182 امین برنامه رادیو مسیر منتشر شد . پادکست فرهنگی-سیاسی رادیو مسیر از مجموعه برنامه های گروه صدای میقات است که به صورت هفتگی فقط بصورت اینترنتی و فایل صوتی منتشر می شود. رویکرد فرهنگی و بیان اخبار سیاسی از ویژگی های این برنامه رادیوی اینترنتی است. مجریان رادیو مسیر از بانوان هستند .
شماره 182 پادکست رادیو مسیر ۲۰ فروردین 97 منتشر شد ؛ در ادامه فهرستی از عناوین این فایل صوتی نوشته شده است :
عید دیدنی فکو فامیل
سال حمایت از کالای ایرانی
در جریان باشید: رقابت تنگاتنگ رشد دلار با لوبیای سحرآمیز | علی برکت الله شفای مسئولان | پایتخت نشینان باید هزینه ی زندگی در پایتخت را بپردازند | خبر خوب! جلوگیری از واردات گندم| سلبریتی های آمریکا احمق نیستند| از عملیات غرورآفرین H3 چه می دانید؟ |
یاد شهدا (به یاد شهید خلبان علی بابایی)
وقتی آمریکا به آل سقوط بومرنگ فروخت!
چرا رهبری به آینده امیدوارند؟ امرولی: استفاده از نیروی جوانان
بوی الرحمن تلگرام بلند شد جمع کنید بریم نرم افزار ایرانی
گروه اینترنتی صدای میقات که از دهه ۸۰ فعالیت خود را آغاز کرده است از پیشتازان عرصه تولید محتوای وب فارسی است . سایت صدای میقات به آدرس sedayemighat.com در سال های گذشته بارها مورد حمله اینترنتی توسط گروه های ضد ایران قرار گرفته است .
تولیدات این گروه بیشتر در قالب پادکست و رادیوی اینترنتی است.اما این گروه تولیدات ویدیویی نیز داشته است . از مجموعه برنامه های معروف این گروه پادکست هفتگی “ رادیو مسیر ” را می توان نام برد . و از مجموعه داستان های صوتی معروف این گروه دو نمونه “من امام حسینی ام ” و “ کمی دیر تر ” را می توان نام برد .
چند سالی هست که دانلود و شنیدن فایلهای صوتی انتخابی در فضای اینترنت همه گیر شده است. این نوع فایلهای صوتی که به آنها اصطلاحا پادکست می گویند تنها به موسیقی و یا برنامه رادیویی محدود نمی شوند، بلکه در موضوعات مختلف و در قالب های گوناگون در فضای اینترنت عرضه می شوند.
کتاب های صوتی ، نمایشنامه های صوتی و حتی مقاله های رادیویی زیادی وجود دارند که علاقمندان می توانند آنها به صورت آنلاین شنیده و یا دانلود نموده تا در فرصت های مقتضی گوش دهند.
این روش ارائهٔ محتوا در سال ۲۰۰۴ محبوبیت و گسترش یافت؛ و گاه به آن رادیوی اینترنتی گفته میشود.
نشریه خط حزبالله در هفتهی چهارم از فروردین ۹۷ به شماره صدوبیستوهشتم خود رسید.
به گزارش خط حزبالله، رهبر انقلاب بهمناسبت آغاز سال جدید، روز دوشنبهی هفتهی جاری(۱۳۹۷/۰۱/۲۰) با برخی از مسئولان و کارگزاران نظام دیدار کرده و بیاناتی کوتاه و صمیمی در جمع آنان ایراد فرمودند.
در بخشی از این دیدار، رهبر انقلاب با توجه به فضای معنوی ماه رجب، اشاراتی به فضای حاکم بر مدیران دههی ۶۰، و حال و هوای آن روزهای کشور داشتند.
نظر به اهمیت این موضوع، خط حزبالله، برای اولین بار، این بخش از بیانات ایشان را منتشر میکند. در بخشی از متن چنین میخوانیم: عزیزان من! از هر جا که هستید – قوهی مجریه، مقننه، قضائیه، جاهای دیگر- همه در این جهت یکسانید و یکسانیم. و ما در جمهوری اسلامی احتیاج داریم به تعمیر قلب خودمان؛ به این نیاز داریم چون جمهوری اسلامی با یک حکومت متعارف معمولی در دنیا فرق دارد.
جمهوری اسلامی با یک هدفی، با یک آرمانی، با یک منطقی، با یک عَلَمی به وجود آمده؛ آن عَلَم عبارت است از توحید، از حکم الهی، از شریعت الهی؛ با این عَلَم به وجود آمده. همهی آن چیزهایی که ما میخواهیم – آزادی و عدالت و استقلال و غیره – همه در همین عَلَم اسلام مندرج و مندمج است.
* «ماجرای نامهنگاری نهضت آزادی به امام خمینی در دهه ۶۰» عنوان سخن هفتهی این شماره از نشریه خط حزبالله است که با رویکرد تاریخی به مسئلهی نامهنگاریهای نهضت آزادی با امام خمینی در دهه ۶۰ و نمایندگان مجلس ششم در سال ۸۱ پرداخته و به این سوال پاسخ میدهد که چرا یک سیاستمدار دچار خطای در تحلیل میشود؟
* همچنین با توجه تحولات اخیر سوریه در گزارش رصدی این هفته مطلبی با عنوان «تکرار سناریوی نخنمای آمریکا و غرب درباره سوریه» به این مسئله پرداخته است.
* در روزهای اخیر نیز در کشور، شاهد آشفتگی بازار ارزی بودهایم که یقینا بخشی از این آشفتگی، بهدلیل وابستگی اقتصاد کشور به دلار و تأثیرپذیری آن از فضای روانی جامعه و وقایع سیاسی بینالمللی است. «دومینوی جمعه سیاه» عنوان گزارش دیگر نشریه است که با توجه به اتفاقات اخیری که در بازار ارز بوجود آمد، به چرایی و حل این مشکل پرداخته است.
* از مجموعه مدیران ارشدتان گزارش بخواهید، چهار صفتی که منشاء همه ضررها و زیانها است، اگر در سنگر خوابت برد معنایش این نیست که دشمن هم خوابش برده، زنان دقیق و ظریف، این نکته را میدانند، نیروهای جوان و مؤمن خواهند توانست معضلات اقتصادی را حل کنند، مسجد هسته مرکزی است و… عناوین بخشهای دیگر نشریه خط حزبالله است که مخاطبین گرامی میتوانند با مراجعه به نشریه این مطالب را مورد مطالعه قرار دهند.
* صدوبیستوهشتمین شمارهی خط حزبالله به روح پرفتوح شهید آیتالله سیدمحمدباقر صدر تقدیم شده است.
تکثیر و توزیع خط حزبالله به صورت داوطلبانه و خودجوش است. بدین نحو که برادران و خواهران گرامی فایل نشریه را دانلود کرده، و به تعدادی که امکان دارد تکثیر و در مکانهایی مانند مسجد، پایگاه بسیج، هیئتهای مذهبی، دانشگاهها و حوزههای علمیه توزیع میکنند.
اوایل دهه هشتاد جمهوری اسلامی، توقف غنی سازی هسته ای را در مذاکره با اروپایی ها پذیرفت. البته آن زمان ها بحث سر دو سه سانتریفیوژ بود. با این توقف، دو سال عقب افتادیم! اما این ماجرا هم به نفع ما تمام شد چون فهمیدیم که « با تعلیق غنیسازی، امید همکاری از طرف شرکای غربی مطلقاً وجود ندارد.»۱
رسیدن به ناممکن ها
فعالیت های هسته ای ایران از سر گرفته شد و پیشرفت های کم نظیری در صنعت هسته ای اتفاق افتاد. پیشرفت هایی که حتی برخی دانشمندان صادق خودمان درباره آنها به رهبر نامه می نوشتند و به ایشان می گفتند این حرف ها را باور نکنید! این پیشرفت ها ممکن نیست. ولی ممکن شد! به فناوری تولید کیک زرد و غنی سازی بیست درصد رسیدیم و چندین نیروگاه و هزاران سانتریفیوژ به چرخه هسته ای ما اضافه شد.
همچنان پیمان شکن!
پس از پیشرفت های فراوان و شگرف ما، دشمن هم پا به پایمان دشمنی کرد و فشار آورد. در سالهای اخیر بار دیگر با وجود خوشبین نبودن رهبر انقلاب به نتیجه بخش بودن، مذاکرات جدیدی آغاز کردیم؛ برجام نتیجه مذاکرات سالهای اخیر بود. طرف غربی به خصوص کشور ایالات متحده بارها خلاف پیمان های امضاشده برجام عمل کرد در حالی که ایران طبق گزارش های آژانس هسته ای به تعهدات خود پایبند بود.
عبرت نزدیک
چندان اهمیتی ندارد که کشورهای پیمان شکن غربی در ماه های اخیر به همین برجام روی کاغذ پایبند بمانند یا نه ولی انچه دوباره به تجربه دریافتیم آن است که طرف غربی، نه تنها قابل اعتماد نیست که از هر فرصتی برای جلوگیری از پیشرفت ایران استفاده می کند. آن ها در سالهای گذشته به خوبی نشان داده اند که ایران را مستقل و آباد نمی خواهند.
دشمنی! بدون توقف
روزی، حکومتی را می بردند و قلدری را می آوردند، روز دیگر قلدر را تبعید می کردند و پسرش را می آورند، چون زورشان می رسید کودتا می کردند و پسر را نجات می دادند؛ سفیرشان را می فرستادند تا نخست وزیر تعیین شده را به پسر ابلاغ کند. روز دیگری جیب های دشمن کشوری را که می خواست پیشرفت کند پر از سلاح می کردند تا هشت سال با آنها بجنگد و بعدها هم که زورشان کمتر شده بود، به فکر تحریم و تهدید افتادند!
یک معادله ساده
به قول قدیمی ها باد در قفس می کنند چون جمهوری اسلامی با وجود همه مشکلات ریز و درشت روز به روز پیشرفت کرده است! از کشوری که روزی پاتوق روس ها و انگلیسی ها بوده و مثل غذای سر سفره شان، شمال و جنوبش را بین خودشان تقسیم می کردند تا کشوری که اراده اش را علیرغم میل همه مستکبران در منطقه محقق می کند و برای پیشرفت هزینه می دهد تا هزینه بزرگتر وابستگی را به آن تحمیل نکنند؛ ایستادگی هزینه دارد! بله… ولی وابستگی قطعا هیچ فایده ای ندارد.
۱) ۱۳۹۲/۰۸/۱۲
ویدیو : آیا شما هم مسائل کشور را درست تحلیل میکنید؟ آنچه در انتظار نسل جوان انقلاب است…
متنی که در ادامه می خوانید به قلم احمد دستاران ممقانی به صورت رشته توییت منتشر شده است . احمد دستاران نویسنده کتاب «نامه های به مقصد نرسیده » و پژوهشگر رسانه است :
یک مقاله خوندم درباره ی مطالعه ای تطبیقی پیرامون نحوه مدیریت فضای مجازی در ۷ تا کشور؛ استرالیا، اندونزی، ترکیه، آمریکا، اتحادیه اروپا، چین و روسیه.
چکیده ی بخشیش رو می نویسم: در هر ۷ کشور ساختاری مشابه شورایعالی فضای مجازی وجود داره. حتا در برخی کشورها اگر بخوایم اسامی این مجموعهها رو ترجمهی تحتاللفظی کنیم، اسمشون هم همین میشه.
همهی این مجموعهها تحت ریاست بالاترین مقام کشوری هستن و مدیریت متمرکز فضای مجازی رو بر عهده دارن. کشورهایی که تکثر قومیتی یا فرهنگی دارن، مثل اندونزی و استرالیا، در حوزهی محتوایی قوانین سختگیرانهای دارن. اندونزی بر اساس همین قوانین، ۶-۷ ماه پیش تلگرام رو فیلتر کرد و تا زمانی که اجازه دسترسی پیدا نکرد رفع فیلترش نکرد. ادعای اندونزی این بود که تلگرام بستر تفرقهافکنها شده.
نظام مدیریت فجازی چین تحت رهبر حزب اصلی چین(اسمش یادم نیست)اداره میشه و چند صدهزار نیرو داره چین تمامی سرویسهای خارجی رو فیلتر میکنه و در کمترین زمان نمونه مشابه داخلیش رومیسازه. بعد از فراگیر شدن استفاده عمومی از محصولات داخلی، با مشابه خارجی وارد مذاکره میشه برای رفع فیلتر.
نظام مدیریت روسیه، برخلاف چیزی که فکر میکردیم، بر مبنای مشارکتهای مردمیه. اونها یک انجمن مردم نهاد ملی دارند که نظارت بر محتوا، قوانین و مقررات فجازی روبر عهده دارند. این انجمن در سراسر کشور داوطلب میپذیره؛ بسیج طور 🙂 این سازمان توسط دولت مرکزی هدایت و حمایت میشه.
اتحادیه اروپا در زمینه فضای مجازی احساس عقبماندگی داره و از همین جهت کشورهاش به فکر راه اندازی شبکه ملی اطلاعات افتاده ن. اخیراً آلمان برای خدمات خارجی که کاربران آلمانی توش فعالیت میکنن مالیات وضع کرده… از طرفی هم در تجارت الکترونیک و هم برای پالایش محتوا خیلی سختگیر هستند.
مهمترین تفاوت آمریکا با ایران در حوزهی فجازی نامگذاری زیبا برای قوانین و مقرراتشه. آنچیزی که ما در ایران تحت عنوان «قانون مبارزه با جرایم رایانهای» میشناسیم در آمریکا به اسم «قانون ارتباط سبز»(یا یک همچین چیزی» شناخته میشه.
***
ویدیو : نظر سران کشورها درباره فیلتر تلگرام چیست ؟ چرا دنیا تلگرام را به عنوان پلت فرم تروریست ها #فیلتر کرده است
ویژگی اساسی که موجب شد مرحوم شهید آوینی به سلک و سیره بقیه شهدا و انسانهای ماندگار، ماندگار بشود، هنری زندگی کردن بود. حکیمی روزی فرموده بود که آنچه در قالب هنر نگنجد، ماندنی نیست.
راز ماندگاری شهید آوینی در عدالتخواهیاش در عرصه اجتماعی، در یک زیست هنرمندانه در سبک زندگی انسانِ الهی و نگاه غیبباور و معادگرایش بوده است.
بیشتر از آنکه آثار هنری شهید آوینی گویای آوینی باشد، زندگیکردن، زیستن، تغییر و تحول و دگردیسی شخصیت او اهمیت دارد: او که در دوره دانشجویی کس دیگری است، در دوره انقلاب کس دیگری و شکل دیگری میشود.
به تعبیر امام (رضوان الله تعالی علیه) میزان، حالِ فعلی افراد است. حالِ آوینی هرچه جلوتر آمد بهتر، مناسبتر و کاملتر شد تا مرحلهای که لیاقت شهادت پیدا کرد.
آوینی ؛ جلوتر از زمان
آوینی چند ویژگی داشت: ویژگی اولش جلوتر از زمان بودن است. جلوتر از زمان خویش بودن معنایش این نیست که ما در آینده سیر کنیم، بلکه یک آیندهنگری داشته باشیم و اگر قرآنیتر بخواهیم حرف بزنیم، عاقبتنگری داشته باشیم که «ان العاقبـه للمتقین.»
ویژگی دوم، ویژگی مهم شناخت غرب است. علفهای هرز را میشناخت، تشخیص میداد و کنار میزد. در عصر آوینی معنایش غربشناسی بود. امروز کنار غربشناسی شناخت نحلههای دیگر هم مرسوم است.
امروز فتنههای عصری صرفاً از تفکر غربی خاص نمیآید. فقط شناخت لیبرالیسم و سکولاریسم و ایندیویژوالیسم و موارد اینچنینی مهم نیست. امروز شناخت وهابیت هم مهم است، یعنی همانقدر که صهیونیسم و لیبرالیسم را باید بشناسید، باید وهابیسم و وهابیت را هم بشناسید.
ویژگی سومش هم ولایتمداری بود. شناختش نسبت به امام زمان خودش، ولیعصر خودش بود. هم نسبت به امام عصر و هم نسبت به نایب او، توجه ویژهای داشت.
اگر کسی امام دوران خودش و امام عصرش را نشناسد و پشت سر او قرارنگیرد، مثل کسی میماند که قبلهای ندارد ولی دارد نماز میخواند و جهت ندارد، چون امام حجت است.
کعبه حجت است، اگر کسی امام دوران خودش و امام عصرش را نشناسد و پشت سر او قرار نگیرد، مثل کسی میماند که قبلهای ندارد ولی دارد نماز میخواند و جهت ندارد، چون امام حجت است. کعبه هم حجت است.
عمار زمانش بود
آوینی در زمان خودش عمار بود، با مظلومیتهای خاص خودش، قطعاً اگر امروز بود، عمارِ پرمایه و توانمندی بود؛ عماری بود که خیلی دستِ پر و ضریب نفوذ بالایی داشت.
آوینی در دورهای که زندگی میکرد، درگیر مسائل سلبی و نفی آنچه نمیخواست، بود. در بخش لاالهَ سیر میکرد. اگر آوینی امروز در قید حیات مادی بود، امکان داشت در حوزه هنر و فکر از مرحله لاالهَ به الاالله رسیده باشد.
یک دوره 20ساله از شهادت ایشان میگذرد و خیلی اتفاقها افتاده است. خیلی از مسائلی که دغدغه آوینی بود، امروز کشف و روشن شده است. مشخص شده که غرب چه ضعفهایی دارد. احتمالاً آوینی میتوانست از کسانی باشد که «الگوی جایگزین» مبانی تفکر غرب را شفافتر، روشنتر و ملموستر بیان کند.
تا زنده بود صدایش شنیده نمیشد!
مدیریت فرهنگی زمان آوینی و مدیریت فرهنگی امروز یک ضعف کلیدی داشت و دارد: سواد فرهنگی ندارد. مبانی معرفتشناسی و هستیشناسیاش هم مخدوش است.
ظاهر مدیر فرهنگی ما در این دورهها، ظاهری وجیه و اسلامی بوده. مدیران فرهنگی انصافاً هم در زندگی شخصیشان هم افراد متدینی هستند اما آن زمانآگاهی لازم، آن غربشناسی دقیق، آن جریانشناسی مطلوب هنری و فرهنگی را ندارند.
از همه مهمتر اینکه از زمان خودشان عقب هستند. نهتنها مسائل فکری، معرفتی و ساختارهای فرهنگی آینده را نمیشناسند و جلوتر از زمان نیستند، بلکه حتی زمان آگاه هم نیستند، امروز را هم بعضاً نمیشناسند.
ممکن است البته مصداقهایی داشته باشیم که نقیض این گفته من باشد. یکی از دلایل غربت آوینی این بود که مدیران فرهنگی روز در سازمان صداوسیما، در مطبوعات، ارشاد و سازمانهای دیگر از زمان خودشان عقب بودند.
فاصلهای که بین آنها و تفکر آوینی بود، فاصله دردآوری بود. صدایش شنیده نمیشد. مستند میساخت، مستندش سانسور میشد یا پخش نمیشد.
آوینی ممنوعالصدا بود، نهفقط ممنوعالتصویر، تریبونی برای حرفزدن نداشت. همین که بعد از شهادتش شناخته شد، علت اصلیاش مدیران فرهنگی روز بودند. سعی کردند که صدای مرتضی حتی شنیده نشود.
هنوز خیلیها آوینی را نمیشناسند!
آوینی متفکر و اندیشمند و آوینی هنرمند و مستندساز که بیشتر در قاب روایت فتح معرفی شده، همه شخصیت شهید آوینی نیست. بهتر است بگوییم که هنوز خیلیها آوینی را نمیشناسند، چون زندگی آوینی خیلی معرفی نشده است، آزاداندیشی آوینی معرفی نشده است.
اینکه آوینی که بود و چه شد را خیلیها نمیدانند. یکی از خلأهای امروز برای الگوهای شخصیتی این باشد که چطور یک کسی مثل آوینی از یک نوع زندگی دیگر به یک نوع زندگی مطلوب و مناسب میرسد، یک نوع تطور و تحول شخصیت و تکامل شخصیت دارد، برعکس خیلیها که با نگاههایی شبه نگاه آوینی شروع میکنند و وقتی وارد سینما و ادبیات و فلسفه و فکر و شعر و مطبوعات میشوند به آن آوینی اول برمیگردند.
آوینی اول میشود، آوینی دوم و شهید میشود، بعضیها هم از زاویه آوینی دوم شروع میکنند، آخرت و سرانجامشان به آوینی اول ختم میشود.
ضرورت نقد اندیشههای آوینی
شهید آوینیای که معرفی شده، شهید آوینیای است که اندیشهاش بدون نقص است. این بسیار محل اشکال است. اندیشه شهید آوینی نیاز به نقد و بررسی، پالایش، بازخوانی و ویرایش دارد.
آوینی سینماگر مستندساز با آوینی متفکر، غربشناس و تا حدودی آشنا با برخی از مبانی فلسفی را باید از هم تفکیک کرد. آوینی اندیشمند، به بعضی نحلههای فکری مثلاً جریان فردیدی، جریان هایدگریست نزدیک بود.
آیا اگر تفکر فلسفی که رگههایی از آن را در زندگی و بعضی گفتار و نوشتههای آوینی میبینیم، استمرار پیدا میکرد، آیا به «الگوی جایگزین» میرسید یا آوینی از این تفکر فلسفی هم عبور میکرد؟ آیا آوینی این را هم میچشید و متوجه میشد که اینها حرفی برای جایگزینی تفکر غرب دارند یا ندارند؟
چون شما دیدید در دوره زد و خوردهای فکری پس از دولت دوم خرداد، جریان هایدگری و فردیدی عاجز بود که از پس اندیشه پوپریها و تفکرات اینچنینی آنها بربیاید و بخواهد در جامعه عرضاندام جدی کند.
به نظرم آن تطور و تکامل شخصیت آوینی، اینجا هم از حیث تطور اندیشهاش ادامه پیدا میکرد. احتمالاً اندیشه آوینی به نوعی تکامل میرسید. آوینی اندیشمند و آوینی متفکر، امروز نیاز به بازخوانی و ارزیابی دارد.
بعضی از دیدگاههای ایشان طبیعتاً یا مبهم است یا خالی از اشکال نیست. نقد اندیشه آوینی، بعد از گذشت 20 سال ضرورت دارد.
مصادره آوینی توسط اطرافیانش
شهید آوینی را در حوزه هنر و مستندسازی هم باید ارزیابی کرد. این ستایش بیچونوچرایی که گفته میشود آوینی نسبت به کسانی مثل آلفرد هیچکاک داشته در چه فضایی مطرح شده بود؟ آیا این حرف برای همیشه بود؟
اینکه ادعا میشود آوینی صرفاً یک شخصیت فرمگرا در هنر بوده، درست است؟من معتقدم که آوینی را بعضی از اطرافیانش که با او حشر و نشر داشتند مصادره کردند. اینها افراد کوچکی بودند و هستند که از قِبَل آوینی به نان و نوایی رسیدند، کتابهایشان چاپ شد و در رسانهها مطرح شدند.
اینها یک مرتضای هیچکاکی را به جامعه معرفی کردهاند. در مصادره آوینی موفق شدند پردهای روی شخصیت او بکشند و با فرمگرایی محض در شق هنری آوینی، بخش پیام آوینی در حوزه تفکر و اندیشهاش را هم به محاق ببرند و از همه مهمتر نوع زیست و زندگی هنرمندانه آوینی را در سایه قرار بدهند.
یادداشت از استاد حسن عباسی (تحلیلگر علوم استراتژیک و رئیس مرکز بررسیهای دکترینال اندیشکده یقین)* روزنامه جوان 19 فروردین 97
رهبر انقلاب: من تا مدّتها که روایت فتح پخش میشد، اصلاً شهید #آوینی را نمیشناختم؛ ولی از مشتریهای همیشگی روایت فتح بودم. یعنی هر شب جمعه، حتماً مینشستم و این برنامه را نگاه میکردم. روی من تأثیر زیادی میگذاشت و میدیدم که این کلام چقدر اثر دارد.
یک وقت همان جوانان آمدند پیش من (به نظرم مال جهاد بودند) من در همان جلسه گفتم: «این صدای نجیبی که اینها را بیان میکند، چیز خیلی جالبی است؛ این را نگهدارید.» خودش هم قاعدتاً در آن جلسه بود. کسی هم به من نگفت که «این آقاست.» اما بعدها خودِ ایشان به من نوشت: «آن کسی که اینها را تهیه میکند، من هستم.»…کسی که میخواهد چنین برنامههایی بسازد، باید آن نجابت و معصومیت و استحکام و اطمینان به سخن را داشته باشد. گاهی حرفی را کسی میزند و حرف بزرگی است؛ اما پیداست که خودش اعتقادی به این حرف ندارد.
امّا این صدا، آن صدایی است که بزرگترین حرفها را میزد و خودش اعتقاد داشت. مثلاً میگفت: «این جوانان ما، به راههای آسمان آشناترند تا به راههای زمین.» این را چنان میگفت که گویا راههای آسمان را خودش رفته، دیده و میداند که اینها آشناتر هستند!(۱۳۷۲/۰۶/۱۱)
***
صوت : باد زمان ؛؛ پندار ما این است که ما مانده ایم و شهدا رفته اند، اما حقیقت آن است که زمان ما را با خود برده است و شهدا مانده اند.
بسمالله الرحمنالرحیم خدمت رهبر معظم انقلاب اسلامی، نائب امام عصر(عج) حضرت آیتالله خامنهای أیدکمالله تعالی بتأییداته الخالصه. سلام علیکم و رحمةالله و برکاته.
امتثال امر، فرصتی برای عرض ارادت در این مرقومه باقی نمیگذارد لذا حقیر مستقیماً با استمداد از فضل بیمنتهای ربالعالمین وارد در اصل مطلب میشوم بعد از عرض این مختصر که:
ما با حضرتعالی بهعنوان وصیّ امام امت(ره) و نایب امام زمان(عج) تجدید بیعت کردهایم و تا بذل جان در راه اجرای فرامین شما ایستادهایم؛
همانگونه که پیش از این دربارهی امام امت(ره) بودهایم و بسیارند هنوز جوانانی که عشق به اسلام و شوق رضوان حق، آنان را در میدان انقلاب نگه داشته است؛
با همان شوری که پیش از این داشتهاند. خدا شاهد است که این سخن از سر کمال و صدق و از عمق قلوب همان جوانانی سرچشمه گرفته است که در تمام این هشت سال بار جنگ را بر شانههای ستبر خویش کشیدند.
ما به جهاد فی سبیلالله عشق میورزیم و این امری است فراتر از یک انجام وظیفهی خشک و بیروح. این سخن یک فرد نیست؛ دست جماعتی عظیم است که بهسوی حضرت شما دراز شده تا عاشقانه بیعت کند.
بسیارند کسانی که میدانند شمشیر زدن در رکاب شما برای پیروزی حق، از همان اجری در پیشگاه خدا برخوردار است که شمشیر زدن در رکاب حضرت حجت(عج) و نه تنها آماده، که مشتاق بذل جان هستند. سرِ ما و فرمان شما. کمترین مطیع شما سید مرتضی آوینی
۲۰ فروردین سالروز شهادت سیدمرتضی #آوینی فیلمساز انقلابی و سید شهیدان اهل قلم
شهید سید مرتضی آوینی در شهریور سال 1326 در شهر ری متولد شد تحصیلات ابتدایی و متوسطهٔ خود را در شهرهای زنجان، کرمان و تهران به پایان رساند و سپس به عنوان دانشجوی معماری وارد دانشکدهٔ هنرهای زیبای دانشگاه تهران شد
او از کودکی با هنر انس داشت؛ شعر میسرود داستان و مقاله مینوشت و نقاشی میکرد تحصیلات دانشگاهیاش را نیز در رشتهای به انجام رساند که به طبع هنری او سازگار بود ولی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی معماری را کنار گذاشت و به اقتضای ضرورتهای انقلاب به فیلمسازی پرداخت:
“حقیر دارای فوق لیسانس معماری از دانشکدهٔ هنرهای زیبا هستم اما کاری را که اکنون انجام میدهم نباید به تحصیلاتم مربوط دانست حقیر هرچه آموختهام از خارج دانشگاه است بنده با یقین کامل میگویم که تخصص حقیقی در سایهٔ تعهد اسلامی به دست میآید و لاغیر قبل از انقلاب بنده فیلم نمیساختهام اگرچه با سینما آشنایی داشتهام.
اشتغال اساسی حقیر قبل از انقلاب در ادبیات بوده است… با شروع انقلاب تمام نوشتههای خویش را – اعم از تراوشات فلسفی، داستانهای کوتاه، اشعار و… – در چند گونی ریختم و سوزاندم و تصمیم گرفتم که دیگر چیزی که “حدیث نفس” باشد ننویسم و دیگر از “خودم” سخنی به میان نیاورم…
سعی کردم که “خودم” را از میان بردارم تا هرچه هست خدا باشد، و خدا را شکر بر این تصمیم وفادار ماندهام. البته آن چه که انسان مینویسد همیشه تراوشات درونی خود اوست همهٔ هنرها این چنین هستند
کسی هم که فیلم میسازد اثر تراوشات درونی خود اوست اما اگر انسان خود را در خدا فانی کند، آنگاه این خداست که در آثار او جلوهگر میشود حقیر این چنین ادعایی ندارم ولی سعیم بر این بوده است.”
شهید آوینی فیلمسازی را در اوایل پیروزی انقلاب با ساختن چند مجموعه دربارهٔ غائلهٔ گنبد (مجموعهٔ شش روز در ترکمن صحرا)، سیل خوزستان و ظلم خوانین (مجموعهٔ مستند خان گزیدهها) آغاز کرد
“با شروع کار جهاد سازندگی در سال 58 به روستاها رفتیم که برای خدا بیل بزنیم بعدها ضرورتهای موجود رفتهرفته ما را به فیلمسازی کشاند…
ما از ابتدا در گروه جهاد نیتمان این بود که نسبت به همهٔ وقایعی که برای انقلاب اسلام و نظام پیش میآید عکسالعمل نشان بدهیم مثلاً سیل خوزستان که واقع شد، همان گروهی که بعدها مجموعهٔ حقیقت را ساختیم به خوزستان رفتیم و یک گزارش مفصل تهیه کردیم
آن گزارش در واقع جزو اولین کارهایمان در گروه جهاد بود بعد، غائلهٔ خسرو و ناصر قشقایی پیش آمد و مابه فیروزآباد، آباده و مناطق درگیری رفتیم…
وقتی فیروزآباد در محاصره بود، ما با مشکلات زیادی از خط محاصره گذشتیم و خودمان را به فیروزآباد رساندیم. در واقع اولین صحنههای جنگ را ما در آنجا، در جنگ با خوانین گرفتیم.
گروه جهاد اولین گروهی بود که بلافاصله بعد از شروع جنگ به جبهه رفت دو تن از اعضای گروه در همان روزهای او جنگ در قصر شیرین اسیر شدند و نفر سوم، در حالی که تیر به شانهاش خورده بود، از حلقهٔ محاصره گریخت. گروه بار دیگر تشکل یافت و در روزهای محاصرهٔ خرمشهر برای تهیهٔ فیلم وارد این شهر شد:
“وقتی به خرمشهر رسیدیم هنوز خونینشهر نشده بود شهر هنوز سرپا بود، اگرچه احساس نمیشد که این حالت زیاد پر دوام باشد، و زیاد هم دوام نیاورد ما به تهران بازگشتیم و شبانهروز پای میز موویلا کار کردیم تا اولین فیلم مستند جنگی دربارهٔ خرمشهر از تلویزیون پخش شد؛ فتح خون.”
مجموعهٔ یازده قسمتی “حقیقت” کار بعدی گروه محسوب میشد که یکی از هدفهای آن ترسیم علل سقوط خرمشهر بود.
“یک هفتهای نگذشته بود که خرمشهر سقوط کرد و ما در جستوجوی “حقیقت” ماجرا به آبادان رفتیم که سخت در محاصره بود تولید مجموعهٔ حقیقت این گونه آغاز شد.”
کار گروه جهاد در جبههها ادامه یافت و با شروع عملیات والفجر هشت، شکل کاملاً منسجم و به هم پیوستهای پیدا کرد آغاز تهیهٔ مجموعهٔ زیبا و ماندگار روایت فتح که بعد از این عملیات تا پایان جنگ به طور منظم از تلویزیون پخش شد به همان ایام باز میگردد. شهید آوینی دربارهٔ انگیزهٔ گروه جهاد در ساختن این مجموعه که نزدیک به هفتاد برنامه است چنین میگوید:
“انگیزش درونی هنرمندانی که در واحد تلویزیونی جهاد سازندگی جمع آمده بودند آنها را به جبهههای دفاع مقدس میکشاند وظایف و تعهدات اداری.
اولین شهیدی که دادیم علی طالبی بود که در عملیات طریق القدس به شهادت رسید و آخرینشان مهدی فلاحتپور است که همین امسال “1371” در لبنان شهید شد…
و خوب، دیگر چیزی برای گفتن نمانده است، جز آن که ما خسته نشدهایم و اگر باز جنگی پیش بیاید که پای انقلاب اسلامی در میان باشد، ما حاضریم. میدانید! زندهترین روزهای زندگی یک “مرد” آن روزهایی است که در مبارزه میگذراند و زندگی در تقابل با مرگ است که خودش را نشان میدهد.”
اواخر سال 1370 “موسسهٔ فرهنگی روایت فتح” به فرمان مقام معظم رهبری تاسیس شد تا به کار فیلمسازی مستند و سینمایی دربارهٔ دفاع مقدس بپردازد و تهیهٔ مجموعهٔ روایت فتح را که بعد از پذیرش قطعنامه رها شده بود ادامه دهد.
شهید آوینی و گروه فیلمبرداران روایت فتح سفر به مناطق جنگی را از سر گرفتند و طی مدتی کمتر از یک سال کار تهیهٔ شش برنامه از مجموعهٔ ده قسمتی “شهری در آسمان” را به پایان رساندند ومقدمات تهیهٔ مجموعههای دیگری را دربارهٔ آبادان، سوسنگرد، هویزه و فکه تدارک دیدند.
شهری در آسمان که به واقعهٔ محاصره، سقوط و باز پسگیری خرمشهر میپرداخت در ماههای آخر حیات زمینی شهید آوینی از تلویزیون پخش شد، اما برنامهٔ وی برای تکمیل این مجموعه و ساختن مجموعه های دیگر با شهادتش در روز جمعه بیستم فروردین 1372 در قتلگاه فکه ناتمام ماند.
شهید آوینی فعالیتهای مطبوعاتی خود را در اواخر سال 1362، هم زمان با مشارکت در جبههها و تهیهٔ فیلمهای مستند دربارهٔ جنگ، با نگارش مقالاتی در ماهنامهٔ “اعتصام” ارگان انجمن اسلامی آغاز کرد این مقالات طیف وسیعی از موضوعات سیاسی، حکمی، اعتقادی و عبادی را در بر میگرفت
او طی یک مجموعه مقاله دربارهٔ “مبانی حاکمیت سیاسی در اسلام” آرا و اندیشههای رایج در مود دموکراسی، رای اکثریت، آزادی عقیده و برابری و مساوات را در نسبت با تفکر سیاسی ماخوذ از وحی و نهجالبلاغه و آرای سیاسی حضرت امام(ره) مورد تجزیه و تحلیل و نقد قرار داد.
مقالاتی نیز در تبیین حکومت اسلامی و ولایت فقیه در ربط و نسبت با حکومت الهی حضرت رسول(ص) در مدینه و خلافت امیرمؤمنان(ع) نوشت و اتصال انقلاب اسلامی را با نهضت انبیا علیهمالسلم و جایگاه آن با جنگهای صدر اسلام و قیام عاشوا و وجوه تمایز آن از جنگهایی که به خصوص در قرون اخیر واقع شدهاند و نیز برکات ظاهری و غیبی جنگ و ویژگی رزمآوران و بسیجیان، در زمرهٔ مطالبی بود که در “اعتصام” منتشر شد.
در مضامین اعتقادی و عبادی نیز تحقیق و تفکر میکرد و حاصل کار خویش را به صورت مقالاتی چون “اشک، چشمهٔ تکامل”. “تحقیقی در معنی صلوات” و “حج، تمثیل سلوک جمعی بشر” به چاپ میسپرد.
در کنار نگارش این قبیل مقالات، مجموعه مقالاتی نیز با عنوان کلی “تحقیقی مکتبی در باب توسعه و مبانی تمدن غرب” برای ماهنامهٔ “جهاد”، ارگان جهاد سازندگی، نوشت “بهشت زمینی”، “میمون برهنه!”، “تمدن اسراف و تبذیر”، “دیکتاتوری اقتصاد”، “از دیکتاتوری پول تا اقتصاد صلواتی”، “نظام آموزش و آرمان توسعه یافتگی”، “ترقی یا تکامل؟” و… از جمله مقالات آن مجموعه است.
این مقالات بعد از شهادت او با عنوان “توسه و مبانی تمدن غرب” به چاپ رسید این دوره از کار نویسندگی شهید تا سال 1365 ادامه یافت. مقارن با همین سالها شهید آوینی علاوه برکارگردانی و مونتاژ مجموعهٔ “روایت فتح” نگارش متن آن را بر عهده داشت که بعدها قالب کتابی گرفت با عنوان “گنجینهٔ آسمانی”.
او در ماه محرم سال 1366 نگارش کتاب “فتح خون” (روایت محرم” را آغاز کرد و نه فصل از فصول دهگانهٔ آن را نوشت. اما در حالی که کار تحقیق در مورد وقایع روز عاشورا و شهادت بنیهاشم را انجام داده و نگارش فصل آخر را آغاز کرده بود به دلایلی کار را ناتمام گذاشت.
او در سال 1367 یک ترم در مجتمع دانشگاهی هنر تدریس کرد، ولی چون مفاد مورد نظرش برای تدریس با طرح دانشگاه همخوانی نداشت، از ادامهٔ تدریس صرفنظر کرد.
مجموعهٔ مباحثی که برای تدریس فراهم شده بود، با بسط و شرح و تفسیر بیشتر در مقالهای بلند به نام “تاملاتی در ماهیت سینما” که در فصلنامهٔ “فارابی” به چاپ رسید و بعد در مقالاتی با عناوین “جذابی در سینما”، “آینهٔ جادو”، “قاب تصویر و زبان سینما”و… که از فروردین سال 1368 در ماهنامهٔ هنری “سوره” منتشر شد، تفصیل پیدا کرد.
مجموعهٔ این مقالات در کتاب “آینهٔ جادو” که جلد اول از مجموعهٔ مقالات و نقدهای سینمایی اوست. جمعآوری و به چاپ سپرده شد.
سالهای 1368 تا 1372 دوران اوج فعالیت مطبوعاتی شهید آوینی است. آثار او در طی این دوره نیز موضوعات بسیار متنوعی را شامل میشود.
هرچند آشنایی با سینما در طول مدتی بیش از ده سال مستندسازی و تجارب او در زمینهٔ کارگردانی مستند و به خصوص مونتاژ باعث شد که قبل از هرچیز به سینما بپردازد.
ولی این مسئله موجب بیاعتنایی او نسبت به سایر هنرها نشد. او در کنار تالیف مقالات تئوریک درباره ماهیت سینما و نقد سینمای ایران و جهان، مقالات متعددی در مورد حقیقت هنر، هنر و عرفان، هنر جدید اعم از رمان، نقاشی، گرافیک و تئاتر، هنر دینی و سنتی، هنر انقلاب و… تالیف کرد که در ماهنامهٔ “سوره” به چاپ رسید.
طی همین دوران در خصوص مبانی سیاسی. اعتقادی نظام اسلامی و ولایت فقیه، فرهنگ انقلاب در مواجهه با فرهنگ واحد جهانی و تهاجم فرهنگی غرب، غربزدگی و روشنفکری، تجدد و تحجر و موضوعات دیگر تفکر و تحقیق کرد و مقالاتی منتشر نمود.
مجموعهٔ آثار شهید آوینی در این دوره هم از حیث کمیت، هم از جهت تنوع موضوعات و هم از نظر عمق معنا و اصالت تفکر و شیوایی بیان اعجابآور است. در حالی که سرچشمهٔ اصلی تفکر او به قرآن، نهجالبلاغه، کلمات معصومین علیهمالسلام و آثار و گفتار حضرت امام(ره) باز میگشت.
با تفکر فلسفی غرب و آرا، و نظریات متفکران غربی نیز آشنایی داشت و با یقینی برآمده از نور حکمت، آنها را نقد و بررسی میکرد.
او شناخت مبانی فلسفی و سیر تاریخی فرهنگ و تمدن جدید را از لوازم مقابله با تهاجم فرهنگی میدانست چرا که این شناخت زمینهٔ خروج از عالم غربی و غرب زدهٔ کنونی را فراهم میکند و به بسط و گسترش فرهنگ و تفکر الهی مدد میرساند.
او بر این باور بود که با وقوع انقلاب اسلامی و ظهور انسان کاملی چون امام خمینی(ره) بشر وارد عهد تاریخی جدیدی شده است که آن را “عصر توبهٔ بشریت” مینامید. عصری که به انقلاب جهانی امام عصر(عج) و ظهور “دولت پایدار حق” منتهی خواهد شد.
ویدیو : لحظات كمتر ديده شده از حضور رهبر انقلاب در مراسم تشييع پيكر شهيد سید مرتضی آوینی
سایت شهید سید مرتضی آوینی به نشانی http://www.aviny.com تقریبا از سال 82 تاکنون به عنوان مرجع دریافت مقاله درباره شهید آوینی و دانلود فیلم و مستند های ایشان فعالیت می کند . اخیرا نسخه ای جدید از این وب سایت شروع به کار کرده است اما همچنان دسترسی به مطالب و محتوای قبلی وجود دارد .
برای ورود به صفحه شناخت شهید آوینی روی لینک http://old.aviny.com/Aviny/Index-main.aspx بزنید در این بخش شما می توانید علاوه بر دریافت آلبوم تصاویر شهید اوینی از ویژه نامه های محتوایی که در سالیان گذشته آماده شده است استفاده کنید .
سایت شهید آوینی یک منبع بزرگ از فایل های صوتی و تصویری است . بخش دانلود مداحی های و مولودی های مختلف ، فایل سخنرانی اساتید اخلاق و علما نیز در این وب سایت وجود دارد .
در بیست و پنجمین سالگرد شهادت سید مرتضی آوینی به سراغ وحید یامین پور رئیس پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی حوزه هنری رفتیم و وجوه مختلف اندیشه شهید مرتضی آوینی را در گفت وگو با او به بحث گذاشتیم.
یامینپور در چند دوره اندیشه های شهید آوینی را در کلاس های آزاد موسسات مختلف تدریس کرده است. یامینپور معتقد است اجزای فکر آوینی با هم ارتباط ارگانیک و منظم دارند و منظومهاند. در ادامه متن این گفت وگو را می خوانیم
سوال : آقای دکتر سیر و سلوک و شخصیت آوینی در این برهه، چه مددی به ما میرساند؟
ممکن است برای خیلیها که با آوینی آشنا نیستند، این سوال پیش بیاید که چه تفاوتی بین آوینی و سایر شهدا و شخصیتهای انقلاب اسلامی هست؟ چه چیزی شهید آوینی را متمایز میکند؟ اولا شهدا همه معلمان انقلاب اسلامی هستند و شهادت، سلوک جهادی و انقلابی تراز انقلاب اسلامی است که توسط شهدا به ما آموزش داده شده است.
لیکن بعضی از شهدا بهطور ویژه معلم انقلاب اسلامی میشوند؛ یعنی ما چارچوب نظری انقلاب اسلامی را یا پنجرهای که از آن زاویه به دنیای پیرامون، به حقیقت، به انسان ایدهآل، به افقی که پیشرو داریم را از این معلمها میآموزیم.
در واقع اینها معلم اندیشه ما و معلم سلوک فکری و سلوک فرهنگی ما هستند. من در آثار یکی از اساتید بزرگ ادبیات دیدم که راجع به سعدی جمله جالبی نوشته بود: ما امروز به زبان فارسی سخن نمیگوییم بلکه به زبان سعدی سخن میگوییم، یعنی اهمیت و اثرگذاری سعدی در زبان فارسی آنقدر زیاد است که همه پس از سعدی دارند به زبان سعدی سخن میگویند.
من از این تعبیر و استعاره شیوا برای سخن گفتن درباره سید شهیدان اهل قلم، سیدمرتضی آوینی استفاده میکنم.
جریان انقلابی و جریان فرهنگی انقلاب اسلامی، «روشنفکری دینی و انقلابی» پس از شهید آوینی تا حد زیادی به زبان آوینی سخن میگوید، یعنی آنقدر آوینی موثر است و نگاهش حدت و دقت دارد و آنقدر اثرگذار است که خیلیها نمیدانند
ولی وقتی نقد فیلم میکند یا نسبت به یک پدیدهای اظهارنظر میکنند یا چیزی را میخواهند و در تعریف و تمجید آن صحبت میکنند، ناخودآگاه تحتتاثیر شیوه اندیشه و تیزبینیهای فرهنگی و نظری شهید آوینی قرار دارند.
خصوصیت شهید آوینی این است که دنیای پیرامونش را با دقت مورد توجه قرار داده، اصطلاحا میگوییم که او «زمانآگاه» است.
او تحت ظلمتزدگی دوران معاصر قرار نگرفته و مشهورات زمانه او را فریب نداده، بنابراین با جرأت و شهامت درباره همهچیز تحقیق و اظهارنظر میکند.
بهطور خاص مثلا در اواخر دهه60 -که مدلهای توسعه غربی برای بسیاری از روشنفکران ما یا حتی سیاستمداران ما به صورت یک اصل بدون چون و چرا درآمده بود و با یک شتاب غیرعقلانی به سمت مدلهای توسعه غربی حرکت میکردیم- آوینی با شهامت فوقالعادهای درباره «چیستی این مدل از زیست» و «چیستی توسعه و پیشرفت» و نیز «افقی که اگر این نوع از اندیشه را انتخاب کنیم، فراروی ماست»، سخن میگوید.
کتاب «توسعه و مبانی تمدن غرب» بسیار شجاعانه است. الان نباید این کتاب را ارزیابی کرد؛ اکنون هم این کتاب، کتاب فوقالعادهای است ولی زمانی که در نشریاتی ازجمله سوره نوشته و منتشر شده، در دوران خودش اینگونه مقالات و تحلیلها بسیار شجاعانه و موشکافانه است.
وجه دیگری از شهید آوینی که بسیار برای ما اهمیت دارد و در انقلاب برجسته است، نقشآفرینی او در عرصه هنر و رسانه است، چه در «عرصه نظری هنر و رسانه» و چه در «عرصه عملی هنر و رسانه».
میشود گفت یکی از موثرترین نظریهپردازان و منتقدان حوزه هنر و رسانه در دوران پس از انقلاب [آوینی است] و درواقع گفتارهای او در بنا کردن یک هنر متناسب با انقلاب اسلامی و رفتن به سمت یک هنر-رسانه متناسب و تراز انقلاب اسلامی، در نوع خودش بینظیر است.
کارهایی که خود او خلق کرده در نوع خودش مثالزدنی است؛ چه از مستندهایی که اوایل انقلاب تولید کرده مثل «خانگزیدهها» و چه اثر مشهور «روایت فتح»، بهطور خاص نریشنهای روایت فتح که در کتاب «گنجینه آسمانی» منتشر شده، هیچکدام تکرار نشده است.
گرچه خیلیها تلاش کردند از آن مدل الهام بگیرند و کارهایی کنند و آن کارها هم کارهای موفقی بوده ولی کاری که آوینی کرد، کاری است تاسیسی؛ تاسیس یک ادبیات جدید در فهم و نقد هنر. آوینی یک مکتب در فهم و نقد اثر هنری با آثار خودش برای ما خلق کرده است.
سوال : آقای دکتر، در نگاه به شهید آوینی، با چند آوینی مواجهیم. یک آوینی ژورنالیست و مقالهنویس، یک آوینی هنرمند که در حوزه رسانه و هنر برای گفتن حرف دارد. یک شهید آوینی هم بهعنوان یک متفکر شناخته میشود. حتی آقا هم ایشان را «سید شهیدان اهل قلم» میدانند (و مثلا نه سیدشهیدان اهل دوربین) و گویی توجهشان بیشتر به تفکر آوینی است. جوهره اصلی آوینی چیست که این وجوه مختلف ایشان از آن نشأت گرفته است؟
نکته این است که آوینی متفاوت از همدورهایهای خودش به پیرامون خودش نگاه میکند و همچنین خودش را هم در یک قلمروی خاص هم محدود نمیکند.
او به حوزهها و قلمروهای مختلف سرک میکشد و راجع به آنچه احساس میکند با انقلاب اسلامی نسبت پیدا کرده، نظر میدهد، چه در تایید آن و چه در ردش. صرفا حکم هم صادر نمیکند.
بعضی افراد وقتی میخواهند درباره یک مقوله نظر بدهند، صرفا راجع به آن حکم میدهند و این ژورنالیسم است، بیشتر یک حرکت ژورنالیستی و سطحی است و عمق پیدا نمیکند.
ولی وقتی میگوییم آثار آوینی حکمی و مبتنیبر حکمت است یا ناشی از یک بصیرت عمیق است، [مقصود] این است که خواننده را متفکرانه نسبت به مسائل آگاه میکند و او را به تفکر وامیدارد و صرفا حکم و فتوا درباره مقولات صادر نمیکند.
این یک شجاعتی لازم دارد و هرکسی این امکان و شجاعت را ندارد که جلوی مشهورات زمانه و باندهای ژورنالیستی و آکادمیک قرار بگیرد و آنچه را فکر میکند که درست است بنویسد و منتشر کند.
این که آوینی را بعد از 24 سال ماندگار کرده و اینقدر باشکوه درباره او سخن میگوییم، این است که گرچه فرزند زمانه خودش بود ولی چون حرفهایش برآمده از یک آگاهی عمیق و حکمت دینی بود،
میشود گفت که برای افقهای جلوتر از خودش سخن گفته و ما هنوز بر مبنای این افق [با او] همراهی میکنیم و احساس همدلی با اشارات او در حوزههای مختلف داریم؛ از سیاست تا هنر.
یک خصوصیت ارزشمند دیگر آوینی که ما به آن نیاز داریم و مورد اشاره رهبر معظم انقلاب هم بوده، این است که آوینی یک «نیروی واکنش سریع فکری» است.
یعنی آوینی بلافاصله نسبت به آثار هنری یا مقالات یا کتابهای منتشره، از زاویه انقلاب اسلامی، واکنش فکری و رسانهای نشان میدهد و از کنار هیچ مقولهای با آرامشخاطر و با تغافل عبور نمیکند.
برای ما ارزشمند است که بدانیم در دهه 60 و اوایل دهه 70، چه موضوعات مهمی در نسبت با انقلاب اسلامی مطرح بوده است. ما باید این چارچوبها را برای دوران پس از شهادت آوینی الگوسازی کنیم، یعنی از آن ادبیات و چارچوبها و «مکانیسم واکنش فکری» الگو بگیریم برای واکنش نسبت به پدیدهها و رخدادهای پس از شهادت آوینی.
بعضی جوانترها از من میپرسند که ما چطور زبان بگیریم یعنی چطور به زبان بیاییم و بیانمان را برای دفاع از انقلاب تقویت کنیم. یکی از مهمترین راهها موانست با قلم شهید آوینی است.
در قلم شهید آوینی قدرتی هست و خصوصیاتی دارد که کسی که با این قلم مانوس میشود و آثار او را چندباره و با دقت مطالعه میکند، آرام آرام روح حلول کرده در آن قلم بر خواننده و مخاطب اثر میگذارد و او هم به زبان میآید و [به این ترتیب] زبان خواننده را تقویت میکند.
زبان اعم از فضای فکری و ساختارهای اندیشهای مخاطب هست و این چیزی است که تا کسی مانوس نشود، ممکن است درست ادراک نکند که دارم به چه نقطهای اشاره میکنم اما سریعترین و مطمئنترین راه – برای اینکه ما هم تا اندازهای بتوانیم راه آوینی را بپیماییم- این است که با سید شهیدان اهل قلم مانوس شویم.
سوال : در دوره معاصر در چندین شاخه مختلف درگیری داریم. اقتصاد، پیش از آن امر اجتماعی، پیشتر از آن امر فرهنگی – که بیشتر در حوزه فیلم و سینما نمود پیدا کرد- و با سیاست هم که همیشه درگیریم. گویی شهید آوینی امر فرهنگی را عمده میگیرد و سایر حوزهها را در آن جا میدهد. طبق مباحث شهید آوینی اگر بخواهیم سوءگیری نظری و عملی داشته باشیم، آیا باید مباحث فرهنگی را عمده بگیریم؟
نسبت تمدن با فرهنگ و تفکر، نسبت جسم است با روح و ظاهر است با باطن. بنابراین ما بدون فرهنگ و تفکر هیچچیز نداریم.
اینکه در برخی شاخههای تمدنی مثل اقتصاد و سیاست و شهرسازی و محصولات هنری دچار لکنت میشویم بهخاطر آن است که در ساحت فرهنگ و تفکر اختلال وجود دارد و آن ساحت دچار نوعی بیگانگی و کسالت شده است.
از نظر آوینی تمدن و شئون تمدنی به تمامه درختی است که در مزرعه فرهنگ بذرش کاشته میشود و در اثر استعدادی که آن زمین دارد، این درخت بارور میشود و میوه میدهد.
هر بذری در هر زمینی به بار نمینشیند و این را آوینی خیلی خوب توضیح میدهد. فرهنگ و تفکر یک چشمه است که شئون تمدنی را اشراب و سیراب میکند و به آن جان میدهد.
ما بدون فرهنگ هیچ چیز نیستیم و بدون تقویت و قوام فرهنگ، هیچکدام از شئونمان را نمیتوانیم سامان بدهیم.
نه اقتصادمان سامان پیدا میکند، نه محصولات هنری سامانیافته داریم و نه سیاستمان در داخل و خارج سامان دارد. هیچکدام نیست.
امر سیاسی محصول درک فرهنگی است، رفتار سیاسی محصول درک فرهنگی است. همه اینها دستورشان را از مغز میگیرند و مغز، فرهنگ است.
این را باید درک کرد. میخواهم تکرار بکنم که انقلاب اسلامی – بهخصوص- یک پدیده فرهنگی است، انقلاب اسلامی یک درک است، یک هویت و نسبت تاریخی است با دنیایی که ما را احاطه کرده است.
کسی که این نسبت تاریخی و این درک و هویت را دریافت نمیکند نمیتواند مدیر متناسب با انقلاب اسلامی باشد. مدیری خواهد شد که انقلاب اسلامی را مسخ خواهد کرد، تبدیلش خواهد کرد به آن چیزی که امروز در بعضی حوزهها شاهدیم؛
[یعنی] حاکمیت عقلانیت تکنوکرات و بوروکراتیک و نه [حاکمیت] یک هویت معنوی و دینی، که درصدر انقلاب همه به صرافت طبع خواستار آن بودند.
بنابراین معتقدم یک نیروی انقلابی باید بیش از همه و پیش از هرچیز به یک درک هویتی از دین و انقلاب اسلامی و ایمان روشنبینانه برسد و بعد، از آن زاویه به دنیا نگاه بکند، [همان] کاری که شهید آوینی کرد.
شهید آوینی همه پدیدههایی که با آنها مواجه میشد را از «آن نقطه» تماشا و وصف میکرد. شما میبینید دنیایی که او میخواهد و به تصویر میکشد، دنیایی است که با انقلاب اسلامی تناسب دارد. او میگوید من این نگاه را در اثر تحول باطنی که امام در من به وجود آورد به دست آوردم.
امام را منشأ تحول باطنی میداند چون آوینی یک روشنفکر توبه کرده و تواب است. او میگوید پس از انقلاب من با پدیدهای آشنا شدم که پیشتر با آن بیگانه بودم و این باعث شد که تمام گذشته خودم را دور بریزم و آن پدیده که من را متحول کرد، امام بود.
منشأ تحول باطنی من امام بود و وقتی تحول پیدا میکند، با سنت دینی و معنوی عرفانی و هویت تاریخی اسلامی که مدنظر امام هست، آشنا میشود.
حال دیگر دنیایی را که به تصویر میکشد از این زاویه به تصویر میکشد و چیزی را هم که نقد میکند از این زاویه نقد میکند؛ فیلمی که میسازد را هم از این زاویه میسازد. روایت فتح را هم که میبینیم یک شاعرانگی متناسب با تمدن اسلامی در آن هست، انگار جنگ و خط مقدم نیست و این عجیب است.
انگار یک جامعه آرمانی را تصویر میکند که در روابط میانفردیاش، در اقتصادش اسلامی است، در تعلیم و تربیت و فرهنگ عمومیاش اسلامی است. روایت فتح به نظر من روایت جنگ نیست بلکه روایت افقهای تمدنی است.
سوال : یک ویژگی دیگر آوینی هم این است که شخصیت صلب و ثابتی نداشته و در زندگیاش حرکت و تغییر داشته و اخیرا هم بیشتر به این حرکت پرداخته شده تا جایی که به تذبذب تعبیر میشود. این چه نوع تغییری است؟
تغییر عادی و عدمتغییر غیرعادی است. اینکه یک انسانی تحول و تکامل و رشد دارد، عادی است و اینکه کسی ثابت بماند و رشد و تغییر در او نباشد، غیرعادی است.
گاهی غرض از این حرف آن است که در اندیشهاش دچار اختلال هست و مثل پرندهای هر لحظه روی درختی مینشیند و گاهی به این درخت و گاهی به آن درخت نوک میزند.
نگاه اول در مورد شهید آوینی صادق است اما نگاه دوم قطعا نیست چون آوینی واجد یک «نگاه منظومهای» است چون اجزای فکر آوینی با هم ارتباط ارگانیک و منظم دارند و منظومهاند.
برخلاف برخی که مدعی تفکرند اما منظومه ندارند و چارچوب نظری و مبانیشان دچار اختلال هست. نکتهای که راجع به آوینی باید تکرار کرد و مبنای قرآنی دارد، این است که آوینی غرب را بهعنوان «طاغوت دوران ما» به خوبی شناخت و بعد به آن کافر شد و به انقلاب ایمان آورد.
یعنی اول کفر به طاغوت و غرب سکولار و کفر به نیهیلیسم پیدا کرد. کفر به انسان غریزهمحور جاهطلب پیدا کرد و سپس به حضرت امام بهعنوان نماد جبهه حق و انسان کامل دوران خودش ایمان آورد.
بنابراین او دیگر غربزده و ظلمتزده نیست و عقلانیت غربی نمیتواند او را وسوسه کند. این ویژگی را خیلیها ندارند. ایمان به انقلاب کافی نیست و حتما باید با کفر به طاغوت همراه باشد تا بشود متمسک به عروهالوثقی شد.
خیلیها بودند که ایمان به انقلاب داشتند اما کفر به طاغوت نداشتند، خیلیها هم بعدا وسوسه شدند و میخواستند بین حق و طاغوت، جمع بکنند. همه دیدهایم حتی در لباس روحانیت بودند و هستند، حتی مدعی انقلابیگری بودند و هستند، حتی بعضیهایشان از همراهان امام بودند.
احساس میکنند که میتوانند جمع بکنند. حتی بین حق و باطل میخواهند جمع بکنند. کسانی بودند که بین عقلانیت تکنوکرات و سکولار و دین میخواهند جمع بکنند و حتی میخواهند میانه حق و باطل را بگیرند –حالا به هر دلیلی- و مبنایش این است که کفر به طاغوت نداشتند.
ویژگی شهید آوینی کفر به طاغوت است. سر آوینی نمیشود کلاه گذاشت. او نیهیلیسم و هنر نیهیلیستی و اقتصاد سرمایهداری کنازانه و بانک و انسانشناسی مدرن را میفهمد. اینها را درک کرده است.
میگوید از یک راه طی شده با ما سخن میگوید. برای من و خیلیهای دیگر جذاب است که آوینی خیلی از پرسشهای من و امثال من را داشته و راه را رفته و برای این پرسشها پاسخ پیدا کرده است.
خیلی از متفکران این راه را نرفتند یا پاسخی و گزارش از پاسخها ندادند ولی آوینی هم این راه را رفته و هم این گزارش را برای ما تدارک دیده و آوینی از این جهت هم منحصربهفرد است و کسی را که با او سیر میکند و همراه میشود، رشد میدهد.
یکی از اوصاف شخصیتی منافقین ضعف خودباوری و احساس ذلت و حقارت است که با تمسک به کارهایی سعی میکنند آن را جبران و برای خود عزت دست و پا کنند یا عزت ظاهری که دارند حفظ کنند.
ایام یادآور شهادت شخصیت های بزرگ و وفادار به انقلاب و آرمان های نظام مقدس اسلامی است که توسط منافقین و کوردلان از جمله سازمان مجادهدین خلق به شهادت رسیدند. شهید محمد کچویی از جمله شهدای انقلاب اسلامی است که توسط منافقین به شهادت رسید.
شهید محمد کچویی در سال 1329 ش در یک خانواده روستایی دیده به جهان گشود. او پس از طی سنین کودکی و جوانی با نزدیک شدن وقایع 15 خرداد وارد مبارزات سیاسی – مذهبی شد. شهید کچویی با عضویت در هیأتهای مؤتلفه اسلامی به فعالیتها و مبارزات خویش ادامه داد تا اینکه در سال 50 و 51 تحت تعقیب ساواک قرار گرفت.
او پس از بازداشت، محکوم به زندان شد و پس از آزادی دوباره به علت مبارزات علیه رژیم مجدداً در سال 53 دستگیر و به حبس ابد محکوم شد.
شهید کچویی در جریان اوجگیری انقلاب اسلامی، از زندان آزاد شد و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، اداره زندان اوین را به عهده گرفت. سرانجام این مبارز انقلابی در 8 تیر 1360 توسط یکی از منافقین به شهادت رسید .
ویژگی های رفتاری منافقین در قرآن:
بزرگترین خطری که همواره جهان اسلام را تهدید کرده،خطر نفاق بوده است.
پیامبر گرامی اسلام در این خصوص می فرماید: “إِنِّی لَا أَخَافُ عَلَی أُمَّتِی مُؤْمِناً وَ لَا مُشْرِکاً أَمَّا الْمُؤْمِنُ فَیمْنَعُهُ اللَّهُ بِإِیمَانِهِ وَ أَمَّا الْمُشْرِک فَیقْمَعُهُ اللَّهُ بِشِرْکهِ وَ لَکنِّی أَخَافُ عَلَیکمْ کلَّ مُنَافِقِ الْجَنَانِ عَالِمِ اللِّسَانِ یقُولُ مَا تَعْرِفُونَ وَ یفْعَلُ مَا تُنْکرُونَ””من بر امتم نه از مؤمن میترسم و نه از مشرک. چرا که خدا مؤمن را با ایمانش باز میدارد و مشرک را با شرکش نابود میکند.
اما من بر شما از کسانی میترسم که در دل منافقند و در زباندانا، سخنانی میگویند که میپسندید ولی کاری میکنند که نمیپسندید. از همین رو قرآن از منافقین با ویژگی های خاصی سخن می گوید:
دوستی با بیگانگان به منظور کسب عزت
ارتکاب گناه برای کسب عزت
نیرنگ و فریبکاری
افساد با ادعای اصلاح طلبی
خود روشنفکر بینی و برتری طلبی بر عموم مردم
تذبذب
پیمان شکنی…
دوستی با بیگانگان به منظور کسب عزت
یکی از اوصاف شخصیتی منافقین ضعف خودباوری و احساس ذلت و حقارت است که با تمسک به کارهایی سعی میکنند آن را جبران و برای خود عزت دست و پا کنند یا عزت ظاهری که دارند حفظ کنند. از جمله این کارها دوستی با بیگانگان است.
قرآن کریم در این زمینه میفرماید: ” بَشِّرِ الْمُنَافِقِینَ بِأَنَّ لَهُمْ عَذَابًا أَلِیمًا الَّذِینَ یتَّخِذُونَ الْکافِرِینَ أَوْلِیاء مِن دُونِ الْمُؤْمِنِینَ أَیبْتَغُونَ عِندَهُمُ الْعِزَّةَ فَإِنَّ العِزَّةَ لِلّهِ جَمِیعًا”[نساء؛ 138و 139] “منافقین را بشارت ده به این که برای آنان عذابی درناک(مهیا شده) است. همانان که به جای مؤمنان کافران را به دوستی برمیگزینند. آیا عزت را نزد آنان جستجو میکنند؟ پس قطعاً تمام عزت در نزد خداست.”
در آیه دیگر می فرماید: ” یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُواْ لاَ تَتَّخِذُواْ الْیهُودَ وَالنَّصَارَی أَوْلِیاء بَعْضُهُمْ أَوْلِیاء بَعْضٍ وَمَن یتَوَلَّهُم مِّنکمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللّهَ لاَ یهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ فَتَرَی الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٌ یسَارِعُونَ فِیهِمْ یقُولُونَ نَخْشَی أَن تُصِیبَنَا دَآئِرَةٌ فَعَسَی اللّهُ أَن یأْتِی بِالْفَتْحِ أَوْ أَمْرٍ مِّنْ عِندِهِ فَیصْبِحُواْ عَلَی مَا أَسَرُّواْ فِی أَنْفُسِهِمْ نَادِمِینَ”[مائده/51-52] “ای کسانی که ایمان آورده اید! یهود و نصاری را ولّی (و دوست و تکیه گاه خود،) انتخاب نکنید! آنها اولیای یکدیگرند؛ و کسانی که از شما با آنان دوستی کنند، از آنها هستند؛ خداوند، جمعیت ستمکار را هدایت نمی کند . کسانی را که در دلهایشان بیماری است می بینی که در (دوستی با آنان)، بر یکدیگر پیشی میگیرند، و می گویند: «می ترسیم حادثه ای برای ما اتفاق بیفتد شاید خداوند پیروزی یا حادثه دیگری از سوی خود (به نفع مسلمانان) پیش بیاورد؛ و این دسته، از آنچه در دل پنهان داشتند، پشیمان شوند!”
عبارت ” الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٌ” در فرهنگ قرانی شاخصه بارز منافقین است.دو نکته جالب در این آیه شریفه یکی مسابقه منافقین برای دوستی با یهود و نصارا و دیگری ترس از بیگانگان و تشویق ارتباط با آنها برای جلوگیری از خطر و جنگ.
قرآن کریم در جای دیگر میفرماید:
” أَلَمْ تَرَ إِلَی الَّذِینَ تَوَلَّوْا قَوْماً غَضِبَ اللَّهُ عَلَیهِم مَا هُم مِنکمْ وَلاَ مِنْهُمْ وَیحْلِفُونَ عَلَی الْکذِبِ وَهُمْ یعْلَمُونَ”[مجادله/14] ” آیا ندیدی کسانی را که طرح دوستی با گروهی که مورد غضب خدا بودند ریختند؟! آنها نه از شما هستند و نه از آنان! سوگند دروغ یاد میکنند (که از شما هستند) در حالی که خودشان میدانند (که دروغ میگویند)” بر اساس تفاسیر منظور از گروه مورد غضب خدا یهودند و این آیه شریفه نمونه دیگری از ویژگی دوستی منافقین با بیگانگان به جای دوستی با مؤمنان است.
منافقین بر اساس همین ویژگی همیشه در انتظار شکست مؤمنین و پیروزی بیگانه هستند:
“یقُولُونَ لَئِن رَّجَعْنَا إِلَی الْمَدِینَةِ لَیخْرِجَنَّ الْأَعَزُّ مِنْهَا الْأَذَلَّ وَلِلَّهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِینَ وَلَکنَّ الْمُنَافِقِینَ لَا یعْلَمُونَ”[منافقون/8] “منافقین میگویند که اگر به مدینه بازگردیم عزیزتر(کافر) پستتر(مؤمن) را از آنجا بیرون خواهد کرد. در حالی که عزت برای خدا و فرستاده او و مؤمنان است ولی منافقین نمیدانند.”
الَّذِینَ یتَرَبَّصُونَ بِکمْ فَإِن کانَ لَکمْ فَتْحٌ مِّنَ اللّهِ قَالُواْ أَلَمْ نَکن مَّعَکمْ وَإِن کانَ لِلْکافِرِینَ نَصِیبٌ قَالُواْ أَلَمْ نَسْتَحْوِذْ عَلَیکمْ وَنَمْنَعْکم مِّنَ الْمُؤْمِنِینَ فَاللّهُ یحْکمُ بَینَکمْ یوْمَ الْقِیامَةِ وَلَن یجْعَلَ اللّهُ لِلْکافِرِینَ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ سَبِیلاً – “منافقان همانها هستند که پیوسته انتظار میکشند و مراقب شما هستند؛ اگر فتح و پیروزی نصیب شما گردد، میگویند: مگر ما با شما نبودیم؟ (پس ما نیز در افتخارات و غنایم شریکیم!) «و اگر بهرهای نصیب کافران گردد، به آنان میگویند: مگر ما شما را به مبارزه و عدم تسلیم در برابر مؤمنان، تشویق نمیکردیم؟ (پس با شما شریک خواهیم بود!)» خداوند در روز رستاخیز، میان شما داوری میکند؛ و خداوند هرگز کافران را بر مؤمنان تسلّطی نداده است.”
جالب اینجا است که این ویژگی رفتاری منافقین درست خلاف ویژگی رفتاری مؤمنین است و قرآن کریم در ادمه همین آیات به منافقینی که از دین برگردند هشدار می دهد که گروهی را خواهد آورد که ویژگی آنان عزت در مقابل کفار و تواضع در برابر مؤمنین است:
” یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُواْ مَن یرْتَدَّ مِنکمْ عَن دِینِهِ فَسَوْفَ یأْتِی اللّهُ بِقَوْمٍ یحِبُّهُمْ وَیحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ أَعِزَّةٍ عَلَی الْکافِرِینَ یجَاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللّهِ وَلاَ یخَافُونَ لَوْمَةَ لآئِمٍ ذَلِک فَضْلُ اللّهِ یؤْتِیهِ مَن یشَاء وَاللّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ “[منافقون/54] ای کسانی که ایمان آوردهاید! هر کس از شما، از آیین خود بازگردد؛ به زودی خداوند جمعیتی را میآورد که آنها را دوست دارد و آنان (نیز) او را دوست دارند، در برابر مؤمنان متواضع، و در برابر کافران سرسخت و نیرومندند؛ آنها در راه خدا جهاد میکنند، و از سرزنش هیچ ملامتگری هراسی ندارند. این، فضل خداست که به هر کس بخواهد میدهد؛ و خدا گشایشگر داناست.”
در نهایت قرآن کریم این تقابل رفتاری را در قالب : حزب الشیطان و حزب الله به تصویر میکشد:
“اسْتَحْوَذَ عَلَیهِمُ الشَّیطَانُ فَأَنسَاهُمْ ذِکرَ اللَّهِ أُوْلَئِک حِزْبُ الشَّیطَانِ أَلَا إِنَّ حِزْبَ الشَّیطَانِ هُمُ الْخَاسِرُونَ إِنَّ الَّذِینَ یحَادُّونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ أُوْلَئِک فِی الأَذَلِّینَ “[مجادله/19-20] “شیطان بر آنان مسلّط شده و یاد خدا را از خاطر آنها برده؛ آنان حزب شیطانند! بدانید حزب شیطان زیانکارانند کسانی که با خدا و رسولش دشمنی میکنند، در زُمره ذلیلترین افرادند.
” “وَمَن یتَوَلَّ اللّهَ وَرَسُولَهُ وَالَّذِینَ آمَنُواْ فَإِنَّ حِزْبَ اللّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ”[مائده/56]”و کسانی که ولایت خدا و پیامبر او و افراد باایمان را بپذیرند، (حزب خدایند)؛ و قطعا” حزب خدا پیروزند.”
تصاویری از شهید محمد کچویی که به دست منافقین به شهادت رسید
با توجه به ضریب بالای استفاده از شبکههای اجتماعی در بین مردم و نیز روند پیشرفت تکنولوژی، شرکت توسعه فناوری رسانه سروش در سال ۱۳۹۴ تصمیم گرفت تا با تولید یک شبکه اجتماعی خاص، محصولی بومی را متناسب با نیاز و فرهنگ اجتماع، برای رقابت با نمونههای خارجی تولید کند. با توجه به نفوذ و اقبال عمومی به پیامرسانها و همچنین رشد بسیار سریع در بین مخاطبین، پیامرسان مورد توجه قرار گرفت. بعد از بررسیهای فنی و تکنولوژیکی، و اطمینان از قابل توانمندیهای داخلی، تیم فنی مورد نیاز این پروژه تکمیل شد و اقدامات اولیه از انتخاب تکنولوژی تا طراحی UI/UX آغاز شد. این مسیر تا کنون ادامه داشته و نسخههای متفاوتی از سروش، روی بسترهای مختلف ارائه شده است.
این شرکت تمام توان خود را بکار بسته است تا با تولید پیامرسان سروش، برنامهای کاربردی با رعایت بالاترین حد امنیتی و کیفیت در عین حفظ اصل سادگی و سهولت، آماده کند تا بستری برای ارائه خدماتی مفید و البته نوین به هموطنان عزیز باشد. از مزایای پیامرسان سروش میتوان به سرویسهای متنوع همچون تماس صوتی رایگان، مکاننما، کانالهای تعاملی، ایجاد نظرسنجی و مهمتر از همه، پشتیبانی و ارتباط تنگاتنگ با کاربران اشاره نمود.
نسخه ۰.۱۲.۰ دسکتاپ پیامرسان سروش با قابليتهای جدید منتشر شد.
مهمترین تغییرات این نسخه:
افزایش اندازه استیکرها
افزایش سرعت تولید عکس پروفایل
قابلیت همگامسازی پیامرسان با زمان دستگاه
بارگذاری فایل با امکان ادامه در صورت اتصال مجدد
قابلیت باز شدن لینکهای سروش خارج از برنامه درون اپلیکیشن
چندماه پیش، در حاشیهٔ یکی از دیدارهای رهبر انقلاب با اهالی فرهنگ و هنر، ایشان در پاسخ به سؤال یکی از حضار که “چه کتابی بخوانیم که با توجه به راهبرد ائمه بتوانیم در تشخیص اولویتها دچار انحراف نشویم”، چنین فرمودند: «کتابی که – به قول شما- راهبرد ائمه را در هدایت مردم معین کرده باشد… من الان به ذهنم نمیرسد، منتها اگر شما میخواهید در این – باصطلاح- اولویتشناسی و اولویتیابی عمق پیدا کنید؛ با نهجالبلاغه اُنس پیدا کنید، نهجالبلاغه خیلی خوب است…
* متن بالا بخشی از سخن هفته صدوبیستوهفتمین شمارهٔ خط حزبالله با عنوان «باید با نهجالبلاغه مأنوس شوید» است که به جدیدترین توصیه رهبر انقلاب برای شناخت اولویتها میپردازد.
* با توجه به تحرکات اخیر بن سلمان، گزارش این هفته نیز با عنوان «بن سلمان مزدوری برای آمریکا» به باز تعریف نقش ریاض در راهبرد جدید منطقهای واشنگتن میپردازد.
* دشمن از نسل جوان ما به شدت عصبانی است، چرا رهبر انقلاب برای هر سال شعار انتخاب میکنند؟، ماجرای آشنایی رهبر انقلاب با شهید آوینی، ولایت تنظیم کننده ارتباطات داخلی و خارجی امت اسلامی، دو خصلتی که باید از خودمان دور کنیم، شرط به دست آوردن معیت الهی، آمده بودند به بنده اثبات کنند که ما نمیتوانیم، تقوا در زبان که در عمل هم باید ظاهر شود، زن باید در محیط خانه آرامش داشنه باشد، جوانها از قدرنشناسیها دلسرد نشوند و… عناوین بخشهای دیگر نشریه خط حزبالله است که مخاطبین گرامی میتوانند با مراجعه به نشریه این مطالب را مورد مطالعه قرار دهند.
* صدوبیستوهفتمین شمارهٔ خط حزبالله به روح پرفتوح شهید محمدباقر محمدی تقدیم شده است.
تکثیر و توزیع خط حزبالله به صورت داوطلبانه و خودجوش است. بدین نحو که برادران و خواهران گرامی فایل نشریه را دانلود کرده، و به تعدادی که امکان دارد تکثیر و در مکانهایی مانند مسجد، پایگاه بسیج، هیئتهای مذهبی، دانشگاهها و حوزههای علمیه توزیع میکنند.
در آستانه روز ملی هسته ای (20 فروردین) خیلی از تشکل های دانشجویی و مردمی میخواهند برنامهٔ موثر و تاثیرگذاری برگزار کنند اما با توجه به اجرای برجام و نابودی زیرساخت های هسته ای کشور، خیلی ها نمی دانند باید برای این روز چه کاری انجام داد؟
اما در شرایط کنونی بهترین اقدام، بازخوانی روندی است که به «تحقیر» و «ناامیدی» فعلی منجر شده است. بازخوانی «تجربه برجام».
ولی صرف این بازخوانی نیز کافی نیست و زمانی می توان از بازخوانی این اتفاق تلخ، نتیجه گرفت که بتوان مانع تکرار «تجربه های قبلی» شد.
لذا در شرایطی که جریان غربگرا در داخل کشور و به طور خاص شخص حسن روحانی اصرار دارد تا بر سر توان موشکی کشور نیز با امریکایی ها مذاکره کند و همزمان ترامپ و اتحادیه اروپا نیز بر ضرورت کاهش توان نظامی ایران از طریق «مذاکره» اصرار دارند، اکران مستند روشنگرانه و دیدنی «فروشنده 2» در محافل عمومی از جمله دانشگاه ها، مساجد و … قطعا مفید خواهد بود.
جهت اکران این مستند از طریق سایت زیر اقدام فرمایید:
غائله 88 چگونه کشور را در گرداب تحریمهای بیسابقه فرو برد؟ در این شماره از پازل کامل روایت مقامها و منابع غربی از شکنجه اقتصادی ملت ایران در حمایت از آشوبگران را میخوانیم . این مقاله به قلم جناب آقای مهدی محمدی در روزنامه وطن امروز منتشر شده است
پاسخ این پرسش که علت واقعی اعمال رژیمی از تحریمها علیه ایران که آمریکاییها خود آن را سنگینترین تحریمهای طول تاریخ میخوانند، واقعا چه بوده و این تحریمها در اصل چه هدفی را تعقیب میکرده، بسیار پیچیده و در عین حال بااهمیت است.
آمریکاییها– و برخی گروههای داخلی همفکر و همراه آنها– در این سالها، کلیشهای ساختهاند مبنی بر اینکه علت اصلی اعمال تحریمها، سیاست هستهای ایران و نوع تعاملی است که ایران در این باره با جامعه بینالمللی در پیش گرفته است.
خروجی این نوع نگاه به مساله هم این است که اگر ایران فیالمثل در موضوع هستهای طور دیگری رفتار میکرد، تحریمها هم یا اصلا اعمال نمیشد یا اینکه حداقل قدرت و شدت فعلی را نداشت.
این مقاله که براساس یک مطالعه کتابخانهای کم و بیش وسیع آماده شده، استدلال خواهد کرد این نوع نگاه به مساله کاملا غیرواقعی و بلکه گمراهکننده است. رژیم تحریمهای فعلی ایران، ریشه در قطعنامه 1929 شورای امنیت دارد که 25 خرداد 1389 (ژوئن 2010) صادر شد.
تمام تحریمهای یکجانبهای که اکنون بهعنوان تحریمهای موثر علیه ایران از آنها یاد میشود (تحریمهای انرژی و مالی) در واقع براساس زیرساخت حقوقی که در این قطعنامه ایجاد شد، اعمال شده است. اما این قطعنامه–چنانکه با جزئیات نشان خواهیم داد– اساسا نه یک قطعنامه هستهای است و نه با هدف واکنش نشان دادن به سیاستهای هستهای ایران اعمال شده است.
قطعنامه 1929 که دقیقا در سالگرد فتنه 88 تصویب شد، محصول تعامل راهبردی آمریکا و متحدانش درباره نحوه کمک به فتنه 88 در ایران –که رو به افول نهاده بود– و یکی از خروجیهای بازنگری استراتژیک آمریکا در سیاست خود درباره ایران پس از فتنه 88 است.
زمستان 88 و بهار 89 بحثهای مفصل و بسیار مهمی در آمریکا صورت گرفت در این باره که آمریکا چگونه باید با توجه به تحولات داخلی ایران، راهبرد خود را بازنویسی کند تا در تغییر محاسبات مردم و حاکمیت در ایران موفق باشد.
برای دانلود شماره دوم پازل کامل از لینک های زیر استفاده کنید »
خط حزبالله ۱۲۶ | میدان دادن به حسن باقریهای نسل سوم
صدوبیستوششمین شماره از نشریهٔ خط حزبالله در سال ۹۷ به تأکید چند بارهٔ رهبر انقلاب در دیدارهای اخیر مبنی بر «میدان دادن به حسن باقریهای نسل سوم» که رمز پیروزی در نبرد اقتصادی و فرهنگی امروز است منتشر شد.
در بخشی از متن چنین میخوانیم: سی سال است که از پایان جنگ نظامی میگذرد و در این سی سال، هیچ دشمن دیگری به خودش اجازه نداده است که دربارهٔ گزینهٔ جنگ نظامی با ایران فکر کند. به جای آن، صحنهٔ نبرد را به حوزههای دیگر کشاندند. جنگ فرهنگی، جنگ سیاسی، جنگ دیپلماسی، و از همه مهمتر «جنگ اقتصادی».
اگرچه دشمن به ما ضرباتی در این جنگها زده است، وگرچه امکانات و تجهیزات ما در مقابل دشمن، مانند همان دوران جنگ نظامی، به مراتب کمتر است، اما در این جنگ هم میتوان پیروز شد. چگونه؟
با همان الگوی ورود جوانان و دادن فرصت به آنان برای حل مشکلات و چالشها. مخصوصا آنکه جوان نسل سومی بهمراتب آمادهتر و پختهتر از جوان نسل اولی، برای پذیرش مسئولیتها است. «اینکه من عرض میکنم، شعار نیست، با اطّلاع عرض میکنم.
یک نسل جدیدی، یک رویش جدیدی در کشور به وجود آمده؛ مخصوص یک جای خاص هم نیست، مخصوص یک بخش خاصّ فکری و عملی هم نیست؛ در بخشهای فرهنگی، در بخشهای تبلیغی، در بخشهای هنری، در بخشهای علمی، در بخشهای فلسفی، یک مجموعهٔ عظیمی از جوانها به وجود آمدهاند که اینها بهمعنای واقعی کلمه مؤمن بالله و مؤمن به این راهند؛
با اینکه امام را ندیدهاند؛ دوران جنگ را -که خیلی سازنده و مؤثّر بود- درک نکردهاند… درعینحال با این اصرار، با این استحکام، با این علاقهمندی دنبال این راه هستند. این نسل، نسل خوبی است، نسل امیدبخشی است.»(۱۳۹۶/۱۲/۲۴)
به گزارش خط حزبالله، سخنرانی رهبر انقلاب در روز اول فروردین در حرم مطهر رضوی، حکم «نقشهٔ راه» آن سال را دارد. امسال نیز رهبر انقلاب در بیانات خود، مهمترین مسائل، نیازها، اهداف کشور در سال جدید و راههای دستیابی به این اهداف را برای عموم مردم و مسئولین تشریح کردند.
بیاناتی که علاوه بر تشریح اهمیت و ماهیت شعار «حمایت از کالای ایرانی»، به دلیل آنکه در چهارمین دهه از حیات انقلاب اسلامی ایراد شد، مروری بود بر کارنامهٔ ۴۰ سالهٔ انقلاب اسلامی. نظربه اهمیت این دیدار، اطلاعنگاشتی برمبنای مهمترین موضوعات مطرح شده دربیانات روز اول فروردین رهبرانقلاب تقدیم میشود.
همچنین گرچه مراسم اعتکاف، جزو آن دسته از توصیههای دینی است که قدمت آن، به قدمت تاریخ دین اسلام است، اما بدون تردید، این مراسم بعد از پیروزی انقلاب اسلامی رنگ و بوی دیگری دارد.
مراسمی که تا پیش از انقلاب اسلامی، صرفا عبادتی در حوزهٔ فردی بود، به برکت انقلاب، رنگ و بوی اجتماعی به خود گرفت و حالا دیگر در هر استان و شهر و شهرستانی، میتوان اجتماع عظیمی از معتکفین را ملاحظه کرد.
رهبر انقلاب نیز در طول این سالها، بیانات و توصیههایی دربارهٔ این مراسم فرمودهاند که بهمناسبت فرارسیدن ایام اعتکاف گزیدهای از آن، تقدیم مخاطبین محترم نشریه میشود. علاقهمندان میتوانند جهت مطالعه به صفحه چهارم نشریه مراجعه کنند.
صدوبیستوششمین شمارهٔ خط حزبالله به روح پرفتوح شهید عبدالله محمدی تقدیم شده است.
تکثیر و توزیع خط حزبالله به صورت داوطلبانه و خودجوش است. بدین نحو که برادران و خواهران گرامی فایل نشریه را دانلود کرده، و به تعدادی که امکان دارد تکثیر و در مکانهایی مانند مسجد، پایگاه بسیج، هیئتهای مذهبی، دانشگاهها و حوزههای علمیه توزیع میکنند.