نشریه پیام زن صفحات «سرم قندی » و «سرم قندی نمکی» که با زبان طنز وکنایه دست به گلایه و شرح مشکل زده است . که بسیار جالب و خواندنی ست .

نکته جالب اینکه تبلیغات مجلات فرهنگی , برخلاف دیگر مجلات زرد که فقط برای درآمد منتشر می شود طور دیگریست  .

نشریه پیام زن تبلیغاتی خاص را در صفحات پایانی خود منتشر کرده است که اکثرا شبیه معرفی کتاب های خوب و معرفی محفل های فرهنگی است .

ان شاالله لذت ببرید  ✅   التماس دعا  ? ?

دسته‌ها
معرفی

ماهنامه همشهری آیه ویژه علامه سید مرتضی عسکری

ماهنامه همشهری آیه
ماهنامه همشهری آیه

خلاصه ای از مطالبی در شماره 51 ماهنامه همشهری آیه می‌خوانیم :

*گفت و گویی خواندنی با فرزندان علامه عسکری که تمام عمرش را وقف تبلیغ مذهب تشیع کرد.

*گفت و گو با خانواده شهید مدافع حرم سعید سیاح طاهری

*پرونده ای مفصل درباره فیش های حقوقی و گفت و گو با حجت‌الاسلام الویری

*گفت و گویی متفاوت با استاد محمدعلی مجاهدی درباره خاطراتش با شیخ جعفر مجتهدی

*گفت و گویی جالب با سید جلال کتابچی مدیر قدیمی ترین کتاب فروشی مذهبی تهران

*پرسمان اعتقادی به همراهی کارشناس محبوب حجت الاسلام استاد حسین انصاریان

*پرسمان تاریخ و پاسخ های دکتر محمدحسین رجبی دوانی

* معرفی  و خواص شگفت انگیز انبه از نظر طب اسلامی

*نشانه ها، دلایل بروز و روش های درمان بیماری آلزایمر

*شناسنامه سوره احزاب و شناخت بیشتر این سوره که روایتگر یک جنگ تایخی از صدر اسلام است.

…. ….. …..

هفته قبل شماره جدید مجله همشهری آیه منتشر شد. برای آشنایی بیشتر با محتوای مجله و مطالب آن در ادامه مطلب به معرفی بخش هایی از مجله می پردازیم  ؛ همراه بنیانا باشید

راه اشتراک مجله همشهری آیه و همچنین نظرات خوانندگان مجله درباره شماره قبل⬆️ 

 

در صفحه بعد به معرفی بازتاب مقالات و محتوای شماره قبل مجله در سایت های خبری پرداخته شده است . اما نکته حائز اهمیت اینکه مجله همشهری آیه تمایل زیادی دارد به ترویج شبکه های اجتماعی خارجی و بعضا مشکل دار . باید پرسید شما چه قدم مثبتی برای معرفی شبکه های داخلی برداشتید ؟!!

این هم صفحه طرح ختم قرآن همشهری آیه ؛ همراه آمار و اطلاعاتی از ختم های انجام شده در ماه قبل ازائه شده است . 

[box type=”note” align=”” class=”” width=””]

5گام برای عضـویت در باشگاه ختم قرآن همشهری «آیه»

 

  1. ابتدا نیت کنید و تصمیم بگیرید با قرآن کریم ارتباط بیشتری بــرقـــرار کنید.

 

  1. باید خواندن بخشی از قرآن (حداقل یک جزء به بالا) را تقبل کنید.

 

3.تعداد جزءهایی را که می‌خواهید تلاوت کنید، همراه با مشخصات خودتان برای ما به شماره ۳۰۰۰۹۹۹۱۰ پیامک کنید. طبق این مدل: «مهدی ملک‌پور، تهران،  ۱۰ جزء». آنهایی که می‌خواهند ختم کامل قرآن کنند نیز عبارت «ختم کامل قرآن» را به جای تعداد جزءها ارسال کنند.

 

4.پس از آن پیامک همشهری «آیه» برایتان ارسال می‌شود و ما به شما می‌گوییم کدام جزءها سهم شماست. چنین پیامکی دریافت خواهید کرد: «شما در طرح ختم قرآن همشهری «آیه» شرکت کرده‌اید و باید جزءهای مثلا ۱۱تا ۲۰ را تلاوت کنید. التماس دعا».

 

5.برای افرادی که ختم کل قرآن را اعلام کرده‌اند نیز صرفا پیامک تشکر ارسال می‌شود و طبیعتا جزء خاصی به آنها اعلام نمی‌شود.

 

آنهایــی که می‌خواهند هر ماه بخشی از قرآن را تلاوت کنند، لازم نیست هر ماه پیامک ارسال کنند؛ فقط باید در انتهای نخستین پیامک‌شان عبارت «هر ماه» را قید کنند.

[/box]

بعد از صفحه ختم قرآنبه صفحه تقویم ماه میرسیم که خلاصه از رویدادهای ماه به همراه اعمال و احکام و تقویم عبادی آن ماه را دارد

صفحه « بسته خبری » در ادامه مطالب نشریه به بازتاب رویدادهای ماه گذشته می پردازد که نکته قابل توجه روشنگری مطالب درباره اتفاقات مهم هست. گزارش های خبری در قالب داده نگاری یا اینفوگرافیک صفحات بعدی را تشکیل داده است  .

یک گزارش خبری با عنوان « ستاره ای با چادر سیاه » به بررسی زندگی بانو زینب سادات علویه همایونی و دست آورد ها و رویدادهای مهم زندگی ایشان می پردازد

تا اینجا به صفحه 22 رسیدیم . صفحه خوشبختی و خانواده یکی از هیجان انگیز ترین صفحات مجله است که گاهی به بحث شیرین ازدواج می پردازد و گاهی به گفت و گو با تازه عروس و دامادهایی که یک زندگی خدایی و بدون ریخت و پاش شروع کرده اند . اما این شماره از مجله گفت وگو با زوج جوانی ست که چها فرزند دارند و شاد هستند

صفحه مهارت تربیت شامل یک مقاله بلند و بالا از دکتر رفعت قاسمی درباره مدت زمان شیر دادن به نوزادان و خواص آن که با بررسی علوم جدید نیز همراه است

صفحه داستان یک زندگی از دادگاه های خانواده گزارش دارد تا زدوخوردهای خانوادگی که اینار ماجرای زندگی زوجی است که به دلیل بزرگ تر بودن زن به دادگاه خانواده آمده اند .

 

تا اینجا به صفحه 28 رسیدیم که گفت وگویی ناب با خانواده و سه پسر شهید مدافع حرم سعید سیاح طاهری دارد . این گفت وگو و گزارش از آنهاییست که حتما باید خوانده شود .

در صفحات بعد به پرسش و پاسخ  با اساتید در قالب مشاوره پرداخته شده است .استاد فلاح زاده , خانم موسوی و  خانم میرجانی در باب مسائل احکام , خانواده و کودکان پاسگوی سوالات هستند . صفحه استاد شهاب مرادی که در شماره های قبل حضور داشتند در این شماره نیست .

 

تا اینجا به صفحه 36 رسیدیم که یادنامه حضرت علامه سید مرتضی عسکری را میخوانیم . معرفی سبک زندگی حضرت علامه و خلاصه ای از رویدادهای زندگی این عالم جلیل القدر همراه با عکس هایی از ادوار گوناگون فعالیت ایشان صفحات اولی این یادنامه رو تشکیل داده است

گفت و گو با فرزندان حضرت علامه مرتضی عسکری و سالشمار زندگی ایشان صفحات بعدی را تشکیل داده است

انتشار روایات معتبر و نقل هایی درباره مشی شخصی ,اجتماعی و سیاسی مرحوم علامه عسکری ودیدگاه مراجع و علما درباره ایشان صفحات بعد را تشکیل می دهد

تا اینجا به صفحه 48 رسیدیم و پرونده ویژه این شماره در باب مسائل اقتصادی و فیش های حقوق نجومی که مصداق بارز حق الناس است .

 

صفحه نخست پرونده به گزارش از قضیه حقوق های نجومی و فساد اقتصادی پرداخته است که موجب نگرانی مقام معظم رهبری و مردم شده است .

صفحه بعد به بررسی دلائل و آسیبهای فساد اقتصادی در گفتوگو با حجت الاسلام محسن الویری بزرگوار پرداخته است . در این صفحه همچنین راهکاری هایی برای شفاف سازی مسائل اقتصادی معرفی شده است .

بررسی مبنای نظام اقتصادی حکومت امام علی علیه السلام در گفت وگو با حجت الاسلام ذاکری خمی بخش بعدی پرونده این شماره همشهری آیه است

صفحه بعدی بررسی حقوق تقریبی برخی از مشاغل کشور و تفاوت های آن هاست.بررسی میزان حقوق از کارگران و معلمان تا شهرداران و فوتبالیست ها در این بخش از پرونده همشهری آیه قرار دارد

صفحه بعد گفت وگویی صریح با رییس کمیسیون اجتماعی مجلس شورای اسلامی است . در این بخش گفتوگویی با دکتر داوود محمدی ,جهانبخش محبی نیا و محمد قسیم عثمانی نیز انجام شده است که مطالعه آن ها به فهم ودرک دقیق موضوع کمک میکند

در ادامه نیز پرونده ای بررسی الگوهای جهانی برای مبارزه با فساد اقتصادی آمده است .

 

تا اینجا به صفحه 60 رسیدیم . 

بخش دین و زندگی همشهری آیه شماره 51 

صفحه گفت وگو با استاد محمد علی مجاهدی که از خاطرات خود با شیخ جعفر مجتهدی می گویند.

گزارش از قدیمی ترین کتابفروشی مذهبی بازار تهران که 120 سال قبل راه اندازی شده است است صفحات بعدی را تشکیل می دهد . «مجمع عصرگاهی علما در اسلامیه عنوان گزارشی هیجان انگیز است که حتما باید مطالعه شود ؛ قطعا همه ما دوست داریم بدانیم شروع نهضت بزرگ انقلاب اسلامی ایران از کدوم محفل ها و اجتماعات بوده است . 

صفحات بعدی گزارشی از خیریه وفاق سبز علوی که بیش از دو هزار نفر را تحت پوشش قرار داده است .گفتگویی با امیرحسین رستمی مدیر و یکی از موسسین خیریه است از دیگر بخش های این شماره همشهری آیه است 

بخش بعدی پرونده دین و زندگی گفت وگو با جوانی که با توسل به ائمه اطهار علیه السلام اعتیاد را دور زد  با همین پشتوانه جوان های زیادی را به زندگی عادی برگرداند . در این بخش از همشهری آیه آقای حسین یزدی از زندگی خود و راهکارهای نجات از دام اعتیاد می گوید .

… … 

به صفحه رصدخانه می رسیم ؛ مرور مهترین نکته هایی که در ماه گذشته توسط علمای شناخته شده کشور مطرح شده است .  

در ادامه بخش دین و زندگی ماهنامه همشهری آیه به صفحه راهنمای رفتار می رسیم .

مقاله ای با عنوان «رفیقم کجایی» به بررسی نظر اسلام درباره دوستی با دیگران و ویژگی های دوست خوب پرداخته است .

 

صفحه تغذیه سالم این شماره به بررسی خواص شگفت انگیز میوه انبه پرداخته است . خانم عطیه اکبری مقاله ای در باب تغذیه سالم و خواص ویتامینی این میوه و خواص درمانی این میوه نوشته اند . 

در ادامه بخش تغذیه سالم در صفحه شماره 78 مقاله ای در باب بیماری آلزایمر ارائه شده است و نشانه ها دلائل و روش های درمانی این بیماری معرفی شده است . 

صفحه طب سنتی هم به ارائه راهکاری درمانی برای درمان کم پشتی مو , درمان زخم سالک و پیشگیری از گرمازدگی پرداخته است .

… … 

تا اینجا به صفحه 82 و بخش منبر کاغذی این شماره از همشهری آیه رسیدیم . 

صفحه «قهرمان من» درباره یکی از علمای شیعه که امام زمان (عج) فتوایش را اصلاح کرد نوشته است . مقاله ای با عنوان «مفید ترین شیخ» به بررسی اجمالی زندگی حضرت شیخ مفید ابو عبدالله محمد بن نعمان پرداخته است که حتما توصیه می شود بخوانید . 

صفحه سوره شناسی به بررسی سوره احزاب پرداخته است که روایتگر یک جنگ تاریخی در صدر اسلام است و آن را در جنبه های مختلف تفسیر کرده است  .

در ادامه صفحات مجله خوب و دوست داشتنی همشهری آیه به صفحات پرسمان اهل بیت و پرسمان اعتقادی می رسیم که حضرت  آقای رجبی دوانی و حضرت حجت الاسلام شیخ حسین انصاریان به سوالات خوانندگان پاسخ داده اند 

همچنین اشار شده است که  میتوانید سوالات خود را از راه رایانامه مجله به آدرس ayeh@hmg.ir  و  یا شماره تلفن 23023420 و پیامک 300099910 برای کارشناسان ارسال کنید 

 

صفحه بعد در بخش منبر کاغذی با عنوان « ثانیه های آخر زندگی» بررسی کرده است علما و بزرگان دین زمان مرگ چه حالی داشتند. 

در ادامه بخش منبر کاغذی صفحه شگفتی های خلقت را می خوانیم که این باز به بررسی ویژگی های گنجشک ها پرداخته است  

بسته پشنهادی مجله در صفحه 94 , یک کتاب , یک سایت اینترنتی , یک برنامک موبایلی(اپلیکیشن) و یک نرم افزار ویندوزی معرفی کرده است 

و در نهایت بخش اثر بخش و مهم عکس های کوچولوها پای سجاده که تداعی کننده خاطرات زیبا و خوب عبادت است برای کودکانی که سال های زندگی ممکن است آنها را به فراموشی بسپارد 

… … 

اکر دوست دارید نسخه ای این شماره نشریه یا شماره های قبل را داشته باشید میتوانید از طریق سایت همشهری مارکت اقدام کنید . خرید به صورت نسخه چاپی و تحویل درب منزل یا دانلود نسخه پی دی اف امکان پذیر است . همچنین اشتراک سه ماه و یا سالانه نشریه هم مهیاست .

ان شاالله لذت ببرید ✅  التماس دعا ?? 

دسته‌ها
دانلود

دانلود کامل فیلم خداحافظ رفیق + آهنگ های تیتراژ

فیلم خداحافظ رفیق
فیلم خداحافظ رفیق

داستان فیلم زیبای ” خداحافظ رفیق “، پیرامون مرگ و شهادت و جهان پس از آن است. این فیلم در سه اپیزود: “خداحافظ رفیق” ، “یك لحظه رنگین كمان” و ” گل شیشه ای” در سال 1382 تهیه و تولید شده است.

كارگردان فیلم متفاوت خداحافظ رفیق، بهزاد بهزادپور و موسیقی متن این فیلم كه اثری از سعید شعبانی نژاد است، بسیار شنیدنی و زیباست. دانلود و تماشای این فیلم معنوی و تأثیرگذار را به همه شما عزیزان پیشنهاد می كنیم.

دسته‌ها
حجاب و عفاف فیلم

نماهنگ سخنان حضرت آقا درباره خانم های بدحجاب

عکس از غرفه جنبش من حجاب را دوست دارم در نمایشگاه قرآن تهران94 ؛؛ سخنان حضرت آقا درباره خانم های بدحجاب
عکس از غرفه جنبش من حجاب را دوست دارم در نمایشگاه قرآن تهران94 ؛؛ سخنان حضرت آقا درباره خانم های بدحجاب

 

‌لطفاً مطالعه کنید???ا
.
.
زن جوان: آقا میشه یه سی دی بزارید،این رادیو اعصابمون رو خرد کرد.خسته شدیم از این همه گشت ارشاد؛همش تقصیره حکومته؛انگار برده گرفتن…
راننده با کمی مکث گفت:اخبار دیگه! باید بدونیم چه خبره..
□زن جوان:ای بابا..فکر می کنید چه خبره؟…میخوان بگن ما جهنمی هستیم و خودشون بهشتی.
راننده: کیا این حرف رو میگن؟
□زن جوان: همین حکومت دیگه…
راننده:دخترم،فکر کنم برداشتت از حکومت اشتباهه.اگه منظورت از حکومت رهبره،که اشتباه میکنی.
ایشون اصلا این دیدگاه رو نداره.
□زن جوان: آقا بزار هیچی نگم؛همه این گشت ارشاد ها به دستور رهبره دیگه.
راننده: دیدی گفتم اشتباه می کنید.
اصلا می دونید نظر #رهبری راجع به خانم های #بدحجاب چیه؟
□زن جوان: آره میدونم.میخواد بگه همشون تو#جهنم هستند و تهاجم فرهنگی و…

.
راننده از داشبورد ماشینش سی دی رو داخل ضبط گذاشت و گفت: خوب گوش بدید لطفاً
ضبط ماشین صدای رهبر#انقلاب است که می گوید:
«خانمهائى بودند که در عرف معمولى به آنها میگویند «خانم بدحجاب»؛ #اشک هم از چشمش دارد میریزد.
حالا چه کار کنیم؟ردش کنید؟مصلحت است؟ حق است؟
نه، دل، متعلق به این جبهه است؛
جان، دلباخته‌ى به این اهداف و آرمانهاست.
او یک نقصى دارد.مگر من نقص ندارم؟
نقص او ظاهر است،نقصهاى این حقیر باطن است؛نمى‌بینند.
«گفتا شیخا هر آنچه گوئى هستم/آیا تو چنان که مینمائى هستى؟»
ما هم یک نقص داریم،او هم یک نقص دارد.با این نگاه و با این روحیه برخورد کنید.البته انسان نهى از منکر هم میکند؛نهى از منکر با #زبان_خوش، نه با ایجاد #نفرت.»
راننده سی دی را در آورد و گفت: دیدی خانم.
#رهبرانقلاب این حرف رو در دیدار با هزاران نفر از روحانیون تو خراسان شمالی میگه.دیگه از این واضح تر چی میخواید؟
□زن جوان با تعجبی گفت: جالبه!
پس چرا تلویزیون پخش نمی‌کنه.میدونید چیه، واقعیتش من خودم رهبر رو دوستشون دارم ولی خوب هر کسی یه چیزی میگه دیگه؛ از طرفی هم این گشت ارشادی ها طور دیگه برخورد میکنن.
البته قبول دارم بعضی از خانم ها انگار اومدن سالن عروسی،نباید اینطوری بشه.

.
راننده: نباید به حرف های بی سند توجهی کرد.این همه تو #ماهواره و #اینترنت و…هزینه داره میشه تا علیه جمهوری اسلامی تبلیغ کننن،برای اینکه این نظام رو بزنن.
پرچمدار این نظام هم رهبره.خب خیلی ها نمیخوان این صحبت های رهبر به گوش مردم برسه،چون به ضررشونه.بعدشم اگه مسئولین به حرف رهبری گوش می کردن که این مشکلات نبود.
تازه بعید میدونم صحبت های و توصیه های آقا رو راجع به موسیقی، هنر،ادبیات، سینما، فلسفه و سبک زندگی،زنان وکودکان و حتی سیاسی شنیده باشی..

.

.

.

,

ویدیو : «روی خوش» – سخنان حضرت آقا درباره خانم های بدحجاب 

[box type=”download” align=”” class=”” width=””]

تماشا ویدیو در روشنگری 

دانلود کلیپ روی خوش ؛کیفیت عالی حجم95مگابایت | لینک سرور ایران | لینک سرور آلمان

دانلود کلیپ روی خوش ؛کیفیت موبایل حجم11مگابایت | لینک سرور ایران | لینک سرور آلمان

این نماهنگ توسط موسسه مصاف تولید شده است

[/box]

دسته‌ها
گزارش

صوت جدید از مرحوم منتظری درباره اعدام های سال 67 ؛او از چه کسی حمایت می‌کرد؟

مرحوم حسینعلی منتظری
مرحوم حسینعلی منتظری

درحاشیه انتشار صوت جدید از مرحوم منتظری درباره اعدام های سال 67

نبش قبر یک ملاقات و بازهم زیرسوال بردن امام توسط باند مهدی هاشمی/ آیا موسسه نشرو تنظیم در دفاع از امام و انقلاب پاسخ اهانت را می دهد؟

انتقام‌کِشی‌های باند مهدی هاشمی از امام هرزمان شکلی متفاوت به خود می گیرد. گاهی با جعلی خواندن نامه‌های امام، گاهی با تحریک‌پذیری امام از اطرافیانِ فریب‌کار و گاهی با جنایت‌خواندنِ عمل به فتوای امام درباره اعدام منافقین محارب.

گروه سیاسی-رجانیوز: دیشب انتشار فایل صوتی سخنان تند و انتقادی آیت‌الله منتظری – درباره اعدام منافقین پس از مرصاد- توسط سایت منتظری خبرساز شد.

به گزارش رجانیوز به نقل از فارس فایل صوتی 40 دقیقه‌ای که 23 دقیقه ابتدایی آن سخنان منتظری و ادامه‌اش سخنان یکی ازمسئولین قضایی و توضیحاتش درباره ادعاهای غلط منتظری است.

دفاع مرحوم منتظری از منافقین پس از عملیات مرصاد

پس از ناکامی منافقین در عملیات مرصاد،امام با نوشتن نامه‌ای رسما محارب بودن سازمان منافقین را اعلام و دستور منافقینی که همچنان بر سرموضع حمایت از این سازمان و دشمنی با جمهوری اسلامی هستند را صادر می‌کنند. در بخشی از این نامه آمده است «با توجه به محارب بودن آنها و جنگهای کلاسیک آنها در شمال و غرب و جنوب کشور با همکاری های حزب بعث عراق و نیز جاسوسی آنان برای صدام علیه ملت مسلمان ما، و با توجه به ارتباط آنان با استکبار جهانی و ضربات ناجوانمردانه آنان از ابتدای تشکیل نظام جمهوری اسلامی تاکنون، کسانی که در زندان های سراسر کشور بر سرموضع نفاق خود پافشاری کرده و می‌کنند محارب و محکوم به اعدام می‌باشند.»

صوت جدید از مرحوم منتظری درباره اعدام های سال 67
صوت جدید از مرحوم منتظری درباره اعدام های سال 67

آیت‌الله منتظری که نه ماه است عزادار اعدام سیدمهدی هاشمی است از در حمایت از منافقین و حمله به امام و نظام درمی‌آید. ازجمله اقدامات او نگارش دو نامه تند و هتاکانه به امام در 9 مرداد و 13 مرداد است. پس از آن‌که اعتراضات و نامه‌نگاری های او به نتیجه نمی‌رسد از چهار تن از مسئولان مرتبط با این قضیه-آقایان نیری (حاکم شرع)، اشراقی (دادستان)، رئیسی (معاون دادستان) و پورمحمدی (نماینده اطلاعات در اوین)- دعوت می‌کند تا به منزلش بیایند. اول محرم این دیدار صورت میگیرد.

منتظری انتقادات خود را با تعابیر تندی علیه جمهوری اسلامی و امام مطرح می‌کند و البته پاسخ می‌شنود. محورهای ده‌گانهٔ سخنان منتظری در این ملاقات هم سالها بعد در خاظرات منتظری منتشر می‌شود.

منتظریِ پس از عزل: نامه امام جعلی بود!

سالهای آخر دهه هفتاد و در حالی که آیت‌الله منتظری هنوز در حصر بود، کتاب قطور خاطراتش منتشر شد. منتظری در خاطراتش مدعی شده بود امام در دوسال پایانی عمرشان از شدت بیماری از مسائل سیاسی و مدیریتی به دور بودند و اداره کشور توسط اطرافیان ایشان از جمله مرحوم احمدآقا و به نام امام صورت می‌گرفت هاست. او حتی جعلی‌بودن نامه‌های دوسال آخر عمر حضرت امام توسط احمدآقا می‌شود.

صوت جدید از مرحوم منتظری درباره اعدام های سال 67
صوت جدید از مرحوم منتظری درباره اعدام های سال 67

از جمله درباره این نامه نیز به سبک همیشگی خاطراتش با تردید و شبهه افکنی آن را نامهٔ «منسوب به امام» لقب داده و می‌گوید: «در همان زمان بعضی تصمیم گرفتند که یک باره کلک مجاهدین را بکنند و به اصطلاح از دست آنها راحت شوند، به همین خاطر نامه ای از امام گرفتند که افرادی از منافقین که از سابق در زندانها هستند طبق تشخیص دادستان و قاضی و نماینده اطلاعات هر منطقه، با رای اکثریت آنان اگر تشخیص دادند که آنها سرموضع هستند اعدام شوند،یعنی این سه نفر اگر دونفر از آنها نظرشان این بود که فلان فرد سرموضع است ولو اینکه به یک سال یا دو سال یا پنج سال یا بیشتر محکوم شده باید اعدام می‌شد، این نامه منسوب به امام تاریخ ندارد;اما این نامه روز پنج شنبه نوشته شده بود، روز شنبه توسط یکی از قضات به دست من رسید و آن قاضی بسیار ناراحت بود، من نامه را مطالعه کردم خیلی نامه تندی بود که در عکس العمل عملیات مجاهدین خلق در مرصاد نوشته شده بود و شنیده شد که به خط حاج احمد آقاست…»

نبش قبر یک ملاقات و شمشیرکشیدن علیه امام و انقلاب

اعتراضات منتظری به برخورد قاطعانه با منافقین آنقدر ادامه یافت تا نهایتا پس از پخش یکی از نامه‌های هتاکانه‌اش به امام از بی‌بی‌سی، امام او را به خاطر حمایت از منافقین از قائم‌مقامی رهبری عزل کردند.

حالا و پس از هفده سال از آن دیدار مردادماه 67، سایت آیت‌الله منتظری دیشب فایل صوتی آن را منتشر کرد. جالب‌آنکه این اقدام چندروز پس از آن صورت گرفت که رسانه‌های ضدانقلاب به مناسبت سالگرد اعدام منافقین موج تبلیغاتی تکراری هرساله را به راه انداخته بودند. انتشار صوت این دیدار هم میوه جدیدِ سفره‌ای بود که ضدانقلاب چند روز تدارک دیده و چیده بود. این فایل صوتی به همراه موجی از تحلیل های خلاف واقع و تقطیع‌شده در فضای مجازی پخش شد و مورد استقبال ضدانقلاب-از سایت منافقین تا بی‌بی‌سی- قرار گرفت.

صوت جدید از مرحوم منتظری درباره اعدام های سال 67
صوت جدید از مرحوم منتظری درباره اعدام های سال 67

اما انتشار این فایل صوتی چه چیزی را هدف قرار می‌دهد؟ شاید لایهٔ اول تحلیل ها و واکنش های خبری انتشار این صوت، متوجه نظام جمهوری‌اسلامی و دستگاه قضایی وقت- باشد؛ اما کار تنها به این‌جا ختم نمی‌شود. پیام پنهان انتشار این فایل صوتی را شاید هیچ چیز بهتر از جملهٔ پایانی آیت‌الله منتظری در این فایل صوتی توضیح ندهد؛ و آن هم این جمله است که «مردم از ولایت فقیه دارد چندششان می‌شود ما دوست نداشتیم اینطور شود.»

حقیقت این است که انتشار این فایل صوتی مثل همهٔ ادعاهای منتظری و یارانش، بیش از هرچیز شخص امام‌خمینی را هدف قرار می‌دهد و به همان نتیجه‌ای میرسد که منتظری مدعی است دوست نداشته کار به اینجا برسد. به تعبیر صریح‌تر حالا که دیگر دست آیت‌الله منتظری از رهبری کوتاه شده، آنقدر نسبت های غلط و ناروا روانه امام می‌شود تا سایرین از ولایت فقیه چندششان شود.

انتقام‌کِشی های بیت منتظری از امام هرزمان شکلی متفاوت به خود میگیرد، اما محتوایش ثابت است. گاهی با جعلی خواندن نامه‌های امام، گاهی با تحریک‌پذیری امام از اطرافیانِ فریب‌کار و گاهی با جنایت‌خواندنِ عمل به فتوای امام دربارهٔ اعدام منافقین محارب.

متاسفانه موسسه نشر و تنظیم آثار امام در سال های اخیر موضع محکم و قاطعی در برابر ادعاهای گاه و بی‌گاه جریان منتظری علیه امام راحل نگرفته و به مصاحبه های ضعیفِ چندخطی بسنده کرده است. اقدامی که شاید باید آن را ناشی از همسویی سیاسی برخی مسئولان آن درباره جناح‌بندی‌های سیاسی کشور با جریان باند مهدی هاشمی و تاکتیک «سکوت الهام‌بخش وحدت» در برابر «دشمن مشترک» دانست.

جالب آنکه از شخص حسن خمینی نیر کمتر موضعی در محکومیت آیت‌الله منتظری و حامیانش می‌توان یافت. شاید آخرین موضع او دراین‌باره به سال 79 و پس از انتشار کتاب پاسداشت حقیقت- نوشتهٔ آقایان سلیمی نمین و رضایی- برگردد که گفته بود «نوشتن اینگونه کتابها را ادامه دهید تا زمانی که نتظری از دنیا نرفته است پاسخ اهانتهای وی به حضرت امام راحل داده شود.»

آیا موسسه نشر و تنظیم آثار امام این‌بار از حیثیت امام آنطور که شایستهٔ اسم این موسسه است دفاع خواهد کرد؟

منبع :رجانیوز

دسته‌ها
حجاب و عفاف

سکینه خدابنده لو ؛ شکوه حجاب در رژه المپیک

سکینه خدابنده لو چهره اول کاروان ورزشی ایران در مراسم افتتاحیه

شکوه حجاب در رژه المپیک

نه لباس رسمی کاروان که در دقیقه 90 و با موج اعتراضی شبکه‌های اجتماعی عوض شد، نه حاشیه‌های غیبت سه والیبالیست مطرح تیم ملی در مراسم رژه و نه مقام ششمی خانم «الهه احمدی»، داغ‌ترین اتفاق ایرانی اولین روز المپیک ریو 2016 نبودند.

حتی پرچمداری فراموش نشدنی ورزشکار تاریخ‌ساز ایران، خانم «زهرا نعمتی» که به عنوان اولین ورزشکار تاریخ ایران، مسابقات المپیک و پارالمپیک را تجربه می‌کند هم، نتوانست داغ‌تر از ماجرای بانویی باشد که پشت ویلچر او، با پوشش چادر توجه دنیا را به خود جلب کرده بود. چهره روز اول المپیک در ایران، خانم «سکینه خدا‌بنده‌لو» بود.

مربی تیم ملی تیراندازی بانوان ایران که یکی از اعضای کاروان ایران در مراسم رژه افتتاحیه بود و همراه با زهرا نعمتی و پرچم ایران وارد ورزشگاه ماراکانا شدند. اما آن چه او را چهره کرد، پوشش «چادر» او بود که روی لباس های رسمی رژه کاروان ایران، بر تن کرده بود تا پوشش چادر او بیش از همیشه مورد توجه رسانه‌ها و کاربران شبکه‌های اجتماعی قرار بگیرد.

سکینه خدابنده لو
سکینه خدابنده لو

سکینه خدابنده لو ، مربی همدانی تیم ملی تیراندازی ایران در رشته تپانچه است. او که در تمام عکس‌های حضور کاروان ایران در دهکده بازی‌ها نیز با این پوشش حاضر شده است، مربی ورزشکارانی چون «مه‌لقا جام بزرگ» و «گلنوش سبقت اللهی» در المپیک ریوست.

جالب اینکه شاگردان او در المپیک لندن نیز با پوشش چادر، مورد توجه قرار گرفته بودند و عکسی از «گلنوش سبقت اللهی» در میانه راه رسیدن به سالن برگزاری مسابقات در المپیک 2012 لندن نیز مورد توجه ویژه رسانه‌ها قرار گرفته بود. اما نگاه ویژه کاربران شبکه‌های اجتماعی، موضوع پوشش چادر عضو کاروان المپیک ایران را هم داغ کرد.

برخی این پوشش را برنتابیدند و با حمله شدید به خدابنده‌لو و پوشش او، این نوع پوشش را تقبیح کرده و مورد تمسخر قرار دادند. سوی دیگر ماجرا اما، موافقان این نوع پوشش بودند. یکی از کاربران شبکه های اجتماعی در این‌باره نوشت: «تیم آمریکا به روسری یکی از اعضایش احترام گذاشته و عضو محجبه داره، بعضی هاحضور یک چادری رو نمی‌تونن تحمل کنن! تحمل کنین تا تحملتون کنن.»

 و دیگری، ماجرا را از زاویه دیگری دید:«شاهد سیل بی احترامی ها  به بانوی چادری کاروان کشورمون هستیم تو اینستا.احترام به عقاید و انتخاب دیگران تا کجا؟» ‏یکی دیگر هم نوشت :«الان اینکه یه خانم با چادر رفته مراسم افتتاحیه المپیک باعث خدشه دار شدن وجهه آریاییتون شده؟ شما تو صفحات سلبریتی ها فحش نده وجهه پیشکش ات !»

اما شاید جالب‌ترین واکنش به پوشش چادر خانم خدا بنده لو را مجری سرشناس شبکه خبر داشت. خانم «المیرا شریفی مقدم» در صفحه شخصی اش ، استقبال ویژه‌ای از پوشش مربی تیم ملی تیراندازی کرد و البته کنایه ای هم به کمپین اخیر فضای مجازی یعنی کمپین «بلاک کردن» زد. او نوشت:«مگه هرکی پاشو از لب مرز میگذاره اونور باید اعتقادش رو کم کنه؟ ظاهر آراسته،سربند به رنگ پرچم، پوشش خوشرنگ زیر چادر ،لبخند دلنشین،وقار و متانت،… واقعا چطوری میتونیم انقدر بیرحم باشیم؟! آرزوی موفقیت برای تیم ایران در المپیک ریو. چالش بلاک یادتون نره.»

 

منبع: روزنامه صبح نو شماره57

دسته‌ها
کیوسک

معیار سنجش مدعیان در صحنه و انقلابی ها

photo_2016-08-08_20-34-32

معیار سنجش مدعیان در صحنه

هر انقلابی با طرح ایده‌ها و آرمان‌هایی می‌تواند مردم را در مسیر رشد به حرکت درآورد. هرچه این آرمان‌ها متعالی‌تر باشند موتور محرکه برای تغییر و تحول فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و حتی اقتصادی قوی‌تر خواهد بود.

 

بر این اساس افزایش معرفت انسان‌ها از شرایط اجتماعی‌شان و تلاش جهت بهبود آن منجر به افزایش فداکاری و ایثارگری در یک کار جمعی برای پیشبرد جامعه می‌شود.

 طبعاً شناخت شرایط نامطلوب و عوامل تأثیرگذار در آن از یک‌سو و واقع‌بینی در گام برداشتن به سوی شرایط مطلوب از سوی دیگر از ضروریات هر تغییری است. به عبارت دیگر به منافع جمع اندیشیدن، تحول‌خواهان را در مسیر شناسایی عوامل مثبت و منفی یعنی همان دوست و دشمن قرار می‌دهد.

 

دشمن همواره به دلیل زیاده‌خواهی، ضمن پرمخاطره و ناهموار کردن راه رشد جامعه، از طریق غارت منابع ثروت آن عقب‌افتادگی ایجاد می‌کند، اما دوست به منزله امکانی است که در مسیر تقویت توان ملی می‌توان به آن اتکا کرد و از آن در جهت خنثی‌سازی عداوت‌های دشمن بهره گرفت.

 

به همین دلیل نیروهای مؤثر در هر تحول اجتماعی در طول دوران مقابله خود با مناسبات ناسالم حاکم بر جامعه به شناخت روزافزونی از عوامل زیاده‌خواه و راهکارهای پیچیده‌اش، یعنی همان دشمن و در برابر آن عوامل تقویت‌کننده انسجام ملی نائل می‌آیند.

شاخص بودن خواص نیز از همین روست زیرا آنان همان‌گونه که می‌توانند با حفظ پایبندی خود به اصول و آرمان‌ها مسیر رشد جامعه را هموارتر سازند، قادرند با دوری جستن از «انقلابی بودن» تشخیص را برای توده‌های جامعه دشوارتر کنند؛ همانی که بسیاری از انقلاب‌های مؤثر در جهان بشری حتی نهضت‌های انبیا را با مخاطرات جدی مواجه ساخت.

 

خواص با درغلتیدن در وادی رجحان منافع خویش بر منافع جامعه دچار تغییر ماهوی می‌شوند و چون به‌صراحت بر آن اذعان نمی‌کنند مردم را در تشخیص با چالش جدی مواجه می‌سازند. از جمله آفات دیگر برای انقلاب‌ها تغییر مفهوم «انقلابی ماندن» است.

 

برخی فعالان سیاسی به منظور جایگزین کردن برداشت‌های خویش با اصول و آرمان‌ها، روش انقلاب در انقلاب را ترویج می‌کنند؛ به عبارت دیگر به جای پایبند ماندن به آنچه ملت آن را مبنای وفاق جمعی خود قرار داده و همچنین قوانینی که بر این اساس وضع شده خودمحورانه ساختارشکنی خویش را رنگ انقلابی می‌دهند.

 

حال آنکه انقلابی بودن و انقلابی ماندن به معنی متعهد و پایبند ماندن به آرمان‌های اولیه انقلاب است که 97 درصد جامعه در سال 1358 به آن رأی مثبت دادند. متأسفانه امروز در طیف‌های گوناگون، ساختارشکنان عناصر شجاع و پیشتاز قلمداد شده‌اند. شاید به همین دلیل است که رهبر انقلاب باز تعریف انقلابی بودن را ضروری دانسته‌اند.

 

 تأکیدات مکرر ایشان در این زمینه شاخصی است برای ارزیابی افراد مدعی «انقلابی بودن» زیرا اگر ساختارشکنان در طیف‌های گوناگون در این زمینه پیشقراولان ارزیابی شوند مردم، به ویژه جوانانی که انقلاب را درک نکرده‌اند، روزبه‌روز با مفاهیم اصیل انقلاب بیگانه‌تر خواهند شد.

 

در حالی که اگر انقلابی بودن ایثار و فداکاری بیشتر، قانون‌مداری بیشتر، با خصم مردم خصم بودن و هزینه آن را متقبل شدن، ترجیح مصالح جمع بر مصالح خویش و… معنا شود روزبه‌روز فرهنگ «انقلابی ماندن» در جامعه تقویت خواهد شد؛ زیرا به بهترین وجه منافع همگان را تأمین می‌کند.

 

 بنابراین بجاست به جای اینکه انقلابی بودن و نبودن را مبنای دسته‌بندی‌های سیاسی و جریان‌شناسی خود قرار دهیم همه نیروهای مدعی موجود در طیف‌های گوناگون را با این معیار محک بزنیم تا اولاً عناصر جنجالی و ساختارشکن، نقش پیشقراولی را در طیف خود از دست دهند. ثانیاً با تبیین دقیق معیارها و اصول، انقلاب مسیر واقعی خود را باز شناسد. ثالثاً مدیرانی را که مدت‌هاست در پی منافع خویش‌اند به حاشیه برانیم و سرانجام اتحاد و اتفاق جامعه را در پناه معیارهای واقعی انقلابی بودن رقم زنیم.

 

یادداشت عباس سلیمی نمین در روزنامه صبح نو

دسته‌ها
گفت‌وگو

گفت‌وگو با علی فریدونی ,عکاس حاضر در کشتار حجاج سال66

علی فریدونی
علی فریدونی

گفت‌وگوی با علی فریدونی ، عکاس حاضر در کشتار حجاج

[box type=”info” align=”” class=”” width=””]

   نهم مردادماه، سالروز کشتار حجاج ایرانی به دست نیروهای امنیتی عربستان سعودی است. 275 ایرانی در حج خونین سال 66 به شهادت رسیدند و صدها تن مجروح شدند. آقای علی فریدونی، عکاس اعزامی خبرگزاری ایرنا به این مراسم بود. با او درباره خاطراتش از حوادث آن روز به گفت‌وگو نشستیم.

[/box]

 

شما را معمولاً به‌عنوان عکاس جنگ می‌شناسند. لطفاً کمی بیشتر خود را معرفی بفرمایید.

من علی فریدونی هستم. قبل از انقلاب استخدام خبرگزاری ایرنا شدم و بعد از انقلاب به‌صورت تجربی عکاسی را پیگیری کردم. با آغاز جنگ و فرمان حضرت امام (رحمه‌الله‌علیه)، به‌رغم اینکه متأهل بودم و 2 فرزند هم داشتم، اما جنگ در اولویت زندگی‌ام قرار گرفت.

 

در سلسله عملیات گوناگون در جبهه حضور داشتم و تجربه کسب می‌کردم. در مناطق گوناگون، از اعزام نیرو تا بازگشت آزادگان و خط مقدم و … هم بودم. در طول سی و سه ماه، بیش از 22 عملیات را تجربه کردم و بیش از 25 هزار فریم ثبت کرده‌ام که بخشی از آنها در کتاب «عکاسان جنگ، علی فریدونی» منتشر شده است.

 

در حالیکه این مراسم یک مراسم خبری بود، چه شد که شما به مراسم حج اعزام شدید؟

علی فریدونی : در این مراسم عکاسی کردن فوق‌العاده سخت است. برخی استادان من در ایرنا فرموده بودند که هر دوربینی را که وهابی‌ها می‌دیدند، طرف را بازداشت می‌کردند و دوربینش را می‌شکستند. آن سال آقای رسول قدیری نیا که دبیر عکس ایرنا بودند، با توجه به شرایطی که تجربه کرده بودم، من را به‌عنوان عکاس تشویقی برای این مراسم انتخاب کرد.

 

طبق روال چند سال بعد نوبت من برای عکاسی از این مراسم می‌رسید اما شرایطی که وجود داشت منجر به اعزام من شد. فکر می‌کنم از مجموعه رسانه‌های آن موقع بیش از ده عکاس و خبرنگار برای پوشش این مراسم اعزام شدند.

 

ما اعزام شدیم و در بعثه مشغول به کار خودمان بودیم. یک مراسمی در مدینه انجام شد. با جمعیتی بسیار زیاد و بدون هیچ‌گونه درگیری مراسم انجام شد. ما هم عکاسی کردیم. آن مراسم خیلی مورد توجه قرار گرفت و پوشش گسترده داده شد.

 

بعد از آن اعزام شدیم به مکه. مثل هر سال، چند روز قبل از راهپیمایی برائت از مشرکین، نماینده ایران با وزیر حج عربستان سعودی دیداری برای هماهنگی و انتخاب مسیر داشتند. مسیرها انتخاب شد، هماهنگ شد و اجازه راهپیمایی برائت از مشرکین را دادند؛ اما ما غافل بودیم که آنها می‌خواستند انتقام مراسم مدینه را از شیعیان و مسلمان در مکه بگیرند.

 

حتی روز قبل از راهپیمایی یک ماکت خیلی بزرگ از قدس را بچه‌ها ساخته بودند و جلوی بعثه گذاشته بودند. شب قبل از مراسم نیروهای امنیتی عربستان گشت‌های زیادی زدند و دور تا دور بعثه را شناسایی و نیروهای مسلحشان را مستقر کردند؛ اما ما هنوز هم فکر می‌کردیم که این کارها به خاطر امنیت است. صبح روز راهپیمایی هم که تیربارها و تانک‌ها مستقر شدند ما غافل بودیم از اتفاقی که برایش برنامه‌ریزی کرده بودند.

 

 

جمعیت چطور بود؟

علی فریدونی :  در حج آن سال تعداد زیادی از بچه‌های جبهه و جنگ هم حضور داشتند. کسانی که عمدتاً زیر سی سال داشتند. بعضی‌هایشان با همسرانشان حضور داشتند. از بسیاری از کشورهای اسلامی در مراسم راهپیمایی آن سال حضور پیدا کردند. شاید به میلیون می‌رسید جمعیتی که در آن روز گرد آمده بودند.

 

 

آقای علی فریدونی شما در زمان حادثه کجا بودید؟

علی فریدونی : من در طبقه نهم که نماینده ایران در حال سخنرانی بود حضور داشتم. از آن ارتفاع و با لنز واید هم امکان ثبت همه جمعیت وجود نداشت. تقریباً ده دقیقه به پایان مراسم مانده بود که با بی‌سیم اطلاع دادند که راه‌پیمایان با نیروهای امنیتی درگیر شده‌اند. بلافاصله مراسم قطع شد. عده‌ای با آسانسور به پایین رفتند ولی من بر اساس تجربه‌ام در میدان جنگ، همه 9 طبقه را از پله به پایین آمدم.

 

به پایین که رسیدم، دیدم مجروحان در حال بازگشت‌اند. من هم عکاسی می‌کردم و سعی می‌کردم به جلو بروم تا ببینم چه اتفاقی در حال افتادن است. همینطور که جلو می‌رفتم و مجروحان ایرانی و غیرایرانی را می‌دیدم، احساس کردم که شرایط عین روز عاشوراست. داشتند مدام می‌کشتند و قتل‌عام می‌کردند.

 

به‌ویژه پیرزنان و پیرمردان و جانبازان و معلولان از همه بیشتر آسیب‌دیده بودند. من جلو می‌رفتم و می‌دیدم که قمقمه و کفش و چادر در خیابان ریخته است. تا اینکه به خط مقدم رسیدم. آنجا دیدم که واقعاً درگیری مسلحانه است.

 

 پشت سطل‌های بزرگی که بود کمین گرفتم و عکاسی کردم. می‌دیدم که از بالای ساختمان‌های نیمه‌کاره و پل‌ها و … با آجر و سنگ و باتوم و چماق و تیر مستقیم و … جمعیت را می‌زنند و جمعیت وحشت‌زده در حالی عقب‌نشینی است.  شرایط خیلی وحشتناک بود و توصیف کردن شرایط، بعد از سال‌ها هنوز برایم سخت است. من چنین وحشیگری‌ای را نزد بعثی‌ها در جبهه‌های جنگ هم ندیده بودم.

 

 

شعارهای جمعیت چه بود؟ آیا رفتارهای تحریک‌کننده انجام شده بود؟

علی فریدونی : نه اصلاً، شعارها هماهنگ شده بود و مثل همه برنامه‌های دیگر مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسراییل گفته می‌شد. سال‌های قبل هم همین‌ها گفته می‌شد اما مشخص بود که آنها می‌خواستند زهرچشم بگیرند. من به‌عنوان یک عکاس خبرنگار حس کردم که برنامه‌ریزی آمریکایی و اسراییلی برای از بین بردن وحدت انجام شده بود.

 

 

شرایط خود شما چطور بود؟

علی فریدونی : من از ناحیه صورت و کمر مجروح شده بودم و به‌رغم اینکه تجربه زیادی در جبهه‌ها داشتم، اما واقعاً ترسیده بودم. تنها کاری که از دستم برمی‌آمد این بود که لنز وایدم را روی دوربین بستم و دوربین را بالا گرفتم و بدون اینکه نگاه کنم عکس می‌گرفتم. بعداً که عکس‌ها را ظاهر کردیم، دیدم که یک لشکر دارند به سمت ما می‌آیند و قتل‌عام می‌کنند.

 

حلقه‌های عکس من تمام شد. از اینجا به بعد حفظ این عکس‌ها از جانم برایم مهم‌تر بود. چون تنها سند این اتفاق بود. با شرایط خاص توانستیم عکس‌ها را خارج کنیم. چفیه‌ای خونی دورشان پیچیدم و در میان خانم‌ها حرکت کردم و دوربین‌ها و فیلم‌ها را تقسیم کردیم.

 

 

همین عکس‌های اندک هم بسیار کم دیده شده‌اند، علت چیست؟

علی فریدونی : بعد از آن یک مسابقه‌ای برگزار شد با عنوان حج خونین. متأسفانه خیلی کم عکس به آن جشنواره رسید. البته هفت فریم از عکس‌های من برگزیده شدند ولی بعد از آن هرگز اجازه ارائه پیدا نکردم. البته در پوستر سال بعد از کشتار هم یکی از عکس‌ها استفاده شد.

حتی سال 89 که بازنشسته شدم و در خانه هنرمندان پاسداشتی برایم گرفته بودند، وزارت ارشاد دولت دهم به بهانه به هم خوردن روابط ایران و عربستان مانع نمایش این عکس‌ها شد.

منبع: روزنامه صبح نو

 

دسته‌ها
کیوسک

راهنمای ایجاد کانال در سروش + نکات مهم

بروزرسانی 9 آبان 96 – با توجه به تغییرات زیاد نسخه های جدید می توانید کانال های خود را در نسخه های جدیدتر سروش مدیریت کنید . برای دریافت نسخه اندروید سروش اینجا کلیک کنید 

 

برای دانلود نسخه های جدید تر پیام رسان سروش صفحه اختصاصی «برنامه سروش» را پیگیری کنید 

 

photo_2016-08-07_20-59-02

نرم‌افزار «سروش»، پیام رسان ایرانی است که می‌تواند جایگزین تلگرام و واتس آپ شود.

دسته‌ها
کیوسک

بازیگران جشن حافظ و تاملی بر حاشیه‌های اخیر آن

بازیگران جشن حافظ و تاملی بر حاشیه‌های اخیر آن

بازیگران جشن حافظ و تاملی بر حاشیه‌های اخیر آن

تأملی بر حاشیه‌های اخیر جشن حافظ

یک بام و دو هوا

 

«مراسم فرش قرمز آکادمی اسکار هنوز یکی از بهترین شواهد علاقه هالیوود به نمایش‌های باشکوه و مجلل است؛ اتفاقی که به فانتزی‌های پرزرق و برقی اختصاص داده شده که لباس‌ها و فشن‌ها آن را به ارمغان می‌آورند. این سنت به زمانی باز می‌گردد که ملاقات با بازیگران در خارج از استودیوها، بسیار دشوار بود. فرش قرمز، آن اوایل جایی بود که می‌توانستید جان کرافورد را برای گرفتن یک عکس پیدا کنید یا شانس این را داشته باشید که یک‌بار با راک هادسون دست بدهید اما به مرور، این مراسم، آیین خودش را پدید آورد.»

 

نیویورکر مقاله‌اش را در بررسی «فشن اسکار» با این جملات آغاز می‌کند تا ما هم این شانس را داشته باشیم که یک بار هم از منظر این آیین به مراسم فرش قرمز جشنواره‌های فیلم داخلی و یک بام و دوهوای سینمای ایران نظر کنیم.

 

پرده نخست: از این منطق کاپیتالیستی متنفریم وگرنه…

تأثیر و تأثر متقابل فرهنگ و اقتصاد، دست‌کم در عرصه سینما که تقاطع بزرگراه‌های هنر، رسانه، صنعت و تجارت است، بر کسی پوشیده نیست. حتی آنان که به سبک اروپایی، مخالف بردگی(!) فرهنگ برای اقتصادند و از هنر چیزی جز هنر نمی‌خواهند، منکر ساز کار درهم‌تنیده این دو در جهان امروز نیستند.

 

جهانی که از اشتیاق چند لحظه دست دادن با یک بازیگر یا گرفتن یک سلفی با او آغاز می‌شود، خیلی زود منطق اقتصادی خودش را باز می‌یابد. کسب سود هرچه بیشتر از هر طریقی، منطق اساسی کاپیتالیسم است که یعنی فقط کمی هوش لازم است که بفهمی از این اشتیاق، می‌شود خوب پول درآورد.

 

اگر جمعیت قابل توجهی از مردم، رؤیای فقط 24 ساعت زندگی در لباس سفیدبرفی و سیندرلا و پیتر پن را داشته باشند، خب چرا نباید همه دنیای دیزنی را در ازای دریافت پول به آنان هدیه داد؟ اگر هم عاقل‌تر از آنند که برای خرید رؤیا پول خرج کنند، باز هم می‌شود با منحصر کردن تعریف انسان بودن در نوع پوشش برای کسب وجاهت اجتماعی، ایشان را به مصرف‌گرایی فراخواند یا بلکه جز مصرف‌گرایی راهی برای پذیرفته شدن به عنوان عضو جامعه جهانی برایش باقی نگذاشت.

 

نیویورکر این طور ادامه می‌دهد: « نیکلاس اشمیدل، درباره یکی از سایت‌های زرد لس‌آنجلسی -که اخبار و شایعات مربوط به سلبریتی‌ها را پوشش می‌دهد- اشاره کرده است، اقتصادی که در پس بازتاب تصاویر سلبریتی‌ها از طریق نمایش عکس‌ها و فیلم‌های زندگی روزمره‌شان -وقتی که از یک مغازه جواهرفروشی خارج می‌شوند یا پول پارکینگی را پرداخت می‌کنند- نهفته است بسیار سودآورتر از تماشای آنان در مراسم فرش قرمز است.»

 

ساده می‌توان فهمید که این مرحله پیشرفته‌تری از همان فهم اقتصادی است؛ منطقی که روزی از ایجاد سازکاری برای عکس گرفتن با مشاهیر و چهره‌های سینما پول درمی‌آورد، کمی بعدتر به این نتیجه می‌رسد که به جای فروختن لباس به ثروتمندان این طبقه، می‌تواند لباس‌هایش را به تن آنان کند و از خرامیدن ایشان روی فرش قرمز، جمعیت گسترده‌تری را به مصرف محصولاتش مشتاق سازد.

 

سپس در مرحله‌ای پیشرفته‌تر، همین منطق حکم می‌کند که چرا باید سالی یک بار منتظر فرش قرمز اسکار شد حال آن که مردم در تمام طول سال، ولع شبیه شدن به سلبریتی‌ها را دارند؛ اخبار آن‌ها را پیگیری می‌کنند، اگر وسع‌شان برسد از همان برندی که بازیگر محبوب‌شان خرید کرده، کالایی را تهیه می‌کنند و اگر نه، بدل آن هم قادر است بازار مخصوص به خودش را خیلی هم موفق، ایجاد کند.

 

خانم الیکا عبدالرزاقی در یادداشتی در صفحه اینستاگرام شخصی خود چنین می‌نویسد: «عزیزان دل، نازنینان، در این چند سال اخیر طراحان لباس و گریمورها مثل سایر کشورها بدون دریافت کوچک‌ترین وجهی لباس و گریم مراسم مهم رو بعهده می گیرن و ما به لطف این عزیزان با ظاهری آراسته‌تر در اینگونه مراسم شرکت می‌کنیم.»

 

او خود به اوضاع نابسامان اقتصادی اشاره می‌کند و برای رفع اتهام مخارج بالا و مصرف‌گرایی در حوزه مدولباس از صنف خود، در حقیقت به موضوعی اشاره می‌کند که گویای همان تأثیر و تأثر متقابل اقتصاد و فرهنگ است:.

 

  • 1- طراحی‌های تک لباس مخصوص جشن‌های سینمایی، برای سلبریتی هیچ یا اندکی خرج برمی‌دارد.
  • 2- برند یا شرکت طراح، از سودآوری فروش محصولاتش در ازای این اندک ضرر اطمینان دارد. یعنی از تأثیر فرهنگی این کار در تبلیغ کالای خود مطمئن است.
  • 3-  برند یا شرکت طراح، اطمینان دارد که حتی در اوضاع نابسامان اقتصادی، می‌تواند به سود مزبور دست یابد.

بد نیست به قیمت‌گذاری لباس‌های طراحی شده برای بازیگران جشن حافظ  نگاهی بیندازیم؛

 

«بانو متین ستوده

نام طرح : تندیس

قیمت:۲،۴۵۰،۰۰۰ تومان»

 

«بانو روشنک عجمیان درجشن حافظ

نام طرح : ققنوس

قیمت:۱،۸۵۰،۰۰۰ تومان»

 

«بانو مرجانه گلچین

نام طرح: فاخر

قیمت:۱،۸۵۰،۰۰۰ تومان»

 

اگرچه باید اذعان داشت که طراحی لباس‌های این دوره جشن حافظ بعضاً به جهت پوشش و رعایت برخی موازین فرهنگی و بومی در طراحی‌ها، جدا قابل توجه بودند اما سؤالات درباره پیوست‌های اقتصادی این طراحی‌ها و تأثیر آنان بر رفتار اقتصادی مردم، همچنان به قوت خود باقی است.

 

این که تشبّه جستن در نوع پوشش به مشاهیر، از جهت آراستگی و رعایت موازین دینی، اخلاقی و عرفی جامعه، تبعات سوئی نداشته باشد، شرط لازم یک جریان فرهنگی-اقتصادی است اما اگر این اتفاق، متضمن رفتارسازی سوء و غلط از نظر اقتصادی در مردم و ایجاد موج مصرف‌گرایی و هزینه‌های غیرمعقول برای پوشش شود، آیا باز هم مفید خواهد بود؟ آیا جامعه اسلامی، حتی با وجود رعایت حجاب به نسبت عرف معمول اهالی سینما، قیمت بالای تبلیغ اشرافیگری و مصرف‌گرایی و روحیات سرمایه‌داری را خواهد پذیرفت؟

 

پرده دوم: مدسازی از حاشیه سینما یا متن آن/ اعتراضی به پول درآوردن نداریم

ایرانی که در سینما شناخته شده و با سینما شناسانده می‌شود و به سمت این نظام سینمایی سوق داده می‌شود، همین ایران است؛ ایرانی در حرکت به سمت منش سرمایه‌داری با سینمایی که تازه کشف کرده که از اقبال فرهنگی بخشی از مردم به مشاهیر سینما، می‌توان درآمد و سودآوری اقتصادی داشت.

 

خب چه کسی می‌تواند آن‌قدر نا آگاه باشد که ادعا کند چنین منطقی اشتباه است؟ مگر جز این است که منویات فرهنگی یک جامعه، تا با اقتصاد آن پیوند نخورد، راهی به خانه‌های مردم باز نخواهد کرد و گسترش و عمومیت نخواهد یافت و مگر جز این است که تا در کالاهای روز و مصرفی مردم از جمله لباس، پیوست‌های فرهنگی رعایت نشود، تغییر رویه و حرکت به سمت سبک زندگی ایرانی-اسلامی محقق نخواهد شد.

 

بنابراین از این درهم‌تنیدگی گزیری نیست و این دو حلقه چنین زنجیره‌ای را نمی‌شود از یکدیگر گسست.

کسی به استفاده اقتصادی، اعتراضی ندارد بلکه اگر داشته باشد فهمی از سینما پیدا نکرده است کما این که اصولاً باید به سینمایی معترض بود که از تمام صنایع وابسته به این محصول پرقدرت فرهنگی، بعد از 30 سال، فقط به ظرفیت‌های لباس پی برده است؛

آن هم به این شکل حداقلی که فقط در حاشیه یک جشن بزرگ سینمایی و فقط روی فرش قرمز آن، به تبلیغ کالای خود بپردازد حال آن که سینما اساساً در متن خود حاوی ظرفیت‌های بزرگی برای اثرگذاری بر مدولباس و البته سایر کالاهای مصرفی مردم است.

فاطمه ترکاشوند
فاطمه ترکاشوند

تاکنون و طی این سال‌ها، تنها کارکرد اقتصادی سینما در ایران به صورت فرامتنی بوده به این معنا که هر تولیدکننده یا بنگاه اقتصادی همواره در حواشی سینما، به دنبال استفاده از سلبریتی‌ها برای تبلیغ کالای خود بوده است که تبعا به طور کاملاً مستقل و خصوصی و در تعامل با اشخاص حقیقی اتفاق افتاده است؛

 

حضور آقای حمید گودرزی در تبلیغات ایسامبل، آقای سام درخشانی در تبلیغات کارما و آقای بهرام رادان برای نوین‌چرم، نمونه‌ای از این‌ها است. در کنار این روش، به دنبال پررنگ‌تر شدن نقش آیین فستیوال‌های سینمایی در سال‌های اخیر، اقبال برخی برندها یا طراحان لباس به مراسم فرش قرمز و معرفی خود از طریق تقبل رایگان طراحی لباس و گریم بازیگران، روش دیگری را برای پیوند دادن یک حلقه فرهنگی-اقتصادی دیگری به حلقه فرهنگی-اقتصادی سینما در کشور به راه انداخته است.

 

روش محدود سوم نیز که بعضاً در کشور ما رواج داشته، سرمایه‌گذاری یک شرکت –اغلب شرکت‌های مربوط به صنایع تولیدی کلان مثل خودرو و….- در تهیه و تولید فیلم است.

 

اما سخن همین است که چرا این ساز کارها در کشور ما ناقص‌الخلقه زاده می‌شوند و چرا سینمایی که به شکلی طبیعی در اصل و متن خود نوعی مدیوم تبلیغاتی به حساب می‌آید، در کشور ما هرگز به وجود نیامده و صنایع مرتبط با آن، شکل نگرفته‌اند؟

 

چرا در حالی که اساساً فروش کالا در سینمایی چون هالیوود، از حضور فعال یک برند در زمینه مرتبط با محصولات خود در تولید فیلم آغاز می‌شود، در کشور ما تولیدکنندگان، عمدتاً براستفاده از شهرت و محبوبیت برخی سلبریتی‌ها حساب باز می‌کنند؟

 

بازیگران جشن حافظ و تاملی بر حاشیه‌های اخیر آن
بازیگران جشن حافظ و تاملی بر حاشیه‌های اخیر آن

پرده سوم: یک بام و دو هوا

سینمای ایران تنها سینمایی است که می‌تواند این همه متناقض باشد. تنها سینمایی که می‌تواند به فیلمی چون «ابد و یک روز» 9 سیمرغ بلورین و 4 تندیس حافظ در بخش‌های مهمی چون بهترین فیلم، بهترین فیلمنامه و بهترین کارگردانی بدهد و بعد انتظار داشته باشد که مردم لباس‌های بازیگران آن فیلم را بپوشند.

 

تنها سینمایی که می‌تواند به اندازه کن، مخاطب‌خاص و روشنفکرمأب و دگراندیش داشته باشد و همزمان به اندازه هالیوود، پرخرج و زرق‌وبرق‌طلب و برخوردار از حمایت دولتی.

 

تنها سینمایی که ادعا دارد هرگز نمی‌خواهد به خدمت اهداف سیاسی کشورش درآید حتی اگر آن اهداف چیزی بیش از احترام به امنیت ملی، سخن گفتن از امید و زیبایی و دراولویت قرار دادن ذائقه مردمش نسبت به سلیقه فستیوال‌های خارجی نباشند و در عین حال توقع بیشترین فروش، گسترده‌ترین حمایت‌ها و کمترین نظارت‌ها را داشته باشد.

 

 

خب برای پیدا کردن اشکال پیوند نخوردن درست سینمای ایران با اقتصادش، بهتر است به این فکر کنیم که وقتی مهم‌ترین جشنواره‌های سینمایی به فیلمی چون «ابد و یک روز» جایزه می‌دهند، دقیقاً منتظر چه اتفاقی در تحرک اقتصادی کشور هستیم؟ مثلاً مردم علاقه‌مند و امیدوار می‌شوند که یک فلافلی دایر کنند چون برند مشهوری در این حوزه در فیلم همکاری کرده است؟

 

آیا هیچ برند فلافلی عاقلی حاضر است در فیلمی مشارکت کند که قرار است همه بدبختی‌های شخصیت‌هایش ناشی از آن باشد؟ چنین فیلمی حتی از تبلیغ یک مافیای تولید مواد مخدر هم عاجز است چرا که حتی ساقی‌ها و معتادانش، نه حتی از زاویه‌دیدی غلط، در فیلم، آن قدر زیبا و خوشبخت نیستند که آدم دوست داشته باشد در صنعت مربوط، شروع به فعالیت اقتصادی کند.

لطفاً تعجب نکنید! می‌شود سینما، صاحب تجربه بزرگی چون فیلم «پدرخوانده» باشد که مخاطب، علاقه‌مند یا دست‌کم کنجکاو به مناسبات مافیایی شود؛ اما ما حتی از این مقدار هم محرومیم.

 

فیلمی چون «آنی‌هال» از به‌ظاهر مستقل‌ترین جریان سینمای هالیوود قادر است جریان مد جامعه را در مقطعی چنان تحت تأثیر قرار دهد که «فشن آنی‌هال» تیپ محبوب جامعه آن روز آمریکا و بسیاری کشورهای دیگر شود، همان طور که «جنگ ستارگان» نیز، از دست‌راستی‌ترین جریان هالیوود می‌تواند تمام صنایع حاشیه‌ای سینما ازجمله لباس، اسباب‌بازی، کالای خواب، لوازم‌التحریر، خوردنی‌ها و نوشیدنی‌ها و بسیاری دیگر را به تحرکی بزرگ وادارد آن چنان که با محصولات آن بتوان از تولد تا مرگ یک انسان را تأمین کرد.

 

اما وقتی خانم پریناز ایزدیار برای بازی در فیلم ابدویک روز جایزه می‌گیرد، انتظار ایجاد تمایل به تشبه جستن به لباس او در میان مخاطبان فیلم و مردم، همان قدر احمقانه است که فکر کنیم مردم می‌توانند واقعاً زندگی‌ای شبیه زندگی شخصیت‌های فیلم را دوست داشته باشند.

 

بنابراین چیزی از سینما باقی نمی‌ماند الا همین شهرت بازیگرانی، که چون خوب بازی کرده‌اند جایزه گرفته‌اند نه چون نقش‌شان دوست‌داشتنی و به‌یادماندنی بوده است. پس منطقاً از نقش او برای تبلیغ یک کالا نمی‌توان بهره برد اما از شخص او چرا. راز عقب‌ماندگی سینمای ایران هم ناشی از همین رویکرد اشتباه به محتوای فیلم‌های سینمایی است که عملاً شکل‌گیری زنجیره اقتصادی را ابتر می‌گذارد.

 

و این چنین است که سینمای ایران، خود را از همه ظرفیت‌های بزرگ این ابزار کارآمد محروم می‌سازد و این طور ناقص‌الخلقه در چنین تناقضی به دام می‌افتد: به روشنفکری کن و به چشم پرکنی اسکار.

 

یادداشت: فاطمه ترکاشوند

 

دسته‌ها
اخبار

نامه حسن عباسی به جوانان فعال در ماجرای بازداشت 13مرداد

نامه حسن عباسی
نامه حسن عباسی

به گزارش بنیانا استاد حسن عباسی گران قدر ساعتی پس از آزادی نامه ای به جوانان فعال در فضای سایبری نوشتند ؛ مشروح نامه حسن عباسی در ادامه مطلب بخوانید

✅نامه‌ی تقدیر استاد حسن عباسی به جوانانِ انقلابی فعال در فضای سایبر در ماجرای بازداشتِ ۱۳ مرداد ۱۳۹۵

هوالحکیم

جوانان عزیز مؤمن انقلابی؛
همّت ستودنی شما، مبیّن اراده نیروهای ولایی است. در این جنگ اراده‌ها، یک‌بار دیگر توانستید و باز هم ثابت کردید که می‌توانید؛ چه، این‌که در قاموس انقلابیون ناتوانی تعریف‌نشده است. اقدام حق‌طلبانه‌ی شما در سراسر کشور، جلوه‌ی دیگری از قابلیت نیروهای انقلابی در مواجهه با توطئه‌ی دشمن در ایجاد انحراف در افکار عمومی از مسائل اساسی جامعه بود.

تلاش برای القاء انشقاق در صف متحد و بنیان‌المرصوص نیروهای مسلح با همّت شما و به خواست خدا به شکست انجامید. دشمن خارجی و لیبرال‌های داخلی تعادل روانی خود را در اثر واکنش حرفه‌ای شما ازدست‌داده‌اند.

شما نشان دادید که ارتش بخشی از ناموس ملی است؛ چون کلمه‌ی طیّبه است و به‌یقین، ارتش امروز انقلابی‌تر از هر زمان دیگری است.

آرایش کلاسیک جنگ حق و باطل، همواره می‌تواند مانند آرایش جنگ صفین باشد، که در آن علی (ع) به دلیل نبود عمار یاسر، مجبور به بازگرداندن مالک اشتر در واپسین لحظات پایانی منازعه شد. اکنون در کارزارهای شبه صفین کنونی، «حضرت سیدعلی» مالک اشترهای خود را در ارتش و سپاه، پاک‌پور و پوردستان در زمین، شاه‌صفی و حاجی‌زاده و اسماعیلی در هوا، سیاری و فدوی در دریا، حاج قاسم در پهنه‌ی جهان اسلام را به‌عقب فراخوان نخواهد کرد؛ زیرا عمارهای او اجازه‌ی ایجاد انشقاق در عرصه‌ی عمومی را به دشمن نمی‌دهد.

جهاد هوشمند با تلفیق جهاد کبیر و جهاد صغیر، چهره‌ی نوین اقدام نامتقارن در عرصه‌ی دفاع همه‌جانبه و امنیت پایدار است که ترکیب عمل عمار و مالک محسوب می‌شود؛ و شما جوانان مؤمن انقلابی در فضای سایبر جلوه‌ای از این جهاد هوشمند را به نمایش گزاردید.

اکنون، که ترفند دشمن نافرجام ماند و طرح او خنثی شد، مجدداً به مسائل کشور بازمی‌گردیم:
جنبش نرم‌افزاری، زدودن علوم غیرتوحیدی، حذف ربا از نظام مالی کشور، پیگیری عملیاتی اقتصاد مقاومتی، مراقبت از عدم شکل‌گیری خط خیانت‌آمیز پیگیری برجام‌های دو، سه و چهار، ممانعت از فراموشی فیش‌های دریافتی نجومی، مبارزه با اشرافی‌گری و بورژوازی نقاب‌دار، پیگیری چندوچون مذاکرات مشکوک ۱۳۶۵ پاریس، چاره‌جویی برای اشتغال جوانان، رصد دولت‌سازی و ملت‌سازی در سوریه و عراق و یمن، پیگیری قسط شهروندی در سطح کشور و افشای خیانت و خباثت آمریکا در پسابرجام بخشی از مسائل اساسی است که در جهاد هوشمند باید به آن‌ها پرداخته شود.

همّت خود را در این خیزش انقلابی، به این مسائل اساسی معطوف کنید و روحیه‌ی توأمان عماری و مالکی را در خود تعمیق نمایید که راه روشن و البته درازی در پیش دارید؛ که «إِن تَنصُرُوا اللَّهَ یَنصُرْکُمْ وَیُثَبِّتْ أَقْدَامَکُمْ».

#حسن_عباسی
۱۶ مرداد ۱۳۹۵

منبع : سایت اندیشکده یقین 

دسته‌ها
دانلود

دانلود بازی Clash Of Quenel ؛نسخه 5 زبانه

دانلود بازی Clash Of Quenel
دانلود بازی Clash Of Quenel

دانلود بازی Clash Of Quenel  

بسم الله الرحمن الرحیم

در روز جهانی قدس شریف , موسسه فرهنگی هنری مصاف ایرانیان بازی ضد صهیونیستی و پنج زبانه بازی Clash Of Quenel  را برای همه مهدی یاوران و صهیونیسم ستیزان عزیز منتشر کرد

دوستان گرامی می توانند با  پخش مناسب این بازی در فضای مجازی علی الخصوص کشورهای دیگر ما را در این امر مهم یاری نمایند.

نام بازی Clash Of Quenel

ناشر: جنبش مصاف ایرانیان

پلتفورم: اندروید

زبان: فارسی، عربی، عبری، انگلیسی، فرانسوی

نسخه : 1.0

 دریافت بازی Clash Of Quenel  | با حجم 45.4 مگابایت

دانلود از سرور ایران | دانلود از سرور آلمان  

.

 

بازی Clash Quenel
بازی Clash Quenel

در ادامه برخی از نظرات مردم پیرامون اینبازی Clash Of Quenel را می خوانیم : 

سهند میگه : 

سلام خسته نباشین جالب بود تغریبا تو یه ساعت و نیم تمومش کردم پازلهارو هم همشو پیدا کردم…. آخرش جالب بود حضرت مهدی (عج) با حضرت مسیح (ع) میان میزنن داغونشون میکنن…. منتظر اون یکی بازی‌ها هم هستیم! یا علی

 

مریم بانو میگه:

سلام خداقوت ممنون واقعا تشکر… این روزا بچه‌ها که سرشون به بازی‌های کلش و بازی‌های مسخره دیگه گرمه این بازیا واقعا میتونه ثمربخش باشه فقط ایکاش بازی اسنایپر هم زودبیاد.!

 

Octagonمیگه:

من خیلی خدیدم و لذت بردم از این بازی بازی Clash Of Quenel ، ای کاش این بازی پخش بشه من که به خدا به خودم افتخار کردم از این که این بازی وجود داره. بهترین نکته در مورد این بازی اینه که زبون انگلیسی داره! یه زمانی فیلم‌های مصاف زیرنویس انگلیسی داشت من میتونستم به چندتا از دوستای خارجی بدم و از اعتقاد خودم دفاع کنم که متاسفانه کلیپ‌ها خیلی کم زیر نویس انگلیسی دارند. نه فقط مصاف، توی کل کشور من فقط دیدم سایت رهبری کلیپ انگلیسی قوی تولید میکنه(در حدی که من 5 ساعت وقت گذاشتم و اوون کلیپ فاجعهٔ منا (خیلبان 204) رو هم زیرنویس انگلیسی کردم و هم بر روی نقشه‌های توی فیلم ترجمه انگلیسی گذاشتم تا بتونم بهشون بگم چه پیش اوومده) اما این بازی رو همین الان فرستادم برای یه پسر آلمانی که داره حقوق میخونه و گفت “Sounds fun!” چند تا نکته خیلی مثبت منو حیرت زده کرد: 1.عمق توجه جزییات توی بازی; تقریبا هرچیزی که توی بازی میدیدم اتفاقی نبود و مفهوم داشت. 2.داستان بازی; اولش فکر میکردم اینکه با سفینه فرار می‌کنند همینجوریه و مثل بقیه کارهای ایرانیاست ولی آخرش دیدم خیییییلی قشنگ مرتبط شد. 3.ظاهر شاد و گرافیک قوی این بازی; من فکر نمیکردم بچه‌های خودمون بتونن در این حد کار کنن.(مثلا قوطی کمپوت آناناس با قاچ آناناس برای ستاره‌های مرحله واقعا ایدهٔ جالبی بود!) 4.صدا; برای اولین بار بود که میدیدم بلاخره یه بازی/کارتون ایرانی به صدا اهمیت داد و صداها هماهنگ و خوب بودند. 5.طنز; حالت چشم‌های قهرمان بازی، یا اوون نوشتهٔ توی منوی اصلی که پلک میزنه خیلی قشگ کار شده، اینکه قهرمان با شنل میاد و قیافه اوون جوری گرفته و آناناس پرتاب می‌کنه محشره! کاریکاتورها بی روح نبودن، خیلی به تصویر واقعیشون نزدیک بودن و خنده دار بودند. (جزییات توی کاریکاتورها عالی بود، مثلا آدم فضای استفاده شده برای آلیستر کرولی) 6.گیم پلی; بجز اینکه توضیح داده نشده بود که این تیغ بعد از رسیدن به آخر صفحه باز هم بر میگرده، گیم پلی بازی خسته کننده نبود و تقریبا از فصل عربستان چالش انگیز و لذت بخش هم میشه. 7.آخر داستان; برای اولین بار یه بازی رو تموم میکردم و بجای اینکه توی عالم خیال و غیر واقعی بمونم(مثلا قهرمان برقصه یا به یک سیارهٔ دیگه بره یا…)، واقعیت و اعتقاد منو به من یادآوری کرد. و خیلی عناصر مثبت دیگه که کوچک و بسیار هستند! چند تا نکته هم به ذهن من خطور کرد که به نظرم به بهتر شدن بازی کمک میکنه: 1.اینکه پازل‌ها دقیقا به چه کاری میان خوب توضیح داده نشده بود. می‌شد با چند تا تصویر آموزشی قشنگ نشون داد که پازل‌ها چی هستند و چرا باید جمعشون کرد. 2.شاید تا وسطای بازی کسی متوجه نشه که تا وقتی پازل‌های هر مرحله را جمع نکرده چرا بازی منتظر می‌مونه، به عبارتی اولین بار یکم سخت متوجه میشیم که اوونجا باید دنبال پازل بگردیم. 3.قدرت هایی که زیر صفحه با اناناس استفاده می‌کردیم، چهار تای اولیش تقریبا هیچوقت به کار نمیومد، یه جورایی فقط پنجمی خیلی خوب بود و ارزش استفاده کردن داشت(زیادی خوب بود، فکر کنم باید ضعیف بشه یکم). اولی هم خیلی زود تموم میشد. 4.مراحل اولی یکم زیادی آسون بود 5.دکمه ای که باهاش قهرمان بالا و پایین میپرید زشت بود. مقدار سلامتی هرکس که یک ردیف قرمز رنگ بود، بهتر بود مال قهرمان رنگش سبز می‌بود یا کلا مال تمام افراد یک طیف از سبز به قرمز باشه. 6.وقتی همهٔ قاچ‌های آناناس رو جمع میکنی (در هر مرحله میشه از صفر تا سه بدست اورد) هیچ اتفاق تازه ای نمیوفته، نه تبریکی نه جایزه ویژه ای، هیچچچچچی. 7.مورد 6 در مورد قطعات پازل. و اینکه کاشکی ترجمهٔ اوون عکس کامل پازل هم می‌بود. 8.قرمان خیلی طولش میداد تا بپره بالا یا پایین، بیشتر وقت‌ها من دکمه را زده بودم ولی چون دیر میپرید من آخر به اوون تیغه میخوردم. 9.کاشکی مثل تمام عناصر بازی که با مفهوم بود، به جای تیغ از یه چیز با مفهوم استفاده می‌شد.(خودم هیج پیشنهادی برای جایگزینی ندارم!) 10.وقتی دشمن‌ها از صفحه رد میشدند از سلامتی من کم میشد، خوب همهٔ دشمن‌ها یه جورایی آماده برای صدمه زدن هستند، چه خوب میشد بجای اینکه غیب بشن و بعد از سلامتی من کم بشه، مثلا اوباما با تانکش به من تیر میزد یا اوون کرم منو گاز می‌گرفت و از سلامتی من کم میشد و بعد از صفحه بیرون می‌رفتن. 11.وقتی برای گوشه اس ام اس یا چیزی میاد، صدای بازی قطع میشه و تا کاملا بازی رو نبندی و دوباره باز کنی صدا ی بازی وصل نمیشه. 12.بهتر می‌بود توی منوی اصلی زبون بازی رو انتخاب می‌کردیم و وقتی اطلاعات در مورد شخصیت‌ها میومد، همیشه اول روی زبان انتخاب شده می‌بود و همچنین تمام نوشته‌ها (مثلا نوشتهٔ پایان بازی) به همون زبان زیر نویس میشد. و یا اینکه آموزش‌های تصویری می‌تونه با یک جمله (نه طولانی) به زبان انتخاب شده برای فهم بهتر کمک کنه، مثلا در مورد پازل‌ها (بالا توضیح داده شد). انشالا به کمک خدا تا ظهور امام زمان به این فعالیت هاتون ادامه بدین. یادمون باشه که روزهای اول گوگل، از table برای وسط نگه داشتن مستطیل جست و جوی خودش استفاده می‌کرد (که فاجعه بود). انشالا این کارها تداوم پیدا کنه.

 

راحیل میگه:

سلام بازی بازی Clash Of Quenel رو به کل بچه‌های فامیلمون که کلش آف کلنز بازی میکردن دادم. عاشقش شدن. خدا حفظتون کنه عالی بود. عالی

 

ابوالفضل میگه: 

سلام به دست اندرکاران این بازی من پیشنهاد می‌کنم بازی تان را در مایکت قرار دهید در کافه بازار که به طور ناجوانمردانه این بازی را حذف کردند

علی میگه:

سلام خدا قوت همون روز اول دانلود کردم و کلی حال کردم به چند نفر هم دادم(مخصوصا بچه ها) گوشی خودم با اندروید 4.2 بازش نکرد، با پوشی بابام بازی کردم کیفیت و سناریوی بازی عالی بود، ایشالا نسخه‌های بعدی… ان تنصروا ا… ینصرکم و یثبت اقدامکم کار برا امام زمان و رضای خدا باشه اینطوریه دیگه، همه خوششون میاد یا علی

 

دسته‌ها
کیوسک

نان در گرو لیسانس نیست [به قلم یوسفعلی میرشکاک]

نان در گرو لیسانس نیست

در سراسر زندگی خود، کتبی و شفاهی متذکر شده‌ام «العدل اساس الاحکام» و «بالعدل قامت السماوات والارض…» و اما دیر، بسی دیر فهمیده‌ام که پوستین بنا به قضای غیرمرضی حق وارونه شده است و حوالت قوم ایرانی نمی‌تواند از دیگر مسلمانان جدا باشد. دیگر اینکه طلب عدل ظاهر و در روزگار غیبت محال‌اندیشی است.

دیگر اینکه عبیدالدنیا چه یک نان داشته باشند چه یک نانوایی، چه صاحب بزرگ‌ترین مجتمع‌های صنعتی باشند که لاوک الکتریکی و فرهای باگت‌پزی تولید می‌کند، مدام از فقدان دو چیز می‌نالند: پول و عدالت! مولا علی(علیه‌السلام) می‌فرماید «الدنیا جیفه و طالب‌ها کلاب» چهل سال بیشتر اندوه بی‌جیفه ماندن کلاب را خوردم، درحالی‌که هنوز هم اگر داروندارم را بفروشم با کتاب‌هایم، پول رهن یک آپارتمان یک اتاقه هم نمی‌شود.

 به لطف روح‌القدس بود که فهمیدم هرکسی در این جهان درحال غرامت دادن است، چه کارهای قبل از تولد، چه کارهای بعد از تولد، این‌همه گناه و اشتباه و دروغ و غیبت و غفلت و غرور و مداخله درامور دیگران و کاهلی و نامهربانی و بداخلاقی و اتلاف وقت و دلبستگی به سراب دنیا و از این بدتر به وهم عقبی در پوست و پوستین دیگران افتادن  وخود را ذی‌حق دانستن در اختلاس وارتشاء و زدوبند و با دو رکعت نماز، ربا را کارمزد نامیدن و… .

روح‌القدس، مادر مقدس متعال روحی فداءلها، به بنده ابدی خود نشان داد که «ولا تزر وازره وزر اخری.» مردمی که بت‌هایشان فوتبالیست‌های داخلی و خارجی یا خواننده‌های ایرانی و خارجی یا هنرپیشه‌های حتی سریال‌های ترکیه‌ای باشد و صبح تا شام کارش اهانت به اسماء باشد، اگر هزاران غمخوار از اولیا داشته باشد، کارش کار نخواهد شد و بارش بار.

 جوان ایرانی حاضر نیست برود در نانوایی نان برای خانواده بخرد اما توقع دارد دولت برای او کار تهیه کند، یعنی میزی به او بسپارد و حقوق ماهیانه‌ای بپردازد. اینکه دولت‌های بی‌رمق و بی‌برنامه و درچفتی جهان سوم چنین وظیفه‌ای دارند یا نه، مسأله دیگری است اما در همین کشور فلان جوان روستایی که تن به کار می‌دهد خیلی سریع به نان‌وخانمان می‌رسد. چرا ایرانی‌ها فکر می‌کنند نان درگرو لیسانس و فوق‌لیسانس است، آن هم فقط داشتن مدرک و نه هیچ تخصصی. درمان این توقع که نشان فقدان هویت است به عهده کیست؟

اگر به کتاب خدا رجوع کنیم خواهیم دید ما غم «اولئک کالانعام بل هم اضل» را می‌خوریم. آن هم غم بهره کم یا زیاد آنها را از جیفه دنیا. اینکه چه خواهد شد نگرانی هیچ درویشی نیست. چون درویش جز به مرگ و رسیدن به دیدار آنکه فرمود«فمن یمت یرنی» فکر و ذکری ندارد.

چرا باید درویش غم دنیایی را بخورد که دوست داشتن آن سرآغاز هر خطایی است «حب الدنیا رأس کل خطیئه» و خدا سراپای آن را چنین وصف می‌کند «لعب و لهو و زینت و تفاخر و تکاثر در اموال و اولاد» که سوسیالیسم هم علاج تنوع‌طلبی آدمیزاد نمی‌شود. در این روزگار هرکس به تنگ آمد راه اروپا وآمریکا را در پیش می‌گیرد.

جیفه در آنجا بهتر تقسیم می‌شود! می‌توان تمام تقصیرات را به گردن قدرتمندان انداخت اما بسنده است در احوال موجودات دوپای پیرامون خود تأمل کنیم بدون فاصله و بدون حجاب علم و فضل تا عیان شود که از انعام فروتر چیست. گفتا درویشی که نباید پروای قیامت داشته باشد باید بنشیند و غصه بخورد که چرا… گذشت روزگار بوالحسن که اگر پای کسی در همه عالم به سنگی خوردی درد آن، از آن دل بوالحسن بودی. کسی نیست. جز همج رعاع نمانده است و اندوه این خیل دنیاپرست با درویشی نسبتی ندارد مگر اینکه سالک متون و عبارات را نه ظل حقایق بلکه عین حقایق شمرده باشد.

بشوی اوراق اگر همدرس مایی

که علم عشق در دفتر نباشد.

به قلم یوسفعلی میرشکاک
دسته‌ها
اخبار

احد آزادی خواه :دولت نگاه سیاسی از دانشگاه را کوتاه کند

دولت نگاه سیاسی از دانشگاه را کوتاه کند

در رابطه با بایدها و نبایدهای جامعه دانشگاهی کشور باید به چند نکته توجه کرد:

اول. دانشگاهیان و نخبگان موظف هستند قرائتی درست از دغدغه‌های رهبری داشته باشند تا مراد و منظور رهبری را به‌درستی درک کنند. رهبر انقلاب بر جذب جوانان انقلابی در بدنه دانشگاهی کشور همواره تأکید داشته‌اند. هرچند در برخی موارد این جوانان به بدنه علمی کشور اضافه شدند اما هنوز جای کار بیشتری دارد و اگر بتوانیم از این نخبگان جوان که تلاش‌های فراوان و پژوهش‌های قابل‌توجه داشته‌اند در هیات علمی استفاده کنیم با یک تحول علمی و فرهنگی روبه‌رو خواهیم بود.

 

از سوی دیگر دانشگاه ما به سمت اسلامی شدن سوق پیدا خواهد کرد. کشوری موفق است که بنیه علمی و همچنین بنیه دینی مستحکمی داشته باشد. لذا جذب متدینین جوان و متخصص که تفکری توحیدی و اسلامی داشته و روحیه‌ای انقلابی دارند می‌تواند کشور را در ریل پیشرفت و موفقیت قرار دهد.

 

دوم. بدون شک انقلاب فرهنگی و پیش از آن اصل انقلاب اسلامی برای ورود اسلامیت به متن زندگی جامعه بوده است. زمانی که در حوزه اسلامی بتوانیم علوم مختلف را اسلامی کنیم به سمت اسلامیت حرکت خواهیم کرد. تولید علم در حوزه‌هایی همچون روان‌شناسی، جامعه‌شناسی و حتی مدیریت بر اساس آموزه‌های اسلامی صورت نگرفته است.

زمانی می‌توان مدعی کشوری اسلامی بود که علوم انسانی و علوم اداره آن کشور هم برآمده از اسلام باشد. این کار نه‌تنها از طریق دانشگاه بلکه باید با همکاری حوزه و دانشگاه صورت گیرد. ایجاد علوم اسلامی در حوزه علوم انسانی و تحقق تولید علمی بومی یکی از اولویت‌های مهم کشور است و اگر امروز ما نتوانسته‌ایم اقتصادی اسلامی داشته باشیم و اگر امروز ما در حوزه تجارت و صنعت وابسته هستیم برای آن است که در تولید علم در حوزه اقتصاد بومی عمل نکردیم و اسلامی بودن علوم بخشی از همین ماجراست.

امروزه سبک زندگی مردم، اقتصاد، جامعه‌شناسی و روان‌شناسی ما برآمده از علوم دوره رنسانس اروپاست و ریشه در الگوهای اسلامی ندارد. وقتی نگاه اسلامی داشته باشیم می‌توانیم پایه‌های اسلامی برای آموزش و پژوهش در کشور بنا کنیم.

 

احد آزادی خواه :دولت نگاه سیاسی از دانشگاه را کوتاه کند
احد آزادی خواه :دولت نگاه سیاسی از دانشگاه را کوتاه کند

 

سوم. سیاست‌بازی درد این روزهای دانشگاه است. تا جایی که در روزهای اخیر رهبر انقلاب در دیدار با کارگزاران نظام به ماجرای سیاست‌زدگی در فضای علمی کشور اشاره کردند. بی‌شک تشکل‌های سیاسی، فعالیت جریان‌های سیاسی و طراوت سیاسی لازمه فضای دانشگاهی کشور است اما آنچه درواقع رخ می‌دهد یک افراطی‌گری سیاسی در فضای دانشگاه است.

بدون شک هر اتفاقی که جریان علمی کشور را دچار حاشیه کند یک آسیب جدی برای دانشگاه تلقی می‌شود و هنوز دانشگاه ما به شرایط لازم برای حاشیه‌زدایی سیاسی نرسیده است. این امر هم محقق نخواهد شد مگر اینکه دانشگاه، مسوولان، دانشجو و استاد دانشگاه ما با حقایق و اولویت‌های دانشگاه کنار بیاید و بداند سیاست زدگی اولویت دانشگاه نیست.

 

احد آزادی خواه
احد آزادی خواه

چهارم. بدون شک کمیسیون آموزش در دوره جدید مجلس بایستی در مسیر بالا بردن سطح علمی کشور، بالا بردن سطح معنویت در دانشگاه و همچنین مطالبات اقشار فرهنگی و دانشگاهی سرمایه‌گذاری کند.

اگر دولت نیز نگاه سیاسی خود را از دانشگاه کوتاه کند و بدون جانبداری و با توجه به شایسته‌سالاری از شعار فاصله گرفته و به مقام شعور برسد، فضای دانشگاهی کشور متحول خواهد شد

اما آنچه امروز شاهد هستیم فضای مقصریابی و علت‌تراشی برای مشکلات دور و نزدیک است. بدون شک راه کاریابی باید جایگزین مقصریابی شود. دانشجویان و اساتید را نباید وارد یک محکمه سیاسی کنیم و رفع نیازها باید اولویت دولت و مجلس شود.

 

یادداشت حجت‌الاسلام احد آزادی خواه عضو کمیسیون آموزش مجلس شورای اسلامی