حجتالاسلام شهاب مرادی سخنران و کارشناس امور دینی، در واکنش به صحبتهای دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا درباره خلیج فارس و تروریست خواندن کشور ایران ، در قالب یک فایل صوتی که در کانال استاد شهاب مرادی @moradishahab منتشر شد درباره این مسئله صحبت کردند.
این فایل صوتی 22 مهر 96 کمی بعد از فحاشی ترامپ به مردم ایران منتشر شد .در ادامه مطلب فایل صوتی استاد قرار دارد و در ادامه آن بخشی کوچک از سخنان استاد را در قالب متن میخوانیم »»
استاد شهاب مرادی : (متن نوشته شده نیمی از فایل صوتی) »»
من این ناراحتی را ناراحتی شخص رئیس جمهور آمریکا نمیدانم؛ این ناراحتی دولت آمریکاست نه رئیسجمهور آن. احساس عصبانیت آمریکا نسبت به ایران همیشه بوده و خواهد بود؛ مگر اینکه تغییر و تحولی جدی در ترامپ اتفاق بیوفتد. وگرنه این خشم و ناراحتی نظام آمریکاست نه ناراحتی شخص ترامپ.
شاید بپرسید چرا آمریکا از دست ما عصبانی و ناراحت است؟ اینها سالهاست به دنبال ایجاد نظم و نظام نوین در منطقه هستند. میخواهند نقشهها را عوض کنند و کشورها را تغییر بدهند. آخرین پروژه و هدفشان ایجاد داعش و حکومت به اصطلاح اسلامی عراق و شام بود که برای بزرگ کردن آن هزینه و دلارهای بسیاری را خرج کردهاند.
این اتهامی به آمریکا نیست؛ بلکه سخنانی است که در مبارزات انتخاباتی آمریکا بیان شده است. ترامپ گفت که خانم کلینتون و دولت آمریکا داعش را ایجاد کرده اند. در واقع داعش یعنی کارخانه تولید انبوه ترور و خشونت. بعد ترامپ با وقاحت تمام ایران را تروریست خطاب میکند!
اما اگر دقت کنید، اهداف آنها برای ایجاد داعش با تمام هزینههای بالا و آبرویی که صرف کردند، به نتیجه نرسید و ایران پیروز مطلق میدان است. این پیروزی آنها را خیلی عصبانی کرده و این احساس شکست برای عصبانیت آمریکا کافی است.
با یک رصد دقیق مشاهده میکنیم که روز به روز جایگاه عربستان و اسرائیل در منطقه منفورتر میشود و در مقابل آن، آرام آرام ایران در بین مردم منطقه -با هر دین و مذهبی- به عنوان یک ناجی، قدرتمند و محبوبتر میشود. این خشم و سرخوردگی آمریکا، اسرائیل و عربستان را به همراه دارد و ترامپ به عنوان سخنگوی همین خشم و نفرت است.
بهتر است کمی هم از نظر روانشناختی به مسئله ترامپ نگاه کنیم او مثل کودکی است که نسبت به خشم و سرخوردگی خود یک واکنش هیجانی نشان میدهد؛ او میخواهد با تروریست خواندن ایران و همچنین به کاربردن واژه جعلی برای خلیج فارس عزیز، مردم ما را عصبانی کند.
میداند که مردم ما نسبت به خلیج فارس و تمام زوایای ایران غیرت دارند. میداند مردم ما هم سردار سلیمانی و هم ظریف را دوست دارند. او میخواهد مردم ایران را عصبی کند و تفرقه بیفکند، وگرنه خود ترامپ هم اذعان دارد این واژهای که برای خلیج فارس درست کردهاند، جعلی است اما مانند یک بچه میخواهد لَج مردم ایران را در بیاورد.
همه ما بارها تجربه کردیم که آمریکا اولین مشکلش با مردم ایران است نه دولت و یا نظام. اگر در کارنامه ترامپ نگاه کنیم، خواهیم دید که مشکل اساسی او با مردم ایران چه انقلابی و چه پناهنده آمریکاست.
احساس میکنم صحبتهای ترامپ وحدت بین مردم را بیشتر میکند. ما باید مراقب این همبستگی و وحدت خود باشیم. خدای ناکرده دوست را جای دشمن سرزنش نکنیم. گوش به فرمان رهبرمان باشیم و نگاهمان به اشاره ایشان باشد و به گفته امام خمینی (ره) تمام فریادمان را بر سر آمریکا بزنیم.
ما باید قدر خون شهدا را بدانیم؛ چرا که این خونها باعث شده دشمنان جرأت تهدید ایران را نداشته باشند. اینکه امروز رئیس جمهور آمریکا فقط میتواند عین یک بچه بد دهانی کند، به برکت خون شهداست.
متن که در ادامه میخوانید از میان یادداشت های کانال شخصی حجت الاسلام حسن مرادی @hasanemoradi در تلگرام انتخاب شده است . این یادداشت که سال قبل (95) منتشر شد بخش از از تجربیات ایشان از حضور در پیاده روی اربعین حسینی است »»
[/su_note]
تجربیات پیاده روی اربعین 95
روز سه شنبه 25 آبان ساعت 11:30 از تهران، میدان جهاد به همراه آقای تورانلو به سمت مرز چذابه حرکت کردیم.
ساعت 21:30 مرز چذابه بودیم و در ورودی پارکینگ چند کیلومتر ترافیک بود، و حدود دو ساعت در آن جا در ترافیک بودیم
ساعت 2:30 تشریفات عبور از مرز تمام شد و ترمینال مسافری عراق بودیم
مینی بوس نفری 40 هزار تومان و تاکسی ون نفری 60 هزار تومان کرایه تا نجف می گرفت
رانندگان عراقی با هم هماهنگ هستند و همه یک کرایه را می گویند، لذا زیاد نباید دنبال ماشین ارزان تر گشت.
ساعت 3 از مرز با یک ماشین ون به ظرفیت 11 نفر به سمت نجف حرکت کردیم و ساعت 10:30 نجف از ماشین پیاده شدیم
در پایین حرم صافی صفا یک موکب خوبی بود که خلوت بود و ما برای استراحت به آن جا رفتیم.
ساعت 15 روز چهارشنبه 26 آبان از نجف به سمت کربلا پیاده روی را آغاز کردیم.
شروع حرکت را از راهی که از داخل وادی السلام می گذرد انتخاب کردیم و تا ساعت 17 پیاده روی کردیم و بعد به اصرار یکی از اهالی حاشیه نجف به موکب آن ها رفتیم و استراحت کردیم.این که در روز اول و در آغاز حرکت فقط دو ساعت پیاده روی کردیم خیلی خوب بود چون باعث شد که بدن ما نسبت به پیاده روی اربعین آمادگی پیدا نماید.
صبح بعد ازنماز صبح و صبحانه حدود ساعت 6 به وقت عراق به سمت کربلا حرکت و تا تیر(عمود) 413 حرکت کردیم و ساعت 15 در تیر 413 به یکی از موکب ها برای استراحت رفتیم. روز بعد ساعت 4 بامداد بیدار شدیم و ساعت 4:30 به سمت کربلا حرکت و تا تیر 1030 رفتیم. روز سوم بعداز نماز صبح ساعت 5:30 حرکت و تا تیر 1420 یعنی نزدیک حرم رفتیم. ما نماز ظهر تیر 1300 یعنی داخل شهر کربلا بودیم.
باید ساعت 15 برای استراحت به داخل موکب ها رفت و الا به خاطر حجم جمعیت موکب ها پر می شود و محل استراحت به خصوص برای تعداد بالا به سختی هماهنگ می شود
با توجه به تجربیات سال قبل یک و نیم کیلو برگه زردآلو از ایران آوردیم و روزی حدود 50 گرم هر نفر قیصی می خوردیم که باعث شد که دل درد و یبوست نگیریم
بهترین وسیله برای پیاده روی دمپائی طبی است، کتونی هر مقدار هم مناسب باشد باعث تاول زدن پا می شود
باید در آوردن وسائل به حداقل ها اکتفا کرد، چون بار هر چه قدر هم کم باشد باعث خستگی می شود
وسائل لازم برای سفر: مهر، قبله نما، تسبیح،یک دست لباس شخصی، قرص و دواء های ضروری شخص، پماد پیروکسیکام برای درد های موضعی، پماد کالاندولا برای جلوگیری و درمان عرق سوز شدن، دفترچه یادداشت برای خاطرات و…
در کربلا مقابل کنسولگری ایران به یکی از کوچه ها رفتیم و یک موکب جهت اسکان هماهنگ کردیم، موکب ها جنب خیابان اصلی شلوغ است اما موکب ها داخل کوچه ها جا برای اسکان دارد
حتی الامکان برای اسکان در مسیر و کربلا و نجف به موکب هایی که درون حسینه ها می باشد برویم بهتر است چون موکب هایی که با چادر برپا شده است شب ها سرد می شود
یک شنبه 30 آبان بعد از نماز صبح از کربلا به سمت کاظمین و سامرا حرکت کردیم، گاراژی که ماشین های کاظمین و سامرا در آن است در خیابان باب بغداد پشت حرم حضرت عباس علیه السلام قرار دارد. و برای رسیدن به گاراژ حدود ساعت 6 حرکت کردیم و ساعت 9 به گاراژ رسیدیم. حدود 15 کیلومتر پیاده روی بود. امکان رفتن با ماشین هم نیست چون راه ها بسته است.
آن جا یک مینی بوس نفری صد هزار تومان می گرفت و به سید محمد(برادر امام هادی و نزدیک سامرا) و سامرا می برد و از سامرا به کاظمین می برد و پیاده می کرد. ساعت 9 حرکت کردیم، ساعت 13:30به شهر بلد و حرم سید محمد رسیدیم، ساعت 15 از آن جا به سمت سامرا حرکت کردیم، ساعت 16:15 سامرا بودیم. ساعت 19:30 از سامرا به سمت کاظمین حرکت کردیم و ساعت 10 کاظمین بودیم.
هر هزار دینار عراقی معادل سه هزار تومان ما می باشد. پولی که همراه برده می شود باید نصف ایرانی و نصف عراقی باشد ، چون در بعضی از جاها صرفه با پول ایرانی است و در بعضی از جاها صرفه با پول عراقی است، مثلا همین مینی بوس سامرا به پول عراقی 30هزار دینار می گرفت که می شد 90 هزار تومان و ده هزار تومان کمتر از قیمتی بود که با پول ایرانی باید پرداخت می شد.
وقتی که از کربلا به بغداد می رفتیم، مسیر پیاده روی بغداد به کربلا را دیدیم که بسیار زیبا و از بین نخلستان ها و همچنین نسبت به مسیر نجف به کربلا بسیار خلوت بود و تصمیم گرفتیم سال دیگر از این مسیر به کربلا ان شاالله مشرف شویم، البته کاظمین تا کربلا 120کیلومتر است ولی نجف تا کربلا 80 کیلومتر و لذا اگر مسیر بغداد را بخواهیم برویم تا شهر اسکندریه با ماشین می آییم و از آن جا تا کربلا پیاده که تقریبا مثل مسیر نجف تا کربلا می شود.و شاید تاثیر تبلیغی آن به خاطر حضور کم ایرانیان بیشتر باشد.
ما یک شنبه شب بعد از زیارت کاظمین به طرف مهران حرکت کردیم، سه ساعت از کاظمین تا مهران در راه بودیم، نیم ساعت قبل از اذان صبح به مهران رسیدیم و عبور ما از مرز حدود نیم ساعت با پیاده روی هایش طول کشید، از آن جا با اتوبوس های واحد به ترمینال آماده شده برای اتوبوس ها رفتیم و با یک اتوبوس وی آی پی به مبلغ هشتاد هزار تومان به طرف تهران حرکت کردیم
کل هزینه سفر ما به این شرح شد:چذابه تا نجف:60هزارتومان، کربلاتاسامرا و کاظمین:100هزارتومان،کاظمین تا مهران 50هزارتومان، مهران تا تهران 80هزار تومان به علاوه 181هزارتومان پول بیمه و ویزا جمعا شد471هزار تومان
یکی از دوستان به من چند تا عطر و صلوات شمار داد که من آن ها را به موکب دارها هدیه می دادم،خیلی خوشحال می شدند، برای سال بعد حتما چند هدیه مختصر باخود می برم
متنی که در ادامه میخوانید تجربیات حجت الاسلام علوی از حضورشان در پیاده روی اربعین حسینی (علیه السلام) است »»
[/su_note]
سال گذشته پیاده روی رو از بغداد آن هم داخل شهر شروع کردیم از همان اول کار من شروع کردم پخش کردن هدایایی که باخودم از ایران اورده بودم اغلب اونها رو به صاحبان موکبها و صاحبخونه هایی که شبها اونجا میموندیم دادم
اما هدایا
۱-تعداد ۱۰ عدد تسبیح ۵۰۰تومانی از مغازه درب۱ گرفتم و به ضریح حصرت فاطمه معصومه سلام الله علیها متبرک کردم خیلی عراقی ها از این هدیه خوشحال شدند یکی از موکب دارها وقتی شب رسیدیم موکبشون خیلی استقبال گرمی از ما کرد و بعد از شام یه نفر مامور کرد ما رو ببره خونشون شب اونجا بمونیم وقتی داشتیم میرفتیم من تسبیح بهش دادم و گفتم این تسبیح متبرک به ضریح حضرت معصومه سلام الله علیهاست تا تسبیح گرفت شروع کرد باذصدای بلند گریه کردن
۲-چند عدد جاکلیدی زیبا که یکطرف عکس رهبر و طرف دیگه حاج قاسم البته یکیشون آویزون کردم به کوله پشتیم و با وجود کوچیک بودنش جلب توجه میکرد تو مسیر که حرکت میکردیم دوتا خانم جوان پشت سرم باهم صحبت میکردن یکی شون به دوستش گفت این آقا ایرانیه بعد گفت این عکس قاسم سلیمانیه چرا ازش درخواست(از من) نمیکنی جاکلیدی رو به ما بده اون لحظه دوست داشتم دوتا از این جاکلیدیها رو از کوله در بیارم و بهشون بدم ولی
من جوون بودم و اونا هم دوتا خانم جوون نمشد عرف نبود ٬ البته سعی کردم وقتی به موکبهای بچه های کتائب حزب الله و عصائب جاکلیدی هارو به اونا بدم همین هم شد
امسال تصمیم دارم ان شاء الله متبرکات بیشتری با خودم ببرم
[su_note note_color=”#42A5F5″]
متنی که در ادامه میخوانید تجربیات حجت الاسلام کعبی از حضورشان در پیاده روی اربعین حسینی (علیه السلام) است »»
[/su_note]
سال گذشته در مسیر پیاده روی اربعین بعضی رفتارهای ناراحت کنندهای از بعضی زائرین ایرانی میدیدم.
خادم موکبی را دیدم که برای دعوت از زائرهای ایرانی برای غذا میگفت بجای غذاهای کثیف عربی بیایید قرمه سبزی خوشمزهٔ ایرانی بخورید.
یا موکبی دیدم که با بنر بزرگی اعلام کرده بود این موکب مخصوص زائران ایرانی است و…
چند نفر هم محل نزدیک ترین موکب ایرانیها را میپرسیدند و از همسفره شدن با عربها پرهیز میکردند.
یکی از برکتهای زیارت اربعین هرچه کمرنگتر شدن رنگها و نژادها در دریای عظیم عشق اهل بیت است.
شنیدم سید حسن نصرالله امسال به زائران لبنانی توصیه کرده از حمل پرچم حزب الله و هر شعار علامت متمایز کننده ای پرهیز کنند و خودشان را بخشی از این جریان عظیم عقیدتی عاطفی جهادی فرهنگی ببینند.
بررسی وقایع شهریور 1359 در گفتوگو با یکی از رزمندگان حاضر در نواحی مرزی
جنگ ماقبل جنگ!
فرض کنیم به شهریور سال 59 برگردیم و با چنین اخباری روبهرو شویم: «نیروی هوایی عراق به آسمان آبادان تجاوز کرد، نیروی دریایی عراق به اروندرود و منطقه دریایی پاسگاه خورمال تجاوز کرد، نیروی هوایی عراق به آسمان خرمشهر تجاوز کرد، عراق به ارتشش دستور آمادهباش داد، هنری کیسینجر اعلام کرد جنگ بین عراق و ایران قریبالوقوع است، سه هواپیمای عراقی به آسمان مهران تجاوز کردند…»
واکنش ما به آنها چه خواهد بود؟ مشخص است که واقعهای بزرگ در پیش است. عراق مرتب حریم هوایی، دریایی و زمینی ما را نادیده میگیرد، ارتشش را آماده رزم در مرزها مستقر میکند، تحلیلگران غربی نزدیکی جنگ را پیشبینی میکنند، یگانهای مرزی به مراکز رسمی اعلام خطر میکنند، مردم در مرزها هراسان هستند و… یحتمل جنگی در پیش است.
در شهریور 59 همه صاحبنظران مطمئن بودند که جنگ آغاز خواهد شد. همه به جز آن عده از سیاسیونی که به تعبیر مقام معظم رهبری «نشان دادند لیاقت اداره کشور را ندارند». این عده از سیاستمداران آنقدر در برابر تجاوزهای مکرر عراق مماشات کردند تا اینکه تجاوز رسمی عراق در 31 شهریور 59 به یک «حمله غافلگیرانه» تعبیر شد.
وگرنه برای بچههای خرمشهر که از 20 شهریور رسماً با عراق بر سر اشغال پاسگاه مؤمنی درگیر بودند، آنچه در 31 شهریور اتفاق افتاد دنباله تجاوزهایی بود که از قبل آغاز شده بود.
جنگ یا درگیری طایفهای
سیدمسعود ارجعی از رزمندگان خرمشهری که مادر، خواهر و دو برادرش از شهدای دفاع مقدس هستند در این خصوص میگوید: «ما مرزنشینها آغاز جنگ را از روی تقویم مشخص نمیکنیم. ما جنگ را با پوست و گوشتمان از نزدیک احساس کردیم. از همان زمانی که با تحریک دشمنان جنگ عرب و عجم در خوزستان و خرمشهر به راه افتاد، جنگ برای ما آغاز شده بود. ما خرمشهریها دو بار سوم خرداد را تجربه کردهایم، یکی در سال 58 و فتنهای که به اسم جنگ عرب و عجم رخ داد، دیگری در سال 61 که خرمشهر آزاد شد.»
اشاره ارجعی به فتنه خلق عرب است که از خردادماه 58 به اوج خود رسیده بود. مجموعهای از ناآرامیها که تا زمان آغاز رسمی جنگ به اشکال مختلف ادامه داشت. اما اگر خلق عرب را عاملی در دست رژیم عراق بدانیم، حتی خود بعثیها نیز قبل از آغاز رسمی جنگ به مناطق مرزی کشورمان تجاوز کرده بودند.
سیدمسعود ارجعی در این خصوص میگوید: «عراق مدتها قبل از آغاز رسمی جنگ، حریم مرزی ما را مورد تجاوز قرار داده بود. یادم میآید شهید جهانآرا گزارش این تجاوزها را به مراکز رسمی اعلام میکرد اما در کمال تعجب میگفتند این حوادث مربوط به درگیریهای طایفهای است و ربطی به سپاه ندارد!
نهایتاً هم که عراق در 20 شهریور 59 یعنی 10 یا 11 روز قبل از آغاز رسمی جنگ، پاسگاه مؤمنی در شلمچه را اشغال کرد. اینجا بود که بچههای خرمشهری تصمیم گرفتند به پاسگاه حمله کنند و با به اسارت درآوردن تعدادی از نظامیهای عراقی، به مسئولان ثابت کنند که عراق به خاک ما تجاوز کرده است.
شهیدان موسی بختور، حیدر حیدری و اقبالپور به همین منظور اعلام آمادگی کردند. حیدر بمبساز خوبی بود و از زمان انقلاب با سهراهی بمب تهیه میکرد. این سه نفر در همین درگیریهای مرزی به شهادت رسیدند، اما حتی ریخته شدن خونشان نیز باعث نشد مسئولان به شروع جنگ اذعان کنند تا اینکه فرودگاه مهرآباد تهران و چند فرودگاه دیگر بمباران شدند و دیگر جای شک و شبههای برای شروع جنگ باقی نماند.»
از خانلیلی تا شلمچه
از 20 شهریور تقریباً جنگ در جنوبیترین نقاط مرزی خوزستان آغاز شده بود. چند روز قبل از آن نیز یعنی در 16 شهریورماه پاسگاه خانلیلی در استان کرمانشاه (مرزهای غربی) به تصرف دشمن درآمد و در همین روز نیروهای هوایی و زمینی عراق به نخستین حملات علنی خود به پاسگاههای ایلام، قصرشیرین، خسروآباد، نفتشهر و سومار مبادرت کردند و به این ترتیب حداقل سه استان کشورمان از نیمه شهریور 59 رسماً درگیر جنگی شدند که هنوز به شکل رسمی آغاز نشده بود!
ارجعی میگوید: «ما شهید داده بودیم اما کسی جنگ را باور نداشت. نمیدانم باید چه اتفاقی میافتاد تا قبول میکردند که جنگ آغاز شده است. در خیلی از نقاط مرزی نیز شاهد چنین اتفاقهایی بودیم اما گویا فقط باید تهران بمباران میشد تا آغاز جنگ را باور میکردند.»
صرفنظر از زد و خوردهای مرزی که اواسط شهریور به شکل علنی رخ داد، در تقویم جنگ به موارد عجیبی نیز برخورد میکنیم. یک نمونه مربوط به حمله نیروی دریایی عراق به بندر خرمشهر در سوم شهریور 59 و به غارت بردن 43 فروند ناوچه گارد ساحلی متعلق به شرکت اروندان میشود.
موردی که ارجعی آن را قبول ندارد و میگوید: «کار شرکت اروندان اصلاً ساخت ناوچه نبود. در کل منطقه مرزی نیز تنها دو ناوچه مستقر بودند که تقریباً یک گروهان تکاور نیروی دریایی در آنها مستقر بودند. به غارت بردن 43 فروند ناوچه به نظر من درست نیست، احتمالاً این تعداد قایقهای غیرنظامی بودند که توسط عراق به غارت برده شدند.»
تاریخی که تغییر میکرد
تجاوز دشمن کاملاً آشکار بود. آنها از تابستان 59 و خصوصاً از شهریورماه این سال، به شکل علنی و با برنامهریزی دقیقی اقدام به تضعیف بنیه نظامی کشورمان میکردند. پاسگاهها را اشغال کرده یا میکوبیدند، امکانات دولتی و خصوصی عمده را به سرقت میبردند، گشتهای هوایی و زمینی خود را به طور منظم انجام میدادند .
حتی واحدهای نظامیشان را مقابل چشم نظامیهای ما در مرزها مستقر میکردند اما در این سو با وجود گزارشهای پی در پی سپاهیها و ارتشیها، واکنشی از طرف شورای عالی دفاع که بنیصدر ریاست آن را برعهده داشت، انجام نمیگرفت. شاید اگر شهریورماه و اخبار پی در پی ناگوارش را زودتر درمییافتیم، تاریخ جنگ به گونه دیگری رقم خورده بود.
متاسفانه شبکههای انفرادی جای شبکههای اجتماعی را گرفته است
شبکههای انفرادی جای شبکههای اجتماعی را گرفته است همیشه و همهجا و در تمام مقالات اجتماعی، از هجوم تکنولوژی و پیشرفتهای هر روزه آن که روی زندگی امروزی سایه انداخته است، داد سخن میدهند و از آن به عنوان یکی از معضلات زندگی امروزی نام میبرند.
شبکههای اجتماعی و حضور پررنگ آن در زندگی امروزی را از جمله دلایل تغییر سبک زندگی ایرانی،اسلامی میدانند و تنهایی انسان امروزی را به گردن این فناوری میاندازند. برخی معتقدند شبکههای اجتماعی برخلاف نامشان، انسان را از داشتن روابط انسانی صحیح و فرحبخش دور کردهاند و او را هر روز تنهاتر از قبل میکنند و در واقع به آنها باید گفت شبکههای انفرادی.
شاید این عقیده بیراه هم نباشد وقتی با استفاده افراطگونه از این شبکهها، مهمانیها و دورهمیهای گرم فامیلی گذشته به محافل سرد و بیروح امروزی تبدیل میشود باید هم این سردی روابط را به گردن این فناوری نوپا انداخت و به آن دورهمیها باید گفت شبکههای اجتماعی و این سر در موبایل بودنها را باید گفت شبکههای انفرادی.
در واقع ما ایرانیها مردمانی هستیم که وقتی چیز جدیدی کشف میکنیم در استفاده از آن دچار هول و دستپاچگی میشویم. تمام وقت و زندگی خود را وسط میگذاریم و خود را با این کشف جدید خفه میکنیم. شبکههای اجتماعی از همان کشفهای ایرانیهاست که در ابتدای حضورش در جامعه، به دلیل هول شدن افراد از این فناوری نوین که به راحتی میتوانستند با دوستان خود در هر کجای دنیا ارتباط برقرار کنند دچار جوزدگی شدند.
اکنون بعد از گذشت چندین سال از ورود شبکههای اجتماعی به زندگی ایرانی، شاید درست نباشد درباره خوب یا بد بودن این فناوری نظر کلی بدهیم که این فناوری مطلقاً خوب یا بد است. همانقدر که برخی معتقدند این شبکهها افراد را منزوی و تنهاتر کرده است میتوان گفت چرخیدن در این شبکهها و حال و احوال با دوستهای دیده و نادیده میتواند منجر به احساس بهتر و نشاط بیشتر فرد هم شود.
واقعیت این است که شبکههای اجتماعی و تأثیرات آن بر سبک زندگی افراد بستگی به طرز استفاده افراد، ویژگیهای شخصیتی و شرایط زندگی آنها در این زمینه دارد. اما برای اینکه بتوانیم از این شبکههای اجتماعی لذت کافی ببریم بهتر است چند نکته را در نظر بگیریم. نکته اول اینکه اسیر و معتاد این شبکهها نشویم که ما را از کار و زندگی میاندازد.
در این زمینه میتوانیم دست به گزینش آدمها بزنیم و دوستان و آشنایانی را که کمتر میبینیم در فضای مجازی پیدا کنیم و با هم در ارتباط باشیم و از این ارتباط و دوستی لذت ببریم. حد و حدود خود را بشناسیم. قبل از هر چیز ما باید جایگاه خودمان را بدانیم و حد و مرزهایمان را مشخص کنیم.
وقتگذرانی و پرسه زدن در شبکههای اجتماعی را راهی برای جبران کمبودهای عاطفی خود ندانیم و در شبکههای اجتماعی به دنبال پرکردن خلأهای زندگی خود نباشیم زیرا افراط در استفاده از آن بیماریزاست و حتی موجب بیزاری از هر نوع ارتباط میشود و به همین دلیل است که بسیاری از کاربران اینستاگرام پس از یک دوره حضور افراطی در این شبکه ناگهان غیبشان میزند و کلاً اینستاگرام را کنار میگذارند.
در استفاده از این شبکهها افراط نکنیم و از صبح تا شب و از شب تا صبح، سرمان تو گوشی و تبلتمان نباشد زیرا در اینصورت تبدیل به یک معتاد میشویم و آخر اعتیاد هم که معلوم است چه خواهد شد.
نقد حال و هوای افراطی برخی کاربران شبکههای اجتماعی
جوگرفتگی از برقگرفتگی خطرناکتر است!
آیا تا به حال جوگیر شدهاید؟ یا با افرادی که خیلی زود جوگیر میشوند برخورد داشتهاید؟ حتماً هم این جمله « ما چقدر جوگیر هستیم» را هم زیاد شنیدهاید. آدمی را میشناختم که بسیار تحت تأثیر شرایط محیط خود قرار میگرفت و کارهایی را انجام میداد که برایم بسیار عجیب بود. یادم است در مجلس مهمانی که با هم حضور داشتیم طبق روال همه مهمانیهای امروزی، بحث داغی بین مهمانان به راه افتاد که این دوست ما هم در این بحث و گفتوگو به شدت شرکت کرده بود.
با گذشت چند دقیقه بحث به اوج خود رسید و مهمانها به دو گروه موافق و مخالف تقسیم شدند. ناگهان این دوست ما با چهره برافروخته از جای خود بلند شد و شروع کرد با حرکات تند دستهایش، نظر و عقیدهاش را به دیگران القا کردن. به قدری تحت تأثیر افرادی که با او همعقیده بودند قرار گرفته و جوگیر شده بود که دیگر کنترل رفتار و گفتارش را نداشت و حرکاتی از خود نشان میداد که من به شدت نگرانش شدم، تا جایی که به سمتش رفتم و او را به آرامش دعوت کردم.
بعد از مهمانی با خنده به او گفتم: « آدم رو برق بگیره ولی جو نگیره! دوست عزیز این چه کاری بود تو کردی؟ هم به خودت هیجان بیش از حد وارد کردی هم مجلس مهمانی را به هم ریختی! » بنده خدا بعد از اینکه هیجانش خوابید خودش هم از دست خودش شاکی و عصبانی شده بود و میگفت این یک ضعف بزرگ من است که نمیتوانم رفتار و گفتار خودم را تحت کنترل داشته باشم و همیشه این جوزدگی برایم مشکلساز شده است.
اینکه ما از چه زمانی مردمان جوگیری بودیم مشخص نیست ولی به یمن حضور گسترده شبکههای اجتماعی، چند سالی است که به کرات شاهد جوگیر شدن مردم جامعه در موقعیتهای مختلف هستیم. فرقی هم ندارد در چه گروه سنی یا اجتماعی هستیم. از هر قشر و صنفی که باشیم خیلی زود نسبت به موضوعات مختلف واکنش هیجانی نشان میدهیم که مبادا از قافله عقب بمانیم!
شاید اگر مسابقه جوگیری در سطح دنیا برگزار میشد ما مقام اول را کسب میکردیم و جام را به خانه میآوردیم! آنقدر سریع نسبت به وقایع واکنش نشان میدهیم که ناگفتنی است! خوب یا بد، درست یا غلط، این جوگیری مهم نیست. مهم این است که همه مردم دنیا با خبر میشوند و جوزدگیهای یک ملت را در رأس خبرهایشان مینشانند.
یا تمام مدت منتظریم یک کسی در یک جایی حتی در فلات دور، حرکتی را انجام دهد تا ما هم پیرو او همان کار را انجام دهیم یا یک چهره معروف وطنی و غیروطنی مرتکب خطا و اشتباهی سهوی یا عمدی شود که ما آن را سریع به یک سوژه تبدیل کنیم و به قولی روزمان را بسازیم. از مرگ هنرمندان و نوابغ ایران و جهان بگیر تا بادهای سوئیس و سلفی سیاستمداران و غیره که این روزها بدجوری شبکههای اجتماعی را به خود مشغول کرده است.
کلاً مردم جوگیری هستیم! حتماً شما هم جریانات مختلفی را که در حاشیه فوت هنرمند و کارگردان بزرگ کشورمان رخ داد، میدانید. از دست دادن این کارگردان فقید، شوک بزرگی برای جامعه هنری و غیرهنری کشورمان بود درست! ولی بعضی از هنرمندان و افراد عادی جامعه واکنشهایی نسبت به این خبر از خود نشان دادند که بسیار حیرتآور بود.
از طومارنویسی هنرمند و غیرهنرمند علیه جامعه پزشکی بگیرید تا درخواست اشد مجازات برای دکتر معالج بیچاره و غیره. در آن روزها هر کدام از شبکههای اجتماعی را که باز میکردیم با پستها و کامنتهایی مواجهه میشدیم که کاملاً معلوم بود این افراد جوزده برای اینکه از این قافله عقب نمانند آتش به هیزم این جریان میانداختند که این جوزدگی فقط باعث شد جامعه هنری و پزشکی ما رودرروی هم قرار بگیرند.
ما حتی در کمک کردن هم جوزده هستیم. آنقدر سریع درگیر جو و فضای کمکهای خیریه قرار میگیریم که بدون هیچ گونه تحقیق و بررسیای درباره مراکز خیریه مربوطه و اینکه بدانیم این خیریه برای کی و کجاست سریع و شتابزده کمک میکنیم تا فقط به همه نشان بدهیم که ما خیلی خیر هستیم.
در بسیاری از گروههای تلگرامی پیامهایی حاوی یک شماره حساب و کلی التماس و خواهش برای کمک به یک نیازمند منتشر میشود که گاهی از صحت و سقم این پیام آگاه نیستیم و کاملاً هم مشخص است که دست به دست چرخیده تا به ما رسیده و چون از طرف یکی از دوستان ما منتشر شده است سریع برای کمک اعلام آمادگی میکنیم.
در این میان قطعاً افراد سودجویی هستند که از این معرکه جوزدگی افراد، سوءاستفاده میکنند و کلاهبرداریهایی را انجام میدهند. نوع دیگری از جوزدگی مردم ما شرکت در حرکات نمایشی در حمایت از بیماریهای خاص است، مثل چالش سطل یخ که خیلی از افراد جوزده فقط برای جلب توجه، یک سطل یخ روی سر خود میریختند و در اینستاگرام به اشتراک میگذاشتند که این چالش با این جوزدگی مردم از هدف اصلی خود خارج شد.
یا مورد اخیر جوزدگی افراد در شبکههای اجتماعی، خبر شهادت یکی از مدافعان حرم بود که چه واکنشهای شتابزدهای را در این مورد شاهد بودیم. چه سخنانی را از بعضی از افراد و بعضا چهرههای معروف مردمی خواندیم و شنیدم که هیچ ربطی به آرمانهای والای این شهید بزرگوار نداشت و فقط تعجب و حیرت همگان را نسبت به این موضعگیریهای شتابزده برانگیخت.
اما باید این را بدانیم که این دست به دست شدنها و یک کلاغ چهل کلاغ شدنهای اخبار و رویدادها تنها باعث میشود که واقعیت جریان در زیر لایههای جوزدگی گم شود و آنچه پیام اصلی این جریان است نادیده گرفته شود. مثل برخی از اتفاقات که جرقه آنها در فضاهای اجتماعیزده شده و در یک حرکت هیجانی، موضوعی که فقط در شبکههای اجتماعی دست به دست میشد به فضای واقعی کشیده میشود و گاهی جریانات دیگری را هم به همراه دارد.
در ماجرای گم شدن و مرگ آنیتای هشت ماهه، آنقدر جوزدگی در آن بالا بود که در مراسم ترحیم این کودک شاهد رفتارهای عجیب و غریبی از سوی برخی افراد بودیم، خانوادههایی که فرزندان خردسال خود را برای همدردی یا به دلایل دیگری به آغوش این پدر داغدیده میسپردند که باعث داغدیدگی بیشتر او میشد و در نهایت جوزدگی، این جریان را با خبر فوت پدر آنیتا تمام کردند! که در واقع یک شایعه بیش نبود.
انبوه خلق و جوزدگی
در جامعه امروزی افرادی که جوگیر یا جوزده هستند یا به عبارتی خیلی سریع دچار هیجان میشوند کم نیستند. تمام این افراد تحت تأثیر شرایط محیط پیرامون خود جوگیر یا دچار هیجان شده و رفتاهای نابهنجاری را بروز میدهند. از نظر رفتارشناسی «جوگیر شدن» به معنای اسیر عوامل محیطی و تسلیم فشارهای محیط شدن و تن دادن به خواستههای اطرافیان اعم از دوستان یا همراهان است.
«جوگیر شدن» به تعبیری به حالتی اطلاق میشود که فرد هنگامی که تحت فشار رفتارهای محیطی قرار میگیرد، برای همرنگ شدن با آن دست به کارهایی میزند که در شرایط عادی امکان ندارد به انجام آن حرکتها اقدام کند. رفتارهایی همچون استفاده از مواد مخدر، کشیدن سیگار یا سایر هنجارشکنیهایی که مغایر با اصول اخلاقی و رفتاری است و همه و همه ناشی از جوگیر شدن بعضی از افراد است.
بعضی از حرکتهای سیاسی یا اجتماعی که در جامعه شاهد آن هستیم نیز ریشه در جوگیر شدن افراد دارد. جوگیری بیشتر در سنین بین 11 سال تا 25 بیشتر دیده میشود و «جوگیر شدن» در این سن و سال موجب گرفتار شدن جوانان و نوجوانان در آسیبهای اجتماعی و رفتاری میشود و خطر انحراف و ناهنجاریهای ناشی از «جوگیر شدن» در این سنین بیشتر است.
گوستاو لوبون جامعهشناس فرانسوی در حوزه روانشناسی اجتماعی نظریه انبوه خلق را مطرح میکند. انبوه خلق به عدهای از افراد گفته میشود که در عمل مشخصی یا بروز حادثهای گرد هم میآیند و دارای ویژگیهایی چون وجود احساسات و هیجانات آنی، نداشتن تشکل و انسجام، به وجود ارتباط موقت و ناپایدار میان افراد، از دست دادن حس تشخیص و پیوستن به گروه و در نهایت نبود هدف قبلی و اندیشیده میباشند.
همین آشوبهای خیابانی سال 88 نمونه بارز این نظریه است، بسیاری از جوانان و نوجوانان اسیر جو موجود شدند و برای خودنمایی در مقابل هم سن و سالها یا جنس مخالف اقدام به برخی کارها کردند. شاید 70درصد از جوانان و نوجوانان برای اینکه به اصطلاح از قافله عقب نمانند و با جو موجود همرنگ شوند در برخی از آشوبها حضور داشتند وگرنه در شرایط عادی محال بود دست به چنین کارهایی بزنند.
امروزه نیز شاهد این انبوه خلقها یا جوزدگیهای جمعی افراد هستیم. انبوه خلقهایی در قالب شبکههای اجتماعی که در بعضی موارد از قاب گوشی های موبایل و تبلتها خارج شده و شکل ظاهری به خود میگیرد. انبوه خلقی که با جوزدگی فراوان بعد از برد تیمشان برای خوشحالی و پایکوبی به خیابانها آمده و نظم شهر را به هم میزنند یا برعکس بعد از باخت تیم مورد علاقهشان دست به تخریب وسایل نقلیه عمومی یا هتاکی و فحاشی به داور و مربی و بازیکن تیم مورد نظر میزنند.
همانطور که گفته شد جوگیری در سنین نوجوانی و جوانی بیشتر بروز پیدا میکند، بنابراین جوگیری به عنوان یک ناهنجاری رفتاری ممکن است منجر به سقوط آنها به اعتیاد یا دچار شدن به افسردگی یا آسیبهایی همچون فرار از خانه، ترک تحصیل، خرابکاریهای سیاسی و حتی خودکشی شود. اما با آموزش مهارتهای زندگی و واقعگرایی به جوانان میتوان از این حس «جوگیر» شدنشان در مسیر درست و سازندهای استفاده کرد.
امروزه شبکههای اجتماعی بستری برای بروز این ناهنجاری رفتاری است و برای اینکه نوجوان و جوان ما دچار جوزدگی در هیچ زمان و مکانی نشوند بهتر است به آنها نه گفتن را آموزش دهیم. از نگاه آسیبشناسی رفتاری، آموزشهای مهارتهای زندگی بهویژه مهارت گفتن «نه» اصلیترین واکسن برای جلوگیری از گرفتاری در این بیماری رفتاری است.
ترسیدن از تمسخر یا تبرئه کردن خود از اتهام ترسو بودن و امثال آن سبب میشود تا جوانان قدرت «نه» گفتن به دعوتها و خواستههای نامعقول و ضداخلاقی و مخالفت با ارزشها را از دست بدهند و این مسئله زیربنای اصلی جوگیری آنان است.
جوگیر شدن ریشه رفتاری دارد و به خاطر خلأ رفتارهای سالم و پیشگیریکننده بهوجود میآید. الگوهای رفتاری سالم باید در خانواده و مدرسه ارائه شود. جوانانی که مهارتهای زندگی را آموختهاند یا در خانوادههای اصیل و ارزشی تربیت شدهاند هرگز اسیر جوزدگی نمیشوند.
این روزها می توانید بگویید که فرزندان ما اطلاعات کافی از وب و اینترنت دارند و تا حدودی با ویژگی های این فضا آشنا هستند. با کمی کمک پدر و مادر ، آنها به راحتی می توانند اصول اولیه جستجو را درک کرده و بیاموزند.
موتورهای جستجوی معمول وب به کودکان کم سن و سال همچون بزرگسالان خدمات می دهند. اما حتی در موتورهای جستجویی که فیلترهای میانه رو اعمال می شود، برخی از مطالب و محتوا ممکن است مناسب برای این ذهن های راحت تاثیر پذیر مناسب نباشد.
مرور و نمایش محتوای مناسب و مطابق با اصول اخلاقی شاید اصلی ترین دلیل برای استفاده از موتور های جستجوی به طور خاص طراحی شده برای بچه ها باشد. دلیل بعدی استفاده از این موتور های جستجو شکل ظاهری آنهاست که بیشتر با روحیات کودکان یا نوجوانان مطابقت دارد.
بی شک اجازه دادن به بچه ها برای استفاده و اجرای نتایج جستجو در وب با استفاده از یک موتور جستجو ویژه بچه ها به کاهش بار نگرانی ذهنی پدر و مادر در مورد امنیت کودکان در فضای مجازی کمک شایانی می کنند.
البته ، هیچ تضمینی وجود ندارد که هر جستجویی برای کودک امن باشد، اما در وب سایت هایی که در زیر به معرفی آنها می پردازیم احتمال اینکه محتوای نمایش داده شده به کودک از مطالب ضد اخلاقی یا جاسوسی و هرزه نگاری دور تر باشد بیشتر است.
گذشته از این، شما می توانید با دستکاری تنظیمات هر موتور جستجو که هر ابزار جستجویی دارای آن است به این امر کمک بیشتری کنید. از طرف دیگر شما می توانید از منابع جستجوی این ۱۰ پایگاه برای آموزش بیشتر در مورد مسائل امنیتی گشت و گذار کودک در فضای مجازی استفاده نمایید. برای معرفی موتورهای جستجو برای بچهها و نوجوانان بدون مطالب غیراخلاقی همراه ما باشید
سایت Boolify
کودکان و نوجوانان قرار نیست استفاده از عملگرهای بولی (Boolean operators) در جستجو را بدانند. سایت Boolify با فراهم آوردن اپراتورها به شکل قطعات پازل مانند رنگارنگ این عمل جستجو را آسانتر کرده. همه کاری که کودک شما باید انجام دهد این است آنها را به مرکز صفحه بکشید و عبارت مورد جستجو را با این قطعات بسازید.
به عنوان مثال ، کشیدن قطعه‘Word’ برای وارد کردن کلمه کلیدی جستجو ، و سپس اصلاح آن توسط کشیدن قطعات دیگر مثل ‘And’, ‘Or’, ‘Not’ و غیره به آن ترکیب جستجو را می سازد.
سایت Quintura for Kids
Quintura for Kids توسط یاهو پشتیبانی و اداره می گردد. این سایت، جستجوی تصویر جالبی را با استفاده از کلمه کلیدی به کاربر نمایش میدهد. کافیست کودک شما کار جستجو را با وارد کردن کلمه کلیدی در جعبه متن شروع کرده و سپس آن را با هر یک از کلمات کلیدی که موتور جستجو به او نمایش می دهد تغییر یا اصلاح نماید.
Quintura در هر صفحه ۵ نتیجه نمایش می دهد. ممکن است به این موضوع تاکنون توجه نکرده باشید اما کلیک کردن بر روی آیکون های اطراف، شما را به ۵ دسته جستجو از پیش تعیین شده هدایت می کند: موسیقی ، تاریخ ، حیوانات ، ورزشی ( تفریح و سرگرمی) و بازی.
سایت KidRex
موتورهای جستجو برای بچهها و نوجوانان بدون مطالب غیراخلاقی
وب سایتKidRex در واقع موتور جستجوی سفارشی گوگل برای بچه ها است. محیط صفحه اصلی درست مثل نقاشی مداد رنگی یا مدادشمعی کودکانه است (با یک دایناسور محافظ!).این موتور جستجو از شیوه های جستجوی اخلاقی و امن استفاده می کند و سعی در نمایش حتی المقدور تمام نتایج به شکلی فاقد مطالب نامناسب برای کودک می کند.
KidRex همچنین دارای یک پایگاه داده ویژه حاوی وب سایت های نامناسب و کلمات کلیدی هرزه است که به نمایش نتایج تمیز و عاری از آلودگی بیشتر کمک می کند.
سایت Ask Kids
وب سایت Ask Kids یک موتور جستجو برای بچه ها و کاری از دیگر موتور جستجوی معروف یعنی Ask.com که از منابع وب می باشد است.صفحه جستجو به دفتر چه مشق مدرسه شباهت دارد. جدای از کادر جستجو ، پنج رده جستجو از پیش تعیین شده تعبیه شده: مدرسه ، فیلم ، بازی ، فیلم ها و تصاویر ، که به کودکان در پژوهش تمام چیزهایی که با آن سر و کار دارند کمک می کند.
کودکان می توانند از نتایج متنی جستجو به نتایج تصویری پرش کنند، یا کلمه مورد جستجو را کوتاه تر کرده یا گسترش دهند ، نام های معروف در یک زمینه خاص و اطلاعات مرتبط دیگر را مشاهده کنند. این ویژگی ها ازخود سایت Ask.com و شیوه متداول جستجوی آن به عاریت گرفته شده است ، اما در این سایت آن ها را برای بچه ها ساده و آسان کرده اند.
سایت KidsClick
همانطور که در صفحه «درباره ما» موتور جستجویKidsClick به صراحت آمده هدف از ایجاد این سایت فیلترینگ اینترنت نیست. این سایت تنها شاخه هایی از منابع خوب را (۶۰۰ و بیشتر لیست قوی از موضوعات متنوع) گرد آوری کرده که بچه ها می توانند برای کسب اطلاعات و یا انجام تحقیقات درسی از آن استفاده نمایند.
KidsClick هم متعلق به دانشکده علوم کتابداری و اطلاع رسانی (SLIS) در دانشگاه ایالتی کنت می باشد. همانطور که لینک های منابع وب این موتور جستجو از مجموعه ای جامع از محتوای خوب و سایت های پاک تشکیل شده، رابط KidsClick هم بدون هیچ گونه تبلیغات بازرگانی می باشد.
سایت Yahoo Kids
یاهو کیدز راهرویی به دایرکتوری یاهو از وب سایت ها و آدرس های ارائه شده منحصرا برای بچه ها است. صفحه اصلی رنگین ، درگیرکننده ، و پر از چیزهای جذاب و جالب است که فرزند شما را تا مدت ها به خود مشغول می کند. تا حدی که خیلی آسان جعبه جستجو در گوشه بالای صفحه را فراموش می کند. نتایج جستجو تحت سه بخش ارائه می شود: نتیجه در یاهو! کیدز ، نتیجه در دایرکتوری یاهو! کیدز و نتایج بر روی وب.
سایت Study Search
سایت Study Search در واقع از جمله موتور های جستجو سفارشی گوگل (با جستجوی پاک) برای مدارس استرالیا به شمار می رود. اما دلیل نمی شود بقیه جهان نخواهد از آن استفاده کند. اطلاعات پایگاه داده سایت برای بر طرف کردن نیازهای جستجوی دانش آموزان مدارس ابتدایی و دبیرستان استرالیایی طراحی شده است. بانک اطلاعاتی حاوی لینک هایی از سراسر جهان وب این سایت به همت معلمان استرالیا ، کتابداران و داوطلبان سایت گرداوری شده است.
سایت Aga-Kids
سایت Aga-Kids یک موتور جستجو بصری برای کودکان و یکی از پر زرق و برق ترین های در این زمینه است. شما می توانید بین جستجو بصری و متنی یکی را انتخاب کنید. نتایج جستجو برای کودک به شکل عکسهای تعاملی و متحرک نمایش داده می شود.
نتایج جستجو ممکن است محدود باشد به این دلیل که موتور جستجوی تنها وب سایت هایی را جستجو و نمایش می دهد که برای کودکان ساخته شده است.
سایت Dib Dab Doo and Dilly Too
اگر یک نام دامنه در سراسر وب باشد که فریاد بزند که موتور جستجو برای بچه هاست ، همین سایت است! موتور جستجوی این سایت نیزبر اساس جستجوی سفارشی گوگل بنا نهاده شده و تلاش طراحان این بوده تا انجا که ممکن است محتوای کودکانه به کاربران خود ارائه دهند.
جستجوی سفارشی به کودک کمک می کند تا از بسیاری لینک های نامناسب دور شود ، اما قطعا این امر صد درصد و در همه موارد نیست. بسیاری از موتورهای جستجو برای بچه ها نیز تبلیغاتی نمایش می دهند که بعضی از آنها نامطلوب و نامناسب و بعضا غیر اخلاقی است.
استفاده از نرم افزار های کنترل والدین در ترکیب با استفاده از موتورهای ویژه جستجوی کودکان می تواند به حفظ کودکان و در امان ماندن این ذهن های پاک از جنبه های بد وب کمک شایانی نماید. این یک نبرد دشوار است ، اما با این روش ها والدین می توانند کمی کمتر نگران باشند. این موتورهای جستجو برای کودکان فقط ابزارهای جستجو برای در امان ماندن کودکان دلبندمان از مشاهده وب سایت های غیر مرتبط می باشند و باید به دیگر جنبه های محافظت از کودک در فضای انلاین نیز توجه کافی نمود.
سخنرانی های استاد پناهیان در موضوع موثرترین مفهموم در حیاط بشر در دهه اول محرم سال 96 در دانشگاه امام صادق علیه السلام برگزار شد.در ادامه مطلب گزیده ای از نظرات مردم درباره این سخنرانی ها و لینک دانلود رایگان 11 جلسه سخرانی جمع آوری شده است
نظر دختر لائیک تازه مسلمان تهرانی، دربارۀ مبحث مؤثرترین مفهوم درحیات بشر
وقتی می بینیم هرکدام از دوستان به اصطلاح حزب اللهی ، نفس نفس زنان از راه رسیده ، مانند همیشه دغدغه کار فرهنگی دارند و با خود فکر کرده اند که : « آری! الان زمانش است…»
و در نتیجه یک صفحه یا کانالی تاسیس کرده و شروع میکنند به ارسال رگباریِ روزانه ده ها مطلب…
حالا از هر موضوعی و با هر محتوایی! مگر مهم است؟
بعد مگر میشود بخواهی کار فرهنگی کنی و نام رهبری و شهدا را یدک نکشی؟ حتما باید نام کانالشان با نام رهبری شروع شده و با نام شهدا تمام شود! در غیر این صورت که کار پیش نمیرود…!
حالا هر خسارتی هم به خاطر اشتباهاتمان به رهبری و شهدا زده شد ، اشکالی ندارد… روزانه هزاران تیر به رهبری زده می شود ، یکی هم ما بزنیم! فرقی نمیکند…!
راستی…؛ مگر اهمیتی هم دارد که محتوای کانالمان چه باشد؟ یا مثلا لحن بیان چطور باشد؟ یا در چه شرایطی قرار گرفته باشیم؟ پناه بر خدا !
هر چیزی که قشنگ به نظر آمد ، حتما به درد کانال با هر مخاطبی میخورد…!
مثلا وقتی می خواهند از بدی های بد حجابی بگویند ، اگر آخر روشنفکری باشند و نخواهند توهین کنند ، چنین مطلبی میزنند : « سیم برق حتی اگر یک رشته اش هم بیرون باشد ، باعث برق گرفتگی می شود ، خواهرم! یک تار موی خویش را هم بیرون مگذار…!»
و پس از ارسال این مطلب دست به سینه منتظر نشسته اند تا میلیون ها انسان ناگهان جرقه ای در دلشان زده شود و از فردا با پوشیه به خیابان بیایند…!
برای این عزیزان یک توصیه بیشتر نداریم : لطفا حجم اینترنت خود را صرف کار فرهنگی نکنید! شک نکنید که اسراف است…!
اجازه دهید یک بار هم ما تکرار کنیم : آسیب های کار فرهنگیِ بدون هدف و تخصص به این زودی ها قابل جبران نیست!
قبول کنید کار فرهنگی ظریف تر از آن است که هرکس از راه رسید ، شروع به کار کند و نتیجه هم بگیرد.
سه راه مقابل این دوستان دغدغه مند – که البته این دغدغه مقدس است – وجود دارد :
۱. کار تعطیل!
۲. با زیرپا گذاشتن غرورشان ، بروند و برای مدتی پیش افرادی که هدف و تخصص دارند و در این کارها پوست انداخته اند، کار کنند تا بلکه خودشان نیز به جرگه متخصصین فرهنگی بپیوندند…
۳. روزانه چند دقیقه از فرصت گرانبهایشان را در راه نگاه کردن به نمونه کارهای موفقِ فرهنگی صرف کنند؛ باور بفرمایید کار سختی نیست…!
ادامه دادن با همان سبک قبلی، تنها و تنها افراد بیشتری را از جبهه دین خارج خواهد کرد…!
رهبری معظم نیز از این نوع کار فرهنگی دل خوشی ندارند : «همهٔ کارها را #خبرهها انجام میدهند؛ چرا کار فرهنگی را خبرهها نباید انجام بدهند و #هرکسی وارد میدان کار فرهنگی شود و چیزی بگوید و نظری بدهد و اقدامی بکند؟»
حالا کسی نمانده که عکس شهید حججی را ندیده باشد یا درباره او نشنیده باشد ، کسی نمانده که ماجرای سربریده شهید مدافع حرم محسن حججی را نشنیده باشد؛جوانی که تیرماه ۱۳۷۰ در اصفهان بهدنیا آمد و مردادماه ۱۳۹۶ در سوریه به شهادت رسید.
حالا همه جا پر است از قصه رشادت و وطن دوستی جوانی دهه هفتادی که ایمان و عشق روئینتناش کرده ؛جوانی که آرزویش شهادت بوده. آرزویی که حالا یک طور خاص، یک شکل غریب، رنگ حقیقت گرفته؛ محسن سرش را داده و بال درآورده و پرواز کرده سمت آسمان .
اوایل مهر ماه سال 96 در مراسمی که در محل خبر گزاری دانشجو ( snn.ir ) برگزار شد از برنامه اندروید شهید محسن حججی رونمایی شد . در ادامه این مطلب چند اپلیکیشن یا برنامک اندرویدی را به شما معرفی می کنیم . همراه بنیانا باشید
برنامه سربلند ( شهید محسن حججی )
ویژگیهای اپلیکیشن «سربلند»
بخش محسن که به زندگی نامه شهید مربوط میشود
بخش یادش بخیر تعدادی از خاطرات شهید
قاب عکس حاوی یکی از گالریهای منتشر شده و طرحهای گرافیکی
مقتدا صحبتهای رهبری در مورد شهید
گلبانگ صوتهای مربوط به شهد
دل نگاره اشعار و دل نوشته هایی در مورد شهید
تماشاخانه قسمت فیلمها
حرف آخر وصیت نامه شهید که از روی صوت شهید پیاده سازی شده
سخن طراح برنامک سربلند
پالیزدار طراح اپلیکیشن سربلند در در مورد فرایند تولید نرم افزار سربلند که ساخته سازمان فضای مجازی سراج است، گفت: چندین کلیپ و محتوای خاص از شهید حججی پیدا کرده ایم که از عدد دویست به حدود ۲۰ مورد رسیدیم و سعی کردیم آنها را گلچین کنیم البته همه محتوا را ارایه نکردیم، چون میخواهیم مطالب ادامه دار باشد و آنها را به مرور منتشر کنیم. سعی کردیم مطالب کپی نباشند و همه تولید محتوا خودمان باشد.
برنامه اندرویدی سر به راه ( برنامه اندروید شهید محسن حججی )
ویژگیهای اپلیکیشن «سر به راه»
استیکرهای شهید حججی قابل استفاده در تلگرام
مداحی شامل ده قطعه صوتی و تصویری
زندگی نامه شهید حججی
وصیت نامه شهید حججی
گالری تصاویر شهید شامل ۲۵ تصویر
فیلمها
روایت شهادت حججی از زبان سردار سلامی و بقیه فرماندهان
آخرین اخبار (که با کلیک بر روی آن به صفحه شهید حججی در خبرگزاری دانا وصل میشوند)
۸ فیلم و نوا و آهنگ
دست نوشتههای شهید
صداها که شامل قسمتی از وصیت نامه شهید با صدای خودش است.
همچنین در این نشست اعلام شد که پخش زنده مراسم تشییع شهید حججی در اپلیکیشن سر به راه موجود است که با ارسال عدد ۵ به ۳۰۰۰۷۷۲۳، لینک دانلود برای مخاطب فرستاده میشود و میتوانند این مراسم را به صورت زنده تماشا کنند.
سخن طراح برنامه سر به راه
مقداد زکی زاده مدیرعامل خبرگزاری دانا در مورد اپلیکیشن سر به راه گفت: بعد از شهادت شهید حججی خواستیم برای ماندگار شدن کارها حرکتی کنیم و شروع کار کاملا دلی بود بعد که خروجی کار خوب دیده شد حس کردیم بهتر است کار بزرگتری برای شهید انجام دهیم از این رو از زندگی شهید تا گفت و گو با خانواده او تحقیقاتی را آغاز کردیم و توانستیم بخش هایی از آن را در نرم افزار «سر به راه» ارائه کنیم.
در ادامه مطلب برنامه هایی که درباره شهید حججی توسط دیگر برنامه نویسان ساخته شده است را معرفی می کنیم .
اپلیکیشن شهید محسن حججی
ویژگی های برنامه
نرم افزار شهید محسن حججی ، شامل : زندگی نامه ، وصیت نامه ، تصاویر ، فیلم ها و صداها ، صلوات خاصه امام حسین ، زیارت حضرت عباس ، صلوات خاصه حضرت فاطمه زهرا ، زیارت حضرت زینب ، دعای امام زمان (عج) ، احادیثی درباره شهادت از امامان بزرگوار ، درباره مدافعین حرم ، این نرم افزار کاملا رایگان می باشد…
در چند روز گذشته بحثها و گفتوگوها در مورد گذار از نظام نیمهریاستی به نظام پارلمانی (یا به سادهترین عبارت، جایگزینی رییسجمهور با نخستوزیر) دوباره مطرح شده است. فارغ از اینکه آیا طرح این بحث در این روزها با هدف و نیت خاصی صورت گرفته یا خیر، چند نکته قابل توجه است:
یک) همانطور که همه کارشناسان حقوقی و نیز مقام معظم رهبری اعلام کردهاند، ظرفیت این تغییر و تحول کاملاً در قانون اساسی موجود است و این امکان فراهم است که با روال مشخص، این گذار صورت بگیرد. هریک از این نظامهای اداره دولت برای کشور مناسبتر بود، میتواند انتخاب و اجرا شود.
دو) بر خلاف برخی اظهارنظرهای سیاستزده، با احیای سیستم پارلمانی نقش مردم در حکومت کاهش نمییابد. به عبارت دیگر نظام ریاست جمهوری مردمسالارتر از نظام پارلمانی نیست بلکه در هر دو نوع نظام حکومتی، مردم نقش تعیینکنندهای در انتخاب حاکمان دارند و در هر صورت، رییس دولت بهصورت مستقیم یا غیرمستقیم از سوی مردم برگزیده میشود.
هیچکس نمیتواند مدعی شود که سطح دموکراسی در کرهجنوبی به این دلیل که ریاست جمهوری است بالاتر از ژاپن است که از نظام پارلمانی برخوردار است.
سه) نظام پارلمانی معمولاً در کشورهایی پا میگیرد که احزاب قوی و فعال حضور داشته باشند. به همین دلیل بسیاری معتقدند که نظام پارلمانی بهدلیل نبود احزاب ریشهدار و منسجم موفق نخواهد بود. این استدلال ناقص و نابجاست؛ زیرا نظام پارلمانی و احزاب رابطههای دو سویه دارند.
همانطور که نظام پارلمانی به حزب قوی نیاز دارد، احزاب هم در نظام پارلمانی تقویت شده و رشد میکنند. اگر از ضعف احزاب در ایران شکایت داریم چه بسا کلید حل این مشکل در گذار به نظام پارلمانی باشد که احزاب کارویژه مفیدی پیدا کرده و کمکم نضج گرفته و ببالند.
در حال حاضر احزاب ایران قوی و مؤثر نیستند چون مفید نیستند. احزاب فعلی (بهجز چند حزب معدود) همگی قائم به شخصیتهای سیاسی هستند و کارکردشان صرفاً حمایت از این شخصیتها در روزهای انتخابات است. اگر احزاب کارویژههای جدیتری بیابند، حتماً تقویت شده و رشد میکنند.
چهار) نظام پارلمانی و نظام ریاستجمهوری، هر یک معایب و مزایایی دارند. بهصورت خلاصه، نظام ریاستجمهوری ثبات و قرار بیشتری در سیاست ایجاد و نظام پارلمانی رییس دولت را بیشتر وادار به پاسخگویی میکند. اینکه در برهه کنونی ما به کدام ویژگی بیشتر نیاز داریم بررسی مفصلتری میطلبد؛ اما آنچه مسلم است و کارشناسان و سیاستمداران مختلف نیز بر آن تأکید دارند، این است که بیشتر مشکلات ما ناشی از عوامل زیربناییتر (مانند فرهنگ سیاسی) است.
تغییر شیوه حکومتی نمیتواند این مشکلات را مرتفع سازد. تغییر نظام سیاسی به پارلمانی مانند حذف صفر از پول ملی در اقتصاد است که به ظاهر تورم را کاهش میدهد اما واقعیت این است که جز تغییر روبنا اتفاق دیگری رخ نداده و مشکلات ریشهایتر هنوز به قوت خود باقی میمانند.
پنج) با بررسی نظام سیاسی میتوان دریافت که یکی از مهمترین آسیبهای دولتها در ایران، تغییر مدام سیاستهاست. به گونهای که یک روز توسعه اقتصادی هدف اصلی دولت شده و عدالت و آزادی سیاسی کنار گذاشته میشود و روز دیگر، توسعه سیاسی در دستور کار قرار گرفته و عدالت مورد بیتوجهی قرار میگیرد.
یک زمان، صیانت از حقوق هستهای و استقلال اهمیت مییابد و زمانی دیگر سیاستی مخالف این به ذائقه دولتمردان شیرین میآید. باید توجه داشت که در نظام پارلمانی این وضعیت به مراتب شدیدتر است. زیرا دولت استقلال کمتری دارد و مجلس دخالت زیادی در جهتگیریهای اساسی دولتها دارد و با اندک تلاطمی، رییس دولت به راحتی وادار به تمکین شده یا توسط مجلس کنار گذاشته میشود. پس، از این جهت نظام پارلمانی چندان برای وضعیت فعلی ما مناسب نخواهد بود.
شش) نظام پارلمانی هرچند در تلاش است با دادن سهم هر گروه و جریان، مصالحه و رضایت بیشتری ایجاد کند، اما همین امر موجب تشتت و پراکندگی بیشتری میشود. زیرا گروههای اقلیت قدرت میگیرند و در روندهای سیاست، بیش از نظام ریاستی اثرگذارند. در انتخابات مجلس که تعیینکننده دولت هم هست، معمولاً رقابت به اوج خود میرسد و احتمال بروز آشوب و بینظمی بیشتر میشود.
این بحرانها میتواند بیثباتی زیادی را دامنگیر نظام سیاسی و حتی عرصه اجتماعی کند. این مورد نیز از ملاحظاتی است که باید در تصمیمگیری کلان برای تغییر نظام ریاستی مد نظر قرار گیرد.
هفت) در نهایت به نظر میرسد به جای تجربه دوباره نظام پارلمانی، بهتر است با حفظ نظام ریاستی، برخی تغییرات صورت گیرد تا مزایای نظام پارلمانی کسب شود بدون اینکه آسیبهای آن دامنگیر حاکمیت شود. فعال کردن مجلس و قوه قضائیه میتواند میزان پاسخگویی دولت را افزایش دهد (مزیت نسبی نظام پارلمانی).
قوه قضائیه باید بتواند با قاطعیت بیشتری دولت را مورد بازخواست قرار دهد و همانگونه که در نظام داخلی ایالات متحده قوه قضائیه توان بازخواست از رییسجمهور و وزرا را دارد، در ایران نیز بتواند دولتمردان را مورد پرسش و مواخذه قرار دهد. هرچند این مورد در قانون اساسی وجود ندارد، اما بر اساس قانون اساسی ظرفیتهای مهمی در اختیار مجلس قرار داده شده که بتوان بدون تغییر قانون اساسی رییسجمهور و دولت را وادار به پاسخگویی کرد.
اظهار نظر یکی از نمایندگان مجلس درباره احتمال مکاتبه با رهبر معظم انقلاب برای بازنگری در قانون اساسی و تغییر نظام سیاسی کشور از «ریاستی» به «پارلمانی» (نظام ریاست جمهوری به نخستوزیری) دوباره زمینهای را فراهم کرده تا درباره مساله حساس و راهبردی «بازنگری در قانون اساسی» در محافل سیاسی و حقوقی صحبت شود؛ گفت و شنودهایی که هرقدر فنیتر، دقیقتر و البته فراتر از اظهارنظرها و سلیقههای سیاسی زودگذر باشد، بهتر به فهم مساله و بهدست آوردن یک راهحل در آینده کمک میکند.
نهم مهرماه بود که آقای عزتالله یوسفیانملا نماینده مردم آمل و رییس کمیسیون تدوین آییننامه داخلی مجلس در گفتوگو با خبرگزاری خانه ملت، از احتمال نامهنگاری جمعی از نمایندگان مجلس با رهبر انقلاب خبر داد تا از این راه، دستور ایشان را برای بازنگری در قانون اساسی و تغییر نظام سیاسی کشور دریافت کنند.
یوسفیان ملا در این گفتوگو تاکید کرده بود: «شرایط فعلی، پاسخگوی نیازها نیست. مجلس اگر بخواهد با دولت تعامل داشته باشد، باید چشمپوشیهای فراوانی بکند، در حال حاضر مجلس مسائل فراوانی را میبیند ولی به خاطر تعامل صحبتی نمیکند.»
چند روز پس از این اظهارات، آقای بهروز نعمتی نماینده مردم تهران و سخنگوی هیات رییسه مجلس در راهروهای بهارستان در جمع خبرنگاران پارلمانی حاضر شد و گفت: «با توجه به انتساب موضوع نظام پارلمانی به آقای لاریجانی از سوی برخی رسانهها، نظر ایشان را جویا شدم. آقای لاریجانی از این موضوع اظهار بیاطلاعی کرد و گفت، نظری در این رابطه ندارد؛ بنابراین موضوع مطروحه از سوی آقای یوسفیان ملأ، نظر شخصی ایشان است که از سوی برخی نمایندگان نیز دنبال میشود و البته قابل احترام است.»
اما صرفنظر از نگاههای سیاسی و تکذیب و تاییدهای متعارف، بررسی تاریخی و حقوقی این مساله اهمیت دارد.
اشاره یوسفیان ملأ که از نمایندگان نزدیک به علی لاریجانی است، به سخنان 24 مهرماه سال 90 رهبر انقلاب در جمع دانشجویان استان کرمانشاه بود که امکان چنین تغییری را در ساختار سیاسی کشور قابل تصور دانسته بودند.
حضرت آیتالله خامنهای در آن سخنرانی یادآور شده بودند: «امروز نظام ما نظام ریاستی است؛ یعنی مردم با رأی مستقیم خودشان رییسجمهور را انتخاب میکنند؛ تا الان هم شیوه بسیار خوب و تجربه شدهای است. اگر یک روزی در آیندههای دور یا نزدیک -که احتمالاً در آیندههای نزدیک، چنین چیزی پیش نمیآید- احساس بشود که به جای نظام ریاستی مثلاً نظام پارلمانی مطلوب است، مثل اینکه در بعضی از کشورهای دنیا معمول است، هیچ اشکالی ندارد؛ نظام جمهوری اسلامی میتواند این خط هندسی را به این خط دیگر هندسی تبدیل کند؛ تفاوتی نمیکند و از این قبیل.»
خلاصه گفت و شنودهای سیاسی و حقوقی روزهای اخیر این بوده که آیا الان زمان بازنگری در قانون اساسی و احیای برخی ساختارها مانند «نظام پارلمانی» فرا رسیده است یا خیر؟ اما شاید بد نباشد که از زاویهای دیگر به این مساله پرداخته شود که صرفنظر از ضرورت یا عدم ضرورت، آیا همه الزامات و مقدمات قانونی «بازنگری قانون اساسی» فراهم شده است یا خیر؟
اصلی برای تحول
اصل 177 قانون اساسی کشورمان، ترتیبات «بازنگری قانون اساسی در موارد ضروری» را به این شیوه توضیح داده است: «مقام رهبری پس از مشورت با مجمع تشخیص مصلحت نظام، طی حکمی خطاب به رییسجمهور، موارد اصلاح یا تتمیم قانون اساسی را به شورای بازنگری قانون اساسی با ترکیب زیر پیشنهاد میکند:
1 – اعضای شورای نگهبان
2 – رؤسای قوای سهگانه
3 – اعضای ثابت مجمع تشخیص مصلحت نظام
4 – پنج نفر از اعضای مجلس خبرگان رهبری
5 – 10 نفر به انتخاب مقام رهبری
6 – سه نفر از هیأت وزیران
7 – سه نفر از قوه قضائیه
8 – 10 نفر از نمایندگان مجلس شورای اسلامی
9 – سه نفر از دانشگاهیان
شیوه کار و کیفیت انتخاب و شرایط آن را قانون معین میکند. مصوبات شورا پس از تأیید و امضای مقام رهبری، باید از طریق مراجعه به آرای عمومی به تصویب اکثریت مطلق شرکتکنندگان در همهپرسی برسد.»
در واقع اصل 177 قانون اساسی، مراحل و ترتیب کار بازنگری را توضیح داده است، اما این فراز از آن که «شیوه کار و کیفیت و شرایط انتخاب شورای بازنگری را قانون معین میکند» سؤالات بسیاری را فراهم میکند که برخی اعضای این شورا بر چه اساسی انتخاب میشوند و نحوه کار آنها چیست و قانونی که باید آن را معین کند، کجاست؟
قانون «نحوه اجرای اصل 177» باید تدوین شود
دکتر قدرتالله رحمانی حقوقدان و صاحبنظر حوزه حقوق عمومی در گفتوگو با «روزنامه صبح نو» اظهار میدارد: «در قانون اساسی سال 58 مساله بازنگری بنا به دلایلی نیامد؛ به همین خاطر حضرت امام (ره) در آخر عمر مبارکشان، دستور بازنگری قانون اساسی را بر اساس اختیارات ولی فقیه صادر کردند. اصل 177 قانون اساسی سال 68 «فرایند بازنگری» در قانون اساسی را توضیح میدهد اما نحوه اجرای این اصل را به قانون دیگری که باید وضع شود، احاله داده است.»
وی در توضیح این مساله میگوید: «در اصل 177 ترکیب اعضای شورای بازنگری آمده است، اما این سؤال وجود دارد که برخی اعضای این شورا بر چه مبنایی و با چه کیفیتی باید انتخاب شوند؟ مثلاً سه نفر از دانشگاهیان، 10 نفر از نمایندگان مجلس و سه نفر از قوه قضائیه، باید بر چه مبنایی و چگونه گزینش و انتخاب شوند؟ مقام انتخابکننده آنها برای عضویت در شورای بازنگری کیست و برچه اساسی انتخاب میکند؟ به همین دلیل است که در خود اصل 177 و بعد از برشمردن ترکیب اعضای شورای بازنگری، تاکید میکند که شیوه کار و کیفیت و شرایط انتخاب اعضای شورا باید توسط قانون معین شود. در واقع پس از این اصل، احتیاج به یک قانون برای نحوه اجرای اصل 177 قانون اساسی داریم که این مساله را شفافتر، جزئیتر و تفصیلیتر بیان کند؛ از جمله اینکه آییننامه اجرایی آن در مهلت معینی نوشته شود.»
اما یکی از اعضای شورای نگهبان درباره روند تغییر در قانون اساسی معتقد است که «خلأ قانونی برای برگزاری همه پرسی وجود ندارد». او می گوید: «ما قانونی درباره برگزاری همه پرسی داریم که به قبل از سال68 برمیگردد و بر مبنای همان قانون، همه پرسی اصلاح قانون اساسی در سال 68 برگزار شد اما در اصلاحیه قانون اساسی تغییری برای آن اعمال نشد».
این عضو شورای نگهبان همچنین گفت: «یکصد و هفتاد و هفتم قانون اساسی هم موارد بازنگری در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران را بیان کرده است.»
اما رحمانی در پاسخ به این اظهارات عضو شورای نگهبان تاکید میکند: «کسانی که میگویند در این رابطه قانون داریم و قانون 39 مادهای «همهپرسی در جمهوری اسلامی» کفایت میکند، باید توجه داشته باشند که این قانون مربوط به «همهپرسی تقنینی» و ناظر به اصل 59 قانون اساسی است، نه «همهپرسی بازنگری» و اصل 177 قانون اساسی.
به همین دلیل است که در فراز پایانی اصل 177 آمده است که رعایت ذیل اصل پنجاه و نهم در مورد همهپرسی «بازنگری در قانون اساسی» لازم نیست؛ در واقع با آن قانون نمیتوان موضوع همهپرسی بازنگری قانون اساسی را تدبیر کرد و البته همهپرسی هم فقط یک مرحله از فرایند بازنگری قانون اساسی است و مراحل قبل از آن، از جمله نحوه انتخاب و شیوه کار اعضای شورای بازنگری هم باید در قانون بیاید.»
رحمانی البته در توضیح «چرایی نیاز داشتن به قانونی برای نحوه بازنگری» به نکته ظریفتری هم اشاره میکند؛ او با اشاره به فراز پایانی اصل 177 که اصولی مانند «اسلامی بودن نظام و ابتنای کلیه قوانین و مقررات بر اساس موازین اسلامی و پایههای ایمانی و اهداف جمهوری اسلامی ایران و جمهوری بودن حکومت» را غیرقابل تغییر میداند، یادآور میشود:در همین اصل تاکید شده است که «محتوای» این اصول قابل تغییر نیست، نه «لفظ» آنها؛ بنابراین، بازنگران قانون اساسی باید اجازه تصرف در الفاظ و اعراض اصول – و نه جوهره آنها – را داشته باشند تا بتوانند دقیقتر کار بازنگری را انجام دهند؛ لذا این مساله هم نیاز به توضیح و تفصیل دارد که چه بسا باید در قانون «همهپرسی بازنگری» یا همان قانون نحوه اجرای اصل 177 بیاید.»
به این ترتیب، مشخص است که کار بازنگری قانون اساسی نمیتواند در یک یا دو اظهار نظر سیاسی و گذرا تعیین تکلیف شود. اگر قرار باشد «اصلاح هندسی» ساختار نظام بدون در نظر گرفتن ریزهکاریهای فقهی و حقوقی و با نگاههای زودگذر سیاسی انجام شود، نتیجه آن از الان معلوم است.
موضوع تجاوز جنسی مقامات انگلیس به کودکان در دهههای متعدد، در سالهای اخیر با شکایت افراد بزرگسالی که در دوره کودکی مورد استثمار آنان بودند، به دغدغهای در انگلیس تبدیل شده است.
نشریه «بریت بارت لندن» گزارش کرد، 7 پلیس در سراسر انگلیس در جستوجوی سوءاستفاده جنسی تاریخی از کودکان در میان مقامات انگلیس از جمله «سر ادوارد هیث» نخستوزیر پیشین انگلیس بودند که در سال 2005 میلادی در سن 89 سالگی در گذشت.
با گذشت 12 سال از فوت نخست وزیر سابق انگلیس، اکنون هفت مورد جدی از 42 ادعای مطرح شده که از اعتبار کافی در این باره برخوردارند، بازجویی شدهاند. کودکانی که اکنون در سنین بزرگسالی به سر میبرند، خواستار رسیدگی به این گونه بی اخلاقیها از زمان کودکی خود شدهاند که از سوی ادوارد هیث صورت گرفته است.
گزارش ۱۰۰ صفحهای مربوط به این تحقیقات نشان میدهد که ادعاهای هفت تن از قربانیان، اعتبار کافی برای بازجویی از متهم را داشته است.
خبرگزاری پرس آسوسیشن، در گزارشی مبنی بر متهم شدن «سر ادوارد هیث» به کودک آزاری جنسی نوشت: نخستوزیر اسبق انگلیس بر اساس یک گزارش جنجالی پلیس این کشور به کودکآزاری و تجاوز جنسی به پسران کمسنوسال متهم شده است. ادوارد از سال ۱۹۷۰ تا ۱۹۷۴ نخستوزیر انگلیس بود.
با این حال، این گزارش اشارهای به بیگناهی یا گناهکاری او نکرده زیرا تحقیقات مربوط به این پرونده تنها متمرکز به بررسی وجود مدارک کافی برای بازجویی از این نخستوزیر اسبق انگلیس بوده است. گزارش مربوط به ادوارد هیث مشخص کرده که قربانیان تجاوزهای او پسران ۱۱ تا ۱۵ ساله بودهاند.
این گزارش تصریح کرده که اتهامات او مربوط به دورهای که او نخستوزیر بوده، نمیشود. هر چند دو مورد از شکایتها مربوط به این دوران شده اما پلیس گفته که اعتبار کافی برای بازجویی نداشته است. تحقیقات مربوط به این پرونده در سال ۲۰۱۵ بعد از ذکر نام ادوارد هیث در تحقیقات مربوط به یک پرونده تاریخی سوءاستفاده جنسی از کودکان در انگلیس به جریان افتاد. ادوارد هیث در ژوئیه ۲۰۰۵ در سن ۸۹ سالگی درگذشت.
آتش رسوایی اخلاقی این مقام ارشد انگلیس علاوه بر او دامن مشاورانش را هم گرفت چرا که مشاورانش در بررسی این پرونده مورد بازجویی قرار گرفتند و شکایاتی هم از سوی خانواده کودکان استثمار شده برای آنها تنظیم شده بود.
یکی از مشاوران «سر ادوارد هیث» نخست وزیر سابق انگلیس، «نیک ادگار» بود که با وجود داشتن سه فرزندبه اتهام استفاده جنسی از کودکان پیش ازاین به دست پلیس دستگیر و مورد بازجویی قرار گرفته بود. وی 4 ماه پس از بازجویی و اثبات رسوایی اخلاقی با ضرب گلوله خود را کشت. نیک ادگار سال 92 میلادی به عنوان منشی خصوصی درخانه نخست وزیر سابق انگلیس در «ویلتشایر» کار میکرد.
از سوی دیگر، دویچه وله هم با اشاره به دوران کاری این سیاستمدار محافظهکار که از 1970 تا 1974 به عنوان رهبر بریتانیا فعالیت میکرد، نوشت: هیث پس از آنکه نامش به عنوان یکی از مظنونان تحقیقات تاریخی پلیس درباره سوءاستفاده از کودکان مطرح شد، هدف تحقیقات دو ساله پلیس قرار گرفت که در نتیجه متهم به تجاوز و سوءاستفاده از پنج کودک است.
این نخستوزیر سابق بریتانیا متهم به تجاوز به یک کودک 11 ساله و همچنین سوءاستفاده از یک کودک 10 ساله است. مایک ویل، رییس پلیس ویلشایر با اشاره به یافتههای تحقیقات صورت گرفته، گفت: سر ادوارد یک شخصیت برجسته، تاثیرگذار و مشهور بود که یکی از قدرتمندترین افراد دنیا به شمار میرفت.
اتهامات وارده به او بسیار جدی و از سوی تعداد زیادی از افراد بوده است. از 42 اتهام وارده به هیث، 7 مورد نیازمند تحقیقات بیشتر بوده اما رییس پلیس ویلشایر گفت که کارآگاهان درباره بی گناهی یا گناهکار بودن وی به نتیجهای نرسیدهاند. اتفاقاتی که وی به آنها متهم شده، در تاریخ بین 1956 تا 1992 و در زمانی که او به عنوان یکی از اعضای پارلمان و نه به عنوان نخستوزیر مشغول فعالیت بود رخ داده است.
این اتهامات با اعتراض لینکولن سلیگمن، پسر بزرگ هیث مواجه شده که معتقد است تحقیقات پلیس انگشت اتهام را به سوی مردی نشانه گرفته که قادر به دفاع از خود نیست.
با این حال وی تنها سیاستمدار انگلیسی نبوده که در این ارتباط متهم شده و چندین سیاستمدار دیگر بریتانیایی از جمله سایریل اسمیت، سیاستمدار لیبرال دموکرات و لرد جانر، نماینده سابق پارلمان این کشور از حزب کارگر هم چنین اتهاماتی دریافت کرده بودند.
آمارهای رسمی منتشر شده از سوی پلیس انگلیس، از آمار بسیار بالا و تکاندهنده سوءاستفاده جنسی از کودکان در این کشور حکایت دارد. به گزارش روزنامه دیلی میل، آمارهای پلیس انگلیس نشان میدهد هر ۲۰ دقیقه یک کودک در انگلیس مورد تجاوز جنسی قرار گرفته است و روزانه بیش از 60 مورد تجاوز جنسی به کودکان به پلیس گزارش میشود.
گزارش پلیس انگلیس حاکی از آن است که، در سال 2010 بیش از ۲۳ هزار کودک که یک پنجم آنها سنی کمتر از سنین دبیرستان داشتهاند، قربانی تجاوز جنسی مقامات انگلیس به کودکان در انگلیس و ولز شدهاند.
برنامه زنگ بیداری 246 از تولیدات سایت صدای میقات مرداد ماه منتشر شد . این برنامه در بخش های مختلف به بررسی مسائل فرهنگی سیاسی روز ایران می پردازد . در ادامه فهرستی از برنامه های این قسمت زنگ بیداری را می خوانیم :
* (بمب خنده) نمایشهای طنز کاری از بروبچه های گروه نمایش زنگ بیداری.به مناسبت سالروز میلاد حضرت معصومه علیها سلام
* گیربازار (آزادیهای غیر یواشکی) کشوری که دولتش سهمیه مواد مخدر به ملت میدهد و کانالهای پورن و مستهجن را فیلتر نمیکند باید هم ستایشها و آتناهایش در خون خود دست و پا بزنند…چرا این دولت ملت مست و نعشه میخواهد؟؟!
* گلهای یاس ( وارث حسین ع فاتح مرصاد) به یاد سپهبد شهید علی صیاد شیرازی
درباره صدای میقات : مهمترین هدف رادیو صدای میقات ارتقا و رشد اخلاق دینی و انقلابی در میان فرزندان نسل سوم انقلاب هست و هدف اصلی دشمنان اسلام از بین بردن همین اخلاق است ، که اگر اخلاق را ریشه کن کنند ، مراحل بعدی تخریب را خیلی سریعتر تمام می کنند ان شا الله با صدای میقات و صداهای دیگری که در آینده به این راه خواهند پیوست ، هیچگاه به هدف شومشان نخواهند رسید
[/su_note]
[su_note]
پادکست چیست (رادیو اینترنتی) پادکست (به انگلیسی: Podcast) یا پادپخش یا تدوین صوتی انتشار مجموعهای از پروندههای رسانه دیجیتال است که توزیع آن در اینترنت با استفاده از فید صورت میگیرد، و توسط کاربران معمولاً بر روی یک پخشکنندهٔ موسیقی دیجیتال (موبایل و رایانه) قابل دریافت و پخش است.
این روش ارائهٔ محتوا در سال ۲۰۰۴ محبوبیت و گسترش یافت؛ و گاه به آن رادیوی اینترنتی گفته میشود.
برای دریافت آن، معمولاً از برنامههای خبر خوان که از خدمات وب استفاده میکنند استفاده میشود و بر روی رایانههای خانگی یا پخشکنندههای موسیقی دیجیتال قابل پیادهسازی است. قابل ذکر است که عمل دریافت پادکست را پادکچ (به انگلیسی: Podcatch) میگویند.
در گرماگرم هیجان بازی مهیج «پرندگان خشمگین/ Angry Birds » کودکان ما آموزشهای خشم و توش و توان نهفته در آن را میآموختند. و در اوج ابربازی «ندای وظیفه/ Call of Duty» در نقش اول شخص به اهداف تیراندازی میکنند و همینطور در «نبرد قبایل/ Clash of Clans» داستان قتل و غارت برای نابودی شرکای آنلاین واقعی، با بیرحمی هر چه تمامتر در جریان است.
اغلب بازیهای پر مخاطب رایانهای در ژانر خشم و پرخاش عمل میکنند؛ عاقبت این حجم بالا از خشونت در بیش از نیمی از اوقات زندگی فرزندان ما چه خواهد بود؟
تأمل در قضیه:
نکته اول: موضوع ریشههای فرهنگی خلقیات، در چهارچوب جامعهشناسی اخلاق تحلیل میشود. تمرکز عمده جامعهشناسی اخلاق، ملهم از گابریل عباند در مقاله مهم «دو مسأله محوری در جامعهشناسی اخلاق/ 2008» به دو موضوع معطوف است؛ اخلاق در مفهوم «اجمالی “thin” » و در مفهوم «تفصیلی “thick” » اخلاق در مفهوم «اجمالی»، صرفاً به بررسی و مقایسه هنجارهای خوب و بد و باید و نباید در نظامهای اخلاقی و تربیتی گوناگون میپردازد؛
ولی اخلاق در مفهوم «تفصیلی» که حیطه جامعهشناسی اخلاق «به معنای وسیع جامعهشناختی» است، ضمن بررسی عملکردهای هنجاری خوب و بد و باید و نباید، به موضوعاتی همچون شأن، شایستگی، نفاق، پرهیزگاری، مسوولیت، تحمل، اعتدال، تعصب، ظلم و ستم، عفت، انحراف و اموری از این دست میپردازد.
در موضوع کاوش ما، یعنی، خشم و پرخاش در بازیهای رایانهای و بازتاب آن در زندگی روزمره راکد و آزاردهنده امروز کلانشهری همچون تهران، رأی «تفصیلی» جامعهشناسی اخلاق، فیالجمله و در نخستین گام این است که زمینههای «فرهنگی/ تاریخی» ما نسبت به این وضع و حال ساکت نیست، و ابعاد خاصی به این خشم و غضب میبخشد.
نکته دوم: ابعاد «فرهنگی/ تاریخی» افعال اخلاقی، در سه حیطه تبلور مییابند؛ (1) «احساسات»، (2) دغدغههای ذهنی و شناختی، و (3) خودپندارهها یا هویتها. «احساسات»، ما را تحریک میکنند تا با انتظارات هنجاری مبارزه کنیم یا انطباق حاصل نماییم؛ «دغدغههای ذهنی» ما را به درک یا رویارویی و غلبه بر رفتار دیگران معطوف میدارد؛
و «هویتهای اخلاقی»، تلاش میکنند تا اقدامات ما را در موقعیتهای اخلاقی مختلف همساز کنند. بازیهای رایانهای مشغول اغتشاش گسترده در هر سه حیطه هستند؛ احساسات، دغدغههای ذهنی و هویتهای بازیبازان، جابهجا میشوند و نسلی درکناپذیر را میسازند، اگر ما بر توسن سرکش دنیای دیجیتال سوار نشویم، و چیزی را نسازیم که متکی بر تجربه تاریخی ذیقیمت فرهنگ کهن انسانی است.
نکته سوم: عبدالرحمن ابن خلدون و بعدها، امیل دورکیم، بر اهمیت احساسات در خلقیات، در یک مقیاس اجتماعی تأکید ورزیده بودند. نحوه هماهنگی و انسجام اجتماعی، به همگرایی مثبت احساسی بین افراد در هنگام تعاملات دوجانبه و گروهی بستگی دارد. مردم وقتی از یک «روحیه Geist » جمعی برخوردار میشوند هم احساسی، موجد سطحی از تبلور توقعات و انتظارات نسبت به هنجارها و قوانین میشود.
واقع آن است که زندگی شهری جدید، این هم احساسیها را تضعیف میکند، و در یک گام جلوتر، زندگی سایبر در فضاهای منحصر به فرد دیجیتال، این فاصلهگیری روحیهها را تشدید مینماید.
هنگامی که احساسات مردم از هم فاصله میگیرد، و حتی در متن بازیهای رایانهای به خصومتهای مبهم و بیدلیل با دیگران بدل میشود، اشتراک در دغدغههای ذهنی نیز به خطر میافتند، و این تفرقه و جدایی شناختی، نهایتاً به تجزیه هویتی منتهی میشود که دیگر نه فقط انسجام اجتماع را، بلکه از اصل، سلامت و موجودیت انسانها را تهدید خواهد کرد.
نکته چهارم: وقتی هویتهای ما توسط دیگران در تعاملات تأیید میشوند، احساسات مثبت و انگیزه در ما فزونی میگیرد، و بر عکس، در صورت وفور بیماریهای فوق، اگر تلاشها و عملکردهای ما نتوانند تصدیق مورد انتظار را از دیگران به ارمغان بیاورند، احساسات منفی و پرخاشگر و واگرا، جامعه را از رکود و بیتحرکی انباشته میکنند؛
کم و بیش مانند وضعیتی که در کلانشهری مانند تهران مشهود است، و ابداً ریشه صرفاً اقتصادی ندارد. این رکود تا حد زیادی جنبه فرهنگی و اخلاقی دارد. بدین ترتیب، ابعاد عاطفی زندگی ما، عمیقاً در مناسبات اجتماعی ریشه دارند، و خود این وضع و حال، به نوبه خود، در روندهای توسعهای که میتوانند در آینده امیدبخش یا ناامیدکننده شوند، تأثیر و نفوذ مییابد.
تحلیل نهایی:
وضع و حال فعلی در دنیای سایبر، نوجوانان و جوانان و حتی میانسالان همه جوامعی را که تحت نفوذ رایانه و شبکه هستند، به وضعیتی تهدید میکند که در پس آن «امید»ی نیست.
برای حذر از «سرسام»، حرکت ویژهای لازم است؛ مختصات اصلی این حرکت بر حسب آن چه در کاوشهای پنجگانه فوق آمد، چنین است:
باید رسانه دیجیتال را فعالانه در جهت زمینه فرهنگی انسانی به تحرک واداشت، و به این امید بست که بذرهای احساسات، دغدغههای ذهنی و شناختی، و نهایتاً هویتهای اخلاقی نیرومندی در این زمینه فرهنگی رشد کنند که به نوبه خود، روندهای توسعهای را که میتوانند امیدبخش باشند به شکل امواج سایبری به راه اندازند.
سر و شکل این حرکت اصلاحی، بهصورت یک الگوی «کاشت» در زمین فرهنگی است، و عملکرد متمرکز و مستمر را میطلبد (توأم با اقتباسهایی از گابریل عباند و کوین مککافری).
یادداشت از دکتر حامد حاجیحیدری
(عضو هیات علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران)
برنامه زنگ بیداری 245 از تولیدات سایت صدای میقات تیر ماه منتشر شد . این برنامه در بخش های مختلف به بررسی مسائل فرهنگی سیاسی روز ایران می پردازد . در ادامه فهرستی از برنامه های این قسمت زنگ بیداری را می خوانیم :
–فریدون دستگیر شد!!! مگه داریم؟! مگه میشه؟!
*ویژه برنامه نفس حق ( میخواهم نامم و نانم را در خطر ایمانم افکنم) سخنانی تکاندهنده از خون دلهای شهید دکتر علی شریعتی
*گلهای یاس ( راز یک قطعنامه) چرا امام خمینی قطعنامه 598 را جام زهر نامید؟! به همراه دست نوشته های شهید بهروز مرادی
–شهرزاد 2 رو دیدی؟
*تلنگر (اسطوره های جعلی ) وقتی همه در خواب بودیم اسطوره هایمان را بردند!!!!!!
درباره صدای میقات : مهمترین هدف رادیو صدای میقات ارتقا و رشد اخلاق دینی و انقلابی در میان فرزندان نسل سوم انقلاب هست و هدف اصلی دشمنان اسلام از بین بردن همین اخلاق است ، که اگر اخلاق را ریشه کن کنند ، مراحل بعدی تخریب را خیلی سریعتر تمام می کنند ان شا الله با صدای میقات و صداهای دیگری که در آینده به این راه خواهند پیوست ، هیچگاه به هدف شومشان نخواهند رسید
[/su_note]
[su_note]
پادکست چیست (رادیو اینترنتی) پادکست (به انگلیسی: Podcast) یا پادپخش یا تدوین صوتی انتشار مجموعهای از پروندههای رسانه دیجیتال است که توزیع آن در اینترنت با استفاده از فید صورت میگیرد، و توسط کاربران معمولاً بر روی یک پخشکنندهٔ موسیقی دیجیتال (موبایل و رایانه) قابل دریافت و پخش است.
این روش ارائهٔ محتوا در سال ۲۰۰۴ محبوبیت و گسترش یافت؛ و گاه به آن رادیوی اینترنتی گفته میشود.
برای دریافت آن، معمولاً از برنامههای خبر خوان که از خدمات وب استفاده میکنند استفاده میشود و بر روی رایانههای خانگی یا پخشکنندههای موسیقی دیجیتال قابل پیادهسازی است. قابل ذکر است که عمل دریافت پادکست را پادکچ (به انگلیسی: Podcatch) میگویند.