دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیتالله العظمی خامنهای «برنامه کاری رهبر انقلاب در طول یک روز» را منتشر کرد.
در این مطلب که بخشی از بیانات رهبر انقلاب در دیدار جمعی از پاسداران سپاه حفاظت ولیامر و خانوادههای آنان است، آمده: «همه باید تلاش کنیم، شما یکجور تلاش میکنید، من یکجور تلاش میکنم. خب، الحمدلله شما جوان هستید، تلاشتان هم آسانتر و هم موفقتر است. ما دیگر سنین پیری و در واقع به طور متعارف سنین بازنشستگیمان است.
منتها ما بازنشستگی نداریم، ما تا آن دم آخر باید حرکت کنیم. لکن کار خودمان را میکنیم. من به شما عرض بکنم، بنده همین روزهایی که الان در خدمت شما هستیم من کارم را از ساعت پنج صبح شروع میکنم. یعنی شروع کار من از ساعت پنج صبح است.
بعد از نماز صبح میروم مشغول کار میشوم، تا بعد بیاییم و درس بگوییم، بعد برویم یک استراحتی بکنیم، باز مشغول کار بشویم تا ظهر و تا عصر و حالا تا هر وقت که بشود، تا شب. الان هم که نزدیک ساعت 10 است. بنده ساعت 10:15، 10:30 معمولاً دلم میخواهد بخوابم اگر بشود. کار باید کرد برادران هرچه میتوانید از این جوانی استفاده کنید، جوانانتان را هم تشویق کنید، کار بزرگی در پیش دارید برای اداره این کشور، این کشور به شما جوانها در آینده احتیاج دارد.»
ویدیو: روايت امام خامنه ای از برنامه يک روز كاری خود
کودکان حافظ قرآن پیش اهالی دنیا و آخرت به خوبی و ممتازبودن معروفند.
روایات را که بخوانید و از فواید و آثار حفظ قرآن که آگاه باشید یا چند لحظه که پای حرف بچههای حافظ قرآن بنشینید، دلتان لک میزند که ایکاش من هم فرزند حافظ قرآن داشته باشم. رسولخدا(ص) فرمودند: حاملان قرآن، سرشناسان اهل بهشتاند و این مهر تأییدی بر این آرزوی خوب پدر و مادرهاست.در بهار قرآن که ماه رمضان است میتوانید از تجربههای معلمهای قرآن، خانواده حافظها و بچههای قرآنی باخبر شوید تا حامی خوبی برای قرآنی شدن فرزندتان باشید:
✅ سبزیجات سالم از آن دسته مواد غذایی هستند که بهدلیل ارزش غذایی بالا با سلامت ما نسبت مستقیم دارند و خوشبختانه در سفره غذاییمان از جایگاه مناسبی برخوردارند.
اما آنچه این روزها ما را نگران میکند، اطمینان از سالم بودن آنهاست. شایعاتی مانند وجود نیترات در سبزیجات اجازه نمیدهد ما بیدغدغه و راحت از سبزیجات استفاده کنیم، بهویژه در سبزیجات برگی که انباشت نیترات در آنها نسبت به سبزیجات غدهای و میوهای فراوانتر است. در این میان از کدبانوی خانه چه کاری ساخته است که هم دغدغه نیاز به مصرف سبزیجات سالم بیپاسخ نماند و هم نگرانی از استفاده آنها وجود نداشته باشد؟
? میدانستید بیشترین تجمع نیترات در اسفناج و کاهو وجود دارد؟ در موقع خرید، اسفناجهای برگ صاف را انتخاب کنید. انواع برگ چروکیده دارای نیترات بیشتری هستند. همچنین در اسفناج، نیترات دمبرگها 4تا 9برابر بیشتر از نیترات برگهاست. شاید بهتر باشد دمبرگها را قبل از مصرف ببُرید تا از بابت سالمبودن آنها مطمئن شوید.
? در کاهو بیشترین میزان نیترات در برگهای بیرونی و همینطور مغز آن مشاهده شده است. دیدهاید که این برگها زودتر هم پلاسیده میشوند، پس دور خوردن برگهای پیر بیرونی و مغز سفید کاهو را برای همیشه خط بکشید.
? حواستان باشد سیبزمینیهایی که نیتراتشان بالاست، هم خیلی زود جوانه میزنند و هم چند دقیقه بعد از قاچ کردن سریع سیاه میشوند. بهتر است قید خوردن آنها را بزنید. اما میتوانید سیبزمینیها را بعد از خلال یا خرد کردن چند ساعت در آب بگذارید و بعد از دور ریختن آب، آنها را استفاده کنید. با این کار بیش از نصف نیتراتی که در سیبزمینیها وجود دارد، خارج میشود. در مورد هویج هم که یک سبزی غدهای است میتوان این کار را انجام داد.
? موقع خرید پیاز از خریدن پیازهای ریز خجالت نکشید. پیاز سالم پیازی است که به اندازه یک تخم مرغ باشد و جوانه نزده باشد. به پیازهای جوانهزده و با گردن کلفت، کود بیشتری داده شده است.
? در خیار و هویج هم بهتر است یکیدو سانتیمتر انتهایی آنها را که محل تجمع نیترات است، مصرف نکنید.
نوشته به قلم ? «زینب خزایی، کارشناس ارشد علوم باغبانی»
⬅️ نقش قصه، نمایش و شعر در مثبت یا منفی جلوهدادن یک موضوع برای کودکان اهمیت زیادی دارد؛ برای مثال با تکرار داستان چوپان دروغگو اثرات دروغگویی را در ذهن کودک شفاف کنید.
⬅️ بچهها در شرایط متفاوت و سنین مختلف به شکلهای گوناگونی باید مفهوم «خدا ناظر است» را درک کنند؛ مثلاً برای کودکان از نشانههای وجود خدا مثال بزنید تا ابتدا مفهوم خداوند را به اندازه فهم خودشان، درک کنند. درک و توضیح مفهوم فرشتههای ثبتکننده اعمال هم برای کودکان، کمک کار خوبی برای تقویت خودکنترلی است.
⬅️ وقتی که کودک با راستگویی حتی یک دردسر موقتی را برای خودش پیش میآورد، زمان خوبی است تا او را از عادت به دروغگویی دور کنید؛ مثلاً بگویید چقدر خوب که شجاعی و دروغ نمیگویی. یا درباره بیاعتمادی مردم به دروغگوها بگویید. خاطرههای شخصیتان را برای او بگویید که بداند گاهی یک دروغ کوچک چه دردسرهایی برایتان درست کرده و شما را به چه مشقتهایی انداخته است.
⬅️ تشویق به راستگویی کودک یا نوجوان را بیشتر بهصورت زبانی و کلامی انجام دهید. از راستگوییاش حمایت کنید و آنها را با تشویق، تقویت کنید. آگاه باشید که در این میان باید معیار و ملاک ارزشگذاری راست و دروغ را هم به بچهها یاد بدهید تا قدرت تشخیص حق از باطل را در او تقویت کنید. اگر شما معیار ارزشگذاری دروغ و راست شوید، بچهها فقط بهطور موقتی از عادت دروغ دوری میکنند.
سیر در حالات و احوالات پیشوایان دین هرچه هم که تکرار شود، برای این عمق، انتهایی نیست و هر بار که به سراغ آن معصومان عزیز برویم، درسی جدید از آنها میآموزیم.
بماند که درسهای ناشنیده از آنها بسیار زیاد است و هنوز با شیعیان واقعی آنها فرسنگها فاصله داریم. اما در میان آن امامان عزیز جایگاه امیرالمؤمنین برای شیعیان و بهخصوص ایرانیان چیز دیگری است و درسآموزی پندها و اعمال ایشان هر بینندهای را به شگفتی وامیدارد. نهجالبلاغه گنج مهجوری میان مسلمانان است که اعجازهای لفظی و معنوی آن هوش از سر هر دوستدار ادبیات میپراند و عمق مفاهیم آن نیز دلهای تشنه را سیراب میکند.
با همه این نقاط برجسته، اگرچه قرنها از ایراد آن سخنان میگذرد، غبار تاریخ نهتنها نتوانسته ارزش آن را بکاهد بلکه هر روز بر درخشش آن گوهر میافزاید و آن را لعابی دیگر میدهد. چیستی و چگونگی سبک زندگی علوی و به تعبیر استاد دلشاد تهرانی سبک زندگی «انسانی» همان چیزی است که در این مصاحبه سعی بر شناسایی بهتر آن داریم. با دکتر مصطفی دلشاد تهرانی (عضو هیأت علمی دانشکده علوم قرآن و حدیث) به گفتوگو نشستهایم. آنچه در این نوشته میخوانید حاصل این گفت وگو است ؛ همراه بنیانا باشید
در ابتدا اگربخواهیم تعریفی درست از سبک زندگی از نگاه دین داشته باشیم، این سبک دارای چه مختصاتی است؟
برای اینکه به یک تعریف درست برسیم ابتدا باید واژهها را بهصورت دقیق مورد بررسی قرار دهیم؛ بهعبارت دیگر زمانی که میگوییم « سبک زندگی » واژه سبک به چه معناست و ترکیب آن با زندگی چه معنایی را میرساند. واژه سبک در عربی از «سبیکه» گرفته شده است که بهمعنای پاره فلز گداختهشده که در قالب ریخته شده و بهصورت استوار شکل گرفته، اطلاق میشود.
در دورههای جدید هم واژه سبک را برای یک روش خاص عمدتاً در ادبیات بهکار بردهاند. برای مثال گفتهاند فلان شاعر به فلان سبک شعر میسراید، منتها مانعی نداردکه استعمال واژه را گسترش دهیم و در سایر حوزهها نیز از این واژه به همان معنای قالبهای معین استفاده کنیم.
برای اینکه واژه سبک بهتر فهمیده شود نیز میبایست سراغ واژههایی برویم که هم طیف آن بهحساب میآیند. از این جهت نزدیکترین واژهای که در ادبیات دینی وجود دارد، واژه «سیره» است که دارای 2 معنای حقیقی و اصطلاحی است. اگرچه بسیاری معنای سیره را تاریخ درنظر میگیرند اما معنای حقیقی سیره در عربی همان سبک است.
در زبان عربی زمانی که یک واژه به وزن «فِعلَه» میرود بیانگر هیأت و حالت و سبک است و از این جهت نیز سیره دقیقاً حالت و سبک رفتار را نشان میدهد و نزدیکترین معنا به سبک بهحساب میآید. بنابراین سبک یا سیره یعنی آن قواعدی که بهطور ثابت در یک حیطه حکومت میکند؛ برای مثال وقتی میگوییم فلان شاعر به فلان سبک شعر میگوید یعنی قواعد خاص آن سبک را رعایت میکند.
حال اگر همین را وارد زندگی کنیم سبک زندگی بدین معناست که ما در زندگی خود دارای روابط و اصول معین بوده و به آنها پایبند باشیم. در اوایل دهه 70 کتابی نوشتم که عنوان آن «سیره نبوی یا منطق نبوی» بود و با این نگاه که راه و رسم پیامبر (ص) و سایر معصومین را استخراج کنم به سراغ آن کار رفتم. در آن کتاب معنایی را برای سیره و سبک زندگی ارائه کردم که سبک زندگی عبارت است از: مجموعه اصول کلی عملی ثابت حاکم بر زندگی.
چه شد که به این ترکیب، با این همه قید رسیدید؟
به این دلیل که مسلمانان از صدر اسلام 2 رویکرد به سبک زندگی یا سیره پیامبر (ص) داشتند که در امتداد آن نیز سیره سایر معصومین مورد بررسی قرار گرفته است. یکی از آنها رویکرد جزئی نگر و دیگری رویکرد کلی نگر بوده است.
هر کدام از این رویکردها به چه نتایجی میرسد؟
رویکرد جزئینگر به این معناست که ما بررسی کنیم که پیامبر اسلام در امور جزئی زندگی خود به چه ترتیبی عمل میکردند. برای مثال، اینکه پیامبر (ص) چگونه غذا میخوردند؟ چه غذایی میخوردند؟ چگونه مینشستند؟ چگونه برمیخاستند؟ چگونه لباس میپوشیدند؟ چگونه موهای خود را میآراستند؟ و…
رویکرد جزئینگر بهدنبال آن است که چنین مواردی را بیابد و براساس همان عمل کند. در میان مسلمانان عمدتاً در طول تاریخ این اتفاق افتاده و سیره پیامبر (ص) و معصومین با چنین رویکردی مورد بررسی قرار گرفته است. اما مشکل اینجاست که این رویکرد به روح حاکم بر اعمال و اهداف آن توجه کافی نمیکند و این در حالی است که در بسیاری از این نمونهها تغییر روی میدهد و اینها نمیتواند ثابت بماند.
برای نمونه، پیامبر اسلام با انگشت غذا میل میکردند اما امروز چرا این کار را انجام نمیدهیم؟ یا معمول آن بوده است که موهای پیامبر (ص) تا شانه ایشان بلند بوده است. پیامبر (ص) برای عبور و مرور در شهر سوار چهارپا میشدند. همچنین مقید بودند که روی زمین بنشینند. حال آیا رعایت نکردن این موارد بهمعنای عدمتبعیت از پیامبر اسلام و خلاف سیره آن حضرت است؟
پاسخ اینجاست که همه این موارد قابل تغییر هستند و قرار نبوده است که تغییر نکند بلکه قرار بر این بوده است که روح حاکم بر این اعمال، درک و آنها را بر رفتار خودمان حاکم کرده و به آنها عمل کنیم؛ برای مثال شخصی خدمت امام علی (ع) رسید و جملهای از پیامبر اسلام نقل کرد مبنی بر اینکه در زمان پیری ریشهای خود را خضاب کنید و خود را مانند یهود مسازید پس چرا شما (خطاب به امیرمؤمنان (ع)) چنین کاری را انجام نمیدهید و مردم را به آن دعوت نمیکنید؟!
امیرمؤمنان (ع) در پاسخ به آن شخص مطلبی فرمودند که در حکمت 17 نهج البلاغه آمده است. فرمودند: «پیامبر (ص) آن کار را انجام دادند درحالیکه دین دارای کسان کمی بود لیکن اکنون که دامنه آن گسترش یافته و پایههای آن استوار شده پس هر کس هرگونه خواست رفتار کند آزاد است». ددر واقع ایشان هم اشاره داشتند که این ظواهر تغییر میکنند و مهم آن است که روح حاکم بر اعمال را دریابیم و به آن مقید باشیم.
ایشان بیان دیگری در حکمت 105 نهج البلاغه دارند که نوعی دین شناسی و رویکرد دینی است. فرمودند: «بیگمان خداوند برعهده شما واجباتی نهاده پس آنها را ضایع مکنید، و حدودی برایتان قرار داده، از آنها عبور نکنید، و از چیزهایی بازتان داشته، حرمت آنها را مشکنید». تا اینجای کار به بایدها و نبایدها و مرزهایی اشاره داشتهاند که باید پاس داشته شوند.
در ادامه همین حکمت میفرمایند: «و در مورد چیزهایی سکوت کرده است. خداوند در این موارد دچار نسیان یا فراموشی نشده، پس در این موارد خود را به رنج نیندازید و چیزی به کسی تحمیل نکنید». بهعبارت دیگر دین مرزها و حدودی دارد که باید آنها را بشناسیم، در مواردی نیز خداوند سکوت کرده تا مردم میل و سلیقه خود را اعمال کنند.
روایت دیگری از امیرمومنان (ع) وجود دارد که شیخ صدوق در کتاب امالی خود ذکر کرده است و این موضوع را بهتر باز میکند. ایشان فرمودهاند: «پیوسته خیر مردم در این است که متفاوت باشند و اگر مردم یکسان شوند هلاک میشوند».
پس نباید بگوییم که انسانها در همه اعمال جزئی یکسان باشند چرا که در این صورت استعدادها از بین میرود و دین چنین هدفی ندارد. اما در رویکرد دوم (کلینگر) این اتفاق میافتد که ما روح حاکم بر اعمال پیشوایان را دریابیم و آن را بر زندگی خود انطباق دهیم که با آموزههای دین نیز سازگارتر است.
کدام گزارههای دینی چنین نگاهی را تأیید میکند؟
برای نمونه، زمانی که قرآن کریم پیامبر اسلام را بهعنوان الگوی نیکو مطرح میسازد به این معنا نیست که همه در جزئیات، کارهای ایشان را تکرار کنند؛ مثلاً همه مدل موی پیامبر اسلام را داشته باشند یا مانند ایشان لباس بپوشند چرا که سلیقه افراد متفاوت است. روایتی از امام صادق (ع) وجود دارد که میفرمایند: «بهترین لباس، لباس اهل زمان است». بنابر این نگاه دوم بیشتر قابل پذیرش است و بر همین اساس سبک زندگی عبارت است از مجموعه اصول کلی عملی حاکم بر زندگی که همه بتوانند از آن استفاده کنند.
یکی دیگر از جلوههای مهم سبک زندگی امیرمؤمنان (ع) به نوع رفتار ایشان در محیط خانه بازمی گردد. در روابط همسری و خانوادگی ایشان چه اصول لطیفی قابل بازشناسی است؟
با بررسی زندگی ایشان و سایر معصومان در مییابیم که زندگی خانوادگی آنها دارای اصولی بود که رعایت آن توسط هر خانوادهای موجب استحکام و قوام آن میشود. این اصول عبارتاند از: مودت و رحمت، رفق و مدارا، حقوق مداری، تأمین نیازها، نیک رفتاری در هر شرایطی، تکریم، تفاهم و توافق، مدارا و سازگاری، نفی خشونت، بخشش و گذشت، صراحت و صداقت، شکیبایی و بردباری، تدبیر امور و استحکام خانواده. تمامی معصومان این اصول را رعایت کردهاند.
برای مثال اگر اصل همکاری در خانه مطرح است پیامبر اسلام در جامعهای که خیلی مرسوم نبوده است، منزل را جارو میکردند و شیر میدوشیدند. همچنین نقل است که پیامبر خیاطی را بیشتر از هر کاری دوست داشتند و در خانه به کسی فرمان نمیدادند.
آیا اختلافی هم میان امیرمؤمنان (ع) و حضرت زهرا (س) بهوجود آمده است؟
اصل تفاهم در زندگی خانوادگی ایشان چنان برقرار بوده است که کسی شاهد چنین چیزی نبوده است. اساساً اختلاف، زمانی پیش میآید که اختلاف نظری یا عملی وجود داشته باشد، این در حالی است که این دو شخص دارای بینش و اصول همانند بودند و چه در نگرش و چه در عمل مانند هم بودند و از اینرو اختلاف میان آنها نیز بیمعناست.
معدود اخبار هم که در مورد اختلاف میان حضرت زهرا (س) و امام علی (ع) وجود دارد، آثار جعل از سر و روی آنها میبارد و به هیچ عنوان اختلافی میان آنها وجود نداشته است. اصراری هم که در آموزههای دینی مبنی بر «کفو» بودن در زمان ازدواج وجود دارد برای همین است که اختلاف و عدمتفاهم را به حداقل برساند.
آیا در تربیت دختر و پسر نیز تفاوت روشی قائل بودند؟
اصول تربیت برای دختر و پسر یکی است اما به تناسب افراد روشها متغیر است. برای مثال روایتی از پیامبر اسلام وجود دارد که میگویند: «اگر قرار است به فرزندان خود هدیه دهید، اول به دختران خود دهید». همچنین در جامعهای که دختران از اکرام زیادی برخوردار نبودند، پیامبر اسلام فرمودند که «اگر کسی 2 دختر را رشد دهد در بهشت با من محشور میشود». بنابراین تفاوتهایی میان روش تربیت دختر و پسر وجود دارد اما اصول مثلاً اصل عدالت نباید نقض شود.
بهعنوان سؤال آخر آیا ایشان برنامه مدونی هم برای تربیت فرزندان خود داشتهاند که ما بتوانیم امروز از آن استفاده کنیم؟
بله. اگر ما سیره ایشان را بررسی کنیم درمییابیم که یک برنامه تربیتی خاص داشتند که نامه 31 نهج البلاغه خطاب به امام حسن مجتبی (ع) اوج آن است و با نگاه انداختن به آن میتوانیم نکات فراوانی بهدست آوریم.
….
10 فرمان امیرالمؤمنین برای رسیدن به سبک زندگی علوی ( سبک زندگی در نهج البلاغه )
اگر بخواهیم سبک زندگی مسلمانی و به تعبیر بهتر سبک زندگی انسانی را دریابیم ابتدا باید به سراغ قرآن کریم برویم که پیامبر اسلام (ص) و امام علی (ع) و سایر معصومان نیز براساس آن عمل کردهاند.
در مورد شخص امیرمؤمنان نیز کتب زیادی وجود دارد که میتوان از طریق آن به سیره و سبک زندگی ایشان پی برد که نهج البلاغه بهترین آنها بهحساب میآید. باید تمام منابع حدیثی و تاریخی مرتبط با ایشان را بهصورت علمی مورد بررسی قرار دهیم؛ بدین معنا که هم آنها را درست فهم کنیم، هم درست ارزیابی و نقد کنیم.
ما برای هرچه بهتر انجامشدن این کار نیازمند علومی مانند «فقهالحدیث» و «فقهالتاریخ» و پس از آن «نقدالحدیث» و «نقدالتاریخ» هستیم چرا که در منابع حدیثی و تاریخی ما تحریفها بهوقوع پیوسته است که نیاز بهکار علمی و دقیق را دوچندان میکند.
براساس همین روش کلینگر نیز یک مجموعه 10 جلدی در مورد سیره امیرمؤمنان تألیف کردهام که عنوان آن «سبک زندگی در نهجالبلاغه» است. در این مجموعه دهاصل را که حکم 10 فرمان را دارد از نهجالبلاغه برای سبک زندگی استخراج کردهام که این 10 اصل میتواند بیانگر همان سبک زندگی باشد که دیروز، امروز و فردای ما را پاسخگو باشد.
این 10 اصل عبارتاند از: 1- مرزبانی، حریمداری و پرواپیشگی 2- پایبندی به شیوه استفاده مناسب 3- اعتدال و میانهروی 4-پارسایی 5- تکریم 6- پاسداشت حقوق 7- رفق و مدارا 8- صراحت و صداقت 9- پایبندی به عهد وپیمان 10- عدالت.
این 10 اصل در همه عرصههای زندگی امیرمؤمنان اعم از شخصی، خانوادگی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، حکومتی، مدیریتی، قضایی و نظامی حاکم بوده است و اگر ما نیز آنها را مورد توجه قرار دهیم آنوقت میتوانیم یک سبک زندگی علوی برای خود داشته باشیم و سایرین را نیز به آن دعوت کنیم.
برای مثال اگر همه انسانهای جامعه اصل پاسداشت حقوق را رعایت میکردند شاید بسیاری از نابسامانیهای امروز را شاهد نبودیم. تعبیر امیرمؤمنان گویا این است که اگر بخواهیم دین به درستی برپا شود راه آن برپایی حقوق همهجانبه است. حضرت بیانی دارند که در نهج البلاغه در خطبه 216 مطابق شمارهگذاری دکتر صبحیصالح آمده است.
در این رابطه میفرمایند: «اگر مردم حقوق حکومت را رعایت کنند و حکومت حقوق مردم را پاس بدارد، حق میان آنان ارزشمند و استوار شود و راههای دین برپا و پدیدار شود، و نشانههای عدالت برجا و استوار شود، سنت و اخلاق به راحتی جریان یابد، پس زمانه بسامان شود و امید رود که دولت بماند و چشمداشتهای دشمنان به ناامیدی انجامد».
آن وقت در ادامه در مورد عواقب عدمرعایت این اصل میفرمایند: «آنگاه که مردم بر حکومت چیره شوند و حقوق را رعایت نکنند یا حکومت به مردم خود ستم روا دارد، در اینجاست که اختلاف پدیدار شود، و نشانههای ستم آشکار شود و تباهی و ناراستی در دین بسیار شود و سنت و اخلاق ترک شود و از روی هوای نفس عمل کنند و احکام فروگذار شود و بیماریهای روحی و روانی بسیار شود و بیمی نکنند که حقی بزرگ فرونهاده شود و یا باطلی بزرگ انجام شود. آنگاه است که نیکان خوار شوند و بدکاران بزرگ مقدار». از این بیان به خوبی میتوان فهمید که پاسداشت حقوق یا عدم آن چه پیامدهایی دارد.
نظام تربیتی چهارحلقهای امام علی ع
امیرمؤمنان (ع) یک نظام تربیتی ارائه کردهاند که از نهجالبلاغه و خانواده حدیثی مرتبط با آن قابل استخراج است. بهنظر میرسد که این نظام امروز نیز راهگشا باشد.
جالب است که امیرمؤمنان (ع) بیانی در خطبه 175 نهجالبلاغه دارند که فرمودهاند: «ای مردم، به خدا سوگند، من شما را به طاعتی برنمیانگیزم جز آنکه خود پیش از شما به گزاردن آن برمیخیزم و شما را از معصیتی باز نمیدارم جز آنکه خود پیش از شما آن را فرومیگذارم». بنابراین آموزههای ایشان در همه حوزهها و ازجمله در عرصه تربیتی، آموزههایی عملی است.
برخی تصور میکنند آموزههای ایشان یکسری مطالب نظری است که امکان عمل به آنها وجود ندارد و این در حالی است که همه آنها پیش از صدور اجرایی شدهاند. امیرمؤمنان (ع) فرزندان خود را براساس همین نظام تربیت کردهاند که بهنظرم یک نظام چهاربخشی است.
بخش اول این نظام شناخت موانع و مقتضیات تربیت است؛ یعنی چه چیزهایی کار تربیت را سخت میکند و چه چیزهایی برای آن بسترسازی میکند. موانع و مقتضیات نیز در نگاه ایشان شامل موارد فردی، اجتماعی، اقتصادی و… است که به تفصیل در روایات آمده است.
پس از آن باید به سراغ مبانی تربیت برویم. برای نمونه باید انسان و مراتب آن را بشناسیم و بدانیم در هر مرحلهای از مراحل رشد دارای چه نیازهایی است تا بتوانیم او را تربیت کنیم.
اصول تربیت، حلقه بعدی این نظام را تشکیل میدهد. تربیت باید تابع این اصول عملی باشد؛ مانند اصل اعتدال و میانهروی، اصل تدرج و تمکن، اصل تکریم و اصل عزت.
روشهای تربیت نیز آخرین بخش نظام تربیتی را تشکیل میدهد که روشها متغیر ولی تابع اصول است؛ مانند تشویق و تنبیه، عبرت، موعظه و روش الگویی.
بنابراین میتوانیم یک نظام تربیتی از آموزههای ایشان استخراج کنیم که خودشان نیز به آن عمل میکردهاند.
تقسیم اوقات شبانهروز میان خود، خدا و مردم
راه و روش و سفارش پیامبر و سایر پیشوایان دین این بوده است که برای زندگی خود برنامه داشته باشید. شخص پیامبر اسلام بهعنوان فردی شناخته میشود که اوقات خود را تقسیم میکرد و ساعاتی را برای جامعه، ساعاتی را بهکار، ساعاتی را به خانواده و ساعاتی را به عبادت خدا اختصاص میداد.
ساعات حضور در منزل را هم تقسیم میکرد. برای مثال زمانی که سیرهنویسان از همسران پیامبر در مورد احوالات ایشان در منزل میپرسیدند، همسران پیامبر اینگونه گفتند که ایشان در منزل اوقات خود را به 3 قسمت تقسیم میکرد: اوقاتی را به عبادت خدا، اوقاتی را به خانواده و اوقاتی را هم بهخودش اختصاص میداد. آنوقت بخشی را هم که بهخودش اختصاص میداد، میان خودش و مردم تقسیم میکرد. در روایات ما هم تأکید شده است که اوقات خود را تقسیم و برنامهریزی کنید.
در روایتی از امام موسی کاظم (ع) نقل شده است که اوقات زندگی خود را به 4 بخش تقسیم کنید: بخشی را برای عبادت، بخشی را برای معاش، بخشی را برای روابط اجتماعی و بخشی هم برای لذتهای حلال.
این کلیات در روایات آمده است اما اگر بخواهیم به سراغ جزءجزء ساعات زندگی امیرمؤمنان (ع) برویم اولاً چنین اطلاعاتی در دسترس ما نیست و ثانیاً به همان مشکل جزئینگری میرسیم.
برای نمونه حدیثی از امام باقر (ع) داریم که در مورد برنامه زندگی امیرمؤمنان (ع) میفرمایند: حضرت پس از اقامه نماز صبح، تعقیبات را به جا میآوردند و پس از طلوع آفتاب نیز مردم نزد حضرت میآمدند و حضرت به ایشان درس میدادند. پس از آن به قضاوت میپرداختند و در ادامه آن هم به سایر امور مشغول میشدند.
طبیعی است که همه مردم مشغلههای امیرمؤمنان (ع) را ندارند تا مانند ایشان برنامهریزی کنند اما این قبیل روایات نشان میدهد که ایشان یک برنامه مشخص و منسجم برای خود داشتند و ما هم میتوانیم این کار را برای خود انجام دهیم. امروز هم میتوانیم اوقات زندگی خود را به چند بخش تقسیم کنیم و هر قسمت نیز متناسب با نیاز، به زیر مجموعههایی تقسیم شود.
طبیعتاً تناسب برنامهها در ادوار مختلف زندگی ایشان تغییر میکرد؛ برای مثال بهصورت طبیعی انتظار میرود زمانی که امیرمؤمنان حکومت داری میکردند، بیشتر وقت خود را به کشورداری اختصاص بدهند اما این مشغلهها هم باعث نمیشد که از خانواده خود غافل شوند.
مشکلی هم که امروز داریم از این قرار است که زندگیها آلوده به افراط و تفریط است حال آنکه ما باید اصل اعتدال را هم رعایت کنیم؛ برای مثال تصور میکنیم که اگر 20 ساعت در طول شبانهروز کار اقتصادی انجام دهیم کار خوبی است اما براساس آموزههای پیشوایان دین، کار مناسبی نیست مگر آنکه در وضعیت اضطراری باشیم. همانطور که پیامبر اسلام در اوج جنگها هیچ آسیبی به زندگی خانوادگی خود نزدند و آن را هم حفظ کردند.
مقوله تربیت در ادیان و به ویژه در احادیث، روایات و قرآن کریم مبحثی بسیار مهم است که خانوادهها را به اهمیت آن به ویژه رعایت نکات تربیتی برای فرزندانشان توصیههای فراوانی میکند.
دوران کودکی بهترین زمان برای تربیت انسان به شمار میرود به گونهای که در این سن کودک هر آنچه که آموخته را در ذهن داشته و در بزرگسالی طبق آن عمل میکند، بدین منظور قرآن کریم و احادیث بر تربیت کودک از خردسالی تا نوجوانی تأکیدات فراوانی داشته و به تشویق و ترغیب خانوادهها به تربیت اسلامی پرداختهاند.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی مهدهای بسیاری در کشور در قالب مهدهای کودک و مهدهای قرآنی شکل گرفت که در دهه اخیر شاهد توسعه مهدهای قرآنی و گرایش خانوادهها به تربیت دینی فرزندان بودیم، به نوعی که یکی از مسائلی که امروزه خانوادهها را به مهدهای قرآنی سوق میدهد خلأ وجود مکانی مورد اعتماد برای تربیت فرزندان است بر همین اساس مهدهای قرآنی که با محوریت تربیت اسلامی فررزندان فعالیت دارند، در سالهای اخیر در کانون توجه والدین قرار گرفتهاند که یکی از آنها مهد قرآن «بصیرت» در حکیمیه است.
مهدکودک و پیشدبستانی قرآنی بصیرت با رویکرد قرآنی و تربیت دینی در اردیبهشت ماه سال 1393 در مجموعه دارالقرآن تأسیس و پس از تجهیز آغاز به کار کرد.
در این مهد قرآنی تربیت قرآنی و اسلامی افراد مورد توجه ویژه قرار دارد و متولیان و مربیان نیز همواره سعی دارند به طور غیرمستقیم کودکان را بر اساس آداب اسلامی تربیت کنند.
بصیرت یکی از مهدهای قرآن استان تهران است که توانسته با اجرای برنامههای گوناگون در جذب و تربیت قرآنی افراد موفق عمل کند تا جایی که حتی خانوادهها نیز همواره از تربیت و ادب فرزندان خود نیز ابراز رضایت میکنند.
به گفته کمیزی مدیر مهد قرآن بصیرت، در این مهد آموزشهای مقدماتی به صورت غیرمستقیم به کودکان آموزش داده میشود. آموزشها نیز بر اساس مضامین الهی است و آیات کاربردی قرآن استخراج شده و مضامین آن در قالبهای مختلفی همچون عکس، نقاشی، داستان، شعر، نمایش و نقاشی بیان میشود.
بسیاری از افراد از آنچه در مهدهای قرآنی میگذرد، اطلاع دقیق ندارند و تصور میکنند مهد قرآن یعنی مکانی برای یادگیری و حفظ قرآن؛ در حالی که مهدهای قرآن جایی برای حفظ قرآن کریم نیست بلکه در این محیط آموزشی کودکان با اخلاق و آداب قرآن و اسلام آشنا میشوند و رفتاری متناسب با سیره معصومین(ع) را میآموزند.
* در مهدهای قرآن آموزشهای مقدماتی بر پایه مضامین الهی است
مدیر مهد قرآن بصیرت در گفتوگو با خبرنگار فعالیتهای قرآنی خبرگزاری فارس با بیان اینکه مهد قرآنی مکانی برای تربیت قرآنی کودکان است، میگوید: در مهدهای قرآن آموزش صرف قرآن کریم نداریم در حالی که برخی تصور میکنند در مدت زمان معین فرزندشان باید آیات و حتی چند جزء از قرآن را حفظ کنند؛ این تفکری اشتباه است.
وی با بیان اینکه در مهدهای قرآن آموزشهای مقدماتی بر پایه مضامین الهی است، میافزاید: در مهد قرآن بصیرت ما سعی داریم گروههای سنی تحت پوشش را با خلاقیت و نوآوری به صورت غیر مستقیم با مضامین دینی آشنا کنیم. به طور مثال آیات موضوعی قرآن را استخراج کرده و مضامین آن را در قالب داستان، شعر، نقاشی و کاردستی به کودکان القا میکنیم.
* لزوم استفاده از زبان هنر برای جذب کودکان در مهدهای قرآن
کمیزی با اشاره به لزوم استفاده از زبان هنر برای جذب کودکان، میگوید: اگر کودکان را به صورت نمادین و جذاب با قرآن آشنا کنیم پس از مدتی خودشان مشتاق میشوند تا در این مسیر حرکت کنند بر همین اساس ما به آموزش غیرمستقیم توجه ویژهای داریم و همواره سعی میکنیم با ابزارهای جذاب تربیت قرآنی کودکان را در مسیر صحیح نهادینه کنیم.
مهد قرآنی بصیرت برای سه گروه سنی مهد، آمادگی و پیشدبستانی فعالیت دارد و سعی میکند کودکان را قرآنی تربیت کند؛ البته تربیت قرآنی به معنای آموزشهای قرآنی نیست بلکه همواره آموزش غیرمستقیم آداب و رفتار مد نظر قرار دارد.
هنگامی که وارد این مهد میشوی رنگهای شاد و جذابی خودنمایی میکند. کودکان نیز منظم نشسته، قصه و داستانی مربی را گوش میدهند؛ عروسکی که در حال وضوگرفتن است تا نماز بخواند، دختری که با رفتارش موجب خوشحالی خانواده میشود و احسان به والدین را سرلوحه فعالیتهای خود قرار داده است.
در گوشهای از این مهد قرآنی پسر بچهای در حال بازی با همکلاس خود است؛ آنها با هم بر روی یک کاغذ نقاشی کرده و در حال رنگ کردن نقاشی هستند.
تعامل این دو کودک آنقدر جالب بود که حتی نظر یکی از والدین را به خود جلب کرد؛ در مهدهای قرآنی همکاری کودکان در فعالیتها و حتی یادگیری کارهای گروهی بیش از سایر مهدها به صورت غیر مستقیم آموزش داده میشود.
در مهد قرآنی بصیرت به نماز نیز تأکید میشود تا جایی که حتی به گفته مدیر این مهد نماز جماعت برگزار میشود تا کودکان با خواندن نماز آشنا شوند. البته نحوه خواندن نماز نیز در کلاسها همراه با شادی و بازیهای مفرح در قالب نمایش عروسکی و قصههای کودکانه تدریس میشود.
در کنار این مهد قرآن فضایی برای تفریح کودکان در نظر گرفته شده است؛ استخر توپ، استفاده از بازیهای تفریحی و فکری از امکاناتی است که کودکان در زمان حضور در مهد از آن استفاده میکنند؛ همچنین در بخش دیگری از مهد قرآن بصیرت فضایی با گیاهان مختلف قرار دارد که در طول هفته کودکان به این مکان رفته و با گیاهان مختلف آشنا میشوند.
* برنامههای آموزشی این مهد با محوریت قرآن است
به گفته مدیر مهد قرآن بصیرت گیاه شناسی میتواند کودکان را با خالق هستی آشنا کند، وقتی در طول فصلها با گیاهان مختلف آشنا میشوند و تفاوت فصول را میبینند بهتر میتوانند در آینده تغییرات و شگفتیهای آفرینش را درک کنند.
در این مهد قرآنی در کنار آموزشهای مقدماتی به تربیت قرآنی افراد توجه میشود تا جایی که کودکان همراه با بازیهای کودکانه در محیطی دینی رشد میکنند.
برنامههای آموزشی این مهد با محوریت قرآن است و در هر برهه برنامههای خاصی همچون نمایش، نقاشی، داستان، بازی و سرگرمیهایی متناسب با آیات قرآن کریم ندارک دیده شده است. در این مجموعه آموزشهای بهروز و مورد نیاز کودکان در فضایی آرام و سالم معنوی تدریس میشود.
* رضایت کودکان از حضور در مهدهای قرآنی
در ساعتی که کودکان در مهد هستند شادی و سرگرمیهایی بسیاری دارند که هر کدام از آنها به نیکی و خوبی از آن یاد میکنند.
پویا 5 ساله یکی از کودکانی است که در این مهد قرآنی آموزش میبیند. وی با اشاره به سرگرمیهایی که در مهد دارد، میگوید: من در اینجا کنار بازیهایی که داریم با دوستان زیادی آشنا شدهام. ما در بیشتر اوقات تفریحات آموزندهای داریم که میتواند در آینده برایمان مفید باشد. به طور مثال وقتی داستانهای پیامبران را میشنویم میتوانیم از آنها درس بگیریم و کارهای خوب آنها را ادامه دهیم.
شاید وقتی اسم « مهد قرآنی » را بشنویم این شبهه پیش بیاید که در این مهدها تنها به امور قرآنی توجه میشود و برنامههای تربیتی در حاشیه قرار دارد؛ برخلاف این تصور در مهد قرآنی بصیرت نه تنها به تربیت و سرگرمیهای کودکان بلکه به تغذیه آنها نیز توجه میشود. در این مهد سعی شده برنامهریزیها به روز و متناسب با فرهنگ ایرانی اسلامی پیش رود تا جایی که کودکان در زمان حضور در مهد علاوه بر کلاسهای ورزشی با کلمات انگلیسی هم آشنا میشوند.
* هیچ اجباری برای حفظ قرآن در کلاسها نداریم
مدیر مهد قرآن بصیرت با اشاره به برنامههای روزانه کودکان در این مهد قرآن، میگوید: کودکان 3 و 4 سال در بخش کودکستان، 4 و 5 سال در بخش آمادگی و کودکان 5 و 6 در بخش پیشدبستان تحت آموزشهایی متناسب با سن و توانمندیهای خود قرار میگیرند. به طور مثال در بخش پیشدبستانی ساعت 8 تا 8:30 ورزش صبحگاهی داریم و کودکان پس از آن برای داشتن روزی خوب دعا میکنند و سورههایی که در کلاسهای یادگرفتند جمعخوانی میکنند. همچنین ذکر ایام هفته به صورت شعر را با هم میخوانند.
وی با بیان اینکه کودکان یاد گرفتند که قبل از غذا خداوند متعال را به خاطر نعمت هایش شکرگذاری کنند، میافزاید: پس از ورزش صبحانهای واحد دارند که قبل از خوردن دسته جمعی دعا میکنند. دلیل هماهنگ بودن صبحانه هم این است که عادات بد غذایی را کنار بگذارند تا در کنار ذهنی سالم بدنی سلامت نیز داشته باشند.
کمیزی با اشاره به برگزاری کلاسهای مختلف هنری و تفریحی، میگوید: ما سعی داریم تمامی مفاهیم و اصول را به صورت نقاشی و کاردستی و داستان به کودکان بیاموزیم؛ داستانهای قرآنی از جذابیت فوقالعادهای برخوردار است به طوری که وقتی داستانهای مفهومی و قرآْنی بازگو میشود بسیاری از کودکان جذب آن شده و با دقت به آن گوش میدهند.
مدیر مهد قرآن بصیرت با بیان اینکه ما هیچ اجباری برای حفظ قرآن در کلاسها نداریم، میافزاید: در مهد برخی سورههای کوچک را کودکان حفظ میکنند؛ یکی از مادران وقتی فرزندش سوره مبارکه «توحید» را از حفظ خوانده بود بسیار خوشحال ذوق زده شد و میگفت: «من در منزل هر چه با او کار میکردم نمیتوانست حفظ کند».
* استفاده از راهکارهای جذاب یادگیری را برای کودکان آسان میکند
وی با اشاره به اینکه استفاده از راهکارهای جذاب یادگیری را برای کودکان آسان میکند، میگوید: اگر کودکان به صورت عملی با آموزههای دینی و قرآنی آشنا شوند به طور حتم آن را در زندگی خود به کار می گیرند و دیگر نیازی به القای مفاهیم به صورت مستقیم نیست.
کمیزی با بیان اینکه خانوادهها همواره برای تربیت صحیح فرزندانشان تلاش میکنند، میافزاید: برخی تصور میکنند مهد قرآن مکانی برای یادگیری قرآن آنهم برای خانوادههای مذهبی است در طول این چند سال خانوادههای مختلفی به ما مراجعه کردند که حتی بسیاری از آنها از نظر اعتقاد دینی چندان پایبند نبودند. مادری که با حجاب معمولی بود پس از مدتی به خاطر علاقه فرزندش به چادر، چادری شد و هماکنون نیز نه تنها فرزندش بلکه خودش هم حجاب برتر را برگزیده است.
وی با اشاره به اینکه تمایل افرادی که کمتر با قرآن سروکار دارند به تربیت دینی فرزندانشان بیشتر است، میگوید: برای بسیاری از خانوادهها قرار گرفتن فرزندانشان در محیط های قرآنی از اهمیت زیادی برخوردار است. وقتی یکی از کودکان سوره مبارکه «تین» را حفظ کرد مادر وی هدیهای تهیه کرد و بسیار خوشحال بود و میگفت فکر نمیکردم پسرم بتواند در این سن این سوره را حفظ کند.
کمیزی برگزاری مراسم در مناسبهای مختلف را یکی از برنامههای جنبی مهد بصیرت عنوان می کند و میافزاید: در تمام برنامهها و مناسبتها سعی میکنیم برنامهای داشته باشیم تا کودکان با اهمیت روزهای مهم سال آشنا شوند. حتی در روز پرستار یکی از پرستاران با پوشش بیمارستانی به مهد آمد و کودکان را با کمکهای اولیه و سایر امور آشنا کرد.
* مهمترین اصول تربیت دینی، آموزش آداب و رفتار است
کمیزی آموزش آداب و رفتار را از مهمترین اصول تربیت دینی میداند و میگوید: وقتی مادری میبیند که فرزندش در جمع خوشبرخورد و مؤدب رفتار میکند و به بزرگترها احترام میگذارد بسیار خوشحال میشود به همین ما آداب اجتماعی و رفتاری را به کودکان آموزش میدهیم به طوری که آنها میآموزند باید پس از ورود به جمع سلام کنند یا بهداشت را رعایت کنند. ما وقتی به آنها توصیه میکنیم مسواک بزنند در کنار ان احادیث مرتبط با پاکیزگیی و بهداشت را استخراج کرده و به صورت شعر و داستان میخوانیم تا آنها تشویق شوند.
آموزشهای مهدهای قرآن به یادگری آداب و رفتار در بین کودکان خلاصه نمیشود؛ ستاری مادر همتا در گفتوگو با فارس میگوید: وقتی میبینم دخترم تا این حد به خواندن دعای قبل از خوردن هر چیزی اینقدر معتقد است بسیار خوشحال میشوم. یک روز در جایی شام دعوت بودیم وقتی همه می خواستند غذا بخوردند همتا با استرس و هیجان گفت: «وای صبر کنید، دعای قبل از غذا را نخواندیم». این نشان میدهد که رفتارها و تربیتهای نه تنها در کودکان بلکه در بین اطرافیان آنها نیز مؤثر است.
سالاری مادر پویا یکی از کودکان مهد قرآن بصیرت نیز با بیان اینکه من آیةالکرسی را حفظ نبودم، میگوید: وقتی پویا آیةالکرسی را حفظ کرد همیشه پس از بیرون آمدن از منزل میخواند. من هم به واسطه تکرارهای او آیةالکرسی را حفظ کردم و در ماشین هم تلاوت این آیات را میگذارم تا در ذهنمان تثبیت شود.
بر اساس این گزارش، مقوله تربیت کودکان و نوجوانان امری بدیهی است که در وهله نخست باید آموزش و پرورش و سپس نهادها و ارگانهای دولتی و غیردولتی به امر مهم تربیت دینی و اسلامی کودکان و نوجوانان توجه بسیار داشته باشند، زیرا اهتمام ویژه به تربیت ایرانی _ اسلامی توسط خانواده و جامعه منجر به شکوفایی کشور در عرصههای مختلف خواهد شد.
چگونه بچه را تربیت کنیم ؟ پدر و مادر حرفهای , بچهٔ «باعرضه» بار میآورند , نه شاگرد اول.
برایشان مهم است بچه راحت بتواند زیپ کاپشنش را بالا بکشد و بند کفشش را ببندد.
وقتی سر جلسهٔ امتحان، خودکارش ننوشتاشکش در نیاید و راهی پیدا کند.
میوههایی که مادر برایش میگذارد، توی کیفش نگندد.
وقتی معلمش یا ناظمش دنبال داوطلبی میگردند زیر میز قایم نشود.
غذا خوردنش که تمام شد دل آدم بههم نخورد از دیدن ظرف غذایش.
وقتی بزرگتری خواست از او سوالهای اضافی بپرسد راحت بپیچاندش.
وقتی تلویزیون نگاه میکند انگشتش نیممتر توی حلقش فرو نرود.
پدر و مادر حرفهای یکجوری با بچهاش حرف میزند که بچه، جواب دروغ نمیدهد.
اگر بچه ویرش گرفت در حمام آواز بخواند و صدایش را رها کند، پدرش توی ذوقش نمیزند که «چه خبرته!».
وقتی یک بچهٔ دیگر خواست توپش را به زور بگیرد او ندهد، بهش حالی کند با زور نمیتوانی، اما اگر دوست داری، باهات بازی میکنم.
وقتی چیزی به نظرش نامعقول آمد به هر که میخواهد باشد، اعتراض میکند.
اینها بچهٔ باعرضه بار میآورند تا به خاطر نیم نمره امتحانی جلوی میز معلم عجز و التماس نکند.
.
.
والدین گرامی آگه دوست دارید فرزندانی عالی داشته باشید ,و بدانید چگونه بچه را تربیت کنیم که هیچ وقت به سمت اعتیاد، انواع بزهکاریهای اجتماعی و روابط نامشروع نرن، حتماً به راهکارهای زیر عمل کنید
1_همیشه فرزندت را با عنوانهای محترمانه و عاطفی چون آقا، خانم و…صدا بزن ؛ نرگس خانم، علی آقا، عزیز گلی مامان، فرشته کوچولوی من و…
2-حداقل روزی یکبار به فرزندت این جمله را بگو: عزیز دلم من به وجودت افتخار میکنم.
3-به فرزندت بیشتر از یک مهمان احترام بگذار و برای شخصیتش ارزش قائل باش.
در یکسال اخیر، رهبر انقلاب سه جلسهٔ چندین ساعته با مسئولین عالیرتبهٔ نظام پیرامون موضوع «آسیبهای اجتماعی» برگزار کردند. تأکید بر لزوم توجه به معضلات اجتماعی و اهتمام برای حل آنها از اصلیترین توصیههای رهبر انقلاب به مسئولان کشور بوده است.
بر همین اساس ایشان در یکی از این جلسات، مردم را عائلهٔ مسئولان دانستند و پیرامون نحوهٔ برخورد با آسیبهای اجتماعی فرمودند: «ما باید به این قضیه در سطح جامعه حساس باشیم و به فکر علاج باشیم… ما در واقع اهتماممان به وضعیت مردم مثل اهتماممان به داخل خانوادهٔ خودمان باشد.» بهمنظور آگاهی از چگونگی وضعیت مشکلات اجتماعی و نحوهٔ صحیح پاسخگویی به آن، با حجتالاسلام غلامرضا قاسمیان، مدیر حوزه علمیهٔ مشکات و مسئول قرارگاه جهادی امام رضا علیهالسلام به گفتوگو نشستیم:
[/box]
* هدف از خدمات اجتماعی چیست؟ سابقهٔ این حرکت در فرهنگ و تاریخ ما به چه نحوی است؟
هدف از خدمات اجتماعی این است که مردم وارد عرصه شوند و مشکلات مردم توسط خود مردم حل شود. برای مثال، در تاریخ ما، یک حرکت کاملاً مردمی وجود دارد که در طول سالیان متمادی همچنان مردمی مانده است و آنهم مراسم مذهبی محرم و جریان امام حسین علیهالسلام است.
جریان محرم و صفر جریانی است که خود مردم آن را پیگیری، آمادهسازی و اجرا میکنند. این حرکت آن اندازه گسترده و عظیم است که نهادهای حاکمیتی توان برگزاری یک روز آن را بدون مردم ندارند. حالا تصور کنید چیزی شبیه مراسم محرم برای نهضت خدماترسانی اتفاق بیفتد؛ یعنی مردم بخواهند ورود جدی برای حل مشکلات اجتماعی داشته باشند. آن زمان همهٔ مشکلات اجتماعی حلشدنی خواهد بود، چون این حرکت یک جریان دو سر سود است؛ هم برای نیازمند و هم برای خدمتدهنده. هدف جریان خدمات اجتماعی، همین مشارکت مردمی در حل معضلات اجتماعی است.
متأسفانه پس از انقلاب تغییر شرایط بهگونهای بود که انگار همهچیز تمام است و تنها انقلاب و نهادهای حاکمیتی مسئول رسیدگی به همهٔ امور هستند. این شرایط تا جایی ادامه پیدا کرد که امروز شما وقتی یک فرد یتیم میبینید، احساس میکنید تا وقتی بهزیستی وجود دارد، من کاری نباید بکنم یا وقتی فقیری میبینید احساس میکنید وظیفهٔ اصلی با کمیتهٔ امداد است، نه شما. همچنین همهٔ واحدهای مردمی ابتدای انقلاب تبدیل به ارگانهای رسمی شد. بههمین دلیل آن احساس مشارکت ابتدای انقلاب در مردم کمرنگ شد و کاهش یافت.
احساس مشارکت مردمی هنگامی که وجود داشته باشد، علاوه بر اینکه مشکلات به بهترین شکل ممکن توسط خود مردم حل میشود، آثار فرهنگی بسیار مثبتی برای مردم دارد. بهطور مثال، در اردوهای جهادی، غیر از خدماتی که جهادگر به محرومین میرساند، شخصیت فرد جهادگر رشد میکند و به کمال نزدیک میشود.
بنده زوجی را میشناسم که ابتدا تصور میکردند محرومیت اجتماعی به اندازهای نیست که ما میگوییم. همین زوج یک بار برای پخش اقلام غذایی بین نیازمندان با گروه ما همراه شدند و پس از اینکه واقعیت زندگی محرومین را دیدند، دیگر زندگی و دغدغههایشان تغییر کرد. مشارکت در حل مشکلات اجتماعی، خودش یک حرکت فرهنگی و خودسازی است.
* به چه علت جامعهٔ ما در امر خدمات اجتماعی ضعیف بوده است؟ راهحل پیشرفت در این حوزه چیست؟
در دین ما سفارش شده است که صدقه را خودتان به دست مستحق بدهید. در این سالها، یکی از اشتباهاتی که در کشور و توسط نهادهای خیریهای صورت گرفته، این است که بین فرد خیر و مستحق فاصله افتاده است. همهٔ مردم کمکهای خود را به مجموعهای میدهند و آنها بدون اینکه به خیر اطلاعات کافی بدهند که این مبالغ به چه کیفیت و اندازهای به دست کدام محروم رسیده است، کارها را انجام میدهند.
بهعنوان مثال، اگر از شما بخواهند که به کودکان نیازمند آفریقا کمک مالی کنید، شاید انگیزهٔ شما خیلی کم باشد. اما اگر به شما عکس کودکی را نشان دهند و بگویند این کودک مسلمان است و نیاز به یک جفت کفش دارد، شما انگیزهٔ خیلی زیادتری برای پرداخت پول کفش مورد نیاز خواهید داشت و فقط باید مطمئن بشوید که آن کالا به دست آن کودک میرسد. بنابراین مردم به موارد جزئی کمک میکنند، نه موارد کلی. این قاعدهٔ سرمایهگذاری (Crowd funding) است.
برای اجرایی کردن این روش، نیاز است تا محلهها با تعریف اصیل خود دوباره احیا شوند؛ یعنی همان چیزی که دین از آن با عنوان نظام همسایگی یاد کرده است، باید احیا شود و همسایه از حال همسایه باخبر باشد. اتفاقاً بنده اخیراً صحبتی از حضرت آقا شنیدم که مربوط به سالهای قبل بود. ایشان بهشدت روی همین بحث همسایگی تأکید میکنند.
برای برپایی فرایند اخوت اسلامی، در ابتدا نیاز است تا روابط همسایگی احیا شود. این موضوع نیاز به یک شبکهٔ اجتماعی حقیقی دارد و طبیعتاً مساجد تعبیه شدهاند برای همین کار. ما برای تحقق این موضوع، حدود ۷۱ هزار خانوادهٔ نیازمند را شناسایی و ثبت اطلاعات کردهایم و برای آنها حامی جذب کردهایم. حدود ۳۵۰ دفتر را که در هر محله با مساجد اصلی محل ارتباط دارند نیز فعال کردهایم. البته شاید طراحی و به سرانجام رسیدن این طرحها طولانی باشد و یا برای همه امکانپذیر نباشد، اما بههرحال ما باید این حس همذاتپنداری و تلاش برای رفع مشکلات و محرومیتها را در خودمان زنده نگه داریم.
باید خدمت رساندن به مردم مخصوصا طبقات اجتماعی محروم همهگیر شود و مساجد و پایگاههای بسیج نیز بهوسیلهٔ خود مردم این حرکت را آغاز کنند. همچنین باید دانشجویان هر دانشگاهی بیایند محرومین مجاور دانشگاه را شناسایی کنند و به فراخور تخصص دانشجویان، آنها را حمایت درمانی، مالی و روحی و روانی کنند.
* جناح مؤمن فرهنگی و جریان حزبالله تا چهاندازه در این جریان خدمات اجتماعی ورود پیدا کرده است؟ چه توصیهای برای پررنگتر شدن حضور این قشر دارید؟
آسیبهای اجتماعی شکلهای متنوع و گستردهای دارد که جنس و نحوهٔ مشارکت مردم در هرکدام از آنها باید متفاوت باشد. ورود مردم به مقولهٔ فقر، آسانتر از ورود به مشکل اعتیاد است. همانطور که بین معضل فحشا و درمان بیماری، تفاوت بسیار است.
در حوزهٔ پهناور آسیبها، مردم باید به شاخههایی وارد شوند که برایشان قابل هضم و درک است و میتوانند مشارکت معنیداری در آن انجام دهند. مثلاً در پدیدهٔ فحشا یا اعتیاد، شاید مقداری انگیزهٔ مردم کمتر باشد. پس باید در نحوه و موردی که مردم مشارکت میکنند، دقت شود.
بهطور مثال، در امر ازدواج آسان، ورود مردم بسیار ضروری و راهگشاست. ما مدلی طراحی کردهایم که با هزینهٔ دو و نیم میلیون تومانی میتوان یک مراسم ازدواج کامل را برگزار کرد. این تنها نیاز به استفاده از ظرفیتهای آزاد جامعه دارد. هتلها، سالنها و آشپزخانههایی که در ایام غیرکاری خود میتوانند با هزینهٔ بسیار پایین خدمات بدهند، در این طرح شناسایی و استفاده میشوند.
اگر یک زیرساخت الکترونیکی شکل بگیرد که این ظرفیتهای خالی در سطح کشور شناسایی شود، تا حد زیادی میشود هزینهٔ ازدواج پایین بیاید. البته این حرکت در آغاز راه است و مسیری طولانی در پیش دارد و نیاز است تا مردم در این حرکت مشارکت کنند.
آسیبهای اجتماعی مشکلاتی هستند که بیتردید در بسیاری از مواقع بر سیاست نیز ارجحیت دارند. پس انقلابی بودن نباید تنها در عالم سیاست معنی شود. جناح مؤمن انقلابی همواره باید نگران و دغدغهمند و عامل حل نارساییهای اجتماعی باشد.
همهٔ ما باید این احساس را داشته باشیم که در اموالمان حقی برای محرومان است. میفرماید: «وَفِی أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ لِلسَّائِلِ وَالْمَحْرُومِ». این تفکر باید به وجود بیاید که من اگر مؤمن هستم، باید به محرومان رسیدگی کنم. اگر رسیدگی نمیکنم، پس چه مؤمنی هستم؟ این تفکر و روحیه باید در ما به وجود بیاید.
ما نیاز داریم تا حرکت خدمات اجتماعی به یک الگو تبدیل شود و هر کسی در هر حرفهای به این حرکت بپیوندد. مثلاً آنطور که بنده شنیدهام، حدود سه هزار نفر در انتظار هستند تا جزء خدام حرم امام رضا علیهالسلام شوند. من پیشنهاد میکنم این افرادی که دوست دارند خادم امام رضا علیهالسلام شوند، هرکدام با هر حرفه و شغلی که دارند، بیایند در طول سال، مدتزمان محدودی رایگان به محرومین و آسیبدیدگان خدمت کنند.
اگر دندانپزشکی یک ماه در سال نیازمندان را رایگان به نیت خدمت به امام رضا درمان کند یا دکتر دیگری با تخصص دیگر چنین کند، میبینید که چه حرکت بزرگ و مفیدی آغاز خواهد شد. تصور کنید اگر این سه هزار نفر چنین حرکتی انجام دهند، چه گشایشی میشود.
* از تأکیدات همیشگی علما، توجه به مردم و گرهگشایی از مشکلات آنها بوده است. دربارهٔ مستندات روایی این توصیه توضیح بفرمایید.
ائمه دربارهٔ خدمات اجتماعی میفرمایند: «کذلک حببونا الی الناس». عرصهٔ خدمات اجتماعی، محبوبیتآفرین است و اتفاقاً ائمه سفارش کردهاند که با کار در این عرصه، آنها را در جامعه محبوبتر کنیم. بهطور مثال، در اردوهای جهادی شاهد هستیم که گروه جهادگری که برای کار وارد منطقهٔ محرومی میشود تا چهاندازه بین مردم آن منطقه محبوبیت پیدا میکند، زیرا مردم میفهمند و میبینند که عدهای بدون کوچکترین چشمداشت و دریافت هزینهای، حاضر میشوند به خودشان سختی دهند و در گرما یا سرما تن خود را به زحمت بیندازند تا محرومیتی از مردم کم کنند.
گذشته از این، مفهوم زکات که در دین ما به این اندازه سفارش شده، مفهومی مرتبط با خدمات اجتماعی است. در مقابل نماز که ارتباط با حق است، زکات ارتباط با خلق را برقرار میکند؛ یعنی هم در احکام دین و هم در سفارشهای معصومین به مردم، حضور و دستگیری از مردم توصیه شده است.
* در یک سال اخیر، رهبر انقلاب توجه خاصی به موضوع آسیبهای اجتماعی داشتهاند. در یکی از جلسات هم خطاب به مسئولان فرمودهاند مردم را مثل عیال خود بدانید. به نظر شما، چرا این موضوع برای ایشان تا این اندازه مهم است؟
اصلاً مشروعیت حاکم حکومت اسلامی به این موضوع وابسته است. حکومت اسلامی بهواسطهٔ عناصری حکومت اسلامی است که در صورت نبود آنها، این حکومت از اسلامی بودن خارج میشود. دقیقاً سفارشی که امیرالمؤمنین علیهالسلام برای حاکمان اسلامی دارند، حل مسائل اجتماعی و مبارزه با فقر مردم است.
فقر عمدهترین زمینهساز مشکلات اجتماعی است. این نکته خیلی قابل توجه است که چرا خارج از کشور برای بعضی از مردم تا این اندازه جذاب است؟ مهمترین دلیل این امر، میزان خدمات اجتماعی است که در این کشورها به مردم داده میشود، وگرنه این کشورها نه دارای فرهنگ غنی و نه دارای ارزشهای والای انسانی و معنوی هستند.
به همین دلیل در دینمان داریم که «کاد الفقر ان یکون کفرا». این معضل بهاندازهای حساس است که میتواند کشور را نه در امر داخلی، که در بحث روابط خارجی نیز به چالش بکشد. اگر انفاق مردم و احساس مشترک مردم به یکدیگر جاری نشود، آن زمان عدهای پیدا میشوند که برای حل معضلات داخلی، به خارجیها و بیگانهها دست نیاز دراز میکنند.
ارتباط انفاق با نظام اسلامی اینگونه است. این دقیقاً محتوای سورهٔ مبارکهٔ حدید است. اگر ما نتوانیم این معضلات را حل کنیم، در ارتباط خارجی به مشکل جدی برمیخوریم. بنابراین از لحاظ انسانی، سیاسی و الهی، وظیفهٔ حکومت اسلامی است تا این معضلات را برطرف کند. پیامبر صلیاللهعلیهوآله میفرمایند: «الخلق عیال الله». این مردم که عیال خداوند هستند، امانتی در دست حکومت اسلامی محسوب میشوند. در حقیقت، حرفی که رهبر انقلاب زدند، مستندات دینی و روایی دارد.
من نکتهای را یادآور میشوم که در زندگی حضرت آقا دیدم. امیرالمؤمنین علیهالسلام سفارشی دارند به حاکمان اسلامی و آن این است: «إِنَّ اللَّهَ تَعَالَی فَرَضَ عَلَی أَئِمَّةِ [الْحَقِ] الْعَدْلِ أَنْ یُقَدِّرُوا أَنْفُسَهُمْ بِضَعَفَةِ النَّاسِ کَیْلَا یَتَبَیَّغَ بِالْفَقِیرِ فَقْرُه». یعنی حاکم اسلامی خودش را باید با ضعفای مردم قیاس کند تا اینکه فقیر از شدت فقر از پا درنیاید. یعنی فقر، فقیر را زمانی از بین میبرد که همدردی با او از بین برود.
همدردی بهمعنی گریه کردن با او نیست؛ یعنی اینکه اگر چیزی برای فقیر فراهم نیست، برای حاکم نیز نباشد. یعنی حاکم از حال فقرا باخبر باشد، نه بهواسطهٔ گزارش، بلکه بهواسطهٔ تجربه. یکی از مزایای حرکتهای جهادی که حضرت آقا فرمودهاند، همین درک عینی مشکلات است، اما متأسفانه میبینیم که برخی از مسئولین ما علیرغم تذکر و توصیهٔ حضرت آقا، در نقاط مرفه تهران ساکن هستند و درکشان از فقر و محرومیت، تنها بهواسطهٔ گزارشهایی است که به آنها میرسد. نکتهای که در امر سلامت اجتماعی جدی است، همین درک و احساس مشترک بین مردم و مسئولان است.
[box type=”note” align=”” class=”” width=””]
شهید بهشتی سفارشی داشتند که کسانی که نمیتوانند مانند تودهٔ مردم زندگی کنند، نباید در جمهوری اسلامی مسئولیت بپذیرند. سالهای پیش طرحی بود که محل زندگی حضرت آقا را تغییر دهند و ایشان را به محل خوشآبوهوایی در تهران ببرند، اما ایشان قبول نکردند و تأکید داشتند که در میان مردم باید زندگی کنند. این حرکت آقا به همهٔ مسئولین پیام میدهد که شما هم در بین مردم زندگی کنید و خودتان را تا این اندازه از مردم جدا نکنید. این فرهنگ غلطی است که باید اصلاح شود.
اگر میخواستم، میتوانستم به شهد ناب عسل و مغز گندم و بافتهٔ ابریشم دست یابم و از آن بهره گیرم. ولی هیهات چگونه ممکن است من اسیر هوس و تسلیم حرص نفس شوم و در خوردنیها در جستوجوی غذای بهتر برآیم و انتخاب کنم، درحالیکه در حجاز و یمامه کسی باشد که امیدی به قرص نانی ندارد و هیچگاه طعم سیری را نچشیده است. و چگونه سزاوار است انسانهایی با شکم گرسنه و جگرسوزان شبها را به بیداری صبح کنند؟ آیا تنها به این خرسند باشم که مسلمانان مرا امیرمؤمنان میخوانند، ولی در سختیهای روزگار، همدرد و در تلخیهای زندگی، سرمشق آنان نباشم؟
فرهنگ و سبک زندگی مسئولین ما باید اینگونه باشد. مطمئن باشید اگر مسئولین در کنار مردم به میدان بیایند، مشکلات بهراحتی حل میشوند. مسئولین باید از نزدیک مشکلات را ببینند. در آیهٔ ۲۴۹ سورهٔ بقره داستان طالوت روایت شده و تذکر داده است تنها آنهایی که در دنیا غرق نشدهاند، توان استقامت در راه خدا را دارند. رفاهزدگی مقاومت مسئولین را میشکند. اگر مسئولین رفاهزده شوند آنوقت دیگر مقاومت ملت نیز میشکند.
«حالا من که مسوول مملکتی نیستم… خدا هم کند که قدرت به دست من نیفتد. چون اگر من قدرت داشته باشم، دست به یک کارهایی میزنم. یک سال بودجه ورزش را حذف میکنم. همه جوانهای عزب را زن میدهم… ازدواج مهمتر از ورزش است. ما وزارت ورزش داریم، وزارت ازدواج هم باید داشته باشیم. پنجاه 60 قفل به ازدواج خورده است که این قفلها را غیر از عزم ملی نمیتواند باز کند…»
چگونه اشتیاق روزه گرفتن را در کودکمان زنده نگهداریم؟ ( دعوت کودکان به نماز )
در جلد سوم کتاب «کافی» نوشته شده که امام باقر (ع) در مجلسی درباره سن تشویق کودکان به نماز صحبت میکرد و در ضمن صحبتهایش فرمود: «ما کودکان خود را وقتی پنج سالهاند به نماز امر میکنیم ولی شما کودکانتان را وقتی هفت ساله شدند به نماز امر کنید.
ما کودکان خود را وقتی هفت سالهاند به روزه وامیداریم به اندازهای که توان دارند. چه نصف روز باشد یا بیشتر یا کمتر. وقتی تشنگی و گرسنگی بر آنها چیره شد، افطار میکنند تا اینکه به روزه عادت کنند و توان آن را بیابند ولی شما کودکانتان را وقتی 9 ساله شدند به اندازهای که توان دارند به روزه وادارید و وقتی تشنگی بر آنها چیره شد افطار کنند».
در این خصوص باید توجه داشت که روح هر انسانی در دوران کودکی و نوجوانی انعطاف خوبی دارد و قابلیت یاد گرفتن دستورات دینی و بهخصوص تمرین روزهداری از کودکی راحتتر است اما هر اندازه که سن انسان بیشتر میشود، انعطاف روحی او کمتر شده و یاد گرفتن آموزههای جدید مشکلتر میشود.
بنابراین روزه گرفتن برای کودکان واجب نیست اما همین که در میان وعدههای غذایی رعایت ماه مبارک رمضان را کند و از انجام کارهایی که روزه را باطل میکنند دور باشد، برای او کاری زیبا و پسندیده است که زمینهساز تقوای او در دوران جوانی میشود.
#داستانک_نماز
توجه به نماز
مأمون خلیفه ستمکار عباسی با نقشهای از پیش تعیین شده مناظره و مباحثهای دینی میان سران مذاهب و ادیان مختلف با امام رضا (ع) تدارک دید تا شاید بر عظمت علمی و معنوی آن حضرت آسیبی وارد کند اما امام بهتنهایی به همه شبهات آن پاسخ داد و با بیانی رسا و منطقی گویا آنها را قانع کرد؛ بهطوری که همگی بر عظمت علمی امام اعتراف کردند.
در این مجلس بااهمیت امام رضا (ع) رو به مأمون کرد و فرمود: «وقت نماز فرا رسیده». یکی از دانشمندان (عمران) که مشغول بحث با امام بود گفت پاسخ را ناتمام نگذار که دلم نرم شده و آماده پذیرش هستم. امام رضا (ع) فرمود: «نماز میخوانیم و برمیگردیم». (بحارالانوار، ج 10)