این روزهای شاهد حمله جرثومههای فساد و گناه و زناکارها به ارزشهای اسلامی-ایرانی هستیم … عنکبوتی که برای کن مقدس است ؛ جشنواره کن فرانسه که به خاطر رویکرد نژادپرستانه و تبلیغ سیاسی با انتقاداتی مواجه شد، در جهت همین رویکرد به استقبال یک فیلم ضعیف ضدایرانی و ضداسلامی رفت!
برچسب: اخبار سینمای ایران
فیلمساز به هیچ وجه فیلم ساختن مسئلهاش نبوده و قصد داشته فیلمی ضدایرانی بسازد و تأسفبار اینکه در رسیدن به این مقصود از مشاورانی با هویت ایرانی سود بردهاست!
فیلم مهمانخانه ماه نو محصول مشترک ایران و ژاپن چهارمین فیلمی است که بدون اکران در سینماها ، اکران آنلاین شدهاست.
این فیلم را تاکفومی تسوتسویی، فیلمساز ژاپنی ساخته که البته سوابق این فیلمساز در هیچ جا ثبت نشده و برای همین نمیدانیم این فیلم چندمین اثر اوست، مهمانخانه ماه نو اثری سطحی و خام است.
فیلمی که حتی نمیتواند تلویزیونی باشد و چه خوب که در اکران آنلاین نمایش دادهشد؛ چراکه چارچوب و مختصات ساختاری این اثر ربطی به قاب سینما ندارد، در خبرها آمده که تسوتسویی به دلیل علاقهاش به فرهنگ ایران این فیلم را ساخته است! کدام فرهنگ ایرانی؟
فیلم مهمانخانه ماه نو کاملاً ضدفرهنگ است و تأسفانگیز است که سازمان سینمایی ارشاد اجازه میدهد، یک فیلمساز ژاپنی با ساختن فیلم، فرهنگ یک مملکت را زیر سؤال ببرد. البته شاید اگر این فیلمساز بدون مشاور ایرانی فیلم مهمانخانه ماه نو را میساخت تا این حد تلخ و مشمئز کننده از کار در نمیآمد؛ چراکه طیفی از سینماگران ایرانی بیش از همه به سیاه نشان دادن جامعه ایران تمایل نشان میدهند.
فیلم مهمانخانه ماه نو ، مشاور فیلمنامه و کارگردانی ایرانی داشتهاست، اما انگار مشاوران هم نتوانستند فرهنگ مملکتشان را به فیلمساز خارجی تفهیم کنند، اثری که ضداخلاقی و ضدایرانی است از جایی شروع میشود که مونا دختر ۲۰ ساله در اداره منکرات است و مادرش نوشین او را آزاد میکند، چرا؟ نمیدانیم!
در ادامه موضوع کیست زنانه نوشین مطرح میشود که معلوم نیست چه کارکردی دارد، شوخیهای نوشین و مونا در ماشین به عنوان یک مادر و دختر به شدت زننده است، داستان از جای اشتباهی شکل میگیرد چرا نوشین باید نصف شب به آن هتل به دیدن آقای تاناکا برود؟ که مونا به این رفت و آمد شک کند؟
نگاه فیلمساز به خانواده و هویت انسانی به شدت ضداخلاقی است، مونا دوست پسر خود را در نبود مادرش به خانه میآورد و او را در کمد پنهان میکند، مونا و سهند میخواهند از ایران بروند و دوباره یک سکانس طولانی از مونا و سهند در خانه میبینیم.
فیلمساز چه اصراری به نمایش این خرده روایتها دارد، به نظر میرسد سینمایی مهمانخانه ماه نو میتوانست در ۱۰ دقیقه به مقصد نهایی اش برسد، اما آن قدر کش آمده که خط روایی گم شده است، از جایی که مونا موضوع مرد ژاپنی را میفهمد مخاطب دچار کلافگی میشود، رفتن مونا به خانه مادر بزرگش و خانه رؤیا نکتهای به فیلم اضافه نمیکند
فیلمساز سعی دارد موضوع فیلم را حساس جلوه بدهد، اما موضوع آنچنان هم جدی نیست که مخاطب در تعلیق قرار بگیرد این تعلیق که آن مرد ژاپنی چه رابطهای با نوشین دارد، اساساً برای یکی دو دهه پیش است، موضوع پیش آمده آنقدر ناچیز است که اگر نوشین حقیقت را به مونا میگفت هیچ اتفاقی پیش نمیآمد، در هر حال هم اتفاق عجیبی رخ نمیدهد، جز اینکه کشور ژاپن خواسته است فیلمی محصول مشترک بسازد و در آن ایران را بکوبد.
زنی باردار از سوی شوهرش رها میشود و برای کارگری به ژاپن پناه میبرد و در آنجا مردی کارخانهدار از زن نگهداری میکند و به زن پول میدهد که بچه تازه متولد شدهاش را نگهداری کند! چه ننگی بالاتر از این!
در چند سکانس نوشین و مرد ژاپنی را در فلاش بک کنار هم میبینیم. مرد ژاپنی پولدار و کارخانهدار است، اما آدمهای ایرانی فیلم منفعل و بیهویتاند، نوشین انگار معلم مدرسه است، اما او را در حال تدریس نمیبینیم، مونا و سهند دانشجوی دانشگاه سراسری علامه طباطبایی هستند، اما آنها را به عنوان یک دانشجو سر کلاس نمیبینیم و قصد دارند که به کانادا بروند، سهند چگونه توانسته وارد دانشگاه سراسری بشود؟
جوانی با این تیپ و شخصیت ناهنجار چگونه میتواند دانشجوی یک دانشگاه مهم باشد او بیشتر به لاتها شباهت دارد، اواخر فیلم که گم میشود دیگر حرفی از او نیست و چه جالب که در انتهای فیلم نوشین و مونا در مسافرخانه باهم آشتی میکنند و نوشین هم کیستش را عمل میکند، به نظر میآید فیلم مهمانخانه ماه نو یک شوخی بیمزه با ایران است.
فیلمساز چگونه به خودش جرئت داده فیلمی بسازد که در آن شخصیت ایرانی را خرد کند؟ و در آخر ما هیچ چیزی از پدر واقعی مونا نمیشنویم، احتمال دارد که داستان تعریف شده برای مونا دروغ باشد فیلمساز میتوانست با فلاش بک پدر واقعی مونا را نشان بدهد، این راه درستی برای متقاعد کردن مخاطب بود، اما در شرایط فیلم نمیتوانیم درک درستی از حرفهای مرد ژاپنی داشتهباشیم. اینکه در این همه سال مونا نخواسته از گذشته پدرش چیزی بداند هم از مسائل تعجبآور است.
مهمانخانه ماهنو از نظر محتوا با آسیبهای جدی مواجه است به طوری که نمیشود ابعاد و چارچوب ساختاری آن را درک کنیم. موضوعی که برای فیلم در نظر گرفته شده به شدت سطحی به نظر میرسد فیلمساز به هیچ وجه فیلم ساختن مسئلهاش نبوده و همانطور که گفته شد قصد داشته فیلمی ضدایرانی بسازد.
توجه به گریم نوشین در زمان حال و گذشته (۲۰ سال) هیچ نوع تغییری در چهره او رقم نمیزند. کشدار و کند بودن فیلم مهمانخانه ماه نو هم با تدوین سامان نگرفته است، بازیها بهشدت بد است به خصوص مهناز افشار در ایجاد احساس خود در مقابل دخترش، این بدترین تجربه بازی برای افشار محسوب میشود و این اثر بدترین تجربه همکاری ایران و ژاپن در فیلمسازی است؛
چراکه اگر این فیلم را یک فیلمساز ایرانی ساخته بود، میتوانستیم بگوییم این اثر یک ملودرام اجتماعی است، اما زمانی که یک فیلمساز خارجی به خودش اجازه میدهد فرهنگ و شرف ایرانی را زیر سؤال ببرد، جای تعجب دارد که چرا چنین فیلمی باید ساخته شود. این سؤالی است که مدام پرسیده میشود و گوش شنوایی از سازمان سینمایی برای آن وجود ندارد.
این یادداشت به قلم آقای افشین علیار در بخش فرهنگ و هنر روزنامه جوان در تاریخ سیزده خرداد 99 منتشر شده است.
در ادامه بخوانید »
گرگانسانهای شهادتطلب | نکات مهمی که درباره سینمایی ” شبی که ماه کامل شد ” باید بدانیم
سازمان سینمایی در مقابل خواسته عمومی مبارزه با پولشویی در سینما ساکت نباشد
***
دو سال بعد از دستگیری محمد امامی با پیش کشیده شدن نتایج تحقیق و تفحص از صندوق ذخیره فرهنگیان، بار دیگر پای این سرمایهگذار جنجالی و حاشیهدار سینما به رسانهها باز شد.
***
نام محمد امامی مالک موسسه «تصویر گستر پاسارگاد» همزمان با تولید سریال «شهرزاد» بر سر زبانها افتاد؛ جوان کمسن و سالی که در عکسهای منتشر شده همیشه لبخند به لب داشت و چهرهاش شبیه تصاویر کتابهای موفقیت مالی بود، یعنی دقیقاً شبیه همه آنهایی که قرار بود یک شبه میلیاردر شوند.
محمد امامی خیلی سریع در سینما شروع به سرمایه گذاری کرد، اما خیلی زودتر از آنکه بخواهد نان شهرت عکس داشتن با سلبریتیهای سینما را بخورد، قضیه فساد مالی در صندوق ذخیره ارزی فرهنگیان رو شد.
نماینده مردم سرپلذهاب و قصرشیرین با انتقاد از عملکرد برخی چهرهها در نحوه امدادرسانی به مردم زلزلهزده کرمانشاه گفت: سلبریتیها در حق مردم کرمانشاه ظلم کردند.
فرهاد تجری نماینده مردم سرپلذهاب و قصرشیرین در مجلس شورای اسلامی در گفتوگو با خبرنگار پارلمانی خبرگزاری تسنیم، با اشاره به آخرین وضعیت کمکرسانی به مردم زلزلهزده حوزه انتخابیه خود گفت: به دلیل اینکه در زلزله کرمانشاه وسعت منطقه و عمق فاجعه زیاد بود، امدادرسانی و بازسازی مناطق زلزله زده قدری به طول انجامیده است.
کدام سیاست مدیران جیب سینما را پر میکند؟
تهیهکنندگان و دست اندرکاران تولیدات سینمایی در ایران، مانند هر پیشه و هر صنف دیگر، هنگام تصمیم گیری هایشان بر تاریخ و گذشتهٔ حرفهٔ خود سوار میشوند، مانند دیگر نقاط دنیا.
یک نویسنده برای شروع نوشتن فیلم نامه، قطعا نمونه های نزدیک به ایدهٔ خود را بررسی میکند، مانند تهیه کننده ای که هنگام سبک-سنگین کردن پیشنهاد های خود، نمونه های مشابه را بررسی میکند تا میزان برگشت مالی و فروش گیشه را حدس بزند.
مدیریت چند سال اخیر سینمای ایران برای کارگردان و سینماگری که صرفاً به سود مالی خود می اندیشد، یک الگو روی میز می گذارد که سود بالا را برای جیب آن ها تضمین میکند؛ با تابوها بازی کن.
سومین فیلم سینمایی محمدحسین مهدویان این بار دیگر ارجاعات تاریخی ندارد. داستان میگوید و از استنادات فاصله گرفته. اما در همان قالب مستندنمایی روایت میشود و تقریباً تمام مؤلفههای فیلمهای سابقش را دارد؛ از کلیت سخنی که میگوید و مهرههایی که میچیند تا نوع زوایای دوربین و سایر عناصر ساختاری.
فیلمی شلوغ، پرهیاهو و مملو از جلوههای بصری زیبا. در نگاه اول روایتی از عشقی نوجوانانه است و گره به مسائل حاکمیتی و نمایاندن دو طیف به اصطلاح افراطی و معتدل در جریان انقلاب اسلامی میخورد.
شیرینیهای موقعیتی و بازی کم ولی مؤثر بازیگران طنزآفرین، مسلماً چاشنی جذابیتی است که در کنار موضوع و پرداخت فیلم، احتمالاً آن را در گیشه نیز موفق خواهد کرد.
در نگاه دینی، حراست از حدود دین و حفظ ناموس، از جملهٔ کارهای تحسین شده و حتی بایدهای تأکیدی است. حتماً خطبهٔ جهاد حضرت امیر در خاطرمان هست که ایشان از باز شدن خلخال از پای زنی یهودی در مرزهای اسلامی بهشدت ملهوفاند و مردی را که در داغ شنیدن چنین حادثهای جان خود را از دست بدهد شایسته ملامت نمیدانند.
کمرنگ شدن و تقبیح تدریجی عنصر اساسی غیرت و حفظ ناموس در سینمای ایران با مقایسهای ساده از روند سالهای پیش سینما به دست میآید. فیلم لاتاری با طرح درست این مسئله، نیمی از راه را خوب پیش میرود.
ولی در جهانی که مهدویان آ ن را به روی پرده میبرد، راه حلها محدود و اغلب منتج به فاجعه است. کارگردان صحنهای را میچیند که به تراژدی پهلو میزند و هر انتخابی در این بازی نیستی میآفریند.
ایرانِ لاتاری در مسائلش به بنبست خورده و فرار تنها مجال ممکن برای طالبان قرار است. وگرنه، در همین خرابه بمانند و با وضع موجود سرکنند. در خانوادهاش مادری نیست، برادر ورشکسته و زندانی است، پدر دستفروشی میکند و فرزند دور از خانواده جان میکند برای وصالی که با تنگناهای اقتصادی هرگز میسرش نمیشود.
در اجتماعش افراطیهای خشن برای خودشان هیئت و علم و کتلی دارند، در صف اول جماعت، با رعایت حلال و حرام، شعار مرگ بر امریکا و انگلیس و اسرائیل سرمیدهند و با نبود مجرای قانونی احقاق حق، برای عقدهگشاییهای اجتماعی فاجعهآفرینی میکنند.
در سیاستش دعوای پوچ عرب و عجمی رهایش نمیکند و اعتدالگرایان مظلوم و تنهایش با مصلحتجوییهایشان مدام اشتباهات تندروها را پوشش میدهند و وضع موجود را حفظ میکنند. یک گریزگاه مانده به نام لاتاری که آن نیز از بیرون بسته میشود.
اینجا دیگر ما تماشاگر فیلم هندیهای معمول سینمای بدنه نیستیم. سیمایی که از جریان دینی داخلی میبینیم، در جهان بینالملل نام داعش را یدک میکشد؛ چهرهای تندرو، بیمنطق و تروریست.
منطق حذف جبههٔ مقابل با بدترین شکل، برای الغای خشونت و رعب. اما چرا بینندهٔ ایرانیِ چنین فاجعهای، با تماشای همین خشونت مذموم به وجد میآید؟ اینجاست که خشونت نهفته در طیف غالب مردمان جامعهٔ ایرانی خود را بروز میدهد و برای چندمین بار زنگ خطر را به صدا درمیآورد.
همراهی مخاطب ایرانی با این تهور خشکمغزانه برای صاحبان فرهنگ و متولیان جامعه باید محل درنگ و تأمل باشد. با چنین وصفی، هواداری نیروهای انقلابی از این گونهٔ سینما جای شگفتی است. یا خبر از استحالهای در جبههٔ انقلاب میدهد یا از رندی کارگردان و درنیافتن مقصود فیلم توسط انقلابیها پرده برمیدارد.
پرسش اینجاست که اگر شعار بد است، چرا هر دو طرف دعوای فیلم شعار میدهند و اگر شعار خوب است، چرا برچسب شعارزدگی هنوز هم از بدترین انگهاست.
به نظر میرسد مهدویان با شلوغکاریهای حرفهایاش، امر را بر مخاطبانش مشتبه کرده و با قلقلک نقاط حساس بدنهٔ جامعه، حرف ناصواب خود را در پوششی جذاب به دیگران پذیرانده است.
اگر بینسبتی عجیب زوایای دوربین برای فیلمی داستانی و بازی ضعیف نوشین را کنار بگذاریم، فیلم لاتاری در ساحت فنی نمرهٔ قبولی میگیرد. قصه در مقام بازی و اجرا خوب پرداخت شده. موسیقی متن مؤثر و کاربردی است.
طراحی صحنهها بر جذابیت فیلم افزوده است. ضرباهنگ پرکشش فیلم تدوین را نیز موفق نشان میدهد. تعدد لوکیشنهای چنین فیلمنامهای قوت فنی کارگردانی را به نمایش میگذارد.
نباید از روند صعودی جواد عزتی در این فیلم غفلت کرد که کم ولی موفق ظاهر شد. فیلم لاتاری با چهرهای آراسته، برای مسئلهای درست، راه حلی نامناسب معرفی میکند و با ژستی بیطرفانه قضاوت خود را به مخاطب القا میکند.
منبع : فیلم بهتر
***
–
در ادامه بخوانید »»
آیا سینمای مستقل در ایران وجود دارد ؟ پول سینما از کجا می آید ؟
متنی که در ادامه می خوانید یادداشت پروفسور تونی هال استاد دانشگاه لت بریج کانادا درباره سینمایی به وقت شام است که در تاریخ APRIL 10 ,2018 در وب سایت ahtribune.com منتشر شده است :
سینمایی به وقت شام ؛ اولین فیلم درام با موضوع داعش در سوریه
سینمایی به وقت شام فیلم جدید و پرهیاهویی که جنگ مقابل آنچه موسوم به”دولت اسلامی” است را نشان می دهد، شایسته مخاطب جهانی است.
کارگردان به وقت شام، ابراهیم حاتمی کیا، دوربینش را به سوی رویارویی جنجالی شخصیت ها، باورها و نیروهای نظامی نشانه می گیرد.
باتوجه به این که فیلم به وقت شام در یک موسسه فیلمسازی پرکار در ایران تولید شده است، جای تعجب ندارد که دو تن از جذاب ترین شخصیت های فیلم، یک پدر و پسر ایرانی باشند.
بابک حمیدیان با حسی از شجاعت و آرامش در نقش علی، پسری که در نیمه راه بازگشت به خانه، پشیمان شده و به صحنه نبرد بازمی گردد، به ایفای نقش می پردازد.
بحران به دلیل شکست پالمیرا در سوریه شرقی مقابل دولت اسلامی به وجود آمده است.
دولت اسلامی» اغلب با عنوان ISIL یا ISIS شناخته می شود. داعش واژه ای فارسی و عربی برای شناساندن این سازمان بدنام است. از این رو، در نوشتار پیش رو من از واژه داعش استفاده خواهم کرد.
علی و پدرش یونس، برای فراردادن گروهی سوری تبار از پالمیرا، تیم پروازی تشکیل می دهند. این پرواز باید از مسیر تروریست ها عبور کند. ستاره این سکانس یک فرد یا یک شخصیت خاص نیست، بلکه یک پروداکشن با تکنولوژی پیشرفته است. این تکنولوژی امکانی را فراهم ساخته که در آن بخش اعظم نبرد آغاز میشود.
من تاکنون یک نمایش سینمایی،به قوت آن تصاویری که با یک هواپیمای غول پیکر در به وقت شام به تصویر درآمده است، ندیدهام.
به وقت شام اولین فیلم درام با موضوع داعش است که من دیده ام. در این فیلم، داعش که در بخشی از جهان، مبدل به نیروی مهمی در حوزه ژئوپولتیک شده، نمایش داده می شود.
به نظر من ابراهیم حاتمی کیا به داعش به عنوان باقی مانده افراط و انحطاط غربی می نگرد. اساسا بعضی از اعضای داعش غربی هایی هستند که با هدف تبلیغاتی به ظاهر اسلامی درآمده اند. حاتمی کیا برخی از آن ها را به عنوان نماینده رفتار فاسد اسلامی نشان می دهد.
سینمایی به وقت شام به مسائل خاص شرق مرکزی مربوط است و همچنین مشکلاتی که به شکل گسترده ای در زندگی بشری رایج است را مطرح می سازد.
به عنوان مثال، علی با مادرهمسرش در چالشی است تا توضیح دهد که چگونه میان کمک به دیگران در سرزمینی دور و مسئولیت در قبال خانواده خودش در فشار قرار گرفته است.
در سینمایی به وقت شام جذابیت های بسیاری برای مخاطبان غیر ایرانی و علاقه مندان به ظهور دوباره ایران به عنوان محرک و اثرگذار در ژئوپولتیک جهانی وجود دارد.
ورود “به وقت شام” در صحنه جهانی بخشی از جریانی است که در آن ایران را در جایگاه حقیقی اش در بین مولدین اصلی فرهنگ در دهکده جهانی قرار می دهد.
منبع : ahtribune.com
ویدیو : تیزر جدید به وقت شام
دریافت ویدیو (2مگابایت)
–
در ادامه بخوانید » به وقت شام از نگاه مجله آمریکایی Counterpunch [امیدوارم این فیلم در ایالات متحده دیده شود]
متنی که در ادامه میخوانید به قلم رابرت فانتینا ( در تاریخ APRIL 20, 2018 ) در سایت مجله Counterpunch منتشر شده است :
” به وقت شام ” حکایتی فوق العاده است که در سوریۀ ویران شده از جنگ اتفاق میافتد. یک پرواز انساندوستانه به خلبانی یک ایرانی، مردم محاصره شده در پالمیرا را به دمشق میبرد اما هواپیما به دست زندانیان داعشی حاضر در پرواز، ربوده میشود…
این داستان بسیار فراتر از یک داستان جنگی است و سطوح متعددی دارد که برای دنیای امروز کاملاً به جا و به موقع است. مقولاتی مثل رابطۀ گاهاً پیچیده بین پدران و پسران، نیاز قلبی به ادای وظیفه و مفهوم قربانی شدن برای اهداف والا، همگی با تار و پود داستان در هم آمیخته است.
بیننده تعصب اعضای داعش را میبیند که اعتقاد دارند خدا آنها را فرستاده تا جامعهای بر مبنای برداشت انحرافیشان از اسلام شکل دهند. در بیشتر فیلم نگرش غیرمنطقی آنها به تمامی نمایش داده میشود.
مرگهای خشونتبار و درماندگی، همۀ چیزهایی است که بیننده را به واقعیت جنگ می برد… فراتر از همه، به تصویر کشیدن دلاوریهایی است که محوریت این فیلم است؛ هر از چند گاهی مردمی عادی نشان داده میشوند که به دعوت برای انجام کارهایی خارق العاده لبیک میگویند.
” به وقت شام ” نشان میدهد آمریکا چه ساخته است. مردان و زنان و کودکان بیگناه به خاطر اهداف ژئوپولتیکِ ایالات متحده، رنج میکشند و میمیرند و به نظر میرسد هیچ امیدی به توقف پشتیبانی مالی آمریکا از چنین تروریستهایی وجود ندارد.
بیننده به سرعت در فیلم غرق میشود و نگران شخصیتهای اصلی فیلم میشود و بهترینها را برایشان میخواهد… اما شخصیت اصلی فیلم یعنی خلبان ایرانی بیش از همه بیننده را به خود جلب می کند. او یک شوهر وفادار است که در انتظار پدر شدن است، به همسرش متعهد است ولی به کمک به مردم رنجدیده سوریه هم تعهد دارد.
امیدوارم که آکادمی اسکار متوجه فوقالعادگی و شگرفی این فیلم بشوند و بالاترین افتخار یعنی جایزه اسکار بهترین فیلم را به آن بدهند. البته به این بستگی دارد که در زمان انتخاب نامزدهای اسکار باد سیاسی از کدام جهت بوزد. اما این فیلم برای مدتی طولانی با من خواهد ماند و امیدوارم که این فیلم خصوصاً در ایالات متحده به شکل گسترده دیده شود./ هفت راه
منبع : Counterpunch (+)
ویدیو : نظر سيروس مقدم كارگردان سريال پايتخت درباره فیلم « به وقت شام »
دریافت ویدیو (2مگابایت)
–
در ادامه بخوانید »» کسانی که به هنر بیاعتنا هستند، تیشه به ریشه انقلاب میزنند [سخنی از استاد جلیلی درباره به وقت شام]
–
هزینههای تولید فیلم یکی از مهمترین مسائل مورد بحث سینمای ایران بوده و هست و مدعای غالب فیلمسازان است که دخل و خرجشان یکی نیست.
در شرایطی که متوسط دستمزد سوپراستارهای سینمایی بین 350 تا 700 میلیون تومان است، طبیعی است که رقم تولید یک اثر سینمایی، میلیاردی خواهد شد. حالا در این وضعیت هستند فیلمسازانی که میگویند در شرایط مستقل فیلم میسازند.
بهرام توکلی امسال با فیلم موفق «تنگه ابوقریب» در سیوششمین جشنواره فیلم فجر حضور داشت.
کارگردان «تنگه ابوقریب» در نشست خبری و در پاسخ به سوالی درمورد سینمای مستقل و حمایتهای دولتی از فیلمش گفت: «سینمای مستقل در ایران وجود ندارد. این مساله دلایل پنهانی دارد که مشخص نیست. چرایی دارد که مفصل است اما در ایران سینمای مستقل نداریم.»
اظهارنظری که با واکنش برخی فیلمسازان که مدعای سینمای مستقل دارند، مواجه شد.
ابراهیم حاتمیکیا، کارگردان «به وقت شام» هم در مراسم اختتامیه جشنواره فیلم فجر و در اعتراض نسبت به برخی واژهسازیها در فضای رسانهای، جمله مشهور این روزها را بیان کرد و گفت «من فیلمساز وابستهام» و با اشاره به مجری برنامه «هفت» تاکید کرد: «متاسفم که میشنوم برخی از همکاران ازجمله ایشان واژهسازی میکنند و به فیلمها ارگانی و نهادی و سازمانی میگویند.»
طرح بحثهای اینچنینی، مختص این روزهای سینمای ایران نیست و پیش از جشنواره فیلم فجر، در فضای رسانهای کلیدواژههای سینمای مستقل و وابسته، قوت گرفتند و آثاری همچون «تنگه ابوقریب» و «به وقت شام» که با حمایت موسسه اوج تولید شدند، در حصار واژه فیلم وابسته قرار گرفتند؛
اما سایر آثار جشنواره فیلم فجر با چه سرمایهای و سرمایهگذاری تولید شدند. فارغ از جدلهایی که در تمام این سالها درمورد چرایی عدم امکان تحقق سینمای مستقل در ایران وجود دارد، میتوان درمورد مدعای سینمای مستقل در جشنواره فیلم فجر بحث کرد.
اگرچه مجرای تزریق سرمایه در سینمای ایران وضعیت شفافی ندارد و به غیر از بنیاد سینمایی فارابی که بهخاطر ارائه بیلان کاری خود لیست فیلمهای حمایتیاش را معرفی میکند، سایر آثار، سرمایهگذارانشان را بنا به دلایلی که ذکر خواهد شد، اعلام نمیکنند.
بنیاد سینمایی فارابی بهعنوان بازوی اجرایی معاونت سینمایی در طرح و اجرای سیاستهای هدایتی و حمایتی در دورههای مختلف فراز و فرودهایی در تولید داشته است.
در سالهای اخیر این نهاد دولتی کمرمقتر از گذشته در حمایت از آثار سینمایی ورود کرده و شاید همین مساله باعث ورود اشخاص و سازمانهای خصوصی به حوزه فیلمسازی شده است.
امسال بنیاد سینمایی فارابی تنها با 6 فیلم «امپراطور جهنم»، «سرو زیر آب»، «شعلهور»، «فیلشاه»، «کار کثیف» و «ماهورا» در سیوششمین جشنواره فیلم فجر حضور داشت.
با جدایی بخشهای دولتی از سرمایهگذاری در فیلم، نئوسرمایهگذاران وارد سینمای ایران شدند. شاید در میان اینها تنها نمونه معروف این سالها در سرمایهگذاری سینمایی، سیدمحمد امامی است.
او با تهیهکنندگی سریالهای «شاهگوش» و «شهرزاد» و سرمایهگذاری در تولید آثار سینمایی همچون «تابو»، «خوب بد جلف» و «ابد و یک روز» بین سینماگران مطرح شد اما خبر دستگیری و بازداشت او و اتهام دخالت در فساد مالی صندوق فرهنگیان باعث شهرت بیشتر او در فضای رسانهای و مردم شد.
سیدمحمد امامی امسال با چهار فیلم سینمایی در جشنواره فیلم فجر حضور داشت.
نکته جالب اینکه نام او فقط در انتهای فیلم «مصادره» عنوان شد در حالی که شنیده میشود فیلمهایی همچون «بمب: یک عاشقانه» به کارگردانی پیمان معادی و تهیهکنندگی مانی حقیقی و «مغزهای کوچک زنگ زده» به کارگردانی هومن سیدی و تهیهکنندگی سعید سعدی هم با سرمایهگذاری سیدمحمد امامی تولید شدهاند.
البته امامی چهار فیلم اصطلاحا بفروش و کمدی هم در نوبت اکران عمومی دارد و فیلم «خوک» از مانی حقیقی که در جشنواره برلین رونمایی میشود هم با سرمایهگذاری او تولید شده است.
البته پیش از امامی نام بابک زنجانی هم بهعنوان یکی دیگر از متهمان فساد مالی که این روزها در زندان بهسر میبرد بهعنوان سرمایهگذار سینمایی مطرح شده بود. فیلمهایی همچون «نقش نگار» از علی عطشانی و «سیزده» به کارگردانی هومن سیدی ازجمله موارد سرمایهگذاری بابک زنجانی هستند.
البته هومن سیدی سال پیش در گفتوگویی در موضوع سینمای مستقل از فساد اقتصادی بابک زنجانی اظهار بیاطلاعی کرده بود ولی نکته جالب و عجیب همین گفتوگو، تاکید سیدی بر «مستقل بودن» در حالی است که سرمایه فیلم «سیزده» را از کسی گرفته بود که از قِبَل فروش نفت و منابع دولتی، سرمایهدار شده بود. حال باید پرسید سینمای ایرانا فاسد تر است یا هالیوود ؟
شکل دیگر مرسوم سرمایهگذاری برای فیلمها توسط موسسات و بانکها صورت میگیرد که بهخاطر مجموعه فعالیتهایی که در فرآیند تولید یک اثر سینمایی انجام میدهند، میتوانند از قوانین مشمول معافیت مالیاتی بهره ببرند.
برای همین در جشنواره فیلم فجر شاهد آثاری بودیم که با سرمایهگذاری بانکها و موسسات مالی تولید شده بودند. پس اگر فیلمسازی در نشست خبری از عدم استفاده از رانت صحبت میکند با نگاهی به تیتراژ فیلمش متوجه سرمایهگذاران بانکی فیلم او خواهید شد.
بین اهالی سینمای ایران مشهور است که بخش عمدهای از سرمایه فیلم باید حین تولید و حتی پیش از تولید تامین شود چون وضعیت اکران نمیتواند تضمینی برای تامین هزینهها باشد.
نمونه دیگری از جذب سرمایه حین تولید فیلم، نقشفروشی در سینمای ایران است. سرمایهدارانی که به عشق بازیگر شدن، پولهای هنگفتی خرج میکنند و تهیهکنندگانی که برای تامین بخشی از هزینههایشان، عشقفیلمها را به کارگردان تحمیل میکنند.
وضعیت آشفته در سرمایهگذاری سینمایی و عدم شفافیت در اعلام سرمایهگذاران، باعث شده سیکل معیوبی در فرآیند تولید تا اکران در سینمای ایران شکل بگیرد.
نویسنده : معین احمدیان
[su_note]
حتما بخوانید »»
سبک زندگی بازیگران سینما و الگوهای غلط جامعه
سلمان خان به قلب داعش میزند، ما همچنان اشتباه میزنیم! [درباره فیلم تایگر زنده است]
[/su_note]
نمایش فیلمی کاملاً فمنیستی و ضد خانواده در جشنواره فیلم فجر که شعار آن جشن سینمای اخلاقمدار ایران است، باعث شد تا عرق سرد بر تن جشنوارهای باشد که متاسفانه به بهانه بزرگداشت ارزشهای انقلاب افتتاحیه چند صد میلیونی برگزار میشود و خود را نمادی از فرهنگ انقلاب اسلامی معرفی میکند!
فیلم سینمایی « عرق سرد » دومین ساخته سهیل بیرقی بعد از فیلم «من» سه شنبه شب در پردیس سینمایی ملت رونمایی شد؛
فیلمی که به رغم تکذیب سازندگانش، شباهت انکارناپذیری با یک داستان واقعی دارد، البته داستانی نه با رنگ و بوی فمنیستی و ضدخانوادهای که در « فیلم عرق سرد » شاهد آن هستیم. در این فیلم فیلمساز تلاش کرده است در قامت یک فمنیست ظاهر شود؛ فمنیستی مذکر!
یک داستان واقعی در فیلم عرق سرد
نیلوفر اردلان بازیکن و کاپیتان تیم ملی فوتسال بانوان ایران، زمانی که تیم ایران برای مسابقات قهرمانی آسیا به مالزی میرفت، از سوی همسرش مهدی توتونچی، ممنوعالخروج میشود.
توتونچی مجری شبکه ورزش است و علت عدم رضایت وی برای خروج همسرش، زندگی مشترکشان و رادان فرزند هفت سالهشان عنوان میشود که آن روزها باید به کلاس اول ابتدایی میرفت.
خانم اردلان، آن روزها اعتراضهای متعددی میکند، با برنامه «نود» مصاحبه میکند و در شبکههای مجازی کمپینهای حمایتی از وی به راه میافتد.
خبر در شبکههای ماهوارهای میپیچد و داستان پیچیده میشود. دو سال بعد فیلمی در جشنواره فجر رونمایی میشود که حتی در جزئیات داستان با اتفاقات زندگی شخصی نیلوفر اردلان مشابهت دارد، اما تفاوتهای زیادی نیز دارد.
منتقدان میگویند علت این تفاوتها این است که فیلمساز میخواهد فمنیستی به ماجرا نگاه کند و از آب گل آلود مشکلات ورزشکاران زن، معجونی بسازد؛ فیلمی که در لابی پردیس سینمایی ملت بر سر اینکه فیلم مهمی نیست و در نهایت به درد جشنوارههای درجه 2 خارجی میخورد، بحث میشد.
از اردلان تا اردستانی
در عرق سرد ، نام شخصیت اصلی داستان «افروزاردستانی» است که باران کوثری بازیگر نقش آن است. همسر افروز اردستانی نیز در اینجا شخصیتی به نام یاسر شاه حسینی است که از قضای روزگار مجری برنامه تلویزیونی است و از این نظر شباهت زیادی به مهدی توتونچی دارد.
یاسر شاه حسینی در تلویزیون برنامه پرمخاطب «یادش بخیر» را دارد و کاملاً ریاکار و متظاهر است. افروز و یاسر بیش از یک سال است که باهم زندگی نمیکنند و در این مدت افروز با همتیمیاش در یک آپارتمان جداگانه زندگی میکند.
افروز وکیلی دارد به نام «پانته آ آلداوود» که میخواهد با ایجاد کمپین و گفتوگو با شبکههای ماهوارهای از جمله صدای امریکا، فضاسازی کند تا مقدمات خروج افروز از کشور فراهم شود.
افروز و همتیمیاش به طور پنهانی با یک تیم اسپانیایی مذاکره کردهاند و قرار است حین مسابقات قهرمانی آسیا در مالزی با این تیم قرارداد ببندند و دیگر به ایران باز نگردند.
ممنوع الخروج شدن افروز آغاز ماجراها میشود و در این بین «مهرانه نوری» سرپرست تیم فوتسال بانوان، با بازی «سحر دولتشاهی» نیز که حجاب چادر دارد و تظاهر میکند به دینداری، تلاش میکند به جای اینکه گره کار افروز را باز کند، سنگهای متعددی را بر سر راه وی قرار دهد.
افروز تلاش میکند یک تنه با قوانین اسلامی مربوط به حدود اختیارات همسر بجنگد و کارگردان تلاش کرده است روند داستان را به گونهای پیش ببرد که بیننده هرچه بیشتر از سیستم و قوانینی که مانع رفتن افروز میشود، متنفر شود.
در حاشیه جشنواره شایعاتی درباره احتمال شکایت مهدی توتونچی از فیلم « عرق سرد » مطرح شده البته این مجری تلویزیون تصمیم درباره این کار را منوط به تماشای فیلم کرده است.
[su_note]
هم چنین بخوانید » سینمای ایران کثیفتر است یا هالیوود؟ اثبات فساد در سینمای ایران
[/su_note]
فمنیست بودن یا نبودن!
سهیل بیرقی در نشست رسانهای بعداز اکران فیلم، داشتن افکار فمنیستی را انکار نکرد. مهر تأکید بر پیروی از مکتب فکری فمنیستی، در حالی است که در سالهای اخیر تأکید شده بود وزارت ارشاد حسن روحانی اجازه حضور فیلمهای فمنیستی را نخواهد داد
و اکنون پارادوکس بزرگی به وجود آمده است که اگر « عرق سرد » فمنیستی است پس چطور به جشنواره راه یافته!
این را هم باید افزود که در فیلم اشارههایی مبنی بر رابطه میان افروز و همتیمیاش وجود دارد که قاعدتاً با توجه به ممیزیهای کارگران حتی اگر میخواسته نمیتوانسته موضوع را چندان باز کند اما بیرقی بدون اینکه مسئله را بیان کند در ابتدا و انتهای فیلم از چند ورزشکار زن میگوید که ممنوع الخروج شدهاند.
با یک جستوجوی ساده متوجه میشویم این بازیکنها به دلیل مسائل غیراخلاقی از تیم کنار گذاشته شدهاند.
سازندگان فیلم هیچ توجیهی درباره موضع ضدخانواده « عرق سرد » ارائه ندادهاند، قهرمان فیلم به شدت از زندگی مشترکش متنفر است و حتی حضورش در کنار همسرش را با نمایش عصبی مسواک زدن به تصویر میکشد.
نمایش شوهر پست فطرت و زن مظلوم که جزء جدانشدنی از فیلمهای فمنیستی است چه کمکی میتواند به زندگی خانوادههای ایرانی بکند که هر ساله آمار طلاق در آنها بالاتر از قبل میشود و خیلی از زوجهای جوان در همان سالهای ابتدایی زندگی ترجیح میدهند دیگر زیر یک سقف با هم زندگی نکنند.
[su_note]
هم چنین بخوانید »» سبک زندگی بازیگران سینما و الگوهای غلط جامعه
[/su_note]
تفکر ریاکارانه صدا و سیما در فیلم عرق سرد
کارگردان فیلم عرق سرد در بخش نشست خبری بعد از اکران فیلم، هدفش از نشان دادن یک مجری ظاهراً مذهبی را نمایش ریاکاری صداوسیما عنوان کرد. این عنوان البته با اعتراضهایی در سالن همراه بود.
بیرقی گفت: قطعاً میدانیم در تلویزیون انسانهای با آبرویی کار میکنند، خیلی وقتها برنامههای این تلویزیون شهر خلوت کن بوده و من تماشاگرش بودهام اما تفکر حاکم بر این سازمان ریاکارانه است.
همه چیز بوی تبلیغ میدهد
در مقایسه با فیلمهای شاخص فمنیستی در سینمای ایران، عرق سرد حداکثر یک فیلم درجه 2 است که نمیتواند ماندگاری زیادی در سینما داشته باشد. در عوض به جای توجه به ماندگاری، سازندگان این فیلم سراغ مسائل مالی رفتهاند تا اسپانسرهای متعدد خارجی و داخلی را به خدمت بگیرند.
از «نوری پیکچرز» شرکت ایرانی پخش فیلم گرفته تا «فیلمیران» و چند برند مالی تجاری دیگر لیست بلندی از اسپانسرهای این فیلم را تشکیل میدهند.
نویسنده : محمد صادق عابدینی
263 امین برنامه زنگ بیداری منتشر شد . پادکست اجتماعی-سیاسی زنگ بیداری از مجموعه برنامه های گروه صدای میقات است که به صورت هفتگی فقط بصورت اینترنتی و فایل صوتی منتشر می شود. رویکرد طنز و اجرای نمایش و بیان اخبار سیاسی بدون روتوش و بدون در نظر گرفتن جناح بندی های سیاسی از ویژگی های این برنامه رادیوی اینترنتی است.
شماره 263 پادکست زنگ بیداری آذر ماه سال۹۶ منتشر شد ؛ در ادامه فهرستی از عناوین این فایل صوتی نوشته شده است :
بمب خنده نمایشهای طنز کاری از گروه نمایش زنگ بیداری
از کوزه تراود هر آنچه در اوست
ماجرای سینمای مبتذل جمهوری اسلامی ایران!!!…
حکایت (چرا ما پیشرفت نمیکنیم) با اجرای آقای صفری
گلهای یاس ( فاتحان عملیات نصر 8) به یاد شیر مردان ایران زمین
نفس حق (غصهٔ فردایی که نیامده را مخور) سخنان پند آموز استاد بزرگ اخلاق آقا مجتبی تهرانی
حرف دل سخنی با امام زمان عج
زنگ بیداری 263 را آنلاین بشنوید »»
دریافت mp3 حجم 12 مگابایت
[su_note note_color=”#BBDEFB”]
درباره صدای میقات
گروه اینترنتی صدای میقات که از دهه ۸۰ فعالیت خود را آغاز کرده است از پیشتازان عرصه تولید محتوای وب فارسی است . سایت صدای میقات به آدرس sedayemighat.com در سال های گذشته بارها مورد حمله اینترنتی توسط گروه های ضد ایران قرار گرفته است .
تولیدات این گروه بیشتر در قالب پادکست و رادیوی اینترنتی است.اما این گروه تولیدات ویدیویی نیز داشته است . از مجموعه برنامه های معروف این گروه پادکست هفتگی “زنگ بیداری” را می توان نام برد . و از مجموعه داستان های صوتی معروف این گروه دو نمونه “روز آخر ” و “شهر مه گرفته” را می توان نام برد .
کانال گروه صدای میقات در سروش : http://splus.ir/sedayemighat
[/su_note]
[su_note note_color=”#BBDEFB”]
پادکست چیست ؟
چند سالی هست که دانلود و شنیدن فایلهای صوتی انتخابی در فضای اینترنت همه گیر شده است. این نوع فایلهای صوتی که به آنها اصطلاحا پادکست می گویند تنها به موسیقی و یا برنامه رادیویی محدود نمی شوند، بلکه در موضوعات مختلف و در قالب های گوناگون در فضای اینترنت عرضه می شوند.
کتاب های صوتی ، نمایشنامه های صوتی و حتی مقاله های رادیویی زیادی وجود دارند که علاقمندان می توانند آنها به صورت آنلاین شنیده و یا دانلود نموده تا در فرصت های مقتضی گوش دهند.
این روش ارائهٔ محتوا در سال ۲۰۰۴ محبوبیت و گسترش یافت؛ و گاه به آن رادیوی اینترنتی گفته میشود.
[/su_note]
قسمت قبل برنامه »» قیمت داروی پوکی استخوان از ۶۰ هزار به ۶۰۰ هزار تومان رسید،روحانی مچکریم [زنگ بیداری قسمت ۲۶۲ رایگان دانلود کنید]
گزارشی از جدیدترین فیلم دهنمکی
ماجرای دنبالهدار لوطیهای بامرام در «طیبخان»
اخبار تازه از جدیدترین فیلم آقای مسعود دهنمکی با نام «طیبخان» حاکی از ادامه جریان و ماجرایی است که این کارگردان در کارهای قبلی خود چون اخراجیهای 1 به آن پرداخته است.
سالهای سال است که فیلمها و سریالهای گوناگونی در حوزههایی چون انقلاب، دفاع مقدس، مشکلات و رخدادهای موجود در جامعه و مواردی از این دست ساخته میشوند و در هر یک از آنها، فیلمساز و کارگردان آن اثر طبق اندیشه و اعتقادی که دارد کار را پیش میبرد.
حال این طرز فکر و نگاهی که در هرکاری وجود دارد، بعضی اوقات موجب راه افتادن جریانی گاه مثبت و حتی منفی، نه تنها در دنیای هنر بلکه در اجتماع میشود و سر و صدا بهپا میکند.
در حوزه دفاع مقدس و فیلمهایی با مضمون انقلاب و بعضا مسائل فرهنگی، سیاسی و اجتماعی نیز مدتهاست که مجموعه کارهای مسعود دهنمکی فضایی مختص به خود دارد.
از «اخراجیها» تا «رسوایی»
این فضا از زمان تولید سینمایی اخراجیهای1 در سال 86 شکل گرفت و بعد از آن با ساخت اخراجیهای 2و 3 ادامه پیدا کرد. پس از آنها دهنمکی با نگاهی که باز هم در همان فضا جای میگیرد، سراغ ساخت رسوایی رفت و بعد هم به ترتیب «معراجیها» و «رسوایی 2» را تولید کرد.
سریال «دارا و ندار» نیز از دیگر کارهایی هستند که در آنها، این کارگردان در قالبی متفاوت از دیگر فیلمهایش و با همان طنازی همیشگیاش، به فقر موجود در جامعه پرداخته است.
کتاب 1400 صفحهای درباره یک شهید
مضاف بر این آثار، به تازگی خبر تولید فیلم جدید دهنمکی که گویی در راستای همان جریان به راه افتاده توسط اوست در رسانهها منتشر شده است؛ فیلمی که بر مبنای زندگی طیب حاج رضایی است.
البته پیش از نگارش این فیلم، اخبار حاکی از اتمام کتابی هستند که پس از دو سال پژوهش حول شهید طیب حاجرضایی براساس اسناد و مدارک و مصاحبه با دهها تن از پیشکسوتان انقلاب و دوستان و وابستگان طیب حاجرضایی توسط مسعود دهنمکی در دو جلد و در1400 صفحه به رشته تحریر درآمده. کتابی که احتمالاً توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر خواهد شد.
در این میان نگارش فیلم سینمایی «طیبخان» نیز براساس همین کتاب در حال انجام بوده و بهزودی نهایی خواهد شد و بعد از ارائه به سازمان سینمایی، در مرحله پیشتولید قرار میگیرد.
زندگی «طیبخان» روی پرده نقرهای
طبق شنیدهها به نقل از یک منبع آگاه، فیلمنامه سینمایی «طیبخان» این روزها مراحل پایانی نگارش را طی میکند و بعد از آن نوبت به پیشتولید کار میرسد. این سینمایی که برگرفته از کتاب مذکور است به مقطع 20 تا 52 سالگی شهید طیب حاجرضایی میپردازد.
سینمایی «طیبخان» بر اساس واقعیتهایی که پیرامون این شهید وجود دارد شکلگرفته است و بیش از آن که در آن تخیل و قصهپردازی وجود داشته باشد، رخدادهای واقعی به تصویر کشیده شدهاند.
برای تألیف این کتاب و فیلمنامه مذکور طی 5 سال گذشته با 10 ها تن از پیشکسوتان انقلاب، دوستان همبندی شهید حاج رضایی در مراحل مختلف حبس و برخی اعضای خانواده این شهید صحبت و در کل تلاش شده است تا هر چه سند درباره طیب حاجرضایی موجود است، جمعآوری شوند.
آقایان حبیباله عسگراولادی، اسدالله عسگراولادی، محسن رفیقدوست، محمد خوشجان، محمد استادمرتضی، اسدالله صفا، عبداله جاسبی، اسدالله بادامچیان، بیژن حاجرضایی، غلامعلی حدادعادل، محمد کلهر و… از این افرادند.
در این سینمایی در فضایی داستانی، علاوهبر شهید حاج رضایی به واقعه 15 خرداد نیز پرداخته میشود. طبق شنیدهها، در روزهای آتی اقدامات لازم برای کسب پروانه ساخت انجام شده و پیشتولید کار که حداقل 6ماه زمان میبرد، آغاز میشود.
تصویربرداری سکانسهای موجود در فیلم «طیبخان» قرار است در تهران صورت بگیرد و لوکیشن اصلی داستان نیز همین شهر خواهد بود.
این سینمایی جزو کارهای پربازیگر دهنمکی محسوب میشود و به نقل از منبع آگاه در برخی از سکانسها بیش از 100 هنرور حضور خواهند داشت.
[su_note]
در ادامه بخوانید »» شکست در انتخابات سیاسی، محصول غفلت از سایر انتخاباتها
[/su_note]
ادامه یک جریان
«طیبخان» ششمین فیلم بلند سینمایی مسعود دهنمکی است که طبق اخبار موجود میتوان آن را ادامه همان جریانی دانست که سالهاست توسط این کارگردان راهاندازی شده؛ چرا که داستان زندگی این شهید به ماجرایی که در اخراجیهای 1 اتفاق افتاد بیشباهت نیست.
حاج رضایی از باستانی کاران تهران در دوران پهلوی و از افرادی بود که در ادبیات محاورهای آن زمان به لات یا لوطی مشهور بودند. وی در سال ۱۳۳۲ از موافقان رژیم شاهنشاهی پهلوی در کودتای ۲۸ مرداد بود اما بعدها تغییر رویه داد و به انقلابیون پیوست. وی سرانجام در یازدهم آبان ماه ۱۳۴۲ در میدان تیر پادگان حشمتیه تهران اعدام و شهید شد و در قسمت شرقی حرم حضرت عبدالعظیم؟ع؟ به خاک سپرده شد.
در واقع «طیبخان» ادامه جریان لوطیهایی است که در جریان انقلاب و جنگ، خالصانه پا در راه دفاع از مردم و کشور گذاشتند، داستانی که کموبیش در کارهای قبلی دهنمکی به آن پرداخت شده بود.
نویسنده : فاطمه شهدوست (صبح نو 285)
برنامه زنگ بیداری 225 از تولیدات سایت صدای میقات روز 5 بهمن ۹۵ منتشر شد . این برنامه در بخش های مختلف به بررسی مسائل فرهنگی سیاسی روز ایران می پردازد . در ادامه فهرستی از برنامه های این قسمت زنگ بیداری را می خوانیم :
–((ایستاده در آتش)) به یاد شیر مردان آتش نشان, روسیاهی ماند بر چهرهٔ کاسبان انتخابات
*گیربازار ( سینمای ایران کثیفتر است یا هالیوود؟) اثبات فساد و وطن فروشی در سینمای جمهوری اسلامی ایران…با اجرای مسعود عباسی
*گلهای یاس (شیر سامرا) به یاد شهید مدافع حرم طلبه محمد هادی ذوالفقاری
–((آنها که رشد اقتصادی ما را نمیبینند عینک بزنند)) بانمک بازیهای یک رئیس جمهور در اوج مشکلات اقتصادی مردم!!!
*حرف دل با امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
دانلود برنامه زنگ بیداری 225
دانلود فایل mp3 .(حجم 23 مگابایت) | دانلود از لینک مسقیم | دانلود از لینک کمکی
…
درباره صدای میقات :
مهمترین هدف رادیو صدای میقات ارتقا و رشد اخلاق دینی و انقلابی در میان فرزندان نسل سوم انقلاب هست
و هدف اصلی دشمنان اسلام از بین بردن همین اخلاق است ، که اگر اخلاق را ریشه کن کنند ، مراحل بعدی تخریب را خیلی سریعتر تمام می کنند
ان شا الله با صدای میقات و صداهای دیگری که در آینده به این راه خواهند پیوست ، هیچگاه به هدف شومشان نخواهند رسید
منبع صوت : سایت صدای میقات
ابوالقاسم طالبی پس از ساخت فیلم جنجالی “قلاده های طلا” که روایتی از فتنه ۸۸ بود در اوایل سال ۹۲ کلید ساخت فیلمی با عنوان “یتیم خانه ایران” را زد. فیلمی که روایت گر اشغالگری انگلیس ها در ایران در بین سال های ۱۲۹۵ تا ۱۲۹۷ بود.
موضوع اصلی فیلم یتیم خانه ایران چیست؟
انگلیس به عنوان یکی از استعمارگران قرن بیستم، در جنگ جهانی اول، با وجود اعلام بی طرفی ایران، وارد ایران می شود. به دنبال اشغالگری انگلیس، قحطی بسیار بزرگی ایران را در بر گرفت. به طوری که به خاطر نقشآفرینی مستقیم اشغالگران انگلیسی، بیش از ۹ میلیون نفر از مردم ایران (از جمعیت ۱۸ میلیون نفری کشور) در اثر بیماری و گرسنگی درگذشتند، به طوری که از این اتفاق به عنوان یکی از بزرگترین هولوکاستهای تاریخ یاد میشود.
“ژنرال دنسترویل”، فرمانده نیروهای انگلیسی در شمال و غرب ایران در خاطرات خود از قحطی آن روزگار ایران چنین می نویسد: «هر کس که قدمی در شهر میزد با آزاردهندهترین مناظر روبرو میشد. کسی نمیتواند این صحنهها را تاب بیاورد. مردم میمیرند و کسی نیست که کمکی کند. گاه جسد آدمها آن قدر کنار جادهها، بیآنکه کسی نگاهی به آنها بیندازد، میماند، تا آنکه از بیم لطمه به دیگران، دیگر چارهای جز دفن آنها نباشد.»
ابوالقاسم طالبی درباره زمینه داستانی اثرش نظر جالبی دارد. وی می گوید: «این فیلم قصه مردم است. مردم کوچه و بازار. نه از شاه خبری در آن هست و نه دربار. قهرمانان فیلم، مردمی هستند که در آن زمان نان را با خاک اره می خوردند.»
چرا در تاریخ چیزی درباره قحطی سال های ۱۲۹۵-۱۲۹۷ نیست؟
به دلیل سیطره جریانهای غربگرا بر تاریخنگاری در ایران، این بخش از تاریخ معاصر اغلب به عمد توسط شبه روشنفکران و غربزدهها که بیشتر تحت هدایت اتاق های فکر انگلیس بود، سانسور میشد.
به نظر می رسد همانند فجایع جنگ جهانی اول در ایران، که مملو از ظلم و ستم گری کشورهایی همچون انگلستان است، کم نباشد ولی به دلیل، عدم تعهد و در واقع وابستگی اغلب تاریخ نویسان به غرب، تحریف های عمده ای صورت گرفته است.
[su_note]
حتما بخوانید » غربگرایان داخلی با تبلیغ دوقطبیهای کاذب به دنبال تاراج استقلال کشور هستند
[/su_note]
جعفر دهقان بازیگر فیلم یتیم خانه ایران در خصوص این فیلم با ابراز تاسف از اینکه تا به حال در کارها و فیلم های تاریخی به این موضوع و این برهه از زمان در ایران نپرداخته ایم، می گوید: به نوعی فراموش کرده بودیم که روزی در ایران قحطی وجود داشته و چه بلاهایی در اثر آن قحطی بر سر مردم آمده است؛ این گوشه از تاریخ جامانده بود که آقای طالبی، با مطالعه و تحقیقاتی که پیرامون این برهه از تاریخ کشور انجام داد، آن را به زیبایی به تصویر کشیده است.
منتقدان سینما درباره ” فیلم یتیم خانه ایران ” چه می گویند؟
اگرچه این فیلم برای اکران با ممانعت های زیادی روبرو شد ولی بالاخره با حمایت جریان انقلابی توانست روی پرده سینماهای ایران برود.در این میان منتقدین و صاحب نظران سینما درباره این فیلم نظرات مختلفی را بیان نمودند که در ذیل به آن اشاره می کنیم:
*کیوان امجدیان در نشست نقد فیلم یتیم خانه ایران در جشنواره مقاومت می گوید: «این فیلم یک قصه سرراست دارد که خیلی خوب شروع میشود که تلاش میکند به صورت کلاسیک روایتی را از دوره تاریخی خاص که منابع کمی در ارتباط با آن وجود دارد، روایت کند.»
[su_note]
حتما بخوانید » یتیم خانه ایران فرافیلم است ؛قابل مقایسه با فیلمهای دیگر نیست
[/su_note]
* جواد افشار کارگردان سریال کیمیا در مورد این فیلم می گوید: «قطعا جای این فیلم در سینمای ایران خالی بود لذا باید به کارگردان این فیلم خسته نباشید بگوییم. فیلم حرف خود را میزند چرا که بخش استثمار، تهاجم و وحشی گری دو دشمن همیشگی ایران و کسانی که در اطراف این سرزمین همواره به این مملکت دندان تیز کردند، به خوبی نشان داده شده است»
* سعید مستغاثی رئیساسبق انجمن نویسندگان و منتقدان سینمایی در این باره می گوید:« طالبی سعی کرده بر بستری تاریخی، قصهای را به روانی تعریف کند تا از خلالش، واقعیات ناگفته تاریخ بیشتر بر مخاطب تاثیر بگذارد و در این مسیر تقریبا میتوان گفت که موفق بوده است.»
فیلم یتیم خانه ایران ؛ تصویر گری هلوکاست مظلوم و ناشناخته ایرانی
دکتر روحالامین سعیدی درباره فیلم یتیم خانه ایران می نویسد « مقایسه این هولوکاست ناشناخته و مظلوم ایرانی –نسل کشی ۹ میلیون ایرانی در بین سالهای ۱۲۹۵ تا ۱۲۹۷- با هولوکاست مشهور و جهانی شده صهیونیستها میتواند بسیار درخور توجه باشد زیرا آشکارا نشان میدهد که چگونه پیوند سیاست و قدرت با تاریخنگاری و تبلیغات و هنر میتواند از رهگذر جعل و دروغپردازی و بزرگنمایی، افسانه اغراقآمیز قتلعام ۶ میلیون یهودی توسط نازیهای آلمان در همان دوران جنگهای جهانی را به واقعیتی خدشهناپذیر و غیرقابل انکار در ذهن همه جهانیان و سند مظلومنمایی یک ملت مصنوعی برای اشغال سرزمین فلسطین به تلافی آن هولوکاست ادعایی بدل کند.»
همانگونه که بسیاری از تحلیلگران و منتقدین درباره فیلم یتیم خانه ایران می گویند و می نویسند، این فیلم با وجود برخی ضعف های فیلمسازی که می تواند در هر اثر هنری باشد، توانسته رسالت بسیار سنگینی را در ارائه تصویری شفاف و بی پرده از جنایت عظیم و فجیع انگلیسی ها در ایران به نمایش بگذرد. به نظر می رسد، تماشای این فیلم می تواند تاثیر بسزایی در آشنایی با واقعیت های تاریخ کشورمان داشته باشد.