188 امین شماره از هفته نامه ۹ دی امروز یکشنبه، بیست و هفتم اردیبهشت ماه منتشر شد.[/box]
تیتر یک هفته نامه ۹ دی ، تحلیلی از صبر راهبردی رهبر انقلاب درمذاکرات با عنوان”«جام زهر» ترک برداشت نه دیوار تحریم ها” می باشد. سر مقاله این شماره به قلم دکتر علیرضا معاف با تیتر “«جام زهر» ترک برداشت نه دیوار تحریم ها” در صفحه یک آمده است. چند سوال از تیم مذاکره کننده هسته ای برای همدلی و همزبانی دولت با ملت با تیتر”چهل بار میگویند:«نه»” در صفحه هسته ای آمده است. چند براشت از نامگذاری رهبر معظم انقلاب برای سال ۹۴ با تیتر “نامگذاری سال برای میز مذاکرات” به قلم حجت الاسلام رسایی در صفحه اندیشه به چشم می خورد. هفته نامه سیاسی، فرهنگی و اجتماعی ۹ دی را هر شنبه ها از کیوسک های سراسر کشور بخواهید. اشتراک الکترونیکی در ۹day.ir
با پخش مجموعه ضد اخلاق و ضد خانواده #شمعدونی این پرسش اساسی برای مخاطبان عام رسانه ملی ایجاد می شود که واقعا چرا باید به جای نشستن پای سریالهای ترکیه ای و کلمبیایی و کره ای ماهواره پای مجموعه هایی از این دست بنشینیم و اصولا مدیران فرهنگی رسانه میلی قرار است با تولید چنین آثاری ما را از گرایش به سمت تولیدات آن سوی آبها منصرف نمایند؟ 💤
تماشاگر ایرانی حداقل با دیدن سریالهای ماهواره ای می تواند این تفکیک را قائل شود که نابسامانیها و مسائل غیراخلاقی آن آثار متعلق به فرهنگ بیگانه است و اصولا می تواند نسبتی با فرهنگ وطنی نداشته باشد اما مجموعه هایی از نوع شمعدونی و نظایر آن از آنجا که مدعی است فرهنگ و آداب خانواده ایرانی را ارائه می دهد و از رسانه رسمی جمهوری اسلامی پخش می شود می تواند به مراتب آثار و تبعات پردامنه تری بر فرهنگ عمومی داشته باشد. 👻
شوخیهای خاله زنکی؛ بی احترامی فرزندان به والدین؛ مردذلیلی، کمبود شوهر؛ نزاعهای احمقانه میان عروس و خواهر شوهر ترویج سخنچینی و دو به همزنی و وراجی و استفاده از ادبیات طعنه و بیمسئولیتی و هر ضدارزشی که وجود دارد را به ارزش بدل کردن یکی از هنرهای ویژه برخی مجموعه هایی است که از سیمای جمهوری اسلامی رواج داده می شود. 😡
متاسفانه خط قرمزهای رسانه میلی فقط به مسائل جنسی و سیاسی محدود شده و این درایت وجود ندارد که کمترین زیان ساخت مجموعه های ضعیف و ارائه آن به مخاطب هوشمند ایرانی بی اعتمادی و فراری دادن ایشان از تولیدات داخلی سیمای جمهوری اسلامی است. 😖
آقایان شاید یادشان می رود که در چه جایگاهی قرار گرفته اند و چه مسئولیتی بزرگی بر دوش دارند و اگر می دانستند اینگونه با تسامح نسبت به امر پر اهمیت فرهنگ برخورد نمی کردند آنهم در زمانه ای که هر ماه رهبر معظم انقلاب درباره اهمیت فرهنگ دینی صحبت می کنند.
با شروع سریال شمعدونی و پایان سریال در حاشیه ، دیگر پزشکان محترم خیالشان راحت است و بدون دغدغه به شغل شریف خود ادامه می دهند و شبها خواب راحت خواهند داشت اما این فرهنگ و اخلاق خانواده ایرانی است که با پخش مجموعه شمعدونی مورد هجمه قرار می گیرد. 💩
بلاهت و سطحی بودن خانواده ایرانی آنهم در زمانه ای که بیش از هر زمان جامعه ایرانی نیاز به فرهیختگی و نگاه عمیق تر به موضوعات و مسائل جامعه دارد آیا از یک توطئه فرهنگی خبر نمی دهد؟
آیا برای مسئولان سیمای جمهوری اسلامی پرداختن به مضمونهایی که سطح آگاهیهای جامعه را در قالبی جذاب و عامه پسند ارائه دهد کار دشواری است که به سوی مضامین سطحی و ضد فرهنگی که نه تنها منجر به تعالی جامعه نمی شود بلکه بر فرهنگ عمومی خدشه نیز وارد می کند چنگ زده اند. 😣
دانستن این موضوع زیاد دشوار نیست اما به نظر می رسد برخی مدیران فرهنگی جمهوری اسلامی خود را به تغافل زده اند و شرایط را درک نمی کنند. آقایان نمایش آیتم های تبلیغاتی چیپس و پفک و نوشابه در بهترین فرم نشان می دهد اگر اراده کنید می توانید ولی بدانید که فرهنگ از همه شئون حاکم بر جامعه اهمیت بیشتری دارد و شما اجازه ندارید با بی مسئولیتی آنرا به تمسخر بگیرید. 😠
بدانید ریشه همه معضلات امروز در جمهوری اسلامی از کوتاهی و ساده اندیشی مسئولان فرهنگی ناشی می شود و ایشان اگر در برهه های مختلف کارشان را خوب انجام می دادند نظام اسلامی امروز شاهد جهش های بسیار بیشتری در عرصه های مختلف بود. 📽
به راستی در سالهای اخیر تاچه حد نسبت به تولید آثاری که مفاهیم استراتژیکی چون لزوم اقتصاد مقاومتی؛ مصرف درست؛ عزم جهادی و موضوعاتی از این دست را به شکلی عامه پسند و هنرمندانه و شرافتمندانه دراماتیزه کرده باشند اهتمام داشته و می توانید کارنامه قابل قبولی ارائه دهید یا اصلا به این مسائل فکر می کنید و دغدغه تان است یا می انگارید شما وظیفه سرگرم کردن مردم را با هر محصول بنجل و دم دستی بر عهده دارید. 📡
اگر چنین است بدانید سطح فرهنگ مردم از سطح مجموعه هایی چون #شمعدونی بسیار بالاتر است. عملکرد برخی مدیران فرهنگی آدم را یاد این جمله معروف می اندازد که مرا به خیر تو امیدی نیست شر مرسان.
امروز فرهنگ کشور نیازمند مدیران آگاه دلسوز؛ دغدغه مند؛ انقلابی و جهادگری است که حساسیت برهه ای که در آن قرار داریم را درک کنند و بدانند که قرار است ستونهای گذر از پیچ تاریخی انقلاب بر بستر عملکرد فرهنگی مردان این انقلاب استوار شود. ✅
همکاران آقا، در این فیلم وقتی بهشون میگم برادرم، براشون عجیب نیست و به مسخره نمیگن بعله خواهرم! در این مجموعه وقت وضو و نماز همراه با تجدید گریم داریم، اینها بخشی از صحبتهای الهام چرخنده درباره پشت صحنه آخرین فیلمش است.
حرفهای بدون سانسور الهام چرخنده درباره پشت صحنه یک فیلم
الهام چرخنده بازیگر کشورمان در آخرین پست اینستاگرامش توضیحاتی درباره پشت صحنه کار جدیدش ارائه کرده است. چرخنده با انتشار فیلم زیر نوشت:
وقتی ساق پات زخمه و درد داری و شنیدن صدای کات برات عین هدیه است..
اما امان از دوربین پشت صحنه…
به جد بگم…
واقعا گروه درست و حرفه ایی و با اخلاقی داریم ..الهی الحمدالله شکر ..
کمتر دیده بودم تو گروه این همه نماز خون و آدم های با ایمان باشه.
دیگه سر صحنه کسی مسخره ام بابت گفتن یا علی نمیکنه.
وقت وضو و نماز داریم همراه با تجدید گریم .(شاید گروه های دیگه هم داشته باشن ) من ندیده بودم .
مردا وقتی بهشون میگم برادرم، براشون عجیب نیست و به مسخره نمیگن بعله خواهرم !
خانوم های گروه به خاطر ایمان قلبی و یک هدف بودن واسه هم نمیزنن و چادر پوشیدنمو مسخره نمیکنن که من از لای در ببینم و در خلوتم بغض کنم .تازه کمک و تشویقم هم میکنن همشونو دوست دارم.
کوچیکترا حرمت بزرگ ترا رو دارن.حس میکنم نقش لیلا دخترمه.
اولین بار بود واژه …کوماندو رو نشنیدم.
اولین بار بود با کارگردانی کار کردم که سالهاست مداح اهل بیتن ..دستمریزاد.
خلاصه که این گروه روشنفکر نیستن .هممون دهاتی هستیم و ریشه هامون پیدا ست که تو خاکه .الهی شکر. خدا عزتتون رو بیشتر کنه.
خدا از این قشر آدما رو تو سینما افزون تر کنه.و توفیق بده باهاشون کار کنیم.
منتظرم ببینم تو کامنت ها غیرت مردا و البته شرف و عفت زنان مسلمان کشورمو.
بنده قصد جسارت به خانواده شریف سینما و تلویزیون رو هرگز نداشتم و ندارم فقط یافته های امروزم بود که بی سانسور گفتم
پسر جوانی که متهم است پدر و خواهرش را به قتل رسانده میگوید بر سر تماشای دو سریال ماهوارهای و ایرانی با خواهرش مشاجره کرده بود.
ساعت ۱۹ و ۳۰ دقیقه شامگاه یکشنبه ۱۶ فروردین ماه مأموران کلانتری ۱۰ فلسطین در جریان قتل دو عضو یک خانواده در مجتمع مسکونی شماره ۳۷۵ خیابان فلسطین قرار گرفتند. مأموران پلیس بلافاصله در محل حادثه که طبقه سوم این مجتمع بود، حاضر شدند و با جسد خونین مرد ۶۵ ساله به نام ساسان داخل آشپزخانه و در اتاق خواب با جسد دختر ۲۷ساله او که آرزو نام داشت و طنابی به گردنش آویزان بود، مواجه شدند.
پس از این قاضی احمد بیگی، بازپرس ویژه قتل از دادسرای جنایی به همراه تیمی از کارآگاهان پلیس آگاهی در محل به تحقیق پرداختند. بازپرس در اولین گام دریافت که این حادثه را پسر ۲۷ ساله خانواده به نام فرید به پلیس خبر داده است. نخستین بررسیهای تیم جنایی نشان داد ساسان که پزشک متخصص طب سوزنی است با اصابت سه ضربه چاقو به گردن، قلب و دست به قتل رسیده و آرزو که دانشجوی فوق لیسانس ژئوفیزیک است با فشار بر عناصر حیاتی گردن فوت شده است.
همچنین بررسیهای بیشتر نشان داد قفل در سالم است و چیزی از خانه سرقت نشده است و این فرضیه برای بازپرس پرونده قوت گرفت که عامل یا عاملان این حادثه افراد آشنایی هستند.
بنابراین با توجه به آثار زخم در کف و روی دست فرید بازپرس ابتدا وی را مورد تحقیق قرار داد. وی در ادعایی گفت: عصر روز قبل به خاطر موضوعی با خواهرم درگیر شدم که او با چاقو به من حمله کرد اما من چاقو را از او گرفتم و دستم زخمی شد تا اینکه پدرم وارد خانه شد و من از خانه خارج شدم و بعد پیش دوستم سعید رفتم و با هم به سینما رفتیم و شب را هم خانه آنها خوابیدم تا اینکه امروز عصر به خانه آمدم و دیدم خواهرم در اتاق خواب حلق آویز است و پدرم هم در آشپزخانه با چاقو به قتل رسیده است و احتمال دادم آرزو پدرم را کشته و بعد خودکشی کرده است. بنابراین طناب دار را پاره کردم و جسد را به کف اتاق منتقل کردم.
[/box]
صحنهسازی جرم
تیم جنایی در بررسیهای خود متوجه آثار خونی روی لباس آرزو شدند که معلوم شد این خون را عامل این حادثه بعد از قتل با ظرفی به لباس او ریخته است تا با صحنهسازی و فریب پلیس صحنه را طوری جلوه دهد که آرزو ابتدا پدرش را کشته و بعد دست به خودکشی زده است.
همچنین بررسیهای بیشتر نشان داد آرزو اصلاً حلق آویز نشده است بلکه قسمتی از طناب بعد از بریده شدن به گردن آرزو بسته شده و قسمت دیگری هم به چنگک لوستر بسته شده تا صحنه را خودکشی جلوه دهند. بنابراین با توجه به تناقضگوییهای فرید و بررسی صحنه جرم، بازپرس به فرید مظنون شد و وی را دوباره مورد بازجویی قرار داد. وی این بار هم در ادعایی با انکار قتل پدر و خواهرش گفت: روز حادثه بعد از درگیری با خواهرم، پدرم وارد شد و من قهر کردم و از خانه خارج شدم.
ساعتی در پارک بودم تا اینکه به خانه برگشتم و وارد خانه شدم و با این صحنه روبهرو شدم. خیلی ترسیدم و با توجه به اینکه دستم زخمی بود احتمال دادم پلیس به من مشکوک شود به همین خاطر به خانه دوستم رفتم و با هم به سینما رفتیم و شب را خانه آنها ماندم تا اینکه امروز عصر به خانه برگشتم و با دیدن این صحنه از دوستم سعید کمک خواستم و او گفت که به پلیس خبر دهیم.
در حالی که بررسیها نشان میداد حرفهای فرید متناقض است، متهم بار دیگر مورد تحقیق فنی قرار گرفت اما این بار او به قتل پدر و خواهرش اقرار کرد. او گفت وقتی برای تماشای تکرار سریال در حاشیه به اتاق رفتم دیدم خواهرم مشغول تماشای کانال دیگری است. بر سر تغییر کانال با هم درگیر شدیم و او را به قتل رساندم. بعد از آن بود که پدرم وارد خانه شد. از آنجا که ترسیده بودم با چاقو به پدرم حمله کردم و او را هم به قتل رساند. بعد با صحنهسازی قصد فریب داشتم که گرفتار شدم.
سرهنگ کارآگاه آریا حاجی زاده ، معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران گفت : تحقیقات بیشتر از متهم به دستور قاضی احمد بیگی ادامه دارد.
گفتوگو با متهم
فرید کمی درباره خانوادهات توضیح بده؟
ما خانواده تحصیلکردهای بودیم. پدرم پزشک طب سنتی بود و مدرکش را از ایتالیا گرفته بود و تخصصش را هم از کشور کانادا. خواهرم دانشجوی فوق لیسانس ژئوفیزیک دانشگاه آزاد علوم تحقیقات بود و خودم نیز دانشجوی کارشناسی رشته بیولوژیک دانشگاه آزاد تهران شمال هستم. من علاوه بر تحصیل در کار خرید و فروش لوازم برقی بودم و با دوستم شرکت واردات داشتم. چند سال قبل که مادرم بر اثر بیماری سرطان فوت کرد، من و خواهر و پدرم در خانهمان در خیابان فلسطین با هم زندگی میکردیم تا اینکه این حادثه رخ داد.
با پدر و خواهرت مشکل داشتی؟
نه. با پدرم که خیلی دوست بودم و اصلاً مشکل نداشتم اما با خواهرم با توجه به اینکه از نظر سنی به هم نزدیک بودیم، گاهی اوقات بگو مگو داشتیم آن هم در حد مشاجره لفظی.
پس چی شد که دست به این جنایت هولناک زدی؟
من به خاطر تماشای تلویزیون با خواهرم درگیر شدم که این اتفاق افتاد.
پذیرفتن حرف شما کمی سخت است. اینکه آدم به خاطر تماشای تلویزیون نزدیکترین عزیزانش را به قتل برساند؟
واقعیت را گفتم. این حادثه پیش آمد، خودم هم فکرش را نمیکردم.
بیشتر توضیح بده؟
عصر روز حادثه خواهرم در حال تماشای شبکه ماهوارهای جی ام سی بود و من قصد داشتم یک سریال ایرانی را از شبکه ۳ تماشا کنم اما وقتی خواستم کانال را عوض کنم خواهرم مخالفت کرد و اصرار داشت میخواهد برنامه شبکه جی ام سی ماهواره را نگاه کند که با هم درگیر شدیم.
پس از این آرزو را در اتاقش حبس کردم که بیرون آمد و ناگهان چاقویی از آشپزخانه برداشت و به طرف من حمله کرد. من توانستم چاقو را با دستم بگیرم که دستم زخمی شد و بعد گلویش را گرفتم و کش زیر شلواری را که نزدیکم بود به گردنش انداختم و آنقدر فشار دادم که نفسش قطع شد و فوت کرد.
چرا پدرت را کشتی؟
پس از این خواهرم را به اتاقش بردم و قصد داشتم برای فریب پلیس صحنهسازی کنم که پدرم در خانه را باز کرد. او با نایلونی که داخلش نان شیرمال بود وارد آشپزخانه شد که فکرم به جایی نرسید و در تاریکی آشپزخانه با همان چاقویی که آرزو به من حمله کرده بود، چند ضربه به پدرم زدم تا تنها شاهد حادثه را از بین ببرم.
بعد چه کار کردی؟
بعد کمی فکر کردم و این صحنهسازی به ذهنم رسید. طنابی را از بالکن بریدم و قسمتی از آن را به دور گردن خواهرم گره زدم و قسمتی را هم به چنگک لوستر و بعد هم مقداری از خونهای پدرم را به لباس آرزو پاشیدم تا صحنه را اینگونه جلوه دهم که خواهرم ابتدا با چاقو پدرم را کشته و بعد اقدام به خودکشی کرده است.
صحنهسازی برای فریب پلیس از کجا به ذهنت رسید؟
من خیلی برنامههای شبکههای مختلف ماهواره را نگاه میکنم. این صحنهسازی را هم در شبکه ماهوارهای من و تو یاد گرفتم و بعد از حادثه به ذهنم خطور کرد.
چی شد که بعد از قتل پدر و خواهرت به سینما رفتی؟
پس از حادثه لباسهایم را عوض کردم و لباسهای خونی و کش زیر شلواری را به داخل سطل زبالهای انداختم و با دوستم سعید و پرهام تماس گرفتم و به سینما رفتیم. من رفتارم را عادی جلوه دادم تا کسی به من شک نکند و شب را هم در خانه سعید خوابیدم و حتی صبح از خانه آنها چند بار با خانهمان تماس گرفتم و بعد خودم را نگران جلوه دادم تا سعید هم به من شک نکند. تا عصر خانه آنها بودم و فوتبال تماشا کردیم تا اینکه با هم برگشتیم و من وارد خانه شدم و به سعید زنگ زدم و گفتم پدرم به قتل رسیده و خواهرم نیز حلق آویز شده است.
حرف آخر؟
با کاری که کردم حرفی ندارم اما خیلی پشیمان هستم. کاش تصمیم درستتری میگرفتم.
«یکی از دخترها به طرفش آمد و گفت: «صبر کن!» جلوتر آمد. به جزوهای که دستش بود اشاره کرد و گفت: «بابا چقدر همه چی رو مینویسی! هر چی نیگاه کردم دیدم کم مونده سرفههای استادم بنویسی.» خندید.
پسر هم خندید. نفس عمیقی کشید و گذاشت بوی گرم و شیرین ادکلن تمام ریهاش را پر کند. گفت: «مگه یادت نیست؟ جلسه اول گفت توی امتحان از حرفای کلاس سؤال میده.»
دختر گرهای به ابروهای پیوستهش انداخت و گفت: «اتفاقاً همین خیلی منو ترسوند. برای همین گفتم جزوه تو رو امانت بگیرم کپی کنم، اگه اجازه میدی البته. بچهها گفتن جزوههات از بقیه کاملتره.»
پسر چند لحظه مردد ماند.
دختر بیمعطلی گفت: «نگران نباش! امانت دار خوبی هستم.» سر کج کرد و منتظر ماند. چند بار پلک زد و نگاهش کرد. گفت: «تازه میخواستم بگم برای جلسات قبلی رو هم بیاری ازت بگیرم.»
دختر دیگری چند ردیف جلوتر بند کیفش را روی شانه انداخت و وقتی داشت از کلاس بیرون میرفت، برایش دست تکان داد. پسر هم دست تکان داد. ورقها را مرتب کرد و جلو دختر گرفت که همچنان لبخند شیطنت آمیزی به لب داشت. گفت: «باشه، بگیر!» دختر که فاتحانه ورقهها را در کوله پشتی میگذاشت گفت: «ممنونم! کپی میکنم فردا میآرم. اگه توام لطف کنی بقیهشو بیاری خیلی عالی میشه.»
ـ باشه. میآرم…
پسری که تا آن موقع کنارش نشسته بود بلند شد. با چشم به کوله او اشاره کرد و گفت: «اونم بیزحمت کپی کن فردا بیار. یادت نره.»
ـ یادم نمیره. برو خوش باش!
بعد نفس عمیقی کشید و به دختر گفت: «پس بوی ادکلن تو بود که از اول ساعت، تمام کلاس رو برداشته بود. درسته؟ الآنکه اومدی نزدیکم متوجه شدم.»
ابروهای پیوسته دختر در هم رفت و یک قدم عقب گذاشت. گفت: «ببخشید… اذیتت کرد؟»
ـ اصلاً!… اتفاقاً خیلی عالی بود. میشه گفت دیوانه کننده بود. معلومه فیک نیست. حتماً کلی به خاطرش پیاده شدی! ولی معلومه خوش سلیقهای. آفرین!
ـ لطف داری. اگه زنونه نبود میگفتم قابل نداره.
هر دو خندیدند…»
[/box]
« پنجشنبه فیروزه ای » عنوان تازهترین اثر سارا عرفانی است که سرگذشت یک گروه دانشجوی ممتاز یک داشنگاه است که به منظور تشویق به اردوی زیارتی مشهد آمدهاند. این سفر محمل اتفاقات رمان است که در آن علاوه بر اتفاقات جاری با استفاده از شگردهای سارا عرفانی نقبی نیز به گذشته زده میشود و خواننده در جریان سرگذشت شخصیتهای داستان قرار میگیرد.
ادبیات متعهد و رمان دینی از مقولههایی است که بسیار پر مناقشه است بویژه که از ابتدای انقلاب اسلامی به این طرف و با موجی از دینمداری که توسط این انقلاب ایجاد شد در عرصههای گوناگون هنری از جمله ادبیات نیز بحث بر وجود و اصالت هنر دینی بالا گرفت و موافقان و مخالفانی پیدا کرد هرچند باید یادآور شد این مبحث فقط در ایران مطرح نیست بلکه در میان اندیشمندان و نظریهپردازان عرصه هنر و ادبیات مورد بحث و گفتوگو بوده است.
رمان « پنجشنبه فیروزه ای » جدیدترین اثر سارا عرفانی نمونهای موفق از رمان دینی است که بیانی ظریف و هنرمندانه اثری خواندنی و قابل توجه را به خواننده ارائه کرده تا نشان دهد که میتوان در عین حالی که به جذابیتهای ادبی و فنی توجه میشود اثری با مضامین عالی و ارجاعات فرامتنی خلق کرد که حتی بدون اغراق به بسیاری از نوشتههای سکولار پهلو زده و خبر از آیندهای درخشان برای نویسندهاش دارد.
عرفانی در « پنجشنبه فیروزه ای » در کنار خلق یک اثر دینی مضامین اجتماعی را نیز به کار گرفته و کاری با درونمایه اجتماعی نوشته است. نویسنده در این کتاب با پرداختن به مسائلی همچون ازدواج، ارتباط با جنس مخالف و نامحرم و همچنین نقش فضای مجازی در شکل گیری روابط افراد وجه دیگری از کار خود به خواننده ارائه میکند تا در یک قضاوت دوباره به «پنجشنبه فیروزهای» لقب رمان اجتماعی داده شود.
وی در انتخاب زبان روایت داستان، زبانی ساده و سهل را برگزیده که همین نکته موجب میشود خواننده به سرعت با متن ارتباط برقرار کند و در مدت زمان کوتاهی به پایان رمان برسد. این مسئله تا اندازهای بارز است که حتی شکستهای زمانی در مسیر روایت داستان موجب بر هم ریختن ذهن خواننده نمیشود. عرفانی از ابتدای داستان با نظمی مشخص ذهن خواننده را شکل میدهد و شخصیتها را به موقع وارد داستان میکند تا مخاطب بتواند با هرکدام ارتباط برقرار کند.
رمان و داستانهای دینی دارای ویژگیهایی هستند: زبان رمان دینی، زبان اشارت است و این مسئله را خواننده در « پنجشنبه فیروزه ای » به خوبی درک و دریافت میکند. زیرا عرفانی با استفاده از اشارههای مختصر به مباحث معرفتی و دینی و بدون اینکه بخواهد شعار دهد پیام مورد نظر خود را به خواننده القا کرده و ذهن وی را نسبت به موضوع درگیر میکند. در این رمان خواننده با مفهومی به نام زیارت روبرو میشود که هرکس ممکن است در درون خود انگارهای از این مفهوم داشته باشد که عرفانی به زیبایی تمام انگارههای ذهنی در ارتباط با این امر را گرد آورده و به خواننده نشان میدهد و در کنار تمام آنها مسیر زیارت واقعی را نیز (آن هم با اشارت) برای مخاطب روشن میکند.
این رمان به حدی دارای موضوعات مختلف است که نویسنده اگر میخواست میتوانست خست به خرج دهد و هرکدام را در یک اثر جداگانه خرج کند ولی « پنجشنبه فیروزه ای » شاهدیم که عرفانی با سخاوت تمام موضوعاتی که هرکدام میتواند در قالب یک سوژه اصلی ظاهر شوند را تبدیل به موضوعات فرعی کرده و به خدمت خط اصلی قصه در آورده است.
در مجموع گفتنیها پیرامون « پنجشنبه فیروزه ای » کم نیست. این رمان اثری ارزشمند است که توانسته موضوعات مختلف را در کنار هم جمع کند و با رعایت خط قرمزها در مباحث دینی و اجتماعی خواننده را نسبت به آنها آگاه کند.
[box type=”info” align=”” class=”” width=””]
رمان « پنجشنبه فیروزه ای » اثر سارا عرفانی از سوی انتشارات کتاب نیستان در ۳۷۳ صفحه و با قیمت ۲۱هزار تومان روانه کتابفروشیها شده است. [/box]
[box type=”success” align=”” class=”” width=””] شرح اتفاقات مربوط به تهدید هواپیما ایرانی از سوی جت سعودی
یک اتفاق غرور انگیز .
امروز برای بار سوم هواپیما ی حامل تیم پزشکی ایران همراه با مقادیر قابل توجهی دارو و غذا به سمت #یمن حرکت کرد وبعد از 6600 کیلومتر مسافت به یمن رسید وبه محض رسیدن به مرز عمان و یمن نیروهای آل سعود شروع به تهدید کردند و خواستند هواپیما برگردد. .
. ولی خلبان شجاع شرکت ماهان کاپتان صداقت نیا به تهدیدات آنها توجهی ننمود و تا نزدیکی صنعا رسید. در این حین هواپیمای جنگی سعودی به هواپیمای ایران نزدیک شد وسعی کرد هواپیما را به سمت خاک عربستان هدایت کند که با مقاومت خلبان شجاع ایرانی مواجه شد.
. . هواپیمای شکاری سعودی برای تهدید و ترساندن اقدام به شلیک چف (نوعی مواد آتشزا با تکههای فراوان ) نمود که باز با بی توجهی خلبان ایرانی مواجه شد . خلبان ما ارتفاع را کم کرد تا در فرودگاه صنعا بنشیند جنگنده خبیث سعودی اقدام به بمباران ابتدای باندفرودگاه نمود .
. . کاپیتان صداقت نیا اجباراً برگشت و ولی پس از چند دور در نزدیکی صنعا مجدداً به سمت فرودگاه برگشت تا با استفاده از قسمت باقی مانده باند فرود کند ولی مجدداً شکاری سعودی رذالت به خرج داد و بقیه باند را هم بمب باران کرد تا هواپیمای ما نتواند بنشیند. هواپیما به تهران بازگشت ولی شجاعت و دلیری ایرانیان را به آنها نشان داد. .
. جالب بود که بدانید درحالیکه شکاری سعودی چسبیده به بال هواپیمای ایرانی بود سرنشینان هواپیما موبایل به دست از هواپیمای سعودی تصویربرداری میکردند. .
. درود بر شهامت و آزادگی ایرانیان. لایک به کاپتان صداقت نیا
بیش از ۲ میلیون و ۸۰۰ هزار نفر در چند روز گذشته از ویدئوی تهدید هواپیمای امداد و نجات ایران از سوی جتهای سعودی در یوتیوب بازدید کردهاند[/box]
حدود 80 درصد از بازدیدکنندگان ویدئوی منتشر شده توسط شبکه پرس در یوتیوب، اهل عربستان سعودی بودهاند و شمار بازدیدکنندگان کماکان رو به افزایش است.
حمیدرضا عمادی، مدیر اتاق خبر شبکه پرستیوی، در تشریح این حادثه در آسمان یمن، گفت: هواپیمای ایرانی که حامل پیام صلح و کمکرسانی ایران در شرایط بحرانی یمن بود و مقادیر بسیار زیادی دارو و کمکهای بشر دوستانه ایران را برای مردم یمن حمل میکرد، متاسفانه در آسمان این کشور با هجوم جنگندههای متجاوز سعودی مواجه شد.
وی افزود: خلبان ایرانی تسلیم نشد و تنها هنگامی که به دلیل بمباران جنگنده سعودی، امکان فرود در فرودگاه صنعا ناممکن شد، به کشور بازگشت.
عمادی، کاپیتان بهزاد صداقت نیا، خلبان این هواپیمای ایرانی، را یک قهرمان ملی برای ایرانیان دانست و گفت: در حالی که ایران برای مردم یمن دارو و کمکهای بشردوستانه میفرستد، عربستان آنها را بمباران میکند که این موضوع در حافظه تاریخی مردم این منطقه برای همیشه باقی خواهد ماند.
وی این مساله را مهمترین دلیل رکوردشکنی آمار بازدید از این ویدئوی خبری در زمانی چنین کوتاه دانست و افزود: موضوع حائز اهمیت این است که 7 کشور از 10 کشور اول بازدیدکننده از این ویدئو، از کشورهای منطقه خاورمیانه هستند.
جنگندههای عربستان سعودی روز سهشنبه 8 اردیبهشت ماه 1394 مانع فرود هواپیمای ایرانی ایرباس 310، حامل 10 تن دارو و 13 پزشک به فرودگاه صنعا، پایتخت یمن، شدند.
همزمان با اقدام به فرود این هواپیما، جنگندههای سعودی برج مراقبت و باند اصلی فرودگاه را به شدت بمباران کردند و مانع از فرود هواپیمای کمک رسان هلال احمر ایران شدند.
با افتتاح نمایشگاه بین المللی کتاب تهران و آغاز یکی از بزرگترین محافل فرهنگی ایران ویژه نامه ای برای شما گرده آورده ایم درباره برترین و جذاب ترین کتاب های که پیشنهاد می شود حتما بخرید و از خواندن آنها لذت ببرید . در میان معرفی کتاب ها بخشی از سخنان امام خامنه ای درباره کتاب و کتابخوانی را برایتان نوشته ایم . در ادامه همراه بنیانا باشید
[box type=”success” align=”” class=”” width=””]حضرت امام خامنهای :
ما در کشورمان، در جامعه خودمان، از واقعیتى که در این زمینه وجود دارد، راضى نیستیم. بله، درست است؛ امروز حجم کتابهایى که تولید مىشود، با گذشته خیلى تفاوت کرده است، گاهى چند برابر کتاب منتشر مىشود یا تیراژ کتابها بالا مىرود، لیکن این کافى نیست، اینها براى کشور ما خیلى کم است.
باید جورى بشود که در سبد کالاى مصرفى خانوادهها، کتاب یک سهم قابل قبولى پیدا کند و کتاب را بخرند براى خواندن، نه براى تزئین اتاق کتابخانه و نشاندادن به این و آن. 29/4/1390 [/box]
چه کتابی در نمایشگاه کتاب بخریم ؟
راهنمای کتاب
راهنمای کتاب «راهنمای کتاب» برای محققان و همهچیزدانان و نویسندگان نوشته نشده است. کتابچهای است مثلِ بسیاری کتابهای دیگر که برای «مردم» نوشته میشوند. در ایران فراموش کردهایم که کتاب را برای مردم مینویسیم. صنعتِ نشرِ ما مثلِ تیم فوتبالی است که همه چیز دارد جز بازیکن. سالهاست که مدیرانِ باشگاه در اتاقِ جلسات گردِ هم میآیند تا این مشکل را حل کنند. اما بازیکنان از برچسبهایی که روی باشگاه خورده است گریزاناند و نکتهٔ جالب اینجاست که مدیران باشگاه هم هر وقت دربارهٔ حل مشکل حرف میزنند، روی سخنشان با بازیکنان نیست.
کتاب را برای مردم نمینویسیم، جشنها و جشنوارهها و نمایشگاهها را برای مردم برگزار نمیکنیم. سیاستها را برای مردم تدوین نمیکنیم. جریان کتابخوانی در کشور مصداقِ «خودگویی و خودخندی» است. «راهنمای کتاب» قدمی است در راهِ حرف زدن با مردم. میخواهد با مردم از اهمیتِ مطالعه بگوید و نشانشان بدهد که چطور میتوان از مطالعه لذت برد.
این کتابچه نوشتهای بینقص است؟ این کتابچه راهنمایی جامع و کامل است؟ این کتابچه حلالِ مشکلِ کتابنخوانی است؟ نه، هیچ کدام از اینها را نمیتوان ادعا کرد. تنها ادعایی که شاید بتوان از آن دفاع کرد این است: راهنمای کتاب یک قدمِ اولیه است برای شروعِ گفتگو با مردم. قدمهای اول ترسان و لرزان و نااستوارند. اما همواره همه چیز از قدمِ اول شروع میشود؛ اگر ادامه پیدا کند.
مخاطبِ هدفِ «راهنمای کتاب» کسی است که بالقوه کتابخوان است و میتوان به آیندهٔ او در کتابخوانی امیدوار بود. ما به مردم امر میکنیم که کتاب بخوانند اما دربارهٔ راه و رسمِ مطالعه چیزی نمیگوییم. این کتاب تلاشی است برای راهنمایی مردم. «راهنمای کتاب» دستورالعملی جامع و حکمی حتمی نیست. قطعاً دیگران هم راههایی برای پیشنهاد دارند.
[box type=”info” align=”” class=”” width=””]
نویسنده: حسام الدین مطهری
نشر آرما
نوبتِ چاپ: اول/ 1393
96 صفحه/رقعی/ 5000 تومان [/box]
ادواردو
ادواردو داستان خبرنگار بخش حوادث یکی از نشریات ایتالیایی است که درباره مرگ ادواردو پولدارترین جوان ایتالیا و چهرهای مشهور در فوتبال که مالک باشگاه یوونتوس است تحقیق میکند. وی در تحقیقاتش درباره نتایج گزارش پلیس و آنچه که دولت سعی دارد به گوش مردم برساند تردید پیدا میکند. در این مسیر ملاقاتش با گروهی مستندساز ایرانی که به ایتالیا آمدهاند تا درباره مرگ ادواردو تحقیق کنند اوضاع را پیچیدهتر میکند.
[box type=”info” align=”” class=”” width=””]
نویسنده: بهزاد دانشگر
نشر آرما نوبت چاپ: اول/ 1394
336 صفحه /رقعی/ 14000 تومان[/box]
[box type=”success” align=”” class=”” width=””] حضرت امام خامنهای
براى یک ملت، خسارتى بزرگ است که افراد آن با کتاب سر و کار نداشته باشند و براى یک فرد، توفیق عظیمى است که با کتاب مأنوس و همواره در حال بهرهگیرى از آن یعنى آموختن چیزهاى تازه باشد 4/10/1372[/box]
شخم در مزرعه با ویراست جدید
نگاه انتقادی و دغدغه مند محسن حسام مظاهری به جنگ و حواشی آن به مرور در نشریهٔ «هابیل» منتشر میشد تا آنکه بخش ابتدایی این سرمقالهها در «شخم در مزرعه» کنار هم نشست. مظاهری در این اثر در واقع به مزرعه ای شخم زده است که سالها در آن کشت شده وحالا شاید لازم باشد محصولی نو و متفاوت از آن طلبید. این پژوهشگر و نویسنده در مقالات خود به روایتهای رسمی و غیررسمی از جنگ و دفاع مقدس با نگاهی نو پرداخته است؛ نگاهی که ممکن است بدیع نباشد، اما بسیاری ترجیح دادهاند از آن نگویند و ننویسند. «جنگ» تنها مسئلهٔ مورد بحث در «شخم در مزرعه» نیست و نویسنده به مسائل سیاسی-اجتماعی دیگری نیز پرداخته است. کارشناسانه، محققانه و نقادانه، ویژگیهای بارز مقالات محسن حسام مظاهری در «شخم در مزرعه» است.
[box type=”info” align=”” class=”” width=””]
نویسنده: محسن حسام مظاهری
نشر آرما
نوبت چاپ: دوم/ 1394
96 صفحه /رقعی/ 5000 تومان [/box]
نهم ربیع؛ جهالت ها، خسارت ها
هر ساله روز نهم ربیع الاول، در فاصله ای اندک از هفته ای که نام وحدت اسلامی را بر دوش می کشد، به فرصتی برای دشمنان امت اسلامی تبدیل می شود تا به وسیله جهالت عده ای خاص، وحدت و انسجام مسلمانان را هدف قرار داده و با ایجاد تفرقه میان آنان، به اهداف شوم خود نزدیک تر شوند. در حالی که توصیه ائمه اطهار همواره بر احترام به مقدسات دیگر مذاهب اسلامی و حتی سایر ادیان الهی بوده است و اصول تعلیمات آن بزرگواران نیز بر اساس تزکیه و پاکسازی مردم از پلیدی ها پایه گذاری شده است.
انجام چنین منکرات و بدعت هایی، آن هم با نام پیروی از مکتب اهل بیت نه تنها انحراف از خط و روش آن بزرگواران است، بلکه ظلم و خیانتی بزرگ به این مکتب حقه می باشد که موجبات اضمحلال و تخریب وجهه آن را در پی خواهد داشت.
برای تهیه این کتاب می توانید با شماره تلفن 32351709-031 تماس حاصل نمایید و همچنین می توانید به صورت آنلاین از سایت چهارسوق به آدرس http://4soooq.ir تهیه نمایید.
[box type=”info” align=”” class=”” width=””]
نویسنده:مهدی مسائلی
نشر آرما
نوبت چاپ : اول/1394
176صفحه/رقعی / 8500تومان[/box]
کتاب “ر”
کتاب “ر” زندگی رسول حیدری (مجید منتظری) را به تصویر کشیده است؛ زندگی مردی که در کنار مردمی از جنس خودش اما با زبان و آداب و رسوم متفاوت در کشوری غریب (بوسنی) به شهادت رسید. این زندگی در سه فصل روایت شده است: فصل نخست، از زمانی آغاز میشود که رسول حیدری از سفر بوسنی در سال 71 باز میگردد. نویسنده در این فصل، حال و هوای او در خانه و دلتنگیهای همسرش معصومه و بچهها را در آن روزها ترسیم کرده است. روایت زندگی در بخش بعدی وارد دورهٔ دانشجویی او میشود که با همرزمانش در دانشگاه امام حسینعلیهالسلام میگذرانند.
فوتبالهای گل کوچک دانشکده فرصتی است برای بازگشت به دوران نوجوانی و جوانی و از آنجا خاطرات دوران کودکی رسول آغاز میشود و تا دوران انقلاب و بعد از آن، تا سال 62، ادامه مییابد. تشکیل سپاه همدان، سپاه ملایر، دورههای آموزشی و جریان مبارزه با ضد انقلاب و شرکت در عملیات غرب و ازدواج با معصومه برزگر از مهمترین وقایع این برهه است که برای خواننده روایت میشود.
فصل دوم کتاب دوران تشکیل قرارگاه رمضان تا پایان جنگ را در بردارد و به دورهٔ ورود به دانشگاه اشاره میکند که خواننده با فضای آن در فصل نخست آشنا شده است. در این فصل، مانند سایر فصول، سعی شده است روایتی انسانی از حضور رسول حیدری در تمام مراحل زندگی تصویر شود. چرا که برای مخاطب این کتاب، شناخت مردان جنگ و نه صرفاً شاهکارهای جنگی آنها اهمیت دارد. جذّابیت زندگی رسول نیز مانند بسیاری از دیگر مردان دوران جنگ، همین چهرهٔ انسانی اوست. به همین دلیل در همه جا نویسنده به عمد از جزییات عملیات جنگی عبور کرده است.
از آنجایی که نقطه تمایز زندگی رسول حیدری، شهادت او در بوسنی است، فصل سوم که به نُه ماه زندگی آخر او (مهر 71 تا خرداد 72) برمیگردد سفر آخر او به این سرزمین و جزییات حضورش در آنجا را در برمیگیرد و شاید نقطه عطف کتاب همین چیزی است که کتابهای نگاشته شده تاکنون به آن کمتر پرداختهاند.
استفاده از عکسها، آوردن نقل قولهای مستقیم و ارجاع به نامهها و اسناد خطی دیگر علاوه بر افزایش سندیت، بر جذابیت و لطافت کار افزوده است. نویسنده نام کتاب را از امضای همیشگی رسول پای نامههایش ر انتخاب کرده است.
کتاب “ر” که حاصل بیش از چهارسال تحقیق و نگارش نویسنده است، روایت مردی است که توان نشستن نداشت، توان یکجا نشستن نداشت. درد دیگران، درد خودش بود، نمیتوانست جای خالی خودش را جایی که باید باشد، تحمل کند؛ کنار مردمی از جنس خودش با زبان و فرهنگی متفاوت. کسی هنوز این را رمز گشایی نکرده است که چطور با این مردم عیاق میشد، چطور محمد آودیچ، پسر بوسنیایی، دوست داشت لحظههای خوش و ناخوشش را با رسول بگذراند، با او سیگار بگیراند و خلوت کند و خصوصیترین دردلهایش را با او بگوید و سر آخر با او بمیرد.
[box type=”info” align=”” class=”” width=””]
نویسنده: مریم برادران
نشر آرما
نوبت چاپ: اول/ 1394
306 صفحه /رقعی/ 14000 تومان [/box]
[box type=”success” align=”” class=”” width=””]حضرت امام خامنهای
اهتمام به کتاب در واقع قوامش به اهتمام به کتابخوانى است. در جامعه باید سنت کتابخوانى رواج پیدا کند. فایده سوادآموزى این است.
اثر حرکت و نهضتى که در کشورها براى ریشهکن کردن بىسوادى انجام مىگیرد، عبارت است از همین که بتوانند از این مجموعه عرضهکننده فکر و ذوق و استعدادِ دیگران استفاده کنند، این بدون کتابخوانى امکانپذیر نیست. به گمان من یکى از بدترین و پرخسارتترین تنبلىها، تنبلى در خواندن کتاب است. هرچه هم انسان به این تنبلى میدان بدهد، بیشتر مىشود 29/4/1390 [/box]
جایی که خیابانها نام داشت
جایی که خیابانها نام داشت روایتی داستانی است که در قالب بیان یک ماجراجویی کودکانه تصویرگر ظلمی میشود که بر ملتی رفته و میرود. حیات، دختر نوجوان فلسطینی با همراهی دوست مسیحیاش سامی در اقدامی متهورانه خطری بزرگ را به جان میخرد و از اردوگاه آوارگان وارد منطقه ورود ممنوع در سرزمین مادریاش میشود تا به تنها آرزوی مادربزرگ پیرش که سالهای دور از خانه و زمینهای کشاورزی رانده شده است جامه عمل بپوشاند.
رنده عبدالفتاح به شیوه ای هنرمندانه نشان میدهد که مسائل و فشار روحی و روانی ناشی از غصب و تخریب خانه و زمینهای کشاورزی، کشتار مردم غیرنظامی (حتی کودکان و معلولین)، حکومت نظامی و اختناق و خفقان، دستگیری و بازداشت و ایجاد رعب و وحشت، آوارگی و حتی برخورد غیر انسانی نیز از سرزندگی و امید و حیویّت حیات فلسطینی نخواهد کاست که «تا هر وقت آنجا حیات باشد عشق خواهد بود.»
شوک ناشی از اصابت گلوله به پیشانی دوستش سبب نمیشود که او به لاک ناامیدی فرو خزد، بلکه برعکس او با اینکه در سیزده سالگی معنی خون و از دست دادن عزیزان را میداند، میداند که بوی بدن مرده چگونه است و شکل بدنی که زیر شنی تانک صاف و له شده را به خاطر میآورد، گرد و غبار بولدوزی را که خانهها را تخریب میکند با چشم دیده و ترک وطن و آوارگی را با گوشت و پوستش لمس کرده و در عین اندیشیدن به دوست شهیدش لبخند می زند.
همه اینها باعث میشود تا روح دختر نوجوان فلسطینی آنقدر بزرگ شود که درک کند «این همه با اینکه میتواند عذاب آور باشد میتواند امیدبخش و شفابخش نیز باشد»، با اینکه میداند در زندانی بزرگ که دور تا دور آن دیوار کشیده شده زندگی میکند میداند باید «برای چیزی بیش از بقا و زنده ماندن تلاش کند»، او اکنون امید دارد و میداند که دنیا روزی خواهد فهمید آنها تنها خواستهاند همچون ملتی آزاد زندگی کنند. ملتی که صاحب کرامت و هدف است.
[box type=”info” align=”” class=”” width=””]
نویسنده: رنده عبدالفتاح
نشر آرما ترجمه: مجتبی ساقینی
نوبت چاپ: اول/ 1394
306 صفحه /رقعی/ 14000 تومان[/box]
[box type=”success” align=”” class=”” width=””]حضرت امام خامنهای
ملت ما مطالعه کردن را اصلاً جزو کارهاى بشرى نمىدانند! مثل خوراک و ورزش و دیگر چیزهایى که جزو کارهاى معمول انسان است، مطالعه اصلاً جزو این چیزها نیست! آدم باید عنوان دیگرى داشته باشد، یا باید شب امتحانش باشد یا باید معلم در مدرسه از آدم بخواهد یا باید یک دانشمند باشد یا باید بخواهد در جایى سخنرانى کند، تا موجب شود که مطالعه کند! این چه قدر خسارت است!؟ واقعاً خدا مىداند من وقتى (به) یادم مىآید و این چیزى است که تقریباً هیچوقت از یادم نمىرود، که مردم ما مطالعه کردن را بلد نیستند، به قلب من فشار مىآید! از این بابت، ما چقدر داریم هر ساعت خسارت مىبینیم!؟ واقعاً این به عهده چه کسى است؟ 29/11/1370 [/box]
شکاف
انتشارات «عماد فردا» رمان «شکاف» اثر محمد ستاری وفایی را منتشر کرده که در نمایشگاه کتاب در دسترس مخاطبان قرار خواهد گرفت.
رمان «شکاف»، روایت اتفاق نادری است که برای یک رفتگر شهرداری در شهر تهران میافتد. آقا رسول فردی زحمتکش و مذهبی، در یکی از شبها که مشغول کار است با فردی در حال مرگ، مواجه میشود، او یک امانتی به رسول میدهد که زندگی و خانواده او را تحت تاثیر قرار داده و او را که تا قبل از این یک زندگی ساده و بیارتباط با اتفاقات بزرگ را تجربه کرده را وارد مرحلهای تازه میکند که مرتبط با امنیت ملی است.
از طرفی نویسنده سعی داشته در دل این داستان به موضوع مهمی که باعث بروز فتنه در دل یک جامعه مذهبی میشود، اشاره کند و ارتباط بین روشنفکری مبتنی بر مبانی نظری غربی را با اتفاق شوم فتنه تبیین کند و دین و اعتقادات دینی را به عنوان عنصر اساسی تشکیل انقلاب و ادامه حکومت پایدار و موفق معرفی کند.
اتفاقات داستان که بعد از فتنه 88 رخ داده، نشان میدهد که بسیاری از مردم نسبت به موضوع فتنه بینشی عمیق پیدا کرده و برخی هم هنوز با شبهاتی درگیر هستند.
در قسمتی از این رمان آمده است:
مرد سعی کرد از جا بلند شود، اما نتوانست؛ با صدای ضعیفی گفت: «چیزی در جیب کوچک کت من هست. آن را بردار و از بین ببر! نگذار دست کسی بیفتد.» رسول با عجله دستش را در جیب کوچک کت او فرو برد، چیزی به اندازه یک بند انگشت را بیرون آورد و بیاراده داخل جیبش گذاشت؛ بعد پرسید: «تو کی هستی؟ چرا این را از بین ببرم؟»
مرد بیرمق گفت: «خواهش میکنم آن را از بین ببر و به کسی نده. قسم بخور!»
رسول بلند شد و بهطرف پمپ بنزین سر چهارراه دوید. راه کمی نبود، ولی تنها راهحلی بود که آنموقع شب به فکرش خطور کرد. وقتی به پمپ بنزین رسید، مستقیم به دفتر رفت و با عجله در را باز کرد. یکی از کارکنان که پشت میز نشسته بود و چرت میزد، با صدای باز شدن در از خواب پرید و با عصبانیت گفت: «اَه! کیه؟ تویی رسول؟ چی شده، سگ دنبالت کرده؟»
آقا رسول آب دهانش را بهسختی فرو داد و نفسنفسزنان گفت: «آقا رحمان… کلانتری… کلانتری… تلفن… زود… زود… یکی توی پیادهرو… روبهروی ساختمان… سنگ قرمز افتاده… دارد میمیرد…»
[box type=”info” align=”” class=”” width=””]
رمان «شکاف» نوشته محمد ستاری وفایی را انتشارات «عماد فردا» در 164 صفحه با قیمت 11 هزار تومان منتشر کرده که در غرفه این انتشارات در نمایشگاه کتاب در دسترس مخاطبان خواهد بود.[/box]
انتشارات بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق(ع)، به عنوان اولین و تنها انتشارات بسیج دانشجویی کشور در بیست و هشتمین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران در مصلی حضور خواهد داشت.
انتشارات بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق(ع) با نام تجاری «نشر سدید» به عنوان اولین و تنها انتشارات بسیج دانشجویی کشور در بیست و هشتمین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران در مصلی حضور خواهد داشت.
نشر سدید ناشر آثار ارزشمند در حوزه علوم انسانی اسلامی می باشد که با بیش از بیست عنوان کتاب، اولین حضور خود در نمایشگاه بین المللی کتاب تهران را تجربه می کند.
مرکز تحقیقات بسیج دانشگاه امام صادق(ع) از عموم اساتید، دانشجویان و علاقه مندان به حوزه علوم انسانی دعوت می کند تا از غرفه این انتشارات واقع در شبستان، راهروی 28، غرفه شماره 19 بازدید نمایند.
دفتر مرکزی نشر سدید در تهران، خیابان انقلاب، نرسیده به فلسطین جنوبی، پلاک 1118، واحد 1/2، دفتر نشر سدید وابسته به بسیج دانشگاه امام صادق (علیه السلام) واقع شده است.علاقه مندان می توانند برای اطلاع از محصولات و نیز دریافت کتب منتشره این ناشر با شماره تلفن: 66486120-66485850 تماس برقرار نموده یا به پایگاه اینترنتی مؤسسه علمی فرهنگی سدید به آدرس (sadidisu.ir) مراجعه نمایند.
گفتنی است مؤسسهی علمی فرهنگی سدید در سال 1390 به منظور انسجامبخشی به ساماندهی و انتشار محصولات بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق علیه السلام تأسیس شد و به دنبال تحقق فرمان مقام معظم رهبری مبنی بر ارتقاء سطح معرفتی دانشجویان است.
لیست کتاب های بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق(ع) در ذیل منتشر میشود:
در این شماره که از ابتدای اردبیهشت روی کیوسکهای مطبوعاتی قرار گرفته، به مناسبت سیزدهم رجب گفتوگوی مفصلی با یکی از مستبصرین شناخته شده جهان اسلام، دکتر تیجانی سماوی صورت گرفته است.
صاحب کتاب معروف «آنگاه هدایت شدم» در این گفتوگو از فعالیتهای خود برای تبلیغ تشیع در جهان سخن گفته و تاکید کرده است که مسلمانان دنیا باید امروز بر مدار وحدت حرکت کنند و مباحث علمی را با اختلاف افکنی همراه نسازند. تیجانی خاطرات خواندنی خودش را هم برای همشهری آیه نقل کرده است.
پرونده ویژه این شماره همشهری آیه درباره موضوع حفظ قرآن و راهکارهای تحقق منویات رهبر معظم انقلاب اسلامی برای داشتن ۱۰ میلیون حافظ قرآن در کشور است. در این پرونده با بسیاری از چهرههای قرآنی از جمله استاد شهریار پرهیزگار گفتوگو صورت گرفته است. پرهیزگار، ضمن گلایه از کم توجهی مسئولان به فعالیتهای قرآنی هشدار داده که اکنون بیش از ۷۰ درصد مردم نمیتوانند قرآن را به صورت صحیح روخوانی کنند.
در این شماره همچنین یادنامهای در بزرگداشت شیخ احمد کافی، منبری شناخته شده و موسس مهدیه تهران تولید شده که در آن با فرزند، بستگان و دوستان قدیمی مرحوم کافی گفتوگوهایی صورت گرفته و درباره معمای مرگ او نیز نکتههای خواندنی بسیاری منتشر شده است.
رضا کیانیان بازیگر شناخته شده سینما ایران نیز یکی دیگر از میهمانان این شماره همشهری آیه است که درباره تاثیر سینما در تبلیغ دین سخن گفته و هم صنفانش را منبریهای جدید و مدرن معرفی کرده است.
در این شماره همشهری آیه همچنین گفتوگویی با اسقف اعظم جبل عامل لبنان درباره ارادتش به امیرالمومنین انجام شده. جورج صلیبا در این گفتوگو عشق به حضرت علی را صرفا منحصر به شیعیان ندانسته و گفته است: علی امام همه مردم آزادیخواه است.
شماره جدید همشهری آیه را میتوانید از کیوسکهای معتبر مطبوعاتی سراسر کشور تهیه کنید.
پس از پایان پرحاشیه سریال “درحاشیه” ، پخش سریال طنزی به نام ” #شمعدونی ” به کارگردانی ” سروش صحت ” و تهیه کنندگی ” محسن چگینی ” آغاز شده که با تبلیغات و حواشی زیادی همراه بود. 📈
در خلاصه داستان سریال آمده است : این مجموعه داستان دو خانواده است که عطا و هوشنگ سرپرستی آن را برعهده دارند. عطا فرزندی دارد که برای او بسیار عزیز و دوست داشتنی است اما او کودکی کنجکاو است و و بنیان قصه هم بر درگیری عطا با فرزند خود استوار است.
کارگردان “شمعدونی” اعتقاد دارد جدی ترین سریال طنزی است که تاکنون کارگردانی کرده است، و در مصاحبه ای گفته است : هیچ کدام از بازیگران در این سریال ویژگی طنز خاصی ندارند. شوخی های زیادی در سریال ندارند. حتی به جز یکی از شخصیت ها هیچ کدام طنز هم بازی نمی کنند.
البته بر خلاف ادعای کارگردان این فیلم ، شاهد بازی های اغراق آمیز شخصیت ها و شوخی های زیاد و بعضا همراه با لودگی آن ها هستیم. شوخی های بسیار سخیف و زشت که در اکثر مواقع با مسخره کردن یکی از شخصیت های سریال همراه است. 😟
سروش صحت پیش از این سریال ، کارگردانی سریالی چون “ساختمان پزشکان” و… را بر عهده داشت که همه ی این سریال ها یک ویژگی مشترک دارند آن هم ایجاد موقعیت و فضای طنز بوسیله تمسخر یکی از شخصیت های فیلم است. در سریال ساختمان پزشکان شخصیت اصلی فیلم دکتر افشار با بازی بهنام تشکر همواره و در بیشتر صحنه ها توسط دیگر شخصیت های سریال مورد تمسخر قرار می گرفت، دقیقا همان رفتاری که در سریال “پژمان” و “شمعدونی” مشاهده می شود. 💩
شاید این ویژگی سریال های سروش صحت نشات گرفته از شخصیت خود او باشد که در جواب سوال رامبد جوان در برنامه کثیف “خندوانه” که از او پرسیده بود در زندگی بیشتر از چه چیزی می خندی؟ گفت: من معمولا به چیزهای بد می خندم. مثلا به لطیفه های بد و بی ادبی میخندم یا وقتی بلایی سر کسی می آید مثل اینکه وقتی در خیابان می بینم کسی زمین می خورد یا در زمستان که به کوه می روم بسیار می خندم چون مدام شاهد زمین خوردن مردم هستم. 👽
یکی از نکات بسیار مهم و قابل توجه سریال، روابط بین شخصیت هاست. روابطی که در آن حرمت ها و عزت ها رعایت نمی شود. همه سعی در تمسخر یکدیگر و بهتر جلوه دادن خود هستند. حتی در تمسخر کردن احترام بزرگتر و کوچک تری رعایت نمی شود. بزرگ ترها با تحقیر و تمسخر کودکان بزرگ تری خود را ثابت می کنند. 😓
“هوشنگ مظاهری” با بازی محمد نادری یک مرد ساده لوح است که در خیلی از اوقات جوگیر میشود. خیلی علاقمند است که مشکلات را حل کند ولی معمولاً با حرکتی که انجام میدهد مشکل را بحرانیتر میکند. یک اصطلاح هم دارد با این عنوان که بسپار به من! و معمولاً هروقت این جمله را میگوید خرابکاری در راه است.
خیلی علاقمند است که پدری مدرن و با فرزندانش همراه باشد. حرف و خواستههای آنها را بفهمد و پا به پای آنها پیش برود ولی باز هم آنچه باید اتفاق نمیافتد. اما این ویژگی ها باعث ایجاد فضای طنز این شخصیت نمی شود.فضای کمدی فیلم با تمسخر این شخصیت ایجاد می شود. 😈
کوچکترین عضو خانواده بارها و در موقعیت های مختلف با وقاحت تمام او را به سخره گرفته و ادایش در می آورد. ماجرا زمانی جالب تر می شود که وقتی یکی از اعضای فامیل با رفتار ناشایست و نابه هنجار او برخورد می کنند با عصبانیت والدین کودک موجه می شوند و والدین از این رفتارهای کودک خود دفاع می کنند. 👿
حال این سوال مطرح می شود که یک سریال طنز چه ویژگی هایی باید داشته باشد؟ قرار است به هر نحوی مخاطب را خنداند؟ و اینکه هدف از ساخت یک سریال چیست و نباید در آن مفهوم و پیامی به مخاطب رسانده شود؟ ✍️
درست است که هدف اصلی از ساخت سریال ها و علی الخصوص سریال های طنز پرکردن اوقات خانواده ها است اما به دلیل اثرگذاری بالای سریال ها روی مخاطبان باید در کنار تمام این ها ، کمی هم به مفهوم سریال ها و تاثیرات فرهنگی و اجتماعی آن ها دقت شود. اینکه در سریالی شاهد حرمت شکنی بزرگترها توسط افراد کوچک تر خانواده باشیم باعث قبح شکنی این مساله شده و فرهنگ جامعه را تحت تاثیر قرار می دهد. 👁
خوشا به حالتان معتکفین عزیز! توصیهی من این است که در این سه روزی که شما در مسجد هستید، تمرین مراقبت از خود بکنید؛ حرف که میزنید، غذا که میخورید، معاشرت که میکنید، کتاب که میخوانید، فکر که میکنید، نقشه که برای آینده میکشید، در همهی این چیزها مراقب باشید رضای الهی و خواست الهی را بر هوای نفستان مقدم بدارید؛
تسلیم هوای نفس نشوید. تمرین این چیزها در این سه روز میتواند درسی باشد برای خود آن عزیزان و برای ماها که اینجا نشستهایم و با غبطه نگاه میکنیم به حال جوانان عزیزمان که در حال اعتکاف هستند. با عمل خودتان به ما هم یاد بدهید.
در آستانه سیزدهم رجب و آغاز ایامالبیض و شروع مراسم اعتکاف، پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR احکام مربوط به معتکفین را منتشر میکند. کاربران گرامی میتوانند برای مشاهدهی متن استفتائات مربوط به اعتکاف به این صفحه(http://khl.ink/etekaf) مراجعه کنند.
همچنین برای دریافت احکام اعتکاف در قالب جزوه PDF، بر روی تصویر زیر کلیک نمایید. یا اینجا
با توجه به حضور فعال نسل نو در فضای مجازی، KHAMENEI.IR از سایت جدیدی با عنوان «نو+جوان» (ویژه مخاطبان تا ۱۸ سال) در روز پنجشنبه ۱۰ اردیبهشتماه رونمایی خواهد کرد.
سایت KHAMENEI.IR ویژه نوجوانان قصد دارد با استفاده از همراهی و مشارکت نوجوانان فعال و بهرهگیری از ظرفیتها و تواناییهای این نسل، پیام انقلاب اسلامی را با تمرکز بر اندیشههای حضرت آیتالله خامنهای در فضای مجازی ترویج کند و فضایی را فراهم آورد تا کاربران نیز نظرات و تولیدات خود را در معرض دید یکدیگر قرار دهند.
سایت نو+جوان با نشانی nojavan.khamenei.ir روز پنجشنبه همزمان با برگزاری مراسم رونمایی از تقریظ رهبر انقلاب بر کتاب خاطرات اسارت جمعی از نوجوانان ایرانی با عنوان «آن ۲۳ نفر»، افتتاح خواهد شد.
شماره 234 هفتهنامه پنجره با واکاوی دلایل کمپین اعتراض به سگکشی، تحولات یمن و سردرگمی آلسعود و بررسی اندیشه سیاسی سهروردی منتشر شد.
هفتهنامه پنجره در شماره 234 خود، در پروندههای ویژهای به بررسی ابعاد تجاوز عربستان سعودی به یمن، اظهارات معاون اول رئیسجمهور در نشست حزب کارگزاران سازندگی در مورد انتخابات مجلس دهم، وقایع اخیر مرتبط با سگکشی در شیراز و اندیشه سیاسی شیخ شهید پرداخته است.
سرمقاله سرمقاله این هفته پنجره را فریدالدین حدادعادل نوشته در آن به بررسی دلایل و جوانب تعطیلی حج عمره پرداخته و انتقاداتی را نسبت به عملکرد ضعیف دولت در رابطه با تعرض به دو نوجوان ایرانی در فرودگاه جده وارد کرده است. وی همچنین در سرمقاله خود، نسبت به بروز ایدههای ناسیونالیستی و تند شدن لحن ضدعرب در ایران هشدار داده است.
کمپین اعتراض به سگ کشی از سگکشی تا آدمکشی
«از سگکشی تا آدمکشی» عنوان پرونده اجتماعی شماره 234 پنجره است که به بررسی ابعاد اعتراض گروهی از جوانان به سگکشی در شیراز پرداخته است که در این رابطه میزگردی با حضور سیدجواد میری و بهمن اکبری و همچنین گفتوگویی با محمدمهدی اردبیلی انجام شده است.
البته پنجره حضور معصومه ابتکار در شیراز بعد از اعتراضات به سگکشی را نادیده نگرفته و عدم حضور وی در ماجرای ریزگردهای اهواز را با حضور وی شیراز مقایسه کرده است. موضوع اعتراض جمعی از طرفداران محیط زیست و حقوق حیوانات به ماجرای سگکشی بیشتر مورد توجه این شماره پنجره بود؛ تا جایی این موضوع، عنوان جلد را هم به خود اختصاص داده است. سقوط در انتظار آلسعود پرونده سیاست پنجره با عنوان «سعودی به سمت سقوط» گشوده شده که در بخشی از پرونده ابعاد تجاوز نظامی عربستان سعودی به یمن مورد بررسی قرار گرفته است. «شکست یک ورشکسته» عنوان گزارشی از سعید صدرائیان است که کنشهای عربستان سعودی در رابطه با یمن را تحلیل کرده و در ادامه حسن رویوران در گفتوگویی، بیان کرده که عربستان در یمن به اهداف خود نرسیده است.
اما مرگ ابراهیم عزت الدوری، مرد شماره حزب بعث عراق و معاون صدام حسین در زمامداری حکومت وی، مورد توجه سیاسینویسان پنجره قرار گرفته است و در این بخش خبرنگار پنجره به گفتوگو با حسن هانیزاده پرداخته است. همچنین مروری کوتاه بر زندگی عزت الدوری، از دوران معاونت صدام تا همکاری با داعش و مرگ وی شده است.
اعلام کاندیداتوری هیلاری کلینتون دموکرات، برای انتخابات ریاست جمهوری سال 2016 ایالات متحده آمریکا باعث شده است که پنجره اوضاع سیاسی یانکیها و سیگنالهای موجود در جو سیاسی احزاب آمریکا را تحلیل کند. البته پنجره در این بخش گریزی هم به رویکرد نامزدهای احتمالی ریاست جمهوری آمریکا به مسائل ایران زده است.
اظهارات اسحاق جهانگیری، معاون اول رئیسجمهور در رابطه با مجلس دهم، در جلسه شورای مرکزی حزب کارگزاران در کاخ سعدآباد، آنقدر جنجالبرانگیز بود که پنجره به راحتی از کنار آن عبور نکند. «هول هلیم» عنوان گزارشی است که در آن به بررسی اظهارات چند ماه پیش علی یونسی و حسن روحانی و اظهارات اخیر جهانگیری در مورد انتخابات دهم پرداخته شده است.
حکومت حکیمان زیرتیتر پرونده اندیشه پنجره، «فلسفه سیاسی شیخ اشراق» است. در شمارههای پیشین هم پنجره به بررسی فلسفه سیاسی فلاسفهای چون ابنسینا، ابونصر فارابی، ملاصدرا پرداخته بود. در این پرونده یادداشتی به قلم دکتر رضا داوری ادرکانی با عنوان «عصاره حکمت شرق» و نوشتهای از دکتر کریم مجتهدی با عنوان «سیاستزدایی از افکار سهروردی» به چشم میخورد.
اما دکتر یحیی یثربی در گفتوگوی خود با خبرنگار پنجره یک حرف جنجالی بیان کرده و گفته که رژیم پهلوی از ایدههای باستانگرایانه سهروردی برای مشروعیتبخشی به حاکمیت خود بهره میبرده است و در این مسیر انگشت اتهام را به سوی سیدحسین نصر برده و وی را عامل اصلی برجسته شدن افکار سهروردی در دوران پهلوی دوم دانسته است.
سایر بخشهای پنجره طبق روال همیشگی مجله خبری پنجره به بررسی رویدادهای خبری هفته در زمینههای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی پرداخته و در باشگاه ترجمه هم مطالبی از رسانههای خارجی ترجمه شده است. گپ پنجره مثبت این هفته هم با حسن فرهنگی، نویسنده و منتقد ایرانی است.