واقعه کربلا یا واقعه عاشورا، نبرد و شهادت امام حسین علیه السلام در کربلا، به همراه یارانش در مقابل لشکری از کوفه در روز دهم محرم سال ۶۱ق که برای یزید دومین حاکم اموی میجنگیدند. واقعه کربلا دلخراشترین فاجعه تاریخ اسلام نزد مسلمانان، به ویژه شیعیان است. شیعیان در سالروز آن، مراسم سوگواری بسیار گستردهای برگزار میکنند.
برچسب: امام حسین (ع)
زمان می گذرد؛ روزها از پی روزها و سال ها از پی سال ها. اما حادثه کربلا همواره جلوه ای روشن تر و طراوتی روح بخش تر می یابد. هرچه زمین و زمان کهنه تر می شود، حماسه کربلا نوتر می گردد.
راستی رازش چیست و رمزش در کجا نهفته است؟ چرا این حادثه خون رنگ پدید آمد؟ چگونه شد که لاله های بوستان رسالت پرپر شدند؟ … کربلاماندگار است چون «حقّ» پایدار است محرم و عاشورا همیشه زنده است چون خون و حماسه در رگ های غیرتمندان الهی همواره جوشان است…
به بهانه ولادت پرنور و سُرورِ سَرور جوانان اهلبهشت ، باهم چند دقیقه درباره امام حسین علیه السلام بخوانیم… چرا امام جانپناه عالم است؟
پس از حادثه غمبار عاشورا و توجه مردم به عمق مصیبت و سفارش امامان معصوم(ع) بر سوگواری و گرامیداشت یاد و خاطره شهدا کربلا به ویژه سید و سالار شهیدان حضرت امام حسین(ع)، برپایی مجالس عزا در بین شیعیان رایج شد و به تدریج گسترش یافت و همراه با فرهنگهای مختلف شیوههای مراسم تغییر کرد، ولی به هر حال مشخصه اصلی آنکه سوگواری است حفظ شد.
شعر دکتر حداد عادل با عنوان « در عزای اشرف اولاد آدم » منتشر شد … « در عزای اشرف اولاد آدم » با موضوع سالار شهیدان امام حسین (ع) و با صدای رضا پیروی خوانده شده است. شعر این قطعه را دکتر غلامعلی حداد عادل گران قدر سروده که در ادامه ارائه شده است. همراه بنیانا باشید
ده دوازده سال بیشتر نداشتم. کنار باغچه نشسته بودم و مثل همیشه، وقت بیکاری میزدم زیر آواز. حالا نخون کی بخون. بیشتر از شعرهای کتاب فارسی میخوندم. علاقه ام به خوندن فطری بود بدون اینکه آموزشی ببینم. ذوق خوندن باعث شده بود که اکثر اوقات از خوانندههای رادیو وتلویزیون به خوبی تقلید کنم.
در روز عاشورا شنیده اید و میدانید که کشتارها اغلب بعدازظهر صورت گرفت یعنی تا ظهر عاشورا غالب صحابه امام حسین(ع) و تمام بنی هاشم و خود اباعبدالله که بعد از همه شهید شدند، زنده بودند. فقط در حدود 30 نفر از اصحاب ابا عبدالله در یک جریان تیر اندازی که به وسیله دشمن انجام شد، قبل از ظهر به خاک افتادند و شهید شدند والا باقی دیگر تا ظهر عاشورا را در قید حیات بودند.
آیا می دانید چگونه به زائران اربعین خدمت کنیم ؟ کسانی که در مراسم پیادهروی اربعین شرکت کردهاند، یکی از زیباییهای این سفر را همدلی و رسیدگی به زائران اربعین ذکر میکنند.
زائران اربعین بین راه با انواع غذاها، نوشیدنیها و لوازم مورد نیاز پذیرایی میشوند. ولی گاهی لوازم کوچکی ممکن است لازم شود که در موکبها توزیع نمیشود یا زائران فراموش کردهاند همراه خود ببرند، اینجاست که اگر کسی چنین وسایلی را همراه داشته باشد کمک بزرگی به بقیه میکند. برای بیشتر دانستن در ادامه همراه بنیانا باشید
از منظر جریانشناسی تاریخی، میتوان طیفها و یاران امام حسین علیه السلام را در سه جریان کلی مورد بررسی قرار داد.در ادامه مطلب همراه بنیانا باشید
کمپین «تحریم لوازم آرایشی در محرم برای کمک به فقرا»
ایرانی نیستی اگه دل یه فقیر رو شاد نکنی.
به اواسط ماه محرم نزدیک میشیم وقت آن است یبار دیگه دلمون رو توی جایگاه محرم با اشک بر سید شهیدان صاف و زلال کنیم.
اما متأسفانه چندسالی هست که شاهدیم در این ماه، مصرف لوازم آرایشی چند برابر میشه و خیلی از خانم ها موقعی که به هیئت میان، خودشون رو به شکل های مختلفی آرایش می کنند.
نماهنگ « قبله آخر الزمانی ها » به کارگردانی میم،ب، مهاجر و روایت احمد بابایی توسط موسسه فرهنگی هنری اندیشه شهید آوینی و با همکارى مرکز بسیج صدا و سیما در دسترس علاقه مندان قرار گرفت.
در نماهنگ قبله آخر الزمانی ها ، میلاد بیضاء موسیقی،احمد بابایی شاعر و راوی، علی رنجبر مدیر تصویربرداری، ابوذر حیدری تدوین، محسن دارسنج طراح گریم، محمد ابوالحسنی مدیر تولید ، محمد ساسان و سید محمد صادق حسینی به عنوان تهیه کننده حضور دارند.
تازه ترین اثر “موسسه فرهنگی هنری اندیشه شهید آوینی ” با عنوان ” قبله آخر الزمانی ها ” به مناسبت سالروز میلاد حضرت مهدی (عج) تولید شده است.
در این مطلب به تمام سؤالات، ابهامات و موارد ضروری برای پیاده روی اربعین حسینی و مسیر پیادهروی زائران اربعین پاسخ داده شده است.
به گزارش بنیانا ؛ اربعین حسینی امسال مصادف با هشتم آبان ماه است و تمام زائران برای ثبتنام صرفاً باید از طریق سامانه سماح اقدام کنند.
[su_note note_color=”#42A5F5″]
متن که در ادامه میخوانید از میان یادداشت های کانال شخصی حجت الاسلام حسن مرادی @hasanemoradi در تلگرام انتخاب شده است . این یادداشت که سال قبل (95) منتشر شد بخش از از تجربیات ایشان از حضور در پیاده روی اربعین حسینی است »»
[/su_note]
تجربیات پیاده روی اربعین 95
- روز سه شنبه 25 آبان ساعت 11:30 از تهران، میدان جهاد به همراه آقای تورانلو به سمت مرز چذابه حرکت کردیم.
- ساعت 21:30 مرز چذابه بودیم و در ورودی پارکینگ چند کیلومتر ترافیک بود، و حدود دو ساعت در آن جا در ترافیک بودیم
- ساعت 2:30 تشریفات عبور از مرز تمام شد و ترمینال مسافری عراق بودیم
- مینی بوس نفری 40 هزار تومان و تاکسی ون نفری 60 هزار تومان کرایه تا نجف می گرفت
- رانندگان عراقی با هم هماهنگ هستند و همه یک کرایه را می گویند، لذا زیاد نباید دنبال ماشین ارزان تر گشت.
- ساعت 3 از مرز با یک ماشین ون به ظرفیت 11 نفر به سمت نجف حرکت کردیم و ساعت 10:30 نجف از ماشین پیاده شدیم
- در پایین حرم صافی صفا یک موکب خوبی بود که خلوت بود و ما برای استراحت به آن جا رفتیم.
- ساعت 15 روز چهارشنبه 26 آبان از نجف به سمت کربلا پیاده روی را آغاز کردیم.
- شروع حرکت را از راهی که از داخل وادی السلام می گذرد انتخاب کردیم و تا ساعت 17 پیاده روی کردیم و بعد به اصرار یکی از اهالی حاشیه نجف به موکب آن ها رفتیم و استراحت کردیم.این که در روز اول و در آغاز حرکت فقط دو ساعت پیاده روی کردیم خیلی خوب بود چون باعث شد که بدن ما نسبت به پیاده روی اربعین آمادگی پیدا نماید.
- صبح بعد ازنماز صبح و صبحانه حدود ساعت 6 به وقت عراق به سمت کربلا حرکت و تا تیر(عمود) 413 حرکت کردیم و ساعت 15 در تیر 413 به یکی از موکب ها برای استراحت رفتیم. روز بعد ساعت 4 بامداد بیدار شدیم و ساعت 4:30 به سمت کربلا حرکت و تا تیر 1030 رفتیم. روز سوم بعداز نماز صبح ساعت 5:30 حرکت و تا تیر 1420 یعنی نزدیک حرم رفتیم. ما نماز ظهر تیر 1300 یعنی داخل شهر کربلا بودیم.
- باید ساعت 15 برای استراحت به داخل موکب ها رفت و الا به خاطر حجم جمعیت موکب ها پر می شود و محل استراحت به خصوص برای تعداد بالا به سختی هماهنگ می شود
- با توجه به تجربیات سال قبل یک و نیم کیلو برگه زردآلو از ایران آوردیم و روزی حدود 50 گرم هر نفر قیصی می خوردیم که باعث شد که دل درد و یبوست نگیریم
- بهترین وسیله برای پیاده روی دمپائی طبی است، کتونی هر مقدار هم مناسب باشد باعث تاول زدن پا می شود
- باید در آوردن وسائل به حداقل ها اکتفا کرد، چون بار هر چه قدر هم کم باشد باعث خستگی می شود
- وسائل لازم برای سفر: مهر، قبله نما، تسبیح،یک دست لباس شخصی، قرص و دواء های ضروری شخص، پماد پیروکسیکام برای درد های موضعی، پماد کالاندولا برای جلوگیری و درمان عرق سوز شدن، دفترچه یادداشت برای خاطرات و…
- در کربلا مقابل کنسولگری ایران به یکی از کوچه ها رفتیم و یک موکب جهت اسکان هماهنگ کردیم، موکب ها جنب خیابان اصلی شلوغ است اما موکب ها داخل کوچه ها جا برای اسکان دارد
- حتی الامکان برای اسکان در مسیر و کربلا و نجف به موکب هایی که درون حسینه ها می باشد برویم بهتر است چون موکب هایی که با چادر برپا شده است شب ها سرد می شود
- یک شنبه 30 آبان بعد از نماز صبح از کربلا به سمت کاظمین و سامرا حرکت کردیم، گاراژی که ماشین های کاظمین و سامرا در آن است در خیابان باب بغداد پشت حرم حضرت عباس علیه السلام قرار دارد. و برای رسیدن به گاراژ حدود ساعت 6 حرکت کردیم و ساعت 9 به گاراژ رسیدیم. حدود 15 کیلومتر پیاده روی بود. امکان رفتن با ماشین هم نیست چون راه ها بسته است.
- آن جا یک مینی بوس نفری صد هزار تومان می گرفت و به سید محمد(برادر امام هادی و نزدیک سامرا) و سامرا می برد و از سامرا به کاظمین می برد و پیاده می کرد. ساعت 9 حرکت کردیم، ساعت 13:30به شهر بلد و حرم سید محمد رسیدیم، ساعت 15 از آن جا به سمت سامرا حرکت کردیم، ساعت 16:15 سامرا بودیم. ساعت 19:30 از سامرا به سمت کاظمین حرکت کردیم و ساعت 10 کاظمین بودیم.
- هر هزار دینار عراقی معادل سه هزار تومان ما می باشد. پولی که همراه برده می شود باید نصف ایرانی و نصف عراقی باشد ، چون در بعضی از جاها صرفه با پول ایرانی است و در بعضی از جاها صرفه با پول عراقی است، مثلا همین مینی بوس سامرا به پول عراقی 30هزار دینار می گرفت که می شد 90 هزار تومان و ده هزار تومان کمتر از قیمتی بود که با پول ایرانی باید پرداخت می شد.
- وقتی که از کربلا به بغداد می رفتیم، مسیر پیاده روی بغداد به کربلا را دیدیم که بسیار زیبا و از بین نخلستان ها و همچنین نسبت به مسیر نجف به کربلا بسیار خلوت بود و تصمیم گرفتیم سال دیگر از این مسیر به کربلا ان شاالله مشرف شویم، البته کاظمین تا کربلا 120کیلومتر است ولی نجف تا کربلا 80 کیلومتر و لذا اگر مسیر بغداد را بخواهیم برویم تا شهر اسکندریه با ماشین می آییم و از آن جا تا کربلا پیاده که تقریبا مثل مسیر نجف تا کربلا می شود.و شاید تاثیر تبلیغی آن به خاطر حضور کم ایرانیان بیشتر باشد.
- ما یک شنبه شب بعد از زیارت کاظمین به طرف مهران حرکت کردیم، سه ساعت از کاظمین تا مهران در راه بودیم، نیم ساعت قبل از اذان صبح به مهران رسیدیم و عبور ما از مرز حدود نیم ساعت با پیاده روی هایش طول کشید، از آن جا با اتوبوس های واحد به ترمینال آماده شده برای اتوبوس ها رفتیم و با یک اتوبوس وی آی پی به مبلغ هشتاد هزار تومان به طرف تهران حرکت کردیم
- کل هزینه سفر ما به این شرح شد:چذابه تا نجف:60هزارتومان، کربلاتاسامرا و کاظمین:100هزارتومان،کاظمین تا مهران 50هزارتومان، مهران تا تهران 80هزار تومان به علاوه 181هزارتومان پول بیمه و ویزا جمعا شد471هزار تومان
- یکی از دوستان به من چند تا عطر و صلوات شمار داد که من آن ها را به موکب دارها هدیه می دادم،خیلی خوشحال می شدند، برای سال بعد حتما چند هدیه مختصر باخود می برم
[su_note]
در ادامه بخوانید »»
چگونه به زائران اربعین خدمت کنیم؟ چه وسائلی همراه ببریم ؟
موکب های مستقر در مسیر پیاده روی اربعین چگونه اداره میشوند؟
فیلم راهنمای اربعین پخش شده از تلویزیون
[/su_note]
ویدیو : مستند کوتاه «پیاده چه فایده؟ا ؛ اگر هدف زیارت است، چرا وقتمان را با پیادهروی تلف کنیم؟! تفاوت زیارت با «پای پیاده» و زیارت با «اتوبوس» چیه؟
دریافت mp4 -حجم 8مگابایت
[su_note note_color=”#42A5F5″]
متنی که در ادامه میخوانید تجربیات حجت الاسلام علوی از حضورشان در پیاده روی اربعین حسینی (علیه السلام) است »»
[/su_note]
سال گذشته پیاده روی رو از بغداد آن هم داخل شهر شروع کردیم از همان اول کار من شروع کردم پخش کردن هدایایی که باخودم از ایران اورده بودم اغلب اونها رو به صاحبان موکبها و صاحبخونه هایی که شبها اونجا میموندیم دادم
اما هدایا
۱-تعداد ۱۰ عدد تسبیح ۵۰۰تومانی از مغازه درب۱ گرفتم و به ضریح حصرت فاطمه معصومه سلام الله علیها متبرک کردم خیلی عراقی ها از این هدیه خوشحال شدند یکی از موکب دارها وقتی شب رسیدیم موکبشون خیلی استقبال گرمی از ما کرد و بعد از شام یه نفر مامور کرد ما رو ببره خونشون شب اونجا بمونیم وقتی داشتیم میرفتیم من تسبیح بهش دادم و گفتم این تسبیح متبرک به ضریح حضرت معصومه سلام الله علیهاست تا تسبیح گرفت شروع کرد باذصدای بلند گریه کردن
۲-چند عدد جاکلیدی زیبا که یکطرف عکس رهبر و طرف دیگه حاج قاسم البته یکیشون آویزون کردم به کوله پشتیم و با وجود کوچیک بودنش جلب توجه میکرد تو مسیر که حرکت میکردیم دوتا خانم جوان پشت سرم باهم صحبت میکردن یکی شون به دوستش گفت این آقا ایرانیه بعد گفت این عکس قاسم سلیمانیه چرا ازش درخواست(از من) نمیکنی جاکلیدی رو به ما بده اون لحظه دوست داشتم دوتا از این جاکلیدیها رو از کوله در بیارم و بهشون بدم ولی
من جوون بودم و اونا هم دوتا خانم جوون نمشد عرف نبود ٬ البته سعی کردم وقتی به موکبهای بچه های کتائب حزب الله و عصائب جاکلیدی هارو به اونا بدم همین هم شد
امسال تصمیم دارم ان شاء الله متبرکات بیشتری با خودم ببرم
[su_note note_color=”#42A5F5″]
متنی که در ادامه میخوانید تجربیات حجت الاسلام کعبی از حضورشان در پیاده روی اربعین حسینی (علیه السلام) است »»
[/su_note]
سال گذشته در مسیر پیاده روی اربعین بعضی رفتارهای ناراحت کنندهای از بعضی زائرین ایرانی میدیدم.
خادم موکبی را دیدم که برای دعوت از زائرهای ایرانی برای غذا میگفت بجای غذاهای کثیف عربی بیایید قرمه سبزی خوشمزهٔ ایرانی بخورید.
یا موکبی دیدم که با بنر بزرگی اعلام کرده بود این موکب مخصوص زائران ایرانی است و…
چند نفر هم محل نزدیک ترین موکب ایرانیها را میپرسیدند و از همسفره شدن با عربها پرهیز میکردند.
یکی از برکتهای زیارت اربعین هرچه کمرنگتر شدن رنگها و نژادها در دریای عظیم عشق اهل بیت است.
شنیدم سید حسن نصرالله امسال به زائران لبنانی توصیه کرده از حمل پرچم حزب الله و هر شعار علامت متمایز کننده ای پرهیز کنند و خودشان را بخشی از این جریان عظیم عقیدتی عاطفی جهادی فرهنگی ببینند.
برای دریافت بقیه مطالب به صفحه اختصاصی پیاده روی اربعین در سایت بنیانا مراجعه فرمایید یا عضو کانال تلگرام بنیانا شوید
دلش هنوز از یادآوری خاطره آن روز میلرزد؛ همان روزی که تلفن زنگ خورد و او به کربلای معلی دعوت شد.
میگوید: نمیدانم از کجا برایتان تعریف کنم، از آن روزی که دلشکسته در حرم امام رضا(ع) قسمش دادم که زیارت کربلا را نصیبم کند یا آن روزی که از کاروان جا ماندم و مثل ابر بهار گریه کردم یا آن لحظهای که صدایی از آن سوی خط گفت که زائر کربلایی و باید زودتر مدارکت را بیاوری.
پسری 22ساله است که از هفت سالگی یتیم شده و با سختی کار میکند و درس میخواند. او که امسال به همت خیرین به کربلای معلی مشرف شده است در اینباره میگوید: من عاشق امامحسین(ع) و حضرت عباس(ع) هستم. خیلی دلم میخواست برای یکبار هم که شده ضریح مبارکشان را زیارت کنم. سال پیش رئیس کاروان محلهمان افراد را پیاده به کربلا برد.
من دیر متوجه شدم و نتوانستم به کاروان برسم. خیلی دلم شکست و مدام حسرت میخوردم تا اینکه برای 28صفر به مشهد رفتم و در حرم امامرضا(ع) او را قسم دادم که مرا عازم کربلا کند تا جدش امام حسین(ع) را زیارت کنم. خودم هم نمیدانم چه حالی بود که داشتم فقط همین قدر میدانم که دلم برای حرم امام حسین(ع) پر میکشید.
خلاصه گذشت و من نتوانستم راهی کربلا شوم. امسال اوایل محرم بود که مادرم بیمار شد و من برای درمان، او را به مشهد بردم. بعد از اینکه از مطب دکتر بیرون آمدیم با هم به طرف حرم امامرضا(ع) رفتیم. در آنجا دوباره دست به دعا برداشتم و از آقا خواستم که راه کربلا برای من باز شود.
خیلی دلم شکسته بود و هر چه فکر میکردم میدیدم که با این وضعیتی که ما داریم حالا حالاها نمیشود به کربلا بروم اما دلم بدجوری هوایی شده بود. خلاصه چند روزی بود که از مشهد برگشته بودیم که از کمیته امداد با من تماس گرفتند و گفتند که اسمت برای کربلا در آمده و یکی از خیرین تقبل کرده هزینه سفر تو را به کربلا بدهد. زودتر بیا تا کارهایت را انجام دهی.
او درحالیکه بغض و شادی را توامان به همراه دارد ادامه میدهد: نمیدانید از شنیدن این خبر چقدر خوشحال شدم، مثل پرندهای بودم که روی ابرها بال میزند. همانجا نشستم و خدا را سجده کردم که آرزوی مرا برآورده کرده است. بالاخره من هم از طرف آقا امام حسین(ع) طلبیده شده و عازم کربلا بودم. موقع رفتن، مادرم را در آغوش گرفتم و گفتم از خودش میخواهم که زیارتش را قسمتات کند.
این مددجو که ساکن یکی از روستاهای گرگان است در ادامه میگوید: پایم به نجف که رسید بیاختیار اشک میریختم. حرم امام علی(ع) ابهتی دارد که وصفنشدنی است. وقتی داخل میروی و چشمت به ضریح میافتد از خود بیخود میشوی. بعد از زیارت در نجف، راهی کربلا شدیم و من بالاخره به آرزویم رسیدم.
به کربلا که وارد شدیم کیفم را به همراهم دادم تا به هتل ببرد و خودم راهی حرم شدم. دلم طاقت نمیآورد بدون دیدن ضریح امامحسین(ع) به هتل بروم و خستگی به در کنم. اول به زیارت حضرت ابوالفضل(ع) رفتم و بعد در بینالحرمین خودم را کشان کشان و با چشمانی اشکبار به حرم امام حسین(ع) رساندم. دیگر یادم نیست که چطور به گردش چرخیدم و زیارت کردم.
نخستین چیزی که از امامحسین(ع) خواستم شفای همه بیماران بهخصوص شفای مادرم بود و اینکه قسمتش کند که در این مکان حضور پیدا کند. مادرم از روزی که به من زنگ زدند و گفتند که یک خیر هزینه سفر شما به کربلا را متقبل شده هر روز پای سجادهاش آن خیر را دعا میکند و از آن روز مرا «کربلایی» صدا میزند.
او که از هفت سالگی پدرش را از دست داده و با یتیمی بزرگ شده است درباره زندگیاش میگوید: پدرم که فوت کرد آه در بساط نداشتیم که حتی خرج کفن و دفن او بکنیم. یادم هست که مادرم گوشوارهاش را فروخت تا هزینه دفن پدرم جور شود. بعد از آن برادرهایم که از من بزرگتر بودند به کارگری و بنایی مشغول شدند تا امورات خانه را بچرخانند.
روزگار سختی بود با اینکه من بچه بودم اما همهچیز را خوب میفهمیدم و حس میکردم. بعد از مدتی با معرفی شدن به کمیته امداد توانستیم وام بگیریم و از این وام چند گاو و گوسفند بخریم تا زندگی 10فرزند تأمین شود. خلاصه روزها گذشت و من که خیلی به درس علاقه داشتم با هر سختیای که بود درسم را ادامه دادم و الان دانشجوی رشته عمران هستم.
این مددجو اضافه میکند: من تمام تلاشم را میکنم که با خوب درسخواندن به شغل مناسبی دست پیدا کنم و بعد مثل همان خیری که مرا به آرزویم رساند و خیرین دیگری که با کمکهایشان امثال من و خانواده مرا تحت حمایت خود قرار دادند بتوانم به دیگران کمک کنم. من یقین دارم که این بهترین عمل نزد خداست و خدا کسانی را که به بندههایش کمک میکنند دوست دارد.
پس از تمام شدن واقعه جانسوز عاشورا و شهادت امام حسین(ع) و یاران حقیقی آن حضرت در صحرای کربلا، اوضاع دینداری مردم دگرگون شده بود.
یزید ملعون عده زیادی از مردم را فریب داده و دینشان را به بهای دنیا خریده بود. بعد از آن هم حکومت ظالم بنیامیه، شیعیان را در تنگنا قرار داده و آزار میداد تا دست از اعتقادات دینی خود بردارند. اوضاع بهنحوی بود که در گوشه و کنار سرزمیناسلامی، شورشهایی علیه ظالمان به راه افتاد؛ اما هر یک از این شورشها هدفی داشتند که بهندرت میشد دینداری و خونخواهی حقطلبانه حضرت سیدالشهدا(ع) را در میان ائمه پیدا کرد.
در چنین اوضاعی روی کار آمدن و سپرده شدن زمام امور شیعیان به دست امام، نیاز به انسجام میان مردم مسلمان داشت و امامسجاد(ع) مسئولیت این امر را بر عهده داشتند. به همین علت است که وقتی مفاهیم دعاها و مناجاتهای آن حضرت را بررسی میکنیم متوجه میشویم همه مطالب در جهت تبیین اسلام ناب محمدی(ص) عنوان شدهاند تا جایگاه قرآن و امام را بهعنوان دو ثقل دین به مردم بشناسانند.
حجتالاسلام محسن غیاثوند که درباره تاریخ اسلام پژوهش کرده و بهعنوان استاد حوزه علمیه فعالیت میکند، در گفتوگو با ما به شبهههایی درباره دوران دوران امامت امام سجاد (ع) پاسخ داده است.
میدانیم که امامت پس از امامحسین(ع) به امام زینالعابدین(ع) منتقل شد. این در حالی بود که عدهای گمان میکردند محمد حنفیه امام چهارم است. آیا در زمان آغاز دوران امامت امام سجاد (ع) مشکل و شبههای ایجاد شد؟
محمد حنفیه از لحاظ سنی بزرگتر از امام سجاد(ع) بود. از طرف دیگر مقام امامت بین امام دوم و سوم ما بین دو برادر منتقل شد، یعنی پس از امام حسن(ع)، امام حسین(ع) به امامت رسیدند. این شرایط شبههای برای محمد حنفیه و بعضی از مردم ایجاد کرده بود که احتمال میدادند پس از واقعه کربلا و شهادت امام حسین(ع)، محمد حنفیه که برادر ایشان بود به امامت میرسد.
به همین علت لازم بود که امام سجاد(ع) مسئله امامت را برای محمد حنفیه و کسانی که از مقام امامت و مسئولیتها و کرامات آن بیاطلاع بودند، مشخص کنند. محمد حنفیه در ابتدا نمیتوانست به راحتی قبول کند که امام سجاد(ع) امام چهارم شیعیان است تا اینکه آن حضرت کرامتهایی از مقام امامت را به او نشان دادند تا حقانیت مسئله امامت بر او روشن شود.
از آن زمان به بعد بود که محمد حنفیه به امامت امام سجاد(ع) پی برد و در این مسیر آنقدر پا برجا بود که امام، در شرایطی که امکان حضور در بعضی از اجتماع مردم را نداشتند، محمد حنفیه را تعیین میکردند تا به امور شیعیان رسیدگی کند.
پس از واقعه خونبار و جانسوز عاشورا و شهادت مظلومانه امامحسین(ع)، قیامهای بسیاری به خونخواهی از آن حضرت اتفاق افتاد. در اینجا این پرسش مطرح میشود که چرا امام سجاد (ع) اقدام به قیام مسلحانه نکردند؟
این نکته واضح و مشخص است که امام سجاد(ع) در محرم سال 61هجری همراه پدر بزرگوارشان، امام حسین(ع) بوده و وقایع آن روزها را به چشم خود مشاهده کردند. در واقع آن حضرت به خوبی شاهد بودند که مردم بهشدت دچار انحطاط فکری و اعتقادی شده بودند و دین و آخرت خود را به بهای زندگی محدود دنیا فروخته بودند.
حتی آنقدر در دنیاپرستی و انحطاط فکری غرق شده بودند که با وجود اینکه بر حقانیت امامحسین(ع) اذعان داشتند، اما باز هم در برابر آن حضرت صف آرایی کرده و نیزه و شمشیر بهدست گرفتند تا در نهایت غربت و مظلومیت ایشان را به شهادت رساندند. و همه اینها برای رسیدن به آسایش ظاهری در زندگی چند روزه دنیا بود.
از طرف دیگر ضعف فکری و اعتقادی مردم به جایی رسیده بود که همه با وجودی که میدانستند یزید ملعون، مردی هوسباز و شرابخوار بوده و احکام دین اسلام را بهطور علنی نفی میکند، اما بهدلیل بهرهمندی او از ثروت دنیایی او را صاحب اختیار خود دانستند و از او تبعیت کردند. در چنین اوضاعی امام سجاد(ع) آگاه بودند که انحراف فکری مردم بهدلیل آن است که نسبت به مقام امامت بیاطلاع هستند و عظمت و شأن امام خود را نمیدانند.
پس رسالت آن حضرت با قیام علنی و شمشیر بهدست گرفتن ممکن نمیشد بلکه لازم بود پس از شهادت مظلومانه و هشداردهنده پدر خود، اسلام ناب محمدی(ص) را در قالب مفاهیم و عبارتهای احساسی و عقلانی تبیین کرده و مردم را از این طریق آگاه کنند.
با این توضیحات، تبیین اسلام در دوران امامت امام سجاد (ع) از طریق قیام ممکن نمیشد و به همین علت بود که آن حضرت قالب دعا و مناجات را برای آگاه کردن و تعلیم معرفتی مردم انتخاب فرمودند.
درست است. امام سجاد(ع) میدانستند حتی درصورت قیام مسلحانه و در نهایت شهادت حین قیام خونخواهانه ایشان نیز مردم به آگاهی و درک از دین اسلام نخواهند رسید. پس ضرورت ایجاب میکرد که امام در میان مردم از ابزاری غیر از شمشیر و نیزه استفاده کنند تا مردم را هشیار کرده و اسلام را که در غربت به سر میبرد، احیا کنند.
با وجود این در آن زمان چندین قیام برای مقابله با یزید ملعون اتفاق افتاد. رویکرد امامسجاد(ع) نسبت به چنین اقدامهایی چه بود؟
باید توجه داشت قیامها و اقدامهایی که بعد از شهادت امامحسین(ع) در دوران امامت امام سجاد (ع) اتفاق افتادند دارای مواضع و اساسهای گوناگون و گاهی متفاوت بودند. برخی از قیامها تنها براساس شور و احساسات بیپایه اتفاق میافتاد و برخی از علم و شور دینی نشأت میگرفت. عدهای قیام میکردند تا یزید را مغلوب کرده و خودشان قدرت را دست بگیرند و برخی قیام میکردند تا انتقام خون شهدای کربلا و امام مظلوم خود را بگیرند.
بنابراین مشخص است که رویکرد امام سجاد(ع) برابر چنین قیامهایی که پایه و دلیل مختلفی داشتهاند، متفاوت بود؛ چون اسلام، دین حقانیت است که هم احساسات در آن راه دارد و هم عقلانیت. اما این دو توأم و همراه یکدیگر هستند؛ یعنی احساسات دینی باید برگرفته از عقل و درایت باشد و عقلانیت هم باید با شور و احساس دینی همراه شود تا تأثیرگذار باشد.
امام سجاد علیه السلام کدام قیامها را نفی کرده و با آنها مخالفت میکردند؟
یکی از قیامهایی که امام سجاد(ع) با آن مخالفت داشتند، قیامی بود که توسط شخصی به نام عبدالله بن حنظله اتفاق افتاد. او و مردمی که به همراهش بودند، قیامی داشتند که عقلانیت در آن راه نداشت و حتی رهبری و هدایت مشخصی نداشتند و طبیعی بود که در قیام خود موفق نخواهند شد. آنها افرادی بودند که در روز عاشورا امامحسین(ع) را تنها گذاشتند و بعد از شهادت آن حضرت دست به قیام زدند و حتی این بار هم درباره قیامشان از امام سجاد(ع) رهبری و تأییدی نخواستند.
امام سجاد(ع) بهقدری نسبت به چنین اقدامی نگران بودند که بر خود لازم دانستند که برای هشدار دادن به آنها اقدام کنند. لذا از مدینه بیرون رفتند تا خود را به آنها برسانند و هشدار بدهند. نکته قابل توجه در چنین اوضاعی، موقعیتشناسی است. درواقع شیعه باید موقعیتشناس باشد و بداند که در هر زمانی به چه نحوی امام زمان خود را یاری کند. بعضی از مردمی که در واقعه کربلا امام حسین(ع) را تنها گذاشتند، پس از شهادت ایشان هم از اطاعت امام سجاد(ع) سر باززدند و حتی قیام علیه یزید زمان را هم بدون تأیید امام زمان خود راه میانداختند.
یکی دیگر از قیامهایی که بدون بصیرت اتفاق افتاد، قیام حره بود که مردم شورشگر مدینه به راه انداختند و معرفت در آن راه نداشت. به همین علت امام سجاد(ع) با آن مخالف بودند. در عین حال این افراد هم بدون اینکه با امام(ع) مشورت کنند، اقدام به قیام کردند.
در چنین شرایطی امامسجاد (ع) قالب دعا و مناجات را برای بیان معارف دینی انتخاب کردند. ضرورت این کار چه بود؟
همانطور که اشاره شد درصورتی که امام در آن دوران قیام مسلحانه میکردند به این دلیل که زمینهای برای بیان معارف دینی وجود نداشت، شیعه دچار نابودی میشد. دلیل تأیید نکردن قیام مختار بهطور علنی همین موضوع بود تا حکومت بنیامیه احساس کنند که این دو امر به هم مربوط نمیشود.
پس هدف نهایی امام زینالعابدین (ع) هم تشکیل حکومت اسلامی بود اما مسیر تحقق این امر با ائمه دیگر ازجمله امامحسین (ع) متفاوت بود.
درست است. دلیل تفاوت مسیر هم این است که شرایط متفاوت بود و مردم درکهای مختلفی داشتند. اما امام زینالعابدین(ع) باید در وهله اول مقام امامت را تبیین میفرمودند تا مردم نسبت به ائمه شناخت پیدا کنند، بهخصوص مردمی که روی امام سوم خود شمشیر کشیده بودند. از طرف دیگر باید حقانیت ائمه را درک میکردند و میفهمیدند که سعادت آنها جز از طریق هدایت توسط امام ممکن نمیشود.
اما به هر حال روی کار آمدن و گرفتن زمام امور شیعیان در دست امام، نیاز به انسجام میان مردم مسلمان داشت و امام سجاد(ع) مسئولیت این امر را بر عهده داشتند. به همین علت است که وقتی مفاهیم دعاها و مناجاتهای امام سجاد علیه السلام را بررسی میکنیم متوجه میشویم همه مطالب در جهت تبیین اسلام نابمحمدی(ص) عنوان شده تا جایگاه قرآن و امام را بهعنوان دو ثقل دین به مردم بشناساند.
اما با توجه به خفقان دوران امامت امام سجاد (ع) آیا تشکیل حکومت اسلامی در آن دوران ممکن بود؟
نه. چنین امری عملا امکان نداشت و امام سجاد(ع) بر این مسئله واقف بودند اما میخواستند زمینه تشکیل حکومت اسلامی در آینده را فراهم کنند. دستورالعملهایی که در قالب موعظه، مناجات، ذکر و دعا از آن حضرت رسیده همین هدف را دنبال میکرد که سطح درک و شعور دینی و معرفتی مردم را ارتقا بدهد تا زمینه و لیاقت پذیرش حکومت اسلامی را پیدا کنند.
امامسجاد علیه السلام ؛ یک مبارز قهرمان خستگیناپذیر
[box type=”info” align=”” class=”” width=””]
شخصیت حقیقی امام چهارم در بیان مقام معظم رهبری
اگر بخواهیم شخصیت و چهره حقیقی هریک از ائمه اطهار علیهمالسلام را بشناسیم، بهترین روش مراجعه به منابع معتبر شیعی و عالمان دینی است. در این میان، سخنان مقام معظم رهبری و تعبیر ایشان از شخصیت امام زینالعابدین(ع) بسیار مهم و قابلدرک است. از جمله کتاب «پژوهشی در زندگی امامسجاد(ع)» تألیف رهبر معظم انقلاب است که در آن، چهره و شخصیت والای دوران امامت امام سجاد (ع) بهطور روشنگرانهای تبیین شده است.
همچنین رهبر معظم انقلاب در بیان کوتاهی، امامسجاد(ع) را اینگونه معرفی کردهاند؛«آن چهره مظلوم بیصدای سربهزیر منفعلی که از امامسجاد درست کردند به کلی برخلاف واقع است؛ چهره حقیقی امامسجاد(ع) چهره یک مبارز قهرمان خستگیناپذیر آشتیناپذیر پیگیری است که با تدبیر تمام، با دقت کامل راهها را میشناسد و انتخاب میکند و به سمت هدفها این راهها را میپیماید، خودش خسته نمیشود و دشمن را خسته میکند؛ و بالاخره دشمن وقتی هیچ کار دیگری نتوانست بکند، آن حضرت را مسموم کرد و این امام بزرگوار بعد از یک عمر پربرکت و پرمبارزه به رضوان الهی پرواز کرد. این خلاصه زندگی امامسجاد است.»
(خطبههای نمازجمعه تهران ۱۳۶۵/۷/۴)
[/box]
علی اوسط یا علیاصغر؟
دکتر رجبی دوانی گران قدر درباره نامگذاری امام سجاد علی (ع) توضیح میدهد:
میدانیم که نام چند پسر امام حسین (ع) علی بوده است. اما آیا حضرت علیاکبر علیهالسلام که در روز عاشورا به شهادت رسیدند از امام سجاد(ع) بزرگتر بودند؟
دکتر محمدحسین رجبیدوانی در اینباره توضیح میدهد: «نام دو فرزند امام حسین(ع) علی بود که آنها را به نامهای علی اکبر و علیاصغر(ع) میشناختند. بر این اساس میتوان گفت حضرت علیاکبرعلیهالسلام که در صحرای کربلا به شهادت رسیدند از امام سجاد(ع) بزرگتر بودهاند و براساس این نقل، امام سجاد(ع) علیاصغر شناخته میشوند. طبق این نقل تاریخی میتوان گفت که آن طفل شیرخواری که در روز عاشورا به شهادت رسید، عبدالله رضیع بوده است».
این کارشناس تاریخ اسلام درباره نامگذاری فرزندان امام حسین(ع) میگوید: «در آن دوران، دستگاه حکومت بنیامیه با حضرت امیرالمؤمنین امام علی(ع) دشمنی و عداوت زیادی داشت. به همین علت نامگذاری نوزادان به نام آن حضرت را ممنوع کرده بود. امام حسین(ع) در واکنش به این اقدام کینهتوزانه و جاهلانه بنیامیه فرموده بودند که هر تعداد فرزند پسر داشته باشند، آنها را به نام علی میخوانند».
درصورتی که این روایت را بهعنوان اساس نامگذاری فرزندان حضرت سیدالشهدا(ع) بدانیم، باید توجه داشته باشیم که هر 3 پسر آن حضرت، علی نام داشتند و به این ترتیب امام سجاد(ع) علی اوسط نام داشتند و علی اصغر علیهالسلام همان نوزاد شهید شده در روز عاشوراست».
مادر امام سجاد (ع) ایرانی بود
نحوه حضور امام سجاد(ع) در میدان کربلا یکی از شبههها در زندگی آن حضرت است. بهعنوان مثال عدهای باور دارند که مادر آن حضرت در روز عاشورا در کربلا حاضر و مشغول پرستاری آن حضرت بوده و برخی این نظر را رد میکنند. حتی درباره نسب مادر امام سجاد(ع) که ایرانی بوده یا نه، شبهاتی وجود دارد.
دکتر حمیدرضا فلاح، کارشناس دینی و استاد حوزه و دانشگاه، در اینباره توضیح میدهد: «نام مادر امام سجاد(ع) شهربانو بوده که این نام در بسیاری از منابع آمده است. در عین حال کتابهای مستند و معتبر تاریخی نشان میدهد که مادر امام سجاد(ع) ایرانی بودند و در خانوادهای معتبر و سرشناس زندگی میکردند که امام حسین(ع) با ایشان ازدواج کردند. در عین حال در بعضی از منابع تاریخی هم نوشته شده که ایشان در خانوادهای از اعراب متولد شده و زندگی میکردند».
اما درباره حضور این بانو در روز عاشورا یادآوری میکند: «باید به این نکته توجه شود که بهاحتمال نقلهای زیادی که درباره زندگی ایشان وجود دارد، زندگی شهربانو در زمانی که امام سجاد(ع) به دنیا آمدند، خاتمه پیدا کرد و از دنیا رفت. پس براساس این نقل مشخص است که حضور او در میدان کربلا در سال 61هجری نظر اشتباهی است».
چرا انقلابی؟ چرا آرام؟
در بخشهایی از کتاب « پژوهشی در زندگی امامسجاد(ع)» میخوانیم:
بیان و نگارش سیره امامسجاد(ع) بسی دشوار است زیرا برخی از نویسندگان و مورخان، ذهن مردم را آشفته کرده و چنین القاء کردهاند که آن امام بزرگوار(ع) در گوشهای نشست و به عبادت پرداخت و کاری به سیاست نداشت!
این مطلب از القاب و تعبیراتی که درباره آن بزرگمرد الهی بهکار میبرند، پیداست؛ مثلا میگویند «امام زینالعابدین بیمار» درحالیکه ایشان هم- مثل هر انسان دیگری- چند روزی در مدت عمرش مریض شد و این بیماری در محرم سال61 هجری واقع شد تا آن جناب در واقعه عاشورا وظیفه دفاع و جهاد نداشته باشد. با این تدبیر الهی، 34یا 35سال پس از شهادت امامحسین(ع) زنده ماند و سالم و پرنشاط مسئولیت امامت امت را برعهده گرفت و شیعه را در دشوارترین دوران هدایت کرد.
سیره امام زینالعابدین(ع) چیست؟ اگر حوادث جزئی زندگی ایشان را گردآوری کنیم آیا میتوانیم به سیره آن حضرت دستیابیم؟ نه! هرگز! سیره هرکسی بهمعنای واقعی کلمه آنگاه روشن میشود که جهتگیری کلی (استراتژی) او معلوم گردد. آن وقایع جزئی (تاکتیکها) در پرتو جهتگیری کلی (استراتژی) معنا پیدا میکند و تحلیل میشود. بدون شناخت آن جهتگیری کلی، نهتنها سیره امام(ع) روشن نمیگردد بلکه حوادث جزئی نیز بیمعنا یا دارای معنای نادرست میشود.
دوران امامت امام سجاد (ع) بعد از عاشورا را میتوان به 2بخش تقسیم کرد:
اول) دوره حماسه ساز اسارت،
دوم) دوره بعد از اسارت.
امامزینالعابدین(ع) در دوره اول که دورهای پرهیجان و عبرتانگیز بود، همانند قهرمانی بزرگ با گفتار و رفتارش حماسهآفرید و همچون یک انقلابی پرخروش، به دشمنان مقتدر خود، در برابر همه، پاسخهای دندان شکن و پرخاشگرانه داد. در کوفه در مقابل عبیداللهبن زیاد – آن وحشی خونخواری که از شمشیرش خون میریخت و سرمست باده غرور بود- آنچنان سخن گفت که ابنزیاد دستور داد او را بکشید! و اگر دفاع جانانه حضرتزینب علیهاالسلام نبود و اینکه باید اینها را بهعنوان اسیر به شام میبردند، بهاحتمال زیاد مرتکب قتل امامسجاد(ع) نیز میشدند.
دوره دوم (دوره بعد از اسارت) که بسیار طولانی (بیش از 30سال) است، بنای امامسجاد(ع) بر تلاشهای زیربنایی و ملایم و حساب شده و آرام بود. این پرسیدنی است که چرا امامسجاد(ع) در دوره اول، آنقدر انقلابی و پرخاشگرانه ظاهر شد و در دوره دوم، نرم و آرام و ملایم و با تقیه؟ پاسخ آن است که دوره بسیار کوتاه و سرنوشتساز اول، فصلی استثنایی است که باید زمینه تلاشهای آینده را برای حکومت الهی و اسلامی فراهم کند.
در کوفه و شام، امامسجاد(ع) باید آنچنان تند و برنده و تیز و صریح، مسائل را بیان کند که پیام اصلی «عاشورا» هرگز فراموش نشود و مردم بدانند که چرا امامحسین(ع) به شهادت رسید. نقش امامسجاد(ع) در این سفرها، مانند نقش حضرتزینب علیهاالسلام بود؛ یعنی پیامرسانی انقلاب حسینی(ع)
جمع آوری از مریم مرتضوی (همشهری دو )