ما مردمانی هستیم با فرهنگی چندهزارساله. دیگر این را هر پیر و جوان و کودک این کشور میداند. جزء جزء این فرهنگ قابل تأمل و اعتناست.
یکی از این عناصر و اجزای فرهنگی که همگی با هر دین و مسلک و مرامی به آن افتخار میکنیم و به آن احترام میگذاریم، فرهنگ مقاومت است که در حد اعلای خود در سالهای دفاعمقدس بروز کرده است. در تاریخ این کشور، هیچ زمانی خالی از مقاومت نبوده است. هر دوره تاریخی را که بررسی کنید، مردمانی را میبینید که بر سر خاک، دین، ناموس و… ایستادهاند، مقاومت کردهاند و تاریخساز شدهاند.
فرهنگ امری است یادگرفتنی و آموزش و تربیت، مسیری است که به فرهنگ ختم میشود. اما چه فرهنگی؟! آیا ما در تربیت کودکمان، آنهم در دنیای امروز، حواسمان به آشنایی او با فرهنگ مقاومت هست؟ اصلا میدانیم چرا باید کودک را با این مفاهیم آشنا کنیم؟ آیا فرهنگ مقاومت صرفا برای زمانی است که کشور در ناامنی و جنگ است یا به درد زندگی شخصی کودک هم میخورد؟ آیا آشنایی کودکان با فرهنگ مقاومت یعنی آموزش خشونت به آنها؟ و اینکه در نهایت چطور میتوان کودکی را با فرهنگ مقاومت آشنا کرد و این دست مفاهیم را با توجه به روح حساس کودک، در سلامت به او آموخت؟ در ادامه به پاسخ این سؤالات خواهیم پرداخت.همراه بنیانا باشید
درسش را بخواند کافیست!
چند درصد از پدرومادرهای امروزی به آشنا کردن فرزندشان با فرهنگ مقاومت اهمیت میدهند یا تربیت به شیوه فرهنگ مقاومت برایشان دغدغه است؟ برخی از ما که آنقدر در چنگ روانشناسیهای متفاوت و غیربومی اسیر شدهایم که مدام در حال افراط و تفریط هستیم.
اصلا خودمان هم آشنایی چندانی با فرهنگ مقاومت، ضرورت و پیامدهای آن نداریم. تمام هم و غممان این است که کودکمان خوب درس بخواند تا برای خودش کسی بشود، یعنی کسی شدن را فقط از یک مسیر و آنهم از دانشگاه و دکتر و مهندس شدن، میسر میدانیم.
درحالیکه اگر قرار است فردی بار بیاوریم که برای خود و جامعهاش مفید باشد و روحی بزرگوار و سالم داشته باشد، به جز درس خواندن و تشویق و تنبیه او باید به مسائل دیگری هم اهمیت بدهیم.
فرهنگ خشن یا فرهنگ مقاومت؟
همین که سخن از انتقال فرهنگ مقاومت به نسل جدید میشود، بعضیها در ذهنشان کودکانی تفنگ بهدست را تصور میکنند که خشونت از آنها میبارد و توانایی صلح، دوستداشتن و مدارا کردن با کسی را ندارند؛ آدمی که کشتن و کشته شدن برایش عادی است.
اما فرهنگ مقاومت الزاما بهمعنای آموزش خشونت نیست، بهمعنای تفنگ دست گرفتن هم نیست.
فرهنگ مقاومت اتفاقا به مدارا و صلح میانجامد. آموزش درست فرهنگ مقاومت، به کودک ما میگوید که دشمن کیست و در برابر چه کسانی و چه چیزهایی باید مقاومت کرد و به او مفاهیم ایثار و گذشت را میآموزد که جزء جداییناپذیر مقاومت هستند.
راههای آموزش فرهنگ مقاومت به کودکان
1- از همان کودکی، حواستان باشد که ستیزهجویی و خودخواهی دقیقا نقطه مقابل فرهنگ مقاومت است. کودک شما باید در مرحله اول دوست داشتن را فرابگیرد.
هرگز به او نگویید: «هرکی کتکت زد تو هم بزنش» این تربیت، از کودک شما فردی عصبی میسازد که گمان میکند تنها راه دفاع از خود کتکزدن دیگران است. از آنهایی هم نباشید که اجازه نمیدهند کودکشان هیچکدام از وسایلش را با دیگران شریک شود؛ «بدو اسباببازیهاتو قایم کن که الان پسرخاله میاد همه رو خراب میکنه» یا «ماشین کنترلیتو ندی دست بچهها که خرابش میکنن» شما با این جملات، کودکی مسئول و مراقب نخواهید داشت، آنچه نصیبتان میشود فردی خسیس، ستیزهجو، بدون داشتن روحیه گذشت و بخشش است.
2- کودکتان را به بخشش و گذشت تشویق کنید؛ «میتونی عروسکت رو به دوستت بدی» «اگر همکلاسیات مداد رنگیشو یادش رفته بود، بهش کمک کن» «از لقمه غذات به پسرخالهات هم بده» همه اینها پایههای بنیادین فرهنگ مقاومت، یعنی بخشش و گذشت هستند.
تا کودکی مهربان، باگذشت و بخشنده نداشته باشید، نمیتوانید انتظار جوانی را داشته باشید که میداند چگونه و چرا باید مقاومت کند. کودکی که قرار است با فرهنگ مقاومت و پایداری بزرگ شود باید توانایی گذشت از آنچه دوستشان دارد را داشته باشد.
3- از اسطورههای مقاومت کمک بگیرید. این فرهنگ، این مرز و بوم و این ادبیات، سرشار از اسطورههایی است که هم جذابند و هم اخلاقی! هم روحیه مقاومت در سراسر زندگیشان جریان داشته و هم آدمهای مهربان و اخلاقگرایی بودهاند. به الگوها و شهدایی که در همین 50سال اخیر در کشور داشتهایم توجه کنید، همگی قابلیت این را دارند که تبدیل به داستانهای شبانه برای کودک شما شوند. وجه مشترک همگیشان هم زیربار حرف زور نرفتن است.
4- کوچه، خیابان و بزرگراههای ما مزین به نام شخصیتها و اغلب شهدای دفاعمقدس هستند. آیا وقتی میگوییم «همت» فرزند ما تنها یک اتوبان را بهخاطر میآورد یا میداند شهیدهمت که بود و چه کرد؟ این رفتوآمدهای شهری را خالی از آموزش نگذارید، هر زمان که از کوچه یا خیابانی با این نامها گذر میکنید، یک وجه از شخصیت آن فرد را برای کودکتان در قالب داستان بسیار کوتاه بگویید و هر بار که از آنجا گذر میکنید به خاطرش بیاورید.
5- وجهه بسیجیها یا افرادی که این روزها از همهچیزشان گذشتهاند و در سوریه به مقاومت مشغولند، در ذهن کودک شما بسیار مهم است. از مدافعان حرم برای کودکتان بگویید.
از آنها نباشید که با آمدن هر قافله شهید گمنام، آه و فریادشان بالا میرود که چقدر شهید! یا آنهایی که از صبح تا شب توی گوش آدمها میخوانند: «اینا پول میگیرن میرن میجنگن» اتفاقا این رفتارهاست که به دوست نداشتن آدمها و بدگمانی و بیاعتمادی میانجامد.
6- قدرشناسی کنید و کودکتان را در این قدرشناسیها شریک کنید. شاید تعداد جانبازان بازمانده از دفاعمقدس کم باشد، اما بالاخره هستند آنهایی که بتوان بهعنوان یک مرجع و الگوی زنده به کودک معرفیشان کرد.
قرار نیست آن جانباز برای کودک شما از سختیهای جانبازی یا حتی آن قسمت کشت و کشتار جنگ بگوید؛ همین ارتباط نزدیک با روحیه مقاومت و آشنایی با افرادی که بهخاطر آسایش ما خودشان را تا پای جان به خطر انداختهاند، اثرات خودش را دارد.
این روزها خانوادههای شهدای مدافع حرم در اطرافمان هستند. با کودک و نوجوانتان از این رشادتها بگویید، به دیدار خانوادهها بروید و بگذارید فرزندتان با این فضا آشنا بشود.
7- به ایمان و ارتباط کودک با خدا حساس باشید. تاریخ نشان داده است، آدمهایی که باورهای قویتری داشتهاند آدمهای مقاومتری بودهاند. معنویت و ارتباط با خدا و آشنایی با دین اسلام که سرشار از فرهنگ مقاومت است، در این مسیر کار شما را بسیار آسان میکند. او را به مجالس مذهبی ببرید و با این کار او را واکسینه کنید.
8- از نشانههای مقاومت فاصله نگیرید. بازدید از موزه دفاعمقدس، بازدید از مناطق جنگی، استفاده از وسایلی که نماد مقاومت هستند مثل سربند، چفیه، یاریدهندهاند. درست است که اینها ظاهر ماجراست اما از ظاهر همیشه پلی به باطن خواهد بود.
9- دشمنشناسی را دستکم نگیرید و به آن به چشم یک سوژه بیفایده و لوث نگاه نکنید. فرزند شما باید بداند جهان امروزی، جهانی است که ممکن است هر لحظه آنکه ادعای دوستی کرده و برایش پیام تبریک سال نو فرستاده، بر سر بزنگاه، بزرگترین خیانتها، عداوتها و کشتارها را در جهان راه بیندازد. نگویید ما سیاسی نیستیم. آنچه در جهان امروزی جریان دارد، چیزی فراتر از سیاست است که باید با کودک و نوجوان در حد و اندازه خودش با زبانی مناسب سن و سالش به گفتوگو نشست.
10- کودکی عاشورایی تربیت کنید. عاشورا یکی از صحنههای بسیار مستعد برای ترویج فرهنگ مقاومت است و پر است از داستانهایی که به درد هر سن و سالی میخورد. هر مفهومی که لازمتان باشد را دارد؛ از ایثار و گذشت تا دشمنشناسی و ظلمستیزی و…
در تمام مسیر آموزش چند نکته را فراموش نکنید
از تکرارهای بیهوده پرهیز کنید. تکراری و طولانی بودن هر امری کودک را خسته و دلزده میکند.
از هنر کمک بگیرید. فیلم، ادبیات، نقاشی و… میتوانند غیرمستقیم و با زبانی لطیف با کودکان صحبت کنند.
داستان و شعر را جدی بگیرید. بچهها با هر چیزی که در قالب داستان و شعر عنوان شود، ارتباط بهتری میگیرند.
بازی و شادی و هیجان، جزء لاینفک زندگی کودکان است. هر آنچه با اینها پیوند بخورد تأثیر بهتری خواهد گذاشت.
تشویق کردن او را ولو با یک بوسه، بهخاطر بسپارید. رفتارهایی که به ازخودگذشتگی، ایثار، بخشش و… ربط دارد را حتما تشویق کنید.
شبکه المیادین مستند نصرالله در چشم دشمنان را در 50 دقیقه برگرفته از سخنرانیهای سیدحسن نصرالله با استفاده از تصاویر ، تحلیل کارشناسان و تحلیلگران اسرائیلی تهیه کرد.
در این مستند نشان داده شده است که چگونه سرویسهای اسرائیلی این سخنرانیها و نحوه عملکرد سرویس امنیتی وی و نیز زبان، بدن و نحوه جنگ روانی دبیرکل حزبالله را که باعث برهم خوردن عمق راهبردی اسرائیل شد بررسی کردهاند.
همین عملکرد سیدحسن نصرالله باعث شده است تا بهگواه کارشناسان و تحلیلگران اسرائیلی دشمن سخنانش را بیشتر از سران اسرائیلی باور داشته باشند.
خبرگزاری تسنیم این مستند را که در 50 دقیقه تهیه شده بدون دخل و تصرف که بهزبان فارسی زیرنویس شده است در 4 قسمت منتشر کرده است در ادامه مطلب لینک دانلود این مستند بعلاوه متن آن را مشاهده می کنید.
[divider]
نصرالله در چشم دشمنان – قسمت اول
[box type=”download” align=”” class=”” width=””] قسمت اول مستند نصرالله در چشم دشمنان
تسیویکا یخرکیالی؛ تحلیلگر مسائل عربی در کانال 10 تلویزیون اسرائیل
کارشناس: او در اطراف خود گروهی از محافظان را دارد، تصویری هوایی از وی دیدهام، آنها تدابیری دارند، سلاح آنها هم پیشرفته است، آنها کیفی در دست دارند که به محافظی ضدگلوله تبدیل میشود، تجهیزات و دستگاهها و خودروهای ویژه و تمام این مسائل را که گفته شد با این وجود سرویس اطلاعات اسرائیل با حزبالله هنوز مشکل دارد، این مسئله پوشیده نیست، اما اکنون باید گفت برای اسرائیل این مسئله بسیار پیچیده است.
کارشناس: وقتی شما چنین خبری را میبینید اگر این امر نشانگر چیزی باشد بیانگر قدرت است، آنها تنها حامی من نیستند آنها حتی آماده کشته شدن برای من هستند، تفنگها آماده هستند، این بیانگر موضع قدرت است.
مجری: سالیان بسیاری گذشتند و محافظان سیدحسن نصرالله از همان اولین سخنرانی او تا به امروز زیاد تغییر نکردهاند، این جوانان مورد توجه بودند و چنین صحنهای میتواند بیانگر میزان حرفهای بودن افرادی باشد که گفته میشود آنها از سیدحسن نصرالله دفاع و حفاظت میکنند، البته در قبال این کار حقوقی نمیگیرند و تنها با انگیزههای ایدئولوژی چنین کاری را قبول کردهاند.
دکتر اودی لیبل استاد روانشناسی سیاسی
کارشناس: کسانی هستند که این اقدامات را با انگیزههای ایدئولوژیک انجام میدهند، آنها نزد سپاه پاسداران انقلاب (اسلامی) ایران آموزش یافتهاند.
اکنون نیز به محافظان نصرالله تبدیل شدهاند، این مسئله از نظر ایدئولوژیک مهم است، از این رو گمان میکنم در مدارس معینی آموزش دیدهاند، و گمان میکنم آنها فکر میکنند کار درست را انجام میدهند.
مجری: این ورود ویژه با مناسبت ویژهای در حد دیداری و شنیداری همراه است، چه در جو مربوط به جشن یا خود مراسمی که برگزار شده است، حتی پشت صحنه مانیتور یا اطراف مانیتور تصاویر و یک همگونی دارد، تا سیدحسن نصرالله در بین آن یک حاضر شود، پرچم و نورپردازی و تصاویر و جلوههای ویژه را همه کارشناسان جنگ روانی و کارشناس نظامی تهیه و تدارک میبینند، اینها همه کنار پیامهایی است که سیدحسن نصرالله معنی مییابند و بیننده درمییابد چهچیزی را باید دریافت کند.
کارشناس: روی هم رفته سخنرانیهای وی در اوقاتی است که رویدادی مشخص حاصل شده باشد و بیشتر زمانی است که سالگرد شهدا است، و شما پوستر شهدا و راغب حرب و دیگر فرماندهان حزبالله را میبینید، عید آزادی و مقاومت، از این رو این قبیل تصاویر دیده میشود، البته من جا دارد از تمام دست اندرکاران این قبیل اقدامات قدردانی کنم، البته فکر میکنم برخی اوقات در اتاقی دربسته صورت میگیرد و از آنجا پخش میشود، آن چه وی در سخنرانیها به آن توجه میکند قرارگرفتن پرچم لبنان پشت سرش است، البته کنار پرچم حزبالله قرار میگیرد.
کارشناس: این مسئله درست است، همه این امور با هدف انتقال پیام صورت میگیرد، چرا که تمام این مسائل پیام هستند، حتی تبلیغ برای سخنرانی و اعلام آن از طریق تلویزیون به خودی خود یک پیام است چرا که پرچم پرچم ملی است، یعنی من بیهوده سخنرانی نمیکنم، بلکه من بهدلیل خاص سخنرانی میکنم و برای نمادهای خاصی این سخنرانی را ایراد کردم، من برای آزادی آمدهام.
رون شلایفر: متخصص جنگ روانی
تو سخنرانی میکنی و از تصاویر و موسیقی و لیزر و نورپردازی بهره میگیری، چرا، همه برای درام است، این باعث درام شدن مطلب میشود، و این امور به طرف مقابل احساس فشار و جدی بودن و بسیج میدهد، آیا در پی آن پیامی هم وجود دارد؟ بله این تصویری که روی این دیوار وجود دارد پیام دارد حتماً دارد.
کارشناس: در خصوص تصاویر بزرگ که پشت سرش نهاده شدهاند و تصاویری که از مانیتور سبزرنگ پخش میشوند، تصاویری هم هستند که ارتباط این سخنرانی با حوادث روز و کسانی که این تصاویر را قرار میدهند به بیننده میگویند به چه مناسبت سخنرانی برگزار شده است، از این رو این تصاویر مرتبط کننده موضوع سخنرانی با مناسبت آن هستند، از این رو باید گفت او از آن چه در اسرائیل و جامعه اسرائیلی میگذرد آگاه است.
کارشناس: این صحنه نمایش است، این صحنه نمایش سیاسی است، و شما دارید از فنآوری مربوط به صحنه سیاسی برای خدمت به هدف سیاسی خود استفاده میکنید.
کارشناس: پیش از آغاز سخنرانی، در آن پسزمینه تصاویری وجود دارند که میخواهد دیده شوند و در این شرایط ظاهر میشود، چهچیزی باعث خلق این شرایط میشود؟ نورپردازی نقش بسزایی دارد، نوعی از نورپردازی را روی پسزمینهای تاریک انجام میدهند، از این رو روی دیوار تاریک بازتابی میبینیم، این یک سلاح است، شما نمادی از امور نظامی را مشاهده خواهید کرد، شما سربازانی را میبینید که بهصورت سایه شدهاند، در پس این پسزمینه میبینیم. این امرمیزان گنگ بودن و معمایی شدن قضیه را مینگریم، اینجاست که موضوع قوی دیده میشود موضوعی که در این پیام دریافت خواهد شد.
مجری: صحنه مطالعه شده بنابراین چیزی نیست مگر مقدمهای مطالعه شده برای نحوه ایستادن سیدحسن نصرالله در مقابل بینندگانش، تا پس از آن سخنرانی خود را آغاز کند.
در اینجا تحلیلگر کانال ده اسرائیل تأکید میکند سخنرانی نصرالله سخنرانی محکم و مطالعه شدهای است، که بیانگر میزان آگاهی کامل ایشان از مسائل روز است و بهدرستی این مسائل را بیان میکند.
کارشناس: به نظر میرسد وی پیگیرتر و مطالعه شدهتر عمل میکند، به نظر میرسد وی مسائل بسیاری را مطالعه میکند حتی مسائل روز مطبوعات را بهصورت جدی پیگیری میکند، او حتی میداند ژنرالها چه نظرهایی دارند و پاسخ سیاستمداران را میدهد، البته این حیطه تخصص ایشان است، این مسئله تخصص وی به شمار میآید، زمانی که از یک رهبر عربی سخن میگوییم و زمانی که از دشمن میگوید وی واقعاً از دشمن میگوید، اما نصرالله میگوید رژیم صهیونیستی و روی نگاهش به ماست، او این عبارت را بهعنوان معادلی برای نام ما مورد استفاده قرار میدهد، او میداند اسرائیلیها را چگونه با استفاده از نقاط ضعفشان هدف قرار دهد،او میگوید الجلیل را اشغال میکنیم و تا بعد از حیفا خواهیم رسید، او میداند جنگ روانی رسانهای چگونه انجام میگیرد.
کارشناس: او هوشیار و زرنگ است، او میداند چگونه و به چه شیوهای طرف مقابل را مجبور به کرنش سازد، تا دیگران و مردم را متقاعد سازد وی آنچه را که گفته عملی خواهد کرد.
کارشناس: مسئله مرکزی که باید در این باره بیان کنم این است که، سرشت و شالوده برای او مهم است، او همواره بهگونهای ظاهر میشود که گوئی خود بهتنهایی و بهصورت فردی تصمیم گیری میکند و کسی نیست که بهجای وی سخن بگوید، او مرکز توجه است، او کسی است که به دوربین بسیار نزدیک است و بسیار طبیعی ظاهر میشود، او خیلی ابراز احساسات نمیکند، سخنانش در اغلب مواقع به یک روند ثابت دنبال میشود، این البته بیانگر منحصر به فرد بودن وی میباشد، و بلافاصله متوجه میشوید که این سیدحسن نصرالله است که سخن میگوید.
مجری: آماده کردن متون و مضمون سخنرانیها و قدرت و توانش در بازی با عبارات و لغات و کاستن از لحن و تندی صدا و افزایش آن همه با ظاهر بیرونی وی همگون و هماهنگ هستند، نصرالله زمانی کامل میشود که سخنانش تکمیل کننده او باشند، او قدرت و توان فوق العادهای در انتقال از یک حالت به حالت دیگری دارد، البته به شرایط زمانی و مکانی و مناسبت سخنرانی هم مربوط میشود و متغیر است. خواه یک سخنرانی گرم حماسهای باشد، یا عبارتی دینی یا مصاحبهای تلویزیونی این مسائل همه تأثیرگذارند، نصرالله قدرت بسیاری در کنترل بینندگان و مخاطبانش دارد.
کارشناس: در چنین حالات و شرایطی از حرکتهای قوی زیاد استفاده میکند، اشاره با انگشت و دست و مشت همه مهم هستند، مسئله دیگر استفاده از دو دستی است که با هم به حرکت درمیآیند، البته این مسئله میتواند مهم باشد، چرا که هم دست راست و هم دست چپ با هم به حرکت درمیآیند، به یک سو به حرکت درمیآیند یا به یک سمت بالا و پایین میآیند، یا بهسمت هم میآیند یا با هم از هم دور میشوند، البته ما مثل او این شیوه سخن نمیگوئیم این شیوهای منحصر به فرد است که برای خود اوست، البته میتوان گفت این مسائل میکانیکی هستند.
کارشناس: او به جلو نگاه میکند و میخواند، او بسیار جدی است، خیلی زیاد سخن نمیگوید و حتی در آب نوشیدن هم زیادهروی نمیکند، حتی اشارههای روانشناختی هم از خود نشان نمیدهد.
کارشناس: آیا او کاریزما دارد؟ البته که دارد، چرا که او یک جمله را بهصورت ساده بیان نمیکند، چگونه ممکن است چنین کند، چرا که وی میداند اعراب و مسلمانان سخن رک را دوست دارند، این که با آنها باصراحت صحبت کنید و زمانی که سخنانش را میشنوید خوشحال میشوند، درباره فلسطین خوششان میآید، او همچنین جمال عبدالناصر است.
کارشناس: او کاریزمای زیادی دارد، وی بر هدفی که دارد اصرار میورزد و هیچ سخنی و کاری او را از سخنی که دنبال میکرده منحرف نمیسازد، او میداند چه میخواهد و از این رو بهصورت قاطع و محکم بهسمت آن حرکت میکند و میگوید با من بازی نکنید.
مجری: ظرف مدت چند سال هلمر شخصیتهای مختلفی نظیر بیل کلینتون و باراک اوباما را زیرنظر قرار داد و زبان بدن آنها را مورد تجزیه و تحلیل قرارداد، این کارشناس دقیقاً همان کار و مراحل را در خصوص سیدحسن نصرالله انجام میدهد.
کارشناس: این اشاره و حرکت از قدرت فرد حکایت دارد، اینجاست که او وارد میشود، با این حرکت وی به مخاطب خود میگوید من شخصیت عادی نیستم، من بههمراه محافظان شخصی وارد میشوم، بسیار متشکر، متشکرم، متشکرم، رهبران به این لطافت و نرمش نیاز دارند، مهم نیست به چهزبانی ادا شوند، مهم این است این حرکت انجام گیرد، او را ببینید حتی کلمهای هم بر زبان نمیراند، مهم این است که او سخنانش را با زبان بدنش بیان میکند، من این مسئله را دوست دارم، من واقعاً به این حرکت در اینجا علاقمند هستم، اینجاست که میایستد و وی در این لحظه قدرت و توان خود را به رخ میکشد.
صدای نصرالله: این سخنان من برای بیان روی منابر نیست، این واقعیتی است که با خون نقش بسته است، امروز روز قدس است.
کارشناس: البته وی زبان صدا هم دارد، از این زبان هم بهصورت بسیار خوب و مناسب بهره میبرد، بهصورتی مرتب و منظم سخن میگوید، درست همین روند صحیح است. او با این انگشت متهم میکند، بنابراین نهتنها مشت بلکه حتی از انگشتش هم پیام میریزد، او از بالا به پایین انگشت خود را به حرکت درمیآورد یعنی من بارها و بارها بر شما خواهم تاخت، او با این زبان چنین میگوید: حالا که من حرف زدم نوبت شماست تا شعار سر دهید، اما در آن لحظهای که نزد مردم حاضر میشود، میگویند: بنگرید آمد، وی هم با زبان بدن میگوید، آمدهام. یعنی چون شما آمدید من هم آمدم و من بخشی از شما هستم، این یک معادله شیمی هم هست او میخواهد بگوید من کنار شما و نزدیک به شما هستم، این یک کاربرد درست است، ما شما را بارها و بارها مورد حمله قرار خواهیم داد، نمیدانم چه میگوید اما فقط سکوت میکنیم و به زبان بدنش گوش میدهم، سرش را بنگرید سر رو به بالاست، یعنی ما به شما نشان خواهیم داد، من شما را راحت نمیگذارم ما به شما ضربه خواهیم زد، پشت سر هم ضربه وارد میکنیم، او بسیار تهدید میکند، او این شیوه را بسیار استفاده میکند.
صدای نصرالله: اگر جنگی برما تحمیل شود و ضدلبنان به راه بیفتد بدانید که رهبری مقاومت از شما خواهد خواست برای اشغال الجلیل اقدام کنید.
کارشناس: چرا او اینجا عصبانی است؟ چه اتفاقی پیش از این مگر افتاده بود؟ این بهمناسبت سالگرد عماد مغنیه است و تهدیدهای او به این دلیل است، من او را باور میکنم این خشم خشمی واقعی است این خشم ساختگی نیست.
صدای نصرالله: خطاب به مقامات و ژنرالهای رژیم صهیونیستی میگوید به هرکجای جهان که بروید، و در هر زمانی که باشد…
کارشناس: او میگوید دیگر چیزی باقی نخواهد ماند، چیزی باقی نمیماند، باید بدانید که زبان بدنش تأثیری نیرومندتر از آنچه میگوید دارد، او سرشار از اعتماد به نفس است، در برخی مواقع لازم است فریاد نکشیم تا توانمان را به طرف مقابل نشان دهیم. نباید خشمگین شوم تا جدی بودن خود را به طرف مقابل ثابت کنم، بله، اینگونه اعتماد به نفس خود را به دیگران نشان میدهد، تو در آن واحد هم قوی هستی هم فعال و هم کنترل همهچیز را در اختیار داری، این همان زبان بدن است. تمام مسائل دیگر ضعیف هستند و اینگونه تأثیر ندارند.
صدای نصرالله: آن چه من مشاهده میکنم تنها یک فرضیه است، فرضیهای که دیگر فرضیهها را نادیده میگیرد، دادگاه بین المللی اکنون گرفتار شاهدان تحمیلی و سیاسیبازی و همهچیز است.
کارشناس: شما مشاهده میکنید که زبان بدنش چگونه بهیکباره تغییر کرده است، بهیکباره او به چهرهای گشاده و آماده همکاری مبدل شده است، این تغییری به موضوع دیگر است، شما مشاهده میکنید او آرامش یافته است، صداقتش در این باره بسیار بالاست، این همان سیدحسن نصرالله معروف است.
متن مکتوب قسمت سوم و چهارم مستند نصرالله در چشم دشمنان در ادامه میآید
صدای سیدحسن نصرالله: این اسرائیل را که میبینید، ای مذاکره کنندگان، ای مردم، ای سازمانها و ای ملتها این اسرائیل حتما از صفحه روزگار محو و نابود خواهد شد.
مجری: با ظهور شخص دبیرکل حزب الله در آغاز دهه نود از قرن گذشته میلادی هر آنچه که سیدحسن نصرالله میگفت با آن چه مقاومتش انجام میداد هماهنگی وجود داشت، از این رو تهدیدهای وی در نزد جامعه اسرائیلی روز به روز رخنه میکرد.
صدای سیدحسن نصرالله: مقاومت اسلامی به تنهایی خود پیروزی است، و کاروان شهدا سازنده این پیروزی است و به خواست خداوند در آینده هم چنین خواهد بود.
مجری: این هماهنگی و همسویی خود باعث شد تا سیدحسن نصرالله در مبارزات مختلف پیروزیهای پی در پی را در مقابل اسرائیل محقق سازد، این درحالی است که رزمندگان مقاومت هم برسطح عملیات مقاومت خود افزوده بودند.
صدای سیدحسن نصرالله: در پناهگاههای خود باقی بمانید، امروز و فردا و بعد از آن نمیدانم در چه زمانی پاسخ ما به شما آغاز خواهد شد.
کارشناس: بلکه من قبول دارم و این گفته کاملا درست است، او حق دارد، او واقعا این قدرت را دارد، این مسئله تنها درجنگ روانی یک بار برای همیشه کافی است، از این رو وی در سخنانش یک روند را ادامه میدهد اما در جائی که لازم باشد تُن صدا بالا میرود، او در این امر نیرو و توانی دارد که حتی خودش هم نمیتواند جلوی آن را بگیرد، این سخنان بر زندگی اسرائیلیها تأثیرگذار بوده است.
کارشناس دیگر: این همان جنگ روانی است، هدف از آن ایجاد دردسر و سختی برای مردم یک مکان(شهرک نشینان صهیونیست) است. او میخواهد این مردم هزینه بپردازند، این مسائل شناخته شده است. این همان هدف اصلی و واقعی است.
مجری: درسال 2000این سال بسیار برای اسرائیل فاجعه بار بوده است، در این سال اسرائیل بعد از سالها درگیری با حزب الله و مردم لبنان سرانجام ناگزیر به عقب نشینی از جنوب لبنان شد، این پیروزی به رهبری نصرالله محقق شد، در همان سال نصرالله سخنرانی معروف خود را در روستای بنت جبیل ایراد کرد، که البته بعدها به سخنرانی خانه عنکبوت معروف شد.
صدای سیدحسن نصرالله: به شما ای ملت ما در فلسطین میگویم این سرائیلی که میبینید، که سلاح هستهای و نیرومندترین سلاح پدافند هوائی در منطقه دارد، به خداوند سوگند که از خانه عنکبوت هم سستتر است.
بنت بن الون عضو سابق کنت
کارشناس: توان و قدرت معنوی این شخص که میگوید شماهائی که سلاح پدافند هوائی دارید همچون خانه عنکبوت هستید، اگر قلب شنونده این عبارتها که ارتش را میشناسد پاره پاره نکند، به شما میگویم این ارتش و نظامیان دمشان را روی کول خود قرار خواهند داد و بیش از صدور فرمان عقب نشینی فرار خواهند کرد.
صدای نصرالله: از خانه عنکبوت هم سستتر است
مجری: تنها یک جمله اسرائیل را وارد جنجالی کرد که تاکنون به پایان نرسیده است. نصرالله با این گفته کل جامعه اسرائیلی را کشت.
کارشناس: چرا، چون این انتقادها جدی بود، او در حال انتقاد کردن است، زمانی که انتقاد میکند دستان خود را به این حالت تکان میدهد، بنابراین انتقاد او در مکان مناسب صورت گرفت، این مسئله مردم را دچار جنون میکند، تو که هستی که از ما انتقاد میکنی؟ آیا خسته شدید از چاله ای که برای خودتان او حفر کرده است اکنون با شماها بازی میکند.
او احساسات را تحریک میکند، و ترس را در دلها بوجود میآورد از این رو برآنها فشار وارد میآورد، او این امر را به صورت ذاتی انجام میدهد، یعنی در برابرم بیفتید و من صد شما هستم، من میتوانم شماها را متهم کنم و شما آنگونه که تصور میکنید قدرتمند نیستید.
مجری: نصرالله حتی بعد از آزادی لبنان به نماد وحشتی واقعی برای اسرائیلیها تبدیل شده بود، بار دیگر اهالی صهیونیست مناطق شمال فلسطین اشغالی خود را در پناهگاهها خواهند یافت، چرا که ارتش آنها حاکمیت لبنان بر این سرزمین را نقض کرد.
صدای سیدحسن نصرالله، شهرک نشینان صهیونیست کار بسیار خوبی کردند، که به درون پناهگاهها رفتند، من هم به آنها نصیحت میکنم تا این روزها در پناهگاهها باقی بمانند.
صهیونیستها: چه گفتی؟ گفتی نصرالله پیشنهاد کرده در پناهگاهها بمانیم تو مطمئنی؟ زمانی که نصرالله این را گفته باشد باید حتما وارد پناهگاهها بشویم.
کارشناس: درست است که جامعه در جنگهای دیگر با اشخاص دیگری روبه رو بود، همچون سادات و جمال عبدالناصر و مبارک و ملک حسین پادشاه سابق اردن اما آنها سران کشورها بودند، با آنها همچون افرادی رفتار میکردیم، با آنها میتوان جنگ کرد و صلح کرد، آنها هرگز به عامل ایجاد وحشت برای ما مبدل نشدند، آنها هرگز روزی بخشی از هویت ما نشدند، اما نصرالله موفق شد خود را به بخشی از عوامل نگرانی اسرائیل تبدیل کند، جنگ روانی اسرائیلیها نصرالله است.در مراسم عید اسرائیلیها وقتی میخواهند تعطیلات را سپری کنند از خود میپرسند به شمال برویم یا به بلندیهای جولان سفر کنیم، آری یا خیر؟ آیا ممکن است نصرالله موشکها کاتیوشا را شلیک کند؟ و کسی که میخواهد خدمت در ارتش را به پایان برساند میپرسد آیا به خدمت نیروی ذخیره دعوت خواهم شد؟چرا که این نصرالله است، که تصمیم میگیرد، چه زمانی دردسر درست کند؟
مجری: در سالهای بعد نصرالله همواره تلاش کرد نظریه خانه عنکبوت را ثابت کند! عملیات به اسارت در آوردن نظامیان اسرائیلی در مزارع شبعا کشاندن سرهنگ حنان تنن پاون
صدای سیدحسن نصرالله: ما او را به لبنان کشاندیم، او با دو پایش وارد لبنان شد.
مجری: این مسئله باعث مبادله اسرا در سال 2004 شد.
کارشناس: در ربودن نظامیان ، نصرالله موفق عمل کرد، او توانست سالها خود را در جدول فعالیتهای اسرائیل قرار دهد، چرا همه روزه برای مبادله اسرا مذاکراتی در جریان بود، او به یک طغیانگر ثابت تبدیل شد، او در شمال حضور دارد.
صدای سیدحسن نصرالله: به سمیر که عنوان برجسته ای است در حال حاضر برای حزب الله البته الآن، خوب توجه کنید، گزینه سوم برای اسرائیل این تصویر پس زمینه است.
مجری: دبیرکل حزب الله بار دیگر اسرائیل را درچرخه نظارت و مراقبت قرارداد، او هدف جدیدی را در برابر دیدگان خود قرار داده است، سمیر القنطار و دیگر اسرا در زندانهای اسرائیلی، در دورهای حزب الله موفق شد ذخیره نظامی کوبندهای را بوجود آورد، نیروئی که براساس اصل غافلگیری پیریزی شده بود، این شیوه برگزیده سیدحسن نصرالله است، در 22 ژوئیه سال 2006حزب الله در به اسارت در آوردن دو نظامی اسرائیلی موفق میشود، وعده نصرالله اجرا شد.
صدای سیدحسن نصرالله، این اسرا اکنون نزد ما هستند، اینها به جای قبلی خود باز نمیگردند مگر با تنها یک وسیله، مذاکرات غیرمستقیم و مبادله والسلام.
مجری: دستگاه نظامی اسرائیل از این امر دیوانه شد و دچار جنون گردید و جنگی را برضد لبنان آغاز کرد، البته میتوان در این امر انتقام شخصی نصرالله را لمس کرد.
کارشناس: قدرت و اعتماد او بالاتر بود، او این جنگ را در واقع به یک مسئله شخصی مبدل کرد، اسرائیلیها هرگز عقیده نداشتند که در حال جنگ با حزب الله هستند، بلکه آنها معتقد بودند در حال جنگ با نصرالله هستند.
صهیونیستها: نصرالله مستحق مرگ است، تو مستحق مرگ هستی! دیگر چیزی به تو کمک نخواهد کرد، /نفر دیگر/ نصرالله نباید عمیر پرز را فراموش کند او عنوانی را به چالش طلبید.
مجری: برخلاف تمام انتظارها پاسخ نصرالله چنین بود:
صدای نصرالله: هم اکنون در پهنه دریا در مقابل بیروت ناوچه نظامی جنگی اسرائیل بنگرید که چگونه میسوزد، غرق خواهد شد و در آن دهها نظامی صهیونیست به هلاکت خواهند رسید.
مجری: او غافلگیریهای خود را آغاز کرد، اما به صورت زنده در برنامهای تلویزیونی…
کارشناس: حسن نصرالله به شکل برجستهای موفق شد خود را صاحب خانه جا بزند، او اوج صداقت و درستی است.
کارشناس: به عنوان مثال در جنگ دوم لبنان او توانست ناوچه نظامی وابسته به نیروی دریایی اسرائیل را پیش از آن که ارتش اسرائیل این مسئله را اعتراف کند، اعلام نمود، او اولین کسی بود که به مادر یهودی در منزلش اطلاع داد این کشتی هدف قرار گرفته است.
صدای سیدحسن نصرالله: هم اکنون دریا در پهنه دریا در مقابل بیروت…
کارشناس: این تاکتیک اوست، صدای رسا با عبارات نیرومند او این کلمات را میگوید اما با قدرت ترس آور، خون و مرگ و کلماتی از این دست لحن صدا ثابت و بدون تغییر است، این واقعا وحشت آور است.
صدای نصرالله: تا بعد از حیفا و پس از آن از فراتر از حیفا خواهد رسید.
تلویزیون اسرائیلی: میتوانیم مشاهده کنیم وزیر دفاع(جنگ) آموزشها را اجرا میکند و همچون دیگر افراد منطقه را ترک کرده و وارد پناهگاه میشود او این کار را بعد از شنیدن صدای آژیر خطر انجام داد.
مجری: در جریان جنگ دوم لبنان دکتر عودی لیبد یک نظرسنجی را در خصوص کسانی که رهبری این جنگ را برعهده داشتند انجام داد، نتایج شگفت انگیز بودند، آرا و نظرات شرکت کنندگان بر این امر دلالت داشت که رهبری جنگ در دست سیدحسن نصرالله دبیرکل حزب الله بود.
کارشناس: این یک راهبرد طولانی و مفصل است. او از این طریق هم برای جامعه اسرائیل در منازلشان پیام داده است، این درحالی است که سخنگوی نظامی اسرائیل چنین قدرتی نداشت و اطلاعات او کاملا عاری از واقعیت بوده است. نصرالله یک سخنگوی راست گفتار بود، اوج این رویداد زمانی بود که وزیر دفاع (جنگ) اسرائیل گفت که بنت جبیل را اشغال کردیم و اکنون در دستان ماست اما نصرالله گفت در دست شما نیست! و جنگ خونینی در جریان است، او واقعا صادق بود.
مجری: این بازی تکامل است، چرا که سیدحسن نصرالله در رأس سازمانی نیرومند و در حال قدرت گرفتن قرار دارد، این تکامل را تحلیلگر کانال ده تلویزیون اسرائیل در توان نظامی و استفاده سازمان یافته از رسانهها میداند.
کارشناس: در واقع او به چالش میکشد، این سازمان 4 هزار نیرو دارد که در پایداری موفق عمل کرد، ببینید سازمانی نظیر این لازم نیست اسرائیل را شکست دهد تا بگوید پیروز شده است، بلکه همین بس است، که وقت گرفته است. همانگونه که حماس هم در غزه چنین کرد این دیگر کافی است، اما اکنون فقط این میماند که کسی پرچمی را بردارد و بگوید: پیروز شدیم و تو دیگر قادر نیستی با او بحث کنی! چرا؟ چون حزب الله در این سالها به درستی نقاط ضعف اسرائیل را تشخیص داده است، نقاط ضعف اسرائیل کجاست؟ در رسانه و در تلویزیون و در رأس آنها در کسب نظر عمومی، او میداند اسرائیل رسانههای آزاد دارد این رسانهها از ژنرالها انتقاد میکنند، او اطلاعاتی دارد و برمنبر میرود و سخنرانی میکند و سخنانش را بیش از نخست وزیرمان پخش میکنیم، وقتی نصرالله صحبت میکند میگوییم ای خدای من !! حتی غسان بن جدو هم اقدام به پخش سخنانش میکند، متوجه شدیم اینها مانوری علیه ماست! اما نخستین ابزارش این است، که او رسانه دارد و جنگ روانی دارد و قدرت دینی دارد، او تنها قدرت نظامی ندارد، او زمانی که میگوید نمیتوانیم اطلاعات خود را در این زمینه فاش کنیم و این که شما مسائل غافلگیرکنندهای را خواهید دید! و بعد از حیفا و از این قبیل سخنان وهواپیماهای شناسایی و عملیات ایوب و همه این اسامی جنگ است، آن چه وی را برجسته میسازد استفاده درست از رسانه است و او هماهنگ کننده خوبی است…
مجری: بعد از جنگ مرداد ماه 2006 سرنوشت جنگ یکسره شد، اسرائیل پس از آن وارد مرحله درس عبرت گرفتن از این جنگ شد، در جائی که کمیته وینوگراد مشغول بررسی بود نگرانی اسرائیل از حزب الله هم قوت یافت، “نصرالله معجزه ساز شد” این عقیده جامعه اسرائیلی بود!
صهیونیستها: “هوی هوی ای نصرالله، هوی هوی ای نصرالله” ای نصرالله معجزهای کن تا “بمیران” حقوقش را بدست آورد.
مجری: نصرالله به امید اعراب و مسلمانان تبدیل شد.
زن عرب: مگر این که نصرالله ما را نجات دهد!
مجری: اما آیا ترور او میتواند راه حل باشد! سران رژیم صهیونیستی این مسئله را از هم پرسیدند.
مجری: اما حساب کتابهای سیدحسن نصرالله به دنبال راه حلهای تل آویو نیست! تنها بعد از گذشت کمتر از یک ماه از آتش بس نصرالله در جشن پیروزی در میان مردم حاضر شد.
صدای سیدحسن نصرالله: ای شریف ترین مردم، ای طاهرترین مردم، ای بخشنده ترین مردم سلام و دورد خداوند برشما باد!
مجری: حضور وی یکی بعد از دیگری تکرار شد، در برخی اوقات به مناسبت افتتاح نمایشگاهها و در برخی اوقات در مراسم فارغ التحصیلان دانشگاهها حضور بهم رساندند، اما در همین حین رسانههای اسرائیلی مقدمات را برای ترورش فراهم میکردند.
کارشناس: سوال اول: ساعت هم اکنون 3 بامداد است در این حین رئیس موساد با نخست وزیر تماس گرفت او اعلام کرد فرصت سه ساعتهای برای ترور نصرالله وجود دارد و از او پرسید: آیا چراغ سبز داریم؟
زیپی لیونی: وقتی تماس تلفنی صورت میگیرد یعنی مسئله تصادفی نیست! یا این که کسی متوجه شده است فرصتی به دست آمده! چرا که نخست وزیر باید هدف را مشخص کند و تهدید را شناسائی کند و باید بداند آیا او همان هدف درست است یا نه؟ و بعد از آن باید دستورها به طرفهای اجرائی صادر شود و بعد از آن زمانی که تماس دریافت میشود تماس نهایی برای آماده بودن هدف باید صورت بگید.
شائول موفاز: و باید بدانید من با چنین تصمیم هایی روبه رو بودهام نه در جریان تبلیغات انتخاباتی با خبرنگاران بلکه مسئله جدی بود و درباره ترور شیخ احمد یاسین و الرنتیسی و دیگران تصمیم گرفته میشد.
مجری: دستگاه امنیتی وابسته به دبیرکل حزب الله لبنان تصمیم گرفت نصرالله را از حضور در مراسم در بین مردم به صورت زنده دور سازد، اما کسی که این فرصت را به دست آورد، این مسئله برای او چیزی نخواهد بود، این یک ضرب المثل عبری است. این هم سیدحسن نصرالله در بین هوادارانش است.
تلویزیون اسرائیل: در نهایت این یک مسئله مربوط به اعتماد به نفس است. نصرالله امروز در بیروت ظاهر شد و بسیاری از هوادارانش اطرافش حلقه زدند، او بعد از ماهها زندگی سری در روز عاشورا علنا حاضر شد.
صدای سیدحسن نصرالله: تاجائی که شماری از اجساد را برجای گذاشت نه یک جسد یا دو جسد یا بیشتر او شماری از سربازان دشمن را کشت…
کارشناس: ما معتقدیم شاید برخی بگویند او هستریک یا ماجراجو است یا بدون برنامه است، خیر باید بگویم او بسیار عاقل است و نمونه ای بسیار کامل برای انسان عاقل است
مجری: در آن روز کابینه رژیم صهیونیستی تشکیل جلسه داد، وزرای کابینه خشمگین شده بودند و خواستار ترور نصرالله شدند. ایهود اولمرت نخست وزیر وقت اسرائیل برای ترور نصرالله چراغ سبز نشان داد.
مصاحبه: ایال بن رؤوفن؛ فرمانده سابق منطقه شمالی
نصرالله یک دشمن است از این رو وی را باید هدف قرار دهیم، او دشمن سرسخت و بسیار خوش شانس است.
مجری: خشم تل آویو به حومه جنوبی بیروت و حتی به منطقه ضاحیه هم نرسید حتی این خشم به گوش سیدحسن نصرالله دبیرکل حزب الله هم نرسید.
بعد از گذشت چند ماه سمیر القنطار و همرزمایش از بند اسارت در مبادله اسرا آزاد شدند.
صدای نصرالله: زمان شکستها به پایان رسیده و دوران پیروزی ها فرا رسیده است.
مجری: وی نهال درختی را در مقابل حیاط منزلش در مجله حوریک کاشت، وی از دهها شخصیت عربی و لبنانی هم میزبانی کرد، حتی به آن سوی مرزها هم رفت، در دمشق در کنار رئیس جمهوری ایران و رئیس جمهوری سوریه حاضر شد این پیش از آن زمانی بود که تصویرش به اتفاق مقام معظم رهبری جمهوری اسلامی ایران در تهران منتشر شد.
کارشناس: این بدان معنی است که ای دوستان من تنها نیستم، و اگر این فکر درباره او منتشر شود که وی در پناهگاه است، این نظریه بوجود میآید که وی تنها شده است، و هیچ حمایتی را دریافت نمیکند، همین که او به خارج از لبنان رفت این احساس نزد همگان بوجود آمد که وی تنها نیست.
کارشناس: گوش کنید ابتدا باید گفت از نظر رسانهای این یک دستآورد بسیار خوب است، مضافا برآن باید بگوئیم که این برای حزب الله هم یک دستآورد است. چه دستآوردی؟ او با این اقدام به اسرائیل میگوید شماها نمیتوانید به من دسترسی پیدا کنید!.
مجری: وی بار دیگر به حضور در نزد مردم بازگشت، درسال 2012 در تظاهرات یاری به پیامبر اسلام حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم شرکت کرد، درسال 2013 در دو مناسبت به صورت علنی حاضر شد، یکی از این مناسبتها عاشورا بود، دیگری در روز جهانی قدس بود که در جمع مردم حاضر شد، دقیقا بعد از یک سال در همان مناسبت شرکت کرد.
صدای گوینده مراسم الآن رسیده است: بنگرید او رسیده است رویش را بنگرید او فرماندهای ….
مجری: این تصاویر مربوط به سالروز عاشورا درسال 2011 است، او در این مناسبت به اتفاق مردم راه رفت، سپس بر روی منبر رفت منبرش زیر آسمان باز بود!
سیدحسن نصرالله: دوست داشتم در کنار شما و در بین شما باشم، چند دقیقه در کنار شما هستم!
کارشناس: این حرکت را بنگرید، یعنی من آماده حضور هستم، از این رو باید قریب و آراسته باشم، این که دو کف دستانش را نشان میدهد معانی مختلف است. فرق میکند شما دو دستتان را نشان دهید یا دو کف دستتان را نشان دهید، پیش دو دست را اگر نشان دادید یعنی بروید! کف دست به منزله خیرمقدم گفتن و به جلو خواندن است. زمانی که دستان خود به بالا میبرد، با این حرکتها او پیام دوستی و برادری به حاضران نشان میدهد، یعنی من خود به نزد شما آمدهام، یعنی به نزدتان آمدهام و از شما استقبال میکنیم، پیام این حرکات بسیار قوّی هستند.
صدای سیدحسن نصرالله: جهانیان بشنوند، ما گزینه خود را برگزیدهایم.
کارشناس: در اینجا تُن صدا در حال بالا رفتن است، تُن صدایش با موضوع و معنایی کلمات در نوسان هستند، همچون کسی میماند که در حال کوبیدن بر روی طبل است.
صدای سیدحسن نصرالله: همان گونه که وی به باران خود در شب روز دهم گفت…
کارشناس: صدای او به معنی کلمات وزن بسیاری میبخشد، آیا این سخنان انرژیزا هستند؟ بله به طور حتم چنین است! به صورت و چهره خشمگین او بنگرید! بله خشونت و خشم در این چهره موج میزند، آیا این حرکات فن بیان را نشان میدهند؟ بله به صورت بسیار زیاد و برجستهای این مسئله دیده میشود.
کارشناس: گوش کنید! اسرائیل واقعا نمیتواند به هر مکانی که بخواهد برسد، اما گمان میکنم ارتباط با او از طریق پیامها و نامههائی صورت میگیرد، چرا که ما عملیات ترور اللقیس را انجام دادیم و این عملیات بسیار بزرگ بود، البته ترور عماد مغنیه هم حامل پیامی برای سیدحسن نصرالله بود، با این پیام گفته شد امکان دسترسی به او وجود دارد، درست است که اسرائیل امروز از رسیدن به او نگران است. نه این که نصرالله بعد از الموسوی آمده از او تندتر بوده است. بلکه به این دلیل که زنده نصرالله بسیار بهتر از مُرده اوست!
مجری: سالهای درازی سپری شدند تا مردم به درستی شخصیت سیدحسن نصرالله را شناختند، از زمان جوانی تا زمانی که پا به سن نهاده او را شناختهاند، رسیدن به زندگی خصوصی او کار سادهای نبوده است، پاییز سال 1997 بخشی از زندگی خصوصی او علنی شد، حتی در این هم اوضاع فرق میکرد، پسر نوجوانش هادی به شهادت رسید، این رویداد در ماه سپتامبر آن سال روی داد.
کارشناس: در جامعه اسرائیلی پدرانی که فرزندانشان در جنگ کشته میشوند، شرایط ویژهای پیدا میکنند کسانی که گرانمایهترین چیز زندگی خود را در راه مردم تقدیم میکنند و این حالتی خاص دارد، در حالی ک پسرش در نبرد با ما کشته شده، اما دیده میشود نوعی همبستگی در این رابطه با او پیدا کردهایم!! با کسی همبستگی میکنیم که فرزندش را در راه دفاع از ایدئولوژی که به آن ایمان داشته ابراز میکنیم!
مجری: پس از شهادت فرزندش، سیدحسن نصرالله به کارت دعوتی برای ورود به دل دوستداران خود نیازی ندارد، این مسئله را میتوان حتی در نخستین سخنرانیهای او در جمع مردم مشاهده کرد، این دوستی و علاقه متقابل از آنجا آغاز و حتی در آخرین سخنرانیها هم به وضوح این علاقمندی دیده میشود، آنجا که به خواست خود فریاد کشیدند: لبیک یا نصرالله.
صدای سیدحسن نصرالله: پیکرش و خودروی پر از بمبش را در دشمن منفجر کرد، او به آن کاروان نظامی حمله برد تا تمام تجهیزات نظامی آنها را منهم کند، او با این اقدام بسیاری از نظامیان اسرائیلی را کشت و زخمی کرد.
کارشناس: او میتواند با فشارها کنار بیاید، مردمی که داشتند روحیه خود را از دست میدادند با مشاهده حبس او روحیه گرفتند وسربلند شدند، چگونه به عملیات شهادت طلبانه و شهادت الموسوی و اموالی که از بین رفتند با تمام این اوصاف او جنوب را آباد کرد، روستاها را از نو ساخت، درمانگاه احداث کرد، نهادهایی را بوجود آورد، مساجد ساخت دیگر مردم چه میخواستند؟ در چنین شرایطی آیا وقتی ساعت صفر را برای آنها اعلام میکند تا بجنگند آیا به جنگ نخواهند رفت؟! میروند!.
کارشناس: نصرالله! اگر این فرصت به دست آید که پرسشی را خطاب به نصرالله داشته باشید از او چه خواهید پرسید؟ هیچ سوالی.
کارشناس: آیا از عملیات نظرسنجی و پژوهشهای مطالعاتی از سوی گروههای خاصی کمک میگیرد؟ آیا روزنامههای ما را دریافت میکند و برایش ترجمه میشوند؟ یا لااقل او چگونه به مردی در جامعه اسرائیلی تبدیل شده که مورد توجه قرار گرفته است؟ لااقل در خصوص جنگ لبنان درسال 2006؟ چرا که من بعنوان متخصص به او نمره بسیار بالایی میدهیم.
کارشناس: این سوال را از او خواهیم پرسید که چرا باید کاسه آش داغتر از خود آش باشد؟! واقعا چرا باید اینگونه باشد؟ او میخواهد لبنانیها را بخاطر فلسطینیان به نبرد بکشاند!
کارشناس: چرا؟ تا کی؟ چه چیزی را میخواهی محقق سازی؟ این مسئله محقق نخواهد شد! یاسرعرفات هم در همین جهان بود! کی میخواهی به این مسائل پایان بدهی؟ چه زمانی میخواهی بسنده کنی؟ به عقیده من این امر پایانی ندارد!
صدای سیدحسن نصرالله: ما این مسیری را که میبینید ادامه خواهیم داد!
حتی اگر همه ما را قتل عام کنید! اگر همه ما به شهادت برسیم اگر منازلمان را بر روی سرمان منهدم کنند هرگز از گزینه مقاومت اسلامی چشم پوشی نخواهیم کرد
متن کامل سخنرانی حجتالاسلاموالمسلمین سید حسن نصرالله در مراسم افتتاح انجمن فرهنگی و ادبی جبل عامل منتشر شد.
اعوذبالله من الشیطان الرجیم. بسمالله الرحمن الرحیم. والحمدلله ربالعالمین و الصلاة و السلام علی سیدنا و نبیینا خاتم النبیین ابی القاسم محمد بن عبدالله و علی آله الطیبین و اصحابه المنتجبین و علی جمیع الانبیاء والمرسلین.
السلام علیکم جمیعا و رحمت الله و برکاته.
وظیفهی بنده نیز هست که حضور همگی شما را در این دیدار مبارک و موعد عزیز تبریک بگویم. موعدی که -همچنان که برادران به صورت مستقیم و غیرمستقیم اشاره کردند. – از تابستان گذشته منتظر آن بودیم تا این که خداوند (سبحانه و تعالی) خواست امروز توفیق یافتیم این انجمن، سازمان و بنا را تأسیس کنیم تا متناسب با تخصص، نقش و ماهیتش به این کارنامهی مسیر پیوستهی بلنداقبال پیروز بپیوندد انشاءالله.