هرسال، فصل داغ تابستان که از راه میرسد خانمها برای سفتوسخت نگرفتن حجاب و بالا زدن آستینها و نازک و سبک کردن مانتوهایشان بهانهها و دلایل بیشتری دارند. بهطوریکه با کمی قدم زدن در خیابانها و مراکز خرید شهرهای بزرگ میشود رسیدن فصل تابستان را حس کرد!
بههرحال نه گرمای تابستان قابلانکار است و نه سختیهای رعایت حجاب کامل در این شرایط.
اما خیلی از خانمها هم هستند که وقتی بنا به ضرورتی در روزهای داغ فصل تابستان از خانه بیرون میآیند حجاب لازم شرعی را که رعایت میکنند هیچ، چادرهای مشکی جذبکننده گرما را هم بر روی لباسهایشان تحمل میکنند. زنهایی که هرم گرمای تابستان آنها را به یاد آتشی میاندازد که خدا به بندگان نافرمانش وعده داده است. آتشی میلیونها بار سوزندهتر از گرمای تابستان!
پیشنهاد لباس نخی و گشاد بپوشید.
در ساعات گرم روز از خانه بیرون نروید.
تا میتوانید در سایه راه بروید.
این هم دلیل
در قرآن مجید آمده است: قُلْ نَارُ جَهَنَّمَ أَشَدُّ حَرّا. بگو گرمای آتش جهنم سختتر است. سوره توبه، آیه 81
مستند محیط امن به کارگردانی حمید مهاجرانی و تهیه شده در مرکز سفیرفیلم، با بررسی نیازهای شرعی افرد در جامعه اسلامی، حکومت را در کنار ابزارهای سلبی، موظف به فراهم آوردن ابزارهای ایجابی در جهت برطرف کردن آن نیاز ها می شمارد. مستند محیط امن در واقع مستندی در بررسی ایرادات قانونی برای ایجاد محیطی امن و سالم در جامعه است.
مستند محیط امن بیان می کند اگر افرادی نیاز فردی مشروعی دارند که با قواعد و قرادادهای جمعی سازگار نیست، حکومت اسلامی و جامعه موظف است به جای منع یا بیتفاوتی نسبت به آن نیاز، وسایل یا محیط امنی برای رفع نیاز فردی وی فراهم کنند.
طبقه اطلاعیه منتشر شده در سایت اینترنتی مجموعه فرهنگی شهدای انقلاب اسلامی (سرچشمه)قرار است جشنواره و نمایشگاهی درباره حجاب و دختران جوان برگزار شود , متن این اطلاعیه را در ادامه میخوانیم :
دعوت از تمامی بانوان عکاس برای شرکت در جشنواره و نمایشگاه عکس حجاب و دختران جوان
در راستای تکریم فرهنگ عفاف و حجاب؛ مجتمع فرهنگی سرچشمه در نظر دارد بانوان عکاس را به جای رقابت ، به رفاقت هنری دعوت کند، بدین منظور از تمام خانمهای عکاس دعوت میشود حضور دختران جوان باحجاب را در عرصههای مختلف اجتماع قاب بگیرند و برای ما ارسال کنند.
دبیرخانه حق استفاده از عکس های ارسال شده را در قالب های نمایشگاهی و انتشاراتی و تبلیغاتی دارا میباشد.
ستاد برگزاری، ارسالکننده را صاحب اثر میشناسد و در صورت تشخیص خلاف این نکته، برگزارکننده، تمامی امتیازهای متعلقه را سلب و آثار مربوطه را در هر مرحله از کار، از دور مسابقه حذف خواهد کرد.
محدودیتی در تعداد آثار ارسالی وجود ندارد.
آثار باید با فرمت JPEG و حداکثر اندازه ضلع بزرگ هر عکس ۲۰۰۰ پیکسل باشد.
در صورت راهیابی عکس به نمایشگاه، ارسال عکس با حجم و اندازه اصلی ضروری است.
اصلاح رنگ، کنتراست، تیرگی و روشنی و کراپ در عکسها، در حدی که اصالت عکس را تغییر ندهد قابل قبول است.
علاقهمندانی که امکان ارسال آثار از طریق الکترونیکی را ندارند میتوانند آثار خود به صورت حضوری و یا از طریق پست به نشانی مجتمع فنی سرچشمه تحویل دهند.
مهلت اعلام شده به هیچ عنوان تمدید نخواهد شد.
ارسال آثار به معنای پذیرش همه مقررات جشنواره است و تصمیمگیری در مورد مسائل پیشبینی نشده بر عهده برگزارکننده است.
جوایز جشنواره:
نفر اول تا سوم: ۱سکه بهار آزادی
پنج نفر برتر بعدی: نیم سکه بهار آزادی
همچنین برای شرکت کنندگان بن جشنواره عکس حجاب و دختران جوان تخفیف خرید از فروشگاههای حجاب در نظر گرفته شده است.
تهران، میدان بهارستان، نرسیده به چهارراه سرچشمه، انتهای خیابان صیرفی پور، مجموعه فرهنگی شهدای انقلاب اسلامی
جهت کسب اطلاعات بیشتر با شماره ۰۹۱۰۱۵۰۳۴۳۲ تماس حاصل فرمایید.
« مژده لواسانی »یکی از جوانترین مجری های رسانه ملی است که او را از دوران نوجوانی اش در قاب تلویزیون دیده ایم. شروع برنامه تازه این مجری جوان بهانه ای شد تا به مناسبت « روز جوان » به سراغش برویم.و گفت وگو کنیم
درست شبیه آنچه در تلویزیون می بینید پراست از ذوق زدگی ها و هیجانات دخترانه که به راحتی ابرازشان می کند. «مژده لواسانی» مجری جوان و خوش رویی است که تمام مخاطبان رادیو و تلویزیون لحظه به لحظه قد کشیدن و بزرگ شدنش را در رسانه ملی دیده اند. از روزهای کودکی و نوجوانی که در رادیو گذشت تا روزهایی که در ۱۴ سالگی سر از تلویزیون در آورد و در ۲۱ سالگی یکی از مجریان شناخته شده تلویزیون شد. حالا لواسانی در روزهای ۲۶ سالگی برنامه زنده «روبه راه» را هر شب در شبکه ۲ اجرا می کند. به بهانه روز جوان سری به مژده لواسانی، جوانترین سردبیر تاریخ رادیو زدیم تا از حال و هوای جوانی اش بیشتر سر دربیاوریم.
مژده لواسانی : در ۱۶ سالگی سردبیر رادیو شدم
« مژده لواسانی » متولد ۲۰ آبان ۱۳۶۸ در محل شهرآرا تهران است. علاقه به رادیو او را به عنوان مهمان به یکی از برنامه های خردسال رادیو کشاند تا خوش زبانی اش در این برنامه راه اجرا را برایش باز کند: « رادیو یک برنامه بسیار باسابقه به نام «سلام کوچولو» دارد.
اساس خانم وکیلی آن زمان این بود که خردسالان نیز در این برنامه حضور داشته باشند. مثل امروز که در برنامه فتیله و عموپورنگ هم بچه ها حضور دارند. از آن بچه ها که آن روزها از این طریق وارد رادیو شدند و بعد مجری قابلی شدند می توان «خانم ژاله صادقیان» را نیز مثال زد. من هنوز فایل صوتی آن برنامه را دارم که وقتی به من می گویند خودت را معرفی کن می گویم: «بسم الله الرحمن الرحیم. من مژده خانم لواسانی هستم».
تا این جمله را گفتم همه تعجب کردند و گفتند «چه خانم» هم میگوید. بعد از این اتفاق من کم کم پایم به رادیو باز شد تا اینکه در ۹ سالگی برنامه زنده جشن عاطفه ها را کنار خانم ژاله صادقیان و آقای جاویدنیا اجرا کردم. بعد از آن در ۱۱ سالگی برنامه ای را با نام «بوی گل آفتاب» به تهیه کنندگی محمد طارمی و محیدحمزه به طور رسمی اجرا کردم و بعد از انجام یک تست تخصصی برنامه «من می توانم» را خودم نوشته و اجرایش را هم خودم به عهده داشتم. در ۱۶ سالگی نیز جوان ترین سردبیر تاریخ رادیو شدم».
با طنز مهران مدیری پایم به تلویزیون باز شد
خوش سرو زبانی خانم مجری او را در همان سن و سال کودکی به بازیگری نیز کشاند اما انتخاب لواسانی برای حضور در رسانه جدای از بازیگری بود: «سالهای کودکی ام مهران مدیری برنامه طنزی به نام «پلاک ۱۴» داشت و من نقش خواهرزاده اش را در ۹ سالگی بازی کردم. این موضوع هم به خاطر این بود که آقای مدیری مرا در رادیو دیده بود و برای این نقش یک دختر سرزبان دار می خواست.
بعد از آن در خانه فرهنگ نیم رخ آقای «محمد حسن زاده» بعد از مجموعه های نیمرخ سریال نوجوانانه ای به نام «خبرنگار» ساخت. در این سریال من در نقش یک دختر خبرنگار به نام «عاطفه» حضور داشتم و «عباس غزالی» و «حسین مهری» نیز هم بازی های من بودند. بعد از آن چند پیشنهاد بازی داشتم اما چون می خواستم با چادر باشم طبعا نمی توانستم این راه را ادامه بدهم. اما سر از کبوتر دات کام در آوردم.
حتی یادم است کارگردان آن برنامه آقای علیپور از من پرسید: می خواهی با چادر اجرا کنی؟ گفتم :بله. گفت: چادرت که علی السویه نیست؟ گفتم: نه من همیشه سرم می کنم. اگر دوست ندارید من اجرا نمی کنم. که آقای علیپور گفت: نه و باهم ۹۰ قسمت ضبط کردیم. بعد از آن یک قانونی اعمال شد که یا باید فقط در رادیو کار کنیم یا فقط در تلویزیون که من رادیو را انتخاب کردم».
رادیو را از من می گرفتند افسرده می شدم
مژده لواسانی در کوچه پس کوچه های رادیو بزرگ شده و به قول خودش خیلی بچگی نکرده است. اما پذیرفتن چنین موضوعی برای هر خانواده ای ساده نیست و لواسانی این موضوع را از افتخارات زندگی اش می داند: «خانواده من بسیار سخت گیر است. پدر من یک وکیل کاملا جدی است که اصلا به این نوع فضا تعلق ندارد. نه پدر و نه مادرم هیچ وقت ذوق زده این موضوع نبودند که من رادیو و تلویزیون کار می کنم.
هنوز هم گاهی کسی با ذوق و شوق به آنها درباره من می گوید واکنش آنها خیلی عادی است. اما من چون تک فرزندم خیلی حواسشان بود من کاری را که علاقه داشتم انجام بدهم. آنها هم همیشه به این علاقه احترام گذاشته اند. رادیو برای من خیلی اهمیت داشت. شاید اگر آن دوران کسی رادیو را از من می گرفت من کاملا افسرده می شدم.
من هیچ وقت زنگ های آخر مدرسه را نبودم. همیشه ماشین رادیو دنبالم می آمد و مرا می برد. این موضوع برای مدرسه حل شده بود. اما پدرو مادرم همیشه به نمرات و معدلم حساس بودند و سخت می گرفتند. اگر درباره من از بسیاری از مجریان مطرح رادیو و تلویزیون بپرسید هنوز از من آن تصویر یک دختر دبستانی با چادر و روپوش مدرسه و یک کوله پشتی توی ذهنشان است. یکبار حتی در یکی از برنامه هایم که خانم «ژاله صادقیان» حضور داشت گفتم من روبروی کسی نشسته ام که یک زمانی چون قدم به میکروفون رادیو نمی رسید من در آغوشش می نشستم برنامه اجرا می کردم.»
حفظ حیا از پوشیدن چادر مهم تر است
لواسانی از مجریانی است که خردسالی وارد کار اجرا شد و در نوجوانی روبروی دوربین تلویزیون قرار گرفت و مخاطبان او در تمام مراحل بزرگ شدنش او را با پوشش چادر دیده اند. او درباره انتخاب این پوشش می گوید: «برای من به لحاظ سبک و سیاق خانواده ام چادر چیز غریبی نبود. و من واقعا چادر را دوست داشتم. پیش از ما هم سریال «درپناه تو» کمکی بزرگی به چادر کرد. چون برای اولین بار یک دختر دانشجوی فعال و با چهره و سیمای خوب را با پوشش چادر نشان داد.
همین موضوع باعث شد بسیاری درآن زمان چادری شوند.من هم همیشه چادر را دوست داشتم و از دوم ابتدایی شروع کردم به سر کردن تا اینکه از سوم ابتدایی پوشش همیشگی ام شد. هیچ وقت هم برایم اجبار نبوده است. آنقدر این آزادانه برخورد کردن با این پوشش برایم دلچسب است که هیچ وقت در زندگی ام این فکرحتی خطور نکرده است که من چون چادری هستم و جایی مثل جشنواره فیلم فجر می روم و بقیه چنین پوششی ندارند سختم باشد.
چیزی که بقیه زیاد از من می پرسند. من یا چیزی را انتخاب نمی کنم یا اگر انتخاب کنم تمام قد پایش می ایستم. اما چادر تنها چند متر پارچه نیست. باید حرمت آن نیز حفظ شود. برای همین معتقدم یک سری از برنامه های تلویزیونی را مجری چادری نباید اجرا کند. چون یک فرد یا یک مجری چادری نماینده یک سری باورهای اعتقادی و فرهنگی است که نباید به آن خدشه ای وارد شود.
یک سری هم که فکر می کنند با چادر پس زده می شوند به آنها می گویم اقشار مختلف هیچ موضعی نسبت به پوشش شما ندارند مگر اینکه حس کنند اعتقاد شما حقیقی نیست. من تمام برنامه های فرهنگی و کاری ام مثل سینما، جشنواره فیلم فجر را با این پوشش می روم و سعی می کنم جلوتر از پوشش، حیا را حفظ کنم. چون اگر حیا وجود نداشته باشد، پوشیدن چادر هیچ فایده ای ندارد».
وکالت و اجرا نقاط مشترک زیادی دارد
خانم مجری در دانشگاه حقوق خوانده است تا یک جورهایی در تحصیل راه پدر را ادامه دهد. همان پدری که روزی مهمان یکی از برنامه هایش در برنامه عصر خانواده بود که به مسائل حقوقی اختصاص داشت. لواسانی تاکید می کند که اگر مجری نمی شد حتما راه وکالت دنبال می کرده: «من در دانشگاه حقوق خواندم. به نظرم وکالت و اجرا و به خصوص اجرای برنامه های اجتماعی با هم نقاط مشترک زیادی دارد. شما اگر وکیل باشی باید در ساحت دادگاه از موکل خود دفاع کنی. وقتی هم مجری هستی باید در تلویزیون از مردم دفاع کنی و یا آنها را درباره موضوعی مجاب کنی.
این «دفاع» در هردوی آنها وجود دارد و در هردو تنها سلاح شما تنها حرف زدن است. یکی از سوژه هایی که همواره دوست داشتم روی آنها کار کنم. زندان زنان و یا دخترانی است که در کانون های اصلاح وتربیت حضور دارند و یا خانه دخترانی که از خانواده های خود به هردلیل فرار کرده اند.همیشه مسأله زنان در جامعه برایم خیلی مهم بوده است البته بدون نگاهی که رنگی از اندیشه های فمنیستی داشته باشد،دغدغه های زنانه را دنبال کرده ام.
چند هفته پیش هم بر اساس همین علاقه،با شهرداری تهران همراه شدم و به سامان سراها و مددسراهای شهر که محل نگهداری زنان آسیب دیده اجتماعی شهر هست رفتم و اتفاقا وقتی نگاهم را در صفحه اینستاگرام در مورد آن شب روایت کردم،متوجه شدم مردم هم به شدت همراه هستند و می پسندند،سال گذشته هم بارها از گرمخانه ها و کارتن خواب ها بازدید کردم و با آنها حرف زدم و اطلاع رسانی کردم،حتی چند قسمت از کافه سوال را به این آسیب های اجتماعی اختصاص دادیم.اما اینکه احساس می کنم کاری ازمن برنمی آید بسیار تلخ است. و خیلی دوست دارم برنامه ای در این خصوص بسازم که تاثیرگذار باشد.هنوز هم دوست اگر روزی وکالت کنم وکیل پرونده زنانی باشم که نیاز به دفاع دارند.»
تصمیم های مهم زندگی را برای قبل از ۱۸ سالگی است
مژده لواسانی در ۱۶سالگی سردبیر رادیو شد تا بسیاری از کارهای مهم زندگی اش را پیش از رسیدن به ۱۸ سالگی انجام داده باشدو حالا از ۱۸ سالگی به عنوان یک دروازه ورود یاد می کند: «اگر شما تا پشت درهای ۱۸ سالگی فهمیدید که چه می خواهید؟ تکلیف زندگی تان را مشخص کردید اما اگر هنوز نفهمیدید که چه می خواهید مطمئن باشید نمی توانید جوانی خوبی داشته باشید. تصمیم های قبل از ۱۸ سالگی می تواند یک جوانی باشکوه را برای شما رقم بزند. من تصمیم هایم را قبل از ۱۸ سالگی گرفته بودم و با این حال بسیار از ایده آل هایم عقب تر هستم.»
لواسانی معتقد است چون خیلی زود وارد کار شده است وقت کودکی کردن نداشته و حالا جوانی کردنش هم به سبک و سیاق خودش است: «بخش عمده این جوانی که در کار خلاصه شده است. در این جوانی کردن کتاب خیلی نقش داشته، به خصوص دوران ۱۸ تا ۲۲ سالگی ام که همه اش به شهرکتاب گردی گذشت.
مدام پیگیر بودم انتشارات مختلف چه کتاب های تازه ای منتشر کرده اند که بخوانم. من به واسطه جو ادبیاتی که در خانواده ام وجود داشت بسیاری از کتاب ها را زودتر از بقیه خواندم. دیگر تفریحی که بخش زیادی از جوانی کردنم را می سازد سفر است. من به شدت اهل سفر هستم و به جز یک سری از استان های غرب کشور همه را رفته ام. دلم هم که می گیرد بلافاصله به مشهد می روم».
گاهی از دست مهمان هایم عصبانی می شوم
خانم مجری در قاب چهارگوش تلویزیون درست همانی است که در پشت صحنه حضور دارد. حتی اگر عصبانی می شود و یا اینکه از روی احساساتی شدن حرکت غافلگیرکننده ای انجام دهد. اما این احساساتی شدن گاهی کار هم دستش داده است: «در یکی از برنامه ها که مربوط به هفته دفاع مقدس بود. قرار شد پدربزرگ دایی و پسردایی من به عنوان سه نسل از خانواده جانبازان و شهدا بیایند. اما قرار نبود لو بدهیم که آنها با من نسبت دارند.
در برنامه یک جایی پدربزرگم خاطره ای تعریف می کند و شروع به گریه کردن می کند. این حرکت او حسابی احساسات مرا بر انگیخته می کند و ناخودآگاه به سمتش می روم و دستش را می بوسم. بعد از این کار مجبور شدیم اعلام کنیم که با من نسبت دارند. اما من به این موضوع افتخار می کنم و هرچیزی از علاقه به شهدا در من وجود دارد از پس این خانواده است.
البته گاهی هم شده که در برنامه عصبانی شوم. به خصوص جایی که حس می کنم مسئول مربوطه جواب درست و قانع کننده ای نمی دهد و من هرچه تلاش می کنم فایده ای ندارد. چهره ام حتی این موضوع را نشان داده است. بعد از برنامه هم به روی آن مسئول آوردم که شما نتوانستید مرا قانع کنید. یک بار مهمانمان آقای مدیری بود که به همین شکل حرف زد. من هم بعد از برنامه حرفم را زدم او هم ناراحت شد و حتی مشارکتش با برنامه را به هم زد.»
اجرای برنامه اربعین را بیشتر از همه دوست دارم
اجرای ۷ روزه خانم لواسانی در بام حرم امام حسین (ع) در ایام اربعین تبدیل به بهترین خاطره اش در اجرا شد. طوری که بارها از لذت های آن اجرای متفاوت تعریف می کند: «اگر از من بپرسید کدام اجرایت را بیشتر دوست داری. قطعا ۷ روز اجرای اربعین را می گویم. هیچ وقت فکر نمی کردم که جلوی دوربین بلرزم. آن روز همه چیز آماده بود. من هم از خودم مطمئن بودم اما تا شروع شد و دیدم پشت سرم گنبد حرم امام حسین (ع) است و جمعیت بسیار زیادی در بین الحرمین حضور دارند. صدای جمعیت واقعا تنم را لرزاند. آن روز معجزه زندگی من بود و به من ثابت کرد که هرکاری هم که انجام بدهی همه چیز همانطور که قرار باشد اتفاق می افتد.»
خانم مجری در جواب این سوال که آرزو دارد چه کسی به عنوان مهمان روبرویش بنشیند؟ و تابه حال کدام مهمان حالش را خوب کرده است جواب جالبی می دهد: « واقعا آرزو دارم «سردار سلیمانی» یک روز مهمان برنامه ام باشد اما می دانم چنین چیزی غیرممکن است. تابه حال مهمان های زیادی داشته ام که سادگی آنها در اوج موفقیتی که به دست آورده اند برایم سرشار از انرژی مثبت بوده است. چند روز پیش «محمدعلی کیانی» یک جوان ساده و بی نظیر از کهکیلویه و بویر احمد مهمان برنامه ام بود که قصهٔ زندگی و مبارزه اش برایم جذاب بود.
آقای کیایی دانشگاه شهید بهشتی قبول شده بود و چون یکی از نمرات دبیرستانش نرسید از دانشگاه با معدل ۱۹ اخراج می شود. اما نا امید نمی شود و دوباره تلاش می کند. مجبور می شود دوسال به خاطر همین اخراج شدن پشت کنکور بماند و سربازی برود و بعد از آن مجدد کنکور می دهد و این بار با رتبه بهتری در دانشگاه تهران قبول می شود. سختکوشی این آدم برای خود من حقیقتا درس بود و کلی انرژی گرفتم.»
به نوشتن جدی تر فکر می کنم
تصمیم ها و آرزوهای قبل از ۱۸ سالگی خانم مجری هنوز همه اش برآورده نشده است و او همچنان به فکر روزهایی است که خودش را در قالب دیگری به جز اجرا به مخاطبش معرفی کند: «همیشه سودای برنامه سازی داشته ام اما سودای تهیه کنندگی نداشتم چون به صورت حرفه ای آن را در رادیو تجربه کرده ام. خوبی رادیو در این است که دغدغه مالی به عهده تهیه کننده نیست. اما تهیه کنندگی در تلویزیون دغدغه مالی خیلی جدی دارد و شما به عنوان تهیه کننده باید مدام در فکر بازاریابی باشید. اما قصه می نویسم. شعر سپید می گویم.
حتی اگر شما به صفحات من در فضای مجازی بروید نامی از اینکه «مجری» هستم نبرده ام و نوشته ام «نوشتن همه سهم من از لذت های زندگیست». شعر زیاد می خوانم از مولانا و ابتهاج بگیر تا منزوی و بهمنی و فاضل و مدام شعرهای دوست داشتنی ام را تکرار می کنم:«مرا سریست با تو که گر خلق روزگار، دشمن شوند و سر برود هم بر آن سریم!»یا اینکه هر روز این ذکر روزانه را تکرار می کنم و می گویم: «مرا هزار امید است و هر هزار تویی»
دنیای کتاب برایم بسیار شیرین است غیر از غزل که به شدت می خوانم و اساسا «من زنده ام و هنوز غزل فکر می کنم» بسیار قصه و نمایشنامه را دوست دارم. مصطفی مستور، رضا امیرخانی، گلی ترقی، گابریل گارسیا مارکز، سلینجر، رومن گاری و نمایشنامه های اریل امانوئل اشمیت را بسیار دوست دارم و گهگاه دوباره مرروشان می کنم. حتی کلاس داستان نویسی حرفه ای می روم و یکی از دغدغه های مهم زندگی ام این است روزهایی که سرشلوغی های اجرا تمام شود حتما نوشتن را جدی تر دنبال کنم و به سرانجام برسانم».
لطفاً مطالعه کنید???ا . . زن جوان: آقا میشه یه سی دی بزارید،این رادیو اعصابمون رو خرد کرد.خسته شدیم از این همه گشت ارشاد؛همش تقصیره حکومته؛انگار برده گرفتن… راننده با کمی مکث گفت:اخبار دیگه! باید بدونیم چه خبره.. □زن جوان:ای بابا..فکر می کنید چه خبره؟…میخوان بگن ما جهنمی هستیم و خودشون بهشتی. راننده: کیا این حرف رو میگن؟ □زن جوان: همین حکومت دیگه… راننده:دخترم،فکر کنم برداشتت از حکومت اشتباهه.اگه منظورت از حکومت رهبره،که اشتباه میکنی. ایشون اصلا این دیدگاه رو نداره. □زن جوان: آقا بزار هیچی نگم؛همه این گشت ارشاد ها به دستور رهبره دیگه. راننده: دیدی گفتم اشتباه می کنید. اصلا می دونید نظر #رهبری راجع به خانم های #بدحجاب چیه؟ □زن جوان: آره میدونم.میخواد بگه همشون تو#جهنم هستند و تهاجم فرهنگی و…
. راننده از داشبورد ماشینش سی دی رو داخل ضبط گذاشت و گفت: خوب گوش بدید لطفاً ضبط ماشین صدای رهبر#انقلاب است که می گوید: «خانمهائى بودند که در عرف معمولى به آنها میگویند «خانم بدحجاب»؛ #اشک هم از چشمش دارد میریزد. حالا چه کار کنیم؟ردش کنید؟مصلحت است؟ حق است؟ نه، دل، متعلق به این جبهه است؛ جان، دلباختهى به این اهداف و آرمانهاست. او یک نقصى دارد.مگر من نقص ندارم؟ نقص او ظاهر است،نقصهاى این حقیر باطن است؛نمىبینند. «گفتا شیخا هر آنچه گوئى هستم/آیا تو چنان که مینمائى هستى؟» ما هم یک نقص داریم،او هم یک نقص دارد.با این نگاه و با این روحیه برخورد کنید.البته انسان نهى از منکر هم میکند؛نهى از منکر با #زبان_خوش، نه با ایجاد #نفرت.» راننده سی دی را در آورد و گفت: دیدی خانم. #رهبرانقلاب این حرف رو در دیدار با هزاران نفر از روحانیون تو خراسان شمالی میگه.دیگه از این واضح تر چی میخواید؟ □زن جوان با تعجبی گفت: جالبه! پس چرا تلویزیون پخش نمیکنه.میدونید چیه، واقعیتش من خودم رهبر رو دوستشون دارم ولی خوب هر کسی یه چیزی میگه دیگه؛ از طرفی هم این گشت ارشادی ها طور دیگه برخورد میکنن. البته قبول دارم بعضی از خانم ها انگار اومدن سالن عروسی،نباید اینطوری بشه.
. راننده: نباید به حرف های بی سند توجهی کرد.این همه تو #ماهواره و #اینترنت و…هزینه داره میشه تا علیه جمهوری اسلامی تبلیغ کننن،برای اینکه این نظام رو بزنن. پرچمدار این نظام هم رهبره.خب خیلی ها نمیخوان این صحبت های رهبر به گوش مردم برسه،چون به ضررشونه.بعدشم اگه مسئولین به حرف رهبری گوش می کردن که این مشکلات نبود. تازه بعید میدونم صحبت های و توصیه های آقا رو راجع به موسیقی، هنر،ادبیات، سینما، فلسفه و سبک زندگی،زنان وکودکان و حتی سیاسی شنیده باشی..
.
.
.
,
ویدیو : «روی خوش» – سخنان حضرت آقا درباره خانم های بدحجاب
سکینه خدابنده لو چهره اول کاروان ورزشی ایران در مراسم افتتاحیه
شکوه حجاب در رژه المپیک
نه لباس رسمی کاروان که در دقیقه 90 و با موج اعتراضی شبکههای اجتماعی عوض شد، نه حاشیههای غیبت سه والیبالیست مطرح تیم ملی در مراسم رژه و نه مقام ششمی خانم «الهه احمدی»، داغترین اتفاق ایرانی اولین روز المپیک ریو 2016 نبودند.
حتی پرچمداری فراموش نشدنی ورزشکار تاریخساز ایران، خانم «زهرا نعمتی» که به عنوان اولین ورزشکار تاریخ ایران، مسابقات المپیک و پارالمپیک را تجربه میکند هم، نتوانست داغتر از ماجرای بانویی باشد که پشت ویلچر او، با پوشش چادر توجه دنیا را به خود جلب کرده بود. چهره روز اول المپیک در ایران، خانم «سکینه خدابندهلو» بود.
مربی تیم ملی تیراندازی بانوان ایران که یکی از اعضای کاروان ایران در مراسم رژه افتتاحیه بود و همراه با زهرا نعمتی و پرچم ایران وارد ورزشگاه ماراکانا شدند. اما آن چه او را چهره کرد، پوشش «چادر» او بود که روی لباس های رسمی رژه کاروان ایران، بر تن کرده بود تا پوشش چادر او بیش از همیشه مورد توجه رسانهها و کاربران شبکههای اجتماعی قرار بگیرد.
سکینه خدابنده لو ، مربی همدانی تیم ملی تیراندازی ایران در رشته تپانچه است. او که در تمام عکسهای حضور کاروان ایران در دهکده بازیها نیز با این پوشش حاضر شده است، مربی ورزشکارانی چون «مهلقا جام بزرگ» و «گلنوش سبقت اللهی» در المپیک ریوست.
جالب اینکه شاگردان او در المپیک لندن نیز با پوشش چادر، مورد توجه قرار گرفته بودند و عکسی از «گلنوش سبقت اللهی» در میانه راه رسیدن به سالن برگزاری مسابقات در المپیک 2012 لندن نیز مورد توجه ویژه رسانهها قرار گرفته بود. اما نگاه ویژه کاربران شبکههای اجتماعی، موضوع پوشش چادر عضو کاروان المپیک ایران را هم داغ کرد.
برخی این پوشش را برنتابیدند و با حمله شدید به خدابندهلو و پوشش او، این نوع پوشش را تقبیح کرده و مورد تمسخر قرار دادند. سوی دیگر ماجرا اما، موافقان این نوع پوشش بودند. یکی از کاربران شبکه های اجتماعی در اینباره نوشت: «تیم آمریکا به روسری یکی از اعضایش احترام گذاشته و عضو محجبه داره، بعضی هاحضور یک چادری رو نمیتونن تحمل کنن! تحمل کنین تا تحملتون کنن.»
و دیگری، ماجرا را از زاویه دیگری دید:«شاهد سیل بی احترامی ها به بانوی چادری کاروان کشورمون هستیم تو اینستا.احترام به عقاید و انتخاب دیگران تا کجا؟» یکی دیگر هم نوشت :«الان اینکه یه خانم با چادر رفته مراسم افتتاحیه المپیک باعث خدشه دار شدن وجهه آریاییتون شده؟ شما تو صفحات سلبریتی ها فحش نده وجهه پیشکش ات !»
اما شاید جالبترین واکنش به پوشش چادر خانم خدا بنده لو را مجری سرشناس شبکه خبر داشت. خانم «المیرا شریفی مقدم» در صفحه شخصی اش ، استقبال ویژهای از پوشش مربی تیم ملی تیراندازی کرد و البته کنایه ای هم به کمپین اخیر فضای مجازی یعنی کمپین «بلاک کردن» زد. او نوشت:«مگه هرکی پاشو از لب مرز میگذاره اونور باید اعتقادش رو کم کنه؟ ظاهر آراسته،سربند به رنگ پرچم، پوشش خوشرنگ زیر چادر ،لبخند دلنشین،وقار و متانت،… واقعا چطوری میتونیم انقدر بیرحم باشیم؟! آرزوی موفقیت برای تیم ایران در المپیک ریو. چالش بلاک یادتون نره.»
بازار پوشاک مدتهاست حال خوبی ندارد، مُدلهای عجیب این روزها دیگر نه در مزونهای زیرزمینی و به صورت مخفیانه بلکه در پُشت ویترین مانتوفروشیهای سطح شهر به آسانی عرضه میشوند؛ در ادامه همراه بنیانا باشید
تابستان که از راه میرسد، مدلهای جدید پوشاک نیز در ویترین مانتوفروشیها خودنمایی میکند و گاه برخی مدلها آنقدر عجیب است که در نگاه نخست توجه هر خریداری را به خود جلب و این سؤال را به ذهن متبادر میسازد که آیا طراحی آنها در داخل کشور انجام میشود؟
اینبار به بهانه هفته حجاب و عفاف برآن شدیم تا از زاویهای دیگر به ماجرا نگاه کنیم و به جای طرح فلسفه حجاب و عفاف، سری به بازار پوشاک کشور زدیم تا وضعیت موجود را بررسی کرده و آن را با این واقعیت تطابق دهیم که مدلهای موجود تا چه اندازه متناسب با فرهنگ جامعه ایرانی است؟
قدیمترها شاید اگر به دنبال مدلهای عجیب و به اصطلاح خارجی پوشاک بودیم یافتن آن چندان هم آسان نبود و با پُرسوجو از دوست و آشنا، آدرس مزونی در شمال پایتخت به دستمان میرسید که اجناس خارجی و عمدتاً تُرک را به شکل قاچاق وارد کشور کرده و به صورت زیرزمینی در مزونهای داخل منازل به فروش میرساندند.
این روزها اما یافتن مدلهای جدید و عجیب مانتو کار چندان دشواری نیست، کافی است سری به مراکز خرید پایتخت بزنیم آن هم نه مراکز شمال شهر بلکه در همین دل پایتخت یعنی مناطق مرکزی و شرقی.
مد لهایی که بر اندام مانکنها خودنمایی میکند توجه هر عابری را به خود جلب خواهد کرد و حتی اگر قصد خرید هم نداشته باشی، تماشای آنها را از دست نداده و برای دقایقی هم که شده پُشت ویترین مغازه به نظاره میایستی.
به یکی از مانتوفروشیهای مرکز شهر که مدلهای عجیب مانتو در ویترین آن توجهم را جلب کرده بود، وارد میشوم. ردیفهای متعدد مانتو با تصاویر عجیب و در انواع مختلف در رگالهای متنوع چیده شده است.
تا پیش از این شاید مدلهای عجیب مانتو را در باز بودن جلوی آن و نداشتن دگمه یا بند خلاصه میکردیم اما در طراحیهای جدید، مانتوهای جلو باز به تصاویر عجیبی نیز مزین شدهاند که دیگر از فاصله بسیار دور توجه هر مخاطبی را به خود جلب میکند.
هنگامی که از فروشنده سوال میکنم، آیا این مانتوها با وجود تصاویر عجیبی که دارند، به فروش میرسند؟ با قاطعیتی در لحن کلامش میگوید: بله که به فروش میرسد اتفاقاً طرفداران زیادی را از بین دختران امروزی دارد حالا تو اگر نمیخواهی از مدلهای ساده بخر و به سمت رگال دیگری هدایتم میکند.
به سمت رگالهای ساده که میروم دست کمی از مدلهای قبلی ندارند فقط با این تفاوت که از تصاویر عجیب خبری نیست.
طرحهای عجیب بازار پوشاک کشور را به کنترل گرفته است و آنگونه که رئیس اتحادیه پوشاک میگوید اغلب این اجناس قاچاق هستند اما کم نیستند تولیدیهای داخل کشور که برای فروش بیشتر و جذب مشتری اقدام به عرضه تولیداتی خارج از عرف و قانون میکنند.
از سوی دیگر سایتهای اینترنتی نیز در این عرصه فعال شده و با فروش پوشاک قاچاق، مُدهای عجیب را به جامعه تزریق کرده و خود نیز بدون پرداخت مالیات صاحب سودهای فراوانی میشوند، بدون آنکه نظارتی بر عملکرد آنها صورت بگیرد.
بازار مانتو نیز از اوضاع نابسامان بازار پوشاک کشور بیبهره نمانده است و هر سال تابستان مُدهای عجیب روانه بازار میشود بدون آنکه سرمنشأ آنها شناسایی شوند و پس از عرضه این مدلهای پوشاک در سطح فروشگاههای شهر جمع آوری آنها کار چندان سادهای نیست.
آنگونه که واقعیتهای موجود بازار پوشاک حکایت دارد، بر مُدلهای نامناسب نظارتی صورت نمیگیرد یا آنقدر ضعیف است که طرحهای عجیب به آسانی در فروشگاههای متعدد پوشاک حداقل در پایتخت به فروش میرسند.
شاید اولش قرار نبود که اینطور بشود! حداقل در پهنه ذهنی ما! فکرش را هم نمیکردیم! اصلاً عدهای بند پوتینها رامحکم کرده بودند تا بیایند در این جبههای که حتی جهاد اکبر نیز میدانستندش سربازی و یا حتی سرداری کنند!
آرمان همه هم یکی بود و همه در یک مسیر مشخص عزم طی طریق داشتند! اما یک دفعه در جبهه خودمان هم اوضاع بهم ریخت!
حافظهام دوران پر رنگ و باکلاس وبلاگ داری را به خوبی بخاطر دارد! غرض ذکر خاطره نیست اما خالی از لطف نیست یادآوری آن روزها، که حتی برای بحث مطروحه هم مفید خواهد بود!
روزگاری بود که عرصه جهادِ فرهنگیِ مجازیِ به وسعت الان نبود و این همه سرباز و سردار خودخوانده هم وجود نداشت!
آن روزها بیشتر جو قالب فضای وب بود و طبعاً وبلاگ نویسی به ابزار قابل توجهی برای گسیل نیروهای ارزشی به این جنگ تبدیل شده بود! آن موقع البته امکانات نسبت به الان محدود تر بود و هرکسی نه تواناییاش را داشت و نه حالش را که ساعتی از روز را پشت مانیتور سپری کند! آن موقع شاید قلت نیرو زیاد بود اما، اما حداقل کثرت سربازان و سرداران خودخوانده کم بود!
خلاصه آنکه آن موقع مثل حالا نبود که هر بزرگواری روی کاناپه منزل لَم بدهد و شروع کند به سربازی و سرداری در جبهه جنگ نرم!
راستی چه اسم پر مسمایی! جنگ نرم! ینی نرم و راحت میجنگی مثلاً! روی همان کاناپه نرم!
اصلاً کار از همان جایی خراب شد که دیگر نیازی نبود برای سربازی در جنگ نرم تا پشت صفحه مانیتور بروی و به خود زحمت بدهی!
نیازی نبود که دیگر قبل انتشار مطالب که همان موشکها و گلولههایت در جنگ نرم هستند فکر کنی و بالا و پایین کنی آن حرفها را! خیلی راحت و در لحظه هرچه به ذهنت میرسید را با یک کلیک تأیید میکردی و انتشار میدادی!
این شد که حالا متاسفانه هر خانم چادری میخواهد که مروج #حجاب_زهرایی باشد و همه را محجبه کند! آن #صور_عمومی هم که آوردم مقید به این نکته است که هرکی هرکی شده! از دختری که همین دیروز گوشی هوشمندش را برا جشن تکلیف هدیه گرفته تا فلان خانمی که در فضای مجازی دستی بر آتش دارد!
ایضاً هر آقا پسر مسجدی که چند تاری مو روی صورتش روییده هم میخواهد مروج اسلام ناب محمدی باشد! توضیحات عطف به همان توضیحات بالا! خلاصه آنکه خوشبختانه یا بدبختانه همه به میدان آمدهاند با تمام ظرفیت باطری گوشیهایشان!
این وسط هم کسی نیست که به داد #حیایی برسد که در این توهم حضور در جنگ نرم دوستان #ذبح شده است!
بله ذبح شده است چون آن خانمهای گرامی به فکر خودشان دارند سیل مشتاقان به حجاب را اغنا و تشویق میکنند اما با بد تبلیغ کردن حجاب با یک چاقوی خیار خوری سر حیا را ذبح میکنند!
چون آن پسرهای پر دغدغه، دارند با ضد تبلیغهایشان نمک میپاشند روی زخمهایی که خانمها به گردن حیا وارد کرده کردهاند!
ذکر مصادیق دون شأن این یادداشت است اما قسم به خدا که نمایش و عرض اندام با چادر این را به مخاطب القا نمیکند که چادر مصونیت است نه محدودیت! بلکه نشان میدهد که با #پوشش هم میتوان جلوه گری کرد!
به خدا تحسین حجاب زهرایی فلانی مروج حجاب نیست بلکه مروج بی بند و باری و شکسته شدن حرمتهاست برادر من!
من نمیخواهم خدای ناکرده بگویم که چمیدانم مثلاً حس دیده شدن برای خانمها و یا حس علاقه داشتن به کسی برای آقا پسرهاست که این بازار را گرم میکند بلکه فقط میگویم از سر نادانی و نابلدی است این آشفته بازار!
از سر آشنا نبودن به فوت و فنهای این عرصه است!
غرض آنکه کاری نکنیم که فردا روزی از کردههای خود پشیمان شویم…
در مواجهه با هر مسئله ای باید به نوع آن مسئله هم توجه کنیم مثلا ببینیم حجاب از چه ابعادی قابل بررسی است…
این روزها مثل همیشه که وبلاگ هایی که در مورد حجاب می نویسند را نگاه می کنم شاهد آن هستم که اکثر مطالب به سمت آوردن استدلال های غیرمنطقی کم حجاب ها می رود و سعی دارد تا با پاسخ هایی آنها را قانع کند که سخنشان اشتباه است.
یکی از معروف ترین توجیه هایی که بانوان کم حجاب برای عملشان می آورند این است که ” حجابم به خودم ربط دارد، مردان نگاه نکنند”.
این کاملا اتفاقی است که در سطح جامعه ایرانی رخ می دهد؛ از اداره های دولتی و شرکت های خصوصی گرفته تا زمانی که از سوی پلیس راهنمایی و رانندگی جریمه می شویم و…. به این شکل که در اداره ها یا در سیستم دولتی ایران این طور جا افتاده که هرکس اشتباهی را انجام می دهد، تقصیرها را به گردن دیگران می اندازد مثلا راننده ای که جریمه می شود می گوید اتومبیل جلویی ام هم همین قدر سرعت می رفت! این سخنان درواقع استدلال نیستند و تنها چند گزاره احساسی برای ازسرباز کردن مسئولیت می باشند.
مسئله حجاب در ایران با نقاط دیگر جهان قدری تفاوت پیدا کرده است و آن به خاطر این است که دولت ایران، اسلامی است و می خواهد در اکثر حوزه ها دخالت کند اما پیش از اینکه این مسئله، یک مسئله سیاسی باشد یک مسئله دینی و مذهبی است؛ مثلا انتخابات در ایران هم همین طور است؛ در وهله اول حضور در انتخابات یک وظیفه شرعی است پس دینی است و در وهله دوم سیاسی محسوب می شود (البته این دلیل آن نیست که ارتباطی به سیاست ندارد).
برای اینکه بخواهیم حجاب را در جامعه مان جا بیندازیم به همین خاطر نباید دست به دامن ارگان های دولتی شویم چنانکه رهبر انقلاب نیز که فردی فرادولتی محسوب می شود هم در این زمینه از عامه مردم خواسته اند برای اصلاح و پیشبرد فرهنگ وارد شوند یعنی دولت نباید دخالت مستقیم داشته باشد و نهایتا نقشی حمایتی را باید ایفا کند.
اگر مسئله حجاب را از دیدگاه صرفا اجتماعی، یا صرفا سیاسی و حتی صرفا مذهبی و دینی بدانیم دچار تشنج می شویم. تشنج به این معناست که در مقابل یک بانوی کم حجاب می گوییم اینجا مملکت اسلامی است و شما باید حجاب را رعایت کنید! البته این هم جمله ای است اما به جای آنکه استدلال باشد و بخواهد فرد مقابل را قانع کند یک جمله امری است و مردم عادی در مقابل این جملات (خصوصا کسانی که سن بالاتری دارند) واکنش نشان می دهند و معمولا زیر بار آن نمی روند و به همین خاطر دچار تشنج می شوند و گاه در پاسخ می گویند حجاب امری فردی است و به شما ربطی ندارد!
برای جلوگیری از این مسئله باید مراقب باشیم تمامی جنبه های امر حجاب را مدنظر بگیریم. درست است که در اسلام «امر» به معروف و نهی از منکر داریم اما این دلیل نمی شود که هرجمله ای را خواستیم به کار بگیریم بلکه باید جملاتی را به کار ببندیم که نهایت تاثیر را در مخاطب داشته باشد مثلا در مواجهه با یک بانوی کم حجاب، از او در نهایت احترام درخواست کنیم تا حجاب بهتری را رعایت کنند؛ به این شیوه به او قهمانده ایم که برای خودش ارزش قائل هستیم و در صورتی که حجاب بهتری را مراعات کند ارزشش بیشتر هم می شود اما اگر احترام های اولیه را زیر پا بگذاریم مسلما به نتیجه ای که اسلام مدنظر دارد نخواهیم رسید.
حجاب و عفاف یکی از ارزشهای اسلامی است که طی سالهای اخیر زیر سؤال بردن آن به عنوان یکی از هدفهای جنگ نرم دشمن تعیین شده است. از سویی هر دولتی بر اساس سیاستهای خود با این مقوله اسلامی و ایرانی مواجه شده است.
برای بررسی ریشههای برخی بد پوششیها، شل حجابی و بیحجابیها و چرایی معضلات امروز در این موضوع به سراغ استاد حسن عباسی، کارشناس مسائل استراتژیک رفتیم. و ایشان در مصاحبه دکتر عباسی با جهان نیوز به بیان مسائلی پرداختند
۱- هر چند وجوب حجاب بر اساس نظر مراجع اتمام نه سال قمری است اما این سن برای شروع رعایت حجاب، بسیار دیر است. دختری که تا قبل از این سن آزادانه هر لباسی را می پوشید با رسیدن به این سن قطعا نخواهد توانست حجاب را در معنای مطلوبش رعایت کند پس آشنایی تدریجی با این امر ضروری است مثلا در شش سالگی آستین حلقه ای یا دامن کوتاه نپوشد در هفت سالگی با پوششی مانند کلاه یا روسری های کوتاه و فانتزی موهایش پوشانده شود.
حجابی که دست و پای او را نگیرد اما او را به پوشش نزدیک کند. مثلا خانواده ها باید به یاد داشته باشند که یکی از اشکالاتی که دختران در هنگام پوشیدن روسری دارند، احساس خفگی زیر گلو است که باید به آرامی وی را عادت داد.عادت دادن کودک به حجاب بسیارمهم است ما نمی توانیم حجاب را به صورت فشرده اعمال کنیم ملایمت و لطافت و عادت دادن او بسیار اهمیت دارد.
۲- در این سنین کودکان در برابر حوادث و رفتار دیگران تاثیر پذیرترند، حجاب شرعی مادر، خاله، عمه و خانم های نزدیک به کودک و دوستانی که با آن ها روابط نزدیک داریم می تواند زمینه را برای محجبه بودن دختران فراهم کند.یکی دیگر ازعوامل مخرب در این جا استفاده خانواده از شبکه های ماهواره ای است که به صورت مستقیم بر روح معنوی کودک اثرگذار است و یقینا بر روند مطلوب دینی خانواده موثر خواهد بود.
۳- بیان محاسن و فواید حجاب و مستور بودن زیبایی ها، رضایت خدا، سلامت فرد و اثرات زیان بار بدحجابی می تواند ما را در حصول نتیجه یاری کند.
۴- استفاده از آیات معرفی زنان صالح و برتر اسلام و بیان زندگانی ایشان به عنوان الگو با استفاده از داستان کودکانه
۵- همزمان با تکلیف دختران، بلوغ جسمانی هم اتفاق می افتد. این امر او را درگیر ظاهرش خواهد کرد. براین اساس او بیشتر از گذشته به فکر نمایاندن زیبایی ها و پوشاندن بدشکلی های موقتی اش خواهد افتاد. والدین آگاه باید با تهیه لباس های زیبا و شاد و متفاوت با رنگ های متنوع و استفاده ازخلاقیت، میل به آراسته بودن او را درک کنند به طوری که موجبات محدودیت او را فراهم نکنند و آزادی و شور و شوق کودکی او را مد نظر قرار دهند.
مثلا از انواع چادرهای رنگی آذین شده با تور و روبان یا مانتو های زیبا با دکمه های رنگارنگ استفاده کنند تا دختر بداند، حجاب زیبایی های او را کم نکرده است.
می توانید برای انتخاب رنگ لباس و یا چادر، از او نظر خواهی کنید. دختر بچه ها لباس های چین دار و دنباله دار را بسیار دوست دارند. سعی کنید در حجاب و پوشش آنچه را که او دوست دارد انجام دهید و تنها شرط شما، پوشش اسلامی باشد. سلیقه خود را به هیچ عنوان بر فرزندتان تحمیل نکنید.
۶- یکی از روش های تشویق، دادن پاداش است به طوری که روانشناسان بر این باورند که تقویت های بیرونی مانند جایزه موجب ایجاد تقویت های درونی مانند میل به داشتن حجاب خواهد شد. بر این اساس برای رعایت حجاب فرزندتان هدیه های هر چند کوچک اما مستمر تهیه کنید.
۷- هر سال، روزجشن تکلیف کودکتان مراسمی کوچک به پا کنید چون آن روز تولدی دیگر است و به او یادآوری کنید درطول سالی که گذشت در چه زمینه هایی قوت یا ضعف داشته و قرار است چگونه باشد.
سومین دورهم آیی گروه مردمی من حجاب را دوست دارم همراه بود با ارائه حجت السلام احمد رضا اعلایی درباره حجاب و پوشش کودکان ؛در ادامه این نوشته امکان تماشا و دانلود این ارائه برای شما فراهم شده است .همراه بنیانا باشید
چند شب پیش یکی از سریال های تلویزیون دیالوگی ماندگار را شاید در اذهان بینندگان انداخت…
یکی از سریال های تلویزیون که سعی کرده بیانیه ای باشد از یک زن جوان که عاشق یک مرد مذهبی می شود و زندگی اش را به سمت رضای شوهر و در ادامه خداوند می کند، دیالوگی را در خود جای داد که شاید برای مدت ها در اذهان بینندگان بماند و آن این بود:
[box type=”success” align=”” class=”” width=””]
شاید من شما رو با چادر دوست داشته باشم ولی این مسئله ایه که خود شما باید بهش برسی…
[/box]
این یکی از مسائل مهمی است که ما تلاش می کنیم تا در این وب سایت به آن تمرکز کنیم. شوهرهای مسلمان نمی توانند زنان را مجبور به داشتن چادر کنند بلکه می توانند زنان را به حجاب دعوت کنند.
اینکه زن به صورت اجباری چادر به سر کند نه برای شوهر و نه برای خود آن زن به تنهایی باعث پیشرفت نخواهد شد بلکه بانوی مسلمان باید خودش این مسئله را درک کند که چادر برایش خوب است و در این راه جز مطالعه و کسب علم بیشتر درمورد حجاب راه دیگری نیست (البته اگر هست بگویید!)
هیچ وقت هیچ کسی نگفته که حجاب تنها چادر است و غیرچادر حجاب نیست بلکه آن تأکیدی که وجود دارد این است که چادر حجاب کامل است. یعنی اگر بخواهیم کار را محکم انجام دهیم چادر آن کار محکم است وگرنه می شود کار را درست انجام داد درحالی که محکم نباشد.
در این سریال، نکته دیگری که در قسمت های اول آن نظر را جلب می کرد قضاوت های عجولانه بود. بانوی اول این سریال در یکی از شهرهای شمال تهران گم می شود و به امامزاده ای می رود که پسر جوان و مجردی در آن حضور داشته و آن بانو شب را در آن امامزاده می گذراند.
جدای آن خطایی که پسر در سوزاندن دستش انجام می دهد می شود گفت تا قرینه ای برفساد یافت نشده نمی توان درمورد کسی قضاوت کرد و این نوع قضاوت ها همان است که در قرآن به ظن های گناه آلود تعبیر شده است.
اگر فسادی را در جامعه می بینیم وظیفه اولیه ما امر به معروف و نهی از منکر است و اگر چندین مرحله آن جواب نداد رجوع به مراکز قضایی است که امروزه به عنوان نائب حاکم شرع فعالیت می کنند و مسئولیت رسیدگی به آن را دارند چراکه مقابله به صورت جرح و حتی قتل اصلا و به هیچ وجه به عهده مردم نیست و اجازه حاکم شرع مقدمه آن است.
در تاریخ 10 مردادسال 95 نه قسمت جدید به مجموعه دانلود ها افزوده شد
شامل: برنامه 27 , 19 و 15 فروردین 95 اضافه شد ؛ برنامه 24 , 17 ,10 و پنجم اردیبهشت 95 اضافه شد ؛ برنامه 19و پانزده اسفند 94 اضافه شد
توضیح: از این به بعد تمامی ویدیو ها در سرویس بیان باکس و سایت شاتل لند آپلود می شوند . این تصمیم برای سهولت در دانلود و پخش آنلاین ویدیو توسط بیان باکس صورت گرفته است ؛ ان شاالله مفید باشد
[/box]
[box type=”note” align=”” class=”” width=””]
مستند «از لاک جیغ تا خدا»(فصل دوم) کاری مستند از گروه خانواده و فرهنگ به تهیه کنندگی هاشم تفکری بافقی است که هر روز از ساعت 16 به مدت ۲۰ دقیقه روی آنتن میرود . این برنامه قصد دارد با هدف تکریم حجاب و بانوان محجبه، با افرادی که به تازگی موفق به بهره مندی از پوشش چادر شدهاند، گفتگو کند.
الگوسازی برای جامعه دختران و زنان کشور و نیز ارائه حجاب برتر از اهداف این برنامه است . در ادامه این مطلب علاوه بر متن گفت و گوی کوتاه تهیه کننده مستند , ویدیوی تمامی قسمتهای مستند که در ماه مبارک رمضان پخش می شود را برای شما گرد آورده ایم ؛ در ادامه همراه بنیانا باشید [/box]
سوژههای «از لاک جیغ تا خدا» مجریان سری جدید هستند
تهیهکننده و کارگردان «از لاک جیغ تا خدا ۲» با ارائه توضیحاتی درباره ساخت سری دوم این برنامه، اعلام کرد مجریان این سری، همان لاک جیغیهای سری اول هستند.
هاشم تفکری بافقی تهیهکننده و کارگردان «از لاک جیغ تا خدا ۲» درباره انگیزههای ساخت سری دوم این مجموعه گفت: ۱۵ روز مانده بود به ماه رمضان که قرار شد سری دوم برنامه را کلید بزنیم. البته پیش از این هم مبنایمان ادامه دادن این برنامه بود اما فکر نمیکردیم ناچار به این همه شتاب شویم.
وی افزود: این سری از برنامه ۳۰ قسمت دارد و نکته جالب آن این است که برای اجرا و روایت قسمتهای مختلف برنامه، از سوژههای «از لاک جیغ تا خدا ۱» استفاده کردیم و به نظرم این سری مخاطبان شاهد برنامه پختهتری خواهند بود.
برنامه «۳۶» که مدتی پیش در راستای ویژه برنامههای گرامیداشت سالگرد انقلاب اسلامی پخش شد، در روزهای اخیر در شبکههای اجتماعی مورد توجه قرار گرفته است
بخشهایی از آن که با محوریت مجادله کلامی درباره حجاب است، برجسته شده؛ برنامهای که بخشهایی از آن به واسطه محدود بودن زمان برنامه پخش نشد و تنها ۵۰ دقیقه از این برنامه تدوین شد و در کنداکتور قرار گرفت؛ اما اکنون میتوانید نسخه کامل این برنامه را در « بنیانا » تماشا کنید.در ادامه مطلب همراه ما باشید + لینک دانلود سخنرانی استاد زائری در برنامه 36 بدون سانسور در انتهای این مطلب قرار گرفت
با ورود محمد سرافراز به فضای رسانه ملی، امکان شکل گیری برنامههایی که به جای طرح مباحث شعاری، درباره چالشهای اساسی، به نقدهای جدی و صریح میپردازند، فراهم شد و برنامه ۳۶ نیز یکی از این برنامههای مؤثر بود.
برنامه تلویزیونی «۳۶» که در فرهنگسرای امام خمینی (ره) ضبط و به مناسبت ایام دهه مبارک فجر از رسانه ملی پخش شد، در میان سیل برنامههای مناسبی به چشم نیامد؛ اما به تازگی حداقل یکی از قسمتهای این برنامه، در شبکههای اجتماعی و از آن قسمت نیز، تنها بخش کوچکی مورد توجه قرار گرفته است.
در این بخش از برنامه، محمدرضا زائری، استاد حوزه و دانشگاه که جزو چهرههای مقبول محسوب میشود و به تازگی مناظرهاش با احمد سالک، توجه عمومی را جلب کرده بود، وارد چالش کلامی با یکی از حاضران شد.
زائری در پاسخ به یکی از پرسش کنندگان خانم که فلسفه حجاب را از شاهنامه فردوسی تا ساسانیان و اشکانیان خوانده و فراتر از اسلام و جمهوری اسلامی تعبیر کرده بود و به زائری نسبت داد که گفته، حجاب ظلم به زنان است و همچنین مقایسه ایران و لبنان در بحث حجاب را اشتباه دانست و حجاب را مرتبط با لفظ جمهوری اسلامی ایران خواند، گفت: اولاً من نگفتم حجاب ظلم به زنان است و میگویم الزام به حجاب و توقع اینکه زن فقط حجاب را رعایت کند، ظلم به زن است. ما به مرد کاری نداریم و فقط زورمان به زن میرسد.
وی ادامه داد: اگر اینقدر روی تک تک الفاظ جمهوری اسلامی ایران سخت بگیریم، آیا نمره جمهوری اسلامی ایران در راستگویی، در نظم، در وجدان کاری، در وفای به عهد، در صداقت، نمره بدتری است یا نمره حجاب؟ این را صادقانه جواب دهید. اگر بخواهیم نمره بدهیم و بگوییم نمره امروز وضعیت جامعه ما، ۳۶ سال بعد از انقلاب، در حجاب کمتر است یا دروغگویی، وفای به عهد ؟ [تشویق حاضران].
این پرسش کننده خانم در پاسخ به زائری گفت: در درجه اول با توجه به نام گذاری سال که یک بخشش فرهنگ است و یک بعدش هم اقتصاد است، فکر میکنم این دو مقوله از نظر مقام معظم رهبری خیلی حائز اهمیت است…
در این میان زائری با اعتراض خواستار پاسخ به پرسش خود شد و گفت: جواب سؤال من را بدهید. یک کلمه نمره حجاب بدتر است، یا نمره راستگویی ما؟ وفای به عهد ما؟ وجدان کاری و نظم ما؟
این پرسش کننده در ادامه دوباره گفت: بدون شک در هر قسمتی از هر ابعادی از جامعه مشکلاتی است اما آنچه ما امروز…[دوباره با اعتراض زائری که چرا یک کلمه پاسخ بنده را نمیدهید]… بدون شک حجاب است!
زائری در پاسخ گفت: ببینید امیرالمونین قبل از شهادتشان در بستر شهادت وقتی میخواهند آخرین کلماتشان را وصیت کنند، میگویند: «نظم». امروز در جامعه ما، «نظم» چه وضعیتی دارد؟ بینظمی مردها بیشتر است یا بیحجابی خانمها؟
این پرسش کننده دوباره در پاسخ گفت: بدون شک بیحجابی خانمها بدتر است و به علاوه بینظمی!
زائری گفت: بیحجابی بدتر است؟! پس هیچ سؤال دیگری ندارم. رک بگویم، ما یک وقتی میخواهیم بیاییم اینجا من یک چیزی درباره حجاب بگویم و شعار بدهم و همه راضی شوند که اصلاً نیاز به این دعواها نداریم اما یک وقت است که میخواهیم مشکل رفع شود. ما که دور هم جمع شدهایم، مسألهمان این است که حجاب را درست کنیم.
وی یادآور شد: شما گفتید تنها از زاویه اسلامی به حجاب نگاه نکنیم و من کاملاً قبول دارم. یک مثال میزنم که تأیید فرمایش شما (پرسش کننده) است. یکی از کسانی که در سالهای اخیر مسلمان شد و حجاب را انتخاب کرد و مشهور شد، خواهر خانم تونی بلر بود.
این خانم در مصاحبهای میگوید: وقتی من تصمیم گرفتم مسلمان شوم، اولین بار با دو دخترم در خانه مطرح کردم که یکی ده سال و یکی سیزده، چهارده ساله بود. در آشپزخانه سر میز نشسته بودیم و من گفتم: «بچهها من تصمیم گرفتم دینم را عوض کنم». او میگوید: این دو دختر با تعجب مرا نگاه کرد و یک چیزی در گوش هم گفتند و به اتاقشان رفتند.
بعد از چند دقیقه برگشتند و گفتند: «ما دو سؤال داریم؛ یک، آیا مسلمان شوی، الکل میخوری؟ دو، آیا مسلمان شوی، پیراهن یقه باز جلوی دیگران در میهمانی میپوشی؟»، گفتم: «نه الکل مینوشم و نه پیراهن یقه باز میپوشم». هر دو گفتند: «ما میخواهیم مسلمان شویم». یعنی یک دختری که در انگلیس بزرگ شده، ۱۰، ۱۵ ساله است و مادر مسیحیاش میخواهد مسلمان شود، دو تا مسأله برایش مهم است و از دیدن مادرش در حالی که مست است یا برهنگی دارد و دیگران چشم چرانی میکنند، ناراحت میشود.
زائری در ادامه با طرح این پرسش که «در این سالها چند بار شما جایی دیدهاید که حجاب از این زاویه مطرح شود؟» گفت: آیا شما یادتان است که جایی تلویزیون ما، رادیوی ما، روزنامه ما، مدرسه ما، کتابهای درسی ما، فضای عمومی ما، به دختر نوجوان و جوان بگوید که مسأله حجاب چه آثار روانی دارد؟ وقتی حجاب اجباری بود، این حرفها چه معنی دارد؟ وقتی طرف چه بخواهد و چه نخواهد باید یک چهارچوبی را رعایت کند، این روش چه اثری دارد؟
اگر از باب مثال، من در این سالن را ببندم و شما را مجبور کنم که سه ساعت فیلم تماشا کنید و مکرر برای شما توضیح دهم که این فیلم از جهت هنر در اسکار جایزه برده، این تعریف معنی دارد؟ این تعریفها زمانی معنی دارد که شما بتوانید بیرون بروید و من با تعریف کردن، نگهتان دارم. (بتوانید انتخاب کنید و تبیین، اثربخشی برای انتخاب حجاب داشته باشید).
این روحانی ادامه داد: منصفانه جواب دهیم؛ اگر قرار بود آمریکا همین حجاب ما را ترویج و اجبار کند یا قرار بود اتریش، آلمان و یا انگلستان این کار را کند، آنها چه میکردند؟ اول یکسری چهره انتخاب میکردند و آنها را جلو میانداختند، بعد در این باره فیلم میساختند، بعد در کتابهای درسی میآوردند، بعد نظریه پردازان میآمدند و دربارهاش نظریهپردازی میکردند. ما در ۳۶ سال اخیر، چقدر از این کارها کردیم؟ متاسفانه در ۳۶ سال گذشته، معمولاً شعار و الزام و اجبار و اکراه بوده است.
وی به مورد جالبی اشاره کرد: مدیر یکی از مؤسسات دینی در خارج از کشور به خودم گفت: ما به دخترانمان قبل از ۹ سال اجازه نمیدهیم روسری سرشان کنند؛ (کودکان) برای جشن تکلیف لحظه شماری میکنند و وقتی به جشن تکلیفشان میرسند، برای روسری سر کردن حرص و عطش دارند.
میگفت اجازه نمیدهم تا به ۹ سال نرسیدهاند، در نمازخانه بیایند. گفت من خبر دارم بعضی از دخترهایی که هشت و نیمشان است، یواشکی میروند مهر و روسری از دوستانشان میگیرند و شب در نمازخانه، نماز میخوانند.
زائری خطاب به پرسش کننده گفت: خانم محترم باید اعتراف کنیم در برخی مدارس، بچهها را در نمازخانه بردهایم و در را قفل کردهایم و مجبورشان کردهایم نماز بخوانند. آیا دیگر اینجا جا دارد که من به عنوان یک کارشناس و روحانی، بیاییم و بگویم که نماز از جهت روحی انسان را چنین و چنان میکند؟ وقتی انسان مجبور است، چه تبیینی؟
این استاد حوزه و دانشگاه در پاسخ به اینکه «چه تضمینی وجود دارد بچهای که تا نه سالگی حجاب را تجربه نکرده، از آن به بعد حجاب را رعایت کند؟» گفت: من تضمینی نمیکنم. قبلاً هم گفتم، این آزمون و خطاست. باید کارشناسانمان بیایند و مطالعه کنند، رسانهمان در این حوزه کار جدی کند و امشب هم نیامدم به عنوان فصل الخطاب حرف آخر را بزنم. عرضم این است که ما در مرحله آزمون و خطاییم. ۳۶ سال، عمر بسیار جوانی برای یک نظام اجتماعی، سیاسی و حاکمیتی است.
زائری در پاسخ به این پرسش مجری برنامه که «اگر امروز بگویند حجاب اجباری نیست و اختیاری است، شما فکر میکنید چنددرصد از مردم در محیط بیرون از منزل حجاب را نگه میدارند؟» اظهار داشت: چرا من باید جواب بدهم؟ باید روی این موضوع مطالعه و نظرسنجی شود… [به اصرار مجری و با استدلال اینکه این روحانی با مردم ارتباط نزدیکی دارد ادامه داد]… من درصد نمیتوانم بگویم و حدودش را هم نمیتوانم بگویم ولی یک چیز را مطمئنم؛ واقعیتش این است که من فکر میکنم وضعیت از آنی که هست، خیلی بدتر نمیشود.
به طور طبیعی اولش یک تکانی دارد ولی کسانی که تا این بحث مطرح میشود، ری اکشنشان این است که «وای میدانی چه میشود؟» معتقدم از وضعیت فعلی جامعه خبر ندارند؛ مثل کسانی که تا میگویی پارازیت ماهواره یا فیلترینگ اینترنت و یا امثالهم، میگویند: «آی…».
وی تصریح نمود: فرضمان بر این است که هیچکسی دسترسی به هیچ سایتی ندارد ولی وقتی خیلیها وی پی ان و فیلترشکن استفاده میکنند، این حرف دیگر معنی ندارد. وقتی چشم بر هم بزنیم، نسل بعد از ما ممکن است روی موبایلش به راحتی دسترسی به شبکههای ماهوارهای داشته باشد، لازم است فکر دیگری کنیم.
بسیاری از کشورهای دیگر که اصلاً حرف تهاجم فرهنگی و اسلام و دین و خدا و پیغمبر و انقلاب ندارند، رسماً در مقابل تهاجم فرهنگی موضع داشته و برای آموزش سواد رسانهای برنامه ریزی دارند.
زائری یادآور شد: یکی از مهارتهای مهم در دنیا، ارتباط با رسانه است. ما در این چند سال به کودکانمان چقدر یاد دادیم؟ ما بچههای خودمان را آزاد در اقیانوس رها میکنیم که در مقابل انواع و اقسام رسانهها، بیپناه باشند.
حرف من این است که رویارویی با واقعیتهای دنیا جدید از موضع انفعال نیست و موضع دین موضع انفعال نیست، موضع قدرت است. طبیعتاً در این موضع باید بیشتر زحمت بکشم؛ خیلی وقتها چون میخواهیم زحمتمان را کم کنیم، صورت مسأله را پاک میکنیم و درباره حجاب هم نظرم همین است.
وی بار دیگر دعوت کرد تا واقعیتها را مشاهده کنیم و در این باره گفت: در دانش آموزان دبیرستانی ما، آمار میزان مصرف مواد مخدر و الکل، مشکلات اخلاقی، میزان ارتباط با جنس مخالف را ببینیم و بدون ملاحظه و پیرایه و حاشیه واقعیت را ببینیم. بعد بگوییم آیا اگر مثلاً موضوعی مثل حجاب آزاد بود، آیا با وضعیت فعلی خیلی فاصله خواهد داشت؟ این پرسش را، این گونه میتوان جواب داد.
زائری درباره استفاده از شیوه حکومت امامان معصوم در دوران کوتاهی که مسئولیت داشتند و مشخصاً شیوه مدیریت حضرت علی در این دوره نیز گفت: مطابق با آن چیزی که در سیره ائمه معصومین است، اولویتهایی داشتند که مراعات آن اولویتها زمینه عمومی عفاف و حیا را در جامعه بیشتر میکند. نگاه کنید امیرالمونین نزدیک پنج سال حکومت کردند.
ایشان در طول نزدیک این پنج سال، مکرر نسبت به سرقت از بیتالمال موضع گیری شدیدی دارند و در نهج البلاغه و در خطبه حضرت زهرا هم داریم، «وَ تَرْکَ السَّرِقَةِ اِیجاباً لِلْعِفَّةِ» یعنی زمینه ساز عفت عمومی در جامعه، جلوگیری از دزدی و سرقت است. یعنی اگر ربا و رشوه و اختلاس و دزدی و دستاندازی به اموال مردم، زیاد شد، به طور طبیعی زمینه عفاف و حیا از بین میرود. اگر در جامعهای میبینید که فساد رواج پیدا میکند، برای این است که این زیرساختها از دست رفته است.
وی در مواجهه با پرسش دیگری که گفته شد حضرت امیر (ع) در جایی دیگر نسبت به تردد زنان نامحرم در بازار شکوه میکنند، گفت: این دو را با هم مقایسه کنید. حضرت علی در مقام حاکم اسلامی از این امر شکایت دارد اما درباره بیتالمال و دزدی از بیت المال دست قطع میکند.
آن چیزی که در سیره ائمه معصومین (ع) تا اینجا خواندم و البته ممکن است خیلی چیزها باشد که من اطلاع نداشته باشم، این است که امیرالمونین که فرصت حکومت پیدا کردند و بقیه ائمه معصومین در حد ارتباط خودشان، حجاب به این معنا که ما امروز میگوییم، اولویتشان نبوده است. میدانستند اگر یک چیزهای دیگری را درست کنند، حجاب به طور طبیعی درست میشود.
این روحانی در ادامه در پاسخ به این پرسش که اگر بخواهیم امروز حجاب را آزاد کنیم، باید تا چه حد آزاد کنیم و باید کامل آزاد کنیم، گفت: هیچ کجای دنیا کامل آزاد نیست. آن دیگر قانون میشود.
من به قانون کار ندارم و الان از موضع حاکمیت دینی حرف میزنم. آن چیزی که به نظر میرسد این است که گاهی اصرار بیش از دین، اصرار بیش از اعتقاد، اصرار بیش از خدا بر مسأله حجاب ظاهری آدرس غلط دادن است. باعث میشود از چیزهای دیگری غافل شویم. ما از چیزهایی غافل شدهایم که اگر به آنها میرسیدیم، حجاب به طور طبیعی درست میشد.
«در کشورهای دیگر که هرکس خودش انتخاب میکند، چه حجابی داشته باشد، اکثریت مردمشان مسلمان نیستند ولی اکثریت جامعه ما، مردم مسلمان هستند که آیات قرآن و خداوند و دستورات اسلام را قبول کرده و میخواهند اطاعت کنند.
فقط مشکل این است که تبیین نشده و اگرنه یک فرد میگوید مسلمانم، یعنی آیه حجاب هم قبول دارد، آیه خمس هم قبول دارد، آیه نماز هم قبول دارد، آیه اینکه دزدی نکنید هم قبول دارد. من فکر میکنم همزمان با اینکه تبیین شود، اجباری هم باید باشد؛ چه از نظر عبودیتی و چه از نظر تبلیغاتی… و اگر از جنبه دموکراسی و مردم سالاری هم در نظر بگیریم، حجاب باید اجباری باشد…».
زائری در پاسخ به این نظر گفت: اگر جمعیت یک کشور همه اینقدر مسلمان و ملتزم هستند، که اصلاً نیازی به اجبار نداریم و خود به خود فشار اجتماعی و کنترل مردم، همه را به حجاب وادار میکند.
مثل اینکه مثلاً الان در خیابان کسی نمیتواند حرف زشتی به پدر و مادر دیگری بزند، برای اینکه به طور عمومی واکنش دیگران منفی است. اگر ما در جایی نیاز به اجبار پیدا میکنیم، نشان از این است که به هر دلیل از جمله اینکه تبیین نشده باشد، آن فشار و کنترل اجتماعی نیست.
اگر از اجبار درباره حجاب حرف میزنیم، لازمهاش این است که اجبار حجاب در دین کاملاً مشخص باشد. آن چیزی که از دین میفهمیم اصل حجاب است که ضروری دین است اما آیا الزام به حجاب، مثل نماز وجود دارد؟ کسی نمیگوید دین بدون نماز معنی دارد و جزو اولویتهای دین است.
این استاد حوزه و دانشگاه در ادامه با این پرسش مواجه شد که «اگر نماز نخوانیم، ارتباط ما با خدای خودمان است و رابطه فردی من و خدای من است، خداوند عقبوتش را میکند ولی وقتی وارد بحث اجتماعی میشویم، دیگر فقط بحث رابطه من و خدای من نیست و من به یک فرد دیگر هم آسیب میزنم و ممکن است حتی به یک خانواده دیگر با این نوع پوشش آسیب بزنم»، گفت: جای خوبی رفتید. اگر میگوییم بحث حجاب احتماعی است، ترویج یک مسأله اجتماعی راهکارهای خودش را دارد.
در ادامه این موضوع از سوی همان پرسشگر مطرح شد که «همچون دیگر قوانین اجتماعی است و مثلاً وقتی میخواهیم کمربند ایمنی خودرو را اجبار کنیم، هم اجبار میکنیم و هم یکسری مجازاتهایی را برای کسانی که آن کمربند را نمیبندند قرار میدهیم و هم اینکه مضرات و فوایدش را میگوییم. هم باید این مسائل از همه جوانب تبیین شود و جامعه مفهوم حجاب را به معنای واقعی درک کند».
زائری پاسخ داد: تمام عرض من همین است؛ من میگویم وقتی چیزی در حوزه سبک زندگی قرار گرفت، اساساً سبک زندگی یعنی انتخابها و گزینشهای ما بر اساس میل درونی مان.
اگر الان همه ما را در مغازه لباس فروشی ببرند، یک نفر یک جور انتخاب میکند و دیگری، جور دیگری انتخاب میکند؛ بر اساس آنچه میپسندیم. سبک زندگی یعنی همین. اگر طی سالها من به مخاطبم، از حجاب یک تصویری ارائه دادم که فقط برای کلفت عقب مانده خانواده است، اگر از حجاب یک تصویری ارائه دادم که برای بیسواد است، [اثرش را میگذارد].
ما در سالهای اخیر برنده محجبه نوبل داشتهایم؛ این یک فرصت است. من میخواهم بگویم اگر به عقب بازگشتیم و دیدیدم تصویری که مخاطب ما از حجاب دارد، تصویر شوق انگیز نیست و بخواهیم شوق انگیز باشد، تصویری میشود که میخواهند همه به آن شکل باشند. ( منبع متن تابناک )
فیلم استاد زائری در شبکه سه موضوع حجاب|بخش اول بدون سانسور
اخیرا بخش هایی دو یا سه دقیقه ای از این برنامه توسط برخی افراد در بین مردم پخش شده است که تنها چند درصد از سخنرانی حجت الاسلام زائری را شامل می شود ؛ این امر موجب ناراحتی استاد زائری شده لذا از شما مخاطب عزیز انتظار می رود برای جلوگیری از سوءبرداشت این ویدیوی کامل را به دوستان خود معرفی کنید