150 سال بعد از شکلگیری اولین هستهٔ جریان منورالفکری در ایران، جلال آلاحمد در کتاب «در خدمت و خیانت روشنفکران»، بیماری این طبقه از افراد را چنین معرفی میکند: «اگر روشنفکر خود را تنها یک محصول غربی بداند، ناچار در هر کجای دنیا که افتاده باشد، توجهش فقط به متروپل است؛ به کعبهای که در آن و با ملاکهای آن پرورده شده و چون ماهیای است که فقط در آب متروپل میتواند شنا کند.
کوشش دارد که محیطهای بومیرا نیز به چنان آبی بدل کند، اما متروپل از محیطهای بومیجز مواد خام معدنی و مواد پخته و رسیدهٔ آدمیچه میخواهد؟»
ارتجاع روشنفکری
30 سال بعد از نگارش این کتاب جلال، رهبر انقلاب در جمع دانشجویان دانشگاه تهران در تاریخ بیستودوم اردیبهشتماه 1377، در سخنرانیای که آن را «ارتجاع روشنفکری» نام نهادند، از این کتاب نام برده و خصوصیات جریان روشنفکری در ایران را مبتنی بر کتاب جلال، چنین برشمردند: « این خصوصیات سه تاست: اوّل، مخالفت با مذهب و دین – یعنی روشنفکر لزوماً بایستی با دین مخالف باشد! – دوم، علاقهمندی به سنن غربی و اروپارفتگی و اینطور چیزها؛ سوم هم درسخواندگی…»
این تفکر در طول تاریخ دویستسالهٔ اخیر ایران، و در رخدادهای مهم سیاسی- اجتماعی آن قابل ملاحظه است.
رد پای تفکر دولتمرد قاجاری را در ماجرای ملی شدن صنعت نفت و نخستوزیری «سپهبد رزمآرا» هم میتوان ردیـابـی کـــرد.
آنجــا که برای نشـان دادن سرسـپردگی خـود به انگلـیــس، دسـت به تحقـیر هویت ایـرانـی زد و گفـت ملتـی کــه لیـاقـت لولهنگسازی ندارد، چگونه میتواند صنعت نفت را اداره کند! رزمآرا حتی گفت ملیشدن صنعت نفت، بزرگترین خیانت به ایران است!
دولتمرد قاجاری نمرده است!
تفکر دولتمرد قاجاری البته بعد از پیروزی انقلاب اسلامینیز ادامه یافته و هرگاه مردم این سرزمین خواستهاند روی پای خود بایستند و بدون کمک دیگران، راه پیشرفت را طی کنند، عدهای از روشنفکرنماها قلم به دست گرفته و نوشتند که یا ما توانایی انجام این کار را نداریم، و یا اینکه اصلا ما را با این موضوعات چه کار!
دستیابی به «فناوری هستهای» و پیشرفت ایران در این صنعت نیز از جمله مسائلی است که در سالهای اخیر، تفکر روشنفکری، آن را تقبیح کرده و اساسا ضرورت دستیابی به آن را منکر شده است.
به عقیدهٔ اینان، فناوری هستهای همان مادهٔ بدبو و عفنی است که به کار ما نمیآید و همان بهتر که آن را به دیگران واگذاریم و اصلا مملکتی که «نفت» دارد، «اورانیوم» میخواهد چه کار! گویی هنوز دولتمرد قاجاری زنده است و قصد ندارد تاریخ و هویت ایرانی را رها کند.