طبقه اطلاعیه منتشر شده در سایت اینترنتی مجموعه فرهنگی شهدای انقلاب اسلامی (سرچشمه)قرار است جشنواره و نمایشگاهی درباره حجاب و دختران جوان برگزار شود , متن این اطلاعیه را در ادامه میخوانیم :
دعوت از تمامی بانوان عکاس برای شرکت در جشنواره و نمایشگاه عکس حجاب و دختران جوان
در راستای تکریم فرهنگ عفاف و حجاب؛ مجتمع فرهنگی سرچشمه در نظر دارد بانوان عکاس را به جای رقابت ، به رفاقت هنری دعوت کند، بدین منظور از تمام خانمهای عکاس دعوت میشود حضور دختران جوان باحجاب را در عرصههای مختلف اجتماع قاب بگیرند و برای ما ارسال کنند.
دبیرخانه حق استفاده از عکس های ارسال شده را در قالب های نمایشگاهی و انتشاراتی و تبلیغاتی دارا میباشد.
ستاد برگزاری، ارسالکننده را صاحب اثر میشناسد و در صورت تشخیص خلاف این نکته، برگزارکننده، تمامی امتیازهای متعلقه را سلب و آثار مربوطه را در هر مرحله از کار، از دور مسابقه حذف خواهد کرد.
محدودیتی در تعداد آثار ارسالی وجود ندارد.
آثار باید با فرمت JPEG و حداکثر اندازه ضلع بزرگ هر عکس ۲۰۰۰ پیکسل باشد.
در صورت راهیابی عکس به نمایشگاه، ارسال عکس با حجم و اندازه اصلی ضروری است.
اصلاح رنگ، کنتراست، تیرگی و روشنی و کراپ در عکسها، در حدی که اصالت عکس را تغییر ندهد قابل قبول است.
علاقهمندانی که امکان ارسال آثار از طریق الکترونیکی را ندارند میتوانند آثار خود به صورت حضوری و یا از طریق پست به نشانی مجتمع فنی سرچشمه تحویل دهند.
مهلت اعلام شده به هیچ عنوان تمدید نخواهد شد.
ارسال آثار به معنای پذیرش همه مقررات جشنواره است و تصمیمگیری در مورد مسائل پیشبینی نشده بر عهده برگزارکننده است.
جوایز جشنواره:
نفر اول تا سوم: ۱سکه بهار آزادی
پنج نفر برتر بعدی: نیم سکه بهار آزادی
همچنین برای شرکت کنندگان بن جشنواره عکس حجاب و دختران جوان تخفیف خرید از فروشگاههای حجاب در نظر گرفته شده است.
تهران، میدان بهارستان، نرسیده به چهارراه سرچشمه، انتهای خیابان صیرفی پور، مجموعه فرهنگی شهدای انقلاب اسلامی
جهت کسب اطلاعات بیشتر با شماره ۰۹۱۰۱۵۰۳۴۳۲ تماس حاصل فرمایید.
مستند من تکنوکرات هستم تولید شده در مرکز مستند سفیرفیلم سعی کرده در 40 دقیقه قراردادهای نفتی موسوم به IPC که توسط کمیته بازنگری و مهندس سیدمهدی حسینی طراحی و به هیات دولت ارسال شده است را مورد نقد و واکاوی قرار دهد.
وزارت نفت تلاش دارد با استفاده از این مدل جدید قراردادی، جذابیت حضور در پروژههای صنایع نفت و گاز ایران را برای شرکتهای خارجی افزایش دهد تا این شرکتها انگیزه بیشتری برای حضور در ایران داشته باشند.
با این وجود، نقاط ضعف و ابهامات IPC از دید کارشناسان حوزه انرژی آنقدر فراوان و مهم بود که بعد از رونمایی نسخهای از این مدل جدید قراردادی در آذرماه 94، فضای انتقادی شدیدی بر علیه آن در رسانهها ایجاد شد و حتی نهادهای نظارتی مانند مجلس شورای اسلامی و سازمان بازرسی کل کشور نیز برای اصلاح آن به وزارت نفت به صورت جدی تذکر دادند و با این حال متن انگلیسی این قرارداد همچنان بصورت محرمانه باقیمانده و مسئولین ارشد جمهوری اسلامی نیز به متن اصلی قرارداد دسترسی ندارند.
سید شهاب الدین واجدی , عکس و مجری برنامه های تلویزیونی با انتشار یک عکس در قالب یادداشتی که در صفحات مجازی ایشان منتشر شد درباره استاد نادر طالب زاده و ترور بیولوژیک ایشان توسط موزدوران دستگاه های جاسوسی آمریکا نوشتند ؛ متن یادداشت ایشان را در ادامه میخوانیم :
.
.
بسم الله و هو المصور/
نادر طالب زاده در فاصله یکسال!!! *امروز که حاج نادر آمده بود افق تا یکی دیگر از برنامه های عصر را ضبط کند، در حین عکاسی خیلی یکه خوردم از اینکه ماجرای ترور بیولوژیک او واقعا جدی است و حاجی روز به روز دارد شکسته و ضعیف و نحیف تر میشود! و مقایسه کردم عکس امروز را با یکسال قبل که روز ابتدایی برنامه عصر، حاج نادر چقدر سرحال بود! ٭ما به او میگوییم حاج نادر چرا که عمار و بزرگمرد رسانه انقلاب و حامی معنوی هنرمندان متعهد و بچه حزب اللهی های رسانه ای و مستندساز و فیلمساز بوده و هست، یکی دیگر از ویژگیهای حاج نادر حمایت همه جانبه او از شبکه افق ماقبل راه اندازی تاکنون بوده و هست؛ ٭یکی از حمایتهای ویژه او از افق تعطیل کردن برنامه معروف و شناخته شده راز شبکه چهار بود که آن را با نام جدید عصر در برابر هجمه کذاب گونه رسانه های غربی و در عصر ظهور، آنچه حقیقت است را در شبکه افق به روی آنتن آورده و الحمدلله ادامه دارد… *برای سلامتی این بزرگمرد رسانه ای انقلاب اسلامی و یادگار مانای شهید آوینی حمد شفایی بخوانیم. . . . .
⭕️به مناسبت سالروز اشغال فلسطین توسط رژیم اشغالگر صهیونیستی(روز نکبت)، موسسه فرهنگی، هنری مصاف ایرانیان مسابقه کاریکاتور خلافت صهیونی برگزار میکند ؛ متن اطلاعیه منتشر شده ب شرح زیر است :
بسم الله الرحمن الرحیم
? مسابقه کاریکاتور خلافت صهیونی (جهانی):
?بخش چهره
?الف: کاریکاتور چهره تئودور هرتصل (بنیانگذار دولت صهیونیستی)
چگونه بچه را تربیت کنیم ؟ پدر و مادر حرفهای , بچهٔ «باعرضه» بار میآورند , نه شاگرد اول.
برایشان مهم است بچه راحت بتواند زیپ کاپشنش را بالا بکشد و بند کفشش را ببندد.
وقتی سر جلسهٔ امتحان، خودکارش ننوشتاشکش در نیاید و راهی پیدا کند.
میوههایی که مادر برایش میگذارد، توی کیفش نگندد.
وقتی معلمش یا ناظمش دنبال داوطلبی میگردند زیر میز قایم نشود.
غذا خوردنش که تمام شد دل آدم بههم نخورد از دیدن ظرف غذایش.
وقتی بزرگتری خواست از او سوالهای اضافی بپرسد راحت بپیچاندش.
وقتی تلویزیون نگاه میکند انگشتش نیممتر توی حلقش فرو نرود.
پدر و مادر حرفهای یکجوری با بچهاش حرف میزند که بچه، جواب دروغ نمیدهد.
اگر بچه ویرش گرفت در حمام آواز بخواند و صدایش را رها کند، پدرش توی ذوقش نمیزند که «چه خبرته!».
وقتی یک بچهٔ دیگر خواست توپش را به زور بگیرد او ندهد، بهش حالی کند با زور نمیتوانی، اما اگر دوست داری، باهات بازی میکنم.
وقتی چیزی به نظرش نامعقول آمد به هر که میخواهد باشد، اعتراض میکند.
اینها بچهٔ باعرضه بار میآورند تا به خاطر نیم نمره امتحانی جلوی میز معلم عجز و التماس نکند.
.
.
والدین گرامی آگه دوست دارید فرزندانی عالی داشته باشید ,و بدانید چگونه بچه را تربیت کنیم که هیچ وقت به سمت اعتیاد، انواع بزهکاریهای اجتماعی و روابط نامشروع نرن، حتماً به راهکارهای زیر عمل کنید
1_همیشه فرزندت را با عنوانهای محترمانه و عاطفی چون آقا، خانم و…صدا بزن ؛ نرگس خانم، علی آقا، عزیز گلی مامان، فرشته کوچولوی من و…
2-حداقل روزی یکبار به فرزندت این جمله را بگو: عزیز دلم من به وجودت افتخار میکنم.
3-به فرزندت بیشتر از یک مهمان احترام بگذار و برای شخصیتش ارزش قائل باش.
برنامه «آرمانگرام»؛ مجموعه برنامهای گفتگو محور است که سوژههای آن از میان چهرههای نخبه و موفق انقلابی و آرمانگرا انتخابشدهاند.
?در این برنامه که قرار است بهصورت هفتگی در فضای مجازی و رسانههای اجتماعی منتشر شود، به وجه دیگری از زندگی فردی و کاری چهرههای شاخص جبهه انقلاب اسلامی در حوزههای مختلف سیاسی، فرهنگی – هنری و اجتماعی پرداخته خواهد شد و شخصیتهایی که عمدتاً در موقعیتهایی ثابت و تکراری دیدهشدهاند، در این برنامه در یک فضای صریح و صمیمی در یک گفتگو شرکت خواهند کرد و از زندگی خصوصی و تجربیات خود خواهند گفت.
?در همین راستا استاد حسن عباسی در اولین قسمت آرمانگرام که سهشنبه ۲ شهریور ۹۵ منتشر شد، روبروی مجریان این برنامه حاضرشده و به سؤالات آنها پاسخ داده است.
?آرمانگرام به تهیهکنندگی تلویزیون اینترنتی آرمان، هر هفته سهشنبهها در فضای منتشر خواهد شد:
پرده اول: حسن عباسی حدود ۱۵ ماه پیش در یک سخنرانی ادعایی از رسانههای صهیونیستی مطرح کرد مبنی بر اینکه حسن روحانی در شهریور ۶۵ با آمیرام نیر اسرائیلی در هتل پاریزین پاریس مذاکره محرمانه داشته و در آن مذاکره حرفهایی علیه امام زده. عباسی از رئیس جمهور خواست که این ادعای صهیونیستها رو رسماً تکذیب کند
2⃣ پرده دوم: دولت نهتنها تکذیب نکرد بلکه از حسن عباسی به خاطر طرح این موضوع شکایت کرد. در طی این ۱۵ ماه سه بار دادگاه تشکیل شد و هر سه بار برای متهم (عباسی) منع تعقیب صادر شد (یعنی شکایت اصلاً وارد نیست)
3⃣ پرده سوم: ظهر یکشنبه ۳ مرداد ۹۵ آخرین جلسه دادگاه عباسی و ختم این پرونده بود. رفع اتهام از عباسی به معنی این بود که او توانسته با مدارک خودش ادعایش رو توی دادگاه ثابت کنه.
طبیعتاً خیلیها منتظر نتیجهٔ این دادگاه و مشخص شدن سرنوشت این نقطهٔ مبهم تاریخ بودن. و شاید خیلیها منتظر بودن عباسی بعدازاین دادگاه محکمتر و با تلاش بیشتری به پیگیری این موضوع بپردازد
چند ساعت بعد از پایان دادگاه در حوالی ساعت ۳ ونیم بعدازظهر کلیپی یکدقیقهای از یک سخنرانی از عباسی مربوط به ۶ سال پیش، ابتدا در یک کانال تلگرامی سلطنتطلب و سپس بهصورت گسترده در کانالها و رسانههای حامی دولت و اصلاحطلب منتشر و بازنشر میشود و جو عجیبوغریبی حول آن شکل میگیرد تا جایی که کار به بازداشت ۳ روزهٔ عباسی منجر میشود…
4⃣پرده چهارم: چند روز بعد از آزادی دکتر حسن عباسی و فروکش کردن فضای رسانهای، ما به سراغ ایشان رفتیم تادر مصاحبه دکتر حسن عباسی , پیچوخم این اتفاقات را از ایشان بشنویم.
✅ مصاحبه دکتر حسن عباسی را در اولین قسمت از مجموعه برنامه آرمانگرام، در ادامه مطلب دانلود کنید .همراه بنیانا باشید
.
.
ویدیو : ارتباط شکایت رئیس جمهور از حسن عباسی با ماجرای بازداشت اخیر
برنامه ثریا در آستانه سه سالگی خود با حضور چهره ها و فعالان برجسته رسانه ای کشور به موضوع نقش رسانه در پیشرفت کشور پرداخت. در این برنامه نادر طالب زاده و وحید یامین پور از برنامه سازان و کارشناسان رسانه انقلاب اسلامی و وحید جلیلی، مدیر دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی و محمدرضا شهیدی فرد، مجری و تهیه کننده برنامه پارک ملت به صورت تلفنی ثریا را همراهی کردند.برنامه سه سالگی ثریا در حوالی ششم اسفند سال 93 پخش شد .
24 مردادماه سال 95 مقارن با میلاد امام رضا علیهالسلام شبکه اعزام سخنران و استاد عمار ammarnet.ir طی اطلاعیهای آغاز به کار رسمی خود را اعلام کرد.
براساس سایت ammarnet.ir ؛ شبکه اعزام استاد و سخنران عمار , متن این اطلاعیه به شرح ذیل است:
سخنرانی کردن در انقلاب همواره یکی از ابزارهای مؤثر در تبیین و آشنایی آحاد مردم با اصول و مباحث موردنیاز انقلاب و جامعه اسلامی بوده است. امروزه نیز در کنار ابزارهای نوین ارتباطی، به علت ویژگیهای منحصربهفرد سخنرانی اعم از ارتباط چهره به چهره، امکان ارائه سؤال و پاسخ متناسب با موضوعات گوناگون و تسهیل در انتقال مطلب، همواره از اهمیت بالایی در روشنگری و افزایش سطح فکری جامعه برخوردار است.
پس از بررسی شرایط موجود در عرصه سخنرانی و مشخص نمودن چالشهای فعلی در مسیر “سخنرانان” و “مجموعههای برگزارکننده سخنرانی”، درصدد پیادهسازی طرحی در جهت رفع موانع و نیازمندیهای این دو قشر برآمدیم. اهم مشکلات احصا شده شامل: پراکندگی کاری اساتید، عدم استفاده از اساتید در حوزه تخصصی خود، نبود اطلاع دقیق مجموعهها از اساتید کمتر شناختهشده، عدم بهرهگیری مناسب اساتید از خروجی جلسات با توجه به عدم شناخت از مجموعههای دعوتکننده، عدم وجود توازن کاری میان اساتید و … هست.
در حال حاضر اساتید انقلابی هریک در گوشهای، با روشهای متفاوت، در کنار سایر مشغلههای کاری به سازماندهی جلسات سخنرانی خود میپردازند که این موضوع وقت و توان زیادی از ایشان میگیرد. قرارگاه اعزام سخنران و اساتید عمار برای رفع این مشکلات در نظر دارد تا تمامی فرآیندهای اجرایی و برنامهریزی اعزام را بهعنوان مرکز ارتباطات برای این اساتید به عهده گیرد و تمام تلاش خود را برای اعزام مؤثر اساتید در مجموعههایی که بیشترین بازدهی را داشته باشند انجام دهد.
از طرفی مجموعههای برگزارکننده سخنرانی به جهت عدم وجود اطلاعات جامع و ارتباطات لازم با اساتید نخبه انقلابی، با مشکلات جدی در دعوت، ایام و ذهاب و ارتباطگیری با اساتید روبرو میباشند. ازاینرو شبکه اعزام سخنران عمار به دنبال رفع این مشکلات و ارائه خدمات متقابل به اساتید و مجموعههای برگزارکننده سخنرانی هست.
[box type=”info” align=”” class=”” width=””]
اهداف
از اهداف راهاندازی شبکه اعزام سخنران و استاد عمار میتوان به تقویت جبهه فکری و گفتمانی انقلاب اسلامی، ایجاد سامانه اعزام بین اساتید و مجموعههای کشور ،استفاده از اساتید بهصورت هدفمند و جریان ساز، معرفی اساتید کمتر رسانهای در کنار اساتید معروف،اعزام اساتید قوی و مورد تأیید در زمینههای تخصصی، استفاده از محتوای تولیدی در برنامهها و سخنرانی اساتید، پوشش مناسب رسانهای برنامهها، ایجاد انسجام مجموعهها ازنظر موضوعی و تشکیلاتی و استفاده از اساتید در حوزه تخصصی خود، اشاره کرد.
[/box]
در ادامه مطلب نظرات برخی از صاحبنظران جبهه فرهنگی انقلاب درباره سایت ammarnet.ir ؛ شبکه اعزام استاد و سخنران عمار
حجتالاسلاموالمسلمین علیرضا پناهیان با ابراز خرسندی از راهاندازی این شبکه بیان داشت: «امروز نیازمند آن هستیم که دایره سخنرانان و چهرههای مبلغ انقلابی توسعه یابد و چهرههای جدید توانمند و متخصصی که رویشهای انقلاب هستند به جامعه معرفی شوند و منحصر در طلاب و علما نماند».
استاد حسن عباسی نیز با اشاره به ضروریات مغفول مانده این موضوع در جبهه فکری انقلاب تصریح کرد: «جهاد کبیر یعنی کوشش در عدم تبعیت از کفار، مجاهد کبیر یعنی عمار یاسر که میکوشید تا مانع تبعیت لشکر مسلمین از قواعد بازی کفرآمیز عمروعاص گردد. ازاینرو عمارها متولی جهاد کبیر اند»
وحید جلیلی نیز با بیان دیدگاههای خود در این زمینه گفت: «تبیین حقیقت و توجه به محتوا و کلام فارغ از حجاب عنوانها و شهرتها باید وجهه همت دوستان قرارگاه اعزام سخنران عمار باشد و این امر با توجه ویژه به رویشهای انقلاب قابل تحقق است».
حسین یکتا از مدیران موفق فرهنگی ضمن بیان سختیها و آسیبهایی که در این مسیر وجود دارد گفت: «قرارگاه عمار میعاد گاه رویشهای انقلاب اسلامی برای تبیین و زمینه سازی رسیدن به تمدن اسلامی میباشد. امید است که عمارهای امام خامنه ای ، این جوانان پاک حزب الله در این مسیر با اراده ای آهنین قدم بردارند».
همچنین دکتر وحید یامین پور رئیس پژوهشکده فرهنگ و هنر حوزه هنری در همین زمینه گفت: در جهانی که انبوه وساوس و شبهات فکری، گوش مردمان را آزرده و حق و حقیقت را کتمان میکند، هیچ راهی جز تذکار و تذکر اصالتها و حقایق برای ما باقی نمیماند. برای هر دورانی نیاز به «عمار» هایی است که پردههای ظلمت اموی را کنار بزنند و امروز فصل رویش عمارهای انقلاب اسلامی است.
در این زمینه بسیاری از فعالین انقلابی ضمن ابراز خرسندی از راهاندازی شبکه اعزام و تأکید بر نیاز شدید این موضوع در راستای گفتمانسازی و جریان سازی در جبهه فکری انقلاب اسلامی به بیان نظرات خود در این خصوص پرداختند که متعاقباً اطلاعرسانی خواهد شد.
سایت قرارگاه عمار به نشانی WWW.Ammarnet.ir آماده ارائه خدمات به مؤسسات و نهادهای مردمی و انقلابی سراسر کشور جهت اعزام سخنران و استاد است.شماره تماس جهت برقراری ارتباط: 02188914042
حجت الاسلام علی سرلک از روحانیان باسابقه و نام آشنایی است که امسال روسیه را برای تبلیغ انتخاب کرده است. این گزارش سفرنامه کوچکی از حضور و تبلیغ او در روسیه است.
رمضان، ماه تبلیغ طلبههاست. ماهی که کوله بار میبندند و راهی میشوند تا میوه سالها درس و بحث را در شهرها و روستاهای کوچک و بزرگ بچینند. در ماه میهمانی خداوند، این طلبهها هم به میهمانی مردمی میروند که عاشقانهتر و بیشتر از هر وقت دیگری میخواهند خدا را در آغوش بگیرند. به سراغ یکی از روحانیون نامآشنا میرویم تا او از حالوهوای تبلیغ در «روسیه» بگوید. حجتالاسلام علی سرلک از روزهداریهای ۲۰ ساعته در بزرگترین کشور اروپا-آسیایی و چند و چون تبلیغ در کشوری غیرمسلمان میگوید.
طلبگی یعنی تبلیغ
حجت الاسلام علی سرلک را اکثرا میشناسیم و بارها او را از قاب رسانه ملی دیدهایم و با تمام مشغولیتها باز هم از تبلیغ و به قول خودش مهمترین رسالت یک طلبه، جا نمانده است.
استاد علی سرلک : «تبلیغ لازمه حیات یک طلبه است. اصلا طلبگی با تبلیغ تعریف میشود. همان طور که در داخل کشور هم عرصهها و میدانها و مخاطبان متنوعی برای انجام وظیفه تبلیغ طلبهها وجود دارد، کم و بیش در خارج از کشور هم این میدانها باز هستند و به قول امام خمینی که جهان تشنه اسلام ناب محمدی است، خیلی از مردم دنیا کنجکاوند که این مردمی که در این منطقه از خاورمیانه هستند و ادعای تحول جهان را دارند، چه کسانی هستند و چه میگویند؟»
تبلیغات ما در روسیه قانع کننده نیست
تبلیغات در خارج از کشور، دو گره مخاطب دارد. «معمولا تبلیغاتی که ساماندهی میشود، برای دو گروه است: یکی ایرانیانی که در خارج از کشور حضور دارند. دوم کسانی که به هر شکلی فارسی زبان هستند که در جمعیتهای ایرانی حضور پیدا میکنند. عدهای از مبلیغین هم کسانی هستند که از فضای تبلیغات مناسبتی فاصله گرفتهاند. مبلغینی که با قشر فرهیخته و تخصصی سر و کار دارند و در کنگرهها و همایشها حضور پیدا میکنند. البته شاید خیلی وقتها کار آنها را نتوان تبلیغ دینی به شمار آورد و بیشتر برنامهای برای طرح نظریه دینی یا علمی دانست.»
البته به غیر از این موارد، یک سری از مبلغین هم به صورت تخصصی برای اهالی بومی آن کشور برنامههای تبلیغی دارند که در این برنامهها هم کم و کاستهایی وجود دارد. «جمهوری اسلامی ایران علیرغم توقع و انتظاری که از آن میرود متاسفانه به موازات توقعات و انتظارات، موفق نبوده است. البته اقداماتی صورت گرفته اما باز هم کافی نیست.»
ده روز فرصت تبلیغ در روسیه، بین دانشگاهیان، بانوان و مخاطبان عمومی تقسیم میشود. «برنامه های ما به کشور میزبان بستگی دارد. من در این سفر چهار نوع برنامه داشتم. برنامه ویژه دانشجویان و فارغ التحصیلان ایرانیِ دانشگاه های روسی. برنامهای برای خانمهایی که همسرانشان در کشور روسیه شاغل هستند که به تقاضای خود خانمها بحث تربیت فرزند را مطرح کردیم. برنامهای هم برای اعضای سفارت ایران در روسیه درباره طرح کلی اسلام داشتیم. یک گروه هم مخاطبان عمومی بودند که قبل از نماز مغرب و عشا در مسجد حاضر میشدند و مستقیم با ما ارتباط میگرفتند.»
فقط دو ساعت و نیم روزه نبودیم!
اگر از روزهداریهای طولانی خسته شدهاید جالب است بدانید مسلمانان روسیه امسال روزههای ۲۰ ساعتی گرفتهاند! «روزهای ماه رمضان در روسیه بسیار طولانی بودند تا جایی که بین اذان مغرب تا اذان صبح فقط دو ساعت و نیم فرصت بود! البته آب و هوای روسیه در روزهای اول خنک بود و خیلی اذیت نشدیم اما یکی دو روز آخر با توجه به حجم مسئولیتی هم که داشتیم، کمی به مشکل خوردیم ولی به هر حال هر آن کس که دندان دهد نان دهد!»
روسیه بزرگترین مسجد اروپا را دارد
حجتالاسلام سرلک معتقد است روسیه با شورویِ کمونیستیِ قبل از فروپاشی فرقهای بزرگی دارد. «در روسیه بعد از فروپاشی شوروی و مخصوصا در زمان ریاست جمهوری پوتین تحول بزرگی اتفاق افتاد. پوتین معتقد است که محدودیتهایی که نظام کمونیستی و بیطبقه را شکل میداد، آفتهای بزرگی به همراه داشته است. برای همین بر قومیت و فعالیتهای مذهبی، توجه جدی دارد.
پوتین کلیسای بزرگ به اسم مسیح منجی که بسیار کلیسای فوق العاده و شگفتانگیزی است را احداث کرد یا برای مسلمانها یک مسجد بزرگی ساخت که از نظر زیبایی و طراحی کمنظیر است که حتی برخی میگویند بزرگترین مسجد اروپا، همین مسجد است. در واقع پوتین معتقد است زمینه فعالیتهای مذهبی در روسیه باید به وجود بیاید.
در خاطرم هست در همین مسجد جامع مسکو جمعیت بسیار جوان و پرشوری برای نمازجمعه شرکت کردند و قطعا مبلغان سنی هم در این جمعها حضور دارند. البته در کنار همه این موارد، فضای اسلامهراسی هم وجود دارد. چند وقت پیش انفجاری در یکی از ایستگاههای مترو اتفاق افتاد که تعداد زیادی هم کشته شدند و بعدها مشخص شد عامل انتحاری آن خانمی با حجاب اسلامی بوده است. ولی در کل توجه به مقولات مذهبی در این کشور خوب بود.»
مردم روسیه به حجاب حساسیت دارند
مردم روسیه مثل خیلی از مردم جهان در فضایی از اسلامهراسی قرار دارند که شاید این امر، تبلیغ جدیتری برای اصلاح این تفکر را نیاز داشته باشد. «در برخورد با غیرمسلمانان روسیه، با دو برخورد از مردم روبهرو هستیم. یک نوع برخورد عمومی مردم روسیه است که برخوردی محترمانه است و دیگری گروهی که تحت تاثیر فضاهای مردمهراسی قرار دارند و مثلا نسبت به پوشش بعضی خانمها و رنگ پوشش آنها حساسیت دارند.
برای مثال در یکی از فرودگاهها، خانمی توسط ماموران خانم فرودگاه به صرف اینکه روسری داشت، خیلی مورد تفتیش بدنی قرار گرفت و معلوم بود جنس این تفتیش از جنس حساسیت بود و نه از جنس توهین. حساسیتی که در بخشی از مردم روسیه هم مشاهده میشود. البته با این حال، مردم و کشور روسیه خیلی ظرفیت تبلیغ دارند.
ایران هم در این کشور اقداماتی انجام میدهد و به جرئت میتوان گفت یکی از موفقترین نمایندگیهای ایران در خارج از کشور، در روسیه است. مثلا ما همین الان مرکزی در روسیه داریم برای ترجمه کتابهای دینی به زبان روسی که خیلی مورد استقبال هم قرار میگیرد و بسیاری از طریق همین راه، به اسلام علاقه و گرایش پیدا کردهاند.»
تبلیغ به زبان روسی مشکل است!
با توجه به ظرفیتی که در کشور روسیه وجود دارد، به نظر میرسد به مبلغانی نیاز داریم که همزبان این مردم باشند و بیواسطه بتوانند آنها را به اسلام دعوت کنند. «مبلغانی هم در این کشور هستند که به زبان روسی مسلط باشند؛ اما جالب است بدانید این زبان دومین زبان دشوار جهان از نظر آموختن و تکلم است اما با این حال کسانی هستند که به این زبان مسلط بوده و تبلیغ میکنند.
در کنار اینها بسیاری از مراجع در روسیه دفتر دارند. که البته با توجه به حجم نیازها و توقعات، بسیاری از این اقدامات دیده نمیشود. جالب است بدانید در روز اولی که وارد مسکو شدم، دخترخانم جوانی به نام «ایلینا» برای شیعه شدن مراجعه کردند. این خانم به واسطه مطالعه کتابهای دینی که به زبان روسی بود، به اسلام علاقهمند شده بود. در همان روز اول این اتفاق افتاد و بعدا که پیگیری کردم، به من گفتند خوشبختانه تعداد کسانی که به این شکل به اسلام گرایش پیدا میکنند، کم نیستند و این نشان میدهد که ما در این حوزه باید جدیتر کارکنیم.
من چون با زبان روسی آشنایی نداشتم، خیلی نمیتوانستم از فرصت تبلیغ بین غیرمسلمانها استفاده کنم. مثلا در مسکو یک موزه جنگی داشتند که فوق العاده بود و در سالگرد حمله آلمان به شوروی که همین چند روز پیش بود، مراسم مفصلی تدارک دیده بودند و بازماندگان جنگ که پیرمردها و پیرزنهایی با مدالهایی بر سینههایشان بودند، در این مراسم شرکت کرده بودند؛ اما به دلیل آشنایی نداشتن با زبان نتوانستم با آنها ارتباط برقرار کنم.»
تبلیغ به شناخت نیاز دارد
تبلیغ هم مثل هر کاری اصولی دارد که در صورت رعایت این اصول، میتوان به نتیجه آن امیدوار بود. «یک سری اصول مسلمی درباره تبلیغ وجود دارد که اولینِ آن شناخت فرهنگ آن کشور است. یک مبلغ پیش از اقدام برای تبلیغ حتی در یک روستای کوچک، باید نسبت به فرهنگ و مردم آن منطقه شناخت داشته باشد. البته کار سادهای هم نیست و به پشتیبانی نیاز دارد. مثلا ما آنجا تلاش کردیم با بزرگان مسیحیت دیداری داشته باشیم که موفق نشدیم چون هماهنگی آن بسیار سخت بود. اولین اصل تبلیغ این است که مبلغ بداند مخاطبانش در چه وضعیتی به سر میبرند.
نکته دوم درباره تبلیغ هم این است که در هر کشور و منطقهای نیازهایی وجود دارد که باید این نیازها را شناخت. من فکر میکنم اگر کسی بخواهد برای تبلیغ به روسیه برود و بخواهد برای ایرانیهای مقیم این کشور کاری بکند، باید درباره درباره بحث خانواده و مسائل خانوادگی، اطلاعات خوبی داشته باشد.»
حضرت آیتالله خامنهای در پیامی از قهرمانان مدالآور و همهٔ ورزشکاران و مربیان پرتلاش کاروان ورزشی جمهوری اسلامی ایران در رقابتهای المپیک ۲۰۱۶ ریو تشکر و قدردانی کردند.
متن پیام تشکر امام خامنه ای از کاروان ورزشی به این شرح است:
بسمهتعالی
به کاروان ورزشی بازگشته از المپیک: قهرمانانی که با مدالآوری دل ملت را شاد کردند؛ به پهلوانانی که از حق خود بر اثر ناداوریها محروم شدند؛ به ورزشکارانی که عدم موفقیت آنان از ارزش تلاش و کوشش آنها نمیکاهد؛ به بانوان ورزشکاری که نشانهٔ افتخارآمیز پوشش زن ایرانی را به رخ همگان کشیدند، به بانوی شجاعی که با حجاب کامل در پیشانی کاروان درخشید، و به مربیان و پیشکسوتان ورزش کشور، خوشامد میگویم و از همهٔ شما سپاسگزاری میکنم. قدر شما را میدانیم.
سیّد علی خامنهای
۲ شهریور ماه ۱۳۹۵
کاروان ورزشی جمهوری اسلامی ایران با کسب ۳ مدال طلا، ۱ نقره، ۴ برنز و با مجموع ۸ مدال، در رتبهٔ بیستوپنجم کشورهای شرکتکننده در المپیک ۲۰۱۶ ریو قرار گرفت.
ازدواج ساده و زودهنگام از آن کارهایی است که هرکسی جرئت انجام آن را ندارد. اما «محمدرضا مؤذن زاده» و همسرش «سارا عرفانی» این جرئت را کردند تا در دهه چهارم زندگی خود روزهای خوبی را بگذرانند.
یک خانم عکاس ایرانی، با قابهای رنگارنگ و زیبایش، چهرهای زیبا از مسلمانان اروپایی نشان داده است. « منصوره معتمدی » عکاس جوان ایرانی روایتگر و تصویرگر روزهای زندگیاش بین مردم بوسنی است.
اینجا کشوری مسلمان در قلب اروپاست. کشوری با مردمی مهربان و نه مثل آبوهوایش، گرم و صمیمی. کشوری که سالها پیش ایران، ناجی بزرگ آن به حساب میآمد و هنوز هم قهرمان باصلابت این روزهایش است. روایت روزگار بوسنی را از عکاس جوان ایرانی که الان در بوسنی زندگی میکند، میپرسیم و اول از همه سرکی میکشیم به زندگی شخصی خودش.
«منصوره معتمدی» متولد سال ۱۳۵۷ در تهران است. در دانشگاه، رشته طراحی پارچه میخواند؛ اما از همان سال اول، علاقهاش به عکاسی پای او را به روزنامهها و خبرگزاریهای مختلف میکشاند و میشود عکاس خبری. بارها در جشنوارههای مختلف عکاس برتر و حتی دبیر جشنوارههای عکاسی میشود.
قصه زندگی خانم معتمدی از وقتی جالب میشود که سال گذشته، حول و حوش ۲۲ بهمن، با یک گروه عکاس خارجی آشنا میشود. «سال گذشته یک گروه عکاس از کشورهای اسلوونی و بوسنی به ایران آمدند که در این دیدار با یک آقای عکاس آشنا شدم که پس از مدتی به ازدواج ختم شد.»
وقتی فهیدم مسلمان است، خوشحال شدم!
ماجرای آشنایی منصوره با « یاسکو مردان » نه تنها اولین که به بامزهترین خاطره زندگی مشترکشان تبدیل شده است.
«روز اولی که ما همدیگر را در خانه عکاسان دیدیم، ما به عنوان مهمان دعوت بودیم. ایشان هم با گروهی از کشور خودشان آمده بودند که به بهانه دیدن عکسهایم کنار من نشستند. تا اینکه موقع معرفی این گروه شد. از آنجایی که این گروه اکثراً مسیحی بودند، گوشهایم را تیز کردم و بعد که نوبت به ایشان رسید و گفتند مسلمان است و عربی میداند و حافظ قرآن است، خوشحال شدم! توی گوشی خودم به زبان انگلیسی نوشتم: خوشحالم که شما مسلمانی. و ایشان هم بلافاصله پرسیدند: با من ازدواج میکنی؟ همان جا این اتفاق افتاد!» اسفند سال گذشته ازدواج میکند و به قول خودش «اسلام» میشود عامل پیوند آنها.
عقدشان را در حرم امام رضا میخوانند و حالا چند وقتی میشود که در سارایوو زندگی میکنند. میپرسم این تفاوت زبان و فرهنگ و قومیت، به اختلاف منجر نشده است که میگوید: «ما هم بعضی وقتها به اختلاف میخوریم و دچار مشکل میشویم؛ بهخصوص که با زبان انگلیسی هم با هم حرف میزنیم، طبیعی است؛ اما من متنی از یکی از همسران شهدای مدافع حرم خوانده بودم که با هم قرار گذاشته بودند که بیشتر از سه دقیقه با هم قهر نکنند. ما هم این قرار را با هم گذاشتیم و اینجور وقتها به هم میگوییم: امروز شیطان در تو دارد قوی عمل میکند.»
مردم بوسنی اکثر مراسمهای عقد خود را در مسجد برگزار میکنند
خانم معتمدی بعد از زندگی چند ماهه بین مردم بوسنی، معتقد است تا حد زیادی از نظر فرهنگی به ما نزدیک هستند و برای همین زندگی در بوسنی را کشور مناسبی برای اروپاگردی مسلمانان میداند: «مردم بوسنی مسلمان هستند و از نظر فرهنگی تا حد زیادی شبیه ما هستند. به خانواده اهمیت میدهند و رفت و آمد خانوادگی دارند و جالب اینکه اکثر مراسمهای عقد خود را در مسجد برگزار میکنند.
اینجا یک کشور اسلامی است که مسلمانان، راحت میتوانند در رستورانها غذا بخورند و در مسجدها نماز بخوانند و در ضمن از طبیعت زیبای اینجا لذت ببرند. رفت وآمد برای مردم سخت است و آژانس و توری هم وجود ندارد که به وسیله آن به بوسنی بیایند. خیلیها به من در اینستاگرام پیام میدهند که چگونه میتوانیم به بوسنی مسافرت کنیم؟ این در حالی است که کشورهای عربی راحت به اینجا رفت و آمد میکنند و چه بهتر که تبادل افکار و فرهنگ را از طریق همین رفت و آمدها داشته باشیم.»
در اروپا هم چادری هستم
منصوره در خارج از کشور و بوسنی هم باز پوشش چادر را انتخاب کرده: «تعداد افرادی که اینجا پوشش چادر دارند، خیلی اندک است و برای همین خیلیها در برخورد با من تعجب میکنند؛ اما برای آن احترام قائل هستند. افراد محجبه اینجا وقتی همدیگر را در خیابان میبینند به هم سلام میکنند هیچ ربطی هم ندارد که همدیگر را میشناسند یا نه؟ حتی کسانی که حجاب ندارند، با اخلاق و رفتار محترمانه برخورد میکنند.
البته یک جاهایی هم سخت است؛ اما شما در بوسنی از داشتن حجاب معذب نیستید. اینجا اکثراً مسلمان هستند. مسیحی هم دارد که تعدادشان زیاد نیست. مسلمانها هم به گونهای نیستند که همه مقید به حجاب باشند. اما به نماز خیلی اهمیت میدهند. یعنی همان خانمی که حجاب ندارد موقع اذان حجاب میکند و در مسجد نماز میخواند. اهمیت خاصی میدهند به اینکه حتماً نماز را اول وقت بخوانند و اینکه در پنج وقت برای نماز خواندن به مسجد بروند و مسجدها پر از جوانها میشود. نماز جمعه را هم اکثر مردان میروند و اصلاً آن را وظیفه میدانند.»
مردم بوسنی انتظار داشتند ایران فعالیتهای فرهنگی خودش را ادامه بدهد
خانم عکاس بارها در قابهای خود مردم رنجکشیده بوسنی را جا داده و پای صحبتهای آنها نشسته است و معتقد است هنوز مردم بوسنی به ایران و ایرانی علاقه دارند. «مردم بوسنی توجه خاصی به مردم ایران دارند و باتوجه به اینکه ایران در جنگ بوسنی به مردم کمک کرده خیلی به آن علاقه دارند؛ حتی درباره آقای احمدینژاد اینجور فکرمیکنند که چون مخالف آمریکا بود، آدم خیلی محکم و قابل تقدیری هست و دوستش دارند و چون همیشه بغضی نسبت به آمریکا دارند، از پافشاری مردم درباره حقوق هسته ای لذت میبرند. الان هم مدام میگوید چرا شما این شکلی شدید؟
حرفی که بیشتر مردم بوسنی درباره ایران میزنند این است که ایران در زمان جنگ خیلی به بوسنی کمک کرد و نجاتش داد؛ اما پس از این، آن را رها کرد و اجازه داد خیلی از فرقهها مثل وهابیت آزادانه اینجا فعالیت کنند. با مسجدهای بزرگی که میسازند و با کتابهایی که رایگان به مردم میدهند هم تبلیغات گستردهای میکنند. در حالی که مردم بوسنی انتظار داشتند ایران فعالیتهای فرهنگی خودش را ادامه بدهد.»
مردم بوسنی دوست ندارند درباره جنگ حرف بزنند
بوسنی هنوز زخمخورده است و هنوز بوی جنگ و ویرانی میدهد. «اینجا هنوز خانههایی که تیر خورده و اثری از جنگ در آنها مشهود است، وجود دارد و به عمد این خانهها را بازسازی نکردند که به همین شکل باقی بماند و مردم آن را ببینند. نگاه مردم بوسنی به جنگ با مردم ما در ایران متفاوت است. جنگ آنقدر در اینجا تلخ بوده و آنقدر پر از خاطرات تجاوز و تعرض بوده که اصلاً دوست ندارند درباره آن حرف بزنند.
هیچکس دوست ندارد خاطرات جنگ را به یاد بیاورد؛ حتی دوست ندارند نامی از کتاب یا فیلمی جنگی برده شود. آن شکلی که ما با دفاع مقدس خود برخورد میکنیم اینجا اصلاً اینطور نیست و اصلاً مدل یادمان دفاع مقدس ما خیلی خاص است. اتفاقاً روزی که همسر من به ایران آمد، تشییع شهدای غواص بود.
روزی که میخواستند آنها در حوزه هنری دفن کنند. ما هر دو برای عکاسی رفته بودیم. آنقدر برای ایشان جالب بود که این سیل جمعیت آمده انگار که تازه اینها شهید شدهاند و میگفت چطور میشود بعد از سی و چندی سال مردم با جنگ و دفاع مقدس اینطور برخورد میکنند؟»
کشور مسلمانی که «امام حسین» را نمیشناسد
با اینکه بوسنی کشور مسلمانهاست؛ اما باز شیعهها در اقلیت هستند و فرقههای ریز و درشت برای خود آزادانه تبلیغ میکنند. «شیعیان اینجا خیلی آزاد نیستند؛ مثلاً اینجا در ایام عاشورا فقط دو تا حسینیه داریم که میتوانیم خیلی مخفیانه عزاداری میکنیم. حتی جرئت اینکه یک پرچمی بزنند که اینجا مجلس اباعبدالله است هم ندارند.
حتی جرئت نداری عکسی از مردم در مجالس بگیری آنقدر که شیعه اینجا مظلوم واقع میشود. در حالی که وهابیان یک مسجد مجلل ساختهاند. در کنارش بازار صنایع دستی خودشان است. کتابخانه و وسایل بازی هم که بماند. بسیاری اینجا اصلاً نمیدانند روز عاشورا یعنی چه؟ آن هم در کشوری که شما در پنج نوبت صدای اذان را میشنوید، پیامبر را میشناسند؛ اما امام حسین (ع) و واقعه کربلا را نه. و وقتی من اینجا برای بعضی از مردم داستان کربلا و روز عاشورا را تعریف کردم، خودشان تعجب میکردند که چرا ما از این موضوع اطلاع نداریم؟»
مردم ایستاده فیلمهای ایرانی را تماشا میکنند
از او میپرسم که هیچ نهاد ایرانی در بوسنی فعالیت نمیکند که جواب میدهد: «ما در اینجا چند تا مرکز اسلامی ایرانی داریم؛ اما به نظر من اینها خیلی کم هستند و خیلی ضعیف عمل میکنند. این در حالی است که مردم اینجا پتانسیل آن را دارند که ایران در آن کار فرهنگی کند. با توجه به اینکه مردم اینجا از وهابیت تصویر زیبایی ندیدهاند واز آن متنفر هستند، به نظر من این پتانسیل را دارند که با شناخت ائمه در مسیر درست قرار بگیرند.
البته همین اقدامات کمی هم که انجام میشود، تأثیر گذار هستند. مثلاً یک هفته فرهنگی برگزار کردند و فیلمهای ایرانی را نمایش دادند خیلی استقبال شد. البته من خودم فیلمهایی که اکران شد را دوست نداشتم، چون خیلی چهره خوبی از ایران نمایش نمیداد؛ اما با این حال آنقدر در سالن شلوغ شد که جای نشستن برای مردم نبود و مردیم ایستاده تماشا میکردند.»
اینجا شهدا را در پارکها دفن میکنند
جنگ سه ساله مردم بوسنی با صربها شهیدان زیادی از آنها گرفته؛ شهیدانی که جایجای شهر یادمانهای آنها به چشم میخورد. «مردم بوسنی برای شهدا ارزش زیادی قائل هستند و در پارکها و اماکن عمومی آنها را دفن میکنند و یادمانهای مختلفی در نقاط مختلف شهر برای آنها درست کردهاند؛ مثل کاری که ما در ایران الان میکنیم.
هیچکس هم اعتراض نمیکند که چرا شهید را در پارک یا مکانهای دیگر دفن کردید؟ حتی «علی عزت بگوویچ» اولین رئیسجمهور بوسنی هم وصیت کرده که موقع مرگ او را بین شهیدان دفن کنند و الان هم قبر او در بین قبرهای شهدا قرار دارد.»
سعی میکنیم زیباییهای اسلام را نشان دهیم
خانم معتمدی الان در بوسنی هنوز هم عکاسی میکند و به قول خودش سعی میکند، زیباییهای مسلمانی را نشان دهد. تعدادی از همین زیباییها را به راحتی میتوان در صفحه او در شبکه های اجتماعی مشاهده کرد. «من و همسرم هر دو در عکاسی سعی میکنیم از زیباییهای اسلام و مسلمان عکسبرداری کنیم.
حتی همسرم چند سال پیش کتابی علیه وهابیت نوشتند و این کتاب خیلی سروصدا کرد و باعث عصبانیت وهابیون شد اما بعد از آن بیشتر فعالیتهای تبلیغی ما به صورت مجازی بود. البته دوست داریم به صورت فیزیکی هم فعالیت داشته باشیم؛ اما این کار نیاز به حمایت دارد. مثلاً ما به کتابهایی به زبان بوسنیایی نیاز داریم که اسلام و شیعه را معرفی کند. حتی چند بار از آستان قدس رضوی درخواست کتاب کردیم که هنوز خبری نشده است.»
زندگی مشترک منصوره و یاسکو، آنها را به فرهنگ کشورهای هم علاقهمند کرده کرده است. خانم عکاس، طبیعت زیبای بوسنی که برایش یادآور شمال کشور است را دوست دارد و آقای عکاس، شیفته فرهنگ و غذاهای ایرانی است؛ هر چند هستند مواردی که او را در ایران غافلگیر کرده است. «همسرم فرهنگ ایرانی و بهخصوص غذاهای ایرانی را دوست دارد؛ اما چیزهایی هم برای او عجیب بوده؛ مثلاً خانمهایی که در هواپیما حجاب را از سر برمیداشتند یا دماغهای عملشده و آرایشهای شدید دختران ایرانی برایش عجیب بود و میگفت چرا اینها آنقدر از خودشان فاصله گرفتهاند؟»
منبع : مهر نیوز
? عکس ها از صفحات مجازی خانم معتمدی برداشته شده است.
بروزرسانی : در ششم شهریور 95 نسخه HD و نسخه full HD نماهنگ ایستاده ایم دو + نسخهHD پشت صحنه به این نوشته افزوده شد .
[/box]
نماهنگ ایستاده ایم تا آخرین قطره خون ؛ به کارگردانی محمدباقر مفیدی کیا و خوانندگی حسین حقیقی منتشر شد.
به گزارش سوره بنیانا ، « نماهنگ ایستاده ایم تا آخرین قطره خون » به تهیه کنندگی محمدرضا شفاه محصول باشگاه فیلم سوره حوزه هنری، ۲۷ مردادماه در تالار سوره حوزه هنری و در حضور مسئولین، هنرمندان و استقبال پرشور مخاطبان رونمایی شد و هم اکنون از شبکه های مختلف رسانه ملی پخش می شود.
«نماهنگ ایستاده ایم ؛ تا آخرین قطره خون» که قسمت دوم نماهنگ معروف «ایستاده ایم» است، نظیر قسمت نخست آن، داستان گروهی جوان انقلابی است که این بار در حاشیه یک روز گرم در خلیج فارس، دست به کاری خارق العاده می زنند. این نماهنگ روایتی است از ماجرای تلخ سقوط هواپیمای پرواز ۶۵۵ در خلیج فارس و حضور ناوهای آمریکایی در این منطقه.
این نماهنگ که تولید آن بیش از ۲ سال زمان برده است، از ۵۰ نمای فول سی جی و ۱۷۰ نمای ترکیبی از سی جی و رئال تشکیل شده است. جلوه های ویژه میدانی و بصری پیچیده و ویژه این نماهنگ، به طور کامل توسط نیروهای ایرانی و در داخل کشور انجام شده است.
گفتنی است قسمت نخست کلیپ ایستاده ایم ۳ سال پیش منتشر شد و تقدیر رهبر انقلاب را نیز در پی داشت.
عوامل نماهنگ ایستاده ایم؛ تا آخرین قطره خون » عبارتند از؛ نویسنده و کارگردان: محمدباقر مفیدی کیا، تهیه کننده: محمدرضا شفاه، شاعر: محسن رضوانی، آهنگساز و تنظیم کننده: امید روشن بین، خواننده: حسین حقیقی، مدیر تولید: سیدحسین یعقوبی، مدیر تصویربرداری: فرشاد محمدی، جلوه های ویژه میدانی: رضا ترکمان، طراح گریم: حسین صالحیان، طراح صحنه و لباس: پیام حسین سوری، صدابردار: مهدی علیپور، طراحی و ترکیب صدا: سیدعلیرضا علویان، تدوین: ابوذر حیدری، مدیر جلوه های ویژه رایانه ای: جواد مطوری، محصول: باشگاه فیلم سوره حوزه هنری.
در ادامه مطلب گزارش از مراسم رونمایی از نماهنگ ایستاده ایم را میخوانیم ؛ همراه بنیانا باشید
..
.
.
گزارش از رونمایی نماهنگ «ایستادهایم ۲»/ سردار یکتا: با شنیدن «ایستادهایم ۲» احساس غرور کردم/ سردار قاسمی: مافیای مستند و موسیقی شکست
سردار حسین یکتا گفت: با نسل سوم و چهارم انقلاب مواجهایم باید با آثار در خور توجه به آنها نزدیک شویم. من اهل موسیقی نیستم اما با شنیدن «ایستادهایم ۲» احساس غرور کردم.
به گزارش سوره سینما ، آیین رونمایی نماهنگ «ایستادهایم؛ تا آخرین قطره خون» عصر روز چهارشنبه ۲۷ مرداد ماه در تالار اسوه با حضور اهالی فرهنگ و هنر همچنین مسئولین حوزه هنری برگزار شد.
در ابتدای مراسم محسن مومنی شریف با تشکر از حضور همه مسئولین فرهنگی از جمله حجتالاسلام پژمانفر رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی، سردار سعید قاسمی، سردار حسین یکتا، سلیم غفوری مدیر شبکه مستند سیما تشکر کرد و گفت: در حاشیه دیدار شاعران، رهبر معظم انقلاب از ما خواستند تولید نماهنگهایی مثل «ایستادهایم۱» را ادامه دهیم.
رئیس حوزه هنری همچنین اظهار داشت: اخیرا حضرت آقا به جنگ نامتقارن توجه ویژهای دارند و راجع به آن نکات مختلفی را فرمودهاند. در جنگ نامتقارن ایمان به خدا، شهادتطلبی، توکل به خداوند، اعتماد به امداد الهی از نقاط قوت ما برشمرده میشود. در این جنگ قوا و قدرتها با هم یکسان هستند اما نقاط قوتی دارند که نکاتی که برشمردند نقاط قوت ما است، امیدواریم این کلید «ایستاده ایم ۲» مورد توجه قرار بگیرد.
سردار حسین یکتا : با شنیدن «ایستادهایم ۲» احساس غرور کردم
در ادامه مراسم سردار حسین یکتا با حضور در جایگاه سالن اظهار داشت: در حال حاضر با نسل سوم و چهارم انقلاب در ارتباط هستیم و باید با آنها با تولیدات وزین و حرفهای ارتباط بهتری برقرار کنیم. من رابطه خوبی با موسیقی ندارم اما «ایستادهایم ۲» را مانند آژانس شیشهای بارها دیدهام و احساس غرور کردم. یک سرود ممکن است نتیجه جنگ را عوض کند.
وی ادامه داد: ما بارها نزدیک خاکریز دشمن از متنها عربی و سروهای حماسی عربی استفاده میکردیم تا بتوانیم روحیه آنها را تضعیف کنیم. کاری که دوستان شروع کردند با نیتی که دارند در خور توجه است. انشاء الله این تیم نذر کنند تا سرودی حماسی برای اربعین بسازند و همه پایکوبان من کنت مولاه و هذا مهدی مولا را در راهپیمایی اربعین به منصه ظهور برسانیم.
سردار سعید قاسمی در ادامه مراسم رونمایی گفت: روز گذشته ۲ بار و امروز بار سومی است که نماهنگ را میبینم ما بچههای جنگ مقطع آخر جنگ را به یاد داریم در آن زمان ناوهای آمریکا وارد خلیج فارس شدند و حضرت امام در جمعی خصوصی اعلام کرد؛ «اگر من بودم میزدم» اما به مصحلت دوستان این اتفاق نیفتاد و شاهد از دست رفتن صدها هموطنمان در پرواز ایرباس بودیم.
سردار قاسمی : مافیای مستند و موسیقی شکست
سردار قاسمی ادامه داد: وقتی به دیدار حضرت آقا رفتیم و گزارش کار دادیم ایشان فرمودند شما کجا بودید بیش از ۲۰ سال به دنبال این طرز تفکر بودم. امروز بچههای جنگ را متهم به خنگ بودن، تند بودن، بیسوادی، بیشناسنامگی میکنند و در دوره پسابرجام این القابها بیشتر شده است. بسیار خوشحالم پس از فتنه ۸۸ و داستان عماریون مافیای سینمای مستند و موسیقی شکست. شبکه مستند امروز با مدیریت سلیم غفوری از فعالیت بیرحمانه منافقین پرده برمیدارد.
وی گفت: من میدانم مافیای هنری در کشور به بچهها جوان میدان نمیدهد گرفتن امکانات و تجهیزات جنگی معضل دیگری است. ممکن است هزینهها به نظر زیاد بیاید اما این چند صد میلیون در دوره پسابرجام و در این ۳ سال نحس که دزدی، چپاول و غارت را میشنویم در مقابل حقوقهای نجومی مبلغی نیست. این پول را به بچههای انقلابی ندهند و به جیب درصف و صفدر میرود.
این فعال فرهنگی در ادامه افزود: چند سال دیگر باید بگذرد تا درباره محسن وزوایی فاتح لانه جاسوسی کار بسازیم. حامد زمانی در میدان نقش جهان ۱۰۰ هزار نفر را همراه میکند با او هم کلام میشوند و سرود ضداستکباری میخوانند، کدام چهرهای امروز نفوذ کلام اینگونه دارد و میتواند ۱۰۰ هزار نفر را با خود اینگونه همراه کند. اگر آنها کلیپ میسازند ما هم باید این کار را انجام دهیم.
سردار قاسمی در ادامه گفت: امروز دغدغههای ارشاد کجاست؟ کثیفترین برنامهها در برج میلاد برگزار میشود. آنها با انقلاب ۱۸۰ درجه فاصله دارند. اگر دست من بود کل برج میلاد را کبریت میگرفتم. البته هر کاری که ساخته شود ایراداتی دارد مثل دیکتهای که نوشته میشود و این تنها دیکته ظریف است که به خودش نمره ۲۰ میدهد برای برجام.
دکتر وحید جلیلی : فردوسیها یک به یک میرسند
پس از پخش پشت صحنه نماهنگ «ایستادهایم ۲» وحید جلیلی دیگر فعال فرهنگی گفت: دوست من کلمه قصاری دارد و میگوید زمانه ما رستمهای زیادی دارد، فردوسیهایش کم هستند. اما امروز باید بگوییم فردوسیهای انقلاب اسلامی یک به یک میرسند قهرمانان این ملت گمنام نخواهند بود.
مدیران حوزه به همراه تعدادی از میهمانان از حسین حقیقی (خواننده)، جواد مطوری (مدیر جلوههای بصری)، محمدباقر مفیدیکیا (کارگردان)، امید روشنبین (آهنگساز) و محمدرضا شفا (تهیهکننده) تقدیر و تشکر به عمل آوردند.
در ادامه برنامه محمدرضا شفا گفت: مدیون بسیاری از جوانانی هستم که مردانه در کنارم ایستادند و برای هنر انقلاب فعالیت کردند. کمکهای مدیران حوزه هنری اگر نبود امروز شاهد این نماهنگ نبودیم ۲.۵ سال تلاش امروز با مجاهدتهای حمزهزاده به بار نشست و به بسیاری از مراکز فرهنگی برای کمک مالی سر زدم اما همه خالصانه نه گفتند. شاید حواسشان به ساخت کارهای انقلابی دیگر بود. امشب نقطه پایان «ایستادهایم ۲» و سرآغاز تولید آثار دیگر است.
او از زحمات همسرش که یکی از شاعران انقلابی است تشکر کرد و هدیه خود را به او تقدیم کرد.
در این مراسم سردار سعید قاسمی، محسن مومنی شریف، سردار حسین یکتا، حامد زمانی، محمدرضا شفا، محمد حمزه زاده، غلامرضا فرجی، زین العابدین تقی پور، حجت الاسلام پژمانفر، وحید جلیلی، سلیم غفوری و… حضور داشتند.
« مژده لواسانی »یکی از جوانترین مجری های رسانه ملی است که او را از دوران نوجوانی اش در قاب تلویزیون دیده ایم. شروع برنامه تازه این مجری جوان بهانه ای شد تا به مناسبت « روز جوان » به سراغش برویم.و گفت وگو کنیم
درست شبیه آنچه در تلویزیون می بینید پراست از ذوق زدگی ها و هیجانات دخترانه که به راحتی ابرازشان می کند. «مژده لواسانی» مجری جوان و خوش رویی است که تمام مخاطبان رادیو و تلویزیون لحظه به لحظه قد کشیدن و بزرگ شدنش را در رسانه ملی دیده اند. از روزهای کودکی و نوجوانی که در رادیو گذشت تا روزهایی که در ۱۴ سالگی سر از تلویزیون در آورد و در ۲۱ سالگی یکی از مجریان شناخته شده تلویزیون شد. حالا لواسانی در روزهای ۲۶ سالگی برنامه زنده «روبه راه» را هر شب در شبکه ۲ اجرا می کند. به بهانه روز جوان سری به مژده لواسانی، جوانترین سردبیر تاریخ رادیو زدیم تا از حال و هوای جوانی اش بیشتر سر دربیاوریم.
مژده لواسانی : در ۱۶ سالگی سردبیر رادیو شدم
« مژده لواسانی » متولد ۲۰ آبان ۱۳۶۸ در محل شهرآرا تهران است. علاقه به رادیو او را به عنوان مهمان به یکی از برنامه های خردسال رادیو کشاند تا خوش زبانی اش در این برنامه راه اجرا را برایش باز کند: « رادیو یک برنامه بسیار باسابقه به نام «سلام کوچولو» دارد.
اساس خانم وکیلی آن زمان این بود که خردسالان نیز در این برنامه حضور داشته باشند. مثل امروز که در برنامه فتیله و عموپورنگ هم بچه ها حضور دارند. از آن بچه ها که آن روزها از این طریق وارد رادیو شدند و بعد مجری قابلی شدند می توان «خانم ژاله صادقیان» را نیز مثال زد. من هنوز فایل صوتی آن برنامه را دارم که وقتی به من می گویند خودت را معرفی کن می گویم: «بسم الله الرحمن الرحیم. من مژده خانم لواسانی هستم».
تا این جمله را گفتم همه تعجب کردند و گفتند «چه خانم» هم میگوید. بعد از این اتفاق من کم کم پایم به رادیو باز شد تا اینکه در ۹ سالگی برنامه زنده جشن عاطفه ها را کنار خانم ژاله صادقیان و آقای جاویدنیا اجرا کردم. بعد از آن در ۱۱ سالگی برنامه ای را با نام «بوی گل آفتاب» به تهیه کنندگی محمد طارمی و محیدحمزه به طور رسمی اجرا کردم و بعد از انجام یک تست تخصصی برنامه «من می توانم» را خودم نوشته و اجرایش را هم خودم به عهده داشتم. در ۱۶ سالگی نیز جوان ترین سردبیر تاریخ رادیو شدم».
با طنز مهران مدیری پایم به تلویزیون باز شد
خوش سرو زبانی خانم مجری او را در همان سن و سال کودکی به بازیگری نیز کشاند اما انتخاب لواسانی برای حضور در رسانه جدای از بازیگری بود: «سالهای کودکی ام مهران مدیری برنامه طنزی به نام «پلاک ۱۴» داشت و من نقش خواهرزاده اش را در ۹ سالگی بازی کردم. این موضوع هم به خاطر این بود که آقای مدیری مرا در رادیو دیده بود و برای این نقش یک دختر سرزبان دار می خواست.
بعد از آن در خانه فرهنگ نیم رخ آقای «محمد حسن زاده» بعد از مجموعه های نیمرخ سریال نوجوانانه ای به نام «خبرنگار» ساخت. در این سریال من در نقش یک دختر خبرنگار به نام «عاطفه» حضور داشتم و «عباس غزالی» و «حسین مهری» نیز هم بازی های من بودند. بعد از آن چند پیشنهاد بازی داشتم اما چون می خواستم با چادر باشم طبعا نمی توانستم این راه را ادامه بدهم. اما سر از کبوتر دات کام در آوردم.
حتی یادم است کارگردان آن برنامه آقای علیپور از من پرسید: می خواهی با چادر اجرا کنی؟ گفتم :بله. گفت: چادرت که علی السویه نیست؟ گفتم: نه من همیشه سرم می کنم. اگر دوست ندارید من اجرا نمی کنم. که آقای علیپور گفت: نه و باهم ۹۰ قسمت ضبط کردیم. بعد از آن یک قانونی اعمال شد که یا باید فقط در رادیو کار کنیم یا فقط در تلویزیون که من رادیو را انتخاب کردم».
رادیو را از من می گرفتند افسرده می شدم
مژده لواسانی در کوچه پس کوچه های رادیو بزرگ شده و به قول خودش خیلی بچگی نکرده است. اما پذیرفتن چنین موضوعی برای هر خانواده ای ساده نیست و لواسانی این موضوع را از افتخارات زندگی اش می داند: «خانواده من بسیار سخت گیر است. پدر من یک وکیل کاملا جدی است که اصلا به این نوع فضا تعلق ندارد. نه پدر و نه مادرم هیچ وقت ذوق زده این موضوع نبودند که من رادیو و تلویزیون کار می کنم.
هنوز هم گاهی کسی با ذوق و شوق به آنها درباره من می گوید واکنش آنها خیلی عادی است. اما من چون تک فرزندم خیلی حواسشان بود من کاری را که علاقه داشتم انجام بدهم. آنها هم همیشه به این علاقه احترام گذاشته اند. رادیو برای من خیلی اهمیت داشت. شاید اگر آن دوران کسی رادیو را از من می گرفت من کاملا افسرده می شدم.
من هیچ وقت زنگ های آخر مدرسه را نبودم. همیشه ماشین رادیو دنبالم می آمد و مرا می برد. این موضوع برای مدرسه حل شده بود. اما پدرو مادرم همیشه به نمرات و معدلم حساس بودند و سخت می گرفتند. اگر درباره من از بسیاری از مجریان مطرح رادیو و تلویزیون بپرسید هنوز از من آن تصویر یک دختر دبستانی با چادر و روپوش مدرسه و یک کوله پشتی توی ذهنشان است. یکبار حتی در یکی از برنامه هایم که خانم «ژاله صادقیان» حضور داشت گفتم من روبروی کسی نشسته ام که یک زمانی چون قدم به میکروفون رادیو نمی رسید من در آغوشش می نشستم برنامه اجرا می کردم.»
حفظ حیا از پوشیدن چادر مهم تر است
لواسانی از مجریانی است که خردسالی وارد کار اجرا شد و در نوجوانی روبروی دوربین تلویزیون قرار گرفت و مخاطبان او در تمام مراحل بزرگ شدنش او را با پوشش چادر دیده اند. او درباره انتخاب این پوشش می گوید: «برای من به لحاظ سبک و سیاق خانواده ام چادر چیز غریبی نبود. و من واقعا چادر را دوست داشتم. پیش از ما هم سریال «درپناه تو» کمکی بزرگی به چادر کرد. چون برای اولین بار یک دختر دانشجوی فعال و با چهره و سیمای خوب را با پوشش چادر نشان داد.
همین موضوع باعث شد بسیاری درآن زمان چادری شوند.من هم همیشه چادر را دوست داشتم و از دوم ابتدایی شروع کردم به سر کردن تا اینکه از سوم ابتدایی پوشش همیشگی ام شد. هیچ وقت هم برایم اجبار نبوده است. آنقدر این آزادانه برخورد کردن با این پوشش برایم دلچسب است که هیچ وقت در زندگی ام این فکرحتی خطور نکرده است که من چون چادری هستم و جایی مثل جشنواره فیلم فجر می روم و بقیه چنین پوششی ندارند سختم باشد.
چیزی که بقیه زیاد از من می پرسند. من یا چیزی را انتخاب نمی کنم یا اگر انتخاب کنم تمام قد پایش می ایستم. اما چادر تنها چند متر پارچه نیست. باید حرمت آن نیز حفظ شود. برای همین معتقدم یک سری از برنامه های تلویزیونی را مجری چادری نباید اجرا کند. چون یک فرد یا یک مجری چادری نماینده یک سری باورهای اعتقادی و فرهنگی است که نباید به آن خدشه ای وارد شود.
یک سری هم که فکر می کنند با چادر پس زده می شوند به آنها می گویم اقشار مختلف هیچ موضعی نسبت به پوشش شما ندارند مگر اینکه حس کنند اعتقاد شما حقیقی نیست. من تمام برنامه های فرهنگی و کاری ام مثل سینما، جشنواره فیلم فجر را با این پوشش می روم و سعی می کنم جلوتر از پوشش، حیا را حفظ کنم. چون اگر حیا وجود نداشته باشد، پوشیدن چادر هیچ فایده ای ندارد».
وکالت و اجرا نقاط مشترک زیادی دارد
خانم مجری در دانشگاه حقوق خوانده است تا یک جورهایی در تحصیل راه پدر را ادامه دهد. همان پدری که روزی مهمان یکی از برنامه هایش در برنامه عصر خانواده بود که به مسائل حقوقی اختصاص داشت. لواسانی تاکید می کند که اگر مجری نمی شد حتما راه وکالت دنبال می کرده: «من در دانشگاه حقوق خواندم. به نظرم وکالت و اجرا و به خصوص اجرای برنامه های اجتماعی با هم نقاط مشترک زیادی دارد. شما اگر وکیل باشی باید در ساحت دادگاه از موکل خود دفاع کنی. وقتی هم مجری هستی باید در تلویزیون از مردم دفاع کنی و یا آنها را درباره موضوعی مجاب کنی.
این «دفاع» در هردوی آنها وجود دارد و در هردو تنها سلاح شما تنها حرف زدن است. یکی از سوژه هایی که همواره دوست داشتم روی آنها کار کنم. زندان زنان و یا دخترانی است که در کانون های اصلاح وتربیت حضور دارند و یا خانه دخترانی که از خانواده های خود به هردلیل فرار کرده اند.همیشه مسأله زنان در جامعه برایم خیلی مهم بوده است البته بدون نگاهی که رنگی از اندیشه های فمنیستی داشته باشد،دغدغه های زنانه را دنبال کرده ام.
چند هفته پیش هم بر اساس همین علاقه،با شهرداری تهران همراه شدم و به سامان سراها و مددسراهای شهر که محل نگهداری زنان آسیب دیده اجتماعی شهر هست رفتم و اتفاقا وقتی نگاهم را در صفحه اینستاگرام در مورد آن شب روایت کردم،متوجه شدم مردم هم به شدت همراه هستند و می پسندند،سال گذشته هم بارها از گرمخانه ها و کارتن خواب ها بازدید کردم و با آنها حرف زدم و اطلاع رسانی کردم،حتی چند قسمت از کافه سوال را به این آسیب های اجتماعی اختصاص دادیم.اما اینکه احساس می کنم کاری ازمن برنمی آید بسیار تلخ است. و خیلی دوست دارم برنامه ای در این خصوص بسازم که تاثیرگذار باشد.هنوز هم دوست اگر روزی وکالت کنم وکیل پرونده زنانی باشم که نیاز به دفاع دارند.»
تصمیم های مهم زندگی را برای قبل از ۱۸ سالگی است
مژده لواسانی در ۱۶سالگی سردبیر رادیو شد تا بسیاری از کارهای مهم زندگی اش را پیش از رسیدن به ۱۸ سالگی انجام داده باشدو حالا از ۱۸ سالگی به عنوان یک دروازه ورود یاد می کند: «اگر شما تا پشت درهای ۱۸ سالگی فهمیدید که چه می خواهید؟ تکلیف زندگی تان را مشخص کردید اما اگر هنوز نفهمیدید که چه می خواهید مطمئن باشید نمی توانید جوانی خوبی داشته باشید. تصمیم های قبل از ۱۸ سالگی می تواند یک جوانی باشکوه را برای شما رقم بزند. من تصمیم هایم را قبل از ۱۸ سالگی گرفته بودم و با این حال بسیار از ایده آل هایم عقب تر هستم.»
لواسانی معتقد است چون خیلی زود وارد کار شده است وقت کودکی کردن نداشته و حالا جوانی کردنش هم به سبک و سیاق خودش است: «بخش عمده این جوانی که در کار خلاصه شده است. در این جوانی کردن کتاب خیلی نقش داشته، به خصوص دوران ۱۸ تا ۲۲ سالگی ام که همه اش به شهرکتاب گردی گذشت.
مدام پیگیر بودم انتشارات مختلف چه کتاب های تازه ای منتشر کرده اند که بخوانم. من به واسطه جو ادبیاتی که در خانواده ام وجود داشت بسیاری از کتاب ها را زودتر از بقیه خواندم. دیگر تفریحی که بخش زیادی از جوانی کردنم را می سازد سفر است. من به شدت اهل سفر هستم و به جز یک سری از استان های غرب کشور همه را رفته ام. دلم هم که می گیرد بلافاصله به مشهد می روم».
گاهی از دست مهمان هایم عصبانی می شوم
خانم مجری در قاب چهارگوش تلویزیون درست همانی است که در پشت صحنه حضور دارد. حتی اگر عصبانی می شود و یا اینکه از روی احساساتی شدن حرکت غافلگیرکننده ای انجام دهد. اما این احساساتی شدن گاهی کار هم دستش داده است: «در یکی از برنامه ها که مربوط به هفته دفاع مقدس بود. قرار شد پدربزرگ دایی و پسردایی من به عنوان سه نسل از خانواده جانبازان و شهدا بیایند. اما قرار نبود لو بدهیم که آنها با من نسبت دارند.
در برنامه یک جایی پدربزرگم خاطره ای تعریف می کند و شروع به گریه کردن می کند. این حرکت او حسابی احساسات مرا بر انگیخته می کند و ناخودآگاه به سمتش می روم و دستش را می بوسم. بعد از این کار مجبور شدیم اعلام کنیم که با من نسبت دارند. اما من به این موضوع افتخار می کنم و هرچیزی از علاقه به شهدا در من وجود دارد از پس این خانواده است.
البته گاهی هم شده که در برنامه عصبانی شوم. به خصوص جایی که حس می کنم مسئول مربوطه جواب درست و قانع کننده ای نمی دهد و من هرچه تلاش می کنم فایده ای ندارد. چهره ام حتی این موضوع را نشان داده است. بعد از برنامه هم به روی آن مسئول آوردم که شما نتوانستید مرا قانع کنید. یک بار مهمانمان آقای مدیری بود که به همین شکل حرف زد. من هم بعد از برنامه حرفم را زدم او هم ناراحت شد و حتی مشارکتش با برنامه را به هم زد.»
اجرای برنامه اربعین را بیشتر از همه دوست دارم
اجرای ۷ روزه خانم لواسانی در بام حرم امام حسین (ع) در ایام اربعین تبدیل به بهترین خاطره اش در اجرا شد. طوری که بارها از لذت های آن اجرای متفاوت تعریف می کند: «اگر از من بپرسید کدام اجرایت را بیشتر دوست داری. قطعا ۷ روز اجرای اربعین را می گویم. هیچ وقت فکر نمی کردم که جلوی دوربین بلرزم. آن روز همه چیز آماده بود. من هم از خودم مطمئن بودم اما تا شروع شد و دیدم پشت سرم گنبد حرم امام حسین (ع) است و جمعیت بسیار زیادی در بین الحرمین حضور دارند. صدای جمعیت واقعا تنم را لرزاند. آن روز معجزه زندگی من بود و به من ثابت کرد که هرکاری هم که انجام بدهی همه چیز همانطور که قرار باشد اتفاق می افتد.»
خانم مجری در جواب این سوال که آرزو دارد چه کسی به عنوان مهمان روبرویش بنشیند؟ و تابه حال کدام مهمان حالش را خوب کرده است جواب جالبی می دهد: « واقعا آرزو دارم «سردار سلیمانی» یک روز مهمان برنامه ام باشد اما می دانم چنین چیزی غیرممکن است. تابه حال مهمان های زیادی داشته ام که سادگی آنها در اوج موفقیتی که به دست آورده اند برایم سرشار از انرژی مثبت بوده است. چند روز پیش «محمدعلی کیانی» یک جوان ساده و بی نظیر از کهکیلویه و بویر احمد مهمان برنامه ام بود که قصهٔ زندگی و مبارزه اش برایم جذاب بود.
آقای کیایی دانشگاه شهید بهشتی قبول شده بود و چون یکی از نمرات دبیرستانش نرسید از دانشگاه با معدل ۱۹ اخراج می شود. اما نا امید نمی شود و دوباره تلاش می کند. مجبور می شود دوسال به خاطر همین اخراج شدن پشت کنکور بماند و سربازی برود و بعد از آن مجدد کنکور می دهد و این بار با رتبه بهتری در دانشگاه تهران قبول می شود. سختکوشی این آدم برای خود من حقیقتا درس بود و کلی انرژی گرفتم.»
به نوشتن جدی تر فکر می کنم
تصمیم ها و آرزوهای قبل از ۱۸ سالگی خانم مجری هنوز همه اش برآورده نشده است و او همچنان به فکر روزهایی است که خودش را در قالب دیگری به جز اجرا به مخاطبش معرفی کند: «همیشه سودای برنامه سازی داشته ام اما سودای تهیه کنندگی نداشتم چون به صورت حرفه ای آن را در رادیو تجربه کرده ام. خوبی رادیو در این است که دغدغه مالی به عهده تهیه کننده نیست. اما تهیه کنندگی در تلویزیون دغدغه مالی خیلی جدی دارد و شما به عنوان تهیه کننده باید مدام در فکر بازاریابی باشید. اما قصه می نویسم. شعر سپید می گویم.
حتی اگر شما به صفحات من در فضای مجازی بروید نامی از اینکه «مجری» هستم نبرده ام و نوشته ام «نوشتن همه سهم من از لذت های زندگیست». شعر زیاد می خوانم از مولانا و ابتهاج بگیر تا منزوی و بهمنی و فاضل و مدام شعرهای دوست داشتنی ام را تکرار می کنم:«مرا سریست با تو که گر خلق روزگار، دشمن شوند و سر برود هم بر آن سریم!»یا اینکه هر روز این ذکر روزانه را تکرار می کنم و می گویم: «مرا هزار امید است و هر هزار تویی»
دنیای کتاب برایم بسیار شیرین است غیر از غزل که به شدت می خوانم و اساسا «من زنده ام و هنوز غزل فکر می کنم» بسیار قصه و نمایشنامه را دوست دارم. مصطفی مستور، رضا امیرخانی، گلی ترقی، گابریل گارسیا مارکز، سلینجر، رومن گاری و نمایشنامه های اریل امانوئل اشمیت را بسیار دوست دارم و گهگاه دوباره مرروشان می کنم. حتی کلاس داستان نویسی حرفه ای می روم و یکی از دغدغه های مهم زندگی ام این است روزهایی که سرشلوغی های اجرا تمام شود حتما نوشتن را جدی تر دنبال کنم و به سرانجام برسانم».
«محمد صادق دهنادی»، روزنامه نگار ونویسنده در پیامی در صفحه شخصی اش در شبکه های اجتماعی نسبت به برنامه خندوانه واکنش نشان داد.
متن یادداشت ایشان را در ادامه میخوانیم :
«با کسب اجازه از رفیق عزیز و متدین و هیاتی ام آقا سید علی احمدی تهیه کننده خندوانه. من خندوانه را از سری دوم دنبال کردم.کار قوی و خلاقانه ای است. در برخی از قسمت هایش هم خیلی خندیده ام . مخصوصا در دست جناب خان و بی انصافی است که بخواهم حسن این برنامه رامبد جوان را نبینم. اما به هر صورت این برنامه یک ایراد و نگرانی جدی دارد که شاید به خاطر همین شبکه نسیم یک بچه هیاتی و مذهبی را برای همراهی و مدیریت عالی آن برمی گزیند و آن پارادایم و فرهنگ غربی رامبد و رفقای ایده پردازش هست. این هم سلیقه آن هاست و کاری اش هم نمی شود کرد. شما خودتان دیدید که خندوانه بخاطر محبوبیتاش در نهادینه کردن موسیقی رپ در رسانه ملی چه نقشی داشته است؟
نگاه کنید که چقدر در این برنامه مرسی گفته می شود. به افتخار شهدا دست می زنند و…
البته این قدر شرایط صداوسیما خراب هست که مردم عزیز و حتی کارشناسان به این نقائص چشم ببندند.
دیشب هم یکی دیگر از جلوه های ارائه سبک زندگی روشنفکری در برنامه مایه شگفتی خیلی ها شد. رامبد جوان از هدایت هاشمی همان بازیگر ی که از پایه گذاران دست زدن در مراسم تشییع جنازه استاد سمندریان بود و آن رفتارهای قبیح را انجام داد و الحق هم هنرمند توانایی است – جلوی دو فرزند همسر سابقش خواست که به همسر جدیدش زنگ بزند و بپرسد سر دختر حامله است یا پسر؟
در فرهنگ روشنفکر ها -مثال نمی زنم- طلاق یک مسئله حل شده است. آدم ها حتی بعد طلاق با همسر سابق دوستی و مراوده دارند. اما در فرهنگ سنتی که در آن مفاهیمی چون غیرت و عاطفه جدی تر است شاید این نوع رفتارها نه تنها غیر عاطفی و تحریک کننده نیست بلکه خیلی هم عادی و هیجان برانگیز است. اصلا بچه های این آقا چرا باید ناراحت بشوند که مسائل شخصی پدر و زن باباشان این قدر عادی در تلویزیون شان جلوی شان مثل مصلح و شقه شقه شود!
زندگی روشنفکری مقتضیات خودش را دارد و فعلا رامبد فرصت توسعه و عادی کردن این مراودات را در عرصه کلام ، سنت سازی ، موسیقی ، طراحی ،فرهنگ گفتاری و اصطلاحات ، رسمیت دادن به پدیده های چون دابسمش و… یافته است و البته رسانه با تحمیل تهیهکننده های خودی اش هم نمی تواند نوع انتخاب ها و شیرازه ایده را عوض کند زیرا اصلیت برنامه پول نیست، اندیشه آن است.
پ ن : یادتان نرود روز هنر انقلاب حتی برای بزرگداشت شهید آوینی هم با حضور دختر و داماد آن بزرگوار کار به روشی دیگر جلو رفت. مسئله من اصلا تفاوت کوثر آوینی و هدایت هاشمی نیست. مسئله من این خط فکری است که دارد راه خودش را می رود و جامعه را نیز به دنبال خودش می کشد.»