بیانات امام خامنه ای پس از کاشت نهال به مناسبت هفته منابع طبیعی ( ۱۳۹۵/۱۲/۱۸)
بسماللهالرّحمنالرّحیم
خدا را شکر که امسال هم توفیق پیدا کردیم در درختکاریِ وسیع و عمومی ملّت ایران شرکت کنیم. من غالباً هر سال، درختهای کاج یا سرو یا درخت چنار -که درخت چنار، خیلی هم لازم و مفید و مهم است- و مانند اینها میکاشتم، لکن یک نفری در این یادداشتهای مردمی که برای من هر روز میآید، به من نوشته بود که چرا درخت میوه نمیکارید؟ لذا امسال ما درخت میوه کاشتیم؛ یکی سیب است و یکی هم گیلاس؛ امیدواریم انشاءالله به بار بنشیند و میوه بدهد و از میوهاش استفاده بشود.
مسئلهی گیاه و درخت و سبزه و حفظ فضای ناشی از طبیعت زنده، برای کشور خیلی مهم است. بسیاری از این عوارضی که در مورد هوا و ریزگردها و عدم سلامت هواهای شهرها و بقیّهی چیزها داریم، ناشی از کمبودهای گیاهی است؛ پوشش گیاهی میتواند به کشور خیلی کمک کند. و البتّه درخت میوهدار، این امتیاز را هم دارد که میوهی لذیذِ مخصوص ایران را به مردم میدهد.
میوهی ما -انواع میوههای ما که خیلی هم متنوّع است- با امثال خودش در کشورهای دیگر تفاوت دارد؛ آنطور که برای من نقل کردند، میوههای ما شیرینتر، خوشطعمتر، آبدارتر و مطلوبتر است؛ گرچه حالا شنیدم که متأسّفانه میوه هم وارد میشود؛ جزو کارهای غلط، یکی [هم] وارد کردن میوه است که جز در موارد ضرورت و در حدّ ضرورت، مسئولین بایستی جلوی این کار را بگیرند.
بههرحال مسئلهی فضای سبز و درخت و سبزه و مراتع و جنگلها و پوشش گیاهی زمین، در کشور ما خیلی مهم است. [و] در کشور ما، از بعضی از کشورهای دیگر هم مهمتر است؛ زیرا کشور ما، یک کشوری است که دارای کویر است و کمآب است و تنوّعهای اقلیمی در آن جوری است که ما زیاد احتیاج داریم به اینکه پوشش گیاهیمان را حفظ کنیم. مسئولینی که کار جنگلها مربوط به آنها است یا کار مراتع مربوط به آنها است یا کار زمینهای کشاورزی مربوط به آنها است، باید خیلی کار خودشان را اهمّیّت بدهند و برای حفظ این ثروت عظیم ملّی و موهبت الهی که در اختیار مردم است و در این کشور است، کار کنند.
ما حتّی در اطراف شهر بزرگ تهران، سبزهگاههایی داریم که در آنها انواع و اقسام گیاهان دارویی وجود دارد؛ تنوّع گیاهان دارویی در کشور ما خیلی زیاد است؛ در بعضی از استانها، تعداد گیاهان دارویی خیلی بالا است؛ در همین تهران، در این درّههای طرف شرق تهران، در زیر این کوههایی که البرز کوچک یا البرز صغیر نامیده میشود، آنطوری که متخصّصین تشخیص دادند و بیان کردند، گیاهان دارویی خیلی زیاد است.
بههرحال همهی اینها ثروتهای عظیم ملّی است و موهبت الهی است، باید اینها را قدر دانست، نگذارند [از بین برود]؛ آنطوری که به من گزارش دادند، شنیدم جنگلهای ایران -بخصوص جنگلهای شمال- جزو کمیابترین نوع جنگلهای دنیا است؛ امروز در بسیاری از کشورهای دنیا که جنگل دارند، جنگل از این نوعی -که ما در شمال از آن برخوردار هستیم- وجود ندارد؛ خب، اینها را باید حفظ کرد، اینها خیلی با ارزش است.
یک عدّه سوداگر و دنبال سود مادّی، فکر منافع ملّی را نمیکنند، به جان این مراتع یا جنگلها یا بقیّهی ثروتهای طبیعیِ اینچنینی میافتند و [فقط] سود خودشان را در نظر میگیرند. امیدواریم انشاءالله این روز و این مراسمِ درختکاری -که احترام به سرسبزی کشور عزیزمان است- برای مردم ما بهعنوان یک نماد احترام به طبیعت و به طبیعت سرسبز و سبزه تبدیل بشود و همه قدرش را بدانند و مسئولین هم به وظایف خودشان در این زمینه عمل کنند.
امسال نیز مانند سال گذشته، مراسم درختکاری با حضور حجت الاسلام شهاب مرادی به همراه جمعی از اعضای کلاس مجردها با همکاری سازمان جنگل ها، مراتع و آبخیزداری کشور در تپه های تلو در اطراف تهران برگزار شد.
در این مراسم، هر یک از افراد چندین نهال مثمر و غیر مثمر از گونه های مختلف و سازگار با اقلیم غرس کردند. در ادامه گلچین عکس های برنامه درختکاری استاد شهاب مرادی را می بینید :
هفتمین همایش بینالمللی اسلام و مسائل معاصر در جامعهالمصطفی العالمیه روز یکشنبه 15 اسفند در تهران با حضور اندیشمندان و دانشجویان کشورهای مختلف برگزار شد.
در روز نخست این همایش که به زبان انگلیسی برگزار شد، سخنرانانی از ایران و سایر کشورهای اسلامی به ایراد سخن درباره موضوع اسلام و رسانه پرداختند. نوشتار پیش رو گزارشی از سخنرانی حجتالاسلام دکتر سیدسعیدرضا عاملی و نادر طالبزاده در روز نخست این همایش است.
استعمار مجازی
حجتالاسلام عاملی با اشاره به موضوع سخنرانیاش با عنوان «جهانیشدن دوگانه در دو فضا و امکان ارتباطات بین فردی و بین فرهنگی» گفت: امروزه ارتباط ما با فضای سایبر بسیار زیاد شده و بیشازحد تصور است. به عقیده من این تنها دوگانهشدن فضای زندگی انسان نیست. این یک حرکت از یک سیستم و یک طرز فکر و یک نوع سیستم پردازش، به سمت یک نوع نگرش به زندگی از نوع مدرن آن است.
در این شرایط آمریکا تلاش برای تسلط از راه فضای سایبر را دنبال میکند و میتوان نام آن را «استعمار مجازی» نهاد. اگر فقط گوگل را بخواهیم بررسی کنیم درآمد یک سال گذشته گوگل 86 بیلیون دلار بوده است.
95 درصد جستجوهای اینترنت توسط موتورهای جستجوگر آمریکایی انجام میگیرد و این یعنی دسترسی به آنچه مردم به آن فکر میکنند. آنها اینگونه بر ما تسلط دارند. این یعنی کنترل مردم، اطلاعات و پردازشها.
وی در تبیین مفهوم نسبیت زمان در فضای مجازی گفت: زمان در دنیای مجازی نسبی میشود همانطور که انیشتین از نسبیت زمان سخن گفته بود. مکان، فاصله و سرعت، سه عنصر از عناصر زمان هستند که هیچ یک در فضای مجازی معنی ندارد. زمان در این سیستم بهصورت خطی نیست. در زمان خطی میگوییم دیروز امروز و فردا.
اما مفهوم زمان در این سیستم بهصورت دایرهای است. زمان اینگونه تبدیل میشود به یک مفهوم ابدی و جاودان. البته جاودانگی محدود و نسبی. چون جاودانگی مختص خداست. بدون خداوند همه مفاهیم مرده است. بهعنوان مثال ما داریم شغلهای مجازی را تجربه میکنیم. شغلهای عملی، تلاش یکسان و نتیجه یکسان دارند اما شغلهای مجازی یک تلاش و نتایج نامحدود را دارد مانند نعمات بهشت که تمامی ندارد.
دنیای مجازی از بین برنده تفرقه میان بشریت
وی تاکید کرد که در حال حاضر دو نوع جهانیشدن فیزیکی و مجازی را تجربه میکنیم و افزود: در دنیای مجازی مکان همه یکی است و نیازی به صرف زمان برای رفتن به مکان دیگر نیست. مکان فیزیکی منشأ تفرقه میان بندگان خدا شده است. در حالی که پیام دین برای همه بشریت است. در قرآن 80 بار آمده که یا ایها الناس. منظور قرآن همه بشریت است بدون هیچ تقسیمبندی. جهانیشدن مدرن از طریق فضای مجازی دقیقاً در جهت هدف دین در وحدت میان مردم است.
یادم میآید که آیتالله امینی در یک سخنرانی در قم میگفت که امروز این امکان را داریم که برای تبلیغ در همه جا باشیم. اما برای گسترش پیام خدا در جهان برنامه و تشکیلاتی از طریق این فضا نداریم. حالآنکه دیگران برای تسلط شیطان برنامه و تشکیلاتی در دنیای مجازی دارند. همچنین دو نوع جهانیشدن از بالا و جهانیشدن از پایین را میتوانیم متصور شویم. جهانیشدن از بالا یعنی تسلط بر مردم مثل سلطه آمریکا؛ اما جهانیشدن از پایین یعنی امروز هر انسانی از طریق فضای مجازی امکان جهانیشدن دارد. این یعنی جهان شدن از پیرامون و نه از مرکز.
وی با تأکید بر نقش محوری فرهنگ در تمامی عرصهها عنوان کرد: با پیاده کردن فرهنگ دینی بهصورت عملی در تمامی عرصههای زندگی به توحید عملی میرسیم. روابط بین فرهنگی در دنیای امروز بهصورت جنگ در آمده است.
در فاصله بین دو جنگ جهانی، آمریکاییها بیگانههراسی را علیه ژاپنیها شروع کردند و نتیجه این شد که وقتی هیروشیما و ناکازاکی بمباران اتمی شد، مردم آمریکا گفتند چرا کل ژاپن را بمباران نکردیم؟ در این ماجرا جنگ فرهنگی جنگ اصلی بود نه آن حمله نظامی. به کمپینهای صلح نباید اعتماد کرد که این روزها به سوریه و لبنان اعزام میشوند. آنها با هدف تکمیل کردن اطلاعاتشان و سوءاستفاده از این اطلاعات به این کشورها میروند.
حجتالاسلام عاملی در تبیین انواع روشهای نامناسب روابط انسانی به چند مثال در این زمینه پرداخت. او گفت: به رابطه موش و فیل دقت کنید. فیل تصور میکند که قدرت و تسلط بیشتر دارد اما موش توانایی سردرگم کردن فیل را دارد. این نوع رابطه در میان انسانها جواب نمیدهد. یک روش دیگر روش پیشرفت و ایجاد سروصداست که این هم نتیجهبخش نیست که ابرقدرتهای امروز با بمبهای اتمی که دارند آن را در پیش گرفتهاند. بعضی در کشور ما فکر میکنند میتوان با دشمن مذاکره کرد. من فکر نمیکنم بتوانیم. چون دشمن ما مذاکره را هم با هدف سلطه دنبال میکند.
وی در انتها راه حل خود را اینگونه ارائه کرد: به عقیده من مسلمانان باید اینترنت خود را ایجاد کنند تا یک فضای سالم برای روابط آنها ایجاد شود و باید به آینده امیدوار بود چراکه این وعده خداوند است که مومنان زمین را به ارث خواهند برد.
نسبت انقلاب اسلامی با رسانه
در ادامه نادر طالبزاده پیرامون موضوع اسلام و رسانه صحبتهای خود را اینگونه آغاز کرد: رسانههای گروهی مخصوصاً سینما و تلویزیون، کشورهای اسلامی را هدف خود قرار دادهاند.
در این میان نسبت انقلاب اسلامی با رسانه یکی از مسائل بسیار مهم است. جوانان دانشجویی که در این جمع حضور دارند در دوران وقوع انقلاب اسلامی نبودهاند و شاید ماجرای گروگانهای آمریکایی را دقیقاً درک نکرده باشند. رسانههای غرب ماجرای گروگانها را تغییر دادند؛ اما رسانههای ایران ماجرا را تغییر ندادند و همانگونه که بود منعکس کردند.
همچنان که درباره رفتن شاه و بازگشت امام خمینی رسانههای ایران دقیقاً واقعیتها را منعکس کردند؛ اما انقلاب بزرگی که امام خمینی؟ره؟انجام داد معادلات آنها را به هم ریخت و استراتژیهای آنان عوض شد و درواقع سیانان در نتیجه انقلاب ایران متولد شد. من در آن موقع به آمریکا برگشته بودم برای تکمیل درسم در دانشگاه کلمبیا.
در آنجا میدیدم که به خاطر ماجرای گروگانها شبکههای خبری آمریکا سعی دارند چهره ایران را چون اهریمن جلوه دهند. آنها مداوم و هر روز پیرامون ماجرای گروگانها جنجال رسانهای برپا میکردند و بخشهای خبری جدید و غیر معمول اضافه کردند و به این موضوع بهصورت اختصاصی پرداختند. سیانان همانطور که ترامپ گفت، خبرهایش دروغ است. نکته اساسی اینجاست که هیچکس به این مسأله توجه نمیکند که سیانان چگونه آغاز کرد.
وی در ادامه با اشاره به روایت دروغ تاریخ توسط غربیها افزود: میخواهم بگویم حرکت جهانی اسلامی وضعیت خبری جهان را تغیر داد. حرکتی که در مقابل قدرتهای جهانی و حرکتهای معمولشان ایستاد. حمله صدام به ایران بهصورت کامل توسط غرب پشتیبانی شد اما رسانههای غربی حقیقت را جور دیگری نشان میدادند.
غرب بحرانهای زیادی را سعی کرد برای انقلاب ایران به وجود بیاورد که تمام آنها موجب ساختهشدن ما شد. ما امروز یکی از قدرتهای موشکی هستیم چراکه طعم نداشتن موشک را چشیدهایم که باعث شد صدام دهها موشک اسکات به تهران شلیک کند. موشکهایی که توسط مهندسان آلمانی و کمپانیهای آمریکایی و کمکهای شوروی ساخته شده بود.
سایر کشورهای جهان هم ایران را تنها گذاشته بودند. بهدلیل تحریفهای تاریخی پیرامون حوادث مهم، ما موظفیم تاریخ را دوباره بنویسیم. به وسیله افراد منصف باید مشخص شود که حقیقتاً چه اتفاقاتی رخ داده است. ایستادن ایران در مقابل آمریکا باعث تغییر بازی شد.
ایران مهد آزادی بیان
طالبزاده در ادامه با پرداختن به مسائل امروز اسلام و جهان گفت: امروز ایران مکانی برای آزادی بیان است. اگر شما به خیابانهای ایران بروید و یا سوار تاکسی بشوید خواهید دید که هر کس هر چه میخواهد میگوید. هر فرد از رهبری نظام و رییسجمهور تا پایینترین افراد را نقد میکند.
شما حتی آمریکاییهای زیادی را میتوانید ببینید که به ایران میآیند و در کنفرانسها شرکت میکنند. یکی از اساتید دانشگاه کانادا سال 2014 در کنفرانسی با موضوع فلسطین در تهران شرکت کرد و علیه اسرائیل و ماجرای 11 سپتامبر سخنانی را مطرح کرد؛ اما وقتی به کشورش بازگشت به او دیگر اجازه ندادند پایش را در دانشگاه بگذارد.
بعد از 26 سال تدریس در دانشگاه. فقط به خاطر نقد، او را از دانشگاه بیرون میکنند. ما به شخصیتهای مشابه این استاد دانشگاه که در کشور خودشان تحت فشار هستند برای ورود به ایران و بیان آزادانه حرفهایشان خوشآمد عرض میکنیم. همین نشست امروز یک فرصت مناسبی است در این راستا.
ما این تجربه را در ایران درباره محققان مختلف داریم که از کشورهای مختلف به ایران سفر میکنند. اینجاست که بعضی رسانهها باید بهخاطر چهره بد و بستهای که از ایران و اسلام نشان میدهند احساس شرمساری کنند.
همین چند روز قبل دیدید که هفت خاخام یهودی بهشدت عصبانی شدند که چرا ترامپ در سخنرانی خود از روسیه یک اهریمن نساخت. من فکر میکنم که امروز در ایران فرصت مناسبی فراهم است تا نخبگان و صاحبنظران مختلف از سراسر جهان دور هم جمع شوند و برای آینده بهتر، تبادل نظر و همکاری کنند.
شرح اتفاقی که در رسانههای انقلابی گم شد و در رسانههای ضدانقلابی سانسور
«تقلب بزرگ» در توئیتر
قرار بود روز 25 بهمنماه 95 با همکاری بعضی جریانهای رسانهای معاند، هشتگ شکست حصر سران فتنه به یکی از هشتگهای برتر شبکه اجتماعی توئیتر تبدیل شود. با این حال بررسی و تأمل بر رویدادی که اتفاق افتاد نشان میدهد بخش اعظمی از عملیات «هشتگسازی» توسط رباتها انجام گرفته است.
قرار بود صبح 25 بهمنماه 1395 ساعت 10، یک اتفاق مهم را در توئیتر رقم بزنند. برای همین اتفاق مهم هم از چند روز قبل در هر کانال و حساب کاربری که داشتند اطلاعرسانی کرده بودند و هدفشان این بود کهترند اول جهانی توئیتر را کسب کنند. احتمالاً برای همین هم صبح را انتخاب کردند، که جهانیان خواب باشند و وقتی بیدار میشوند، ترند یک آنها جلوی چشمشان باشد. این نخستین حرکتی نبود که جریان معاند انقلاب اسلامی در توئیتر آغاز میکرد و پیش از این فتوحاتی هم در برجسته کردن چند زندانی امنیتی مانند «امید کوکبی» داشت.
چرا ترند در توئیتر این همه مهم است؟
توئیتر از معدود شبکههای اجتماعی بینالمللی است که کارکرد خبری و اطلاع رسانی دارد و محل حضور خبرنگاران، سیاسیون، علاقهمندان به جریانهای خبری و فعالان اجتماعی و سیاسی مستقل است. به همین دلیل، ترندهای روزانه این شبکه اجتماعی برای کاربران توئیتر و حتی ناظران بیرونی آن، دارای اهمیت است و خیلیها سر و دست میشکنند تا بتوانند ترند یک منطقه جغرافیایی یا جهانی را به موضوع مورد علاقه خود اختصاص بدهند.
از طرف دیگر عدم حضور جدی ایرانیان در توئیتر به دلیل فیلتر بودن و فعالیت کاملاً نظاممند و سازماندهی شده جریان معاند انقلاب اسلامی باعث شده است ضد انقلاب عرصه خوبی برای فضاسازی علیه مردم و کشور ایران بیابد و تلاش کند از این عرصه -حداقل در 6 ماه گذشته- حداکثر استفاده را ببرد.
خیز نخست: وقتی امید کوکبی مهم شد
انتشار یک تصویر از زندانی امنیتی «امید کوکبی» که در بیمارستان در حال مداوا بود، باعث شد این موضوع مورد توجه کاربران فارسیزبان و بعداً انگلیسی زبان توئیتر قرار بگیرد و موضوع برای جامعه مجازی توئیتر آنقدر مهم شود که هشتگ #FreeOmid به ترند نخست جهانی برسد. اتفاقی که توجه خیلی از خبرنگاران، رسانهها و ناظران سیاسی را به خود جلب کرد.
این اتفاق باعث شد اوضاع برای جریانی که دل خوشی از انقلاب اسلامی ندارند، مساعد شود و احساس کند که توئیتر میتواند برایش یک رسانه مهم باشد.
خیز دوم: وقتی آرش صادقی حذف میشود!
برجستهترین و هماهنگترین اتفاق بعد از موفقیت درترند کردن هشتگ امید کوکبی، تلاش برای مطرح کردن آرش صادقی، دیگر زندانی امنیتی ایرانی بود. زندانی که به گفته منابع غیر رسمی جزو گروهکهای مسلح بود.
آغاز تلاش برای ترند کردن هشتگ FreeArash# باعث شد آرش صادقی به یکی از ترندهای مهم جهانی تبدیل شود و برای ساعاتی هم ترند اول جهان بشود. اما پس از گذشت چند ساعت، هشتگ آزاد کردن صادقی به صورت ناگهانی از ترندهای توئیتر کلاً حذف شد. اتفاقی که به گفته کارشناسان به دلیل استفاده بیش از اندازه از رباتهای توئیتری و حسابهای کاربری جعلی (Fake) رخ داده است.
حذف این هشتگ برای چند ساعت کاربران فعال در این کمپین را کاملاً ساکت کرد و باعث شد بیخیال آرش صادقی بشوند و برای آزادی «علی شریعتی»، دیگر زندانی امنیتی هشتگزنی کنند.
گرچه هیچ رسانهای به حذف ناگهانیترند جهانی آرش صادقی نپرداخت و بیصدا از کنارش عبور کرد، اما کاربران توئیتر به خوبی فهمیدند که این هشتگها با کمک رباتهایی که غالباً از سوی گروهک منافقین حمایت میشوند به ترند جهانی تبدیل شده و نمیتوان خیلی به این ترندها تکیهای کرد.
خیز سوم: حصر را بشکنید
چند روز قبل از 25 بهمنماه، کانالهای اصلی جریان معاند انقلاب اسلامی در تلگرام و حسابهای کاربری پردنبالکنندهشان در توئیتر، قرار صبح 25 بهمنماه ساعت 10 را اعلام کردند و گفتند قصد دارند هشتگ BreakHasr# را به ترند اول جهانی تبدیل کنند.
با تلاش بسیار، هشتگ رفع حصر توئیتریها حدود ساعت 14 به ترند دهم جهانی رسید؛ اما حذف ناگهانی هشتگ این جماعت، دوباره بازی رباتهای منافقین را خراب کرد. چند ساعت بعد از آن، کانالهای ضد انقلاب بنا را گذاشتند بر تغییر هشتگ و تلاش کردند روی هشتگ دیگری بازی را ادامه بدهند. هشتگی که بهرغم حمایت از سوی برخی حسابهای کاربری مانند دویچهوله و بی.بی.سی فارسی، هیچگاه نتوانست حتی در حد ترندهای منطقهای ایران خودش را به نمایش بگذارد.
تشت رسوایی رباتهای منافقین برای حمایت از عوامل اصلی فتنه پس از انتخابات سال 88 با صدای بلندی به زمین خورد که البته جریان معاند انقلاب اصلاً به روی خودش نیاورد و متأسفانه از چشم رسانههای انقلابی هم دور ماند. تقلبی که قرار بود در یک شبکه اجتماعی رخ بدهد و احتمالاً پازل فشار به حاکمیت برای پذیرش «آشتی ملی» را تکمیل کند.
رباتهای توئیتری چه هستند؟
رباتها در توئیتر میتوانند بر حسب وظیفهای که برنامهنویسشان به آنها محول میکند، رفتارهای متفاوتی داشته باشند؛ اما عموماً برای استفادههای تبلیغاتی و پروپاگاندا مورد بهرهبرداری قرار میگیرند. توئیتر استفاده از این رباتها را تا حدود مشخصی مجاز میداند و فعالیت آنها را میتواند تحمل کند؛ اما بیش از اندازه معین به صورت خودکار آنها را جزو رباتهای مخرب یا تبلیغاتی یا اصطلاحاً SPAM شناسایی میکند یا جلوی فعالیتشان را میگیرد یا هشتگ فعال شده توسط آنان را از ترندهای جهانی یا منطقهای حذف میکند.
رباتهای متعلق به منافقین در توئیتر، پیش از ورود جدی به عرصه ترندسازی در 6 ماه گذشته، به صورت منظم تلاش میکردند در روزهایی که موضوع خاصی برای پرداخت و فعالیت ندارند، برای اینکه بیکارنباشند، به ترند کردن هشتگهایی چون MaryamRajavi # یا #مجاهدین_خلق بپردازند و سرشان را به این شکل گرم کنند!
برای همین اگر ترندهای هر روز ایران را در توئیتر چک میکردید، منظم به هشتگهای ترند شده توسط منافقین میرسیدید؛ اما به صورت ناگهانی در چند ماه گذشته این رباتها به حمایت از زندانیان امنیتی و البته حمایت از «محمدعلی طاهری» رییس عرفان انحرافی حلقه پرداختند. به نحوی که هشتگ #محمدعلی_طاهری در روزهای زیادی که هیچ خبری از او در فضای بیرونی و حتی در دیگر شبکههای اجتماعی نبود، جزو 5 ترند اول ایران در توئیتر بود!
سوزنی هم به خودمان بزنیم!
قوه قضاییه به سبب توجه به زندانیانی که توسط این دستگاه محکوم شدهاند، در چند ماه گذشته سیبل اصلی توئیتریها بوده که البته همراهی رباتها هم در این زمینه، این هجمه را پررنگتر کرده است. به نظر میرسد تلاش جریان معاند انقلاب اسلامی، با اندکی تدبیر و برنامهریزی رسانهای توسط این قوه قابل مدیریت، پاسخ دادن و مقابله است. اتفاقی که چندین ماه است دلسوزان رسانهای مردم و انقلاب بارها به آن اشاره کردهاند، اما پاسخ قابل توجهی دریافت نکردهاند.
دستگاه قضایی کشور باید به این نتیجه برسد که مدل «نشست خبری سخنگوی قوه قضاییه» برای پاسخ به شبهات وارده به این قوه، گرچه لازم است، اما کافی نیست و نیاز است یک تیم هوشمند رسانهای، ضمن رصد دقیق و لحظهای وقایع، قابلیت واکنش سریع و مستند را در قبال اتفاقات داشته باشد.
ابوالقاسم طالبی پس از ساخت فیلم جنجالی “قلاده های طلا” که روایتی از فتنه ۸۸ بود در اوایل سال ۹۲ کلید ساخت فیلمی با عنوان “یتیم خانه ایران” را زد. فیلمی که روایت گر اشغالگری انگلیس ها در ایران در بین سال های ۱۲۹۵ تا ۱۲۹۷ بود.
موضوع اصلی فیلم یتیم خانه ایران چیست؟
انگلیس به عنوان یکی از استعمارگران قرن بیستم، در جنگ جهانی اول، با وجود اعلام بی طرفی ایران، وارد ایران می شود. به دنبال اشغالگری انگلیس، قحطی بسیار بزرگی ایران را در بر گرفت. به طوری که به خاطر نقشآفرینی مستقیم اشغالگران انگلیسی، بیش از ۹ میلیون نفر از مردم ایران (از جمعیت ۱۸ میلیون نفری کشور) در اثر بیماری و گرسنگی درگذشتند، به طوری که از این اتفاق به عنوان یکی از بزرگترین هولوکاستهای تاریخ یاد میشود.
“ژنرال دنسترویل”، فرمانده نیروهای انگلیسی در شمال و غرب ایران در خاطرات خود از قحطی آن روزگار ایران چنین می نویسد: «هر کس که قدمی در شهر میزد با آزاردهندهترین مناظر روبرو میشد. کسی نمیتواند این صحنهها را تاب بیاورد. مردم میمیرند و کسی نیست که کمکی کند. گاه جسد آدمها آن قدر کنار جادهها، بیآنکه کسی نگاهی به آنها بیندازد، میماند، تا آنکه از بیم لطمه به دیگران، دیگر چارهای جز دفن آنها نباشد.»
ابوالقاسم طالبی درباره زمینه داستانی اثرش نظر جالبی دارد. وی می گوید: «این فیلم قصه مردم است. مردم کوچه و بازار. نه از شاه خبری در آن هست و نه دربار. قهرمانان فیلم، مردمی هستند که در آن زمان نان را با خاک اره می خوردند.»
چرا در تاریخ چیزی درباره قحطی سال های ۱۲۹۵-۱۲۹۷ نیست؟
به دلیل سیطره جریانهای غربگرا بر تاریخنگاری در ایران، این بخش از تاریخ معاصر اغلب به عمد توسط شبه روشنفکران و غربزدهها که بیشتر تحت هدایت اتاق های فکر انگلیس بود، سانسور میشد.
به نظر می رسد همانند فجایع جنگ جهانی اول در ایران، که مملو از ظلم و ستم گری کشورهایی همچون انگلستان است، کم نباشد ولی به دلیل، عدم تعهد و در واقع وابستگی اغلب تاریخ نویسان به غرب، تحریف های عمده ای صورت گرفته است.
جعفر دهقان بازیگر فیلم یتیم خانه ایران در خصوص این فیلم با ابراز تاسف از اینکه تا به حال در کارها و فیلم های تاریخی به این موضوع و این برهه از زمان در ایران نپرداخته ایم، می گوید: به نوعی فراموش کرده بودیم که روزی در ایران قحطی وجود داشته و چه بلاهایی در اثر آن قحطی بر سر مردم آمده است؛ این گوشه از تاریخ جامانده بود که آقای طالبی، با مطالعه و تحقیقاتی که پیرامون این برهه از تاریخ کشور انجام داد، آن را به زیبایی به تصویر کشیده است.
منتقدان سینما درباره ” فیلم یتیم خانه ایران ” چه می گویند؟
اگرچه این فیلم برای اکران با ممانعت های زیادی روبرو شد ولی بالاخره با حمایت جریان انقلابی توانست روی پرده سینماهای ایران برود.در این میان منتقدین و صاحب نظران سینما درباره این فیلم نظرات مختلفی را بیان نمودند که در ذیل به آن اشاره می کنیم:
*کیوان امجدیان در نشست نقد فیلم یتیم خانه ایران در جشنواره مقاومت می گوید: «این فیلم یک قصه سرراست دارد که خیلی خوب شروع میشود که تلاش میکند به صورت کلاسیک روایتی را از دوره تاریخی خاص که منابع کمی در ارتباط با آن وجود دارد، روایت کند.»
* جواد افشار کارگردان سریال کیمیا در مورد این فیلم می گوید: «قطعا جای این فیلم در سینمای ایران خالی بود لذا باید به کارگردان این فیلم خسته نباشید بگوییم. فیلم حرف خود را میزند چرا که بخش استثمار، تهاجم و وحشی گری دو دشمن همیشگی ایران و کسانی که در اطراف این سرزمین همواره به این مملکت دندان تیز کردند، به خوبی نشان داده شده است»
* سعید مستغاثی رئیساسبق انجمن نویسندگان و منتقدان سینمایی در این باره می گوید:« طالبی سعی کرده بر بستری تاریخی، قصهای را به روانی تعریف کند تا از خلالش، واقعیات ناگفته تاریخ بیشتر بر مخاطب تاثیر بگذارد و در این مسیر تقریبا میتوان گفت که موفق بوده است.»
فیلم یتیم خانه ایران ؛ تصویر گری هلوکاست مظلوم و ناشناخته ایرانی
دکتر روحالامین سعیدی درباره فیلم یتیم خانه ایران می نویسد « مقایسه این هولوکاست ناشناخته و مظلوم ایرانی –نسل کشی ۹ میلیون ایرانی در بین سالهای ۱۲۹۵ تا ۱۲۹۷- با هولوکاست مشهور و جهانی شده صهیونیستها میتواند بسیار درخور توجه باشد زیرا آشکارا نشان میدهد که چگونه پیوند سیاست و قدرت با تاریخنگاری و تبلیغات و هنر میتواند از رهگذر جعل و دروغپردازی و بزرگنمایی، افسانه اغراقآمیز قتلعام ۶ میلیون یهودی توسط نازیهای آلمان در همان دوران جنگهای جهانی را به واقعیتی خدشهناپذیر و غیرقابل انکار در ذهن همه جهانیان و سند مظلومنمایی یک ملت مصنوعی برای اشغال سرزمین فلسطین به تلافی آن هولوکاست ادعایی بدل کند.»
همانگونه که بسیاری از تحلیلگران و منتقدین درباره فیلم یتیم خانه ایران می گویند و می نویسند، این فیلم با وجود برخی ضعف های فیلمسازی که می تواند در هر اثر هنری باشد، توانسته رسالت بسیار سنگینی را در ارائه تصویری شفاف و بی پرده از جنایت عظیم و فجیع انگلیسی ها در ایران به نمایش بگذرد. به نظر می رسد، تماشای این فیلم می تواند تاثیر بسزایی در آشنایی با واقعیت های تاریخ کشورمان داشته باشد.
شهید سید محمد علی رحیمی در ۱۹ تیرماه ۱۳۳۶ در شهر اهواز متولد شد. در همان سنین کودکی به دلیل شغل پدر ساکن تهران شد.
از نوجوانی فعالیتهای فرهنگی-انقلابی خود را آغاز نمود و پس از انقلاب در مراکزی مانند کمیته انقلاب اسلامی، کانون بعثت، وزارت ارشاد و سپاه فعالیت نمود و نهایتاً در سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی به عنوان کارمند رسمی شروع به کار کرد.
شهید رحیمی در طی فعالیت خود در سازمان، ماموریتهای مختلفی به کشورهای آسیایی و آفریقایی از جمله هندوستان، پاکستان، افغانستان و نیجریه، جهت بررسی اوضاع مسلمانان، به خصوص شیعیان، داشت.
و آخرین مأموریتش سال ۱۳۷۴ به کشور پاکستان به عنوان رایزن فرهنگی و مسئول خانه فرهنگ جمهوری اسلامی ایران بود که پس از گذشت یک سال و شش ماه از مأموریت، در دفتر کارش به دست گروهک وهابی ‘جهنگوی’ به درجه رفیع شهادت نائل گردید.
در ادامه مطلب خلاصه از زندگی این شهید بزرگوار و سخنان دوستانش درباره او را میخوانیم ؛ همراه بنیانا باشید
شهید محمد علی رحیمی در کلام همسر ایشان
بارزترین ویژگی که شهید رحیمی داشتند تفاوت روزهایشان بود. هیچ وقت اجازه نمی دادند امروزشان مانند دیروزشان بگذرد. همیشه حتی شده بسیار ناچیز و کم سعی میکردند اعمال و کارهایشان با روز قبل تفاوت داشته باشد. و حتما بهتر و مفیدتر از روز قبل باشند. حتی شده یک آیه بیشتر تلاوت قرآن از روز قبل.
نه تنها در امور مذهبی و اداری بلکه در امور کاری و انجام وظایفشان چنین بودند. در ۱۶ سال زندگی مشترکی که کنار ایشان داشتم، ندیدم دو روز از عمرشان را مثل هم بگذرانند. این تغییرات جزیی کم کم بزرگتر می شد و پله های رشد اخلاقی و عبادی را میدیدم که ایشان شتابان طی می کردند. لوح وجودشان به مرور زمان از کاستیها و عیبها پاک شد و به درجه شهادت رسیدند.
در کنار ایشان حس کردم و دیدم که نیازی به رفتن دنبال کارهای بزرگ نیست. اگر انسان همان کارهای در ظاهر کوچک را درست انجام دهد خود به خود کارهای بزرگ در مسیرش قرار میگیرد و توفیق انجام دادنشان را پیدا میکند و پله پله رشد میکند. مثل شهید رحیمی. در بهمن ماه سال ۷۵ ایشان وظیفه داشتند مثل سایر رایزنها در خانه فرهنگ ملتان که تحت مدیرتشان بود مراسمی برای سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی بگیرند.
شب بعد ایشان باید گزارش مراسم را به ایران ارسال می کردند و برای ترجمه بعضی مطالب روزنامههای اردو زبان به کمک من نیاز داشتند. من هم به خاطر بعضی جریانات اداری قبول نمیکردم. از ایشان اصرار و از من انکار. دست آخر دلم برایش سوخت. با مظلومیت خاصی گردنش را کمی خم کرد.
– حالا به خاطر من انجام بده.
در مقابل این حالتش چارهای جز تسلیم نداشتم. دلم نیامد نه بگویم، و متنها را برایش ترجمه کردم. ولی نه به خاطر خدا بلکه به خاطر ایشان. شاید همین بود که علی راه سعادت را به سرعت رفت و من به گرد پایش هم نرسیدم.
همه کارهایش همین بود. همه وظایفش را بدون هیچ چشم داشتی فقط برای رضای خدا انجام میداد. حتی سفر به ملتان را هم بر حسب تکلیف و انجام وظیفه قبول کرده بود. این را وقتی در مراسم معارفه ملتان سخنرانی کرد فهمیدم. استخارهای که گرفته بود را درسخنرانیاش بازگو کرد.
– من قبل از آمدن استخاره کردم. جواب آمد که در راه قرآن و خدا قدم میگذاری. من هم مصمم آمدهام و برای کار کردن به یاری شما احتیاج دارم.
یک سال و نیم بعد. در غباری از غربت و خستگی بعد از آن همه کار روی دست یارانش تشییع شد.
….
شهید محمد علی رحیمی در نگاه یاران و دوستان
شهید رحیمی بسیار متعهد و مسئول بود. در همه امور ایشان در بین همکاران به این ویژگی شناخته شده بودند. چه امور مذهبی چه امور اداری، که مسئولیت انجامشان را داشتند. سالهایی که در هند خدمت و تحصیل می کردند و زمانی که در ملتان بودند همه دغدغهشان خدمت به مسلمین و ترویج فرهنگ شیعه و برقراری وحدت بین مسلمین بود.
کاری نبود که به ایشان محول شود و در پایان تحسین همگان برانگیخته نشود. کار فرهنگی و تبلیغ فرهنگ شیعه در خون ایشان بود. خصوصا با خصلتهای رفتاری که داشتند و انسان دوستی و محبت به مستضعفین سرآمد همه فعالیتهایشان بود.ویژگی دیگری که ایشان بین همکاران به آن شناخته شده بودند کم خوابی بود.
وقتی همه کارهای روزانه را انجام می دادند تازه نوبت به خدمت های خارج از وظایفشان و امور اداری میرسید، و راه حلی که برای کمبود وقت پیدا میکردند کم کردن ساعات خواب و استراحتشان بود. هیچ وقت کار را کنار نمی گذاشتند. شده بود تا صبح نخوابند، نمی خوابیدند ولی کار را به نحو احسن انجام داده و به پایان میرساندند.
به خاطر فرمانبرداری محضشان از امر ولی فقیهشان و محبت بسیاری که به رهبر داشتند فرمایش ایشان در باب ترویج فرهنگ ناب محمدی در داخل و خارج کشور سرلوحه همه کارها و فعالیتهای شهید رحیمی قرار داشت. و در این قضیه اهالی تسنن و تشیع برایش یکسان بودند و فقط به وحدت اسلامی میاندیشید. تئوری منحصر به فردی درباره تقریب مذاهب داشتند که:
« منظور از وحدت مسلمین و تقریب مذاهب اسلامی این است که علما و دانشمندان و مردم متعلق به گروههای اسلامی باید علم و درک پیدا کنند به همه مذاهب اسلامی. وقتی علم پیدا کردند و رسیدن به این نتیجه که رابطه اختلافات و اشتراکات ما ۹۰ درصد، به ۱۰ درصد است و در اصولی مثل خدا و قبله و کعبه با هم مشترکیم، میبینیم که فروع آنقدر مهم نیست که جنجال به پا شود. اگر خونی هم ریخته شود و جنجالی به پا شود قطعا دست شیاطین بیگانه در کار است.»
مسلمانان ملتان چه شیعه چه سنی این دیدگاه و فعالیتهای ایشان، و از دل و جان کار کردن برای وحدت را از ایشان دیده بودند که گلولهای را که بر پیکر ایشان نشسته بود را گلوله اصابت کرده به وحدت اسلامی میدانستند و شهادت ایشان را بزرگترین مصیبت مشترک بین ایرانیها و پاکستانیها دانسته و خون ایشان را ادامه خون ابا عبدالله الحسین علیه السلام.
[su_note]
ابوذر و ربذه (فرازهایی از نامه شهید رحیمی به دوستانشان)
بسم الله الرحمن الرحیم
برای من حقیر تا کنون “ابوذر” فقط یک نام بوده و “ربذه” فقط یک مکان. و اینک آرام آرام ذره ای فهیمده ام که ابوذر تنها یک نام نیست بلکه روحی است به بلندای همه غریبان و بیکسان، و ربذه تنها یک مکان محدود نیست بلکه فضایی است برای تمام غریبان. و حقیقتاً چه عالمی است، این عالم ابوذر و ربذه که هم یک بیابان بی کسی است و هم بارش عطر کرامت.
…گفتنی بسیار است اما نمیدانم از چه بگویم و از کجا؟ همینقدر بگویم که از ایران پا به بیرون میگذاری غریبی شیعه و غربت شیعیان را با تمام وجودت حس میکنی و کلاً مسلمانان را گونه ای دیگر می بینی، بریده از محتوای اسلام و چسبیده به بعضی از ظواهر….
آنچه در این سایت میخوانید و میبینید گوشههایی از یک قصه واقعی است. قصه زندگی سردار فرهنگی شهید سید محمد علی رحیمی. رایزن فرهنگی ایران در ملتان پاکستان.
خونش را اشقیای زمان ریختند. گروهک تروریستی جهنگوی. فرزند خلف وهابیت.
شاید نامش را کمتر شنیده باشید ولی هستند و هر روز تیغ تیزشان را گستاخانه تر از قبل به روی شیعه میکشند.
بر آنیم تا همگان بدانند آنچه وهابیت را خوش نمیآمد ندای وحدت شهید رحیمی بین شیعه و سنی بود. خستگی ناپذیر میدوید تا شکافی را که دست بیگانه میانشان عمق بخشیده بود با دست خودشان پر کند. و سرانجام روح از تن خستهاش در دفتر کارش که خانه امید شیعیان پاکستان بود پر کشید و خونش بر زمین ریخت تا مثل همیشه و به فرموده امام(ره) بیدارتر شویم.
این سایت به همت خانواده و جمعی از دوستان شهید محمد علی رحیمی ، در اسفند ۹۲ مصادف با هفدهمین سالگرد شهادتش، شروع به کار کرد تا گامی باشد هر چند کوچک در بیداری بیشتر شیعیان و معرفی این مبارز غریب. امید که با بازگو کردن خاطرات و نمایش فیلمها و عکسها، میسر شود آنچه در ذهن داریم و ادا شود گوشهای از دِینی که بر گردن داریم. انشاءالله.
ویدیو : سخنان یارمحمدی(فعال فرهنگی افغنستان) پیرامون شهید رحیمی
بازگشایی مدرسه سراج تهران , اوائل مهر 95 با حضور استاد پناهیان و مهندس امینی (ریاست سازمان فضای مجازی سراج) برگزار شد . در ادامه گزارشی از سخنرانی استاد پناهیان در این مراسم را می خوانیم . همراه بنیانا باشید
حجتالاسلام پناهیان در مراسم آغاز سال تحصیلی جدید؛ با حضور در دبستان «سراج» سخنرانی کوتاهی در خصوص اهداف نظام تربیتی در دبستان ایراد کردند که مشروح این سخنرانی را در ادامه میخوانید:
استاد پناهیان : بچهها قبل از اینکه باسواد بشوند، باید مردان بزرگی بشوند در جثههای کوچک
در مدرسه، بچهها قبل از اینکه باسواد شوند، باید مردان بزرگی بشوند در جثههای کوچک. و خودِ شما انشاءالله با توجه به مهارتهایی که دارید، و انشاءالله پیدا میکنید، در فضای انیمیشن و فضای ساختن کارتنهای بسیار زیبا و جذاب(1)، یک چنین کارتنهایی بسازید که پسرانی که از نظر جثه کوچک هستند، کارهای خیلی بزرگ انجام میدهند چون مردان بسیاری قویای هستند.
اگر یک آقاپسری، مرد بسیار قویای بشود، بعداً درسش هم خوب میشود، بعداً اخلاقش هم خوب میشود، نظمش هم خوب میشود. اول باید آقاپسرها را بهسرعت تبدیل کرد به مردان بسیار قوی و بزرگ؛ مردانی که مدرسه را اداره میکنند، مردانی که خانه را اداره میکنند، آنوقت اخلاقشان هم خیلی شیک و با بزرگواری و گذشت و انصاف خواهد شد.
یکی از مشکلاتی که در جامعهٔ ما هست این است که به دبیرستانیها، مثلاً کسی که در کلاس دهم یازدهم است، هنوز به او میگویند «بچهمدرسهای» در حالی که برای خودش یک مردی شده است، دیگر سن او هفتاد سال هم بشود، جثهاش بزرگتر نمیشود، کمکم دارد ریش و سبیل هم در میآورد، ولی هنوز به او میگویند «بچهمدرسهای»!
استاد پناهیان : اسلام خیلی موافق است که خیلی زود به بچهها بگویند «تو مرد شدهای»
اسلام خیلی موافق است که خیلی زود به بچهها بگویند «تو مرد شدهای» به دخترخانمها هم خیلی زود بگویند «تو برای خودت خانم شدهای». اینکه از سن چهاردهسالگی، بچه مکلّف میشود، مسئول میشود و دیگر باید خودش کارهای خودش را در ارتباط با پروردگار عالم انجام دهد، و یک رابطهٔ قویِ مسئولانه داشته باشد، بهخاطر این است.
امام صادق(ع) میفرماید: سن کمال برای انسان، هجده سالگی است/ انسان از چهاردهسالگی باید خودش را مسئول بداند
شما وقتی دیپلم میگیرید، حدود سنّ هجدهسالگی است. امام صادق(ع) میفرماید: تا سن هجدهسالگی کافی است برای اینکه انسان به بالاترین مدارج کمال برسد، و دیگر در بقیهٔ عمر، میتواند خودش را حفظ کند و بهصورت دیگری تکامل پیدا کند.
من به پدر مادرهای محترم-که اینجا هستند- خبر بدهم که در روایت هست، سن کمال برای انسان، هجده سالگی است(وَ سُئِلَ ع عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَوَ لَمْ نُعَمِّرْکُمْ ما یَتَذَکَّرُ فِیهِ مَنْ تَذَکَّرَ فَقَالَ تَوْبِیخٌ لِابْنِ ثَمَانِیَ عَشْرَةَ سَنَةً؛ منلایحضرهالفقیه/1/186) خیلی جاها که ما این سؤال را از مردم میپرسیم، میگویند: چهل سالگی است. در حالی که امام صادق(ع) میفرماید: هجده سال کافی است برای اینکه انسان به عالیترین درجات برسد.
انسان از کِی باید خودش را مسئول بداند؟ از چهاردهسالگی. و من امیدوارم که این مدرسه بتواند این کار را انجام دهد. گزارشهایی که از سالهای قبل دارم و فعالیتها و زحمتهایی که بچهها کشیدهاند، نمونههایی که نقل میکنند، همین را دلالت میدهد.
امروز یکی از مشکلات ما این است که بچههای ما زندگی طبیعی ندارند/بچهها در مدرسه سختی نان پختن را تجربه کنند
پدر مادرهای محترم بدانند، امروز یکی از مشکلات ما این است که بچههای ما زندگی طبیعی ندارند. بچه در زندگی روستایی و کشاورزی، با پختن نان که چقدر سختی دارد، آشنا میشود، میبیند که چندین ساعت طول میکشد تا یکدانه نان پخته شود. در حالیکه بهترین غذاها-مثلاً کباب- خیلی راحت پخته میشود. و بعد شما به این بچه میخواهید بگویید: قدر نان را بدان! اسراف نکن! نانی که زنگ میزنید از سوپرمارکت سرِ کوچه آوردهاند، این بچه دیگر بهطور طبیعی حرمت نان را نمیداند. الان دیگر بچهها خیلی کمتر حتی سرِ صف نان میایستند!
ما به دوستانمان پیشنهاد کردهایم که شما در مدرسه، نان پختن را رواج دهید، بچهها خودشان نان بپزند و با زندگی طبیعی آشنا بشوند، وقتی بچهها در طبیعت باشند، میدانند که بهدست آوردن میوه، زحمت دارد. بچهها اگر در طبیعت باشند میدانند که ساختن خانه زحمت دارد.
زندگی شهری بین «بچهها» و «درکِ سختی زندگی-که لازمهٔ خوب بودن است» فاصله انداخته/ گریهٔ دانشآموزان بخاطر پایان یک اردوی زندگی سخت در اصفهان
این زندگی شهری، بهصورت طبیعی، بین «افرادی که بین شهر زندگی» و بین «درکِ سختی زندگی که لازمهٔ خوب بودن است»، فاصله انداخته است. ما باید یک زندگی طبیعی داشته باشیم، تا سختیهای یک زندگی طبیعی را به شیرینی بپذیریم.
من به مدرسهای در اصفهان رفته بودم، آنجا بچهها را به یک اردویی میبردند که خیلی طبیعی بود. در این اردو، بچهها باید ماهی میگرفتند، باید میرفتند آتش درست میکردند(حتی بدون کبریت) و بعد باید خار میکندند و میآوردند، فقط یکذره امکانات به آنها میدادند و میگفتند: اگر توانستید، غذا هم بخورید. ولی بعضی از بچهها نمیتوانستند و برایشان سخت بود و بعد غذا هم نداشتند بخورند، میدانستند که دیگر تا فردا صبح نمیتوانند کاری کنند. این شرایط در اوایل اردو یکمقدار برای بچهها سخت بود، ولی اواخر، بچهها با گریه از این اردو میرفتند و میگفتند: «چقدر شیرین بود این اردویی که ما همهٔ کارهایمان را خودمان انجام میدادیم.»
اینجا هم پارسال به بنده میگفتند: بچهها در مدرسه، خودشان سفره پهن میکنند، خودشان سفره را تمیز میکنند، خودشان اتاق را مرتب میکنند، در اینجا میز و صندلی را به بچه میدهند و میگویند «این مال خودت است» تا پنج شش سال باید میز و صندلی خودت را خودت نگه داری.
اگر ویژگیهای شخصیتی مثل مسئولیتپذیری و مقاوم بودن را در بچهها تقویت کنیم، هیچ نگرانیای نسبت به دینداری آنها نداریم
ما اگر این ویژگیهای شخصیتی-مثل مسئولیتپذیری و مقاوم بودن- را در بچهها تقویت کنیم، هیچ نگرانیای نسبت به دینداری بچهها نداریم. مدرسهٔ خوب، مدرسهای نیست که مدام به بچهها دعا و قرآن و نماز یاد بدهد! مدرسهای است که پسرها را مرد بار بیاورد، و دخترها را خانم؛ دخترها هم باید شخصیتهای قوی و استواری داشته باشند.
«ادب» مال آدمهای قوی است/ اول باید بچهها را به شخصیتهایی قوی و استوار تبدیل کنیم
اینجا باید سرِ زبان همه باشد «مرد باش، قوی باش، محکم باش» این کلمات خیلی کلمات خوبی است، یا آن کلمهای که امام صادق(ع) مطرح میکند به عنوان اینکه «مؤدب باش» ادب مال آدمهای قوی است، آدمهای ضعیف زیرآبی میروند، دروغ میگویند، خالی میبندند، ولی آدم قوی اینطوری نیست. آدم ضعیف حسودی میکند، ولی آدم قوی حسودی نمیکند.
ما باید اول جوانهایمان را به یک شخصیتهای استوار تبدیل کنیم. فکر میکنم سرِ این اهداف بین خانه و مدرسه باید یک توافقنامهای امضاء بشود تا خانه و مدرسه با هم همکاری کنند. اگر در خانه به روالِ مدرسه عمل نشود، بچه «دو آب و هوایی» میشود، و از نظر تربیتی صدمه میخورَد. خانه و مدرسه باید با هم همکاری کنند و خصوصاً مادرها باید در جریان تربیت بچهها در مدرسه باشند.
مدرسهٔ خوب مدرسهای است که زرتشتیها و ارمنیها هم بخواهند بچه خود را در آن ثبتنام کنند / تجربهٔ جهانی در تست شیرینی
اول شخصیت! یک مدرسهٔ خوب مدرسهای است که زرتشتیها و ارمنیهای شهر هم بچههای خود را بیاورند و بگویند «ما میخواهیم بچهمان را اینجا ثبتنام کنیم؛ چون این مدرسه شخصیت بچهٔ ما را قوی بار میآورد» باید اینطور باشد.
در خیلی از نکات میتوانیم از تجربهٔ جهانی استفاده کنیم. مثلاً این «تست شیرینی» الان یک حرف بینالمللی است: یک شیرینی جلوی بچهها میگذارند و به آنها میگویند: «ما تا یک ربع دیگر برمیگردیم، اگر این شیرینی را نخورده باشی، دو تا شیرینی به تو میدهم» بعضی از بچهها بلافاصله میخورند، بعضیها 10 دقیقه بعد میخورند و بعضیها-بااینکه گرسنه هستند- نمیخورند.
و بعداً زندگی این بچهها را در 15 سال آینده بررسی کردهاند، و دیدهاند، بچههایی که شیرینی را نخوردند، در علم و کار و ازدواج و حتی در مدیریت، بسیار آدمهای موفقی شدهاند. و آنهایی که طاقت نیاورده بودند و زود شیرینی را خورده بودند، بعدها در زندگیشان دچار مشکلات فراوانی بودند. یعنی این مسأله را بعد از 15 سال میتوان بررسی کرد.
مدرسه خوب مدرسهای نیست که همانسال نتیجهاش را نشان دهد؛ 15 سال بعد باید نتیجهاش را دید
یک مدرسه خوب مدرسهای نیست که همانسال نتیجهاش را نشان دهد، باید بعد از 15 سال این بچه را ببینید که چطوری شده است؟ خیلی از مدارس در تهران هستند که به بچه نمرهٔ 20 میدهند و ظاهراً هم این بچه دارد خوب درس میخواند، اما وقتی این بچه به دانشگاه میرود، دچار بسیاری از افسردگیها و مشکلات میشود، یا بعد از اینکه دکترای خود را گرفت و سرِ کار رفت، هزاران مشکل دیگر ایجاد میکند.
چرا همهٔ پزشکان ما دکتر قریب نمیشوند؟ چرا همهٔ مهندسین ما مثل دکتر حسابی نمیشوند؟ یعنی یک دکتر یا مهندسِ حسابی نمیشوند؟ چون اینها شخصیتهای قویای نداشتند. ما در درجهٔ اول باید آدمهای قویای بشویم.
امیدوارم این کوچولوهایی که مردان بزرگی هستند، پسفردا وقتی دیدند که مادرشان سرِ یک حادثهای دارد گریه میکند و ناراحت است، بگویند: «مامان! ناراحت نباش، این میگذرد…» یعنی به مادرش هم تسکین بدهد؛ اینقدر بچهها میتوانند مؤثر باشند.
در دفاع مقدس جوانها در سنین کم، به مردان بزرگ تبدیل شدند/ الان باید با نظام تربیتیمان، به این اهداف بزرگ برسیم
خُب هفتهٔ دفاع مقدس هم هست؛ در دفاع مقدس یک اتفاقی که افتاد این بود که جوانها در سنین کم-در سن دبیرستان- رفتند و به مردان بزرگ تبدیل شدند.
حالا ما الان دفاع مقدس نداریم-الحمدلله کشورمان در امنیت است- الان باید با نظام تربیتیمان بسیار شیرین، به این اهداف بزرگ برسیم.
————-
(1) در دبستان سراج دانشآموزان طی کلاسهایی ساخت بازی و انمیشن را یاد میگیرند و تمرین میکنند.
گزارش تصویری – آیین بازگشایی مدرسۀ سراج
برای مشاهده عکسها در اندازه اصلی، روی آنها کلیک نمایید.
مجتمع آموزشی سراج با همکاری تعدادی از معلمان و مربیان مجرب کشور، به مطالعه گسترده روش های نوین تدریس در جهان پرداخته و سعی دارد مدرسه سراج را تبدیل به مدرسه ای متفاوت بنماید. از این رو برنامه آموزشی متفاوتی برای مدرسه طراحی شده است. در این برنامه آموزشی تنها یک سوم زمان آموزش، به تدریس به شکل سنتی انجام می شود.
برای دو سوم دیگر زمان آموزش، پروژه هایی برای دانش آموزان در نظر گرفته شده است. که فرآیند یادگیری دانش آموزان به وسیله انجام این پروژه ها کامل می شود. برای اطلاعات بیشتر در مورد مدرسه به سایت مدرسه سراج مراجعه کنید
به گزارش بنیانا ، از اول ذی الحجه و بمناسبت سالروز ازدواج آسمانی امیرالمؤمنین علیه السلام و فاطمه زهرا سلام الله علیها پویش مردمی #من_غدیری_ام در راستای لبیک به دستور پیامبراکرم صلی الله علیه و آله که در روز غدیر تمامی مطلعین از پیام غدیر را موظف کردند تا روز قیامت پیام غدیر را به دیگران برسانند تشکیل شده است.
قشور مختلف مردم علاوه بر استفاده از مطالب ناب و جذاب این پویش میتوانند از طریق فضای مجازی با استفاده از لوگو و هشتگ #من_غدیری_ام از این پویش حمایت کنند.
کاربران فضای مجازی برای عکس، عنوان «یک رستوران باخدا در مشهد» را انتخاب کردهاند. احتمالا شما هم این عکس را دیدهاید. عدهای دارند نماز جماعت میخوانند و پشتسرشان عناوین درشت جوجهکباب، پاچین و چلوکباب به چشم میخورد. این رستوران در میدان عدل خمینی مشهد واقع شده است؛ محلهای که فاصله زیادی تا حرم مطهر رضوی ندارد و از روی پشت بام خانههای اطراف رستوران امیرکبیر میتوان به راحتی گنبد طلایی آقا را نظاره کرد.
حالا حدود 3 سال از نخستین روزی که مراسم نماز جماعت جلوی این رستوران برپا شده، میگذرد. در طول این 3 سال پیادهروهای حاشیه میدان، تبدیل به مکانی معنوی برای رهگذران و مغازهداران شده است.
عطر نیایش در خیابان میپیچد باد بهاری به کمک روزهداران میآید و عرقشان را خشک میکند تا تحمل 17ساعت گرسنگی و تشنگی اندکی آسانتر شود. مشتریان رستوران گوش جان به نوای دعاهای قبل از افطار سپردهاند و در آخرین لحظات غروب، آرزوهایشان را مرور میکنند. چند نفر از کارمندان رستوران در پیادهرو مشغول پهن کردن موکت برای اقامه نماز جماعت هستند.
امیر امیریان، صاحب رستوران امیرکبیر تعیین میکند که چه کسانی باید داخل رستوران بمانند. از 25نفری که در رستوران مشغول کار هستند 5 نفرشان داخل میمانند تا در لحظه افطار جواب مشتریها را بدهند. بقیه این اختیار را دارند که نماز بخوانند یا به نیروهای داخل رستوران کمک کنند. صدای رادیوی مسجد محله به گوش میرسد که میخواند: «اللَّهُمَّ لَک صُمْتُ وَ عَلَی رِزْقِک أَفْطَرْتُ وَ عَلَیک تَوَکلْتُ…» تعدادی از مردم با آستینهای بالازده به سرویس بهداشتی رستوران میروند و وضو میگیرند.
نمازگزاران را میتوان به 4 گروه تقسیم کرد؛ کارکنان رستوران امیرکبیر ، مغازهداران اطراف، رهگذران و مشتریانی که ترجیح دادهاند قبل از بازکردن روزه پای سفره نیایش بنشینند. گارسونها و آشپزها با لباسهای متفاوتشان کنار هم میایستند. حاج آقای روحانی چند ثانیه بعد از «الله اکبر» اذان، سر میرسد و تکبیره الاحرام میگوید. یکی از نیروهای خدماتی مکبر شده . سرنشینان خودروهای گذری با تعجب به این صحنه خیره میشوند. عطر نیایش و بندگی در خیابان میپیچد و مشام رهگذران را مینوازد. اقامه نماز جماعت زیر سقف آسمان، شکوه و جلوه متفاوتی دارد.
همهچیز از یک موکت کوچک شروع شد ماجرا از ماه رمضان 3 سال پیش شروع شد؛ هنگامی که چند مشتری میخواستند قبل از نشستن بر سرِ سفره افطار از فیض نماز اول وقت بهرهمند شوند. آنها دنبال نمازخانه میگشتند و کارمندان رستوران امیرکبیر چارهای نداشتند جز پهن کردن یک موکت کوچک کف رستوران. امیر امیریان، مدیر رستوران واقع در میدان عدل خمینی مشهد با دیدن این صحنه تصمیم گرفت موکت بزرگتری در بیرون از فضای رستوران پهن کند و اینگونه به خواسته نمازگزاران پاسخ مثبت دهد.
بعد ازماه رمضان به یاد دوران نوجوانی خودش افتاد؛ «زمانی که سن کمتری داشتم در فصل زمستان گاهی اوقات نمازم قضا میشد چون روزهای زمستان کوتاه است و ساعت 5 -4 اذان میگویند. در کبابی سابق تا ساعت 3:30 جواب مشتری را میدادم. بعد از آن، موقع ناهار و استراحت میشد و گاهی وقت نماز میگذشت. الان که خودم صاحب رستوران هستم میگویم خدای نکرده یک وقت نماز کارکنان بهخاطر من قضا نشود.»
او برای آنکه نماز همکارانش قضا نشود تصمیم گرفت موکت نماز را علاوه بر شبها، ظهرها هم بیرون از رستوران پهن کند. بهتدریج یک روحانی را هم آورد تا مردم بتوانند نمازظهرشان را به جماعت بخوانند. کمکم برنامه را گسترش داد و زمینهای فراهم کرد که علاوه بر نماز ظهر و عصر، نماز مغرب و عشا هم به جماعت خوانده شود. مراسم نماز جماعت این رستوران در نوبتهای ظهر و غروب به 2شیوه متفاوت برگزار میشود.
اینکه چرا مراسم شب بیشتر طول میکشد دلیل ظریفی دارد؛ «اذان ظهر همزمان با ساعات اوج کار رستوران است و برنامه نمازجماعت بهصورت فشرده برگزار میشود. همه نمازشان را میخوانند و سریع سراغ کارشان میروند اما از روحانی نماز مغرب و عشا خواستهایم که هر شب 15دقیقه درباره احکام دینی هم صحبت کند. البته در ظهرهایماه رمضان چون مغازه تعطیل است زمان بیشتری داریم. بعد از نماز یک ساعت جزءخوانی قرآن کریم داریم و روحانی درباره احکامماه رمضان صحبت میکند.»
در رستوران امیرکبیر کتاب بخوانید و آب سرد بنوشید!
برگزاری نماز جماعت تنها اقدام ابتکاری مدیر این رستوران نیست. او در داخل رستورانش یک قفسه کتابخانه با کتابهای متنوع قرار داده تا مشتریان زمان انتظارشان را با مطالعه سپری کنند. در این کتابخانه همه جور کتابی دیده میشود؛ از کتابهای آموزشی و روانشناسی گرفته تا مذهبی و داستان و… .
در ایام ولادت ائمه اطهار مدیر رستوران امیرکبیر با توزیع شیرینی و شربت کام مردم را شیرین میکند. او به تازگی یک آبسردکن با هزینه یک میلیون و 600هزار تومان خریده و جلوی رستورانش گذاشتهاست؛ «برای خشنودی دل امام زمان(عج) و امام حسین(ع) آبسردکن گذاشتیم تا زائران و مجاوران پیاده از آن استفاده کنند. خیلیها پول خرید آب معدنی را هم ندارند.»
او که هر سال بخشی از درآمدش را صرف کارهای خیریه میکند میگوید: «من هر سال غیراز خمس و زکاتی که میدهم 2درصد از درآمدم را خرج امام زمان(عج) میکنم. چند خانواده تحت پوشش من هستند. ماه رمضان هر سال برای کارکنان اینجا از محل همان 2درصد، گوشت، برنج، روغن، چای و قند میخرم».
رابطه بوی گوشت و پیاز و مسجد نمازی که اهالی رستوران باخدا میخوانند یک نماز بیریا و بیغل و غش است. اما صاحب رستوران بدش نمیآید که مردم زیادی این صحنه آسمانی را تماشا کنند و تحتتأثیر رفتار دستهجمعی نمازگزاران قرار بگیرند؛ «از نظر من اقامه این نماز جماعت خودش یک کار تبلیغی است. البته برای دین و نه برای رستوران من. خدا را شکر من اصلا نیاز مادی ندارم.
بعضی وقتها جوانها از اینجا رد میشوند و صدای ضبطشان موقع اذان بلند است. گفتم شاید این نماز از بین هزار ماشین روی یک ماشین تأثیرگذار باشد و یک نفر صدای ضبطش را کم کند. شاید یک خانم یک ذره حجابش را بیشتر رعایت کند. به همینخاطر انگیزه داشتیم که برنامه نماز را هر روز گسترش بدهیم. خوشبختانه صف نمازهای ما هرروز طولانیتر میشود».
نمازخانه روباز و خیابانی رستوران امیرکبیر به اندازه یک مسجد طرفدار دارد. در هر نوبت حدود 40 تا50 نفر پشت سر امام جماعت میایستند.حدود 20 نفر از کارکنان رستوران همیشه در صفوف نماز حاضر میشوند و بقیه نمازگزاران هم جزو رهگذران یا مشتریان یا مغازهداران محله عدلخمینی مشهد هستند.
امیر میگوید: «دور و بر رستوران ما مسجد هم هست. لباس بچههای ما بوی گوشت و پیاز میدهد. اگر اینها به مسجد بروند شاید مردم از بوی لباسهای بچهها اذیت بشوند. ضمن اینکه نماز مسجد 25دقیقه طول میکشد و نماز ما 10دقیقهای تمام میشود».
اقامه نماز اول وقت در جلوی رستوران هم کار کارگران نمازخوان را راحت کرده و هم روی گروه دوم کارگران تأثیر گذاشتهاست؛ «از 25نفر نیرویی که دارم چندنفرشان کاهل نماز بودند که الان وضعشان فرق کرده است. یکی از کارگران رستوران که اصلا نماز نمیخواند، چندشب پیش بهصورت خودجوش وضو گرفت و در صف نماز ایستاد. نماز ما اجباری نیست ولی آنهایی که نماز میخوانند، هوایشان را بیشتر داریم.»
موکت صلواتی و بلندگوی اهدایی رهگذران علاوه بر اینکه خودشان در نماز جماعت شرکت میکنند، دوست دارند با اهدای کالاهای معنوی در ثواب این کار خیر شریک شوند؛ «یکی از عابران برای ما موکت بزرگی خرید و به رستوران اهدا کرد. میگفت دوست دارم ثوابش به روح پدر و مادرم برسد. فرد دیگری از سفر کربلا برای ما سجاده سوغاتی آورده است. یک نفر دیگر برای ما بلندگو خریده است. الان من 10 تا لوح تقدیر دارم که رهگذران از ما قدردانی کردهاند.»
عدهای از رهگذران از اینکه مسیر پیادهرو بستهشده اظهار نارضایتی میکنند. امیریان در پاسخ به این گروه میگوید: «ما ازشهرداری منطقه 8 مشهد مجوز گرفتهایم. ضمن اینکه عرض کامل پیادهرو را نمیگیریم. چند نفرعابر پیاده بهراحتی میتوانند از کنار موکت ما رد بشوند. شهرداری چون دید داریم برای ترویج نماز فعالیت میکنیم همکاری خوبی با ما داشت. حتی وقتی آبسردکن نصب کردیم، از طرف شهرداری به ما یک آبتصفیهکن هدیه دادند».
مقوله تربیت در ادیان و به ویژه در احادیث، روایات و قرآن کریم مبحثی بسیار مهم است که خانوادهها را به اهمیت آن به ویژه رعایت نکات تربیتی برای فرزندانشان توصیههای فراوانی میکند.
دوران کودکی بهترین زمان برای تربیت انسان به شمار میرود به گونهای که در این سن کودک هر آنچه که آموخته را در ذهن داشته و در بزرگسالی طبق آن عمل میکند، بدین منظور قرآن کریم و احادیث بر تربیت کودک از خردسالی تا نوجوانی تأکیدات فراوانی داشته و به تشویق و ترغیب خانوادهها به تربیت اسلامی پرداختهاند.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی مهدهای بسیاری در کشور در قالب مهدهای کودک و مهدهای قرآنی شکل گرفت که در دهه اخیر شاهد توسعه مهدهای قرآنی و گرایش خانوادهها به تربیت دینی فرزندان بودیم، به نوعی که یکی از مسائلی که امروزه خانوادهها را به مهدهای قرآنی سوق میدهد خلأ وجود مکانی مورد اعتماد برای تربیت فرزندان است بر همین اساس مهدهای قرآنی که با محوریت تربیت اسلامی فررزندان فعالیت دارند، در سالهای اخیر در کانون توجه والدین قرار گرفتهاند که یکی از آنها مهد قرآن «بصیرت» در حکیمیه است.
مهدکودک و پیشدبستانی قرآنی بصیرت با رویکرد قرآنی و تربیت دینی در اردیبهشت ماه سال 1393 در مجموعه دارالقرآن تأسیس و پس از تجهیز آغاز به کار کرد.
در این مهد قرآنی تربیت قرآنی و اسلامی افراد مورد توجه ویژه قرار دارد و متولیان و مربیان نیز همواره سعی دارند به طور غیرمستقیم کودکان را بر اساس آداب اسلامی تربیت کنند.
بصیرت یکی از مهدهای قرآن استان تهران است که توانسته با اجرای برنامههای گوناگون در جذب و تربیت قرآنی افراد موفق عمل کند تا جایی که حتی خانوادهها نیز همواره از تربیت و ادب فرزندان خود نیز ابراز رضایت میکنند.
به گفته کمیزی مدیر مهد قرآن بصیرت، در این مهد آموزشهای مقدماتی به صورت غیرمستقیم به کودکان آموزش داده میشود. آموزشها نیز بر اساس مضامین الهی است و آیات کاربردی قرآن استخراج شده و مضامین آن در قالبهای مختلفی همچون عکس، نقاشی، داستان، شعر، نمایش و نقاشی بیان میشود.
بسیاری از افراد از آنچه در مهدهای قرآنی میگذرد، اطلاع دقیق ندارند و تصور میکنند مهد قرآن یعنی مکانی برای یادگیری و حفظ قرآن؛ در حالی که مهدهای قرآن جایی برای حفظ قرآن کریم نیست بلکه در این محیط آموزشی کودکان با اخلاق و آداب قرآن و اسلام آشنا میشوند و رفتاری متناسب با سیره معصومین(ع) را میآموزند.
* در مهدهای قرآن آموزشهای مقدماتی بر پایه مضامین الهی است
مدیر مهد قرآن بصیرت در گفتوگو با خبرنگار فعالیتهای قرآنی خبرگزاری فارس با بیان اینکه مهد قرآنی مکانی برای تربیت قرآنی کودکان است، میگوید: در مهدهای قرآن آموزش صرف قرآن کریم نداریم در حالی که برخی تصور میکنند در مدت زمان معین فرزندشان باید آیات و حتی چند جزء از قرآن را حفظ کنند؛ این تفکری اشتباه است.
وی با بیان اینکه در مهدهای قرآن آموزشهای مقدماتی بر پایه مضامین الهی است، میافزاید: در مهد قرآن بصیرت ما سعی داریم گروههای سنی تحت پوشش را با خلاقیت و نوآوری به صورت غیر مستقیم با مضامین دینی آشنا کنیم. به طور مثال آیات موضوعی قرآن را استخراج کرده و مضامین آن را در قالب داستان، شعر، نقاشی و کاردستی به کودکان القا میکنیم.
* لزوم استفاده از زبان هنر برای جذب کودکان در مهدهای قرآن
کمیزی با اشاره به لزوم استفاده از زبان هنر برای جذب کودکان، میگوید: اگر کودکان را به صورت نمادین و جذاب با قرآن آشنا کنیم پس از مدتی خودشان مشتاق میشوند تا در این مسیر حرکت کنند بر همین اساس ما به آموزش غیرمستقیم توجه ویژهای داریم و همواره سعی میکنیم با ابزارهای جذاب تربیت قرآنی کودکان را در مسیر صحیح نهادینه کنیم.
مهد قرآنی بصیرت برای سه گروه سنی مهد، آمادگی و پیشدبستانی فعالیت دارد و سعی میکند کودکان را قرآنی تربیت کند؛ البته تربیت قرآنی به معنای آموزشهای قرآنی نیست بلکه همواره آموزش غیرمستقیم آداب و رفتار مد نظر قرار دارد.
هنگامی که وارد این مهد میشوی رنگهای شاد و جذابی خودنمایی میکند. کودکان نیز منظم نشسته، قصه و داستانی مربی را گوش میدهند؛ عروسکی که در حال وضوگرفتن است تا نماز بخواند، دختری که با رفتارش موجب خوشحالی خانواده میشود و احسان به والدین را سرلوحه فعالیتهای خود قرار داده است.
در گوشهای از این مهد قرآنی پسر بچهای در حال بازی با همکلاس خود است؛ آنها با هم بر روی یک کاغذ نقاشی کرده و در حال رنگ کردن نقاشی هستند.
تعامل این دو کودک آنقدر جالب بود که حتی نظر یکی از والدین را به خود جلب کرد؛ در مهدهای قرآنی همکاری کودکان در فعالیتها و حتی یادگیری کارهای گروهی بیش از سایر مهدها به صورت غیر مستقیم آموزش داده میشود.
در مهد قرآنی بصیرت به نماز نیز تأکید میشود تا جایی که حتی به گفته مدیر این مهد نماز جماعت برگزار میشود تا کودکان با خواندن نماز آشنا شوند. البته نحوه خواندن نماز نیز در کلاسها همراه با شادی و بازیهای مفرح در قالب نمایش عروسکی و قصههای کودکانه تدریس میشود.
در کنار این مهد قرآن فضایی برای تفریح کودکان در نظر گرفته شده است؛ استخر توپ، استفاده از بازیهای تفریحی و فکری از امکاناتی است که کودکان در زمان حضور در مهد از آن استفاده میکنند؛ همچنین در بخش دیگری از مهد قرآن بصیرت فضایی با گیاهان مختلف قرار دارد که در طول هفته کودکان به این مکان رفته و با گیاهان مختلف آشنا میشوند.
* برنامههای آموزشی این مهد با محوریت قرآن است
به گفته مدیر مهد قرآن بصیرت گیاه شناسی میتواند کودکان را با خالق هستی آشنا کند، وقتی در طول فصلها با گیاهان مختلف آشنا میشوند و تفاوت فصول را میبینند بهتر میتوانند در آینده تغییرات و شگفتیهای آفرینش را درک کنند.
در این مهد قرآنی در کنار آموزشهای مقدماتی به تربیت قرآنی افراد توجه میشود تا جایی که کودکان همراه با بازیهای کودکانه در محیطی دینی رشد میکنند.
برنامههای آموزشی این مهد با محوریت قرآن است و در هر برهه برنامههای خاصی همچون نمایش، نقاشی، داستان، بازی و سرگرمیهایی متناسب با آیات قرآن کریم ندارک دیده شده است. در این مجموعه آموزشهای بهروز و مورد نیاز کودکان در فضایی آرام و سالم معنوی تدریس میشود.
* رضایت کودکان از حضور در مهدهای قرآنی
در ساعتی که کودکان در مهد هستند شادی و سرگرمیهایی بسیاری دارند که هر کدام از آنها به نیکی و خوبی از آن یاد میکنند.
پویا 5 ساله یکی از کودکانی است که در این مهد قرآنی آموزش میبیند. وی با اشاره به سرگرمیهایی که در مهد دارد، میگوید: من در اینجا کنار بازیهایی که داریم با دوستان زیادی آشنا شدهام. ما در بیشتر اوقات تفریحات آموزندهای داریم که میتواند در آینده برایمان مفید باشد. به طور مثال وقتی داستانهای پیامبران را میشنویم میتوانیم از آنها درس بگیریم و کارهای خوب آنها را ادامه دهیم.
شاید وقتی اسم « مهد قرآنی » را بشنویم این شبهه پیش بیاید که در این مهدها تنها به امور قرآنی توجه میشود و برنامههای تربیتی در حاشیه قرار دارد؛ برخلاف این تصور در مهد قرآنی بصیرت نه تنها به تربیت و سرگرمیهای کودکان بلکه به تغذیه آنها نیز توجه میشود. در این مهد سعی شده برنامهریزیها به روز و متناسب با فرهنگ ایرانی اسلامی پیش رود تا جایی که کودکان در زمان حضور در مهد علاوه بر کلاسهای ورزشی با کلمات انگلیسی هم آشنا میشوند.
* هیچ اجباری برای حفظ قرآن در کلاسها نداریم
مدیر مهد قرآن بصیرت با اشاره به برنامههای روزانه کودکان در این مهد قرآن، میگوید: کودکان 3 و 4 سال در بخش کودکستان، 4 و 5 سال در بخش آمادگی و کودکان 5 و 6 در بخش پیشدبستان تحت آموزشهایی متناسب با سن و توانمندیهای خود قرار میگیرند. به طور مثال در بخش پیشدبستانی ساعت 8 تا 8:30 ورزش صبحگاهی داریم و کودکان پس از آن برای داشتن روزی خوب دعا میکنند و سورههایی که در کلاسهای یادگرفتند جمعخوانی میکنند. همچنین ذکر ایام هفته به صورت شعر را با هم میخوانند.
وی با بیان اینکه کودکان یاد گرفتند که قبل از غذا خداوند متعال را به خاطر نعمت هایش شکرگذاری کنند، میافزاید: پس از ورزش صبحانهای واحد دارند که قبل از خوردن دسته جمعی دعا میکنند. دلیل هماهنگ بودن صبحانه هم این است که عادات بد غذایی را کنار بگذارند تا در کنار ذهنی سالم بدنی سلامت نیز داشته باشند.
کمیزی با اشاره به برگزاری کلاسهای مختلف هنری و تفریحی، میگوید: ما سعی داریم تمامی مفاهیم و اصول را به صورت نقاشی و کاردستی و داستان به کودکان بیاموزیم؛ داستانهای قرآنی از جذابیت فوقالعادهای برخوردار است به طوری که وقتی داستانهای مفهومی و قرآْنی بازگو میشود بسیاری از کودکان جذب آن شده و با دقت به آن گوش میدهند.
مدیر مهد قرآن بصیرت با بیان اینکه ما هیچ اجباری برای حفظ قرآن در کلاسها نداریم، میافزاید: در مهد برخی سورههای کوچک را کودکان حفظ میکنند؛ یکی از مادران وقتی فرزندش سوره مبارکه «توحید» را از حفظ خوانده بود بسیار خوشحال ذوق زده شد و میگفت: «من در منزل هر چه با او کار میکردم نمیتوانست حفظ کند».
* استفاده از راهکارهای جذاب یادگیری را برای کودکان آسان میکند
وی با اشاره به اینکه استفاده از راهکارهای جذاب یادگیری را برای کودکان آسان میکند، میگوید: اگر کودکان به صورت عملی با آموزههای دینی و قرآنی آشنا شوند به طور حتم آن را در زندگی خود به کار می گیرند و دیگر نیازی به القای مفاهیم به صورت مستقیم نیست.
کمیزی با بیان اینکه خانوادهها همواره برای تربیت صحیح فرزندانشان تلاش میکنند، میافزاید: برخی تصور میکنند مهد قرآن مکانی برای یادگیری قرآن آنهم برای خانوادههای مذهبی است در طول این چند سال خانوادههای مختلفی به ما مراجعه کردند که حتی بسیاری از آنها از نظر اعتقاد دینی چندان پایبند نبودند. مادری که با حجاب معمولی بود پس از مدتی به خاطر علاقه فرزندش به چادر، چادری شد و هماکنون نیز نه تنها فرزندش بلکه خودش هم حجاب برتر را برگزیده است.
وی با اشاره به اینکه تمایل افرادی که کمتر با قرآن سروکار دارند به تربیت دینی فرزندانشان بیشتر است، میگوید: برای بسیاری از خانوادهها قرار گرفتن فرزندانشان در محیط های قرآنی از اهمیت زیادی برخوردار است. وقتی یکی از کودکان سوره مبارکه «تین» را حفظ کرد مادر وی هدیهای تهیه کرد و بسیار خوشحال بود و میگفت فکر نمیکردم پسرم بتواند در این سن این سوره را حفظ کند.
کمیزی برگزاری مراسم در مناسبهای مختلف را یکی از برنامههای جنبی مهد بصیرت عنوان می کند و میافزاید: در تمام برنامهها و مناسبتها سعی میکنیم برنامهای داشته باشیم تا کودکان با اهمیت روزهای مهم سال آشنا شوند. حتی در روز پرستار یکی از پرستاران با پوشش بیمارستانی به مهد آمد و کودکان را با کمکهای اولیه و سایر امور آشنا کرد.
* مهمترین اصول تربیت دینی، آموزش آداب و رفتار است
کمیزی آموزش آداب و رفتار را از مهمترین اصول تربیت دینی میداند و میگوید: وقتی مادری میبیند که فرزندش در جمع خوشبرخورد و مؤدب رفتار میکند و به بزرگترها احترام میگذارد بسیار خوشحال میشود به همین ما آداب اجتماعی و رفتاری را به کودکان آموزش میدهیم به طوری که آنها میآموزند باید پس از ورود به جمع سلام کنند یا بهداشت را رعایت کنند. ما وقتی به آنها توصیه میکنیم مسواک بزنند در کنار ان احادیث مرتبط با پاکیزگیی و بهداشت را استخراج کرده و به صورت شعر و داستان میخوانیم تا آنها تشویق شوند.
آموزشهای مهدهای قرآن به یادگری آداب و رفتار در بین کودکان خلاصه نمیشود؛ ستاری مادر همتا در گفتوگو با فارس میگوید: وقتی میبینم دخترم تا این حد به خواندن دعای قبل از خوردن هر چیزی اینقدر معتقد است بسیار خوشحال میشوم. یک روز در جایی شام دعوت بودیم وقتی همه می خواستند غذا بخوردند همتا با استرس و هیجان گفت: «وای صبر کنید، دعای قبل از غذا را نخواندیم». این نشان میدهد که رفتارها و تربیتهای نه تنها در کودکان بلکه در بین اطرافیان آنها نیز مؤثر است.
سالاری مادر پویا یکی از کودکان مهد قرآن بصیرت نیز با بیان اینکه من آیةالکرسی را حفظ نبودم، میگوید: وقتی پویا آیةالکرسی را حفظ کرد همیشه پس از بیرون آمدن از منزل میخواند. من هم به واسطه تکرارهای او آیةالکرسی را حفظ کردم و در ماشین هم تلاوت این آیات را میگذارم تا در ذهنمان تثبیت شود.
بر اساس این گزارش، مقوله تربیت کودکان و نوجوانان امری بدیهی است که در وهله نخست باید آموزش و پرورش و سپس نهادها و ارگانهای دولتی و غیردولتی به امر مهم تربیت دینی و اسلامی کودکان و نوجوانان توجه بسیار داشته باشند، زیرا اهتمام ویژه به تربیت ایرانی _ اسلامی توسط خانواده و جامعه منجر به شکوفایی کشور در عرصههای مختلف خواهد شد.
حجت الاسلام علی سرلک از روحانیان باسابقه و نام آشنایی است که امسال روسیه را برای تبلیغ انتخاب کرده است. این گزارش سفرنامه کوچکی از حضور و تبلیغ او در روسیه است.
رمضان، ماه تبلیغ طلبههاست. ماهی که کوله بار میبندند و راهی میشوند تا میوه سالها درس و بحث را در شهرها و روستاهای کوچک و بزرگ بچینند. در ماه میهمانی خداوند، این طلبهها هم به میهمانی مردمی میروند که عاشقانهتر و بیشتر از هر وقت دیگری میخواهند خدا را در آغوش بگیرند. به سراغ یکی از روحانیون نامآشنا میرویم تا او از حالوهوای تبلیغ در «روسیه» بگوید. حجتالاسلام علی سرلک از روزهداریهای ۲۰ ساعته در بزرگترین کشور اروپا-آسیایی و چند و چون تبلیغ در کشوری غیرمسلمان میگوید.
طلبگی یعنی تبلیغ
حجت الاسلام علی سرلک را اکثرا میشناسیم و بارها او را از قاب رسانه ملی دیدهایم و با تمام مشغولیتها باز هم از تبلیغ و به قول خودش مهمترین رسالت یک طلبه، جا نمانده است.
استاد علی سرلک : «تبلیغ لازمه حیات یک طلبه است. اصلا طلبگی با تبلیغ تعریف میشود. همان طور که در داخل کشور هم عرصهها و میدانها و مخاطبان متنوعی برای انجام وظیفه تبلیغ طلبهها وجود دارد، کم و بیش در خارج از کشور هم این میدانها باز هستند و به قول امام خمینی که جهان تشنه اسلام ناب محمدی است، خیلی از مردم دنیا کنجکاوند که این مردمی که در این منطقه از خاورمیانه هستند و ادعای تحول جهان را دارند، چه کسانی هستند و چه میگویند؟»
تبلیغات ما در روسیه قانع کننده نیست
تبلیغات در خارج از کشور، دو گره مخاطب دارد. «معمولا تبلیغاتی که ساماندهی میشود، برای دو گروه است: یکی ایرانیانی که در خارج از کشور حضور دارند. دوم کسانی که به هر شکلی فارسی زبان هستند که در جمعیتهای ایرانی حضور پیدا میکنند. عدهای از مبلیغین هم کسانی هستند که از فضای تبلیغات مناسبتی فاصله گرفتهاند. مبلغینی که با قشر فرهیخته و تخصصی سر و کار دارند و در کنگرهها و همایشها حضور پیدا میکنند. البته شاید خیلی وقتها کار آنها را نتوان تبلیغ دینی به شمار آورد و بیشتر برنامهای برای طرح نظریه دینی یا علمی دانست.»
البته به غیر از این موارد، یک سری از مبلغین هم به صورت تخصصی برای اهالی بومی آن کشور برنامههای تبلیغی دارند که در این برنامهها هم کم و کاستهایی وجود دارد. «جمهوری اسلامی ایران علیرغم توقع و انتظاری که از آن میرود متاسفانه به موازات توقعات و انتظارات، موفق نبوده است. البته اقداماتی صورت گرفته اما باز هم کافی نیست.»
ده روز فرصت تبلیغ در روسیه، بین دانشگاهیان، بانوان و مخاطبان عمومی تقسیم میشود. «برنامه های ما به کشور میزبان بستگی دارد. من در این سفر چهار نوع برنامه داشتم. برنامه ویژه دانشجویان و فارغ التحصیلان ایرانیِ دانشگاه های روسی. برنامهای برای خانمهایی که همسرانشان در کشور روسیه شاغل هستند که به تقاضای خود خانمها بحث تربیت فرزند را مطرح کردیم. برنامهای هم برای اعضای سفارت ایران در روسیه درباره طرح کلی اسلام داشتیم. یک گروه هم مخاطبان عمومی بودند که قبل از نماز مغرب و عشا در مسجد حاضر میشدند و مستقیم با ما ارتباط میگرفتند.»
فقط دو ساعت و نیم روزه نبودیم!
اگر از روزهداریهای طولانی خسته شدهاید جالب است بدانید مسلمانان روسیه امسال روزههای ۲۰ ساعتی گرفتهاند! «روزهای ماه رمضان در روسیه بسیار طولانی بودند تا جایی که بین اذان مغرب تا اذان صبح فقط دو ساعت و نیم فرصت بود! البته آب و هوای روسیه در روزهای اول خنک بود و خیلی اذیت نشدیم اما یکی دو روز آخر با توجه به حجم مسئولیتی هم که داشتیم، کمی به مشکل خوردیم ولی به هر حال هر آن کس که دندان دهد نان دهد!»
روسیه بزرگترین مسجد اروپا را دارد
حجتالاسلام سرلک معتقد است روسیه با شورویِ کمونیستیِ قبل از فروپاشی فرقهای بزرگی دارد. «در روسیه بعد از فروپاشی شوروی و مخصوصا در زمان ریاست جمهوری پوتین تحول بزرگی اتفاق افتاد. پوتین معتقد است که محدودیتهایی که نظام کمونیستی و بیطبقه را شکل میداد، آفتهای بزرگی به همراه داشته است. برای همین بر قومیت و فعالیتهای مذهبی، توجه جدی دارد.
پوتین کلیسای بزرگ به اسم مسیح منجی که بسیار کلیسای فوق العاده و شگفتانگیزی است را احداث کرد یا برای مسلمانها یک مسجد بزرگی ساخت که از نظر زیبایی و طراحی کمنظیر است که حتی برخی میگویند بزرگترین مسجد اروپا، همین مسجد است. در واقع پوتین معتقد است زمینه فعالیتهای مذهبی در روسیه باید به وجود بیاید.
در خاطرم هست در همین مسجد جامع مسکو جمعیت بسیار جوان و پرشوری برای نمازجمعه شرکت کردند و قطعا مبلغان سنی هم در این جمعها حضور دارند. البته در کنار همه این موارد، فضای اسلامهراسی هم وجود دارد. چند وقت پیش انفجاری در یکی از ایستگاههای مترو اتفاق افتاد که تعداد زیادی هم کشته شدند و بعدها مشخص شد عامل انتحاری آن خانمی با حجاب اسلامی بوده است. ولی در کل توجه به مقولات مذهبی در این کشور خوب بود.»
مردم روسیه به حجاب حساسیت دارند
مردم روسیه مثل خیلی از مردم جهان در فضایی از اسلامهراسی قرار دارند که شاید این امر، تبلیغ جدیتری برای اصلاح این تفکر را نیاز داشته باشد. «در برخورد با غیرمسلمانان روسیه، با دو برخورد از مردم روبهرو هستیم. یک نوع برخورد عمومی مردم روسیه است که برخوردی محترمانه است و دیگری گروهی که تحت تاثیر فضاهای مردمهراسی قرار دارند و مثلا نسبت به پوشش بعضی خانمها و رنگ پوشش آنها حساسیت دارند.
برای مثال در یکی از فرودگاهها، خانمی توسط ماموران خانم فرودگاه به صرف اینکه روسری داشت، خیلی مورد تفتیش بدنی قرار گرفت و معلوم بود جنس این تفتیش از جنس حساسیت بود و نه از جنس توهین. حساسیتی که در بخشی از مردم روسیه هم مشاهده میشود. البته با این حال، مردم و کشور روسیه خیلی ظرفیت تبلیغ دارند.
ایران هم در این کشور اقداماتی انجام میدهد و به جرئت میتوان گفت یکی از موفقترین نمایندگیهای ایران در خارج از کشور، در روسیه است. مثلا ما همین الان مرکزی در روسیه داریم برای ترجمه کتابهای دینی به زبان روسی که خیلی مورد استقبال هم قرار میگیرد و بسیاری از طریق همین راه، به اسلام علاقه و گرایش پیدا کردهاند.»
تبلیغ به زبان روسی مشکل است!
با توجه به ظرفیتی که در کشور روسیه وجود دارد، به نظر میرسد به مبلغانی نیاز داریم که همزبان این مردم باشند و بیواسطه بتوانند آنها را به اسلام دعوت کنند. «مبلغانی هم در این کشور هستند که به زبان روسی مسلط باشند؛ اما جالب است بدانید این زبان دومین زبان دشوار جهان از نظر آموختن و تکلم است اما با این حال کسانی هستند که به این زبان مسلط بوده و تبلیغ میکنند.
در کنار اینها بسیاری از مراجع در روسیه دفتر دارند. که البته با توجه به حجم نیازها و توقعات، بسیاری از این اقدامات دیده نمیشود. جالب است بدانید در روز اولی که وارد مسکو شدم، دخترخانم جوانی به نام «ایلینا» برای شیعه شدن مراجعه کردند. این خانم به واسطه مطالعه کتابهای دینی که به زبان روسی بود، به اسلام علاقهمند شده بود. در همان روز اول این اتفاق افتاد و بعدا که پیگیری کردم، به من گفتند خوشبختانه تعداد کسانی که به این شکل به اسلام گرایش پیدا میکنند، کم نیستند و این نشان میدهد که ما در این حوزه باید جدیتر کارکنیم.
من چون با زبان روسی آشنایی نداشتم، خیلی نمیتوانستم از فرصت تبلیغ بین غیرمسلمانها استفاده کنم. مثلا در مسکو یک موزه جنگی داشتند که فوق العاده بود و در سالگرد حمله آلمان به شوروی که همین چند روز پیش بود، مراسم مفصلی تدارک دیده بودند و بازماندگان جنگ که پیرمردها و پیرزنهایی با مدالهایی بر سینههایشان بودند، در این مراسم شرکت کرده بودند؛ اما به دلیل آشنایی نداشتن با زبان نتوانستم با آنها ارتباط برقرار کنم.»
تبلیغ به شناخت نیاز دارد
تبلیغ هم مثل هر کاری اصولی دارد که در صورت رعایت این اصول، میتوان به نتیجه آن امیدوار بود. «یک سری اصول مسلمی درباره تبلیغ وجود دارد که اولینِ آن شناخت فرهنگ آن کشور است. یک مبلغ پیش از اقدام برای تبلیغ حتی در یک روستای کوچک، باید نسبت به فرهنگ و مردم آن منطقه شناخت داشته باشد. البته کار سادهای هم نیست و به پشتیبانی نیاز دارد. مثلا ما آنجا تلاش کردیم با بزرگان مسیحیت دیداری داشته باشیم که موفق نشدیم چون هماهنگی آن بسیار سخت بود. اولین اصل تبلیغ این است که مبلغ بداند مخاطبانش در چه وضعیتی به سر میبرند.
نکته دوم درباره تبلیغ هم این است که در هر کشور و منطقهای نیازهایی وجود دارد که باید این نیازها را شناخت. من فکر میکنم اگر کسی بخواهد برای تبلیغ به روسیه برود و بخواهد برای ایرانیهای مقیم این کشور کاری بکند، باید درباره درباره بحث خانواده و مسائل خانوادگی، اطلاعات خوبی داشته باشد.»
بروزرسانی : در ششم شهریور 95 نسخه HD و نسخه full HD نماهنگ ایستاده ایم دو + نسخهHD پشت صحنه به این نوشته افزوده شد .
[/box]
نماهنگ ایستاده ایم تا آخرین قطره خون ؛ به کارگردانی محمدباقر مفیدی کیا و خوانندگی حسین حقیقی منتشر شد.
به گزارش سوره بنیانا ، « نماهنگ ایستاده ایم تا آخرین قطره خون » به تهیه کنندگی محمدرضا شفاه محصول باشگاه فیلم سوره حوزه هنری، ۲۷ مردادماه در تالار سوره حوزه هنری و در حضور مسئولین، هنرمندان و استقبال پرشور مخاطبان رونمایی شد و هم اکنون از شبکه های مختلف رسانه ملی پخش می شود.
«نماهنگ ایستاده ایم ؛ تا آخرین قطره خون» که قسمت دوم نماهنگ معروف «ایستاده ایم» است، نظیر قسمت نخست آن، داستان گروهی جوان انقلابی است که این بار در حاشیه یک روز گرم در خلیج فارس، دست به کاری خارق العاده می زنند. این نماهنگ روایتی است از ماجرای تلخ سقوط هواپیمای پرواز ۶۵۵ در خلیج فارس و حضور ناوهای آمریکایی در این منطقه.
این نماهنگ که تولید آن بیش از ۲ سال زمان برده است، از ۵۰ نمای فول سی جی و ۱۷۰ نمای ترکیبی از سی جی و رئال تشکیل شده است. جلوه های ویژه میدانی و بصری پیچیده و ویژه این نماهنگ، به طور کامل توسط نیروهای ایرانی و در داخل کشور انجام شده است.
گفتنی است قسمت نخست کلیپ ایستاده ایم ۳ سال پیش منتشر شد و تقدیر رهبر انقلاب را نیز در پی داشت.
عوامل نماهنگ ایستاده ایم؛ تا آخرین قطره خون » عبارتند از؛ نویسنده و کارگردان: محمدباقر مفیدی کیا، تهیه کننده: محمدرضا شفاه، شاعر: محسن رضوانی، آهنگساز و تنظیم کننده: امید روشن بین، خواننده: حسین حقیقی، مدیر تولید: سیدحسین یعقوبی، مدیر تصویربرداری: فرشاد محمدی، جلوه های ویژه میدانی: رضا ترکمان، طراح گریم: حسین صالحیان، طراح صحنه و لباس: پیام حسین سوری، صدابردار: مهدی علیپور، طراحی و ترکیب صدا: سیدعلیرضا علویان، تدوین: ابوذر حیدری، مدیر جلوه های ویژه رایانه ای: جواد مطوری، محصول: باشگاه فیلم سوره حوزه هنری.
در ادامه مطلب گزارش از مراسم رونمایی از نماهنگ ایستاده ایم را میخوانیم ؛ همراه بنیانا باشید
..
.
.
گزارش از رونمایی نماهنگ «ایستادهایم ۲»/ سردار یکتا: با شنیدن «ایستادهایم ۲» احساس غرور کردم/ سردار قاسمی: مافیای مستند و موسیقی شکست
سردار حسین یکتا گفت: با نسل سوم و چهارم انقلاب مواجهایم باید با آثار در خور توجه به آنها نزدیک شویم. من اهل موسیقی نیستم اما با شنیدن «ایستادهایم ۲» احساس غرور کردم.
به گزارش سوره سینما ، آیین رونمایی نماهنگ «ایستادهایم؛ تا آخرین قطره خون» عصر روز چهارشنبه ۲۷ مرداد ماه در تالار اسوه با حضور اهالی فرهنگ و هنر همچنین مسئولین حوزه هنری برگزار شد.
در ابتدای مراسم محسن مومنی شریف با تشکر از حضور همه مسئولین فرهنگی از جمله حجتالاسلام پژمانفر رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی، سردار سعید قاسمی، سردار حسین یکتا، سلیم غفوری مدیر شبکه مستند سیما تشکر کرد و گفت: در حاشیه دیدار شاعران، رهبر معظم انقلاب از ما خواستند تولید نماهنگهایی مثل «ایستادهایم۱» را ادامه دهیم.
رئیس حوزه هنری همچنین اظهار داشت: اخیرا حضرت آقا به جنگ نامتقارن توجه ویژهای دارند و راجع به آن نکات مختلفی را فرمودهاند. در جنگ نامتقارن ایمان به خدا، شهادتطلبی، توکل به خداوند، اعتماد به امداد الهی از نقاط قوت ما برشمرده میشود. در این جنگ قوا و قدرتها با هم یکسان هستند اما نقاط قوتی دارند که نکاتی که برشمردند نقاط قوت ما است، امیدواریم این کلید «ایستاده ایم ۲» مورد توجه قرار بگیرد.
سردار حسین یکتا : با شنیدن «ایستادهایم ۲» احساس غرور کردم
در ادامه مراسم سردار حسین یکتا با حضور در جایگاه سالن اظهار داشت: در حال حاضر با نسل سوم و چهارم انقلاب در ارتباط هستیم و باید با آنها با تولیدات وزین و حرفهای ارتباط بهتری برقرار کنیم. من رابطه خوبی با موسیقی ندارم اما «ایستادهایم ۲» را مانند آژانس شیشهای بارها دیدهام و احساس غرور کردم. یک سرود ممکن است نتیجه جنگ را عوض کند.
وی ادامه داد: ما بارها نزدیک خاکریز دشمن از متنها عربی و سروهای حماسی عربی استفاده میکردیم تا بتوانیم روحیه آنها را تضعیف کنیم. کاری که دوستان شروع کردند با نیتی که دارند در خور توجه است. انشاء الله این تیم نذر کنند تا سرودی حماسی برای اربعین بسازند و همه پایکوبان من کنت مولاه و هذا مهدی مولا را در راهپیمایی اربعین به منصه ظهور برسانیم.
سردار سعید قاسمی در ادامه مراسم رونمایی گفت: روز گذشته ۲ بار و امروز بار سومی است که نماهنگ را میبینم ما بچههای جنگ مقطع آخر جنگ را به یاد داریم در آن زمان ناوهای آمریکا وارد خلیج فارس شدند و حضرت امام در جمعی خصوصی اعلام کرد؛ «اگر من بودم میزدم» اما به مصحلت دوستان این اتفاق نیفتاد و شاهد از دست رفتن صدها هموطنمان در پرواز ایرباس بودیم.
سردار قاسمی : مافیای مستند و موسیقی شکست
سردار قاسمی ادامه داد: وقتی به دیدار حضرت آقا رفتیم و گزارش کار دادیم ایشان فرمودند شما کجا بودید بیش از ۲۰ سال به دنبال این طرز تفکر بودم. امروز بچههای جنگ را متهم به خنگ بودن، تند بودن، بیسوادی، بیشناسنامگی میکنند و در دوره پسابرجام این القابها بیشتر شده است. بسیار خوشحالم پس از فتنه ۸۸ و داستان عماریون مافیای سینمای مستند و موسیقی شکست. شبکه مستند امروز با مدیریت سلیم غفوری از فعالیت بیرحمانه منافقین پرده برمیدارد.
وی گفت: من میدانم مافیای هنری در کشور به بچهها جوان میدان نمیدهد گرفتن امکانات و تجهیزات جنگی معضل دیگری است. ممکن است هزینهها به نظر زیاد بیاید اما این چند صد میلیون در دوره پسابرجام و در این ۳ سال نحس که دزدی، چپاول و غارت را میشنویم در مقابل حقوقهای نجومی مبلغی نیست. این پول را به بچههای انقلابی ندهند و به جیب درصف و صفدر میرود.
این فعال فرهنگی در ادامه افزود: چند سال دیگر باید بگذرد تا درباره محسن وزوایی فاتح لانه جاسوسی کار بسازیم. حامد زمانی در میدان نقش جهان ۱۰۰ هزار نفر را همراه میکند با او هم کلام میشوند و سرود ضداستکباری میخوانند، کدام چهرهای امروز نفوذ کلام اینگونه دارد و میتواند ۱۰۰ هزار نفر را با خود اینگونه همراه کند. اگر آنها کلیپ میسازند ما هم باید این کار را انجام دهیم.
سردار قاسمی در ادامه گفت: امروز دغدغههای ارشاد کجاست؟ کثیفترین برنامهها در برج میلاد برگزار میشود. آنها با انقلاب ۱۸۰ درجه فاصله دارند. اگر دست من بود کل برج میلاد را کبریت میگرفتم. البته هر کاری که ساخته شود ایراداتی دارد مثل دیکتهای که نوشته میشود و این تنها دیکته ظریف است که به خودش نمره ۲۰ میدهد برای برجام.
دکتر وحید جلیلی : فردوسیها یک به یک میرسند
پس از پخش پشت صحنه نماهنگ «ایستادهایم ۲» وحید جلیلی دیگر فعال فرهنگی گفت: دوست من کلمه قصاری دارد و میگوید زمانه ما رستمهای زیادی دارد، فردوسیهایش کم هستند. اما امروز باید بگوییم فردوسیهای انقلاب اسلامی یک به یک میرسند قهرمانان این ملت گمنام نخواهند بود.
مدیران حوزه به همراه تعدادی از میهمانان از حسین حقیقی (خواننده)، جواد مطوری (مدیر جلوههای بصری)، محمدباقر مفیدیکیا (کارگردان)، امید روشنبین (آهنگساز) و محمدرضا شفا (تهیهکننده) تقدیر و تشکر به عمل آوردند.
در ادامه برنامه محمدرضا شفا گفت: مدیون بسیاری از جوانانی هستم که مردانه در کنارم ایستادند و برای هنر انقلاب فعالیت کردند. کمکهای مدیران حوزه هنری اگر نبود امروز شاهد این نماهنگ نبودیم ۲.۵ سال تلاش امروز با مجاهدتهای حمزهزاده به بار نشست و به بسیاری از مراکز فرهنگی برای کمک مالی سر زدم اما همه خالصانه نه گفتند. شاید حواسشان به ساخت کارهای انقلابی دیگر بود. امشب نقطه پایان «ایستادهایم ۲» و سرآغاز تولید آثار دیگر است.
او از زحمات همسرش که یکی از شاعران انقلابی است تشکر کرد و هدیه خود را به او تقدیم کرد.
در این مراسم سردار سعید قاسمی، محسن مومنی شریف، سردار حسین یکتا، حامد زمانی، محمدرضا شفا، محمد حمزه زاده، غلامرضا فرجی، زین العابدین تقی پور، حجت الاسلام پژمانفر، وحید جلیلی، سلیم غفوری و… حضور داشتند.
درحاشیه انتشار صوت جدید از مرحوم منتظری درباره اعدام های سال 67
نبش قبر یک ملاقات و بازهم زیرسوال بردن امام توسط باند مهدی هاشمی/ آیا موسسه نشرو تنظیم در دفاع از امام و انقلاب پاسخ اهانت را می دهد؟
انتقامکِشیهای باند مهدی هاشمی از امام هرزمان شکلی متفاوت به خود می گیرد. گاهی با جعلی خواندن نامههای امام، گاهی با تحریکپذیری امام از اطرافیانِ فریبکار و گاهی با جنایتخواندنِ عمل به فتوای امام درباره اعدام منافقین محارب.
گروه سیاسی-رجانیوز: دیشب انتشار فایل صوتی سخنان تند و انتقادی آیتالله منتظری – درباره اعدام منافقین پس از مرصاد- توسط سایت منتظری خبرساز شد.
به گزارش رجانیوز به نقل از فارس فایل صوتی 40 دقیقهای که 23 دقیقه ابتدایی آن سخنان منتظری و ادامهاش سخنان یکی ازمسئولین قضایی و توضیحاتش درباره ادعاهای غلط منتظری است.
دفاع مرحوم منتظری از منافقین پس از عملیات مرصاد
پس از ناکامی منافقین در عملیات مرصاد،امام با نوشتن نامهای رسما محارب بودن سازمان منافقین را اعلام و دستور منافقینی که همچنان بر سرموضع حمایت از این سازمان و دشمنی با جمهوری اسلامی هستند را صادر میکنند. در بخشی از این نامه آمده است «با توجه به محارب بودن آنها و جنگهای کلاسیک آنها در شمال و غرب و جنوب کشور با همکاری های حزب بعث عراق و نیز جاسوسی آنان برای صدام علیه ملت مسلمان ما، و با توجه به ارتباط آنان با استکبار جهانی و ضربات ناجوانمردانه آنان از ابتدای تشکیل نظام جمهوری اسلامی تاکنون، کسانی که در زندان های سراسر کشور بر سرموضع نفاق خود پافشاری کرده و میکنند محارب و محکوم به اعدام میباشند.»
آیتالله منتظری که نه ماه است عزادار اعدام سیدمهدی هاشمی است از در حمایت از منافقین و حمله به امام و نظام درمیآید. ازجمله اقدامات او نگارش دو نامه تند و هتاکانه به امام در 9 مرداد و 13 مرداد است. پس از آنکه اعتراضات و نامهنگاری های او به نتیجه نمیرسد از چهار تن از مسئولان مرتبط با این قضیه-آقایان نیری (حاکم شرع)، اشراقی (دادستان)، رئیسی (معاون دادستان) و پورمحمدی (نماینده اطلاعات در اوین)- دعوت میکند تا به منزلش بیایند. اول محرم این دیدار صورت میگیرد.
منتظری انتقادات خود را با تعابیر تندی علیه جمهوری اسلامی و امام مطرح میکند و البته پاسخ میشنود. محورهای دهگانهٔ سخنان منتظری در این ملاقات هم سالها بعد در خاظرات منتظری منتشر میشود.
منتظریِ پس از عزل: نامه امام جعلی بود!
سالهای آخر دهه هفتاد و در حالی که آیتالله منتظری هنوز در حصر بود، کتاب قطور خاطراتش منتشر شد. منتظری در خاطراتش مدعی شده بود امام در دوسال پایانی عمرشان از شدت بیماری از مسائل سیاسی و مدیریتی به دور بودند و اداره کشور توسط اطرافیان ایشان از جمله مرحوم احمدآقا و به نام امام صورت میگرفت هاست. او حتی جعلیبودن نامههای دوسال آخر عمر حضرت امام توسط احمدآقا میشود.
از جمله درباره این نامه نیز به سبک همیشگی خاطراتش با تردید و شبهه افکنی آن را نامهٔ «منسوب به امام» لقب داده و میگوید: «در همان زمان بعضی تصمیم گرفتند که یک باره کلک مجاهدین را بکنند و به اصطلاح از دست آنها راحت شوند، به همین خاطر نامه ای از امام گرفتند که افرادی از منافقین که از سابق در زندانها هستند طبق تشخیص دادستان و قاضی و نماینده اطلاعات هر منطقه، با رای اکثریت آنان اگر تشخیص دادند که آنها سرموضع هستند اعدام شوند،یعنی این سه نفر اگر دونفر از آنها نظرشان این بود که فلان فرد سرموضع است ولو اینکه به یک سال یا دو سال یا پنج سال یا بیشتر محکوم شده باید اعدام میشد، این نامه منسوب به امام تاریخ ندارد;اما این نامه روز پنج شنبه نوشته شده بود، روز شنبه توسط یکی از قضات به دست من رسید و آن قاضی بسیار ناراحت بود، من نامه را مطالعه کردم خیلی نامه تندی بود که در عکس العمل عملیات مجاهدین خلق در مرصاد نوشته شده بود و شنیده شد که به خط حاج احمد آقاست…»
نبش قبر یک ملاقات و شمشیرکشیدن علیه امام و انقلاب
اعتراضات منتظری به برخورد قاطعانه با منافقین آنقدر ادامه یافت تا نهایتا پس از پخش یکی از نامههای هتاکانهاش به امام از بیبیسی، امام او را به خاطر حمایت از منافقین از قائممقامی رهبری عزل کردند.
حالا و پس از هفده سال از آن دیدار مردادماه 67، سایت آیتالله منتظری دیشب فایل صوتی آن را منتشر کرد. جالبآنکه این اقدام چندروز پس از آن صورت گرفت که رسانههای ضدانقلاب به مناسبت سالگرد اعدام منافقین موج تبلیغاتی تکراری هرساله را به راه انداخته بودند. انتشار صوت این دیدار هم میوه جدیدِ سفرهای بود که ضدانقلاب چند روز تدارک دیده و چیده بود. این فایل صوتی به همراه موجی از تحلیل های خلاف واقع و تقطیعشده در فضای مجازی پخش شد و مورد استقبال ضدانقلاب-از سایت منافقین تا بیبیسی- قرار گرفت.
اما انتشار این فایل صوتی چه چیزی را هدف قرار میدهد؟ شاید لایهٔ اول تحلیل ها و واکنش های خبری انتشار این صوت، متوجه نظام جمهوریاسلامی و دستگاه قضایی وقت- باشد؛ اما کار تنها به اینجا ختم نمیشود. پیام پنهان انتشار این فایل صوتی را شاید هیچ چیز بهتر از جملهٔ پایانی آیتالله منتظری در این فایل صوتی توضیح ندهد؛ و آن هم این جمله است که «مردم از ولایت فقیه دارد چندششان میشود ما دوست نداشتیم اینطور شود.»
حقیقت این است که انتشار این فایل صوتی مثل همهٔ ادعاهای منتظری و یارانش، بیش از هرچیز شخص امامخمینی را هدف قرار میدهد و به همان نتیجهای میرسد که منتظری مدعی است دوست نداشته کار به اینجا برسد. به تعبیر صریحتر حالا که دیگر دست آیتالله منتظری از رهبری کوتاه شده، آنقدر نسبت های غلط و ناروا روانه امام میشود تا سایرین از ولایت فقیه چندششان شود.
انتقامکِشی های بیت منتظری از امام هرزمان شکلی متفاوت به خود میگیرد، اما محتوایش ثابت است. گاهی با جعلی خواندن نامههای امام، گاهی با تحریکپذیری امام از اطرافیانِ فریبکار و گاهی با جنایتخواندنِ عمل به فتوای امام دربارهٔ اعدام منافقین محارب.
متاسفانه موسسه نشر و تنظیم آثار امام در سال های اخیر موضع محکم و قاطعی در برابر ادعاهای گاه و بیگاه جریان منتظری علیه امام راحل نگرفته و به مصاحبه های ضعیفِ چندخطی بسنده کرده است. اقدامی که شاید باید آن را ناشی از همسویی سیاسی برخی مسئولان آن درباره جناحبندیهای سیاسی کشور با جریان باند مهدی هاشمی و تاکتیک «سکوت الهامبخش وحدت» در برابر «دشمن مشترک» دانست.
جالب آنکه از شخص حسن خمینی نیر کمتر موضعی در محکومیت آیتالله منتظری و حامیانش میتوان یافت. شاید آخرین موضع او دراینباره به سال 79 و پس از انتشار کتاب پاسداشت حقیقت- نوشتهٔ آقایان سلیمی نمین و رضایی- برگردد که گفته بود «نوشتن اینگونه کتابها را ادامه دهید تا زمانی که نتظری از دنیا نرفته است پاسخ اهانتهای وی به حضرت امام راحل داده شود.»
آیا موسسه نشر و تنظیم آثار امام اینبار از حیثیت امام آنطور که شایستهٔ اسم این موسسه است دفاع خواهد کرد؟
به گزارش بنیانا ؛ نشست خبری تهدیدات نوین علیه مسلمانان با موضوع بیوتروریسم با حضور « نادر طالب زاده » و دکتر « علی کرمی »، سیدنظامالدین موسوی مدیرعامل خبرگزاری فارس و نمایندگان رسانههای داخلی و خارجی روز -دوشنبه 11 مردادماه- در سالن اجتماعات خبرگزاری فارس برگزار شد.
*نادر طالب زاده : بعد از حادثه منا چهره واقعی آل سعود نمایان شد
بنا بر این گزارش، نادر طالبزاده ضمن ابراز خرسندی برای حضور در این نشست، گفت: مسائلی که امروز میخواهم مطرح کنم، حدود 10 سال است قصد بازگو کردنشان را دارم، اما تا به حال فرصت مقتضی برایش پیدا نشده است.
وی ادامه داد: چندی پیش در برنامه «عصر» میهمان آقای کرمی بودم و در آنجا بحث بیوتروریسم مطرح شد. بعد از آن، به برنامه «راز» رفتم و در آن درباره بیتوجهی مسلمین به برخی موضوعات از جمله آلوده بودن آب زمزم و معماریهای موجود در سرزمین عربستان صحبت شد.
نادر طالب زاده افزود: حدود 9 سال پیش در سرزمین عربستان تحقیقهایی انجام دادم که گزارشهای آن را به صورت مستند در اختیار دارم و قصد دارم که در این نشست آنها را برای حضار به نمایش درآورم.
این کارگردان همچنین ادامه داد: در واقع از این سکوت تعجب میکنم که چرا هیچکس هیچ چیزی درباره مسئله به این مهمی نمیگوید و بعد از اتفاقات اخیر، چهره آلسعود به صورت واقعی نمایانگر شده است.
وی با بیان اینکه حضور آقای کرمی در این زمینه بسیار تأثیرگذار بود، بیان داشت: تحقیقهای آقای کرمی در این باره برای ما بسیار راهگشا بود. ویروس فانوکس میکروبی است که توسط پنتاگون طراحی شده و طبق تحقیقهای ما میکروبی است که ایمان و اعتقاد در عبادت را در مسلمانها میبرد.
,
*گفتند در مجامع عمومی ماجرای آلودگی آب زمزم را بیان نکنیم
نادر طالب زاده در ادامه صحبتهای خود گفت: آبی که مردم در مکه و مدینه مینوشند آلوده به آرسنیک است و چندین سال پیش، دوستان در هلالاحمر این موضوع را به من گفتند، اما در ادامه، سفارش کردند که چنین چیزی را در مجامع عمومی بیان نکنم، چرا که این آب به دلیل حضور در آن سرزمین تقدس خاصی برایشان دارد. حتی در سال 2006 وزارت جهانی بهداشت این موضوع را اعلام کرده بود.
علی کرمی در ادامه این نشست خبری گفت: حدود 30 سال بود که این موضوع را میدانستم، اما آن را مطرح نکرده بودم. برخیها میگفتند بیان این مطلب عین سیاهنمایی است و در جلساتی که داشتیم، تحولاتی در این زمینه مطرح شد که تصمیم گرفتیم آن را بیان کنیم.
در این جلسه به همراه آقای طالبزاده نکاتی را بیان خواهیم کرد که برای همه حضار تازگی خواهد داشت. اگر الان در مجامع بینالمللی جنگ سخت دیده نمیشود، اما جنگ نرم وجود دارد و دشمنی غربیها به مسلمانان کمتر نشده و آنها تحت هر شرایطی میخواهند به مسلمانان صدمه بزنند.
وی ادامه داد: ما در جهت بیوتکنولوژی در حال تحقیق هستیم و به دلیل تخصصی که در حوزه پدافند عامل دارم و شناختی که در این زمینه کسب کردهام، مسائلی را مطرح خواهم کرد. تمامی این حرفها مستند است و سندهایش هم موجود است و اگر کسی گفت توهمی بیش نیست، میتوانیم با نشان دادن این اسناد، حرف خود را ثابت کنیم.
تا الان در هیچ رسانهای در این باره صحبت نکردیم، اما با شرایط موجود، زمان آن رسیده که این صحبتها بیان شود، آن هم در شرایطی که اسلام توسط غربیها تحت فشار است. من به صورت روزمره با اقصینقاط دنیا و علوم به روز شده در ارتباطم و مطمئن باشید مسائلی که بیان میکنم برای مردم مفید است.
,
*آب زمزم مطهرترین و گواراترین آب دنیا بود
نادر طالب زاده در بخش دیگری از صحبتهای خود گفت: دغدغه دیگر ما تکلیفی است که در برابر سایر مردم جهان داریم، چرا مردم مسلمان در سایر نقاط جهان باید آب آلوده بنوشند؟ قبل از آلودگی این آب، یادم است توسط آزمایشگاهی، آب زمزم را چک کردند و مطهرترین آب اعلام شد، اما چه اتفاقی میافتد که الان همین آب آلودهترین اعلام میشود.
وی ادامه داد: بعد از حج خونین، آلودگی این آب اعلام شد و ما با آمارهایی که در دست ما قرار گرفت (تختخوابهای درمانگاهها و سرماخوردگیهایی که در طولانیمدت التیام پیدا میکرد) مصممتر شدیم. چرا در این چند سال، همه زوار از روز اولی که پا به سرزمین عربستان میگذاشتند، بلااستثنا مریض میشدند و تا روز آخر، این مریضی با آنها همراه بود، حتی وقتی که به ایران یا کشورهای خود وارد میشدند نیز مدام به آنها میگفتند بیماری شما واگیر دارد، مراقب باشید دیگران را مریض نکنید.
نادر طالب زاده با بیان صحبتی از یک کشیش مسیحی گفت: یادم است یک کشیش مسیحی میگفت مواظب افرادی که از حج میآیند باشید، چرا که سرماخوردگی دارند و ممکن است به شما آن را منتقل کنند. در نتیجه اینکه این افراد کاری کردند که اگر تمامی این نقاطی که تا الان مطرح کردم را به هم بچسبانیم به این نتیجه میرسیم که آلودگی آب عربستان، بدون برنامهریزی نبوده است.
وی در ادامه بیان داشت: چندین سال پیش کشور انگلیس نیز در بیانیهای اعلام کرده بود که آب زمزم آب آلودهای است. فانوکس همان میکروبی که توسط پنتاگون و اسرائیل طراحی شده نیز در همان آزمایشها مطرح شده و ما باید موضع دفاعی و درستی را در برابر چنین مسئلهای بگیریم. در سال 2007 که به مکه سفر کرده بودم، با افراد مختلف مصاحبههایی داشتم که آنها را برایتان پخش میکنم.
,
نادر طالب زاده :بیماریهایی که توان عبادت را میگیرند/ میخواهند شور معنوی را مهار کنند
در ادامه مراسم کلیپی پخش شد که مربوط به بیماری حجاج ایرانی در سال 75 بود. بیماری هایی که حجاج ایرانی را ضعیف ساخته و توان عبادت را از آنها می گیرد.
در ادامه نادر طالب زاده تصریح کرد: آب زمزم آلوده به نیترات است و بسیار خطرناک است این را پزشکانی که در آن زمان در مکه حضور داشتند گفتند ولی بحث آرسنیک را مطرح نکردند. آن زمان من اشرافی به بیوتروریسم نداشتم و فقط می دانستم که عده ای در مکه بیمار می شوند و وقتی برمی گردند نیز عده دیگری را بیمار می کنند. آنها با این بیماری حال عبادت و خداجویی را از مسلمانان می گیرند. آنها در حج تمتع 20 سال است که این کار را می کند. در این مدت هر کس از آب آن بشکههای نارنجی خورد، آلوده شد و دولت جنایتکار سعودی نسبت به آن شانه خالی کرد.
این طراحی متعلق به پنتاگون است و این شور معنوی که انقلاب اسلامی به وجود آورده را می خواهند مهار کنند. این بحث بیماری را ادامه دار کرده اند و عقبه آن نیت و تلاش امریکا و اسرائیل است که دولت سعودی به آن عمل کرد. امروز ما نقطه هایی که با هم فاصله دارند را به هم می چسبانیم. چیزی به حج خونین و بیماری ها و آب زمزم نمی چسباند اما ما آنها را کنار هم قرار داده ایم.
,
به گزارش فارس، در ادامه علی کرمی نیز با نشان دادن تصویری عنوان داشت: دکتر به نقاط خوبی اشاره کردند و من باید بگویم که پنتاگون برای این ماجرا برنامه مفصلی دارد که بخش هایی از آنها فاش شده است. تمام پروژه ها و آزمایش هایی که روی حیوانات شده، در ویدئویی که ما تهیه کرده ایم موجود است. رفتار شما مربوط به هورمون محصول مغزی است و آنها این ژن را در ساختار ژنتیکی برده اند و به بدن حیوانات منتقل کرده اند. این ژن اگر بالا یا پایین برود رفتارها تغییر میکند.
,
*دکتر علی کرمی : دشمنان جمعیت مسلمانان را هدف گرفتهاند
علی کرمی ادامه داد: قبلا کتابی منتشر شده بود با نام The god gene منتشر شده و در آن هم اشاره شده که رفتار با این ژن قابل تغییر است. پروژه فانوکس واکسن ضد بنیادگرایی است. در این فیلم هم می بینیم که کسی سوال می کند می تواند آنها دیگر با سلاح نظامی از پس ما برنمیآیند و این بار به مکه آمدند تا جمع مسلمانان تمام دنیا را آلوده کنند.
سالها این تست انجام می شود تا به نتیجه ای که می خواهند برسند. دکتر سراغ پزشک هلال احمر رفته و نشان می دهد که افراد کاروان من دیگر حال عبادت ندارند. من در 32 سال مداوم این موضوعات را تدریس می کردند و بعدا متوجه شدیم اینها روی جمعیت کار می کنند.
علی کرمی همچنین به کتاب زبان خدا اشاره کرد و اظهارداشت: همه چیز در درون شماست. کشور اشغالگر صهیونیست بیشترین دانش را در این زمینه دارد و برنامه های خطرناکی برای ما دارد. ایران در چند موضوع برند است که یکی از آنها زعفران است و دارند ویروسی برای از بین بردن آن طراحی می کنند.
حتی زعفرانی که خارج از کشور پرورش دادند مثل ایران نبود و حالا دارند خاک ایران را هم می برند. خاویار، فرش و پسته هم برندهای ایران است. حالا درباره پسته نیز همین کار را می کنند که نهال ها از امریکا می آید و به درختهای ایرانی قلمه می زنند. زیرساخت های پسته در حال از بین رفتن است.
,
*دکتر علی کرمی : برنامههای طولانی مدت برای کنترل جمعیت مسلمانان
علی کرمی در بخش دیگری از سخنانش به مقاله ای اشاره و عنوان داشت: میگویند شومن وحشت شدهای نمیگذارند واقعیتها را بیان کنیم. سال گذشته 10 روز قبل از حج سخنرانی کردم و گفتم که حج امسال را امن نمی بینم و آن فاجعه روی داد. یک پزشک نیز عنوان کرده است که کشته شدگان سال گذشته حج مسموم شدند.
او همچنین به مطلبی اشاره کرد که نمایندگی کشورمان در سازمان ملل هدف حمله ویروسی قرار گرفت و تصریح کرد: ما در حوزه بیوتروریسم خیلی پیشرفته هستیم.
علی کرمی در ادامه سخنان نادر طالب زاده گفت: آنها فهمیده اند که یک عنصر مشکل ساز وجود دارد و آن ایمان است. شهادت طلبی است. ایمان را از آنها می گیریم و خودشان به ما نزدیک می شوند. 2 ابزار برای کنترل خاورمیانه دارند. یکی نفت و دیگری غذا. بعد هم به دنبال آلوده کردن مواد غذایی ما می روند.
وقتی حاجی برمی گردد به اطرافیان خود هم آب زمزم می دهد و چه چیزی از آن راحت تر است؟ یا سال های گذشته بحث سرقت ژنتیکی راه انداختند به بهانه کمک به بیماران سرطانی که ما سریع در برابر آن واکنش نشان دادیم. یا بعد از آن بحث nssm200 از سوی هنری کیسینجر مطرح شد که جمعیت جهان باید کنترل شود و مخصوصا شیعیان. یا بعد از آن توطئه کنترل جمعیت را مطرح کردند که توسط وزیران بهداشت آن زمان ما اجرایی کردند.
علی کرمی اظهارداشت: پروژه ژنوم ایرانی از سوی دانشگاه استنفورد انجام شده است. ژنوم ایرانی باید از طریق ایرانی ها انجام شود. حق ندارد یک کشور خارجی به ژنوم کشور ما را داشته باشد. چرا دانشگاه استنفورد؟ چون 3 ایرانی در آن دانشگاه هستند و هیچ کس هم صدایش درنیامد. هزینه آن هم از سوی یک شرکت بهایی پرداخت شده است.
خدا را شکر آن قدر سر و صدا کردم تا بالاخره در دستور کار سپاه و وزارت اطلاعات قرار گرفت. ترور بیولوژیک صدها سند دارم که در حال انجام است. از من می پرسند که می توان این موضوع را اثبات کرد؟ ثابت کردن آن بسیار سخت است. در ذهنم یک پرسشنامه طرح کردم. فکر می کنم آیت الله املش ترور بیولوژیک شده اند. برای حذف معنویت کار می کنند. چه به روش سایبری. اینها جنگ نرم است و نوظهورند و خاص مسلمانان است.
کرمی همچنین به پروژه ترور در المان اشاره کرد و این تست ها ادامه دارد. امسال مکه برای ایرانیان بسیار خطرناک است و کسانی که از طریق کشور سوم می روند بدانند که تحت نظر اسرائیل هستند و آنها روی این افراد تست خواهند کرد.
مساله دیگر موضوع محصولات غذایی تراریخته است که خوشبختانه مسئولان نسبت به آن اخطار داده اند. دشمنان دارند مسلمانان را به یک نوع بیماری خاص مبتلا می کنند که از دین خود بگذرند.
به گزارش فارس، بخش دیگری از این مراسم به طرح پرسش از سوی خبرنگاران اختصاص داشت که کرمی در پاسخ به این پرسش که چطور می توان افکار عمومی را نسبت به خطر بیوتروریسم آگاه کرد که ایجاد وحشت نکند؟ گفت: اگر از طریقه علمی و بدون حاشیه به سوالات پاسخ داده شود قطعا آگاهی نسبت به آن بسیار زیاد خواهد بود.
,
*ترورهایی که قابل اثبات نیستند
وی همچنین در ادامه سوالی با این مضمون که چندین چهره از طریق ابتلا به بیماری ترور شده اند، روند بیماری دکتر طالب زاده چگونه بوده است؟ عنوان داشت: مشکل این است که طرف مورد نظر خودش متوجه نمی شود و سالها زمان گذشته است. نه می توان نمونه گیری کرد و نه می توان ثابت کرد. آن فرد هم نمی داند که چطور آلوده شده است؟
آقای طالب زاده همان طور که اعلام شده است، در عراق بودند که چمدانشان به سرقت می رود و کاملا می دانستند که ایشان در کدام هتل هستند و آقای طالب زاده از فردای روزی که چمدان را باز کردند سرفه هایشان شروع شده و حتی سرفه های خونی داشته اند. وصل کردن نقاط به هم تا اثبات قطعی کار بسیار سختی است. پزشکان هم هیچکدام نمی توانند تشخیص بدهند.
قبلا و در گذشته به ترورهای خیابانی دست می زدند که آلارم بدهند و حالا دیگر مخفیانه دست به ترور می زنند. نقدی که من داشتم که زود اعلام شد این بود که یاسر عرفات مشکوک به ترور توسط پلوتونیوم 212 بود. بیوتروریسم یک تعریف غیر رسانه ای دارد که از طریق هرچه جز تفنگ و بمب باشد می گویند که بیولوژیک کشته شده است.
نادر طالب زاده نیز عنوان داشت: من هیچ وقت درباره این موضوع خودم صحبت نکردم و تنها در یک محفل دوستانه درباره اش حرف زدم که رسانه ای شد و بعد هم مجبور شدم درباره اش حرف بزنم. من با یک کاروانی از شیعیان از بیروت رای پیاده روی به کربلا رفتیم. اما همه چمدان هایمان در جایی که اقامت داشتیم در حومه کربلا دو مامور امنیتی آمدند و سراغ من را گرفتند.
بعد آمدند و گفتند بروید چمدان را تحویل بگیرید. من آن موقع تب داشتم و نرفتم. رئیس کاروان کسی را فرستاد تا چمدان من را گرفت.من درگیر کنفرانس افق نو و صهیونیسم و … بودم و فکر میکردم به خاطر این موضوع لپ تاپ من را می خواستند. بعد هم گفتند کار nsa است آژانس امنیت ملی امریکا که بر همه چیز عراق سوار است.
نادر طالب زاده افزود: من این حادثه را جایی عنوان نکردم اما از آن شب دیگر هیچ شبی نتوانستم بخوابم. مدام سرفه می کنم و حالم خوب نبود. من که 40 کیلومتر پیاده روی می کردم دیگر نتوانستم راه برود. اگر آب زمزم رصد نمی شود، من که دیگر هیچ وقت دیده نمی شود. در حالی که من قصه هایی دارم که باید گفته شود.
به گزارش فارس، در ادامه خبرنگاری از طالب زاده پرسید که چطور پیش از این بحث آرسنیک موجود در آب زمزم عنوان نشده بود ولی الان این اجازه برای طرح آن داده شده؟ که وی در پاسخ گفت: این که آب آلوده به آرسنیک است در سال 2006 اعلام شده است. این اعلامیه رسمی انگلیس است. اما الان فرصت خوبی فراهم شد. در حقیقت ما برای جامعه جهانی اسلام می گوییم نه فقط برای ایران.
دیگر کشورها برای مسلمانان خود گفته اند اما ما نگفته ایم و بهره برداری نکرده ایم. اما امسال همه چیز رو است و کاملا شفاف است. امسال هم که ما حج نمی رویم و راحتیم. هر سال می گفتند مردم به حج می روند و آنها را دچار وحشت نکنیم. کسی توجه نمی کند و حال عکسالعمل ندارد. این که آب گوارای زمزم را آلوده می کنند همه کشورهای اروپایی گفتند اما باز هم جمهوری اسلامی باز هم سکوت کرد.
,
دکتر علی کرمی :رواج آدامسهای ناس با قیمت بستهای 500 تومان
دکتر علی کرمی نیز در همین رابطه عنوان داشت: عربستان بسیار صریح درباره ایران رفتار می کند و من نمی دانم که چرا این قدر ملایم در این باره رفتار می کنیم؟ ما باید مدام کوتاه بیاییم؟ من مدام در حال مطالعه هستم. کشور ما امنترین کشور منطقه است و اینها به این موضوع حسادت می کنند.
رهبر معظم انقلاب چند بار باید در این باره هشدار بدهند؟ در دنیا موضوع قبل از اقدام مهم است اما در ایران بعد از اقدام تازه به یادشان می افتد. وزیر بهداشت بعد از حادثه منا گفت که یک کانتینر از جنازه ها را آوردند و من هشدار دادم که نمونه برداری کنید و نگذارید که جنازه ها دفن بشوند چون بیرون آوردنشان سخت است. من بحث این ترورها را حس می کنم.
وی افزود: چرا ما مسلمان ها حقمان را نمی گیریم؟ مسئولین همیشه بالا باشید و حواستان جمع باشد. بیوتروریسم هر لحظه در کشورمان در حال وقوع است. دام و غذای آلوده در حال وارد شدن به کشور است. مواد مخدر جویدنی در حال حاضر به قیمت 500 تک تومن در حال خرید و فروش است.
یا آدامسی که در آن ناس وجود دارد. بیوتروریسم به گونه ای است که فرد اصلا متوجه نمی شود. بعضی ها نمی خواهند این حرف ها را بزنیم. من تحت فشارم حتی به تهدید اخراج و قطع حقوق. نباید شک کرد که در کشتار منا ماموری که فقط نشسته و نگاه می کند و راه ها را بستند و معلوم نیست چه ماده ای پخش کردند.
,
آیا نباید من اقدام کنم و آن پزشک مصری که این حرف ها را می زد به ایران دعوت نمی کنیم؟ آب در 3 جا دفن شده است و جسدها به راحتی دفن شدند. 500 جسد آوردند و وزیر بهداشت میگفت که وقتی در کانتینر را باز کردند ما از بوی عفونت در حال خفه شدن بودیم و این یک نوع مسمومیت بود.
,
به گزارش فارس، در ادامه نیز خبرنگاری عنوان کرد که با توجه به این سخنان به نظر می رسد که برخی از مسئولین دولت جمهوری اسلامی، این مسئولان تلاش می کنند که این موضوع پنهان بماند و باز نشود؟ که طالب زاده در پاسخ عنوان داشت: من نمی توانم به این سوال پاسخ شفاف و صریح بدهم. این مسئولین خیلی هایشان اهل تحقیق نیستند و نمی توانند خبرها و تحقیقات را بخوانند و اینکه یک وجدان و صراحت می خواهد و یک نسلی سستی کرده است.
من همان موقع با معاون مسئول حج و زیارت صحبت کردم و گفتم که ویروس آویدونیروس تست شده و پادزهر آن هم گفته اند اما اتفاقی رخ نداد. وقتی بی بی سی یک برنامه ای درباره مسمومیت آب زمزم ارائه کرد من هم توانستم بعد از 3 سال بحث را باز کنم.
,
*شومترین آدمهای دنیا در پشت پرده ترورهای بیوتکنولوژیک
وی ادامه داد: چرا من بعد از 7 بار طواف باید آبی را بخورم که 3 برابر توان بدنم آلوده به سم آرسنیک است. دنیا خیلی این مسائل را تحمل نمی کند اما در این مورد باید اقدامی کرد. کمپین جدی به راه انداخت و مستند ساخت. همه ما یک وظیفه ای داریم. نسل جوان باید این موضوع را پیگیری کند. ما یک تکلیف شرعی داریم که باید آن را انجام بدهیم.
شومترین آدمهای روی زمین پشت این موضوع هستند. به ما می گویند محور شرارت. آن وقت ما هستیم یا شما که آب را آلوده کرده اید و دستیارشان هم عربستان سعودی است. ما روز اولی که وزیر خارجه حکم گرفت با وزیر ارشاد تماس گرفت که جلوی کنفرانس افق نو را بگیرید و آن را برگزار نکنید.
یک سال و نیم عقب افتاد و من دیگر در حوزه های دیگر هم رمقی ندارم و حال این کارها را ندارم. یک بخشی از ماجرا به همین دولتی که هست برمی گردد اما سوای دولت ارگان های دیگر هم نسبت به آن بی توجهی کردند درحالی که جزو تکالیف است و اینجا حوزه مبارزه با استکبار است.
طالبزاده تصریح کرد: اگر من این سخنان را در یک دانشگاه امریکایی هم بگویم مردم با اشتیاق بسیار گوش می دهند و عکسالعمل نشان می دهند. این روزها پرونده جنایات بسیار سنگین شده است.
همچنین خبرنگار دیگری درباره تلاش طالب زاده برای مستندسازی این جنایات پرسید که وی گفت: من بعد از اعلام عمومی با مستندسازان دیگری صحبت خواهم کرد که درباره این رویداد که بین المللی هم هست مستندهایی ساخته شود. من دلم برای میلیونها مسلمانی می سوزد که سکوت در مقابل آنها مسئولیت می آورد. پرونده این موضوع به 25 سال قبل برمی گردد. ربع قرن است که مردم را آلوده می کنند و از زیر آن شانه خالی کردهاند.
,
*ماجرایی که درگیر بروکراسی اداره شده است
به گزارش فارس، یک خبرنگار دیگر نیز پرسید که آیا شما تلاش مشخص انجام داده اید که یک کمیته ای تشکیل شود که پیگیر باشد و همچنین راه کار و راه حل مشخصی برای جلوگیری و پیشگیری و درمان این بیماری ها پیدا کرده اید؟ در این رابطه کرمی گفت: من اجازه ندارم در این باره سخن بگویم ولی ده ها پاکت به دست من رسیده و آن ها را آنالیز کرده ایم و یک مورد هم بود که در خاش روی داد و 9 نفر در یک چادر کشته شدند.
بنده در تجربه طولانی خود نمونه های بسیاری دیده ام. ما مکاتبات بسیاری داریم و متولی این موضوع وزارت اطلاعات است نه سازمان پدافند. بیوتروریسم که متولی آن وزارت اطلاعات باشد هم باز کاری پیش نمی رود چون موضوع انسانی آن به وزارت بهداشت می رسد، موضوع حیوانی آن به دامپزشکی و .. هماهنگ کننده ای وجود ندارد.
چند روز پیش ما را به یک کنفرانس رادیویی دعوت کردند اما دو نفر سازمانی دیگر که حضور داشتند گفتند که در این باره سخن نگویید. برای اینکه نمی خواهند جامعه دچار وحشت می شود. شاید اگر پرستیوی و العالم هم اینجا بودند این موضوع ابعاد بین المللی بیشتری به خود می گرفت شاید آن وقت داخلی ها هم به فکر می افتادند.
گروه بینالملل بنیانا – اقدام تروریستهای تکفیری آل سعود در تخریب گسترده و مستمر میراث انسانی و تاریخ تمدن سرزمین شام از سوی کسانی که دیدگاههای تخریبگرانه در چارچوب انسانیت و ارزشهای انسانی و مادی بشریت دارند، رفتاری جدید نیست.
این رویکردهای متعفن و ارزشهای منحط که وهابیت برای تغییر ارزشها و مبانی اخلاقی پسندیده اسلام ناب محمدی منتشر شده، رویکرد انگلیسی برای ترویج اسلام در مقیاس وهابیت و براساس دستورات انگلیسیها و اجرای پروژههای آنها است. این همان روشی است که وهابیت آل سعود در شبه جزیره عربستان به کار گرفته و همان اهداف و روش را در گروه های تروریستی و تکفیری داعش و امثال آن نیز شاهد هستیم.
فاروف اختر مدیر کمیته پادشاهی به نقل از جان ماریو نویسنده کتاب شورای بلاتس در صفحه 199 می نویسد: ارنست بیفن نخستوزیر وقت انگلیس در برابر مجلس عوام این کشور طی سخنانی در تاریخ 26 فوریه سال 1947 گفت: آل سعود با ما در سیاستهای اعمال شده بر ضد عربها و مسلمانان از طریق فلسطین و آرمان یهودی همراه هست.
جان بتی نیز در صفحه 92 کتاب “صهیونیسم که آمریکا با آن بازی می کند”، مینویسد:عبدالعزیز آل سعود در نامههای خود به دوستان انگلیسیاش فاش میکند: ما اسرائیل را به رسمیت می شناسیم و افتخار میکنیم که اولین دولتی هستیم که دست خود را به سوی آن دراز می کنیم.
جمال رابعة عضو مجلس نمایندگان سوریه در مقاله ای در روزنامه البناء لبنان نوشت: اسحاق بن زفی رئیس سابق رژیم صهیونیستی در صفحه 232 کتاب خود با عنوان “الدونمة” که اسحاق عبادی آن را به انگلیسی منتشر کرده و در آمریکا در سال 1957 منتشر شده، آورده است: برخی از گروههای دینی هستند که همچنان خودشان را از بنیاسرائیل میدانند. آنها حالا به دنبال اقامه شعائر دین یهود هستند. طایفه سامری ها بخشی از این افراد هستند که صراحتاً دین یهودیت را دنبال میکنند. طایفه مهم دیگری نیز وجود دارد که وهابیون هستند، آنها در ظاهر مسلمان هستند، اما در عمل و به صورت مخفیانه شعائر دین یهود را برپا میدارند.
مقایسه تاریخ آغاز انتشار وهابیت در منطقه در آغاز قرن 19 میلادی با دوره بروز پدیده تروریستی داعش، بسیاری از وجوه تشابه بین خشونتهای به کارگرفته شده از سوی این دو گروه برای تحمیل موجودیت و افکار و دیدگاههای آن ها و بسط نفوذ آن در منطقه را شاهد هستیم.
علاوه بر این که منابع درسی که داعش در حال حاضر تدریس آن در مدارس الرقه را دیکته کرده، همان دروسی است که در عربستان سعودی نیز تدریس میشود. روزی نیست که در شهرهای عراق و سوریه مساجد و حسینیهها و بقاع متبرکه تخریب نشود و دادگاههای نامشروع برای اقامه حد و انجام اقدامهای گسترده و کورکورانه تشکیل نشود. از این منظر شهر الرقه را می توان با بروز پدیده آل سعود در شهر نجد مقایسه کرد که از تفکر وهابی به عنوان ابزاری برای اسلامی جلوه دادن تمامی جنایتهای خود بر ضد بشریت استفاده کرده است.
کتابهای تاریخی نقل میکنند که جنگ آل سعود که آن را تحت مشروعیت وهابیت سعودی دنبال می کند، بیش از 7 هزار کشته بر جای گذاشت تا در نهایت دولت افراط گرا در این کشور تشکیل شود که مذهب رسمی آن وهابیت بوده و شریعت تهیه شده و مورد نظر خود را به همراه قوانین سختگیرانه آن به دیگران تحمیل کند، این همان چیزی است که امروز نیز گروه تروریستی داعش برای رسیدن به آن تلاش میکند.
میتوان گفت که بیشتر 90% از آثار اسلامی منطقه حجاز از سوی خاندان آل سعود تخریب شد. آنها میراث فرهنگی و تمدنی و انسانی اسلام را در مکه مکرمه تا سال 1924 از بین بردند.آنها قبرستان معلی را که مقبره حضرت خدیجه همسر پیامبر و ابو طالب عموی ایشان در آن بود، تخریب کردند.
آل سعود در شهر مدینه منوره نیز قبرستان بقیع را در سال 1926 تخریب کرد و مقبره 4 تن از ائمه اطهار را ویران نمود. سعودیها همچنین مساجد هفتگانه در شهر مدینه شامل مساجد فتح یا أحزاب، مسجد سلمان فارسي، مسجد أبو بكر، مسجد عمر، مسجد فاطمه، ومسجد علي (ع) ومسجد ذو القبلتين را تخریب کردند. آن ها همچنین قبر حضرت حمزه را تخریب کرده و مقبره شهدای احد و مسیرهای بدر و احد را نیز ویران کردند.
در برابر تمامی این اقدامات ویرانگرانه، برخی مواضع و مناطق بود که با اهتمام و توجه آل سعود مواجه شد و آنها اقدام به مرمت این آثار نمودند. یکی از این مناطق منطقه خیبر است که آثار مرتبط با تاریخ یهودیان در آن واقع است. این منطقه تاکنون زیارتگاه یهودیان بوده و آنها برای بازدید از این آثار به آنجا سفرمی کنند.
دیگر آثار یهودیان در شهر مدینه منوره نیز همچنان به قوت خود باقی است. پایگاه کعب بن الاشرف یکی از این آثار است که در منطقه السد در شهر مدینه است و به عنوان منطقه باستانی ثبت شده است. حال این سؤال مطرح است که چگونه است که وهابیت آل سعود آثار و نمادهای یهودیان را حفظ میکند، اما آثار و مراکز مذهبی و نمادهای دینی مرتبط با پیامبر و اهل بیت و صحابه را ویران میکند.
همین وهابیت کتابخانه تاریخی و جهانی موجود در عربستان سعودی را که از باارزشترین کتابخانههای دنیا از حیث ارزش تاریخی بود، به آتش کشیدند. این کتابخانه شامل 60 هزار جلد کتاب نادر بود که در آن بیش از 40 هزار نسخه خطی نادر از نسخه های خطی دوران جاهیلیت نگهداری می شد.
اقداماتی که آل سعود یا فاشیسم وهابی در تخریب تمدن اسلامی و تاریخ انسانی در شبه جزیره عربستان آغاز کرد، به دست داعش در سایر مناطق در حال تکمیل است. آنها این رویکرد را در سرزمین شام و بینالنهرین آغاز کرده و اقدام به تخریب و از بین بردن آثار باستانی نظیر شهر نمرود و حضر و موزه موصل در عراق و شهر تاریخی تدمر و معبد بل و مقبره های عمودی مزارهای تاریخی کرده اند. همین اتفاق در سایر استانهای سوریه از قبیل حلب و ادلب و درعا و حماه نیز رخ اده و آثار باستانی و تاریخی این شهرها غارت و تخریب شده اند.
تلاش برای تخریب حرم مطهر حضرت زینب (س) و سیده سکینه (س) نبش قبر حجر بن عدی
تخریب مزار اویس قرنی، عمار یاسر و وابصه بن معبد الاسدی
تخريب مرقد نوه خليفه دوم (عمر بن خطاب) در موصل تخريب «قبر البنت» در موصل
تخريب مزار «شيخ فتحي» در موصل
تخريب مسجد و حسينيه «سعد بن عقيل» در تلعفر
تخريب مسجد و حسينيه «القبة» در موصل
مرقد «قبر البنت» در موصل
تخريب مزار «احمد الرفاعي» در منطقه «محلبية»
تخريب مزار «شيخ ابراهيم» در منطقه «محلبية»
تخريب مزار «شيخ ابراهيم» در منطقه «محلبية»
تخريب حسينيه «قدو» در تلعفر
تخریب آثار باستانی بینالمللی موزه یونسکو در شهر الحضر عراق
تخریب آثار باستانی بینالمللی موزه یونسکو در شهر الحضر عراق
تخریب آثار باستانی بینالمللی موزه یونسکو در شهر الحضر عراق
تخریب آثار باستانی بینالمللی موزه یونسکو در شهر الحضر عراق
مدیریت آثار باستانی و موزهها در سوریه از طریق یک نقشه در حال تهیه و به روزسازی اعلام میکند که 785 موقعیت باستانی و تاریخی در سوریه در تمامی استانهای کشور در نتیجه اقدامات افراطگرایان خسارت دیده است. در یمن نیز رویکرد وهابی به دنبال تخریب آثار تاریخی یمن از طریق حملات هوایی بوده و ابزارهای آن شامل داعش و القاعده نیز این مأموریت را در حملات زمینی دنبال میکنند.
در لیبی نیز این رویکرد دنبال میشود. از جمله مهمترین مناطق باستانی لیبی که تخریب شده شهر بزرگ لبده است که قدمت آن به دوران امپراتوری رم باز میگردد. شهرهای صبراته و شحات عنوان دو مستعمره یونان قدیم و شهر غدامس واقع در جنوب لیبی از دیگر مناطقی هستند که هدف تخریب گروههای تروریستی قرار گرفتنه و در سایه تسلط داعش در جغرافیای لیبی با سرنوشتی مجهول مواجه هستند.
نبش قبر امامزاده عبدالسلام لیبی تخریب قبور علمای سایر مذاهب و ادیان توسط وهابیون
در پایان ذکر این نکته لازم است که فاشیسم وهابی که تاریخی از قتل و کشتار و جنایت و تروریسم دارد ، انسان را در رویکردهای تخریبگرایانه بشریت به یاد نازیها میاندازد. البته نقش و کارکرد اعلام شده و اعلام نشده آل سعود در منطقه عربی در راستای از بین بردن تمامی نشانههای اسلامی و تمدن انسانی است. آنها پرچم وهابیت را بعنوان شعار و مسلک خود بالا برده و به این ترتیب به اسب تروای امت اسلامی در خدمت رژیم صهیونیستی تبدیل شده اند.
چرا مشاهیر سینما در آستانه انتخابات به تبلیغاتچی نامزدهای ناشناس بدل میشوند؟ / در بسیاری از کشورهای دنیا، افراد شاخص و سلبریتیها در کارزار انتخاباتی سیاستمداران و کمپینهای تبلیغاتی آنها حضور فعال دارند، پدیدهای که به خودی خود مردود نیست و اگر معقولانه و صادقانه باشد، مفید هم هست
[/box]
در بسیاری از کشورهای دنیا، افراد شاخص و سلبریتیها در کارزار انتخاباتی سیاستمداران و کمپینهای تبلیغاتی آنها حضور فعال دارند، پدیدهای که به خودی خود مردود نیست و اگر معقولانه و صادقانه باشد، مفید هم هست؛ برای مثال در انتخابات ریاستجمهوری 2016 ایالات متحده، هنرمندانی مثل استیون اسپیلبرگ، تام هنکس و جورج کلونی به «هیلاری کلینتون» برای تأمین مخارج انتخابات که چیزی حدود 1/7 میلیارد یورو است، کمک میکنند.
هرچند همواره برخی از سینماگران داخلی شعار «هنر برای هنر» و دوری از «هنر سیاسی» را در توجیه گرایش نداشتن خود به ساخت آثاری در راستای اهداف جمهوری اسلامی ایران بیان میکنند، اما در جمهوری اسلامی ایران هم خصوصاً از زمان روی کار آمدن دولت اصلاحات، حضور هنرمندان در فضای تبلیغات انتخابات به صورت جدی آغاز شد و برخی از سینماگران از طریق مصاحبه و تهیه بیانیههای مختلف به حمایت از اشخاص یا لیستهای انتخاباتی پرداختند.
در سالهای اخیر و با فراگیر شدن شبکههای اجتماعی در فضای مجازی، عرصه فعالیتهای تبلیغاتی انتخاباتی هم در این بستر گسترش یافت و برخی هنرمندان در قالب صفحات شخصی یا از طریق کمپینهای مجازی به حمایت از برخی افراد و لیستهای انتخاباتی پرداختند و نمونه جدی و پررنگ آن در انتخابات مجلس شورای اسلامی سال 94 شکل گرفت که به برخی از آنها اشاره میشود.
کمپینهایی شورانگیز
کیومرث پوراحمد، کارگردان مجموعه «قصههای مجید» در حمایت از کمپین 2 میلیون رأی نوشته: «یک بار راه خشونت را رفتیم، به ترکستان بود، الان هم که سوریه و لیبی پیش چشمانمان است، به گمانم فقط راه باقی مانده صندوق رأی است.» باید از ایشان پرسید دقیقاً منظورشان از خشونت چیست و از طرف کیست؟
تلاش برای رسیدن به صنعت هستهای کشور از جانب ایران یا ترور دانشمندان هستهای به دست بیگانگان؟! و اصولاً ایشان شناخت درستی از وظایف قوه مقننه دارند یا آن را با وزارت خارجه یا شورای عالی امنیت ملی اشتباه گرفته است؟!
مهنازافشار، بازیگر سینمای ایران و همسرآقازادهای میلیاردر که گاهی برای تغییر آب و هوا از امریکا به ایران سفر میکند در توئیتر مینویسد: «با تمام آنچه مشخص است… من میدانم بهتر است که… من به لیست اصلاحطلبان رأی میدهم و امیدوارم آنچه نباید نشود.» وقتی که جای کلانتر در شهر خالی شود، اینگونه میشود که برخی علامه دهر میشوند و همه چیز فهم و به سیستم هم متلکاندازی میکنند که نکند آنچه نباید نشود، انگار توهمات و تهمتهای بازندگان انتخابات سال 88 تمامی ندارد.
مشت نمونه خروار
در بین حمایتهای مختلف از لیست «امید» در تهران، در همین ابتدای کار مجلس جدید و با رأی آوردن لیست مورد نظر که به هر حال بخشی از سبد رأی خود را مدیون حمایتهای بخشی از هنرمندان است، نام خانم «فاطمه حسینی» فرزند «صفدر حسینی» یکی از مدیران دولتی معزول در ماجرای رسوایی فیشهای حقوقی اخیر، سر و صدای زیادی به پا کرد.
برخی به موضوع «حق اوقات فراغت فرزندان» در فیش پدر «فاطمه حسینی» اشاره کردند و برخی به ماجرای تأسیس صرافی ایشان در سالهای اخیر و در ایام وقوع بحران ارزی در کشور پرداختند، اما برخی از اهالی فرهنگ به موضوع اخیر از زاویه دیگری نگاه میکنند و آن حمایتهای برخی از هنرمندان از لیست انتخاباتی اصلاحطلبان در مجلس و رأیآوری اشخاصی مثل «فاطمه حسینی» است.
آیا هنرمندانی چون ترانه علیدوستی، حمید فرخنژاد، پیمان قاسمخانی و امیر جعفری که آشکارا و به قول خودشان قاطعانه از لیست «امید» حمایت کردند، امروز پاسخگوی ماجرا هستند؟ هنرمندانی مثل لیلی رشیدی و آزاده صمدی که مشخصاً از «فاطمه حسینی» حمایت کرده بودند، حتی حاضر به مصاحبه با خبرنگاران در این زمینه نشدند.
او را نمیشناختم، دوستان معرفی کردند
مجید مظفری بازیگر با سابقه سینما و تلویزیون یکی از افرادی بود که در زمان انتخابات در توصیف سیده فاطمه حسینی گفته بود: «جمعیت مملکت ما جوان است و به نماینده جوانی همچون سیده فاطمه حسینی که مشکلات جوانان را بفهمد و برای حل آنها تلاش کند، نیاز دارد.»
مظفری در گفتوگو با سایت خبری فردا در پاسخ به سؤال اینکه چقدر این نماینده را میشناخت، گفت: «من شناختی از این خانم و فیشهای حقوقی پدر او نداشتم. یکی از دوستانم وی را معرفی و تحصیلات و عملکردش را ذکر کرد. به من هم از دفترشان زنگ زدند و گفتند شما او را تأیید میکنید؟ من هم گفتم بنده به دوستم اعتماد دارم و به واسطه ایشان تأیید میکنم در واقع من هیچ پیش زمینهای در مورد ایشان نداشتم.»
مظفری البته به حقوقهای نجومی که افرادی مانند پدر فاطمه حسینی میگیرند نیز معترض است و میگوید: «این مسئله خیلی زشت و بد و ناجوانمردانه است. اینکه یک نفر چنین نگاهی داشته باشد نسبت به جامعهای که الان در وضعیت بد اقتصادی هست و خودش را تافته جدابافته بداند، خیلی بد است.» این بازیگر سینما در خصوص نطق حسینی در مجلس برای دفاع از خود و پدرش نیز گفت: «بنده کار این خانم در مجلس و عمل غیرقانونی ایشان را در حمایت از خودشان تأیید نمیکنم.»
حمایتهایی که حق الناس است
وقتی شخصی بدون آگاهی و اطلاعات لازم در زمینهای بخواهد برای مطرح شدن اظهار نظر کند و در تمام زمینهها از سیاست و فرهنگ تا مسائل اجتماعی خود را صاحبنظر و همهچیدان بداند و در موج رسانههای جناحی درگیر شود و با سوءاستفاده از احساساتش وارد بازی برخی احزاب تشنه قدرت شود، اتفاقات اخیر رخ میدهد و برخی از مشاهیر با توجه به هوادارانی که دارند بدون شناخت از فردی از آن حمایت میکنند و آن شخص را به کرسی مهم مجلس میرسانند و بعد هم مسئولیت اشتباه خود را بر عهده نمیگیرند. چند «فاطمه حسینی» دیگر در لیست شما کشف میشود؟
مگر نه اینکه رأی مردم بیتالمال است؟ حقالناس فقط پولهای اختلاس و حقوقهای نجومی نیست، هر رأی به افراد نالایق که مسئولش هنرمندان باشند، حق الناس است و حساب و کتاب دارد.
اخیراً یک خبرنگار اصلاحطلب از اینکه به او پیشنهاد شده با دریافت مبلغی از یک مدیر نجومی حمایت کند، پرده برداشت. نکند برخی از مبالغ دریافتهای نجومی در حوزه هنر صرف استخدام سینماگران و بازیگران میشود؟!