متن کامل سخنان بسیار مهم رهبر فرزانه انقلاب اسلامی در حضور پرشکوه و کمنظیر زائران حرم رضوی(ع) به شرح ذیل است:
رهبر معظم انقلاب اسلامی سخنان خود را با سلام و صلوات بر پیامبر گرامی اسلام، ائمه اطهار از جمله حضرت فاطمه زهرا(س) و علی ابن موسیالرضا(ع) آغاز کردند.
مقام معظم رهبری فرمودند: خداوند متعال را شاکر و سپاسگزارم که تفضل فرمود، عمر داد، تا بتوانیم یک بار دیگر و یک سال دیگر در جوار این مرقد منور و آسمانی، در این جمع پرشور و صمیمی، با شما برادران و خواهران عزیز گفتگو کنیم.
لازم است اولاً نوروز و حلول سال نو را بار دیگر به همه برادران و خواهرانی که سخنان ما را میشنوند و به همه ملت ایران تبریک عرض کنیم. و از خداوند متعال برای ملت ایران و همه مسلمانان جهان سال پربرکت و زندگی همراه باسعادت را مسائلت نماییم و امیدواریم خداوند متعال تفضل بفرماید و سالی که امروز آغاز شد، سالی باشد در شأن ملت بزرگ ایران؛ سالی پر خیر و برکت و برخوردار از تفضلات الهی، توجهات پروردگار.
یک جملهای در باب سال 92 که دیروز به پایان رسید عرض کنیم. در پیام اول سال اشاره کردیم که در سال 92 آنچه را که به عنوان حماسه سیاسی انتظار میرفت، ملت ایران خلق کردند و آفریدند. یقیناً حماسه سیاسی در 2 حرکت بزرگ ملت ایران جلوه بیشتری یافت. یکی حرکت انتخابات در نیمه اول سال و دیگری راهپیمایی سراسری و عظیم ملت در نیمه دوم.
درباره انتخابات حرف بسیار زدیم، هم این انتخابات و هم همهی انتخاباتی متعددی که از اول انقلاب تاکنون برگزار شده است. همچنین درباره راهپیماییهای بزرگ سراسری 22 بهمن هم این حقیر و هم دیگران مطالب متعددی را بر زبان آوردهاند و نمیخواهیم آنها را تکرار کنیم. ولی دو نکته درباره این دو حادثه وجود دارد، این دو حادثهای که به معنای واقعی کلمه هر کدام یک رسانه فراگیر از وضعیت کشور ما و ملت ما در مقابل لجنپراکنیهای مغرضانه تبلیغات جهانی است.
درباره هر کدام از اینها نکتهای وجود دارد که من مایلم قبل از مطالب مربوط به سال 93 به این دو نکته بپردازم. نکته اول که در باب انتخابات است. برادران و خواهران عزیز توجه کنند که انتخابات از اول انقلاب تا امروز نصاب شرکت مردم در انتخابات تنزل نکرده است و این خیلی مهم است.
در آخرین انتخابات که ملت ما پای صندوق رفتند یعنی انتخابات ریاست جمهوری یازدهم، 72 درصد شرکت مردم در انتخابات بود. این رقم هم در بین انتخابهای دنیا یک رقم بالایی و یک نصاب برجستهای است و هم در بین انتخاباتیی که از اول انقلاب تا امروز اتفاق افتاده است، یکی از بالاترین رقمهاست. معنای آن چیست؟ معنای آن این است که مردمسالاری دینی در کشور تثبیت شده است و نظام جمهوری اسلامی توفیق یافته است که مردمسالاری را در کشور نهادینه کند. این چیز کمی نیست.
کشوری که در طول قرنهای متمادی با حکام مستبد و مستبد گذران میکرده است، آنچنان با مردمسالاری و شرکت مردم در انتخاب صاحبان قدرت، آشنا و در هم آمیخته شده است که بعد از گذشت 35 سال از هیجانات اول انقلاب، مردم وقتی نوبت انتخاب میرسد، 72 درصد در انتخابات شرکت میکنند. قدر این را باید دانست. من به شما جوانها عرض میکنم.
به همه عناصری که صاحب فکر هستند در سراسر کشور عرض میکنم که این نعمت بزرگ را ناسپاسی نکنیم. همچنانی که در سال 88 این نعمت الهی را عدهای ناسپاسی کردند. همچنین اینی که گاهی شنیده شود که انتخابات کشور را به عدم سلامت نسبت میدهند، یعنی تکرار حرف دشمنان ملت ایران؛ این هم ناسپاسی است.
مردمسالاری در کشور به جریانی عادی تبدیلشده و لذا مردم در سراسر کشور در روستاها و شهرها خود را در مقابل صندوق رأی وظیفه دار میدانند و به صندوق مراجعه کرده و 72 درصد رأی میدهند. این خیلی مهم است و در دنیا جزو رقمهای بالاست.
نکته دوم، درباره راهپیمایی 22 بهمن، برخی با محاسبه جمعیتها را محاسبه میکنند و حدس میزنند مقدار جمعیت را. امسال همه کسانی که در این زمینهها فعال بودند به ما گزارش دادند که جمعیت راهپیمایی در تهران و شهرهای بزرگ و معروف از سالهای قبل بیشتر بود. راهپیمایی 22 بهمن 92 پرشورتر هم بود.
علت این بود که عوامل موثر در سیاستهای استکباری، لحنشان نسبت به مردم ایران بیادبانه تر و توهینآمیزتر بود. چون مذاکرات انجام شده بود در زمینه مسائل هستهای، سیاستمداران آمریکا اظهارنظر کردند که معلوم میشود ملت ایران از حرف خود برگشته و از اصول خود صرفنظر کرده است. در این زمینه لحنشان نسبت به ملت ایران بیادبانه و توهینآمیز بود. مردم اینها را شنیدند و دانستند.
وقتی دشمن با چهره نزدیک به واقعی خود در میدان حضور مییابد مردم انگیزه بیشتری و همت بلندتری برای حضور مییابند. مردم چون دیدند آمریکاییها نسبت به آنها بیادبی کرده و نسبت میدهند که از نظام جدا شدند، مردم خواستند نشان دهند که نسبت به نظام اسلامی و جمهوری اسلامی و پرچم برافراشته اسلام با همه وجود ددل بستهاند.
حرف من خطاب به ملت ایران این است که باید مقتدر شد. اگر ملتی قوی نباشد باجگیران عالم از او باج میخواهند و به او اهانت میکنند و اگر بتوانند زیر پا او را لگد میکنند. طبیعت دنیایی که با افکار مادی اداره میشود همین است. هر که احساس قدرت بکند، نسبت به کسانی که در آنها احساس ضعف میکند زورگویی خواهد کرد. چه نسبت به فرد و چه نسبت به ملت. شاعر معروف میگوید: مرگ برای ضعیف امر طبیعی است؛ هر قوی اول ضعیف گشت و سپس مرد.
مرگ در دنیایی که بر اساس افکار مادی اداره میشود برای ضعیف امر طبیعی است. اگر یک ملتی به خود نیاید، خود را قوی نکند، دیگران به او زور میگویند.
بعضی ملتها هستند که تا قوی شدن فاصله زیادی دارند. امیدی وجود ندارد که بخواهند در خود نیرویی را ایجاد کنند که بخواهند مقابله کنند با زورگویان و گردن کلفتهای عالم. اما مردم ایران این طور نیست. ما اولاً استعداد قوی شدن و امکانات و ظرفیت زیاد داریم و ملت ما به سمت اقتدار ملی هم راه افتاده و راه زیادی پیموده است.
من بر این اساس نقشه کلی سال 93 را در این دو عنصر میبینم که در پیام اول سال عرض کردم. اقتصاد و فرهنگ با عزم ملی و با مدیریت جهادی.
قوی شدن یک ملت فقط به این نیست که تسلیحات جنگی پیشرفتهای داشته باشد. البته تسلیحات هم لازم است اما فقط با تسلیحات هیچ ملتی قوی نمیشود. من وقتی نگاه میکنم سه عنصر را پیدا میکنم که دو عنصرش همین دو نکتهای است که در پیام عرض کردم. این سه عنصر اگر مورد توجه قرار بگیرد ملت قوی میشود. یکی اقتصاد، دیگری فرهنگ و سومی علم و دانش. درباره دانش در این 10-12 سال گذشته حرفهای زیادی زدهشده و به حمدالله اثر کرد.
امروز در دانش داریم پیش میرویم. اما درباره اقتصاد و فرهنگ یک اهتمام بیش از متعارف لازم است تا ما بتوانیم اقتصاد کشور را به شکلی دربیاوریم که از آن طرف دنیا کسی نتواند با یک تصمیمگیری و نشستوبرخاست بر روی اقتصاد کشور ما و معیشت ملت ما اثر بگذارد. این دست ماست.
این همان اقتصاد مقاومتی است که سیاستهای آن در اسفندماه ابلاغ شد. بنده هم با مسئولان و مدیران برجسته کشور جلسه داشتم و مفصل درباره آن صحبت کردیم. تجاوب هم کردند. یعنی مسئولان سه قوه که خودشان در تنظیم سیاستها موثر بودند و حضور داشتند، استقبال کرده و گفتند این کار را انجام میدهیم.
من میخواهم درباره اقتصاد مقاومتی اندکی امروز صحبت کنم و بشنوند مردم از خود حقیر این مطلب را. 3 سؤال درباره اقتصاد مقاومتی وجود دارد. اقتصاد مقاومتی یعنی اقتصادی که مقاوم است و با تحریکات جهانی و تکانههای جهانی و باسیاستهای آمریکا و غیر آمریکا زیر و رو نمیشود و متکی به مردم است.
سؤال اول این است که اقتصاد مقاومتی چه هست و چه نیست؟
خصوصیات مثبت و منفی آن چیست؟ سال دوم این است که آیا اقتصاد مقاومتی که داریم شعارش را میدهیم تحققپذیر و ممکن است یا خیالات خام است؟ سؤال سوم اینکه اگر تحقق اقتصاد مقاومتی ممکن است، الزامات آن چیست و چه کارهایی باید انجام شود. من امروز به این سه سؤال جواب می دهم. سپس درباره مسئله فرهنگ هم که بسیار مسئله مهمی است عرایضی را عرض میکنم.
در پاسخ به سؤال اول، اولاً یک الگوی علمی متناسب با نیازهای کشور ماست.
این جنبه مثبت. اما منحصر به کشور ما هم نیست. یعنی بسیاری از کشورها امروز با توجه به این تکانههای اجتماعی و زیر و رو شدنهای اقتصادی در 20-30 سال گذشته به فکر چنین کاری افتادند.
دوماً اینکه این اقتصاد درونزاست.
درونزاست یعنی اینکه از دل ظرفیتهای خود کشور ما و مردم ما میجوشد. رشد این نهال و درخت متکی است به امکانات کشور خودمان. اما درعینحال درونگرا نیست.یعنی این اقتصاد مقاومتی به این معنا نیست که اقتصاد خودمان را محصور میکنیم و محدود میکنیم در خود کشور. نه درونزاست اما برونگراست. با اقتصادهای جهانی تعامل دارد.
باقدرت مواجه میشود با اقتصاد کشورهای دیگر. لذا درونزاست اما درونگرا نیست. اینها را برای این عرض میکنم که در همین زمینهها الآن قلمها و زبانها و مغزهای مغرض مشغول کارند که اینها میخواهند اقتصاد کشور را محصور و محدود کنند. انواع و اقسام تحلیلها برای اینکه ملت را از این راه سعادت جدا کنند انجام میدهند. من عرض میکنم تا برای افکار عمومی روشن شود.
سوم اینکه اقتصاد مقاومتی “مردم بنیاد” است.
یعنی بر محور دولت نیست. اقتصاد دولتی نیست. اقتصاد مردمی است. بااراده مردم و سرمایه مردم و حضور مردم تحقق مییابد. اما دولتی نیست به این معنا نیست که دولت مسئولیتی در قبال آن ندارد. دولت مسئولیت برنامهریزی و زمینه سازی و ظرفیتسازی و هدایت و کمک دارد.
کار اقتصادی و فعالیت اقتصادی دست مردم است اما دولت به عنوان مسئول عمومی نظارت و هدایت و کمک میکند. آنجا که کسانی بخواهند سوءاستفاده کرده و فساد کنند جلویشان را میگیرد و آنجا که نیاز به کمک دارند کمک میکند.
چهارم: این اقتصاد، دانش بنیان است.
یعنی از پیشرفتهای علمی استفاده کرده و بر آن تکیه میکند. اقتصاد را بر محور علم قرار میدهد اما معنایش این نیست که اقتصاد منحصر به دانشمندان است و فقط دانشمندان میتوانند نقش ایفا کنند در اقتصاد مقاومتی. نخیر تجربهها و مهارتهای صاحبان صنعت و کارگرانی که دارای تجربه و مهارت هستند میتواند اثر بگذارد و در این اقتصاد نقش ایفا کند.
لذا اینکه گفته میشود دانشمحور معنایش این نیست که عناصر باتجربه صنعتگر یا کشاورز که در طول سالهای متمادی کارهای بزرگی را بر اساس تجربه داشتند نقش ایفا نکنند.
پنجم: این اقتصاد عدالت محور است.
یعنی تنها به شاخصهای اقتصاد سرمایهداری اکتفا نمیکند. فقط به رشد ملی و تولید ناخالص ملی اکتفا نمیکند. شاخص عدالت اقتصادی و اجتماعی در جامعه یکی از شاخصهای مهم در این اقتصاد مقاومتی است اما معنایش این نیست که به شاخصهای علمی موجود دنیا بیاعتنایی نشود. البته بر محور عدالت. عدالت در این بیان و برنامه به معنای تقسیم فقر نیست بلکه به معنای تولید ثروت و افزایش ثروت ملی است.
ششم: این اقتصاد مقاومتی، بهترین راه حل مشکلات اقتصادی کشور است
اما معنایش این نیست که ناظر به مشکلات کنونی کشور است که مقدارش مربوط به تحریم و مقداری مربوط به غلط بودن برخی برنامههاست. خیر این مربوط به همیشه است. چه در شرایط تحریم و چه غیر تحریم این اقتصاد بارور خواهد بود.
درباره سؤال دومباید بگویم که این کار حتماً ممکن است به خاطر ظرفیتهای فوقالعاده کشور. یکی از ظرفیتهای مهم ما ظرفیت نیروی انسانی ماست. نیروی انسانی در کشور ما یکی از بزرگترین ظرفیتهای کشور ماست و این یک فرصت بزرگ است. عرض کردیم که جمعیت جوان کشور از 15 سال تا 30 سال یک حجم عظیم از ملت ما را تشکیل میدهند که این خودش یک ظرفیت است.
تعداد 10 میلیون دانشآموخته دانشگاهها را داریم. همین حالا بیش از 4 میلیون دانشجو داریم. این 4میلیون جوانان عزیز بدانند که 25 برابر تعداد دانشجو در پایان رژیم طاغوت است. جمعیت کشور نسبت به آن موقع 2 برابر شده اما تعداد دانشجو 25 برابر شده است.
علاوه بر اینها میلیونها نیروی مجرب و ماهر داریم. همینهایی که در دوران جنگ به داد نیروهای مسلح ما رسیدند. در دوران جنگ تحمیلی یکی از مشکلات ما، تهیدست ماندن نیروهای ما از وسایل لازم مانند حملونقل و این چیزها بود. یک عده افراد صنعت گر ماهر مجرب از تهران و شهرستان راه افتادند به سمت جبهه و در صفوف مقدم و برخی شهید شدند.
تعمیرات و ساخت و سازهای صنعتی کردند و این پلهای عجیب و غریب که در جنگ به درد نیروهای مسلح ما خورد. همچنین خودرو و جاده به وسیله همین نیروهای مجرب و ماهر به دست آمد. امروز هم در کشور ما بسیار هستند از این افراد که تحصیلکرده نیستند اما برخی از آنها نسبت به تحصیلکردهها مهارت بیشتری دارند.
یکی دیگر از ظرفیتهای کشور منابع طبیعی است. سال قبل هم گفتم که هیچ کشوری در دنیا به اندازه ایران مجموع نفت و گاز ندارد. امسال که حرف میزنم کشفیاتی که درباره گاز شده نشان میدهد از آن مقدار که سال گذشته در آمار ما بود هم بیشتر افزایش یافته است. منابع انرژی که همه دنیا روشنی و گرما و صنعت و رونق خود را از انرژی و نفت و گازدارند.
این در کشور ما بیشترین ذخیره را دارد. علاوه بر این معادن طلا و فلزات کمیاب در سراسر کشور پراکنده است و وجود دارد. سنگ آهن، سنگهای قیمتی. انواع و اقسام فلزات لازم و اساسی که مادر صنایع محسوب میشود در کشور وجود دارد.
ظرفیت دیگر موقعیت جغرافیایی ماست. با 15 کشور همسایه هستیم. حملونقل ترانزیت یکی از ظرفیتهای بزرگ کشورهاست. این برای کشور ماست. در جنوب به دریای آزاد و در شمال به آبهای محدود کشورمان محدود میشود. همسایههای ما در حدود 370 میلیون جمعیت دارند که رونق اقتصادی یک کشور با این همسایهها فرصت بزرگی است. علاوه بر این بازار 75 میلیون در کشور داریم.
ظرفیت دیگر، زیرساختهای نرمافزاری و سختافزاری است. نرمافزاری مانند سیاستهای اصل 44 و سند چشمانداز که زمینههای بسیار خوبی است.
همچنین زیرساختهای دیگر مانند جاده و سد و پل و کارخانه و …
ممکن است کسی بگوید اگر تحریم نبود، از این ظرفیتها میتوانستید خوب استفاده کنید اما الآن نمیتوانید. این خطاست و حرف درستی نیست. ما در بسیاری از مسائل دیگر هم عین تحریم توانستیم به نقطههای بسیار برجسته و والا دست یابیم.
یک مثالش تولید علم و صنعت و فناوری است. در اینها تحریم بودیم و الآن هم تحریم هستیم. درباره علم، دانشهای پیشرفته و روز الآن هم درهای مراکز علمی مهم بهروز دنیا به روی دانشمند و دانشجوی ایرانی بسته است اما درعینحال در نانو و هستهای و سلولهای بنیادی و صنایع دفاعی و صنایع پهپاد و موشک به کوری چشم دشمن پیشرفت کردیم. چرا در اقتصاد نتوانیم پیشرفت کنیم؟ اگر در این عرصه هم عزممان را جزم کرده و دست به دست هم دهیم میتوانیم اقتصاد را شکوفا کنیم.
چشممان به دست دشمن نباشد که کی تحریم را برمیدارد. به درک. نگاه کنیم ببینیم خودمان چه کار میتوانیم بکنیم.
اما درباره سؤال سوم:
اولاً مسئولان باید از تولید ملی حمایت کنند. تولید ملی اساس و حلقه اساسی پیشرفت اقتصاد است. دوم اینکه صاحبان سرمایه و صنعتگران باید به تولید ملی اهمیت دهند به این معنا که بهره وری را افزایش دهند. یعنی از امکانات موجود حداکثر استفاده بهینه شود. سوم اینکه صاحبان سرمایه در کشور فعالیت تولیدی را به فعالیتهای دیگر ترجیح دهند. این صدقه و حسنه و جزو بهترین کارهاست.
چهارم اینکه مردم در همه سطوح تولید ملی را ترویج کنند. یعنی همان مطلبی که دو سه سال قبل با اصرار فراوان گفتم و عدهای از مردم خوشبختانه عمل کردند اما همه باید عمل کنند. یعنی مصرف تولیدات داخلی. عزیزان من، شما وقتی یک جنس داخلی را به جای خارجی مصرف میکنید کار و اشتغال ایجاد کردید و هم کارگر ایرانی را وادار کردید که ابتکار خود را به میدان بیاورد. و با این کار ثروت ملی را افزایش دادید.
در دوران طاغوت ترجیح مصرف خارجی، یک سنت بود. این باید برگردد و عکس شود. نمیگوییم خرید جنس خارجی حرام است، اما خرید جنس داخلی یک ضرورت برای مقاومسازی اقتصاد است و تأثیر میگذارد بر روی همه چیز کشور. این را باید توجه کرد. البته در اینجا هم مثل خیلی جاهای دیگر مسئولیت مسئولان و مدیران کشور از دیگران بیشتر است.
بسیاری از ولنگاریها در خرج و زیادهروی و ریخت و پاشها در رفتار مردم به خاطر نگاه کردن به رفتار آنهایی است که آنها را بزرگترها میدانند. اگر اصراف در سطوح بالا نباشد در سطوح پایین کم خواهد شد.
اقتصاد مقاومتی به معنای مقاوم ساختن پایههای اقتصاد، از وظایف امروز ماست و همه میتوانند در آن نقش ایفا کنند.
** بخش دوم حرف من درباره فرهنگ است. عزیزان من فرهنگ از اقتصاد هم مهمتر است. چرا که فرهنگ به معنای هوایی است که ما تنفس میکنیم. اگر این هوا تمیز باشد آثاری دارد و اگر کثیف باشد آثار دیگری دارد. فرهنگ یک کشور مانند هواست. اگر بخواهیم مصرف تولیدات داخلی به معنای واقعی کلمه تحقق یابد باید فرهنگ تولید داخلی در ذهن مردم جا بیفتد.
اگر جهت گیریها درست نباشد به همان بلایی دچار خواهیم شد که برخی کشورها خانواده را برانداختند و شهوات را برپا داشتند. تمرکز دشمنان بر روی فرهنگ بیشتر از همهجاست. به خاطر همین تأثیر زیادی که فرهنگ دارد. هدف و آماج تحرک دشمنان در زمینه فرهنگ عبارت است از ایمان و باورهای مردم.
مسئولان فرهنگی باید مراقب رخنه فرهنگی باشند. رخنههای فرهنگی بسیار خطرناک است و باید حساس باشند. نمیخواهیم بگوییم همه آسیبهای فرهنگی کار بیگانگان است. خودمان هم مقصریم. مسئولان فرهنگی و غیرفرهنگی و کم کاریها وغلطکاریها همه تأثیر داشته. اما حضور دشمن را هم در زمینه مسائل فرهنگی نمیتوان فراموش کرد. از روزهای اول انقلاب تا امروز دشمنان همه توان خود را گذاشتند تا مردم را نسبت به پایههای انقلاب بیتفاوت کنند. ایمان مردم را مورد تهاجم قراردادند. باورهای قلبی مردم را. این را نمیشود انسان ندیده بگیرد.
سؤالی که اینجا ممکن است مطرح شود این است که مسئولان چقدر باید حساس باشند؟ این با آزادی که از شعارهای انقلاب و جزو پایههای جمهوری اسلامی است منافات ندارد؟ جواب این است که خیر منافات ندارد. آزادی غیر از ولنگاری و رها کردن همه ضابطههاست. آزادی که نعمت بزرگ الهی است خودش دارای ضابطه است.
اگر چنانچه کسانی هستند در کشور که برای تیشه به ریشه ایمان جوانان زدن تلاش میکنند، نمیشود این را تماشا کرد به عنوان اینکه آزادی است. همچنان که اگر هروئین و بقیه مواد مسمومکننده بدن و بدبخت کننده خانواده را اگر کسی بخواهد توزیع کند نمیشود بیتفاوت نشست.تا ببینیم کسانی با استفاده از هنر و بیان و استفاده از ابزارهای گوناگون و پول راه مردم را بزنند و ایمان مردم را مورد تهاجم قرار دهند.
در فرهنگ اسلامی و انقلابی مردم رخنه ایجاد کنند و ما تماشا کنیم و بگوییم آزادی است؟ این آزادی در هیچ جای دنیا نیست. همان کشورهای مدعی آزادی در آن خطوط قرمزی که دارند به شدت سختگیر هستند. شما ببینید در کشورهای اروپایی کسی جرئت نمیکند راجع به هلوکاست حرف بزند. که معلوم نیست اصل قضیه واقعیت دارد یا خیر و اگر واقعیت دارد به چه شکلی بوده.
آنچه که برای او خط قرمز است در مقابل او میایستد با چنگ و دندان. چطور از ما توقع دارند که خطوط قرمز اعتقادی و انقلابی کشور و جوانان را نادیده بگیریم. اگر کسی روح استقلال ملی را نشانه می رود، الآن هستند کسانی که صحبت استقلال که میشود استقلال را مسخره کرده و عقبافتادگی مینامند.
آن کسی که میخواهد وابستگی را تئوریزه کند و استقلال را مسخره کند و دلهای جوانان را برای مستقل زیستن متزلزل کند نمیشود در برابر او بیتفاوت ماند. باید عکسالعمل نشان داد. به ضروریات اخلاقی و دینی جامعه یکی اهانت میکند؛ زبان فارسی را مسخره میکند؛ خلقیات ایرانی را تحقیر میکند؛ اینها الآن هست.
کسانی سعیشان این است که بزنند بر سر روح عزت ملی جوان ایرانی. مدام خلقیات منفی را نسبت میدهند و میگویند از اروپایی ها و غربی ها یادبگیرید. ؛آنها هم را تحمل میکنند. واقعیت آیا این است؟ در خیابانهای پایتخت های اروپایی الآن نفری که اندکی حجابش را مراعات کرده مورد تهاجم قرار میگیرد و مجروح میکنند و می کشندش و کسی جرات نمیکند بگوید چرا. کسی را به عنوان اینکه اهل آن کشور نیست جلوی چشم مردم آتش میزنند؛ این تحمل مخالف است؟ این ماجرا همین چند ماه پیش اتفاق افتاد.
یک ایرانی را جوانان الواط یک شهر اروپایی کتک زده و آتش زدند و همسایهها نگاه کرده و عکسالعمل نشان نمیدهند؛ این تحمل مخالف است؟
کسانی که ملت ایران و خلقیات ایرانی را تحقیر کرده و مبانی اسلامی را در ذهنها متزلزل میکنند و شعارهای اصلی انقلاب را مورد تعرض جدی قرار میدهند، آنها که نهاد خانواده را بی ارزش جلوه داده و ازدواج را بی معنی وانمود میکنند؛ اینها را الآن کسانی هستند که در جامعه ما میکنند.
آنها که لذتجویی را امری مطلوب و ارزش میدانند. این همان سوغات غربی است. اصالت لذت. یکی با اعتیاد یکی با شهوات و یکی با کتک زدن این و آن لذت میبرد. هرچه مایه لذت کسی باشد این را مایه مباهات میدانند. نمیشود در مقابل این افرادی که اینها را ترویج میکنند بیتفاوت ماند. دستگاههای فرهنگی نباید بیتفاوت باشند در برابر اینها و کسانی که اباحهگری را ترویج میکنند.
برخی عزم راسخ ملت را به هم میزنند در مسائل مهم مربوط به سرنوشت کشور. جای احساس عزت و اعتمادبهنفس ملی، احساس حقارت ملی را به آنها تزریق میکنند. جای ایمان راسخ، شبهه افکنی و بیاعتقادی. جای کار و تلاش و همت بلند، لذتجویی و شهوترانی.
دستگاههای رسمی فرهنگی کشور بایستی وظایف خود را در مقابل اینها انجام دهند. برخی وظایف ایجابی و برخی دفاعی است. هر دو باید انجام شود. این جور نباشد که دستگاههای تبلیغاتی کشور ما چه آنها که مربوط به دولتاند مستقیم و چه آنها که مستقیم مربوط نیستند، از هوچی گری رسانههای بیگانه یا رسانههایی که زبان بیگانه را در کام خوددارند، از هوچیگری آنها بهراسند. رفتارشان را با آنها نباید تنظیم کنند.
اما آنچه که نقطه مهمتر عرض من است خطاب به جوانانی است که در سراسر کشور فعالیتهای فرهنگی را به صورت خودجوش شروع کردند که به حمدالله خیلی هم وسیع شده است. آن جوانان که در تهران و استانهای مختلف و بسیاری شهرها، کار فرهنگی میکنند بااراده خودشان و باانگیزه خودشان.
کارهای بسیار خوبی هم از آنها ناشی شده؛ اینها کار را هر چه میتوانند به صورت جدی ادامه دهند. بدانند که همین گسترش کار فرهنگی در بین جوانان مؤمن و انقلابی نقش بسیار زیادی را در پیشرفت کشور ایجاد کرده. در ایستادگی ما مقابل دشمنان ملت. علاوه بر اینها مراجع فرهنگی، یعنی علما، اساتید، روشنفکران انقلابی، هنرمندان متعهد، اینها نقد نقادانه خود را نسبت به اوضاع فرهنگ کشور همچنان داشته باشند و تذکر دهند.
البته درباره تذکرات معتقدم باید با منطق محکم، بیان روشن باشد و نقطه نظرات صحیح را ارائه دهند. با تهمت زنی و جنجالآفرینی و تکفیر و متهم کردن این و آن موافق نیستم.
ما میتوانیم مجموعه انقلابی کشور که تعداد بیشماری از آنها در بین جوانان و صاحبنظران و دانشگاهیان و … وجود دارند میتوانند با منطق روشن وارد میدان شده و نقادی کنند. نقاط ضعف و منفی را به رخ ما مسئولان بکشانند. گاهی مسئول متوجه نیست در متن جامعه چه میگذرد اما آن جوان در بین مردم است و متوجه میشود.
بدانید که واقعیات جامعه جهانی بر طبق خواستهها و نیات آمریکاییها به پیش نمی رود. آنچه که استکبار جهانی، و دشمنان عنود ملت ایران خواستهاند تحقق یابد، در عرصه گسترده جهانی تحققنیافته و انشاءالله تحقق هم نخواهد کرد. آمریکا در فلسطین ناکام مانده و نقشهای که برای فلسطین داشتند و خیلی هم تلاش کردند پیش نرفته و انشاءالله نخواهد رفت.
اینها میخواهند کشور فلسطین را تبدیل کنند به کشوری یهودی. یعنی فلسطینی چه مسلمان و چه مسیحی در فلسطین امکان زندگی کردن نداشته باشد. یعنی کار فلسطین را به کلی تمام کنند، این کار را دنبال کردند و خیلی هم تلاش کردند نتوانستند. در سوریه هم آمریکا به نتیجه نرسید. در عراق به نتیجه نرسید. در افغانستان و پاکستان مقاصدش تحقق نیافت. اخیراً در اروپا هم نقشههای آمریکا نقش بر آب شده است.
در کشور عزیز ما هم بعد از 30 سال تلاش علیه ملت انقلاب ایران نتوانستند به نتایجی دست یابند. نشانهاش همین حضور مردم است. آنها صریحاً گفتهاند، که ما تحریمها به وجود آوردیم و تشدید کردیم برای اینکه مردم را ضد نظام بکشانیم به خیابانها.
(فریاد مرگ بر آمریکای حضار) صریحاً گفتند تحریم برای ریشه کن کردن انقلاب است. نتیجه چه شد؟ این شد که در سال 1392 انتخاباتی انجام گرفت با نصاب بالا از مشارکت مردم. و در 22 بهمن 92 راهپیمایی انجام گرفت پرشورتر و وسیع تر و بزرگتر از هر سال.
جوانان عزیز بدانند آینده مال شماست و دشمنان محکوم به شکست هستند. امیدوارم خداوند متعال همه شما را با توفیقات خود به راههای سعادت رهنمود شود و قلب حضرت ولیعصر(عج) را از ما خوشنود کند.
بیشتر بخوانید »»
ضررهای موسیقی برای بدن چیست ؟ اسرار درون صدای شیطان را بشناسیم [دانلود ۵ قسمت برنامه رادیویی]
اسامی قرآنی برای دختر و پسر [ چه اسمی برای فرزند انتخاب شود بهتر است؟ ] +معرفی ۱۴۰ اسم