شور حسین است چه ها می کند… هر که هستیم و هر چه هستیم در یک چیز مشترکیم: بی سر و سامان حسین ایم. آرزویمان یکی است و آن هم زائر اربعین حسین بودن. دردمان یکی است و آن هم جاماندن از کاروان روان و در التهاب زینب کبری… سوزمان یکی است و آن هم نداشتن پر پرواز تا حریم حرم سید الشهداء…
روز 27 مهر 98 جمعیتی بیش از دو میلیون نفر که جاماندگان راهپیمایی اربعین شهادت امام حسین علیه السلام بودند و توفیق حضور در کربلا را پیدا نکردند ، خیابان های تهران را پیاده به سمت حرم حضرت عبدالعظیم حسنی رفتند.
آخرین چهارشنبه هر ماه قمری، جلسات اخلاقی با محوریت بیانات آیتالله بهجت(ره)/ رهبر انقلاب: حرفهای مرحوم میرزاجوادآقاملکی، مرحوم علامه طباطبایی، مرحوم آقای بهجت، مرحوم آقای بهاءالدینی از شفابخشترین چیزهایی است که میتواند انسان را آرام کند+ تاریخ جلسات
در 31 شهریور 1359 رژیم بعثی عراق با تصمیم و طرح قبلی و با هدف برانداختن نظام نوپای جمهوری اسلامی جنگی تمام عیار را علیه ایران اسلامی آغاز کرد. صدام حسین رییس جمهور عراق با ظاهر شدن در برابر دوربینهای تلویزیون عراق با پاره کردن قرارداد 1975 الجزایر، آغاز تجاوز رژیم بعثی به خاک ایران را اعلام کرد .
جنگی نابرابر در شرایطی به ایران اسلامی تحمیل شد که از جانب استکبار جهانی بویژه آمریکا تحت فشار شدیدی قرار داشت و در داخل کشور نیز جناح های وابسته به غرب و شرق، با ایجاد هیاهوی تبلیغاتی و ایجاد درگیریهای نظامی در صدد تضعیف نظام بودند و نیروهای نظامی نیز به خاطر تبعات قهری انقلاب، هنوز مراحل بازسازی و ساماندهی را به طور کامل پشت سر ننهاده بودند.
آمریکا برای به سازش کشاندن جمهوری اسلامی و در نهایت تسلیم آنها حمایت پنهان و آشکار خود را در کلیه زمینههای سیاسی، نظامی، اقتصادی و … از رژیم بعثی عراق به اجرا گذاشت.
از سوی دیگر نیز ابرقدرت دیگر جهان یعنی شوروی که متحد عراق محسوب میشد، خصومتش را با نظام اسلامی که شعار نه شرقی و نه غربی را سرلوحه کار خود قرار داده بود و در جریان اشغال افغانستان توسط شوروی، این تجاوز را محکوم کرده بود، بیش از پیش نمود.
ارتش عراق که بر اساس محاسبات خود از وضعیت داخلی و خارجی ایران، فتح یک هفتهای تهران را در سر میپرورانید، در روزهای نخست تجاوز، بدون مانعی جدی در مرزها تا دروازههای اهواز و خرمشهر پیش تاخت.
تحت چنین شرایطی امام خمینی (ره) به خروش آمد و ندای ملکوتیش دلهای شیفتگان انقلاب و نظام را متوجه دفاع از کیان جمهوری اسلامی نمود؛ بطوریکه، نیروهای مردمی بدون امکانات و تجهیزات و حتی آموزشهای نظامی به مقاومت پرداختند.
علیرغم کارشکنیهای رییس جمهور وقت بنیصدر، دفاع مقدس مردم مسلمان و انقلابی ایران شکل گرفت و نیروهای جوان و شهادت طلب به جبههها شتافتند. پس از شکلگیری اتحاد و انسجام در میان نیروهای انقلابی و طرد نیروهای وابسته، حماسهای مقدس شکل گرفت که در تاریخ ایران اسلامی بیسابقه بود.
حماسه دفاع مقدسی که برکات و دستاوردهای بینهایتی را برای ملت ایران به ارمغان آورد. جهاد و شهادت مردمان با ایمان و مخلص این سرزمین ، ستونهای نظام اسلامی را تا مدتها مستحکم نمود.
به مناسبت بزرگداشت این همه مجاهدت و ایثار هرسال 31 شهریور تا ششم مهرماه به عنوان هفته دفاع مقدس نامگذاری شده است.
کاروان نمادین رزمندگان اعزامی به جبهه های جنگ، چهارشنبه سی و یکم شهریور همزمان با آغاز هفته دفاع مقدس از میدان تجریش تهران به سمت مرکز شهر حرکت کرد. در ادامه گلچینی از عکس های این کاروان را می بینیم ؛ همراه بنیانا باشید
حتی اگر در خیابانهای مختلف تهران بهکرات رفتوآمد کنید بعید است با نگاهی سرسری و اتفاقی بتوانید بفهمید که پانسیون های دخترانه تهران به فراوانی و بدون هیچ نشان و اسم خاصی در کوچه و خیابانهای مختلف تهران وجود دارند.
پیدا کردن این پانسیون های دخترانه البته تلاش زیادی نمیخواهد و میتوان از طریق یک جستوجوی ساده در اینترنت و یا تهیه دفترچه نشانیهای مورد نیاز، به فهرست بلندبالای آنها دسترسی پیدا کرد. معمولاً همه افرادی که برای کاری بهجز تحصیل به تهران میآیند و مکانی برای ماندن ندارند یا به دلیل طولانی بودن مدت اقامتشان نمیخواهند در خانه اقوام بمانند، گزینه اولشان پانسیونهای نسبتاً ارزانی است که در کوچهپسکوچههای تهران وجود دارد.
برای پرسوجو درباره شرایط زندگی در پانسیون های دخترانه به منطقه هفتتیر و کریمخان رفتیم تا کمی بیشتر درباره وضعیت بهداشتی، رفاهی، اخلاقی و … این اتاقهای تنگ و تاریک بدانیم. ترکیب افرادی که از این پانسیونها خارج میشوند، معمولاً قشر خاصی از افرادی را شامل میشوند که پوشش مناسبی ندارند با این حال درباره همه آنها نمیتوان چنین نظری داد.
یکی از خانمها پس از خروج حاضر میشود درباره این پانسیون که در خیابان میرزای شیرازی قرار دارد با ما صحبت کند. کمی که جلوتر میرویم متوجه میشویم که پیش از این پانسیونهای فراوانی را به خاطر سکونت امتحان کرده یا به آنها سر زده و در بین همه آنها، این پانسیون شرایط نسبتاً بهتری داشته است. او درباره شرایط پانسیونهای پیشین میگوید:
«برایم فرقی نمیکرد که پانسیون در نقطه خاصی از تهران باشد ولی این محدوده را به این خاطر انتخاب کردم که نزدیک به مترو است و صبحها مجبور نیستم برای رفتن به سر کار سوار ماشینهای شخصی شوم. بعد از اینکه به خاطر کار به تهران آمدم چند روز نخست در به در دنبال پیدا کردن خانهای در نزدیکی محل کارم بودم اما به دلیل جو آن منطقه از زندگی مجردی در یک واحد 40-50 متری میترسیدم. به همین خاطر با برادرم که به تهران آمده بود برای پیدا کردن پانسیون و خوابگاه به این منطقه آمدیم. واقعیتش شاید نزدیک به 10 پانسیون را دیدم اما همهشان یک مشکل بزرگ داشتند.
به نظر میرسد مکانیابی مناسب برای خوابگاههای خودگردان از مهمترین شروط اعطای مجوز به پانسیونهای مخصوص خانمهاست. دوری از وسایل حملونقل عمومی و یا قرار گرفتن در خیابانها و کوچههای دورافتاده خود منشأ بسیاری از خطرات برای افرادی است که در این پانسیونها زندگی میکنند.»
خانم مهدوی یکی از بزرگترین مشکلات برخی از پانسیون های دخترانه تهران را مکان نامناسب آنها میداند و میگوید: «برخی از پانسیونها که شرایط رفاهی بهتری داشتند، در کوچهپسکوچه بودند و یا از ایستگاه وسایل حملونقل عمومی فاصله زیادی داشتند. برای من که میخواستم صبحها از پانسیون خارج شوم این نوع پانسیون اصلاً مناسب نبود چون در آن وقت صبح اصلاً احساس امنیت نمیکردم، اما برخی از پانسیونها موقعیت مکانیشان خوب بود و به وسایل حملونقل عمومی هم دسترسی داشتند. با این وجود خیلی از مشکلاتی که در موارد قبلی نمیدیدم در اینجا مشاهده کردم.»
از صف طولانی حمام تا نظارت صفر!
از زهرا که مدتی اینجا زندگی میکند میخواهم وضعیت فرهنگی و رفاهی پانسیون های دخترانه را که دیده است برایم شرح دهد. اینکه نظارت خاصی بر ساعات ورود و خروج وجود دارد یا امکانات حداقلی رفاهی برای ساکنان پانسیون فراهم میشود یا خیر.
او میگوید: «در چند مورد از پانسیونهایی که به آنها مراجعه کردم انواع و اقسام ناهنجاری را میتوانستم در همان نگاه نخست ببینم. از وجود سگ در راهروها تا رفتوآمد آزادنه! گربهها در راهرو و حیاط. در یکی از پانسیونها درباره رفتوآمد سگها از مسوول پانسیون سؤال کردم اما تقریباً هیچ پاسخی نشنیدم. بالاخره بعد از مدتها جستوجو این پانسیون را انتخاب کردم و در یکی از اتاقها مستقر شدم.
اینجا یک اتاق مهمان دارد که وضعیت رفاهی بهتری دارد اما اتاقهای مشترک اصلاً وضعیت خوبی ندارند. نبود نظارت به نوع افرادی که اینجا رفتوآمد میکنند باعث شده که هر نوع آدمی را در این پانسیونهای ببینید. مثلاً یکی از شرایط سکونت در این پانسیون تحویل مدرکی دال بر تحصیل یا اشتغال است اما از خود من که شاغل هستم هیچ مدرکی درخواست نشد و خیلی عادی با دادن پول و مدرک شناسایی توانستم وارد شوم.
از طرفی اگرچه ساعت ورود و خروج خاصی برای پانسیون مقرر شده ولی بارها اتفاق افتاده که یکی از ساکنان پانسیون بسیار دیرتر برمیگردد و خیلی از سرپرستهای مجموعه هم هیچ واکنشی نشان نمیدهند. همین مسأله علاوه بر مشکلات شخصی و فرهنگی، نظم خوابگاه را هم به هم میریزد و شما هرلحظه از شب ممکن است با سروصدای ورود و خروج یک نفر از خواب بیدار شوید. وضعیت بهداشت پانسیون هم اصلاً مناسب نیست، علاوه بر کثیفی و نبود نظافت، شما برای یک حمام رفتن باید کلی از وقتتان بزنید و صفی مانند آنچه درباره پادگانهای سربازی میگویند تجربه کنید!»
کریمی یکی دیگر از دختران حاضر در این پانسیونها درباره وضعیت فرهنگی پانسیونها نیز میگوید: «در همین پانسیونی که میبینید، هرچند شب یک بار ممکن است بدون توجه به آزار و اذیت برای دیگر ساکنان، مجلس رقص و آواز راه بیفتد و هیچ کس از مسوولان خوابگاه نیز تذکری برای جلوگیری از این مسأله نمیدهند.»