وقتی صحبت از یک موضوع مهم در میان باشد باید به اهل علم مراجعه کنیم , کسی که هم تحقیقاتش و هم برهان هایش علمی و قانع کننده و بر گرفته از آیات قرآن کریم باشد . مبحث زنای ذهنی به عنوان حربه جدید شیطان در براندازی نرم ایمان در انسان ها مدتی است که در میان جوان ها و دانشگاهیان پیگیری می شود . حالا وقت آن رسیده که دید بازتری نسبت به این مسئله پیدا کنیم . در ادامه این مطلب 8 سخنرانی کامل و بدون سانسور دکتر حسن عباسی گران قدر را برای شما آماده کرده ایم . همراه بنیانا باشید
برچسب: حسن عباسی
با توجه به بروزرسانی های مداوم و مستمر و انتشار ویدیوهای جدید از سخنرانی های استاد حسن عباسی و تغییرات سایت کلبه کرامت در ماه های اخیر ، سایت اندیشکده یقین اطلاعیه ای منتشر کرده است که در ادامه میخوانیم »
ویژگی اساسی که موجب شد مرحوم شهید آوینی به سلک و سیره بقیه شهدا و انسانهای ماندگار، ماندگار بشود، هنری زندگی کردن بود. حکیمی روزی فرموده بود که آنچه در قالب هنر نگنجد، ماندنی نیست.
راز ماندگاری شهید آوینی در عدالتخواهیاش در عرصه اجتماعی، در یک زیست هنرمندانه در سبک زندگی انسانِ الهی و نگاه غیبباور و معادگرایش بوده است.
بیشتر از آنکه آثار هنری شهید آوینی گویای آوینی باشد، زندگیکردن، زیستن، تغییر و تحول و دگردیسی شخصیت او اهمیت دارد: او که در دوره دانشجویی کس دیگری است، در دوره انقلاب کس دیگری و شکل دیگری میشود.
به تعبیر امام (رضوان الله تعالی علیه) میزان، حالِ فعلی افراد است. حالِ آوینی هرچه جلوتر آمد بهتر، مناسبتر و کاملتر شد تا مرحلهای که لیاقت شهادت پیدا کرد.
آوینی ؛ جلوتر از زمان
آوینی چند ویژگی داشت: ویژگی اولش جلوتر از زمان بودن است. جلوتر از زمان خویش بودن معنایش این نیست که ما در آینده سیر کنیم، بلکه یک آیندهنگری داشته باشیم و اگر قرآنیتر بخواهیم حرف بزنیم، عاقبتنگری داشته باشیم که «ان العاقبـه للمتقین.»
ویژگی دوم، ویژگی مهم شناخت غرب است. علفهای هرز را میشناخت، تشخیص میداد و کنار میزد. در عصر آوینی معنایش غربشناسی بود. امروز کنار غربشناسی شناخت نحلههای دیگر هم مرسوم است.
امروز فتنههای عصری صرفاً از تفکر غربی خاص نمیآید. فقط شناخت لیبرالیسم و سکولاریسم و ایندیویژوالیسم و موارد اینچنینی مهم نیست. امروز شناخت وهابیت هم مهم است، یعنی همانقدر که صهیونیسم و لیبرالیسم را باید بشناسید، باید وهابیسم و وهابیت را هم بشناسید.
ویژگی سومش هم ولایتمداری بود. شناختش نسبت به امام زمان خودش، ولیعصر خودش بود. هم نسبت به امام عصر و هم نسبت به نایب او، توجه ویژهای داشت.
اگر کسی امام دوران خودش و امام عصرش را نشناسد و پشت سر او قرارنگیرد، مثل کسی میماند که قبلهای ندارد ولی دارد نماز میخواند و جهت ندارد، چون امام حجت است.
کعبه حجت است، اگر کسی امام دوران خودش و امام عصرش را نشناسد و پشت سر او قرار نگیرد، مثل کسی میماند که قبلهای ندارد ولی دارد نماز میخواند و جهت ندارد، چون امام حجت است. کعبه هم حجت است.
عمار زمانش بود
آوینی در زمان خودش عمار بود، با مظلومیتهای خاص خودش، قطعاً اگر امروز بود، عمارِ پرمایه و توانمندی بود؛ عماری بود که خیلی دستِ پر و ضریب نفوذ بالایی داشت.
آوینی در دورهای که زندگی میکرد، درگیر مسائل سلبی و نفی آنچه نمیخواست، بود. در بخش لاالهَ سیر میکرد. اگر آوینی امروز در قید حیات مادی بود، امکان داشت در حوزه هنر و فکر از مرحله لاالهَ به الاالله رسیده باشد.
یک دوره 20ساله از شهادت ایشان میگذرد و خیلی اتفاقها افتاده است. خیلی از مسائلی که دغدغه آوینی بود، امروز کشف و روشن شده است. مشخص شده که غرب چه ضعفهایی دارد. احتمالاً آوینی میتوانست از کسانی باشد که «الگوی جایگزین» مبانی تفکر غرب را شفافتر، روشنتر و ملموستر بیان کند.
تا زنده بود صدایش شنیده نمیشد!
مدیریت فرهنگی زمان آوینی و مدیریت فرهنگی امروز یک ضعف کلیدی داشت و دارد: سواد فرهنگی ندارد. مبانی معرفتشناسی و هستیشناسیاش هم مخدوش است.
ظاهر مدیر فرهنگی ما در این دورهها، ظاهری وجیه و اسلامی بوده. مدیران فرهنگی انصافاً هم در زندگی شخصیشان هم افراد متدینی هستند اما آن زمانآگاهی لازم، آن غربشناسی دقیق، آن جریانشناسی مطلوب هنری و فرهنگی را ندارند.
از همه مهمتر اینکه از زمان خودشان عقب هستند. نهتنها مسائل فکری، معرفتی و ساختارهای فرهنگی آینده را نمیشناسند و جلوتر از زمان نیستند، بلکه حتی زمان آگاه هم نیستند، امروز را هم بعضاً نمیشناسند.
ممکن است البته مصداقهایی داشته باشیم که نقیض این گفته من باشد. یکی از دلایل غربت آوینی این بود که مدیران فرهنگی روز در سازمان صداوسیما، در مطبوعات، ارشاد و سازمانهای دیگر از زمان خودشان عقب بودند.
فاصلهای که بین آنها و تفکر آوینی بود، فاصله دردآوری بود. صدایش شنیده نمیشد. مستند میساخت، مستندش سانسور میشد یا پخش نمیشد.
آوینی ممنوعالصدا بود، نهفقط ممنوعالتصویر، تریبونی برای حرفزدن نداشت. همین که بعد از شهادتش شناخته شد، علت اصلیاش مدیران فرهنگی روز بودند. سعی کردند که صدای مرتضی حتی شنیده نشود.
هنوز خیلیها آوینی را نمیشناسند!
آوینی متفکر و اندیشمند و آوینی هنرمند و مستندساز که بیشتر در قاب روایت فتح معرفی شده، همه شخصیت شهید آوینی نیست. بهتر است بگوییم که هنوز خیلیها آوینی را نمیشناسند، چون زندگی آوینی خیلی معرفی نشده است، آزاداندیشی آوینی معرفی نشده است.
اینکه آوینی که بود و چه شد را خیلیها نمیدانند. یکی از خلأهای امروز برای الگوهای شخصیتی این باشد که چطور یک کسی مثل آوینی از یک نوع زندگی دیگر به یک نوع زندگی مطلوب و مناسب میرسد، یک نوع تطور و تحول شخصیت و تکامل شخصیت دارد، برعکس خیلیها که با نگاههایی شبه نگاه آوینی شروع میکنند و وقتی وارد سینما و ادبیات و فلسفه و فکر و شعر و مطبوعات میشوند به آن آوینی اول برمیگردند.
آوینی اول میشود، آوینی دوم و شهید میشود، بعضیها هم از زاویه آوینی دوم شروع میکنند، آخرت و سرانجامشان به آوینی اول ختم میشود.
ضرورت نقد اندیشههای آوینی
شهید آوینیای که معرفی شده، شهید آوینیای است که اندیشهاش بدون نقص است. این بسیار محل اشکال است. اندیشه شهید آوینی نیاز به نقد و بررسی، پالایش، بازخوانی و ویرایش دارد.
آوینی سینماگر مستندساز با آوینی متفکر، غربشناس و تا حدودی آشنا با برخی از مبانی فلسفی را باید از هم تفکیک کرد. آوینی اندیشمند، به بعضی نحلههای فکری مثلاً جریان فردیدی، جریان هایدگریست نزدیک بود.
این آوینی، آوینیای است که باید آسیبشناسی بشود. در جملهای که از آوینی مانده که «این شهدا نیستند که رفتند، این ما هستیم که زمان ما را با خودش برده است» رگههایی از تفکر هایدگر را میبینم. احساس میکنم رگههایی از تفکر هایدگری، در آن هستی و زمانش، در این گفته وجود دارد.
آیا اگر تفکر فلسفی که رگههایی از آن را در زندگی و بعضی گفتار و نوشتههای آوینی میبینیم، استمرار پیدا میکرد، آیا به «الگوی جایگزین» میرسید یا آوینی از این تفکر فلسفی هم عبور میکرد؟ آیا آوینی این را هم میچشید و متوجه میشد که اینها حرفی برای جایگزینی تفکر غرب دارند یا ندارند؟
چون شما دیدید در دوره زد و خوردهای فکری پس از دولت دوم خرداد، جریان هایدگری و فردیدی عاجز بود که از پس اندیشه پوپریها و تفکرات اینچنینی آنها بربیاید و بخواهد در جامعه عرضاندام جدی کند.
به نظرم آن تطور و تکامل شخصیت آوینی، اینجا هم از حیث تطور اندیشهاش ادامه پیدا میکرد. احتمالاً اندیشه آوینی به نوعی تکامل میرسید. آوینی اندیشمند و آوینی متفکر، امروز نیاز به بازخوانی و ارزیابی دارد.
بعضی از دیدگاههای ایشان طبیعتاً یا مبهم است یا خالی از اشکال نیست. نقد اندیشه آوینی، بعد از گذشت 20 سال ضرورت دارد.
مصادره آوینی توسط اطرافیانش
شهید آوینی را در حوزه هنر و مستندسازی هم باید ارزیابی کرد. این ستایش بیچونوچرایی که گفته میشود آوینی نسبت به کسانی مثل آلفرد هیچکاک داشته در چه فضایی مطرح شده بود؟ آیا این حرف برای همیشه بود؟
اینکه ادعا میشود آوینی صرفاً یک شخصیت فرمگرا در هنر بوده، درست است؟من معتقدم که آوینی را بعضی از اطرافیانش که با او حشر و نشر داشتند مصادره کردند. اینها افراد کوچکی بودند و هستند که از قِبَل آوینی به نان و نوایی رسیدند، کتابهایشان چاپ شد و در رسانهها مطرح شدند.
اینها یک مرتضای هیچکاکی را به جامعه معرفی کردهاند. در مصادره آوینی موفق شدند پردهای روی شخصیت او بکشند و با فرمگرایی محض در شق هنری آوینی، بخش پیام آوینی در حوزه تفکر و اندیشهاش را هم به محاق ببرند و از همه مهمتر نوع زیست و زندگی هنرمندانه آوینی را در سایه قرار بدهند.
یادداشت از استاد حسن عباسی (تحلیلگر علوم استراتژیک و رئیس مرکز بررسیهای دکترینال اندیشکده یقین)* روزنامه جوان 19 فروردین 97
[su_note]
در ادامه بخوانید »»
ماجرای آشنایی امام خامنه ای با شهید آوینی [ + فایل صوتی باد زمان ]
ضررهای موسیقی برای بدن چیست ؟ اسرار درون صدای شیطان را بشناسیم [دانلود ۵ قسمت برنامه رادیویی]
ویدیو : تقدیم به هنرمند شهید سید مرتضی آوینی
دریافت (2مگابایت)
هرچند استاد حسن عباسی را معمولاً از پشت تریبون دانشگاهها میشناسیم اما او به شدت به وضعیت امروز دانشگاهها حمله میکند و معتقد است که در آینده نسل چهارم دانشگاه با مدلی شبیه به اندیشکده یقین شکل خواهند گرفت. عباسی در این گفتوگو درباره سیاست و اعتقادش به مرگ اصلاحطلبی و اصولگرایی هم سخن میگوید. علاوه بر اینها این گفت و گو فرصتی بود تا کمی هم به انتقاداتی که علیه او مطرح است بپردازیم. در ادامه متن کامل این گفتوگو تقدیم میشود :
سوال : آقای عباسی، شما را دکتر صدا بزنیم؟
نه به من دکتر نگویید. به چند دلیل از این صفت برای من استفاده نکنید. اولین نکته این است که در دین ما اعتباریات به شرط و شروطی معتبر است به علاوه اینکه در روز قیامت اولین چیزی که باطل میشود اعتباریات است.
نکته مهمتر در حوزه تمدنسازی است. تمدن با شاخصها ساخته میشود. الآن غرب در آموزش و پرورش شاخصی دارد به نام ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان یا در دانشگاه لیسانس، فوق لیسانس و دکترا، حالا کی گفته باید 136 واحد پاس کنی تا لیسانس بگیرید کسی نمیداند. هرکس این شاخصها را وارد نظامش کند تمدن غربی را پذیرفته است.
وقتی مناسبات اجتماعی شکل میگیرد شما سنجه نیاز دارید. برخی از سنجههای مادی هستند مانند سنجههای متریک و اینچ و پوند برخی هم غیر مادی هستند؛ مانند سنجههای آموزش، سنجههای نظامی و غیره. وقتی ما مدعی تمدن نوین اسلامی هستیم باید تکلیف خودمان را با این سنجهها مشخص کنیم. ناکارآمدی این سنجهها در جامعه امروز بیش از پیش خودش را نشان داده است.
شما میدانید از سال 79 که مسئله کرسی نظریهپردازی مطرح شد، حکومت التماس کرده که اندیشمندان بیایند کرسی نظریهپردازی راه بیاندازند اما بر اساس آماری که مسئول این بخش در شورای عالی انقلاب فرهنگی داد در 15 سال گذشته یک نفر هم نتوانسته کرسی نظریهپردازی برگزار کند. 70 هزار استاد دانشگاه داریم. اگر از هر هزار نفر یک نفر کرسی نظریهپردازی برگزار میکرد الآن 70 کرسی نظریهپردازی داشتیم. این دلیل بیاعتبار شدن مفهوم دکترا در ایران است.
شگل دیگری از بیاعتباری مدرک در ایران، مصاحبه چند روز پیش معاون وزیر علوم بود که اعلام کرد چند هزار دکترای بیکار در کشور است. یک سنجه غلط وارد کشور ما شد که هرکس مدرک دکترا Phd داشته باشد دیگر حکیم است. Phd یعنی در آن علم مورد نظر فیلسوف است. این امروز دیگر معتبر نیست. امروز استفاده از واژه بیاعتبار و بیآبرویی مثل دکتر برای افرادی که واجد تفکر و علم هستند، نقض غرض است. ما به هیچ وجه نباید از سنجههای تمدن غربی برای جامعه اسلامی استفاده کنیم.
نظام دانشگاهی ما آبرویش با گزارش مجله ساینس و نشریات دیگر رفت. جلوی دانشگاه تهران تز دکترا و فوق لیسانس را با چند میلیون تومان میخرند. ما در اندیشکده سالی 300 الی 400 مورد پروژه را باید به دانشگاههای اصلی کمک کنیم تا موضوعاتی که کارشناس برایش ندارند را انجام دهند. نظام دانشگاهی ما بیاعتبارتر از آن است که مدرکش برای کسی ارزش بیاورد.
جامعه ما در دوره جدید با سنجههای جدیدی در عرصه اقتصاد، علم، مسائل نظامی و غیره آشنا خواهد شد. ما دفاع مقدس را بدون مدارج معمول نظامی طی کردیم. من به عنوان کسی که تنها کرسی نظریهپردازی تهران را در 15 سال گذشته با 6 الی 7 هزار دانشجو برگزار کردم، موجب شرمندگی میدانم که واژه دکتر را برای خودم یا شاگردانم استفاده شود. آنهایی که آدمهای کوچکی هستند، بگذارید سرگرم این واژهها باشند.
یک روزی کلمه تیمسار آبرویی در ایران داشت. مقام معظم رهبری تذکر دادند که این واژه معنی بدی دارد. عوضش کردند جایش امیر گذاشتند حالا امیدوارم تا کسی به اینها نگفته است واژه دیپلم معنی بدی دارد خودشان عوضش کنند. اینها امروز مد است.
من معتقدم شاخص مهم برای دانش افراد این است که فرد بتواند کرسی نظریهپردازی داشته باشد. یک دورهای گفتند اعتبار به مقالات است. خب امروز همه میدانیم این بیاعتبار شده است. امروز در جهان شاخص دانش این است که شما کرسی داشته باشید و حرف بزنید. وقتی اساتید نمیتوانند مثل شریعتی در حسینه ارشاد حرف جدید بزند و هر ترم میرود سر کلاس درسهای تکراری میدهد خب بساط تحصیلات تکمیلی را جمع کنید.
[su_note]
در ادامه بخوانید »» مصاحبه دکتر عباسی با جهان نیوز درباره عفاف و حجاب
[/su_note]
سوال : شما گفته بودید ما باید یک جریان سیاسی با عنوان تحولگرایان در برابر اصولگرایان و اصلاح طلبان ایجاد کنیم. به اعتقاد شما سنجههای این جریان سیاسی چه چیزهایی است؟
من معتقدم اصولگرایی و اصلاحطلبی مرده است. اصلاحطلبان آمدند واژه رفرمیست را از غرب گرفتند. اصلاح در قرآن مقابل افساد قرار دارد. این با مفهوم رفرم تفاوت دارد. تغییر فرم و شکل لزوما ارزشمند نیست. ممکن است یک فرم مصلحانه را مفسدانه کنید. رفرمیستها در ایران از واژه اصلاحطلب استفاده کردند. امروز احزاب، وزرا و دانشگاهیانشان صراحتاً میگویند ما لیبرال هستیم. حرکت از نظام اسلامی به لیرالیسم، اصلاح نیست. از این نظر ما جناح لیبرال داریم نه اصلاحطلب. این چیزی است که خودشان به صراحت میگویند. خدا پدرشان هم بیامرزد که اینگونه صریح حرف میزنند.
حالا میماند اصولگرایان. وقتی میگوییم کسی به اصولی پایبند است باید مشخص باشد که چه اصولی. بالاترین حد این موضوع این است که ما بر اصول توحید پایبند هستیم. وقتی به این اصول و معارف نگاه میکنید میبینید این مسائل صفر و یکی است. حق و باطل، نور و ظلمت و امثال این. حد وسطی ندارد.
صفر را باید بزنی، یک را اقامه کنی. کسی که اصولگرا است باید به این صفر و یکها پایبند باشد. تجربه نشان داد برخی اصولگرایان حساسیتی روی این مسائل ندارند. صفر و یک برای آنها علیالسویه است. بسیاری از اصولگرایان در اوایل انقلاب بودند و میدانند امام چه موضعی در برابر لیبرالها داشت. ایدوئولوژی لیبرال منحوس است لذا لیبرالها نجس هستند و نباید وارد سازوکار نظام شوند.
ما در بین اصولگرایانی افرادی را میبینیم که خط قرمزی با لیبرالها ندارند. قاطبه اینها افرادی هستند که بین اسلام و لیبرالیسم نمیتوانند تفاوت قائل شوند. همه سنجههای تمدن غرب را میپذیرند. فرزندانشان در آمریکا درس میخوانند بعد اصولگرا هستند. خودشان وسط مرگ بر آمریکا گفتن میروند آمریکا یا انگلیس دکترا میگیرند.
شاخص ما برای اینکه اصولگرایان مردهاند این است که اگر از عمده این گروهها بپرسیم فلان فرد یا گروه رسماً میگوید ما لیبرال هستیم؛ موضع شما چیست؟ میگویند چه اشکالی دارد؟ مشکل بعدی آنها این است که مدارک دانشگاههای غربی را گرفتند و تفکرشان لیبرال شدهاست. معتقدند باید اصول آنها را در اقتصاد پیاده کنیم.
لذا امروز معتقدم اینها مردهاند. چند وقت پیش تشبیه قشنگی دیدم. میگفتند اصلاحطلبان یک فولکس قدیمی هستند و به زور راه میروند. اعتدالگرایان هم مثل ژیان از کار افتاده هستند. اصولگرایان هم مانند یک پیکان لهیده هستند اما جریان انقلابی یک بیامدبیلیو تندرو است. بله بیامدبیلیو تند میرود.
اما فولکس و ژیان و پیکان که راه نمیروند. اصلاحطلبان و اعتدالگرایان حرف جدیدی ندارند. در عرصه فرهنگ کل تلاششان آزاد گذاشتن کنسرت و پهنای باند اینترنت است. در عرصه اقتصاد ذوب شدن در اقتصاد جهانی و در سیاست هم دنبال پذیرش هژمونی ایالات متحده هستند. کسی بین اینها هست که بتواند حرف جدیدی بزند؟ اصولگرایان هم همینطور.
یک اصولگرا داریم که کرسی نظریهپردازی داشته باشد؟ وقتی میپرسیم ایدئولوگ شما کیست میگویند مبانی نظر ما نظرات امام و مقام و معظم رهبری است. چرا دروغ میگویید؟ کجا مبانی نظری شما نظرات امام و رهبری است؟ تکلیف خودتان را مشخص کنید. مدل شما برای اقتصاد و فرهنگ جامعه چیست؟
اصولگرایان و اصلاحطلبان فقط از نفی یکدیگر قدرت میگیرند. این میگوید او خورد و برد بهتر است من بیایم. آن یکی هم همینطور. پا روی دوش هم میگذارند و جلو میآیند. تحولگرایی اصطلاح مقام معظم رهبری است. انقلابی هم اصطلاح ایشان است. انقلابی بودنی که ایشان مطرح کرد در برابر جریانی بود که در مجمع تشخیص مصلحت نظام معتقد بود انقلاب اسلامی تمام شده است و ما الآن باید به فکر جمهوری اسلامی باشیم.
رهبری فرمودند نخیر انقلاب تمام نشده و من انقلابیم. سال 85 رهبر انقلاب به دستگاههای مختلف گفتند که طرح تحول آماده کنند. تحول صداوسیما، ساختارهای نظامی، آموزش و پرورش و غیره. کارهایی انجام شد ولی بیشتر آنها زمین ماند. لذا مسئله تحولخواهی بحث جدیدی نیست. یک پرچم بر زمین ماندهای است که جریان انقلابی باید آن را از زمین بردارد.
پس مبحث تحولخواهی گفتمان جریان انقلابی است که در 10 سال گذشته ادبیات آن را رهبری ساختهاند. از این رو معتقدم رویش سوم انقلاب جریانی جوانانی است که پیگیر این صحبتهای تحولگرایانه هستند. این نسل گفتمان دارد اما اصولگرایان و اصلاحطلبان حرف جدیدی ندارند و تنها کاری که میکنند، این است که جلوی حرف زدن دیگران را بگیرند.
[su_note]
در ادامه بخوانید »» دانلود سخنرانی دکتر عباسی درباره زنای ذهنی [ویژه]
[/su_note]
سوال : یکی از سوالاتی که همیشه درباره شما مطرح شده، این است که چرا در همه موضوعات اظهارنظر میکنید؟ یک روز داور جشنواره فجر هستید. یک روز درباره سیاست، یک روز درباره اقتصاد. مگر میشود یک نفر متخصص همه چیز باشد؟
افراد کوچک و حقیر با ذهنهای میکرو وقتی وارد دبیرستان میشوند یک رشته جزئی انتخاب میکنند. هرچه هم رو به جلو میروند همینطور جزئیتر میشوند. این شیوه آموزش استقرایی است که مختص غربیها است. میشود نگاه دیگری هم داشت. شما در دامنه حکمت وقتی به قاعدت القواعد مجهز شوید، به همان سادگی که در فرهنگ میتوانید نظر بدهید، در سیاست و اقتصاد و صنعت هم میتوانید نظر بدهید.
پس مولفه اول غلط بودن نگاه غربی است. این مخالف حکیم پروری است. جهتگیری در نظام چهارم آموزشی حکمت بنیانی است. دانشگاه نسل اول آموزش بنیان بود. نسل دوم پژوهش بنیان، نسل سوم کارآفرین اما نسل چهارم دانشگاهها حکمت بنیان خواهد بود. رسیدن به دانشگاه حکمت بنیان با جزئینگری تناقض دارد. نمیشود حکیمی باشد که در طب فقط چشم را بلد باشد. یا فقط قلب بلد باشید.
الآن از دید شما شاید این عجیب باشد اما نگاه غربیها غلط است. میگویند زمان بوعلی سینا دانش بشری اینقدر زیاد نبود. مگر ما تا امروز توانستیم شاخههای جدیدی ایجادی کنیم؟ همان قبلیها را جزئیتر کردهایم. هرچه دانش کسی بیشتر میشود باید کلنگرتر شوند. در غرب فقط علوم استراتژیک چیزی شبیه نگاه حکمی دارد که از سطح تکنیک بالاتر میآید.
در اندیشکده، مسئله اصلی ما جامعهسازی و هرم جامعه است. یک نظام اجتماعی به صورت عمومی 140 زیرنظام دارد که هر کدام ده زیر نظام دارند و میشود هزار و 400 زیرنظام جزئیتر. شما میتوانید تنها به یک زیرنظامها مسلط باشید و جامعهسازی کنید؟ یعنی درباره نظام آموزش و پرورش صحبت کنید در حالی که چیزی از نظام کشاورزی و رسانه و غیره ندانید؟ اجزاء یک سیستم باید با هم در ارتباط باشند تا کار کنند.
این نهادهای گوناگون باید در ارتباط با هم خدمات ارائه کنند. شما نمیتوانید استراتژیست بپرورانید اما آنها بر این 140 حوزه اشراف نداشته باشند. شما مجبورید همان اندازه که سیاستگذاری امنیت ملی را آموزش میدهد، درباره سیاستگذاری کشاورزی و آموزش و پرورش و غیره هم بیاموزید.
لذا در جواب سوال شما دو نکته وجود دارد. اولی اشتباه بودن نگاه غربی است. دومی هم هرم جامعه مهدوی با 140 زیرنظام قرآنی است که در اندیشکده برای هر کدام از آنها هم یک پایاننامه انجام شده است. این پایاننامهها در همین دانشگاههای مطرح کشور مثل تهران و شریف و امیرکبیر دفاع میشوند.
دانشجویانی که 10 سال در این دانشگاهها و موسسه ما آموزش دیدهاند در دوره دکترا هم زمانی که روی همه این حوزهها اشراف دارند روی یکی از آنها کار میکنند و پایاننامه میدهند. شما میدانید برای هر پایاننامه 3 استاد راهنما، مشاور و ممتحن وجود دارد. لذا یک جمع دانشگاهی تأیید میکنند که این حرفها منطقی و صحیح است.
مسئله سر این است که آیا نظراتی که اندیشکده میدهد آیا کسی میتواند آن را رد کنند. آیا نظراتی که ما تا کنون ارائه دادیم غلط بوده است؟ یعنی چی «چرا شما در همه چیز نظر میدهید؟» مگر حرف غلط زدهایم؟ هرجا مشکل دارد بگویید.
امروز از دید برخی افراد کوچک و حقیر این مسائل عیب است اما شما وقتی فیلسوفان بزرگ را نگاه میکنید میبینید واجد دستگاه فکری هستند. فردی مثل هگل فلسفه، حق دارد، سیاست دارد، اجتماع دارد. درباره ملاصدرا و کانت و افلاطون و ارسطو هم همینطور هستند. اتفاقاً این نقطه قوت اندیشکده است. ادبیات اندیشکده، رو است. ما نرفتیم پشت درهای بسته صحبت کنیم. نظرات ما در دسترس است خب بیایند نقد کنند. هیچکس تا کنون صحبتهای ما را رد نکرده است.
سوال : چند ماه پیش وقتی یاشار سلطانی به اتهام انتشار اسناد محرمانه زندانی شد، شما با خانواده ایشان دیدار کردید. خیلیها از شما انتقاد کردند که این کار ولو اینکه با انگیزه مبارزه با فساد باشد، تقویت یک رویه غلط است. الآن تصور نمیکنید آن کار اشتباه بود؟
مسئله من یک نکته بود. در نظام ما ممکن است جایی مثل شهرداری مسائلی داشته باشد. بخش دیگر حکومت ما سازمان بازرسی کل کشور بود که باید روی آن اسناد، مهر طبقهبندی میزند اما نزده بود. مشکل سوم مربوط به بخش دیگری از حکومت بود به نام شورای شهر تهران که برخی اعضای آن اسناد را به این خبرنگار داده بودند.
در این میان قوه قضائیه ما باید برود با آخرین نفر که حالا به قول شما او هم تخلفی انجام داده است، برخورد کند؟ ما هم موافقیم با هرکس که تخلفی انجام داده است برخورد شود اما از آن گردن کلفته شروع شود. ظاهراً در کشور ما باب شده همیشه ضعیفها را میگیرند، قویها قسر در میروند. پیام آن کار ما به نظام و نیروهای انقلاب این بود که در باب برخورد با فساد دارد فضایی به وجود میآید که دانه درشتها فرار میکنند و ضعیفها گیر میافتند.
بعد از من آقای سعید زیباکلام و بچههای تشکلهای دانشجویی رفتند. مهمترین دستآورد آن هم این بود که رسانههای ضد انقلاب نتوانستند از این موضوع سوءاستفاده کنند. در این ماجرا وکیل پرونده و تشکلهای دانشجویی خیلی هوشمندانه عمل کردند اما جناحهای سیاسی ناراحت شدند. اصلاحطلبان میخواستند از این ماجرا استفاده کنند، دیدند نشد. جناح اصولگرا هم تصور میکردند این کار ما علیه شهرداری است.
ما اصلاً با این بازیهای سیاسی کاری نداریم. ما وظیفه داریم بر اساس تکلیف دینیمان برای عدالت قیام کنیم. در 15 سال گذشته همه شاهد بودند در مسائلی که دیگران وجودش را نداشتند ما ورود کردیم و انشاءالله در آینده هم همین خواهد بود. نظام باید برخورد با تخلفات را از دانه درشتها شروع کنند. مسئله ما اقامه قسط است. اقامه قسط کارکرد دین است. اگر این محقق نشود مثل این است که اصلاً هیچ دینی وجود ندارد.
سوال : شما در سخنرانیهایتان زیاد عصبانی میشوید. تا حالا شده در این حالت حرفی بزنید که بعداً پشیمان شوید؟
بله من در سخنرانیها خیلی عصبانی میشوم و داد میزنم اما این کنترل شده است. بالآخره یکی از تخصصهای من عملیات روانی است و بلدم در هر سخنرانی به راحتی 29 لایه عملیات روانی اجرا کنم. به هر حال در سخنرانی ما فقط نباید اطلاعات بدهیم. ما باید غیر از نکات علمی حس منتقل کنیم. برای انتقال احساساتی مانند شجاعت، تردید و غیره نیازمند این هستید که گاهی طنز بگویید، گاهی شعر بخوانید، گاهی هم نیاز است داد بزنید. ایجاد روحیه حماسی یکی از دغدغههای نیروهای انقلاب است. جریان لیبرال به مسائلی مثل شهدای مدافع حرم که اعتقادی ندارد. خب برای روحیه حماسی باید داد زد.
الآن مورد خاصی در ذهنم نیست که پشیمان شده باشم اما ممکن است مواردی بوده باشد. مگر اینکه در دانشگاهها با این جوانها کل کلی کرده باشم آن هم معمولاً در پایان سخنرانیها از آنها عذرخواهی میکنم.
منبع : مصاحبه آقای سها صالح در فروردین 96 (SNN.IR)
کتاب تماس نوشته دکتر حسن عباسی جواز انتشار دریافت نکرد. لینک دانلود این کتاب با فرمت pdf در پایان مطالب ذکر شده است.
گزارش انعکاس خبر مذاکره در هتل پاریسی
پایگاه اینترنتی یدیعوت آحارانوت (به عبری: ידיעות אחרונות به معنای «آخرین اخبار» ) :
۲۰۱۳/۰۶/۲۶ میلادی – ۱۳۹۲/۰۴/۰۵ هجری شمسی
در ۳۰ آگوست ۱۹۸۶ یک جلسه محرمانه در پاریس بین آمیرام نیر ، مشاور ضد تروریسم نخست وزیر اسرائیل و دکتر حسن روحانی نایب رئیس مجلس ایران و دبیر کمیسیون امنیت ملی ، برگزار شد.
۸ سال بعد ، کارشناس نظامی یدیعوت آحارانوت ، متن گفت و گویی را منتشر کرد که به طرز عجیبی با انتخاب روحانی به عنوان ریاست جمهوری ایران همخوانی دارد. این نشان می دهد رئیس جمهور منتخب …
دانلود کتاب تماس از دکتر حسن عباسی | لینک اصلی | لینک کمکی | فرمت : PDF حجم : ۱۲ MB
دریافت نسخه 119 مگابایتی کتاب تماس با کیفیت بالا … | لینک دانلود تلگرام | لینک دانلود گپ ( بعد از کلیک روی لینک ها می توانید فایل پی دی اف را در محیط پیام رسان ها دریافت نمایید
متنی که در ادامه میخوانید گزیده ای از سخنرانی دکتر حسن عباسی است . جلسه سخنرانی استاد در تاریخ 8 مهر 95 برگزار شد . دکتر حسن عباسی رئیس مرکز بررسیهای دکترینال و تحلیلگر سیاسی است . جلسات کلبه کرامت استاد حسن عباسی از بزرگترین کرسی های نظریه پردازی ایران است . سخنرانی در مسجد قمر بنی هاشم شهر تهران ایراد شد است :
دفاع مقدس، دفاع آدمهای بیادعای بیمدرک بود. هرکسی توانایی بیشتری داشت، کار را به او میسپردند. جوان 24 سالهای به نام حسن باقری -خبرنگار روزنامه جمهوری- با حداقل امکانات و بودجه، و بیآنکه تجربهٔ زندگی نظامی را داشته باشد، طراحی جنگ را برعهده گرفت؛ بهگونهای که تا چند سال پس از شهادت او نیز بسیاری از عملیاتها توسط او پیشطراحی شده بودند.
تصور کنید جوانی 25 ساله هستید و در پشت بیسیم میبایست دستور دهید تا هزاران نفر دل به آتش بزنند -به تعبیر شهید همت که در پشت بیسیم میگفت: «دریادلان بهپیش!»- نخست شما باید خود دریادل باشید. بهرغم کاستیهای تکنولوژی و تجهیزات و بودجه و آموزشهای ندیده و انقلابی نوپا و دشمنی قوی، جوانانی که مشق جنگ در هیچ دانشگاه نظامی نگذرانده بودند، درخشیدند چراکه رگ و بوی عملگرایی مبتنی بر اسلام را داشتند و اسیر تئوریهای غربی نشدند.
هریکشان که تا به امروز همینگونه زیستند، (به دنبال دکتری و اسم و رسمهای دهن پرکن نبودند) -همچون قاسم سلیمانی- نامشان لرزه بر اندام کفار و ملحدین و مشرکین و منافقین در جایجای جهان میاندازند و امید بر دل مظلومین و مستضعفین عالم ایجاد میکند.
لحظهای که نیروهای فرعون سوی بنیاسرائیل میتاختند، همراهان موسی کلیم(ص) در مقابل خود دریا را میدیدند و از پشت سرشان سپاه دشمن؛ پس ترسیدند؛ حضرت فرمود: « إِنَّ مَعِی رَبّی»* نگران نباشید، خدای من با من است؛ سپس عصایش را به آب زد و نیل شکافت. دلیل موفقیت حسن باقریها، قلبهای قوی بود که خود را به خدا میسپردند و در وقت نگرانیها و تنگناها، باور داشتند که خدا با آنهاست؛ پس خدا نیز به عملشان برکت میبخشید.
مبنای عمل ما در دفاع مقدس، قواعدی بود که امام حسین(ع) در صحرای کربلا رقم زدند. زمانی که همین اصول را تئوریزه کرده و به جوان لبنانی و یمنی و عراقی و سوری و حتی جوان اهل سنت حماس در فلسطین داده شد، با آن جنگیدند و پیروز شدند.
چرا این روحیه و این قواعد به اقتصاد ما تزریق نشد تا معیشت مردم را اصلاح کند، شکاف طبقاتی را کم کند و اشتغال ایجاد نماید؟ زیرا در اینجا تبعیت از قواعد امام حسین(ع) و نهجالبلاغه امام علی(ع) و تأسی به سیره امام راحل(ره) نداشتیم. امروز اگر شما حسن باقری باشید، تا کنکور نداده و دکتری نداشته باشید، از درب وزارتخانه راهتان نمیدهند.
به دفاع مقدس که رسید، گفتیم حسن باقری 24 ساله میداند چگونه جنگ را طراحی کند؛ اما به اقتصاد که رسید، کار را به فارغ التحصیلان رشته اقتصاد در دانشگاهها سپردیم. در اقتصاد، مجاهد کبیر نبودیم؛ قواعد کفار را مبنا قرار دادیم که ذات آن در بانک، ربوی و در بورس، قمار است. غافل از آنکه بسیاری از تئوریهایی که در دانشکدههای ما ارائه میشوند، در مهد خود به شکست انجامیده و کشورها را به فلاکت و مصیبت کشانیده است.
*سوره شعرا – آیه 62
استاد حسن عباسی
تهران (مسجد قمر بنیهاشم) – هشتم مهرماه 95
درهای باز چین برای ترانزیت تریاک انگلیسی
مسئله مواد مخدر و به خصوص تریاک در سالهای متمادی همواره مشکل حکومتها بوده است اما در میان دولتهایی خلاف جریان مبارزه با مواد مخدر حرکتی میپیمایند.
آغاز این نوع برخوردها، تاریخی دیرینه دارد اما قدمت قدرتنمایی مواد مخدر عموماً و تریاک و هرویین خصوصاً به چیزی در حدود اواسط قرن نوزدهم برمیگردد.در قرن نوزدهم میلادی، مخالفت امپراتوری چین با سیاست دروازههای باز برای بنادر، باعث نارضایتی انگلستان گردید. این شروع نخستین مرحله نفوذ مؤثر کشورهای اروپای غربی به چین به شمار میرود.
برنامه نفوذ و استعمار غرب به جهان شرق به بهانهٔ علاقهٔ مردم بریتانیا به چای آغاز میشود. حاکمان انگلیس بر این عقیده بودند که مردم بریتانیا علاقه زیادی به چای داشتند و در مقابل انگلستان، کمتر کالایی داشت که موردنیاز چین بوده و آن را معاوضه نماید. در نتیجه انگلستان با کاهش ذخیره نقره خود که آن را با چای چین مبادله میکرد، روبرو شد و تصمیم گرفت که صدور نقره را متوقف کند.
تاجران بریتانیایی هند که صادرات این کشور در دست آنان بود نوع جدیدی از تجارت استعماری را گسترش دادند. بریتانیا کشت خشخاش را در هند گسترش داده بود ازاینرو تاجران انگلیسی تصمیم گرفتند تا در مقابل دریافت چای، تریاک و کتان صادراتی هند را در اختیار چین بگذارند. پس از مدتی، افزایش شدید اعتیاد به تریاک در چین و در نتیجه افزایش واردات آن و کاهش ذخیره نقره آن کشور، باعث شده بود که وارثان کمپانی بریتانیایی هند شرقی از موفقیت برنامه گسترش استعمال مواد مخدر احساس رضایت کنند.
واقعیت امر آن است که تأمین تریاک چین، یک انحصار انگلیسی یا به دیگر سخن، یک انحصار دولتی انگلیسی و یکی از محورهای سیاسی آن کشور در مورد جهان شرق از جمله چین بود.
در دوران سلطه بریتانیا به گفتهٔ مورخین و سیاستمداران نزدیک پنجاهدرصد از درآمد تریاک صادراتی از خلیج بنگال هند به سواحل کانگتونگ چین نصیب دولت بریتانیا میشد به علاوه از سود واردات چای هم بهرهمند میشدند.
در چین نخست موجبات بازار تریاک فراهم گردید و سپس تریاک بنگالی که ناشی از کشت خشخاش بود به این بازارها سرازیر شد. توزیع مواد مخدر با پشتیبانی مالی ابر بانکداران بریتانیایی و صدها هممسلکشان در آمریکا فراهم آمد.
فروش مواد مخدر با استفاده از بینوایی انسانها روشی بود که در انگلیس و آمریکا به کار گرفته شد و با استفاده از همین روش راکفلر صنایع دارویی شرکت خود را به فروش رساند. بخش عمدهای از این مواد امروز از هند نه بلکه از شرکتهای سوییسی و فرانسوی و بریتانیایی در آمریکا تهیه و به بهانههای مختلف پخش میشود.
فعالیتهای شرکت هند شرقی هم در طول سالهای مختلف به بهانهٔ علاقهٔ مردم به چای بود اما بازرگانان بریتانیایی و هندی و چینی از این طریق به ثروت زیادی دست یافتند که بخش زیادی به دولت انگلستان رسید.
در این فرآیند تریاککشخانهها در سراسر چین گسترش یافت و در شهرهایی مانند شانگهای و کاتن صدها هزار چینی بینوا به استعمال تریاک مشغول بودند و شرکت بریتانیایی هند شرقی در مزارع گنگ هند کشت خشخاش را گسترش میداد. افزایش شدید اعتیاد به تریاک در چین و در نتیجه افزایش واردات آن و کاهش ذخیره نقره آن کشور، مقامات چینی را بر این داشت که واردات تریاک را ممنوع اعلام کنند.
این تصمیم در ابتدا مانع بزرگی برای تاجران و دولتمردان انگلیسی که به واردات تریاک از راه قانونی و غیر قانونی به چین میپرداختند، محسوب نمیشد، ولی در اواخر دهه ۱۸۳۰، این قانون بهطورجدی اجرا شد و صندوقها و انبارهای حاوی تریاک توقیف گردید. دولت چین، «لین ز شو» را مأمور ضبط و آتش زدن کلیه محمولههای تریاک در بندر کانتونگ کرد و او این کار را انجام داد، اعمال محدودیت بر همه گونه کالای وارداتی در بندر کانتونگ، تجار انگلیسی را ناخشنود ساخت.
در ماه ژوئن ۱۸۴۰، نیروی دریایی انگلیس با لشکرکشی به دهانه رود کانتون، نخستین جنگ تریاک را آغاز کرد. با رسیدن ناوگان نیروی دریایی انگلیس به یانگ تسه کیانگ، سقوط شانگهای و سپس رسیدن به نانجینگ قطعی شد و پس از مدتی چین تسلیم شد.
در گزارشها آمده است که در روز بیست و نهم آگوست ۱۸۴۲ جنگ چین و بریتانیا معروف به «جنگ نخست تریاک» با امضای قرارداد نانجینگ پایان یافت. این جنگ به پیروزی بریتانیا و از دست رفتن هنگکنگ چین و درهای باز چین به روی بازرگانان بریتانیایی انجامید.
براساس این قرارداد، دولت چین پذیرفت که بنادر چین ـ از کانتون تا شانگهای ـ به روی کشتیهای قدرتهای بزرگ باز باشد و تعرفههای گمرکی تجار بریتانیایی ثابت بماند، بریتانیاییها از حق محاکمه کنسولی برخوردار باشند و دولت چین بابت غرامت جنگ ۲۱ میلیون اونس نقره به دولت بریتانیا بدهد. این قرارداد در عرشه ناو بریتانیایی «کورن والیس» در آبهای نانجینگ امضا شد.
پس از پایان جنگ اول تریاک، علیرغم این که بریتانیاییها، امتیازات فراوانی از چینیها گرفته بودند، بااینحال از این مصالحه رضایت نداشتند و به دنبال بهانهای برای دریافت امتیازات بیشتر بودند. ازاینرو به بهانه توقیف یک کشتی بریتانیایی از طرف چینیها، روابط دو طرف باز هم تیره شد. در این زمان، نخستوزیر بریتانیا که مردی بهانهجو و مغرور بود خواستار عذرخواهی رسمی دولت چین شد.
وی بر این عقیده بود که منافع استعمار بریتانیا در هر نقطه از عالم، باید به هر قیمتی حفظ شود. او این امر را نشانهای از قدرت و اعتبار بریتانیا تلقی میکرد. در این حال علیرغم رفع توقیف کشتی بریتانیایی، چون چینیها حاضر به عذرخواهی نشدند، این بار نیروهای بریتانیایی به بهانه این امر واهی، با کمک فرانسه جنگی را در سال ۱۸۵۶ آغاز کردند که به «جنگ دوم تریاک» شهرت یافت.
در نهایت پس از چهار سال، هنگامیکه قوای مهاجم در سال ۱۸۶۰ به پکن، پایتخت چین نزدیک شدند، چینیها تسلیم شدند و پس از انعقاد قرارداد صلح و دریافت امتیازات دیگر، تجارت تریاک بار دیگر در قواعد جدیدی آغاز شد.
پیمانی که فاتحان بر مغلوبان تحمیل کردند مقرر داشت که اروپاییان به ده بندر چینی دیگر و رودخانه یانگتسه راه یابند؛ فرستادگان اروپایی و آمریکایی به دربار چین روند و کشورهای آنان با چین برابر به شمار آیند؛ مبلغان دینی و سوداگران خارجی در سراسر آن سرزمین از تعرض مصون مانند؛ اتباع کشورهای غربی بیشازپیش از حیطه قوانین چین برکنار باشند؛ قسمتی از خاک چین که مقابل جزیره هونگکونگ است به انگلیس تعلق گیرد؛ صدور تریاک به چین قانونی تلقی شود؛ و چین غرامتی بپردازد، و مغرب زمین، در ازای این غرامت، در تعلیم و تربیت چینیان همت گمارد.
منابع:
کتاب چین نو
کتاب کمیته ۳۰۰
تاریخ تمدن ویل دورانت جلد اول مشرق زمین
سخنرانی استاد حسن عباسی
دانشنامه آزاد
منبع: باشگاه استراتژیست های جوان
برنامه «آرمانگرام»؛ مجموعه برنامهای گفتگو محور است که سوژههای آن از میان چهرههای نخبه و موفق انقلابی و آرمانگرا انتخابشدهاند.
?در این برنامه که قرار است بهصورت هفتگی در فضای مجازی و رسانههای اجتماعی منتشر شود، به وجه دیگری از زندگی فردی و کاری چهرههای شاخص جبهه انقلاب اسلامی در حوزههای مختلف سیاسی، فرهنگی – هنری و اجتماعی پرداخته خواهد شد و شخصیتهایی که عمدتاً در موقعیتهایی ثابت و تکراری دیدهشدهاند، در این برنامه در یک فضای صریح و صمیمی در یک گفتگو شرکت خواهند کرد و از زندگی خصوصی و تجربیات خود خواهند گفت.
?در همین راستا استاد حسن عباسی در اولین قسمت آرمانگرام که سهشنبه ۲ شهریور ۹۵ منتشر شد، روبروی مجریان این برنامه حاضرشده و به سؤالات آنها پاسخ داده است.
?آرمانگرام به تهیهکنندگی تلویزیون اینترنتی آرمان، هر هفته سهشنبهها در فضای منتشر خواهد شد:
پرده اول: حسن عباسی حدود ۱۵ ماه پیش در یک سخنرانی ادعایی از رسانههای صهیونیستی مطرح کرد مبنی بر اینکه حسن روحانی در شهریور ۶۵ با آمیرام نیر اسرائیلی در هتل پاریزین پاریس مذاکره محرمانه داشته و در آن مذاکره حرفهایی علیه امام زده. عباسی از رئیس جمهور خواست که این ادعای صهیونیستها رو رسماً تکذیب کند
2⃣ پرده دوم: دولت نهتنها تکذیب نکرد بلکه از حسن عباسی به خاطر طرح این موضوع شکایت کرد. در طی این ۱۵ ماه سه بار دادگاه تشکیل شد و هر سه بار برای متهم (عباسی) منع تعقیب صادر شد (یعنی شکایت اصلاً وارد نیست)
3⃣ پرده سوم: ظهر یکشنبه ۳ مرداد ۹۵ آخرین جلسه دادگاه عباسی و ختم این پرونده بود. رفع اتهام از عباسی به معنی این بود که او توانسته با مدارک خودش ادعایش رو توی دادگاه ثابت کنه.
طبیعتاً خیلیها منتظر نتیجهٔ این دادگاه و مشخص شدن سرنوشت این نقطهٔ مبهم تاریخ بودن. و شاید خیلیها منتظر بودن عباسی بعدازاین دادگاه محکمتر و با تلاش بیشتری به پیگیری این موضوع بپردازد
چند ساعت بعد از پایان دادگاه در حوالی ساعت ۳ ونیم بعدازظهر کلیپی یکدقیقهای از یک سخنرانی از عباسی مربوط به ۶ سال پیش، ابتدا در یک کانال تلگرامی سلطنتطلب و سپس بهصورت گسترده در کانالها و رسانههای حامی دولت و اصلاحطلب منتشر و بازنشر میشود و جو عجیبوغریبی حول آن شکل میگیرد تا جایی که کار به بازداشت ۳ روزهٔ عباسی منجر میشود…
4⃣پرده چهارم: چند روز بعد از آزادی دکتر حسن عباسی و فروکش کردن فضای رسانهای، ما به سراغ ایشان رفتیم تادر مصاحبه دکتر حسن عباسی , پیچوخم این اتفاقات را از ایشان بشنویم.
✅ مصاحبه دکتر حسن عباسی را در اولین قسمت از مجموعه برنامه آرمانگرام، در ادامه مطلب دانلود کنید .همراه بنیانا باشید
.
.
ویدیو : ارتباط شکایت رئیس جمهور از حسن عباسی با ماجرای بازداشت اخیر
[box type=”download” align=”” class=”” width=””]
تماشا در روشنگری | بخش اول | بخش دوم
دانلود کیفیت عالی (321 مگابایت) |دانلود از سرور ایران |دانلود سرور آلمان
کیفیت متوسط(232مگابایت) |دانلود از سرور ایران |دانلود سرور آلمان
[/box]
24 مردادماه سال 95 مقارن با میلاد امام رضا علیهالسلام شبکه اعزام سخنران و استاد عمار ammarnet.ir طی اطلاعیهای آغاز به کار رسمی خود را اعلام کرد.
براساس سایت ammarnet.ir ؛ شبکه اعزام استاد و سخنران عمار , متن این اطلاعیه به شرح ذیل است:
سخنرانی کردن در انقلاب همواره یکی از ابزارهای مؤثر در تبیین و آشنایی آحاد مردم با اصول و مباحث موردنیاز انقلاب و جامعه اسلامی بوده است. امروزه نیز در کنار ابزارهای نوین ارتباطی، به علت ویژگیهای منحصربهفرد سخنرانی اعم از ارتباط چهره به چهره، امکان ارائه سؤال و پاسخ متناسب با موضوعات گوناگون و تسهیل در انتقال مطلب، همواره از اهمیت بالایی در روشنگری و افزایش سطح فکری جامعه برخوردار است.
پس از بررسی شرایط موجود در عرصه سخنرانی و مشخص نمودن چالشهای فعلی در مسیر “سخنرانان” و “مجموعههای برگزارکننده سخنرانی”، درصدد پیادهسازی طرحی در جهت رفع موانع و نیازمندیهای این دو قشر برآمدیم. اهم مشکلات احصا شده شامل: پراکندگی کاری اساتید، عدم استفاده از اساتید در حوزه تخصصی خود، نبود اطلاع دقیق مجموعهها از اساتید کمتر شناختهشده، عدم بهرهگیری مناسب اساتید از خروجی جلسات با توجه به عدم شناخت از مجموعههای دعوتکننده، عدم وجود توازن کاری میان اساتید و … هست.
در حال حاضر اساتید انقلابی هریک در گوشهای، با روشهای متفاوت، در کنار سایر مشغلههای کاری به سازماندهی جلسات سخنرانی خود میپردازند که این موضوع وقت و توان زیادی از ایشان میگیرد. قرارگاه اعزام سخنران و اساتید عمار برای رفع این مشکلات در نظر دارد تا تمامی فرآیندهای اجرایی و برنامهریزی اعزام را بهعنوان مرکز ارتباطات برای این اساتید به عهده گیرد و تمام تلاش خود را برای اعزام مؤثر اساتید در مجموعههایی که بیشترین بازدهی را داشته باشند انجام دهد.
از طرفی مجموعههای برگزارکننده سخنرانی به جهت عدم وجود اطلاعات جامع و ارتباطات لازم با اساتید نخبه انقلابی، با مشکلات جدی در دعوت، ایام و ذهاب و ارتباطگیری با اساتید روبرو میباشند. ازاینرو شبکه اعزام سخنران عمار به دنبال رفع این مشکلات و ارائه خدمات متقابل به اساتید و مجموعههای برگزارکننده سخنرانی هست.
[box type=”info” align=”” class=”” width=””]
اهداف
از اهداف راهاندازی شبکه اعزام سخنران و استاد عمار میتوان به تقویت جبهه فکری و گفتمانی انقلاب اسلامی، ایجاد سامانه اعزام بین اساتید و مجموعههای کشور ،استفاده از اساتید بهصورت هدفمند و جریان ساز، معرفی اساتید کمتر رسانهای در کنار اساتید معروف،اعزام اساتید قوی و مورد تأیید در زمینههای تخصصی، استفاده از محتوای تولیدی در برنامهها و سخنرانی اساتید، پوشش مناسب رسانهای برنامهها، ایجاد انسجام مجموعهها ازنظر موضوعی و تشکیلاتی و استفاده از اساتید در حوزه تخصصی خود، اشاره کرد.
[/box]
در ادامه مطلب نظرات برخی از صاحبنظران جبهه فرهنگی انقلاب درباره سایت ammarnet.ir ؛ شبکه اعزام استاد و سخنران عمار
حجتالاسلاموالمسلمین علیرضا پناهیان با ابراز خرسندی از راهاندازی این شبکه بیان داشت: «امروز نیازمند آن هستیم که دایره سخنرانان و چهرههای مبلغ انقلابی توسعه یابد و چهرههای جدید توانمند و متخصصی که رویشهای انقلاب هستند به جامعه معرفی شوند و منحصر در طلاب و علما نماند».
استاد حسن عباسی نیز با اشاره به ضروریات مغفول مانده این موضوع در جبهه فکری انقلاب تصریح کرد: «جهاد کبیر یعنی کوشش در عدم تبعیت از کفار، مجاهد کبیر یعنی عمار یاسر که میکوشید تا مانع تبعیت لشکر مسلمین از قواعد بازی کفرآمیز عمروعاص گردد. ازاینرو عمارها متولی جهاد کبیر اند»
وحید جلیلی نیز با بیان دیدگاههای خود در این زمینه گفت: «تبیین حقیقت و توجه به محتوا و کلام فارغ از حجاب عنوانها و شهرتها باید وجهه همت دوستان قرارگاه اعزام سخنران عمار باشد و این امر با توجه ویژه به رویشهای انقلاب قابل تحقق است».
حسین یکتا از مدیران موفق فرهنگی ضمن بیان سختیها و آسیبهایی که در این مسیر وجود دارد گفت: «قرارگاه عمار میعاد گاه رویشهای انقلاب اسلامی برای تبیین و زمینه سازی رسیدن به تمدن اسلامی میباشد. امید است که عمارهای امام خامنه ای ، این جوانان پاک حزب الله در این مسیر با اراده ای آهنین قدم بردارند».
همچنین دکتر وحید یامین پور رئیس پژوهشکده فرهنگ و هنر حوزه هنری در همین زمینه گفت: در جهانی که انبوه وساوس و شبهات فکری، گوش مردمان را آزرده و حق و حقیقت را کتمان میکند، هیچ راهی جز تذکار و تذکر اصالتها و حقایق برای ما باقی نمیماند. برای هر دورانی نیاز به «عمار» هایی است که پردههای ظلمت اموی را کنار بزنند و امروز فصل رویش عمارهای انقلاب اسلامی است.
در این زمینه بسیاری از فعالین انقلابی ضمن ابراز خرسندی از راهاندازی شبکه اعزام و تأکید بر نیاز شدید این موضوع در راستای گفتمانسازی و جریان سازی در جبهه فکری انقلاب اسلامی به بیان نظرات خود در این خصوص پرداختند که متعاقباً اطلاعرسانی خواهد شد.
سایت قرارگاه عمار به نشانی WWW.Ammarnet.ir آماده ارائه خدمات به مؤسسات و نهادهای مردمی و انقلابی سراسر کشور جهت اعزام سخنران و استاد است.شماره تماس جهت برقراری ارتباط: 02188914042
به گزارش بنیانا استاد حسن عباسی گران قدر ساعتی پس از آزادی نامه ای به جوانان فعال در فضای سایبری نوشتند ؛ مشروح نامه حسن عباسی در ادامه مطلب بخوانید
✅نامهی تقدیر استاد حسن عباسی به جوانانِ انقلابی فعال در فضای سایبر در ماجرای بازداشتِ ۱۳ مرداد ۱۳۹۵
هوالحکیم
جوانان عزیز مؤمن انقلابی؛
همّت ستودنی شما، مبیّن اراده نیروهای ولایی است. در این جنگ ارادهها، یکبار دیگر توانستید و باز هم ثابت کردید که میتوانید؛ چه، اینکه در قاموس انقلابیون ناتوانی تعریفنشده است. اقدام حقطلبانهی شما در سراسر کشور، جلوهی دیگری از قابلیت نیروهای انقلابی در مواجهه با توطئهی دشمن در ایجاد انحراف در افکار عمومی از مسائل اساسی جامعه بود.
تلاش برای القاء انشقاق در صف متحد و بنیانالمرصوص نیروهای مسلح با همّت شما و به خواست خدا به شکست انجامید. دشمن خارجی و لیبرالهای داخلی تعادل روانی خود را در اثر واکنش حرفهای شما ازدستدادهاند.
شما نشان دادید که ارتش بخشی از ناموس ملی است؛ چون کلمهی طیّبه است و بهیقین، ارتش امروز انقلابیتر از هر زمان دیگری است.
آرایش کلاسیک جنگ حق و باطل، همواره میتواند مانند آرایش جنگ صفین باشد، که در آن علی (ع) به دلیل نبود عمار یاسر، مجبور به بازگرداندن مالک اشتر در واپسین لحظات پایانی منازعه شد. اکنون در کارزارهای شبه صفین کنونی، «حضرت سیدعلی» مالک اشترهای خود را در ارتش و سپاه، پاکپور و پوردستان در زمین، شاهصفی و حاجیزاده و اسماعیلی در هوا، سیاری و فدوی در دریا، حاج قاسم در پهنهی جهان اسلام را بهعقب فراخوان نخواهد کرد؛ زیرا عمارهای او اجازهی ایجاد انشقاق در عرصهی عمومی را به دشمن نمیدهد.
جهاد هوشمند با تلفیق جهاد کبیر و جهاد صغیر، چهرهی نوین اقدام نامتقارن در عرصهی دفاع همهجانبه و امنیت پایدار است که ترکیب عمل عمار و مالک محسوب میشود؛ و شما جوانان مؤمن انقلابی در فضای سایبر جلوهای از این جهاد هوشمند را به نمایش گزاردید.
اکنون، که ترفند دشمن نافرجام ماند و طرح او خنثی شد، مجدداً به مسائل کشور بازمیگردیم:
جنبش نرمافزاری، زدودن علوم غیرتوحیدی، حذف ربا از نظام مالی کشور، پیگیری عملیاتی اقتصاد مقاومتی، مراقبت از عدم شکلگیری خط خیانتآمیز پیگیری برجامهای دو، سه و چهار، ممانعت از فراموشی فیشهای دریافتی نجومی، مبارزه با اشرافیگری و بورژوازی نقابدار، پیگیری چندوچون مذاکرات مشکوک ۱۳۶۵ پاریس، چارهجویی برای اشتغال جوانان، رصد دولتسازی و ملتسازی در سوریه و عراق و یمن، پیگیری قسط شهروندی در سطح کشور و افشای خیانت و خباثت آمریکا در پسابرجام بخشی از مسائل اساسی است که در جهاد هوشمند باید به آنها پرداخته شود.
همّت خود را در این خیزش انقلابی، به این مسائل اساسی معطوف کنید و روحیهی توأمان عماری و مالکی را در خود تعمیق نمایید که راه روشن و البته درازی در پیش دارید؛ که «إِن تَنصُرُوا اللَّهَ یَنصُرْکُمْ وَیُثَبِّتْ أَقْدَامَکُمْ».
#حسن_عباسی
۱۶ مرداد ۱۳۹۵
منبع : سایت اندیشکده یقین
نامه سرگشاده حسن عباسی خطاب به فرماندهٔ ارتش جمهوری اسلامی
کارشناس مسایل سیاسی در پیامی نسبت به محتوای کلیپی که اخیرا در فضای مجازی منتشر شده است، عذرخواهی نمود.
به گزارش بنیانا ، حسن عباسی بعد از انتشار کلیپی تقطیع شده از سخنانش در فضای مجازی، در پیامی از ارتش عذرخواهی نمود. نامه سرگشاده حسن عباسی بدین شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
امیر سرلشکر سید عطاءالله صالحی
فرمانده محترم کل ارتش جمهوری اسلامی ایران
سلام علیکم
با تقدیم احترام
مستحضرید که تقطیعی یک دقیقهای از یک جلسه از سلسله جلسات دروس تخصصی دانش دکترینولوژی در دانشگاه تهران منتشر گردیده که شنیدهام موجب رنجش دوستان من در ارتش جمهوری اسلامی شده است. مایل بودم در روزهای قبل مصدع اوقات شوم و مراتب عذرخواهی قلبی خود را به جای آورم تا جنابعالی به جامعه ارتش انقلابی اسلام تقدیم بفرمایید، اما در تماسی که با استاد ارجمندم امیر دریادار کوچکی داشتم، ترجیح بر این شد تا پس از رفتن من به دادسرای نظامی باشد که شائبهٔ تأثیر بر دادگاه پیش نیاید؛ از اینرو پس از حضور در دادسرای نظامی، امروز فرصتی حاصل شد که با تأخیر چند روزه، مراتب عذرخواهی خود را به جنابعالی به عنوان فرماندهٔ برادران غیور ارتشی تقدیم نمایم. اما برای شفافیت موضوع، چند نکته را به استحضار جنابعالی میرسانم:
- ۱ـ تقطیع مطالب علمی، فلسفی، روایی، و قرآنی در تاریخ همواره به عنوان یک اقدام رذیلانه مطرح بوده است؛ مانند آنکه مشرکی، آیهٔ قرآن را تقطیع میکرد که «لاتقربوا الصلوه» و نتیجه میگرفت که به نماز نزدیک نشوید؛ حال آنکه این آیه قبل و بعد دارد و فهم و استنباط از آن، نیازمند در نظر داشتن همهٔ آیه است.
- ۲ـ به تبع، تقطیع «یک دقیقهای» از جلسهٔ ۲۳۰ دورهٔ طرحریزی استراتژیک در افق ۱۴۱۴ در دانشگاه تهران، به تاریخ ۱۳۸۹/۰۴/۳ موسوم به کلبه کرامت نیز مصداق همان رفتار است. دورهٔ طرحریزی استراتژیک در افق ۱۴۱۴، مبتنی بر کلیات دانش دکترینولوژی است که در تنها کرسی نظریهپردازی مستمر علوم انسانی در سطح تهران است که از ۱۳۸۵ تاکنون در یک بازهٔ زمانی ده ساله استمرار داشته و به توفیق الهی، اکنون به جلسهٔ ۶۵۰ رسیده است.
- الفـ مباحث علوم اقتدارآفرین که در این سلسله جلسات مطرح شدهاند، طیف وسیعی از موضوعات را در بر دارد که نه تنها شامل مباحث سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، فلسفی، جامعهشناسی، ژئوپلتیک، ژئواستراتژیک، و ژئوکالچر است، که حوزههای روانشناسی، کلام، ارتباطات، هنر، منطق، حقوق اساسی، تاریخ، امنیت، و علوم قرآنی را در بر میگیرد. اندیشهجویان این کلاسها تاکنون ۲۸۴ پایاننامهٔ دکتری و کارشناسی ارشد را در موضوعات مذکور دفاع کردهاند.
- بـ تعدادی از افسران جوان ارتش نیز در جمع دانشجویان این دورهها هستند که موفق به اخذ گواهی فارغالتحصیلی شدهاند. همچنین تعدادی از فرماندهان ارتش، سپاه، و نیروی انتظامی نیز به صورت غیرحضوری از این مباحث استفاده میکنند که امیر سرافراز ارتش اسلام سرتیپ پوردستان از آن جمله هستند که همواره در طول سالیان ـ از ۱۳۸۹ به این سو ـ پیگیر دریافت فیلم کلاسها بوده و از طریق دفترشان، کتباً ما را مورد محبت و لطف خود قرار دادهاند.
- جـ در طول جلسات متعدد از ۶۵۰ جلسهٔ برگزارشده در این دوره، به دفعات به ابعاد گوناگون نقش استراتژیک ارتش جمهوری اسلامی ایران در چهارچوب قدرت ملی پرداخته شده است؛ برای نمونه در جلسهٔ ۲۰۵ که در ۱۳۸۸/۱۲/۰۶ در دانشگاه تهران برگزار شد، با توجه به عملیاتی شدن پروژهٔ ساخت ناو جماران، به طور مبسوط به موضوع ضرورت اجرایی شدن قابلیت استراتژیک نیروی دریایی ارتش در قالب نیروی دریایی راهبردی پرداخته شد. البته ـ و احتمالاً ـ مستحضرید که ایدهٔ نیروی دریایی استراتژیک، در جلسات دکترین مشترک نیروی دریایی ارتش و سپاه در ۱۳۷۴ مطرح شد. آن جلسات که در دفتر فرماندهی وقت نیروی دریایی برگزار میگردید توسط خود آقای شمخانی مدیریت میشد، و برادرانی چون سردار فدوی، یا بزرگانی همچون دریادار شهید رودکی و مرحوم تیمسار دانهکار در مباحث درگیر بودند. ماحصل آن مباحث را در سال ۱۳۷۵ در قالب ‹دکترین دست دراز› نگاشتم که نخستین متن استراتژیک نیروی دریایی شد و اکنون پس از بیست سال بهمرور، اهداف پیدایش نیروی دریایی استراتژیک بیشازپیش نمایان میشود.
- دـ در سخن از دورهٔ خدمت در نیروی دریایی، خالی از لطف نیست که از مأموریتهای بازرسی مشترک در سطح نیروهای مسلح نیز یاد کنم که اوج همدلی ارتش و سپاه بود؛ چه در بازرسیهای عملیاتی که همراه با تیمسار یگانهفر به نمایندگی از ارتش و سپاه میرفتیم و از ایشان بسیار آموختم، و چه در بازرسیهای اعزامی از ستاد کل نیروهای مسلح در بازهٔ ۱۳۷۰ تا ۱۳۷۵ تحت فرمان شهید صیاد شیرازی که در گروه عملیات زیر نظر تیمسار شاهینراد توفیق خدمت داشتم و در کنار تیمسار پیرایش که ارشد تفنگداران دریایی ارتش بود بازرسی از نیروهای تکاور و تفنگدار ارتش و سپاه را بر عهده داشتیم. در ماجرای تشویق جناب آقای حبیب سیاری در جریان بازرسی سراسری سال ۷۵-۱۳۷۴، پس از بازدید از جزیرهٔ ابوموسی، و ارزیابی از تیپ تفنگداران و تکاوران دریاییِ تحت امر ایشان، همان شب در ناو خارک در جلسهٔ نهایی بازرسی، با توجه به حسن فعالیت ناخدا سیاری، به اتفاق تیمسار پیرایش، درخواست تشویقی در سطح ارتقاء وی را با ارزیابی کیفی مثبت از مدیریت ایشان تقدیم کردیم که مورد تأیید شهید صیاد واقع شد.
۳ ـ تقطیع یک قطعهٔ یک دقیقهای از جلسهٔ ۲۳۰ دورهٔ کلبهٔ کرامت از سوی جریان ضدانقلاب، اجرا و ابتدا در یکی از صفحات شبکههای اجتماعی مربوط به عناصر سلطنتطلب باستانگرا نشر یافت و سپس در سایر صفحات ضدانقلابیون و همچنین فتنهگران بازنشر داشت.
۴ ـ در مجموع ۹۱% از این فضاسازی، در شبکههای اجتماعی از سوی ضدانقلاب خارجنشین و لیبرالهای وطنی و عناصر فتنهٔ سبز، و ۹% آن از سوی رسانههای رسمی انعکاس داشته است. عصر امروز ۱۳۹۵/۰۵/۱۱ مقرر است که در جلسهای در سازمان حفاظت اطلاعات، مستندات این فضاسازی ضدانقلابیون و لیبرالها در فضای سایبر تحویل شود که حاوی نکات حیرتانگیزی از ترفندهای فتنهگران است؛ البته مجلد مستندات به محضر جنابعالی تقدیم خواهد شد.
۵ ـ نکتهٔ مهم این است که تلاش لیبرالها و ضدانقلاب از این فضاسازی عمدتاً برای منحرف کردن اذهان عمومی از اهم مسائلی مانند اقامهٔ قسط بهویژه در حوزهٔ فیشهای نجومی، رکود فراگیر اقتصادی، خیانت آمریکا در پسابرجام، مذاکرات شهریور ۱۳۶۵ پاریس، انتشار ابعاد محرمانهٔ مذاکرات اتمی در رسانههای غربی، ناامنیها و تروریسم منطقهای، رجزخوانی عربستان برای ایران، و عدم پیگیری جنبش مردمی مقاومت اقتصادی در کشور بوده است.
از این رو، جنابعالی و جامعهٔ معظم ارتش جمهوری اسلامی، مطمئن باشید که پاسخ ما در حوزهٔ جنگ نرم و جهاد کبیر، علیه پاشنههای آشیل لیبرالهای فتنهگر، سهمگینتر از پیش خواهد بود، چراکه فرمود «و قاتلواهم حتی لاتکون فتنه» انشاءالله.
حسن عباسی
رئیس مرکز بررسیهای دکترینال
منبع : سایت اندیشکده یقین