به گزارش بنیانا به نقل از خبرگزاری دانشجو در آستانه عید سعید غدیر خم آلبوم آهنگ های دکتر سلام به صورت کامل منتشر می شود.
قسمت اول مجموعه طنز دکترسلام از اردیبهشت ماه 1392 بر روی خروجی خبرگزاری دانشجو قرار گرفت. این مجموعه بلافاصله جایگاه ویژهای در میان دانشجویان و خانوادهها پیدا کرد و با استقبال شخصیتهای سیاسی، فرهنگی و رسانهای روبرو شد.
این مجموعه چندی پیش و در آستانه قسمت صدم خود اقدام به ساخت موسیقی متن جدید متناسب با بخشهای متنوع خود نمود. امید روشن بین، آهنگساز و خواننده جوان کشور آهنگسازی این مجموعه را به عهده داشت.
این مجموعه موسیقی در 5 قطعه تولید و در قالب برنامه دکترسلام منتشر گردید که با استقبال خوب مخاطبان همراه شد. بسیاری از مخاطبان نیز درخواست انتشار آلبوم مجزای این قطعات را مطرح میساختند.
خبرگزاری دانشجو در آستانه عید سعید غدیر خم اقدام به انتشار این آلبوم مینماید. در ادامه می توانید این مجموعه را بشنوید و دانلود نمایید
دانلود آلبوم موسیقی دکتر سلام
دانلود آلبوم موسیقی دکتر سلام : قطعه اول | دانلود (1مگابایت)
دانلود آلبوم موسیقی دکتر سلام : قطعه دوم |دانلود (10مگابایت)
دانلود آلبوم موسیقی دکتر سلام : قطعه سوم | دانلود (8مگابایت)
دانلود آلبوم موسیقی : قطعه چهارم | دانلود (3مگابایت)
دانلود آلبوم موسیقی : قطعه پنجم | دانلود (1مگابایت)
در روز عرفه که روز دعا و نیایش است، فرهنگ دعا کردن باید خیلی بهتر از همیشه در دلها ایجاد شود. خیلیها بهخاطر اجابتنشدن دعاهایشان ناامید میشوند و از خدا دوری میکنند. اما میشود نگاه دقیقتری به دعا داشته باشید تا آداب دعا کردن را بهتر و منطقیتر یاد بگیرید و به تعبیر ائمه، به دعا که سلاح پیامبران است مجهز شوید و برای نتیجه اجابت دعا هم صبور بمانید.
دعای مستجاب دعایی نیست که هر کس در هر زمانی و بدون شرایط لازم آن را طلب کند و هرچه از خدا بخواهد به اجابت رسد، دعاکننده باید به شرایط بیان شده در معارف آراسته باشد و دعای او هم دعای صحیح و مناسب با شأن او و مصلحت دنیا و آخرتش باشد.
? دعا باید با چهارچوبهای عقلی و شرعی منطبق باشد. اگر دعاکننده در خانه بنشیند و دعا کند که حقوقش بیشتر شود یا بدون ارتباط با جمعهای خوب و سالم، صله رحم و… دعا کند که همسر دلخواهش را پیدا کند یا مثلا فرد پیری دعا کند که مثل بیستسالهها جوان شود و…. این دعاها شرایط اجابت را ندارد.
دعای مستجاب دعایی است که شرایط لازم برای اجابت در خود دعا وجود داشته باشد؛ دعایی که صلاح و خیر دنیا و آخرت عبد را تأمین کند و به رشد و هدایت و کمال او کمک دهد، و زندگی و حیات او را حیات طیبه سازد. با این حال بزرگان به ما یاد دادهاند که نحوه دعا کردن هم مهم است و زمانها و مکانها در آن اثر دارد. چند اصل مهم قبول شدن دعاهایتان را بهتر بشناسید؛ در ادامه مطلب چگونه دعا کنیم همراه بنیانا باشید :
1⃣ نسبت به اوقات شریفه و ویژه چون روز عرفه ، ماه رمضان، روز جمعه، هنگام سحر، زمان نزول باران، وقت اقامه نمازهای واجب و پس از نماز، بین اذان و اقامه، هنگام روزه و ساعتی پس از نیمه شب مواظبت و مراقبت داشته باشد که در چنین ساعتی دعا مطلوب و دارای زمینه استجابت است.
2⃣ تلاش برای ترککردن گناهانی که داریم که به تعبیر دعایکمیل مانع برآورده شدن حاجات میشود.
3⃣ در حالتهای ظاهری لحظه دعاکردن، بلندکردن دستها هم مهم است. امامصادق(ع) میفرمایند در این لحظه خدا حیا میکند که دستهای آن بنده را خالی برگرداند.
4⃣ خدا حاجتی که حرام باشد را برآورده نمیکند.
5⃣ به خدا مطمئن باشید تا اجابتتان قطعی شود. این اطمینان و وکالت دادن به خدا، یعنی قلبا قبول کنید که شکل برآوردهشدن خواستهتان با خدا باشد.
6⃣ خواستهتان را با یادآوری نعمتهای قبلی که خدا به شما داده است شروع کنید و قبل و بعد از دعا صلوات بفرستید. این شکر اولیه، با ادب بودن پیش خداست و صلوات مثل تهیه یک بستهبندی بینقص برای ارسال دعاست.
7⃣ از روشهای بیان دعای امامان که در نهجالبلاغه، صحیفهسجادیه، مفاتیح و دیگر جاها آمده است استفاده کنید.
8⃣ اگر گروهی دعا کنید یا در میان جمع باشید و خواستهتان را از خدا بخواهید به اجابت نزدیکترید.
9⃣ حواستان را جمع کنید و به نسخههای دعانویسان کوچه و بازار دلخوش نشوید که اعتبارش زود از دستتان میرود.
0⃣1⃣ برای دیگران دعا کنید و خیر آنها را از خدا بخواهید. به این ترتیب دیگران هم برای شما دعا خواهند کرد. این دعاها به اجابت نزدیکتر است.
پایان
؛
به گزارش بنیانابه نقل از پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR در آستانه فرارسیدن روز عرفه، روایت حضرت آیتالله خامنهای از انجام اعمال روز عرفه در کنار خانواده در ایام نوجوانیشان را منتشر کرد. این خاطره در قالب کلیپ صوتی «عرفهای در کنار مادرم» تهیه و تدوین شده است.
رهبر انقلاب این خاطره را در جریان گفتوشنود با جمعی از جوانان و نوجوانان در تاریخ ۱۳۷۶/۱۱/۱۴ بیان کردهاند.
یادم است هنوز بالغ نبودم که اعمال روز عرفه را بجا آوردم. اعمال آن روز، طولانی هم هست – لابد آشنا هستید؛ خیلی از جوانان با آن اعمال آشنا هستند – چند ساعت طول میکشد. اعمال، از بعد از نماز ظهر و عصر شروع میشود و اگر انسان بخواهد به همه آن اعمال برسد، شاید تا نزدیک غروب – روزهای نه چندان بلند – به طول میانجامد.
آن وقت من یادم است که با مادرم – چون مادرم هم خیلی اهل دعا و توجّه و اعمال مستحبّی بود – میرفتیم یک گوشه حیاط که سایه بود – منزل ما حیاط کوچکی داشت – آنجا فرش پهن میکردیم – چون مستحب است که زیر آسمان باشد – هوا گرم بود؛ آن سالهایی که الان در ذهنم مانده، یا تابستان بود، یا شاید پاییز بود، روزها نسبتاً بلند بود. در آن سایه مینشستیم و ساعتهای متمادی، اعمال روز عرفه را انجام میدادیم. هم دعا داشت، هم ذکر و هم نماز. مادرم میخواند، من و بعضی از برادر و خواهرها هم بودند، میخواندیم. دوره جوانی و نوجوانی من اینگونه بود؛ دوره اُنس با معنویات و با دعا و نیایش.
صوت آخرین اجرای «آمده ام شاه پناهم بده» استاد کریم خانی و مدح پیامبر(ص)
استاد محمد علی کریم خانی امروز (دو شنبه) در نخستین آئین نکوداشت چهرههای برتر روزنامهنگاری انقلاب اسلامی و تجلیل از رضا مقدسی، با صوت زیبای خود به اجرای اشعاری در مدح پیامبر عظیم الشأن اسلام حضرت محمد(ص) و حضرت امام رضا(ع) و همینطور شعر معروف «آمده ام شاه پناهم بده» پرداخت که فایل صوتی آن در پی می آید.
سایت بنیانا صوت گلچین چندین مولودی نیمه شعبان و ولادت امام زمان (عج) و جشن نیمه شعبان از سال 90 تا 94 را منتشر می کند ؛ در ادامه مطلب همراه ما باشید
نکته : برای سهولت دسترسی عناوین مولودی ها در تقسیم بندی مداحان قرار گرفته اند و در کنار هر عنوان زمان کلیپ ذکر شده است و برای دانلود روی عبارت | دانلود فایل | کلیک کنید
چندین مولودی نیمه شعبان و ولادت امام زمان از حاج محمود کریمی – سال 92
“ جونمو عشقت به لبهام آورده (سرود)” جشن میلاد امام زمان (عج)
روز چهارشنبه هجدهم آبان ماه استاد شهاب مرادی گران قدر در کانال شخصی برنامه تلگرام که توسط خود ایشان اداره می شود یک پیام صوتی 1:22 ثانیه ای منتشر کردند. پیام صوتی ایشان از مشهد مقدس ارسال شده است و درباره ایام آخر آذر ماه سوالی مطرح می کند در ادامه می توانید این پیام صوتی را بشنوید
با آغاز ماه پر عید و ماه سرور اهل بیت(علیهم السلام)، مجالس جشن در سراسر کشور برگزار میشود.
[box type=”success” align=”” class=”” width=””]روز گذشته و در شب میلاد حضرت اباعبدالله الحسین(علیه السلام) محمود کریمی مداح محبوب کشور سرودی را بمناسبت این شب و اتفاقات یمن خواند. [/box]
من اویس قرنم دل به دریا میزنم اهل عالم بدونن من هم اهل یمنم
شب میلاد تو غوغا میکنه خدا گره هامونو وا میکنه کویر دلارو دریا میکنه عالمو به نام زهرا میکنه دلم برا حرمت پر میزنه
دنیامون چراغونه لب هامون غزل خونه دل هامون زیر بارونه
من اویس قرنم دل به دریا میزنم اهل عالم بدونن من هم اهل یمنم
حق با عشق تو سرشت یا حسین آب و گلم تا که اسم تو میاد زیر و رو میشه دلم
مسیر هدایتت دلبریه نگین هدایتت حیدریه کار دل ما همین نوکریه نوکری درِ خونت سروریه
جون من فدای تو می میرم برای تو بی تاب کربلای تو
من اویس قرنم دل به دریا میزنم اهل عالم بدونن من هم اهل یمنم
قبیه ام سوی حسین مستم از بوی حسین حاجت من تو بهشت دیدن روی حسین تا تو رو داره دلم غم نداره با تو دل ما چیزی کم نداره دردای ما بی تو مرهم نداره مثل تو دیگه عالم نداره
1 پدر و مادرم، پدر و مادر خیلی خوبی بودند. مادرم یک خانم بسیار فهمیده، باسواد، کتابخوان، دارای ذوق شعری و هنری، حافظ شناس – البته حافظ شناس که میگویم، نه به معنای علمی و اینها، به معنای مأنوس بودن با دیوان حافظ – و با قرآن کاملاً آشنا بود و صدای خوشی هم داشت.
2 وقتی بچه بودیم، همه مینشستیم و مادرم قرآن میخواند؛ خیلی هم قرآن را شیرین و قشنگ میخواند. ما بچهها دورش جمع میشدیم و برایمان به مناسبت، آیههایی را که در مورد زندگی پیامبران است، میگفت. من خودم اوّلین بار، زندگی حضرت موسی(ع)، زندگی حضرت ابراهیم(ع) و بعضی پیامبران دیگر را از مادرم – به این مناسبت – شنیدم. قرآنکه میخواند، به آیاتی که نام پیامبران در آن است میرسید، بنا میکرد به شرح دادن.
3 بعضی از شعرهای حافظ که هنوز – بعد از سنین نزدیکِ شصت سالگی – یادم است، از شعرهایی است که آن وقت از مادرم شنیدم. از جمله، این دو بیت یادم است:
سحر چون خسرو خاور عَلَم در کوهساران زد به دست مرحمت یارم در امّیدواران زد دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند
4 (مادرم) خانمی بود خیلی مهربان، خیلی فهمیده و فرزندانش را هم – البته مثل همهی مادران – دوست میداشت و رعایت آنها را میکرد. پدرم عالِم دینی و ملّای بزرگی بود. برخلاف مادرم که خیلی گیرا و حرّاف و خوش برخورد بود، پدرم مردی ساکت، آرام و کم حرف مینمود؛
که این تأثیرات دوران طولانی طلبگی و تنهایی در گوشهی حجره بود. البته پدرم تُرک زبان بود – ما اصلاً تبریزی هستیم؛ یعنی پدرم اهل خامنهی تبریز است – و مادرم فارس زبان. ما به این ترتیب از بچگی، هم با زبان فارسی و هم با زبان ترکی آشنا شدیم و محیط خانه محیط خوبی بود. البته محیط شلوغی بود؛ منزل ما هم منزل کوچکی بود. شرایط زندگی، شرایط باز و راحتی نبود و طبعاً اینها در وضع کار ما اثر میگذاشت.
5
چیزی که حتماً میدانم برای شما جالب است، این است که من همان وقت، معمّم بودم؛ یعنی در بین سنین ده و سیزده سالگی – که ایشان سؤال کردند – من عمامه به سرم و قبا به تنم بود! قبل از آن هم همینطور. از اوایلی که به مدرسه رفتم، با قبا رفتم؛ منتها تابستانها با سرِ برهنه میرفتم، زمستان که میشد، مادرم عمامه به سرم میپیچید.
مادرم خودش دختر روحانی بود و برادران روحانی هم داشت، لذا عمامه پیچیدن را خوب بلد بود؛ سرِ ما عمامه میپیچید و به مدرسه میرفتیم. البته اسباب زحمت بود که جلوِ بچهها، یکی با قبای بلند و لباس نوع دیگر باشد. طبعاً مقداری حالت انگشتنمایی و اینها بود؛ اما ما با بازی و رفاقت و شیطنت و اینطور چیزها جبران میکردیم و نمیگذاشتیم که در این زمینهها خیلی سخت بگذرد.
6 دورانهای کلاس اوّل و دوم و سوم را که اصلاً یادم نیست و الان هیچ نمیتوانم قضاوتی بکنم که به چه درسهایی علاقه داشتم؛ لیکن در اواخر دورهی دبستان – یعنی کلاس پنجم و ششم – به ریاضی و جغرافیا علاقه داشتم.
خیلی به تاریخ علاقه داشتم، به هندسه هم – بخصوص – علاقه داشتم. البته در درسهای دینی هم خیلی خوب بودم؛ قرآن را با صدای بلند میخواندم – قرآنخوانِ مدرسه بودم – یک کتاب دینی را آن وقت به ما درس میدادند – به نام تعلیمات دینی – برای آن وقتها کتاب خیلی خوبی بود؛ من تکّههایی از آن کتاب را که فصل، فصل بود، حفظ میکردم.
7 بههرحال، گاهی انسان به فکر آینده میافتد؛ اما من از اینکه چه زمانی به فکر آینده افتادم، هیچ یادم نیست. اینکه در آیندهی زندگی خودم، بنا بود چه شغلی را انتخاب کنم، از اوّل برای خود من و برای خانوادهام معلوم بود. همه میدانستند که من بناست طلبه و روحانی شوم. این چیزی بود که پدرم میخواست و مادرم به شدّت دوست میداشت. خود من هم علاقهمند بودم؛ یعنی هیچ بیعلاقه به این مسأله نبودم.
اما اینکه لباس ما را از اوّل، این لباس قرار دادند، به این نیّت نبود؛ به خاطر این بود که پدرم با هر کاری که رضاخان پهلوی کرده بود، مخالف بود – از جمله، اتّحاد شکل از لحاظ لباس – و دوست نمیداشت همان لباسی را که رضاخان به زور میگوید، بپوشیم. میدانید که رضاخان، لباس فعلی مردم را که آن زمان لباس فرنگی بود و از اروپا آمده بود، به زور بر مردم تحمیل کرد. ایرانیها لباس خاصی داشتند و همان لباس را میپوشیدند. او اجبار کرد که بایستی اینطور لباس بپوشید؛ این کلاه را سرتان بگذارید!
پدرم این را دوست نمیداشت، از این جهت بود که لباس ما را همان لباس معمولی خودش که لباس طلبگی بود، قرار داده بود؛ اما نیّت طلبه شدن و روحانی شدن من در ذهنشان بود. هم پدرم میخواست، هم مادرم میخواست، خود من هم میخواستم. من دوست میداشتم و از کلاس پنجم دبستان، عملاً درس طلبگی را در داخل مدرسه شروع کردم. گفت و شنود با جمعی از نوجوانان و جوانان 76/11/14
پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR روایت حضرت آیتالله خامنهای از انجام اعمال روز عرفه در کنار خانواده در ایام نوجوانیشان را منتشر کرد. این خاطره در قالب کلیپ صوتی «عرفهای در کنار مادرم» تهیه و تدوین شده است. رهبر انقلاب این خاطره را در جریان گفتوشنود با جمعی از جوانان و نوجوانان در تاریخ ۱۳۷۶/۱۱/۱۴ بیان کردهاند.
یادم است هنوز بالغ نبودم که اعمال روز عرفه را بجا آوردم. اعمال آن روز، طولانی هم هست – لابد آشنا هستید؛ خیلی از جوانان با آن اعمال آشنا هستند – چند ساعت طول میکشد. اعمال، از بعد از نماز ظهر و عصر شروع میشود و اگر انسان بخواهد به همه آن اعمال برسد، شاید تا نزدیک غروب – روزهای نه چندان بلند – به طول میانجامد.
آن وقت من یادم است که با مادرم – چون مادرم هم خیلی اهل دعا و توجّه و اعمال مستحبّی بود – میرفتیم یک گوشه حیاط که سایه بود – منزل ما حیاط کوچکی داشت – آنجا فرش پهن میکردیم – چون مستحب است که زیر آسمان باشد – هوا گرم بود؛ آن سالهایی که الان در ذهنم مانده، یا تابستان بود، یا شاید پاییز بود، روزها نسبتاً بلند بود. در آن سایه مینشستیم و ساعتهای متمادی، اعمال روز عرفه را انجام میدادیم. هم دعا داشت، هم ذکر و هم نماز. مادرم میخواند، من و بعضی از برادر و خواهرها هم بودند، میخواندیم. دوره جوانی و نوجوانی من اینگونه بود؛ دوره اُنس با معنویات و با دعا و نیایش.
پادکست رادیو مسیر 83 شامل برنامه هایی همچون جلباب , ورق های طللایی ,باران رحمت و یاد شهدا است,در ادامه فهرستی از برنامه های این پادکست را مشاهده می کنید.
— یک بیست و چهارم از سال رفت!
— دولت رو نقد بکنیم ؟ نکنیم؟
*سری جدید جلبــــاب (پیر ما گفت که جنگ است … قلم بردارید…/ به روح بدم نفتک یا سیدنا و مولانا/ هر کی اهل جنگ بیاد بریم…./ مادران عزیز این کار شماهاست… / ایرانیها تروریستن!!! )
* یادشـــهدا: چرا توهین می کنی؟! به یاد شهید سید مرتضی آوینی به همراه صحبتهای بسیار بسیار شنیدنی حاج حسین یکتا
* برنامه باران رحــمت … سخنان گهربار آقا مجتهدی (رحمه الله ) —خدایا تو نزدیکی…
*** سری جدید برنامه دیدار(ترس عاشق شدن) همین که دور باشی …
مهمترین هدف رادیو صدای میقات ارتقا و رشد اخلاق دینی و انقلابی در میان فرزندان نسل سوم انقلاب هست و هدف اصلی دشمنان اسلام از بین بردن همین اخلاق است، که اگر اخلاق را ریشه کن کنند، مراحل بعدی تخریب را خیلی سریعتر تمام میکنند
ان شا الله با صدای میقات و صداهای دیگری که در آینده به این راه خواهند پیوست، هیچگاه به هدف شومشان نخواهند رسید
همزمان با ایام فاطمیه مداحی جدید میثم مطیعی منتشر شد.
مطیعی در فاطمیه امسال محور اشعار خود را بر روی موضوع «عفاف و حجاب» قرار داده و بین مصائب حضرت زهرا (سلام الله علیها) و حجاب فاطمی پیوند برقرار کرده است.
در این آثار به بهانه شهادت دخت نبی اکرم (ص)، ضمن تاکید بر فضایل ایشان با بهره گیری از اشعار وزین، اهمیت موضوع حجاب، عفاف و حیا و جایگاه آن در دستورات دینی و تعالیم اهل بیت (علیهم السلام) بیان شده است.
در اثر اخیر که توسط شاعر خوشذوق رضا یزدانی سروده شده است، اهمیت حفظ نگاه توسط مردان به عنوان وجه دیگری از مسئله عفاف مورد تاکید قرار گرفته است.
دیدی آخر من ماندنی شدم، در انتظار تو باقی عمرم بگذرد، پای مزار تو
ای جان من، بر روی شانه میروی ماه حیدر، داری شبانه میروی هم آرام و، هم مخفیانه میروی
امان از این امانتی، که روی شانه میبرم امانتی که پیش از این، قدش چنین نبوده خم (خدا نگهدار)
مانده از تو یک پیرهن پر از، زخم شکفتنی یک بستری که مانده با، رازی نگفتنی
امشب آرام، سر میگذاری بر زمین راحت گشتی، از درد و داغ آتشین اما اینک، تنهایی من را ببین
چه لحظهها که وقت خواب، پهلو به پهلو میشدی ای شمع شبهای علی، هر لحظه کم سو میشدی (خدا نگهدار)
دیگر ای کاش بوی خدا دهید ای کوچه های شهر شاید که زهرایی شود حال و هوای شهر
ای چشم من، بسته بمان رسوا نشو ای چشم من، لبریز غفلت ها نشو ای چشم من، بر هرنگاهی وا نشو
به ناله های فاطمه، به اشک و آه مرتضی از این سیاهی و گناه، مرا رها کن ای خدا (امان از این غم)
هفدهم اسفند ماه هم مداحی دیگر حاج میثم مطیعی همراه شعر «گفتی حجاب حکم خداست/ هنوز تو گوشمه صدات» در بنیانا منتشر شد برای دانلود ر.ک:دانلود مداحی میثم مطیعی با موضوع حجاب
هم چنین تیر ماه امسال هم حاج میثم مطیعی مداحی دیگری درباره حجاب و حیا را داشته اند ,برای دانلود رجوع کنید به : مداحی میثم مطیعی درباره مسئله حجاب
**خبرها: طلا مال پرزیدنت روحانی بود تو مشتش بود إ…
در فرستادن پیام تسلیت برای مرگ ملک عبدالله بعد از آمریکا و انگلیس در مقام سوم قرار گرفتیم…
چرا رئیس جمهور ایران توهین به پیامبر اسلام ص توسط مجلهٔ فرانسوی را محکوم نکرد؟!!// چرا روحانی ترور فرمانده سپاه ایران توسط اسرائیل را محکوم نکرد و به خانواده شهید تسلیت نگفت؟!!// بعد از پیاده روی ظریف و جان کری 7 هزار کیلو گرم اورانیم زیر 5% را دولت تدبیر اکسید کرد!!!// محمد رضا رحیمی معاون اول احمدی نژاد به 5 سال زندان و جزای نقدی محکوم شد!!!// معاون اسبق خزانه داری آمریکا گفت: اشتباه است اگر تصور کنید تحریمها مربوط به مسائل هسته ای است. واشنگتن مخالف استقلال ایران است…(به همراه طنز)
**جنگ خنده: (نمایشهای طنز) کاری از گروه نمایش زنگ بیداری
**نفس حق: (انتظار منفی و رفع مسئولیت برای ظهور دروغ است) سخنان شهید دکتر علی شریعتی ؛ نقدی برفرقهٔ حجتیه
**تکرار (حواشی داستان تکرار) قسمت دوم (آخر) نقدی بر صادق هدایت نویسنده ای که خودکشی کرد ؛ چه کسانی صادق هدایت را به شهرت رساندند؟
**گلهای یاس: (شبهای عملیات) به یاد شهید ابراهیم همت
به همراه سخنان شهید همت و شهید نوجوان رضا پناهی
** حرف حساب: (ظهور) آیا ظهور فقط برای شیعیان است؟
پس چرا نامه برای جوانان اروپا و آمریکا نوشته میشود؟
دانلود برنامه زنگ بیداری 161 ؛ در فرستادن پیام تسلیت مرگ ملک عبدالله در مقام سوم قرار گرفتیم
همزمان با ایام عزای شهادت سرور زنان عالم و اولین شهیدهٔ ولایت، حضرت فاطمه الزهرا (س)، مراسمات عزاداری متعددی در سراسر ایران اسلامی در حال برگزاری است.
از جمله این مراسمات «هیئت میثاق با شهدا دانشگاه امام صادق (ع)» است که چندین سال است به یکی از محوریترین هیئات شهر تهران بدل شده و برنامههای آن با استقبال گسترده خصوصا از سوی جوانان و دانشجویان مواجه میشود.
از ویژگیهای مهم میثاق با شهدا، تناسب محتوای سخنرانی و اشعار مداحیهای آن با موضوعات روز و مهم جامعه و جهان اسلام و همچنین پرداخت عالمانه به معضلات اخلاقی و اعتقادی جوانان است، که به خوبی توانسته پیوند و تلفیق قابل توجهی میان مضامین مذهبی و مفاهیم سیاسی، اجتماعی و اخلاقی مبتلا به برقرار کند. که در این میان حاج میثم مطیعی مداح جوان و توانمند این هیئت، نقش محوری دارد.
مطیعی در فاطمیه امسال «عفاف و حجاب» را هوشمندانه به عنوان موضوع محوری اشعار و مداحیهای خود قرار داده و با بهره گیری از اشعار فاخر شعرایی چون محمد مهدی سیار و رضا یزدانی، و همچنین معارف دینی در خصوص حجاب، نوحههای شنیدنی، جذاب و پرمغزی را اجرا نموده است.
از جمله آنها شعر «گفتی حجاب حکم خداست/ هنوز تو گوشمه صدات» سروده محمد مهدی سیار است که در شب شهادت حضرت زهرا (س) در هیئت میثاق با شهدا در مسجد دانشگاه امام صادق (ع) اجرا شد.
در این شعر، محمد مهدی سیار به زیبایی ماجرای نخستین بار چادر به سر کردن حضرت زینب (س) به دست حضرت زهرا (س) را توصیف نموده و تأکیدی هم بر آیه 31 سوره نور مبنی بر ضرورت حجاب برای زنان مسلمان دارد.
زهرا زهرا شوق پریدنه، تو قلب تو ولی پلکی بزن نگاهی کن، به غربت علی زهرا زهرا، یا بنتَ خیرِ الانبیاء کلِّمینی، بنتُ النبیِ المصطفی بی جوابه، این نالههای من چرا؟ أنا ابنُ عَمِّکِ علی، چشماتو باز کن که بازم گریه کنم از غربتت، گریه کنی از غربتم (بمان کنارم)
زهرا زهرا امشب چه غصه ای، تو دل زینبه گمونم خونده از نگات، که آخرین شبه یا میمیرم، از نفسای آخرت یا میکشه، منو نگاه دخترت ببین چطور، پر میزنه دور و برت ببین که با بغض و سکوت، نگاه زینب چی میگه کاشکی میشد که پیشمون، میموندی یک کم دیگه (هستی حیدر)
مادر مادر چادر نمازمو، سر میکنم برات شاید دوباره ببینم، لبخندو رو لبات یادش به خیر، وقتی چادر کردی سرم گفتی چقد، چادر میاد به دخترم لبخندت رو، از خاطرم نمیبرم گفتی حجاب حکم خداست، هنوز تو گوشمه صدات وقتی که یادم میدادی، آیه قل للمؤمنات*… (مادر خوبم)
وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ یَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لا یُبْدینَ زینَتَهُنَّ إِلاَّ ما ظَهَرَ مِنْها وَ لْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى جُیُوبِهِنَّ وَ لا یُبْدینَ زینَتَهُنَّ …(سوره نور؛ آیه 31)
و به زنان با ایمان بگو چشمهاى خود را (از نگاه هوس آلود) فرو گیرند، و دامان خویش را حفظ کنند و زینت خود را- جز آن مقدار که نمایان است- آشکار ننمایند و (اطراف) روسرى هاى خود را بر سینه خود افکنند (تا گردن و سینه با آن پوشانده شود)، و زینت خود را آشکار نسازند…
هم چنین تیر ماه امسال هم حاج میثم مطیعی مداحی دیگری درباره حجاب و حیا را داشته اند ,برای دانلود رجوع کنید به : مداحی میثم مطیعی درباره مسئله حجاب
در میان کوچه می رفتم و دست دختر سه ساله ام در دستم بود. برایش حرف می زدم و او هم برایم شیرین زبانی می کرد با هم می گفتیم و خوش بودیم. در بین راه خواستم از جوی آبی که بینمان بود بگذرم تا در کنار دخترم در پیاده رو باشم. پایم سُر خورد و کمی تلو تلو خوردم. دختر کوچکم که مرا دید مضطرب شد و چون نمی دانست چکار کند سریع به آغوشم پرید و گریه کرد. گویی غرورش شکسته شده بود و دوست نداشت که مرا اینگونه ببیند.
داستان که به اینجا رسید روضه خوان گفت دلها بسوزد برای کودک کوچه بنی هاشم. برای پسربچه ای که به جای پیری در کودکی عصای دست مادر جوانش شده بود. پسر بچه ای که چون مادرش چند بار به زمین خورده بود، مضطرب شده بود و او، راه خانه را به مادرش نشان می داد. مادرش جایی را نمی دید انگار، و او به جای مادرش می دید. سرو ته کوچه را چند بار با چشمان نگرانش طی کرد تا شاید بابایش را ببیند و او را به کمک بگیرد. محرمی را، خویشی را، مسلمانی را ، جوانمردی را. گویی کسی آنها را نمی دید یا نمی خواست ببیند و یا نباید می دید. خدایا بابایش را به کمکشان برسان.
گویی که شهر خالی از قلندران گشته و کودک روضه ما هنوز در خم یک کوچه با مادرش راه می رفت و نمی دانست چرا این کوچه اینقدر تنگ و طولانی است. دست مادرش را به روی شانه داشت و در دل می گفت، که اگر صورت مادرم زخمی است و اگر چشم او نمی بیند و اگر پهلو و سینه، ضربت درب و هم لگد دیده، خدا را صد هزار مرتبه شکر، دست مادرم هنوز سالم است و نشکسته . مادر هرچند قدم یکبار به زمین می نشست یا دست بر دیوار گذاشته می گذشت. مادر مثل همیشه مهربان است حتی حالا که خیلی نگرانِ باباست. ولی فکر می کنم دست مادرم خیلی سبک شده و روی شانه ام سنگینی نمی کند.
اینجا مدینه است نه مدینه 40 هجری که حسن بن علی تنها بماند و نه مدینه 60 هجری که هل من ناصر حسین بن علی بی جواب بماند. اینجا مدینه است مدینة یازدهم هجری. دو سه روزی از رحلت پیامبری که نامش بر این شهر نهاده شده می گذرد و این مادر و پسر که سرگردان کوچه اند نورچشم همان پیامبرند. فاطمه همان است که پاره ای از تن رسول بود و رسول بوی بهشت از فاطمه می نیوشید.
پیامبرخدا، به او سلام می کرد و در پیش پای او به احترام بلند می شد و به استقبالش می رفت. او فرموده بود هرکه او را بیازارد مرا آزرده و هرکه او را خشنود کند مرا خشنود کرده و آزردن من آزردن خدا و خشنود کردن من خشنودی اوست. فرمود او سیده و سرور بانوان بهشت است. کوثر است و خیرفراوان برای همه جهان. او بخشنده گوشواره به فقیراست. و روزه داری است که غذای سه روز خود و خانواده اش را به مسکین و یتیم و اسیر داد و با این سیرت انسانی، زینت سوره انسان شد.
او اول برای همسایه دعا می کرد بعد برای اهل خانة خود. کوتاه ترین سوره قرآن که کوثر است در شأن او که در بین معصومین کوتاهترین عمر معصومانه را داشت نازل شد و پر نسل ترین گل یاس شد و باعث بقاء و برکت خاندان محمد صلی الله علیه وآله و … و او مادر است هم برای کودکانش و هم برای جهان و هم برای جان جهان که رسول الله است و مادر یعنی مهربان، فداکار، عشق، محبت یعنی فاطمه و فاطمه یعنی دفاع یک تنه از ولایت و امامتِ ولی. یعنی سپر بلای امام زمان شدن.
یعنی هفتاد روز غربت و گریة تنهایی در میان مسلمانان مدینه. و مدینه یعنی دلواپسی و غربت ناخودآگاه. یعنی دلگیری مدام و دلهره ممتد. یعنی یک درِ سوخته، یک دل سوخته و تن سوختة مادر. و مدینه یعنی فاطمه ای که کشان کشان با فرزندش حسن به خانه می آید و چقدر مردم عوض شده اند. گویی مدینه، یثرب یهودیان شده. آنها که سر سفره پدرِفاطمه نمک خوردند و بزرگی گرفتند و مسلمان شدند، نمکدان به کنار، چه استخوانی می شکنند.
روضه خوان روضه می خواند و ما بی اختیار اشک می ریختیم و دیگر ندانستیم چگونه مادری با پسر بچه اش راه چند قدمی مسجد تا خانه را پیمود. فقط در میان اشک و سکوت، می شنیدیم که کودکی کودکانه به مادرش می گفت ” دیگه داریم می رسیم کم بشین روی زمین. تو برو تا بردارم گوشواره هاتو از زمین”.
و ما از بس که روزگار گذشته را مرور کردیم نفهمیدیم که هفتاد روز از رحلت رسول گذشت یا نود روز. هرچند که فرقی نمی کند چند روز گذشته. مهم اینست که فاطمه روز به روز ضعیف تر گشته و اکنون از او جز یک شَبَح، چیزی نمانده است و گفته اند گوشتی که آب شده بود و پوستی که به استخوان نشسته بود. اللهم إنا نشکوا إلیک فقد نبینا … دوباره گریه های آرام و بی صدای فاطمه.
از موقعی که همسایگان از صدای گریه او به علی شکایت کردند، او برسر قبر حمزه می رفت و گریه می کرد و وقتی توانش کم شد در زیر درختی در بقیع با حسنین گریه می کرد و وقتی درخت را قطع کردند به زیر سایه بانی که علی برایش ساخته بود می رفت و گریه می کرد و الان که ضعیف تر شده و ناتوان تر، تنها در خانه گریه می کند ولی آرام. آرام تر از مصیبتی که قدم به قدم به این امت و این خانه نزدیک می شود. خدایا خودت علی را برسان.
با حال نزار و تن بی رمق خانه را تمیز و مرتب کرد و کودکان را یکایک محبت. موی زینب را شانه زد و سر پسران را شست و شو داد و با دستان آزرده آرد خمیر کرد و نان پخت. علی علیه السلام که به خانه آمد با دیدن این منظره به بانو گفت خودت را به زحمت می اندازی؟ و فاطمه فرمود به زودی کودکانم یتیم می شوند، می خواهم برای آخرین بار به آنان رسیدگی کنم.
به حجره رفت و در بستر آرمید و علی از پی او آمد و بر بالینش نشست. صدایش کرد. دختر پیامبر … صدایی نیامد. فاطمه جان…صدایی نیامد. علی سر فاطمه از بالین برداشت و به سینه گرفت. فاطمه جانم من علی ام … چشمان بی رمق فاطمه باز شد و چشمش به روی ماه علی روشن. پسر عموجان من رفتنی ام و پدرم این را ساعتی پیش به من گفت. آیا در زندگی دروغ و خیانت از من دیده ای؟ و از روزی که با تو معاشرت دارم مخالفتی کرده ام؟ و علی گریست. معاذالله . فاطمه جان تو بزرگوارتر از آن هستی که دروغی و نافرمانی ای کرده باشی.
و فاطمه گفت مرا شبانه برای آخرت تجهیز کن و در کنار قبرم بمان و برایم قرآن بخوان. و نمی خواهم از آنان که به من ستم کرده اند در تشییع جنازه ام باشند و تو را سفارش می کنم به یتیمانم … و علی گریه کرد و گویی آسمان می گرید و فاطمه هم و انگار تمام ملائک و فرشتگان. فاطمه جان فقدان تو جبران ناپذیر است و سخت ولی چون اراده خداست، چاره ای نیست. به خدا قسم مصیبت پیامبر را تازه کردی. و علی گفت و فاطمه شنید.
زینبین را به خانه یکی از هاشمیات فرستاد و پسران را به مزار حضرت رسول تا دعا کنند. و مبادا جان دادن مادر را ببینند. به اسماء فرمود مرا پس از مدتی صدا بزن اگر جوابی نشنیدی بدان که نزد پدرم رفته ام. ملحفه ای بر پیکر نحیفش کشید و روبه قبله خوابید. آرامِ آرام.
پس از مدتی صدایش زدند که پاسخی نیامد و دوباره و سه باره. اسماء بر سر می زد و فاطمه فاطمه می کرد و حسنین آمدند و حسن خود را بر سینه مادر انداخت و حسین صورت به کف پای مادر گذاشت و فرمودند: مادر قبل از آنکه جانمان از تن به در رود با ما سخن بگو… علی را خبر کردند که با اضطراب آمد و… فاطمه شفا گرفت و از فتنة فتنه گران رها شد و از عهدشکنانِ دروغگو و دشمنان، راحت. و ندانستیم چرا در میان آن همه مسلمان و در مدینه النبی و حضور مهاجر و انصار و یاران غار و مدعیان، دختر پیغمبر را شبانه غسل و کفن کردند و به خاک سپردند و از آنان، کمتر از انگشتان یک دست حضور داشتند. چرا قبر آخرین و تنها دختر پیامبرِخدا و ام المؤمنین خدیجه مخفی است. ندانستیم و ندانستیم.
بسم #الله الرحمن الرحیم اللهمّ صلّ علی #محمّد و آل #محمّد و عجّل فرجهم
در سی و ششمین بهار انقلاب اسلامی کشور عزیزمان ایران، به لطف خدا و تلاش ویژه اعضای محترم و پرانگیزه گروه رادیویی افسران توانستیم برنامه سی و سوّم را با برنامه های پرمحتوا و کیفی، به مناسبت این دهه فرخنده منتشر نماییم.
پادکست خبری زنگ بیداری 160 روز سه شنبه سی دی ماه منتشر شد ؛ در ادامه مطالب لینک دانلود رایگان برنامه و توضیحاتی درباره این شماره از پادکست همراه بنیانا باشید
پادکست خبری زنگ بیداری 159 روز سه شنبه بیست و سوم دی ماه منتشر شد ؛ در ادامه مطالب لینک دانلود رایگان برنامه و توضیحاتی درباره این شماره از پادکست همراه بنیانا باشید