ویژه نامه #مهم با عنوان ««خلاف خط خمینی (ره)»» توسط روزنامه جوان منتشر شده است. در این ویژه نامه به موضوعات اندیشه امام(ره) و گفتمان اصلاحطلبان پرداخته شد است.
برچسب: اصلاح طلبان
گروه سیاسی روزنامه خوب وطن امروز در مقاله ای با عنوان حروف تحریف ، به بررسی مهمترین کلیدواژهها و گزارههایی که جریان تحریف در فضای عمومی پیگیری میکند پرداخته است که باهم میخوانیم.
در جدیدترین سناریوسازی حقوق بشری که سعی بر تحریک افکار عمومی با تکیه بر تحریک احساسات و مظلومنمایی دارد، زمین خوردن یک پیرزن دستمایه پادوهای دشمن قرار گرفت.
در روزهای گذشته، روزنامه های اصلاح طلبان ( طرفداران شیطان) با تقطیع و تحریف و جابجا کردن سخنان امام خامنه ای سعی کردند که ایشان را طرفدار مذاکره و دست دادن با شیطان نشان دهند.
دیروز سایت امام خامنه ای @Khamenei_ir با پوستری زیبا و پر مفهوم به این مسئله واکنش نشان داد. این پوستر نمایانگر این است که عده ای (اصلاح طلبان) در ایران تمایل دارند با کم و زیاد کردن سخنان امام اُمت ، سخنان ایشان را مصادره به مطلوب کنند.
شماره 418 ام هفته نامه ۹دی منتشر شد؛ از شنبه روی دكه های مطبوعات یا سایت جار خرید کنید… در ادامه مطلب نگاهی به فهرست مهم ترین مطالب و مقالات این شماره از نشریه نه دی می اندازیم… همراه بنیانا باشید
معاونت برون مرزی سازمان صداوسیما ایران در جوابیه ای به گزارش سایت انتخاب درمورد بی اثر بودن رسانه های برون مرزی این سازمان آورده است: سایت انتخاب اخیرا اهتمامی عجیب برای تخریب تریبون رسانه ای بین المللی نظام جمهوری اسلامی به خرج داده است. با توجه به استمرار این رویکرد تخریبی، حوزه برون مرزی سازمان صدا و سیما لازم می داند برای تنویر افکار عمومی و رفع شبهات ایجاد شده توسط سایت یادشده توضیحاتی را ارائه نماید و انتظار دارد سایت انتخاب بر اساس قانون، این جوابیه را به صورت کامل منتشر کند:
290امین برنامه زنگ بیداری منتشر شد . پادکست اجتماعی-سیاسی زنگ بیداری از مجموعه برنامه های گروه صدای میقات است که به صورت هفتگی فقط بصورت اینترنتی و فایل صوتی منتشر می شود. رویکرد طنز و اجرای نمایش و بیان اخبار سیاسی بدون روتوش و بدون در نظر گرفتن جناح بندی های سیاسی از ویژگی های این برنامه رادیوی اینترنتی است.
در هفتهی گذشته، خط حزبالله در شماره ۱۳۹ خود در مطلبی باعنوان «بنبست غربگرایی» با توجه به خروج یکجانبه آمریکا از برجام و حل نشدن تحریمها به ناکارآمدی نسخههای وارداتی برای حل مشکلات کشور پرداخت.
این هفته نیز نشریهی خط حزبالله در سخن هفتهی خود با عنوان «افشای خط غربگرایان» به افشای خط رسانهای جدیدی که این جریان آغاز کرده، پرداخته است. در بخشی از متن چنین میخوانیم: از ابتدای انقلاب تا به امروز، کار شبکهی غربگرا در داخل کشور دقیقا همینی است که مشاور کارتر بدان اشاره کرده بود.
آنها در هر دورهای، با تمرکز بر سر موضوع یا موضوعاتی، بستر لازم برای دشمن جهت ایجاد “فشار” بیشتر به کشور در راستای پروژهی “تغییر نظام” را هموار میکنند. این جریان برای رسیدن به هدف خود اینگونه وانمود میکنند که انقلاب “تب تند” جامعه است، شرایطی است “غیرنرمال و استثناء”، که مناسبات ملت و حکومت را به هم میریزد، بنابراین باید از هر راهی بهره برد تا این تب را فرو نشاند و جامعه را به “حالت عادی و نرمال” برگرداند.
در هفتهٔ اول تیرماه ۹۷ نشریه خط حزبالله به شماره صدوسیوهشتم خود رسید.
به گزارش خط حزبالله، در روزهای اخیر عدهای از افراد وابسته به جریانهای خاص از موضع ترس و انفعال با شنیدن خبر حملهٔ نظامی به ایران نامهای خطاب به مسئولان نظام نوشتند و در این نامه به مذاکره بدون قید و شرط با آمریکا تأکید کردند.
به همین جهت خط حزبالله در سخن هفتهٔ این شمارهٔ خود با عنوان «در زمین شیطان» به این نامه پرداخته است.
در بخشی از متن چنین میخوانیم: «بعضی در دلِ خود احساس ضعف میکنند، یا چشم غرّههای آمریکا آنها را میترساند، یا وعدههای آمریکا و امثال آمریکا دل ضعیف و ناتوانشان را به خود جذب میکند؛ لذا بهسمت آمریکا میکشند. آنگاه ملت و جوانان مؤمن و مدیران باایمان و باصفای کشور را متّهم میکنند که اینها نمیتوانند؛ بنابراین ناچاریم برویم تسلیم آمریکا شویم!»(۱۳۸۱/۰۳/۰۱)
همچنین در جنگ اقتصادی امروز، رهبر انقلاب وظایفی را برای مردم برشمردند که در این شماره با توجه به مهم بودن موضوع خط حزبالله در اطلاعنگاشتی به ۱۰ توصیهٔ رهبر انقلاب به مردم در این جنگ اقتصادی پرداخته است.
طرح منطقی جمهوری اسلامی برای نابودی رژیم صهیونیستی عنوان ستون «بازخوانی تاریخی» این شماره است که به راهحل رهایی سرزمین فلسطین از اشغال رژیم صهیونیستی و چگونگی نابودی این رژیم از منظر رهبر انقلاب پرداخته است.
نظر رهبر انقلاب درباره پیوستن به معاهدات بینالمللی، مسابقهٔ فوتبالی که رهبر انقلاب تا آخر بازی آن را تماشا کردند، والله در جامعه اسلامی هم ممکن است مترف بهوجود بیاید، تا وقتی امکانات کشور در دست عدهٔ معدودی است فقر ریشهکن نخواهد شد، اگر مشکل اشتغال حل شود آسیبهای اجتماعی هم کم خواهد شد، این ملت با این خصوصیات پرانگیزه و پر نشاط است، مرهم زخم همسر فقط و فقط همسر است و… عناوین بخشهای دیگر نشریه خط حزبالله است که مخاطبین گرامی میتوانند با مراجعه به نشریه خط حزب الله این مطالب را مورد مطالعه قرار دهند.
صدوسیهشتمین شمارهٔ خط حزبالله به روح پرفتوح شهید مهدی خوش سیرت تقدیم شده است.
–
دانلود نسخه های مختلف نشریه خط حزب الله شماره 138
دریافت نسخه مطالعه وب و موبایل | دریافت نسخه چاپی رنگی | دریافت نسخه چاپی سیاه و سفید
سایز بزرگ برای تابلو اعلانات »» دریافت نسخه رنگی | دریافت نسخه سیاه و سفید
–
نسخه های چاپی برای کاغذ اندازه A3 هستند و نسخه مطالعه برای موبایل و استفاده روی A4 است. شما می توانید هر نسخه از نشریه را با هزینه حدود ۲۵۰ تومان روی برگه A3 چاپ کنید و اندازه تابلو اعلانات برای کاغذ با ارتفاع حداقل ۷۰سانتیمتر است که حدود ۵هزار تومان هزینه دارد .
تکثیر و توزیع خط حزبالله به صورت داوطلبانه و خودجوش است. بدین نحو که برادران و خواهران گرامی فایل نشریه را دانلود کرده، و به تعدادی که امکان دارد تکثیر و در مکانهایی مانند مسجد، پایگاه بسیج، هیئتهای مذهبی، دانشگاهها و حوزههای علمیه توزیع میکنند.
شماره قبلی نشریه »» ای نشسته صف اول! نکنی خود را گم [توصیه های یک ساله امام به مسئولین را در خط حزب الله ۱۳۷ بخوانید]
جناب نوبخت چند روز پیش گفتهاند که مجوز استخدام ۲۰۰۰ نیروی جوان بهعنوان مشاور مدیران را داریم. معاون امور جوانان وزارت ورزش و جوانان هم دیروز از اخذ مجوز استخدام ۲۰۰۰ جوان در موضوع «دستیاران جوان دولت» با دستور رئیسجمهور خبر داده است.
برخی شنیدهها حاکی از آن است که این برنامه مفصل از حدود دو سال پیش توسط جناب مشایخی، دانشکده مدیریت و اقتصاد دانشگاه شریف و در یک کلام نفرات موسوم به حلقه نیاوران طراحی شده و ظاهراً قرار است در تمامی سطوح قوه مجریه از هیئت دولت تا سطح شهرستانها پیگیری شود و همه مدیران را موظف میکند دو دستیار جوان داشته باشند.
افراد منتخب در قالب چند گروه، آموزشهای فشرده و بعضاً بلندمدت طراحی شده را توسط دانشکده مدیریت تجربه میکنند تا بتوانند پیش برنده مدل فکری حلقه نیاوران و به صورت خاص جناب مشایخی و دوستانشان در دولت باشند.
جایگاه افراد جذب شده در قالب این طرح، در سطوح بالا در کنار مدیران حفظ شده و در زمان کوتاهی، مدارج عالی در ساختار اداری کشور کسب میکنند. گفته میشود منابع این طرح نیز به صورت ویژه با دستور جناب رئیسجمهور و همراهی خاص جناب نوبخت تأمین شده است.
ظاهراً حلقه نیاوران که با تأسیس دانشکده خودمختار مدیریت و اقتصاد در کنار دانشگاه شریف گام اول تثبیت خود و کانال دسترسی به منبع انسانی بکر و نخبه را برداشته بود، در گام دوم به دنبال تثبیت در سطح دولت و ایجاد یک جریان مستمر و پایدار نیروی انسانی همسو و همفکر است.
به صراحت میتوان گفت که اجرایی شدن این طرح، گام بزرگی در ریلگذاری ۳۰ سال آینده دولت جمهوری اسلامی ایران با شکل دادن شبکه ای بزرگ از افراد غربگرا و متمایل به مدل توسعه لیبرال حلقه نیاوران در ساختار رسمی دولتی است.
مدلی که در سیاست تعدیل دولت سازندگی، بعدها در برنامههای توسعه دولت اصلاحات و اخیراً در بحرانی بزرگ به نام رکود اقتصاد کشور و ورشکستگی بنگاهها و بانکها ناکارآمدی آن به اثبات رسید.
این مدل و تربیتیافتگان حلقه نیاوران، منشأ بسیاری از مسائل بغرنج اقتصادی و اجتماعی کشور پس از خاتمه جنگ هستند.
این شبکه ایجاد شده و ریلگذاری جدی و محکم آینده کشور، تحمیل یک مدل به حاکمیت و دولت است و امکان جایگزینی مدل، تیم، بدنه کارشناسی و مدیران را تا حد زیادی از رئیسجمهوری با تفکر متفاوت سلب میکند و هر رئیس دولتی ولو با اندیشه متفاوت، محکوم به ادامه همین مسیر است.
به قول دکتر یوسف اباذری در مقاله مکتب نیاوران: «دولتمردان و مدیران ارشد هر آنچه را اینگونه به ایشان به عنوان علم عرضه میشود، با جانودل پذیرا میشوند. به آنان حقنه شده است که هر بحث انتقادی در نهایت، جدل بیهوده ایدئولوژیک است.
در نتیجه آنان در عمل به اقتصادی تن میدهند که در ظاهر علمی ناب اما در باطن تا مغز استخوان، پروژهای سیاسی است و حاضر است در هر زمانی و با هر کسی برای پیشبرد اهداف خود عقد اخوت ببندد».
باید هوشیار بود…
یادداشتی از یاسر جلالی (کانال @majaal )
[su_note]
هم چنین بخوانید »»
بررسی نفوذ در انقلاب اسلامی ایران از کشمیری تا برجام
بهائیان و دکترین شوک [مراقب باشیم فجایع بم در کرمانشاه تکرار نشود ]
بررسی ماهیت سند ۲۰۳۰ و تصویت و اجرای آن به صورت پنهانی
[/su_note]
اصلاح طلبی و قدرتطلبی
چهارسال پیش در همین روزها، یکی از روزنامههای زنجیرهای اصلاحطلب تیتر یک خود را چنین تنظیم کرد: «دیروز پاستور، امروز بهشت، فردا بهارستان». در تحلیل این شعار یکی از اصلاحطلبان از فتح سنگر به سنگر عرصههای قدرت خبر داده بود.
به نظر میرسد اکنون و با تحقق این آرزو، چیزی از اشتیاق اصلاحطلبان برای کسب حداکثر قدرت کم نشده است.
روزنامه شرق،هفته گذشته با به چالش کشیدن ایده«کابینه فراجناحی» از آن به «اپوزیسیوننوازی» تعبیر کرده بود. سردبیر روزنامه شرق با قاطعیت، به خدمت گرفتن هر فرد غیراصلاحطلب را نکوهش کرده بود: «مگر مردم خودشان نمیتوانستند به اصول گرایان رأی بدهند که حالا عدهای دنبال احقاق حق آنها هستند. مردم از روحانی که با ۲۴ میلیون رأی قاطع آنها روی کار آمده، انتظار دارند کابینهای تشکیل بدهد که چهره واقعی آرای آنان را نشان دهد.»
به عبارت دیگر از نظر اصلاحطلبان معتدل، کابینه باید در انحصار و تسخیر اصلاحطلبان باشد و لاغیر. هرچند که افراد شایسته و لایق در جناحهای دیگر وجود داشته باشند.
اما اصلاحطلبان تندرو با صراحت بیشتری با مقوله «قدرتطلبی» مواجه شدهاند. خانم فائزه رفسنجانی در مصاحبهای تأکید میکند که نباید اصلاحطلبان از واژه «قدرتطلبی» بترسند و نباید پشت کلماتی مانند خدمت به مردم، تمایل به قدرت را پنهان کنند.
ایشان میگوید:«متأسفانه ما بعد از انقلاب ادبیاتی را رایج کردیم؛ می گوییم دنبال قدرت نیستیم؛ ما دنبال خدمت هستیم. با این الفاظ میخواهیم «قدرت طلبی»خودمان را که به نظر من بد نیست، منفی ارائه دهیم و بگوییم ما بخش مثبت این قضیه را دنبال میکنیم. «حزب» بدون «قدرت» و «قدرت» بدون «حزب» نمیشود. یعنی افراد میآیند در انتخابات تلاش میکنند تا قدرت را به دیگران بدهند؟»
شیفتگی عجیب و اشتیاق غیر قابل وصف به قدرت اصلاحطلبان سابقهای چند دههای دارد. جناح چپ و اخلاف آنها یعنی اصلاحطلبان هرگاه به قدرت دست پیدا کردند به سرعت مجاری جدید قدرت را جستجو کرده و دست غیر همفکران خود را کوتاه کردند.
اکنون نیز اشتیاق رسیدن به قدرت، برخی اصلاح طلبان را دچار این توهم کرده که انگیزه مردم از حضور در انتخابات، بیرون راندن آقای آبی از بهارستان و پاستور بود و بر مسند قرار گرفتن آقای قرمز و فراموش میکنند که مردم به دنبال حل مشکلات فرهنگی و معیشتی خود بودند که به دامان یک جناح سیاسی متفاوت پناه بردند. والا برای مردم جناح آبی و قرمز اگر نتوانند مشکلات آنها را حل کنند، پشیزی ارزش ندارد.
خصلت قدرتطلبی که ظاهراً اصلاحطلبان دیگر ابایی از الصاق کردن آن به هویت خود ندارند، میتواند بسیار آسیبزا باشد.
اول اینکه هرگاه قدرتطلبی با بسیج تودهای هواداران افراطی همراه شود به فاشیسم میانجامد. تجربههای سازمان منافقین گواه این ادعاست. البته خوشبختانه دولت مستقر تا کنون به این انحصارطلبیها تن نداده و حتی مشاور رئیس جمهور این سهمخواهیهای بیموقع را مورد سرزنش قرار داده است.
به علاوه، دولت مستقر در بسیج تودهای هواداران متعصب و مجازی که در واکنش به شعارهای هشدارآمیز روز قدس و اشعار پیش از نماز عید فطر، کلیک به دست شده و توفان به راه انداختند، احتیاط به خرج داده است؛ اما به هر حال فاشیسم ممکن است هرلحظه از کنار هم قرار گرفتن قدرتطلبی سران اصلاحات و لشکر هواداران و احساسی، سربرآورد و این چیزی است که دلسوزان هر دو جناح را نگران کرده است.
دومین نکته این است که اصولاً روشنفکری و تقاضا برای اصلاح جامعه با قدرتطلبی سازگار نیست. تاریخ نشان داده که روشنفکران از خودگذشته که برای خود رسالت اصلاح جامعه را قائل بودهاند، از منافع شخصی گذشتهاند و همین امر به موفقیت آنها منجر شده است؛
اما روشنفکرانی که در دام قدرتطلبی افتادند از اصلاح باز ماندند و جز ننگ نامی برایشان باقی نماند. نمونه ایرانی این اصلاحطلبان، میرزا حسین سپهسالار است که با اندیشه اصلاحات پا به عرصه سیاسی گذاشت و طمع به قدرت و ثروت، باعث شد که پس از دریافت رشوه در قرارداد رویترز، با فضاحت کنار برود.
سومین آسیب قدرتطلبی اصلاحطلبان این است که حرص به قدرت نهایت ندارد و سرانجام یک فرد یا جریان را از درون نابود میکند. در این زمینه به داستان کوتاه «یک آدم چقدر زمین میخواهد؟» نوشته تولستوی اشاره میکنم که به خوبی و در قالب تمثیل نشان میدهد که چگونه «حرص و منفعتطلبی» به نابودی منجر میشود.
این داستان، زندگی دهقانی را روایت میکند که این بخت را مییابد تا با پیمودن هر میزان از زمین در یک روز، مالک آن شود. حرص به کسب زمین بیشتر، او را وادار کرد که با تمام توان مسیر را حرکت کند؛ اما درست لحظهای که به پایان مسیر رسید، قلبش از کار ایستاد و مرد! حرص و منفعتطلبی او را از پای درآورد. «دهقانان گودالی در زمین کندند و او را در آن قرار دادند. طول این گودال در حدود پنج قدم و عرض آن تقریباً دو قدم بود. این گودال کوچک تمام زمینی بود که دهقان حریص حالا به آن احتیاج داشت!»
یادداشتی از دکتر محسن ردادی ( استادیار پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی) ؛ در صبح نو (258)
[su_note]
در ادامه بخوانید »»
اصلاح طلبان بر خلاف اندیشه امام خمینی(ره)+(ویژه نامه)
بازگشت اصلاح طلبان امکانپذیر است؟
الهه راستگو :هدف اصلاح طلبان خدمت به مردم نیست
[/su_note]
تحریف مفهوم آتش به اختیار با عکس بنر حاشیه ساز در نماز جمعه تهران
در روزهای اخیر اصلاح طلبان و نیروهای رسانهای نزدیک به دولت با طرح کردن مباحثی در شبکه های اجتماعی در خصوص موضوع آتش به اختیار، سعی کردهاند یک فضای روانی علیه فعالان انقلابی ایجاد کنند.
نصب یک بنر در نماز جمعه تهران و جمعآوری امضا برای مقابله با حضور بانوان در ورزشگاهها باعث شد تا موج این تخریبها بیش از گذشته شود. حالا علاوه بر اصلاحطلبان، تحلیل گران خارج نشین نیز به کمک آمده بودند تا این موضوع را جا بیاندازند که هدف از طرح مسأله آتش به اختیار، عملاً نوعی هرج و مرج آفرینی در کشور بوده و از این طریق شاید برخی مسائل اصلی را به حاشیه ببرند.
فراموش نکنیم دو روز پیش سنای آمریکا با تصویب مادر تحریمها یا تحریم S772 با اکثریت آرا زمینه لغو برجام را ایجاد کرده اما فضای کشور دچار چالشهای فرعی مانند نصب یک بنر در نماز جمعه از سوی برخی افراد و شانتاژ و هوچیگری از سوی معاندان نظام است.
رهبر معظم انقلاب در دیدار با دانشجویان بعد از طرح کردن مباحث مقدماتی در خصوص مسائل فرهنگی کشور، با بیان اینکه اگر دستگاههای مرکزی دارای اختلال باشند آن زمان افسران جنگ نرم آتش به اختیار هستند، عملاً باب جدیدی در حوزه چارچوب فعالیتها برای نیروهای انقلابی گشودند.
طرح همین مسأله باعث شد تا بحثهای گستردهای در میان جوانان انقلابی شکل بگیرد، مصادیقی که از دل رویکرد آتش به اختیار بیرون آمده بود به هیچ عنوان با ذائقه معاندان سازگار نبود. حکم آتش به اختیار را کسانی از حضرت آقا گرفتهاند که برای پیگیری مطالبات و منویات ایشان، نسبت به دستگاه مرکزی دانش و صلاحیت بیشتری دارند.
نکته مهم درباره فرمان آتش به اختیار این است که افسران جوان امام، حکم آتش به اختیار گرفتند تا وقتی در هیأت اندیشهورزشان مسألهای برایشان بیّن شد، با خود نگویند حتماً درباره این بدیهیات در آن بالا فکر میشود! بدانند که آن بالا اختلال دارد و خود باید اقدام کنند. همین فهم جدید یک روحیه سرشار از اقدام را در جریان انقلابی ایجاد کرده است. در تفکر جریان انقلابی این روحیه به هیچ عنوان هرج و مرج طلبی فهم نمیشود، برداشتهای مصداقی که در جبهه انقلاب نسبت به این موضوع صورت گرفته بود مؤید این مطلب است.
به عنوان مثال، عدهای آتش به اختیاری را معطل نشدن برای سازندگی مناطق محروم تعبیر کردند و به دنبال فراهم کردن زمینه حضور هرچه بیشتر به مناطق محروم رفتند. حجت الاسلام علمالهدی امام جمعه مشهد نیز در همین زمینه میگوید: «رهبر معظم انقلاب باتوجه به روحیات نسل سوم انقلاب فرمودند آتشبهاختیارند اما به معنی انجام هرکاری نیست. نسل سوم دارای فهم وشعورند.»
فضا به قدری با سویه مثبت حرکت میکرد که نیروهای دولتی، رویکردهای خود را بر این مدار جدید شکل دادند. به عنوان مثال خانم ابتکار رئیس اصلاح طلب سازمان محیط زیست نیز با خبر دادن از ورود ۵۱ تریلیون قطعه پلاستیکی به دریاها، گفته بود: «مردم در حفاظت از محیط زیست آتش بهاختیار باشند.»
همچنین آقای سید عباس صالحی، معاون فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در صفحه توییتر خود نوشت: «اقدام #آتش_به_اختیار در کلام و منطق رهبری، یعنی فعالیتهای فرهنگی خودجوش، غیردستوری اما در چارچوب قانون و اخلاق. از این واژه چماق نسازیم.»
فضاسازی دشمنان ایران
در این بین طیف معاند برای از بین بردن فضای مثبت شکل گرفته بین جوانان انقلابی، شروع به فضا سازی در شبکههای اجتماعی کرد و تصویری از یک بنر جمعآوری امضا برای اجرای آتش به اختیار با هدف تخریب دانشجویان انقلابی و همچنین تخریب فرمان «آتشبهاختیار» در فضای مجازی دست به دست کردند؛ تاجائی که بعد از انتشار تصاویر مربوط به بنر جمعآوری امضا، گمانها به آن سمت رفت که این تصویر جعلی است.
بعد از انتشار این تصاویر اتحادیهها و تشکلهای دانشجویی طی بیانیهای اعلام کردند که «هیچ نقشی در طراحی، ساماندهی و جمعآوری امضاء برای طوماری که در اطراف نمازجمعه تهران نصب شده و تصویر آن در حال انتشار در کانالهای تلگرامی است، نداشتهاند.»
اما متأسفانه این عکس حقیقت داشت اما نه از سوی دانشجویان بلکه از سوی جریانی حاشیه ساز. موضوع از آن قرار بود که در حاشیهنماز جمعه بنری نصب شده بود که نسبت به ورود بانوان به ورزشگاه تذکر و هشدار میداد که در صورت تعلل قوه قضاییه، مطابق بند میم وصیت نامه حضرت امام (ره) و فرمان آتش به اختیار حضرت آقا خودشان رأسا ورود میکنند.
ساعتی پس از انتشار این خبر مشخص شد «حسین الله کرم» بانی اجرای این طرح بوده. روشن است که این قبیل تحرکات ولو با دلسوزی، بیشترین ضررش برای گفتمان انقلابی است. مهمترین اثر این دست رویکردها، تخریب و تضعیف هدایت امام امت (ره) است. مشخص است که وقتی آتش به اختیار را قانون شکنی تعبیر کنند، یعنی بهجای دشمن، عملاً خودیها را میزنند.
آقای «دایی علی» یکی از امضاء کنندگان این بنر در نمازجمعه در گفتوگو با «صبحنو» معتقد است که نه «تنها این بنر موضوع حاشیهای نیست بلکه در حد بررسی موضوع برجام و توافق هستهای که در چند روز گذشته با تحریمهای جدید نقض شده است، باید به آن رسیدگی شود.» او همچنین اضافه کرد: «مخاطب سخن مقام معظم رهبری تنها افسران جنگ نرم نبودهاند و این سخن را برای همه آحاد مردم بیان کردهاند.»
بانی این جریان آقای حسیناللهکرم نیز حاضر به گفتوگو با «صبحنو» و توضیح درباره این اقدام نشد.
نکته بعدی در این خصوص آنکه نباید فراموش کرد، آتش به اختیاری برای مواجهه با اختلال فرماندهان در فهم اصلی و فرعی بود. اگر قرار است سرباز هم فرعی بزند، همان فرمانده مختل بزند بهتر است. از سوی دیگر این گروه به ظاهر انقلابی، دارای سوابق روشنی هم نیست.
عباس سلیمی نمین نیز با بیان اینکه بیانیه انصار حزب الله بیشتر در نیروهای حامی دولت جدید دغدغه ایجاد کرده است، گفته بود: صرف نظر از این که این دغدغه تا چه حد بجاست یا بجا نیست، نوع مواجهه با این قضیه خیلی مهم است. از ابتدای انقلاب تاکنون تندروی موجب سوء استفاده مغرضان شده است. بایستی از تکرار تجربیات تلخ تاریخ جلوگیری کرد که موجب میشود تا ما دقت عمل بیشتری داشته باشیم تا هزینههایی که در گذشته پرداخت میکردیم و بسیار هم سنگین بودند، تکرار نشوند.
منبع: روزنامه صبح نو (257)
شکست سناریوی دروغ نجومی
سومین گام پیروزی اصولگرایان رقم خورد
انتخابات هیات رییسه شورای شهر تهران در سال پایانی فعالیتش، به صورت علنی برگزار شد و همچنان مهندس مهدی چمران با 16 رأی در رقابتی نزدیک با آقای احمد مسجد جامعی که 14 رأی کسب کرد، دوباره به صندلی ریاست شورای شهر تهران تکیه زد.
مسأله انتخابات در همه کشورهای متمدن جهان با رقابت معنا پیدا میکند و بدون رقابت، مانند آنچه در گذشته نه چندان دور در مصر مبارک یا لیبی قذافی، تونس بن علی و حتی عراق صدام حسین صورت میگرفت، انتصاب به حساب میآمد و نه انتخاب.
موضوع جالب درباره رقابتهای انتخاباتی از سوی احزاب و کاندیداها، برای کشورهای پر مدعایی مانند آمریکا به لحاظ داشتن دموکراسی نوین، این است که در راه رسیدن به هدف نهایی، حال چه پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری باشد و چه مجلس سنا یا نمایندگان، از هیچ تلاشی حتی شرمآورترین روشها در جهت خارج کردن رقبا از صحنه رقابت انتخاباتی فروگذار نمیکنند مانند آنچه در مبارزات درون حزبی میان جمهوریخواهان اتفاق افتاد که پای تهمت به همسران کاندیداهایی چون تد کروز و دونالد ترامپ هم به میان مبارزات انتخاباتی آمد.
در انتخابات دوره چهارم شورای شهر تهران نیز این رقابت دوباره میان 2 بچه محله بازار تهران و کوچه عودلاجان که از رفاقت صمیمی هم با یکدیگر برخوردار بودند، مانند دور دوم، به وجود آمد و این بار مهدی چمران بر احمد مسجد جامعی پیروز شد کما اینکه در گذشته از وی شکست خورده بود و اساسأ هر فردی که وارد رقابتهای انتخاباتی میشود به خوبی میداند که علاوه بر احتمال پیروزی، امکان شکست خوردن هم وجود دارد.
اما مشکل وقتی شروع میشود که اصلاح طلبان در رقابتهای انتخاباتی فقط به پیروزی آن هم با هر روشی حتی ناجوانمردانه فکر میکنند و انگار از فتنه 88 به این طرف عادتشان شده که اتهامات مختلف را مطرح کنند و در اِزایش کوچکترین سندی را هم رو نکنند.
از حدود 10 روز پیش که تلویزیون دولتی ملکه انگلستان یعنی بیبیسی فارسی، خبر بذل و بخشش یک میلیون و یکصد هزار متر مربع زمین در بهترین نقاط تهران را از ناحیه شهردار تهران به برخی از مدیران شهرداری و پنج نفر از اعضای شورای شهر تهران به روی آنتن فرستاد، پروژه دروغهای نجومی نیز در جهت تخریب قالیباف و چمران، درست به مانند سناریوی شب انتخابات فتنه 88 از سوی روزنامههای اصلاح طلب کلید خورد و آنچنان جنجالی به پا کردند که پای مجلس شورای اسلامی هم به این قضیه باز شد و صحبت از تحقیق و تفحص بر عملکرد شهرداری تهران از سوی برخی از نمایندگان اصلاحطلب مطرح شد.
گام سوم اصلاح طلبان شکست خورد
مثال عینی چنین مدعایی، اظهارات آقای پرویز سروری عضو شورای شهر تهران است که به «صبح نو» میگوید: چند روز پیش از برگزاری انتخابات هیات رییسه شورای شهر تهران، یکی از سران فتنه اعلام کرد که پیروزی در این انتخابات در حکم برداشتن گام سوم است. در واقع به تعبیر وی گام نخست با ریاست جمهوری دکتر روحانی و گام دوم با پیروزی لیست امید در انتخابات مجلس شورای اسلامی رقم خورده بود و گام سوم میتوانست موجبات برداشتن گام چهارم با پیروزی در انتخابات شورای شهر سال آینده را به همراه پیروزی مجدد دکتر روحانی در انتخابات ریاست جمهوری فراهم سازد.
اما این استراتژی با شکست مواجه شد و سومین گام پیروزی اصولگرایان را رقم زد. بهطوریکه بعد از انتخاب آیت الله جنتی بر ریاست خبرگان رهبری و انتخاب آقای علی لاریجانی، به عنوان رییس مجلس شورای اسلامی حال آقای مهدی چمران مجدداً بر کرسی ریاست شورای شهر تکیه زد.
شورای شهر به محل تاخت و تاز سیاسی تبدیل نخواهد شد
آقای لطف الله فروزنده، سخنگوی جمعیت ایثارگران در گفتوگو با «صبح نو» درباره انتخابات هیات رییسه شورای شهر تهران، گفت: اصولگرایان با توجه به دارا بودن اکثریت شورای اسلامی شهر تهران عملکرد موفقی داشتند و رویکرد اصلی خود را کار، خدمت به مردم و آبادانی شهر قرار داده بودند و همین امر موجب موفقیت آنهاست.
وی افزود: اصولگرایان شورا نشان دادهاند که دنبال کار جهادی و خدمت به مردم هستند و مردم این تجربه را درک کردهاند.
در مقابل، نگاه دیگری شورا را محل نزاع سیاسی میداند و در دوران مدیریت خود شورا را به باشگاه سیاسی تبدیل کردند. این تجربه وجود دارد و جریان دوم خرداد به دنبال آن بود که شورا را در اختیار بگیرد اما شکست خورد.
سخنگوی جمعیت ایثارگران خاطرنشان کرد: اعضای شورای شهر با انتخاب آقای چمران نشان دادند که تبلیغات چند روز اخیر بی اثر بوده و نتوانست خدشهای به ساختار شورای شهر وارد کند. این انتخاب نشان داد که شورای شهر تهران نمیتواند به محل تاخت و تاز سیاسی گروهها تبدیل شود.
فروزنده با تاکید بر اینکه فیشهای نجومی لکهای است که با برخی فضاسازیها پاک نمیشود، اظهار داشت: فرافکنی و فرار رو به جلو مشکلی را حل نمیکند. مردم هوشیارند و به سادگی فریب نمیخورند.
اصلاح طلبان میخواستند رقیب محتمل خود را از میدان بهدر کنند
آقای دکتر امیر محبیان، مدیر عامل خبر گزاری آریا در گفتوگو با «صبح نو» درباره انتخابات هیات رییسه شورای شهر تهران، گفت: نباید تردید کرد که اصلاح طلبان میکوشند تا ارکان سیاسی و اجرایی قدرت را تسخیر کنند و این عجیب نیست. اهمیت شورای شهر برای آنان به 2 وجه بر میگردد. نخست آن که همیشه شورای شهر علامتی از گرایش اجتماعی مردم بهویژه در این مورد خاص مردم تهران است. دوم آنکه شورای شهر میتواند یا شهردار تعیین کند یا چون شمشیر داموکلس بر سر شهردار تهران به کنترل او در مسیر اهداف اصلاح طلبان کمک کند.
رییس مرکز پژوهشی راهبردی آریا با تاکید بر اینکه شورای شهر برای اصلاح طلبان اهمیت داشته و دارد، اظهار داشت: اصلاحطلبان با بحث فساد در شهرداری در چند روز اخیر کوشیدند ضمن به حاشیه بردن بحث حقوقهای نجومی، دامن اصولگرایان را آلوده نشان داده و یک رقیب محتمل خود را از میدان بهدر کنند.
جدا از آنچه در تیر سال 78 بر کوی، دانشگاه و کف خیابانهای تهران گذشت، همزمان و پیش از آن، تحولاتی در فضای سیاسی ـ اجتماعی کشور رخ داد که تحتتاثیر متن حوادث، کمتر مورد توجه قرار گرفت. برنامه و طرحی چیده شد و افرادی به بازیگری مشغول شدند تا فتنه 18 تیر شکل گرفت. 18 تیر 78 حادثهای خلقالساعه نبود، طرحی بود که پشتوانهای داشت و آیندهای پیش رو. خالقان حادثه کوی دانشگاه پازلی را طراحی کردند و براساس آن پیش رفتند.
حمله به «پایگاه دشمن»
اثبات تاثیرگذاری رسانه و مطبوعات بر شکلگیری ساختار فکری ـ فرهنگی جامعه، نیاز به تحقیقات جامعهشناسانه گستردهای ندارد. وضوح این امر آنچنان است که هر فردی با کمی تأمل به آن خواهد رسید. احزاب و گروههای سیاسی ـ اجتماعی با علم به این امر بدیهی، برای بهترین استفاده از این ابزار سودمند، سرمایهگذاری میکنند.
براندازان و دشمنان فرهنگ انقلاب اسلامی، اهمیت مطبوعات و تاثیر آن بر جامعه را از همان سالهای ابتدایی انقلاب درک کردند. فضایی که اوایل انقلاب در نشریههای مختلف و در گروههای مختلف سیاسی شکل گرفت، با قاطعیت مسوولان و برخورد با آنها در آن روزها، منجر به انحراف انقلاب از مسیر خود نشد.
هرچند آن جریان بهطور کامل از بین نرفت و کم وبیش در سالهای بعد به کار خود ادامه داد؛ اما پس از پایان جنگ و تغییر فضای اجتماعی ایران، سکولارهای ایرانی به این نتیجه رسیدند که دوباره فضا برای استفاده از مطبوعات فراهم شده است. هدف این بود که از نهادینه شدن ارزشهای انقلابی و اسلامی در نسل جدید جلوگیری شود و فرهنگ لیبرالی، جایگزین فرهنگ سالهای ابتدایی انقلاب در بین تودههای مردم شود.
این روند با روی کار آمدن دولت اصلاحات و حمایتهای مستقیم و غیرمستقیم قوه مجریه از این جریان سکولار مطبوعاتی، در کنار دفاع تمامقد وزیر ارشاد، بیش از پیش فضا را برای جولان لیبرالها مهیا کرد. توپخانهای که با هدف شلیک به نظام، کار خود را شروع کرده بود، خویشتنداری نکرد و با پشتیبانی و دلگرمی عطاءالله مهاجرانی هدف را بهسمت مبانی و اعتقادات اسلام نشانه گرفت.
نشریههایی که با پیشتازی روزنامههای سلام و جامعه در سالهای میانی دهه 70 شروع به کار کرده بودند، بهواسطه افتتاح زنجیرهوار، پیوستگی محتوایی و مدیریت واحد، عنوان مطبوعات زنجیرهای را به خود گرفتند.
صبح امروز، جامعه، توس، نشاط، خرداد، عصر آزادگان، بهار، دوران امروز، نوروز، مشارکت، آفتاب امروز، عصر ما، آریا، ایران فردا، هممیهن، اخبار، آوا، پیام هاجر و… مهمترین نشریههایی بودند که در ماههای ابتدایی دولت اصلاحات، بیمحابا مجوز انتشار دریافت کردند و البته خیلی سریع اندیشههای خود را در فضای جامعه پخش کردند.
-«اگر مجوز راهپیمایی به هر گروه براساس قانون داده شود، اشکال ندارد حتی علیه خدا» آفتاب امروز،2/6/78
-«معصومین فقط در کلیات و اصول اسوهاند، نه در فروع و جزییات» محسن کدیور، ماهنامه کیان
-«صحت قصه حضرت یوسف در قرآن کریم از محالات است.» صبح امروز، خرداد78
-«مسلمان نبودن عیب و عار نیست و مسلمان بودن هم شرط لازم رستگاری نیست.» هویت خویش، اردیبهشت 78
-«مظاهر دینی چون حجاب و حیای زنان، نماد عقبافتادگی است.» جامعه سالم، تیر77
-«برخورد با توهینکنندگان به مقدسات چون منجر به اشاعه توهین میشود، خود اشاعه فحشاست.» مهاجرانی، اخبار اقتصاد، مهر 78
-«پیامبر رفت و هیچ فردی را به جانشینی خود انتخاب نکرد. امام حسین جانشین پدر خود نبود.» صبح امروز، 23/8/78
-«حکومت دینی، تفکری غلط است و بر همین اساس دین و سیاست از یکدیگر جدا میباشند.» پیام هاجر، 28/7/78
اینها تنها گوشهای از پردهدری و گستاخی نشریهها نسبت به مبانی اعتقادی مردم بود. این در حالی بود که مجموعه وزارت ارشاد بهعنوان متولی فرهنگ کشور، نهتنها موضعی در مقابل این شارلاطانیزم مطبوعاتی نگرفت، بلکه وزیر و معاون مطبوعاتی وی بارها به حمایت از هتاکان به امنیت اعتقادی مردم لب به سخن گشودند. رییسجمهور نیز در این میان سیاست سکوت همراه رضایت را در پیش گرفته بود.
مجلس پنجم که در آن زمان، سال چهارم و آخر خود را سپری میکرد، پس از درک شرایط اینچنینی تصمیم گرفت وارد صحنه شود تا فضای بی بندوباری مطبوعات را تغییر دهد که میتوانست عواقب خطرناکی برای کشور داشته باشد. بههمین منظور مجلس اوایل سال 78 لایحه اصلاح قانون مطبوعات را در دستور کار قرار داد. یکبار در اسفند 64، کلیات تغییر قانون مطبوعات (مصوب سال 1358) در مجلس دوم تصویب شده بود.
ولی از همان زمان نیز این لایحه مخالفانی داشت و حتی در سالهای بعد هم اعتراضاتی مبنی بر وجود نقاط مبهم در این قانون شده بود. بهدلیل همین ابهامها در حوزه عمل، در سال 74 در حالیکه هنوز دوران 2 خرداد شروع نشده بود، زمزمههای طرح اصلاح قانون مطبوعات شروع شده بود. بنابراین خانه ملت تصمیم گرفت با توجه به همان کاستیهای قبلی این قانون و با نظر به فضای شکلگرفته در مطبوعات، دست به اصلاح این قانون بزند.
هنگامیکه کلیات طرح در دستور کار مجلس قرار گرفت، تنها چند روز کافی بود تا حملههای هماهنگ نشریههای اصلاحطلب به طرح مجلس، آغاز شود. این در حالی بود که این اصلاحیه که در 4 بند تصویب شده بود، حاوی اصولی منطقی و عقلانی بود. در حقیقت حداقلهایی بود که هر عقل سلیمی آن را جایز میشمارد.
ممنوعیت فعالیت مطبوعات برای بیگانگان، جاسوسان، سردمداران رژیم طاغوت و…، منع شدن مطبوعات برای دریافت کمک مالی از کشورهای بیگانه، مقابله با افراد دولتی و غیردولتی که مطبوعات را تحت فشار قرار میدهند و التزام عملی مدیران مسوول و صاحبان امتیاز نشریهها به قانون اساسی جمهوری اسلامی، مواردی بود که در مجلس تصویب شد. این موادی بود که عقل، منطق و شرع آن را تایید میکرد.
نشریههای زنجیرهای، آتش خود را سمت مجلس گرفتند. اولین تیر را مجمع روحانیون مبارز با صدور اطلاعیهای در روزنامه دولتی ایران زد: «این طرح سایه استبداد را بر فضای مطبوعات کشور میگستراند» تیترها آنچنان بود که اگر کسی نمیدانست محتوای این قانون چیست، حتما آن را متحجرانه و قرون وسطایی تلقی میکرد:
– «طرح اصلاح مطبوعات، یعنی سایه استبداد بر فضای نشریات کشور» ایران،2تیر78
– «تکریم یا تحریم آزادی، سرنوشت مطبوعات رقم میخورد» خرداد، 13تیر78
– «اعتراض شدید انجمن صنفی روزنامهنگاران به طرح اصلاح قانون مطبوعات» نشاط، 18خرداد78
در این میان روزنامه سلام به مدیرمسوولی موسوی خویینیها علمداری این جریان برعهده گرفت:
«طرح تغییر قانون مطبوعات، وهن قانون اساسی است» سلام،27 و30خرداد78
«اصلاح قانون یا به بنبست کشیدن نظام؟» سلام،9 تیر78
این حجم از توهین، تخریب و جَوسازی در حالی بود که هیچیک از این نشریهها از محتوا و متن این طرح با مردم صحبت نمیکردند و تنها با انتخاب تیترهای داغ و جنجالی، سعی در مسموم کردن فضای کشور داشتند.
گویا این نشریهها وگردانندگان آنها خود را مصداق اعمال مجرمانهای یافته بودند که در این قانون بر آن تصریح شده بود، یا شاید این بخشی از پازلی بود که چیده شده بود، شاید هم هردو. هرچه زمان تصویب این طرح نزدیکتر میشد، فضای تندروی، افراط و عصبیت هم بیشتر بر نشریهها تاثیر میگذاشت. فضایی احساسی که تنها جرقهای میتوانست آن را تبدیل به بحران کند.
«سلام» بر کودتا
شواهدی نشان از این داشت که واقعیت این هجمه، تنها مقابله با این طرح مجلس نیست. به نظر میرسید قانون مطبوعات بهانهای شده باشد برای طرحی دیگر. اما چه طرحی میتوانست اینچنین طراحان را به تبوتاب بیندازد؟
سعید حجاریان کمتر از یک سال قبل ـ17 آذر 77 ـ در مصاحبهای با روزنامه ایران، از طرحی سخن میگوید و از آن با عنوان «فتح سنگر به سنگر تا رسیدن به فرماندهی» یاد میکند. روزنامه سلام نیز،که یکبار در سال 72 به تعلیق فعالیت مطبوعاتی محکوم شده و با وساطت برخی مسوولان ارشد نظام، عفو شده بود، 9 تیر 78 در یک پیشبینی حیرتانگیز از طرح اصلاح قانون مطبوعات، بهعنوان طرحی برای به بنبست کشیدن نظام یاد میکند.
سنگرهایی که حجاریان حدود یک سال پیش از آنها نام برده بود،کجا بودند؟ بعدها مشخص شد وزارت اطلاعات، سپاه پاسداران، نیروی انتظامی و حتی بسیج، مناطق عملیاتی براندازان بود. قرار بود هریک طی پروژهای فرو بریزد. برای نشستن در جایگاه فرماندهی لازم بود بازوهای امنیتی و اطلاعاتی نظام و رهبری فلج شود. پس از جریان قتلها که نشانه بهسمت بدنه وزارت اطلاعات رفته بود، نوبت به نیروی انتظامی رسیده بود.
چگونگی اجرای طرح، نیازمند دقت فراوانی بود. محمدعلی ابطحی یکبار گفته بود: «آقای خاتمی 20 میلیون نفر پشت سر دارد اما آقای خامنهای 8 میلیون رأی آورد. اگر درگیری بهوجودآید، مطمئن باشید که آقای خامنهای پیروز نخواهد شد.» با شکلگیری اصلاح قانون مطبوعات، بهانه لازم برای درگیری و به صحنه آمدن سرمایه اجتماعی شکل گرفته بود که اصلاحطلبان تصور میکردند حامی آنها هستند.
کلید آشوبی که هدفی جز کودتا نداشت، در دستان مدیرمسوول روزنامه سلام بود. کودتا براساس سند مجعولی که 15تیر 78 بر پیشانی روزنامه سلام نشست، راه خود را یافت. پیوند ماجرای قتلها و وزارت اطلاعات به طرح مجلس، براساس سندی دروغی و جعلی، شکل گرفت. سندی که از وزارت اطلاعات به سرقت رفته بود، درحقیقت نامهای بود که در جلسههای مشاوران خطاب به وزیر نوشته شده بود و درحقیقت محتوایی فرهنگی مربوط به رصد کلی فضای کشور داشت.
اما نامهای که در بالاترین سطح امنیتی کشور نگارش شده، چهطور سر از روزنامه درآورده بود؟ و چهطور این روزنامه دست به افشای اسرار نظام زده است؟ کاری که موسوی خویینیها کرد، ریسک خطرناکی بود که تنها صدای آمریکا حامی آن بود. علیرضا نوریزاد در گفت وگو با رادیو آمریکا: «کاری که روزنامه سلام کرد، به گمان من یکی از شجاعانهترین کارها در تاریخ 20 ساله مطبوعات ایران بود.»
روزنامه سلام علاوه بر اینکه سندی محرمانه را افشا کرد، آن را تحریف نیز کرده بود. بنابراین براساس قانون باید توقیف میشد. این اتفاق یک روز بعد رخ داد. همان شب ساعت 10 نیز وزارت اطلاعات شکایتی علیه مدیرمسوول به جرم افشای اسرار نظام تنظیم کرد. علی یونسی وزیراطلاعات دولت اصلاحات، در مصاحبهای گفت: «کاری که روزنامه سلام کرد، سرقتی بود که فقط استفاده جناحی و سیاسی داشت.»
یک ماه فضاسازی علیه طرح مجلس، پیوند آن با سعید اسلامی و ماجرای قتلها و حال بسته شدن روزنامهای که مدیرمسوول آن حکم پدر و استاد برای زنجیرهایها راداشت، همه اینها آماده بود تا نشریههای برانداز دوباره وارد صحنه شوند. حزب مشارکت 16 تیر بیانیهای صادر کرد و نوشت: «اصرار به توقیف سلام میتواند عواقب و پیامدهای زیانباری داشته باشد.»
۱۰ شب ۱۶تیر حکم توقیف سلام صادر شد. یعنی درست زمانیکه روزنامههای صبح فردا یا بسته شده بودند یا در حال بسته شدن بودند. اما تیترهای فردا صبح زنجیرهایها وتحلیلهای فراوانشان مبنی بر توقیف روزنامه سلام، طوری بود که گویا توقیف روزنامه را پیشبینی میکردند. درحقیقت این نیز بخش دیگری از پازل بود که چیده شد و بهخوبی جلو میرفت.
_ زمان، حامل حوادث خشونتبار است
_نظام باید هزینههای سنگینی بپردازد.
_محدودیت مطبوعات، خشم مردم را شعلهور خواهد کرد.
_دانشجویان ساکت نخواهند نشست.
صحبت از خشم و خشونت، زینتبخش نشریههای مدعیان گفتوگو، آزادی و دموکراسی شده بود. در این میان تحریک دانشجویان، بیش از همه مورد توجه این جریان قرار گرفت. تلاش زیادی صورت گرفت که از راههای مختلف، اعتراض از پیشانی روزنامهها به صحن دانشگاه کشیده شود.
«هزینهای» که پرداخت شد
روزنامه نشاط صبح روز 17تیر، در حالیکه تصویر موسوی خویینیها را در صفحه اول خود آورده بود، نوشت: «آیا محافظهکاران هزینه به صحنه آوردن موسوی خویینیها را محاسبه کرده اند؟»
سعید حجاریان نیز در روزنامهاش، صبح امروز، نوشت: «بازی دموکراسی، اگرچه بازی نامیده میشود، ولی اگر قواعد آن را پذیرفتیم، دیگر بازی نیست و اگر این قاعده در مطبوعات یا انتخابات در هم شکسته شود، آنگاه سیاستورزی به پایان میرسد.» خبر از پایان سیاستورزی داده شد. هزینه به صحنه آوردن موسوی خویینیها با تنظیم شکایت از او چه ارتباطی میتوانست داشته باشد؟ روزنامهها در 17 تیر، بهطور علنی نظام را تهدید کردند.
تابستان داغ
تحریک دانشجویان در نشریهها، همان بعدازظهر روز 17تیر و با حضور عواملی که بعدها مشخص شد اصلا دانشجو نبودهاند، نتیجه داد. اما تنها 10 روز پیش از آن، روی دیگر این پروژه توسط نشریه آمریکایی «میدل ایست اکونومیک دایجست» برملا شد.
این نشریه در مقالهای خبر از تحولاتی حیاتی در ایران داد: «بیشتر ناظران در تهران بر این اعتقادند که تابستان امسال شاهد یک آزمون حیاتی قدرت و حتی شاید دور نهایی رویارویی جدی بین جناح محافظهکار و اصلاحگرایان خواهد بود. اصلاحطلبان، یک تابستان سیاسی داغ را پیش روی دارند تا جناح محافظهکار را از میدان مبارزه خارج کنند.»
برنامهای که پیشبینی شده بود، شب 17تیر در محوطه کوی دانشگاه تهران توسط دفتر تحکیم وحدت کلید خورد. نصب اعلامیهای در محوطه کوی و دعوت دانشجویان برای حضور در تجمع اعتراضی به توقیف سلام. سیدنظام موسوی که در آن زمان مسوول سیاسی بسیج دانشجویی دانشگاه تهران بود، میگوید: «فردی که این اعلامیه را پخش میکرد، شفیعی نام داشت که اصلا دانشجو نبود و کارمند جهاد دانشگاهی کوی بود. جالب اینکه تاجزاده، همین فرد را بهعنوان دبیر کمیسیون ماده 10 احزاب در وزارت کشور منصوب کرد.»
چند ساعت از نصب اعلامیه که میگذرد، تعدادی از اعضای دفتر تحکیم وحدت همراه 2 نفر دیگر به نامهای منوچهر و اکبر محمدی که بعدها خودشان اعتراف کردند اصلا دانشجو نبودهاند ـ منوچهر محمدی دانشجوی اخراجی اقتصاد بود ـ تظاهرات در محوطه کوی را شروع و دانشجویان را به خروج از خوابگاهها دعوت میکنند.
عامل تحریک دعوت دانشجویان، در شعارهایی که سر داده میشود، شنیده میشود. شعارهایی که حاکی از تهدید آزادی و اختناق است. دانشجویان از آنچه پشت پرده این جریان میگذرد، بیخبر هستند. پشت پردهای که آنان را تنها پیادهنظامی میدانند برای مقصود خود. آرام آرام شعارها علیه نظام و رهبری هدایت میشود. با توجه به روزهای فرجه امتحانات و حضور کم دانشجویان در کوی، نیاز به حضور عوامل غیردانشجو و هدایت معترضان به بیرون از محوطه خوابگاه احساس میشود.
جمعیت حدود ساعت 9 شب 18 تیر از محوطه کوی دانشگاه خارج و وارد خیابان کارگر میشود. همزمان با حضور معترضان در خیابان، عاملان اصلی، آشوب و تخریب اموال عمومی را آغاز میکنند. با تبدیل اعتراض به آشوب و تخریب و سلب امنیت از مردم منطقه، نیروی انتظامی وارد صحنه میشود و از دانشجویان میخواهد به کوی برگردند. جمعیت به داخل کوی برمیگردد ولی همچنان 20 ـ 30 نفر میمانند و خیابان را میبندند.
ارادهای که علاقهمند به درگیر کردن نیروهای انتظامی با آشوبگران است، کاملا حس میشود. گروگانگیری یک سرباز وظیفه ناجا توسط دانشجویان و ضرب و شتم وی، فضا را بهشدت متشنج میکند. سرباز از دست دانشجویان می گریزد ولی کلاه او را به حالت تمسخر به هوا پرتاب میکنند.
شب از نیمه میگذرد که شعارهای دانشجویان تندتر میشود و روشن کردن آتش در خیابان و تخریب اموال عمومی شدت میگیرد. پلیس با بلندگو باز از دانشجویان میخواهد به کوی برگردند و در غیراینصورت برخورد خواهد کرد. همین اتفاق هم میافتد. نیروی انتظامی وارد محوطه کوی میشود و درگیری شدیدی که بین معترضان و نیروی انتظامی رخ میدهد، منجر به اتفاق های تلخی میشود.
طبق اظهار فرماندهان نیروی انتظامی پلیس، آن شب هرچه تلاش میکنند وزیر کشور را نمییابند، تا از او کسب تکلیف کنند. ـ نیروی انتظامی زیر نظر رهبری عمل میکند، اما مسوولیت آن از طرف رهبری به وزیر کشور تفویض شده است.ـ آن شب وزیر کشور از ساعت 11شب تا 4 صبح در دسترس نبوده. درگیری و آشوب نیمهشب در کوی و خیابانهای اطراف، ادامه مییابد. شعارها ارتباطی با روزنامه سلام و قانون مطبوعات ندارد.
جمعیت معترض، اصل نظام را هدف گرفتهاند. همزمان با ادامه درگیریها تا نیمهشب، عدهای وارد کوی میشوند و اقدام به تخریب خوابگاهها و ضرب و شتم دانشجویان میکنند. اقدامی که نهتنها هیچ توجیهی ندارد بلکه بهشدت مشکوک است. طبق اظهار برخی از دانشجویان حاضر در واقعه، افرادی که وارد کوی شدند، اصلا دانشجو نبودند و هرکسی را هم مورد ضرب و شتم قرار میدادند.
حتی گفته شد یکی از کسانیکه آن شب کتک خورد، قائممقام بسیج دانشکده تربیتبدنی بود. دانشجویانی که در اتاقهای خود مشغول استراحت هستند، مورد حمله قرار میگیرند. آنچه مسلم است حجم آشوب و تخریب بهقدری زیاد است که نمیتوان آن را به حضور یکساعته نیروی انتظامی در کوی نسبت داد.
در این میان اظهارنظرهای بیمنطق و بعضا تحریکآمیز برخی مسوولان مانند تاجزاده و سلیمانی معاون دانشجویی وزیر علوم، در ملتهب کردن اوضاع و تحریک دانشجویان علیه نظام، بسیار تاثیرگذار است. مصطفی معین وزیر علوم نیز در اقدامی مشکوک و تأملبرانگیز، استعفای خود از وزارت را اعلام میکند که در آن شرایط، هیچ تاثیری غیر از ملتهب کردن اوضاع ندارد. شرایطی بهوجود میآید که تصور میشود دولتیها در یک طرف ایستادهاند و بهجای آرام کردن اوضاع، با اقدامهای خود بر تنش میافزایند.
فردی به نام احمد باطبی ـ
فردی به نام احمد باطبی که اصلا دانشجوی دانشگاه تهران نبودـ در راستای طرحی که بخشی از پازل توطئه است و جریان کشتهسازی را دنبال میکند، با در دست گرفتن یک زیرپیراهن آغشته به رنگ ـ که بعدها اعتراف کرد در خانه با خون حیوانات، زیرپیراهن را رنگی کرده بود ـ مدعی کشته شدن دوست دانشجوی خود شد. عکسی از او بهطور گسترده در نشریهها منتشر شد و انعکاس گستردهای پیدا کرد و تا مدتها بهعنوان سندی مبنی بر کشتن دانشجویان ارایه میشد.
درباره پروژه کشتهسازی، سیدنظام موسوی که بهواسطه حضور در بسیج دانشجویی دانشگاه تهران، از نزدیک حوادث ۱۸ تیر را رصد کرده است، در خاطرات خود میگوید: «تحکیمیها میخواستند سوار موج شوند. یکی از ایرادهای جدی که به اینها وارد بود، این بود که به دروغ اسامی کشتهشدگان را منتشر کردند.
قرار بود در اعتراض به کشتن دانشجویان، شنبه ۱۹تیر جلو سردر دانشگاه تجمعی داشته باشند، در حالیکه تا آن زمان کسی کشته نشده بود. شورای صنفی دانشکده حقوق و علوم سیاسی، ۱۳ نفر را بهعنوان کشتهشده مطرح کرد که همان شب رادیو اسراییل این خبر را بازتاب داد.
ازقضای روزگار، برخی از این اسامی که بهعنوان کشتهشدگان مطرح شده بودند، بچههای بسیج دانشجویی بودند. بعد ما زنگ زدیم و پیگیری کردیم و دیدیم که اصلا تهران نیستند. همه آن ۱۳ نفر را پیگیری کردیم و دیدیم دروغ است. سریع صداوسیما را در جریان گذاشتیم و صداوسیما هم اعلام کرد اسامی ۱۳ کشته حادثه کوی دانشگاه دروغ است.»
واکنش محمد خاتمی رییسجمهور در آن چند روز درکنار سکوت، ابعاد دیگری هم دارد. مرتضی نبوی عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام درباره تصمیمگیری خاتمی و دولت وی در آن روزها میگوید: «در مساله 18تیر، شورای عالی امنیت ملی کمی با سستی کار کرد. آقای روحانی دبیر وقت شورا در آن زمان، خارج از کشور بود و جلسههای شورا که به ریاست رییسجمهور تشکیل میشد، اجازه نمیداد که بسیج وارد شود و جلو شلوغیها را بگیرد.»
این امر در کنار تعلل در برخورد و حتی حمایت وی از مدیران زیرمجموعهاش که در بحرانآفرینی نقش داشتند، نشان از این دارد که وی را نیز اگر نه بهعنوان یکی از طراحان، حداقل باید از حامیان توطئه 18تیر دانست.
شب 19 تیر، وزارت اطلاعات شکایت خود را از روزنامه سلام پس میگیرد. روابط عمومی وزارت اطلاعات در بیانیهای رعایت بیطرفی و استقلال، حفظ آرامش و پرهیز از هرگونه تنش و تقویت سیاستهای دولت خدمتگذار درباره توسعه سیاسی و آزادیهای قانونی مطبوعات را بهعنوان دلیلهای انصراف از شکایت ذکر میکند.
همان شب جلسهای در دفتر تحکیم وحدت با حضور سعید حجاریان و اصغرزاده شکل میگیرد. اعلام یک هفته عزای عمومی و درخواست تعطیلی دانشگاهها، از تصمیمهای مهمی است که در این جلسه گرفته میشود.
شامگاه 19 تیر، در خیابانهای اطراف کوی، حوادث تلخی میگذرد. در حالیکه تقریبا جریان بهطور کامل از اختیار دانشجویان خارج شده است، تخریب اموال عمومی، آتش زدن اتومبیلها، حمله به مسجدها و آزار رساندن به اقشار مذهبی و هرکسی که ظاهری مذهبی دارد و حتی تعرض به بانوان محجبه، از جمله حوادثی است که تلخی این حوادث را بیش از پیش میکند.
صبح روز شنبه 19 تیر، تیتر روزنامه نشاط اعلام یک هفته عزای عمومی از طرف دفتر تحکیم وحدت است. عزای عمومی برای حوادثی که تا کنون یک کشته داشته، آن هم افسر وظیفهای بود که بهصورت مهمان در خوابگاه حضور داشت. عزت ابراهیمنژاد که مهمان کوی بود، 19 تیر و با اسلحه کمری کشته می شود. هرچند هیچ نهاد رسمی مرگ او را تایید نکرد.
روزنامه نشاط در همان شماره، مقالهای را به قلم محمد قوچانی چاپ میکند،کسی که بعدها بسیاری از نشریههای اصلاحطلب از جمله «شهروند امروز» را سردبیری کرد. «هزینه به صحنه آوردن یک نیروی موثر» عنوان یادداشتی بود که محمد قوچانی پیرامون نحوه درج نامه وزارت اطلاعات در روزنامه سلام نوشت:
«هنگامیکه موسوی خویینیها دریافت که مجید انصاری لیدر فراکسیون اقلیت پارلمان، بهدلیل روابط بسیار خوبی که با مقامات عالیرتبه دارد و توصیه مخصوصی که دریافت کرده است، از خواندن نامه حوزه مشاوران وزارت اطلاعات درباره اصلاح قانون مطبوعات از پشت تریبون صرف نظر کرده است، تصمیم گرفت شهامت خود را با یک تیتر تکاندهنده نشان دهد.»
قوچانی در ادامه مینویسد: «او که مطمئن بود با تصویب اصلاحیه قانون مطبوعات، عملاً «سلام» و روزنامههای اصلاحطلب دیگر، از ایفای نقش خود باز خواهند ماند؛ ولی کوشید به یک ریسک خطرناک دست بزند. خطر ریسک به اندازهای بود که حتی سعید حجاریان نیز صلاح را در آن دانست که چنین بازی خطرناکی را به موسوی خویینیها بسپارد.»
محمد قوچانی و روزنامه نشاط، فردای چاپ این مقاله مجبور به عذرخواهی از سعید حجاریان شدند.
یوسف صانعی 19 تیر پیامی صادر میکند و در حالیکه در پیام خود از کشته شدن چند دانشجو خبر میدهد، میگوید: «باید از امام امت( سلام الله) یاد بگیریم که چگونه در تمام مراحل از بهشتیها، مطهریها، موسوی خویینیها، کنیها، کروبیها و شهید عراقیها وچمرانها و فرزندان انقلاب و نهضت حمایت میکرده.»
سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی نیز در بیانیهای که یک نسخه آن از طریق نمابر خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا) ارسال شد، ایده تهدید آزادی مطبوعات را با پرونده قتلهای پاییز گذشته مرتبط دانست و خواستار موضعگیری مراجع عظام و علمای بزرگوار در برابر حوادث اخیر شد. در همان روز، گروه نهضت آزادی نیز بیانیهای صادر کرد و از کشته شدن 3 دانشجو در حوادث کوی خبر داد.
فائزه هاشمی، مجید انصاری، محمدعلی ابطحی، اکبر گنجی، هادی خامنهای، محتشمی پور، مصطفی معین، عبدالله نوری، فاطمه کروبی و موسوی لاری افرادی هستند که به تناوب در این چند روز در کوی حاضر میشوند و هریک به شکلی بر تحریک دانشجویان میافزایند. حضور گسترده نهضت آزادی در مدیریت آشوبها وحتی حضور عزتالله سحابی و ابراهیم یزدی در کوی، از نکات دیگری است که پشت پرده جریان را آشکار میکند.
روز 20 تیر با گسترش آشوب در شهر و خیابانهای اطراف کوی میگذرد. در همین روز خاتمی با استعفای معین مخالفت میکند. آشوبگران با حضور در مقابل وزارت کشور، درِ این وزارتخانه را کندند و بهسمت میدان فاطمی تظاهرات کردند. بازی استقلال و پرسپولیس که امروز قرار است برگزار شود نیز مورد توجه فتنهگران قرار میگیرد و اعلام میشود علاوه بر حضور در ورزشگاه، بزرگراه تهران ـ کرج را مسدود خواهند کرد.
علاوه بر حضور اعضای نهضت آزادی و فایزه هاشمی در کوی، اعلامیهای در حمایت از معترضان از سوی آیتالله منتظری صادر و بین دانشجویان پخش میشود. اکبر گنجی نیز حدود ساعت 17 خود را به کوی میرساند و سخنرانی تحریکآمیزی پیرامون وقوع کودتا انجام میدهد. شامگاه 20 تیر با حضور مصطفی معین در محوطه کوی، اعلام میشود که از فردا 10 صبح، معترضان در دانشگاه تهران تحصن خواهند کرد.
سخنان امام
21 تیر، اقشار مختلف مردم ودانشجویان با رهبر معظم انقلاب دیدار میکنند. ایشان از همان ابتدای سخنانشان به حادثه کوی اشاره میکنند: « …مطلبی که از نظر من مهمتر از همه است و ذهن مرا مشغول کرده، حمله به خوابگاه جوانان و دانشجویان است. این حادثه تلخ قلب مرا جریحهدارکرد. حادثه غیرقابل قبولی در جمهوری اسلامی بود. حمله به منزل و مأوا و مسکن یک جمعی بهویژه در شب یا هنگام نماز جماعت، بههیچ وجه در نظام اسلامی قابل قبول نیست. هرکسی بوده فرقی نمیکند چه در لباس نیروی انتظامی چه در غیر آن… حرف من به دانشجویان این است که مراقب باشید و دستهای پنهان را ببینید.»
ایشان همچنین به عناصری که در پس این قضایا هستند، هشداردادند که دست از توطئه بردارند. پخش مستقیم این بیانات از تلویزیون و محوطه کوی، تاثیر فراوانی در آرام کردن فضای جامعه و دانشگاه دارد. اما فتنه همچنان حامیانی سرسخت دارد.
نامه فرماندهان سپاه به خاتمی
بعداز ظهر ۲۱ تیر نامهای محرمانه از سوی ۲۴ تن از فرماندهان سپاه پاسداران خطاب به محمد خاتمی رییسجمهور ارسال میشود و از او میخواهند «سکوت، مسامحه و سادهانگاری» را کنار گذاشته و به «وظیفه انقلابی و ملی» خود عمل کند. خاتمی به این نامه وقعی نمینهد.
درواقع او تا پایان با اتخاذ مواضع زیگزاگی خود، آب به آسیاب کودتاچیان میریزد. وی در عین حال که در اظهار نظری معروف، از حوادث ۱۸ تیر با عنوان «تاوان افشای قتلهای زنجیرهای» یاد میکند، یک ماه بعد از حوادث، در دیدار با اعضای جهاد دانشگاهی، به هدایت آشوبها از بیرون اعتراف میکند: «دعوت به آشوب ریشه در خارج دارد. حفظ ارزشها و مصالح ملی پیرامون رهبری، قاعده رقابت سیاسی است.»
تا بعدازظهر روز 21 تیر، از حجم آشوب، تخریب و درگیری در سطح شهر کاسته و فضا مقداری آرام میشود. در همین روز، بسیج دانشجویی دانشگاه تهران برای برگزاری تجمع اعتراضی در دانشگاه تهران برای روز سهشنبه 22تیر از وزارت کشور درخواست مجوز میکند که با مخالفت این وزارتخانه مواجه میشود.
اعلام میشود از سوی شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی، فراخوانی برای حضور در تجمع اعتراضی چهارشنبه در دانشگاه تهران صادر شده است. این در حالی است که موج آشوب وتخریب همچنان در شهر ادامه دارد و بخشهایی از آن به منطقههای جنوبیتر تهران و بازار رسیده است.
رهبر معظم انقلاب 22 تیر پیام مهمی را خطاب به مردم و دانشجویان صادر میکنند: «…گروهکهای وابسته و معاند، طبق تحلیل اربابان و معلمان خود،گمان کردهاند مردم ایران از اسلام و انقلاب دست برداشتهاند و به خیال باطل خود میخواهند از انقلاب اسلامی انتقام بگیرند ….فرزندان بسیجیام با حضور خود در هر صحنهای که لازم است، دشمنان زبون را مرعوب و منکوب کنند.»
22 تیر، هچنان درگیری و آشوب بهصورت پراکنده ادامه دارد. اما حضور بسیج در مناطق مختلف شهر، از حجم درگیریها کاسته است.
تجمعی که قرار بود 23 تیر در دانشگاه تهران برگزار شود، تبدیل به راهپیمایی عظیم مردمی در دانشگاه تهران و خیابانهای اطراف دانشگاه شد. از میدان ولیعصر(عج) تا دانشگاه در سمت شمال و شرق و از میدان فردوسی در سرتاسر خیابان انقلاب بهسمت دانشگاه، مملو از جمعیت مردمی شد. جمعیت مقابل دانشگاه به حدی شد که امکان ورود به دانشگاه امکانپذیر نبود. مراسم با سخنرانی علیرضا زاکانی مسوول بسیج دانشجویی و قرائت بیانیه پایانی توسط دبیر وقت شورای امنیت، حسن روحانی برگزار شد.
مردمی که چند روز صبر کرده و منتظر اشارهای از ولایت بودند، اکنون به صحنه آمدند. آمدند تا نشان دهند انقلاب بازیچه مطامع غربزدگان و غربشیفتگان داخلی نیست. اتفاقی که در یک نصف روز در 23 تیر رخ داد، قدرت ایمان مردمی بود که برنامههای چند ساله تجدیدنظرطلبان و انقلابیون خسته و پشیمان را به هم ریخت. جریان سکولار و برانداز نتوانست 18 تیر را عاملی برای باجگیری از نظام اسلامی و رهبری قرار دهد.23 تیر سدی مقابل عملیات فتح سنگر به سنگر شد.
هرچند حوادث سالهای بعد نشان داد که فرصت نظام به سران این جریان، برای آنها عبرتانگیز نبود و شد آنچه در فتنه 88 دیدیم.
منبع : فرهنگ نیوز
در ادامه بخوانید » برگزاری دوباره رفراندوم در جمهوری اسلامی همانند اول انقلاب [بررسی شبهه]
[box type=”info” align=”” class=”” width=””]
چرا مشاهیر سینما در آستانه انتخابات به تبلیغاتچی نامزدهای ناشناس بدل میشوند؟ / در بسیاری از کشورهای دنیا، افراد شاخص و سلبریتیها در کارزار انتخاباتی سیاستمداران و کمپینهای تبلیغاتی آنها حضور فعال دارند، پدیدهای که به خودی خود مردود نیست و اگر معقولانه و صادقانه باشد، مفید هم هست
[/box]
در بسیاری از کشورهای دنیا، افراد شاخص و سلبریتیها در کارزار انتخاباتی سیاستمداران و کمپینهای تبلیغاتی آنها حضور فعال دارند، پدیدهای که به خودی خود مردود نیست و اگر معقولانه و صادقانه باشد، مفید هم هست؛ برای مثال در انتخابات ریاستجمهوری 2016 ایالات متحده، هنرمندانی مثل استیون اسپیلبرگ، تام هنکس و جورج کلونی به «هیلاری کلینتون» برای تأمین مخارج انتخابات که چیزی حدود 1/7 میلیارد یورو است، کمک میکنند.
هرچند همواره برخی از سینماگران داخلی شعار «هنر برای هنر» و دوری از «هنر سیاسی» را در توجیه گرایش نداشتن خود به ساخت آثاری در راستای اهداف جمهوری اسلامی ایران بیان میکنند، اما در جمهوری اسلامی ایران هم خصوصاً از زمان روی کار آمدن دولت اصلاحات، حضور هنرمندان در فضای تبلیغات انتخابات به صورت جدی آغاز شد و برخی از سینماگران از طریق مصاحبه و تهیه بیانیههای مختلف به حمایت از اشخاص یا لیستهای انتخاباتی پرداختند.
در سالهای اخیر و با فراگیر شدن شبکههای اجتماعی در فضای مجازی، عرصه فعالیتهای تبلیغاتی انتخاباتی هم در این بستر گسترش یافت و برخی هنرمندان در قالب صفحات شخصی یا از طریق کمپینهای مجازی به حمایت از برخی افراد و لیستهای انتخاباتی پرداختند و نمونه جدی و پررنگ آن در انتخابات مجلس شورای اسلامی سال 94 شکل گرفت که به برخی از آنها اشاره میشود.
کمپینهایی شورانگیز
کیومرث پوراحمد، کارگردان مجموعه «قصههای مجید» در حمایت از کمپین 2 میلیون رأی نوشته: «یک بار راه خشونت را رفتیم، به ترکستان بود، الان هم که سوریه و لیبی پیش چشمانمان است، به گمانم فقط راه باقی مانده صندوق رأی است.» باید از ایشان پرسید دقیقاً منظورشان از خشونت چیست و از طرف کیست؟
تلاش برای رسیدن به صنعت هستهای کشور از جانب ایران یا ترور دانشمندان هستهای به دست بیگانگان؟! و اصولاً ایشان شناخت درستی از وظایف قوه مقننه دارند یا آن را با وزارت خارجه یا شورای عالی امنیت ملی اشتباه گرفته است؟!
مهنازافشار، بازیگر سینمای ایران و همسرآقازادهای میلیاردر که گاهی برای تغییر آب و هوا از امریکا به ایران سفر میکند در توئیتر مینویسد: «با تمام آنچه مشخص است… من میدانم بهتر است که… من به لیست اصلاحطلبان رأی میدهم و امیدوارم آنچه نباید نشود.» وقتی که جای کلانتر در شهر خالی شود، اینگونه میشود که برخی علامه دهر میشوند و همه چیز فهم و به سیستم هم متلکاندازی میکنند که نکند آنچه نباید نشود، انگار توهمات و تهمتهای بازندگان انتخابات سال 88 تمامی ندارد.
مشت نمونه خروار
در بین حمایتهای مختلف از لیست «امید» در تهران، در همین ابتدای کار مجلس جدید و با رأی آوردن لیست مورد نظر که به هر حال بخشی از سبد رأی خود را مدیون حمایتهای بخشی از هنرمندان است، نام خانم «فاطمه حسینی» فرزند «صفدر حسینی» یکی از مدیران دولتی معزول در ماجرای رسوایی فیشهای حقوقی اخیر، سر و صدای زیادی به پا کرد.
برخی به موضوع «حق اوقات فراغت فرزندان» در فیش پدر «فاطمه حسینی» اشاره کردند و برخی به ماجرای تأسیس صرافی ایشان در سالهای اخیر و در ایام وقوع بحران ارزی در کشور پرداختند، اما برخی از اهالی فرهنگ به موضوع اخیر از زاویه دیگری نگاه میکنند و آن حمایتهای برخی از هنرمندان از لیست انتخاباتی اصلاحطلبان در مجلس و رأیآوری اشخاصی مثل «فاطمه حسینی» است.
آیا هنرمندانی چون ترانه علیدوستی، حمید فرخنژاد، پیمان قاسمخانی و امیر جعفری که آشکارا و به قول خودشان قاطعانه از لیست «امید» حمایت کردند، امروز پاسخگوی ماجرا هستند؟ هنرمندانی مثل لیلی رشیدی و آزاده صمدی که مشخصاً از «فاطمه حسینی» حمایت کرده بودند، حتی حاضر به مصاحبه با خبرنگاران در این زمینه نشدند.
او را نمیشناختم، دوستان معرفی کردند
مجید مظفری بازیگر با سابقه سینما و تلویزیون یکی از افرادی بود که در زمان انتخابات در توصیف سیده فاطمه حسینی گفته بود: «جمعیت مملکت ما جوان است و به نماینده جوانی همچون سیده فاطمه حسینی که مشکلات جوانان را بفهمد و برای حل آنها تلاش کند، نیاز دارد.»
مظفری در گفتوگو با سایت خبری فردا در پاسخ به سؤال اینکه چقدر این نماینده را میشناخت، گفت: «من شناختی از این خانم و فیشهای حقوقی پدر او نداشتم. یکی از دوستانم وی را معرفی و تحصیلات و عملکردش را ذکر کرد. به من هم از دفترشان زنگ زدند و گفتند شما او را تأیید میکنید؟ من هم گفتم بنده به دوستم اعتماد دارم و به واسطه ایشان تأیید میکنم در واقع من هیچ پیش زمینهای در مورد ایشان نداشتم.»
مظفری البته به حقوقهای نجومی که افرادی مانند پدر فاطمه حسینی میگیرند نیز معترض است و میگوید: «این مسئله خیلی زشت و بد و ناجوانمردانه است. اینکه یک نفر چنین نگاهی داشته باشد نسبت به جامعهای که الان در وضعیت بد اقتصادی هست و خودش را تافته جدابافته بداند، خیلی بد است.» این بازیگر سینما در خصوص نطق حسینی در مجلس برای دفاع از خود و پدرش نیز گفت: «بنده کار این خانم در مجلس و عمل غیرقانونی ایشان را در حمایت از خودشان تأیید نمیکنم.»
حمایتهایی که حق الناس است
وقتی شخصی بدون آگاهی و اطلاعات لازم در زمینهای بخواهد برای مطرح شدن اظهار نظر کند و در تمام زمینهها از سیاست و فرهنگ تا مسائل اجتماعی خود را صاحبنظر و همهچیدان بداند و در موج رسانههای جناحی درگیر شود و با سوءاستفاده از احساساتش وارد بازی برخی احزاب تشنه قدرت شود، اتفاقات اخیر رخ میدهد و برخی از مشاهیر با توجه به هوادارانی که دارند بدون شناخت از فردی از آن حمایت میکنند و آن شخص را به کرسی مهم مجلس میرسانند و بعد هم مسئولیت اشتباه خود را بر عهده نمیگیرند. چند «فاطمه حسینی» دیگر در لیست شما کشف میشود؟
مگر نه اینکه رأی مردم بیتالمال است؟ حقالناس فقط پولهای اختلاس و حقوقهای نجومی نیست، هر رأی به افراد نالایق که مسئولش هنرمندان باشند، حق الناس است و حساب و کتاب دارد.
اخیراً یک خبرنگار اصلاحطلب از اینکه به او پیشنهاد شده با دریافت مبلغی از یک مدیر نجومی حمایت کند، پرده برداشت. نکند برخی از مبالغ دریافتهای نجومی در حوزه هنر صرف استخدام سینماگران و بازیگران میشود؟!
نویسنده: میلاد نجفی