از نظر رهبر انقلاب «زندگی باید شادمانه باشد و شادمانه بگذرد» (۷۱/۱۰/۱) و بر اساس این دیدگاه است که تأمین شادی برای مردم را از وظایف حکومت اسلامی میدانند.
ایشان این نکته را در دیدار با مسئولان صدا و سیما و برنامه سازان رادیویی و تلویزیونی فرمودند: «شادی لازم است و باید آن را برای مردم تأمین کرد» (۸۳/۹/۱۱).
اما ایشان در مورد برنامهسازی طنز در جمهوری اسلامی قواعد و جهتگیریهایی نیز بیان داشته اند که در ادامه مطلب به مرور آنها میپردازیم. همراه بنیانا باشید
طنز ارائه شده در «خندانندهشو» اشاراتی دارد که بهتر است بچههای زیر ۱۸ سال را پای تلویزیون ننشانیم؛ هرچند برخی کمدینهای این بخش، زیر ۱۸ سال دارند!
اگرچه قرعهکشی یکی از نرمافزارهای تلفن همراه و دادن یک خودروی ۲۰۶ آلبالویی نمیتواند ملاک سنجش تعداد مخاطبان خندوانه باشد، اما وقتی از بین ۲۰ میلیون نفر قرار است شانس به یک نفر رو کند، یعنی خندوانه هم که آن نرمافزار را در سطح وسیعی تبلیغ میکند، همین حدود مخاطب دارد.
گزارش از خطوط قرمزی که روزبهروز کم رنگتر میشوند ؛ ما از تماشای خندوانه خجالت می کشیم ؛ شما چطور؟
با آغاز مسابقه خنداننده شو و حضور شرکت کنندگانی که نیازمند جذب رای تماشاگران هستند، هیزم این آتش دو چندان شده است و بسیاری از آنان برای جلب توجه مردم و خنداندن خانوادهها از شوخیهایی که به هیچ عنوان مناسب فضای خانوادگی نیست، استفاده میکنند
طلوع خورشید داغ تابستان و پایین آمدن کرکره مدارس و در کنار آن بیبرنامگیهای تلویزیون برای پر کردن اوقات فراغت خانوادهها به ویژه در ساعات پایانی روز موجب گردیده چشمان بسیاری منتظر آخر هفته باشند تا رامبد جوان با خنداونه در قاب تلویزیون ظاهر شود و ساعات شادی را با خوشمزگیهای جناب خان برای ملت ایران خلق کند.
خندوانه که پنج سالی است مهمان خانه ایرانیان شده و با رامبد جوان و تیم همراهش توانسته مخاطب جذب کند . اما فصل پنجم خنداونه به گفته بسیاری از مخاطبین تلویزیون کم رونقتر از فصلهای گذشته از کار در آمده و ظاهرا نشان میدهد رامبد جوان و تیمش دیگر ایده جدیدی نداشته و هر آنچه که در آستین خلاقیت خود داشتهاند در فصلهای پیش خرج کردهاند.
ظاهرا این کمبود ایده که حتی در شخصیت جناب خان، با وجود غیبت در فصل پیش، نیز نمود یافته است موجب گردیده نویسندگان برنامه برای خنداندن مردم و روشن نگه داشتن چراغ برنامه، به سمت شوخیهای جنسی بروند که این از خندوانه و به ویژه رامبد جوان که همواره سعی داشته با زبان طنز در راستای ارتقاء فرهنگ تلاش کند بسیار بعید است.
در قسمتهای گذشته با آغاز مسابقه خنداننده شو و حضور شرکت کنندگانی که نیازمند جذب رای تماشاگران هستند، هیزم این آتش دو چندان شده است و بسیاری از آنان برای جلب توجه مردم و خنداندن خانوادهها از شوخیهایی که به هیچ عنوان مناسب فضای خانوادگی نیست، استفاده میکنند و با این وجود غالبا هم از سانسورها گلایهمندند.
این مسئله تا بدان حد رسید که «پانتهآ بهرام»، یکی از مربیان و داوران خندانندهشو، خطاب به «محمدمتین نصیری»، شرکت کننده مرحله اول مسابقه خنداننده شو از گروه اشکان خطیبی، که در استند آپ خود به کرات از شوخیهای جنسی استفاده میکرد این موضوع را تذکر داده و از نامتناسب بودن شوخیهای او با سنش گلایه کند.
در دیالوگهای جناب خان نیز که طرفداران بسیاری به ویژه در میان قشر کودک و نوجوان دارد این مسئله به کرات دیده میشود و تقریبا شبی نیست که جناب خان باشد و شوخیهای جنسی با طعنه و کنایه از زبان او بیان نشود.
برای خواندن ادامه مقاله روی ” ادامه خواندن ” بزنید
خانم زینب موسوی یکی از شرکت کنندگان مسابقه «خندانندهشو» برنامه خندوانه است که از راهیابی به مرحله بعد این مسابقه بازماند؛ وی اخیراً صحبتهایی کرده که حاشیه ساز شده است.
زینب موسوی از شرکت کنندگان مسابقه خندانندهشو در زمان شرکت دراین مسابقه و پس از آن حواشی زیادی ایجاد کرده است. حاشیه سازیهای وی روز گذشته وارد مرحله جدیدی شد که با چاشنی توهین به مردم همراه بود.
پس از این اتفاق که مسبب آن زینب موسوی بود، تیغ حذفیات بر اجراهای خنداننده شو فرود آمد و شاید به خاطر حساسیت ایجاد شده برخی زیادهروی ها هم صورت پذیرفت. پیرو این حذفیات برخی از شرکت کنندگان از جمله زینب موسوی به انتشار برخی از جملات حذف شده، در صفحه اجتماعی خود اقدام کردند و طی آن چندین توئیت منتشر شد.
تهدیدم کردهاند!
پس از اجرای آخر زینب موسوی و باخت او در نظرسنجی مردمی، او همچنان خبرساز شد و در قالب برخی مصاحبهها با رسانههای مختلف مسائلی مطرح کرد که باعث شد همچنان رسانهای باقی بماند.
موسوی در مصاحبه تصویری با یکی از برنامههای اینترنتی گفت: من این روزها، بسیار روزهای بدی را سپری میکنم. روزهایی که در آن علاوه بر فحاشی به خودم و خانوادهام در بسیاری از صفحات مجازی، با تهدیدهای فراوانی از اسیدپاشی تا زیر گرفتن با ماشین مواجهم.
موسوی درحالی این مسأله را مطرح میکند که خودش در ایجاد این جو نامناسب بی تأثیر نبوده و بعضاً با رفتارهایی مثل کامنت ها و همچنین پرخاش و بلاک منتقدان، کم و بیش باعث تحریک مخاطبان خود به عصبانیت شده است؛ وگرنه چه دلیلی وجود دارد که در یک حالت عادی مردم نسبت به یک جوان تازه هنرمند واکنش نامناسب و تهاجمی نشان دهند؟
احمقها درک نمیکنند!
مشی زینب موسوی به گونهای است که فقط با یک اجرا میشود شخصیت اورا تحلیل کرد. از نگاه بالا به پایین، رک گویی بیش از حد که گاهی به گستاخی میرسد و غرور عیان در رفتار و کردار او که باعث ایجاد نگاه منفی در مخاطب میشود؛ حتی به عقیده برخی شکست و عدم راهیابی وی به مرحله بعد در مسابقه هم به دلیل همین مشی متکبرانه او بوده است.
پس از برخی رفتارهای زینب موسوی در فضای مجازی و همچنین اجراهایش در خندوانه، این بار مصاحبه تصویری وی با یکی از برنامههای اینترنتی باعث نمایان شدن چهره مغرور و بعضاً خارج از ادب او شد.
زینب موسوی دراین مصاحبه گفته است: «تصور مردم ما از طنز و کمدی چیز مفرحیه که قراره تو رو بخندونه و فقط بخندونه و من فکر نکنم و بخندم. اینکه یک انسانی ادای مرغ دربیاره، تحت هر شرایطی بامزه است، خصوصاً اینکه آدم درشتی باشه… و مردم ما اینو دوست دارن، چون قرار نیست که فکر کنن. غالب مردم دوست ندارن فکر کنن و چیزی که اندکی تفکر ازشون بخواد رو دوست ندارن.
میگن: تو چی داری میگی، اینا به چی دارن میخندن، من به این نمیخندم و این بیمزه است که بهش نمیخندم. من احمق نیستم، این بیمزه و بددهن و پررو و وقیحه و داره از دید بالا به من نگاه میکنه و چیزی میگه که من نمیفهمم، و ناراحت میشن…»
خانم خنداننده بازنده با نگاه متکبرانه خود مدعی شده که مردم دنبال طنز سطحی هستند و اگر ایشان رأی نیاورده قطعاً به خاطر نگاه نازل آنهاست! بله شاید درست میگوید، احتمالاً شوخیهای شبه جنسی او منظومهای از اندیشه و تفکر بوده و استفاده از فرم بدن دیگر خندانندهها در اجرایشان مسائلی سخیف و دست چندم! مثلاً داستان رستم و سهراب ورژن زینب موسوی چه کارکردی در تفکر و ارتقای سطح سلیقه هنری مخاطب دارد؟ جز چند لحظه خنده زودگذر؟
اهالی طنز و استندآپ به خوبی میدانند که این شیوه، صرفاً به قرائت طنازانه یک ماجرا اطلاق نمیشود و مؤلفههایی دارد که بسته به شخص، متغیراست. این که شخصی از ویژگی های ظاهریاش در سبد استندآپخود بهره ببرد نه تنها اقدام نازلی نیست بلکه عملی هوشمندانه و بجاست.
متأسفانه خانم زینب موسوی با انواع و اقسام متلکها به رأی مردم حمله و آن را سطحی نگری معرفی میکند. وی هنوز به آن مرحله از پختگی و بلوغ حرفهای نرسیده که به رأی مردم احترام بگذارد و متوجه باشد که سلایق مختلفی در برابر طنز وجود دارند و هر یک در جای خود قابل تأملاند.
این دانای کل بودنی که به گفته زینب موسوی در ذات کاراکتر « امپراطورکوزکو » وجود دارد، گویا آینهای از شخصیت واقعی خالق این کاراکتر، یعنی زینب موسوی است.
زینب موسوی که شاید نهایت استعدادش در طنازی روایت قصهای تخیلی با لهجهای با نمک باشد در همین ابتدای فعالیت رسمی هنریاش به درجهای رسیده (یا فکر میکند رسیده) که عرصه را بی رقیب میداند و ادبیات و لحنی دارد که ستارههای طنز کشور با چند دهه سابقه مدعی آن نیستند.
هرچند که حواشی و برخی رفتار موسوی نشان دهنده علاقه وی در حضور رسانهای و جنجال است اما ای کاش یک نفر از دلسوزان اهل فن پیدا شود که او را در آینده ارشاد کند؛ هم در مسیر هنری و هم منش اخلاقی؛ هم استاد فن و هم استاد اخلاق؛ که بداند هرآن که به تو رأی نداد، احمق نیست و هنر چیزی نیست جز اخلاق نیکو.
آیا قرار است ماهواره سبک زندگی ما را مشخص کند؟!/ ببخشید! اتاق فکر صدا وسیما کجاست؟
برخی برنامهسازان و تهیهکنندگان تلویزیونی هرچند هدف خوبی در سردارند ولی از شیوههای درستی بهر نمیبرد. آنها برای کنار زدن شبکههای مبتذل ماهوارهای به تقلید از این شبکهها میپردازند و در تولیداتشان آنچنان از شبکههای مبتذل ماهواره الگو گیری میکنند.
جنگ فرهنگی، امری غیرقابلانکار است و روشنتر از هدف قرار گرفتن سبک زندگی اسلامی و ایرانی، که مدتهاست با آن روبهرو بودهایم. جنگی که ماهواره و شبکههای مختلف آن و نیز اینترنت با سایتها واپلیکیشن های گوناگونش در آن حرف اول را میزند در این جنگ نرم اصول جذابیت و خلاقیت اولین و مهمترین رکن هستند تا مخاطبان بیشتری را جذب کنند در همین راستا جبهه داخل هم کار دفاع و هم حمله را بر عهده دارد.
لذا به نظر میرسد بیشتر از همه سازمانها، برنامههای تلویزیونی و گاه سایتهای اینترنتی و… بیشتر از خلاقیت بر اصل جذابیت تأکیددارند تأکیدی که گاه انقدر به آن پرداختهشده که آثار را به سمت کپی کاری صرف، از شبکههای و تولیدات دشمن و حتی مبتذل سوق میدهد. این در حالی است که جذابیت بدون خلاقیت برد چندانی ندارد، آنهم در یک نبرد سخت فرهنگی.
بهطورقطع یکی از این دستگاههای تأثیرگذار در نهادینه کردن سبک زندگی اسلامی ایرانی صداوسیماست که به دلیل فراگیری آن و بهره بردنش از تصویر میتواند بسیار مؤثر باشد، بااینوجود برخی برنامهسازان و تهیهکنندگان تلویزیونی هرچند هدف خوبی در سردارند ولی از شیوههای درستی بهره نمیبرد.
آنها برای کنار زدن شبکههای مبتذل ماهوارهای به تقلید از این شبکهها میپردازند و در تولیداتشان آنچنان از شبکههای مبتذل ماهواره الگو گیری میکنند که هدف در شکل و ظاهر برنامه گاه گم میشود میکنند و گاه حتی این کپیهای عین بهعین، به کاریکاتوری برای مخاطبانی که اصلش را دیدهاند تبدیل میشود.
جای تأمل است که باوجود داشتن نیروهای فعال و خلاق و جوان در عرصه رسانه و ساخت برنامه، کمتر شاهد خلاقیت در تولید برنامهسازی هستیم و این خلائی است که در اغلب برنامه های تلویزیونی شاهدآن هستیم، کپی کاریهایی که واو به واو شبکههای ماهواره را در خود گنجانده است یا شبکه «نسیم» هم شبکهای نوپا و جوان که با شعار سرگرمی، تفریح و شادی روی کارآمد تا ساعاتی مفرح و متفاوت را برای مخاطبان خود رقم بزند ولی در این شبکه هم باوجود ظرفیتهای بالای بومی و ملی که میتواند به بهترین شکل ارائه شود تور تقلید و کپی کاری بدجور خود را بازکرده است. برنامههایی همچون «شب کوک»، «هاونگ»، «چند درجه»، «ده شب » و…
به نظر میرسد برنامهسازان ما نیاز به خلاقیت و اتاق فکر دارند؛ نه مقلدهای زبردست. مثلاً «برنامه ده شب» یکی از این مرغهای مقلد به شیوه ماهوارهای است؛ برنامهای که هرچند محتوای جالب و آموزنده دارد اما رفتار و گفتار مجریان در فضای کپیبرداری شده از ماهواره است. اصلاً انگار قرار بوده شوهای ماهوارهای در تلویزیون جمهوری اسلامی تکرار شود که کمترین وجه اشتراکی با سبک زندگی اسلامی ایرانی دارد.
دو مجری جوان زن و مرد در این برنامه اجرا میکنند (اخیراً مد شده است که بازیگران اجرا میکنند درحالیکه فن اجرا آموزههای خود را دارد و تنها تسلط جلوی دوربین و شهرت افراد کافی نیست) که حاشیهای نداشتهاند و بازیگران موفقی در سینما و تلویزیون هستند ولی گویی تنها راه سرگرمی و تنوع برای مخاطب داشتن دو مجری زن و مرد در کنارهم است زیرا در فضای برنامه به خاطر محتوایی که دارد مجبور هستند شاد و صمیمی باشند برای همین هم یوسف صیادی و روشنک عجمیان خیلی راحت و دوستانه روی مبلی لم میدهند و باهم گپ و گفت دارند مجری زن با پوشش دامن اجرا میکند که مسلماً برای یک مجری تلویزیونی زیبنده نیست چراکه اگر در بازی و یا موارد دیگر این نوع پوشش وجود دارد قرار نیست بازیگر مجری با همان سبک لباس بهعنوان یک مجری ظاهر شود که البته این خانم هر شب یک نوع لباس میپوشد و گویا میخواهد تنوع جذب مخاطب با تنوع لباس ایشان همراه باشد.
انتقاد دیگری که به اصل این مسابقه میشود؛ مسئله آب است که لیوانهای بزرگی از آب روی می میز میچینند و بازیگر شرکتکننده در مسابقه باید یا بهاجبار آب بخورد مانند زمانی که خود خانم مجری با ناز و کرشمه بهاجبار آب میخورد و یا لیوان آب را بر سر بازیگر مهمان میریزند و با سروصدا و خندههای بیمورد به برنامه هیجان کاذب میدهند؛
چیزی که شاید برای خود آنها جالب باشد ولی نهتنها جذابیت ندارد بلکه با توجه به وضعیت بحران آب که مدام از آن دم زده میشود؛ چنانچه در برنامه «خندوانه» رامبد جوان کمپینی جهت صرفهجویی آب حتی با یک لیوان راه میاندازد و بعد میبینیم که درهمان شبکه برنامه دیگری در نقطه مقابل قرار دارد که بهطورقطع این دوگانگی و تناقض در گفتار و کردار از سوی تلویزیون، آموزش را کمرنگ میکند.
یا برنامه«شب بهیادماندنی» به تقلید از «شما هم دعوتید» که زمستان سال 90 روی آنتن یکی از شبکههای ماهوارهای رفت. این شبکه از عروس و دامادهای ایرانی میخواست فیلمهای عروسیشان را بفرستند تا بعد از پخش 1000 یورو بهعنوان کادو دریافت کنند. دو سال بعد شبکه تهران سراغ ساخت برنامهای مشابه با عنوان «شب بهیادماندنی» با اجرای بهمن هاشمی رفت و….
درست است به تفریح و سرگرمی و تنوع کار در رسانه نیاز داریم تا در فضای رقابت سنگین رسانهها، مخاطبان بیشتری را بهسوی رسانه ملی جذب کنیم؛ رسانهای که سالم و پاک و بهدوراز ابتذال شبکههای ماهوارهای است، ولی قرار نیست تولیدات و برنامههایی به هر قیمت آنتن پخش بگیرند و سازندگان برنامهها از ماهواره کپی کنند؛
برنامههایی که سبکی مغایر با سبک زندگی اسلامی و ایرانی ما دارند گاهی خود ما باید پیشرو و جلودار تولید برنامه باشیم. چه کسی گفته است حتماً دو جنس مخالف در اجرا برنامه را مفرح و جالب میکنند! آنهم در برنامهای که رویکرد طنز دارد و مجریان برای اجرا باید راحتتر باشند! متأسفانه این شیوه اجرا در اغلب برنامههای ما اعم از طنز یا جدی جاافتاده است.
بنابراین اگر قرار است به سبک زندگی اسلامی برسیم و شاخصههای آن را در جامعه نهادینهسازی کنیم، باید به همان اندازه در تولیدات نگاهی اسلامی داشته باشیم البته مقصود این نیست که کارهای تکراری را بومیسازی کنیم و خلاقیت حلقه گمشده پازل ما باشد. تهیهکنندگان و برنامهسازان هستند که با تولیدات خوب میتوانند ضمن ذائقه سازی مخاطبان، رفتارها و گفتارها و پوششهای مطلوب را در جامعه نهادینه سازند باید از افراد خلاق و مبدع و متعهد استفاده کرد تا در خلق برنامههای خوب متناسب با سبک زندگی اسلامی تأثیرگذار باشند؛
البته الحق و الانصاف باید گفت رسانه ملی جمهوری اسلامی ایران را نه در بعد ساختاری و نه در بعد محتوایی نباید با هیچیک از شبکههای تلویزیونی مقایسه کرد، زیرا رسانهای با نگاهی انقلابی و محتوای سالم دارد برای همین است که زیبنده نیست برنامههای شبکههای مبتذل ماهوارهای را عیناً کپی کنیم البته گاه الگو گرفتن خوب است وایده میدهد اما نه اینکه همه ساختار برنامه در تلویزیون کپی کاری شود.