دسته‌ها
معرفی

کتاب رسول مولتان درباره بزرگ مردی در غربت و زیر تیغ وهابیت ملعون

کتاب رسول مولتان
کتاب رسول مولتان

کتاب رسول مولتان روایت واقع گرایانهٔ زندگی شهید سید محمد علی رحیمی است از زبان همسرش.

روایتی از روزهایی که در غربت، زیر تیغ وهابیت گذراند ولی میدان را خالی نکرد.

میدان را خالی نکرد تا حرف امام (ره) زمین نماند و ندای انقلاب اسلامی را به گوش هر شنوا و تشنهٔ حقیقتی برساند.

عرصهٔ فرهنگ شد میدان مبارزه‌اش و قلمش سلاحش.

رسول مولتان تنها گوشه‌ای از جهاد خستگی ناپذیرش است، که در هفت فصل گنجانده شده است.

و اندک تلاشی است در نشان دادن گوشه‌ای از چهرهٔ فرزندان خلف وهابیت و اسرائیل که ریختن خون شهید سید محمد علی رحیمی و امثال او تنها یکی از جرایمشان است و جهد عاجزشان.

چرا که بر کسی پوشیده نیست، وی و همرزمان شهیدش که خونشان در راه استحکام و صدور انقلاب ریخته شد، رضایتمندانه از جنت اعلی می‌نگرند و می‌شنوند: «مفاهیم انقلاب و مفاهیم اسلام، عطر گل‌های بهاری است. هیچ کس نمی‌تواند جلوی آن را بگیرد. پخش می‌شود. همه جا می‌رود. نسیم روح‌افزا و روان‌بخشی است که همه جا را به خودی خود می‌گیرد. حالا جنجال کنند، داد و بیداد کنند، رفته. صادر شده…»

[su_note]

حتما بخوانید : شهید محمد علی رحیمی , سردار فرهنگی ایران در هند و پاکستان

[/su_note]

رسول مولتان، روایت زندگی شهید سید محمد علی رحیمی، رایزن فرهنگی ایران در کشور هند و شهر مولتان پاکستان است. در این کتاب، تمام داستان زندگی شهید، از زاویه دید همسر شهید روایت شده است.

 

توجه ویژه نویسنده در توصیف‌های جزئی از محیط خانه و کارهای خانه، رتق و فتق کارهای فرزندان، رسیدگی به درس و تربیت ایشان در شرایط دشوار غربت دهه شصت و نیمه اول هفتاد، شرح دقیق حالات روحی و تاثیر و تأثرها در رفتارهای راوی در محیط زندگی جدید غربت، رسول مولتان را در ذهن و باور مخاطب باور پذیر و خواستنی ساخته است.

 

نکته بعدی،‌ ادبیات زنانه و وجود حس زنانگی در داستان، اثر را از شمار آثار مشابه زندگینامه‌های داستانی رایج متمایز ساخته است.

 

عدم خود سانسوری راوی در روایت صادقانه وقایع زندگی و از سویی پرهیز از اغراق در پرداخت شخصیت شهید،‌ و روایتی ملموس، واقعی از چهره و زندگی شهید، از دیگر امتیازات رسول مولتان محسوب می‌گردد که داستان را هر چه بیشتر باور پذیر و خواندنی نموده است و اینها از جمله نقاط قوت رسول مولتان به شمار می‌آید.

 

داستان زندگی شهید، به صورت خطی و از زاویه اول شخص من راوی روایت می‌شود، اما در کتاب، روایت ممتد و طولانی راوی از وقایع زندگی، به نوعی به پرگویی ملال‌آور می‌انجامد. از این جهت نویسنده از تمهیدات عناصر داستانی، مانند صحنه، نیم صحنه، گفتگوها، فضاسازی، تعلیق غافل مانده است و فواید به شدت تاثیر گذار آن در نگارش اثر را مورد نظر قرار نداده است. 

 

البته شاید باید چنین گفت که چنین رخدادی، در عرصه زندگینامه نویسی داستانی، اتفاق تازه‌ای نیست.  تا به اکنون، بیشترین ضعف نویسندگان جوان، در نگارش زندگینامه‌های داستانی به همین منوال بوده است. بدین جهت، رسول مولتان بیشتر اثری روایی است، نه داستانی.

 

[su_note note_color=”#56f870″ text_color=”#000000″]

گزیده کتاب رسول مولتان | قسمت ۱۶

‏ به همکاران دیگر هم تذکر می‌دادم که همسرانتان را به تحصیل تشویق کنید. به نظرم، انقلاب به نیروهای متخصص مذهبی احتیاج داشت. مذهبی‌ها نباید این‌قدر غرق کار شوند که از درس بمانند. برایشان استدلال می‌آوردم که فردا همین نیروهای غیرمذهبی زودتر از همه تحصیلاتشان کامل می‌شود و برمی‌گردند ایران و در رأس امور قرار می‌گیرند. آن‌وقت افرادی که دلسوز انقلاب‌اند، جایگاهی ندارند و باید در انزوا به سر ببرند. به این مسئله به چشم یک آفت بزرگ برای انقلاب، نگاه می‌کردم.

[/su_note]

 

چگونه کتاب رسول مولتان را بخریم

نام کتاب: رسول مولتان | انتشارات: سوره مهر | تاریخ نشر: اردیبهشت ۱۳۹۴

تعداد صفحات: ۲۱۵ | قطع: رقعی | شابک: ۹۷۸-۶۰۰-۰۳-۰۱۴۲-۲

نوبت چاپ: اول | قیمت: ۱۱۰,۰۰۰ ریال | شمارگان: ۲۵۰۰

خرید تلفنی:

با تلفن ۶۶۴۶۰۹۹۳ تماس بگیرید. (ارسال رایگان)

خرید اینترنتی:

به لینک http://sooremehr.ir/fa/book/2256 مراجعه نمایید. (فروشگاه اینترنتی سوره مهر) 

یا آنکه از فروشگاه پاتوق کتاب فردا اقدام کنید ؛ لینک 

به لینک 

خرید حضوری:

تهران – گلزار شهدای بهشت زهرا (س) – جنب خانه شهید | مدیریت: آقای عامری | تلفن: ۰۹۱۲۴۰۷۱۸۹۵

 

ویدیو : معرفی کتاب رسول مولتان در شبکه افق سیما

دانلود فیلم (40مگابایت) 
دسته‌ها
گزارش

شهید محمد علی رحیمی , سردار فرهنگی ایران در هند و پاکستان

شهید محمد علی رحیمی
شهید محمد علی رحیمی

درباره زندگی شهید محمد علی رحیمی 

شهید سید محمد علی رحیمی در ۱۹ تیرماه ۱۳۳۶ در شهر اهواز متولد شد. در همان سنین کودکی به دلیل شغل پدر ساکن تهران شد.

 

از نوجوانی فعالیت‌های فرهنگی-انقلابی خود را آغاز نمود و پس از انقلاب در مراکزی مانند کمیته انقلاب اسلامی، کانون بعثت، وزارت ارشاد و سپاه فعالیت نمود و نهایتاً در سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی به عنوان کارمند رسمی شروع به کار کرد.

 

شهید رحیمی در طی فعالیت خود در سازمان، ماموریت‌های مختلفی به کشورهای آسیایی و آفریقایی از جمله هندوستان، پاکستان، افغانستان و نیجریه، جهت بررسی اوضاع مسلمانان، به خصوص شیعیان، داشت.

 

و آخرین مأموریتش سال ۱۳۷۴ به کشور پاکستان به عنوان رایزن فرهنگی و مسئول خانه فرهنگ جمهوری اسلامی ایران بود که پس از گذشت یک سال و شش ماه از مأموریت، در دفتر کارش به دست گروهک وهابی ‘جهنگوی’ به درجه رفیع شهادت نائل گردید.

در ادامه مطلب خلاصه از زندگی این شهید بزرگوار و سخنان دوستانش درباره او را میخوانیم ؛ همراه بنیانا باشید  

 

شهید محمد علی رحیمی در کلام همسر ایشان 

بارزترین ویژگی که شهید رحیمی داشتند تفاوت روزهایشان بود. هیچ وقت اجازه نمی دادند امروزشان مانند دیروزشان بگذرد. همیشه حتی شده بسیار ناچیز و کم سعی می‌کردند اعمال و کارهایشان با روز قبل تفاوت داشته باشد. و حتما بهتر و مفیدتر از روز قبل باشند. حتی شده یک آیه بیشتر تلاوت قرآن از روز قبل.

 

نه تنها در امور مذهبی و اداری بلکه در امور کاری و انجام وظایفشان چنین بودند. در ۱۶ سال زندگی مشترکی که کنار ایشان داشتم، ندیدم دو روز از عمرشان را مثل هم بگذرانند. این تغییرات جزیی کم کم بزرگتر می شد و پله های رشد اخلاقی و عبادی را می‌دیدم که ایشان شتابان طی می کردند. لوح وجودشان به مرور زمان از کاستی‌ها و عیب‌ها پاک شد و به درجه شهادت رسیدند.

 

در کنار ایشان حس کردم و دیدم که نیازی به رفتن دنبال کارهای بزرگ نیست. اگر انسان همان کارهای در ظاهر کوچک را درست انجام دهد خود به خود کارهای بزرگ در مسیرش قرار می‌گیرد و توفیق انجام دادنشان را پیدا می‌کند و پله پله رشد می‌کند. مثل شهید رحیمی. در بهمن ماه سال ۷۵ ایشان وظیفه داشتند مثل سایر رایزن‌ها در خانه فرهنگ ملتان که تحت مدیرتشان بود مراسمی برای سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی بگیرند.

 

شب بعد ایشان باید گزارش مراسم را به ایران ارسال می کردند و برای ترجمه بعضی مطالب روزنامه‌های اردو زبان به کمک من نیاز داشتند. من هم به خاطر بعضی جریانات اداری قبول نمی‌کردم. از ایشان اصرار و از من انکار. دست آخر دلم برایش سوخت. با مظلومیت خاصی گردنش را کمی خم کرد.

–  حالا به خاطر من انجام بده.

در مقابل این حالتش چاره‌ای جز تسلیم نداشتم. دلم نیامد نه بگویم، و متن‌ها را برایش ترجمه کردم. ولی نه به خاطر خدا بلکه به خاطر ایشان. شاید همین بود که علی راه سعادت را به سرعت رفت و من به گرد پایش هم نرسیدم.

 

همه کارهایش همین بود. همه وظایفش را بدون هیچ چشم داشتی فقط برای رضای خدا انجام می‌داد. حتی سفر به ملتان را هم بر حسب تکلیف و انجام وظیفه قبول کرده بود. این را وقتی در مراسم معارفه ملتان سخنرانی کرد فهمیدم. استخاره‌ای که گرفته بود را درسخنرانی‌اش بازگو کرد.

 

– من قبل از آمدن استخاره کردم. جواب آمد که در راه قرآن و خدا قدم می‌گذاری. من هم مصمم آمده‌ام و برای کار کردن به یاری شما احتیاج دارم.

یک سال و نیم بعد. در غباری از غربت و خستگی بعد از آن همه کار روی دست یارانش تشییع شد.

….

photo_2016-12-13_12-16-28

شهید محمد علی رحیمی در نگاه یاران و دوستان 

شهید رحیمی بسیار متعهد و مسئول بود. در همه امور ایشان در بین همکاران به این ویژگی شناخته شده بودند. چه امور مذهبی چه امور اداری، که مسئولیت انجامشان را داشتند. سال‌هایی که در هند خدمت و تحصیل می کردند و زمانی که در ملتان بودند همه دغدغه‌شان خدمت به مسلمین و ترویج فرهنگ شیعه و برقراری وحدت بین مسلمین بود.

 

کاری نبود که به ایشان محول شود و در پایان تحسین همگان برانگیخته نشود. کار فرهنگی و تبلیغ فرهنگ شیعه در خون ایشان بود. خصوصا با خصلت‌های رفتاری که داشتند و انسان دوستی و محبت به مستضعفین سرآمد همه فعالیت‌هایشان بود.ویژگی دیگری که ایشان بین همکاران به آن شناخته شده بودند کم خوابی بود.

 

وقتی همه کارهای روزانه را انجام می دادند تازه نوبت به خدمت های خارج از وظایفشان و امور اداری می‌رسید، و راه حلی که برای کمبود وقت پیدا می‌کردند کم کردن ساعات خواب و استراحتشان بود.  هیچ وقت کار را کنار نمی گذاشتند. شده بود تا صبح نخوابند، نمی خوابیدند ولی کار را به نحو احسن انجام داده و به پایان می‌رساندند.

 

 به خاطر فرمانبرداری محضشان از امر ولی فقیه‌شان و محبت بسیاری که به رهبر داشتند فرمایش ایشان در باب ترویج فرهنگ ناب محمدی در داخل و خارج کشور سرلوحه همه کارها و فعالیت‌های شهید رحیمی قرار داشت. و در این قضیه اهالی تسنن و تشیع برایش یکسان بودند و فقط به وحدت اسلامی می‌اندیشید. تئوری منحصر به فردی درباره تقریب مذاهب داشتند که:

 

« منظور از وحدت مسلمین و تقریب مذاهب اسلامی این است که علما و دانشمندان و مردم متعلق به گروه‌های اسلامی باید علم و درک پیدا کنند به همه مذاهب اسلامی. وقتی علم پیدا کردند و رسیدن به این نتیجه که رابطه اختلافات و اشتراکات ما ۹۰ درصد، به ۱۰ درصد است و در اصولی مثل خدا و قبله و کعبه با هم مشترکیم، می‌بینیم که فروع آنقدر مهم نیست که جنجال به پا شود. اگر خونی هم ریخته شود و جنجالی به پا شود قطعا دست شیاطین بیگانه در کار است.»

 

مسلمانان ملتان چه شیعه چه سنی این دیدگاه و فعالیتهای ایشان، و از دل و جان کار کردن برای وحدت را از ایشان دیده بودند که گلوله‌ای را که بر پیکر ایشان نشسته بود را گلوله اصابت کرده به وحدت اسلامی می‌دانستند و شهادت ایشان را بزرگ‌ترین مصیبت مشترک بین ایرانی‌ها و پاکستانی‌ها دانسته و خون ایشان را ادامه خون ابا عبدالله الحسین علیه السلام.

 

[su_note] 

ابوذر و ربذه (فرازهایی از نامه شهید رحیمی به دوستانشان) 

بسم الله الرحمن الرحیم

برای من حقیر تا کنون “ابوذر” فقط یک نام بوده و “ربذه” فقط یک مکان. و اینک آرام آرام ذره ای فهیمده ام که ابوذر تنها یک نام نیست بلکه روحی است به بلندای همه غریبان و بیکسان، و ربذه تنها یک مکان محدود نیست بلکه فضایی است برای تمام غریبان. و حقیقتاً چه عالمی است، این عالم ابوذر و ربذه که هم یک بیابان بی کسی است و هم بارش عطر کرامت.

 

…گفتنی بسیار است اما نمیدانم از چه بگویم و از کجا؟ همینقدر بگویم که از ایران پا به بیرون میگذاری غریبی شیعه و غربت شیعیان را با تمام وجودت حس میکنی و کلاً مسلمانان را گونه ای دیگر می بینی، بریده از محتوای اسلام و چسبیده به بعضی از ظواهر….

 

سید محمد علی رحیمی 

(منبع : سایت شهید رحیمی)

[/su_note] 

آشنایی با وب سایت رسمی شهید محمد علی رحیمی  

لینک سایت : http://shahidrahimi.com

آنچه در این سایت می‌خوانید و می‌بینید گوشه‌هایی از یک قصه واقعی است. قصه زندگی سردار فرهنگی شهید سید محمد علی رحیمی. رایزن فرهنگی ایران در ملتان پاکستان.

خونش را اشقیای زمان ریختند. گروهک تروریستی جهنگوی. فرزند خلف وهابیت.

شاید نامش را کمتر شنیده باشید ولی هستند و هر روز تیغ تیزشان را گستاخانه تر از قبل به روی شیعه می‌کشند.

 

بر آنیم تا همگان بدانند آنچه وهابیت را خوش نمی‌آمد ندای وحدت شهید رحیمی بین شیعه و سنی بود. خستگی ناپذیر می‌دوید تا شکافی را که دست بیگانه میانشان عمق بخشیده بود با دست خودشان پر کند. و سرانجام روح از تن خسته‌اش در دفتر کارش که خانه امید شیعیان پاکستان بود پر کشید و خونش بر زمین ریخت تا مثل همیشه و به فرموده امام(ره) بیدارتر شویم.

 

این سایت به همت خانواده و جمعی از دوستان شهید محمد علی رحیمی ، در اسفند ۹۲ مصادف با هفدهمین سالگرد شهادتش، شروع به کار کرد تا گامی باشد هر چند کوچک در بیداری بیشتر شیعیان و معرفی این مبارز غریب. امید که با بازگو کردن خاطرات و نمایش فیلم‌ها و عکس‌ها، میسر شود آنچه در ذهن داریم و ادا شود گوشه‌ای از دِینی که بر گردن داریم. ان‌شاءالله.

 

ویدیو :  سخنان یارمحمدی(فعال فرهنگی افغنستان) پیرامون شهید رحیمی 

دانلود ویدیو (15مگابایت)
بزودی معرفی کتاب رسول مولتان که درباره زندگی شهید رحیمی است را در بنیانا بخوانید