فیلم «تایگر زنده است» ساخته علی عباس ظفر کریسمس به صورت گسترده در هندوستان اکران میشود. این فیلم به حادثه واقعی گروگانگیری ۲۵ پرستار هندی شاغل در عراق اشاره دارد که پس از انفعال دولت هند، در نهایت توسط خود داعش آزاد شدند.
اما این موضوع در فیلم به گونهای دیگر تصویر شده و قهرمانی به نام «تایگر» با بازی سلمان خان، به قلب داعش میزند و این پرستاران را از چنگال تکفیریها نجات میدهد!
سلمان خان برای بازی در این فیلم ۱۷ کیلو وزن کم کرد! جلوههای ویژه نیز توسط تام استورترس انجام شده که سابقه فیلمهای پرهزینهای مانند مردان ایکس و بتمن را در کارنامه دارد.
«تایگر زنده است» تولید سینمای هند (بالیوود) با زمینه ای اسلام هراس و ضد پاکستان است، هندی که در عمل هیچ قدامی برای مبارزه با داعش برنداشته و درباره جنایات تکفیریها و کشتار انسانهای بیگناه سکوت کرده است؛
اما حالا به مدد سینمایشان ابرقهرمانی ساختهاند که مخاطب با دیدنش گمان میکند این هند و سلمانخان بودهاند که ۵ سال در خط مقدم نبرد با داعش جنگیده و آنها را شکست دادهاند.
البته که حرجی بر سینمای هند نیست و حق طبیعیشان است افسانه بسرانید و حالا که نفسهای داعش به شماره افتاده، پیروزمندانه لگدی بر جنازهاش بنوازند! اما نقد جدی بر سینمای ایران وارد است؛ کشوری که سالها در مقابل داعش در عراق و سوریه استوار ایستاده و میجنگد و دهها محسن حججی تقدیم کرده است.
منبع: کانال @cinemaenghelab
ویدیو : تیزر هندی های برای فیلم جدیدشان درباره داعش
بیشترین و مهمترین بستری که کودکان از طریق آن به دنیای دیجیتال و جهان آنلاین متصل میشوند، دستگاههای موبایل در خانههاست. اپراتورهای ایرانی که بخش اعظمی از اینترنت موبایلها را برای کاربران خود عرضه میکنند در این بین خود را مسئول صیانت این کودکان در فضای آنلاین میدانند.
این مجموعه شامل دو اپلیکیشن مجزا، یکی مختص کودکان با نام کودک من و دیگری مختص والدین با نام «مدیریت کودک من »، تهیه شده و همانطور که از اسامی آنها برمیآید، به ترتیب بر روی موبایل خود کودک و والدین وی نصب میشوند.
تفاوتی که در نگاه اول به محیط این دو برنامه به چشم میخورد، نوع رابط کاربری آن و طراحی صفحات داخلی اپلیکیشنهاست. در برنامه نسخه کودک با ظاهری کاملا کودکانه، رنگارنگ و جذاب روبرو هستیم که مخاطب خود را برای استفاده از آن راضی نگهدارد.
والدین نیز با کمک نسخه عرضه شده برای آنها میتوانند نحوه استفاده کودک از تلفنهمراه را در بستر اینترنت از راه دور و از طریق موبایل خود مدیریت کنند. امکانات دیگری که در این نسخه تعبیه شده شامل:
*تعریف فهرست مجاز مخاطبان کودک (به منظور برقراری تماس)
*ارسال و دریافت پیامک
*تعریف فهرست مجاز وبسایتها برای کودک
*نظارت بر برنامههای کاربردی نصب شده بر روی تلفنهمراه کودک (با امکان فعال و غیرفعال کردن آنها)
*تعریف زمانبندی دلخواه برای استفاده کودک از خدمات تماس (به عنوان مثال میتوان خدمات تماس را از ساعتی خاص به بعد قطع کرد)
*دریافت گزارش تماسها، پیامکها و وبسایتهای بازدید شده توسط کودک
*تغییرات سیم کارت کودک
*تعریف زمانبندی دلخواه برای استفاده کودک از برنامههای کاربردی داخل تلفن همراه کودکان
با نگاهی موارد فوق میتوان دریافت که برنامه جدید ایرانسل حساب تمام مشکلات و دغدغه یک والدین نگران از دنیای دیجیتالی امروزی را کرده و برای آنها راهحلی طراحی کرده است.
برای استفاده از این مجموعه باید سیمکارتهای کودک و والدین، ایرانسلی یا ترابرد شده به شبکه ایرانسل بوده و هر دو همزمان تحت مالکیت پدر یا مادر باشد.
آقای ظریف در توییتی به مناسبت تحرکات اخیر عربستان در منطقه گفتهاند: ” کابوس سوریه از طریق گفتگو به پایان نزدیک شده و مشکل یمن نیز باید به همین روش حل شود و هیچ بحرانی نیست که با گفتگو حل نشود. ما یکبار آن را ثابت کردهایم! ”
واقعا آقای ظریف در این وانفسای ماندن پای برجام در گِل تحریمهای فزاینده آمریکا و زمینهسازی اروپا برای استفاده از فرصت کدخداساز برای غارت منابع کشور، چطور جرات میکند بحرانی را که شجاعت و جانفشانی فرزندان مقاومت در جبهههای نبرد با داعش در سوریه و عراق رفع کرده، حل شده توسط دیپلماسی منفعل و پشت میزی شان توصیف کند؟!
آقای ظریف!
اگر خون های بر زمین ریخته شده رزمندگان مقاومت نبود
اگر شجاعت حضور و تدابیر نظامی سرداران این جبهه نبود
اگر موشک ها و سلاحهای ایران و سوریه و حزب الله و حشد الشعبی و ارتش عراق نبود
اگر اقتدار رهبری و توانمندی سردارش در ایجاد وحدت میان دولتهای درگیر نبود
شما اکنون برای حفظ جان خود به گوشهای از ینگه دنبا پناه برده بودید!
کل زحمت شما برای یمن همان بود که به دستور جان کری کشتی حامل کمکهای مردمی ایران را بازگرداندید!
دیپلماسی ادعایی اعتدال نه تنها مشکلی را حل نکرد بلکه صدها برابر بر مشکلات کشور و منطقه افزود.
تحریمها که هیچ، سایه جنگی که با ایجاد هراس از آن برای خود و برجامتان رای گرفتید هم همچنان در رسانههای تان فریاد میشود و هنوز جوهر درشتگوییهای حامیان شما برعلیه توان نظامی کشور خشک نشده است.
با اعطای آنهمه امتیاز یکطرفه به خاطر ترس از بمبهای آمریکایی! چه چیزی را اثبات کردید که از پیروزی جبهه مقاومت بر داعش برای خود کلاه می دوزید؟!
لطفا به همان اروپا و آمریکایتان برسید و منطقه را رها کنید تا جنگِ برده را نبازیم!
تحولات چند روز اخیر منطقه به خصوص استعفای سعد حریری، نخست وزیر لبنان و حمله وی به ایران و حزب الله لبنان و نیز شلیک موشک توسط انصارالله یمن به ریاض، سبب شده که برخی جنگ بین عربستان و حزب الله لبنان و حتی بین عربستان و ایران را نزدیک قلمداد کنند.
اما آیا واقعاً عربستان خود را برای جنگ آماده می کند؟ برای فهم درست ماجرا می بایست سناریوی جنگ بین عربستان با حزب الله و یا ایران را لااقل در سه سطح؛ منطق سناریو، محیط سناریو و بازیگران سناریو مورد بررسی قرار داد:
از طرفی جنگ قدرت در عربستان و کودتای محمدبن سلمان در کنار زدن سایر شاهزاده ها، نیاز مبرم این کشور به یک مسأله بحرانی مرتبط با امنیت ملی را دوچندان می کند تا در سایه آن محمدبن سلمان بتواند رقبا را کنار زده و قدرت خود را تحکیم کند.
از طرفی رژیم صهیونیستی نیز به دلیل افزایش قدرت جبهه مقاومت و کامل شدن کریدور مقاومت از انگیزه بالایی برای ضربه زدن به این محور برخوردار است.
2- محیط سناریو:
سال ها تلاش جریانات تکفیری با حمایت گسترده حامیانش بی ثمر بوده و محور مقاومت توانسته معادلات منطقه را متحول نماید. این جنگ سبب شده که محور مقاومت با تشکیل گروه های متعدد مقاومت به گسترش خود پرداخته و یکپارچگی جغرافیایی به دست آورد.
از طرفی عربستان در مقابله با انصارالله در یمن، شکست خفت باری خورده و به لحاظ جغرافیایی از شمال و جنوب توسط دو قدرت نوظهور مقاومت (حشدالشعبی و انصارالله) احاطه شده است.
از سوی دیگر حضور قدرتمند روس ها در منطقه و مشارکت آنها در ائتلاف راهبردی با محور مقاومت، انجام اقدامات یکجانبه متحدین آمریکا را با دشواری بیشتری مواجه کرده است.
3- بازیگران سناریو:
رژیم صهیونیستی به عنوان دشمن اصلی محور مقاومت و پشت پرده قدرت یابی و حمایت از جریانات تکفیری، عملاً بزرگترین بازنده تحولات منطقه شده است.
از سویی حزب الله لبنان در بهترین وضعیت از زمان شکل گیری تاکنون به سر می برد، به طوری که علاوه بر ارتقاء توان نظامی و موشکی، از هزاران نیروی نخبه نظامی که جنگ در شرایط واقعی و سخت را تجربه کرده اند، بهره می برد و در بعد داخلی نیز در سطح ملی، اجماع خوبی در حمایت از آن وجود دارد.
عربستان در وضعیت آشوبناکی به سر می برد. این کشور با میلیاردها دلار درآمد نفتی نتوانسته در برابر کشور فقیری چون یمن، کاری از پیش ببرد و عملاً جنگ را باخته است.
از طرفی در عرصه منطقه ای نیز به عنوان کشوری مداخله گر و شرور شناخته شده که با تکیه بر دلارهای نفتی، در امور دیگران دخالت می کند. وضعیت روابط این کشور با قطر، ترکیه، عمان و حتی پاکستان و مصر نشان دهنده این واقعیت است.
ایران نیز به عنوان کلیدی ترین بازیگر این سناریو، در قدرتمندترین وضعیت منطقه ای و بین المللی قرار داشته و نقش تعیین کننده را در ترتیبات امنیتی منطقه بر عهده دارد.
ضمن اینکه کیفیت توان نظامی و عملیاتی ایران به عنوان یک معمای ترسناک جلوه گر است، به خصوص که عملکرد بخش ناچیزی از آن در موضوع سوریه و عراق توانسته معادلات منطقه را تغییر دهد.
آمریکا نیز به خصوص در دوره اخیر نشان داده که دوشیدن اقتصاد کشوری چون عربستان اولویت اصلی آن است نه هزینه دادن برای متوهمی چون بن سلمان!
نتیجه:
بررسی محیط سناریوی فوق نشان می دهد که عربستان برای شروع یک جنگ مستقیم با محدودیت های جدی مواجه بوده و کمیت، کیفیت و آرایش نظامی مخالفین این کشور امکان تحرک نظامی مؤثر را به آن نخواهد داد.
بررسی بازیگران این سناریو نیز نشان می دهد که متحدین عربستان برای حمایت از این کشور در جنگ احتمالی از توان لازم برخوردار نیستند و از طرفی مشروعیت داخلی و بین المللی عربستان رو به زوال است. ضمن اینکه مخالفین این کشور در وضعیت نظامی،سیاسی و ژئوپلتیک برتری قرار دارند.
هرچند سناریوی فوق از منظر منطق انگیزشی عربستان از توجیه قابل توجهی برخوردار است، اما بررسی محیط و بازیگران سناریو نشان می دهد که عربستان در وضعیتی نیست که بتواند آغازگر یک جنگ جدید با بازیگرانی قدرتمند باشد.
محدودیت های متعدد این کشور و نیز توان بالای رقیب، احتمال وقوع جنگ را تقریباً صفر می نماید.
از این رو اقدامات اخیر رخ داده در عربستان (استعفای حریری، بازداشت شاهزاده ها و …) را نباید چیزی فراتر از یک پاکسازی داخلی برای تثبیت قدرت بن سلمان و نیز نمایشی برای انجام بهتر آن به شمار آورد که توسط کشورهای اقماری تحت سلطه در منطقه نیز تکمیل می شود!
تیتر های مستند و روشنگر کیهان حتما هزینه دارد و کیهان این هزینه را به جان میخرد. مردم پس از این، کیهان را بیشتر پیگیری میکنند
خبر توقیف کیهان- صرف نظر از تایید یا عدم تایید آن- برای روزهای شنبه و یکشنبه هفته آینده در شبکه های اجتماعی دست به دست می شود. این توقیفی برای برخی حکم فتح الفتوح را دارد. همانهایی که دستشان در مقابل دشمن خالی است اما شاخ و شانه هایشان را برای منتقدان می کشند.
خیلی از این افرادی که از توقیف کیهان خوشحالند از قماش همان هایی هستند که بعد از امضای برجام به خیابان ها ریختند و رقصیدند و یک هزار تومانی را در کنار یکصد دلار قرار دادند و عکس یادگاری گرفتند! چنین موجوداتی شدیدا قابل ترحم هستند.
بدون شک نوشتن یک تیتر از قول انصار الله یمن موجب به خطر افتادن مصالح ملی نیست. پیش از این روزنامه ای – قانون – بعد از شهادت محسن حججی علنا از کار داعش دفاع کرد اما هیچ اتفاقی نیفتاد و آب از آب تکان نخورد.
توهین روزنامه قانون به شهید حججی
توقیفِ کیهان ریشه در کینه هایی دارد که بارها از کیهان به دادگاه شکایت برده و دست خالی برگشته است. از زمان دولت اصلاحات تا دولت مهرورز و دولت اعتدال، یک پای کیهان در دادگاه بوده اما شکّات دست از پا درازتر برگشته اند.
ریشهٔ توقیف کیهان در تیترهای کیهان دارد اما نه در تیتری که از جانب انصارالله نوشته است. پیش بینی های مستدل کیهان درباره فتنه و سران فتنه تا پیش بینی های کیهان از نتیجه مذاکرات در طول این سالها ریشه اصلی این توقیف است.
امروز مرور این مصاحبه حسین شریعتمداری که بعد از امضای برجام انجام داد و در شبکه های اجتماعی دست به دست شد خالی از لطف نیست: “مدیر مسئول روزنامه کیهان در باره برجام اظهار داشت: “در یک کلمه باید گفت که اسب زین شده را دادهایم و افسار پاره تحویل گرفتهایم”
سرعت عمل دادستانی تهران در تطبیق این تیتر با مصالح ملی و شناخت خلاف مصالح بودن آن در نوع خود بی نظیر است. گویی در این دو روز هیچ کاری مهم تر از تیتر کیهان وجود نداشته است !
باور کنید اگر علیه ایران حرکت خصمانه ای هم انجام گیرد مقصر آن تیتر کیهان خواهد بود و بزک کنندگان امریکا و اروپا روی کیهان را خواهند خراشید!
به سینما در قاره آفریقا نظیر کالاها و پدیدههای وارداتی از غرب نگریسته میشود اما سینمای امروز این قاره ریشه در تاریخ، سنتها و آیین و رسوم این قاره نیز دارد.
سینما در کشور آفریقای جنوبی با چرخش مالی سالانه ۱۲۰تا ۱۴۰میلیون دلاری این کشور را به عنوان یکی از کشورهای قدرتمند در این زمینه متبادر میکند.
سینماهای اوگاندا موسوم به یوگاوود، تانزانیا، کنیا، رواندا، اتیوپی و سومالی موسوم به سومالیوود و …. نیز، از دیگر مهدهای این هنر – صنعت در قاره آفریقا به حساب میآیند.
غول سینمای جهان که دومین سینمای بزرگ جهان را در اختیار دارد متعلق به سینمای نیجریه موسوم به نالیوود است که ارزش سهام آن تا چندی پیش پنج میلیون دلار و درآمد سالانه آن ۵۵۰میلیون دلار بوده است.
وسعت سینمای آفریقا آن قدر فراخ است که میتوان از منظرهای مختلفی آن را بررسی کرد. مهمترین وجهی که در این نوشتار بدان میتوان اشاره کرد، مخاطبان بسیار و پروپاقرصی است که در داخل کشورهای آفریقایی این صنعت پولساز را سر پا نگه داشتهاند.
نمیتوان انکار کرد که رونق سینمای آفریقا ریشه در علاقه مندی مردم این جوامع به فیلم و آثار نمایشی داستانی دارد.علاوه بر اینکه آثار نمایشی غربی و …. در این کشورها تماشاگران و طالبان خود را یافتهاند و چه از طریق تلویزیون و چه پرده عریض سینما، صیدهای خود را به دام میکشانند.
اکنون جشنوارههای سینمایی مختلف در قاره آفریقا، محمل دیگری شدهاند تا هر از چندی، نسیمها – و توفانهای- جدیدی از فیلمها و آثار دیگر کشورها با گفتمانهای فرهنگی و خاستگاههای اخلاقی و اندیشهای مختلف، راه به آفریقا باز کرده و فرهنگ اجتماعات گوناگون مردمی و اقشار مردمی را تحت تأثیر خود قرار دهند.
یکی از این رویدادهای جشنوارهای، فستیوال فیلم رواندا با عنوان «Hillywood» است. این جشنواره در قامت یکی از جشنوارههای مهم قاره آفریقا مورد توجه سینماگران جهان قرارگرفته است.
هر ساله در ایامی مقارن روزهای نخست آبانماه، دهها تهیه کننده و مؤسسه سینمایی از کشورهایی چون آمریکا، اسپانیا، بلژیک، فرانسه، آلمان، آفریقای جنوبی، بورکینافاسو، جمهوری دموکراتیک کنگو، اتیوپی، سیرالئون، سودان، اوگاندا و رواندا و … در این جشنواره شرکت میکنند و به نمایش و رقابت آثار خود با یکدیگر میپردازند.
…. و نتیجه پس از برچیده شدن بساط جشنواره، حضور قویتر آثار غربی و … در این کشور و پهنه قاره آفریقاست؛ میدان گشودهای که سینماگران ایرانی و نهادهای دست اندرکار کشورمان از آن غافلاند.
کما اینکه درفهرست آثار سینمایی شرکت کننده در این جشنواره امسال هم نام و نشانی از مؤسسات سینمایی جمهوری اسلامی ایران دیده نمیشد.
حال آن که آفریقا به اذعان همه صاحب نظران و اندیشمندان جهان، به حق «قاره قرن آینده» است و هر گونه سرمایهگذاری فرهنگی در این وسعت متنوع فرهنگی، جز سود و برد برای کسانی که هوشمندانه وارد عرصه آفریقا و زمینهها و استعدادهای شگرفش شود، در پی ندارد.
صنعت، تجارت، تبادل فرهنگی و هنری، انتقال دانش و … همه و همه در ردیف فرصت سازیهای پرسود آینده از تعامل با قاره آفریقا قرار میگیرند. این دستاوردی است که شاید اندیشه و اقدام برای تأسیس شبکه هوسا تیوی(Hausa TV) ایران، با نگاهی بدان صورت گرفته است.
هر چه که هست، این ظرفیت به ویژه با تصمیم هوسا تی وی برای دوبله پرحجم و حرفهای فیلم و سریالهای ایرانی به منظور جذب و جلب گروههای بزرگی از جمعیت آفریقا (سخنوران به زبان هوسا) آن چنان ارزشمند است که صرف هزینه برای آن که هر چه سریعتر جامه تحقق به خود بپوشد، سرمایه گذاریای مطمئن است.
شبکه هوسا که در نیمه دوم مهرماه فعالیتهایش را در فضای شبکههای اجتماعی مجازی آغاز کرده است، دوبله منسجم آثار نمایشی فاخر و جذاب تلویزیونی و نیز فیلمهای سینمایی شاخص ایرانی برای هوسا زبانان قاره آفریقا و پخش آن را جزو مهمترین مأموریتهای خود اعلام کرده است.
این شبکه در واقع به مثابه نمایشگاهی از سینمای پاک و دارای مضامین متعالی انسانی و اسلامی ایران، در میان مخاطبان خود کارکرد خواهد داشت.
به نظر میرسد که اختصاص بخشی از بنیه پخش شبکه هوسا تیوی به نمایش فیلم و سریالهای ایرانی، نه تنها ذائقه مخاطبان این شبکه را با طعم آثار مهذب و پرمحتوای ایرانی آشنا و آموخته میکند که در سطوح بالاتر، ترویج و معرفی سبک زندگی ایرانی- اسلامی و آماده کردن هر چه بیشتر زمینههای پذیرش اجتماعی و روانی جامعه آفریقا نسبت به محصولات فرهنگی و تجاری و … ایران را نیز در پی خواهد داشت و بدین ترتیب باز هم رسانه به عنوان بازوی قدرتمند دیپلماسی و حتی رونق تجارت و صنعت و … وارد عمل میشود.
یادداشتی از فهیمه اسماعیلی
[su_note note_color=”#F1F8E9″]
شبکه هوسا هوسا در روزهای اخیر (آبان96) فعالیت محدودش را در فضای شبکه های اجتماعی مجازی آغاز کرده و با فراهم شدن امکانات مالی، شرایط فنی و… در آینده برای پخش آزمایشی خود نیز برنامه ریزی خواهد کرد و نخستین شبکه تلویزیونی ایران خواهد بود که با ساختار یک شبکه عمومی (جدول پخش ترکیبی از خبر، برنامه های گفتگو محور، مستند و فیلم و سریال و…) ماموریت معرفی سیمای راستین سبک زندگی ایرانی- اسلامی را با شعار Bringing Hearts Togethe به مخاطبان در قاره آفریقا را به عهده دارد.
برنامه زنگ بیداری 252 از تولیدات سایت صدای میقات ششم مهر ماه منتشر شد . این برنامه در بخش های مختلف به بررسی مسائل فرهنگی سیاسی روز ایران می پردازد . در ادامه فهرستی از برنامه های این قسمت زنگ بیداری را می خوانیم :
*حکایت ( حکمی برای همه) با اجرای آقای صفری
*بمب خنده (نمایشهای طنز) به مناسبت میلاد امام موسی کاظم (ع) کاری از بروبچه های گروه نمایش زنگ بیداری
*گیربازار (های ایرانی ای آریای چرا بچه دار نمیشوی؟) در اروپا برای مادران حقوق و حتی خانه اهدا میشود!! اما درسازمان های بین المللی بچه دار شدن زنان ایرانی را نقض حقوق زنان اعلام کرد!!!!!!!!!! با اجرای کامران و احسان و آقای محسن زاهدی
*نفس حق (راز بزرگ هلاکت قوم حضرت نوح) سخنان شنیدنی استاد طائب
*(میانمار در خون) راه حل نجات مسلمانان میانمار چیست؟
*گلهای یاس (تا آخرین نفس) به یاد سردار شهید علی تجلایی
درباره صدای میقات : مهمترین هدف رادیو صدای میقات ارتقا و رشد اخلاق دینی و انقلابی در میان فرزندان نسل سوم انقلاب هست و هدف اصلی دشمنان اسلام از بین بردن همین اخلاق است ، که اگر اخلاق را ریشه کن کنند ، مراحل بعدی تخریب را خیلی سریعتر تمام می کنند ان شا الله با صدای میقات و صداهای دیگری که در آینده به این راه خواهند پیوست ، هیچگاه به هدف شومشان نخواهند رسید
پادکست (به انگلیسی: Podcast) یا پادپخش یا تدوین صوتی انتشار مجموعهای از پروندههای رسانه دیجیتال است که توزیع آن در اینترنت با استفاده از فید صورت میگیرد، و توسط کاربران معمولاً بر روی یک پخشکنندهٔ موسیقی دیجیتال (موبایل و رایانه) قابل دریافت و پخش است.
این روش ارائهٔ محتوا در سال ۲۰۰۴ محبوبیت و گسترش یافت؛ و گاه به آن رادیوی اینترنتی گفته میشود. برای دریافت آن، معمولاً از برنامههای خبر خوان که از خدمات وب استفاده میکنند استفاده میشود و بر روی رایانههای خانگی یا پخشکنندههای موسیقی دیجیتال قابل پیادهسازی است. قابل ذکر است که عمل دریافت پادکست را پادکچ (به انگلیسی: Podcatch) میگویند.
سرکار خانم لیلا ارشد ، مددکار اجتماعی و موسس مرکز خانه خورشید و یکی از اصلاح طلبان نامزد شورای شهر تهران در جمع کاربران شبکه اجتماعی افسران جنگ نرم (شهریور 96 قم) از «یک زخم کهنه» سخن گفتند. زخم کهنه ای که به آسیب های اجتماعی عمدتا مربوط به زنان اختصاص داشت.
تقاضای اول جلسه مجری مبنی بر خروج افراد زیر 18 سال نوید حرف هایی نو می زد ؛ در ادامه مطلب سخنان خانم لیلا ارشد در این جلسه را می خوانیم :
ما با آسیب های بسیاری همچون فقر مالی و فرهنگی، بیکاری، خشکسالی، بیسوادی، مهاجرت اجباری، مشکلات محیط زیستی، حاشیه نشینی… دچار هستیم اما اطلاع و آموزشی برای حل مشکلات اجتماعی خود نداریم. در حالی که هیچکس نباید خود را از آسیب های اجتماعی و آثار آن مصون بداند.
اختلافات سیاسی باعث ناامیدی و ناکارآمدی در این حوزه و منجر به بی عدالتی و نابودی استعدادها می شود اما با هم افزایی می توان شرایط را بهتر کرد.
این هم افزایی در گذشته بیشتر وجود داشت مانند اینکه 8 نفر از مددجویان قبل از انقلاب در درگیری ها شهید شدند و مددکاران هم با وجود ظاهر متفاوت خود با افتخار به مجروحین جنگ کمک می کردند.
جلوگیری از افزایش آمار طلاق، تجاوز، خودکشی و … بجز با آموزش و دادن ابزار کنار آمدن با مسائل اجتماعی به افراد ممکن نیست این در حالی است که هیچ مجرایی برای رسیدن اطلاعات امن و صحیح به فرزندان وجود ندارد. این تصور اشتباه است که فرد اگر نداند، سالم می ماند. این فکر که تفکیک جنسیتی موجب سلامت جامعه می شود، غلط است.
سه سطح پیشگری از معضلات اجتماعی آموزش برای تمام مردم، مددکاری برای اقشار در معرض آسیب، و رسیدگی به افراد آسیب دیده باید وجود داشته باشد اما ما هنوز آمار و اطلاعات کافی از وضع موجود پدیده های اجتماعی خود نداریم و بهمین دلیل در سیاست گذاری ها اعمال نمی کنیم.
اوضاع سال به سال بدتر می شود. سن اعتیاد و تن فروشی پایین آمده و آمار آسیب دیده ها بیشتر شده است. اعتیاد از ژنده پوشان به همه اقشار تسری پیدا کرده است.
من نمیخواهم مسئول یا ارگانی را مقصر نشان دهم. من میخواهم با همه این سازمان ها برای حل مشکلات این زنان ارتباط برقرار کنم. ولی عیب مسئولین ما این است که وجود مشکل را انکار می کنند و از نزدیک در ارتباط مسائل نیستند تا برای آنها راهکار داشته باشند.
ما مشکل علمی و تجربیات بومی نداریم ولی از آنها استفاده نکرده ایم. کلیشه های فکری باعث شده که از تربیت جنسی فرزندانمان غافل شویم. تربیت جنسی با آموزش جنسی متفاوت است. به کودکان و نوجوان ها تربیت جنسی می دهند که چقدر تن آنها مهم است و چقدر باید از آن محافظت کنند.
برنامه ریزی ها برای هر قشر خاص باید متناسب باشد. نمی توان برای کل جامعه یک نسخه پیچید. وضعیت دختران مهاجران افغان و پاکستانی بسیار وخیم است. اکثر کودکان کار جزء این گروه هستند و نمیتوان این موضوع رو اعلام کرد چون باعث بدتر شدن وضعیت آنها می شود.
من در زمان پهلوی مخالف خانه های فساد بودم ولی آن سیستم به نسبت وضع موجود بهتر بود، چرا که آن زنان مورد حمایت و تحت مراقبت پزشکی بودند و به یکسری چارچوب های اخلاقی و دینی پایبندی داشتند. هرچند هنوز هم نمی توانم چنین سوءاستفاده ای از زن را قبول کنم و چنان روشی را توصیه کنم.
شما افسران جنگ نرم از ارتباط های خود با علما و مسئولین استفاده کنید و صدای این مشکلات را به گوش آنها برسانید. در فضای مجازی با ایجاد موج های اینترنتی شرایط بهتری را موجب شوید. در قالب انجیوها فعالیت کنید. در پست هایی که خواهید گرفت و در مجامع خیریه ذهنیت را به حمایت از زنان مبتلا به اعتیاد تغییر دهید.
ویدیو »» لیلا ارشد : به رحمانی فضلی گفتم اونور میز که شما نشستی هیچی کاری نداره، بیاین اینور میز تا ببینید چقدر کار داره
از دیروز در فضای مجازی عکسی دست به دست میشود از هدیه ماشین لکسوس پدری به دخترش به مناسبت قبول شدن دختر در دانشگاه.
در کشوری که حقوق پایهٔ نزدیک به بیست میلیون کارگر ایرانی ماهی هفتصد هزار تومان است. و در کشوری که بسیاری چون کارگران آذراب و هپکو ماه هاست همان حقوق را هم نگرفتهاند.
وبسیاری دیگر چون معدنچیان یورت و آق دره همین چند ماه پیش برای همین ماهی هفتصد هزار تومان زنده به گور شدند. و کولبران کرد برای کمتر از این کشته میشوند.
با اینحال مساله من اینجا فرهنگ اشرافیگری و نابرابریهای اقتصادی به تنهایی نیست. از دوبی و بمبئی و شانگهای تا لندن، از تهران و مشهد تا نیویورک پر از کسانی است که اغلب از طریق غارت توام با فساد و رانت ثروتمند شدهاند.
پیچ و مهرههای سیستم ناعادلانه سرمایهداری، آنهم در شکل بیرحمانه و بدون افسار متاخرش در تاریخ، یعنی نئولیبرالیسم.
مساله من اینجا حتی شکل غلو شده نمایش دادن بدون ظرافت این ثروت حاصل از غارت هم نیست. نمایش و تفاخری که حداقل در لندنی که من هستم سه یا چهار دهه پیش در لفافه بیشتری انجام میشد.
ولی امروزه با یکه تاز شدن سیستم سرمایهداری و از بین رفتن عدالت اجتماعی در ذهن افراد، بدون شرم و حیا و ترس از خشم ندارها، به عنوان حقی طبیعی بر سر قربانیان همین غارتها کوفته میشود.
مساله من بازخوردها و واکنشها به این عکس بود. واکنش فقیرترها و ندارهای فضای مجازی یکسره حسرت بود و یا دست انداختن ناتوانی اقتصادی خانواده خود. هیچ کس برخلاف واکنش غالب دهه شصتی که من در آن بزرگ شدم نپرسید از کجا آورده اید.
هیچ کس حتی اشاره ای هم نکرد که چنین نابرابری تحمل ناپذیر و غیرانسانی است. هیچ کس نگفت کاخی برپا نمیشود مگر صدها کوخ ویران شوند.
واکنشها زوال ارزشهای انقلابی فراموش شده بود. جامعه ای که نابرابری اقتصادی وطبقاتی را امری طبیعی میداند و تنها دردش این است که چرا خودش در جایی بالاتر در این سیستم ناعادلانه قرار نگرفته است.
به یاد خبطه معروف مرحوم هاشمی رفسنجانی در پایان دهه شصت افتادم. خطبه ای که تجمیع ثروت را نه تنها با اسلام مخالف ندانست بلکه ادعا کرد اسلام آن را تشویق کرده است. خطبهای که عدالت را که شعار اصلی انقلاب بود، به تبعید و زندانی فرستاد که هنوز ادامه دارد.
یادداشتی از علی علیزاده منبع : کانال : @enqelab_street
لوموند فرانسه : سرباز ایران( سردار سلیمانی ) قویترین مرد خاورمیانه است
ائتلاف عربی به رهبری عربستان در بیانیه ایی اعلام کرد: شلیک موشک از یمن به سمت ریاض تعرض نظامی ایران به عربستان قلمداد میشود و عربستان حق پاسخ به تهران را برای خود محفوظ میداند.
عربستان سعودی سال ۲۰۱۷ بودجه نظامی خود را با پیش بینی کسری بودجه ۵۲ میلیارد دلاری، ۶ درصد افزایش داد و به رقم بی سابقه پنجاه وشش میلیارد و هشتصد میلیون دلار رساند،اخرین خرید تسلیحاتی عربستان ارزشی بالغ برصد و ده میلیارد دلار داشت که رقمی بی سابقه محسوب میشود.
عربستان سعودی مجهز به تسلیحات پیشرفته در زمینه سیستم های زمینی،هوانیرو وقدرت دریایی با همراهی مستشاران نظامی اسراییل و امریکا و پیاده نظام های اماراتی و سودانی دوسال است در نبردی با عنوان “احیای امید” نتوانسته نظامی همسو با ریاض را در یمن برسرکار بیاورد.
این درحالی ست که عربستان سعودی به موازات عملیات نظامی که با هدف تضعیف توان عملیاتی حوثی ها و انصارلله و درنتیجه اقناع انها به پذیرش شروط سیاسی ریاض انجام میداد؛ در پیشبرد مذاکرات سیاسی میان انصارلله و ریس جمهور مخلوع یمن علی عبدالصالح نیز تاکنون ناکام بوده.
با درنظر گرفتن هزینه های مداخله نظامی عربستان در یمن اگر بگوییم عربستان بازنده بزرگ این جنگ است بیراه نگفته ایم.جنگ سعودی ها با مردمانی ست که از زمین و اسمان محاصره اند و از حمایت سیاسی و نظامی قدرتهای برتر جهان بی بهره اند و جنگجویانش به شیوه چریکها قداره بسته اما پای برهنه از کوه و کمربالا میروند.
این جنگ بی تردید شروعش نخستین قدم اشتباهی بود که سعودی ها با توهم قطع دست وپای اختاپوسی جمهوری اسلامی برداشتند بود و حالا ملک سلمان در شرایطی که جنگی داخلی را هم علیه رقبا و شاهزادگان برای استحکام پایه های اقتدارگرایی اش اغاز کرده حتی نمیتواند انرا تمام کند!
عربستان سعودی در چنین شرایطی تهران را تهدید میکند و شاید درست نمیداند،تهران این روزها در کجای معادلات نظامی و سیاسی منطقه ایستاده.
شواهد میگوید در تحولات اخیر در منطقه از بحران در شورای همکاری خلیج فارس به واسطه تنش در روابط جهان عرب با قطر گرفته تا تحولات میدانی در سوریه، عراق و یمن و عرصه سیاسی در لبنان ، دستاورد ولیعهد جوان عربستان چندان قابل توجه و اعتنا نیست.
از دیگر سو، تنها نگاهی به تصاویر منتشر شده قاسم سلیمانی در دیرالزور بلافاصله پس از ازادی اخرین پایتخت خلافت اسلامی در منطقه و بعد از ان دیدار با فرماندهان حشدالشعبی در عراق و سپس در تهران، ارسال پیام تسلیت از سوی مسعود بارزانی ریس پیشین اقلیم کردستان به فرمانده سپاه قدس در مراسم ختم پدرش گوشه ایی از جایگاه این روزهای ایران را در دیپلماسی نظامی منطقه نشان میدهد.
یادداشتی از هانیه سلطانپور در کانال @enqelab_street
حجت الاسلام باقرزاده در کنار دکتر مطیعی | منبع عکس: صفحه komail.baqer
[su_note note_color=”#BBDEFB”]
عید فطر سال 96 بود ،حاج میثم مطیعی قبل از نماز عید فطر اشعاری را از جایگاه خواندند ، درباره آن روز و اتفاقات بعدش در مطلبی درباره شاعران آن شعر و در مطلبی برای دانلود آن شعر توضیحات لازم را در بنیانا منتشر کرده بودیم اما 13 مهر 96 حجت الاسلام سید کمیل باقر زاده از فعالان معروف رسانه های انقلابی در صفحه توییتر خود درباره این موضوع مطالب مهمی نوشتند که در ادامه می خوانیم »»
[/su_note]
نشریه خط حزبالله (شماره102-هفته دوم مهر) اجمالاً به مطالب محبتآمیز رهبر انقلاب خطاب به مداح و شعرای عید فطر اشاره کرد. تفصیل ماجرا را در ادامه بخوانید.
بعد از مراسم شام غریبان بیت رهبری، آقا خطاب به میثم مطیعی نکات مهمی فرمودند که بیش از آنکه شخصی باشد بیانگر شاخصهای مداحی انقلابی است.
آقا فرمودند: میدانم بعد از عید فطر خیلی شما را اذیت کردند و فشار آوردند، هم به شما و هم به شعرا؛ اما مطلقا اعتنا نکنید.
شما یک حرف کاملا درست و محکمی زدید. تردید نکنید. من نظرم را همان موقع به اطرافیان هم گفتم. کار شما کاملا درست بود.
اصلا محل نگذارید به این حملهها و بدانید کار شما مؤثر است. شما روی این جوانها تاثیر دارید. این جمعیتی که امشب آمده بود تاثیر میپذیرد از شما.
در آن شعر هم هیچ اهانت نبود. مسؤولان رده بالای دولتی آمدند پیش من و گفتند توهین شده؛ من گفتم خیر، هیچ اهانتی نبوده.
خود بنده هم صف اوّلی هستم. صف اوّل یک نفر نیست که؛ ما هم مدعی بودیم و هم صف اوّلی.
در آن شعر هم هست: “ما مدعیان صف اول بودیم”، ولی معلوم شد خبرها جای دیگری است؛ دیگرانی را بردند و ماها جا ماندیم.
هیچ خسته نشوید. اگر بنای بر خستهشدن بود آنهایی که قبل از انقلاب زندان رفتند و کتک خوردند و تبعید شدند باید خسته میشدند.
سفت بایستید و خسته نشوید. اگر خسته نشوید خداوند به کارتان برکت میدهد، و برکت داده است. راه درست همین است که شما دارید میروید.
من همیشه شما را دعا میکنم، اما سر قضیه عید فطر فقط دعا نبود؛ هم دعا میکردم، هم حمایت کردم و نکاتی را به آنهایی که باید میگفتم گفتم.
حمایت قاطع رهبر انقلاب از شعر عید فطر میثم مطیعی نشان داد خیلی از مدعیان ولایتمداری، از فهم ولیّ زمان خویش فرسنگها فاصله دارند.
از دیوار سفارت بالا رفتن را انقلابیگری دانستند، آقا آن را محکوم کردند. شعر عید فطر را افراطیگری خواندند، آقا از آن حمایت کردند.
هیجان روز اربعین، سر ریز شده است در صفحات رسانههای اجتماعی و جز این هم انتظار نمیرود. اما در کنار هشتگهای خوبی که در این روزها مورد توجه قرار گرفتهاند (مانند #اربعین، #عموداربعین، #شکرا_للعراق، #نشکرالعراق و…) به نظرم باید برای روز اربعین (یعنی از چهارشنبه غروب تا جمعه غروب) به فکر یک هشتگ واحد باشیم. هشتگی که حاوی شعارمان باشد و حرف بزند.
رهبر معظم انقلاب در سخنان چند سال گذشتهشان بسیار به این موضوع تأکید داشتهاند که راهپیمایی اربعین صرفاً یک راهپیمایی ساده نیست. نمود یک جریان جدید است که در جهان اسلام کم کم دارد قد علم میکند.
امام خامنه ای : «امروز این مراسم از صد سال پیش که تدین مردم بهحسبِ ظاهر، معارضینی مثل معارضین امروز هم نداشت، خیلی گرمتر، گیراتر، پُرشورتر و گستردهتر دارد انجام میگیرد؛ همهٔ اینها معنا دارد، همهٔ اینها نشاندهندهٔ یک حقایقی و یک جریانی است که #به_رهبری_حسین بنعلی علیهالسلام دارد در دنیا پیش میرود؛ و انشاءالله پیش خواهد رفت و کارگشا خواهد بود و گرههای ملّتها را باز خواهد کرد.»(۱۳۹۶/۰۶/۳۰)»
برای همین پیشنهاد ما هشتگ #به_رهبری_حسین برای روز اربعین هست و برای فضای فارسی.
چه مطالبی میتوانیم بنویسیم؟
قرار نیست اتفاق خاصی بیفتد و محتوای خاصی مورد توجه قرار بگیرد. تصاویر، گویاترین محتواهای این روزها هستند.
1- اگر به کنگره عظیم راهپیمایی اربعین مشرف شدید…
فقط عکس بگیرید و با هشتگهای روز اربعین توییت کنید.
2- اگر مشرف نشدید و قرار است به راهپیمایی جاماندهها در شهرهای خودتان بروید…
عکس، پخش زنده و تگ زدن مناسب را فراموش نکنید.
3- اگر به هیئات تشریف میبرید…
عکس از هیئت و عظمت جمعیت بگیرید.
4- حتی اگر در منزل هم هستید…
از صفحه تلویزیون که دارد مراسم راهپیمایی را زنده پخش میکند عکس بگیرید.
5- بازنشر کنید
مطالب و پست های کانال ها و افراد رو بازنشر کنید و برای بقیه هم بفرستید
6-به پیام رسان های ایرانی اهمیت بدهید
حالا که قرار است کار برای امام حسین علیه السلام باشد چه بهتر که در کنار فعالیت در بقیه شبکه های خارجی از پیام رسان های ایران سروش و بله هم برای محتوای فارسی استفاده کنیم
صلابت جمعیت شیعه این روزها باید فریاد زده شود. گرچه هشتگش مهم نیست، اما همهمان باور داریم که این جریان یک رهبر بیشتر ندارد: حسین(ع)…
مجموعه محصولات سایت KHAMENEI.IR با شعار #به_رهبری_حسین :
روز 29 اکتبر چند سال اخیر تجمعی در اطراف مقبره منسوب به کوروش صورت میگیرد؛ اما برخی ممانعتها باعث شد تا این تجمع امسال برگزار نشود. فارغ از اینکه آیا اصلاً این ممانعتها شایعه رسانههای ضد انقلاب است یاخیر، سؤال این است که آیا گرامیداشت کوروش بزرگ با تفکر انقلاب اسلامی، متعارض است؟ آیا بزرگداشت کوروش کبیر، یک عمل ضدانقلابی است؟
تفکر باستانگرایی ایدئولوژی رسمی رژیم پهلوی بود و کل هویت ایرانی به باستانگرایی تقلیل داده شده بود. سایر عناصر هویت ایرانی از قبیل دین، سنت و فرهنگ و نیز تاریخ ایران بعد از اسلام، مورد تحقیر قرار میگرفت؛ اما در گفتمان انقلاب اسلامی، هویت ایرانی با تمامی عناصرش از جمله تاریخ پیش از اسلام و پس از اسلام، مورد پذیرش قرار گرفتهاند.
خاطره رهبر انقلاب از ممانعت ایشان از تخریب قبر فردوسی و تجلیل ایشان از شاهنامه، معروف است. «اول انقلاب عدهای از مردمِ بااخلاصِ بیاطلاع، رفته بودند قبر فردوسی را در توس خراب کنند! وقتی من مطلع شدم، چیزی نوشتم و فوراً به مشهد فرستادم که آن را بردند و بالای قبر فردوسی نصب کردند؛ نمیدانم الآن هم هست یا نه. بچههای حادی که به آنجا میرفتند، چشمشان که به شهادت بنده میافتد، لطف میکردند و میپذیرفتند و دیگر کاری به کار فردوسی نداشتند!»
بنابراین نباید به گونهای جلوه داد که کوروش و ایران باستان با گفتمان انقلاب اسلامی تضاد دارند. باید دقیقاً برای مردم پرسشمند توضیح داد که مقابله با تجمع در پاسارگاد به دلیل تظاهرهای ضدانقلابی، ضددینی و حتی نژادپرستانه افراد حاضر بوده است.
گزارشها و فیلمهایی که در شبکههای مجازی در دسترس خیلیها موجود است، نشان میدهد که در تجمع سال گذشته، پرچم سلطنتطلبان حمل و شعار «جاوید شاه» سر داده شد. اقدامات غیرعقلانی و شرکآلود، مانند سجده در برابر مقبره منتسب به کوروش، باعث آزردگیخاطر متدینان شد.
امسال نیز در دعوتنامههایی که در شبکههای مجازی ضد انقلاب قرار داده شده بود، هدف از این تجمع «مقابله با رژیم …. » یا اعلام مبارزه با «پاسداران و بسیج …» عنوان شده بود. همه این مسائل ما را به این نتیجه میرساند که این تجمع نوعی عقدهگشایی سلطنتطلبان است نه تجلیل از کوروش بزرگ.
بسیاری از این افراد، اصلاً کوروش را نمیشناسند و اهمیتی هم نمیدهند که اقدامات و رفتارهای آنها باعث بدنامی طرفداران و علاقهمندان به کوروش و تاریخ ایران میشود. اینان سیاستزدگانی هستند که حتی از قربانی کردن کوروش کبیر در راه عقاید ضدانقلابی ابایی ندارند.
آیا تجلیل از تمدن ایران در زمان هخامنشیان حتماً با حمله و هتک حرمت اسلام ملازمه دارد؟ آیا نمیتوان بدون توهین به باورمندان فرهنگ اسلامی، کوروش را تحسین کرد؟ پاسخ این است که کوروش و ایران باستان صرفاً بهانهای برای فعالیتهای ضدانقلابی و ضد اسلامی است و الا چنین نفرتی از انقلاب، اسلام و اعراب را حتی در میان هموطنان عزیز زردشتی هم سراغ نداریم.
البته راهکار مقابله با این افکار افراطی و تعصبهای اندیشهسوز، اقدامات امنیتی نیست بلکه به پرسش کشیدن این سیاستزدگان کوروشپرست است. باید افکار عمومی این پرسش را مطرح کند که کدامیک از این بهانهجویان باستانگرا، کوروش را به درستی خوانده و شناختهاند؟
آیا سطح شناخت آنها از کوروش بیش از اطلاعات تلگرامی است؟ آیا حمل نشان فَرَوَهَربدلی به تنهایی علامت ایراندوستی است یا اینکه باید میهنپرستی در لباس، تفریحات و مسافرتهای خارجی هم نمایان باشد؟
در تاریخ آمده است که کوروش ظلمستیز بود و مردم موحد آواره را آزاد کرد. آیا آنها هم به این آرمان کوروش وفادارند و حاضرند از فلسطینیان حمایت کنند؟ جنگاوری ، شجاعت و جهانگیری از بارزترین صفات کوروش بود. این افراد آیا قائل به ایستادگی و مقاومت در برابر دشمن هستند یا خواهان تسلیم و مصالحه با دشمناناند؟
احترام به ادیان، برجستهترین نکته حقوق بشری منشور کوروش است. این حجم از توهینها به دین مبین اسلام توسط کوروشپرستان چه معنایی دارد؟ در معرض چنین پرسشهایی قرار گرفتن، مشخص میکند که اتفاقاً این افراد سیاستزده هیچ نسبتی با تاریخ ایران و کوروش ندارند و گفتمان انقلابی است که با هدف قرار دادن اعتلای ایران، قرابت بیشتری با کوروش دارد.
گفتمان انقلاب اسلامی به تاریخ ایران افتخار میکند و البته کل تاریخ ایران را در کوروش و داریوش و 2500 سال خلاصه نمیکند. در گفتمان انقلاب اسلامی سرمایه فرهنگی هفت هزار ساله باعث افتخار و امید است.
این ذخیره فرهنگی است که باعث میشود بر خلاف سلطنتطلبان، گفتمان انقلاب اسلامی امیدوارانه احیای تمدن نوین اسلامی را دنبال کند.
به گفته رهبر انقلاب «فرنگیها اصرار داشتند هخامنشیان را بالا بیاورند و مطرح کنند و کوروش و داریوش را اولِ تاریخ بدانند؛ حتّی مادها را هم از خاطر بردهاند. کار مستشرقان اروپایی در این زمینه خیلی صادقانه نبوده، لیکن حفاریها و شناختها و نشانههای گوناگون تمدنی به ما نشان میدهد که در سرتاسر ایرانِ کنونی ما تمدنهای بسیار قدیمی وجود دارد؛
تمدنهای 6هزار ساله، هفت هزار ساله؛ …آنچه مسلّم است، این است که اینجا سه هزار سال مشغول ساختن و تولید تمدن و علم و زندگی بوده است… این گذشته تاریخی به چه دردی میخورد؟… از این جهت [مهم ] است که نشان میدهد این منطقه منطقهای است که استعداد در آن پرورش پیدا میکند؛
یعنی جوانِ امروزِ همدان و ملایری و نهاوند و کبودرآهنگ و بقیه نقاط این استان، میتواند این امید را داشته باشد که بشود ابنسینا، بشود رشیدالدین فضلاللَّه، بشود میرسیدعلی، بشود آخوند ملاحسینقلی، بشود آخوند ملاعلی معصومی.»
یادداشت از دکتر محسن ردادی (استادیار پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی )
دختران جوان، وقتی در اینستاگرام پیشنهاد مدلینگ آتلیه را میپذیرفتند هرگز تصوری از عاقبت شوم آن نداشتند.
تب شهرت و ثروت که شاید تا سالها پیش مربوط به حوزه خوانندگی و یا فوتبالیست شدن میشد، امروز به لطف فضای مجازی جایگزین بهتری برای خود یافته است.
مدلینگ یا مانکن شدن گرایش امروز جوانان شده است. نه تنها در ایران که در سرتاسر جهان، به این بحث به شکلی حرفهای پرداخته میشود. افراد بسیاری برای این حرفه تلاش میکنند و به عبارت سادهتر برای آن دست و پا میشکنند. اما چرا؟
میتوان یکی از دلایل مهم این سطح بالای اشتیاق بهمدلینگ را راه سریع و آسان دستیابی به آن دانست. افراد مشتاق تنها با ساختن یک آی دی در اینستاگرام و پرداخت هزینهای مختصر به آتلیهها وارد دنیای مدلینگ میشوند.
جذب فالور و تعداد بالای لایک، تصور خام و نسنجیده این افراد برای رسیدن به شهرت و مانکن شدن است. آنها با رویای دریافتهای میلیونی پا به این حرفه میگذارند. در بسیاری از موارد شاید این لایکها آنها را یک قدم به سمت هدفشان نزدیک کند اما کدام هدف و به چه قیمتی؟
فضای مجازی جهانی نامحدود و بی سر و ته است، فضایی که پر شده است از گرگهایی که در کمین به دندان کشیدن معصومیت عدهای جوانان هستند. شاید در نگاه اول موج فراگیر شدن این تب در میان جوانان چندان حائز اهمیت نباشد اما موضوع جایی جدی میشود که پای عدهای سودجو به میان کشیده میشود.
افرادی هستند که تنها با کمی جستجو و گشت و گذار در فضای مجازی، به پیجهایی برمیخورند که محتوای آنها تعدادی عکس از دخترانی است که با انتشار تصاویر نامناسب قصد جلب توجه دارند.
افراد بیاعتماد به نفسی که برای ارائه خود به ظاهر و اندام متوسل میشوند. سودجویان در نقشهای هوشمندانه از این ضعف استفاده کرده و به آنها پیشنهاد مدلینگ میدهند.
طی این اقدام مجرمانه از این افراد خواسته میشود تا تصاویر نیمه برهنه و تمام قد خود را برای آنها ارسال کنند تا به کارشناسان مربوطه نشان دهند، سپس با وعده مدل شدن و گرفتن عکسهای حرفهای آنها را به آتلیههای زیرزمینی میکشند.
پس از تهیه چند عکس نه چندان مناسب، این افراد ساده اندیش را مورد تعرض و تجاوز جنسی قرار میدهند و با تهدید اینکه عکسهایشان را منتشر کرده و به خانوادههایشان خبر میدهند، آنها را وادار به سکوت میکنند.
نگاه ابزاری به دختران تنها به اینجا ختم نمیشود. تصاویر دختران جوان توسط تعدادی از عکاسان در آتلیه ها برای ژورنالها استفاده میشود این امر برای افزایش درصد فروش لباسها و یا کالاهای برخی از تولیدکنندگان نه چندان مطرح است.
آنها با وعده رفتن به خارج از کشور خام و رام افراد سودجو میشوند بیراههای که هرگز به مقصد نرسیده است. دختران جوانی که برای رویای مدلینگ شدن در اینستاگرام هزینههای فراوانی را متحمل شدهاند.
اینها هرگز به خارج از کشور فرستاده نمیشوند و تنها ابزار سواستفاده جنسی پولدارها قرار میگیرند. وحتی اگر به خارج از ایران هم بروند گرفتار باندهای قاچاق اعضای بدن می شوند
یکی دیگر از آسیبهای مدلینگ در اینستاگرام تغییر ذائقه و نگرش جوانان به مقوله ازدواج و همسریابی است. گسترش تب مدلینگ و انتشار تصاویر غیراخلاقی و نامناسب، سبب شده عدهای از جوانان معیارهایشان برای انتخاب همسر تغییر کند. ایدهآلهای نادرست و ناموفقی که حاشیهها را اصل و اصلها را به حاشیه میبرد.
مسئله تماشای این تصاویر برای دیگر افراد ایرانی هم بسیار زیان بار است . جوانانی که هر روز برنامه اینستاگرام را باز می کنند تا این تصاویر غیراخلاقی را تماشا کنند ، همانطور که هروئین اعتیاد آور است این تصاویر هم اعتیاد آور هستند
در چنین فضایی است که تربیت و دیدگاه خانواده مطرح میشود. اینکه چقدر برای آگاهی جوانان وقت اختصاص داده میشود، چقدر نیازهایشان مورد توجه قرارمیگیرد و تا چه اندازه باید به خواستههایشان بها داد.
بیایید با نگاهی عمیقتر، کمی از سطح مسائل عبور کنیم و تلاش کنیم این فرهنگ ایرانی، تحت تاثیر تهاجمات قرار نگرفته و همواره اصیل باقی بماند.
محمدرضا جوان آراسته طلبه جوانی است که به جای استفاده از روشهای قدیمی و معمول تدریس، راههای تازهای را به کلاس درس باز کرده که اتفاقا برای دانشآموزان هم جذابیت دارد.
کلاس درس و مدرسه از چیزهایی است که کمتر کسی آن را دوست دارد و معمولا همه فراری هستند، با اینهمه کسانی هستند که سعی میکنند این کلاسها را برای بچهها جذابتر کنند. یکی از این افراد « محمدرضا جوان آراسته » است که سعی کرده کلاسها درس متفاوتی را تشکیل داده است، با او درباره شیوهها تدریس خودش و برخورد بچهها صحبت کردیم :
تبلیغ در مدارس اولویت جدی من است
«سال ۸۱ وارد حوزه شدم و با راهنمایی یک استاد در همان سالهای اول رویکرد تبلیغی پیدا کردم. در همین سالها در کنار تحصیلات حوزوی با ادبیات آشنا شدم و به صورت تخصصی داستان نویسی را پیگیری کردم و سر کلاس نویسندههای شناختهشده و موفقی نشستم.
از سال چهارم حوزه تبلیغ را شروع کردم و از همان ابتدا برای تبلیغ به دبیرستانها میرفتم. قم، اصفهان، شیراز و تهران شهرهایی بودند که سالها برای تبلیغ به مدرسههای آنها میرفتم.»
«تبلیغ در مدارس همچنان یکی از اولویتها و علاقههای جدی من است. از سال گذشته با همکاری یکی از دبیرستانهای قم، کار متمرکز تدریس را شروع کردم. البته من رسما دبیر نیستم و استخدام آموزش و پرورش نشدم.
با این حال سال گذشته سه کلاس داشتم و امسال هشت کلاس و از پایه ۹ تا ۱۱ را درس میدادم؛ درس دینی و درس نگارش. در کلاسهای نگارش تاکید من روی نگارش خلاق بچهها است، تمرین و ایده سازیهای خلاق برای علاقهمند کردن بچهها به نوشتن.»
حاج آقا جوان آراسته
همیشه تدریس را دوست داشتم
«درس دادن و تدریس از علاقههای من است و شاید تبلیغ در مدارس ریشه در همین علاقه داشته باشد. به جز مدارس من سالها داستان نویسی هم درس دادم و برای طلبهها کلاس آموزش تبلیغ هم برگزار کردهام. فکر میکنم لذت آموزش را نتونم با چیز دیگری عوض کنم.»
«من داستاننویسی را خیلی جدی دنبال کردم و نتیجهاش این بود که یک سال سردبیر مجله اینترنتی فرهنگی هنری فیروزه بودم و تقریبا چهار سال، مدیرگروه داستان مدرسه اسلامی هنر قم و بیش از ۱۰ دوره تدریس داستان نویسی در حوزه هنری و مراکز آموزشی دیگر برگزار کردهام، همچنین حالا هم یک دوره مجازی دارم برگزار میکنم.»
بازی کلاس درس را جذاب میکند
«نتیجهای که این سالها به آن رسیدم تا کلاسها هم جذاب باشند و هم مفید، چند نکتهای است:
بازی. آموزش همراه با بازی همیشه جواب میدهد و جذاب هم هست.
کلاسهای مشارکتی. سر کلاسهای من بچهها شنونده محض نیستند، حرف میزنند، مشارکت میکنند، مخالفت میکنند و همیشه اجازه صحبت کردن دارند.
سعی میکنم بحثها همیشه از جنس مطالبی باشند که مخاطب به آنها نیاز دارد و دغدغهاش شده باشد. اگر هم بحثی را لازم بوده مطرح کنم اما مخاطب احساس نیاز به آن نداشته باشد، اول او را متوجه میکنم که چقدر به این مساله نیاز دارد و بعد وارد بحث میشوم.»
«امروز در کلاسهای مدرسه باید سرفصلهای آموزشی کتاب را بگویم، اما به بچهها گفتم لازم نیست کتاب سر کلاس بیاورند، من هم کتاب را باز نمیکنم. از قبل بحثهای کتاب را خودم میخوانم و همان مباحث را با مقدمههایی از خودم جذابتر، واقعیتر و کاربردیتر میکنم. در حقیقت مفاهیمی که در کتابها وجود دارد را با روش خودم تلفیق میکنم.»
مباحث تبلیغ را بچهها انتخاب میکنند
«برای کلاسهایی که به عنوان مبلغ میروم، بحثها به انتخاب خود دانشآموزهاست. دخترهای دبیرستانی سوالها و بحثهای مشخصی دارند، معمولا چهار سوال و مساله همیشه جزو دغدغههای اولشان است: روابط دختر و پسر، حجاب، ازدواج، تفاوتها و تبعیضهای بین زن و مرد.
هر کدام از این موضوعها یک زنگ کامل بحث دارد. اما وقتی چند بار سر یک کلاس میروم و این بحثها تمام میشوند، بحثهای اعتقادی هم اضافه میشود.»
خدمت به خلق، عبادت است
«معمولا واکنش بچهها به این نوع از آموزش مثبت است، چون به آنها خوش میگذرد و در عین حال حرف مهم و جدیدی هم میشنوند. آموزش دو گوهر فوقالعاده دارد؛ اول اینکه به خود من مطلب زیادی یاد میدهد.
من برای همه کلاسهایم هم مطالعه میکنم و هم فکر، در نتیجه همینکه قرار است چیزی یاد بدهم، قبلش خودم بیشتر یاد گرفتم حتی اگر بحث تکراری باشد! دوم اینکه آموزش، کمک کردن به دیگران است و چه چیزی بهتر از این. چون عبادت به جز خدمت به خلق نیست.»
نسل امروزی تنوعطلب هستند
«اگر از من بپرسید میگویم شاید تفاوت خیلی زیادی بین نسل ما این نسل آنهم در دینداری نباشد. البته این نسل چند ویژگی مهم هم دارند که شاید دوران ما کمتر بود؛ اینها جرئت ابراز کردن دارند، تنوع طلب هستند، بدون دلیل و صرفا با توصیه چیزی را نمیپذیرند، همچنین بعضی از چیزها که برای ما جدی بود برای این نسل بیاهمیت شده است.»
«یکی از چیزهایی که برای ما خیلی مهم بود، چشماندازی از خودمان در آینده بود که برایش خیلی تلاش میکردیم. به نظر میرسد بعضی از بچههای این نسل هیچ قلهای روبهروی خودشان ندارند که برایش تلاش کنند.
آن سالها دیگران برای ما خیلی مهم بودند، به خاطر دیگران خیلی کارها میکردیم اما بعضی از نسل امروزیها خود و فردیتشان مهمتر از دیگران شده است. به نظرم بعضی از این ویژگیها منفی هستند، بعضی نتیجه افراط و تفریطهای نسل ماست، بعضی هم مثبت.»
[su_note]
معرفی »» حجت الاسلام محمدرضا جوان آراسته در شبکه های اجتماعی هم فعالیت دارن . ایشون یک کانال تلگرامی با اسم مُرجا رو مدیریت میکنن ؛ لینک کانال : @m0rja