دسته‌ها
کیوسک

شبهه هایی درباره دوران امامت امام سجاد علیه السلام

َشبهه هایی درباره دوران امامت امام سجاد علیه السلام
َشبهه هایی درباره دوران امامت امام سجاد علیه السلام

 

پس از تمام شدن واقعه جانسوز عاشورا و شهادت امام حسین(ع) و یاران حقیقی آن حضرت در صحرای کربلا، اوضاع دینداری مردم دگرگون شده بود.

 یزید ملعون عده زیادی از مردم را فریب داده و دین‌شان را به بهای دنیا خریده بود. بعد از آن هم حکومت ظالم بنی‌امیه، شیعیان را در تنگنا قرار داده و آزار می‌داد تا دست از اعتقادات دینی خود بردارند. اوضاع به‌نحوی بود که در گوشه و کنار سرزمین‌اسلامی، شورش‌هایی علیه ظالمان به راه افتاد؛ اما هر یک از این شورش‌ها هدفی داشتند که به‌ندرت می‌شد دینداری و خونخواهی حق‌طلبانه حضرت سیدالشهدا(ع) را در میان ائمه پیدا کرد.

 

در چنین اوضاعی روی کار آمدن و سپرده شدن زمام امور شیعیان به دست امام، نیاز به انسجام میان مردم مسلمان داشت و امام‌سجاد(ع) مسئولیت این امر را بر عهده داشتند. به همین علت است که وقتی مفاهیم دعاها و مناجات‌های آن حضرت را بررسی می‌کنیم متوجه می‌شویم همه مطالب در جهت تبیین اسلام ناب محمدی(ص) عنوان شده‌اند تا جایگاه قرآن و امام را به‌عنوان دو ثقل دین به مردم بشناسانند.

 

حجت‌الاسلام محسن غیاثوند که درباره تاریخ اسلام پژوهش کرده و به‌عنوان استاد حوزه علمیه فعالیت می‌کند، در گفت‌وگو با ما به شبهه‌هایی درباره دوران دوران امامت امام سجاد (ع) پاسخ داده است.

 

می‌دانیم که امامت پس از امام‌حسین(ع) به امام زین‌العابدین(ع) منتقل شد. این در حالی بود که عده‌ای گمان می‌کردند محمد حنفیه امام چهارم است. آیا در زمان آغاز دوران امامت امام سجاد (ع) مشکل و شبهه‌ای ایجاد شد؟

 

محمد حنفیه از لحاظ سنی بزرگ‌تر از امام سجاد(ع) بود. از طرف دیگر مقام امامت بین امام دوم و سوم ما بین دو برادر منتقل شد، یعنی پس از امام حسن(ع)، امام حسین(ع) به امامت رسیدند. این شرایط شبهه‌ای برای محمد حنفیه و بعضی از مردم ایجاد کرده بود که احتمال می‌دادند پس از واقعه کربلا و شهادت امام حسین(ع)، محمد حنفیه که برادر ایشان بود به امامت می‌رسد.

 

به همین علت لازم بود که امام سجاد(ع) مسئله امامت را برای محمد حنفیه و کسانی که از مقام امامت و مسئولیت‌ها و کرامات آن بی‌اطلاع بودند، مشخص کنند. محمد حنفیه در ابتدا نمی‌توانست به راحتی قبول کند که امام سجاد(ع) امام چهارم شیعیان است تا اینکه آن حضرت کرامت‌هایی از مقام امامت را به او نشان دادند تا حقانیت مسئله امامت بر او روشن شود.

 

از آن زمان به بعد بود که محمد حنفیه به امامت امام سجاد(ع) پی برد و در این مسیر آنقدر پا برجا بود که امام، در شرایطی که امکان حضور در بعضی از اجتماع مردم را نداشتند، محمد حنفیه را تعیین می‌کردند تا به امور شیعیان رسیدگی کند.

 

پس از واقعه خونبار و جانسوز عاشورا و شهادت مظلومانه امام‌حسین(ع)، قیام‌های بسیاری به خونخواهی از آن حضرت اتفاق افتاد. در اینجا این پرسش مطرح می‌شود که چرا امام سجاد (ع) اقدام به قیام مسلحانه نکردند؟ 

این نکته واضح و مشخص است که امام سجاد(ع) در محرم سال 61هجری همراه پدر بزرگوارشان، امام حسین(ع) بوده و وقایع آن روزها را به چشم خود مشاهده کردند. در واقع آن حضرت به خوبی شاهد بودند که مردم به‌شدت دچار انحطاط فکری و اعتقادی شده بودند و دین و آخرت خود را به بهای زندگی محدود دنیا فروخته بودند.

 

حتی آنقدر در دنیاپرستی و انحطاط فکری غرق شده بودند که با وجود اینکه بر حقانیت امام‌حسین(ع) اذعان داشتند، اما باز هم در برابر آن حضرت صف آرایی کرده و نیزه و شمشیر به‌دست گرفتند تا در نهایت غربت و مظلومیت ایشان را به شهادت رساندند. و همه اینها برای رسیدن به آسایش ظاهری در زندگی چند روزه دنیا بود.

 

از طرف دیگر ضعف فکری و اعتقادی مردم به جایی رسیده بود که همه با وجودی که می‌دانستند یزید ملعون، مردی هوسباز و شرابخوار بوده و احکام دین اسلام را به‌طور علنی نفی می‌کند، اما به‌دلیل بهره‌مندی او از ثروت دنیایی او را صاحب اختیار خود دانستند و از او تبعیت کردند. در چنین اوضاعی امام سجاد(ع) آگاه بودند که انحراف فکری مردم به‌دلیل آن است که نسبت به مقام امامت بی‌اطلاع هستند و عظمت و شأن امام خود را نمی‌دانند.

 

پس رسالت آن حضرت با قیام علنی و شمشیر به‌دست گرفتن ممکن نمی‌شد بلکه لازم بود پس از شهادت مظلومانه و هشداردهنده پدر خود، اسلام ناب محمدی(ص) را در قالب مفاهیم و عبارت‌های احساسی و عقلانی تبیین کرده و مردم را از این طریق آگاه کنند.

 

دوران امامت امام سجاد
دوران امامت امام سجاد

با این توضیحات، تبیین اسلام در دوران امامت امام سجاد (ع) از طریق قیام ممکن نمی‌شد و به همین علت بود که آن حضرت قالب دعا و مناجات را برای آگاه کردن و تعلیم معرفتی مردم انتخاب فرمودند.

 

درست است. امام سجاد(ع) می‌دانستند حتی درصورت قیام مسلحانه و در نهایت شهادت حین قیام خونخواهانه ایشان نیز مردم به آگاهی و درک از دین اسلام نخواهند رسید. پس ضرورت ایجاب می‌کرد که امام در میان مردم از ابزاری غیر از شمشیر و نیزه استفاده کنند تا مردم را هشیار کرده و اسلام را که در غربت به سر می‌برد، احیا کنند.

 

با وجود این در آن زمان چندین قیام برای مقابله با یزید ملعون اتفاق افتاد. رویکرد امام‌سجاد(ع) نسبت به چنین اقدام‌هایی چه بود؟

 

باید توجه داشت قیام‌ها و اقدام‌هایی که بعد از شهادت امام‌حسین(ع) در دوران امامت امام سجاد (ع) اتفاق افتادند دارای مواضع و اساس‌های گوناگون و گاهی متفاوت بودند. برخی از قیام‌ها تنها براساس شور و احساسات بی‌پایه اتفاق می‌افتاد و برخی از علم و شور دینی نشأت می‌گرفت. عده‌ای قیام می‌کردند تا یزید را مغلوب کرده و خودشان قدرت را دست بگیرند و برخی قیام می‌کردند تا انتقام خون شهدای کربلا و امام مظلوم خود را بگیرند.

 

بنابراین مشخص است که رویکرد امام سجاد(ع) برابر چنین قیام‌هایی که پایه و دلیل مختلفی داشته‌اند، متفاوت بود؛ چون اسلام، دین حقانیت است که هم احساسات در آن راه دارد و هم عقلانیت. اما این دو توأم و همراه یکدیگر هستند؛ یعنی احساسات دینی باید برگرفته از عقل و درایت باشد و عقلانیت هم باید با شور و احساس دینی همراه شود تا تأثیرگذار باشد.

 

امام سجاد علیه السلام کدام قیام‌ها را نفی کرده و با آنها مخالفت می‌کردند؟

 

یکی از قیام‌هایی که امام سجاد(ع) با آن مخالفت داشتند، قیامی بود که توسط شخصی به نام عبدالله بن حنظله اتفاق افتاد. او و مردمی که به همراهش بودند، قیامی داشتند که عقلانیت در آن راه نداشت و حتی رهبری و هدایت مشخصی نداشتند و طبیعی بود که در قیام خود موفق نخواهند شد. آنها افرادی بودند که در روز عاشورا امام‌حسین(ع) را تنها گذاشتند و بعد از شهادت آن حضرت دست به قیام زدند و حتی این بار هم درباره قیام‌شان از امام سجاد(ع) رهبری و تأییدی نخواستند.

 

امام سجاد(ع) به‌قدری نسبت به چنین اقدامی نگران بودند که بر خود لازم دانستند که برای هشدار دادن به آنها اقدام کنند. لذا از مدینه بیرون رفتند تا خود را به آنها برسانند و هشدار بدهند. نکته قابل توجه در چنین اوضاعی، موقعیت‌شناسی است. درواقع شیعه باید موقعیت‌شناس باشد و بداند که در هر زمانی به چه نحوی امام زمان خود را یاری کند. بعضی از مردمی که در واقعه کربلا امام حسین(ع) را تنها گذاشتند، پس از شهادت ایشان هم از اطاعت امام سجاد(ع) سر باززدند و حتی قیام علیه یزید زمان را هم بدون تأیید امام زمان خود راه می‌انداختند.

 

یکی دیگر از قیام‌هایی که بدون بصیرت اتفاق افتاد، قیام حره بود که مردم شورشگر مدینه به راه انداختند و معرفت در آن راه نداشت. به همین علت امام سجاد(ع) با آن مخالف بودند. در عین حال این افراد هم بدون اینکه با امام(ع) مشورت کنند، اقدام به قیام کردند.

 

در چنین شرایطی امام‌سجاد (ع) قالب دعا و مناجات را برای بیان معارف دینی انتخاب کردند. ضرورت این کار چه بود؟

 

همانطور که اشاره شد درصورتی که امام در آن دوران قیام مسلحانه می‌کردند به این دلیل که زمینه‌ای برای بیان معارف دینی وجود نداشت، شیعه دچار نابودی می‌شد. دلیل تأیید نکردن قیام مختار به‌طور علنی همین موضوع بود تا حکومت بنی‌امیه احساس کنند که این دو امر به هم مربوط نمی‌شود.

دوران امامت امام سجاد
دوران امامت امام سجاد

پس هدف نهایی امام زین‌العابدین (ع) هم تشکیل حکومت اسلامی بود اما مسیر تحقق این امر با ائمه دیگر ازجمله امام‌حسین (ع) متفاوت بود.

 

درست است. دلیل تفاوت مسیر هم این است که شرایط متفاوت بود و مردم درک‌های مختلفی داشتند. اما امام زین‌العابدین(ع) باید در وهله اول مقام امامت را تبیین می‌فرمودند تا مردم نسبت به ائمه شناخت پیدا کنند، به‌خصوص مردمی که روی امام سوم خود شمشیر کشیده بودند. از طرف دیگر باید حقانیت ائمه را درک می‌کردند و می‌فهمیدند که سعادت آنها جز از طریق هدایت توسط امام ممکن نمی‌شود.

 

اما به هر حال روی کار آمدن و گرفتن زمام امور شیعیان در دست امام، نیاز به انسجام میان مردم مسلمان داشت و امام سجاد(ع) مسئولیت این امر را بر عهده داشتند. به همین علت است که وقتی مفاهیم دعاها و مناجات‌های امام سجاد علیه السلام را بررسی می‌کنیم متوجه می‌شویم همه مطالب در جهت تبیین اسلام ناب‌محمدی(ص) عنوان شده تا جایگاه قرآن و امام را به‌عنوان دو ثقل دین به مردم بشناساند.

 

اما با توجه به خفقان دوران امامت امام سجاد (ع) آیا تشکیل حکومت اسلامی در آن دوران ممکن بود؟

نه. چنین امری عملا امکان نداشت و امام سجاد(ع) بر این مسئله واقف بودند اما می‌خواستند زمینه تشکیل حکومت اسلامی در آینده را فراهم کنند. دستورالعمل‌هایی که در قالب موعظه، مناجات، ذکر و دعا از آن حضرت رسیده همین هدف را دنبال می‌کرد که سطح درک و شعور دینی و معرفتی مردم را ارتقا بدهد تا زمینه و لیاقت پذیرش حکومت اسلامی را پیدا کنند.

 

 

امام‌سجاد علیه السلام ؛ یک مبارز قهرمان خستگی‌ناپذیر

 

[box type=”info” align=”” class=”” width=””]

شخصیت حقیقی امام چهارم در بیان مقام معظم رهبری

اگر بخواهیم شخصیت و چهره حقیقی هریک از ائمه اطهار علیهم‌السلام را بشناسیم، بهترین روش مراجعه به منابع معتبر شیعی و عالمان دینی است. در این میان، سخنان مقام معظم رهبری و تعبیر ایشان از شخصیت امام زین‌العابدین(ع) بسیار مهم و قابل‌درک است. از جمله کتاب «پژوهشی در زندگی امام‌سجاد(ع)» تألیف رهبر معظم انقلاب است که در آن، چهره و شخصیت والای دوران امامت امام سجاد (ع) به‌طور روشنگرانه‌ای تبیین شده است.

 

همچنین رهبر معظم انقلاب در بیان کوتاهی، امام‌سجاد(ع) را اینگونه معرفی کرده‌اند؛«آن چهره مظلوم بی‌صدای سربه‌زیر منفعلی که از امام‌سجاد درست کردند به کلی برخلاف واقع است؛ چهره حقیقی امام‌سجاد(ع) چهره یک مبارز قهرمان خستگی‌ناپذیر آشتی‌ناپذیر پیگیری است که با تدبیر تمام، با دقت کامل راه‌ها را می‌شناسد و انتخاب می‌کند و به سمت هدف‌ها این راه‌ها را می‌پیماید، خودش خسته نمی‌شود و دشمن را خسته می‌کند؛ و بالاخره دشمن وقتی هیچ کار دیگری نتوانست بکند، آن حضرت را مسموم کرد و این امام بزرگوار بعد از یک عمر پربرکت و پرمبارزه به رضوان الهی پرواز کرد. این خلاصه زندگی امام‌سجاد است.»

(خطبه‌های نمازجمعه تهران ۱۳۶۵/۷/۴)

 

[/box]

دوران امامت امام سجاد
دوران امامت امام سجاد

علی اوسط یا علی‌اصغر؟

دکتر رجبی دوانی گران قدر درباره نامگذاری امام سجاد علی (ع) توضیح می‌دهد:

می‌دانیم که نام چند پسر امام حسین (ع) علی بوده است. اما آیا حضرت علی‌اکبر علیه‌السلام که در روز عاشورا به شهادت رسیدند از امام سجاد(ع) بزرگ‌تر بودند؟

دکتر محمدحسین رجبی‌دوانی در این‌باره توضیح می‌دهد: «نام دو فرزند امام حسین(ع) علی بود که آنها را به نام‌های علی اکبر و علی‌اصغر(ع) می‌شناختند. بر این اساس می‌توان گفت حضرت علی‌اکبرعلیه‌السلام که در صحرای کربلا به شهادت رسیدند از امام سجاد(ع) بزرگ‌تر بوده‌اند و براساس این نقل، امام سجاد(ع) علی‌اصغر شناخته می‌شوند. طبق این نقل تاریخی می‌توان گفت که آن طفل شیرخواری که در روز عاشورا به شهادت رسید، عبدالله رضیع بوده است».

 

این کارشناس تاریخ اسلام درباره نامگذاری فرزندان امام حسین(ع) می‌گوید: «در آن دوران، دستگاه حکومت بنی‌امیه با حضرت امیرالمؤمنین امام علی(ع) دشمنی و عداوت زیادی داشت. به همین علت نامگذاری نوزادان به نام آن حضرت را ممنوع کرده بود. امام حسین(ع) در واکنش به این اقدام کینه‌توزانه و جاهلانه بنی‌امیه فرموده بودند که هر تعداد فرزند پسر داشته باشند، آنها را به نام علی می‌خوانند».

درصورتی که این روایت را به‌عنوان اساس نامگذاری فرزندان حضرت سیدالشهدا(ع) بدانیم، باید توجه داشته باشیم که هر 3 پسر آن حضرت، علی نام داشتند و به این ترتیب امام سجاد(ع) علی اوسط نام داشتند و علی اصغر علیه‌السلام همان نوزاد شهید شده در روز عاشوراست».

 

مادر امام سجاد (ع) ایرانی بود

نحوه حضور امام سجاد(ع) در میدان کربلا یکی از شبهه‌ها در زندگی آن حضرت است. به‌عنوان مثال عده‌ای باور دارند که مادر آن حضرت در روز عاشورا در کربلا حاضر و مشغول پرستاری آن حضرت بوده و برخی این نظر را رد می‌کنند. حتی درباره نسب مادر امام سجاد(ع) که ایرانی بوده یا نه، شبهاتی وجود دارد.

 

دکتر حمیدرضا فلاح، کارشناس دینی و استاد حوزه و دانشگاه، در این‌باره توضیح می‌دهد: «نام مادر امام سجاد(ع) شهربانو بوده که این نام در بسیاری از منابع آمده است. در عین حال کتاب‌های مستند و معتبر تاریخی نشان می‌دهد که مادر امام سجاد(ع) ایرانی بودند و در خانواده‌ای معتبر و سرشناس زندگی می‌کردند که امام حسین(ع) با ایشان ازدواج کردند. در عین حال در بعضی از منابع تاریخی هم نوشته شده که ایشان در خانواده‌ای از اعراب متولد شده و زندگی می‌کردند».

 

اما درباره حضور این بانو در روز عاشورا یادآوری می‌کند: «باید به این نکته توجه شود که به‌احتمال نقل‌های زیادی که درباره زندگی ایشان وجود دارد، زندگی شهربانو در زمانی که امام سجاد(ع) به دنیا آمدند، خاتمه پیدا کرد و از دنیا رفت. پس براساس این نقل مشخص است که حضور او در میدان کربلا در سال 61هجری نظر اشتباهی است».

 

چرا انقلابی؟ چرا آرام؟

در بخش‌هایی از کتاب « پژوهشی در زندگی امام‌سجاد(ع)» می‌خوانیم:

بیان و نگارش سیره امام‌سجاد(ع) بسی دشوار است زیرا برخی از نویسندگان و مورخان، ذهن مردم را آشفته کرده و چنین القاء کرده‌اند که آن امام بزرگوار(ع) در گوشه‌ای نشست و به عبادت پرداخت و کاری به سیاست نداشت!

 

این مطلب از القاب و تعبیراتی که درباره آن بزرگمرد الهی به‌کار می‌برند، پیداست؛ مثلا می‌گویند «امام زین‌العابدین بیمار» درحالی‌که ایشان هم- مثل هر انسان دیگری- چند روزی در مدت عمرش مریض شد و این بیماری در محرم سال61 هجری واقع شد تا آن جناب در واقعه عاشورا وظیفه دفاع و جهاد نداشته باشد. با این تدبیر الهی، 34یا 35سال پس از شهادت امام‌حسین(ع) زنده ماند و سالم و پرنشاط مسئولیت امامت امت را برعهده گرفت و شیعه را در دشوارترین دوران هدایت کرد.

 

سیره امام زین‌العابدین(ع) چیست؟ اگر حوادث جزئی زندگی ایشان را گردآوری کنیم آیا می‌توانیم به سیره آن حضرت دست‌یابیم؟ نه! هرگز! سیره هرکسی به‌معنای واقعی کلمه آنگاه روشن می‌شود که جهت‌گیری کلی (استراتژی) او معلوم گردد. آن وقایع جزئی (تاکتیک‌ها) در پرتو جهت‌گیری کلی (استراتژی) معنا پیدا می‌کند و تحلیل می‌شود. بدون شناخت آن جهت‌گیری کلی، نه‌تنها سیره امام(ع) روشن نمی‌گردد بلکه حوادث جزئی نیز بی‌معنا یا دارای معنای نادرست می‌شود.

دوران امامت امام سجاد (ع) بعد از عاشورا را می‌توان به 2بخش تقسیم کرد:

اول) دوره حماسه ساز اسارت،

دوم) دوره بعد از اسارت.

امام‌زین‌العابدین(ع) در دوره اول که دوره‌ای پرهیجان و عبرت‌انگیز بود، همانند قهرمانی بزرگ با گفتار و رفتارش حماسه‌آفرید و همچون یک انقلابی پرخروش، به دشمنان مقتدر خود، در برابر همه، پاسخ‌های دندان شکن و پرخاشگرانه داد. در کوفه در مقابل عبیدالله‌بن زیاد – آن وحشی خونخواری که از شمشیرش خون می‌ریخت و سرمست باده غرور بود- آنچنان سخن گفت که ابن‌زیاد دستور داد او را بکشید! و اگر دفاع جانانه حضرت‌زینب علیهاالسلام نبود و اینکه باید اینها را به‌عنوان اسیر به شام می‌بردند، به‌احتمال زیاد مرتکب قتل امام‌سجاد(ع) نیز می‌شدند.

 

دوره دوم (دوره بعد از اسارت) که بسیار طولانی (بیش از 30سال) است، بنای امام‌سجاد(ع) بر تلاش‌های زیربنایی و ملایم و حساب شده و آرام بود. این پرسیدنی است که چرا امام‌سجاد(ع) در دوره اول، آنقدر انقلابی و پرخاشگرانه ظاهر شد و در دوره دوم، نرم و آرام و ملایم و با تقیه؟ پاسخ آن است که دوره بسیار کوتاه و سرنوشت‌ساز اول، فصلی استثنایی است که باید زمینه تلاش‌های آینده را برای حکومت الهی و اسلامی فراهم کند.

در کوفه و شام، امام‌سجاد(ع) باید آنچنان تند و برنده و تیز و صریح، مسائل را بیان کند که پیام اصلی «عاشورا» هرگز فراموش نشود و مردم بدانند که چرا امام‌حسین(ع) به شهادت رسید. نقش امام‌سجاد(ع) در این سفرها، مانند نقش حضرت‌زینب علیهاالسلام بود؛ یعنی پیام‌رسانی انقلاب حسینی(ع)

 

جمع آوری از مریم مرتضوی (همشهری دو ) 

 

دسته‌ها
حجاب و عفاف

دو کلمه حرف حساب با خانم های عضو اینستاگرام

دو کلمه حرف حساب با خانم های عضو اینستاگرام
دو کلمه حرف حساب با خانم های عضو اینستاگرام

دو کلمه حرف حساب با خانم های عضو اینستاگرام

.

میخوام یک حرفی بزنم، شاید سنگین باشه، پس خواهشا مثل این فینگیلی ما، همینطوری پاتون رو بندازید رو اون پاتون و دستم به سینه و ریلکس باشید. 

اگر هم مخالف این حرف هستید، خب انتقادتون رو بفرمایید.

قبلشم بگم که بگید ماشاالله

نه با خودم و حرفم نیستم، با این فینگیلیمون هستم.

اما حرف اصلی…….

خانم محترم، یه سوال دارم خدمت شما.

 

شما حاضر هستید که تشریف ببرید آتلیه عکاسی و یه عکس یهویی بگیرید و بیشمار ازش چاپ کنید و بعد تشریف ببرید سر چهار راه و مدرسه و دانشگاه و غیره، بعد وایسید و عکستون رو بدید دست هر مرد نامحرمی؟؟ دوست و آشنا، غریبه و ناشناس؟؟

 

مسلما حاضر نیستید، اصلا هم ربطی به مذهبی بودن و نبودن نداره. حتی اگه فردی هستید که براتون مهم هم نباشه جلوی نامحرم، حجابتون رعایت نشه هم حاضر به چنین کاری نیستید.

 

چون برای خودتون قدری شخصیت قائل هستید و حتی باهمه هم نمی پرید!!

خب، حالا زحمتتون رو کم میکنید، بجای رفتن به آتلیه و هزینه چاپ اون همه عکس، یه عکس یهویی میندازید و میزارید در صفحه شخصی تون و یا میزارید تصویر پروفایلتون.

 

صفحه ای که همه میتونن ببینن، تصویر رو ذخیره کنن، چه فرقی میکنه عکس توی یک کاغذ باشه توی کیف پول یا توی گالری گوشی و توی جیب.

چی؟؟ پرایوت کردید؟؟ یعنی همه فالور های شما، از محارمتون هستند؟؟ قطعا نیستند.

قدری تفکر بفرمایید.

اصلا هم سخت نیست.

به من و دیگران هم ربطی نداره، این فقط به خودتون برمیگرده.

والسلام.

ولش کنید، ناراحت و عصبانی نشید، برگردید باز عکس این پست رو ببینید و لذت ببرید.

اگر هم موافقید با حرفم، لطفا دیگران رو هم مطلع کنید و یا خودتون بگید این حرف رو، شاید تاثیری داشت در رفتارها.

 

 

 

منبع: میم.آزاد

دسته‌ها
کیوسک

خود ناتوان سازی چیست و چگونه آن را کنترل کنیم ؟

خود ناتوان سازی چیست و چگونه آن را کنترل کنیم ؟
خود ناتوان سازی چیست و چگونه آن را کنترل کنیم ؟

 

«من نتونستم دیشب بخوابم و نتونستم در امتحان متمرکز بشم»، «سردرد شدید داشتم و نتونستم درست متقاعدش کنم»، «وقت نبود که تمرین کافی برای مسابقه انجام بدم» و….ما آدم‌ها بعضی وقت‌ها به‌طور ناخودآگاهی بامزه هستیم!

 

 گاهی هنگامی که در یک موقعیت چالشی قرار می‌گیریم، به‌دنبال یک راهِ فرار با کارکرد کوتاه‌مدت می‌گردیم؛ راهی که ما را از آنچه می‌خواهیم باشیم دور نکند. به این خاطر است که گاهی پیش‌بینی می‌کنیم که در موقعیت خاصی شکست خواهیم خورد و قبل از رسیدن به موقعیت دلایلی جور می‌کنیم تا بعد از شکست، به آن دلایل برای شکست استناد کنیم!

مثلا من فکر می‌کنم که در کنکور موفق نمی‌شوم، پس تلاش نمی‌کنم و بعدا برای اینکه احساس خوب نسبت به‌خودم خراب نشود، به‌خودم و دیگران می‌گویم که من تلاش نکرده بودم و به همین دلیل شکست خوردم. مشخص است که این کار یک نوع عذرتراشی مخرب است که کارکرد مثبتش حفظ آبروست! به این کار، در اصطلاح روانشناسی خود ناتوان سازی  می‌گویند.

در این موقعیت ما برای اینکه احساس شرمندگی نکنیم، موانعی را بر سر راه موفقیت ایجاد می‌کنیم تا درصورت مواخذه برای شکست، پاسخی برای آن داشته باشیم.

 

یک مثال روشن درباره خود ناتوان سازی 

فریده، یکی از دوستانم قصه‌ای برایم تعریف کرد. او مدت‌ها به کلاس کارگردانی می‌رفت و دوره‌های مختلفی را با موفقیت گذرانده بود تا اینکه از طریق دوستان از آگهی استخدام یک دستیار کارگردان از میان هنرجویان مطلع شد. او گفت که این کار را واقعا دوست داشته و فکر می‌کرده که بهترین چالش برای اوست تا مهارت‌هایش را افزایش دهد و در حرفه‌اش پیشرفت کند. کار در آن فیلم برای او یک‌رؤیا بوده است.

 

اما او در ادامه توضیح داد که چرا برای مصاحبه آن کار اقدام نکرده است. او فکر می‌کرد که در ایام مصاحبه، حال جسمی خوبی نداشته و به‌علت اینکه شب قبل خواب خوبی نداشته نمی‌توانسته در مصاحبه خوب حاضر شود، از طرف دیگر در آن زمان لازم بوده که مادرش را به‌خاطر شرایط روحی به مسافرت ببرد و همینطور او کسی را نداشته تا او را به تیم فیلمساز توصیه کند.

 

فریده معتقد بود که ملاک‌های ظاهری و کلامی لازم را هم در حال حاضر برای تحت‌تأثیر قرار دادن مصاحبه‌گران ندارد. بنابراین او با اینکه فکر می‌کرد اگر از فیلتر مصاحبه رد شود، در آن کار بسیار موفق است، برای استخدام در آن کار اقدامی انجام نداد. لذا او این آگهی را به نسرین، یکی از همکلاسی‌های سابقش می‌دهد و او را ترغیب می‌کند که ثبت‌نام کند و نسرین استخدام می‌شود.

 

افراد بااستعداد زیادی مثل فریده هستند که دچار خود ناتوان سازی  اند. این افراد با پیشگویی یک مانع خیالی یا واقعی که ممکن است سد راه موفقیت شود، مسیر را امتحان نمی‌کنند و از آن مانع به‌عنوان عذر استفاده می‌کنند. اما دلایل و عذرهای ساخته‌شده حقیقی نیستند و شانس برد را از ما گرفته‌اند. به این صورت ما موقعیت‌های بسیاری را در زندگی از دست می‌دهیم و در این موضوع هیچ‌کس و هیچ مانع بیرونی به جز ذهن ما وجود ندارد. ما سد پیشرفت خود شده‌ایم.

 

چرا ما خود ناتوان سازی  می‌کنیم؟

ما معمولا از این کار به‌عنوان یک مکانیسم دفاعی برای حفظ خود استفاده می‌کنیم و آن را ناخودآگاه انجام می‌دهیم. همه ما نیاز داریم که عزت نفسمان (یعنی ارزشی که برای خود قائل هستیم) را حفظ کنیم و برای نگه داشتن آن تلاش می‌کنیم. اما نکته اینجاست که گاهی روش مورد استفاده برای حفظ عزت نفس، ما را از مسیری که باید در آن حرکت کنیم دور می‌کند یا ما را در آن متوقف می‌سازد.

به‌طور خلاصه خود ناتوان سازی  موجب می‌شود تا خودمان را از رنج ناشی از پذیرش مسئولت شکست رها کنیم. اما جای نگرانی نیست! همین عمل ناآگاهانه را با تامل و تمرکز روی احساسات و افکار می‌توان اصلاح کرد.

 

خود ناتوان سازی چیست و چگونه آن را کنترل کنیم ؟
خود ناتوان سازی چیست و چگونه آن را کنترل کنیم ؟

 

چطور خود ناتوان سازی  راکنترل کنیم؟ 

 

1- مواظب نشانه‌ها باشیم: وقتی داریم تلاش‌هایمان را دست‌کم می‌گیریم و لیستی از موانع موجود و عذرها را سر هم می‌کنیم و ذهنمان را به چیزی غیراز هدف مدنظر منحرف می‌سازیم، زنگ هشدار را برای افتادن به ورطه خود ناتوان سازی  به‌صدا درآورده‌ایم. همه به استراحت و انقطاع از کار نیاز دارند اما اگر می‌بینیم در حال زیاده‌روی در آن هستیم احتمال روی آوردن خود ناتوان سازی  هست. پس ذهن و باورمان را درباره آن موضوع و توانایی خود یک‌بار مرور کنیم.

 

2- به جای «عذرها»، «اگر بشود»ها را جایگزین کنیم: امید، منشأ حرکت و پیروزی است. همیشه روزنه‌ای پرنور برای شدن هست. امام‌علی(ع) در غررالحکم، ناامیدی را قاتل صاحب خودش می‌دانند. پیامبر خدا (ص) هم در کنزالعمال گفته‌اند هر کس به خدا توکل کند، خداوند هزینه او را کفایت می‌کند و از جایی که گمان نمی‌برد به او روزی می‌دهد. پس «از جایی که گمان نمی‌کنیم» را دست‌کم نگیریم!

 

3- عزت نفسمان را فراموش نکنیم: عزت نفس همان ارزشی است که ما به‌خودمان می‌دهیم؛ یعنی اینکه چقدر برای خودمان حرمت قائلیم. احساساتی که درباره موفقیت‌ها و شکست‌های زندگی‌مان داریم به این موضع وابسته است. عزت‌نفس داشتن به این معنا نیست که فکر کنیم ما همیشه موفقیم بلکه بدانیم با وجود اینکه گاهی اوضاع آنطور که ما می‌خواهیم پیش نمی‌رود و موفق نمی‌شویم، باز هم انسان ارزشمندی هستیم و شایستگی این را که دیگران دوستمان داشته باشند و ما را بپذیرند، داریم! پس اگر و احتمالا با وجود تلاش، به میزان لازم موفق نشویم، چیزی از ارزش‌های ما کم نمی‌شود!

 

4- راه‌های موفقیت پیشین را مرور کنیم: یک عامل بالقوه در خود ناتوان سازی  این است که عوامل بیرونی به غیراز خودمان را منشأ اثر ببینیم. برگردیم و به موفقیت‌های پیشینمان در زمینه‌های مشابه نگاه کنیم و عوامل درونی که باعث پیشروی شده‌اند را پیدا کنیم. تمرکز ما باید روی این عوامل باشد.

 

5- روی بازخورد دیگران خط بکشیم: «اگر همکلاسی‌ها بگویند چقدر خنگه چی؟» تلاش زیاد برای فرار از بازخورد منفی از عوامل خود ناتوان سازی  است. پس به‌جای پیگیری مداوم نظر انتقادی دیگران، به‌دنبال پیشرفت در حیطه‌ای باشیم که به آن اهمیت می‌دهیم. به‌دنبال چیزی بگردیم که دغدغه آن را داریم و از ذهنمان و مشورت دیگران برای پیشروی در آن استفاده کنیم. انگیزه‌های درونی کار خودش را می‌کند. فرازها و فرودها، جزو جدایی‌ناپذیر هر راهی است.

 

6- پیشرفت، فقط صفر و یک نیست: موفقیت و شکست، دو سر یک طیف است و راه زیادی را در میان دارد. بنابراین موفقیت معمولا فقط یک نقطه معین نیست و پس از شروع تلاش در هر نقطه‌ای که متوقف شویم، بخشی از راه را رفته‌ایم و این به معنای پیشرفت است. مهم این است که بتوانیم پرانرژی و با انگیزه تلاشمان را بکنیم و تاب‌آوری لازم را نسبت به قسمت‌هایی که ممکن است آنطور که ما می‌خواهیم جلو نرود داشته باشیم.

 

 

نویسنده : نرجس لاری (سوم آبان در همشهری دو)  

دسته‌ها
کتاب الکترونیک

اختلاط در اردوها تا کی؟! [نشریه میعاد]

photo_2016-10-26_10-41-20

بسم الله الرحمن الرحیم

امام حسین (علیه السلام) فرمود:

«مُجالَسَةِ أهلِ الدِنَاءَة شَر، وَ مُجَالَسَةِ أَهلِ الفُسُوقِ ریبَة»

«همنشینی با سفلگان و افراد پست ناپسند است و همدمی گناهکاران موجب بدبینی مردم و از دست دادن اعتماد و اعتبار است»

(بحارالانوار، ج75، ص 122)

 

 

شماره 41 دوهفته نامه میعاد منتشر می‌شود.

برای بخش #مصاحبه می توانید به عنوان #مصاحبه_گر افتخاری با نشریه همکاری داشته باشید. مطالب ارسالی با نام خودتان منتشر خواهد شد.

در شماره 40 نشریه میعاد میخوانید:

 

  • چرا نشنیدند؟ (سرمقاله)
  • دستپخت فرنگی
  • یادداشت شفاهی (حجة الاسلام پناهیان)
  • فرزند بریتانیا
  • قرآن کریم(حسینیه)
  • تعامل بینش و تمدن
  • اختلاط در اردوها تاکی؟
  • یادگاری از مهدی باکری
  • شام سیاسی
  • معرفی کتاب
  • حرف شما
  • مصاحبه با حاج احمد پناهیان (قسمت دوم)

 

دانلود نشریه میعاد (شماره 41 ) 4مگابایت

 

دسته‌ها
کیوسک

کتابی درباره شهید همدانی با عنوان ساعت 16 به وقت حلب

کتابی درباره شهید همدانی با عنوان ساعت 16 به وقت حلب
کتابی درباره شهید همدانی با عنوان ساعت 16 به وقت حلب

ساعت 16 به وقت حلب کتابی درباره شهید همدانی است که اخیراً توسط نشر صاعقه راهی بازار نشر شده است.

به درستی سید شهیدان اهل قلم فرمود: «در عالم رازی نهفته است که جز به بهای خون فاش نمی‌شود. آری، شهادت هنر مردان خداست» این جملات در مقدمه کتاب را شاید بتوان کلیدواژه اصلی همه کتاب دانست. سردار حسین همدانی که در نوجوانی کشتی می‌گرفت، کتاب می‌نوشت و جنگ را تدبیر می‌کرد و در انتها شهادت را به او هدیه دادند، در این کتاب به‌خوبی معرفی می‌شود.

 

در عنوان ساعت 16 به وقت حلب 65 خاطره از 65 نفر که شامل خانواده، دوستان، همرزمان و هم‌سنگران شهید همدانی بوده‌اند گردآوری شده که به سیر زندگی شهید از طفولیت تا شهادت اشاره دارد. همچنین هر خاطره به یک تصویر مزین شده که اکثر این تصاویر مربوط به همان خاطره است.

 

به وقت عاشقی

آقای گلعلی بابایی گردآورنده کتابی درباره شهید همدانی با عنوان ساعت 16 به وقت حلب درباره شکل‌گیری این کتاب می‌گوید: شهید همدانی از سال‌های دور در جنگ تحمیلی فعال بود و در سوریه هم تأثیر بسزایی داشت؛ این کتاب به شکلی نظرات و خاطرات دیگران از هنرمندان گرفته تا خانواده شهید همدانی درباره این مرد ماندگار در تاریخ مقاومت است.

 

از پالایشگاه آبادان تا شرق حلب!

آقای گلعلی بابایی درباره معضل شعارگویی در بعضی کتاب‌هایی از این جنس، تصریح می‌کند: ما تمام تلاشمان را کرده‌ایم که این کتاب به ورطه شعار نیفتد و چون کتاب براساس واقعیت و اتفاق‌های زندگی نوشته شده، بسیار مستند و ملموس برای مخاطب روایت می‌شود.

بابایی خاطرنشان کرد: در این کتاب از آنجایی که درباره مسائل روز هم بحث می‌شود، بسیار می‌تواند برای نسل آینده و در کل نسلی که مفاهیم دفاع مقدس را ندیده و حتی درک نکرده، مفید باشد تا با روایتی روان و چند وجهی بتواند با مسائل و خاطرات کاربردی آن دوران آشنا شود.

 

روایت حاتمی‌کیا

یکی از کسانی که به سردار همدانی تعلق خاطر فراوانی داشته و شهادت وی تأثیر شگفتی رویش گذاشته، آقای ابراهیم حاتمی‌کیاست. خالق «بادیگارد» در این کتاب روایتی از زمان شنیدن خبر شهادت سردار همدانی را آورده که خواندنی است.

 

«صبح جمعه، وقتی خبر شهادت حاج‌ حسین همدانی  را از دوست عزیزم، حسین بهزاد شنیدم بهت‌زده شدم و ناگاه به هم ریختم. در حقیقت، بغض کردم. تا آن روز آن‌طور نشده بودم؛ حتی وقتی خبر شهادت حاج ابراهیم همت را شنیدم، که خاطرات زیادی با ایشان داشتم. من فقط چندبار به مدت کوتاه حاج حسین را دیده بودم، ولی از شنیدن خبر شهادت ایشان بسیار ناراحت شدم. باید کاری می‌کردم که از آن حالت خارج شوم.

 

بغضم داشت می‌ترکید. ناچار، دست به قلم بردم و این جملات از عمق وجودم بر صفحه کاغذ جاری شد: «خبر آمد که سردار حسین همدانی رفت. لحظه‌ای که خبر به جانم نشست، بیش از آنکه به سردار فکر کنم، از جاماندگی خودم حالم گرفت. سردار که باید می‌رفت. سردار که در صراط رفتن بود و مگر جز این زیبنده سردار بود؟ این ماییم که در این هندسه حضور حصاری به قد عادتمان به دور خویش کشیده‌ایم و سردار سربه‌دار این هندسه را برهم زد و رفت.

 

سردار سربه‌دار، حسین همدانی، آن سیمای سفید کرده در آسیاب جهاد، سال‌هاست که می‌رفت و ما گمان کردیم که در کنارمان است. او بازمانده قافله‌ای بود که سالارش حاج احمد متوسلیان بود. گمانم، اکنون سردار سلیمانی غصه‌دار است. گمانم، اکنون مرغان دشت جهاد هوایی شده‌اند. ولی شما مرغان وحشی کجا و ما اهلی‌شدگان در قفس عادات کجا؟ آیا کسی صدای ما را می‌شنود؟ آیا امیدی برای ما هم هست؟!»

 

شهید حسین همدانی
شهید حسین همدانی

آخرین دیدار سردار همدانی و امام خامنه ای 

گلعلی بابایی، نویسنده کتاب، روایتی از آخرین دیدار سردار همدانی و رهبر معظم انقلاب آورده است: «دوشنبه، 13 مهرماه 1394، با حضرت آقا قرار ملاقات داشتیم، قرار بود سردار همدانی یک‌شنبه به سوریه برود. وقتی از دیدار با رهبر باخبر شد، سفرش را به تأخیر انداخت. من نشنیدم؛ دوستان گفتند که حاج حسین می‌گفت: «بروم برای آخرین‌بار حضرت آقا را ببینم». روز دوشنبه با لباس نظامی به بیت آمد. ردیف جلو، من و سردار کاظمینی و سردار همدانی و سردار محقق نشسته بودیم. حضرت آقا با لبخند به گرمی با ایشان و دیگر حاضران احوالپرسی کردند.

 

جلسه که تمام شد، حضرت آقا به دیدن آثار نشر 27 – که در پستویی روی میزی چیده شده بود- رفتند. کتاب مهتاب خین را که دیدند فرمودند: «این چیست؟» گفتیم: کتابی درباره شهید همدانی و «خاطرات آقای همدانی است.» سرشان را برگرداندند و گفتند: «آقای همدانی کو؟» سردار همدانی جلو رفت و گفت: «این خاطرات من است. من تعریف کرده‌ام و آقای حسین بهزاد نوشته است. » حضرت آقا پرسیدند: «تا آخر جنگ است؟» گفت: «نه، تا فتح خرمشهر است.» گفتند: «پس بقیه‌اش چه؟» حاج حسین گفت: «بقیه‌اش در حال تدوین است.»

 

گفتند: «پس حتماً ادامه بدهید.» سردار همدانی گفت: «حضرت آقا، اجازه بدهید توضیحی هم درباره کتاب‌های ترجمه شده بدهم؛ کتاب‌هایی که به سوریه بردیم و بسیار تأثیرگذار بود.» و بعد از کتاب‌های ترجمه شده آماری ارائه داد. در این لحظه آقا فرمودند: «چه کسی این کتاب‌ها را ترجمه کرده است؟» حاج حسین گفت: «یک مترجم مصری این کار را کرد.» رهبر پاسخ دادند: «این خوب است. چون ترجمه را باید بومی‌ها انجام بدهند. اگر ایرانی‌ها ترجمه کنند، شاید برای آنها قابل فهم نباشد.» و توصیه کردند که این کار را ادامه بدهید. سپس، سردار همدانی حضرت آقا را بغل کرد و پیشانی ایشان را بوسید… بعد از ظهر همان روز به سوریه رفت و سه روز بعد به شهادت رسید.» به گزارش صبح نو، کتاب «ساعت 16 به وقت حلب» به قیمت 12 هزار تومان و توسط نشر صاعقه روانه بازار نشر شده است.

 

 

نویسنده : حسام آبنوس (روزنامه جوان ؛ 29مهر95) 

دسته‌ها
معرفی

ماهنامه سلام بچه ها ویژه نوجوانان ایرانی به شماره 319 رسید

ماهنامه سلام بچه ها ویژه نوجوانان ایرانی
ماهنامه سلام بچه ها ویژه نوجوانان ایرانی

 

شماره 319 ماهنامه فرهنگی نوجوانان ایران با عنوان ماهنامه سلام بچه ها از سوی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم منتشر شد.

سیصد و نوزدهمین شماره ماهنامه سلام بچه ها ویژه مهر 1395 به مدیر مسؤولی محمد حسنی از سوی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم چاپ و روانه بازار شد.

 

در این شماره ماهنامه سلام بچه ها می‌خوانیم: «صفحه خدا»، «سرمقاله»،‌ «قصه های قرآنی»، «داستان/ از خودت بنویس»، «قصه های قرآن/من ارباب مهربانم را دوست دارم»، «این یک نفر/هانی مهمان دار شجاع»، «شعر/ پرچم محرم»، «اولین ها»، «مکان هایی برای یک زندگی هیجان انگیز/ زندگی روی بمب ساعتی»، «کاریکلماتور».

 

در ذیل موضوع سر مقاله  با عنوان باید گم شوم! به قلم خانم فاطمه دولتی آمده است: « همه چیز از امروز صبح شروع شد. چشمم که به دیوار افتاد، صدای زنگ کاروانی در گوشم پیچید. گرما به جانم چنگ انداخت و گُر گرفتم. هوای شهرمان سرد بود؛ اما من چشم دوخته بودم به دیوار و می‌سوختم. دوباره آن روزها شروع شده بود.

 

آن روزهایی که کبوترهای حیاط دیگر شوقی برای پرواز نداشتند، آن روزهایی که حتی معلم‌مان هم در کلاس میان صحبت‌هایش سکوت می‌کرد و من می‌دیدم که بغضش را می‌بلعد. دوباره عطر فصل تازه‌ای را می‌شنیدم. فصلی که وقتی زاده شد، گرم و سوزان بود، هم‌چون صحرای داغ و تفتیدهٔ کربلا. فصلی به نام «محرم». همان فصلی که هر سال صدای گام‌هایش، کوچه‌ها و خانه‌ها را هوایی می‌کند و با دق البابش، عطر نفس‌هایش در پیراهن شهر می‌پیچد.

 

همان فصلی که سال‌هاست با شروعش مردم برسرزنان و سینه‌زنان تا ظهر روز عاشورا بی‌قرارند و پریشان، گویی هرچه می‌کنند، هرچه می‌گریند، هرچه زار می‌زنند این بغض خفته در گلو تمامی ندارد. همان فصلی که پدرم خوب می‌داند باید مرا در تکیهٔ محل پیدا کند. همان فصلی که شبیه هیچ فصلی نیست.

 

همه چیز از امروز صبح شروع شد. چشم که باز کردم پیراهن مشکی‌ام را آویزان به دیوار دیدم. مادر دوباره پیراهن عزای سید شهدا را برایم بیرون کشیده بود. همان پیراهنی که وقتی به تن می‌کردم، می‌گفت: «پسرکم مرد شده.» مادر از این حرف منظور دیگری داشت. مادر خوب می‌دانست که غم حسین نوجوان را هم پیر می‌کند، حالا من در ابتدای آغازی دیگر ایستاده‌ام. آغازی که همیشه با شگفت‌انگیزترین «ماه»ها شروع شده است.

 

ماهی که همیشه حسّی غریب و عطری عجیب دارد. زیر آسمان بغ‌کردهٔ شهرمان قدم می‌زنم در خیابانی که انتهایش پیدا نیست. فکر می‌کنم محرم هم مثل یک خیابان بزرگ است برای گم شدن. آخر گاهی گم شدن، اتفاق قشنگی است، مثل بذرهای کوچکی که در دل خاک گم می‌شوند؛ اما پس از چند وقت در قامت یک گیاه قد می‌کشند و زندگی دوباره‌ای را تجربه می‌کنند. حالا من با همین پیراهنی که بوی حسین می‌دهد، باید از خودم بیرون بزنم و بروم به خیابان محرم، باید بروم، باید گم شوم.»

 

 

«دفاع مقدس و اولین هایش»، «جاده بهشت/دعوت نامه ای برای عروسی»، «چرخ چرخ تا سیستان»، «نثر ادبی»،‌ «جدول مارپیچ»، «داستان ادامه دار»، «علمی/ عقربه های کاردرست»، «اتاق مشاور/ خواهران ناتنی من» و «طنز/پرانتز باز، آب، پرانتز بسته» از دیگر موضوعات مطرح‌شده در ماهنامه سلام بچه ها است.

 

در بخش  دیگری از ماهنامه سلام بچه ها با عنوان «جاده بهشت/دعوت نامه ای برای عروسی» آمده است: « عشق به جبهه برایش آرام و قرار نگذاشته بود. طلبهٔ سخت‌کوش و درس‌خوانی بود؛ اما به خاطر خدا لباس رزم پوشید.

هر وقت که مادر تلاش می‌کرد مصطفی ازدواج کند، او می‌گفت: «مادرجان، بچه‌های مردم دارند توی جبهه تکه پاره می‌شن، اون وقت شما می‌گین کارهاتو ول کن بیا زن بگیر!»

با این حال شنیده بود امام(ره) گفته‏اند با همسرهای شهدا ازدواج کنید. مادر هم که دست‌بردار نبود و توی گوشش می‌خواند که وقت زن گرفتنت شده. بالأخره راضی شد و مادر و خواهرش را فرستاد بروند خواستگاری؛ اما بهشان نگفته بود که این خانم همسر شهید است. آن خانم هم، همهٔ خواستگارها را رد می‌کرد، مصطفی را هم رد کرد.

 

مصطفی پیغام فرستاد: امام(ره) گفته‌اند با همسرهای شهدا ازدواج کنید؛ اما آن خانم باز هم قبول نکرد. او می‌خواست تا مراسم سال همسر شهیدش صبر کند. دوباره مصطفی پیغام فرستاد که شما سید هستید، می‌خواهم داماد حضرت زهرا(س)باشم. آن خانم دیگر نتوانست حرفی بزند. جوابش مثبت بود. امام خطبهٔ عقدشان را خواند. مصطفی گفت: «آقا ما را نصیحت کنید!»

 

امام(ره) به عروس نگاهی کرد و گفت: «از خدا می‌خواهم که به شما صبر بدهد.»

طلبهٔ شهید مصطفی ردانی‌پور برای عروسی‌اش علاوه بر میهمانان، یک کارت دعوت هم برای حضرت زهرا(س)نوشت و داخل ضریح حضرت معصومه(س)انداخت. شب در خواب دید حضرت زهرا(س)به عروسی‌اش آمده، مصطفی به ایشان گفت: «خانم، قصد مزاحمت نداشتم، فقط می‌خواستم احترام کنم.» حضرت زهرا(س)پاسخ داد: «مصطفی‌جان! ما اگر به مجالس شما نیاییم به کجا برویم؟»

 

شهیدمصطفی ردانی‌پور دیگر تا صبح نخوابید. نماز می‌خواند، دعا می‌کرد، گریه می‌کرد. می‌گفت من شهید می‌شوم.

دوستش گفته بود: «این همه گریه و زاری می‌کنی، می‌گی می‌خوام شهید بشم دیگه زن گرفتنت چیه؟»

جواب داد: «خانمم سیده. می‌خوام اون دنیا به حضرت زهرا(س)محرم باشم. شاید به صورتم نگاه کنه! بعد هم آرام و بی‌صدا رفت جبهه.»

 

بدون عمامه، بدون سِمَت، مثل یک بسیجی، اول ستون راهی عملیات شد. عملیات والفجر 2 در منطقهٔ حاج‌عمران و تپه‌های شهید برهانی شروع شده بود. بعد از مدتی نیروها از چند طرف محاصره شدند. شهید ردانی‌پور زیر لب قرآن می‌خواند و دشمن بالای تپه را بسته بود به رگبار. فرمانده دستور عقب‌نشینی داد؛ اما او هم‌چنان مقاومت می‌کرد. تا این‌که گلوله‌ای از پشت سر به جُمجمه‌اش اصابت کرد. او دیگر به آرزویش رسیده است.

 

فرمانده هق هق گریه می‌کرد، نفسش بالا نمی‌آمد. تا آن روز بچه‌ها حاج‌حسین را آن‌طور ندیده بودند و همه می‌دانستند که سینهٔ مصطفی ردانی‌پور مأمنی بوده برای دل‌تنگی‌های او.

 

بچه‌ها یاد شب‌هایی افتاده بودند که مصطفی برای‌شان دعا می‌خواند. هر کسی یک گوشه‌ای را گیر آورده بود و با گریه، برایش زیارت عاشورا یا دعای توسل می‌خواند.

حاج‌حسین بچه‌ها را فرستاد بروند جنازه‌ها را بیاورند. سری اول 115 شهید آوردند؛ اما مصطفی نبود. فردا صبح 25 شهید دیگر آوردند، باز هم نبود.

 

منطقه، دست عراقی‌ها بود. چند بار دیگر هم عملیات شد؛ اما از مصطفی خبری نشد. جنگ هم که تمام شد، دوستانش رفتند و دنبالش روی تپه‌های برهانی، داخل همان شیار، همه‌جای تپه را گشتند. سه نفر همراهش را پیدا کردند؛ اما از خودش خبری نشد. مصطفی برنگشت که نگشت.»

.

.

شماره 319 ماهنامه فرهنگی نوجوانان ایران با عنوان سلام بچه‌ ها ویژه مهر 1395 به سر دبیری سید سعید هاشمی از سوی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم در 60 صفحه به قیمت 3500 تومان چاپ و روانه بازار نشر شد.

دسته‌ها
اخبار

ماهنامه پیام زن به شماره یازدهم رسید

ماهنامه پیام زن به شماره یازدهم رسید
ماهنامه پیام زن به شماره یازدهم رسید

 

شماره یازدهم ماهنامه فرهنگی اجتماعی زن، خانواده و سبک زندگی با عنوان پیام زن از سوی مرکز فرهنگی هنری دفتر تبلیغات اسلامی چاپ و روانه بازار شد.

ماهنامه پیام زن با ویراستی جدید و به مدیرمسؤولی محمد حسنی ویژه مهر1395 چاپ و روانه بازار شد.

 

پیام زن بنا دارد نشریه‌ای باشد با خاستگاهی فرهنگی و دینی، برای مخاطب زن و خانواده؛ در گرماگرم حضور مجله‌های رنگارنگ خانواده بر دکه‌های روزنامه‌فروشی، جای خالی نشریه‌ای که هم بنیان‌ها و پایه‌های فرهنگی و مذهبی خانواده‌های شریف ایرانی را مدنظر داشته باشد و هم با رویکردی حرفه‌ای در روزنامه‌نگاری بتواند طبع مخاطبان را آراسته سازد.

 

این شماره در پنج فصل با عناوینی همچون بأبی أنت و أمی، تنهایی نی نی، روضه خانگی، معنای زندگی و اندرونی تهیه و تنظیم شده است.

 

در فصل اول این ماهنامه موضوعاتی همچون «همراه با خانواده در میان دستان خدا»، «توصیه های بهداشتی در سفری مقدس»،‌ «نگاهی اکتشافی به زائران اهل البیت» و «هرآنچه برای اربعین لازم دارید» به چشم می‌خورد.

 

«سومین کار سخت دنیا»، «معیار یک پرستار خوب»، «یاداشت های یخچالی را فراموش نکنید»، «قلب کودک را تسخیر کن»، «دایه مهربان تر از مادر» و «مادرانگی در خانه و محل کار» از موضوعات مطرح شده در فصل دوم این ماهنامه پیام زن است.

 

در فصل سوم  کتاب نیز با موضوعاتی همچون « زنان حرم، اولین روز خوانان حرم »، «یک سفره و یک دنیا حاجت»، «چطور خانه هایمان بهشت می شود؟» و «روضه های زنانه، سادگی دیروز و آسیب های امروز» را مورد بررسی قرار داده است.

 

چهارمین فصل ماهنامه نیز که با عنوان معنای زندگی مزین شده است به بررسی موضوعاتی از قبیل «وداع آفتاب»، «کیمیا»، «حُسنت به اتفاق ملاحت جهان گرفت…» و «یک، دو، سه: پایان زجر وسواس» پرداخته است.

 

«چطور یک کتاب خانه نقلی داشته باشیم؟»، «چگونه فرزندانمان را برای تولد فرزند جدید آماده کنیم؟»،‌ «فریا بزن: تأهل یعنی تعهد»، «غربال گری سرطان های زنان هشدار امروز، ضرورت دیروز »، «پیشنهادی برای صبحانه و شام»، «وقتی که در قوری های مان چای خارجی قل می زند » و «تبلیغات نمی گذارد مردم چای سالم بنوشند» از موضوعاتی هستند که در بخش پایانی این ماهنامه به چشم می‌خورند.

 

یازدهمین شماره ماهنامه پیام زن با ویراستی جدید از سوی مرکز فرهنگی هنری دفتر تبلیغات اسلامی و به سردبیری محمد علی روز بهانی ویژه مهر 1395 در 96 صفحه و به قیمت 3500 تومان منتشر شده است.

 

علاقه مندان برای کسب اطلاعات بیشتر و یا دریافت و اشتراک نشریه می‌توانند به نشانی قم، خیابان صفائیه، کوچه 21 انتهای فرعی اول سمت چپ، مرکز فرهنگی هنری دفتر تبلیغات اسلامی مراجعه و یا با شماره تلفن 37733305 با پیش‌شماره 025 تماس حاصل کنند.

دسته‌ها
معرفی

نشریه حرم ؛ هر هفته از مرکز آستان قدس رضوی

نشریه حرم
نشریه حرم

آغازین روز زمستان سال 1370 بود که اولین شماره از نشریه حرم به همت اداره کل روابط عمومی آستان قدس رضوی منتشر شد و این آغازی بر فعالیت بیش از دو دهه نشر معارف رضوی از طریق چاپ و انتشار نشریه حرم و توزیع در اماکن متبرکه رضوی و ارسال به اقصی نقاط ایران بود.

 

این نشریه از آغاز، با مضامین والای زیارت و ارادت پیوند خورد و تا امروز آینه دار این رسالت روشن است.

 

ضرورت های رسانه ای و اطلاع رسانی آستان مقدس امام رضا علیه السلام، به موازات گستردگی حضور زائران و مشتاقان حضرت، همواره بستری بوده که پویایی و تحول را با تاریخ نشریه حرم عجین کرده است.

 

اکنون ارتباط مداوم با زائر، انعکاس و تحلیل عملکرد مجموعه آستان قدس رضوی، استفاده از اندیشه های صاحب نظران و مقوله های فرهنگی و اجتماعی، با نگاهی تطبیقی به جریان های روز، بخشی از رویکردهای رسانه ای نشریه حرم است.

 

پراکندگی مخاطبان نشریه حرم باعث شده است تا در کنار پرداختن به اخبار و اقدامات آستان قدس رضوی فضایی معنوی برای زائران فراهم شود و این کار ظرافت بالایی را در اجرا طلب می کند، در نشریه حرم سعی شده تا محتوا و گرافیک به گونه ای باشد تا مخاطبان از مدیران مجموعه گرفته تا زائران با آن ارتباط قابل قبول را برقرار کنند.

 

انتشار ویژه نامه های موضوعی مانند ویژه نامه وقف، تولید ملی، حرم سال و… از جمله تولیدات این نشریه است.

 

 علاوه بر آن مناسبت های مختلف سال بستری به وجود آورد تا نشریه حرم بتواند با انتشار ویژه نامه های مناسبتی در ایام خاص مانند دهه آخر صفر، دهه کرامت و… مفاهیم مورد نیاز زائران را در اختیار آنان قرار دهد که علاوه بر حرم مطهر در ایستگاه های راه آهن، فرودگاه، مدارس و… در اختیار علاقه مندان قرار می گیرد.

 

زائران حرم مطهر امام رئوف که از اقصی نقاط ایران، جهان اسلام و پهنه گیتی و کشور های غیر مسلمان را شامل می شوند، مخاطبان نشریه حرم را تشکیل می دهند. این مخاطبان که در لحظات شیرین زیارت امام مهربانی ها با دریافت نشریه حرم با معارف بلند این آستان قدسی آشنا می شوند، به دنبال دریافت نشریه حرم در محل زندگی خود هستند و این امر سبب شد تا سایت نشریه حرم از زیر مجموعه های پرتال جامع آستان قدس رضوی راه اندازی شود.

 

این وبگاه که از طریق آدرس اینترنتی http://haramweekly.aqr.ir نیز قابل دستیابی است علاوه بر قرار دادن فایل پی دی اف این نشریه جهت استفاده کاربران، محتوای بخش های مختلف آن را جهت سهولت در دستیابی کاربران قرار داده است که در موضوعات مختلف به بیان سیره و معارف رضوی پرداخته است.

 

صفحه اول شماره 533 نشریه حرم که در تاریخ 18 مهر 95 منتشر شده است : 

آخرین شماره نشریه حرم با مطالبی متنوع منتتشر شده است . در ادامه فهرستی از مطالب آخرین شماره نشریه را میخوانیم : 

گفتاری از امام خامنه ای در خصوص امنیت کشور و گزارشی از دیدارهای ایشان 

گفتاری از آیت الله علم الهدی درباره قشر مستضعف جامعه 

در صفحه دریچه مطالبی با عنوان « جاهلیت مدرن فجایع اخلاقی را مظهر تمدن معرفی میکند » و مقاله ای با عنوان «استکبار به دنبال حساسیت زدایی از جوامع اسلامی است» منتشر شده است  

در صفحه فرهنگ زائر گفت وگویی با قائم مقام تولیت آستان قدس رضوی انجام شده است که با عنوان « محرومیت زدایی با قوت ادامه یابد» میخوانیم 

گزارشی از میهانی دانش آموزان دختر مدارس مشهد در حرم مطهر امام رضا علیه السلام که در صفحه فرهنگی می خوانیم 

در صفحه سلامت زائر مطالبی درباره پیشگیری از بیماری سرماخوردگی و ظروف یکبار مصرف نذری درج شده است 

صفحات بعدی با عنوان پسر نوجوان و دختر نوجوان که با مقالات و داستان های کوتاه و البته جالب و شگفت انگیز برای زائران نوجوان حرم آماده شده است .

صفحه 12 با عنوان مهر درخشان گزارشی از سخنرانی آقای دکتر حداد عادل گران قدر در اختتامیه نمایشگاه مهر درخشان است

صفحه چهارده نشریه به بررسی برنامه حرم در هفته آتی و اعلام ساعات برگزاری برنامه ها پرداخته است 

صفح 15 با عنوان صفحه مدافعین حرم به اخبار مربوط به جبهه نبرد حق علیه باطل و شهدای مدافع حریم آل الله پرداخته است 

در آخرین صفحه نشریه هم برخی مطالب به زبان عربی و انگلیسی درج شده است . 

 

برای دانلود رایگان این شماره از نشریه اینجا کلیک کنید  

 

دسته‌ها
کیوسک

شماره جدید همشهری آیه درباره شیعه انگلیسی

شماره جدید همشهری آیه درباره شیعه انگلیسی
شماره جدید همشهری آیه درباره شیعه انگلیسی

 

شماره جدید همشهری آیه اواسط مهر95 منتشر شد 

فهرستی از مطالبی که در شماره جدید مجله همشهری آیه می‌خوانیم:

 

* گزارش ویژه: شیعه انگلیسی

– نگاهی به سیر تاریخی تشیع انگلیسی از آغاز تاکنون

– اهداف و فعالیت‌های تشیع انگلیسی در گفت‌وگو با دکتر محمود طاهری نیا

– عوامل و پشت پرده تشیع انگلیسی و رواج رسوم غیر متعارف و بدعت گذاری

 

* بخش خانواده

– مهمانی همشهری آیه با خانوادهٔ شهید رجب محمدزاده

– مهارت زندگی و ارتباط همسران با دوستانشان بعد از ازدواج

– مهارت تربیت و دستورات دینی برای این‌که فرزندان تنبلی نداشته باشیم

– مشاوره و پاسخگویی به سوالات فقهی و ازدواج و خانواده با حضور کارشناسان محبوب

 

* بخش یادنامه: آیت الله میرزا احمد سیبویه

– گفت و گوی خانوادگی با دکتر علی اکبر سیبویه درباره منش و سبک زندگی پدر

– سالشمار زندگی آیت الله میرزا احمد سیبویه

– سبک زندگی آیت الله سیبویه به روایت دامادش عبدالزهرا امیرخانی

– گزارش محلی و گفت و گو با اهالی محله گرگان درباره آیت الله میرزا احمد سیبویه

– گفت و گو با حجت الاسلام سید مهدی حائری زاده درباره سبک زندگی استادش آیت الله سیبویه

 

* پرونده ویژه: سیر تکاملی عزاداری سیدالشهدا(ع)

– نگاهی به روند عزاداری از نخستین اشک ها تا مجالس امروز

– مرور آیین‌ها و سنت های فراموش شده که این روزها کمتر دیده می شود.

– ماهیت و سیر تکاملی عزاداری در گفت و گو با حجت الاسلام سید عباس موسوی مطلق

– تغییرات نحوهٔ برگزاری عزاداری در سال‌های مختلف و مروری بر تاریخچه قدیمی ترین هیئت های تهران

 

* بخش دین و زندگی

– گفت و گو با احمد جمی درباره سبک زندگی مرحوم آیت الله غلامحسین جمی نماینده امام و امام جمعه آبادان

– راهنمای رفتار و جایگاه ویژه سالمندان در فرهنگ دینی ما

– دکتر محمد ابراهیم ابراهیمی از بیماری کولیت روده و راه درمان آن در طب اسلامی می‌گوید.

– آشنایی با مویز و خواص دارویی و درمانی آن در طب سنتی

– پرسمان اعتقادی و پاسخ به سوالات توسط حجت الاسلام شیخ حسین انصاریان

 

* بخش منبر کاغذی

– درباره حذیفه بن یمان صحابه معروف پیامبر(ص) و امیرالمومنین(ع) بیشتر بدانیم

– سوره شناسی و شناخت بیشتر سوره ال عمران

– پرسمان تاریخی و پاسخ به سوالات توسط دکتر محمدحسین رجبی دوانی

– شگفتی های خلقت و ویژگی ها و رازهای کره زمین

.

برای تهیه شماره جدید نشریه همشهری آیه ماهنامه دین و زندگی به دکه های مطبوعاتی و یا سایت همشهری مارکت مراجعه نمایید 

 

دسته‌ها
معرفی

ایده های مسجدی ؛ برگ برنده امت حزب الله در انتخابات

ایده های مسجدی ؛ برگ برنده امت حزب الله در انتخابات
ایده های مسجدی ؛ برگ برنده امت حزب الله در انتخابات

 

مسجد فقط برای نماز نیست !

 

ملت ایران باید مساجد را مغتنم بشمارد و پایگاه معرفت و روشن بینی و روشنگری و استقامت ملی به حساب آورند. اگر کسی خیال کند که در مسجد، فقط چند رکعت نماز می‌خوانند و بیرون می‌آیند و این چه تأثیری دارد، خطاست. اوّلًاً اگر همان چند رکعت نماز هم با چشم بصیرت نگاه شود، خودِ نماز که به زبان مُشَرّع مقدّس نماز و اذان، خیر العمل و فلاح است، مایهٔ برکات زیادی می‌شود. نماز یک ملت را به قیامِ للّه وادار می‌کند. نماز انسانها را از فساد دور و به خلوص و فداکاری نزدیک می‌کند.

 

علاوه بر آن، مسجد فقط برای نماز نیست؛ در مسجد انواع عبادات هست. از جملهٔ آن عبادات، تفکّر است که «تفکّر ساعة خیر مِن عبادة سنة»(۱) -البته فکر کردن درست- افراد مسجد برو، این فکر را به وسیلهٔ شنیدن سخنان عالم دین و فقیه به دست می‌آورند. بنابراین مسجد، هم مدرسه است، هم دانشگاه، هم مرکز تفکّر و تأمل، هم مرکز تصفیهٔ روح، هم مرکز خلوص و مرکز اتّصال بنده به خداست.  

سخنان امام خامنه ای در تاریخ ۷۵/۱۰/۱۹

 

۱)بحارالأنوار، ج ۶، ص ۱۳۳

 

ایده های مسجدی . باشگاه ایده پردازان مسجدی
ایده های مسجدی . باشگاه ایده پردازان مسجدی

 

یکی از بحث ها و نگرش های جامعه شناسان برای بازخوانی و تشریح علل واکنش های اجتماعی مردم توجه به سبک زندگی آن هاست . چه بسا جامعه ای در ظاهر مقید باشد اما در باطن با وجود اذعان به منافق بودن فردی او را برای مسئولیتی انتخاب کند . کسب اطلاعات درباره سبک زندگی سالم و اصلاح رویه های غلط در زندگی جز با تکیه بر ارگان مقدس مسجد میسر نیست . در ادامه با یکی از سایت های فعال در زمینه مسجد آشنا می شویم 

بانک ایده های مسجدی قبلا ایجاد شده بود اما پس از ایجاد این بانک و با هدف دستیابی به تعامل بین ایده‌ پردازان مسجدی ، باشگاه ایده پردازان مسجدی نیز راه اندازی شد.

فضای بانک ایده های مسجدی فضایی مونولوگ و یک طرفه است که ایده ها پس از طراحی توسط مردم به آن ارسال می شود اما در باشگاه، فضا دوطرفه بوده و کاربر توان برقراری ارتباط دو طرفه را دارد.و خادمان و بچه های مسجدی ی توانند در سایت ایده های مسجدی عضو شوند 

 

 

 بنا است که مساجد مختلف کارهای خود را عرضه و ارتباط دوسویه بین اعضای مساجد ایجاد شود تا از طریق این شبکه سازی مساجد از اقدامات و ایده های هم باخبر باشند.

 

تشکیل پرونده ویژه برای موضوع های مختلف، معرفی مساجد و ایده هایی که در آنها به کار رفته از جمله مساجدی قدیمی و نیز راه اندازی مسجد TV برای بارگذاری فیلم هایی از ایده های اجرا شده در مساجد را از دیگر اقدامات طراحی شده در باشگاه ایده پردازان مسجدی اعلام کرد.

 

در تعریف سایت باشگاه ایده پردازان مسجدی آمده است : 

ما معتقدیم “عمران” مسجد، فقط ساخت بنای آن نیست!

بلکه هر اقدامی که مسجد را به جایگاه حقیقی و طراز اسلامی‌اش نزدیک سازد، از مصادیق “عمران” است.

ما معتقدیم هر اقدامی که موجب عمران مساجد می‌شود و خواهد شد، ثمرهٔ جرقه‌ای است که در یک لحظه به ذهن یک مومن خطور کرده است.

بام، محل ثبت، انتشار و تبادل همان جرقه هاست! که به آن‌ها ایده می‌گوییم.

اگر شما هم می‌خواهید از خادمان مساجد باشید، بسم الله. 

 

ایده های مسجدی آموزشی، اردویی، تبلیغی، تربیتی، سخت افزاری، علما و بزرگان، مسجد و بانوان، مسجد و جوانان، مسجد و کسبه محل، مسجد و همسایگان، مسجد، کودک و نوجوان وایده های یادواره شهدا از جمله موضوعاتی است که در رابطه با آن ایده هایی برای استفاده مخاطبان تهیه شده است.و  در سایت باشگاه ایده پردازان مسجدی در دسترس است

 

علاوه بر این موضوعات در مناسبت های ویژه همانند دهه تکریم و غبارروبی مساجد، ماه مبارک رمضان و فصل تابستان هم بسته ایده های مسجدی تهیه و در اختیار مخاطبان قرار می گیرد.

تاکنون، ایده های مسجدی خوبی در زمینه فعالیت های مساجد به این باشگاه ارسال شده است، به گونه ای که این ایده ها با استقبال بسیاری مواجه بوده است.

 

[button color=”green” size=”big” link=”http://masjedidea.ir” icon=”fa-external-link” target=”true”]سایت باشگاه ایده پردازان مسجدی[/button]

دسته‌ها
کیوسک

پدر دکتر حداد عادل که بود ؟ زندگینامه حاج رضا حداد عادل

پدر دکتر حداد عادل که بود ؟ زندگینامه حاج رضا حداد عادل
پدر دکتر حداد عادل که بود ؟ زندگینامه حاج رضا حداد عادل

 

 

تا به آن روز آن همه آدم را در تشییع جنازه ی یک آدم عادی ندیده بودم. فوج فوج ‌آدم هایی که به پهنه صورت اشک می ریختند و به دل سوگ وار بودند. جمعیت از حسینیه بنی فاطمه در خیابان سرچشمه تهران تا مولوی و میدان بهارستان رفته بود .

 

قرار بود پیکر مردی را در حسینیه بنی فاطمه غسل دهند که مظهر فتوت و حریت و جوانمردی بود . رادمردی که تا آخرین نفس به پیر غلامی اهل بیت افتخار می کرد .

 

خیلی ها هم برای بدرقه ی پدر شهیدی می آمدند که پس از سیزده سال قرار بود فرزند شهیدش را ملاقات کند. خیلی چیزها درباره ی او بعد از درگذشتش شنیدم که نشان می داد فهم و بصیرت لزوما‌ً ملازمه ای با تحصیلات عالیه ندارد.

 

از اینکه موسس بنیاد پوشاک فجر بود و به شیوه ای آبرومندانه به خانواده های نیازمند بن های خرید فروشگاه ارائه می کرد تا البسه مورد نیاز شب عید خود را تهیه کنند و  نیز ده ها و حتی صدها یتیمی که سرپرستی کرده بود و آنها هم حس می کردند دوباره یتیم شده اند و سراسیمه آمده بودند.

 

پس از پیروزی انقلاب اسلامی هر جا که احساس کرده بود ذره ای شاید می تواند موثر باشد سینه سپر کرده بود. از صندوق حمایت از زندانیان کشور تا بازرسی ویژه ی نخست وزیر در صنعت حمل و نقل که بواسطه ی سال ها تجربه او در این صنعت و اعتماد و اتکایی که صنف حمل و نقل به او داشت بسیار راهگشا بود .

 

حتی در اوایل انقلاب که فعالیت گمرکى در مرز بازرگان  متوقف شده بود با یک فراخوان و بسیج مردمی مرز را در کمترین زمان ممکن گشوده بود و فعالیت گمرک به حالت عادی بازگشته بود.

پدر دکتر حداد عادل که بود ؟ زندگینامه حاج رضا حداد عادل
پدر دکتر حداد عادل که بود ؟ زندگینامه حاج رضا حداد عادل

 

اما این مشغله ها باعث نمیشد تا یادش برود که نوکر ابا عبد الله الحسین (ع) است. بیش از پنجاه سال در هیات ابوالفضلی های تهران سینه زده بود و در منزلش و مسجد ابوالفضل  و دیگر حسینیه ها و تکایای معروف تهران  سفره دار عزای سید و سالار شهیدان بود  و صدای پر طنینش گرمابخش روضه ها .

روضه جابر بن عبد الله انصاری اش در روز اربعین هنوز در گوش شنوندگان آن می پیچد. او روضه می خواند و خود به پهنه ی صورت اشک می ریخت .

 

این عنایات را از مأنوس بودن با قرآن و ارادت قلبی به ائمه ی اطهار (ع) و سفر های مکرر و طولانی به مشهد مقدس و ابراز عشق به  امام رضا (ع)  و نیز نفس بزرگان ديگر بدست آورده بود.

 

حاج رضا حداد عادل پدر دکتر حداد عادل دست بخیر بود. محال بود کسی به او مراجعه کند و دست خالی برگردد . غمخوار مردم بود. دفتری در خیابان ایرانشهر داشت که مختص امور خیریه و محل تجمع جمعی از دوستان خیر مشترکمان چون مرحوم حاج آقای کرکی بود. گویی خودش را وقف خدمت به مردم کرده بود . با شهادت فرزندش ارادتش به انقلاب و شوق خدمت رسانی به جبهه ها بیش از پیش در او قوت گرفت.

 

پدر دکتر حداد عادل , دو پسر و یک دخترش طعم  زندان و شکنجه ی ساواک را چشیده بودند ولی دست از مبارزه با نظام ستمشاهی بر نداشته بودند.

حاج رضا حداد عادل  پدر دکتر حداد عادل ورزشکار بود و روحیه و منش پلوانی داشت

علاوه بر سمتی که به عنوان معاون ورزش های باستانی کشور داشت در تمام زورخانه ها صاحب زنگ بود و ارج و احترام و‌مقبولیتی ویژه داشت. بعضى وقت ها صاحبان زورخانه، براى اداره زورخانه هر ماه بدون آنكه كسى بداند،كمك دريافت مى كردند.

 

چند روز پیش وقتی که دیدم به بهانه ی کارزار انتخابات موجی از تخریب های نا روا را علیه فرزند آن مرحوم جناب آقای دکتر حدادعادل راه انداخته اند دلم به درد آمد . بغض گلویم را فشرد. دیدم نمیتوانم سکوت کنم و شاهد این تهمت ها و گزافه گویی هایی باشم که بدون ملاحظه حرمت خون شهیدان این مرز و بوم پدر شهیدی را که اسوه اخلاق و ایمان و شجاعت بوده بدنام مى كنند.

 

تعجب من از آن است كه يك روز ساواك موهای فرزندش شهید مهندس مجید حدادعادل  را زیر شکنجه با انبر دست مى كند و امروز نا جوانمردانه تیغ اصحاب فتنه می خواهد در جهت اغراض سیاسی چهره ی شریف این مرد بصیر و فرزندان او را مخدوش کند.

 

مرحوم حاج رضا حداد عادل ( مردی که بیش از نیم قرن می شناختم )، نیکنامی در خدمت به مردم و نوکری حسین بن علی (ع) یافت و شک ندارم فرزند خلف ایشان هم جز به همین طریق نمی اندیشد و قطعاً حتی اگر لازم باشد جان و مال و آبروی خود را هم در راه انقلاب و دفاع از حریم ولایت فدا خواهد کرد.

ان شا الله.

 

منبع : کانال رسمی دکتر حداد عادل در شبکه های اجتماعی ( به قلم یکی از هواداران) 

دسته‌ها
رسانه ملی

سبک زندگی بازیگران سینما و الگوهای غلط جامعه

سبک زندگی بازیگران سینما
سبک زندگی بازیگران سینما

 

فلان بازیگر یا مجری رادیو و تلویزیون ازدواج کرد، بچه دار شد، مسافرت رفت، طلاق گرفت و… این روزها  کم نیست اخباری از این دست با تیترهای زرد و  ژورنالیستی  که در رسانه های حقیقی یا  مجازی به کرار شاهد آن هستیم؛ حقیقت امر آن است که رسانه ها به خصوص رسانه های زرد یا به قول جلال آل احمد رنگین نامه ها که فضای مجازی هم با گروه ها و کانال های مختلف به آن اضافه شده است بیشتر از هر چیز به سبک زندگی بازیگران سینما و چهره های مشهور می پردازند و این قشر را پررنگتر از اقشار دیگر نشان  می دهند تا هم رسانه خودشان بهتر دیده شود  و هم مخاطبان بیشتری جذب کنند موضوعی که البته  محدود به فضای رسانه ای ایران نیست و در همه  جای دنیا با رشد صنعت ستاره سازی رسانه ای  این  وضعیت  وجود دارد.

 

در کشور ما  با توجه به سیاست های غلطی که در چند سال گدشته برای ستاره سازی  از بازیگران و خوانندها و ورزشکازران  در عرصه فرهنگی از سوی  برخی مدیران اتخاذ شده است حواشی زندگی و  روابط خانوادگی و حتی غیراخلاقی این قشر بیشتر از هرچیز دیده می شود؛ به خصوص اینکه  در عمل فرهنگ  و فرهنگ سازی در سیستم فرهنگی ما  برای دست اندرکاران این عرصه  وجود ندارد و یا بسیار کم اهمیت است. 

 

حقیقت آن است که  ما سعی داریم توسط این عوامل ساختمان بزرگی را  برای جامعه مان  بنا  کنیم و الگو سازی داشته باشیم، لذا نگاه مسئولان  به این ستاره های ساخته شده نگاه  کارگرانی است که نیازی به فرهنگ سازی و سواد فرهنگی ندارند اما هر روز و به اشکال مختلف با این کارگران مصاحبه می کنیم تصاویر آنها و نقطه نظراتشان را در مجلات و نشریات می آوریم  و از آنها  بیبشتر از خود  ساختمان بزرگ نمایی می کنیم .

 

در عین حال هیچ اهتمامی به آموزش و یا فرهنگ سازی در درون خود آنها نداریم اینجاست که ساختمان فراموش می شود  و کارگر ساده ای که باید  شن  و سیمان این بنا را  تامین کند  آنقدر درگیر حواشی  می شود  که وظیفه خودش را از یاد می برد  و یا ظاهر خود او مهمتر از کیفیت کارش می شود و….

 

متاسفانه این حدیث فرهنگ و مدیریت فرهنگی در کشور ماست. کارگر نماد مهندسی می شود  و یک اشتباه او  در رفتار و کردارش تمام پروژه عظیم ساختمان فرهنگی را زیر سوال می برد.

 

این روزها  متاسفانه به دلیل  اینکه در دوران گذار از جامعه سنتی به مدرن جامعه  قرار داریم  با مشکلات متعددی روبرو هستیم. از تعلل در ازدواج گرفته تا طلاق های عجیب و غریب از اعتیاد در اشکال مختلف گرفته  تا …

 

اما  براستی عوامل این رخدادهای عارضی دراجتماع ما چیست ؟ برخی معتقدند ورود و حضور پررنگ ماهواره  در کشور را که از فتنه 88 به اوج رسید یکی از مهمترین عوامل  موثر این اتفاق می دانند،  برخی بیکاری و تعلل و تاخیر در ازدواج را عامل اصلی تعریف می کنند،‌ برخی دیگر نیازآفرینی ها کاذب هرروز دنیای مدرنیته را موثر می دانند که باعث احساس کمبود و فقط نسبی در افراد می شود و مشکل آفرینی می گردد  و… حقیقت آن است  که همه این عوامل در کنار هم بحران های کنونی را ساخته اند.

 

بااین حال آنچه بیش از بقیه  نمود دارد نبود مدیریت فرهنگی و روح مدیریتی در فرهنگ است؛ شاید در سخنرانی ها و برنامه های  مختلف از مهندسی فرهنگی و نیاز به آن  بسیار گفته شده باشد، ولی حقیقت آن است که  هیچ خروجی ملموسی از این کنگره های خنثی و سخنرانی های شعارگونه برای فرهنگ نمی یابیم. 

 

آمارهای طلاق در کشور بسیارنگران کننده هستند و در این میان ملموس ترین ساخته دست مدیران فرهنگی کشور یعنی چهره های  مشهور و رسانه ای که سبک زندگی بازیگران سینما با سبک مدیریتی  مسئولان گره خورد نگران کننده تر است.

 

 

  تقریبا هرازگاهی خبر طلاق های چهرهای مشهور که از بازیگران و اهالی تلویزیون وسینما در جایگاههای مختلف هستند در لیست اخبار رسانه ها قرار می گیرد حتی زوج های جوانی که مدت زمان ازدواج شان به یکسال هم نمی رسد  و وصلت آنها  با سروصدای وسیع رسانه ای هم همراه بوده است موضوعی که شاید  جنجالی ترین نمونه آن ازدواج و جدایی فرزاد حسنی مجری رادیو و تلویزیون و آزاده نامداری که او نیز از مجریان تلویزیون بود محسوب می شود

 

طلاقی که حتی حواشی مختلف آن به رسانه ها کشیده شد؛ در حالی که تا پیش از آن  ازدواج این دو به عنوان نماد خانواده ای نوپا به اشکال مختلف و در برنامه های تلویزیونی رسانه ای شده بود.  اما این ازدواج و طلاق نه اولین از نوع خود بود و نه آخرین  کار به جایی رسیده  اگر زوج هنری یا رسانه ای زندگی موفقی داشته باشند باعث توجه عموم می می شود  و این یک هشدار جدی است.

 

 البته مهارت های زندگی  و دخالتهای عناصر مختلف از جمله دوستان دوران مجردی  حاشیه سازی رسانه ها  و توقعات  عجیب و غیرمنطقی طرفین را نیز باید از دلایل  این زندگی های ناموفق دانست  اما آنچه قطعیت دارد سبک زندگی غلطی است  که چند سالی در میان هنرمندان و چهره های شناخته شده کشور با سوءمدیریت مدیران باب شده است.

 

 

زندگی تجردی به یک روال درآمده  و خانواده در عمل به یک شعار در آمده است. مطمئنا مدیریت  تنها به سخنرانی و موعظه خلاصه نمی شود چه در سینما و چه در صداوسیما مدیریت متعهد و فرهنگی باید سعی کند تا سبک زندگی اسلامی و سنتی را ملاک کار خود قرار دهد  نه به اسم حرفه ای گری در رسانه ای که الگویش غرب است خانواده را برنمی تابد.

 

رسانه ای که بر ای چهره هایش،  تجرد یا تاهل عملا اهمیتی ندارد، رسانه ای فاقد مدیریت فرهنگی است حتی در صداوسیما که مدعی است از سینما وضعیتی بهتر دارد سبک زندگی غیراسلامی به اشکال مختلف به نیروها تزریق می شود.  حضور زنان  مجرد یا متاهل در شیفت های کاری شبانگاهی امری است که در سالهای اخیر به یک روال عادی تبدیل شده است.

 

حریم های محرم و نامحرم حتی در روابط سازمانی  به اشکال مختلف شکسته شده  چنانچه اگر شما از بیرون به روابط حتی نیروهای فنی داخل صداو سیما نگاه کنید متوجه نمی شوید اینها با هم محرم هستند یا نامحرم و تازه این  برای نیروهای فنی است  و برای چهره ها بسیار بدتر.

 

 

اسلام دینی است که در آن سبک زندگی حتی در جزیی ترین رفتارها  ترسیم شده است  تا یک زندگی سالم و به دور از دغدغه برای زوجین ایجاد شود و آنها  آرامش گران همدیگر باشند. خارج از شعارهایی که در صداوسیما به عنوان پیشگام فرهنگ سازی در کشور مطرح می شود سبک زندگی اسلامی و مدیریت فرهنگی گمشده این ساختار عظیم به عنوان نمونه ای ساختار کلی فرهنگی در کشور است.

 

اگر حتی مشکلات جدید با ساختارهای جدید ایجاد می شد این مدیریت فرهنگی است که باید در چارچوب سبک زندگی اسلامی تلاش کند این مشکلات برطرف شود نه اینکه مشکلات را به حال خود رها کنند تا جامعه خودش به داد خودش برسد.

 

منبع : یادداشت معصومه طاهری در فرهنگ نیوز (17مهر95)  

دسته‌ها
زنان کیوسک

نظرات امام درباره زنان ؛محترم بودن زن در خانواده [بخش اول]

نظرات امام درباره زنان ؛محترم بودن زن در خانواده
نظرات امام درباره زنان ؛محترم بودن زن در خانواده

 

در تقویم، یک روز برای گرامیداشت مقام مادر و زن تعیین شده است. امام خامنه‌ای همانند امام خمینی(ره)، هر سال در سالروز میلاد حضرت زهرا(س)، پس از تجلیل از آن یکتا بانوی هستی، به تبیین و تجلیل جایگاه «مادر» و «زن» می‌پردازند.

 

وقتی به سراغ پیام‌ها و کلماتشان می‌رویم، بسیاری از سخنانشان هنوز با گوش‌های زن و مرد ما ناآشناست و گویی تاکنون نشنیده‌ایم و این نشان می‌دهد همت نخبگان، مبلغین و رسانه های ما در تبیین این جایگاه، هنوز از میزان اهتمام و دغدغهٔ این دو بزرگوار در تبیین جایگاه «زن» بسی فروتر است و نتوانسته حق فرمایشات ایشان را ادا کند.

 

امام راحل و مقام معظم رهبری به گونه‌ای جایگاه زن را-به طور عمیق و غیرشعاری-تبیین کرده‌اند، که آخرین نظریه‌های طرفدران به اصطلاح حقوق زن در دنیا نیز بعید است در تجلیل از زن به گرد این دیدگاه‌های مترقی رسیده باشند، اگر ما این فرمایشات را به زبان‌های زندهٔ دنیا ترجمه و معرفی کرده بودیم، زنان عالم را شیفتهٔ نگاه بلند امام خمینی(ره) و امام خامنه‌ای نسبت به جایگاه زن کرده بودیم و از نظر امام خمینی(ره) بزرگترین گام‌ها را برای صدور انقلاب  و زمینه‌سازی ظهور برداشته بودیم.

 

« نظرات امام درباره زنان » یک مجموعهٔ سه قسمتی شامل ناشنیده‌هایی از امام خمینی و امام خامنه‌ای دربارهٔ زن است که برای اولین بار منتشر و به نسل جوان و به ویژه بانوان ایرانی تقدیم می‌کند. در ادامه همراه بنیانا باشید 

 

قسمت اول مجموعه نظرات امام درباره زنان  را در ادامه می‌خوانید:

 

امام خمینی | شغل تربیت فرزند، از همه شغلها بالاتر است/تأثیر «مادر» بیشتر از پدر، معلم و استاد

 

شما خانمها به طوری که حالا خودتان می‌گویید معلم هستید؛ دو شغل شریف دارید. شما خانمها دو تا شغل بسیار شریف دارید. یکی شغل تربیت فرزند، که این از همه شغلها بالاتر است. یک فرزند خوب شما اگر به جامعه تحویل بدهید، برای شما بهتر است از همه عالَم. اگر یک انسان شما تربیت کنید، برای شما به قدری شرافت دارد که من نمی توانم بیان کنم. پس شما یک شغلتان این است که بچه‌های خوب تربیت کنید.

 

دامن مادرها دامنی است که «انسان» از آن باید درست بشود. یعنی اول مرتبه تربیت، تربیت بچه است در دامن مادر؛ و برای اینکه علاقه بچه به مادر بیشتر از همه علایق هست و هیچ علاقه‌ای بالاتر از علاقه مادری و فرزندی نیست. بچه‌ها از مادر بهتر [مسائل] را اخذ می‌کنند. آنقدری که تحت تأثیر مادر هستند، تحت تأثیر پدر نیستند، تحت تأثیر معلم نیستند، تحت تأثیر استاد نیستند.

 

از این جهت بچه هایتان [را] در دامنتان تربیت اسلامی، تربیت انسانی بکنید تا وقتی تحویل می‌دهید شما این بچه را به دبستان، یک بچه صحیح، اخلاق خوب، آداب خوب؛ آنطور تحویل بدهید. (صحیفه امام، ج8، ص: 90 |در جمع بانوان فرهنگی و معلم| 21 خرداد 1358)

 

امام خمینی | دامن مادر مبدأ خیرات و شرور/ آن چیزی که در بچگی از مادر می‌شنود یا می‌بیند، آن نقش می‌بندد در قلبش؛ و تا آخر! همراهش هست!/ این یک مطلب بسیار بزرگی است که از مادرها می‏آید. و از کس دیگر نمی‏آید/آن‌قدری که بچه از مادر چیز می‌شنود از پدر نمی‌شنود

 

انبیا آمده‌اند که انسان درست کنند، انبیا مأمورند که افراد را- افرادی که بشر هستند و از همین با حیوانات فرق ندارند- آمده‌اند که اینها را انسان کنند؛ تزکیه کنند، مزکّی کنند؛ پاکیزه کنند. شغل انبیا همین است و باید شغل مادرها همین باشد نسبت به بچه هایی که در دامنشان هست. بچه‌ها را از آن اول که در دامنشان هست تزکیه کنند. آنها با اخلاق خوب، با اعمال خوب در آنجا بچه‌ها بهتر تربیت می‌شوند.

 

در دامن مادر، بچه‌ها بهتر تربیت می‌شوند تا در پیش استاد. آن علاقه‌ای که بچه به مادر دارد به هیچ کس ندارد. و آن چیزی که در بچگی از مادر می‌شنود یا می‌بیند، آن نقش می‌بندد در قلبش؛ و تا آخر همراهش هست. مادرها باید توجه به این معنا بکنند که این بچه‌ها را خوب تربیت کنند، مزکّی تربیت کنند؛ یک مدرسه علمی- ایمانی باشد دامنهایشان، و این یک مطلب بسیار بزرگی است که از مادرها می‌آید. و از کس دیگر نمی‌آید.

 

آنقدری که بچه از مادر چیز می شنود از پدر نمی‌شنود. آنقدری که اخلاق مادر تأثیر دارد در بچه کوچولوی نورس و به او منتقل می‌شود از دیگران نمی‌شود، مادرها مبدأ خیراتند و اگر خدای نخواسته مادری باشد که بچه را بد تربیت کند، مبدأ شرورند. (صحیفه امام، ج9، ص136 | 26 تیر 1358)

 

امام خمینی | اگر در دامن مادر، که بالاترین محل تربیت است، بچه خوب از کار درآمد، این تا آخر به همان تربیت بچگی که شده باقی می‌ماند! -مگر یک عوامل بسیار قوی‌ای او را برگرداند/ زیرا علاقه‌ای که بچه به مادر دارد به هیچ کس ندارد و حرف مادر نقش می‌شود در مغزش

 

بچه در محیط خانوادگی، در دامن مادر و در محیط خانه مبدأ تربیت اصلی‌اش است، اگر در محیط خانه و در دامن مادر، که بالاترین محل تربیت است، بچه خوب از کار درآمد، این تا آخر- مگر یک عوامل بسیار قوی‌ای باشد که او را برگرداند- و الّا تا آخر به همان تربیت بچگی و کوچکی که شده است تا آخر به همان تربیت باقی می‌ماند.

 

از این جهت محیط خانوادگی یکی از جاهای بسیار مهم است برای تربیت اولاد. و دامن مادر هم یکی از جاهای بزرگ است برای تربیت. و بچه در دامن مادر و از مادر بیشتر از هرکس، بیشتر از معلم، بیشتر از رفقایی که بعدها پیدا می‌کند، بیشتر از اجتماع، در دامن مادر بیشتر قابل این است که قبول کند چیزها را. علاقه‌ای که اولاد و بچه به مادر دارد به هیچ کس ندارد. و حرف مادر را قبول می‌کند و نقش می‌شود در مغزش حرفهای مادر.  (صحیفه امام، ج8، ص363 | 11 تیر 1358)

 

امام خمینی | تمام آرزوهای بچه خلاصه می‌شود در «مادر»، چون به هیچ‌کس آن علاقه را ندارد/بچه همه چیز را در «مادر» می‌بینید؛ «حرف»، «خُلق» و «عمل» مادر در بچه‌ها اثر دارد/ مسئول افعال و اعمال بچه‌ها هم شما هستید

 

شما خانمها شرف مادری دارید، که در این شرف از مردها جلو هستید؛ و مسئولیت تربیت بچه در دامن خودتان دارید. اول مدرسه‏ای که بچه دارد، دامن مادر است. مادرِ خوب، بچه خوب تربیت می‏کند؛ و خدای نخواسته، اگر مادر منحرف باشد، بچه از همان توی دامن مادر، منحرف بیرون می‏آید. و چون بچه‏ ها آن علاقه ‏ای که به مادر دارند به هیچ کس ندارند، و در دامن مادر که هستند تمام … آرزوهایی که دارند خلاصه می‏شود در مادر و همه چیز را در مادر می‏بینند، حرف مادر، خُلق مادر، عمل مادر، در بچه‏ها اثر دارد.

 

لامحاله یک بچه در دامن مادر- که اول کلاس است- این دامن اگر یک دامن طاهر پاکیزه مهذب باشد، بچه از همین اول که دارد رشد می‏کند، با آن اخلاق صحیح و با آن تهذیب نفس و با آن عمل خوب رشد می‏کند. بچه وقتی در دامن مادرش هست، می‏بیند مادر اخلاق خوش دارد، اعمال صحیح دارد، گفتار خوش دارد، این بچه از همان جا اعمالش و گفتارش به تقلید از مادر- که از همه تقلیدها بالاتر است- و به تزریق مادر- که از همه تزریقها مؤثرتر است- تربیت می‏شود.

شما این مسئولیت بزرگ را دارید که باید بچه‏های خودتان را که نوزاد هستند، و نفوسشان … تربیت را زود قبول می‏کند، خوب و بد را زود قبول می‏کند، شما از اول که این بچه‏ها در دامان شما بزرگ می‏شوند، مسئول افعال و اعمال آنها هم شما هستید.

 

همان طوری که اگر یک بچه خوب تربیت کنید ممکن است که سعادت یک ملت را همان یک بچه تأمین کند، اگر یک بچه بد هم- خدای نخواسته- در دامن شما بزرگ بشود، ممکن است که یک فساد در جامعه پیدا بشود. گمان نکنید که یک بچه است؛ یک بچه گاهی وقتها در جامعه، وقتی که وارد شد، در رأس جامعه واقع می‏شود، و محتمل است که بچه یک فقیر، یکوقت در رأس جامعه واقع بشود.

 

اگر این بچه‏ای که شما تربیت کردید یک تربیت صحیح باشد و آن وقت آن بچه در رأس جامعه واقع بشود، یک ملت را سعادتمند می کند؛ و آن شرفش مال شماست؛ یعنی شما این سعادت را برای یک ملت بیمه کردید. و اگر خدای نخواسته به عکس باشد: یک بچه‏ای در [دامن] مادر تربیتش تربیت اسلامی نباشد، تربیت انسانی نباشد، انحراف داشته باشد، این ممکن است که بعدها یک جامعه را به فساد بکشد.

خیال نکنید یک آدم است. گاهی یک آدم، یک ده را خراب می‏کند؛ گاهی یک آدم یک شهرستان را خراب می‏کند؛ گاهی یک مملکت را خراب می‏کند.  (صحیفه امام، ج7، ص284 | 24 اردیبهشت 1358)

 

امام خمینی | بانوان محترم! مسئولید همه/ مادرها بیشتر مسئول هستند/ شرافت مادری از شرافت پدری بیشتر است/ تأثیر مادر هم در روحیه اطفال از تأثیر پدر بیشتر است

 

یَا أَیُّهَا النبِی حَسبُکَ اللَّهُ و مَنِ اتَّبَعَکَ مِنَ المُؤمِنیِنَ(انفال/64). چه خطاب افتخارآمیزی است برای مؤمنین! چه خطاب مسئولیت آوری است برای مؤمنین! افتخارآمیز برای اینکه با اینکه خدا کافی است لکن همچو تشریفی را به مؤمنین- که مؤمنات هم داخل هستند- مرحمت فرموده است که خدا و مؤمنین، کسانی که از تو تبعیت کردند، از تو کفایت می‏کنند.

 

چقدر افتخارآمیز است برای ما، برای مؤمنین برای شما مخدرات، برای شما مؤمنات، که شما [را] در ردیف خدای تبارک و تعالی قرار داده است، و چقدر مسئولیت آور است این خطاب…خدای تبارک و تعالی در این آیه به ما فرموده‏اند که اهداف اسلام و خود نبی اکرم و هرچه مربوط به نبی اکرم است، شماها باید کفایت کنید.

ما مأموریم، مأموریم که حفاظت کنیم از دین خدا، حفاظت کنیم از اهداف الهی…. خداوند به ما این مرحمت را فرموده است که «شما» با «خدا» حفاظت کنید از اسلام و از دین اسلام؛ حَسبُکَ اللَّهُ وَ مَنِ اتَّبَعَک مِنَ المُؤمِنینَ…

 

بانوان محترم! مسئولید همه؛ مسئولیم همه. شما مسئول تربیت اولاد هستید؛ شما مسئولید که در دامنهای خودتان اولاد متقی بار بیاورید، تربیت کنید، به جامعه تحویل بدهید. همه مسئول هستیم که اولاد را تربیت کنیم؛ لکن در دامن شما بهتر تربیت می شوند. دامن مادر بهترین مکتبی است از برای اولاد.

 

مسئولیت دارید نسبت به فرزندان خود، مسئولیت دارید نسبت به کشور خودتان. و شما می‏توانید بچه هایی تربیت کنید که یک کشور را آباد کنند. شما می‏توانید بچه هایی را تربیت کنید که حفاظت از انبیا بکنند؛ حفاظت از آمال انبیا بکنند…آنها را تربیت کنید… توجه به سرنوشت اینها بر عهده پدران است و بر عهده مادرها.

مادرها بیشتر مسئول هستند؛ و مادرها اشرف هستند. شرافت مادری از شرافت پدری بیشتر است. تأثیر مادر هم در روحیه اطفال از تأثیر پدر بیشتر است.  (صحیفه امام، ج7، ص503 | صبح 5 خرداد 1358)

 

امام خامنه‌ای | همه تحت تأثیر مادران هستند/ آنکه بهشتی می‌شود، پایهٔ بهشتی شدنش از مادر است؛ الجنة تحت اقدام الأمهات

 

مادر است که فرهنگ و معرفت و تمدن و ویژگی‌های اخلاقیِ یک قوم و جامعه را با جسم خود، با روح خود، با خُلق خود و با رفتارِ خود، دانسته و ندانسته به فرزند منتقل می‌کند. همه تحت تأثیر مادران هستند. آنکه بهشتی می‌شود، پایهٔ بهشتی شدنش از مادر است؛ که «الجنة تحت اقدام الأمهات». (بیانات در سالروز ولادت حضرت فاطمه زهرا(س)؛ 5/ 5/1384)

 

امام خامنه‌ای | باید کاری بکنیم که بچّه‌ها دست مادر را حتماً ببوسند؛ اسلام دنبال این است/در صورت محترم بودن زن در محیط خانواده، بخش مهمّی از مشکلات جامعه حل خواهد شد

 

زن اگر چنانچه در محیط خانواده، محترم و مکرّم شمرده بشود، بخش مهمّی از مشکلات جامعه حل خواهد شد. باید کاری بکنیم که بچّه‌ها دست مادر را حتماً ببوسند؛ اسلام دنبال این است…هیچ منافاتی ندارد این تکریمِ نسبت به مادر، با آن حالت عاطفی و خودمانی‌گریای که بین فرزند و مادر وجود دارد. (بیانات در دیدار جمعی از بانوان فرهیختهٔ حوزوی و دانشگاهی؛ ۱۳۹۲/۰۲/۲۱)

 

 

 

 

امام خمینی | مربی انسان‌ها زن است/زن مبدأ همه خیرات است/ ما نهضت خودمان را مرهون زنها می‌دانیم. مردها به تَبَع زنها در خیابان‌ها می‌ریختند/ زنها مردان را تشویق می‌کردند

 

مربی انسان‌ها زن است. سعادت و شقاوت کشورها بسته به وجود زن است. زن با تربیت صحیح خودش انسان درست می‌کند؛ و با تربیت صحیح خودش کشور را آباد می‌کند. مبدأ همه سعادت‌ها از دامن زن بلند می‌شود. زن مبدأ همه سعادت‌ها باید باشد. و مع الأسف زن را به صورت یک لعبه در آوردند این پدر و پسر؛ و خصوصاً این پسر. آنقدر جنایات که به زن کردند به مردان نکردند. زن مبدأ همه خیرات است.

 

شما دیدید، ما دیدیم، که زن در این نهضت چه کرد… ما نهضت خودمان را مرهون زنها می‌دانیم. مردها به تَبَع زنها در خیابانها می‌ریختند. تشویق می‌کردند زنها مردان را. خودشان در صفهای جلو بودند. زن یک همچو موجودی است که می‌تواند یک قدرت شیطانی را بشکند… (صحیفه امام، ج7، ص: 338، 26 اردیبهشت 1358 ، پیام رادیو تلویزیونی به ملت ایران دربارهٔ مقام و منزلت حقیقی زن)

 

امام خمینی | در نهضت ما زن‌ها پیش‌قدم بودند/ارزش فعالیت زن‌ها بیشتر از مردها/ وقتی خواهرها مشت گره کردند و ..، اینها قدرت مردها را دوچندان کرد

 

در نهضتی که ملت ما کردند، همه‌تان ملاحظه کردید که زنها پیشقدم بودند. بلکه فعالیت زنها در این باب ارزشش بیشتر از فعالیت مردها بود؛ برای اینکه همین خواهرها که ریختند در خیابانها و در مقابل توپ و تانک تظاهر کردند و مشت گره کردند، اینها مردها را، قدرتشان را دوچندان کرد. وقتی مردها ببینند که خانمها آمدند در مقابل توپ و تانک، آنها بیشتر اقدام می‌کنند. و ما دیدیم که این خواهرها در این نهضت یک سهم بسیار بزرگ داشتند.

(صحیفه امام، ج10، ص183 | 8 مهر 1358)

 

امام خمینی | این خانمها بودند که وقتی به خیابانها ریختند و فریاد زدند، مردها را تشجیع کردند و قدرتهای آنها را چند مقابل کردند/ شما علاوه بر اینکه خودتان را قدرتمند کردید، دیگران را هم قدرتمند کردید

 

الآن این نهضتی که شما در پیش دارید، و باید تشکر کنیم از خانمها که در این نهضت یک قدم راسخی داشتند، و یک کمک بزرگی به ملت کردند. این خانمها بودند که وقتی که به خیابانها و کوچه‌ها ریختند و فریاد زدند، تشییع کردند، تشجیع کردند مردها را و قدرتهای آنها را چند مقابل کردند. و لهذا شما علاوه بر اینکه خودتان را قدرتمند کردید، دیگران را هم قدرتمند کردید. (صحیفه امام، ج10، ص244 | 17 مهر 1358)

 

امام خمینی | ابرجنایتکاران فهمیدند زنان هستند که می‌توانند با قیام خود، مردان را به میدان بکشند

 

بدون شک آنچه در این پنجاه سال روزگار سیاه ایران به دست این رژیم سیه روی به ملت عزیز ایران بویژه بانوان مظلوم آن گذشت باطرح و نقشه از پیش حسابشده ابرجنایتکاران جهان بوده. ابرجنایتکاران دریافتند که تنها «قشر مذهبی» است که می‌تواند خار راهی در راه استعمار و استثمار آنان باشد.

 

و دیدند که حکم نیم سطری یک مرجع مذهبی مورد علاقه مردم دارای چنان قدرتی است که دولت انگلستان و دربار قدرتمند قاجار را به زانو در آورد؛ و نیز دریافتند که زنان در آن نهضت نقش اساسی را داشتند. و متوجه شدند که در مشروطه و پس از آن نیز زنان بویژه قشر متوسط محروم آنان هستند که می‌توانند با قیام خود، مردان را به میدان بکشند. و احساس کردند که تا این عوامل به قوت خود باقی هستند نقشه‌های آنان نقش بر آب است.

(صحیفه امام، ج16، ص: 192 | 25 فروردین 1361)

 

امام خمینی | زنها هستند که ملت‌ها را تقویت و شجاع می‌کنند/ عنایت اسلام به بانوان بیش از مردان است

 

عنایتی که اسلام به بانوان دارد بیشتر از عنایتی است که بر مردان دارد. مردان بر ملتها حق دارند و زنها حق بیشتر دارند. زنها مردان شجاع را در دامن خود بزرگ می‌کنند. قرآن کریم انسان ساز است، و زنها نیز انسان ساز. وظیفه زنها انسان‌سازی است. اگر زنهای انسان‌ساز از ملتها گرفته بشود، ملتها شکست خواهند خورد، منحط خواهند شد. زنها هستند که ملتها را تقویت می‌کنند، شجاع می‌کنند … مقام زن مقام والاست؛ عالیرتبه هستند. بانوان در اسلام بلندپایه هستند. (صحیفه امام، ج6، ص299 | 13 اسفند 1357)

 

امام خمینی | شما خواهران اسباب این شدید که برادرها هم جرأت پیدا بکنند

 

شما خواهران- بحمداللَّه- در این راه- در راه نهضت- سهم بسزایی دارید. شما اسباب این شدید که برادرها هم جرأت پیدا بکنند. (صحیفه امام، ج8، ص: 117 | 23 خرداد 1358)

 

امام خمینی | بعضی از جوانها به من می‌گفتند که عکس العملِ این مادرهای جوان مرده ما را گرم نگه داشته و به ما شجاعت می‌دهند/ اینها هستند که ما را تشویق می‌کنند

 

مادرهای امروز نمونه است، خدا می‌داند. یعنی در طول تاریخ مثل این مادرها ما نداشتیم الّاکم، که فرزندانش کشته بشود و بعد بیاید بگوید که نه، من افتخار دارم. بعضی از جوانها به من می‌گفتند که این مادرها ما را گرم نگه داشته‌اند؛ این عکس العملِ این مادرهای جوان مرده، ما را زنده نگه داشته و گرم نگه داشته برای اینکه اینها هستند که به ما شجاعت می‌دهند، اینها هستند که ما را تشویق می‌کنند. (صحیفه امام، ج4، ص269 | 11 آبان 1357)

 

امام خامنه‌ای | زنان نیمی از جمعیت کشورند؛ اما تأثیرشان در سرنوشت این کشور ، بیش از تأثیر نیمی از کل جمعیت است/ زن تنها خود به راهی نمی‌رود، مردها را در آن راه می‌برد

 

تنها مطلب این نیست که زنان نیمی از جمعیت کشورند؛ نباید به این قضیه به چشم کمّیت نگاه کرد. بله، زنان نیمی از جمعیت کشورند؛ اما تأثیر زن ـ تأثیر این نیم جمعیت ـ در سرنوشت این کشور، آن وقتی که بخواهند در سرنوشت دخالت کنند، بیش از تأثیر نیمی از کل جمعیت در سرنوشت است.

 

یک وقت است که ما مجموعه‌ای از انسان‌ها را در نظر می‌گیریم، نیمی از آن‌ها نقشی به قدر پنجاه درصد دارند، مسألة زن در جامعه این‌گونه نیست؛ بالاتر از این‌هاست.اگر زنان در یک جامعه، به فکری مؤمن بشوند و در راهی قدم بگذارند و علی‌رغم موانع آن راه را ادامه بدهند، تأثیر آن‌ها بر روی فرزندان، همسران، حتّی برادران و پدرانشان، یک تأثیر تعیین کننده و سازنده است.

 

آن که جوانان را تربیت می‌کند و در راه‌های گوناگون قرار می‌دهد ـ در درجة اول ـ مادر است. البته عوامل دیگر نقش دارند، نقش‌های زیادی هم دارند؛ اما نقش مادر از آن نقش‌ها کم‌تر نیست و در مواردی بیش‌تر است. زن تنها خود به راهی نمی‌رود، مردها را در آن راه می‌برد. اهمیت تفکر زنان در یک جامعه، در این است! (بیانات امام خامنه‌ای در دیدار بانوان هرمزگان، 29/11/76 – نقش و رسالت زن، ج5، ص43، انتشارات انقلاب اسلامی)

 

امام خامنه‌ای | غالباً مادران شهدا را قوی‌تر از پدران شهدا دیده‌ام

 

من هرجا که با مادران شهدا مواجه شده‌ام، آن‌ها را حتّی از پدران شهدا هم قوی‌تر دیده‌ام. (بیانات در دیدار با خانواده‌های سرداران شهید استان تهران | 17/ 02/ 1376)

 

پایان بخش اول

منبع : بیان معنوی

دسته‌ها
کتاب الکترونیک

دانلود نشریه میعاد ؛شماره 40 [مصاحبه با حاج احمد پناهیان]

نشریه میعاد ؛ شماره 40
نشریه میعاد ؛ شماره 40

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

روزی گذر امیرالمومنینی علی(علیه‌السلام) به کربلا افتاد و فرمود:

«هذا… مَصَارِعُ عُشَّاقٍ شُهَدَاء، لا یَسْبِقُهُمْ مَنْ کَانَ قَبْلَهُمْ؛ وَلا یَلْحَقُهُمْ مَنْ بَعْدَهُم.»

«اینجا قربانگاه عاشقان و مشهد شهیدان است. شهیدانی که نه شهدای گذشته و نه شهدای آینده به پای آنها نمی‏رسند.»

فرارسیدن ایام عزاداری اباعبدالله الحسین (علیه‌السلام) تسلیت باد.

 

شماره 40 نشریه میعاد در قالبی جدید منتشر می‌گردد.

ماهنامه میعاد به دوهفته نامه میعاد در 6 صفحه تغییر یافت. ان شاء الله طرح جدید نشریه که حاوی مطالب کوتاه با حفظ اصل تنوع و یکپارچگی می باشد مورد استفاده بهتر شما بزرگواران قرار گیرد.

برای بخش مصاحبه می توانید به عنوان مصاحبه گر افتخاری با نشریه همکاری داشته باشید. مطالب ارسالی با نام خودتان منتشر خواهد شد.

در این شماره 40 نشریه میعاد میخوانید:

  • اصلاح طلب یا اصولگرا
  • تغییر با آزمون هزینه و فایده
  • یادداشت شفاهی (رضا کیانیان)
  • قحطی انگلیسی
  • ریشه اختلاف
  • این قوم نشان شده
  • بی قراری ها
  • شما ضدانقلاب های احمق
  • رسانه خیال انگیز
  • شما لایق کلاهبرداری هستید!
  • معرفی کتاب
  • حرف شما
  • مصاحبه با حاج احمد پناهیان (توسط: آقای میثم اسماعیلی /خانم پرستو)

 

 

دانلود نسخه کیفیت عالی (4مگابایت) 

 

منتظر نظرات سازنده شما هستیم.

 

همچنین کاربران گرامی می‌توانند مطالب خوب خود را جهت درج در نشریه به ایمیل زیر ارسال نمایند.

ایمیل نشریه : [email protected]

 

 

 

دسته‌ها
گزارش

سخنرانی استاد پناهیان در مدرسه سراج [گزارش کامل]

بازگشایی مدرسه سراج تهران , اوائل مهر 95 با حضور استاد پناهیان و مهندس امینی (ریاست سازمان فضای مجازی سراج) برگزار شد . در ادامه گزارشی از سخنرانی استاد پناهیان در این مراسم را می خوانیم . همراه بنیانا باشید 

فیلم سخنرانی استاد پناهیان در مدرسه سراج

[box type=”download” align=”” class=”” width=””]

09:02 دقیقه | دریافت با کیفیت (پایین(17 مگابایت)

| دانلود کیفیت متوسط(50 مگابایت)

| دانلود کیفیت بالا(91 مگابایت) )

.

دانلود صوت برنامه :

مدت: 12دقیقه | دانلود (5MB) ]

[/box]

سخنرانی حجت الاسلام پناهیان ؛ دبستان سراج-مراسم آغاز سال تحصیلی جدید

زمان: 95/07/03

مکان: مدرسهٔ ابتدایی سراج

مناسبت: آیین بازگشایی دبستان پسرانه سراج

پی‌دی‌اف: A4 | A5

حجت‌الاسلام پناهیان در مراسم آغاز سال تحصیلی جدید؛ با حضور در دبستان «سراج» سخنرانی کوتاهی در خصوص اهداف نظام تربیتی در دبستان ایراد کردند که مشروح این سخنرانی را در ادامه می‌خوانید:

استاد پناهیان : بچه‌ها قبل از اینکه باسواد بشوند، باید مردان بزرگی بشوند در جثه‌های کوچک

در مدرسه، بچه‌ها قبل از اینکه باسواد شوند، باید مردان بزرگی بشوند در جثه‌های کوچک. و خودِ شما ان‌شاءالله با توجه به مهارت‌هایی که دارید، و ان‌شاءالله پیدا می‌کنید، در فضای انیمیشن و فضای ساختن کارتن‌های بسیار زیبا و جذاب(1)، یک چنین کارتن‌هایی بسازید که پسرانی که از نظر جثه کوچک هستند، کارهای خیلی بزرگ انجام می‌دهند چون مردان بسیاری قوی‌ای هستند.

اگر یک آقاپسری، مرد بسیار قوی‌ای بشود، بعداً درسش هم خوب می‌شود، بعداً اخلاقش هم خوب می‌شود، نظمش هم خوب می‌شود. اول باید آقاپسرها را به‌سرعت تبدیل کرد به مردان بسیار قوی و بزرگ؛ مردانی که مدرسه را اداره می‌کنند، مردانی که خانه را اداره می‌کنند، آن‌وقت اخلاق‌شان هم خیلی شیک و با بزرگواری و گذشت و انصاف خواهد شد.

یکی از مشکلاتی که در جامعهٔ ما هست این است که به دبیرستانی‌ها، مثلاً کسی که در کلاس دهم یازدهم است، هنوز به او می‌گویند «بچه‌مدرسه‌ای» در حالی که برای خودش یک مردی شده است، دیگر سن او هفتاد سال هم بشود، جثه‌اش بزرگتر نمی‌شود، کم‌کم دارد ریش و سبیل هم در می‌آورد، ولی هنوز به او می‌گویند «بچه‌مدرسه‌ای»!

استاد پناهیان : اسلام خیلی موافق است که خیلی زود به بچه‌ها بگویند «تو مرد شده‌ای»

اسلام خیلی موافق است که خیلی زود به بچه‌ها بگویند «تو مرد شده‌ای» به دخترخانم‌ها هم خیلی زود بگویند «تو برای خودت خانم شده‌ای». اینکه از سن چهارده‌سالگی، بچه مکلّف می‌شود، مسئول می‌شود و دیگر باید خودش کارهای خودش را در ارتباط با پروردگار عالم انجام دهد، و یک رابطهٔ قویِ مسئولانه داشته باشد، به‌خاطر این است.

امام صادق(ع) می‌فرماید: سن کمال برای انسان، هجده سالگی است/ انسان از چهارده‌سالگی باید خودش را مسئول بداند

شما وقتی دیپلم می‌گیرید، حدود سنّ هجده‌سالگی است. امام صادق(ع) می‌فرماید: تا سن هجده‌سالگی کافی است برای اینکه انسان به بالاترین مدارج کمال برسد، و دیگر در بقیهٔ عمر، می‌تواند خودش را حفظ کند و به‌صورت دیگری تکامل پیدا کند.

من به پدر مادرهای محترم-که اینجا هستند- خبر بدهم که در روایت هست، سن کمال برای انسان، هجده سالگی است(وَ سُئِلَ ع عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَوَ لَمْ نُعَمِّرْکُمْ ما یَتَذَکَّرُ فِیهِ مَنْ تَذَکَّرَ  فَقَالَ تَوْبِیخٌ لِابْنِ ثَمَانِیَ عَشْرَةَ سَنَةً؛ من‌لایحضره‌الفقیه/1/186) خیلی جاها که ما این سؤال را از مردم می‌پرسیم، می‌گویند: چهل سالگی است. در حالی که امام صادق(ع) می‌فرماید: هجده سال کافی است برای اینکه انسان به عالی‌ترین درجات برسد.

انسان از کِی باید خودش را مسئول بداند؟ از چهارده‌سالگی. و من امیدوارم که این مدرسه بتواند این کار را انجام دهد. گزارش‌هایی که از سال‌های قبل دارم و فعالیت‌ها و زحمت‌هایی که بچه‌ها کشیده‌اند، نمونه‌هایی که نقل می‌کنند، همین را دلالت می‌دهد.

امروز یکی از مشکلات ما این است که بچه‌های ما زندگی طبیعی ندارند/بچه‌ها در مدرسه سختی نان پختن را تجربه کنند

پدر مادرهای محترم بدانند، امروز یکی از مشکلات ما این است که بچه‌های ما زندگی طبیعی ندارند. بچه در زندگی روستایی و کشاورزی، با پختن نان که چقدر سختی دارد، آشنا می‌شود، می‌بیند که چندین ساعت طول می‌کشد تا یک‌دانه نان پخته شود. در حالی‌که بهترین غذاها-مثلاً کباب- خیلی راحت پخته می‌شود. و بعد شما به این بچه می‌خواهید بگویید: قدر نان را بدان! اسراف نکن! نانی که زنگ می‌زنید از سوپرمارکت سرِ کوچه آورده‌اند، این بچه دیگر به‌طور طبیعی حرمت نان را نمی‌داند. الان دیگر بچه‌ها خیلی کمتر حتی سرِ صف نان می‌ایستند!

ما به دوستان‌مان پیشنهاد کرده‌ایم که شما در مدرسه، نان پختن را رواج دهید، بچه‌ها خودشان نان بپزند و با زندگی طبیعی آشنا بشوند، وقتی بچه‌ها در طبیعت باشند، می‌دانند که به‌دست آوردن میوه، زحمت دارد. بچه‌ها اگر در طبیعت باشند می‌دانند که ساختن خانه زحمت دارد.

زندگی شهری بین «بچه‌ها» و «درکِ سختی زندگی-که لازمهٔ خوب بودن است» فاصله انداخته/ گریهٔ دانش‌آموزان بخاطر پایان یک اردوی زندگی سخت در اصفهان

این زندگی شهری، به‌صورت طبیعی، بین «افرادی که بین شهر زندگی» و بین «درکِ سختی زندگی که لازمهٔ خوب بودن است»، فاصله انداخته است. ما باید یک زندگی طبیعی داشته باشیم، تا سختی‌های یک زندگی طبیعی را به شیرینی بپذیریم.

من به مدرسه‌ای در اصفهان رفته بودم، آنجا بچه‌ها را به یک اردویی می‌بردند که خیلی طبیعی بود. در این اردو، بچه‌ها باید ماهی می‌گرفتند، باید می‌رفتند آتش درست می‌کردند(حتی بدون کبریت) و بعد باید خار می‌کندند و می‌آوردند، فقط یک‌ذره امکانات به آنها می‌دادند و می‌گفتند: اگر توانستید، غذا هم بخورید. ولی بعضی از بچه‌ها نمی‌توانستند و برای‌شان سخت بود و بعد غذا هم نداشتند بخورند، می‌دانستند که دیگر تا فردا صبح نمی‌توانند کاری کنند. این شرایط در اوایل اردو یک‌مقدار برای بچه‌ها سخت بود، ولی اواخر، بچه‌ها با گریه از این اردو می‌رفتند و می‌گفتند: «چقدر شیرین بود این اردویی که ما همهٔ کارهای‌مان را خودمان انجام می‌دادیم.»

اینجا هم پارسال به بنده می‌گفتند: بچه‌ها در مدرسه، خودشان سفره پهن می‌کنند، خودشان سفره را تمیز می‌کنند، خودشان اتاق را مرتب می‌کنند، در اینجا میز و صندلی را به بچه می‌دهند و می‌گویند «این مال خودت است» تا پنج شش سال باید میز و صندلی خودت را خودت نگه داری.

اگر ویژگی‌های شخصیتی مثل مسئولیت‌پذیری و مقاوم بودن را در بچه‌ها تقویت کنیم، هیچ نگرانی‌ای نسبت به دینداری آنها نداریم

ما اگر این ویژگی‌های شخصیتی-مثل مسئولیت‌پذیری و مقاوم بودن- را در بچه‌ها تقویت کنیم، هیچ نگرانی‌ای نسبت به دینداری بچه‌ها نداریم. مدرسهٔ خوب، مدرسه‌ای نیست که مدام به بچه‌ها دعا و قرآن و نماز یاد بدهد! مدرسه‌ای است که پسرها را مرد بار بیاورد، و دخترها را خانم؛ دخترها هم باید شخصیت‌های قوی و استواری داشته باشند.

«ادب» مال آدم‌های قوی است/ اول باید بچه‌ها را به شخصیت‌هایی قوی و استوار تبدیل کنیم

اینجا باید سرِ زبان همه باشد «مرد باش، قوی باش، محکم باش» این کلمات خیلی کلمات خوبی است، یا آن کلمه‌ای که امام صادق(ع) مطرح می‌کند به عنوان اینکه «مؤدب باش» ادب مال آدم‌های قوی است، آدم‌های ضعیف زیرآبی می‌روند، دروغ می‌گویند، خالی می‌بندند، ولی آدم قوی این‌طوری نیست. آدم ضعیف حسودی می‌کند، ولی آدم قوی حسودی نمی‌کند.

ما باید اول جوان‌های‌مان را به یک شخصیت‌های استوار تبدیل کنیم. فکر می‌کنم سرِ این اهداف بین خانه و مدرسه باید یک توافق‌نامه‌ای امضاء بشود تا خانه و مدرسه با هم همکاری کنند. اگر در خانه به روالِ مدرسه عمل نشود، بچه «دو آب و هوایی» می‌شود، و از نظر تربیتی صدمه می‌خورَد. خانه و مدرسه باید با هم همکاری کنند و خصوصاً مادرها باید در جریان تربیت بچه‌ها در مدرسه باشند.

مدرسهٔ خوب مدرسه‌ای است که زرتشتی‌ها و ارمنی‌ها هم بخواهند بچه خود را در آن ثبت‌نام کنند / تجربهٔ جهانی در تست شیرینی

اول شخصیت! یک مدرسهٔ خوب مدرسه‌ای است که زرتشتی‌ها و ارمنی‌های شهر هم بچه‌های خود را بیاورند و بگویند «ما می‌خواهیم بچه‌مان را اینجا ثبت‌نام کنیم؛ چون این مدرسه شخصیت بچهٔ ما را قوی بار می‌آورد» باید این‌طور باشد.

در خیلی از نکات می‌توانیم از تجربهٔ جهانی استفاده کنیم. مثلاً این «تست شیرینی» الان یک حرف بین‌المللی است: یک شیرینی جلوی بچه‌ها می‌گذارند و به آنها می‌گویند: «ما تا یک ربع دیگر برمی‌گردیم، اگر این شیرینی را نخورده باشی، دو تا شیرینی به تو می‌دهم» بعضی از بچه‌ها بلافاصله می‌خورند، بعضی‌ها 10 دقیقه بعد می‌خورند و بعضی‌ها-بااینکه گرسنه هستند- نمی‌خورند.

و بعداً زندگی این بچه‌ها را در 15 سال آینده بررسی کرده‌اند، و دیده‌اند، بچه‌هایی که شیرینی را نخوردند، در علم و کار و ازدواج و حتی در مدیریت، بسیار آدم‌های موفقی شده‌اند. و آنهایی که طاقت نیاورده بودند و زود شیرینی را خورده بودند، بعدها در زندگی‌شان دچار مشکلات فراوانی بودند. یعنی این مسأله را بعد از 15 سال می‌توان بررسی کرد.

مدرسه خوب مدرسه‌ای نیست که همان‌سال نتیجه‌اش را نشان دهد؛ 15 سال بعد باید نتیجه‌اش را دید

یک مدرسه خوب مدرسه‌ای نیست که همان‌سال نتیجه‌اش را نشان دهد، باید بعد از 15 سال این بچه را ببینید که چطوری شده است؟ خیلی از مدارس در تهران هستند که به بچه نمرهٔ 20 می‌دهند و ظاهراً هم این بچه دارد خوب درس می‌خواند، اما وقتی این بچه به دانشگاه می‌رود، دچار بسیاری از افسردگی‌ها و مشکلات می‌شود، یا بعد از اینکه دکترای خود را گرفت و سرِ کار رفت، هزاران مشکل دیگر ایجاد می‌کند.

چرا همهٔ پزشکان ما دکتر قریب نمی‌شوند؟ چرا همهٔ مهندسین ما مثل دکتر حسابی نمی‌شوند؟ یعنی یک دکتر یا مهندسِ حسابی نمی‌شوند؟ چون اینها شخصیت‌های قوی‌ای نداشتند. ما در درجهٔ اول باید آدم‌های قوی‌ای بشویم.

امیدوارم این کوچولوهایی که مردان بزرگی هستند، پس‌فردا وقتی دیدند که مادرشان سرِ یک حادثه‌ای دارد گریه می‌کند و ناراحت است، بگویند: «مامان! ناراحت نباش، این می‌گذرد…» یعنی به مادرش هم تسکین بدهد؛ این‌قدر بچه‌ها می‌توانند مؤثر باشند.

در دفاع مقدس جوان‌ها در سنین کم، به مردان بزرگ تبدیل شدند/ الان باید با نظام تربیتی‌مان، به این اهداف بزرگ برسیم

خُب هفتهٔ دفاع مقدس هم هست؛ در دفاع مقدس یک اتفاقی که افتاد این بود که جوان‌ها در سنین کم-در سن دبیرستان- رفتند و به مردان بزرگ تبدیل شدند.

حالا ما الان دفاع مقدس نداریم-الحمدلله کشورمان در امنیت است- الان باید با نظام تربیتی‌مان بسیار شیرین، به این اهداف بزرگ برسیم.

————-

(1) در دبستان سراج دانش‌آموزان طی کلاس‌هایی ساخت بازی و انمیشن را یاد می‌گیرند و تمرین می‌کنند.

گزارش تصویری – آیین بازگشایی مدرسۀ سراج 

برای مشاهده عکسها در اندازه اصلی، روی آنها کلیک نمایید.

سخنرانی استاد پناهیان در مدرسه سراج
سخنرانی استاد پناهیان در مدرسه سراج

منبع گزارش : سایت بیان معنوی 

[box type=”info” align=”” class=”” width=””]

مدرسه سراج، مدرسه ای متفاوت

مجتمع آموزشی سراج با همکاری تعدادی از معلمان و مربیان مجرب کشور، به مطالعه گسترده روش های نوین تدریس در جهان پرداخته و سعی دارد مدرسه سراج را تبدیل به مدرسه ای متفاوت بنماید. از این رو برنامه آموزشی متفاوتی برای مدرسه طراحی شده است. در این برنامه آموزشی تنها یک سوم زمان آموزش، به تدریس به شکل سنتی انجام می شود.

برای دو سوم دیگر زمان آموزش، پروژه هایی برای دانش آموزان در نظر گرفته شده است. که فرآیند یادگیری دانش آموزان به وسیله انجام این پروژه ها کامل می شود. برای اطلاعات بیشتر در مورد مدرسه به سایت مدرسه سراج مراجعه کنید 

[/box]