تاریخ ادبیات ما مشحون است از شعر عارفانه عاشقانه و بهترین نمونههای عشق انسانی را در ادبیات فارسی شاهد هستیم. اشعاری که مصداقهای زمینی هم دارند اما در عین حال، در پوششی از معرفت و نجابت و متانت مطرح شدهاند؛ این عشق اگرچه زمینی است اما در نهایت ما را به سمت آسمان و ملکوت رهبری میکند.
در دوره معاصر و مخصوصا در دهههای منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی خیلی تلاش میشد که تحت تأثیر فرهنگ وارداتی و خودباختگی به وجود آمده در آن دوران در عرصه فرهنگ و ادبیات کشورمان، پردهدریهایی در شعر عاشقانه صورت بگیرد و این اشعار به گونهای بیان شود که هیچ تعبیر معرفتی از آن نشود.
این اتفاق در سالهای پس از انقلاب هم توسط جریانهایی دامن زده شد و در نهایت کار به جاهایی رسیده که خصوصا در شعر برخی از جوانها شاهد این بیپرواییها و بیحرمتیها آن هم به شکل بسیار ضعیف هستیم.
اشعار این طیف، به ضعفهایی دچار هستند که نهایتا نمیتوان آنها را به عنوان شعر پذیرفت. جوانانی که در این دام و دامچالهها میافتند عمدتا کسانی هستند که ادبیات گذشته ما را نخواندهاند و بهترین راه، تشویق آنها به مطالعه آثار باشکوه عارفانه و عاشقانه شعر فارسی است.
به نظرم باید پرداختن به عشق در ادبیات را آموزش داد و آموخت. این درحالی است که معمولا صاحبان اشعار عاشقانه، افرادی فاقد مطالعه عمیق هستند.
آنها افراد بیسوادی هستند که صرفا با تکیه بر ذوق ادبی و برای جلب توجه به شعر گفتن رو میآورند.
ناشرین هم متأسفانه به خاطر اینکه اینگونه شعرها بین جوانان مخاطب پیدا میکند و برای رسیدن به منافع مالی، اقدام به انتشار چنین اشعاری در کتابهای شعر میکنند.
چه بسا، پشت پرده دستهایی هم در کار باشد که توسط این ناشرین فرهنگ ما را مخدوش کنند و تهاجم فرهنگی هم راهی را از این مسیر باز کرده باشد.
وزارت ارشاد هم در حوزه شعر حساسیت دارد و در دستورالعملها و بخشنامهها روی محتوای شعرها سختگیر است. در عین حال در بازار کتابهایی از این دست پیدا میشود و گاهی برخی از ناشرین دولتی از دستشان در میرود و کتابهایی با این نوع شعرها را منتشر میکنند.
به همین دلیل هم باید حساسیت و نظارت در این حوزه شدیدتر باشد. همچنین باید اشاره کرد که متأسفانه عرصه شعر جوان در فضای فرهنگی ما رهاست و متولی ندارد. به طوری که هیچ سیاست راهبردی این جوانان را حمایت و هدایت نمیکند. شاعران جوان، اغلب در جمعهای صمیمانه و مثلا در فرهنگسراها شعرهای خود را میخوانند و شخصیت شعر آنها به همین ترتیب شکل میگیرد.
هر چند که شعر فارسی عظمت و شکوه خود را دارد و این اتفاقات نمیتواند آن بنای رفیع را مخدوش کند. اما اینکه استعدادهای جوانان هدر میرود، خودش خسارت بزرگی است.
–
به قلم مصطفی محدثی خراسانی منتشر شده در روزنامه کیهان – 29 خرداد 1401