پس از جنون زیبانمایی و تجملگرایی در اینستاگرام ؛ نوبت به تن فروشی مجازی رسید؛ منتظر مسوولان نباشید؛ خانوادهها مراقب فرزندانشان باشند
–
فضای مجازی در کنار فوایدی که دارد، امروزه به یکی از بزرگترین دغدغههای دولتها و ملتهای دنیا تبدیل شده است. از آغاز شکلگیری شبکههای اجتماعی تا امروز، جوان ایرانی تحت تاثیر فرهنگهای گوناگونی بوده است. فرزند شما ممکن است در کنار شما نشسته باشد، اما در همان لحظه در حال گشتوگذار در سراسر جهان باشد و با وجود مطالب سودمند، در محاصره سخیفترین و شنیعترین مطالب که بخش قابل توجهی از این فضا را در اختیار دارند، قرار گیرد.
از ابتدای ورود شبکههای اجتماعی تا کنون، غفلت مسوولان و ارایه نکردن آموزشهای گسترده و مفید، والدین، کودکان و جوانان ایرانی را در فضایی تاثیرگذار به حال خود رها کرد و بهسرعت تاثیر آن بر این قشر آسیبپذیر یعنی نوجوانان و جوانان در حال آشکار شدن است.
اواخر دهه 70 و اوایل دهه 80 شمسی را شاید بتوان به صراحت دوران اوج روزنامه نگاری و فعالیت رسانه ای در 30 سال گذشته دانست؛ دورانی که روزنامه های 2 جریان آن زمان یعنی «چپ و راست» هر کدام به فراخور فعالیت خود، از لحاظ حرفه ای (و نه سیاسی) عملکرد چشمگیری داشتند.
در قرآن فراوان به بحث نذر اشاره شده است . مانند نذر مادر حضرت مریم (س) که نذر کرده بود فرزند او (ع) خادم خانه خدا شود و خودِ حضرت مریم (س) که نذر کرده بود روزه سکوت بگیرد؛ همچنین، وقتی خداوند متعال در سوره انسان درباره عبادالرحمن صحبت می کند، یکی از ویژگی های آن ها را «یوفون باالنذر» یعنی کسانی که نذر می کنند و به نذر خود وفا هم می کنند، بیان می کند.
اتفاقا روایت هم داریم که وقتی امام حسن و امام حسین علیهما السلام بیمار شدند، امام علی (ع) نذر کردند روزه بگیرند و حضرت زهرا (س) نیز با این نذر همراهی کردند که در واقع این ماجرا در سوره انسان (دهر) اشاره شده است و این آیات و سیره اهل بیت علیهم السلام بیان گر آن است که نذر کردن اشکالی ندارد.
بنابراین اصل بحث نذر هم در آیات قرآن و هم روایات اشاره شده و مورد تایید است. همچنین، روایات اهل سنت نیز بر این مساله صحه می گذارد از جمله در سنن ابی داوود، حدیث ۳۳۱۳، باب وفای به نذر، بیان شده: شخصی به نزد پیامبر (ص) آمد و سوال کرد که نذر کرده قربانی بدهد. …. حضرت (ص) فرمودند: پس به نذرت وفا بنما.
برای نمایش ادامه مطلب روی ” ادامه خواندن ” بزنید …
در ادامه مطلب به این سؤال مهم پاسخ میدهیم که رهبر انقلاب با مسائل روز کشور، چگونه مواجه میشوند؟ و وظائف ایشان چیست ؟ همراه بنیانا باشید
بررسی منطق رهبری
نگاه افراطی و تفریطی به وظایف رهبری
از ابتدای انقلاب تاکنون، در نسبت با “تعریف وظایف و کارکردهای رهبری “، نظریات مختلفی وجود داشته است. عدهای با نگاهی “تفریطی”، معقتد به “رهبری فرمایشی و نمایشی” هستند که چونان “پاپ”، هر از گاهی در جمع مردم ظاهر شده و چند کلمهای صحبت کرده و چند عکس یادگاری گرفته و بعد از آن به “واتیکان” مراجعت کند و “کار قیصر را به قیصر واگذار کند و کار خدا را به خدا”.
محمدجواد آذریجهرمی وزیر جوان کابینه پیرمردها را اغلب مردم میشناسند. این شناخت، نه بهواسطه عملکرد وی، بلکه بهواسطه حضور فعالش در شبکههای اجتماعی و برنامههای پرمخاطبی همچون دورهمی است. آقای وزیر به خوبی ظرفیت رسانه را میشناسد و میکوشد تا از ظرفیت سلبریتیها برای بیشتر شناختهشدن استفاده کند.
صفحههایش در شبکههای اجتماعی همچون توئیتر و اینستاگرام اغلب به روز است و آقای وزیر نسبت به مسائل روز با پست گذاشتن در شبکههای اجتماعی اظهارنظر میکند. اما با تمام اینها وزیر ارتباطات در مواقعی که باید در دسترس باشد، نیست!
معصومه علینژاد قمی، معروف به مسیح علی نژاد در سال ۱۳۵۵ در بابل متولد شد. او روزنامهنگاری را از سال ۱۳۷۸ با روزنامه همبستگی آغاز کرد و بعد از آن با ایلنا همکاری کرد.
از او در روزنامههای شرق، بهار، وقایع اتفاقیه، هممیهن و اعتماد ملی (5روزنامه اصلاح طلبان آمریکایی) نیز نوشتههایی منتشر شده است.
اقدام مسیح علی نژاد برای دزدی اسناد محرمانه مجلس شورای اسلامی (دوره هفتم مجلس که باعث اخراجش از مجلس شد) هنگامی که خبرنگار ایلنا بود علینژاد را طعمه خوبی برای سرویس جاسوسی انگلیس قرار داد تا از وی جاسوسی خوب تربیت کند، لذا از همان زمان بود که وی به دام MI۶ افتاد و الحق مورد مناسبی برای این سرویس جاسوسی برای فعالیت علیه ایران بود.
گزارش از خطوط قرمزی که روزبهروز کم رنگتر میشوند ؛ ما از تماشای خندوانه خجالت می کشیم ؛ شما چطور؟
با آغاز مسابقه خنداننده شو و حضور شرکت کنندگانی که نیازمند جذب رای تماشاگران هستند، هیزم این آتش دو چندان شده است و بسیاری از آنان برای جلب توجه مردم و خنداندن خانوادهها از شوخیهایی که به هیچ عنوان مناسب فضای خانوادگی نیست، استفاده میکنند
طلوع خورشید داغ تابستان و پایین آمدن کرکره مدارس و در کنار آن بیبرنامگیهای تلویزیون برای پر کردن اوقات فراغت خانوادهها به ویژه در ساعات پایانی روز موجب گردیده چشمان بسیاری منتظر آخر هفته باشند تا رامبد جوان با خنداونه در قاب تلویزیون ظاهر شود و ساعات شادی را با خوشمزگیهای جناب خان برای ملت ایران خلق کند.
خندوانه که پنج سالی است مهمان خانه ایرانیان شده و با رامبد جوان و تیم همراهش توانسته مخاطب جذب کند . اما فصل پنجم خنداونه به گفته بسیاری از مخاطبین تلویزیون کم رونقتر از فصلهای گذشته از کار در آمده و ظاهرا نشان میدهد رامبد جوان و تیمش دیگر ایده جدیدی نداشته و هر آنچه که در آستین خلاقیت خود داشتهاند در فصلهای پیش خرج کردهاند.
ظاهرا این کمبود ایده که حتی در شخصیت جناب خان، با وجود غیبت در فصل پیش، نیز نمود یافته است موجب گردیده نویسندگان برنامه برای خنداندن مردم و روشن نگه داشتن چراغ برنامه، به سمت شوخیهای جنسی بروند که این از خندوانه و به ویژه رامبد جوان که همواره سعی داشته با زبان طنز در راستای ارتقاء فرهنگ تلاش کند بسیار بعید است.
در قسمتهای گذشته با آغاز مسابقه خنداننده شو و حضور شرکت کنندگانی که نیازمند جذب رای تماشاگران هستند، هیزم این آتش دو چندان شده است و بسیاری از آنان برای جلب توجه مردم و خنداندن خانوادهها از شوخیهایی که به هیچ عنوان مناسب فضای خانوادگی نیست، استفاده میکنند و با این وجود غالبا هم از سانسورها گلایهمندند.
این مسئله تا بدان حد رسید که «پانتهآ بهرام»، یکی از مربیان و داوران خندانندهشو، خطاب به «محمدمتین نصیری»، شرکت کننده مرحله اول مسابقه خنداننده شو از گروه اشکان خطیبی، که در استند آپ خود به کرات از شوخیهای جنسی استفاده میکرد این موضوع را تذکر داده و از نامتناسب بودن شوخیهای او با سنش گلایه کند.
در دیالوگهای جناب خان نیز که طرفداران بسیاری به ویژه در میان قشر کودک و نوجوان دارد این مسئله به کرات دیده میشود و تقریبا شبی نیست که جناب خان باشد و شوخیهای جنسی با طعنه و کنایه از زبان او بیان نشود.
برای خواندن ادامه مقاله روی ” ادامه خواندن ” بزنید
1 – «همه را برق میگیرد و ما را چراغ موشی» از بین اقوال رایج، بهترین ضربالمثلی است که این روزها، خوب به کار توصیف نسبت ایران امروز ما با مساله رقص میآید.
شاید برای برخی، این واقعیت، زیادی تلخ باشد، اما ناچاریم به شهادت تاریخ هنر ـ آن هم همین تاریخنگاری مدرن! ـ بپذیریم که رقص هم مانند بسیاری از چیزهای دیگری که امروز نام هنر بر آنها میگذاریم، تنها پس از رنسانس بود که عنوان مستقل هنر را کسب کرد و موسیقی و تئاتر کلاسیک در این استقلالجویی بیشترین کمک را به آن کردند.
مثل موسیقی، نمایش، نقاشی و… رقص هم تا پیش از رنسانس، چیزی بیش از قطعهای در پازل آیینهای کهن معناگرا و اغلب شرکآلود اقوام و تمدنهای باستانی نبود.
با این حال شاید نزدیک به دو هزاره باشد که بشر خاصیت طربانگیز، لهوی و برانگیزاننده رقص را شناخته و در مقاصد گوناگونی آن را به کار برده است: فرار از عقلانیت، سرگرمی و آسودن از غم دنیا و شاید بیشتر از همه تحریک شهوت جنسی.
همین دلیل آخری را که دنبال کنید متوجه خواهید شد چرا در مجسمهها و نقاشیهای باقیمانده از اقوام کهن، میان رقص و جنسیت مونث، پیوند غیرقابل انکاری هست. این نکته را همینجا نگه دارید تا به 500 سال قبل برگردیم. به رنسانس.
تبلیغ سبک زندگی آمریکایی ها در اینستاگرام بازیگران ایرانی [ چرا و چگونه؟ ]
مهربانی با حیوانات موضوعی است که در ادیان الهی و به ویژه اسلام به آن بسیار سفارش شده است، «اگر همه دنیا را بدهند، حاضر نیستم دانهای از دهان موری جدا کنم،» همین یک جمله از امام اول شیعیان کافی است تا عمق نگاه دین به جانوران را فهم کرد. در ادبیات ما هم نمونههای زیادی وجود دارد،« میازار موری که دانه کش است/ که جان دارد و جان شیرین خوش است»
«بیایید با حیوانات مهربان باشیم»، این عبارتی است که با درج هشتگ زیر تصاویری از سگها و گربهها در صفحات اینستاگرامی برخی سلبریتیها دیده میشود، اما مهربانی با حیوانات ظاهراٌ با خانگیکردن این حیوانات و محشور شدن با آنها اشتراک معنایی پیدا کرده است، سگ حیوان باوفایی است که برای انسان جنبه نگهبانی از خانه و کاشانه و زمین را دارد،آن هم بیشتر در روستاها و محیطهای غیرشهری، نه درآپارتمانها و محیطهای شهری.
جلوی آینه ایستاده بود و در حالتهای مختلف با گوشی موبایل از خودش عکس میانداخت. بعد از گذشت مدتی، گوشی موبایل را به کناری گذاشت و چشم و ابروی خود را برانداز کرد. بعد از چشم و ابرو رفت سراغ بینی و گونه و لب و خلاصه با کمی مکث، به این نتیجه رسید که قیافه بدی ندارد.
ولی اگر بینی و گونه و چانه را هم به دست یک جراح زیبایی بسپارد بهتر هم میشود. این کار را هم کرد ولی زیباتر که نشد هیچ، یک قیافه عجیب بین دختر و پسر پیدا کرده بود. چهره دختری را تصور کنید که ریش هم دارد.
ولی خودش این حس را اصلاً نداشت و معتقد بود خیلی جذابتر از قبل شده است! کلاً این آدم در طول زندگی بیست و چند سالهاش، آدم خودشیفتهای بود و همیشه تصور میکرد چهره بسیار جذاب و گیرایی دارد و همه برایش میمیرند. در حالی که این توهمی بیش نبود.
این خودشیفتگی و توهم جذاب بودن، به کمک شبکه اجتماعی اینستاگرام، شکل دیگری به خود گرفته است. با عکسهای هر روزه و هر ساعتی که از خود با ژستهای مختلف در صفحه اینستاگرام میگذارد اکنون به یکی از شاخهای اینستا تبدیل شده است.
به مناسبت فرارسیدن عید فطر، برخی از احکام زکات فطره و فدیه را مطابق با فتاوای حضرت آیتالله خامنهای در ادامه می خوانیم . همراه بنیانا باشید
تعریف زکات فطره و فدیه:
در دین یک زکات مالی داریم و یک زکات بدنی. زکات مالی به اموال خاص با شرایطش میخورد و زکات بدنی همان زکات فطره است که جزو بدیهیات و ضروریات دین اسلام است و فطره به معنای خلقت است.
زکات فطره برای کسی که در لحظهی غروب شب عید فطر، عاقل، بالغ و غنی و هوشیار باشد، تکلیف بر عهدهاش میآید.
فدیه، مالی است که بر عهده افراد ۶ گانهای که در زیر توضیح دادهایم میآید، این افراد مجاز به افطار روزه هستند ولی به ازای هر روز باید مقدار مالی را به فقرا تملیک کنند.
افرادی که در ماه مبارک رمضان موظف به پرداخت فدیه میباشند:
۱) خانم بارداری که زایمانش نزدیک است و احتمال ضرر برای جنین وجود دارد.
۲) خانم شیردهای که اگر روزه بگیرد، شیرش کم شده و احتمال خطر برای فرزند وجود دارد.
۳) خانم و آقای مسنّی که روزه برای آنها مشقّت و عسر و حرج دارد.
۴) فردی که در ماه رمضان قبل، به دلیل بیماری روزه نگرفته و بیماری او تا ماه رمضان جاری ادامه داشته است.
۵) فردی که از ماه رمضان سال قبل روزهی قضا بر گردنش بوده و بدون عذر شرعی قضای آن را تا ماه رمضان امسال به جا نیاورده است.
۶) کسی که مرضی دارد که زیاد تشنه میشود و نمیتواند تشنگی را تحمل کند.(برایش عسر و حرج دارد)
موارد شباهت میان زکات فطره و فدیه:
هر دو واجب عبادی میباشند که باید با انگیزهی الهی پرداخت شوند.
اگر بدون درخواست فردی که تکلیف بر عهدهی اوست شخص دیگری به جای او پرداخت کند، تکلیف از عهدهی فرد برداشته نمیشود.
هیچکدام نباید به فرد واجب النفقهی ما(مثل پدر، مادر و فرزندان ) پرداخت گردد.
در هنگام پرداخت به فقیر لازم نیست بیان شود که بابت زکات فطره است یا فدیه.
موارد تفاوت میان زکات فطره و فدیه:
در موارد فدیه حتماً باید طعام (نان، حبوبات و…) تملیک فقیر شود و هزینهی آن کافی نیست در حالی که در زکات فطره میتوان به جای طعام قیمت آن را پرداخت کرد.
زکات با کنار گذاشتن از ملک خارج شده ولی فدیه تا زمانی که به فقیر، وکیل و یا ولیاش تحویل نگردد از ملکِ پرداخت کننده خارج نمیشود.
پرداخت فدیهی غیرسادات به سادات بلامانع است ولی پرداخت زکات غیرسادات به سادات صحیح نمیباشد.
پرداخت فدیه واجبِ موسّع (زماندار) است ولی زکات فطره درصورت خواندن نماز عید فطر، قبل از نماز و در غیر این صورت قبل از ظهر عید، باید پرداخت و یا کنار گذاشته شود.
در موارد فدیه، فقیر نبودن شرط نیست ولی در زکات فطره درصورت فقر بر او واجب نیست.
مقدار فدیه ۷۵۰ گرم به ازاء هر روز ولی مقدار زکات فطره ۳ کیلوگرم غذای متعارف شهر به ازاء هر نفر میباشد.
در زکات فطره فرد باید زکات فطره خودش و تمام افرادی که نانخور او هستند را پرداخت بکند اما فدیه یا کفاره تأخیر مربوط به خود فرد است، فدیه دیگران بر عهده دیگری نمیآید، یعنی برعهدهی شوهر یا پدر نیست.
تجربهها آن وقت که بازگو میشوند، فهم جدید و متفاوتی از مسائل به شما ارائه میدهند و فکرهای خام را از هراس اشتباه و از دست دادن فرصتهای موجود رها میسازند. تجربهها آن هنگام که میان افراد به اشتراک گذاشته میشوند، فصل تازهای از همراهی و همدلی را میگشایند که در آن نیل به آرمان و ساخت مدینه فاضله آسانتر و هوشمندانهتر خواهد بود.
حجتالاسلام عظیمی امام جماعت مسجد موسی بن جعفر(ع) هم تجربههای موفق و موثر خود را برای جذب جوانان و نوجوانان به مسجد انجام داده که مطمئنا شنیدن آنها برای هر فعال مسجدی، مفید و البته قابل اجرا خواهد بود . در ادامه همراه بنیانا باشید
سومین فیلم سینمایی محمدحسین مهدویان این بار دیگر ارجاعات تاریخی ندارد. داستان میگوید و از استنادات فاصله گرفته. اما در همان قالب مستندنمایی روایت میشود و تقریباً تمام مؤلفههای فیلمهای سابقش را دارد؛ از کلیت سخنی که میگوید و مهرههایی که میچیند تا نوع زوایای دوربین و سایر عناصر ساختاری.
فیلمی شلوغ، پرهیاهو و مملو از جلوههای بصری زیبا. در نگاه اول روایتی از عشقی نوجوانانه است و گره به مسائل حاکمیتی و نمایاندن دو طیف به اصطلاح افراطی و معتدل در جریان انقلاب اسلامی میخورد.
شیرینیهای موقعیتی و بازی کم ولی مؤثر بازیگران طنزآفرین، مسلماً چاشنی جذابیتی است که در کنار موضوع و پرداخت فیلم، احتمالاً آن را در گیشه نیز موفق خواهد کرد.
در نگاه دینی، حراست از حدود دین و حفظ ناموس، از جملهٔ کارهای تحسین شده و حتی بایدهای تأکیدی است. حتماً خطبهٔ جهاد حضرت امیر در خاطرمان هست که ایشان از باز شدن خلخال از پای زنی یهودی در مرزهای اسلامی بهشدت ملهوفاند و مردی را که در داغ شنیدن چنین حادثهای جان خود را از دست بدهد شایسته ملامت نمیدانند.
کمرنگ شدن و تقبیح تدریجی عنصر اساسی غیرت و حفظ ناموس در سینمای ایران با مقایسهای ساده از روند سالهای پیش سینما به دست میآید. فیلم لاتاری با طرح درست این مسئله، نیمی از راه را خوب پیش میرود.
ولی در جهانی که مهدویان آ ن را به روی پرده میبرد، راه حلها محدود و اغلب منتج به فاجعه است. کارگردان صحنهای را میچیند که به تراژدی پهلو میزند و هر انتخابی در این بازی نیستی میآفریند.
ایرانِ لاتاری در مسائلش به بنبست خورده و فرار تنها مجال ممکن برای طالبان قرار است. وگرنه، در همین خرابه بمانند و با وضع موجود سرکنند. در خانوادهاش مادری نیست، برادر ورشکسته و زندانی است، پدر دستفروشی میکند و فرزند دور از خانواده جان میکند برای وصالی که با تنگناهای اقتصادی هرگز میسرش نمیشود.
در اجتماعش افراطیهای خشن برای خودشان هیئت و علم و کتلی دارند، در صف اول جماعت، با رعایت حلال و حرام، شعار مرگ بر امریکا و انگلیس و اسرائیل سرمیدهند و با نبود مجرای قانونی احقاق حق، برای عقدهگشاییهای اجتماعی فاجعهآفرینی میکنند.
در سیاستش دعوای پوچ عرب و عجمی رهایش نمیکند و اعتدالگرایان مظلوم و تنهایش با مصلحتجوییهایشان مدام اشتباهات تندروها را پوشش میدهند و وضع موجود را حفظ میکنند. یک گریزگاه مانده به نام لاتاری که آن نیز از بیرون بسته میشود.
اینجا دیگر ما تماشاگر فیلم هندیهای معمول سینمای بدنه نیستیم. سیمایی که از جریان دینی داخلی میبینیم، در جهان بینالملل نام داعش را یدک میکشد؛ چهرهای تندرو، بیمنطق و تروریست.
منطق حذف جبههٔ مقابل با بدترین شکل، برای الغای خشونت و رعب. اما چرا بینندهٔ ایرانیِ چنین فاجعهای، با تماشای همین خشونت مذموم به وجد میآید؟ اینجاست که خشونت نهفته در طیف غالب مردمان جامعهٔ ایرانی خود را بروز میدهد و برای چندمین بار زنگ خطر را به صدا درمیآورد.
همراهی مخاطب ایرانی با این تهور خشکمغزانه برای صاحبان فرهنگ و متولیان جامعه باید محل درنگ و تأمل باشد. با چنین وصفی، هواداری نیروهای انقلابی از این گونهٔ سینما جای شگفتی است. یا خبر از استحالهای در جبههٔ انقلاب میدهد یا از رندی کارگردان و درنیافتن مقصود فیلم توسط انقلابیها پرده برمیدارد.
پرسش اینجاست که اگر شعار بد است، چرا هر دو طرف دعوای فیلم شعار میدهند و اگر شعار خوب است، چرا برچسب شعارزدگی هنوز هم از بدترین انگهاست.
به نظر میرسد مهدویان با شلوغکاریهای حرفهایاش، امر را بر مخاطبانش مشتبه کرده و با قلقلک نقاط حساس بدنهٔ جامعه، حرف ناصواب خود را در پوششی جذاب به دیگران پذیرانده است.
اگر بینسبتی عجیب زوایای دوربین برای فیلمی داستانی و بازی ضعیف نوشین را کنار بگذاریم، فیلم لاتاری در ساحت فنی نمرهٔ قبولی میگیرد. قصه در مقام بازی و اجرا خوب پرداخت شده. موسیقی متن مؤثر و کاربردی است.
طراحی صحنهها بر جذابیت فیلم افزوده است. ضرباهنگ پرکشش فیلم تدوین را نیز موفق نشان میدهد. تعدد لوکیشنهای چنین فیلمنامهای قوت فنی کارگردانی را به نمایش میگذارد.
نباید از روند صعودی جواد عزتی در این فیلم غفلت کرد که کم ولی موفق ظاهر شد. فیلم لاتاری با چهرهای آراسته، برای مسئلهای درست، راه حلی نامناسب معرفی میکند و با ژستی بیطرفانه قضاوت خود را به مخاطب القا میکند.
متنی که در ادامه می خوانید تنها گوشهای از خدمات رضاشاه پدر نوین ایران به میهن و ملت است. این خدمات را در این یادداشت که سر درازی داره دنبال کنید و ارزش شعار “رضاشاه روحت شاد” رو درک کنید
1)جدایی رشته کوههای آرارات و بخشیدن آن به ترکیه
2)کشتار و تبعید بیش از 24 هزار نفر از مردم ایران
3)توهین به ناموس ایرانی و دستور کشف حجاب
4)جدایی دهکده توریستی فیروزه در خراسان شمالی
5)امضای قرارداد ننگین سعدآباد و جدایی بخش های زیادی از ایران
6)بخشیدن کل اروند رود به عراق و زمینه آغاز جنگ تحمیلی
7)نسل کشی در تبریز و ویران کردن آثارباستانی و کتاب های مردم تبریز
8)موافقت با طرح انگلیسی راه آهن شمال به جنوب برای پیروزی جنگ انگلیس
9)مخالفت با طرح ایرانی راه آهن شرق به غرب برای تجارت ایران با سایر کشورها
10)جدایی مناطق «بولاغباشی»، «جوزر»، «قوریگل» ایران توسط ترکیه در زمان رضاشاه
11)جدایی روستاهای «سیرو» و «سرتیک» و برخی مراتع متعلق به کردهای «جیکانلو»ایران توسط ترکیه رضاشاه
12)جدایی دشت ناامید در سیستان به مساحت 3 هزار کیلومتر در سال 1317
13)با جدایی دشت ناامید از ایران سرچشمه رود هیرمنداز سیستان و بلوچستان خارج و سیستان تبدیل به ریگزار شد.
14)اعطای امکانات به باستان شناسان امریکایی برای کاوش در تخت جمشید و تاراج آثار تخت جمشید توسط این باستان شناسان
15)برآورده کردن آرزوی دیرینه انگلیسی ها با شعار سازندگی با پول مردم به نفع انگلیسی ها
16)غاصب 2167 از روستاهای کشور و صدور این سند این روستاها به نام خود
17)254،585 تن ،تعداد افرادی که درآمدشان از زمین های حاصل خیز به جیب رضاشاه میرفت!!
18)ممنوعیت عزاداری سالار شهیدان در ماه محرم و صفر و کشتن افرادی که عزاداری پنهانی برگزار میکردند
19)شهادت روحانیون به نام ایرانی به مانند شهید مدرس به جرم مخالفت با فعالیت های ضد انسانی رضاشاه
20)کشتن شعرا، روشنفکران ،و ادیبانی همچون فرخی یزدی ، میرزاده عشقی ، واعظ قزوینی و بسیاری از نویسندگان ایرانی توسط رضاشاه
21)تبعید نقاش نامی ایرانی کمال االملک به بیابان های نیشابور
22)قتل عام و مجروح شدن بیش از 1500 تن از مردم عادی مشهد در مسجد گوهرشاد به جرم اعتراض به بخشنامهٔ اجباری شدن کلاهفرنگی برای ایرانیان (کلاهشاپوی فرانسوی)
23)کشتن سردار اسعد بختیاری(وزیر جنگ در دوران نخستوزیری محمدعلی فروغی) که پس از اینکه مورد غضب رضاشاه قرار گرفت، به زندان افتاد و سرانجام در سال 1312 در زندان قصر با آمپول پزشک احمدی کشته شد
24)قتل نصرتالدوله فیروز از مشاوران رضاشاه و ازنزدیکان شاه که به شکل فجیعی در زندان سمنان به دستور او به قتل رسید
25) قتل علیاکبر داور که معمار دادگستری نوین ایران بود و چند پروژهٔ مهم مانند تأسیس «ادارهٔ ثبت احوال»، تدوین «قانون ثبت اسناد»، «قانون ثبت املاک»، «قانون ازدواج و طلاق» و تأسیس بیمهٔ ایران را در کارنامه داشت
26) قتل ناجوانمردانهٔ دکتر اسدی، داماد فروغی، تنها دختر وی را به کام مرگ کشاند و مخوفترین و جنایتکارانهترین حکومتهای دوران معاصر را رقم زد
27)اشغال ایران در مدت سه روز توسط متفقین و مقاومت نکردن حتی یک روز در برابر لشکر متفقین و تسلیم شدن سربازان رضا شاه
28) لغو تبلیغاتی قرارداد استعماری نفتی دارسی و سپس امضای سی ساله قرارداد آن با انگلیسی ها
29) قلع و قم کردن عشایر ایران و تبعید بسیاری از آنان و از بین رفتن زندگی عشایر
30)قتل 25 تن از دلیران سران بختیاری و قشقایی و ممسنی و بویر احمدی توسط رضاشاه
31) تاراج سر ستونی های تحت جمشید توسط امریکایی ها ( هم اکنون در موزه دانشگاه شیکاگو )
32)تاراج سر سنگی گاو نر از جبهه شرقی رواق شمالی کاخ صد ستون تخت جمشید(هم اکنون در موزه دانشگاه
شیکاگو)
32)غارت آثار باستانی دوره ساسانی و اسلامی از جمله محراب 1400 ساله اصفهان (هم اکنون در موزه متروپولیتن)
33) غارت سی هزار از الواح گلی توسط باستان شناسان امریکایی از تخت جمشید در دوره رضاشاه
و…
پدرنوین ایران چنین خدماتی داشت؛ روحی که اعتقادی به آن نداشت شاد!!
یکی از دل مشغولیهای رضاخان ، نوسازی شهرها و تغییر شکل ظاهری مملکت بود. کریم آقابوذرجمهری رئیس بلدیه(شهرداری) تهران، با شدت و قدرت پایتخت را از شهری که از ارک ناصری در قلب آن بود و ۱۲ دروازه و چندین خندق قرار داشت به شهر بزرگی مناسب پهلوی بدل میکرد. او هر روز راهی میگشود خندقی پر میکرد بولواری میساخت. در این راه خرابی خانهها و مغازههای مردم و ویرانی بعضی از آثار قدیمی شهر امری عادی بود.