بررسی وقایع شهریور 1359 در گفتوگو با یکی از رزمندگان حاضر در نواحی مرزی
جنگ ماقبل جنگ!
فرض کنیم به شهریور سال 59 برگردیم و با چنین اخباری روبهرو شویم: «نیروی هوایی عراق به آسمان آبادان تجاوز کرد، نیروی دریایی عراق به اروندرود و منطقه دریایی پاسگاه خورمال تجاوز کرد، نیروی هوایی عراق به آسمان خرمشهر تجاوز کرد، عراق به ارتشش دستور آمادهباش داد، هنری کیسینجر اعلام کرد جنگ بین عراق و ایران قریبالوقوع است، سه هواپیمای عراقی به آسمان مهران تجاوز کردند…»
واکنش ما به آنها چه خواهد بود؟ مشخص است که واقعهای بزرگ در پیش است. عراق مرتب حریم هوایی، دریایی و زمینی ما را نادیده میگیرد، ارتشش را آماده رزم در مرزها مستقر میکند، تحلیلگران غربی نزدیکی جنگ را پیشبینی میکنند، یگانهای مرزی به مراکز رسمی اعلام خطر میکنند، مردم در مرزها هراسان هستند و… یحتمل جنگی در پیش است.
در شهریور 59 همه صاحبنظران مطمئن بودند که جنگ آغاز خواهد شد. همه به جز آن عده از سیاسیونی که به تعبیر مقام معظم رهبری «نشان دادند لیاقت اداره کشور را ندارند». این عده از سیاستمداران آنقدر در برابر تجاوزهای مکرر عراق مماشات کردند تا اینکه تجاوز رسمی عراق در 31 شهریور 59 به یک «حمله غافلگیرانه» تعبیر شد.
وگرنه برای بچههای خرمشهر که از 20 شهریور رسماً با عراق بر سر اشغال پاسگاه مؤمنی درگیر بودند، آنچه در 31 شهریور اتفاق افتاد دنباله تجاوزهایی بود که از قبل آغاز شده بود.
جنگ یا درگیری طایفهای
سیدمسعود ارجعی از رزمندگان خرمشهری که مادر، خواهر و دو برادرش از شهدای دفاع مقدس هستند در این خصوص میگوید: «ما مرزنشینها آغاز جنگ را از روی تقویم مشخص نمیکنیم. ما جنگ را با پوست و گوشتمان از نزدیک احساس کردیم. از همان زمانی که با تحریک دشمنان جنگ عرب و عجم در خوزستان و خرمشهر به راه افتاد، جنگ برای ما آغاز شده بود. ما خرمشهریها دو بار سوم خرداد را تجربه کردهایم، یکی در سال 58 و فتنهای که به اسم جنگ عرب و عجم رخ داد، دیگری در سال 61 که خرمشهر آزاد شد.»
اشاره ارجعی به فتنه خلق عرب است که از خردادماه 58 به اوج خود رسیده بود. مجموعهای از ناآرامیها که تا زمان آغاز رسمی جنگ به اشکال مختلف ادامه داشت. اما اگر خلق عرب را عاملی در دست رژیم عراق بدانیم، حتی خود بعثیها نیز قبل از آغاز رسمی جنگ به مناطق مرزی کشورمان تجاوز کرده بودند.
سیدمسعود ارجعی در این خصوص میگوید: «عراق مدتها قبل از آغاز رسمی جنگ، حریم مرزی ما را مورد تجاوز قرار داده بود. یادم میآید شهید جهانآرا گزارش این تجاوزها را به مراکز رسمی اعلام میکرد اما در کمال تعجب میگفتند این حوادث مربوط به درگیریهای طایفهای است و ربطی به سپاه ندارد!
نهایتاً هم که عراق در 20 شهریور 59 یعنی 10 یا 11 روز قبل از آغاز رسمی جنگ، پاسگاه مؤمنی در شلمچه را اشغال کرد. اینجا بود که بچههای خرمشهری تصمیم گرفتند به پاسگاه حمله کنند و با به اسارت درآوردن تعدادی از نظامیهای عراقی، به مسئولان ثابت کنند که عراق به خاک ما تجاوز کرده است.
شهیدان موسی بختور، حیدر حیدری و اقبالپور به همین منظور اعلام آمادگی کردند. حیدر بمبساز خوبی بود و از زمان انقلاب با سهراهی بمب تهیه میکرد. این سه نفر در همین درگیریهای مرزی به شهادت رسیدند، اما حتی ریخته شدن خونشان نیز باعث نشد مسئولان به شروع جنگ اذعان کنند تا اینکه فرودگاه مهرآباد تهران و چند فرودگاه دیگر بمباران شدند و دیگر جای شک و شبههای برای شروع جنگ باقی نماند.»
از خانلیلی تا شلمچه
از 20 شهریور تقریباً جنگ در جنوبیترین نقاط مرزی خوزستان آغاز شده بود. چند روز قبل از آن نیز یعنی در 16 شهریورماه پاسگاه خانلیلی در استان کرمانشاه (مرزهای غربی) به تصرف دشمن درآمد و در همین روز نیروهای هوایی و زمینی عراق به نخستین حملات علنی خود به پاسگاههای ایلام، قصرشیرین، خسروآباد، نفتشهر و سومار مبادرت کردند و به این ترتیب حداقل سه استان کشورمان از نیمه شهریور 59 رسماً درگیر جنگی شدند که هنوز به شکل رسمی آغاز نشده بود!
ارجعی میگوید: «ما شهید داده بودیم اما کسی جنگ را باور نداشت. نمیدانم باید چه اتفاقی میافتاد تا قبول میکردند که جنگ آغاز شده است. در خیلی از نقاط مرزی نیز شاهد چنین اتفاقهایی بودیم اما گویا فقط باید تهران بمباران میشد تا آغاز جنگ را باور میکردند.»
صرفنظر از زد و خوردهای مرزی که اواسط شهریور به شکل علنی رخ داد، در تقویم جنگ به موارد عجیبی نیز برخورد میکنیم. یک نمونه مربوط به حمله نیروی دریایی عراق به بندر خرمشهر در سوم شهریور 59 و به غارت بردن 43 فروند ناوچه گارد ساحلی متعلق به شرکت اروندان میشود.
موردی که ارجعی آن را قبول ندارد و میگوید: «کار شرکت اروندان اصلاً ساخت ناوچه نبود. در کل منطقه مرزی نیز تنها دو ناوچه مستقر بودند که تقریباً یک گروهان تکاور نیروی دریایی در آنها مستقر بودند. به غارت بردن 43 فروند ناوچه به نظر من درست نیست، احتمالاً این تعداد قایقهای غیرنظامی بودند که توسط عراق به غارت برده شدند.»
تاریخی که تغییر میکرد
تجاوز دشمن کاملاً آشکار بود. آنها از تابستان 59 و خصوصاً از شهریورماه این سال، به شکل علنی و با برنامهریزی دقیقی اقدام به تضعیف بنیه نظامی کشورمان میکردند. پاسگاهها را اشغال کرده یا میکوبیدند، امکانات دولتی و خصوصی عمده را به سرقت میبردند، گشتهای هوایی و زمینی خود را به طور منظم انجام میدادند .
حتی واحدهای نظامیشان را مقابل چشم نظامیهای ما در مرزها مستقر میکردند اما در این سو با وجود گزارشهای پی در پی سپاهیها و ارتشیها، واکنشی از طرف شورای عالی دفاع که بنیصدر ریاست آن را برعهده داشت، انجام نمیگرفت. شاید اگر شهریورماه و اخبار پی در پی ناگوارش را زودتر درمییافتیم، تاریخ جنگ به گونه دیگری رقم خورده بود.
یاداشتی از علیرضا محمدی
[su_note]
در ادامه بخوانید »»
شهید ولی الله فلاحی [ زندگی نامه ] + دانلود مستند پروازی در آرامش
داستان تکاندهنده شهید نوجوان درباره کارهای شیطانی دخترخالهاش
[/su_note]