فرزندتان در آستانه به دنیاآمدن قرار دارد و دغدغهتان مهیاکردن وسایل نگهداری از نوزاد و آراستن اتاق کودک است.
کلی تحقیق کردهاید که برای سلامتی بیشتر نوزادتان چه کارهایی انجام دهید. خب این کارها خوب است، اما دین ما سفارشی برای دورکردن بلا از او دارد و آن هم عقیقه کردن است. حتما تا به حال درباره این کار چیزهایی شنیدهاید؛ عملی که توسط بزرگان دینی ما بسیار سفارش شده است. اما عقیقه کردن در روایات اسلامی شرایطی دارد که در این صفحه میتوانید با شرایط آن آشنا شوید. همراه بنیانا باشید
برای هر کسی که دغدغه زندگی در جامعه ای دینی دارد و می خواهد تاثیر اعتقاداتش را در تمام اجزای زندگی فردی اش نیز ببیند، ویژه نامه آیه همشهری یک فرصت مغتنم است. نشریه ای که در تلاش است تا چارچوب های نوعی از سبک زندگی که در آن دین حرف اول و آخر را می زند پیدا کند. آیه به دنبال یافتن راهی است تا جوان مسلمان ایرانی خود به دنبال پاسخ پرسش هایش برود و با دست یافتن به سبک زندگی ای مبتنی بر آیات قرآن، تعالیم نورانی اهل بیت و راهنمایی علمای دین، شمایلی از یک فرد نمونه در جامعه ای دینی بسازد.
[/box]
شماره جدید ماهنامه همشهری آیه با یادنامه ای در بزرگداشت مرحوم آیت الله محمدهادی معرفت که عمر خود را وقف کتاب خدا کرد و پرونده ای درباره مرگ منتشر شد.
در شماره آبان ماه 95 مجله همشهری آیه میخوانیم:
بخش خانواده
*مهارت زندگی و دیدگاه اسلام درباره پنهانکاری در میان همسران
*مهارت تربیت و کنار آمدن فرزندان با غم از دست دادن عزیزانشان
* مهمانی خانوادگی همشهری آیه با خانواده نابغه قرآنی حنانه خلفی
*مشاوره ازدواج، خانواده و فقه با همراهی کارشناسان مجله
بخش یادنامه
*گفت و گوی خانوادگی با دکتر مهدی معرفت درباره سلوک رفتاری پدرش مرحوم آیتالله معرفت
*سالشمار و نسخه زندگی مرحوم آیتالله محمدهادی معرفت به روایت دخترش
*جایگاه علمی و اخلاقی آیتالله معرفت در گفت و گو با یکی از شاگردان قدیمی ایشان
*آثار و تالیفات ارزشمند برجا مانده از آیت الله معرفت
بخش پرونده
*گفت و گوی اختصاصی همشهری آیه با آیتالله تحریری و حجت الاسلام حائری زاده درباره مرگ و دلایل ترس از آن
*وظایفی که بازماندگان میت باید انجام دهند.
*اتفاقاتی که بعد از مرگ برای روح و جسم میافتد.
*گفت و گوی خواندنی با غسال جوانی که شغلش را دوست دارد.
*چند روایت معتبر از زمان احتضار آدمها به نقل از آیتالله قرهی
بخش دین و زندگی
*گفت و گو با حاج سید محمد منتظری مداحی که مسئولیت یک مددسرا را به عهده دارد.
*گفت و گو با حاج کریم آقایی راننده تاکسی ای که هیئتی ها را رایگان جابه جا میکند.
* راهنمای اربعین و آداب زیارت سیدالشهدا و هر آنچه برای این سفر باید بدانید.
*رصدخانه و مرور مهم ترین نکته هایی که در ماه گذشته توسط علمای شناخته شده کشور مطرح شده
*آسم کودکان و راهکارهایی برای درمان آن توسط کارشناس طب اسلامی
*آشنایی با کندر و خواص فوقالعادهٔ آن
*پاسخ کارشناس طب سنتی به سوالات شما
یخش منبر کاغذی
*دربارهٔ سیدرضی که نامش با نهج البلاغه گره خورده
*سوره شناسی و مرور شش نکته اخلاقی که در سوره یوسف عنوان شده
*پرسمان های اعتقادی و اهل بیت با همراهی کارشناسان محبوب
*دربارهٔ ویژگیهای منحصر به فرد لاکپشت بسشتر بدانیم.
برای تهیه شماره جدید ماهنامه همشهری آیه به دکه های مطبوعاتی و یا سایت همشهری مارکت مراجعه نمایید
فرقی نمیکند، زیاد دستهایش را بشوید، زیاد در باره اینکه کجایید و با چهکسی هستید سؤال کند یا چندین بار چک کند که در را قفل کرده یانه؟
در هر صورت زندگی با کسی که وسواس دارد، به این سادگیها نخواهد بود اما برای هر مشکلی راهحلی هست و برای خوشبختی نیاز دارید که یاد بگیرید صورت مسئلههای مختلف را حل کنید. مسئله امروز شما، زندگی آرام در کنار همسری است که مبتلا به وسواس است پس با قدرت و مهربانی کنار همسرتان بمانید تا این مسئله برطرف شود. در این مطلب نکاتی را می گوییم که بدانید چگونه با کسی که وسواس دارد زندگی کنیم ؟
تا به حال به تأثیری که رنگ سبز میتواند روی روحیهتان بگذارد، توجه کردهاید؟ رنگ سبز میتواند در انسان ایجاد سرزندگی و نشاط کند و در شرایطی که زندگی شهرنشینی روزبهروز در حال گسترش است، کمک گرفتن از این رنگ بسیار ضروری بهنظر میرسد.
برای اینکه بتوانید از تأثیر رنگ سبز بهره ببرید گزینهای بهتر از خرید گل و گیاه در پیش رویتان نیست. البته بسیاری از افراد به این دلیل که خانهشان نور کافی ندارد سراغ گل و گیاه نمیروند درحالیکه برخی از گیاهان برای رشد، به نور چندانی نیاز ندارند و به راحتی میتوان از آنها حتی در آپارتمان نیز نگهداری کرد. و به اصطلاح گیاهان مناسب آپارتمان هستند
بالاخره بعد از نزدیک به یکماه جنجال و سروصدا در شبکههای فارسیزبان «آنور آبی» و موج شایعات و اخبار ضدو نقیض و شوخیهای نیشدار و گزنده در شبکههای اجتماعی و پیامرسان، مقامات مسئول کشور و صداوسیما هم طی یک هفته اخیر به اظهارنظر و واکنش درباره پرونده اتهامات یکی از قاریان پرداختند و ماجرا از پرده بیرون آمد و شکل رسمی و علنی بهخود گرفت.
این هم از طنزهای تلخ و ناگوار روزگار ماست که انگار در بعضی ماجراها، «واکنش منفعلانه» را به «کنش فعال» ترجیح میدهیم و به این ترتیب، باید برای پس گرفتن توپ و زمین از دستداده وارد میدان شویم. درحالیکه از ابتدا به سادگی میتوانستیم ابتکار عمل و فضای رسانهای را خودمان در اختیار داشته باشیم و با اقدامات بموقع و صحیح، جلوی گستردگی بیدلیل ابعاد اتفاق و شدت عواقبش را بگیریم.
شکی نیست که پرونده، سیر قضایی و عادی خود را طی میکند و به نقطه نهاییاش میرسد و متهم درصورت گناهکار بودن، به مجازات قانونی محکوم خواهد شد. اما فارغ از صحت و سقم این اتهام، موج سنگین و شدید و توقفناپذیر نشر اخبار تأییدنشده و (از آن بیشتر) شوخیها و طنزهای تند و تیز و گاه بیادبانه و رکیک درباره این موضوع، درخور توجه و البته نگرانی بهنظر میرسد؛ این میل و کشش فراگیر و مهارناشدنی به تحقیر و تمسخر و طعنه زدن به ماجرایی که از یک طرف در افکار عمومی «ناموسی» محسوب میشود و از طرف دیگر با «مقدسات» گره خورده است.
اینکه چرا و چطور این قشر پرتعداد از جامعه، بدون اطمینان از صحت این اتهام و بدون ذرهای تردید در آن، بدون اینکه حتی لحظهای فکر کنند که درصورت بیگناهی متهم، این حجم گسترده از انتشار رکیکترین شوخیها علیه او، چه به روز و روزگار آینده خودش و خانوادهاش و اطرافیانش خواهد آورد، به این کار دست میزنند و سرچشمه خلاقیت و مزه ریختن و شیرینزبانیشان را هم پایانی نیست.
عمق فاجعه وقتی بیشتر رخ مینماید که به یاد بیاوریم این همه قاطعیت در نشر اخبار یا طنزها در شرایطی صورت میگیرد که هنوز هیچ جرمی در دادگاه قطعی نشده و صرفا ادعاهایی مطرح شده است.
انگار در پنهانترین و سیاهترین پستوهای ذهن ما (دستکم در بخش زیادی از ما)، تمایلی مخفی اما شدید و مریض و بیرحمانه به درست بودن این اتهام وجود دارد. در هنرهای نمایشی در تحلیل «تراژدی»، میگویند قهرمان دچار «هامارتیا» (نقص و ضعف)ی است که درنهایت باعث سقوط او میشود و تراژدی را شکل میدهد و در پایان، تماشاچی را به «کاتارسیس» (احساس تطهیر و تزکیه) میرساند.
در واقع او از اینکه همچون قهرمان، دچار چنان نقصی نیست و چنان عاقبتی انتظارش را نمیکشد، خرسند میشود و لذت میبرد. انگار ما هم در این پرونده (و اصلا مواجهه با هر متهم به گناهی بزرگ)، در پی رسیدن به آن احساس کاتارسیس هستیم. دوست داریم دیگری را گناهکار بزرگ بپنداریم و از اینکه به اندازه او، خاسر و عاصی نیستیم، خرسند باشیم. روی پیشانیاش، برچسب «مرد بد» بچسبانیم و شب راحت بخوابیم که خدا را شکر که مثل او نشدیم.
اینطور وقتها، عجیب یاد سخن منتسب به حضرت مسیح(ع) موقع سنگسار مجدلیه میافتم: «هرکه گناه نکرده، سنگ بیندازد».
چقدر گفتند برجام یک نعمت الهی است و ما باور نکردیم؟ چقدر گفتند برجام را خدا آورده و ما ناشکری کردیم؟ حالا درست است کمی در محاسباتشان اشتباه کردهاند و برجام در زمینه اقتصادی کمکی نکرده ولی در عوض در یک سری زمینههای دیگر کمک کرده.
مثلاً همین چند وقت پیش سرکار خانم معصومه ابتکار گفتند: ۱۵ پروژه محیط زیستی با آلمان نهایی شده که برجام چنین شرایطی را فراهم کرده است.
خب بفرما !
آیا این دستاورد کمی است؟ آیا قبلاً هم آلمان ۱۵ تا پروژه محیط زیستی با ما نهایی میکرد؟ نهایتش قبلاً ۱۰ پروژه محیط زیستی با ما نهایی میکرد.
پیشبینی پروژهها ________________________
حالا با توجه به شناختی که از تواناییهای برجام داریم چند تا از این ۱۵ پروژه را پیشبینی میکنیم تا مشت محکمی باشد بر دهان یاوهگویان داخلی:
۱. واردات 5 هزار ماسک فیلتردار برای مقابله با آلودگی هوا. با این اقدام کمر غول آلودگی خواهد شکست.
۲. واردات 10هزار کپسول آتشنشانی برای مقابله با آتشسوزی جنگلها. با این اقدام دیگر هیچ جنگلی جرأت نمیکند آتش بگیرد.
۳. واردات 20 هزار اره دستی. با این اقدام اره دستی جایگزین اره برقی میشود و قاچاقچیان چوب دیگر رغبت نمیکنند دست به قطع درختان بزنند.
۴. واردات 7 هزار پوست ببر مازندران از ایتالیا. با این اقدام دیگر کسی به شکار ببر مازندران نمیرود و امنیت ببر بیش از پیش حفظ میشود.
۵. واردات 100هزار لیتر آب معدنی. با این کار میشود زایندهرود و دریاچه ارومیه را دوباره احیا کرد.
۶. واردات ۵۰۰ نفر فعال مجازی. با این اقدام میشود تعداد زیادی کمپین محیط زیستی در فضای مجازی به راه انداخت.
۷. واردات 8هزار دست ظرف و ظروف بلوری. با این اقدام میزان استفاده از ظرف و ظروف تجزیهناپذیر پلاستیکی کاهش مییابد.
۸. واردات ۵ میلیون دسته جارو. این اقدام که دیگر تابلو است. 5 میلیون جارو به ناوگان جارویی کشور افزوده شده و کلاً تمیزتر میشویم.
۹. واردات ۱۰ میلیون کیلو کود اعلای دامی. این هم که دیگر نیازی به توضیح ندارد.
۱۰. واردات ۱۰۰ میلیون متر شلنگ. با این اقدام هم میزان آبیاری فضای سبز کشور افزایش مییابد.
تأثیر بسزا ___________________________
دیدید که برجام چه تأثیر بسزایی در محیط زیست کشور داشت. بروید شکر نعمت کنید.
حضور پرشور اقشار مختلف مردم سراسر کشور در راهپیمایی 13 آبان
«مرگ بر امریکا» 37 ساله شد
37 سال پس از آنکه دانشجویان پیرو خط امام لانه جاسوسی امریکا در ایران را تسخیر و تعطیل کردند و به حضور رسمی 35 ساله این دولت در ایران خاتمه دادند، حالا دانشجویان و دانشآموزان با شعارهای خود نشان میدهند که همچنان راه بازگشت امریکا به ایران بسته است.
شکلگیری روابط ایران با ایالات متحده به اواخر قرن 19 میلادی باز میگردد؛ جایی که در سال ۱۸۸۳ میلادی امریکا اقدام به تأسیس کنسولگری در ایران کرد و دیپلمات ارشدی به نام ساموئل گرین بنجامین را به تهران فرستاد. دولت وقت ایران هم نخست در سال ۱۸۵۶ میرزا ابوالحسن شیرازی و سپس در اکتبر ۱۸۸۸ میلادی حاج حسینقلی خان صدرالسلطنه، فرزند میرزا آقاخان نوری را به عنوان نماینده رسمی به امریکا فرستاد؛
روزهایی که آن را میتوان سرآغاز پروژه استعمار ایران توسط ایالات متحده امریکا نام نهاد اما این پروژه استعماری پس از جنگ جهانی دوم و با قدرت گرفتن امریکا در جهان به خاطر پیروزی در این جنگ شکل تازهتری به خود گرفت؛ شکلی که سرانجامش منجر به گشایش سفارت امریکا در تهران شد؛ سفارتی که تا سال 1979 یعنی آبان ماه سال 1358 شمسی پابرجا بود و مسئولیت پیگیری منافع استعماری ایالات متحده را بر عهده داشت.
اما این سفارت پس از پیروزی انقلاب اسلامی به خاطر اقدامات خصمانهاش علیه کشورمان به ویژه در روزهایی که میکوشید نهال نوپای انقلاب اسلامی را سرنگون کند، مورد خشم دانشجویان پیرو خط امام قرار گرفت و توسط آنان تسخیر شد؛ حرکتی که باعث افشای اسناد مهمی در خصوص طرح و برنامههای امریکا پیرامون ایران شد.
از آن سال به بعد روز 13 آبان سالگرد تسخیر سفارت امریکا به عنوان روز مبارزه با استکبار جهانی نامیده میشود؛ روزی که دانشجویان و دانشآموزان همچون سلفهای خود به مقابل سفارت سابق امریکا در تهران میروند و علیه سیاستهای خصمانه این کشور شعار میدهند.
این برنامه امسال نیز با شکوه خاصی در تهران برگزار شد و دانشجویان و دانشآموزان سراسر تهران با در دست داشتن پلاکاردهای ضداستکباری «مرگ بر امریکا»، «مرگ بر اسرائیل»، «نه سازش، نه تسلیم، نبرد با امریکا»، «هیهات مناالذله» و «لبیک یا خامنهای» انزجار خود را از اقدامات ضدایرانی ایالات متحده نشان دادند.
اما در مراسم امسال به واسطه کشمکشهای مقامات کشورمان با دولت امریکا بر سر موضوع برجام، شعارهایی نیز در این باره توسط راهپیمایان سر داده شد؛ شعارهایی که در آن از مقامات کشورمان میخواستند «به امریکای شیاد اعتماد نکنند» و برجام را زمینهای برای نفوذ این حکومت نکنند.
راهپیمایی تهران در حالی بود که در سراسر کشور نیز اقشار مختلف مردم به صورت همزمان به محکومیت اقدامات استعماری ایالات متحده پرداختند.
به تعهداتشان عمل نکنند «برجام» را به موزه میفرستیم
اما سخنران ویژه مراسم 13 آبان امسال، سردار حسین سلامی جانشین فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود. وی در جمع راهپیمایان روز 13 آبان در تهران، گفت: تسخیر لانه جاسوسی فروپاشی و شکستن قدرت پوشالی یک ابرقدرت بیرقیب در تاریخ حیات بشری بود.
وی سپس با اشاره به اینکه ملت ایران 38 سال است که یک رویارویی بزرگ را با امریکا آغاز کرده، عنوان کرد: توطئههای امریکا در طول همه این سالها علیه ملت ایران یک واقعیت تلخ از هویت متناقض جهان این کشور است. وی در همین ارتباط ادامه داد: امریکا دم از دموکراسی میزند، اما تولد سیاسی تمامی گروههای تکفیری در امریکاست. امریکا از همه دیکتاتورهای دنیا با وجود ادعای دموکراسی حمایت کرده است.
جانشین فرمانده کل سپاه در ادامه به موضوع نقض حقوق بشر در امریکا نیز اشاره کرد و گفت: امریکا دم از حقوق بشر و آزادی میزند، در حالی که تمام دستگاههای شکنجهای که به همه نقاط عالم صادر شده توسط امریکا ساخته میشود.
وی در ادامه اظهار داشت: امریکا ادعای صلح دارد، اما از سال 1945 به بعد امریکا در 80 کشور دنیا یا کودتا به راه انداخته یا مداخله نظامی و جنگ کرده است. یک نمونه تاریخی آن در تاریخ ملت ایران، کودتای 28 مرداد 1332 است.
وی با تأکید بر اینکه زادگاه سیاسی همه تروریستهای تکفیری امریکاست، بیان کرد: امریکا دم از صلح میزند، اما سیستمهای سلاح این کشور توسط ارتش عربستان سعودی، یک ملت بهنام یمن را شبانه زیر آوارها دفن میکند. اینها بخشی از تصاویری است که از امریکا به جهان مخابره میشود، اما انقلاب بزرگ ملت ایران بهرهبری امام(ره) بهعنوان یک حادثه تاریخی در انتهای قرن بیستم، توانست بزرگترین شکست سیاسی و راهبردی را به بزرگترین قدرت نظم اقتصادی جهان تحمیل کند.
سردار سلامی سپس به سنگاندازی در مسیر انقلاب اسلامی توسط امریکاییها نیز اشاره کرد و گفت: آنها به فتنه داخلی روی آوردند و میخواستند با فتنه 88 عزت و کرامت و دستاوردهای به دست آمده انقلاب بزرگ با یک فتنه داخلی تمام شود، اما حرکت معجزهآسا، عاشورایی، دلانگیز، تاریخساز، باشکوه و استثنایی ملت ایران در 9 دیماه، تیر خلاصی بر قلب و ذهن دشمن بود.
اینجا هم دشمن با شکست، صحنه سیاسی داخلی ملت ایران را ترک کرد. این واقعیت ملت بزرگ ایران است. تاریخ شاهد درخششهای بیشمار دیگری است.
تمام دشمنیهای امریکا
وی به بخش دیگری از دشمنیهای امریکا با کشورمان اشاره و عنوان کرد: دشمن علاقه داشت تمام قوای خود را بر ملت ایران متمرکز و کشورمان را از نظر اقتصادی فلج کند و اعتماد ملت ایران را به انقلاب و نظام از بین ببرد، اما امروز ملاحظه میکنید که بهرغم ترور دانشمندان و محاصرههای علمی دشمن، فرزندان این ملت توانستند ایران را آسمانی کنند، ماهوارهها به فضا رفتند و موشکها قلب فضا را شکافتند، دشمن دچار رعب و وحشت شد و فرزندان این ملت توانستند به درون دنیای اتم نفوذ کنند و ایران هستهای و نیروگاهها و پالایشگاهها ساخته شد.
سردار سلامی با اشاره به شکستهای اسرائیل در صحنههای نبرد با حزبالله لبنان، گفت: انقلاب امروز در یمن حضور الهامبخش خود را به ملت یمن و استقامت و مقاومت و ایستادگی در برابر رژیم سعودی که بهنیابت از سیاستهای منطقهای امریکا عمل میکند، اثبات کرده و این یعنی جغرافیای انقلاب ما تا شمال آفریقا پیش رفته است.
آماده دفع تجاوزات هستیم
جانشین فرمانده کل سپاه با اشاره به آمادگی نیروهای مسلح در برابر هرگونه تجاوز احتمالی به کشور تصریح کرد: ما امروز دارای یک سیستم دفاعی و بازدارنده بزرگ و همچنین یک رهبری بزرگ هستیم. قدرت نظامیمان را براساس جنگ طولانی با قدرتهای همتزار امریکا شکل دادهایم و برای تعقیب آرمانهایمان در جامعه اسلام و کشور ایران هیچ نقطه توقف و خط قرمزی را نمیشناسیم.
سردار سلامی سپس به موضوع جنگ سوریه، عراق و یمن اشاره و عنوان کرد: امروز امنیت ایران و کشورهای اسلامی به هم گره خورده است. ما سرنشینان یک کشتی هستیم. امروز اگر در سوریه، لبنان و عراق و یمن برای پیروزی مسلمانان کمک نکنیم دشمنان، مسلمانان را از یکدیگر مجزا میکنند و یک فاجعه میآفرینند. ما باید از آوارگی مسلمانان جلوگیری کنیم و این بهمعنای دور کردن تهدید از ایران و از سرزمینهای اسلامی است.
صبر ملت ایران بیانتها نیست
جانشین فرمانده کل سپاه پاسداران در خصوص موضوع برجام نیز اظهار کرد: برجام معیار و محکی برای نشان دادن شخصیت امریکا در معاهدات بینالمللی است و به امریکاییها تأکید میکنیم که تعهدات خود را بیکم و کاست اجرا کنید.
سردار سلامی بر همین اساس خاطرنشان کرد: این تعهدات یکسویه نیست، صبر ملت ایران هم بیانتها نیست. ما انتظار داریم مقامات امریکایی لنز و عینک دوران جنگ سرد را کنار بگذارند و با عینکی جدید واقعیتهای امروز ایران و جهان را ببینند.
سردار سلامی اضافه کرد: امریکاییها باید بدانند اگر به تعهدات خود در برجام عمل نکنند ما برجام را به موزه خواهیم فرستاد. این نکته را بدانند اگر به تعهداتشان کامل عمل نکنند به نقطه اول باز خواهیم گشت و سانتریفیوژهای غیرفعال مجدداً فعال خواهند شد، بدانند تنها در آن نقطه اول توقف در موضوع فعالیت هستهای نخواهیم بود و ما پیش خواهیم رفت.
جانشین فرمانده کل سپاه با بیان اینکه دولت جمهوری اسلامی ایران فقط در مقابل امریکا متعهد نیست، اظهار داشت: من به مقامات امریکایی بهعنوان خادم کوچکی از ملت بزرگ ایران اعلام میکنم که دولت ایران فقط در برابر 5+1 در برجام متعهد نیست، او در برابر ملت ایران هم متعهد است.
تعهد او به ملت ایران یک تعهد ذاتی و ماندگار، عمیق و مستحکم و ریشهدار است. او به ملت ایران تعهد داده که اگر شما (امریکاییها) به تعهدات عمل نکنید برجام را از اعتبار ساقط خواهد کرد و دوباره چرخه جریان هستهای بهطور کامل در کشور فعال خواهد شد.
سردار سلامی در بخش پایانی سخنانش به موضوع توان موشکی ایران نیز اشاره و خاطرنشان کرد: به امریکاییها سفارش میکنم از موشک و مهار قدرت بازدارنده ایران سخنی نگویند. اراده ملت ایران بهگونهای است که دشمنان وقتی بر نقطهای متمرکز میشوند، میفهمیم که آن نقطه، نقطه واقعی و حقیقی ماست و آن را باید تقویت کرد.
اجرای سیاستهای اقتصاد مقاومتی وظیفه مسلم مسئولان اجرایی است
در پایان این مراسم همچون سنوات گذشته، قطعنامهای توسط مجریان برنامه قرائت شد که با ندای اللهاکبر حضار مورد تأیید قرار گرفت.
بخشی از این بیانیه، ضمن تأکید بر ادامه ظلمستیزی و استکبارستیزی توسط مردم ایران، امریکا را همچنان دشمن شماره یک بشریت و مصداق اتم استکبار معرفی و عنوان میکند: با توجه به تأکید رهبر معظم انقلاب اسلامی مبنی بر اینکه کسی حق ندارد دست دوستی به سوی امریکا دراز کند، هرگونه اقدام خلاف را مردود دانسته و با بصیرت و چشمان باز تمامی زمینههای نفوذ شیطان را سدّ نموده و دشمنان را آرام نخواهیم گذاشت.
این بیانیه سپس به جنایات امریکا و حمایتش از دولتها و گروههای تروریستی همچون اسرائیل غاصب، عربستان سعودی، داعش و النصره اشاره و تصریح میکند: هرگونه اقدامی که بیانگر کوتاهآمدن و دوست پنداشتن امریکا باشد را شدیداً محکوم کرده و آن را خیانت به اسلام، آرمانهای اصیل انقلاب اسلامی، ملت، کشور و خون شهدا میدانیم.
در بیانیه پایانی راهپیمایی 13 آبان همچنین بر حمایت از ملل مظلوم و مسلمانان جهان بهویژه ملت مظلوم فلسطین، یمن، سوریه، عراق و بحرین تأکید شده و آن را وظیفه دینی و مصداق عملی استکبارستیزی دانسته است. علاوه بر این کمک به جبهه مقاومت و تقویت توان دفاعی اقدامی خردمندانه و وظیفه قانونی مسئولان کشور در راستای امنیت ملی و جهانی ارزیابی و هر اقدام و سخنی را که بر خلاف این سیاست و رویه الهی باشد به شدت محکوم شده است.
در این بیانیه به اجرای سیاستهای اقتصاد مقاومتی و توجه جدی به توانمندیهای نخبگان و استفاده از تمام ظرفیتهای کشور برای جلوگیری از انواع نفوذ سیاسی، امنیتی، فرهنگی و اقتصادی امریکا و استکبارگران تأکید شده است.
همچنین بیانیه پایانی راهپیمایی روز 13 آبان، مقابله با فساد و مفسدان اقتصادی و سیاسی داخلی را از مسئولان دولتی و قضایی مطالبه کرده است.
بخش پایانی این بیانیه نیز فراهمکردن امکان حضور فتنهگران و حامیان فتنه استکباری در جایگاههای مدیریتی و تصمیمسازی را خیانت به استقلال کشور و ملت دانسته است.
خیلیها فکر میکنند که آنچه بهعنوان «احکام مسکرات» در توضیحالمسائلها آمده فقط به مشروبات مست کننده ربط دارد که حکم آن مشخص است و خیلی نیاز به گفتن ندارد اما در این بخش توضیحالمسائلها، احکام دیگری هم درباره الکلها و معیار نجسبودن آنها و همچنین درباره جوشاندن انگور آمده که میتواند بسیار مبتلابه باشد و ممکن است شما هم با آن مواجه شده باشید.
قبل از بیان احکام مربوط به این موضوع بد نیست با اصطلاح «خمر» آشنا شوید. خمر در لغت بهمعنای پوشانیدن و پنهانکردن است. از آنجا که شراب، قوا و حواس ظاهری و عقل انسان را میپوشاند، به آن خمر گفته شده است. اینجا میتوانید با احکام مربوط به موضوع مشروبات مست کننده، در یک دستهبندی مشخص آشنا شوید. در ادامه همراه بنیانا باشید
احکام مسکرات و نجسبودن آنها
حکم کلی: 9چیز در اسلام، نجس دانسته شده است که یکی از آنها بنا بر احتیاط واجب، مشروبات مست کننده است؛ بهعبارت دیگر براساس نظر بسیاری از مراجع تقلید، شراب و هر چیزی که انسان را مست میکند، چنانچه بهخودی خود روان (یا همان مایع) باشد، نجس است.
نکته 1: علاوه بر اینکه خوردن و آشامیدن چیز نجس مثل همین مشروبات مست کننده حرام است، احکام دیگری هم در اسلام برای نجاسات وجود دارد؛ مثلا خرید و فروش نجاسات حرام است، یا نجسکردن خط و ورق قرآن حرام است و اگر نجس شود باید فورا آن را آب بکشند، یا اینکه با لباس نجسشده نمیتوان نماز خواند و… . پس یادمان باشد که حرام بودن مشروبات مست کننده ، فقط اختصاص به نوشیدن آنها ندارد بلکه چون جزو نجاسات محسوب میشوند احکام دیگری هم در مورد آنها وجود دارد.
نکته 2: اگر ماده مستکننده از مایعات نباشد، مانند بنگ و حشیش و با مخلوط شدن در آب یا مایع دیگر، بهصورت مایع درآید نجس نیست هرچند استفاده از آن حرام است.
سؤال: آشامیدن نوشیدنیهایی که به نام ماءالشعیر وجود دارد، چه حکمی دارد؟
ماءالشعیر طبی، پاک است و خوردن آن اشکال ندارد و با آبجو (فقاع) که حرام است فرق دارد.
سؤال: ارائه مشروبات و فروش آن در رستوران چه حکمی دارد؟
حرام است.
سؤال: من در جایی کار میکنم که گاهی اوقات مجبور به سرو مشروبات الکلی هستم. حکم آن چیست؟
جایز نیست.
سؤال: خوردن غذا در اماکن و رستورانهایی که در آن مشروبات الکلی هست چه حکمی دارد؟
مانعی ندارد ولی نشستن بر سر سفرهای که در آن شراب میخورند بنابر احتیاط واجب جایز نیست و چیز خوردن از آن حرام است.
سؤال: آیا خوردن مشروبات مست کننده حتی به میزان ناچیز، نماز را تا 40روز باطل میکند؟
منظور از این موضوع که بین مردم رایج شده این است که شرب خمر مانع از قبول نماز و روزه است، نه اینکه با نوشیدن شراب، واجبشدن ادای نماز و روزه ساقط و قضای آنها واجب شود یا اینکه لازم باشد هم ادا و هم قضای نماز خوانده شود.
سؤال: گاهی مجالس جشن دستهجمعی از طرف استادان یا دانشگاه کشورهای بیگانه برگزار میشود و از قبل معلوم است که مشروبات الکلی در آن مجالس وجود دارد. تکلیف شرعی دانشجویانی که قصد شرکت در آن جشن را دارند چیست؟
حضور در مجالسی که در آنها شراب نوشیده میشود برای هیچکس جایز نیست. در این محافل شرکت نکنید تا بفهمند که شما بهعلت مسلمان بودن در مجلس شرب خمر شرکت نکرده و مشروب نمیخورید.
الکل و انواع آن از نظر نجاسات
حکم کلی: الکل ممکن است انواع و اقسام مختلفی داشته باشد اما بهطور کلی هر یک از اقسام الکل که مستکننده و در اصل مایع باشد، بنا بر احتیاط نجس است.
نکته 1: الکل صنعتی که برای رنگکردن در و میز و صندلی و مانند اینها بهکار میبرند اگر انسان نداند از چیزی که مست کننده و روان است درست کردهاند، پاک است.
نکته 2: الکلها به 2دسته کلی تقسیم میشوند؛ یکی الکلی که از طریق صنایع نفت و پتروشیمی بهدست میآید و دیگر الکلی که از تقطیر بخار شراب، حاصل میشود. طبق نظر مشهور فقها بهنظر میرسد که الکل صنعتی را نمیتوان مصداق «مسکر» دانست هر چند ماده آن، عامل اصلی و مؤثر در مایعات مستکننده است و این نه بهخاطر آن است که به الکل صنعتی مواد سمی و بدبوکننده همچون متانول افزودهاند بلکه بدین خاطر است که غلظت الکل به قدری بالاست که بر فرض که مواد افزودنی هم در آن نباشد، باز هم نوشیدن آن به هر مقدار، باعث مسمومیت است. بههمین دلیل عرفا به این ماده، مسکر اطلاق نمیکنند.
سؤال: آیا استفاده از الکل سفید برای ضدعفونی کردن دست و لوازم پزشکی مثل دماسنج و غیرآن بهخاطر استفاده از آنها در امور پزشکی و درمان توسط پزشک یا تیم پزشکی جایز است؟ الکل سفید همان الکل پزشکی است که قابل نوشیدن هم هست، آیا نماز خواندن با لباسی که یک یا چند قطره از این الکل بر آن ریخته شده، جایز است؟
اگر از الکلی باشد که در اصل مایع نیست، هرچند مستکننده هم باشد، محکوم به طهارت است و نماز با لباسی که با این الکل برخورد کرده صحیح است و احتیاجی به تطهیر ندارد. ولی اگر از الکلی باشد که در اصل مایع است و بر حسب تشخیص اهل فن مستکننده باشد، بنابر احتیاط نجس است و نماز با بدن یا لباسی که با آن برخورد کرده، نیاز به تطهیر دارد. اما استفاده از آن برای ضدعفونی کردن ادوات پزشکی و مانند آن اشکال ندارد.
سؤال: نوشابههای موجود در بازار که بعضی از آنها مانند کوکاکولا و پپسیکولا و… در داخل تولید میشوند و گفته شده که مواد اصلی آنها از خارج وارد میشود و احتمال دارد از الکل در آنها استفاده شده باشد، چه حکمی دارد؟
پاک و حلال است، مگر اینکه مکلف شخصا یقین پیدا کند که آنها با الکل مستکنندهای که در اصل مایع است مخلوط هستند.
سؤال: آیا خوردن الکل سفید و الکل زرد جایز است؟
خوردن آنها جایز نیست.
سؤال: ادکلنهایی که در آن از الکل مستکننده استفاده میشود چه حکمی دارد؟
استفاده از آنها اشکال ندارد و فرقی بین خارجی و داخلی آن نیست.
انگور و شرایط نجسشدن آن
حکم کلی: اگر انگور و آبانگور بهخودی خود جوش بیاید، حرام، ولی نجس نیست مگر آنکه معلوم شود که مستکننده است و اگر بهواسطه پختن جوش بیاید خوردنش حرام است ولی نجس نیست.
نکته 1: آب انگور اگر حرارت ببیند و بهجوش آید خوردن آن حرام است و اما راه پاک شدن آن این است که بیشتر حرارت ببیند تا دوسوم آن کم شود. پس از این مرحله آن یکسوم باقیمانده خوردنش اشکالی ندارد.
نکته 2: غوره انگور که هنوز شیرین نشده، در حکم انگور نیست، بر همین اساس جوشاندن آن اشکال ندارد.
نکته 3: خرما و مویز و کشمش و آب آنها اگر جوش بیایند، پاک و خوردن آنها حلال است.
سؤال: اگر مقداری غوره برای گرفتن آب آن جوشانده شود و همراه آن یک یا چند حبه انگور باشد، آنچه بعد از جوشاندن باقی میماند، حرام است؟
اگر حبههای انگور بسیار کم باشد و آب آن در آب غوره مستهلک شود، بهطوری که آب انگور بر آن صدق نکند، حلال است ولی اگر حبههای انگور به تنهایی به وسیله آتش جوشانده شود، خوردن آن حرام است.
در شب ولادت حضرت امام حسن مجتبی علیهالسلام محفل شعرخوانی جمعی از شاعران کشور در حضور حضرت آیتالله خامنهای برگزار شد. خانم پروانه نجاتی از شاعران کشورمان در این دیدار شعر حدیث حیا را قرائت نمود که متن این شعر را در ادامه میخوانید . همراه بنیانا باشید
پس از تمام شدن واقعه جانسوز عاشورا و شهادت امام حسین(ع) و یاران حقیقی آن حضرت در صحرای کربلا، اوضاع دینداری مردم دگرگون شده بود.
یزید ملعون عده زیادی از مردم را فریب داده و دینشان را به بهای دنیا خریده بود. بعد از آن هم حکومت ظالم بنیامیه، شیعیان را در تنگنا قرار داده و آزار میداد تا دست از اعتقادات دینی خود بردارند. اوضاع بهنحوی بود که در گوشه و کنار سرزمیناسلامی، شورشهایی علیه ظالمان به راه افتاد؛ اما هر یک از این شورشها هدفی داشتند که بهندرت میشد دینداری و خونخواهی حقطلبانه حضرت سیدالشهدا(ع) را در میان ائمه پیدا کرد.
در چنین اوضاعی روی کار آمدن و سپرده شدن زمام امور شیعیان به دست امام، نیاز به انسجام میان مردم مسلمان داشت و امامسجاد(ع) مسئولیت این امر را بر عهده داشتند. به همین علت است که وقتی مفاهیم دعاها و مناجاتهای آن حضرت را بررسی میکنیم متوجه میشویم همه مطالب در جهت تبیین اسلام ناب محمدی(ص) عنوان شدهاند تا جایگاه قرآن و امام را بهعنوان دو ثقل دین به مردم بشناسانند.
حجتالاسلام محسن غیاثوند که درباره تاریخ اسلام پژوهش کرده و بهعنوان استاد حوزه علمیه فعالیت میکند، در گفتوگو با ما به شبهههایی درباره دوران دوران امامت امام سجاد (ع) پاسخ داده است.
میدانیم که امامت پس از امامحسین(ع) به امام زینالعابدین(ع) منتقل شد. این در حالی بود که عدهای گمان میکردند محمد حنفیه امام چهارم است. آیا در زمان آغاز دوران امامت امام سجاد (ع) مشکل و شبههای ایجاد شد؟
محمد حنفیه از لحاظ سنی بزرگتر از امام سجاد(ع) بود. از طرف دیگر مقام امامت بین امام دوم و سوم ما بین دو برادر منتقل شد، یعنی پس از امام حسن(ع)، امام حسین(ع) به امامت رسیدند. این شرایط شبههای برای محمد حنفیه و بعضی از مردم ایجاد کرده بود که احتمال میدادند پس از واقعه کربلا و شهادت امام حسین(ع)، محمد حنفیه که برادر ایشان بود به امامت میرسد.
به همین علت لازم بود که امام سجاد(ع) مسئله امامت را برای محمد حنفیه و کسانی که از مقام امامت و مسئولیتها و کرامات آن بیاطلاع بودند، مشخص کنند. محمد حنفیه در ابتدا نمیتوانست به راحتی قبول کند که امام سجاد(ع) امام چهارم شیعیان است تا اینکه آن حضرت کرامتهایی از مقام امامت را به او نشان دادند تا حقانیت مسئله امامت بر او روشن شود.
از آن زمان به بعد بود که محمد حنفیه به امامت امام سجاد(ع) پی برد و در این مسیر آنقدر پا برجا بود که امام، در شرایطی که امکان حضور در بعضی از اجتماع مردم را نداشتند، محمد حنفیه را تعیین میکردند تا به امور شیعیان رسیدگی کند.
پس از واقعه خونبار و جانسوز عاشورا و شهادت مظلومانه امامحسین(ع)، قیامهای بسیاری به خونخواهی از آن حضرت اتفاق افتاد. در اینجا این پرسش مطرح میشود که چرا امام سجاد (ع) اقدام به قیام مسلحانه نکردند؟
این نکته واضح و مشخص است که امام سجاد(ع) در محرم سال 61هجری همراه پدر بزرگوارشان، امام حسین(ع) بوده و وقایع آن روزها را به چشم خود مشاهده کردند. در واقع آن حضرت به خوبی شاهد بودند که مردم بهشدت دچار انحطاط فکری و اعتقادی شده بودند و دین و آخرت خود را به بهای زندگی محدود دنیا فروخته بودند.
حتی آنقدر در دنیاپرستی و انحطاط فکری غرق شده بودند که با وجود اینکه بر حقانیت امامحسین(ع) اذعان داشتند، اما باز هم در برابر آن حضرت صف آرایی کرده و نیزه و شمشیر بهدست گرفتند تا در نهایت غربت و مظلومیت ایشان را به شهادت رساندند. و همه اینها برای رسیدن به آسایش ظاهری در زندگی چند روزه دنیا بود.
از طرف دیگر ضعف فکری و اعتقادی مردم به جایی رسیده بود که همه با وجودی که میدانستند یزید ملعون، مردی هوسباز و شرابخوار بوده و احکام دین اسلام را بهطور علنی نفی میکند، اما بهدلیل بهرهمندی او از ثروت دنیایی او را صاحب اختیار خود دانستند و از او تبعیت کردند. در چنین اوضاعی امام سجاد(ع) آگاه بودند که انحراف فکری مردم بهدلیل آن است که نسبت به مقام امامت بیاطلاع هستند و عظمت و شأن امام خود را نمیدانند.
پس رسالت آن حضرت با قیام علنی و شمشیر بهدست گرفتن ممکن نمیشد بلکه لازم بود پس از شهادت مظلومانه و هشداردهنده پدر خود، اسلام ناب محمدی(ص) را در قالب مفاهیم و عبارتهای احساسی و عقلانی تبیین کرده و مردم را از این طریق آگاه کنند.
با این توضیحات، تبیین اسلام در دوران امامت امام سجاد (ع) از طریق قیام ممکن نمیشد و به همین علت بود که آن حضرت قالب دعا و مناجات را برای آگاه کردن و تعلیم معرفتی مردم انتخاب فرمودند.
درست است. امام سجاد(ع) میدانستند حتی درصورت قیام مسلحانه و در نهایت شهادت حین قیام خونخواهانه ایشان نیز مردم به آگاهی و درک از دین اسلام نخواهند رسید. پس ضرورت ایجاب میکرد که امام در میان مردم از ابزاری غیر از شمشیر و نیزه استفاده کنند تا مردم را هشیار کرده و اسلام را که در غربت به سر میبرد، احیا کنند.
با وجود این در آن زمان چندین قیام برای مقابله با یزید ملعون اتفاق افتاد. رویکرد امامسجاد(ع) نسبت به چنین اقدامهایی چه بود؟
باید توجه داشت قیامها و اقدامهایی که بعد از شهادت امامحسین(ع) در دوران امامت امام سجاد (ع) اتفاق افتادند دارای مواضع و اساسهای گوناگون و گاهی متفاوت بودند. برخی از قیامها تنها براساس شور و احساسات بیپایه اتفاق میافتاد و برخی از علم و شور دینی نشأت میگرفت. عدهای قیام میکردند تا یزید را مغلوب کرده و خودشان قدرت را دست بگیرند و برخی قیام میکردند تا انتقام خون شهدای کربلا و امام مظلوم خود را بگیرند.
بنابراین مشخص است که رویکرد امام سجاد(ع) برابر چنین قیامهایی که پایه و دلیل مختلفی داشتهاند، متفاوت بود؛ چون اسلام، دین حقانیت است که هم احساسات در آن راه دارد و هم عقلانیت. اما این دو توأم و همراه یکدیگر هستند؛ یعنی احساسات دینی باید برگرفته از عقل و درایت باشد و عقلانیت هم باید با شور و احساس دینی همراه شود تا تأثیرگذار باشد.
امام سجاد علیه السلام کدام قیامها را نفی کرده و با آنها مخالفت میکردند؟
یکی از قیامهایی که امام سجاد(ع) با آن مخالفت داشتند، قیامی بود که توسط شخصی به نام عبدالله بن حنظله اتفاق افتاد. او و مردمی که به همراهش بودند، قیامی داشتند که عقلانیت در آن راه نداشت و حتی رهبری و هدایت مشخصی نداشتند و طبیعی بود که در قیام خود موفق نخواهند شد. آنها افرادی بودند که در روز عاشورا امامحسین(ع) را تنها گذاشتند و بعد از شهادت آن حضرت دست به قیام زدند و حتی این بار هم درباره قیامشان از امام سجاد(ع) رهبری و تأییدی نخواستند.
امام سجاد(ع) بهقدری نسبت به چنین اقدامی نگران بودند که بر خود لازم دانستند که برای هشدار دادن به آنها اقدام کنند. لذا از مدینه بیرون رفتند تا خود را به آنها برسانند و هشدار بدهند. نکته قابل توجه در چنین اوضاعی، موقعیتشناسی است. درواقع شیعه باید موقعیتشناس باشد و بداند که در هر زمانی به چه نحوی امام زمان خود را یاری کند. بعضی از مردمی که در واقعه کربلا امام حسین(ع) را تنها گذاشتند، پس از شهادت ایشان هم از اطاعت امام سجاد(ع) سر باززدند و حتی قیام علیه یزید زمان را هم بدون تأیید امام زمان خود راه میانداختند.
یکی دیگر از قیامهایی که بدون بصیرت اتفاق افتاد، قیام حره بود که مردم شورشگر مدینه به راه انداختند و معرفت در آن راه نداشت. به همین علت امام سجاد(ع) با آن مخالف بودند. در عین حال این افراد هم بدون اینکه با امام(ع) مشورت کنند، اقدام به قیام کردند.
در چنین شرایطی امامسجاد (ع) قالب دعا و مناجات را برای بیان معارف دینی انتخاب کردند. ضرورت این کار چه بود؟
همانطور که اشاره شد درصورتی که امام در آن دوران قیام مسلحانه میکردند به این دلیل که زمینهای برای بیان معارف دینی وجود نداشت، شیعه دچار نابودی میشد. دلیل تأیید نکردن قیام مختار بهطور علنی همین موضوع بود تا حکومت بنیامیه احساس کنند که این دو امر به هم مربوط نمیشود.
پس هدف نهایی امام زینالعابدین (ع) هم تشکیل حکومت اسلامی بود اما مسیر تحقق این امر با ائمه دیگر ازجمله امامحسین (ع) متفاوت بود.
درست است. دلیل تفاوت مسیر هم این است که شرایط متفاوت بود و مردم درکهای مختلفی داشتند. اما امام زینالعابدین(ع) باید در وهله اول مقام امامت را تبیین میفرمودند تا مردم نسبت به ائمه شناخت پیدا کنند، بهخصوص مردمی که روی امام سوم خود شمشیر کشیده بودند. از طرف دیگر باید حقانیت ائمه را درک میکردند و میفهمیدند که سعادت آنها جز از طریق هدایت توسط امام ممکن نمیشود.
اما به هر حال روی کار آمدن و گرفتن زمام امور شیعیان در دست امام، نیاز به انسجام میان مردم مسلمان داشت و امام سجاد(ع) مسئولیت این امر را بر عهده داشتند. به همین علت است که وقتی مفاهیم دعاها و مناجاتهای امام سجاد علیه السلام را بررسی میکنیم متوجه میشویم همه مطالب در جهت تبیین اسلام نابمحمدی(ص) عنوان شده تا جایگاه قرآن و امام را بهعنوان دو ثقل دین به مردم بشناساند.
اما با توجه به خفقان دوران امامت امام سجاد (ع) آیا تشکیل حکومت اسلامی در آن دوران ممکن بود؟
نه. چنین امری عملا امکان نداشت و امام سجاد(ع) بر این مسئله واقف بودند اما میخواستند زمینه تشکیل حکومت اسلامی در آینده را فراهم کنند. دستورالعملهایی که در قالب موعظه، مناجات، ذکر و دعا از آن حضرت رسیده همین هدف را دنبال میکرد که سطح درک و شعور دینی و معرفتی مردم را ارتقا بدهد تا زمینه و لیاقت پذیرش حکومت اسلامی را پیدا کنند.
امامسجاد علیه السلام ؛ یک مبارز قهرمان خستگیناپذیر
[box type=”info” align=”” class=”” width=””]
شخصیت حقیقی امام چهارم در بیان مقام معظم رهبری
اگر بخواهیم شخصیت و چهره حقیقی هریک از ائمه اطهار علیهمالسلام را بشناسیم، بهترین روش مراجعه به منابع معتبر شیعی و عالمان دینی است. در این میان، سخنان مقام معظم رهبری و تعبیر ایشان از شخصیت امام زینالعابدین(ع) بسیار مهم و قابلدرک است. از جمله کتاب «پژوهشی در زندگی امامسجاد(ع)» تألیف رهبر معظم انقلاب است که در آن، چهره و شخصیت والای دوران امامت امام سجاد (ع) بهطور روشنگرانهای تبیین شده است.
همچنین رهبر معظم انقلاب در بیان کوتاهی، امامسجاد(ع) را اینگونه معرفی کردهاند؛«آن چهره مظلوم بیصدای سربهزیر منفعلی که از امامسجاد درست کردند به کلی برخلاف واقع است؛ چهره حقیقی امامسجاد(ع) چهره یک مبارز قهرمان خستگیناپذیر آشتیناپذیر پیگیری است که با تدبیر تمام، با دقت کامل راهها را میشناسد و انتخاب میکند و به سمت هدفها این راهها را میپیماید، خودش خسته نمیشود و دشمن را خسته میکند؛ و بالاخره دشمن وقتی هیچ کار دیگری نتوانست بکند، آن حضرت را مسموم کرد و این امام بزرگوار بعد از یک عمر پربرکت و پرمبارزه به رضوان الهی پرواز کرد. این خلاصه زندگی امامسجاد است.»
(خطبههای نمازجمعه تهران ۱۳۶۵/۷/۴)
[/box]
علی اوسط یا علیاصغر؟
دکتر رجبی دوانی گران قدر درباره نامگذاری امام سجاد علی (ع) توضیح میدهد:
میدانیم که نام چند پسر امام حسین (ع) علی بوده است. اما آیا حضرت علیاکبر علیهالسلام که در روز عاشورا به شهادت رسیدند از امام سجاد(ع) بزرگتر بودند؟
دکتر محمدحسین رجبیدوانی در اینباره توضیح میدهد: «نام دو فرزند امام حسین(ع) علی بود که آنها را به نامهای علی اکبر و علیاصغر(ع) میشناختند. بر این اساس میتوان گفت حضرت علیاکبرعلیهالسلام که در صحرای کربلا به شهادت رسیدند از امام سجاد(ع) بزرگتر بودهاند و براساس این نقل، امام سجاد(ع) علیاصغر شناخته میشوند. طبق این نقل تاریخی میتوان گفت که آن طفل شیرخواری که در روز عاشورا به شهادت رسید، عبدالله رضیع بوده است».
این کارشناس تاریخ اسلام درباره نامگذاری فرزندان امام حسین(ع) میگوید: «در آن دوران، دستگاه حکومت بنیامیه با حضرت امیرالمؤمنین امام علی(ع) دشمنی و عداوت زیادی داشت. به همین علت نامگذاری نوزادان به نام آن حضرت را ممنوع کرده بود. امام حسین(ع) در واکنش به این اقدام کینهتوزانه و جاهلانه بنیامیه فرموده بودند که هر تعداد فرزند پسر داشته باشند، آنها را به نام علی میخوانند».
درصورتی که این روایت را بهعنوان اساس نامگذاری فرزندان حضرت سیدالشهدا(ع) بدانیم، باید توجه داشته باشیم که هر 3 پسر آن حضرت، علی نام داشتند و به این ترتیب امام سجاد(ع) علی اوسط نام داشتند و علی اصغر علیهالسلام همان نوزاد شهید شده در روز عاشوراست».
مادر امام سجاد (ع) ایرانی بود
نحوه حضور امام سجاد(ع) در میدان کربلا یکی از شبههها در زندگی آن حضرت است. بهعنوان مثال عدهای باور دارند که مادر آن حضرت در روز عاشورا در کربلا حاضر و مشغول پرستاری آن حضرت بوده و برخی این نظر را رد میکنند. حتی درباره نسب مادر امام سجاد(ع) که ایرانی بوده یا نه، شبهاتی وجود دارد.
دکتر حمیدرضا فلاح، کارشناس دینی و استاد حوزه و دانشگاه، در اینباره توضیح میدهد: «نام مادر امام سجاد(ع) شهربانو بوده که این نام در بسیاری از منابع آمده است. در عین حال کتابهای مستند و معتبر تاریخی نشان میدهد که مادر امام سجاد(ع) ایرانی بودند و در خانوادهای معتبر و سرشناس زندگی میکردند که امام حسین(ع) با ایشان ازدواج کردند. در عین حال در بعضی از منابع تاریخی هم نوشته شده که ایشان در خانوادهای از اعراب متولد شده و زندگی میکردند».
اما درباره حضور این بانو در روز عاشورا یادآوری میکند: «باید به این نکته توجه شود که بهاحتمال نقلهای زیادی که درباره زندگی ایشان وجود دارد، زندگی شهربانو در زمانی که امام سجاد(ع) به دنیا آمدند، خاتمه پیدا کرد و از دنیا رفت. پس براساس این نقل مشخص است که حضور او در میدان کربلا در سال 61هجری نظر اشتباهی است».
چرا انقلابی؟ چرا آرام؟
در بخشهایی از کتاب « پژوهشی در زندگی امامسجاد(ع)» میخوانیم:
بیان و نگارش سیره امامسجاد(ع) بسی دشوار است زیرا برخی از نویسندگان و مورخان، ذهن مردم را آشفته کرده و چنین القاء کردهاند که آن امام بزرگوار(ع) در گوشهای نشست و به عبادت پرداخت و کاری به سیاست نداشت!
این مطلب از القاب و تعبیراتی که درباره آن بزرگمرد الهی بهکار میبرند، پیداست؛ مثلا میگویند «امام زینالعابدین بیمار» درحالیکه ایشان هم- مثل هر انسان دیگری- چند روزی در مدت عمرش مریض شد و این بیماری در محرم سال61 هجری واقع شد تا آن جناب در واقعه عاشورا وظیفه دفاع و جهاد نداشته باشد. با این تدبیر الهی، 34یا 35سال پس از شهادت امامحسین(ع) زنده ماند و سالم و پرنشاط مسئولیت امامت امت را برعهده گرفت و شیعه را در دشوارترین دوران هدایت کرد.
سیره امام زینالعابدین(ع) چیست؟ اگر حوادث جزئی زندگی ایشان را گردآوری کنیم آیا میتوانیم به سیره آن حضرت دستیابیم؟ نه! هرگز! سیره هرکسی بهمعنای واقعی کلمه آنگاه روشن میشود که جهتگیری کلی (استراتژی) او معلوم گردد. آن وقایع جزئی (تاکتیکها) در پرتو جهتگیری کلی (استراتژی) معنا پیدا میکند و تحلیل میشود. بدون شناخت آن جهتگیری کلی، نهتنها سیره امام(ع) روشن نمیگردد بلکه حوادث جزئی نیز بیمعنا یا دارای معنای نادرست میشود.
دوران امامت امام سجاد (ع) بعد از عاشورا را میتوان به 2بخش تقسیم کرد:
اول) دوره حماسه ساز اسارت،
دوم) دوره بعد از اسارت.
امامزینالعابدین(ع) در دوره اول که دورهای پرهیجان و عبرتانگیز بود، همانند قهرمانی بزرگ با گفتار و رفتارش حماسهآفرید و همچون یک انقلابی پرخروش، به دشمنان مقتدر خود، در برابر همه، پاسخهای دندان شکن و پرخاشگرانه داد. در کوفه در مقابل عبیداللهبن زیاد – آن وحشی خونخواری که از شمشیرش خون میریخت و سرمست باده غرور بود- آنچنان سخن گفت که ابنزیاد دستور داد او را بکشید! و اگر دفاع جانانه حضرتزینب علیهاالسلام نبود و اینکه باید اینها را بهعنوان اسیر به شام میبردند، بهاحتمال زیاد مرتکب قتل امامسجاد(ع) نیز میشدند.
دوره دوم (دوره بعد از اسارت) که بسیار طولانی (بیش از 30سال) است، بنای امامسجاد(ع) بر تلاشهای زیربنایی و ملایم و حساب شده و آرام بود. این پرسیدنی است که چرا امامسجاد(ع) در دوره اول، آنقدر انقلابی و پرخاشگرانه ظاهر شد و در دوره دوم، نرم و آرام و ملایم و با تقیه؟ پاسخ آن است که دوره بسیار کوتاه و سرنوشتساز اول، فصلی استثنایی است که باید زمینه تلاشهای آینده را برای حکومت الهی و اسلامی فراهم کند.
در کوفه و شام، امامسجاد(ع) باید آنچنان تند و برنده و تیز و صریح، مسائل را بیان کند که پیام اصلی «عاشورا» هرگز فراموش نشود و مردم بدانند که چرا امامحسین(ع) به شهادت رسید. نقش امامسجاد(ع) در این سفرها، مانند نقش حضرتزینب علیهاالسلام بود؛ یعنی پیامرسانی انقلاب حسینی(ع)
میخوام یک حرفی بزنم، شاید سنگین باشه، پس خواهشا مثل این فینگیلی ما، همینطوری پاتون رو بندازید رو اون پاتون و دستم به سینه و ریلکس باشید.
اگر هم مخالف این حرف هستید، خب انتقادتون رو بفرمایید.
قبلشم بگم که بگید ماشاالله
نه با خودم و حرفم نیستم، با این فینگیلیمون هستم.
اما حرف اصلی…….
خانم محترم، یه سوال دارم خدمت شما.
شما حاضر هستید که تشریف ببرید آتلیه عکاسی و یه عکس یهویی بگیرید و بیشمار ازش چاپ کنید و بعد تشریف ببرید سر چهار راه و مدرسه و دانشگاه و غیره، بعد وایسید و عکستون رو بدید دست هر مرد نامحرمی؟؟ دوست و آشنا، غریبه و ناشناس؟؟
مسلما حاضر نیستید، اصلا هم ربطی به مذهبی بودن و نبودن نداره. حتی اگه فردی هستید که براتون مهم هم نباشه جلوی نامحرم، حجابتون رعایت نشه هم حاضر به چنین کاری نیستید.
چون برای خودتون قدری شخصیت قائل هستید و حتی باهمه هم نمی پرید!!
خب، حالا زحمتتون رو کم میکنید، بجای رفتن به آتلیه و هزینه چاپ اون همه عکس، یه عکس یهویی میندازید و میزارید در صفحه شخصی تون و یا میزارید تصویر پروفایلتون.
صفحه ای که همه میتونن ببینن، تصویر رو ذخیره کنن، چه فرقی میکنه عکس توی یک کاغذ باشه توی کیف پول یا توی گالری گوشی و توی جیب.
چی؟؟ پرایوت کردید؟؟ یعنی همه فالور های شما، از محارمتون هستند؟؟ قطعا نیستند.
قدری تفکر بفرمایید.
اصلا هم سخت نیست.
به من و دیگران هم ربطی نداره، این فقط به خودتون برمیگرده.
والسلام.
ولش کنید، ناراحت و عصبانی نشید، برگردید باز عکس این پست رو ببینید و لذت ببرید.
اگر هم موافقید با حرفم، لطفا دیگران رو هم مطلع کنید و یا خودتون بگید این حرف رو، شاید تاثیری داشت در رفتارها.
«بی خیال! در دروازه را میشود بست، اما دهان مردم را نه!» حتما شما هم این ضربالمثل را زیاد شنیدهاید.
واقعیت آن است که در اجتماعات انسانی، آدمها راجعبه هم و رفتارهای یکدیگر زیاد گپ میزنند؛ گفتوگوهایی که گهگاه بهخاطر اطلاعات نادرست یا غرضورزیهای حسودانه، با آبروی افراد بازی کرده و آرامش و آبروی او را لگدمال پشت سرگوییهای نادرست میکند.
رسانههای مجازی (مثل اینستاگرام و تلگرام ) در دوران مدرن، بر شتاب این تخریب افزوده و آدمها را بیش از پیش به قضاوتهای عجولانه آلوده کرده است. مردمان بسیاری بهخاطر فقر مهارتهای رسانهای در برابر خبرهای فتوشاپی وا داده و بر شتاب تخریب میافزایند.
چه بسا هر کدام از ما هم قربانی این شایعات شده باشیم. حال در برابر این بلا چه باید کرد؟ عموما فکر میکنیم پیشگیری بهتر از درمان است!شاید بهتر باشد کاری کنیم که مردم راجع به ما حرف نزنند. پس پیشبینی میکنیم مردم از چه چیزی خوششان میآید و از چه چیزی نفرت دارند، آن وقت رفتارهای خود را با خواستهای عمومی مردم تنظیم میکنیم. این همان چیزی است که با عبارت «عرف مردم» نمایندگی میشود.
توجه به عرف، امر مذمومی نیست اما به شرط آنکه عاقلانه باشد و به زیرپاگذاشتن ارزشها نینجامد و انسان را وادار نکند امور صحیح را بهخاطر افکار غلط عدهای از مردم زیرپا بگذارد. اینکه بیش از حد به حرف مردم حساسیم، بهخاطر آنها حرص میخوریم و مدام میخواهیم در دفاع از خود، دیگران را توجیه کنیم، گواه این معناست که ما در اهمیت دادن به حرف مردم افراط میکنیم.
این روحیه، انسان را در دام رفتارهای خطرناکی نظیر تجملگرایی، خودنمایی یا رقابتهای کاذب گرفتار میکند، علاوه بر آن آدمی را از مسیر عبودیت و پرستش خدا خارج میکند. قاعده زندگی مؤمنانه آن است که خدا، مهمتر از مردم باشد. مسلمان، پیشتر از آنکه برای قضاوت مردم حساب باز کند، باید برای دستور خدا و عقوبت او اهمیت قائل باشد.
انسان باید در سبک زندگی، تکلیفش را با دو نفر تعیین کند: با خود و خدا! باید رودربایستیها را کنار بگذارد و ببیند رفتارهایش در برابر خدا چه امتیازی میگیرد. اگر باور کند خدا مهمترین رکن زندگی است و سود و زیانش فقط به دست خداست، پس همه چیزش را با خدا تنظیم میکند؛ نه با مردم، آنوقت زندگیاش بهشت میشود!
«من نتونستم دیشب بخوابم و نتونستم در امتحان متمرکز بشم»، «سردرد شدید داشتم و نتونستم درست متقاعدش کنم»، «وقت نبود که تمرین کافی برای مسابقه انجام بدم» و….ما آدمها بعضی وقتها بهطور ناخودآگاهی بامزه هستیم!
گاهی هنگامی که در یک موقعیت چالشی قرار میگیریم، بهدنبال یک راهِ فرار با کارکرد کوتاهمدت میگردیم؛ راهی که ما را از آنچه میخواهیم باشیم دور نکند. به این خاطر است که گاهی پیشبینی میکنیم که در موقعیت خاصی شکست خواهیم خورد و قبل از رسیدن به موقعیت دلایلی جور میکنیم تا بعد از شکست، به آن دلایل برای شکست استناد کنیم!
مثلا من فکر میکنم که در کنکور موفق نمیشوم، پس تلاش نمیکنم و بعدا برای اینکه احساس خوب نسبت بهخودم خراب نشود، بهخودم و دیگران میگویم که من تلاش نکرده بودم و به همین دلیل شکست خوردم. مشخص است که این کار یک نوع عذرتراشی مخرب است که کارکرد مثبتش حفظ آبروست! به این کار، در اصطلاح روانشناسی خود ناتوان سازی میگویند.
در این موقعیت ما برای اینکه احساس شرمندگی نکنیم، موانعی را بر سر راه موفقیت ایجاد میکنیم تا درصورت مواخذه برای شکست، پاسخی برای آن داشته باشیم.
یک مثال روشن درباره خود ناتوان سازی
فریده، یکی از دوستانم قصهای برایم تعریف کرد. او مدتها به کلاس کارگردانی میرفت و دورههای مختلفی را با موفقیت گذرانده بود تا اینکه از طریق دوستان از آگهی استخدام یک دستیار کارگردان از میان هنرجویان مطلع شد. او گفت که این کار را واقعا دوست داشته و فکر میکرده که بهترین چالش برای اوست تا مهارتهایش را افزایش دهد و در حرفهاش پیشرفت کند. کار در آن فیلم برای او یکرؤیا بوده است.
اما او در ادامه توضیح داد که چرا برای مصاحبه آن کار اقدام نکرده است. او فکر میکرد که در ایام مصاحبه، حال جسمی خوبی نداشته و بهعلت اینکه شب قبل خواب خوبی نداشته نمیتوانسته در مصاحبه خوب حاضر شود، از طرف دیگر در آن زمان لازم بوده که مادرش را بهخاطر شرایط روحی به مسافرت ببرد و همینطور او کسی را نداشته تا او را به تیم فیلمساز توصیه کند.
فریده معتقد بود که ملاکهای ظاهری و کلامی لازم را هم در حال حاضر برای تحتتأثیر قرار دادن مصاحبهگران ندارد. بنابراین او با اینکه فکر میکرد اگر از فیلتر مصاحبه رد شود، در آن کار بسیار موفق است، برای استخدام در آن کار اقدامی انجام نداد. لذا او این آگهی را به نسرین، یکی از همکلاسیهای سابقش میدهد و او را ترغیب میکند که ثبتنام کند و نسرین استخدام میشود.
افراد بااستعداد زیادی مثل فریده هستند که دچار خود ناتوان سازی اند. این افراد با پیشگویی یک مانع خیالی یا واقعی که ممکن است سد راه موفقیت شود، مسیر را امتحان نمیکنند و از آن مانع بهعنوان عذر استفاده میکنند. اما دلایل و عذرهای ساختهشده حقیقی نیستند و شانس برد را از ما گرفتهاند. به این صورت ما موقعیتهای بسیاری را در زندگی از دست میدهیم و در این موضوع هیچکس و هیچ مانع بیرونی به جز ذهن ما وجود ندارد. ما سد پیشرفت خود شدهایم.
چرا ما خود ناتوان سازی میکنیم؟
ما معمولا از این کار بهعنوان یک مکانیسم دفاعی برای حفظ خود استفاده میکنیم و آن را ناخودآگاه انجام میدهیم. همه ما نیاز داریم که عزت نفسمان (یعنی ارزشی که برای خود قائل هستیم) را حفظ کنیم و برای نگه داشتن آن تلاش میکنیم. اما نکته اینجاست که گاهی روش مورد استفاده برای حفظ عزت نفس، ما را از مسیری که باید در آن حرکت کنیم دور میکند یا ما را در آن متوقف میسازد.
بهطور خلاصه خود ناتوان سازی موجب میشود تا خودمان را از رنج ناشی از پذیرش مسئولت شکست رها کنیم. اما جای نگرانی نیست! همین عمل ناآگاهانه را با تامل و تمرکز روی احساسات و افکار میتوان اصلاح کرد.
چطور خود ناتوان سازی راکنترل کنیم؟
1- مواظب نشانهها باشیم: وقتی داریم تلاشهایمان را دستکم میگیریم و لیستی از موانع موجود و عذرها را سر هم میکنیم و ذهنمان را به چیزی غیراز هدف مدنظر منحرف میسازیم، زنگ هشدار را برای افتادن به ورطه خود ناتوان سازی بهصدا درآوردهایم. همه به استراحت و انقطاع از کار نیاز دارند اما اگر میبینیم در حال زیادهروی در آن هستیم احتمال روی آوردن خود ناتوان سازی هست. پس ذهن و باورمان را درباره آن موضوع و توانایی خود یکبار مرور کنیم.
2- به جای «عذرها»، «اگر بشود»ها را جایگزین کنیم: امید، منشأ حرکت و پیروزی است. همیشه روزنهای پرنور برای شدن هست. امامعلی(ع) در غررالحکم، ناامیدی را قاتل صاحب خودش میدانند. پیامبر خدا (ص) هم در کنزالعمال گفتهاند هر کس به خدا توکل کند، خداوند هزینه او را کفایت میکند و از جایی که گمان نمیبرد به او روزی میدهد. پس «از جایی که گمان نمیکنیم» را دستکم نگیریم!
3- عزت نفسمان را فراموش نکنیم:عزت نفس همان ارزشی است که ما بهخودمان میدهیم؛ یعنی اینکه چقدر برای خودمان حرمت قائلیم. احساساتی که درباره موفقیتها و شکستهای زندگیمان داریم به این موضع وابسته است. عزتنفس داشتن به این معنا نیست که فکر کنیم ما همیشه موفقیم بلکه بدانیم با وجود اینکه گاهی اوضاع آنطور که ما میخواهیم پیش نمیرود و موفق نمیشویم، باز هم انسان ارزشمندی هستیم و شایستگی این را که دیگران دوستمان داشته باشند و ما را بپذیرند، داریم! پس اگر و احتمالا با وجود تلاش، به میزان لازم موفق نشویم، چیزی از ارزشهای ما کم نمیشود!
4- راههای موفقیت پیشین را مرور کنیم:یک عامل بالقوه در خود ناتوان سازی این است که عوامل بیرونی به غیراز خودمان را منشأ اثر ببینیم. برگردیم و به موفقیتهای پیشینمان در زمینههای مشابه نگاه کنیم و عوامل درونی که باعث پیشروی شدهاند را پیدا کنیم. تمرکز ما باید روی این عوامل باشد.
5- روی بازخورد دیگران خط بکشیم: «اگر همکلاسیها بگویند چقدر خنگه چی؟» تلاش زیاد برای فرار از بازخورد منفی از عوامل خود ناتوان سازی است. پس بهجای پیگیری مداوم نظر انتقادی دیگران، بهدنبال پیشرفت در حیطهای باشیم که به آن اهمیت میدهیم. بهدنبال چیزی بگردیم که دغدغه آن را داریم و از ذهنمان و مشورت دیگران برای پیشروی در آن استفاده کنیم. انگیزههای درونی کار خودش را میکند. فرازها و فرودها، جزو جداییناپذیر هر راهی است.
6- پیشرفت، فقط صفر و یک نیست:موفقیت و شکست، دو سر یک طیف است و راه زیادی را در میان دارد. بنابراین موفقیت معمولا فقط یک نقطه معین نیست و پس از شروع تلاش در هر نقطهای که متوقف شویم، بخشی از راه را رفتهایم و این به معنای پیشرفت است. مهم این است که بتوانیم پرانرژی و با انگیزه تلاشمان را بکنیم و تابآوری لازم را نسبت به قسمتهایی که ممکن است آنطور که ما میخواهیم جلو نرود داشته باشیم.