بر طبق نگارش برخى از محققان ولادت حضرت زینب(س) پنجم ماه جمادى الأولی سال پنجم یا ششم هجرى و در مدینه منوره است.
نقلشده، هنگام تولد حضرت زینب (س)، بیت نبوی (ص) انتظار تولد آن حضرت را میکشیدند و وقتی آن جناب به دنیا آمد این مژده و بشارت پخش شد که حضرت زهرا (س)، دختر به دنیا آورده است، حضرت زهرا (س) داراى چهار فرزند پسر و دختر است
که عبارتند از: حضرت امام حسن (ع) (فرزند اول) و امام حسین (ع) (فرزند دوم) و زینب کبرى (س) (فرزند سوم) و زینب صغرى (س) که کنیهاش امّکلثوم است (فرزند چهارم) و همچنین محسن (ع) فرزند پنجمی که در حادثه هجوم بر در خانه حضرت زهرا (س) از دنیا رفت.
نام، کنیه و القاب حضرت زینب (س)
هنگامى که آن حضرت، متولّد شد، مادرش حضرت زهرا (س) او را نزد پدرش امیرالمؤمنین (ع) آورده گفت: این نوزاد را نام گذارى کنید، ولی حضرت فرمود: من از رسول خدا (ص) در این کار پیشی نمى گیرم. در این ایام، حضرت رسول (ص) در مسافرت بودند.
پس از مراجعت از سفر، امیرالمؤمنین (ع) به حضرت عرض کرد: نامى براى این نوزاد انتخاب کنید، رسول خدا (ص) فرمود: من بر پروردگارم، در این امر، سبقت نمیگیرم.
در این هنگام جبرئیل (ع) فرود آمده، سلام خداوند بزرگ را به پیامبر ابلاغ کرده و گفت: نام این نوزاد را «زینب» بگذارید! خداوند این نام را براى او برگزیده است، آنگاه مصایب و مشکلاتى را که بر آن حضرت وارد خواهد شد، بازگو کرد.
پیامبر اکرم (ص) گریست همان طور که هنگام ولادت امام حسین (ع) گریست، و فرمود: «هر که بر مصیبت های این دختر بگرید مانند آن است که بر دو برادرش؛ یعنی حسن و حسین (ع) گریسته باشد».
و حضرت توصیه فرمودند که این طفل را همواره گرامى بدارید؛ چون او شبیه جدهاش خدیجه کبرى(س) است. یعنى همانگونه که حضرت خدیجه (س)در آغاز بعثت با شجاعت و فداکارى متحمل زحمات زیادى شد تا نهال نورسته اسلام حفظ و بارور شود، حضرت زینب(س) نیز با صبر و ایثار و تحمل سختترین فشارها از به خطر افتادن اساس اسلام جلوگیرى به عمل میآورند.
زینب کبرى تا حدود پنج یا شش سالگى، تحت اشراف شخص پیامبراکرم (ص) و در آغوش مادر بزرگوارش حضرت زهرا(س) پرورش یافت و از این پس، مسؤولیت تربیت و پرورش او به عهده على (ع) گذارده شد. تا اینکه در سال 17 هجرى به همسرى پسرعمویش، عبدالله بن جعفر درآمد.
سالها بعد زمانی که مردم با امیرالمؤمنین على بن ابیطالب(ع) بیعت کردند، حضرت براى یارى پدر از مدینه به کوفه رفت و در مدت پنج سال دوران سخت حکومت على(ع)، همواره یار و تسکینبخش غمهاى پدر بود و زنان کوفه را آموزش میداد.
چون على (ع)در محراب عبادت با شمشیر ابن ملجم مرادى ملعون ضربت خورد، پرستارى آن حضرت را بعهده گرفت و به دنبال شهادت امیرالمؤمنین (ع) و هنگام نوبت امامت برادر بزرگش امام حسن(ع) در کنار برادر قرار گرفت و آنگاه که امام حسن(ع) از کوفه به مدینه برگشت، به همراه ایشان به مدینه آمد.
وقتى که در سال 50هجرى معاویه حضرت امام حسن(ع) را مسموم کرد باز غمخوارى و پرستارى برادر با زینب بود و پس از شهادت امام حسن(ع) در خدمت امام حسین(ع) بود و زمانى که در سال 60 هجرى امام حسین(ع)عازم مکه شد، به همراه آن حضرت از مدینه خارج گردید
و از آن لحظه به بعد تا روز عاشورا در خدمت به قیام اباعبدالله(ع)تلاش میکرد و لحظهای از آن حضرت جدا نگردید. نقل میکنند در جریان حرکت به سوى عراق ابن عباس به امام حسین(ع)گفت اگر ناگزیر باید به این سفر بروید، حداقل این زنان و بچهها را با خود نبرید. در این لحظه، حضرت زینب(س)خطاب به ابن عباس فرمود: … سوگند به خدا از حسین جدا نخواهم شد، همراه او خواهم بود با او زندگى کرده و با او میمیرم.
کنیۀ حضرت زینب (س) امّ کلثوم و امّ الحسن است. اما حضرت زینب (س)، القاب زیادی دارند که در ذیل به بعضی از آنها به همراه معانیشان اشاره میشود:
۱- عالمة غیر معلّمة: داناى بی آموزگار.
۲- فهمة غیر مفهّمة: فهمیده بدون فهماننده.
۳- کعبة الرّزایا: قبله رنج ها.
۴- نائبة الزهراء (س): جانشین و نماینده حضرت زهرا (س).
۵- نائبة الحسین (ع): جانشین و نماینده حضرت حسین (ع).
۶- عقیلة بنیهاشم: بانوی خردمند بنیهاشم، عقیلة النساء: خردمند بانوان، عقیلة خدر الرسالة: خردمند پردهنشینان رسالت، عقیلة الطالبیین: زن خردمند از خاندان حضرت ابوطالب (و در بین طالبیان)، عقیلة الوحى: بانوى خردمند وحى، عقیلة النبوّة: بانوى خردمند پیامبرى، عقیلة القریش: بانوى خردمند از قریش، سیدة العقائل: بانوى زنان خردمند.
۸- عدیلة الخامس من اهل الکساء: همتاى پنجمین نفر از اهل کساء (امام حسین) (ع).
۹- کفیلة السجّاد: سرپرست حضرت سجّاد (ع).
۱۰- سرّ أبیها: راز پدرش على (ع).
۱۱- الصدّیقه الصغرى: صدّیقۀ کوچک تر. به این لقب ملقب شده تا با مادرش صدّیقه کبرى فاطمه زهرا (س)، اشتباه نشود. چه این که به ایشان زینب کبرى گفته میشود تا میان او و دیگر خواهرش (ام کلثوم) که به نام و کنیه او خوانده میشود، فرق باشد.
۱۲- عابدة آل على: پارساى خاندان على (ع).
۱۳- بطلة کربلاء: قهرمان کربلا.
۱۴- عظیمة بلواها: بانویى که امتحانش بس بزرگ بود.
۱۵- الباکیة: بانوى گریان.
۱۶- سلیلة الزهراء: چکیده و خلاصه حضرت زهرا.
۱۷- امینة اللّه: امانتدار الاهى.
۱۸- آیة من آیات اللّه: نشانى از نشانههاى خداوند.
۱۹- مظلومة وحیدة: ستمدیده تنها.
۲۰- صابرة محتسبة: پایدارىکننده به حساب خداوند و براى خداوند.
همسر و فرزندان حضرت زینب (س)
همسر زینب کبرى (س)، عبد اللّه بن جعفر (پسر جعفر طیّار) است. وى، نخستین نوزاد مسلمان در حبشه بود. در ایّامى که پدرش «جعفر بن ابى طالب» به حبشه هجرت کرده بود، در آن کشور به دنیا آمد. مادرش «اسماء بنت عمیس» بود.
اسماء، پس از شهادت جعفر طیّار در جنگ موته، به همسرى أبوبکر، سپس على بن ابى طالب (ع) در آمد. عبد الله بن جعفر، مورد عنایت خاصّ پیامبر اکرم (ص) بود، به ویژه که پدرش سردار شهید جبهه اسلام به شمار میآمد.
همچنین مورد علاقه امیرالمؤمنین (ع) بود و ارادتى شایان به امام حسن و امام حسین (ع) داشت و مردى سخاوتمند و اهل جود و بخشش بود.
جناب عبد اللّه بن جعفر، پسرعموی حضرت زینب (س) است و امیرالمؤمنین (ع) با موافقت این ازدواج، به این سفارش رسول خدا (ص) عمل نمود که روزی آن حضرت نگاه مبارکش به فرزندان علی و جعفر (ع) افتاد و فرمود: «دختران ما از آنِ پسران ما هستند و پسران ما به دختران ما اختصاص دارند».
نقلشده که حضرت زینب (س) در هنگام ازدواج با عبدالله، 11 ساله بوده است و فرزندان آن حضرت، چهار پسر و یک دختر بودهاند به نامهای: علی، عون ألاکبر، محمد، عباس و ام کلثوم. از بین این فرزندان، عون و محمد در کربلا حضورداشته و در رکاب حضرت سیدالشهدا (ع) به شهادت رسیدند.
فضایل حضرت زینب(س)
حضرت زینب(س) چهرهای نورانی همچون ماه داشت. پیامبر (ص) در هنگام تولد او فرموده بود به همه حاضرین و غائبین امتم بگویید که این دختر را محترم بدارند که نمونه و نماینده خدیجه کبری (س)است.
حضرت سجاد (ع) در وصف عمهاش زینب کبری(س) فرمود:«انت بحمدالله عالمة غیر معلّمة، فهِمة غیرُ مفهمة؛عمه جان! به حمدالله، دانش تو، دانشی الهی است و فهمی که در قلب شریف تو وجود دارد از منبع فیض الهی است».
ایشان به مدت پنج سال، وجود مبارک پیامبر اکرم (ص) و فاطمه زهرا(س) را درک نمودند و این پنج سال، فرصتی بود که از نور وجود این دو دردانه زمان، بهره گیرد، در دامان پر مهر و عطوفت آنان رشد نماید، از جرعههای معرفت سیراب شود وحدیث صبر واستقامت در دفتر وجودش بنگارد.
همراهی در سفرکربلا
هنگام حرکت به سوی کربلا، همراه برادر عازم این سفر پر بلا شد تا برادرش را در انجام امر الهی با صبر و استقامت یاری کند. حضرت اباعبدالله الحسین (ع)، در واپسین لحظات عمر شریف خود سفارشاتی به خواهر نمود و رسالت تبلیغ واقعه کربلا را بر دوش ایشان گذارد و زینب کبری (س) هم در انجام رسالت خویش زرهای کوتاهی نکرد و هرچه در توان داشت به کاربرد تا اسلام زنده بماند.
مهمترین خدمت حضرت زینب (س)، پس از شهادت امام حسین (ع) هدایت و رهبری، حفاظت و مراقبت از اسراء، دلداری دادن به بازماندگان شهدا و نیز حفاظت از جان امام سجاد(ع) و رساندن پیام عاشورا و شهداءکربلاء به گوش جهانیان بود.
او با خطبههای خود توانست از اسلام و حیثیت آن دفاع کند و پاسخگوی یاوهسراییهای یزید و یارانش باشد. ایجاد تحول و انقلاب در کوفه و شام و بسیاری ازکارها که حضرت زینب کبری (س) در جریان اسارت انجام داد، تنها بخشی از خدمات آن مخدره در قیام عاشوراء بود،
اگر زینب کبری (س) آن خدمات ارزنده را به اسلام ارائه نمیداد، نهضت عاشورا، راهبری پس از شهادت سیدالشهداء نمیداشت، اسرا و خصوصاً اطفال، جانشان در خطر قرار میگرفت
و امام سجاد(ع) که جانشین امامت بعد از امام حسین (ع) بود از خطر مرگ حفظ نمیشد و پیام کربلاء به شهرهای دیگر ابلاغ نمیگردید و در نتیجه نهضت عاشورا، پایان پیروزمندانهای نمیداشت.
وفات حضرت زینب (س)
زینب (س)، بانوی مهربان و صبوری که در تمام سالهای عمرش، در کوچه پس کوچههای اندوه و مصیبت و فداکاری و عشق دویده بود، پس از عاشورا، پس از رفتن آخرین دل خوشی و آخرین امیدش حسین (ع)، دیگر تاب تحمل دنیا را نداشت و با کوله باری از غم و محنت و فراق و رضایت و تسلیم، رحلت فرمود.
در تاریخ وفات حضرت زینب (س) همانند تاریخ ولادت وی، اختلاف نظر وجود دارد. از عبیدلى که از نسبشناسان مشهور است، در «اخبار الزینبیّات» پس از ذکر داستان تبعید آن حضرت از مدینه به دستور یزید، نقلشده که آن حضرت، مصر را انتخاب کرده، در شامگاه روز یکشنبه پانزدهم ماه رجب سال ۶۲ هجرى در آن جا دیده از جهان فروبست و در خانه مسلمة بن مخلّد انصارى، والى آنجا، دفن شد.
قول دیگر آن است که آن حضرت در نیمه رجب سال ۶۵ هجری در دمشق رحلت فرموده است. سنّ آن حضرت هنگام ارتحال، ۵۵ یا و ۵۸ ساله ذکرشده است.
مرقد حضرت زینب (س)
درباره اینکه حضرت زینب (س) در چه مکانى از دنیا رفته و مدفونشده، سه احتمال وجود دارد: قاهره، شام و مدینه.
عمده سیره نویسان مرقد آن بانوى بزرگ را «قاهره» و «شام» گفتهاند. کسانی که مرقد آن حضرت را در مصر دانستهاند، چنین گزارش دادهاند که بعد از مراجعت کاروان باقیمانده واقعه کربلا از شام به مدینه، جوّ عمومى مدینه ناآرام شد.
حاکم مدینه نامه اى براى یزید نوشت و وضع پیش آمده در مدینه و نقش حضرت زینب (س) در بیدارى و مقاومت مردم را براى یزید توضیح داد.
یزید درپاسخ نوشت که زینب را از مدینه اخراج کند. حاکم مدینه اصرار داشت که زینب (س) از مدینه خارج شود. سرانجام حضرت (س) از مدینه به مصر مهاجرت نمود و مورد استقبال حاکم مصر وعده زیادى از اهالى مصر قرار گرفت. حضرت زینب (س) بعد از گذشت حدود یک سال، در قاهره رحلت نمود.
اما آنان که گفتهاند: مقبره حضرت زینب (س) در شام است، ضمن نقل این داستان که حاکم مدینه در پى اخراج و تبعید حضرت زینب(س) بر آمد، به نقل دیگرى پرداختند و آن این است:موقعى که واقعه حرّه و غارت و کشتار مردم مدینه در سال ۶۲ هجرى توسط یزیدیان رخ داد، عبدالله بن جعفر براى اینکه ناراحتى همسرش زینب (س) تجدید نشود
و قدرى از غم و اندوه او کاسته شود، و براى در امان ماندن از مرض وبا و طاعون که در مدینه شایع شده بود، به همراه همسرش زینب (س) به سوی مزرعهای در شام رفتند و در آنجا اقامت گزیدند تا اینکه حضرت زینب (س) مریض شد و در آن دیار از دنیا رفت.
پس از زینب کبری (س)،ام کلثوم دختر دیگر حضرت علی (ع) و فاطمه زهرا (س) که نام او زینب صغری بود، مشهور به زینب کبری شد و به مصر رفت.
فضایل و اوصاف زینب (س)
حضرت زینب(س) به اعتراف همه تاریخنویسان، آراسته به همه فضایل و خصلتهاى والاى اخلاقى و الهى بودند و در سایه این کمالات به مرتبهای از منزلت انسانى دست یافتند که شایستگى محرم راز الهى و امین ودایع امامت و ولایت بودن را حداقل در بخشى از عمر شریفشان به خود اختصاص دادند.
حضرت این کمالات را به برکت عنایات خاص الهى و پاکى سرشت و نحوه تربیت و پرورش در دامن پیامبر (ص)و فاطمه (س) و امیرالمؤمنین(ع) و تلاشهایى که در راستاى کسب سجایاى اخلاقى و به جاى آوردن عبادات و فرمانها الهى انجام داده بود، به دست آورد، همچنان که القاب بلندی که برای ایشان ذکرشده به گوشهای از عظمت شخصیت این بزرگ بانوى اسلام دلالت دارند.
صاحب كتاب «اساور من ذهب» درباره حافظه و ذكاوت آن بانوى بزرگوار چنین مى نویسد: در اهمیت هوش و ذكاوت آن بانوى بزرگوار همین بس كه خطبه طولانى و بلندى را كه حضرت صدیقه كبرى فاطمه زهرا (س)در دفاع از حق امیرالمؤمنین (ع) و غصب فدك در حضور اصحاب پیغمبر اكرم (ص) ایراد فرمودند، حضرت زینب(س) روایت فرموده است.
و ابن عباس با آن جلالت قدر و علو مرتبه در حدیث و علم، از آن حضرت روایت نموده و از آن حضرت به عقیله تعبیر مى كند. چنانچه ابوالفرج اصفهانى در مقاتل مى نویسد: ابن عباس خطبه حضرت فاطمه (س) را از حضرت زینب (س)روایت كرده و مى گوید: حدثتنى عقیلتنا زینب بنت على علیه سلام…»
فصاحت و بلاغت
كلمات و فرمایشات گهربار آن حضرت در خطبههایی كه از آن حضرت روایتشده خود قویترین دلیل بر كمال فصاحت و بلاغت آن بانوى بزرگوار میباشد. همان بانویى كه امام سجاد(ع) در حق ایشان فرمودند: «اَنْتِ بِحَمدِ اللّهِ عالِمَةٌ غَیرَ مُعَلَّمَة وَ فَهِمَةٌ غَیرَ مُفَهَّمَة» یعنى: «اى عمّه! شما الحمد للّه بانوى دانشمندى هستید كه تعلیم ندیده، و بانوى فهمیدهاى هستى كه بشرى تو را تفهیم ننموده است».
در اینجا مرورى كوتاه به قسمتى از خطبه آن حضرت در مجلس یزید كه یكى از بزرگترین حركتهاى آن حضرت، در واقعه كربلا بود كه دستگاه حكومت بنى امیه را به شدّت لرزاند مى كنیم:
«به خدا قسم اى یزید، هر چه كردى بازگشت آن به سوى خودت خواهد بود، چرا كه تو جز پوست خود نشكافتى و جز گوشت خود ندریدى. اى یزید! در آن روزى كه خداوند بدنهاى پاك شهیدانمان را حاضر مى كند تا حقوق خود را از ستمگر بستاند، تو بر رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله و سلّم وارد خواهى شد، امّا مى دانى در چه حالى؟
در حالیكه خون عزیزان او را ریخته و حرمت ذرّیه او را از بین برده اى. آرى اى یزید! از این پیروزى ظاهرى كه به دست آورده اى، غرق شادى مشو، و آن عزیزان را كه در كربلا به خاك و خون كشیده اى، مغلوب و مرده مپندار. كه خداوند مى فرماید: (كسانى را كه در راه خدا شهید شده اند مرده مپندارید. بلكه آنان زنده اند و در نزد خداى خود روزى مى خورند)
و اى یزید! براى تو همین بس كه حاكم در آن روز خداوند، و دشمن تو پیامبر خدا، و یاور و پشتیبان اهل بیت جبرئیل باشد. و به زودى كسى كه این مقام را براى تو زینت داده و تو را بر گردن مسلمین سوار كرده است (یعنى معاویه)، خواهد دانست كه چه جانشین بدى براى خود تعیین كرده و در روز جزا درخواهید یافت كه بدترین مكان از آنِ كیست؟ و بدبختى و ضعف و زبونى شامل چه افرادى خواهد شد.
علم و معرفت حضرت زینب (س)
حضرت زینب کبری (س)، علم خود را از طریق غیب و الهام و از طریق جد بزرگوارش، پدر ارجمند، مادر گرامی و برادران عزیزش (ع) دارد، که متصل به وحی هستند.
دربارۀ مقام علمی آن حضرت گفته شده: «زینب (س) در شهر علم پیامبر (ص) رشد یافته سپس در دامن دروازه علم آن حضرت -امیرالمؤمنین على (ع)- بزرگ شده، از سینۀ مادرش حضرت زهرا (س) شیر مکیده و تغذیه کرده است و عمرى را با دو امام بزرگوار که نواده رسول خدا هستند، به سر برده و آنان شهد علم را به کام او ریخته و به او چشانیده اند. او گنجینه علوم آل محمّد (ع) و نمونه فضایل آنان است».
حضرت زینب (س) از جمله راویان حدیث می باشد. ایشان از مادر، پدر، برادرانش، امّ سلمه، امّ هانى و دیگر زنان روایت مى کرد و از جمله کسانى که از او روایت کرده اند، ابن عبّاس، على بن الحسین (امام سجاد) (ع)، عبد اللّه بن جعفر، فاطمه صغرى دختر امام حسین (ع) و دیگران هستند.
شیخ طبرسى (ره) میگوید: حضرت زینب (س) روایات بسیارى را از قول مادرش حضرت زهرا (س) روایت کرده است.
از سخنان حضرت زینب (س) در طول مسافرت کربلا، کوفه و شام و خطبهها و سخنرانیهایی که در فرصتهای مختلف در برابر ستمکاران و طاغوتیان آن زمان و مردم دیگر ایراد فرمود، به خوبی معلوم میشود که مراتب علم و دانش و کمال آن بانوی بزرگوار از راه تحصیل و تعلیم اکتسابی نبوده و بهرهای الهی و جنبه خارقالعاده داشته است.
شاهد این مطلب، کلام امام سجاد (ع)است که پس از خطبه کوفه به او فرمود: «عمه جان آرام باش و سکوت اختیار کن که تو بحمد الله دانشمندی بدون آموزگار، و فهمیده ای بدون فهماننده هستى».
از فاضل دربندى در ضمن بیان این فرمایش حضرت سجّاد (ع) نقلشده که این سخن، خود دلیل و حجّت بر آن است که زینب دختر حضرت امیرالمؤمنین (ع) «محدّثه» بوده؛ یعنى به او الهام مى شده و علم او از علوم لدنّى و آثار باطنى مى باشد.
علّامه فاضل، سیّد نور الدّین جزائرى در کتاب خود می نویسد: در دوران حکومت حضرت على (ع)، حضرت زینب (س) مجلس درسى در خانه خود ترتیب داده بود و براى زنان، قرآن، تفسیر مى کرد.
روزى تفسیر آیه شریفۀ «کهیعص» را بیان مى کرد که حضرت على (ع) وارد شد و به او فرمود: نور چشمم! شنیدم آیه شریفۀ «کهیعص» را تفسیر مى کردى؟ گفت: آرى. فرمود: «این رمزى است براى مصیبتى که بر شما خاندان پیامبر (ص) وارد مى شود. بعد حضرت مصائب را تشریح فرمود و زینب (س) با صداى بلند گریه کرد».
در فضل و معرفت آن حضرت همین بس که حضرت صادق (ع) به رفتار و کردار او در واقعه عاشورا استدلال کرده است، چنان که در کتاب «جواهر الکلام» مرحوم نجفی، در جواز و عدم جواز دریدن جامه در مرگ پدر و برادر از حضرت صادق (ع) روایتشده که فرمود: در عزاى حسین بن على (ع) زنان فاطمى گریبان دریده بر خود سیلى زدند که بر کسى همچون حسین بن على (ع) بر صورتها نواختن و گریبانها چاک زدن جا دارد.
صاحب جواهر در ذیل این حدیث میگوید: مسلّم است که در آن میان دختران و خواهران حضرت (و از جمله زینب) (س) نیز بودهاند.
در فضل حضرت زینب (س) همین بس که پس از حادثۀ عاشورا نیابت خاصّى از طرف امام حسین (ع) داشت و مردم در مسائل حلال و حرام به او مراجعه کرده و از او میپرسیدند، تا اینکه حضرت سجّاد (ع) از آن بیماری که به مصلحت الهی به آن مبتلا شده بود بهبودی یافت.
عبادت حضرت زینب (س)
قرآن کریم هدف از آفرینش و خلقت انسان را عبودیت و رسیدن به کمال بندگی معرفی میکند: «من جن و انس را نیافریدم جز برای این که عبادت کنند».
زینب (س) این درس را به خوبی از قرآن آموخته بود. او عبادتها و نماز شبهای پدر و مادر بزرگوارش را از نزدیک دیده بود. او در کربلا شاهد بود که برادرش امام حسین (ع) در عصر تاسوعا به حضرت ابوالفضل (ع) فرمود: «به سوی آنان باز گرد و این شب (شب عاشورا) را تا فردا مهلت بگیر، شاید بتوانیم امشب را به نماز و دعا و استغفار در پیشگاه خدایمان مشغول شویم. خدا خود می داند که من نماز، قرائت قرآن، زیاد دعا کردن و استغفار را دوست دارم».
حضرت زینب (س) نیز از عاشقان عبادت و شب زنده داران عاشق بود، و هیچ مصیبتی او را از عبادت بازنداشت. از امام سجاد (ع)نقلشده است: «عمهام زینب در مسیر اسارت از کوفه به شام همه فرایض و نوافل خود را به جای میآورد و غفلت نداشت. فقط در یکی از منازل به خاطر شدت ضعف و گرسنگی، نشسته نماز خواند که بعد معلوم شد، سه روز است غذا میل نکرده است؛ زیرا به هر اسیر، شبانه روز، یک گرده نان میدادند و عمهام سهمیه خود را بیشتر اوقات به بچهها میداد».
عبادت زینب (ع) آنچنان در اوج است که امام حسین (ع)که خود معصوم و واسطه فیض الهی است، هنگام وداع به خواهر عابدهاش میفرماید: «خواهرم، در نماز شبت مرا فراموش نکن». این نشان از آن دارد که این خواهر، به قله رفیع بندگی و پرستش راهیافته و به حکمت و هدف آفرینش دست یازیده است.
فاطمه دختر امام حسین (ع) میگوید: «عمّهم زینب (س) در آن شب (شب عاشورا)، در محراب عبادتش ایستاده دعا مى خواند و به خدا استغاثه مى کرد، آن شب دیدگان هیچ یک از ما به خواب نرفت و آه و ناله ما فرو ننشست».
عفت و حجاب حضرت زینب (س)
عفت و پاکدامنی، برازنده ترین زینت زنان، و گرانبهاترین گوهر برای آنان است. زینب (س) درس عفت را به خوبی در مکتب پدر آموخت، پدری که فرمود: «پاداش مجاهد شهید در راه خدا، از پاداش عفیف پاکدامنى که قدرت بر گناه دارد و آلوده نمى گردد، بزرگتر نیست. عفیف پاک دامن، فرشته اى از فرشتهها است».
یحیى مازنى روایت کرده است: مدّت ها در مدینه در خدمت حضرت على (ع) به سر بردم و خانه ام نزدیک خانه زینب دختر امیرالمؤمنین (ع) بود، به خدا سوگند هیچگاه چشمم به او نیفتاد و صدایى از او به گوشم نرسید. به هنگامى که مى خواست به زیارت جدّ بزرگوارش رسول خدا (ص) برود، شبانه از خانه بیرون مى رفت، در حالى که حسن (ع) در سمت راست او و حسین (ع) در سمت چپ او و امیرالمؤمنین (ع) پیش رویش راه مى رفتند.
هنگامى که به قبر شریف رسول خدا (ص) نزدیک مى شد، حضرت على (ع) جلو مى رفت و نور چراغ را کم مى کرد. یک بار امام حسن (ع) از پدر بزرگوارش درباره این کار سؤال کرد، حضرت فرمود: مى ترسم کسى به خواهرت زینب (س) نگاه کند.
زینب کبری (س) عفت و حجاب خویش را حتی در سخت ترین شرایط به نمایش گذاشت. او در دوران اسارت و در حرکت از کربلا تا شام، سخت بر این مسئله پای می فشرد. مورخین نوشته اند: «او صورت خود را با آستینش می پوشاند؛ چون روبنده اش از او گرفته شده بود».
شاعر عرب به همین قضیه اشاره کرده و میگوید: «زینب تمامی آنچه بر مادر گذشت را به ارث برد، منتهی دختر سهم اضافه ای برداشت که از خانه اش به بدترین خانه حرکت کرد (به اسارت رفت). صورت را (در اسارت) با دست راست می پوشاند و اگر پوشش او را نیازمند می کرد، از دست چپ هم بهره می برد».
آن بانوی بزرگوار برای پاسداری از مرزهای حیا و عفاف بر سر یزید فریاد برآورد که «ای پسر آزادشده های جدمان پیامبر اسلام (ص)، آیا این از عدالت است که زنان و کنیزکان خویش را پشت پرده نشانی، و دختران رسول خدا (ص) را به صورت اسیر به این سو و آن سو بکشانی؟ نقاب آنان را دریدی و صورتهای آنان را آشکار ساختی».
حضرت زینب (س)در کلام معصومان (ع)
یکی از بهترین راهها برای شناخت سیمای تابناک حضرت زینب (س) شناخت ایشان در آیینه کلام معصومان (ع) است. در ذیل به بعضی از فرمایشات آنان دربارۀ آن بانوی ملکوتی اشاره میشود:
رسول خدا (ص) فرمود: زینب با هزار سختی به انواع بلاها گرفتار خواهد شد.
در روایتی آمده است که شخصی از امام صادق (ع) سؤال کرد: آیا پیامبر (ص) چنین فرموده است: همانا فاطمه پاک دامن است پس خداوند ذریۀ او را بر آتش جهنم حرام کرده است؟ حضرت در پاسخ میفرماید: بلی مقصود پیامبر(ص)، حسن و حسین و زینب و ام کلثوم (ع) بوده است.
حضرت زهرا (س) فرمود: محبت دخترم زینب به حسین بینهایت است، که بی دیدار حسین آرام نمیگیرد. اگر بوی حسین را نشنود، قالب تهی میکند.
امام صادق (ع) فرمود: اگر کسی بر مصیبت عمه ام زینب (س) که با برادر شریک بود گریه کند و تشکیل مجالس ذکر ما بدهد یا بشنود و گریان شود، اگر به قدر بال مگس چشمش در این مصیبت تر شود خداوند او را بیامرزد، این است ثواب و اجر گریه کنندگان بر مصیبت حضرت زینب (س).
نوای دیجیتال زیبا با عنوان میون اشک زینب (س) با صدای علی فانی(زینب(س) کسی که نائبة امام حسین (ع) شد)
در ادامه بخوانید » فراخوان جدید امام خامنه ای برای جوان ها » نظریه مقاومت را تبلیغ کنید [نشریه خط حزب الله ۱۵۹]