اهمیت جنبش دانشجویی یا بهتر است بگوییم در زمانه فعلی تشکلهای دانشجویی در ساختار کلی نظام اسلامی و نقش راهبردی آن در پیشبرد اهداف انقلاب بر کسی پوشیده نیست. در سالیان متمادی جنبش همواره با نقاط قوت و ضعفی همراه بوده که تاثیرات آن بلافاصله در بدنه جامعه ایرانی خودش را نشان داده است.
آیا جنبش دانشجویی توانسته به اهداف اولیه خود دست یابد؟ امروزه ما در مرحله جنبش قرار داریم یا تشکل؟
آیا نیروهای تربیت شده در فعالیتهای دانشجویی در بدنه مدیریتی نظام کارآمد بودهاند؟ و بسیاری از این دست سوالات ما را بر آن داشت تا به گفتوگویی صریح و بیپرده با فعالین گذشته و حال جنبش دانشجویی بنشینیم. مهمان ما امیرحسین ثابتی از ادوار بسیج دانشجویی به نقد جنبش دانشجویی پرداخته است.
در ادامه مطلب همراه بنیانا باشید
تعریف شما از تشکل دانشجویی و جنبش دانشجویی چیست؟
امیرحسین ثابتی : فکر میکنم مرجع نهایی برای تعریف تشکل دانشجویی و جنبش دانشجویی وجود ندارد و ممکن است هر کسی از دید خود به ارایه تعریفی برای این دو بپردازد.
اما معتقدم که امروز فاقد جنبش دانشجویی به این معنا که «یک امر سلبی و موقتی است و تمام تفکرات نیز در آن حضور دارند» هستیم، چون نگاهها به جنبش دانشجویی نگاه صرفا سلبی نیست و از این مهمتر الان تشکلهای مختلف با آرمانها و چشم اندازهای مختلف که به اندازه کافی هم با هم اختلاف دارند وجود دارند، پس اینها جنبش نیستند و شاید تعبیر «تشکل» نسبت به آنها درستتر باشد.
به نظر شما از ابتدای انقلاب تاکنون در حوزه فعالیتهای دانشجویی وجه جنبشی غالب بوده یا تشکلی؟
امیرحسین ثابتی : جنبش دانشجویی از اول انقلاب تا به امروز دورههای مختلفی را پشت سر گذاشته و هر دوره هم نسبت به دوره دیگر با هم تفاوت داشته و هر نسلی اقتضائات خاص خود را داشته است.
جنبش دانشجویی چه پیش و چه پس از انقلاب تطورات مختلفی داشته و اگر بخواهم به سوال شما دقیقتر پاسخ دهم باید صورت مسئله را ریزتر کنم و جنبش دانشجویی را در دورههای مختلف بررسی کنیم.
واقعیت این است که پیش از انقلاب رویکرد سلبی جنبش دانشجویی خیلی پررنگتر بوده، زیرا طیفهای مختلف دانشجویی شامل دانشجویان چپ و مارکسیست و دانشجویان مسلمان در مقابل رژیم پهلوی بودند.
آنچه قطعی است این است که جنبش دانشجویی قبل از انقلاب رابطه سلبی با نظام حاکم داشته است، با این وجود بعد از انقلاب طبیعی است که این معادله عوض میشود، چون آن جریان دانشجویی که تا قبل از انقلاب اولویت اصلی اش براندازی نظام سلطنتی بوده با پیروزی انقلاب به خواسته خود رسیده و حالا دیگر قرار نیست که رویکرد سلبی اش به آن معنا ادامه پیدا کند.
البته معمولا نگاه جریان چپ (مارکسیستی) این بوده که مبارزه، اصل است و از آنجایی که آنها هیچ وقت به دنبال تشکیل حکومت دینی هم نبودند طبیعی است که این طیف از دانشجویان همان رویکرد سلبی را با جمهوری اسلامی هم داشته باشند.
اما جریان دانشجویی مسلمان بعد از انقلاب معادلاتش نسبت به نظام تغییر کرد، چون جمهوری اسلامی حاصل تلاش و مطالبات خود آن بود.
به همین خاطر بعد از انقلاب اگر جنگ بر کشورمان تحمیل میشود خیلی از دانشجویان به جبهه میروند و جانباز یا شهید میشوند به گونهای که خیلی از شهدای سرشناس دفاع مقدس از جمله شهید همت، علم الهدی، شهبازی و … دانشجو بودند.
هم چنین در آن زمان هسته اولیه جهاد سازندگی را هم دانشجویان تشکیل دادند و در تشکیل نهضت سواد آموزی هم وضعیت همین گونه بوده است.
البته در کنار دانشجویان مسلمان دانشجویان لیبرال و چپ و… نیز وجود داشتند که بسیاری از آنها به واسطه انقلاب فرهنگی تصفیه شدند، چون اساسا رویکرد آنها این بود که حالا باید با جمهوری اسلامی مقابله کنیم.
اما اگر بخواهیم جنبش دانشجویی در دهه ۶۰ را کمی بیشتر مورد مداقه قرار دهیم، بباید اذعان کرد که در آن دوران جدای از دانشجویانی که وارد فضای جنگ شدند بخشی از افراد سرشناسی که در فضای دانشگاه باقی ماندند کسانی بودند که در دفتر تحکیم وحدت فعالیت میکردند.
دفتر تحکیم وحدت در دهه ۶۰ به شاخه دانشجویی جناح چپ در دانشگاهها معروف بود و اصلیترین حامی دولت میرحسین موسوی محسوب میشد.
اما از دل اتفاقاتی که در آن زمان رخ داد کم کم زمینههای ایجاد تشکلی به نام جامعه اسلامی دانشجویان نیز ایجاد شد.
اگر پای صحبت موسسان جامعه اسلامی دانشجویان بنشینید میبینید که حرفشان این است که ما هم دغدغه انقلاب را دارشتیم، اما دفتر تحکیم وحدت مانع فعالیت ما میشد.
علت این مسئله هم این بود که گرایش دفتر تحکیم هر کسی را که با جناح چپ همسو نبود راه نمیداد؛
لذا از نیمههای دهه ۶۰ به بعد با سرمایه گذاری جریان راست، جامعه اسلامی دانشجویان که هسته اولیه آن هم مرتبط با بخشهایی از حزب جمهوری اسلامی بود شکل گرفت؛
البته فعالیت آنها از اواخر دهه ۶۰ و اوایل دهه ۷۰ آغاز شد.
در کنار روند شکل گیری جامعه اسلامی دانشجویان، امام خمینی (ره) نیز در سال ۶۷ فرمان تشکیل بسیج دانشجویی طلبه را صادر کردند و این تشکل نیز پس از طی کردن فراز و فرودهایی در اوایل دهه ۷۰ تثبیت شد.
از سوی دیگر باید توجه داشت که با شروع دولت آقای هاشمی در سال ۶۸ و فضای پس از جنگ، اصلیترین تشکل منتقد دولت و رییس جمهور وقت، دفتر تحکیم وحدت بود به گونهای که این جریان هاشمی را نقطه مقابل خود میدید.
موضع انتقادی دفتر تحکیم وحدت در قبال هاشمی در حالی بود که رئیس دولت سازندگی اصرار داشت که نه در قالب چپ میگنجد و نه در قالب راست.
یعنی از همان وقت اصرار به پیاده روی در بین دو جناح در هاشمی وجود داشته و این جزو مشی و روش او بوده است و اگر به کابینه همان دولت نیز نگاه کنیم میبینیم افرادی از طیفهای مختلف سیاسی در آن حضور داشته اند از مصطفی معین و محمد خاتمی تا علی لاریجانی و علی بشارتی.
اما از همان اواخر دولت هاشمی، گزینه اصلی دفتر تحکیم وحدت برای انتخابات سال ۷۶ میرحسین موسوی بود و پس از استنکاف او، آنها سراغ سید محمد خاتمی می روند و بعد از پیروزی او در انتخابات نیز میتوان گفت که جنبش دانشجویی وارد فضای جدیدی میشود و در رسانهها ضریب بیشتری پیدا میکند.
از دوم خرداد به بعد دفتر تحکیم وحدت در شرایطی تنفس میکند که براساس آن احساس میکند یک دولت کاملا هم سو با این جریان روی کار آمده است.
اگر آرشیو روزنامههای زنجیرهای آن زمان را هم ببینیم متوجه میشویم که بخش قابل توجهی از مطالب آنها مربوط به فضای دانشگاهها و به طور خاص دفتر تحکیم وحدت و فعالیتهای آن است و این تشکل ضریب قابل توجهی در فضای رسانهها پیدا میکند.
با وقوع حوادث ۱۸ تیر سال ۷۸ دفتر تحکیم وحدت بیشتر از هر زمان نامش در رسانهها شنیده میشود، اما از دل همین اتفاقات است که یک انشعاب جدید از دل دفتر تحکیم وحدت شکل میگیرد و تشکل جدیدی به نام انجمن اسلامی دانشجویان مستقل به وجود می آید.
این انشعاب هم زمانی به وجود آمد که دفتر تحکیم وحدت تمام قد پشت رئیس دولت اصلاحات قرار داشت و عملا به یک تشکل حزبی در داخل دانشگاه تبدیل میشود و «استقلال» خود را از دست میدهد.
پیرو این اتفاقات جمعی از دانشجویان انقلابی که به این رویه دفتر تحکیم انتقاد داشتند انشعاب کرده و «انجمن اسلامی دانشجویان مستقل» را با کش و قوسهای فراوان تشکیل میدهند.
اما در خلال همه فراز و فرودهای سیاسی آن دوران، پس از اتمام دولت اول خاتمی و از سال ۸۰ به بعد کلید واژه «عدالت» در بیانات رهبر معظم انقلاب پررنگتر میشود و در پیام مهم ایشان در ابتدای دهه ۸۰ خطاب به دانشجویان، این بحث بیش از هر زمان دیگری ضریب پیدا میکند.
در آن زمان با توجه به بیانات رهبر معظم انقلاب به مسئله عدالت طیفی از دانشجویانی انقلابی اعتقاد داشتند که مطالبه عدالت از طریق ۴ تشکل موجود به خوبی قابل پیگیری نیست، و همین مقدمهای میشود تا از دل جمعی از انشجویان انقلابی دانشگاه علم و صنعت تشکل جدیدی به نام «جنبش عدالت خواه» شکل گیرد.
یعنی تا اینجا به طور خیلی گذرا و سریع روند شکل گیری ۵ تشکل دانشجویی را مرور کردیم.
هر چند تفصیل این بحث بسیار بیشتر است و فرصت جداگانهای میطلبد، بویژه انشعاب دیگری که از دفتر تحکیم وحدت تحت دو شاخه علامه و شیراز صورت گرفت.
به نظر شما رابطه بین تشکل دانشجوی و قدرت باید چگونه باشد؟
امیرحسین ثابتی : نمیتوان گفت که نوع نگاه تشکلهای دانشجویی به قدرت باید حتما سلبی یا ایجابی باشد. علتش هم این است که در این وسط نفس به دست آوردن قدرت موضوعیت ندارد.
معتقدم جریان دانشجویی برای رفع مشکلات مردم و پیشرفت کشور باید اصل را بر مطالبه گری بگذارد و آنجا که وظیفه اش است به صورت سلبی عمل کند، سلبی عمل کند و آنجا هم که وظیفه اش این است تا از طریق کسب قدرت مشکلات را حل کند، وظیفه خود را انجام دهد.
به نظر شما حد و مرز مطالبه گری جنبش دانشجویی از قدرت کجاست؟
امیرحسین ثابتی : وقتی که برای اصلاح یک وضعیت مطالبه گری میکنیم طبیعی است که این مطالبه گری نباید مفسده بزرگتری به همراه خود داشته باشد و اگر قرار باشد که پیگیری یک مطالبه از یک مجموعه یا نهادی با آنارشیسم همراه باشد اسم آن دیگر مطالبه گری نیست بلکه هرج و مرج است.
اما نکته دیگر اینجاست که هیچ نهاد، مجموعه و فردی نباید از نقد جریان دانشجویی احساس مصونیت کند و این نکتهای است که بارها خود رهبر معظم انقلاب نیز بر آن تاکید کرده اند
و به کرات نیز در دیدارهای دانشجویی سالانه با دانشجویان، تشکلهای مختلف نیز انتقادات خود را نسبت به حتی شخص خود رهبر معظم انقلاب نیز بیان کرده اند
و ایشان نیز از این مساله استقبال کرده اند، برخلاف بسیاری از مسئولانی که حتی حاضر به شنیدن سخنان دانشجویان نیز نیستند یا در صروت شنیدن انتقاد، به سختی برخورد میکنند؛
لذا این مساله به خوبی نشان میدهد که حد و مرزی برای نقد مسئولین از سوی جریان دانشجویی وجود ندارد به شرطی که انتقادات نیز اصولی، منطقی و دلسوزانه و چه بهتر که توام با راه حل باشد.
برخی معتقدند که قاطبه افرادی را که جنبش دانشجویی تربیت کرده و آنها در ارکان نظام قرار گرفته اند ناکارآمد بوده اند نظر شما در این رابطه چیست؟
امیرحسین ثابتی : اینکه هر کسی از جنبش دانشجویی وارد بدنه قدرت شد ناکارآمد بوده سخن درستی نیست.
سوال این است که اصلا هدف از کار دانشجویی چیست؟ آیا هدف این است که ما صرفا یکسری تشکلهای تزئینی داشته باشیم که هر موقع لازم شد داد بزنند، بیانیه بدهند و مطالبه کنند و بعد هر کدام از آنها بروند وارد چرخه قدرت شوند؟
به نظرم این نگاه، نگاه عقلانی نیست. معتقدم تشکلهای دانشجویی باید برای آینده جمهوری اسلامی کادر تخصصی و متعهد تربیت کنند و این یکی از کارویژههای مهم تشکلهای دانشجویی است.
دانشجویی که در کنار تحصیل در خصوص مشکلات اصلی کشور فکر و در راستای رفع آنها تلاش میکند برای ورود به صحنه مدیریت کشور از کسانی که صرفا یک مدرک تحصیلی گرفته اند اولیتر است و این یک گزاره عقلانی است.
زیرا طبیعی است که فعالین دانشجویی تجربههایی به تدریج کسب کنند که دیگرانی که چنین تجاربی را ندارند باید در زمان تصدی مدیریتهای شان در قالب آزمون و خطا این تجربیات را کسب کنند.
اتفاقا امروز نیز بسیاری از اقدامات مثبتی که در کشور اتفاق میافتد متاثر از افرادی است که قبلا در فضای دانشجویی آزمون و خطا کرده اند و درباره مسال اصلی کشور فکر کرده اند.
امروز بعد از ۴۰ سال از انقلاب تقریبا تنها طرح بزرگی که توانسته بسیاری از اقشار مستضعف جامعه را صاحب خانه کند طرح مسکن مهر بوده است.
البته این طرح دهها ایراد جدی دارد و کسی مدعی بی اشکال بودن آن نیست، اما همین کار یا به تعبیر دیگر همین دیکته نوشته شده، بخش قابل توجهی اش توسط کسانی انجام شد که در دوره دانشجویی شان در این باره کار تخصصی کردند و بعدها نیز از طریق وزارت مسکن این طرح را در سراسر کشور بسط دادند.
این یک نمونه نشان میدهد که اتفاقا جریان دانشجویی ظرفیتهای تخصصی بسیار زیادی برای پیشبرد امور و حل مشکلات کشور و انجام کارهای واقعی و بزرگ دارد.
چرا جنبش دانشجویی نتوانسته جایگاهی در بین حاکمیت پیدا کند؟ آیا این جنبش نباید زمینی برای بازی خودش در عرصه قدرت فراهم سازد؟
امیرحسین ثابتی : با این نگاه که جنبش دانشجویی باید سهم خود را از قدرت بگیرد مشکل دارم و قائل به این نیستم که دانشجویان در قدرت سهمی دارند و باید حتما بروند و این سهم را بگیرند.
یک تصور نادرستی که وجود دارد این است که اگر دانشجویان بخواهند کار موثری انجام دهند حتما باید مسئولیت داشته باشند و این نگاه برای جریان دانشجویی سم است، چون آنها را به یک مشت آدمهای سیاست باز و قدرت طلب تقلیل میدهد.
اتفاقا جریان دانشجویی در شرایطی که قدرت را هم در دست نداشته باشد میتواند کارهای بزرگی انجام دهد و برای انجام کار اصالت با کسب قدرت نیست.
امروز اتفاقات مهمی در کشور به وقوع میپیوندد و جریان دانشجویی باید به صورت سلبی و ایجابی و یا مثبت و منفی در مورد آنها حرف بزند و اگر آن کار، کار درستی بود در اجرای آن کمک کند و اگر آن کار منفی است تلاش کند تا مانع اجرای آن شود.
در هر حال معتقدم که «مطالبه تخصصی» جریان دانشجویی در هر حوزهای میتواند مشکلات آن حوزه را حل یا حداقل کم کند.
مثلا اگر امروز بحث تراریخته در کشور مطرح است و این یک موضوع مهمی است که آینده کشور را تحت تاثیر قرار میدهد، حداقل مجموعه تشکلهای دانشجویی دانشگاههای کشاورزی و علوم ژنتیک باید در این باره حرف تخصصی داشته باشند.
اگر این کار خوب است از آن حمایت کنند تا با سرعت بیشتر جلو برود و اگر بد است جلوی آن بایستند و توقف آن را از مسئولان مطالبه کنند.
درباره طرح تحول سلامت امروز تشکلهای دانشجویی دانشگاههای علوم پزشکی باید حرف تخصصی و جدی (چه سلبی و چه ایجابی) برای گفتن داشته باشند و از آن حمایت کنند یا اگر لازم است در برابرش بایستند و توقف یا اصلاح آن را از مسئولان مطالبه کنند.
در حوزههای مختلف مسایلی وجود دارد که مشکلات واقعی مردم و کشور است و بالاخره در آن عرصه دانشجویان زیادی وجود دارند که از طریق تشکلهای خود میتوانند سلبا یا ایجابا نسبت به آن مسایل مطالبه کنند
و همین کار است که کشور را جلو میبرد و دانشجویان را پختهتر میکند. در غیر این صورت نباید انتظار داشت بسیاری از کارها اصلاح شود.
شما معتقدید که جریان دانشجویی اگر نمیتواند در ساختار قدرت باشد حداقل میتواند مطالبه کند با این وجود این جریان در ماجرای برجام از طرق مختلف به مطالبه گری از مسئولان پرداخت، اما در حصول نتیجه موفق نبود به نظر شما اشکال کار کجاست؟
امیرحسین ثابتی : مطالبه درباره اصلاح یا توقف برجام منحصر در برگزاری تجمع نیست.
خیلیها با برجام مخالف بودند، ولی یک بار هم متن آن را نخوانده بودند، همانطور که خیلیها هم موافق آن بودند، ولی یک بار متن آن را نخواندند و هنوز هم نخواندند!
اتفاقا روشنگری درباره موضوعی مثل برجام فقط با تجمع و … انجام نمیشود و اگر جریان دانشجویی از چند سال قبل از روی کار آمدن دولت روحانی وظیفه اش را خوب انجام میداد اساسا روند سال ۹۲ شاید به گونهای دیگر جلو میرفت و دولتی سر کار نمیآمد که برجام را به کشور تحمیل کند.
هر چند ممکن است در خیلی موارد نیز جریان دانشجویی کارهای زیادی انجام دهد، ولی به نتیجه دلخواهش نرسد، اما مهم در درجه اول انجام آن تکیلف و وظیفه است. نباید با بدست نیامدن شرایط آرمانی و ایده آل نسبت به انجام وظیفه دچار رخوت شویم.
برخی معتقدند که با افزایش تعداد دانشجویان در کشورمان تعداد مخاطبان جنبش دانشجویی هم افزایش یافته به همین دلیل ارتباط این جنبش با اجتماع نسبت به گذشته که تعداد دانشجویان کمتر بوده محدودتر شده است نظر شما در این رابطه و تبدیل شدن جنبش دانشجویی به یک طبقه چیست؟
امیرحسین ثابتی : این حرف را قبول دارم. امروز جنبش دانشجویی از اولویتهای اصلی کشور که با آن ۸۰ میلیون جمعیت در ارتباط است جدا شده اند و دغدغه تشکلهای مختلف اعم از اصولگرا و اصلاح طلب و انقلابی و غیرانقلابی این شده که مثلا ۱۶ آذر چه کار کنیم و یا مثلا چه کسی را دعوت کنیم و چند شعار رفع حصر بدهیم و یا چه کسی را دعوت کنیم و چند شعار مرگ بر منافق بدهیم
البته من نمیخواهم این مسائل را نفی کنم، اما حتما کار ویژه جنبش دانشجویی این مسائل نیستند.
معتقدم که اگر تشکلهای انقلابی بیایند و در رشتههای خودشان مطالبه تخصصی کنند بعد از یک مدتی به موضوعاتی که عموم مردم با آنها درگیر هستند وارد میشوند مثلا در مسائل کشاورزی بسیج دانشجویی فلان دانشکده کشاورزی میتواند برای رفع مشکلات کشاورزان اقدام کند
و اگر این کار ویژه در سایر حوزهها به خوبی انجام شود آن وقت میتوان گفت که جنبش دانشجویی به عنوان یک طبقه توانسته با سایر طبقات و اقشار جامعه ارتباط بگیرد.
اما اگر همه تشکلها مدام بگویند رفع حصر یا ادامه حصر و ۱۶ آذر و ۱۳ آبان و اردوی جنوب خب معلوم است که اتفاقی نمیافتد.
امروز در دورهای هستیم که کم اثرگذارترین دوره جنبش دانشجویی پس از انقلاب محسوب میشود.کم اثری جنبش دانشجویی نیز به این علت است که این جنبش به صورت تخصصی سراغ مطالبات اصلی نمیرود.
از طرفی جنبش دانشجویی باید کیفیت اعضای خود را بالا ببرد، چون با افزایش کیفیت هر عضو در آینده میتواند دهها تشکل را پیش ببرد و یا اینکه هر نفر گرهی از کار کشور را باز کند.
اینکه آمار میدهند که فلان تشکل دانشجو چند نفر عضو دارد خوب است، اما این آمارها درست مانند این است که میگویند در کشور ۴.۵ میلون نفر دانشجو داریم
خب این تعداد دانشجو چه دردی از ما دوا میکند اصلا ما چه چیزی داریم به این دانشجویان یاد میدهیم الان وضعیت به گونهای است که هر کسی اراده کند وارد دانشگاه شود تقریبا هیچ مانعی جلوی او نیست
به همین دلیل امروز با این همه فارغ التحصیل بیکار روبرو هستیم
با این وجود در کنار وضعیت پذیرش دانشجو در دانشگاهها همین وضعیت را نیز در تشکلهای دانشجویی شاهد هستیم.
مثلا فلان تشکل میگوید که من فقط میخواهم تعداد اعضای تشکل را افزایش دهم به همین دلیل به روشهای زرد رو میآورند و اینها هیچ کمکی به افزایش کیفیت تشکل نمیکند.
چرا جنبش دانشجویی گویش جدیدی برای صحبت با مردم ندارد؟ از نظر شما این جنبش برای اینکه حرف جدیدی داشته باشد چه باید بکند؟
امیرحسین ثابتی : همان طور که اشاره کردم تا زمانی که دغدغه جنبش دانشجویی فقط برگزاری چند برنامه به مناسبتهای ۱۶ آذر و ۱۳ آبان باشد نه تنها این جنبش گویش جدیدی بلکه حرف جدیدی هم برای مردم ندارد.
نباید دچار روزمزمرگی در فضای دانشگاه شد. امروز حرف بخشی از مردم این است که ما نزدیک به چهار دهه شعار مرگ بر آمریکا را شنیده ایم و حتی موافق آن هستیم، ولی برخی مشکلات را قرار است چطور حل کنیم؟
مثلا بیکاری جوانان را چه کنیم؟ یک پاسخ این است که وضع موجود و دولتهایی که آمده اند و رفته اند و حاصل شان همین است که امروز میبینیم نتیجه انتخاب خود مردم است
و باید تلاش کرد تا در انتخاباتهای مختلف مردم به جای توجه به برخی شعارهای صرفا جذاب و فریبنده عمیقتر انتخاب کنند
و مثلا اگر کسی در چشمشان نگاه کرد و گفت: “من همه تحریمهای هستهای را برداشته ام و بقیه اش را هم برخواهم داشت و رقبای من اگر رای بیاورند در پیاده رو دیوار میکشند!” را باور نکنند.
یعنی جامعه به این سطح از پختگی برسد، اما بسیاری از مشکلات نیز با همان مطالبه تخصصی جریان دانشجویی قابل حل است یا میتواند به حداقل برسد.
در این باره بسیجهای دانشجویی دانشکدههای اقتصاد دانشگاههای سراسر کشور کجا هستند؟ مطالبه شان از مسئولان چیست؟ راهکارهای تخصصی شان چیست؟
چندبار با نمایندگان مجلس، وزرا، معاون وزرا و سایر مسئولان این عرصه جلسه تخصصی گذاشته اند و راهکارهای تخصصی و عملیاتی به آنها داده اند؟
همین کارهاست که اتفاقا هم مشکلات کشور را حل میکند و هم درد مردم را دوا خواهد کرد و ارتباط جریان دانشجویی با مردم را تعمیق میبخشد.
راهکارهای شما برای عبور جنبش دانشجویی از وضعیت کنونی و کیفیت افزایی این جنبش چیست؟
امیرحسین ثابتی : معتقدم قدم اول، افزایش سطح کیفیت خود دانشجویان است و آن راهی جز مطالعه ندارد، اما متاسفانه الان با تمرکز بر روی فضای مجازی فرصت مطالعه نسل جدید کمتر از قبل شده.
خاطرم هست چند سال قبل که شبکههای اجتماعی به شکل امروز نیز سلطه نداشت رهبر معظم انقلاب موقع در جمع دانشجویان گفتند که این قدر وقت خود را در مطالعه سایتها و روزنامهها تلف نکنید و بروید کتابهای عمیق معرفتی بخوانید.
اخیرا هم شنیدم که معظم له به دانشجویان گفتند که این قدر ننشینید پای توئیتر و شبکههای اجتماعی موبایلی!
این یعنی به قدر ضرورت باید از این فضا استفاده مفید کرد، اما نباید فضای مجازی وقت اصلی برای مطالعه را بگیرد.
در مطالعه نیز فکر میکنم اگر کسی واقعا دغدغه انقلاب و اسلام دارد، جدای از مباحث اعتقادی، اولویتی بالاتر از مطالعه سخنان امام خمینی (ره) و آشنایی با منظومه فکری ایشان وجود ندارد.
اگر کسی توانست همه صحیفه نور را هم بخواند وقتش را تلف نکرده، اما اگر نرسید بهتر است حداقل جلد ۲۱ صحیفه امام را خوب بخواند؛ و اگر باز کسی فرصت همین کار را هم نداشت لازم است تا حداقل چند پیام و نامه مهم امام را با دقت و چندبار بخواند.
اول پیام قطعنامه ۵۹۸، دوم پیام منشور روحانیت، سوم نامه ۶/۱/۶۸ در رابطه با عزل منتظری، چهارم وصیت نامه امام و پنجم نامه امام به محتشمی پور وزیر کشور دولت میرحسین موسوی در رابطه با نهضت آزادی.
هر کسی این پیامها را خوب بخواند چارچوبهای فکری امام را خوب میفهمد و خیلی از مسائل را خوب تحلیل میکند.
پیشنهاد دیگرم این است دانشجویان بیانات هر سال رهبر معظم انقلاب در جمع دانشجویان در ماه رمضان را مطالعه کنند، چون ایشان معمولا در جمع دانشجویان عمیقترین مسائل فکری و بنیادی را مطرح میکنند.
مطالعه متن سخنرانیهای رهبر انقلاب در جمع دانشجویان طی ۱۵ سال اخیر یک دوره جریان شناسی است و خیلی مفید است و به راحتی نیز با جستجو در سایت ایشان قابل دسترسی است.
مطالعه کتابهای شهید مطهری به ویژه کتاب آینده انقلاب اسلامی ایشان و همچنین آثار آیت الله مصباح (مجموعه مشکات) نیز برای دانشجویان مفید هستند.
در کنار مطالعه، برای کیفیت افزایی تشکلهای دانشجویی باید متناسب با مسائل روز به صورت هفتگی کارشناسان مختلف دعوت شوند و در نشستهای چالشی و تخصصی با آنها بحثهای مختلف مطرح شود.
لزومی هم ندارد که کارشناسان چهرههای رسانهای و مشهور باشند خیلی اوقات کارشناسان و متخصصین گمنام از بسیاری چهرهها حرفهای عمیقتر و بیشتری برای گفتن دارند.
اگر این روند مستمر باشد دانشجو در آینده به یک نیروی اثرگذار تبدیل میشود و معتقدم که اگر دانشجو عمق پیدا کند میتواند آتش به اختیار خوبی هم باشد.
به نظر شما بسیاری از قوانین و سازوکارهای موجود مانعی برای فعالیت تشکلهای دانشجویی نیست؟
امیرحسین ثابتی : این موانع همیشه بوده و همیشه هم خواهند بود و اتفاقا جزو سختیهای کار تشکلهای دانشجویی محسوب میشوند؛
البته این موانع عاملی نیستند که بتوانند در دراز مدت کلیت کار تشکلهای دانشجویی را از بین ببرند از این رو باید بر آنها غلبه کرد.
انقطاع از بزرگان فکری و ادوار جنبش دانشجویی چه تبعاتی به همراه دارد؟
امیرحسین ثابتی : یکی از راه حلهای رفع مشکلات فعلی تشکلهای دانشجویی این است که تجربه ادوار خود را بازبینی کنند و این لازمه یک کار تشکلی است که با ادوار خودش همیشه در ارتباط دائم باشد تا خطاهای آنها را تکرار نکند و کارهای درست آنها را با قوت بیشتر ادامه دهد.
منبع: خبرگزاری دانشجو snn.ir
در ادامه بخوانید » مشکلات فرهنگی دانشگاه ها از کجا آب می خورد ؟
استاد امیرحسین ثابتی ( کارشناس ارشد علوم سیاسی دانشگاه تهران ؛ دکترا در رشته علوم سیاسی -اندیشه سیاسی در اسلام در پژوهشکده علوم انسانی ) از تحلیل گران مسائل سیاسی و اجتماعی هستند .برای پیگیری نوشته های ایشان عضو کانال تلگرام @sabetitelegram یا کانال ایتا sabeti شوید یا توییتر http://twitter.com/sabeti_twt را دنبال کنید
صفحه در سایت طلوع حق | صفحه در سایت شبکه عمار