روز ۷ تیر ۱۳۶۰
آیتالله سید محمد حسین بهشتی، رییس وقت دیوان عالی کشور
و بیش از ۷۰ نفر از مقامات و چهرههای برجسته سیاسی
از جمله چهار وزیر، چند معاون وزیر، ۲۷ نماینده مجلس و جمعی از اعضای حزب جمهوری اسلامی در جریان انفجار مقر اصلی این حزب به شهادت رسیدند.
این حادثه شش روز پس از عزل بنیصدر از ریاستجمهوری صورت گرفت.
سه روز قبل از وقوع این حادثه، محمد جواد قدیری، عضو کادر مرکزی سازمان مجاهدین خلق و طراح اصلی انفجار مسجد ابوذر
که در آن آیتالله خامنهای، امام جمعه وقت تهران مورد سوءقصد قرار گرفت،
به دوستان خود با اطمینان خبر داده بود که «روز هفتم تیر» کار یکسره خواهد شد.
روزنامه کیهان فردای آن روز در گزارشی نوشت:
«حدود ساعت ۲۱ دیشب دو بمب بسیار قوی در محل دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی منفجر شد که بر اثر شدت انفجار قسمتهایی از ساختمان فروریخت و موجب شهادت دهها تن از مقامات مملکتی و نمایندگان مردم در مجلس شورای اسلامی و چند تن از وزرا گردید.»
اسامی این هفتاد و دو لاله نخبه شهدای هفت تیر که از مغز متفکران انقلاب نوپا ایران به شمار میرفتند به شرح زیر است:
۱- آیت الله دکتر سیدمحمد حسینی بهشتی؛ رییس دیوان عالی کشور
۲- رحمان استکی نمایندهٔ؛ مردم شهرکرد
۳- دکتر سید محمد باقری لواسانی؛ نمایندهٔ مردم تهران
۴- دکتر سید رضا پاکنژاد؛ نمایندهٔ مردم یزد
۵- علیرضا چراغزاده دزفولی؛ نمایندهٔ مردم رامهرمز
۶- حجتالاسلام غلامحسین حقانی؛ نمایندهٔ مردم بندرعباس
۷- حجتالاسلام محمد علی حیدری؛ نمایندهٔ مردم نهاوند
۸- حجتالاسلام سید محمدتقی حسینی طباطبایی؛ نمایندهٔ مردم زابل
۹- عباس حیدری؛ نمایندهٔ مردم بوشهر
۱۰- دکتر سید شمسالدین حسینی نایینی؛ نمایندهٔ مردم نایین
۱۱- سید محمد کاظم دانش؛ نمایندهٔ مردم شوش و اندیمشک
۱۲- علی اکبر دهقان؛ نمایندهٔ مردم تربتجام
۱۳- دکتر عبدالحمید دیالمه؛ نمایندهٔ مردم بوشهر
۱۴- حجتالاسلام دکتر غلامرضا دانش آشتیانی؛ نمایندهٔ مردم تفرش و آشتیان
۱۵- حجتالاسلام سید فخرالدین رحیمی؛ نمایندهٔ مردم ملاوی لرستان
۱۶- سید محمد جواد شرافت؛ نمایندهٔ مردم شوشتر
۱۷- میربهزاد شهریاری؛ نمایندهٔ مردم رودباران
۱۸- حجتالاسلام محمدحسین صادقی؛ نمایندهٔ مردم درود و ازنا
۱۹- دکتر قاسم صادقی؛ نمایندهٔ مردم مشهد
۲۰- حجتالاسلام سید نورالله طباطبایینژاد؛ نمایندهٔ مردم اردستان
۲۱- حجتالاسلام حسن طیبی؛ نمایندهٔ مردم اسفراین
۲۲- سیفالله عبدالکریمی؛ نمایندهٔ مردم لنگرود
۲۳- حجتالاسلام عبدالوهاب قاسمی؛ نماینده مردم ساری
۲۴- حجتالاسلام عمادالدین کریمی؛ نمایندهٔ مردم نوشهر
۲۵- حجتالاسلام محمد منتظری؛ نمایندهٔ مردم نجفآباد
۲۶- عباسعلی ناطق نوری؛ نمایندهٔ مردم نور
۲۷- مهدی نصیری لاری؛ نمایندهٔ مردم لارستان
۲۸- حجتالاسلام علی هاشمی سنجانی؛ نمایندهٔ مردم اراک
۲۹- دکتر حسن عباسپور؛ وزیر نیرو
۳۰- دکتر محمد علی فیاضبخش؛ وزیر مشاور و سرپرست سازمان بهزیستی کشور
۳۱- دکتر محمود قندی؛ وزیر پست و تلگراف و تلفن
۳۲- موسی کلانتری؛ وزیر راه و ترابری
۳۳- دکتر جواد اسداللهزاده؛ معاون بازرگانی خارجی وزارت بازرگانی
۳۴- عباس ارشاد؛ معاون دفتر آموزش سازمان بهزیستی
۳۵- مهدی امینزاده؛ معاون بازرگانی داخلی وزارت بازرگانی
۳۶- محمد صادق اسلامی؛ معاون پارلمانی و هماهنگی وزارت بازرگانی
۳۷- مهندس محمد تفویضی زواره؛ معاون وزارت راه و ترابری
۳۸- دکتر هاشم جعفری معیری؛ معاون امور مالی وزارت بهداری
۳۹- ایرج شهسواری؛ معاون وزارت آموزش و پرورش
۴۰- عباس شاهوی؛ معاون وزارت بازرگانی
۴۱- دکتر حسن عضدی؛ معاون وزارت فرهنگ و آموزش عالی
۴۲- حبیبالله مهمانچی؛ معاون امور پارلمانی و هماهنگی وزارت کار
۴۳- غلامعلی معتمدی؛ معاون رفاه تعاون وزارت آموزش و پرورش
۴۴- سید کاظم موسوی؛ معاون وزارت آموزش و پرورش
۴۵- حسن اجارهدار (حسنی)؛ عضو شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی و سردبیر نشریهٔ عروةالوثقی
۴۶- عباس ابراهیمیان؛ عضو حزب جمهوری اسلامی
۴۷- حجتالاسلام علیاکبر اژهای؛ عضو دفتر سیاسی حزب جمهوری اسلامی
۴۸- علی اصغر آقازمانی؛ عضو حزب جمهوری اسلامی
۴۹- محمود بالاگر؛ عضو حزب جمهوری اسلامی
۵۰- حسن بخشایش؛ عضو حزب جمهوری اسلامی
۵۱- محمد پورولی؛ عضو حزب جمهوری اسلامی
۵۲- رضا ترابی؛ عضو حزب جمهوری اسلامی
۵۳- مهندس مهدی حاجیانمقدم؛ مسوول آموزش واحد مهندسین حزب جمهوری اسلامی
۵۴- محمد خوشزبان؛ عضو حزب جمهوری اسلامی
۵۵- علی درخشان؛ عضو شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی
۵۶- جواد سرافراز؛ عضو شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی
۵۷- حجتالاسلام حسین سعادتی؛ عضو حزب جمهوری اسلامی (مسوول آموزش شهرستانها)
۵۸- حبیبالله مهدیزاده طالعی؛ عضو حزب جمهوری اسلامی
۵۹- سید محمد موسویفر؛ عضو حزب جمهوری اسلامی
۶۰- محسن مولایی؛ عضو حزب جمهوری اسلامی
۶۱- جواد مالکی؛ عضو شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی
۶۲- حجتالاسلام عبدالحسین اکبری مازندرانی ساروی؛ عضو هیات پنج نفرهٔ کشاورزی منطقهٔ مازندران
۶۳- مهندس حسین اکبری؛ مدیرعامل بانک کشاورزی
۶۴- مهندس هادی امینی؛ عضو واحد مهندسین حزب مهندسین اسلامی
۶۵- سید محمد پاکنژاد؛ عضو هیات مدیرهٔ چوب و کاغذ
۶۶- محمد رواقی؛ مدیر شرکت فرش ایران
۶۷- مهندس توحید رزمجو؛ عضو هیات مدیرهٔ گروه صنعتی ملی
۶۸- علیاکبر سلیمی جهرمی؛ دبیر کل سازمان امور اداری و استخدامی
۶۹- جواد سرحدی؛ مدیرعامل سازمان تعاون مصرف شهر و روستا
۷۰- محمد حسن محمد عینی
۷۱- حبیب مالکی؛ فرماندار ایرانشهر
۷۲- مهندس محمد علی مجیدی؛ مشاور عمرانی وزارت کشور
در ادامه مطلب به بررسی زندگی و فعالیت های شهدای هفت تیر می پردازیم
شهید عباسعلی ناطق نوری
در سال 1314 متولد شد.
اگرچه مدتی از آموختن علم به دور بود
اما عاقبت به علوم حوزوی و تحصیل در امور دینی رو آورد و مدرس قرآن شد.
با گروه های موتلفه و همراه شهید بهشتی و استاد مطهری فعالیت سیاسی اش را شروع کرد
با برادرش در راه اندازی شبکه های ده نفره نقش موثر داشت.
بارها با اسم مستعار سخنرانی کرد و عاقبت توسط ساواک دستگیر و زندانی شد.
در سال 1357 به یکی از مخفیگاه های گروهی که با آنها کار می کرد، حمله کردند
و عده ای از جمله فرزندش را به زندان بردند که مدتی بعد از زندان گریخت و رژیم حکم تیرش را صادر کرد.
پس از پیروزی انقلاب،
از سوی مردم نور به نمایندگی مجلس شورای اسلامی انتخاب شد
سرانجام در هفتم تیرماه 1360 به شهادت رسید.
شهید مهدی نصیری لاری
در سال 1312 در سیرجان متولد شد.
با از دست دادن پدر تحصیلات را به سختی دنبال کرد
و از دانشسرای عالی تربیت معلم فارغ التحصیل شد.
با پایان تحصیلات به تعلم و تدریس در مساجد و مدارس پرداخت و مبارزاتش را از همان زمان آغاز کرد.
رژیم او را به اصفهان تبعید و عاقبت بازنشستهاش کرد.
پس از پیروزی انقلاب،
فرماندار سیرجان شد و اندکی بعد در اولین دوره مجلس شورای اسلامی به نمایندگی از مردم لارستان انتخاب شد
سرانجام در هفتم تیر 1360 به جمع شهدای انقلاب پیوست.
شهید موسی کلانتری
در سال 1327 در مرند متولد شد.
با پایان دوره متوسطه به دانشگاه راه یافت و فوق لیسانس راه و ساختمان را از دانشگاه تهران اخذ کرد.
درسال 1357 در حالی که تظاهرات و اعتراض مردم در اوج خود قرار داشت،
کار را رها کرد و به مبارزه مسلحانه علیه رژیم پرداخت.
پس از پیروزی انقلاب،
در کمیتههای شهر، عهده دار حراست و نگهبانی از دستاوردهای نهضت شد
در سال 1358 اداره راه خوزستان و سپس آذربایجان غربی را فعال کرد.
اندکی بعد از سوی شورای انقلاب به وزارت راه و ترابری برگزیده شد
سرانجام در هفتم تیر 1360 در جمع یاران امام به شهادت رسید.
شهید حسن عضدی
در سال 1325 در رشت متولد شد.
عالیترین مدارج علمی را در دانشگاههای معتبر دنیا کسب کرد
به گونه ای که لیسانس روزنامه نگاری، روابط عمومی و تبلیغات،
فوق لیسانس دانشکده علوم سیاسی،
لیسانس مدیریت بازرگانی با تخصص مدیریت بین المللی از دانشگاه داگلاس آمریکا
و دکترای اقتصاد سیاسی همان دانشگاه را اخذ کرد و عضو افتخاری انجمن مدیران شد.
پس از پیروزی انقلاب،
در دانشگاه گیلان به تدریس مشغول شد و به عنوان نماینده استان گیلان در مجلس خبرگان انتخاب شد
و در آنجا عضو هیئت رئیسه بود.
شاخه گیلان حزب جمهوری اسلامی را پایه گذاری کرد و سرپرستی مدرسه عالی ترجمه را به عهده گرفت
سپس سرپرست مجتمع دانشگاهی ادبیات و علوم انسانی شد.
او همچنین مسئولیتهای فرهنگی و آموزشی فراوانی را به طور همزمان عهده دار شد
شورای وحدت حوزه و دانشگاه را فعال کرد.
معاونت وزارت فرهنگ و آموزش عالی از دیگر مسئولیتهای بود
سرانجام در شامگاه هفت تیر 1360 به شهادت رسید.
شهید مهندس رضا ترابی
نام پدر: ولیمحمد
تاریخ تولد: پنجشنبه، ۱ فروردین، ۱۳۳۶
محل تولد: تهران
سن هنگام شهادت: ۲۴ سال
تحصیلات: دانشجو
تخصص: مهندسی برق
سوابق مبارزاتی:
شرکت در راهپیماییهای ضد رژیم و پخش اعلامیه و نوارهای سخنرانی حضرت امام راحل
کارهای تشکیلاتی:
همکاری با انجمن اسلامی دانشگاه تهران، عضوحزب جمهوری اسلامی
مسئولیتها:
مسئول شاخه تبلیغات دانشجویی حزب جمهوری اسلامی
خداوند متعال، اول فروردین سال ۱۳۳۶ ه.ش، فرزندی را به خانواده ولیمحمد عطا کرد
که نام نیکوی رضا را برای او برگزیدند. رضا در زادگاهش شهر تهران به رشد و نمو پرداخت
با مشکلات و سختیهای قشر مستضعف و محلات جنوب شهر تهران از کودکی آشنا شد.
او از کودکی تحت تأثیر تربیت خانوادگی با ارزشهای اسلامی آشنا شد.
تحصیلات ابتدایی را با همه سختیهای اجتماعی و مشکلات مادی پشت سر نهاد.
سیزده ساله بود که اراده الهی بر این قرار گرفت تا پدرش رخت از جهان بربندد
و رضا در کنار همه مشکلات، با طعم تلخ یتیمی نیز دست و پنجه نرم کند.
سال ۱۳۵۶ ه.ش دوره متوسطه را به پایان رساند
در همان سال در رشته مهندسی برق دانشگاه تهران به ادامه تحصیل مشغول شد.
شخصیت رضا در مساجد و هیئتهای مذهبی شکل گرفته
و از او جوانی مؤمن، شایسته، باغیرت و درایت ساخته بود.
او همواره سخن حق بر زبان جاری میساخت و دنبال حقیقت را میگرفت
هرگز پی امیال شخصی و نفع فردی خود نبود.
او با قرآن اُنس عجیبی داشت و سیره ائمه هدی (ع) را الگوی عملی خود ساخته بود.
شهید ترابی و مبارزه علیه طاغوت
با اوجگیری قیام مردمی تحت رهبری حضرت اما م خمینی (ره)،
شهید رضا ترابی که جوانی متعهد و انقلابی بود، با مرجعیت و روحانیت آشنایی کامل داشت،
به صف مبارزان انقلابی پیوست و با شرکت گسترده در راهپیماییها، خشم انقلابی خود را از عصیانگریهای دست نشانده آمریکا در کشور نشان داد.
او با تهیه اعلامیه و سخنرانیهای حضرت امام راحل،
آن را در میان مردم، جوانان و قشر دانشگاهی توزیع میکرد.
در تظاهرات پر خروش مردم در اوج انقلاب، حضوری چشمگیر داشت
بدون هیچ واهمهای در برابر دیدگان جلادان پهلوی، شعار مرگ بر شاه سر میداد.
شهید ترابی پس از پیروزی انقلاب اسلامی
با پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل انجمن اسلامی دانشگاه،
همکاری خود را با این تشکل انقلابی آغاز کرد و نقش مؤثری در اسلامی کردن محیط دانشگاه محل تحصیل خود داشت.
اواخر سال ۱۳۵۸ با شناختی که از حزب جمهوری اسلامی پیدا کرده بود به عضویت آن درآمد
با کوششهای ارزندهای که از خود در شاخه دانشجویی حزب نشان داد،
پس از مدتی مسئولیت قسمت تبلیغات شاخه دانشجویی را پذیرفت و منشاء خدمات فراوانی شد.
سرانجام در شامگاه هفتم تیر، شهادت در راه خدا را با استقبال پذیرا شد
و به دوستان شهید خود در آسمانها پیوست.
صداقت در گفتار و کردار ویژگی بارز شهید
رضا از کودکی به صفات پسندیده اخلاقی متصف بود
همگان او را به ویژگیهایی که داشت تحسین میکردند.
وی تحت تربیت خانوادگی و کسب آموزشهای اسلامی، همواره در گفتار و کردارش صادق بود.
او مصداق این حدیث شریف بود که میفرماید:
سر آغاز ایمان تخلق به اخلاق حمیده و خودآرایی به زیور راستی است».
او هرگز برای پیشبرد کارهای خود، غیر حق سخن نگفت و با صداقتی که داشت در دلها نفوذ میکرد.
در مباحثههای دانشجویی با افکار مختلف، به مهربانی و صداقت رفتار میکرد و با این شیوه خیلی از تبلیغات سوء افراد سست عنصر را خنثی مینمود.
صدق ما با تو درست است چوآیینه درآب
عاشقان را دل صاف و نظر پاک یکی است
ویژگیهای اخلاقی و شخصیتی شهید
– امانتداری
– خوشرویی
– آشنا به درد محرومان
– پیرو ولایت فقیه
– پاسدار اندیشههای اسلامی
از سجایا و ویژگیهای اخلاقی شهید رضا ترابی بود.
شهید مهندس محمود تفویضی
در سال 1326 در تهران متولد شد.
خانواده ای متدین داشت و در رشته مهندسی راه و ساختمان از دانشکده پلی تکنیک فارغ التحصیل شد.
دوران رژیم طاغوت،
از استخدام در دستگاههای دولتی اجتناب کرد
و همگام با امت مسلمان ایران در جریانات انقلاب شرکت میکرد.
پس از پیروزی انقلاب به خدمت وزارت راه و ترابری در آمد
در استان خوزستان انجام وظیفه کرد و در دی ماه 1358 به معاونت وزارت راه و ترابری انتخاب شد.
وی در هفتم تیر 1360 در انفجار دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی به شهادت رسید.
شهید دکتر مهدی امین زاده
در سال 1328 متولد شد و خیلی زود به مدارج عالی تحصیل دست یافت.
او پس از اخذ درجه فوق لیسانس در رشته اقتصاد،
تحصیلات خود را در رشته دکترای برنامه ریزی اقتصاد در تگزاس دنبال کرد
با ورود امام به پاریس، عازم آنجا شد.
پس از ورود به ایران ابتدا در کمیتههای مشهد شروع به کار کرد
در مهر ماه 1358 به عضویت هیئت مدیره شرکت گسترش خدمات بازرگانی منصوب شد.
در بهمن 1358 به معاونت بازرگانی داخلی وزارت بازرگانی برگزیده شد
و همت خود را صرف رفع تنگناهای اقتصادی کشور کرد
و در هفتم تیر 1360 به کاروان شهدای سرچشمه پیوست.
شهید مهندس هادی امینی
در سال 1332 در تهران متولد شد.
مهندسی مکانیک و تاسیسات را از دانشگاه تهران اخذ کرد.
با پیروزی انقلاب و در پی عضویت در حزب جمهوری اسلامی، یکی از سرپرستان بنیاد مستضعفان شد
و پس از آن فعالیت وسیعی را برای آبرسانی به دهات اطراف تهران آغاز کرد.
مدتی را در واحد مهندسین استانداری تهران خدمت کرد.
در افشای منافقین و بنی صدر کوشش فراوانی داشت
یک بار نیز تا مرز شهادت پیش رفت
اما عاقبت نام او در کنار شهید بهشتی و در هفتم تیر 1360 در دفتر شهادت ثبت شد.
دکتر سید محمد باقر حسینی لواسانی
در سال 1322 در تهران متولد شد.
خانواده ای روحانی ساکن یکی ازمحلات جنوب تهران – سنگلج – داشت.
اجدادش از علما و مدرسین حوزههای علمیه بودند و مادرش او را حسین صدا میزد.
در سال 53 بود که تخصص گوش و حلق و بینی را به پایان رساند و در شمیرانات به طبابت پرداخت.
همزمان با تحصیل طب، دوره تربیت معلم را گذراند و علوم فقهی و فلسفه را نزد علمای بزرگ آموخت.
از محل کار به علت فعالیتهای مذهبی به دادگاه اداری فراخوانده شد
و تا پیروزی انقلاب از کار منفصل گردید.
وی همراه با دکتر واعظی به درمان مجروحین 17 شهریور پرداخت
و اندکی بعد در 21 بهمن 1357 عازم تسخیر کلانتریها شد.
در 22 بهمن به اتفاق برادرش دکتر جعفر حسینی لواسانی، به بیمارستان رویال رفت
و مداوای مجروحین نبردهای خیابانی را به عهده گرفت.
پس از پیروزی انقلاب
به معاونت بهزیستی وزارت بهداشت برگزیده شد
و با شهید فیاض بخش طرح سازمان بهزیستی را پی ریزی کرد
عاقبت در حالی که نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی بود،
در فاجعه هفت تیر به شهادت رسید.
مهندس حاجیان مقدم
در سال 1333 در تهران متولد شد.
در خانی آباد در خانواده ای متدین و مبارز بزرگ شد. پدرش از همرزمان نواب صفوی بود.
لیسانس مدیریت اقتصاد را از ایران و کارشناسی مدیریت مهندسی را از آمریکا گرفت.
همراه با دانشجویان مسلمان در ایران و آمریکا بر علیه رژیم پهلوی فعالیت داشت،
به طوری که در آمریکا دستگیر و در زندان اعتصاب غذا کرد.
در سال 1359 در حالی که تحت تعقیب بود به کمک سازمانهای آزادیبخش به میهن برگشت
و خدمات خود را در ستاد کمک به مناطق جنگ زده آغاز کرد.
بسیج اقتصادی کشور و دفتر طرحها و بررسیهای نخست وزیری از دیگر مراکز فعالیت او بودند.
در حزب جمهوری اسلامی، مسئول آموزش واحد مهندسین حزب جمهوری اسلامی بود
و همراه با شهید بهشتی و دیگر یاران امام در هفتم تیر 1360 جاودانه شد
شهید رحمان استکی
شهید رحمان استکی در سال 1329 در یک خانواده مذهبی در شهرکرد به دنیا آمد
و پس از گذراندن دوران تحصیل در سال 57 در رشته علوم تربیتی فارغ التحصیل شد.
ایشان در بهبوهه انقلاب به زادگاهش در شهرکرد بازگشت
و با مدیریت و دور اندیشی منحصر به فرد خویش سازماندهی اکثر راهپیماییها و تظاهرات عظیم را بر عهده داشت.
ایشان زحمات زیادی را برای تأسیس حزب جمهوری اسلامی کشید.
او مؤمنی وارسته و مبارزی دلسوخته بود و شاید آن کسانی که دعای کمیل او را شنیدهاند احساس عمیق و از ته دل برخاسته و عارفانهاش را درک کرده باشند.
گریههای ملتمسانه به درگاه معبودش هنوز از یاد نرفته است، که به دلها نور ایمان میافشاند.
بعد از انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی، پیکر شهید رحمان بعد از دو روز پیدا شد و با انتقال به شهرکرد با حضور پرشور مردم تشییع شد که این تشییع پیکر به یکی از بزرگترین اجتماعات مردم شهرکرد تبدیل شد.
شهید علی اکبر اژه ای
شهید اژه ای در سال 1331 در یک خانواده روحانی در اصفهان به دنیا آمد
پدر او حضرت آیت الله علی محمد اژه ای از مجتهدین و عالیقدر اصفهان بود.
پس از سپری کردن تحصیلات سیکل اول دبیرستانی
به تحصیل علوم دینی در مدراس علمیه صدر، بازار صدری خواجه ملاعبدالله پرداخت
و همزمان دیپلم دبیرستان را نیز گرفت و در پایان تحصیلات دبیرستانی با حضرت آیت الله گلپایگانی و آیت الله منتظری برای ادامه تحصیل در حوزه علمیه یا دانشگاه مشورت نمود
و نظر هردو حضرات عالیقدر مبنی بر تحصیل در علوم جدید بود و آیت الله گلپایگانی با استخاره با قرآن فرمودند
شما اول باید تحصیلات دانشگاهی را تمام کنید و سپس به حوزه بیایید
و در رشته روانشناسی و فلسفه موفق به اخذ لیسانس گردید
و مقدمات و سطح را زیر نظر اساتیدی چون سید علی اکبر مؤمنی و محمد باقر امانی گذراند
و در فلسفه شاگردان شهید مظلوم بهشتی بود.
مبارزات سیاسی مذهبی را
در سال 44 با ورود به کانون تربیتی جهان اسلام که یک پایگاه فعال و مرکز سیاسی ـ مذهبی بود شروع کرد.
با کمک دیگر برادران جزواتی پر محتوا به نام فرصت در غروب را منتشر کرد.
و در راه روشنگری نسل جوان و دانشجو سختیها و مشقات فراوانی را متحمل شد
چون آشنا به تاکتیکهای مبارزه بود ساواک موفق به کشف رابطه ایشان نگردید
و در فعالیتهای اجتماعی با دکتر صلواتی همکار نزدیک داشت
در کنار فعالیت سیاسیش به همراه برادران حجت الاسلام شهید هاشمی نژاد، استاد پرورش، شهید منتظری سفری به لیبی کرد.
و تجربیات گرانبهایی را کسب نمود. ایشان معتقد بود انقلاب زمانی میتواند تداوم داشته باشد
که دارای تشکیلات منسجم باشد، با مطالعات سیاسی عمیقی که داشت به روشنگری و افشاگری چهرههای ضد انقلابی و ضد اسلام از جمله گروههای منافقین و توده ای، لیبرالها، و ملی گراها پرداخت.
در زمینه فعالیتهای فرهنگی و سازندگی نسل جوان با حضور خود در مدارس این رسالت را بدوش کشید
و شاگردان پاک باخته ای را تقدیم اسلام نمود.
وی از علاقه مندان به دکتر شریعتی بود از سال 50 به بعد به تدریس آثار وی پرداخت،
از خصوصیات اخلاقی و معنوی شهید اینکه روحانی پرشور، پرتلاش و عاشق بود
و سرانجام با عشقی که داشت در هفتم تیر 60 به همراه شهید بهشتی به شهادت رسید.
از آثار شهید اژه ای:
1- سلسله انتشارات فرصت در غروب
2- سلسله انتشارات مخصوص دانش پژوهان
3- نقش شخصیتها در تاریخ (استاد جعفری)
4- دومین رمضان راجع به جنگ اعراب و اسرائیل
5- جزوه شب قدر 6- فقر از دیدگاه اسلام
7- آرامش در بیکرانگی
8- جزوه روانشناسی و فلسفه
9- نقد و بررسی جنبش مسلمانان مبارز و دهها نوار سخنرانی میباشد.
شهید جواد سرافراز
نام پدر: ابوالفضل
تاریخ تولد: چهارشنبه، 15 مهر، 1332
محل تولد: تهران
سن هنگام شهادت: 28
تحصیلات: کارشناس
تخصص: جامعهشناس
در سال 1332 در تهران متولد شد. پدرش مؤسس دبستان اسلامی ولی عصر و دبیرستان جهان آراء و از روحانیون مبارزی بود که سالها در زندان رژیم شکنجه و مورد اهانت واقع شده بود.
سرافراز در دانشگاههای انگلیس و هند در رشته جامعهشناسی ادامه تحصیل داد و انجمنهای اسلامی را در آنجا پایهگذاری کرد و به عنوان نماینده انجمنهای اسلامی مقیم بنگلور هند به خدمت امام در پاریس رسید. در سال 1357 همراه با مردم در نبردهای خیابانی علیه رژیم شرکت کرد و در تسخیر کلانتریها نقش برجستهای داشت.
بعد از پیروزی انقلاب، عضو حزب جمهوری اسلامی شد و همچون بازویی برای شهید بهشتی بود. وی سرپرستی منطقه 11، ریاست و مسوولیت آموزش و عضویت شورای مرکزی حزب جمهوری را بر عهده داشت. به علاوه، مدیر مسوولی شرکت رایانه و مسوولیت روابط عمومی شرکت «ایزایران» وابسته به وزارت دفاع را نیز بر عهده گرفت و سرانجام در هفتم تیرماه 1360 به شهادت رسید.
شهید سرافراز پس از پیروزی انقلاب اسلامی
وی پس از پیروزی انقلاب اسلامی همچون مریدی در کنار شهید مظلوم آیتالله دکتر بهشتی، برای تعالی نظام ارزشمند جمهوری اسلامی ایران، در برابر چهرههای وابسته و خائن نظیر سازمان مجاهدین خلق (منافقین)، لیبرالیسم، بنیصدر وگروههای ملحد و کافر ایستادگی کرد. او دارای اندیشه و همت والایی بود به طوری که شهید بهشتی مکرر گفته بود: «سرافراز، بازوی من است».
وی با توانمندی که از خود نشان داد به عضویت در شورای مرکزی حزب انتخاب شد و همزمان مدیر آموزش و سرپرست منطقه یازده حزب جمهوری اسلامی هم بود. وی در کنار فعالیت در حزب، مسئولیت روابط عمومی شرکت ایز ایران وابسته به وزارت دفاع را نیز بر عهده داشت.
جواد سرافراز سرانجام در فاجعه بمبگذاری دفتر حزب مرکزی جمهوری اسلامی به دست منافقین کوردل به شهادت رسید.
وی پیش از پیروزی انقلاب اسلامی با یکی از خواهران عضو انجمن اسلامی “پونا” به نام خانم رودابه حسنی ازدواج نمود.
از شهید سرافراز دو فرزند به نامهای نرگس (1358) و مهدی (1360) به یادگار مانده، که مهدی پس از شهادت پدرش به دنیا آمده است.
عزم و روحیه تشکیلاتی ویژگی بارز شهید
شهید جواد سرافراز استعداد عجیبی در تشکیلات و انسجام نیروها داشت و در برنامههایی که به ابتکار او و دیگر یارانش طراحی میشد، انسجام و توان و مدیریت تشکیلاتی به وضوح قابل ملاحظه بود. با مساعدت شهید سرافراز و همفکرانش، انجمن اسلامی دانشجویان به سرعت در دیگر شهرهای هند تشکیل شد. او معتقد بود در مبارزه باید با برنامه و به طور منسجم پیش رفت و همین امر از او چهرهای شاخص و مبارز ساخته بود.
او هم چنین پس از پیروزی انقلاب اسلامی و اندکی پیش از شهادتش، مبادرت به تأسیس انجمن اسلامی فارغالتحصیلان ایرانی مقیم شبه قاره هند نمود. که هنوز هم این مرکز برای رشد و تعالی دانشجویان ایرانی و هم چنین پایگاه مناسبی برای انتقال مفاهیم والای اسلامی و ارزشهای اخلاقی به دیگر دانشجویان جهان است.
ویژگیهای اخلاقی و شخصیتی شهید
– شیفته حضرت امام راحل
– خطیبی توانمند
– محبوب قلوب
– دارای قدرت نفوذ کلام و معنوی
– قدرت تحلیل سیاسی
همگی از سجایای اخلاقی و شخصیتی شهید جواد سرافراز است که هنوز هم خاطره ایثارگریهای او بر اذهان یاران انقلاب باقی مانده است.
دست ستم به سوی امینزاده آختند
برهستی جواد سرافراز تاختند
علیاکبر فلاح شورشانی
در سال 1319 در قزوین به دنیا آمد. در خانوادهای متدین پرورش یافت و پس از تحصیلات متوسطه، فوق دیپلم تاسیسات گرفت و مبارزات سیاسی خود را در واقعه 15 خرداد 1342 آغاز کرد و در تمام سالهای اختناق رژیم پهلوی به اعتراض و ابراز حقایق میپرداخت.
پس از پیروزی انقلاب، دبیر دبیرستان کامران شد و در تعطیلات نوروزی 1360به جبهه رفت و در بازگشت از جبهه، در هفتم تیر 1360 در انفجار دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی به شهادت رسید.
شهید فلاح شورشانی پس از پیروزی انقلاب اسلامی
با پیروزی انقلاب اسلامی به هر ترتیبی که میتوانست در جهت حفظ، گسترش و اعتلای فرهنگ انقلاب اسلامی کوشش مینمود. او به سنگر مدرسه بازگشت و با حضور در دبیرستانهای مختلف جوانان را برای نیل به سوی خودکفایی و حفظ استقلال و آزادی جمهوری اسلامی ایران هدایت نمود. شهید فلاح شورشانی، همواره به دانشآموزان و جوانان توصیه مینمود تا با تحصیل علم، نیاز کشور را در عرصههای مختلف برطرف کنند و کشور را از وابستگی به قدرتهای دیگر نجات دهند.
او با تشکیل حزب جمهوری اسلامی، به عضویت آن درآمد و تا لحظه شهادت در هفتم تیر سال ۱۳۶۰، در کنار شهید مظلوم آیتالله بهشتی و یاران امام راحل برای اعتلای نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران و امر مهم تعلیم و تربیت جان فشانی نمود.
توجه به تعلیم و تربیت ویژگی بارز شهید
شهید علیاکبر فلاح شورشانی به امر تعلیم و تربیت و پرورش استعدادهای نهفته نوجوانان و جوانان علاقه وافری داشت. او حتی پس از پیروزی انقلاب اسلامی با آنکه میتوانست در سنگرهای دیگری مشغول خدمت شود اما به مدرسه بازگشت و در این سنگر مهم به فعالیت پرداخت.
او با آموزههای دینی که داشت، تعلیم و تعلم را از محوریترین برنامههای اساسی مکتب اسلام میدانست و معتقد بود شالودهٔ همه حرکتهای ارزشمند و متعالی بر پایه آن نهاده شده است. وی با استناد به آیه شریف «اقراء باسم ربک الذی خلق …. اقراء و ربک الاکرم الذی عَلَّم بالقلم» (بخوان به نام پروردگارت که عالم را خلق کرد… بخوان در حالی که پروردگارت بخشنده است، او که به وسیله قلم به بشر تعلیم داد.» آموزش و پرورش را محدود به زمان و مکان خاصی نمیدانست و معتقد بود در همه حال باید فراگرفت و به دیگران نیز باید آموزش داد.
او معتقد بود انسان با دور شدن از امر تعلیم و تعلم، در تکبر غوطهور میشود و در نهایت در ورطهٔ سقوط قرار میگیرد. او در آموزش معارف اسلامی به نوجوانان و جوانان، با توجه به کلام گهربار حضرت امام صادق علیهالسلام که میفرماید: «بادِروُ اولادَکم بالحدیث، قبلان یسبقکم الیهم المرجئه» «احادیث اسلامی را به فرزندان خود هرچه زودتر بیاموزید، قبل از آنکه مخالفین بر شما سبقت بگیرند و دلهای کودکان شما را با سخنان نادرست خویش اشغال نمایند». پیشقدم بود و لحظهای درنگ نمیکرد.
ویژگیهای اخلاقی و شخصیتی شهید
– پیرو ولایت فقیه
– مدبّر و آگاه
– مقید به احکام دین مبین اسلام
– بیآلایش
– مظلوم
– علاقهمند به فرهنگ غنیاسلامی
از سجایای اخلاقی شهید علیاکبر فلاح شورشانی بود.
شهید سید محمود قندی
در سال 1323 در تهران متولد شد. تحصیلات خود را تا درجه دکترای مهندسی برق و الکترونیک و با رتبه عالی از آمریکا ادامه داد و از موسسین انجمن اسلامی دانشجویان در آمریکا و کانادا و یکی از شاگردان علامه طباطبایی و استاد مطهری بود. وی دروس حوزوی را نیز تا خارج از فقه دنبال کرد. در بازگشت به ایران، تدریس در دانشگاه تهران و دانشکده مخابرات را شروع کرد هنگام اوجگیری انقلاب به علت پخش اعلامیههای حضرت امام دستگیر و به زندان افتاد.
پس از پیروزی انقلاب به ریاست دانشکده مخابرات منصوب شد و سپس از سوی شورای انقلاب به وزارت پست و تلگراف انتخاب شد و سرانجام در هفتم تیر 1360 به جمع شهدای انقلاب پیوست.
شهید قندی یکی از شاگردان استاد علامه طباطبائی (صاحب تفسیر المیزان) بود.
وی در فلسفه، نزد استاد شهید مطهری درس میگرفت.
ابتدا این کلاسها در مدرسه، و پس از محدودیتهای رژیم برای این قبیل کلاسها در منزل استاد مطهری تشکیل میشد.
خانم استاد شهید مطهری میگوید که استاد شهید فقط از دو شاگرد تعریف می گرد
که یکی از آنها شهید قندی بود، زیرا شهید قندی از پر استعدادترین شاگردان استان به شمار میرفت.
قندی از محضر مظلوم دکتر بهشتی نیز استفادههای بسیار برده بود. در مورد اخلاق اسلامی او، دوستانش بارها از او شنیده بودند که میگفت:
اگر بر حساب وظیفهٔ شرعی و احساس مسئوولیت نبود بارها از این کار دست کشیده، و به دنبال دروس فقهی و فلسفی میرفتم؛ و همواره یکی از آرزوهای او رفتن به حوزهٔ علمیهٔ قم و ادامهٔ دروس دینی بود.
در روزهای آخر، پس از شهادت دکتر چمران که یکی از دوستان نزدیک او بود،
روحیهٔ قندی بسیار تغییر کرد و بارها از خاطراتش با شهید مصطفی چمران برای یارانش نقل میکرد.
حتی روز دوم شهادت چمران، به همسرش گفته بود که دلم برای چمران تنگ شده است.
در یکی از سخنرانیهای آخریاش در مورد شهادت دکتر چمران گفته بود که شهادت فیض عظیمی است
و نصیب هر کسی نمیشود.
شهید قندی در آخرین ساعات زندگی قبل از شرکت در جلسهٔ حزب جمهوری اسلامی به کلاس در س فقه رفته بود.
شهید قندی، از نظر مراتب فقهی، به دروس خارج رسیده بود.
او پس از اتمام کلاس به سوی محل حزب جمهوری اسلامی رفته،
و در آن جا به فیض عظیم شهادت که همیشه آرزوی او و همسرش بود نائل شد.
شهادت او، برای دانشگاهیان مسلمان، روحانیت مبارز ایران و یاران قدیمیاش ضایعهٔ بسیار بزرگ بود؛
و به گفتهٔ یکی از استادان او 30 سال روی این شهید کار شده بود،
و حال 30 سال دیگر باید استادانی چون روزبه؛ مطهری؛ بهشتی، کار کنند تا قندی دیگری ساخته شود
شهید سید عبدالحمید دیالمه ( شهدای هفت تیر )
تولد: 4 اردیبهشت 1333 / در تهران و در خانوادهای مذهبی.
مرحوم دکتر حمید دیالمه پدر شهید،
قبل از انقلاب با حضور در جلسات انجمن اسلامی پزشکان که شهید مطهری از گردانندگان آن بود،
باعث گردید فرزندش عبدالحمید (که وحید صدایش میکردند)، با مباحث سیاسی، مواضع و افراد فعال در عرصههای سیاسی و انقلابی آشنا شود.
در آن جلسات از حضور سیاسیون و روحانیون مطرح آن زمان برای سخنرانی بهره گرفته میشد؛
افرادی همچون شهید دکتر بهشتی و مهندس بازرگان.
پدر شهید در دوران بعد از انقلاب با تشکیل سازمان پزشکی امام خمینی علاوه تربیت نیروهای امدادگر در طول دفاع مقدس،
تعدادی درمانگاه خیریه را مدیریت مینمود که این امر تا هنگام وفات ایشان ادامه داشت.
تحصیلات:
پس از طی دوره دبستان، آغاز دوره متوسطه در دبیرستان هدف شماره 3 / اخذ دیپلم طبیعی و شروع تحصیل علوم حوزوی.
سیره و حدیث را نزد اساتید حوزه علمیه قم و علوم مختلف منطق، فلسفه و عرفان را نزد استاد شهید آیت الله مرتضی مطهری آموخت.
سال 1352 به دانشگاه فردوسی مشهد وارد شد.
اخذ مدرک دکترای #داروسازی از این دانشگاه در تاریخ 14 اسفند 1358.
فعالیتهای پیش از پیروزی انقلاب:
ارتباط مستمر با علمای تهران و شرکت درجلسات شهید مطهری، شهید بهشتی و دکتر بازرگان از دوران جوانی.
از سال 1352 تا اواخر سال 1356 شروع به مبارزه مخفی با رژیم شاه نمود.
در سال 1354 به همراه چند تن از دوستان، برای بررسی اوضاع منطقه و ساخت مستندی پیرامون وضعیت فقر در نقاط محروم ایران،
به استان سیستان و بلوچستان سفر کردند و از اوضاع کپرنشینان فیلمبرداری و با ایشان درباره وضع بد زندگی مصاحبه نمودند،
که در چابهار توسط ساواک دستگیر ولی به علت موجود نبودن مدرک، پس از مدتی آزاد میشوند.
تولید چند فیلم مستند که اکثراً ناتمام ماند؛ مانند مستند فقر در سال 54 که بعد از انقلاب بخشهایی از آن از تلویزیون جمهوری اسلامی پخش شد.
در سال اول تحصیل، در خوابگاه دانشگاه مشهد اقدام به تأسیس کتابخانه اسلامی نمود و از این طریق افراد را شناسایی و جذب میکرد.
برپایی جلسات دعای کمیل در سطح دانشگاه، برای اولین بار در ایران.
این جلسات بعدها در سطح عمومی و گستردهتر در حرم مطهر حضرت امام رضا علیه السلام تداوم یافت.
تشکیل گروههای چندین نفری و مدیریت آنها جهت نشر افکار ناب اسلامی شیعی، با آموزشهای عقیدتی و سیاسی.
چندین بار دستگیری توسط ساواک.
نشرفرامین امام خمینی (ره) مبنی بر دوری جستن از حزب رستاخیز و هشدارهای ایشان در مورد صهیونیسم ، در دانشگاه.
رهبری و طراحی تظاهرات علیه شاه معدوم در اوج خفقان سالهای 54-55 در شهر مشهد
و اعلام مرجعیت و رهبریت امام خمینی (ره) و مدیریت حرکتهای دانشجویی انقلابی در مبارزه علیه رژیم و تلاش برای همگرایی گروههای دانشجویی دیگر.
انتشار اعلامیههایی جهت افشای جریان انحرافی منافقین در سال 1354 در دانشگاه مشهد.
فعالیتهای پس از پیروزی انقلاب:
در سال 1357، به دنبال اوجگیری انقلاب شکوهمند اسلامی:
اعلام موجودیت رسمی و علنی، «مجمع احیاء تفکرات شیعی » در سطح دانشگاه و شهر مشهد و مدیریت و تشکیل کلاسهای عقیدتی برای جوانان مشهدی.
عضو شورای انقلابی تزکیه در دانشگاه.
عضو شورای اولیه هفت نفره سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در استان خراسان
عضو شورای اولیه حزب جمهوری اسلامی در خراسان بهمراه بزرگانی همچون شهید هاشمینژاد، شهید کامیاب و آیت الله واعظ طبسی و… .
تشکیل جلسات مناظره وگفتگوی اعتقادی- سیاسی و جلسات آزاد پرسش و پاسخ با نمایندگان گروههای انحرافی در سطح شهر و جمعهای دانشگاهی.
ادامه افشاگری در مورد اندیشههای التقاطی منافقین.
سخنرانیهای متعدد اعتقادی سیاسی در تهران، مشهد و قم که ابتدا بیشتر در دانشگاه و فضاهای دانشجویی صورت میپذیرفت
و همزمان با کاندیداتوری شهید و انتخاب به عنوان نماینده مردم مشهد در مجلس،
کمکم به شکل گستردهای در میان مردم انقلابی دیگر شهرهای استان خراسان و کشور گسترش یافت
که حدود 400 ساعت از نوارهای آن جلسات توسط دوستان شهید جمع آوری شده است.
نقد نظرات، تفکر و خط مشی سیاسی و مذهبی بنیصدر.
این مساله به صورتی بود که مدتها پیش از مطرح شدن بنی صدر به عنوان کاندیدای ریاست جمهوری،
انحراف بنیصدر از خط امام برای شهید دیالمه محرز شده بود و این در حالی بود که بسیاری از بزرگان کشور و انقلاب در ردههای مختلف از بنیصدر حمایت میکردند.
تشکیل گروه مطالعه مدارک، بر ضد بنیصدر و کشف مدارک فراوان و نشر آن برای اشکار نمودن چهره واقعی بنیصدر از ابتدای اتقلاب.
شکلدهی تحصن اعتراض آمیز دانشجویی در مقابل روزنامه انقلاب اسلامی در تهران.
شرکت در اولین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی و حمایت علمای برجسته مشهد از وی و انتخاب ایشان از سوی مردم به عنوان نماینده مردم مشهد.
عضو هیئت رئیسه سنی مجلس، به علت سن کم.
ریاست کمسیون شوراها در مجلس شورای اسلامی.
تلاش برای ارائه مدارک عدم کفایت سیاسی بنی صدر به مجلس با همکاری برخی از نمایندگان و موفقیت در این امر.
و در نهایت شهادت در حادثه خونین بمب گذاری در دفتر حزب جمهوری اسلامی
و دفن در حرم حضرت معصومه (سلام الله علیها)
شهید جواد اسدالله زاده
شهید اسدالله زاده در سال 1329 در یک خانواده متوسط در مشهد متولد شد.
پس از تحصیلات متوسطه در دانشگاه اقتصاد دانشگاه تهران به آموختن اقتصاد پرداخت.
پس از سربازی به آمریکا رفت و در حد فوق لیسانس و دکترای مدیریت درس خود را دامه داد
در زمان بازگشت امام به تهران تز دکتری را ناتمام و به پاریس رفت و همراه امام به ایران بازگشت.
مبارزات شهید
از دوران کودکی به قرآن و آموزشهای سیاسی روی آورد و در دانشگاه شکل وسیعتری به مبارزاتش داد
و در کلاسهای درس اسلام شناسی دکتر شریعتی شرکت مینمود
از اعضای فعال انجمن اسلامی دانشجویان آمریکا و کانادا بود
و توانست با همکاری جند تن از دانشجویان انجمن اسلامی در پنج شهر آمریکا را پایه گذاری نماید.
بعد از انقلاب در مشهد در فعالیتهای فرهنگی خود به تشکیل و تدریس آموزش اقتصاد-اسلامی ادامه داد.
حزب جمهوری-اسلامی ایشان را به عنوان کاندیده ای دوره اول مجلس انتخاب و معرفی کرد.
و به خاطر جلوگیری از حیف و میل بیت المال و برچیده شدن نظام بود و دو مرکز تابعه وزارت بازرگانی را با هم ادغام نمود.
بخاطر فعالیت ارزشمندش در کابینه شهید رجایی به عنوان معاون بازرگانی خارجی وزارت بازرگانی انتخاب شد.
وی همیشه نسبت به روحانییت پیرو خط امام عشق میورزید.
و همیشه از شهید مظلوم بهشتی سخن میگفت و سرانجام با محبوب خویش و 72 یارش
در هفتم تیرماه 60 به شهادت نائل گردید.
شهید رضا پاک نژاد
در سال 1303 در شهرستان یزد متولد شد. پس از اخذ دیپلم به مکه مشرف شد و سپس به دانشکده پزشکی دانشگاه تهران راه یافت. رساله دکترای خود را با عنوان «تمام برنامههای دانشکده پزشکی در اسلام» نوشت و با درجه ممتاز فارغ التحصیل شد.
وی به زبان عربی آشنا بود؛ لذا مقدمات را نزد اساتید حوزوی آموخت و بیش از صد و ده جلد کتاب در معارف و پزشکی تحریر کرد که معروفترین آنها، «اولین دانشگاه و آخرین پیامبر» بود. ایشان علاوه بر مکه و عراق به سوئیس، پاریس، لندن و برلین سفر کرد و تحقیقات فراوانی در این سفرها انجام داد.
او پس از انقلاب، به عنوان نماینده مردم یزد به مجلس شورای اسلامی راه یافت و همراه برادرش سید محمد در 7 تیر 1360 به شهادت رسید. منبع(+)
شهید دکتر محمدعلی فیاض بخش
در سال 1316 در تهران به دنیا آمد. خانوادهای خیر و مذهبی داشت. و پس از اتمام تحصیلات متوسطه، تحصیلات عالی خود را تا اخذ دکترا در تخصص جراحی ادامه داد و چهار سال رایگان طبابت کرد. پیش از 17 شهریور کمکهای اولیه پزشکی را به انقلابیون آموزش میداد و در جمعه خونین به مداوای مجروحین میپرداخت.
پس از پیروزی انقلاب، در آبان 1358 کمیته آسایشگاه معلولین انقلاب را تأسیس کرد و مدتی بعد مدیرکل توانبخشی وزارت بهداری شد و لایحه سازمان بهزیستی را به کمک شهید لوسانی به شورای انقلاب برد. کمیته امداد امام خمینی از دیگر یادگارهای اوست. وی یکی از سه پزشک گروه هفت نفره منتخب و رابط امام در انقلاب فرهنگی بود و سرانجام در فاجعه هفتم تیر 1360 به شهادت رسید. (+)
شهید محمد منتظری
در سال 1323 در نجفآباد اصفهان به دنیا آمد. از محضر اساتیدی چون آیتالله داماد، آیتالله مشکینی و حضرت امام بهره گرفت و در سال 1344 به خاطر مبارزاتش علیه رژیم به زندان قزل قلعه رفت و پس از آزادی به تدریس در حوزه پرداخت.
در یک رویارویی با ماموران حکومت از دست آنها گریخت و از ایران خارج شد. ده سال دور از ایران بود و در نجف به محضر امام (ره) رسید و از آنجا به لبنان رفت و در پایگاه الفتح، آموزشهای مدرن چریکی دید سپس با امام به پاریس رفت و از آنجا به ایران بازگشت.
سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از ابتکارات اوست. وی مجله عربی زبان «الشهید» را برای صدور انقلاب به کشورهای خلیج فارس منتشر کرد. در اولین دوره مجلس شورای اسلامی به نمایندگی از مردم نجف آباد انتخاب شد و سرانجام در فاجعه هفت تیر 1360 به شهادت رسید. (بیشتر بخوانید)
[button color=”green” size=”big” link=”http://www.afsaran.ir/user/profile/ayaran313″ icon=”fa-link” target=”true”]منبع تمامی تصاویر پروفایل ayaran313 در شبکه اجتماعی افسران[/button]