واقعه کربلا یا واقعه عاشورا، نبرد و شهادت امام حسین علیه السلام در کربلا، به همراه یارانش در مقابل لشکری از کوفه در روز دهم محرم سال ۶۱ق که برای یزید دومین حاکم اموی میجنگیدند. واقعه کربلا دلخراشترین فاجعه تاریخ اسلام نزد مسلمانان، به ویژه شیعیان است. شیعیان در سالروز آن، مراسم سوگواری بسیار گستردهای برگزار میکنند.
برچسب: عاشورا
زمان می گذرد؛ روزها از پی روزها و سال ها از پی سال ها. اما حادثه کربلا همواره جلوه ای روشن تر و طراوتی روح بخش تر می یابد. هرچه زمین و زمان کهنه تر می شود، حماسه کربلا نوتر می گردد.
راستی رازش چیست و رمزش در کجا نهفته است؟ چرا این حادثه خون رنگ پدید آمد؟ چگونه شد که لاله های بوستان رسالت پرپر شدند؟ … کربلاماندگار است چون «حقّ» پایدار است محرم و عاشورا همیشه زنده است چون خون و حماسه در رگ های غیرتمندان الهی همواره جوشان است…
پس از حادثه غمبار عاشورا و توجه مردم به عمق مصیبت و سفارش امامان معصوم(ع) بر سوگواری و گرامیداشت یاد و خاطره شهدا کربلا به ویژه سید و سالار شهیدان حضرت امام حسین(ع)، برپایی مجالس عزا در بین شیعیان رایج شد و به تدریج گسترش یافت و همراه با فرهنگهای مختلف شیوههای مراسم تغییر کرد، ولی به هر حال مشخصه اصلی آنکه سوگواری است حفظ شد.
در روز عاشورا شنیده اید و میدانید که کشتارها اغلب بعدازظهر صورت گرفت یعنی تا ظهر عاشورا غالب صحابه امام حسین(ع) و تمام بنی هاشم و خود اباعبدالله که بعد از همه شهید شدند، زنده بودند. فقط در حدود 30 نفر از اصحاب ابا عبدالله در یک جریان تیر اندازی که به وسیله دشمن انجام شد، قبل از ظهر به خاک افتادند و شهید شدند والا باقی دیگر تا ظهر عاشورا را در قید حیات بودند.
مراسم عزاداری سید و سالار شهیدان که هر سال باشکوه تر از سالهای گذشته برگزار میشود، دچار آفتها و تحریفاتی نیز شده است. همین چند وقت پیش بود که کلیپی از آقای قرائتی در شبکههای اجتماعی دست به دست میشد که ایشان در آن ویدئو از به استقبال رفتن ماه محرم گلایه کرده بودند.
آنچه مشخص است، این است که باید با آداب عزاداری برای سیدالشهدا علیهالسلام آشنا باشیم و با عزاداری نامناسب به روح حماسی این واقعه عظیم آسیب نزنیم. در این یادداشت نگاهی خواهیم داشتیم به آداب عزاداری و اینکه چگونه باید در ماه محرم عزاداری کنیم ؛ در ادامه مطلب همراه و خواننده بنیانا باشید
شهدای کربلا در عاشورای سال 61 هجری قمری افرادی با شهامت و شجاعت بودند . سعی کنیم شناخت خودمان را نسبت به این شهدا بیشتر کنیم …
ده تصویر بعدی پیوسته و مرتبط هستند لطفا برای بازنشر هر ده تصویر را استفاده فرمایید
عاشورا بار دیگر تکرار شده است!
نبرد کربلا جنگی بود که در دهم محرم ۶۱ هجری قمری اتفاق افتاد.
روز نبرد به عاشورا معروف بود . . . این نبرد ، نبردی نابرابر میان سپاه کم تعداد امام حسین و سپاه عظیم یزیدیان و کفارین بود . . .
خط حزبالله ۲۰۱| وعده نصرالله
دویستویکمین شمارهی هفتهنامهی خط حزبالله با عنوان «وعده نصرالله» منتشر شد.
پس از تمام شدن واقعه جانسوز عاشورا و شهادت امام حسین(ع) و یاران حقیقی آن حضرت در صحرای کربلا، اوضاع دینداری مردم دگرگون شده بود.
یزید ملعون عده زیادی از مردم را فریب داده و دینشان را به بهای دنیا خریده بود. بعد از آن هم حکومت ظالم بنیامیه، شیعیان را در تنگنا قرار داده و آزار میداد تا دست از اعتقادات دینی خود بردارند. اوضاع بهنحوی بود که در گوشه و کنار سرزمیناسلامی، شورشهایی علیه ظالمان به راه افتاد؛ اما هر یک از این شورشها هدفی داشتند که بهندرت میشد دینداری و خونخواهی حقطلبانه حضرت سیدالشهدا(ع) را در میان ائمه پیدا کرد.
در چنین اوضاعی روی کار آمدن و سپرده شدن زمام امور شیعیان به دست امام، نیاز به انسجام میان مردم مسلمان داشت و امامسجاد(ع) مسئولیت این امر را بر عهده داشتند. به همین علت است که وقتی مفاهیم دعاها و مناجاتهای آن حضرت را بررسی میکنیم متوجه میشویم همه مطالب در جهت تبیین اسلام ناب محمدی(ص) عنوان شدهاند تا جایگاه قرآن و امام را بهعنوان دو ثقل دین به مردم بشناسانند.
حجتالاسلام محسن غیاثوند که درباره تاریخ اسلام پژوهش کرده و بهعنوان استاد حوزه علمیه فعالیت میکند، در گفتوگو با ما به شبهههایی درباره دوران دوران امامت امام سجاد (ع) پاسخ داده است.
میدانیم که امامت پس از امامحسین(ع) به امام زینالعابدین(ع) منتقل شد. این در حالی بود که عدهای گمان میکردند محمد حنفیه امام چهارم است. آیا در زمان آغاز دوران امامت امام سجاد (ع) مشکل و شبههای ایجاد شد؟
محمد حنفیه از لحاظ سنی بزرگتر از امام سجاد(ع) بود. از طرف دیگر مقام امامت بین امام دوم و سوم ما بین دو برادر منتقل شد، یعنی پس از امام حسن(ع)، امام حسین(ع) به امامت رسیدند. این شرایط شبههای برای محمد حنفیه و بعضی از مردم ایجاد کرده بود که احتمال میدادند پس از واقعه کربلا و شهادت امام حسین(ع)، محمد حنفیه که برادر ایشان بود به امامت میرسد.
به همین علت لازم بود که امام سجاد(ع) مسئله امامت را برای محمد حنفیه و کسانی که از مقام امامت و مسئولیتها و کرامات آن بیاطلاع بودند، مشخص کنند. محمد حنفیه در ابتدا نمیتوانست به راحتی قبول کند که امام سجاد(ع) امام چهارم شیعیان است تا اینکه آن حضرت کرامتهایی از مقام امامت را به او نشان دادند تا حقانیت مسئله امامت بر او روشن شود.
از آن زمان به بعد بود که محمد حنفیه به امامت امام سجاد(ع) پی برد و در این مسیر آنقدر پا برجا بود که امام، در شرایطی که امکان حضور در بعضی از اجتماع مردم را نداشتند، محمد حنفیه را تعیین میکردند تا به امور شیعیان رسیدگی کند.
پس از واقعه خونبار و جانسوز عاشورا و شهادت مظلومانه امامحسین(ع)، قیامهای بسیاری به خونخواهی از آن حضرت اتفاق افتاد. در اینجا این پرسش مطرح میشود که چرا امام سجاد (ع) اقدام به قیام مسلحانه نکردند؟
این نکته واضح و مشخص است که امام سجاد(ع) در محرم سال 61هجری همراه پدر بزرگوارشان، امام حسین(ع) بوده و وقایع آن روزها را به چشم خود مشاهده کردند. در واقع آن حضرت به خوبی شاهد بودند که مردم بهشدت دچار انحطاط فکری و اعتقادی شده بودند و دین و آخرت خود را به بهای زندگی محدود دنیا فروخته بودند.
حتی آنقدر در دنیاپرستی و انحطاط فکری غرق شده بودند که با وجود اینکه بر حقانیت امامحسین(ع) اذعان داشتند، اما باز هم در برابر آن حضرت صف آرایی کرده و نیزه و شمشیر بهدست گرفتند تا در نهایت غربت و مظلومیت ایشان را به شهادت رساندند. و همه اینها برای رسیدن به آسایش ظاهری در زندگی چند روزه دنیا بود.
از طرف دیگر ضعف فکری و اعتقادی مردم به جایی رسیده بود که همه با وجودی که میدانستند یزید ملعون، مردی هوسباز و شرابخوار بوده و احکام دین اسلام را بهطور علنی نفی میکند، اما بهدلیل بهرهمندی او از ثروت دنیایی او را صاحب اختیار خود دانستند و از او تبعیت کردند. در چنین اوضاعی امام سجاد(ع) آگاه بودند که انحراف فکری مردم بهدلیل آن است که نسبت به مقام امامت بیاطلاع هستند و عظمت و شأن امام خود را نمیدانند.
پس رسالت آن حضرت با قیام علنی و شمشیر بهدست گرفتن ممکن نمیشد بلکه لازم بود پس از شهادت مظلومانه و هشداردهنده پدر خود، اسلام ناب محمدی(ص) را در قالب مفاهیم و عبارتهای احساسی و عقلانی تبیین کرده و مردم را از این طریق آگاه کنند.
با این توضیحات، تبیین اسلام در دوران امامت امام سجاد (ع) از طریق قیام ممکن نمیشد و به همین علت بود که آن حضرت قالب دعا و مناجات را برای آگاه کردن و تعلیم معرفتی مردم انتخاب فرمودند.
درست است. امام سجاد(ع) میدانستند حتی درصورت قیام مسلحانه و در نهایت شهادت حین قیام خونخواهانه ایشان نیز مردم به آگاهی و درک از دین اسلام نخواهند رسید. پس ضرورت ایجاب میکرد که امام در میان مردم از ابزاری غیر از شمشیر و نیزه استفاده کنند تا مردم را هشیار کرده و اسلام را که در غربت به سر میبرد، احیا کنند.
با وجود این در آن زمان چندین قیام برای مقابله با یزید ملعون اتفاق افتاد. رویکرد امامسجاد(ع) نسبت به چنین اقدامهایی چه بود؟
باید توجه داشت قیامها و اقدامهایی که بعد از شهادت امامحسین(ع) در دوران امامت امام سجاد (ع) اتفاق افتادند دارای مواضع و اساسهای گوناگون و گاهی متفاوت بودند. برخی از قیامها تنها براساس شور و احساسات بیپایه اتفاق میافتاد و برخی از علم و شور دینی نشأت میگرفت. عدهای قیام میکردند تا یزید را مغلوب کرده و خودشان قدرت را دست بگیرند و برخی قیام میکردند تا انتقام خون شهدای کربلا و امام مظلوم خود را بگیرند.
بنابراین مشخص است که رویکرد امام سجاد(ع) برابر چنین قیامهایی که پایه و دلیل مختلفی داشتهاند، متفاوت بود؛ چون اسلام، دین حقانیت است که هم احساسات در آن راه دارد و هم عقلانیت. اما این دو توأم و همراه یکدیگر هستند؛ یعنی احساسات دینی باید برگرفته از عقل و درایت باشد و عقلانیت هم باید با شور و احساس دینی همراه شود تا تأثیرگذار باشد.
امام سجاد علیه السلام کدام قیامها را نفی کرده و با آنها مخالفت میکردند؟
یکی از قیامهایی که امام سجاد(ع) با آن مخالفت داشتند، قیامی بود که توسط شخصی به نام عبدالله بن حنظله اتفاق افتاد. او و مردمی که به همراهش بودند، قیامی داشتند که عقلانیت در آن راه نداشت و حتی رهبری و هدایت مشخصی نداشتند و طبیعی بود که در قیام خود موفق نخواهند شد. آنها افرادی بودند که در روز عاشورا امامحسین(ع) را تنها گذاشتند و بعد از شهادت آن حضرت دست به قیام زدند و حتی این بار هم درباره قیامشان از امام سجاد(ع) رهبری و تأییدی نخواستند.
امام سجاد(ع) بهقدری نسبت به چنین اقدامی نگران بودند که بر خود لازم دانستند که برای هشدار دادن به آنها اقدام کنند. لذا از مدینه بیرون رفتند تا خود را به آنها برسانند و هشدار بدهند. نکته قابل توجه در چنین اوضاعی، موقعیتشناسی است. درواقع شیعه باید موقعیتشناس باشد و بداند که در هر زمانی به چه نحوی امام زمان خود را یاری کند. بعضی از مردمی که در واقعه کربلا امام حسین(ع) را تنها گذاشتند، پس از شهادت ایشان هم از اطاعت امام سجاد(ع) سر باززدند و حتی قیام علیه یزید زمان را هم بدون تأیید امام زمان خود راه میانداختند.
یکی دیگر از قیامهایی که بدون بصیرت اتفاق افتاد، قیام حره بود که مردم شورشگر مدینه به راه انداختند و معرفت در آن راه نداشت. به همین علت امام سجاد(ع) با آن مخالف بودند. در عین حال این افراد هم بدون اینکه با امام(ع) مشورت کنند، اقدام به قیام کردند.
در چنین شرایطی امامسجاد (ع) قالب دعا و مناجات را برای بیان معارف دینی انتخاب کردند. ضرورت این کار چه بود؟
همانطور که اشاره شد درصورتی که امام در آن دوران قیام مسلحانه میکردند به این دلیل که زمینهای برای بیان معارف دینی وجود نداشت، شیعه دچار نابودی میشد. دلیل تأیید نکردن قیام مختار بهطور علنی همین موضوع بود تا حکومت بنیامیه احساس کنند که این دو امر به هم مربوط نمیشود.
پس هدف نهایی امام زینالعابدین (ع) هم تشکیل حکومت اسلامی بود اما مسیر تحقق این امر با ائمه دیگر ازجمله امامحسین (ع) متفاوت بود.
درست است. دلیل تفاوت مسیر هم این است که شرایط متفاوت بود و مردم درکهای مختلفی داشتند. اما امام زینالعابدین(ع) باید در وهله اول مقام امامت را تبیین میفرمودند تا مردم نسبت به ائمه شناخت پیدا کنند، بهخصوص مردمی که روی امام سوم خود شمشیر کشیده بودند. از طرف دیگر باید حقانیت ائمه را درک میکردند و میفهمیدند که سعادت آنها جز از طریق هدایت توسط امام ممکن نمیشود.
اما به هر حال روی کار آمدن و گرفتن زمام امور شیعیان در دست امام، نیاز به انسجام میان مردم مسلمان داشت و امام سجاد(ع) مسئولیت این امر را بر عهده داشتند. به همین علت است که وقتی مفاهیم دعاها و مناجاتهای امام سجاد علیه السلام را بررسی میکنیم متوجه میشویم همه مطالب در جهت تبیین اسلام نابمحمدی(ص) عنوان شده تا جایگاه قرآن و امام را بهعنوان دو ثقل دین به مردم بشناساند.
اما با توجه به خفقان دوران امامت امام سجاد (ع) آیا تشکیل حکومت اسلامی در آن دوران ممکن بود؟
نه. چنین امری عملا امکان نداشت و امام سجاد(ع) بر این مسئله واقف بودند اما میخواستند زمینه تشکیل حکومت اسلامی در آینده را فراهم کنند. دستورالعملهایی که در قالب موعظه، مناجات، ذکر و دعا از آن حضرت رسیده همین هدف را دنبال میکرد که سطح درک و شعور دینی و معرفتی مردم را ارتقا بدهد تا زمینه و لیاقت پذیرش حکومت اسلامی را پیدا کنند.
امامسجاد علیه السلام ؛ یک مبارز قهرمان خستگیناپذیر
[box type=”info” align=”” class=”” width=””]
شخصیت حقیقی امام چهارم در بیان مقام معظم رهبری
اگر بخواهیم شخصیت و چهره حقیقی هریک از ائمه اطهار علیهمالسلام را بشناسیم، بهترین روش مراجعه به منابع معتبر شیعی و عالمان دینی است. در این میان، سخنان مقام معظم رهبری و تعبیر ایشان از شخصیت امام زینالعابدین(ع) بسیار مهم و قابلدرک است. از جمله کتاب «پژوهشی در زندگی امامسجاد(ع)» تألیف رهبر معظم انقلاب است که در آن، چهره و شخصیت والای دوران امامت امام سجاد (ع) بهطور روشنگرانهای تبیین شده است.
همچنین رهبر معظم انقلاب در بیان کوتاهی، امامسجاد(ع) را اینگونه معرفی کردهاند؛«آن چهره مظلوم بیصدای سربهزیر منفعلی که از امامسجاد درست کردند به کلی برخلاف واقع است؛ چهره حقیقی امامسجاد(ع) چهره یک مبارز قهرمان خستگیناپذیر آشتیناپذیر پیگیری است که با تدبیر تمام، با دقت کامل راهها را میشناسد و انتخاب میکند و به سمت هدفها این راهها را میپیماید، خودش خسته نمیشود و دشمن را خسته میکند؛ و بالاخره دشمن وقتی هیچ کار دیگری نتوانست بکند، آن حضرت را مسموم کرد و این امام بزرگوار بعد از یک عمر پربرکت و پرمبارزه به رضوان الهی پرواز کرد. این خلاصه زندگی امامسجاد است.»
(خطبههای نمازجمعه تهران ۱۳۶۵/۷/۴)
[/box]
علی اوسط یا علیاصغر؟
دکتر رجبی دوانی گران قدر درباره نامگذاری امام سجاد علی (ع) توضیح میدهد:
میدانیم که نام چند پسر امام حسین (ع) علی بوده است. اما آیا حضرت علیاکبر علیهالسلام که در روز عاشورا به شهادت رسیدند از امام سجاد(ع) بزرگتر بودند؟
دکتر محمدحسین رجبیدوانی در اینباره توضیح میدهد: «نام دو فرزند امام حسین(ع) علی بود که آنها را به نامهای علی اکبر و علیاصغر(ع) میشناختند. بر این اساس میتوان گفت حضرت علیاکبرعلیهالسلام که در صحرای کربلا به شهادت رسیدند از امام سجاد(ع) بزرگتر بودهاند و براساس این نقل، امام سجاد(ع) علیاصغر شناخته میشوند. طبق این نقل تاریخی میتوان گفت که آن طفل شیرخواری که در روز عاشورا به شهادت رسید، عبدالله رضیع بوده است».
این کارشناس تاریخ اسلام درباره نامگذاری فرزندان امام حسین(ع) میگوید: «در آن دوران، دستگاه حکومت بنیامیه با حضرت امیرالمؤمنین امام علی(ع) دشمنی و عداوت زیادی داشت. به همین علت نامگذاری نوزادان به نام آن حضرت را ممنوع کرده بود. امام حسین(ع) در واکنش به این اقدام کینهتوزانه و جاهلانه بنیامیه فرموده بودند که هر تعداد فرزند پسر داشته باشند، آنها را به نام علی میخوانند».
درصورتی که این روایت را بهعنوان اساس نامگذاری فرزندان حضرت سیدالشهدا(ع) بدانیم، باید توجه داشته باشیم که هر 3 پسر آن حضرت، علی نام داشتند و به این ترتیب امام سجاد(ع) علی اوسط نام داشتند و علی اصغر علیهالسلام همان نوزاد شهید شده در روز عاشوراست».
مادر امام سجاد (ع) ایرانی بود
نحوه حضور امام سجاد(ع) در میدان کربلا یکی از شبههها در زندگی آن حضرت است. بهعنوان مثال عدهای باور دارند که مادر آن حضرت در روز عاشورا در کربلا حاضر و مشغول پرستاری آن حضرت بوده و برخی این نظر را رد میکنند. حتی درباره نسب مادر امام سجاد(ع) که ایرانی بوده یا نه، شبهاتی وجود دارد.
دکتر حمیدرضا فلاح، کارشناس دینی و استاد حوزه و دانشگاه، در اینباره توضیح میدهد: «نام مادر امام سجاد(ع) شهربانو بوده که این نام در بسیاری از منابع آمده است. در عین حال کتابهای مستند و معتبر تاریخی نشان میدهد که مادر امام سجاد(ع) ایرانی بودند و در خانوادهای معتبر و سرشناس زندگی میکردند که امام حسین(ع) با ایشان ازدواج کردند. در عین حال در بعضی از منابع تاریخی هم نوشته شده که ایشان در خانوادهای از اعراب متولد شده و زندگی میکردند».
اما درباره حضور این بانو در روز عاشورا یادآوری میکند: «باید به این نکته توجه شود که بهاحتمال نقلهای زیادی که درباره زندگی ایشان وجود دارد، زندگی شهربانو در زمانی که امام سجاد(ع) به دنیا آمدند، خاتمه پیدا کرد و از دنیا رفت. پس براساس این نقل مشخص است که حضور او در میدان کربلا در سال 61هجری نظر اشتباهی است».
چرا انقلابی؟ چرا آرام؟
در بخشهایی از کتاب « پژوهشی در زندگی امامسجاد(ع)» میخوانیم:
بیان و نگارش سیره امامسجاد(ع) بسی دشوار است زیرا برخی از نویسندگان و مورخان، ذهن مردم را آشفته کرده و چنین القاء کردهاند که آن امام بزرگوار(ع) در گوشهای نشست و به عبادت پرداخت و کاری به سیاست نداشت!
این مطلب از القاب و تعبیراتی که درباره آن بزرگمرد الهی بهکار میبرند، پیداست؛ مثلا میگویند «امام زینالعابدین بیمار» درحالیکه ایشان هم- مثل هر انسان دیگری- چند روزی در مدت عمرش مریض شد و این بیماری در محرم سال61 هجری واقع شد تا آن جناب در واقعه عاشورا وظیفه دفاع و جهاد نداشته باشد. با این تدبیر الهی، 34یا 35سال پس از شهادت امامحسین(ع) زنده ماند و سالم و پرنشاط مسئولیت امامت امت را برعهده گرفت و شیعه را در دشوارترین دوران هدایت کرد.
سیره امام زینالعابدین(ع) چیست؟ اگر حوادث جزئی زندگی ایشان را گردآوری کنیم آیا میتوانیم به سیره آن حضرت دستیابیم؟ نه! هرگز! سیره هرکسی بهمعنای واقعی کلمه آنگاه روشن میشود که جهتگیری کلی (استراتژی) او معلوم گردد. آن وقایع جزئی (تاکتیکها) در پرتو جهتگیری کلی (استراتژی) معنا پیدا میکند و تحلیل میشود. بدون شناخت آن جهتگیری کلی، نهتنها سیره امام(ع) روشن نمیگردد بلکه حوادث جزئی نیز بیمعنا یا دارای معنای نادرست میشود.
دوران امامت امام سجاد (ع) بعد از عاشورا را میتوان به 2بخش تقسیم کرد:
اول) دوره حماسه ساز اسارت،
دوم) دوره بعد از اسارت.
امامزینالعابدین(ع) در دوره اول که دورهای پرهیجان و عبرتانگیز بود، همانند قهرمانی بزرگ با گفتار و رفتارش حماسهآفرید و همچون یک انقلابی پرخروش، به دشمنان مقتدر خود، در برابر همه، پاسخهای دندان شکن و پرخاشگرانه داد. در کوفه در مقابل عبیداللهبن زیاد – آن وحشی خونخواری که از شمشیرش خون میریخت و سرمست باده غرور بود- آنچنان سخن گفت که ابنزیاد دستور داد او را بکشید! و اگر دفاع جانانه حضرتزینب علیهاالسلام نبود و اینکه باید اینها را بهعنوان اسیر به شام میبردند، بهاحتمال زیاد مرتکب قتل امامسجاد(ع) نیز میشدند.
دوره دوم (دوره بعد از اسارت) که بسیار طولانی (بیش از 30سال) است، بنای امامسجاد(ع) بر تلاشهای زیربنایی و ملایم و حساب شده و آرام بود. این پرسیدنی است که چرا امامسجاد(ع) در دوره اول، آنقدر انقلابی و پرخاشگرانه ظاهر شد و در دوره دوم، نرم و آرام و ملایم و با تقیه؟ پاسخ آن است که دوره بسیار کوتاه و سرنوشتساز اول، فصلی استثنایی است که باید زمینه تلاشهای آینده را برای حکومت الهی و اسلامی فراهم کند.
در کوفه و شام، امامسجاد(ع) باید آنچنان تند و برنده و تیز و صریح، مسائل را بیان کند که پیام اصلی «عاشورا» هرگز فراموش نشود و مردم بدانند که چرا امامحسین(ع) به شهادت رسید. نقش امامسجاد(ع) در این سفرها، مانند نقش حضرتزینب علیهاالسلام بود؛ یعنی پیامرسانی انقلاب حسینی(ع)
جمع آوری از مریم مرتضوی (همشهری دو )
مستند معبر روایت تازه و متفاوتی از پیاده روی اربعین حسینی است، از نگاه هشت سال دفاع مقدس و از زاویهای تازه، که منجر به کشف پیوند عمیقی میان این دو حادثه بزرگ در قرن اخیر شده است.
در شیوهٔ متفاوتی که کارگردان برای روایت مستند معبر انتخاب کرده، ظرفیت جدیدی برای بیان بسیاری از ناگفتهها درباره «بزرگترین اجتماع جهان» و «حماسهٔ بزرگ دفاع مقدس» پدید آمده و نمای جدیدی از هر دو حادثه خلق میشود تا مخاطب را به درک لایه های عمیقتری از هر دو حادثه برساند.
از جملهٔ دیگر جذابیتهای مستند معبر :
سخنان سید حسن نصرالله در مورد پیادهروی اربعین،
گفتگو با جوانانی از «استرالیا، آمریکا و کانادا» که در این پیادهروی شرکت کردهاند،
تصاویر کمتر دیده شده از دفاع مقدس
مستند 30 دقیقهای « معبر » به کارگردانی «محمد کرمزاده» ساخته شده است
.
ویدیو : مستند معبر ( پیاده روی اربعین )
[box type=”download” align=”” class=”” width=””]
دانلود مستند معبر درباره پیاده روی اربعین
کیفیت متوسط (حجم 301 مگابایت) | دریافت از سرویس دهنده ایران | دریافت از سرویس دهنده اروپا
کیفیت پایین (حجم 53 مگابایت) | دریافت از سرویس دهنده ایران | دریافت از سرویس دهنده اروپا
[/box]
سارا جلوداریان از شاعران کشورمان در آستانه ماه محرم سرودهای با عنوان «عطش» را در اختیار خبرگزاری ها قرار داده است.
به گزارش بنیانا ، سارا جلوداریان در آستانه ماه محرم سرودهای در قالب مثنوی با عنوان «عطش» برای واقعه جانگداز کربلا سروده است.
شعر عطش …. سروده جدید خانم سارا جلوداریان
باز هم کوچه و بازار، پر از غم شده است
بر سر و سینه بکوبید، محرّم شده است
هر طرف مینگرم بوی عطش میآید
غیرت آب از آنسوی عطش میآید
از محرّم چه بگویم، سخنم گویا نیست
از محرّم چه بخوانم، غزلم شیوا نیست
از محرّم چه بگویم، جگرم خون شده است
آه، انگار جهان نیز دگرگون شده است
من کی ام؟ ذرهٔ ناچیز سر راه حسین
ای خوشا بوسه نشاندن به گلوگاه حسین
من کیام؟ گرد و غبار لب درگاه حسین
من کیام؟ شاعر گمنام هواخواه حسین
از قلم، معجزهٔ تازهتری میخواهم
شعر سوزان شدید الاثری میخواهم
روضه خوانان! گره از عقده ما باز کنید
دم بگیرید و همه مرثیه آغاز کنید
دم بگیرید و بگریید، شب عاشوراست
شب غربت، شب طوفان، شب مردان خداست
روح ما راهی بین الحرمین است، فقط
جان ما پیشکش عشق حسین است، فقط
قصه آغاز شد و سنگ به هق هق افتاد
آتش فاجعه در جان خلائق افتاد
شاهزاده علی اکبر که به میدان آمد
مثل یک سرو سرافراز خرامان آمد
همه مبهوت جوانمردی و رزم آوری اش
همه دلباختهٔ معرفت حیدری اش
عطر فردوس و نفسهای مسیحایی داشت
خوی پیغمبری و جذبهٔ لیلایی داشت
ناگهان، همهمه در پردهٔ افلاک افتاد
پیکر پاک علی اکبر، برخاک افتاد
از جگر گوشهٔ لیلا چه بگویم، سخت است …
دیگر از آن قد و بالا چه بگویم، سخت است …
قاسم بن الحسن از دشت جنون می آمد
با لب تشنه و آغشته به خون می آمد
نوجوان بود ولی سینهٔ دریایی داشت
قامت کوچک و تدبیر صف آرایی داشت
نوجوان بود ولی جام ولایت نوشید
عاقبت شربت شیرین شهادت نوشید
نوبت کودک شش ماهه، علی اصغر شد
حیف از آن غنچه که با تیر جفا، پرپر شد
ساقی تشنه لبان، مشک به دندان آمد
مثل یک ماه جهانتاب رجزخوان آمد
کاش جاروکش آن صحن و سرایت بشوم
کاش «یا حضرت عباس» فدایت بشوم
لحظه ای که علم از دوش علمدار افتاد
کوه محنت به دل قافله سالار افتاد
وای از قافله سالار و تن بی کفنش
وای از گودی گودال و سر بی بدنش
از جگرپارهٔ زهرا چه بگویم ، سخت است …
از عزیز دل مولا چه بگویم، سخت است …
بعد از آن، قوم نبی را به اسارت بردند
هرچه از اهل حرم بود به غارت بردند
کنج تاریک خرابه،گل سرخی خفته
وای از درد یتیمی و غم ناگفته…
بیرق افتاد ولی زینب کبرا برخاست
با همان خطبهٔ معروفش از جا برخاست
گرچه از داغ برادر،کمرش خم شده بود
آخرین فرصت پیکار،فراهم شده بود
***
کربلا هرچه بخواهیم، به ما خواهد داد
کربلا حاجت ما را به خدا خواهد داد
.
منبع : خبرگزاری فارس
یک خانم عکاس ایرانی، با قابهای رنگارنگ و زیبایش، چهرهای زیبا از مسلمانان اروپایی نشان داده است. « منصوره معتمدی » عکاس جوان ایرانی روایتگر و تصویرگر روزهای زندگیاش بین مردم بوسنی است.
اینجا کشوری مسلمان در قلب اروپاست. کشوری با مردمی مهربان و نه مثل آبوهوایش، گرم و صمیمی. کشوری که سالها پیش ایران، ناجی بزرگ آن به حساب میآمد و هنوز هم قهرمان باصلابت این روزهایش است. روایت روزگار بوسنی را از عکاس جوان ایرانی که الان در بوسنی زندگی میکند، میپرسیم و اول از همه سرکی میکشیم به زندگی شخصی خودش.
«منصوره معتمدی» متولد سال ۱۳۵۷ در تهران است. در دانشگاه، رشته طراحی پارچه میخواند؛ اما از همان سال اول، علاقهاش به عکاسی پای او را به روزنامهها و خبرگزاریهای مختلف میکشاند و میشود عکاس خبری. بارها در جشنوارههای مختلف عکاس برتر و حتی دبیر جشنوارههای عکاسی میشود.
قصه زندگی خانم معتمدی از وقتی جالب میشود که سال گذشته، حول و حوش ۲۲ بهمن، با یک گروه عکاس خارجی آشنا میشود. «سال گذشته یک گروه عکاس از کشورهای اسلوونی و بوسنی به ایران آمدند که در این دیدار با یک آقای عکاس آشنا شدم که پس از مدتی به ازدواج ختم شد.»
وقتی فهیدم مسلمان است، خوشحال شدم!
ماجرای آشنایی منصوره با « یاسکو مردان » نه تنها اولین که به بامزهترین خاطره زندگی مشترکشان تبدیل شده است.
«روز اولی که ما همدیگر را در خانه عکاسان دیدیم، ما به عنوان مهمان دعوت بودیم. ایشان هم با گروهی از کشور خودشان آمده بودند که به بهانه دیدن عکسهایم کنار من نشستند. تا اینکه موقع معرفی این گروه شد. از آنجایی که این گروه اکثراً مسیحی بودند، گوشهایم را تیز کردم و بعد که نوبت به ایشان رسید و گفتند مسلمان است و عربی میداند و حافظ قرآن است، خوشحال شدم! توی گوشی خودم به زبان انگلیسی نوشتم: خوشحالم که شما مسلمانی. و ایشان هم بلافاصله پرسیدند: با من ازدواج میکنی؟ همان جا این اتفاق افتاد!» اسفند سال گذشته ازدواج میکند و به قول خودش «اسلام» میشود عامل پیوند آنها.
عقدشان را در حرم امام رضا میخوانند و حالا چند وقتی میشود که در سارایوو زندگی میکنند. میپرسم این تفاوت زبان و فرهنگ و قومیت، به اختلاف منجر نشده است که میگوید: «ما هم بعضی وقتها به اختلاف میخوریم و دچار مشکل میشویم؛ بهخصوص که با زبان انگلیسی هم با هم حرف میزنیم، طبیعی است؛ اما من متنی از یکی از همسران شهدای مدافع حرم خوانده بودم که با هم قرار گذاشته بودند که بیشتر از سه دقیقه با هم قهر نکنند. ما هم این قرار را با هم گذاشتیم و اینجور وقتها به هم میگوییم: امروز شیطان در تو دارد قوی عمل میکند.»
مردم بوسنی اکثر مراسمهای عقد خود را در مسجد برگزار میکنند
خانم معتمدی بعد از زندگی چند ماهه بین مردم بوسنی، معتقد است تا حد زیادی از نظر فرهنگی به ما نزدیک هستند و برای همین زندگی در بوسنی را کشور مناسبی برای اروپاگردی مسلمانان میداند: «مردم بوسنی مسلمان هستند و از نظر فرهنگی تا حد زیادی شبیه ما هستند. به خانواده اهمیت میدهند و رفت و آمد خانوادگی دارند و جالب اینکه اکثر مراسمهای عقد خود را در مسجد برگزار میکنند.
اینجا یک کشور اسلامی است که مسلمانان، راحت میتوانند در رستورانها غذا بخورند و در مسجدها نماز بخوانند و در ضمن از طبیعت زیبای اینجا لذت ببرند. رفت وآمد برای مردم سخت است و آژانس و توری هم وجود ندارد که به وسیله آن به بوسنی بیایند. خیلیها به من در اینستاگرام پیام میدهند که چگونه میتوانیم به بوسنی مسافرت کنیم؟ این در حالی است که کشورهای عربی راحت به اینجا رفت و آمد میکنند و چه بهتر که تبادل افکار و فرهنگ را از طریق همین رفت و آمدها داشته باشیم.»
در اروپا هم چادری هستم
منصوره در خارج از کشور و بوسنی هم باز پوشش چادر را انتخاب کرده: «تعداد افرادی که اینجا پوشش چادر دارند، خیلی اندک است و برای همین خیلیها در برخورد با من تعجب میکنند؛ اما برای آن احترام قائل هستند. افراد محجبه اینجا وقتی همدیگر را در خیابان میبینند به هم سلام میکنند هیچ ربطی هم ندارد که همدیگر را میشناسند یا نه؟ حتی کسانی که حجاب ندارند، با اخلاق و رفتار محترمانه برخورد میکنند.
البته یک جاهایی هم سخت است؛ اما شما در بوسنی از داشتن حجاب معذب نیستید. اینجا اکثراً مسلمان هستند. مسیحی هم دارد که تعدادشان زیاد نیست. مسلمانها هم به گونهای نیستند که همه مقید به حجاب باشند. اما به نماز خیلی اهمیت میدهند. یعنی همان خانمی که حجاب ندارد موقع اذان حجاب میکند و در مسجد نماز میخواند. اهمیت خاصی میدهند به اینکه حتماً نماز را اول وقت بخوانند و اینکه در پنج وقت برای نماز خواندن به مسجد بروند و مسجدها پر از جوانها میشود. نماز جمعه را هم اکثر مردان میروند و اصلاً آن را وظیفه میدانند.»
مردم بوسنی انتظار داشتند ایران فعالیتهای فرهنگی خودش را ادامه بدهد
خانم عکاس بارها در قابهای خود مردم رنجکشیده بوسنی را جا داده و پای صحبتهای آنها نشسته است و معتقد است هنوز مردم بوسنی به ایران و ایرانی علاقه دارند. «مردم بوسنی توجه خاصی به مردم ایران دارند و باتوجه به اینکه ایران در جنگ بوسنی به مردم کمک کرده خیلی به آن علاقه دارند؛ حتی درباره آقای احمدینژاد اینجور فکرمیکنند که چون مخالف آمریکا بود، آدم خیلی محکم و قابل تقدیری هست و دوستش دارند و چون همیشه بغضی نسبت به آمریکا دارند، از پافشاری مردم درباره حقوق هسته ای لذت میبرند. الان هم مدام میگوید چرا شما این شکلی شدید؟
حرفی که بیشتر مردم بوسنی درباره ایران میزنند این است که ایران در زمان جنگ خیلی به بوسنی کمک کرد و نجاتش داد؛ اما پس از این، آن را رها کرد و اجازه داد خیلی از فرقهها مثل وهابیت آزادانه اینجا فعالیت کنند. با مسجدهای بزرگی که میسازند و با کتابهایی که رایگان به مردم میدهند هم تبلیغات گستردهای میکنند. در حالی که مردم بوسنی انتظار داشتند ایران فعالیتهای فرهنگی خودش را ادامه بدهد.»
مردم بوسنی دوست ندارند درباره جنگ حرف بزنند
بوسنی هنوز زخمخورده است و هنوز بوی جنگ و ویرانی میدهد. «اینجا هنوز خانههایی که تیر خورده و اثری از جنگ در آنها مشهود است، وجود دارد و به عمد این خانهها را بازسازی نکردند که به همین شکل باقی بماند و مردم آن را ببینند. نگاه مردم بوسنی به جنگ با مردم ما در ایران متفاوت است. جنگ آنقدر در اینجا تلخ بوده و آنقدر پر از خاطرات تجاوز و تعرض بوده که اصلاً دوست ندارند درباره آن حرف بزنند.
هیچکس دوست ندارد خاطرات جنگ را به یاد بیاورد؛ حتی دوست ندارند نامی از کتاب یا فیلمی جنگی برده شود. آن شکلی که ما با دفاع مقدس خود برخورد میکنیم اینجا اصلاً اینطور نیست و اصلاً مدل یادمان دفاع مقدس ما خیلی خاص است. اتفاقاً روزی که همسر من به ایران آمد، تشییع شهدای غواص بود.
روزی که میخواستند آنها در حوزه هنری دفن کنند. ما هر دو برای عکاسی رفته بودیم. آنقدر برای ایشان جالب بود که این سیل جمعیت آمده انگار که تازه اینها شهید شدهاند و میگفت چطور میشود بعد از سی و چندی سال مردم با جنگ و دفاع مقدس اینطور برخورد میکنند؟»
کشور مسلمانی که «امام حسین» را نمیشناسد
با اینکه بوسنی کشور مسلمانهاست؛ اما باز شیعهها در اقلیت هستند و فرقههای ریز و درشت برای خود آزادانه تبلیغ میکنند. «شیعیان اینجا خیلی آزاد نیستند؛ مثلاً اینجا در ایام عاشورا فقط دو تا حسینیه داریم که میتوانیم خیلی مخفیانه عزاداری میکنیم. حتی جرئت اینکه یک پرچمی بزنند که اینجا مجلس اباعبدالله است هم ندارند.
حتی جرئت نداری عکسی از مردم در مجالس بگیری آنقدر که شیعه اینجا مظلوم واقع میشود. در حالی که وهابیان یک مسجد مجلل ساختهاند. در کنارش بازار صنایع دستی خودشان است. کتابخانه و وسایل بازی هم که بماند. بسیاری اینجا اصلاً نمیدانند روز عاشورا یعنی چه؟ آن هم در کشوری که شما در پنج نوبت صدای اذان را میشنوید، پیامبر را میشناسند؛ اما امام حسین (ع) و واقعه کربلا را نه. و وقتی من اینجا برای بعضی از مردم داستان کربلا و روز عاشورا را تعریف کردم، خودشان تعجب میکردند که چرا ما از این موضوع اطلاع نداریم؟»
مردم ایستاده فیلمهای ایرانی را تماشا میکنند
از او میپرسم که هیچ نهاد ایرانی در بوسنی فعالیت نمیکند که جواب میدهد: «ما در اینجا چند تا مرکز اسلامی ایرانی داریم؛ اما به نظر من اینها خیلی کم هستند و خیلی ضعیف عمل میکنند. این در حالی است که مردم اینجا پتانسیل آن را دارند که ایران در آن کار فرهنگی کند. با توجه به اینکه مردم اینجا از وهابیت تصویر زیبایی ندیدهاند واز آن متنفر هستند، به نظر من این پتانسیل را دارند که با شناخت ائمه در مسیر درست قرار بگیرند.
البته همین اقدامات کمی هم که انجام میشود، تأثیر گذار هستند. مثلاً یک هفته فرهنگی برگزار کردند و فیلمهای ایرانی را نمایش دادند خیلی استقبال شد. البته من خودم فیلمهایی که اکران شد را دوست نداشتم، چون خیلی چهره خوبی از ایران نمایش نمیداد؛ اما با این حال آنقدر در سالن شلوغ شد که جای نشستن برای مردم نبود و مردیم ایستاده تماشا میکردند.»
اینجا شهدا را در پارکها دفن میکنند
جنگ سه ساله مردم بوسنی با صربها شهیدان زیادی از آنها گرفته؛ شهیدانی که جایجای شهر یادمانهای آنها به چشم میخورد. «مردم بوسنی برای شهدا ارزش زیادی قائل هستند و در پارکها و اماکن عمومی آنها را دفن میکنند و یادمانهای مختلفی در نقاط مختلف شهر برای آنها درست کردهاند؛ مثل کاری که ما در ایران الان میکنیم.
هیچکس هم اعتراض نمیکند که چرا شهید را در پارک یا مکانهای دیگر دفن کردید؟ حتی «علی عزت بگوویچ» اولین رئیسجمهور بوسنی هم وصیت کرده که موقع مرگ او را بین شهیدان دفن کنند و الان هم قبر او در بین قبرهای شهدا قرار دارد.»
سعی میکنیم زیباییهای اسلام را نشان دهیم
خانم معتمدی الان در بوسنی هنوز هم عکاسی میکند و به قول خودش سعی میکند، زیباییهای مسلمانی را نشان دهد. تعدادی از همین زیباییها را به راحتی میتوان در صفحه او در شبکه های اجتماعی مشاهده کرد. «من و همسرم هر دو در عکاسی سعی میکنیم از زیباییهای اسلام و مسلمان عکسبرداری کنیم.
حتی همسرم چند سال پیش کتابی علیه وهابیت نوشتند و این کتاب خیلی سروصدا کرد و باعث عصبانیت وهابیون شد اما بعد از آن بیشتر فعالیتهای تبلیغی ما به صورت مجازی بود. البته دوست داریم به صورت فیزیکی هم فعالیت داشته باشیم؛ اما این کار نیاز به حمایت دارد. مثلاً ما به کتابهایی به زبان بوسنیایی نیاز داریم که اسلام و شیعه را معرفی کند. حتی چند بار از آستان قدس رضوی درخواست کتاب کردیم که هنوز خبری نشده است.»
زندگی مشترک منصوره و یاسکو، آنها را به فرهنگ کشورهای هم علاقهمند کرده کرده است. خانم عکاس، طبیعت زیبای بوسنی که برایش یادآور شمال کشور است را دوست دارد و آقای عکاس، شیفته فرهنگ و غذاهای ایرانی است؛ هر چند هستند مواردی که او را در ایران غافلگیر کرده است. «همسرم فرهنگ ایرانی و بهخصوص غذاهای ایرانی را دوست دارد؛ اما چیزهایی هم برای او عجیب بوده؛ مثلاً خانمهایی که در هواپیما حجاب را از سر برمیداشتند یا دماغهای عملشده و آرایشهای شدید دختران ایرانی برایش عجیب بود و میگفت چرا اینها آنقدر از خودشان فاصله گرفتهاند؟»
منبع : مهر نیوز
? عکس ها از صفحات مجازی خانم معتمدی برداشته شده است.
با توجه به فرا رسیدن محرم الحرام و ایام عزاداری شهادت حضرت سیدالشهداء علیهالسلام و یاران باوفای ایشان، پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR جملات امام خامنه ای درباره عزاداری محرم را منتشر کرد:
جملات امام خامنه ای درباره عزاداری محرم (1)در زندگی حسینبنعلی علیهالسّلام، یک نقطهی برجسته، مثل قلهای که همهی دامنهها را تحتالشعاع خود قرار میدهد، وجود دارد و آن عاشورا است. ۱۳۷۱/۱۱/۰۶
جملات امام خامنه ای درباره عزاداری محرم (2) تحقیقاً یکی از مهمترین امتیازات جامعه شیعه بر دیگر جوامع مسلمان، این است که جامعه شیعه، برخوردار از خاطره عاشوراست. ۱۳۷۳/۰۳/۱۷
جملات امام خامنه ای درباره عزاداری محرم (3) یکی از بزرگترین نعمتها، نعمت خاطره و یاد حسینبنعلی علیهالسّلام، یعنی نعمت مجالس عزا، نعمت محرّم ونعمت عاشورا برای جامعه شیعیِ ماست. ۱۳۷۳/۰۳/۱۷
جملات امام خامنه ای درباره عزاداری محرم (4) قدر مجالس عزاداری را بدانند، از این مجالس استفاده کنند و روحاً و قلباً این مجالس را وسیلهای برای ایجاد ارتباط و اتّصالِ هرچه محکمتر میان خودشان و حسینبنعلی علیهالسّلام، خاندان پیغمبر و روح اسلام و قرآن قرار دهند. ۱۳۷۳/۰۳/۱۷
جملات امام خامنه ای درباره عزاداری محرم (5) در ماه محرم، معارف حسینی و معارف علوی را که همان معارف قرآنی و اسلامی اصیل و صحیح است برای مردم بیان کنید.۱۳۷۲/۰۳/۲۶
جملات امام خامنه ای درباره عزاداری محرم (6) اگر برای ذکر مصیبت، کتاب «نَفَس المهمومِ» مرحوم «محدّث قمی» را باز کنیدو از رو بخوانید، برای مستمع گریهآور است و همان عواطفِ جوشان را بهوجود میآورد. چه لزومی دارد که ما به خیال خودمان، برای مجلسآرایی کاری کنیم که اصل مجلس عزا از فلسفه واقعیاش دور بماند؟! ۱۳۷۳/۰۳/۱۷
جملات امام خامنه ای درباره عزاداری محرم (7) وقتی شعر را میخوانیم، به فکر باشیم که از این شعر ما ایمان مخاطبان ما زیاد شود. پس، هر شعری را نمیخوانیم؛ هرجور خواندنی را انتخاب نمیکنیم؛ جوری میخوانیم که لفظ و معنا و آهنگ، مجموعاً اثرگذار باشد. در چه؟ در افزایش ایمان مخاطب.۱۳۸۶/۰۴/۱۴
جملات امام خامنه ای درباره عزاداری محرم (8) برخی کارهاست که پرداختن به آنها، مردم را به خدا و دین نزدیک میکند. یکی از آن کارها، همین عزاداریهای سنّتی است که باعث تقرّبِ بیشترِ مردم به دین میشود. اینکه امام فرمودند «عزاداری سنّتی بکنید» به خاطر همین تقریب است. در مجالس عزاداری نشستن، روضه خواندن، گریه کردن، به سروسینه زدن و مواکب عزا و دستههای عزاداری به راه انداختن، از اموری است که عواطف عمومی را نسبت به خاندان پیغمبر، پرجوش میکند و بسیار خوب است. ۱۳۷۳/۰۳/۱۷
جملات امام خامنه ای درباره عزاداری محرم (9) من حقیقتاً هر چه فکر کردم، دیدم نمیتوانم این مطلب – قمهزدن – را که قطعاً یک خلاف و یک بدعت است، به اطّلاع مردم عزیزمان نرسانم. این کار را نکنند. بنده راضی نیستم. اگر کسی تظاهر به این معنا کند که بخواهد قمه بزند، من قلباً از اوناراضیام. ۱۳۷۳/۰۳/۱۷
جملات امام خامنه ای درباره عزاداری محرم (10) لازم است از همه برادران و خواهرانی که در سراسر کشور، در ایّام عزاداری، با اقامه عزا و به راه انداختن مراسم عزاداری، بخصوص با اقامه نماز جماعت در ظهر عاشورا و با عرض ارادت به خاندان پیامبر، این روزها را بزرگ داشتند سپاسگزاری کنم.۱۳۷۷/۰۲/۱۸
جملات امام خامنه ای درباره عزاداری محرم (11) هیچ وقت نباید امت اسلامی و جامعهی اسلامی ماجرای عاشورا را به عنوان یک درس، به عنوان یک عبرت، به عنوان یک پرچم هدایت از نظر دور بدارد. قطعاً اسلام، زندهی به عاشورا و به حسینبنعلی (علیهالسّلام) است. ۱۳۹۱/۰۹/۰۱
اگر کسانی برای حفظ جانشان، راه خدا را ترک کنند و آنجا که باید حق بگویند، نگویند، چون جانشان به خطر میافتد، یا برای مقامشان یا برای شغلشان یا برای پولشان یا محبّت به اولاد، خانواده و نزدیکان و دوستانشان، راه خدا را رها کنند، آن وقت حسینبنعلیها به مسلخ کربلا خواهند رفت و به قتلگاه کشیده خواهند شد. ۱۳۷۵/۰۳/۲۰
اگر فداکاری بزرگ حسینبنعلی علیهالسلام نمیبود که این فداکاری، وجدان تاریخ را به کلی متوجه و بیدار کرد در همان قرن اول یا نیمهی قرن دوم هجری، بساط اسلام به کلی برچیده میشد. ۱۳۷۲/۰۳/۲۶
کار امام حسین علیهالصّلاه والسّلام در کربلا، با کار جدّ مطهرش حضرت محمد بن عبداللَّه صلیاللَّهعلیهوآلهوسلم در بعثت، قابل تشبیه و مقایسه است. قضیه این است. همان طور که پیغمبر در آن جا، یک تنه با یک دنیا مواجه شد، امام حسین هم در ماجرای کربلا، یک تنه با یک دنیا مواجه بود. ۱۳۷۵/۰۹/۲۴
عبرت آن است که انسان نگاه کند و ببیند چطور شد حسینبنعلی علیهالسّلام – همان کودکی که جلوِ چشم مردم، آن همه موردِ تجلیلِ پیغمبر بود و پیغمبر دربارهی او فرموده بود: «سیّد شباب اهل الجنه»؛ سرور جوانان بهشت – بعد از گذشت نیم قرن از زمان پیغمبر، با آن وضعِ فجیع کشته شد؟! ۱۳۷۳/۱۰/۱۵
امام حسین را فقط به جنگِ روز عاشورا نباید شناخت؛ آن یک بخش از جهاد امام حسین است. به تبیین او، امر به معروف او، نهی از منکر او، توضیح مسائل گوناگون در همان منی و عرفات، خطاب به علما، خطاب به نخبگان- حضرت بیانات عجیبی دارد که تو کتابها ثبت و ضبط است- بعد هم در راه به سمت کربلا، هم در خود عرصهی کربلا و میدان کربلا، باید شناخت.۱۳۸۸/۰۵/۰۵
عاشورا پیامها و درسهایی دارد. عاشورا درس میدهد که برای حفظ دین، باید فداکاری کرد. درس میدهد که در راه قرآن، از همه چیز باید گذشت. درس میدهد که در میدان نبرد حق و باطل، کوچک و بزرگ، زن و مرد، پیر و جوان، شریف و وضیع و امام و رعیت، با هم در یک صف قرار میگیرند. ۱۳۷۱/۰۴/۲۲
درس عاشورا، درس فداکاری و دینداری و شجاعت و مواسات و درس قیام للَّه و درس محبّت و عشق است. یکی از درسهای عاشورا، همین انقلاب عظیم و کبیری است که شما ملت ایران پشت سر حسین زمان و فرزند ابیعبداللَّه الحسین علیهالسّلام انجام دادید. خود این، یکی از درسهای عاشورا بود. ۱۳۷۷/۰۲/۱۸
امام بزرگوار ما، محرّم را به عنوان ماهی که در آن، خون بر شمشیر پیروز میشود، مطرح نمود و به برکت محرّم، با همین تحلیل و منطق، خون را بر شمشیر پیروز کرد. این، یک نمونه از جلوههای نعمت ماه محرّم و مجالس ذکر و یاد امام حسین علیهالسّلام است که شما دیدید. ۱۳۷۳/۰۳/۱۷
درس حسینبنعلی علیهالصّلاةوالسّلام به امّت اسلامی این است که برای حقّ، برای عدل، برای اقامهی عدل، برای مقابلهی با ظلم، باید همیشه آماده بود و باید موجودی خود را به میدان آورد؛ در آن سطح و در آن مقیاس، کار من و شما نیست؛ امّا در سطوحی که با وضعیّت ما، با خُلقیّات ما، با عادات ما متناسب باشد چرا؛ باید یاد بگیریم. ۱۳۹۲/۰۳/۲۲
پروردگارا! تو را به حسین و زینب علیهماالسّلام قسم میدهیم که ما را جزو دوستان و یاران و دنبالهروان آنان قرار بده.
پروردگارا! حیات و زندگی ما را زندگی حسینی و مرگ ما را مرگ حسینی قرار بده.
پروردگارا! امام بزرگوار ما را که به این راه هدایتمان کرد، با شهدای کربلا محشور کن. شهدای عزیز ما را با شهدای کربلا محشور کن. ۱۳۷۴/۰۳/۱۹
پادکست خبری زنگ بیداری 152 روز سه شنبه بیستوهفت آبان ماه منتشر شد ؛ در ادامه ریز مطالب این شماره از پادکست را می بینید.
نفس حق ( چرا باید برای امام حــــسین ع عزاداری کنیم؟ اصلاً فلسفهٔ عاشـــورا چیست؟)
سخنان شنیدنی و پندآموز استاد اخلاق معلم شهید مرتضی مطهری
— حکایتِ جماعت مزاحم غرغرو و موبایل به دست در سوگ یک خواننده
— یادی از مادر بزرگوار شهید خلبان عباس بابایی به همراه صحبتهای ایشان
* گلهای یاس ( بگذار تشنــه لـــب بروم ) به یاد شهید علی نوری
* حکایت (پاسخ به 3 سؤال با یک سیلی )
* تلنگر ( تحریف در تشیـــع ) قسمت دوم سخنان شنیدنی استاد علی اکبر رائفی پور
— پاسخ یک کودک سه ساله به صحبتهای رئیس جمهور روحانی در مورد درس کربلا !!!
* حرف حساب (آیا درس کربلا تعامل و مذاکره بود؟!!!)
دیگر برنامه های زنگ بیداری را با پیگیری برچسب زنگ بیداری بشنوید
دانلود برنامه زنگ بیداری 152
دانلود از صدای میقات | دانلود از مدیافایر
[divider]
زنگ بیداری ۱۴۵ ؛آمانو:اطلاعات دانشمندان هستهای را می خواهیم!!
زنگ بیداری ۱۴۴ ,فیلم قصهها جایزه جشنواره ونیز گرفت!
برنامه زنگ بیداری اخبار دادگاه هاشمی تا اجاره ساعتی خانهها
زنگ بیداری ۱۴۷ ؛دفاع خانم فرناندز از ایران،سوریه و لبنان
[divider]
مهمترين هدف راديو صدای ميقات ارتقا و رشد اخلاق دينی و انقلابی در ميان فرزندان نسل سوم انقلاب هست
و هدف اصلي دشمنان اسلام از بين بردن همين اخلاق است ، که اگر اخلاق را ريشه کن کنند ، مراحل بعدی تخريب را خيلي سريعتر تمام می کنند
ان شا الله با صدای ميقات و صداهای ديگری که در آينده به اين راه خواهند پيوست ، هيچگاه به هدف شومشان نخواهند رسيد
[divider]
منبع : صدای میقات
شور با شعور یعنی همین.
یه عده علی رو دیدن، حسن رو دیدن حسین رو دیدن،
رفتن و رفتن تو ظلمت شب ترسیدن…
یه عده کسی رو ندیدن، کرب و بلا رو فقط شنیدن،
موندن و موندن پای ولایت جنگیدن…
ما ثابت کردیم ما اهل کوفه نیستیم
علی تنها بمونه!
یه عده غدیر رو دیدن، تو روز روشن امیر رو دیدن،
واضح و روشن، حق علی رو نفهمیدن…
یه عده عدیر رو ندیدن، قصه غدیر رو فقط شنیدن،
هزارسال بعد حرف حسین رو فهمیدن!
ما صاحب داریم
مگی میشه دوباره علی تنها بمونه…
دعا کن یا صاحب زمان
منی که زندم با حسین
تو رکابت باشم آقا
با یه سربند یاحسین!
پ ن:
بسم الله الرحمن الرحیم
یاالله یارحمن یا رحیم
یا مقلب القلوب
ثبت قلبی علی دینک.
حاج محمود کریمی/شب ششم محرم 1436/هیات رایه العباس(ع)