289امین برنامه زنگ بیداری منتشر شد . پادکست اجتماعی-سیاسی زنگ بیداری از مجموعه برنامه های گروه صدای میقات است که به صورت هفتگی فقط بصورت اینترنتی و فایل صوتی منتشر می شود. رویکرد طنز و اجرای نمایش و بیان اخبار سیاسی بدون روتوش و بدون در نظر گرفتن جناح بندی های سیاسی از ویژگی های این برنامه رادیوی اینترنتی است.
شماره 289 پادکست زنگ بیداری 2 مرداد 97 منتشر شد ؛ در ادامه فهرستی از عناوین این فایل صوتی نوشته شده است .
در پی اعلام موضع قاطع حسن روحانی در قبال اظهارات سلطه طلبانه و تهدیدات و زیادهخواهیهای مقامات آمریکایی و صهیونیستها، سرلشکر قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در پیامی که 13 تیر منتشر شد ، از سخنان عزتمندانه ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران قدردانی کرد.
لازم به ذکر است، پیام قدردانی سرلشکر سلیمانی به مواضع حسن روحانی در سفر به سوئیس اشاره دارد. رئیسجمهور عصر سه شنبه در نشست خبری مشترک با آلن برسه، رئیسجمهور سوئیس گفته بود: لازم است همینجا توضیح دهم. رئیسجمهور سوئیس به مسئله رژیم صهیونیستیاشاره کردند. دیروز صراحتا به ایشان گفتم ایران رژیم صهیونیستی را نامشروع میداند و اقداماتش در منطقه را تجاوزکارانه دانسته و محکوم میکند.
وی همچنین دوشنبه شب در دیدار ایرانیان مقیم سوئیس اظهار داشت: آمریکاییها مدعی شدهاند که میخواهند به طور کامل جلوی صادرات نفت ایران را بگیرند. آنها معنی این حرف را نمیفهمند، چرا که این اصلاً معنی ندارد که نفت ایران صادر نشود و آن وقت نفت منطقه صادر شود. اگر شما توانستید، این کار را بکنید تا نتیجهاش را ببینید.
در ادامه مطلب متن پیام سردار سلیمانی به حسن روحانی را می خوانیم :
279 امین برنامه زنگ بیداری منتشر شد . پادکست اجتماعی-سیاسی زنگ بیداری از مجموعه برنامه های گروه صدای میقات است که به صورت هفتگی فقط بصورت اینترنتی و فایل صوتی منتشر می شود. رویکرد طنز و اجرای نمایش و بیان اخبار سیاسی بدون روتوش و بدون در نظر گرفتن جناح بندی های سیاسی از ویژگی های این برنامه رادیوی اینترنتی است.
شماره 279 پادکست زنگ بیداری در 18 اردیبهشت ۹۷ منتشر شد ؛ در ادامه فهرستی از عناوین این فایل صوتی نوشته شده است.
در زنگ بیداری این هفته بشنوید:
مرد هزار چهره!!! دروغ دروغ دروغ…این مرد چرا به ملت دروغ میگوید؟؟؟!
حکایت ( نصیحت پدر)
گلهای یاس ( چمران صبور بود) به یاد شهید فرمانده دکتر مصطفی چمران
نفس حق ( ما هنوز مست عشق به خداوند نشدیم) سخنان بسیار دلنشین استاد اخلاق علی صفایی
زنگ بیداری 279 را آنلاین بشنوید »»
دریافت mp3 (حجم ۱۳ مگابایت) (هم چنین می توانید این قسمت رادیو مسیر رو از کانال های صدای میقات در پیام رسان ها دانلود کنید)
–
درباره صدای میقات
گروه اینترنتی صدای میقات که از دهه ۸۰ فعالیت خود را آغاز کرده است از پیشتازان عرصه تولید محتوای وب فارسی است. سایت صدای میقات به آدرس sedayemighat.com در سال های گذشته بارها مورد حمله اینترنتی توسط گروه های ضد ایران قرار گرفته است .
تولیدات این گروه بیشتر در قالب پادکست و رادیوی اینترنتی است.اما این گروه تولیدات ویدیویی نیز داشته است . از مجموعه برنامه های معروف این گروه پادکست هفتگی “زنگ بیداری” را می توان نام برد . و از مجموعه داستان های صوتی معروف این گروه دو نمونه “ من امام حسینی ام ” و “ کمی دیر تر ” را می توان نام برد .
چند سالی هست که دانلود و شنیدن فایلهای صوتی انتخابی در فضای اینترنت همه گیر شده است. این نوع فایلهای صوتی که به آنها اصطلاحا پادکست می گویند تنها به موسیقی و یا برنامه رادیویی محدود نمی شوند، بلکه در موضوعات مختلف و در قالب های گوناگون در فضای اینترنت عرضه می شوند.
کتاب های صوتی ، نمایشنامه های صوتی و حتی مقاله های رادیویی زیادی وجود دارند که علاقمندان می توانند آنها به صورت آنلاین شنیده و یا دانلود نموده تا در فرصت های مقتضی گوش دهند.
این روش ارائهٔ محتوا در سال ۲۰۰۴ محبوبیت و گسترش یافت؛ و گاه به آن رادیوی اینترنتی گفته میشود.
271 امین برنامه زنگ بیداری منتشر شد . پادکست اجتماعی-سیاسی زنگ بیداری از مجموعه برنامه های گروه صدای میقات است که به صورت هفتگی فقط بصورت اینترنتی و فایل صوتی منتشر می شود. رویکرد طنز و اجرای نمایش و بیان اخبار سیاسی بدون روتوش و بدون در نظر گرفتن جناح بندی های سیاسی از ویژگی های این برنامه رادیوی اینترنتی است.
شماره 271 پادکست زنگ بیداری در اول اسفند ۹۶ منتشر شد ؛ در ادامه فهرستی از عناوین این فایل صوتی نوشته شده است :
چند سالی هست که دانلود و شنیدن فایلهای صوتی انتخابی در فضای اینترنت همه گیر شده است. این نوع فایلهای صوتی که به آنها اصطلاحا پادکست می گویند تنها به موسیقی و یا برنامه رادیویی محدود نمی شوند، بلکه در موضوعات مختلف و در قالب های گوناگون در فضای اینترنت عرضه می شوند.
کتاب های صوتی ، نمایشنامه های صوتی و حتی مقاله های رادیویی زیادی وجود دارند که علاقمندان می توانند آنها به صورت آنلاین شنیده و یا دانلود نموده تا در فرصت های مقتضی گوش دهند.
این روش ارائهٔ محتوا در سال ۲۰۰۴ محبوبیت و گسترش یافت؛ و گاه به آن رادیوی اینترنتی گفته میشود.
[/su_note]
[su_note note_color=”#BBDEFB”]
درباره صدای میقات
گروه اینترنتی صدای میقات که از دهه ۸۰ فعالیت خود را آغاز کرده است از پیشتازان عرصه تولید محتوای وب فارسی است . سایت صدای میقات به آدرس sedayemighat.com در سال های گذشته بارها مورد حمله اینترنتی توسط گروه های ضد ایران قرار گرفته است .
تولیدات این گروه بیشتر در قالب پادکست و رادیوی اینترنتی است.اما این گروه تولیدات ویدیویی نیز داشته است . از مجموعه برنامه های معروف این گروه پادکست هفتگی “زنگ بیداری” را می توان نام برد . و از مجموعه داستان های صوتی معروف این گروه دو نمونه “روز آخر ” و “ کمی دیر تر ” را می توان نام برد .
جناب نوبخت چند روز پیش گفتهاند که مجوز استخدام ۲۰۰۰ نیروی جوان بهعنوان مشاور مدیران را داریم. معاون امور جوانان وزارت ورزش و جوانان هم دیروز از اخذ مجوز استخدام ۲۰۰۰ جوان در موضوع «دستیاران جوان دولت» با دستور رئیسجمهور خبر داده است.
برخی شنیدهها حاکی از آن است که این برنامه مفصل از حدود دو سال پیش توسط جناب مشایخی، دانشکده مدیریت و اقتصاد دانشگاه شریف و در یک کلام نفرات موسوم به حلقه نیاوران طراحی شده و ظاهراً قرار است در تمامی سطوح قوه مجریه از هیئت دولت تا سطح شهرستانها پیگیری شود و همه مدیران را موظف میکند دو دستیار جوان داشته باشند.
افراد منتخب در قالب چند گروه، آموزشهای فشرده و بعضاً بلندمدت طراحی شده را توسط دانشکده مدیریت تجربه میکنند تا بتوانند پیش برنده مدل فکری حلقه نیاوران و به صورت خاص جناب مشایخی و دوستانشان در دولت باشند.
جایگاه افراد جذب شده در قالب این طرح، در سطوح بالا در کنار مدیران حفظ شده و در زمان کوتاهی، مدارج عالی در ساختار اداری کشور کسب میکنند. گفته میشود منابع این طرح نیز به صورت ویژه با دستور جناب رئیسجمهور و همراهی خاص جناب نوبخت تأمین شده است.
ظاهراً حلقه نیاوران که با تأسیس دانشکده خودمختار مدیریت و اقتصاد در کنار دانشگاه شریف گام اول تثبیت خود و کانال دسترسی به منبع انسانی بکر و نخبه را برداشته بود، در گام دوم به دنبال تثبیت در سطح دولت و ایجاد یک جریان مستمر و پایدار نیروی انسانی همسو و همفکر است.
به صراحت میتوان گفت که اجرایی شدن این طرح، گام بزرگی در ریلگذاری ۳۰ سال آینده دولت جمهوری اسلامی ایران با شکل دادن شبکه ای بزرگ از افراد غربگرا و متمایل به مدل توسعه لیبرال حلقه نیاوران در ساختار رسمی دولتی است.
مدلی که در سیاست تعدیل دولت سازندگی، بعدها در برنامههای توسعه دولت اصلاحات و اخیراً در بحرانی بزرگ به نام رکود اقتصاد کشور و ورشکستگی بنگاهها و بانکها ناکارآمدی آن به اثبات رسید.
این مدل و تربیتیافتگان حلقه نیاوران، منشأ بسیاری از مسائل بغرنج اقتصادی و اجتماعی کشور پس از خاتمه جنگ هستند.
این شبکه ایجاد شده و ریلگذاری جدی و محکم آینده کشور، تحمیل یک مدل به حاکمیت و دولت است و امکان جایگزینی مدل، تیم، بدنه کارشناسی و مدیران را تا حد زیادی از رئیسجمهوری با تفکر متفاوت سلب میکند و هر رئیس دولتی ولو با اندیشه متفاوت، محکوم به ادامه همین مسیر است.
به قول دکتر یوسف اباذری در مقاله مکتب نیاوران: «دولتمردان و مدیران ارشد هر آنچه را اینگونه به ایشان به عنوان علم عرضه میشود، با جانودل پذیرا میشوند. به آنان حقنه شده است که هر بحث انتقادی در نهایت، جدل بیهوده ایدئولوژیک است.
در نتیجه آنان در عمل به اقتصادی تن میدهند که در ظاهر علمی ناب اما در باطن تا مغز استخوان، پروژهای سیاسی است و حاضر است در هر زمانی و با هر کسی برای پیشبرد اهداف خود عقد اخوت ببندد».
آقای ظریف در توییتی به مناسبت تحرکات اخیر عربستان در منطقه گفتهاند: ” کابوس سوریه از طریق گفتگو به پایان نزدیک شده و مشکل یمن نیز باید به همین روش حل شود و هیچ بحرانی نیست که با گفتگو حل نشود. ما یکبار آن را ثابت کردهایم! ”
واقعا آقای ظریف در این وانفسای ماندن پای برجام در گِل تحریمهای فزاینده آمریکا و زمینهسازی اروپا برای استفاده از فرصت کدخداساز برای غارت منابع کشور، چطور جرات میکند بحرانی را که شجاعت و جانفشانی فرزندان مقاومت در جبهههای نبرد با داعش در سوریه و عراق رفع کرده، حل شده توسط دیپلماسی منفعل و پشت میزی شان توصیف کند؟!
آقای ظریف!
اگر خون های بر زمین ریخته شده رزمندگان مقاومت نبود
اگر شجاعت حضور و تدابیر نظامی سرداران این جبهه نبود
اگر موشک ها و سلاحهای ایران و سوریه و حزب الله و حشد الشعبی و ارتش عراق نبود
اگر اقتدار رهبری و توانمندی سردارش در ایجاد وحدت میان دولتهای درگیر نبود
شما اکنون برای حفظ جان خود به گوشهای از ینگه دنبا پناه برده بودید!
کل زحمت شما برای یمن همان بود که به دستور جان کری کشتی حامل کمکهای مردمی ایران را بازگرداندید!
دیپلماسی ادعایی اعتدال نه تنها مشکلی را حل نکرد بلکه صدها برابر بر مشکلات کشور و منطقه افزود.
تحریمها که هیچ، سایه جنگی که با ایجاد هراس از آن برای خود و برجامتان رای گرفتید هم همچنان در رسانههای تان فریاد میشود و هنوز جوهر درشتگوییهای حامیان شما برعلیه توان نظامی کشور خشک نشده است.
با اعطای آنهمه امتیاز یکطرفه به خاطر ترس از بمبهای آمریکایی! چه چیزی را اثبات کردید که از پیروزی جبهه مقاومت بر داعش برای خود کلاه می دوزید؟!
لطفا به همان اروپا و آمریکایتان برسید و منطقه را رها کنید تا جنگِ برده را نبازیم!
برنامه زنگ بیداری 247 از تولیدات سایت صدای میقات مرداد ماه منتشر شد . این برنامه در بخش های مختلف به بررسی مسائل فرهنگی سیاسی روز ایران می پردازد . در ادامه فهرستی از برنامه های این قسمت زنگ بیداری را می خوانیم :
*(بمب خنده) نمایشهای طنز کاری از بروبچه های گروه نمایش زنگ بیداری به مناسبت میلاد امام رضا (ع)
**ویژه برنامه ( این مردم خیال پرست) عضو تیم مذاکره کنندهٔ آمریکا می گوید:هیچ تحریمی برجام را نقض نمی کند….این سند را مسئولین طرف ایرانی امضاء کردند!!!. با اجرای مسعود عباسی
*حکایت (حساب و کتاب من و مادرم) با اجرای آقای صفری
*گلهای یاس (به دنیا خندیدند و رفتند) به یاد شهید مرتضی شکوری معروف به میثم
*قسمت 9 داستان صوتی روز آخر فصل دوم (دولت حق) چرا امام زمان عج پرچم سرخ و شمشیر علی (ع ) را حمل میکند؟ روز جنگ با سپاه سفیانی
درباره صدای میقات : مهمترین هدف رادیو صدای میقات ارتقا و رشد اخلاق دینی و انقلابی در میان فرزندان نسل سوم انقلاب هست و هدف اصلی دشمنان اسلام از بین بردن همین اخلاق است ، که اگر اخلاق را ریشه کن کنند ، مراحل بعدی تخریب را خیلی سریعتر تمام می کنند ان شا الله با صدای میقات و صداهای دیگری که در آینده به این راه خواهند پیوست ، هیچگاه به هدف شومشان نخواهند رسید
[/su_note]
[su_note]
پادکست چیست (رادیو اینترنتی)
پادکست (به انگلیسی: Podcast) یا پادپخش یا تدوین صوتی انتشار مجموعهای از پروندههای رسانه دیجیتال است که توزیع آن در اینترنت با استفاده از فید صورت میگیرد، و توسط کاربران معمولاً بر روی یک پخشکنندهٔ موسیقی دیجیتال (موبایل و رایانه) قابل دریافت و پخش است.
این روش ارائهٔ محتوا در سال ۲۰۰۴ محبوبیت و گسترش یافت؛ و گاه به آن رادیوی اینترنتی گفته میشود. برای دریافت آن، معمولاً از برنامههای خبر خوان که از خدمات وب استفاده میکنند استفاده میشود و بر روی رایانههای خانگی یا پخشکنندههای موسیقی دیجیتال قابل پیادهسازی است. قابل ذکر است که عمل دریافت پادکست را پادکچ (به انگلیسی: Podcatch) میگویند.
۱ با اینکه در دولت وی، نجومی بگیرانی چون صفدرحسینی و یاران وی شناخته شدند، اما هیچ برخوردی با آنها صورت نگرفت، بلکه پست جدید هم گرفتند.
۲ در دولت آقای روحانی، نجومی بگیرانی که حقوق 80 میلیون در ماه داشتند، ذخیره نظام نامیده شدند.
۳ دولت بجای رسیدگی به مشکلات آب و هوای خوزستان، هوای آلوده و غباری این استان را عذاب الهی نامید.
۴ دولت بجای رسیدگی به کشته شدگان و مجروحان قطار مشهد تبریز، گفت مشکلی ندارد، همه بیمه هستند.
۵ برادر تنی آقای روحانی به اسم حسین فریدون، مفسد اقتصادی و سیاسی شناخته شده اما هیچ برخوردی با وی صورت نگرفت و ایشان همیشه و همه جا حضور فعال دارند.
۶ رشد علمی کشور در این چهار سال افت شدیدی داشته است
۷ تمامی تلاش ها و دستاوردهای دانشمندان هسته ای که با دست خالی و با وجود تحریم ها، به غنی سازی 20 درصد رسیده بود، سیمان کاری و تعطیل و تعلیق کرد و عملا تمام مراکز هسته ای به موزه تبدیل شده است.
۸ آقای روحانی علی رغم صحبت های خودشان مبنی بر پذیرفتن نقدها، همیشه منتقدان دلسوز خود را تندرو، افراطی، بی سواد، بی شناسنامه، جهنمی، دلواپس و با حرف های زشت دیگر … خطاب کرد.
۹ اکثر کارخانجات قدیمی و سابقه دار کشور که جنگ جهانی و جنگ تحمیلی آنها را تعطیل نکرده بود، در دولت آقای روحانی تعطیل شد مثل ارج و روغن جهان و…
۱۰ در دولت آقای روحانی، میدان برای سخنرانی و فعالیت ساکنین و فعالین فتنهٔ 88 وضدانقلاب در دانشگاه ها باز بود و هر اقدامی خواستند، به راحتی انجام دادند.
۱۱ در این چهار سال تمامی کاسبان بازار، از نبود مشتری و بازار کار به شدت می نالند و نگران درآوردن یک لقمه نان برای خود و خانوادهٔ خود هستند.
۱۲ در دولت آقای روحانی، حوادث تلخ منا، کشته شدن حاجیان، تعرض به نوجوان ایرانی در فرودگاه اتفاق افتاد اما دولت بجای محکومیت و برخورد قاطع،زانو در مقابل مقام کویتی و حرف از دوستی و برادری با عربستان سعودی زد.
۱۳ قرار بود عزت به پاسپورت ایرانی بازگردد، اما سرگردانی وزیر بهداشت در آسمان ایران و قطر و کویت برای اجازه نشستن در فرودگاه عربستان و نهایتا ورود از کشور ثالث به عربستان، برهنه کردن زنان ایرانی در فرودگاه تفلیس به بهانه بازرسی، ذلت تمام بود.
حتی جیبوتی محروممون کرد. :))
۱۴ ترسیدید سایر کاندیداها، حرف هایی بزنند و نتوانید جواب بدهید، بخاطر همین مناظرات زنده را لغو کردید، ممنون از آزادی بیان دادنتان واز ترس ۹۶درصد حرف مردم از مناظره زنده
آن را (زنده) اعلام کردید.
۱۵ در دولت آقای روحانی، قراردادهای ننگین و بسیار خفت بار تر از گلستان و ترکمان چای منعقد شد که در آن چیزی جز خیانت به مردم و ایران نبود، مثل قرارداد FATF و IPC و سند 2030 و…
۱۶ قرار بود در برنامه های مدون شما، در طی مدت کوتاه صد روزه، تمامی مشکلات اقتصادی کشور حل شود، اما عین آب خوردن زیر حرف خود زدید و گفتید من نگفتم
۱۷ قرار بود بلافاصله در روز اجرای برجام، تمامی تحریم های اقتصادی، بانکی و تجارتی برداشته شود، بعد از n ماه نه تنها هیچ تحریمی برداشته نشد، بلکه تمامی تحریم ها تمدید شد و تحریم های جدید وضع شد. و حالا کار به جایی رسیده که دولت روحانی مدافع تحریم ها شده است
۱۸ رهبری بارها تذکر داده بودند، آمریکا غیرقابل اعتماد است، اما خودسری کردید، خطوط قرمز نظام را که مورد تاکید رهبر بود، زیرپا گذاشتید و با کدخدا معامله کردید، معامله ای که سراسر برد برای دشمنان بود و سراسر باخت برای ملت ایران. حتی با پذیرش مشروط برجام هم فقط در ظاهر موافق بودید
برنامه زنگ بیداری 232 از تولیدات سایت صدای میقات فروردین 96 منتشر شد . این برنامه در بخش های مختلف به بررسی مسائل فرهنگی سیاسی روز ایران می پردازد . در ادامه فهرستی از برنامه های این قسمت زنگ بیداری را می خوانیم :
* حکایت :(زنده بمون آقا پلیسه) با اجرای اقای صفری
* گلهای یاس (خداوندا به سوی تو می آیم) به یاد شهید دکتر مصطفی چمران
* روحانی مچکریم (می خواهم رای بیاورم) دستو پا زدنهای یک رئیس جمهور برای ماندن به هر قیمتی !!!!! مردم دیگر روحانی را نمی خواهند (گزارشهای مردمی)
* نفس حق ( بزرگترین حسرت در روز قیامت برای چه کسانی است؟) سخنان شنیدنی استاد اخلاق آقا مجتهدی
* حرف دل ( سخنی با امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف)
برنامه زنگ بیداری 231 از تولیدات سایت صدای میقات فروردین 96 منتشر شد . این برنامه در بخش های مختلف به بررسی مسائل فرهنگی سیاسی روز ایران می پردازد . در ادامه فهرستی از برنامه های این قسمت زنگ بیداری را می خوانیم :
— بانوی تحویل همه ی سالها (میلاد حضرت فاطمه س و روز مادر مبارک باد)
*بمب خنده (نمایشهای طنز) کاری از بروبچه های گروه نمایش زنگ بیداری
— 30 هزار ایرانی در نوروز 96 به ترکیه میروند!!!!!!!
*گلهای یاس (اشکها و لبخندها) به یاد شهید فرمانده مهدی زین الدین
— برای اولین بار در تاریخ اکران فیلم ایرانی فروشنده اصغر فرهادی در اسرائیل!!!!!!
*حکایت (از مکافات عمل غافل مشو)
*روحانی مچکریم: چرا رئیس جمهور عصبانیست؟؟؟!! علت توهین مستقیم رئیس جمهور و به سخره گرفتن سخنان رهبری چیست(منقل)؟؟!! گزارشهای مردمی علیه رئیس جمهوری که وعده های دروغ میدهد…
در این دوره از انتخابات حجم مطالب غیرواقع و دروغ که به عنوان مطالب «واقعی» و «حقیقی» به جامعه عرضه میشود، آن هم از سوی کسانی که در جایگاه رسمی دستگاه اجرایی کشور بالاترین مقامها را در دست دارند، بیسابقه است.
به گزارش بنیانا ، روزنامه وطن امروز در یادداشتی به قلم مسعود فروغی نوشت: فارغ از نتیجه انتخابات روز جمعه 29 اردیبهشت که همچنان به روشنی نمیتوان درباره آن قضاوتی داشت، نحوه تبلیغات برخی کاندیداهای این دوره از انتخابات یک پدیده بسیار عجیب و نادر و البته تاسفبرانگیز بوده است. حجم مطالب غیرواقع و دروغ که به عنوان مطالب «واقعی» و «حقیقی» به جامعه عرضه میشود، آن هم از سوی کسانی که در جایگاه رسمی دستگاه اجرایی کشور بالاترین مقامها را در دست دارند، بیسابقه است.
4 سال کارنامه دولت یازدهم هم خالی از «بیصداقتی» و تلاش برای «دادن آدرس دروغ» به جامعه نیست اما این روزها برای رایآوری مجدد حسن روحانی، حتی در محضر ملت ایران و در قالب مناظرههای انتخاباتی هم شاهد «رگبار دروغ» به سوی کاندیداهای رقیب بودیم.
در متن پیش رو سعی شده است به مهمترین و شاخدارترین دروغهای دولتیها پرداخته شود که برخی دستپخت رقابتهای انتخاباتی سال 92، برخی حین اداره دولت و برخی هم برای رقابتهای انتخاباتی سال 96 است.
دروغ اول: فیلم تبلیغاتی سال 92
حسین دهباشی، کارگردان فیلم تبلیغاتی حسن روحانی در سال 92 اخیرا در گفتوگویی ویدئویی روایت جالبی از «بیصداقتی بزرگ» روحانی با مخاطبان دارد، تا حدی که مشخص میشود جمله مشهور روحانی در فیلم آن سال که گفته بود «من سالهاست که وقتی بین منزل و اداره تردد میکنم و مردم را میبینم و چهرهها را مطالعه میکنم، میبینم چقدر گرفته و چقدر عبوس هستند و خنده در چهرهها نیست» هم متعلق به روحانی و واقعی نبوده بلکه این جمله را خودش (دهباشی) به او یاد داده است تا بگوید.
این ادعای دهباشی اصلا از طرف روحانی و دولت تکذیب نشد تا معلوم شود حداقل در جریان انتخابات 92 دروغ بزرگی به مردم گفته شده بود.
بنزین پتروشیمی سالم بود، گفتند نیست!
هم در جریان رقابتهای سال 92 و هم بعد از پیروزی روحانی در انتخابات ادعای بزرگی درباره سرطانزا بودن بنزین پتروشیمیها شد، یکی از مهمترین شعارهای روحانی هم این بود. حتی معاون روحانی در سازمان تحت هدایتش یعنی حفاظت محیطزیست اعلام رسمی کرد بنزین پتروشیمیها سرطانزاست.
این دیدگاه دولتیها موجب توقف تولید بنزین داخلی شد و ایران مجددا واردکننده این فرآورده شد اما واقعیت چیز دیگری بود؛ حتی بهار سال 93 وزیر نفت ابتدا گفت بنزین تولید داخل مشکلی ندارد اما پس از 40 روز گفت: «بنزین پتروشیمی آلاینده و خارج از استاندارد است.»
دست آخر اما سخنگوی دولت پاییز سال 93 اذعان کرد: «دولت سرطانزا بودن بنزین تولید داخل را نفی میکند»! و تقریبا یکماه بعد از آن هم رئیس کمیسیون اصل نود مجلس شورای اسلامی گفت ادعای سازمان حفاظت محیطزیست درباره غیراستاندارد و آلوده بودن بنزینهای تولیدی در پتروشیمیها صحیح نیست.
دروغ 3 هزار نفری بورسیهها
یکی از جنجالیترین دروغهایی که افکار عمومی در 4 سال دولت روحانی شنید، ماجرای بورسیههای غیرقانونی بود. نخستینبار وزارت علوم دولت یازدهم از طریق برخی افراد بیرون وزارتخانه ادعا کرد 3 هزار نفر از کسانی که در دولت دهم بورسیه شدند به صورت غیرقانونی بودهاند تا جایی که شخص رئیسجمهور بارها با طرح این ادعای بزرگ به این افراد حمله کرد.
هرچند هنوز عده زیادی از این افراد به خاطر این حاشیهسازی بزرگ سیاسی درگیر هستند اما گزارش کمیسیون اصل نود مجلس که در صحن علنی هم قرائت شد نشان داد این ادعا هم دروغ بوده است!
جالبتر اینکه بعدها وزارت علوم همین دولت یازدهم هم ادعای قبلی خودش را رد کرد.
فیشهای نجومی حتی با دروغ هم قابل انکار نبود
«اساس برنامه اقتصادی من بر 2 محور «تولید ثروت ملی» و «توزیع عادلانه ثروت» استوار است.» این شعاری بود که روحانی در تلویزیون و چشم در چشم مردم داد اما زمانی برای مردم کمرنگ شد که با افشای فیشهای نجومی مدیران دولتی، روحانی اعلام کرد مساله حقوقهای نجومی را به یک مساله ملی تبدیل نکنید!
آماری که در روزهای اول از سوی کواکبیان، نماینده طرفدار روحانی «حدود 3 هزار فیش بین 20 تا 50 میلیون تومانی» و «300 فیش بالای 50 میلیون تومانی» اعلام شد. پس از آن توسط دولتیها این آمار به 900، 500، 300، 50 و در نهایت 13 نفر(!) تقلیل داده شد اما در گزارشی که دیوان محاسبات از نجومیبگیران منتشر کرد و تنها مربوط به ارقام بالای 20میلیون بود، نام 397 نفر وجود داشت.
اگرچه برخی دولتمردان این اتفاق را اشتباه میدانستند اما با «ذخیره نظام» خوانده شدن صفدر حسینی از سوی سخنگوی دولت، مشخص شد این نیز رگهای از واقعیت نداشته و جابهجایی او از صندوق توسعه به صندوق محیطزیست نشان داد، عزم برخورد با نجومیبگیران هم دروغ بوده است. رئیسجمهور در هفته قوهقضائیه به مردم قول داد با حقوقهای نجومی و نجومیبگیران برخورد کند اما چند ماه بعد سخنگوی قوهقضائیه اعلام کرد از سوی دولت تاکنون هیچ فردی معرفی نشده است.
لغو تحریمها «تقریبا هیچ» حرف راستی نداشت!
مهمترین ادعای دروغ دولت را باید با اختلاف زیاد به رفع همه تحریمهای بانکی و اقتصادی علیه ایران مربوط دانست، شاید این دروغ بزرگ مهمترین کارنامه مثبت دولت هم باشد! روحانی در روز امضای برجام گفت: «طبق این چارچوب همه تحریمها چه مالی، اقتصادی و بانکی در همان روز اجرای توافق لغو خواهد شد.»
اما بعدها آنقدر لغو تحریمها عقب افتاد و افتاد تا اینکه مهر 95 ولیالله سیف، رئیس کل بانک مرکزی در نیویورک و در مصاحبه با تلویزیون بلومبرگ تصریح کرد برجام تاکنون «تقریباً هیچ» دستاورد اقتصادی برای ایران نداشته است. حتی محمدجواد ظریف، وزیر خارجه هم گفته بود: «همه تحریمها در روز اجرای برجام لغو خواهد شد.»
اما وی پاییز سال 95 در یک جلسه «کارشناسی» حرف دیگری زد؛ ظریف در کمیسیون امنیت ملی مجلس شورای اسلامی گفت درباره خوشبینی به آمریکاییها اشتباه کرده است. او گفته بود اعتمادش به قول جان کری درباره تحریمهای ISA اشتباه بوده اما پس از افشای این اظهارات دولتیها شدیدا این حرف را تکذیب کردند! هرچند صالحی رئیس سازمان انرژی اتمی هم از رفتار آمریکاییها گلایه کرد تا روحانی اعلام کند به او توجه نکنید! به نظر میرسد ادعای دروغ لغو تحریمها امروز روشن است.
گفت رکود نداریم، وزرایش گفتند در مرز بحرانیم!
رکود یکی از دغدغههای اصلی بیان شده از سوی حسن روحانی در کوران انتخابات سال 92 بود. روحانی گفته بود «اساس سیاست من بالا بردن ثروت ملی و رونق تولید و اشتغال و بهبود فضای کسبوکار و توزیع عادلانه ثروت است.» اما او در وضعیتی که هنوز تغییری در اقتصاد ایران رخ نداده بود، اعلام کرد «از رکود عبور کردیم».
او سال 94 و 95 نیز این مساله را که «در ایران مشکلی به نام رکود نداریم» تکرار کرد اما نامه 4 وزیر اقتصادی دولت یازدهم، سند دروغ روحانی را بر ملا کرد. 4 وزیر نوشتند نهتنها در ایران رکود اقتصادی حاکم است بلکه در مرز بحران اقتصادی هستیم! این مساله البته برای مردم باورپذیرتر بود، چرا که تعطیلی کارخانههای بزرگ صنعتی و تعطیلی 60 درصد اقتصاد ایران موید این مساله بود.
دروغ هم یارانهای شد!
روحانی از روز اول روی مساله یارانهها بحث داشت، جدیترین حرف او در این باره این بود که «دولت تدبیر و امید به دنبال این است که آنچنان مردم را از درآمد سرشار کند که اصلاً به یارانه 45 هزار تومانی نیازی نداشته باشند.» شاید جدیترین اقدام او نیز در حوزه داخلی به رأی گذاشتن «انصراف از یارانه» بود که با رفراندوم 97درصدی آرای منفی به آن تمام شد.
روحانی اما به آرای مردم توجهی نکرد و شروع به حذف یارانهبگیران کرد. اگرچه گفته بود چنین اتفاقی نمیافتد اما در نخستین قدم از سوی دولت روحانی تفتیش حساب مردم آغاز شد که با اعتراض عمومی همراه بود. یکی از مسؤولان دولت اعلام کرده بود «دولت باید یارانه نقدی 24 میلیون نفر را قطع کند.» تایید و تکذیبها درباره حذف ادامه داشت.
سخنگو آن را تکذیب میکرد اما در نهایت ربیعی، وزیر رفاه در دیدار با آیتاللهالعظمی مکارم شیرازی گفت: «قبل از عید، آقای دکتر روحانی به من گفتند بیسروصدا حذف یارانهها را شروع بکنید. من هم از قبل از عید برنامهریزی کردم چون این پروژهای اجتماعی است، اجرای آن سخت است.
چیزی که به مردم بدهید گرفتن آن سخت است، چون مردم آن را حق خودشان تلقی میکنند. خیلی آرام حرکت کردم. ما این ساماندهی را از 30هزار نفر شروع کردیم و تا 50هزار نفر و سپس 100هزار و 200هزار نفر نیز پیش رفتیم و این کار را ادامه میدهیم تا برسد به 6 هزار میلیارد تومان».
بر اساس این سخن وزیر، یارانه نقدی حدود 11 میلیون نفر حذف میشود تا 6 هزار میلیارد تومان کسری بودجه 94 تامین شود. مسیر حذف اما در سال 95 به بخش نیازمندان زیر خط فقر هم رسید. این اتفاق اما در این روزها به یک تراژدی تبدیل شده است. در روزهای منتهی به انتخابات ریاست جمهوری دولتی که اعتقادی به پرداخت یارانه نداشته، حساب یارانه آنهایی را که ثبتنام نکرده بودند نیز باز کرده و به آنها یارانه زودتر از موعد هم پرداخت میکند!
دروغی به بزرگی دیوار چین!
در جریان مناظرههای انتخاباتی یکی از بدترین دروغهای انتخاباتی ادوار انتخابات در ایران مطرح شد: «میخواستند بین زنان و مردان دیوارکشی کنند»! این جمله رئیسجمهور مستقر که خودش از بدو انقلاب اسلامی در بالاترین سطوح مدیریتی کشور حضور دارد تعجب افکار عمومی را هم برانگیخت.
نکته جالب ماجرا این است که ماجرای دروغین دیوارکشی جنسی در جامعه قبل از این در انتخابات سال 84 هم مطرح شده بود. حتی روحانی کار را جلوتر برد و ادعا کرد رقبایش در اعدام دست دارند، هرچند این دروغ هم براحتی برملا میشود، چون حداقل جملات صریحی از روحانی که حدودا برای 26 سال پیش است وجود دارد که از اعدام مخالفان در ملأعام دفاع میکند.
وی زمانی که نماینده مجلس بود، گفته بود: «توطئهگرها را هنگام نماز جمعه در حضور مردم به دار آویزان کنند تا تاثیر بیشتری داشته باشد». حجتالاسلام رئیسی در واکنش به این اظهارات روحانی گفت: «میگویند میخواهند در خیابانها دیوار بکشند؛ چرا عقل مردم را دستکم میگیرید؟ چرا اینقدر از حضور یک کاندیدا در صحنه عصبانی هستید و پرخاشگری میکنید؟ این را همه احساس میکنند».
«خدایا به تو پناه میبرم از استبداد رای و عجله در تصمیمگیری و تقدم نفع شخصی و گروهی به منافع مردم. همچنین به تو پناه میبرم از بستن دهان منتقدان و رقیبان. یاریام کن بنده مخلصی برای تو و خادم لایقی برای تو باشم و فراموش نکنم آنچه بر پیشینیان رفته است.»
این معروفترین جمله روحانی در روز نخست ریاست جمهوریاش است اما برای آنکه بدانیم چقدر در بیان این جمله صداقت وجود داشته همین یک گزاره کافی است که «روحانی بهطور متوسط هفتهای یک توهین به منتقدان خود داشته»؛ از بزدل و بیشناسنامه گرفته تا کسانی که حواله به جهنم شدهاند. دولت یازدهم در عین ادعای آزادی بیان، صدها شکایت از رسانههای کشور داشته است اما برای آنکه بخواهیم بیشتر و عمیقتر این مساله را درک کنیم میتوانیم به صحبتهای رئیس قوهقضائیه مراجعه کنیم.
پس از ادعاهای روحانی درباره آزادی بیان، آیتالله آملیلاریجانی خطاب به او اعلام کرد: «برادر بزرگوار! شما خودتان شفاها یا کتبا با واسطه یا بیواسطه بارها گفتهاید چرا با فلان روزنامه یا فلان سایت برخورد نمیکنید یا نزد رهبری گلایه میکنید چرا دستگاه قضایی با فلان روزنامه برخورد نکرده است اما بین اهالی مطبوعات ندای آزادی سر میدهید!»
دروغ بزرگ درباره اشتغال
کسی نیست که امروز بیکاری را اصلیترین مساله کشور نداند. روحانی گفته بود «نخستین گام دولت تدبیر و امید، کاهش نرخ بیکاری است». اگرچه در اصل رشد بیکاری طی 4 سال گذشته هیچکس شک ندارد و همه میدانند دولت روحانی رکورد بیکاری در کشور را جابهجا کرده است اما آمارهای ضد و نقیض و دروغها در این باره از سوی دولت زیاد است، تا آنجا که آمار اشتغال در مرکز آمار نیز دستکاریشده منتشر شد.
در 5/3 سال عمر دولت یازدهم خالص اشتغالزایی 151 هزار نفر بوده است که اگر میانگین سالانه آن را ملاک قرار دهیم، سالانه کمتر از 50 هزار شغل (43 هزار نفر در سال) میشود. گزارشهای مرکز آمار درباره تعداد بیکاران حکایت از آن دارد که در 5/3 سال عمر دولت روحانی، 635 هزار نفر بر شمار بیکاران کشور افزوده شده است.
در ابتدای دولت یازدهم در تابستان سال 92، بالغ بر 2 میلیون و 563 هزار بیکار در کشور وجود داشت که این رقم در زمستان امسال به 3 میلیون و 198 هزار نفر افزایش پیدا کرده است. روحانی گفته بود در دولتش یک میلیون و 340 هزار اشتغال خالص جدید داشته است در حالی که گزارش مرکز آمار میگوید در دولت یازدهم، 615 هزار و 107 نفر از جمعیت شاغل کشور کم شده و 323 هزار و 409 نفر هم به جمعیت بیکار کشور افزوده شده است.
حال ادعای دروغی که در این دولت یک میلیون و 340 هزار نفر اشتغال خالص ایجاد شده، چه مبنایی دارد، مشخص نیست.
مسکنمهر مزخرف بود یا نه؟!
روحانی در روزهایی که به رأی مردم نیاز داشت اعلام کرد «اصل ساخت مسکن ارزان و مسکنمهر، ایده خوبی بود» اما به محض رأیآوری و معرفی عباس آخوندی پروژه مسکنمهر متوقف شد.
عباس آخوندی، وزیر راهوشهرسازی 23 مردادماه 92 و در جلسه گرفتن رأی اعتماد مجلس گفت: «شخص من هرگز با مسکنمهر مخالف نبوده و نیستم و جزو اولین کسانی بودم که این موضوع را وارد نظام برنامهریزی ایران کردم». آخوندی در مراسم تودیع و معارفه وزرای راهوشهرسازی هم درباره این طرح گفت: «گرچه من نسبت به مسکنمهر نقد داشتم ولی با توجه به اینکه سرنوشت حدود 10 میلیون نفر به آن گره خورده، هیچ تغییر سیاستی نسبت به پروژههای شروع شده مدنظر نیست و سعی میکنیم نواقص آن را برطرف کنیم.»
اما آخوندی پس از رأیآوری، مسکنمهر را طرحی مزخرف خواند و آن را عامل گران شدن 9 برابری قیمت مسکن دانست. تحویل حدود 500 هزار واحد مسکونی در عرض 3 سال و نیم نشان از پیشرفت نیم درصدی ماهانه طرح مسکنمهر در دولت یازدهم دارد؛ طرحی که چشم میلیونها ایرانی سالهاست به آن دوخته شده و آخرین روزنه امید برای خانهدار شدن آنهاست.
اما در آستانه انتخابات ریاست جمهوری روحانی دستور تکمیل مسکنمهر را میدهد. قائممقام وزیر راه و شهرسازی با اشاره به اینکه 2 میلیون واحد مسکنمهر تحویل شده است، گفت: این پروژهها به دستور رئیسجمهوری باید تا پایان کار دولت تکمیل و تحویل شود.
روحانی که خود و دولتش هیچ قدم قابل توجهی در مسیر تکمیل مسکنمهر برنداشتهاند اما دوباره در انتخابات از آن استفاده کرد و گفت: «دولت یازدهم خود را متعهد دید که این پروژه را تکمیل کند و تقریبا تا پایان دولت این پروژه تکمیل خواهد شد».
آمار سرمایهگذاری خارجی هم درست نبود
دکتر عبدالملکی، استاد دانشگاه و اقتصاددان میگوید: آقایان روحانی و جهانگیری آمارهایی را مطرح میکنند که غلط است و باید کار قضایی بهصورت جدی صورت گیرد. آقای جهانگیری در حالی میگوید 10 میلیارد دلار سال گذشته سرمایهگذاری خارجی در کشور داشتهایم که این آمار هرگز بیش از 2 میلیارد دلار نبوده و باید با این آمارهای غلط حتماً برخورد قضایی شود.
فریال مستوفی، رئیس کمیسیون سرمایهگذاری اتاق بازرگانی ایران هم با بیان اینکه 11 میلیارد و 800 میلیون دلار سرمایهگذاری خارجی پس از برجام تا پایان سال 95 مصوب شده است، گفت: از این رقم فقط 5/1 میلیارد دلار عملیاتی شده است. زمستان سال 95 هم آمار منتشر شده توسط اتاق تهران که در یک جدول 3 صفحهای طرحهای صنعتی تصویب شده (نه جذب شده) سرمایهگذاری خارجی کشور را منتشر میکرد، نشان داد آمار سرمایهگذاری خارجی در بخش صنعت تنها 4/1 میلیارد دلار است.
این درحالی است که دولت آبان سال گذشته گفته بود تاکنون 3 میلیارد و 890 میلیون دلار سرمایهگذاری خارجی برای 33 طرح جذب شده است که این آمار دروغ از آب درآمد.
خبر دروغ به روستاییها: به روحانی رأی ندهید بودجه نمیدهند
در جریان رقابتهای انتخاباتی سال 96 یک پدیده بسیار تلخ و شگفتآور رخ داد؛ ماجرا از این قرار است که با پایین آمدن رای روحانی در روستاها مسؤولان دولتی دست به کار شدهاند و به مردم روستاها میگویند با توجه به اینکه روال است رئیسجمهور مستقر همیشه در 4 سال دوم هم رئیسجمهور میشود اگر به حسن روحانی رای ندهید بودجه روستای شما قطع میشود.
این دروغ بزرگ با یک پیشنهاد انتخاباتی برای دریافت وام 10 میلیونی به دهیاران همزمان شده است. حتی برخی منابع نوشتند در مناطقی از مرکز کشور شایعه حذف یارانه در صورت تغییر دولت کنونی منتشر شده است.
اسم اختلاس از فرهنگیها شد معوقه!
ماجرای یک زد و بند مالی بزرگ در صندوق فرهنگیان یکی از بزرگترین پروندههای فساد مالی را رقم زد. اواسط سال 95 وقتی خبر این فساد مالی بزرگ در زیرمجموعه وزارت آموزشوپرورش منتشر شد، در ابتدا طبق روال همیشگی دولت، به دولت قبل یعنی دولت دهم پاس داده شد اما بعد از اینکه ماجرا با جزئیات جدیدی منتشر و دست دولت یازدهمیها در این ماجرا رو شد، عدد 8 هزار میلیاردی برای آن تعیین شد.
سخنگوی قوهقضائیه درباره بزرگی این فساد گفت: «هیچ پروندهای بهاندازه تخلف صندوق ذخیره فرهنگیان و بانک سرمایه ندیدم.» هرچند حسن روحانی درباره این فساد بزرگ در جملاتی عجیب گفت: «بعضی رسانهها خوششان میآید «بدهی معوق» را «اختلاس» جلوه بدهند».
دروغ خودکفایی گندم
با این خبر دیگر میتوان مطمئن شد حداقل در تولید دروغ بزرگ که احتمالا در انتخابات اثر خواهد کرد «خودکفا» شدهایم! ادعای روحانی و جهانگیری در خودکفایی گندم در جریان رقابتهای انتخاباتی خیلی زود دروغ از آب درآمد؛ برخی منابع نوشتهاند: «دولت یازدهم در 4 سال گذشته سابقه رکورد زدن در واردات گندم را هم داشته به طوری که بیشترین واردات گندم در سالهای اخیر مربوط به سال 93 با 2/7 میلیون تن بوده است!
حتی شیخی، مشاور وزیر اسبق کشاورزی هم گفته «اطلاع موثق و گزارشات میدانی در اختیار دارم که محمولههای گندم در حجم وسیعی از بندر امیرآباد وارد کشور شده و دولت این گندمها را تحت عنوان گندمهای تولید شده در داخل در آمار تولید گندم محاسبه کرده است».
دروغ چینی!
در حالی که دولتیها در تبلیغات انتخاباتیشان تاکید میکنند حجم واردات را کم کردهاند فقط بررسی آمار تا زمستان سال 95 نشان میدهد ارزش واردات از چین در مجموع دولت یازدهم، افزایش 78 هزار میلیارد تومانی داشته است. یعنی برخلاف اظهارات رئیسجمهور و معاون اولش، دولت روحانی بیشتر از همه دولتهای بعد از انقلاب برای چینیها شغل ایجاد کرده است.
دروغ حمایت خانواده شهدای شاخص از روحانی
در روزهای منتهی به انتخابات، اخبار حمایت خانوادههای شاخص شهدای جنگ تحمیلی از روحانی به صورت گسترده منتشر شد ولی پس از خانواده سردار شهید همت و شهید کشوری، خانواده شهید مفتح هم هرگونه حمایت از روحانی را تکذیب کردند. فرزند شهید همت در صفحه شخصیاش نوشت: بنده به ایشان رای هم نمیدهم، چه رسد که حمایت کنم. بهتر است از اسم شهدا و خانوادههای آنها سوءاستفاده نشود.
برنامه زنگ بیداری 230 از تولیدات سایت صدای میقات اوائل اسفند ۹۵ منتشر شد . این برنامه در بخش های مختلف به بررسی مسائل فرهنگی سیاسی روز ایران می پردازد . در ادامه فهرستی از برنامه های این قسمت زنگ بیداری را می خوانیم :
*نفس حق (سه چیز است که خدا اجازه انجام آن را نداده) سخنان شنیدنی استاد اخلاق آقا مجتهدی
*تلنگر (کبوتر بچه ها) داستان صوتی کبوتر بچه ها نوشته آقای مصطفی خیر الهی…با اجرای علی حاجی پور و مسعود عباسی
*گلهای یاس (اینجا بچه ها تنها هستن) به یاد شهید فرمانده مهدی باکری
*روحانی مچکریم : حقوقهای نجومی قانونی شد!!! گناه علت ریزگردها در اهواز!!! قانونی جدید برای ایجاد اشتغال آقازاده ها…گزارشهای مردمی: این دولت 4 ساله خواهد ماند…(به همراه طنز)
دهم اسفند ماه، FATF مجدداً ایران را در لیست سیاه خود قرار داد و اعلام کرد ایران تنها تا ژوئن 2017 (خرداد 96) زمان دارد تعهدات خود را اجرایی کند، در غیر این صورت اقدامات مقابلهای خود را علیه ایران از سر میگیریم.
برطبق این اولتیماتوم اگر ایران، تا خرداد 96 به تعهدات محرمانهای که دولت روحانی به این کارگروه مالی داده است، عمل نکند، این کارگروه، کشورهای دیگر را وادار خواهد کرد تا در تعاملات مالی خود با ایران، تجدیدنظر کنند.
اسفناک تر آنکه، 1 روز قبل از آن، وزیر کشور خبر از استقرار کارشناسان پولشویی بینالمللی در ایران داد. البته به بهانه ردیابی و بلوکه کردن درآمدهای ناشی از ترانزیت مواد مخدر!!
اما تعهدات محرمانه دولت روحانی به FATF چیست؟! کارویژه اصلی FATF مقابله با فعالیت مالی سازمانهایی است که مطابق تعریف آمریکا و برخی کشورهای اروپایی سردمدار این اتحادیه، “تروریستی” خوانده میشوند. همه میدانند مقصود غرب از گروههای تروریستی، ابداً تروریسم دولتی اسرائیل، گروهکهای تجزیه طلب، قومیتی و اپوزیسیون کاشته شده در کشورهای اسلامی و.. نیست.
بلکه هدف صرفاً اشراف اطلاعاتی بر منابع و سیستمهای مالی کشورهای هدف و اعمال فشارهای مالی بر افراد، نهادها و سازمانهایی است که در لیست تحریمهای سازمان ملل و آمریکا قرار دارند. سپاه پاسداران، صدا و سیما، وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح، قرارگاه خاتمالانبیا(ص)، وزارت اطلاعات، سازمان صنایع دفاعی، صنایع مختلف داخلی نظیر صنایع پارچین و هواپیمایی مرکز تحقیقات و فناوری دفاعی و… در داخل کشور و حزب الله لبنان، حماس، انصارالله یمن و.. و همه بازوهای مقاومت ضداسرائیلی در منطقه هدف اصلی این اهرم مالی کشورهای غربی هستند.
– اما چرا دولت روحانی، حاضر به سخن گفتن از تعهدات پذیرفته شده خود در قبال این کارگروه نیست و عناصر مرتبط با اعمال و اجرای این تعهد در وزارت خارجه و بانک مرکزی، فعلاً سکوت کردهاند؟!
– چرا رئیس جمهور به افکار عمومی پاسخ نمیدهد که ارتباط مذاکرات هستهای با پذیرش تعهدات محرمانه با FATF چیست؟! آیا نظارت بر سیستم مالی کشور هم جزء ملحقات برجام است؟! و آیا تعطیلی هستهای کشور، برای نشان دادن حسن نیت! و صلح طلبی! به آمریکا و اروپا، کدخدا و ناخداها، کافی نبود که دولت چنین امتیازی هم به آنها واگذار کرده است؟!
– چرا مفاد این تعهد دولت روحانی هم، چون قراردادها و تعهدات دیگر این دولت، محرمانه و دور از چشم مردم و رسانههای داخلی است؟!
– چرا دولت بدون اجازه مجلس و دستگاههای نظارتی، اقدام به استقرار عوامل اطلاعاتی و امنیتی FATF در خاک ایران کرده است؟!
– چرا مردم ایران نباید بدانند اگر دولت روحانی تعهدات محرمانه خود به FATF یعنی تحریم داخلی مالی سپاه و دیگر ارگانهای وابسته به مقاومت در منطقه را تا خرداد ماه انجام ندهد، ایران را با دست خود اقدام به افتادن از چاله تحریم هستهای به چاه تحریمهای مالی این اتحادیه کرده است؟!
در صورتی که روحانی در انتخابات اردیبهشت 96 رأی بیاورد، با تکیه بر همین تعهدات شرم آور و پنهان به این کارگروه، علناً در برابر سپاه و نهادهای حاکمیتی قرار خواهد گرفت و اگر رأی نیاورد، این بند و زنجیر خودخواسته را به عنوان میراثی شوم و تحقیرآمیز برای رئیس جمهور بعدی باقی خواهد گذاشت. علت سکوت موقت دولت در این باره نیز همین است.
دولت روحانی با تسلیم شدن در برابر خواستههای لایتناهی دولتهای غربی، و با حربه روانی و رسانهای ترساندن مردم از “ونزوئلا شدن”، عملاً کشور را به سوی “لیبی شدن” پیش برده است. با دوگانه دروغ ” یا برجام یا جنگ”، نه تنها جنگ را از کشور دور نکرده است، که با برجام، FATF، و… بستر شکست در هر جنگ احتمالی در آینده را فراهم آورده است.
هنوز زود است که بدانیم دولت 4 ساله روحانی، ایران را چند سال به عقب برده است.
جدا از آنچه در تیر سال 78 بر کوی، دانشگاه و کف خیابانهای تهران گذشت، همزمان و پیش از آن، تحولاتی در فضای سیاسی ـ اجتماعی کشور رخ داد که تحتتاثیر متن حوادث، کمتر مورد توجه قرار گرفت. برنامه و طرحی چیده شد و افرادی به بازیگری مشغول شدند تا فتنه 18 تیر شکل گرفت. 18 تیر 78 حادثهای خلقالساعه نبود، طرحی بود که پشتوانهای داشت و آیندهای پیش رو. خالقان حادثه کوی دانشگاه پازلی را طراحی کردند و براساس آن پیش رفتند.
حمله به «پایگاه دشمن»
اثبات تاثیرگذاری رسانه و مطبوعات بر شکلگیری ساختار فکری ـ فرهنگی جامعه، نیاز به تحقیقات جامعهشناسانه گستردهای ندارد. وضوح این امر آنچنان است که هر فردی با کمی تأمل به آن خواهد رسید. احزاب و گروههای سیاسی ـ اجتماعی با علم به این امر بدیهی، برای بهترین استفاده از این ابزار سودمند، سرمایهگذاری میکنند.
براندازان و دشمنان فرهنگ انقلاب اسلامی، اهمیت مطبوعات و تاثیر آن بر جامعه را از همان سالهای ابتدایی انقلاب درک کردند. فضایی که اوایل انقلاب در نشریههای مختلف و در گروههای مختلف سیاسی شکل گرفت، با قاطعیت مسوولان و برخورد با آنها در آن روزها، منجر به انحراف انقلاب از مسیر خود نشد.
هرچند آن جریان بهطور کامل از بین نرفت و کم وبیش در سالهای بعد به کار خود ادامه داد؛ اما پس از پایان جنگ و تغییر فضای اجتماعی ایران، سکولارهای ایرانی به این نتیجه رسیدند که دوباره فضا برای استفاده از مطبوعات فراهم شده است. هدف این بود که از نهادینه شدن ارزشهای انقلابی و اسلامی در نسل جدید جلوگیری شود و فرهنگ لیبرالی، جایگزین فرهنگ سالهای ابتدایی انقلاب در بین تودههای مردم شود.
این روند با روی کار آمدن دولت اصلاحات و حمایتهای مستقیم و غیرمستقیم قوه مجریه از این جریان سکولار مطبوعاتی، در کنار دفاع تمامقد وزیر ارشاد، بیش از پیش فضا را برای جولان لیبرالها مهیا کرد. توپخانهای که با هدف شلیک به نظام، کار خود را شروع کرده بود، خویشتنداری نکرد و با پشتیبانی و دلگرمی عطاءالله مهاجرانی هدف را بهسمت مبانی و اعتقادات اسلام نشانه گرفت.
نشریههایی که با پیشتازی روزنامههای سلام و جامعه در سالهای میانی دهه 70 شروع به کار کرده بودند، بهواسطه افتتاح زنجیرهوار، پیوستگی محتوایی و مدیریت واحد، عنوان مطبوعات زنجیرهای را به خود گرفتند.
صبح امروز، جامعه، توس، نشاط، خرداد، عصر آزادگان، بهار، دوران امروز، نوروز، مشارکت، آفتاب امروز، عصر ما، آریا، ایران فردا، هممیهن، اخبار، آوا، پیام هاجر و… مهمترین نشریههایی بودند که در ماههای ابتدایی دولت اصلاحات، بیمحابا مجوز انتشار دریافت کردند و البته خیلی سریع اندیشههای خود را در فضای جامعه پخش کردند.
-«اگر مجوز راهپیمایی به هر گروه براساس قانون داده شود، اشکال ندارد حتی علیه خدا» آفتاب امروز،2/6/78
-«معصومین فقط در کلیات و اصول اسوهاند، نه در فروع و جزییات» محسن کدیور، ماهنامه کیان
-«صحت قصه حضرت یوسف در قرآن کریم از محالات است.» صبح امروز، خرداد78
-«مسلمان نبودن عیب و عار نیست و مسلمان بودن هم شرط لازم رستگاری نیست.» هویت خویش، اردیبهشت 78
-«مظاهر دینی چون حجاب و حیای زنان، نماد عقبافتادگی است.» جامعه سالم، تیر77
-«برخورد با توهینکنندگان به مقدسات چون منجر به اشاعه توهین میشود، خود اشاعه فحشاست.» مهاجرانی، اخبار اقتصاد، مهر 78
-«پیامبر رفت و هیچ فردی را به جانشینی خود انتخاب نکرد. امام حسین جانشین پدر خود نبود.» صبح امروز، 23/8/78
-«حکومت دینی، تفکری غلط است و بر همین اساس دین و سیاست از یکدیگر جدا میباشند.» پیام هاجر، 28/7/78
اینها تنها گوشهای از پردهدری و گستاخی نشریهها نسبت به مبانی اعتقادی مردم بود. این در حالی بود که مجموعه وزارت ارشاد بهعنوان متولی فرهنگ کشور، نهتنها موضعی در مقابل این شارلاطانیزم مطبوعاتی نگرفت، بلکه وزیر و معاون مطبوعاتی وی بارها به حمایت از هتاکان به امنیت اعتقادی مردم لب به سخن گشودند. رییسجمهور نیز در این میان سیاست سکوت همراه رضایت را در پیش گرفته بود.
مجلس پنجم که در آن زمان، سال چهارم و آخر خود را سپری میکرد، پس از درک شرایط اینچنینی تصمیم گرفت وارد صحنه شود تا فضای بی بندوباری مطبوعات را تغییر دهد که میتوانست عواقب خطرناکی برای کشور داشته باشد. بههمین منظور مجلس اوایل سال 78 لایحه اصلاح قانون مطبوعات را در دستور کار قرار داد. یکبار در اسفند 64، کلیات تغییر قانون مطبوعات (مصوب سال 1358) در مجلس دوم تصویب شده بود.
ولی از همان زمان نیز این لایحه مخالفانی داشت و حتی در سالهای بعد هم اعتراضاتی مبنی بر وجود نقاط مبهم در این قانون شده بود. بهدلیل همین ابهامها در حوزه عمل، در سال 74 در حالیکه هنوز دوران 2 خرداد شروع نشده بود، زمزمههای طرح اصلاح قانون مطبوعات شروع شده بود. بنابراین خانه ملت تصمیم گرفت با توجه به همان کاستیهای قبلی این قانون و با نظر به فضای شکلگرفته در مطبوعات، دست به اصلاح این قانون بزند.
هنگامیکه کلیات طرح در دستور کار مجلس قرار گرفت، تنها چند روز کافی بود تا حملههای هماهنگ نشریههای اصلاحطلب به طرح مجلس، آغاز شود. این در حالی بود که این اصلاحیه که در 4 بند تصویب شده بود، حاوی اصولی منطقی و عقلانی بود. در حقیقت حداقلهایی بود که هر عقل سلیمی آن را جایز میشمارد.
ممنوعیت فعالیت مطبوعات برای بیگانگان، جاسوسان، سردمداران رژیم طاغوت و…، منع شدن مطبوعات برای دریافت کمک مالی از کشورهای بیگانه، مقابله با افراد دولتی و غیردولتی که مطبوعات را تحت فشار قرار میدهند و التزام عملی مدیران مسوول و صاحبان امتیاز نشریهها به قانون اساسی جمهوری اسلامی، مواردی بود که در مجلس تصویب شد. این موادی بود که عقل، منطق و شرع آن را تایید میکرد.
نشریههای زنجیرهای، آتش خود را سمت مجلس گرفتند. اولین تیر را مجمع روحانیون مبارز با صدور اطلاعیهای در روزنامه دولتی ایران زد: «این طرح سایه استبداد را بر فضای مطبوعات کشور میگستراند» تیترها آنچنان بود که اگر کسی نمیدانست محتوای این قانون چیست، حتما آن را متحجرانه و قرون وسطایی تلقی میکرد:
– «طرح اصلاح مطبوعات، یعنی سایه استبداد بر فضای نشریات کشور» ایران،2تیر78
– «تکریم یا تحریم آزادی، سرنوشت مطبوعات رقم میخورد» خرداد، 13تیر78
– «اعتراض شدید انجمن صنفی روزنامهنگاران به طرح اصلاح قانون مطبوعات» نشاط، 18خرداد78
در این میان روزنامه سلام به مدیرمسوولی موسوی خویینیها علمداری این جریان برعهده گرفت:
«طرح تغییر قانون مطبوعات، وهن قانون اساسی است» سلام،27 و30خرداد78
«اصلاح قانون یا به بنبست کشیدن نظام؟» سلام،9 تیر78
این حجم از توهین، تخریب و جَوسازی در حالی بود که هیچیک از این نشریهها از محتوا و متن این طرح با مردم صحبت نمیکردند و تنها با انتخاب تیترهای داغ و جنجالی، سعی در مسموم کردن فضای کشور داشتند.
گویا این نشریهها وگردانندگان آنها خود را مصداق اعمال مجرمانهای یافته بودند که در این قانون بر آن تصریح شده بود، یا شاید این بخشی از پازلی بود که چیده شده بود، شاید هم هردو. هرچه زمان تصویب این طرح نزدیکتر میشد، فضای تندروی، افراط و عصبیت هم بیشتر بر نشریهها تاثیر میگذاشت. فضایی احساسی که تنها جرقهای میتوانست آن را تبدیل به بحران کند.
«سلام» بر کودتا
شواهدی نشان از این داشت که واقعیت این هجمه، تنها مقابله با این طرح مجلس نیست. به نظر میرسید قانون مطبوعات بهانهای شده باشد برای طرحی دیگر. اما چه طرحی میتوانست اینچنین طراحان را به تبوتاب بیندازد؟
سعید حجاریان کمتر از یک سال قبل ـ17 آذر 77 ـ در مصاحبهای با روزنامه ایران، از طرحی سخن میگوید و از آن با عنوان «فتح سنگر به سنگر تا رسیدن به فرماندهی» یاد میکند. روزنامه سلام نیز،که یکبار در سال 72 به تعلیق فعالیت مطبوعاتی محکوم شده و با وساطت برخی مسوولان ارشد نظام، عفو شده بود، 9 تیر 78 در یک پیشبینی حیرتانگیز از طرح اصلاح قانون مطبوعات، بهعنوان طرحی برای به بنبست کشیدن نظام یاد میکند.
سنگرهایی که حجاریان حدود یک سال پیش از آنها نام برده بود،کجا بودند؟ بعدها مشخص شد وزارت اطلاعات، سپاه پاسداران، نیروی انتظامی و حتی بسیج، مناطق عملیاتی براندازان بود. قرار بود هریک طی پروژهای فرو بریزد. برای نشستن در جایگاه فرماندهی لازم بود بازوهای امنیتی و اطلاعاتی نظام و رهبری فلج شود. پس از جریان قتلها که نشانه بهسمت بدنه وزارت اطلاعات رفته بود، نوبت به نیروی انتظامی رسیده بود.
چگونگی اجرای طرح، نیازمند دقت فراوانی بود. محمدعلی ابطحی یکبار گفته بود: «آقای خاتمی 20 میلیون نفر پشت سر دارد اما آقای خامنهای 8 میلیون رأی آورد. اگر درگیری بهوجودآید، مطمئن باشید که آقای خامنهای پیروز نخواهد شد.» با شکلگیری اصلاح قانون مطبوعات، بهانه لازم برای درگیری و به صحنه آمدن سرمایه اجتماعی شکل گرفته بود که اصلاحطلبان تصور میکردند حامی آنها هستند.
کلید آشوبی که هدفی جز کودتا نداشت، در دستان مدیرمسوول روزنامه سلام بود. کودتا براساس سند مجعولی که 15تیر 78 بر پیشانی روزنامه سلام نشست، راه خود را یافت. پیوند ماجرای قتلها و وزارت اطلاعات به طرح مجلس، براساس سندی دروغی و جعلی، شکل گرفت. سندی که از وزارت اطلاعات به سرقت رفته بود، درحقیقت نامهای بود که در جلسههای مشاوران خطاب به وزیر نوشته شده بود و درحقیقت محتوایی فرهنگی مربوط به رصد کلی فضای کشور داشت.
اما نامهای که در بالاترین سطح امنیتی کشور نگارش شده، چهطور سر از روزنامه درآورده بود؟ و چهطور این روزنامه دست به افشای اسرار نظام زده است؟ کاری که موسوی خویینیها کرد، ریسک خطرناکی بود که تنها صدای آمریکا حامی آن بود. علیرضا نوریزاد در گفت وگو با رادیو آمریکا: «کاری که روزنامه سلام کرد، به گمان من یکی از شجاعانهترین کارها در تاریخ 20 ساله مطبوعات ایران بود.»
روزنامه سلام علاوه بر اینکه سندی محرمانه را افشا کرد، آن را تحریف نیز کرده بود. بنابراین براساس قانون باید توقیف میشد. این اتفاق یک روز بعد رخ داد. همان شب ساعت 10 نیز وزارت اطلاعات شکایتی علیه مدیرمسوول به جرم افشای اسرار نظام تنظیم کرد. علی یونسی وزیراطلاعات دولت اصلاحات، در مصاحبهای گفت: «کاری که روزنامه سلام کرد، سرقتی بود که فقط استفاده جناحی و سیاسی داشت.»
یک ماه فضاسازی علیه طرح مجلس، پیوند آن با سعید اسلامی و ماجرای قتلها و حال بسته شدن روزنامهای که مدیرمسوول آن حکم پدر و استاد برای زنجیرهایها راداشت، همه اینها آماده بود تا نشریههای برانداز دوباره وارد صحنه شوند. حزب مشارکت 16 تیر بیانیهای صادر کرد و نوشت: «اصرار به توقیف سلام میتواند عواقب و پیامدهای زیانباری داشته باشد.»
۱۰ شب ۱۶تیر حکم توقیف سلام صادر شد. یعنی درست زمانیکه روزنامههای صبح فردا یا بسته شده بودند یا در حال بسته شدن بودند. اما تیترهای فردا صبح زنجیرهایها وتحلیلهای فراوانشان مبنی بر توقیف روزنامه سلام، طوری بود که گویا توقیف روزنامه را پیشبینی میکردند. درحقیقت این نیز بخش دیگری از پازل بود که چیده شد و بهخوبی جلو میرفت.
_ زمان، حامل حوادث خشونتبار است
_نظام باید هزینههای سنگینی بپردازد.
_محدودیت مطبوعات، خشم مردم را شعلهور خواهد کرد.
_دانشجویان ساکت نخواهند نشست.
صحبت از خشم و خشونت، زینتبخش نشریههای مدعیان گفتوگو، آزادی و دموکراسی شده بود. در این میان تحریک دانشجویان، بیش از همه مورد توجه این جریان قرار گرفت. تلاش زیادی صورت گرفت که از راههای مختلف، اعتراض از پیشانی روزنامهها به صحن دانشگاه کشیده شود.
«هزینهای» که پرداخت شد
روزنامه نشاط صبح روز 17تیر، در حالیکه تصویر موسوی خویینیها را در صفحه اول خود آورده بود، نوشت: «آیا محافظهکاران هزینه به صحنه آوردن موسوی خویینیها را محاسبه کرده اند؟»
سعید حجاریان نیز در روزنامهاش، صبح امروز، نوشت: «بازی دموکراسی، اگرچه بازی نامیده میشود، ولی اگر قواعد آن را پذیرفتیم، دیگر بازی نیست و اگر این قاعده در مطبوعات یا انتخابات در هم شکسته شود، آنگاه سیاستورزی به پایان میرسد.» خبر از پایان سیاستورزی داده شد. هزینه به صحنه آوردن موسوی خویینیها با تنظیم شکایت از او چه ارتباطی میتوانست داشته باشد؟ روزنامهها در 17 تیر، بهطور علنی نظام را تهدید کردند.
تابستان داغ
تحریک دانشجویان در نشریهها، همان بعدازظهر روز 17تیر و با حضور عواملی که بعدها مشخص شد اصلا دانشجو نبودهاند، نتیجه داد. اما تنها 10 روز پیش از آن، روی دیگر این پروژه توسط نشریه آمریکایی «میدل ایست اکونومیک دایجست» برملا شد.
این نشریه در مقالهای خبر از تحولاتی حیاتی در ایران داد: «بیشتر ناظران در تهران بر این اعتقادند که تابستان امسال شاهد یک آزمون حیاتی قدرت و حتی شاید دور نهایی رویارویی جدی بین جناح محافظهکار و اصلاحگرایان خواهد بود. اصلاحطلبان، یک تابستان سیاسی داغ را پیش روی دارند تا جناح محافظهکار را از میدان مبارزه خارج کنند.»
برنامهای که پیشبینی شده بود، شب 17تیر در محوطه کوی دانشگاه تهران توسط دفتر تحکیم وحدت کلید خورد. نصب اعلامیهای در محوطه کوی و دعوت دانشجویان برای حضور در تجمع اعتراضی به توقیف سلام. سیدنظام موسوی که در آن زمان مسوول سیاسی بسیج دانشجویی دانشگاه تهران بود، میگوید: «فردی که این اعلامیه را پخش میکرد، شفیعی نام داشت که اصلا دانشجو نبود و کارمند جهاد دانشگاهی کوی بود. جالب اینکه تاجزاده، همین فرد را بهعنوان دبیر کمیسیون ماده 10 احزاب در وزارت کشور منصوب کرد.»
چند ساعت از نصب اعلامیه که میگذرد، تعدادی از اعضای دفتر تحکیم وحدت همراه 2 نفر دیگر به نامهای منوچهر و اکبر محمدی که بعدها خودشان اعتراف کردند اصلا دانشجو نبودهاند ـ منوچهر محمدی دانشجوی اخراجی اقتصاد بود ـ تظاهرات در محوطه کوی را شروع و دانشجویان را به خروج از خوابگاهها دعوت میکنند.
عامل تحریک دعوت دانشجویان، در شعارهایی که سر داده میشود، شنیده میشود. شعارهایی که حاکی از تهدید آزادی و اختناق است. دانشجویان از آنچه پشت پرده این جریان میگذرد، بیخبر هستند. پشت پردهای که آنان را تنها پیادهنظامی میدانند برای مقصود خود. آرام آرام شعارها علیه نظام و رهبری هدایت میشود. با توجه به روزهای فرجه امتحانات و حضور کم دانشجویان در کوی، نیاز به حضور عوامل غیردانشجو و هدایت معترضان به بیرون از محوطه خوابگاه احساس میشود.
جمعیت حدود ساعت 9 شب 18 تیر از محوطه کوی دانشگاه خارج و وارد خیابان کارگر میشود. همزمان با حضور معترضان در خیابان، عاملان اصلی، آشوب و تخریب اموال عمومی را آغاز میکنند. با تبدیل اعتراض به آشوب و تخریب و سلب امنیت از مردم منطقه، نیروی انتظامی وارد صحنه میشود و از دانشجویان میخواهد به کوی برگردند. جمعیت به داخل کوی برمیگردد ولی همچنان 20 ـ 30 نفر میمانند و خیابان را میبندند.
ارادهای که علاقهمند به درگیر کردن نیروهای انتظامی با آشوبگران است، کاملا حس میشود. گروگانگیری یک سرباز وظیفه ناجا توسط دانشجویان و ضرب و شتم وی، فضا را بهشدت متشنج میکند. سرباز از دست دانشجویان می گریزد ولی کلاه او را به حالت تمسخر به هوا پرتاب میکنند.
شب از نیمه میگذرد که شعارهای دانشجویان تندتر میشود و روشن کردن آتش در خیابان و تخریب اموال عمومی شدت میگیرد. پلیس با بلندگو باز از دانشجویان میخواهد به کوی برگردند و در غیراینصورت برخورد خواهد کرد. همین اتفاق هم میافتد. نیروی انتظامی وارد محوطه کوی میشود و درگیری شدیدی که بین معترضان و نیروی انتظامی رخ میدهد، منجر به اتفاق های تلخی میشود.
طبق اظهار فرماندهان نیروی انتظامی پلیس، آن شب هرچه تلاش میکنند وزیر کشور را نمییابند، تا از او کسب تکلیف کنند. ـ نیروی انتظامی زیر نظر رهبری عمل میکند، اما مسوولیت آن از طرف رهبری به وزیر کشور تفویض شده است.ـ آن شب وزیر کشور از ساعت 11شب تا 4 صبح در دسترس نبوده. درگیری و آشوب نیمهشب در کوی و خیابانهای اطراف، ادامه مییابد. شعارها ارتباطی با روزنامه سلام و قانون مطبوعات ندارد.
جمعیت معترض، اصل نظام را هدف گرفتهاند. همزمان با ادامه درگیریها تا نیمهشب، عدهای وارد کوی میشوند و اقدام به تخریب خوابگاهها و ضرب و شتم دانشجویان میکنند. اقدامی که نهتنها هیچ توجیهی ندارد بلکه بهشدت مشکوک است. طبق اظهار برخی از دانشجویان حاضر در واقعه، افرادی که وارد کوی شدند، اصلا دانشجو نبودند و هرکسی را هم مورد ضرب و شتم قرار میدادند.
حتی گفته شد یکی از کسانیکه آن شب کتک خورد، قائممقام بسیج دانشکده تربیتبدنی بود. دانشجویانی که در اتاقهای خود مشغول استراحت هستند، مورد حمله قرار میگیرند. آنچه مسلم است حجم آشوب و تخریب بهقدری زیاد است که نمیتوان آن را به حضور یکساعته نیروی انتظامی در کوی نسبت داد.
در این میان اظهارنظرهای بیمنطق و بعضا تحریکآمیز برخی مسوولان مانند تاجزاده و سلیمانی معاون دانشجویی وزیر علوم، در ملتهب کردن اوضاع و تحریک دانشجویان علیه نظام، بسیار تاثیرگذار است. مصطفی معین وزیر علوم نیز در اقدامی مشکوک و تأملبرانگیز، استعفای خود از وزارت را اعلام میکند که در آن شرایط، هیچ تاثیری غیر از ملتهب کردن اوضاع ندارد. شرایطی بهوجود میآید که تصور میشود دولتیها در یک طرف ایستادهاند و بهجای آرام کردن اوضاع، با اقدامهای خود بر تنش میافزایند.
فردی به نام احمد باطبی ـ
فردی به نام احمد باطبی که اصلا دانشجوی دانشگاه تهران نبودـ در راستای طرحی که بخشی از پازل توطئه است و جریان کشتهسازی را دنبال میکند، با در دست گرفتن یک زیرپیراهن آغشته به رنگ ـ که بعدها اعتراف کرد در خانه با خون حیوانات، زیرپیراهن را رنگی کرده بود ـ مدعی کشته شدن دوست دانشجوی خود شد. عکسی از او بهطور گسترده در نشریهها منتشر شد و انعکاس گستردهای پیدا کرد و تا مدتها بهعنوان سندی مبنی بر کشتن دانشجویان ارایه میشد.
درباره پروژه کشتهسازی، سیدنظام موسوی که بهواسطه حضور در بسیج دانشجویی دانشگاه تهران، از نزدیک حوادث ۱۸ تیر را رصد کرده است، در خاطرات خود میگوید: «تحکیمیها میخواستند سوار موج شوند. یکی از ایرادهای جدی که به اینها وارد بود، این بود که به دروغ اسامی کشتهشدگان را منتشر کردند.
قرار بود در اعتراض به کشتن دانشجویان، شنبه ۱۹تیر جلو سردر دانشگاه تجمعی داشته باشند، در حالیکه تا آن زمان کسی کشته نشده بود. شورای صنفی دانشکده حقوق و علوم سیاسی، ۱۳ نفر را بهعنوان کشتهشده مطرح کرد که همان شب رادیو اسراییل این خبر را بازتاب داد.
ازقضای روزگار، برخی از این اسامی که بهعنوان کشتهشدگان مطرح شده بودند، بچههای بسیج دانشجویی بودند. بعد ما زنگ زدیم و پیگیری کردیم و دیدیم که اصلا تهران نیستند. همه آن ۱۳ نفر را پیگیری کردیم و دیدیم دروغ است. سریع صداوسیما را در جریان گذاشتیم و صداوسیما هم اعلام کرد اسامی ۱۳ کشته حادثه کوی دانشگاه دروغ است.»
واکنش محمد خاتمی رییسجمهور در آن چند روز درکنار سکوت، ابعاد دیگری هم دارد. مرتضی نبوی عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام درباره تصمیمگیری خاتمی و دولت وی در آن روزها میگوید: «در مساله 18تیر، شورای عالی امنیت ملی کمی با سستی کار کرد. آقای روحانی دبیر وقت شورا در آن زمان، خارج از کشور بود و جلسههای شورا که به ریاست رییسجمهور تشکیل میشد، اجازه نمیداد که بسیج وارد شود و جلو شلوغیها را بگیرد.»
این امر در کنار تعلل در برخورد و حتی حمایت وی از مدیران زیرمجموعهاش که در بحرانآفرینی نقش داشتند، نشان از این دارد که وی را نیز اگر نه بهعنوان یکی از طراحان، حداقل باید از حامیان توطئه 18تیر دانست.
شب 19 تیر، وزارت اطلاعات شکایت خود را از روزنامه سلام پس میگیرد. روابط عمومی وزارت اطلاعات در بیانیهای رعایت بیطرفی و استقلال، حفظ آرامش و پرهیز از هرگونه تنش و تقویت سیاستهای دولت خدمتگذار درباره توسعه سیاسی و آزادیهای قانونی مطبوعات را بهعنوان دلیلهای انصراف از شکایت ذکر میکند.
همان شب جلسهای در دفتر تحکیم وحدت با حضور سعید حجاریان و اصغرزاده شکل میگیرد. اعلام یک هفته عزای عمومی و درخواست تعطیلی دانشگاهها، از تصمیمهای مهمی است که در این جلسه گرفته میشود.
شامگاه 19 تیر، در خیابانهای اطراف کوی، حوادث تلخی میگذرد. در حالیکه تقریبا جریان بهطور کامل از اختیار دانشجویان خارج شده است، تخریب اموال عمومی، آتش زدن اتومبیلها، حمله به مسجدها و آزار رساندن به اقشار مذهبی و هرکسی که ظاهری مذهبی دارد و حتی تعرض به بانوان محجبه، از جمله حوادثی است که تلخی این حوادث را بیش از پیش میکند.
صبح روز شنبه 19 تیر، تیتر روزنامه نشاط اعلام یک هفته عزای عمومی از طرف دفتر تحکیم وحدت است. عزای عمومی برای حوادثی که تا کنون یک کشته داشته، آن هم افسر وظیفهای بود که بهصورت مهمان در خوابگاه حضور داشت. عزت ابراهیمنژاد که مهمان کوی بود، 19 تیر و با اسلحه کمری کشته می شود. هرچند هیچ نهاد رسمی مرگ او را تایید نکرد.
روزنامه نشاط در همان شماره، مقالهای را به قلم محمد قوچانی چاپ میکند،کسی که بعدها بسیاری از نشریههای اصلاحطلب از جمله «شهروند امروز» را سردبیری کرد. «هزینه به صحنه آوردن یک نیروی موثر» عنوان یادداشتی بود که محمد قوچانی پیرامون نحوه درج نامه وزارت اطلاعات در روزنامه سلام نوشت:
«هنگامیکه موسوی خویینیها دریافت که مجید انصاری لیدر فراکسیون اقلیت پارلمان، بهدلیل روابط بسیار خوبی که با مقامات عالیرتبه دارد و توصیه مخصوصی که دریافت کرده است، از خواندن نامه حوزه مشاوران وزارت اطلاعات درباره اصلاح قانون مطبوعات از پشت تریبون صرف نظر کرده است، تصمیم گرفت شهامت خود را با یک تیتر تکاندهنده نشان دهد.»
قوچانی در ادامه مینویسد: «او که مطمئن بود با تصویب اصلاحیه قانون مطبوعات، عملاً «سلام» و روزنامههای اصلاحطلب دیگر، از ایفای نقش خود باز خواهند ماند؛ ولی کوشید به یک ریسک خطرناک دست بزند. خطر ریسک به اندازهای بود که حتی سعید حجاریان نیز صلاح را در آن دانست که چنین بازی خطرناکی را به موسوی خویینیها بسپارد.»
محمد قوچانی و روزنامه نشاط، فردای چاپ این مقاله مجبور به عذرخواهی از سعید حجاریان شدند.
یوسف صانعی 19 تیر پیامی صادر میکند و در حالیکه در پیام خود از کشته شدن چند دانشجو خبر میدهد، میگوید: «باید از امام امت( سلام الله) یاد بگیریم که چگونه در تمام مراحل از بهشتیها، مطهریها، موسوی خویینیها، کنیها، کروبیها و شهید عراقیها وچمرانها و فرزندان انقلاب و نهضت حمایت میکرده.»
سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی نیز در بیانیهای که یک نسخه آن از طریق نمابر خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا) ارسال شد، ایده تهدید آزادی مطبوعات را با پرونده قتلهای پاییز گذشته مرتبط دانست و خواستار موضعگیری مراجع عظام و علمای بزرگوار در برابر حوادث اخیر شد. در همان روز، گروه نهضت آزادی نیز بیانیهای صادر کرد و از کشته شدن 3 دانشجو در حوادث کوی خبر داد.
فائزه هاشمی، مجید انصاری، محمدعلی ابطحی، اکبر گنجی، هادی خامنهای، محتشمی پور، مصطفی معین، عبدالله نوری، فاطمه کروبی و موسوی لاری افرادی هستند که به تناوب در این چند روز در کوی حاضر میشوند و هریک به شکلی بر تحریک دانشجویان میافزایند. حضور گسترده نهضت آزادی در مدیریت آشوبها وحتی حضور عزتالله سحابی و ابراهیم یزدی در کوی، از نکات دیگری است که پشت پرده جریان را آشکار میکند.
روز 20 تیر با گسترش آشوب در شهر و خیابانهای اطراف کوی میگذرد. در همین روز خاتمی با استعفای معین مخالفت میکند. آشوبگران با حضور در مقابل وزارت کشور، درِ این وزارتخانه را کندند و بهسمت میدان فاطمی تظاهرات کردند. بازی استقلال و پرسپولیس که امروز قرار است برگزار شود نیز مورد توجه فتنهگران قرار میگیرد و اعلام میشود علاوه بر حضور در ورزشگاه، بزرگراه تهران ـ کرج را مسدود خواهند کرد.
علاوه بر حضور اعضای نهضت آزادی و فایزه هاشمی در کوی، اعلامیهای در حمایت از معترضان از سوی آیتالله منتظری صادر و بین دانشجویان پخش میشود. اکبر گنجی نیز حدود ساعت 17 خود را به کوی میرساند و سخنرانی تحریکآمیزی پیرامون وقوع کودتا انجام میدهد. شامگاه 20 تیر با حضور مصطفی معین در محوطه کوی، اعلام میشود که از فردا 10 صبح، معترضان در دانشگاه تهران تحصن خواهند کرد.
سخنان امام
21 تیر، اقشار مختلف مردم ودانشجویان با رهبر معظم انقلاب دیدار میکنند. ایشان از همان ابتدای سخنانشان به حادثه کوی اشاره میکنند: « …مطلبی که از نظر من مهمتر از همه است و ذهن مرا مشغول کرده، حمله به خوابگاه جوانان و دانشجویان است. این حادثه تلخ قلب مرا جریحهدارکرد. حادثه غیرقابل قبولی در جمهوری اسلامی بود. حمله به منزل و مأوا و مسکن یک جمعی بهویژه در شب یا هنگام نماز جماعت، بههیچ وجه در نظام اسلامی قابل قبول نیست. هرکسی بوده فرقی نمیکند چه در لباس نیروی انتظامی چه در غیر آن… حرف من به دانشجویان این است که مراقب باشید و دستهای پنهان را ببینید.»
ایشان همچنین به عناصری که در پس این قضایا هستند، هشداردادند که دست از توطئه بردارند. پخش مستقیم این بیانات از تلویزیون و محوطه کوی، تاثیر فراوانی در آرام کردن فضای جامعه و دانشگاه دارد. اما فتنه همچنان حامیانی سرسخت دارد.
نامه فرماندهان سپاه به خاتمی
بعداز ظهر ۲۱ تیر نامهای محرمانه از سوی ۲۴ تن از فرماندهان سپاه پاسداران خطاب به محمد خاتمی رییسجمهور ارسال میشود و از او میخواهند «سکوت، مسامحه و سادهانگاری» را کنار گذاشته و به «وظیفه انقلابی و ملی» خود عمل کند. خاتمی به این نامه وقعی نمینهد.
درواقع او تا پایان با اتخاذ مواضع زیگزاگی خود، آب به آسیاب کودتاچیان میریزد. وی در عین حال که در اظهار نظری معروف، از حوادث ۱۸ تیر با عنوان «تاوان افشای قتلهای زنجیرهای» یاد میکند، یک ماه بعد از حوادث، در دیدار با اعضای جهاد دانشگاهی، به هدایت آشوبها از بیرون اعتراف میکند: «دعوت به آشوب ریشه در خارج دارد. حفظ ارزشها و مصالح ملی پیرامون رهبری، قاعده رقابت سیاسی است.»
تا بعدازظهر روز 21 تیر، از حجم آشوب، تخریب و درگیری در سطح شهر کاسته و فضا مقداری آرام میشود. در همین روز، بسیج دانشجویی دانشگاه تهران برای برگزاری تجمع اعتراضی در دانشگاه تهران برای روز سهشنبه 22تیر از وزارت کشور درخواست مجوز میکند که با مخالفت این وزارتخانه مواجه میشود.
اعلام میشود از سوی شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی، فراخوانی برای حضور در تجمع اعتراضی چهارشنبه در دانشگاه تهران صادر شده است. این در حالی است که موج آشوب وتخریب همچنان در شهر ادامه دارد و بخشهایی از آن به منطقههای جنوبیتر تهران و بازار رسیده است.
رهبر معظم انقلاب 22 تیر پیام مهمی را خطاب به مردم و دانشجویان صادر میکنند: «…گروهکهای وابسته و معاند، طبق تحلیل اربابان و معلمان خود،گمان کردهاند مردم ایران از اسلام و انقلاب دست برداشتهاند و به خیال باطل خود میخواهند از انقلاب اسلامی انتقام بگیرند ….فرزندان بسیجیام با حضور خود در هر صحنهای که لازم است، دشمنان زبون را مرعوب و منکوب کنند.»
22 تیر، هچنان درگیری و آشوب بهصورت پراکنده ادامه دارد. اما حضور بسیج در مناطق مختلف شهر، از حجم درگیریها کاسته است.
تجمعی که قرار بود 23 تیر در دانشگاه تهران برگزار شود، تبدیل به راهپیمایی عظیم مردمی در دانشگاه تهران و خیابانهای اطراف دانشگاه شد. از میدان ولیعصر(عج) تا دانشگاه در سمت شمال و شرق و از میدان فردوسی در سرتاسر خیابان انقلاب بهسمت دانشگاه، مملو از جمعیت مردمی شد. جمعیت مقابل دانشگاه به حدی شد که امکان ورود به دانشگاه امکانپذیر نبود. مراسم با سخنرانی علیرضا زاکانی مسوول بسیج دانشجویی و قرائت بیانیه پایانی توسط دبیر وقت شورای امنیت، حسن روحانی برگزار شد.
مردمی که چند روز صبر کرده و منتظر اشارهای از ولایت بودند، اکنون به صحنه آمدند. آمدند تا نشان دهند انقلاب بازیچه مطامع غربزدگان و غربشیفتگان داخلی نیست. اتفاقی که در یک نصف روز در 23 تیر رخ داد، قدرت ایمان مردمی بود که برنامههای چند ساله تجدیدنظرطلبان و انقلابیون خسته و پشیمان را به هم ریخت. جریان سکولار و برانداز نتوانست 18 تیر را عاملی برای باجگیری از نظام اسلامی و رهبری قرار دهد.23 تیر سدی مقابل عملیات فتح سنگر به سنگر شد.
هرچند حوادث سالهای بعد نشان داد که فرصت نظام به سران این جریان، برای آنها عبرتانگیز نبود و شد آنچه در فتنه 88 دیدیم.
موج بیپاسخی که مجسمه مارکوس آئورلیوس آنتونیوس در شبکههای اجتماعی و رسانههای ایران به راه انداخت
کسی حواسش به مارکوس آئورلیوس نبود!
وقتی رئیسجمهور روحانی، در موزه شهرداری رم (!) کنار نخستوزیر ایتالیا و زیر سایه اسب مارکوس آئورلیوس نشست تا کنفرانس خبری بدهد، سرگشتگی زایدالوصفی در میان ایرانیان غیور افتاد که چرا قراردادهای ما با ایتالیا باید کنار سم اسب امپراطور روم باشد که زمانی در حمله به ایران ارتش اشکانی را شکست داد و بخشی از ایران را جدا کرد؟!
این سرگشتگی بهجز یکی دو مورد واکنش از سوی حامیان دولت، پاسخی نداشت و جوانان ایرانی تا روز بعد و درست زمانی که حسین فریدون، برادر رئیسجمهور به جای دقت روی این موضوعات مشغول سلفی گرفتن در کلوسئوم بود، به اوج خود رسید. حال آنکه نام خود را از «فریدون شاهنامه فردوسی» گرفته که برخی او را همان کوروش یا ذوالقرنین مذکور در قرآن میدانند، جز چند عکس سلفی با فاتحان ایران و حسرتی برای مردم ایران، چیزی در ترک ایتالیا باقی نگذاشت.
عکس مشترک رئیسجمهور روحانی با نخستوزیر ایتالیا در کنار مجسمه مردی اسب سوار، اولین تصویری بود که از نشست خبری دکتر روحانی با ماتئو رنتسی منتشر شد. هویت این مرد رومی در اکثر اخباری که از این نشست منتشر شده مجهول باقی مانده بود.
در عوض رسانههای طرفدار دولت روی مسئله پوشاندن مجسمههای برهنه رومی تأکید میکردند و آن را نشانه احترام دولت ایتالیا به هیئت ایرانی عنوان میکردند ولی انتشار مطالبی در شبکههای اجتماعی درباره مرد رومی باعث شد تا اعتراضها نسبت به حضور رئیسجمهور در کنار مجسمه آغاز شود.
آن رومی کیست؟
حسین دهباشی که زمانی از طرفداران سرسخت دولت و اکنون از جمله منتقدان کابینه روحانی به شمار میرود، در یادداشتی در فیسبوک نوشت: «اطمینان دارم که رئیسجمهور میهندوستی چون آقای دکتر روحانی بعداً بسیار رنجیده اما یعنی مشاوران فرهنگی و رسانهای ایشان نیز سواد و حواساش را نداشتهاند؟ که لحظهای تردید کنند در انتخاب بیسابقه محل موزه Capitoline شهرداری رم برای برگزاری جلسه رسمی رؤسای دو کشور و امضای انبوهی از پیمانهای تفاهم؟ آن هم در سایه مجسمه و زیر سم اسب «مارکوس آئورلیوس آنتونیوس» که ایرانیان را در عصر پارتیان و سلسله اشکانی به سختی شکست داده و مغلوب خود ساخته»
گویا مجسمه مرد ریشوی رومی با قیافه عبوس کسی نبود جز «مارکوس آئورلیوس » که احتمالاً تا پیش از انتشار این یادداشت کمتر در ایران شناخته شده بود. اما سفارت ایران در رم و دستگاه دیپلماسی ایرانی آیا نسبت به شناخت لوکیشنی که رئیسجمهور در آن قرار است سخنرانی داشته باشد، نباید حساسیتی داشته باشند؟
نقشه ایتالیایی
از سوی دیگر کارشناسان سیاسی معتقدند که ایتالیاییها از قرار دادن محل نشست زیر مجسمه « مارکوس آئورلیوس » اهداف سیاسی از جمله تحقیر ایران داشتهاند. ماجرا وقتی جالبتر میشود که مارکوس آئورلیوس سوریه را از دست ایران خارج کرده بوده و اکنون بحث حمایت ایران از دولت سوریه بحث سیاسی داغی به شمار میرود.
« مارکوس آئورلیوس » البته به همین هم رضایت نداده و با لشکرش به تیسفون پایتخت اشکانیان حمله میکند و آنجا را نیز به تصرف در میآورد.
به نظر میرسد در زمانی که غربیها برای تحقیر ایرانیان از حیلههای کثیفی مانند افسانه سرایی در «300» استفاده میکنند، چهره عبوس « مارکوس آئورلیوس » تا به حال کشف نشده باقی مانده بود و انگار نشست مشترک رئیسجمهور و نخستوزیر ایتالیا زیر این مجسمه تازه باعث شد هم در ایران چهره یک دشمن قدیمی دیده شود و هم معرفی خوبی باشد برای صهیونیستهای هالیوود که برای فیلمهای بعدی که احتمالاً برای تخریب چهره کشورمان تولید خواهند کرد از قیافه عبوس «مارکوس» یک ابرقهرمان بسازد.
اگر ما بخواهیم تلافی کنیم!
در عرف و رسم تشریفات دیپلماتیک موضوعی به نام رفتار متقابل وجود دارد. در این عرف تلاش میشود پذیرایی و اهدای هدیه در دیدارهای متقابل تکرار شود. در این شرایط اگر قرار باشد هیئتی ایتالیایی در عالیترین سطح به ایران بیاید و ایرانیها هم بخواهند سابقه شکستهای پیاپی رومیها از ایرانیان را به آنها یادآور کنند چه باید کرد؟
برای پاسخ به این سؤال بهتر است به بیانات مقام معظم رهبری رجوع کنیم. رهبر انقلاب در سفر به استان فارس و در بین مردم این خطه از کشورمان میگویند: «یک نفری برای من نقل میکرد، میگفت رفته بودیم یونان؛ ما را به مراکز گردشگری گوناگون میبردند و آنها را به ما نشان میدادند؛ از جمله به نقطهای بردند، گفتند اینجا همان جایی است که سپاهیان ایرانی آمدند اینجا، از ما شکست خوردند.
مردم را به یک بیابان خالی میبرند و نشان میدهند که اینجا آنجایی است که ایرانیها در آن دوره لشکرکشی کردند و در اینجا شکست خوردند. یک فضای خالی را نشان میدهند، یک مادههای تاریخی را با یک فضای خالی اثبات میکنند. خوب، اینجا نزدیکی کازرون – آنطوری که شنیدم – مجسمه «والرین» هست، امپراتور روم که زانو زده در مقابل پادشاه ایران. خیلی خوب، اینجا را بروید نشان بدهید؛ این به آن در! این همه نقاط مثبتی که میتواند گذشته ما را نشان بدهد.»
نشانه عجز روم که نماد قدرت غرب در گذشته به شمار میرفته است میتواند محل خوبی برای انجام عرف دیپلماتیک باشد.
در ضمن میشود پیشنهاد داد مجسمهای از سورنا سردار بزرگ ایرانی که «کراسوس» امپراتور رومی را شکست داد و ارتشش را منهدم کرد ساخته شود و برای یادآوری تاریخ به هیئتهای غربی نشان داده شود. البته به این شرط که این مجسمه به سرنوشت مجسمه آریوبرزن دچار نشود!