اخیراً در شبکه اجتماعی فیس بوک صفحهای به نام “آزادیهای یواشکی زنان در ایران” توسط مسیح علینژاد خبرنگار مرتبط با شبکههای جاسوسی غرب ایجادشده که در آن برخی افراد عکسهای خود را از کشف حجاب میفرستند و در آن صفحه به نمایش درمیآید.
خارج از اینکه خبرنگار نامبرده چه وابستگیها و سوابقی دارد، این صفحه تاکنون مخاطبانی داشته و البته بیشتر رسانههای غربی نیز توجه فراوانی به آن کردهاند و در راستای استفاده از این فرصتِ ایجادشده برای لطمه زدن به باورها و اعتقادات مردم ایران کوشیدهاند.
ذکر این نکته ضروری است، مخاطبانی که این صفحه را پسندیدهاند بیشتر به دنبال آن هستند که از تحولات این صفحه آگاه شوند و همسو با آن نیستند و افراد همسو با آن را میتوان در عدهای که عکسهای آن را بهاصطلاح لایک میکنند خلاصه کرد که البته بیشتر از مردان هستند (!)
وعدهای بسیاری نیز از ایرانیان خارج نشینند و با توجه به اینکه این صفحه دوزبانه است عدهای غیر ایرانی و از فعالان فمینیستی غرب در میان اعضای آن هستند که تحت تأثیر هجمه رسانهای غرب به این صفحه روی آوردهاند و میتوان گفت رشد مخاطبان این صفحه بیشتر حبابی است و قابلاعتماد نیست و نمیتوان نتیجه گرفت که مثلاً هزاران دختر ایرانی خواهان کشف حجاباند.
ضمن اینکه در حال حاضر با توجه به عدم برخورد مراجع قانونی با بدحجابی و بیحجابی در جامعه میتوان گفت مانع این افراد برای رسیدن به مقاصد خود بیشتر “افکار عمومی” و تفکر مردم جامعه نسبت به آنهاست و این افراد با این کار بیشتر به دنبال هنجارشکنی و تابوشکنی در سطح جامعه و مردم هستند تا به خواست خود برسند و در مرحله بعدی قصد ایجاد نارضایتی و مخالفت با نظام در قالب طرح مسئله حجاب دارند.
جدای ازآنکه ارسال تمامی عکسها از داخل کشور مشکوک و بعید به نظر میرسد، اما دو نکته اساسی توسط کابران کشف حجاب کرده این صفحه مطرح میشود و به آن تأکید میشود.
اول اینکه کشف حجاب و عریانی “حق” زن است و زن “حق” دارد آنگونه که میخواهد در جامعه ظاهر شود و دوم اینکه حجاب مصونیت نیست محدودیت است!
در پاسخ به این نکات مطرحشده توضیحاتی در پی میآید:
حق التذاذ مرد در قبال حق عریانی زن
برخی طرفداران کشف حجاب عنوان کردهاند که این حق زن است که به هر نحو و با هر پوششی که بخواهد در جامعه حاضر شود وکسی حق ندارد این حق را از او بگیرد.
در پاسخ به این نکته باید گفت این حق حداقل در دین اسلام که مبنای اعتقادی جمهوری اسلامی ایران است و سایر ادیان الهی وحتی ایران قبل از اسلام بهعنوان یک باطل و ظلم به خود و جامعه شناخته میشود پس برای اینکه این حق معنی پیدا کند باید آن را خارج از ورطه و محدوده دین بررسی کرد.
درصورتیکه خارج از محدوده دین (ماتریالیستی و اومانیستی) حق عریانی برای زن را بررسی کنیم، با این مقدمه که زن ازلحاظ خلقت و فطرت علاقهمند به نمایش زیباییهای خود است و حق دارد هر آنگونه که بخواهد در جامعه ظاهر شود و زیباییهای خود را برای مردان آشکار کند باید طبق منطق سست غربی متقابلاً حق التذاذ مرد را هم در نظر بگیریم.
زیرا ازلحاظ فطری و خلقت مرد بهسوی زیباییهای زن میل پیدا میکند و علاقهمند به ایجاد رابطه جنسی است.
پس حق دارد از چیزی که از آن خوشش میآید بهره ببرد. بنابراین چیزی به نام تجاوز معنا پیدا نمیکند. چون زن که از مرد اجازهای برای نمایش زیباییهای خود نگرفته و اگر مرد با عریانیهای وی تحریک شود دلیلی ندارد برای رفع میل جنسی خویش از زن اجازه بگیرد!
و اگر عریانی زن را منوط به خویشتنداری مرد کنیم با شعار “حجاب من پلک چشمان توست” باز یک ظلم در حق مرد است چراکه طبق منطق غربی، زن نخواسته خود خویشتندار باشد و حالا این خویشتنداری را از مرد میطلبد که یک ظلم بهحق مرد است.
پس خارج از دایره دین، اگر ازلحاظ حق مرد و زن بخواهیم بررسی کنیم باید یا این فرض را در نظر بگیریم که زن حق دارد بنابر خلقت خود زیباییهایش را نمایان کند و مرد هم چون بنابر خلقت خود ناخودآگاه به آن گرایش پیدا میکند حق دارد از وی بهره جنسی ببرد و ازلحاظ منطق حقی اعتراضی به مرد نمیتواند بکند، چراکه اعتراض مرد را به نوع پوشش خود نپذیرفته است.
بنابراین میتوان گفت آنچه در غرب امروز که مرز دین را کنار زده، بهعنوان حقوق بشر برای زن و عدم تجاوز به آن شناخته میشود نوعی ظلم در حق مرد است. و زندگی با این فرض گویی زندگی در جنگل است با قانون آن یعنی “قانون جنگل”.
در فرض بعد نه زن حق دارد خود را به معرض نمایش بگذارد و نه مرد حق دارد از آن التذاذ کند.
مگر اینکه باز وارد محدوده دین شویم و حجاب و خویشتنداری در مقابل آنکه دین از نزدیکی با او منع کرده را یک فریضه برای مرد و زن بدانیم و آزادی رابطه باآنکه دین اجازه داده را نیز یک حق بدانیم.
پس میتوان گفت دستور اسلام به حجاب برای زن و مرد در درجه اول حفظ حق زن و امنیت وی در جامعه است و در درجه اول محدودیت برای مرد است.
وحشتناک بودن آمار تجاوز جنسی در کشورهایی با آزادیهای غیر یواشکی برای زنان
عدهای نیز میگویند حجاب مصونیت نیست و حضور باحجاب در جامعه چندان فرقی با حضور بدون حجاب نمیکند و حجاب فقط محدودیت ایجاد میکند.
پاسخ این شبهه را بهراحتی با آمار و ارقام مورد تأیید خود غرب میتوان داد.
آمار زیر، آمار تجاوز جنسی به زنان فقط در سال 2010 است.
نام کشور | تعداد تجاوز | تعداد در هر 100 هزار نفر |
استرالیا | 6378 | 28.6 |
سوئد | 5960 | 63.5 |
نیوزلند | 1129 | 25.8 |
انگلیس | 15934 | 28.8 |
امریکا | 84767 | 27.3 |
آمار زیر آمار RAINN (بزرگترین سازمان ضد خشونت جنسی در امریکا) است:
44 درصد قربانیان جنسی زیر 18 سال سن دارند
80 در صد قربانیان زیر 30 سال سن دارند
هر 2 دقیقه (133 ثانیه) یک آمریکایی مورد تجاوز جنسی قرار میگیرد
بهطور میانگین هرسال 237,868 قربانی جنسی در امریکا (بالای 12 سال) وجود دارد
5.5 میلیون آمریکایی قربانی خشونت جنسی شدهاند
60 درصد تجاوزهای جنسی به پلیس گزارش نمیشود
97 درصد متجاوزین روزی را در زندان نگذراندهاند
حدود دوسوم قربانیان متجاوزین خود را می شناختده اند
38 درصد متجاوزین از دوستان قربانیان بودهاند
سایت statistic brain نیز آماری از تجاوز به زنان اراده می دهد که در پی می آید:
16 درصد زنان آمریکایی تلاش برای تجاوز یا تجاوز کامل را تجربه کردهاند
60 درصد از تجاوزها هرگز به پلیس گزارش نشده است
95 درصد تجاوزها در کالجها هرگز به پلیس گزارش نشده است
47 درصد تجاوزها در حال مستی رخداده است
20 درصد زنان دانشگاهی گزارش دادهاند که مورد تجاوز واقعشدهاند
38 درصد دانشجویان توسط دوستانشان مورد تجاوز قرارگرفتهاند
30.9 درصد قربانیان در خانه خودشان مورد تجاوز قرارگرفتهاند
26.6 درصد قربانیان در خانه متجاوز مورد تجاوز واقعشدهاند
کشورهای با بالاترین آمار تجاوز (درصد) طبق آمار سایت statistic
1- لسوتو 91.6
2-توباگو 58.4
3-سوئد 53.2
4-کره 33.7
5-نیوزلند 30.9
6-امریکا 28.6
7-بلژیک 26.3
8-زیمباوه 25.6
9-انگلیس 23.2
البته آمار در زمینه تجاوز و فحشا آنقدر در کشورهای غربی بسیار است که واقعاً پرداختن به آن زمان و حوصله بسیاری میخواهد اما این نمونه کوچکی است برای آنهایی که به دنبال بهاصطلاح “آزادیهای یواشکی” و پسازآن آزادیهای علنی هستند که کشورهایی که مهد آرزوهای آنهاست، زنان حتی در خانه خود نیز از شر تجاوز ایمن نیستند و بیشترین تجاوزها در خانه خود و از سوی کسانی است که آنها را دوست میپنداشتهاند و به آنها اعتماد میکردهاند.
و البته جای تأسف است که این عده بیبندوباری و فساد و ناامنی را آزادی و نوعی حق برای خود میپندارند و نهایت آرزوی یک عده تنها کشف حجاب علنی است.
و باز جای تأسف است انسانی که خداوند خلق کرده تا جانشین او در زمین باشد و زنی که خداوند خلق کرده که از دامن او مرد به معراج رود و الگویی چون حضرت فاطمه زهرا (س) را در مقابل خود دارد، تحت تأثیر تبلیغات غرب و تغافل و جهل، شأن خود را آنقدر حقیر میبیند که تلقیاش از “آزادی” میشود آنچه میبینیم!
یادداشتی از هادی شریفی در تسنیم
در ادامه بخوانید » وضع رابطه جنسی در اروپا و آمریکا چگونه است؟ [دختران نسل جدید چه نظری درباره ازدواج دارند؟]