متن خاطره ای از استاد علیرضا پناهیان عزیز که در کتاب انتظار عامیانه، عالمانه، عارفانه منتشر شده است را با هم میخوانیم. همراه بنیانا باشید…
«علاقهٔ به خلق» یکی از اموری است که گاهی در میان علاقهمندان به «حق» مورد غفلت واقع میشود. البته ریشهٔ علاقه به خلق را باید در همان علاقهٔ به حق جستوجو کرد. اگر علاقهٔ انسان به خدا زیاد شود، آدم کمکم روحیهای پیدا میکند که به شدت نسبت به مردم عاطفه پیدا کرده و مهربان میشود. در نتیجه سرنوشت انسانها که بندگان خدا و مورد علاقهٔ پروردگار هستند، برای او مهم میشود.
کسی که مردم را دوست داشته باشد نمیتواند انسانها را در ورطهٔ باطل رها کند و تنها به نجات خودش بیندیشد. چنین کسی انگار به خودش میگوید: «گیرم من راهم را پیدا کردم، پس بقیه مردم چه میشوند؟»
روزی جوان دانشجویی که برای مشورت در مورد کار فرهنگی در دانشگاه آمده بود، گفت: میخواهم در دانشگاهمان کار فرهنگی کنم، چه کار کنم بهتر است؟
از او پرسیدم: بلد هستی رخت و لباس بشویی؟
گفت: بله، رخت و لباس که بلدم بشویم، امّا این چه ربطی به کار فرهنگی دارد؟ من میخواهم کار فرهنگی کنم.
گفتم: حاضری لباسهای هماتاقی خودت در خوابگاه را بشویی؟
گفت: نه، کار سختی است. بعد به شوخی گفت: اینجا که جبهه نیست تا ما از اینجور ایثارگریها کنیم.
گفتم: جبهه نیست، ولی هماتاقی تو که «آدم» هست. تو برای آدم بودن او چقدر ارزش قائلی؟
گفت: ممکن است بچه خوبی نباشد.
گفتم: اتفاقاً چون ممکن است بچه خوبی نباشد، دارم این سؤال را میکنم. آیا قیمت آدم بودنش برای تو این قدر هست که اگر یک وقت پیش آمد، بتوانی با طیب خاطر و لذت، لباسش را بشویی و بگویی دارم لباس یک انسان را میشویم؟
صادقانه گفت: نه، من این جوری نیستم.
صمیمانه گفتم: اگر یک انسان این قدر نزد تو اهمیت ندارد، چرا میخواهی برای هدایتش کار فرهنگی بکنی؟ به تو چه ربطی دارد که نگران بهشت و جهنم مردم باشی؟ تو که آدمها را دوست نداری، چه کار به سرنوشتشان داری؟
البته موضوع شستن لباس دیگران، صرفاً یک شیوهٔ برآورد است. نه اینکه واقعاً شستن لباس دیگران یک شاخص قطعی باشد. به هر حال انسان باید نگاه کند و ببیند چقدر برای دیگران ارزش قائل است.
منبع:کتاب انتظار عامیانه، عالمانه، عارفانه | علیرضا پناهیان (چاپ اول/صص ۲۲۳-۲۲۵)
در ادامه بخوانید » دانلود سخنرانی استاد پناهیان درباره موثرترین مفهوم در حیاط بشر