بی شک یکی از مهمترین و تأثیر گذارترین وقایع تاریخ معاصر ایران که اثرات آن و تقابلهای برخواسته از آن، تا هم اکنون نیز در فضای فکری، سیاسی و اجتماعی ایران دیده میشود، حادثه مشروطه و رخدادهای پیش و پس از آن است.
در این میان، نقش، حضور و اثرگذاری روحانیت اصیل معتقد به حضور مؤثر دین در مناسبات اجتماعی به وضوح دیده میشود. جریان اصیلی که در دوران مشروطه و به ویژه در رخدادهای پس از آن، توسط روحانیونی همچون آیت الله شیخ فضل الله نوری و آیت الله حاج ملأ محمد خمامی نمایندگی و راهبری میشد.
نقش شیخ فضل الله نوری ـ چه در پیشبرد نهضت عدالتخانه و چه در تشخیص انحراف مشروطیت و حوادث پس از آن ـ از اهمیت به سزایی برخوردار است.
امروزی که از ما گذشت (۱۱ مرداد) مصادف با سالروز شهادت مظلومانه این شیخ شهید است. حادثه ای که در روزهای اخیر و به ویژه در سالروز شهادت این شهید مظلوم، متاسفانه از کمترین بازخورد در رسانههای کشور برخوردار بوده و هست ـ حداقل پیگیری و جستجوی سطحی من، خبر از این موضوع میداد ـ چراییاش را من نمیدانم، اما انگار مظلومیت، موضوعی جاودانه است.
از بعد از شهادت شیخ شهید، خط تحریفِ مشروطه، تلاش گسترده ای را برای کمرنگ نشان دادن نقش وی در حوادث منجر به مشروطه آغاز نمود که این خط تا هم اکنون نیز ادامه دارد. تلاشی که با همهٔ گستردگی و هجمه، هرگز نتوانست آن طور که میخواست، این نقش را کمرنگ کند.
بی شک، شخص شیخ فضل الله نوری، بیشترین تأثیر را در پیروزی نهضت عدالتخانه و پس از آن، در پیروزی مشروطه داشت. همراهی وی با علمای تهران ـ طباطبایی و بهبهانی ـ در خروج از تهران و تحصن در قم، بیشترین اثر را در همراهی عموم مردم با این نهضت داشت، به نحوی که پس از همراهی شیخ فضل الله با علمای راهی تحصن، شاهد اوج گیری پیوستن مردمی به این نهضت بودیم.
شیخ فضل الله علاوه بر این همراهی، بخش اعظم هزینههای مربوط به تحصن علما را بر دوش میگیرد. بعدتر در نوشتههای به جای مانده از او دیده میشود که اشاراتی به اخذ وام و گرفتن قرض جهت تأمین هزینههای نهضت میکند.
نقش وی در پیش برد اهداف نهضت آن قدر پررنگ و دارای اهمیت است که مشروطه نگارانِ خطِ تحریفی همچون آقا خان کرمانی ازلی مسلک و کسروی نیز نتوانستند بر آن چشم بپوشند.
پس از تشکیل مجلس ملی، تلاش شیخ فضل الله و علمای همراه وی هرچند منجر به تصویب نظارت علما بر مصوبات مجلس شد، اما تا پایان دوره پهلوی، هیچ گاه شاهد اجرایی شدن این مصوبه نبودیم.
ریزبینی و نکته سنجی شیخ فضل الله و توانایی فهم و درک حرکت جریانهای مختلف، سبب شد تا وی با تشخیص صحیح مسیر حرکت مدعیان مشروطه خواهی، تمام تلاش خود را برای جلوگیری از استقرار حکومتی لائیک در پوشش مشروطه به کار گیرد و البته جانش را هم در این راه فدا کرد.
شیخ فضل الله در ۱۱ مرداد ۱۲۸۸ ه.ش مصادف با ۱۳ رجب ۱۳۲۷ ه.ق به دستور دادگاه فاتحان تهران و با حکم روحانی فراماسونری چون زنجانی، به دار آویخته شد تا برای همیشهٔ این مرز و بوم، ـ به قول آل احمد ـ نعشش بر بام سرای این مملکت به عنوان نتیجه استیلای غرب زدگی برافراشته باشد.
در لحظه قبل از اجرای حکم، یکی از رجال وقت با عجله برای او پیغام آورد که شما این مشروطه را امضا کنید و خود را از کشتن برهانید.
ایشان در جواب گفت: «دیشب رسول خدا را در خواب دیدم فرمودند: فردا شب مهمان منی» … «من چنین امضایی نخواهم کرد».