به مناسبت فرارسیدن عید بزرگ مسلمانان، بعثت خاتم پیامآوران الهی، حضرت محمد مصطفی صلیالله علیه و آله، بر آن شدیم با نگاهی متفاوت بر این واقعه عظیم، طرحی نو برای بشر امروزی که سرگردان و حیران به دنبال برترین سبک و روش زندگی هست، دراندازیم. ازاینرو، پای صحبتهای استاد ارجمندی نشستیم که عمر بابرکت خویش را خرج همین امر نمود، صاحب مجموعه نفیس “سیره نبوی، منطق عملی” که درواقع ترجمان سبک زیبای زندگی نبوی است، استاد دکتر مصطفی دلشاد تهرانی .
تبیان: با توجه به فراگیر شدن مبحث “سبک زندگی” در جامعه امروز، شاید بهتر باشد در ابتدا ضرورت پرداختن به این مسئله را موردتوجه قرار دهیم. لطفاً بفرمایید موضوع سبک زندگی از چه اهمیتی برخوردار هست؟
برای پرداختن بهضرورت مبحث سبک زندگی ابتدا باید دید تلقی ما از این مفهوم چیست. آنچه از مفهوم “سبک زندگی” در حال حاضر وجود دارد، فهم شکلی است و جزئینگر. اما باید توجه داشت آنچه از آموزههای قرآنی و احادیث معصومین علیهمالسلام استنباط میشود، این است که سبک زندگی مبتنی بر یک “نگاه قاعدهمند” است. برای درک این مطلب، شاید بهتر باشد که ابتدا مفهوم “سبک زندگی” تبیین شود.
سبک زندگی مفهوم بسیار نزدیکی به “سیره” دارد. همانطور که میدانید “سیره” دو معنا دارد. یکی، معنای اصطلاحی آنکه همان “تاریخ” است و یکی هم، معنای حقیقی که همین سبک زندگی است. چون “سیره” بر وزن “فعله” است و این وزن در عربی حاکی از هیئت و حالت انجام فعل است.
بنابراین سیره یعنی حالت حرکت و سبک حرکت در زندگی. واژه “سبک” هم از ریشه “سبیکه” گرفتهشده است که به فلز گداختهای اطلاق میشود که در قالبی ریخته شده و شکل خاصی گرفته و استحکام یافته است. با توجه به این معنا، “سبک زندگی”، همان قواعد و اصول کلی عملی حاکم بر زندگی هست.
حال با توجه به این مفهوم، واضح میگردد که انسانی که در زندگی خود، سبک ندارد، نمیتواند قاعدهمند زندگی کند، چون هیچ اصولی در زندگی او حاکم نیست، و در هر مسئلهای، مواضع نامعلوم و مختلفی اتخاذ میکند، و ناپایدار و غیرقابلپیشبینی هست.
برخلاف انسانی که در زندگیاش سبک خاصی دارد. چنین فردی چون زندگیاش قاعدهمند است، از مواضع پایدار و روشنی نیز برخوردار است، بهعبارتدیگر میتوان گفت، مهمترین اتفاق در زندگی انسآنهمین است که بر زندگیاش قواعدی روشن، پایدار، فطری و عقلانی حاکم باشد. در این صورت، زندگی معنا پیدا میکند.
به نظر بنده، آنچه در دنیای امروز گمشده است، معنای زندگی است و آنچه میتواند به آن معنا ببخشد، هدفدار و قاعدهمند زندگی نمودن است. در این هنگام است که عدالت به معنای حقیقی کلمه در زندگیاش جاری میشود و هر چیزی در جای خودش قرار میگیرد. وقتی چنین اتفاقی بیفتد، زندگی تمامی انسانها سالم میشود، ارتباط انسان با خودش، ارتباط انسان با انسانهای دیگر. ارتباط او با خدا، ارتباطش با تاریخ و نیر با امور پیرامون خود.
بنابراین میبینیم که مبحث سبک زندگی بهقدری حائز اهمیت است که اگر بگوییم باید برای آن، بیش از هر موضوع دیگری سرمایهگذاری کرد، سخن گزافی نگفتهایم.
تبیان: با توجه به اهمیت فطرت واحد بشر در نگاه اسلام از یکسوی، و خطابهای عمومی کتاب آسمانی آن با تعبیراتی همچون «یا ایهاالناس»، «یابنیآدم»، «إِنَّ أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذی بِبَکةَ مُبارَکاً وَهُدی لِلْعالَمین»، «وَ ما أَرْسَلْناک إِلاَّکافَّةً لِلنَّاسِبَشیراً وَ نَذیراً» و… که شامل تمامی انسانها میشود، از سوی دیگر، آیا میتوان بعثت نبی مکرم اسلام صلیالله علیه و آله را فصلی نو و درعینحال جامع و کاملبرای ارائه برترین سبک زندگیِ موردنیاز بشر از گذشته تاکنون دانست؟
ببینید، قرآن کریم به ما توصیه میکند تا از پیامبر گرامی اسلام صلیالله علیه و آله، الگو بگیریم: «لَقَدْکانَ لَکمْ فی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ». اما باید دید این فرمایش قرآنکه میفرماید پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله اسوه حسنه و نمونهٔ خوبی برای انسان به شمار میآید به چه معناست؟!
ابتدا باید ببینیم پیامبر گرامی اسلام صلیالله علیه و آله برای چه آمدهاند؟
پاسخ مشخص است، برای اینکه انسان به رشد و تعالی شایسته خود دست پیدا کند.
حال انسان چگونه میتواند به این رشد و تعالی برسد؟ جواب: با سبک زندگی.
اما چه نوع سبک زندگی؟
واضح است که خداوند متعال، سبک زندگی پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله را بهترین الگو برای بشر معرفی میکند و اساساً آن حضرت برای ارائه همان آمده است. قرآن کریم با ارائه نمونههایی، بر این مطلب تأکید میکند و به مسلمین توصیه میکند که باید امّت نمونهای باشند که برای سایر امم نیز الگو قرار گیرند:
«وَ کذلِک جَعَلْناکمْ أُمَّةً وَسَطاً لِتَکونُوا شُهَداءَ عَلَی النَّاسِ وَ یَکونَ الرَّسُولُ عَلَیْکمْ شَهیداً»، یعنی شما امت مسلمان را برای دیگران، امتی الگو قراردادیم و پیامبر را نیز برای شما الگو قراردادیم. اما متأسفانه ما به این مطالب توجه نکردهایم.
جالب اینکه آیه شریفه در بین تمام اصول، دست بر یک اصل کلیدی و مهم گذاشته است و آن اصل اعتدال و میانهروی است، یعنی شاخصهٔ امت مسلمان معتدل و میانهرو بودن آنهاست. حال شما تصور کنید اگر امتی به بزرگی امت مسلمان چنین باشد و بر اساس ایمان، فطرت و عقل خود، مقیّد به اصل اعتدال و میانهروی باشد، در این صورت آیا عالم تغییر نخواهد کرد؟!
ولی ما متأسفانه به این اصل مهم پشت کردهایم، و میبینیم که مسلمین امروز بیشازپیش اسیر افراطوتفریط هستند. یعنی شما در میان مسلمانان سبکهای زندگی افراطی را در اوج مییابید و سبکهای زندگی تفریطی را نیز در اوج.
و نتیجهٔ این افراطوتفریط مسلمانان، فراهم آمدن بستری مناسب برای اسلام هراسی است که توسط دشمنان اسلام دامن زده میشود. درواقع منشأ اسلام هراسی در دنیای امروز در افراطوتفریط و به عبارتی عدم اعتدال خود مسلمین است.
آنچه در دنیای امروز گمشده است، معنای زندگی است و آنچه میتواند به آن معنا ببخشد، هدفدار و قاعدهمند زندگی نمودن است. در این هنگام است که عدالت به معنای حقیقی کلمه در زندگیاش جاری میشود و هر چیزی در جای خودش قرار میگیرد. وقتی چنین اتفاقی بیفتد، زندگی تمامی انسانها سالم میشود، ارتباط انسان با خودش، ارتباط انسان با انسانهای دیگر. ارتباط او با خدا، ارتباطش با تاریخ و نیر با امور پیرامون خود.
تبیان: در اینجا شاید این سؤال مطرح شود که با توجه به تغییر شکل زندگی و نیازهای انسان معاصر، چگونه سبک زندگی پیامبر گرامی اسلام صلیالله علیه و آله در 15 قرن پیش میتواند الگوی مناسبی برای بشر امروزی قرار گیرد؟!
مطمئناً اشکال و ظواهر زندگی در هر عصری تغییر میکنند، اما آنچه از زندگی پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله باید الگوی برتر قرار گیرد، اصول کلی و قواعد عملی ثابتی است که حاکم بر زندگی ایشان هست نه در جزئیات و شکل زندگی حضرت.
چنانکه ما وقتی به زندگی معصومین علیهمالسلام مینگریم میبینیم که تمامی آنها در زندگی خود، سبک و اصولی داشتهاند که بر اساس آن زندگی میکردند. برای روشنتر شدن مطلب، نمونهای را عرض میکنم:
شریف رضی (ره) در نهجالبلاغه نقل میکند که شخصی نزد امیر مؤمنان علی علیهالسلام آمد و عرض کرد شما چرا محاسن خود را خضاب نمیکنید و حالآنکه پیامبر خدا صلیالله علیه و آله به این کار سفارش میکردند و خود نیز انجام میدادند؟ یعنی این سنت آن حضرت است!
امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمودند: آن موضوع برای زمانی بود که مسلمانان اندک بودند و پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله میخواستند این تعداد اندک را که بیشتر سن و سال دار بودند در برابر کفّار، جوان و نیرومند نشان دهند، اما امروز که اسلام، تثبیتشده و از شوکت و قدرت بالایی برخوردار است، دیگر نیاز به آن اقدامات نیست، و اختیار با خود شخص است که خضاب کند یا نکند.
خب، این اشاره دارد به اینکه اگرچه ظواهر و اشکال تغییر میکنند اما همگی تابع اصول ثابتی هستند، مانند اصل حفظ استقلال، اصل حفظ آزادی، اصل حفظ عزّت و … اصول باید حفظ شوند حتی اگر ظاهر و شکل تغییر کند. این اصول چون فطری و عقلی هستند تغییر نمیکنند، اگرچه ظاهر عوضشده باشد. مُلای رومی به زیبایی به این مطلب اشارهکرده است، آنجا که میگوید:
قرنها بگذشت و این قرن نوی است ماه آن ماه است و آب آن آب نیست
عدل آن عدل است و فضل آن فضل هم لیک مستبدل شد آن قرن و امم
قرنها بر قرنها رفت ای همام وین معانی بر قرار و بر دوام
آب مبدل شد در این جُو چند بار عکس ماه و عکس اختر برقرار
پس بنایش نیست بر آب روان بلکه بر اقطار عرض آسمان
یعنی عدالت، معنویت، انسانیت، کرامت و امثال آنها امور آسمانیاند و از جنس این مادیات گذرا مانند آب جوی نیستند، این صفات همچون نجوم و ستارههای معنویاند بر آسمان، که همیشگی و تغییرناپذیرند.
اما مهم این است ما بتوانیم این اصول را بر امور جاری زندگی خود تطبیق دهیم. مثلاً امیرالمؤمنین علیهالسلام میفرماید: پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله بر الاغ برهنه سوار میشد و حتی کسی را هم همراه خود سوار میکرد و یا اینکه پیامبر صلیالله علیه و آله با دست غذا میخورد، خب یک بُعد این مطلب، ظاهر قضیه است که در هر زمان تغییر میکند، اما بُعد دیگر آن، اصل ساده زیستی است که تغییر نمیکند و یا اصل قناعت و کفاف که پیامبر صلیالله علیه و آله موردتوجه قرار میداد و از تبذیر و اتلاف و اسراف جلوگیری میفرمود. این اصول امروز هم مطرح است اگرچه ظاهر تغییر کرده باشد.
حال سوالی که مطرح میشود این است که آیا امروز ما بهعنوان جامعه مسلمان اینگونه ایم؟ ببینید، چقدر اتلاف داریم، اتلاف عمر، اتلاف انرژی، اتلاف سرمایههای ملی و …! این خلاف سبک زندگی پیامبر صلیالله علیه و آله است، ما نهتنها خود باید اینگونه باشیم بلکه باید دیگران را نیز به آن دعوت کنیم.
بنابراین اگر 15 قرن پیش پیامبر اسلام صلیالله علیه و آله اصولی را بنیان گذاشت و ائمهٔ ما هم در 250 سال امامت خود آن را استمرار دادند و تبیین و ترویج کردند، بخاطر تغییرناپذیری این اصول است، حرف همان حرف است، همچون ماه که همان ماه است حتی پس از گذشت قرنها.
تبیان: به نظر شما کلیدیترین آموزه در سیره و روش پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله که از همان ابتدای بعثت، موجب جهانیسازی نظام توحیدی اسلام شد، چه بود؟
وقتی از پیامبر گرامی اسلام صلیالله علیه و آله سؤال شد که شما برای چه مبعوث شدهاید؟ فرمودند: «انّما بعثتُ رحمةً». کلمه “انمّا” از ادوات حصر است، یعنی من فقط برای رحمت آمدم.
چنانکه قرآن کریم میفرماید: «وَ ما أَرْسَلْناک إِلاَّ رَحْمَةً لِلْعالَمین»، یا اینکه میفرماید: «فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ کنْتَ فَظًّا غَلیظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِک» پس این “رحمت” که درواقع همان زیربنای سبک زندگی پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله و اساس بعثت ایشان هست، کلیدیترین آموزهٔ سیره آن وجود مقدس است.
عالم بزرگی از اهل تسنن به نام قاضی عیاض متوفی 544 ق کتاب زیبایی دارد به اسم: «الشفا بتعریف حقوق المصطفی»، او در کتاب خود خبری را از امیرمومنان علیهالسلام نقل میکند که ایشان از پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله سؤال کرد که: یا رسولالله راه و رسم شما چیست؟ یعنی شما کار خود را با چه سنتی پیش میبری؟ پیامبر صلیالله علیه و آله فرمود: «الحبُّ أساسی» اساس کار من محبت است و رحمت. آری پیامبر اسلام صلیالله علیه و آله اینگونه همهچیز را دگرگون کرد.
اگرچه ظواهر و اشکال تغییر میکنند اما همگی تابع اصول ثابتی هستند، مانند اصل حفظ استقلال، اصل حفظ آزادی، اصل حفظ عزّت و … اصول باید حفظ شوند حتی اگر ظاهر و شکل تغییر کند. این اصول چون فطری و عقلی هستند تغییر نمیکنند، اگرچه ظاهر عوضشده باشد.
مناسب است داستان زیبایی را از رسول اکرم صلیالله علیه و آله برایتان نقل کنم. جنگ احد با آن پیچیدگی خود فرونشست، مسلمانان خیلی آسیبدیده بودند کشتگان زیاد با وضع فجیعی مُثله شده بودند.
خود پیامبر صلیالله علیه و آله مجروح شده بود و دندان مبارک ایشان شکسته شده بود و … . بعضی از مسلمانان آمدند نزد پیامبر صلیالله علیه و آله و از ایشان تقاضا کردند که مشرکین را نفرین کنید، آنهم بهگونهای که با عذاب الهی ریش کن شوند، همچون قوم نوح نبی که مبتلابه نفرین پیامبر خود شدند و نابود گشتند.
ناگهان دیدند پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله دستهای مبارکشان را رو به آسمان بلند کردند، و درحالیکه همه منتظر بودند تا حضرت، کفار و مشرکین را نفرین کنند، دیدند پیامبر صلیالله علیه و آله فرمود: «اللهم اغفر لقومی فانّهم قوم لایعلمون» خدایا قوم مرا ببخش، اینان نمیفهمند و در بعضی نقلها آمده است که فرمود: «اللهم اهد قومی» خدایا اینان را نجات بده و هدایتشان کن. حتی بعضی افراد از پیامبر صلیالله علیه و آله خواستند که آنان را لعنت کند. اما ایشان فرمودند: «انی لم أبعث لعّاناً» من برای لعنت و نفرین مبعوث نشدم.
بنابراین اسلام نبوی، اسلام رحمانی است و این رحمت دارای عوارضی است که درواقع مبنای سایر اصول حاکم بر سبک زندگی نبوی را تشکیل میدهد، و تمام اصول زندگی پیامبر اسلام صلیالله علیه و آله ریشه در همین “رحمت” دارد.
یعنی اسلام رحمانی مبتنی بر حرمت نهادن، رفق، مدارا، کرامت و … هست، چراکه انسانها را نمیتوان با ظلم یا بیحرمتی تغییر داد. شما وقتی به سیره ائمه علیهمالسلام بنگرید، میبینید جواب بدی را با خوبی و پاسخ تندی را با نرمی میدادند و همین منشأ تحول در افراد میشد.
پس اسلام، دین رحمانی است و حتی اگر گفتهشده که با متجاوز شدّت عمل به خرج دهید، آنهم از باب رحمت است. و اساساً هندسه هستی، هندسهٔ رحمت است و خداوند متعال بر خود، رحمت را نگاشته است: «کتَبَ رَبُّکمْ عَلی نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ».
تبیان: فرمودید سنّت پیامبر اسلام صلیالله علیه و آله و اساس کار ایشان در تبلیغ اسلام “رحمت” بوده است، حالا شاید این سؤال در اذهان ایجاد شود که آیا این مطلب با آیهٔ شریفهٔ قرآن منافات ندارد که میفرماید: «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ الَّذینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَی الْکفَّارِ رُحَماءُ بَیْنَهُم»؟ پس این شدت و غضب، چیست؟
ابداً منافات ندارد، چراکه اصل، محبت و رحمت است، و شدت و غضب و دفاع، فرع و بهتبع آن است، اصل، صلح است و جنگ، تبعی است. و باید دقت کرد که آن کفّآری که قرآن شدّت با آنان را توجیه کرده کفّار متجاوز است نه همه کفّار، حتی قرآن دستور میدهد که به باقی کفّار احسان و برّ (نیکی وسیع) نمایید. و حتی درباره کفّار متجاوز هم میفرماید باید به حدّ قانونی باشد و نباید با آنان برخلاف اخلاق رفتار کرد:
«وَ قاتِلُوا فی سَبیلِ اللَّهِ الَّذینَ یُقاتِلُونَکمْ وَ لا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ الْمُعْتَدین» یعنی باکسانی که با شما میجنگند، درراه خدا بجنگید اما تعدّی و تجاوز نکنید.
این مطلب از رحمت سرچشمه میگیرد. یعنی آنچه در روایات داریم که درباره خداوند متعال میفرمایند: «سبَقت رحمتُه غضبَه» [رحمت خدا بر غضبش پیشی میگیرد]، در رابطه با انسان الهی هم اینگونه است و پیروان مدرسه پیامبر صلیالله علیه و آله هم اینچنین هستند. یعنی نه اینکه غضب و شدت نباشد، هست ولی تابع رحمت است و اصل، رحمت هست، در این صورت غضب حدّ و مرز دارد و بر طبق اخلاق است.
تبیان: به نظر شما برای همسو نمودن زندگی خود با سبک زندگی نبوی، از کجا باید شروع کنیم؟
به نظر بنده ما باید طبق دستور قرآن کریم، از خود شروع کنیم، بدین معنا که مدام سبک زندگی خود را بررسی نمائیام و اگر سبک زندگی خود را بر اساس اصول نبوی و علوی پایهریزی کنیم، منشأ تحوّل در همه خواهیم شد.
در غیر این صورت این مهم، تحقق نمییابد چون اینکه ما دائماً دنبال اصلاح عیوب دیگران باشیم، عوارضی را متوجه خود ما میکند، یکی اینکه ما از خود غافل میشویم، دیگر اینکه فرافکنی میکنیم و سوم اینکه دچار خودشیفتگی میشویم یعنی می گوئیام حال که دیگران بد هستند، ما خوب هستیم.
اما آنچه ما باید انجام میدادیم و ندادیم، این است که سیره پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله را در منظر همگان قرار دهیم. ولی باید باظرافت خاصی اصول و قواعد از ظواهر و اشکال و جزئیات جدا شوند،
اسلام، دین رحمانی است و حتی اگر گفتهشده که با متجاوز شدّت عمل به خرج دهید، آنهم از باب رحمت است. و اساساً هندسه هستی، هندسهٔ رحمت است و خداوند متعال بر خود، رحمت را نگاشته است: «کتَبَ رَبُّکمْ عَلی نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ».
بنده در مجموعهٔ «سیره نبوی، منطق علمی» اصولی از سبک زندگی پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله را جستوجو کردم که در حوزههای مختلف موردبررسی قرارگرفته است. ازجمله حوزه مدیریت، سیاست، خانواده، اقتصاد؛ و در هر حوزه اصولی را استنباط کردهام و از میان این اصول نیز بر 10 اصل کلیدی تأکید کردهام و آنان را اصول مشترک حاکم بر زندگی تمامی انسانها تلقی نمودهام.
به نظر بنده اگر تمامی انسانها بر اساس این 10 اصل و بهعبارتیدیگر “10 فرمان” عمل نمایند، همگان اعم از مسلمان و غیرمسلمان آن اصول را بهعنوان اصولی مشترک و کلیدی خواهند پذیرفت.
بنده در کتاب «رخساره خورشید» نیز این اصول را با استناد به فرمایشات امیرالمؤمنین علیهالسلام در نهجالبلاغه، در حوزههای گوناگون فردی و اجتماعی موردبررسی قرار دادهام. این 10 مورد ممکن است در شکل و ظاهر، تابع عرفهای گوناگون و جزئیات مختلف باشد، اما در اصل و مبنا ثابت و مشترک هستند.
این اصول عبارتاند از:
1- اصل مرزبانی، حریم داری و پروا پیشگی
2- اصل کیفیت استخدام وسیله
3- اصل اعتدال و میانهروی
4- اصل پارسایی
5- اصل تکریم
6- اصل پاسداشت حقوق
7- اصل رفق و مدارا
8- اصل صراحت و صداقت
9- اصل پایبندی به عهد و پیمان
10- اصل عدالت
حال کاری که ما باید بکنیم این است که، این اصول را در حوزههای مختلف زندگی نشان دهیم. بهعنوان نمونه، اصل صراحت و صداقت را در زندگی فردی، سیاسی، اقتصادی، خانوادگی و غیره تطبیق دهیم. یعنی اقتصادی داشته باشیم که در آن دروغ، حقهبازی و پنهانکاری نباشد.
در این صورت خیلی از مشکلات حل میشود. اما متأسفانه میبینیم هرچند از گاهی رقمی افسانهای از اختلاسهای سنگین مالی افشاء میشود، خب این نتیجهٔ فقدآنهمان صراحت و صداقت در عرصهٔ اقتصادی است.
یا اینکه سیاستی داشته باشیم که هیچ مدیر، مسئول و زمامداری دروغ نگوید، روابط پنهانی نداشته باشد و همهچیز شفاف باشد، در این صورت میبینید که چقدر سلامت روحی در جامعه حاکم میشود. و همینطور است وقتی اصل صراحت و صداقت در روابط خانوادگی، اجتماعی و سایر موارد نیز جاری شود.
درواقع این اصول، مواردی هستند که خداوند متعالی در قرآن کریم آن را بهعنوان خمیرمایه و پایهٔ نمونه بودن و الگو قرار گرفتن پیامبرش برای دیگران معرفی نموده است.
مانند اصل پایبندی به عهد و پیم آنکه امیرالمؤمنین علیهالسلام اشاره میفرماید که این اصل حتی در عصر جاهلیت نیز موردقبول همه بوده است. چراکه این اصول، مشترک و عقلانی و فطرتی، و موردقبول تمام بشریت هستند.
تبیان: لطفاً بفرمایید راهکار نهادینه کردن سبک زندگی نبوی در جامعه بشری چیست؟
متأسفانه ما تنها می گوئیام ولی عمل نمیکنیم. درصورتیکه چنین سیرهای باید تبدیل شود به سبک زندگی برای همه انسانها نه صرفاً قصهها و داستانهای باشد که محدوده آن تنها به کتابها ختم میشود. و این کار هم نیاز به سازوکار دارد، بهعنوان مثلاً، برای اصل صراحت و صداقت، سازوکار فراهم شود و برای آن در مدیریت، قانون تصویب شود که اگر مدیر ارشدی دروغ گفت، عزل شود.
همانطور که امام راحل (ره) در مبحث ولایتفقیه جملهای دارند که اگر ولیفقیه دروغ بگوید، از ولایت ساقط است. خب، آیا نمیشود به همین صورت، قانونی وضع کرد که اگر مدیران ارشد به مردم دروغ بگویند، عزل و برکنار شوند؟ آیا نمیتوان بر صراحت و صداقت نظارت کرد؟ آری، اما باید برای آن راهکار اجرایی طراحی کرد.
زمانی که امیرالمؤمنین علیهالسلام به خاطر شرایط جنگ جمل مجبور شد که در کوفه اقامت کند، ابوالأسود دوئلی را بهعنوان قاضی القضاه بصره منصوب کرد که البته مدتی کوتاه در این منصب نماند و عزل شد.
وی برای عرض شکایت و اعتراض نزد امام آمد که: من نه جنایتی کردم و نه خیانتی، به چه دلیل مرا عزل کردی؟ امام در جوابش فرمود: «إنّی رأیت کلامک یعلو کلام خصمک»، دیدم که در جایگاه قضاوت صدایت را بر صدای یکی از طرفین دعوا بلند کردی.
خب آیا ما نمیتوانیم به همین صورت، اصول یادشده را اجرایی کنم؟ آیا سایتها و رسانهها نمیتوانند این اصول را فریاد زنند که مثلاً نباید به کسی بیاحترامی شود؟ نباید کرامت کسی پایمال شود و اعلام کنند که ما معترضیم به این مسائل؟ ما باید اینگونه عمل کنیم.
به نظر بنده باید سه کار انجام داد:
اول، آموزش و تربیت، افراد باید آموزش ببینند و تربیت شوند. نظام آموزشی و تربیتی ما باید این مطالب را جدّی بگیرد، دینداری یعنی چه؟ یعنی همان پیروی از سبک زندگی معصوم، پس باید برای دیندار نمودن مردم، سبک زندگی معصومین علیهمالسلام را به آنان آموزش داد.
دوم، قانونگذاری، یعنی باید بر اساس سبک زندگی نبوی و امامان معصوم علیهمالسلام، قوانین مناسب وضع کرد.
سوم، نظارت و پیگیری، که تحقق و استمرار آن را رصد کنیم تا بعد از چند سال نتیجه آن را ببینیم.
تبیان: به نظر شما بهترین وسیله برای تبلیغ سبک ناب زندگی نبوی در دنیای امروز چیست؟
یکی از بهترین بسترهای اجرا نمودن آن سه امر یعنی آموزش و تربیت، قانونگذاری، و نظارت و پیگیری، فضای مجازی هست، یعنی قبل از اینکه دولتها بخواهند بیایند سراغ آن تا عملیاتی شود، باید فعالان فرهنگی در فضای مجازی وارد عمل شوند. بهعنوانمثال شما در سایت تبیان، جایی را تخصیص دهید به آموزش کاربران بر اساس سبک زندگی معصومین علیهمالسلام و در این میان از همه نیز کمک بخواهید.
از حقوقدانان بخواهید که قوانین مناسب ارائه دهند و شما آن را به قانونگذاران منعکس کنید. بعد از آنهم، مطالبه و پیگیری کنید. بهعنوان نمونه، اصل پاسداشت حقوق طبیعت که در آموزههای دینی به آن پرداختهشده است.
در فرمایش پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله نیز موردعنایت قرارگرفته که حضرت فرمود: اگر زمان قیامت فرارسید و شما در دستان خود نهالی دارید، اگر میتوانید برخیزید و آن نهال را بکارید قبل از آنکه قیامت برپا شود. خب، اینیک نمونه است. آیا ما نمیتوانیم در رسانههای خود موجی به راه بیندازیم برای همین یک اصل که موردقبول همگان است؟
بنده پیشنهاد میکنم، آن 10 اصل یادشده و یا هر اصول دیگری که مبتنی بر سبک زندگی نبوی میباشند را در فضای مجازی مورد سرمایهگذاری قرار دهیم: برای تبیین و جا انداختن آن، کارگاههای آموزشی تشکیل دهیم، همایشها و سمینارهای مفید و مؤثر برگزار کنیم.
یا حتی جنبش راه بیندازیم. مثلاً جنبش حریم داری، به این معنا که در فضای مجازی برای این اصل فریاد بزنیم و بگوییم ای کسانیکه به دنبال این هستید که حرمت انسان پاس داشته شود، بیایید ببینید که حرمت بشر لگدمال شده است، بیایید حریم داری کنیم، و به کسی اجازه ندهیم حریم دیگری را بشکند.
امیرالمؤمنین علیهالسلام یک استغفار زیبا و لطیفی دارند که به خداوند متعال عرض میکند: «اللهم اغفر لی رمزات الألحاظ و سقطات الألفاظ» یعنی خدایا مرا ببخش از گوشه چشم ناروایی که ممکن است به کسی کرده باشم و یا اینکه از دهانم لفظی هرچند کوچک خارجشده باشد که کسی را آزرده.
امیر مؤمنان علیهالسلام میفرماید: مسلمان کسی است که دیگران از دست و یا دهان او نرنجیده باشند. اگر مسلمان به کسی هم غضب کند و یا در مقابلش بایستد برای این است که او را دوست دارد. چراکه اسلام ما، رحمانی است و اساس آن رحمت است چنانکه پیامبرش نیز پیامبر رحمت است.
امروز فضای مجازی قدرت تحوّل زیادی دارد، اینکه بعضیها از گردش آزاد اطلاعات میترسند، به دلیل توانایی بالای این رسانه است. ما از جنبه مثبت این قدرت میتوانیم برای تبیین و ترویج سبک زندگی نبوی نهایت استفاده را بنمائیم. ما باید تا میتوانیم زیباییها و لطافتهای زندگی پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله و امام علی علیهالسلام را به همه دنیا نشان دهیم.
ما باید از این پتانسیل فضای مجازی به نفع خوبیها استفاده کنیم، بیاییم موجی علیه دروغگویی راه بیندازیم و همانطور که دیگران در گوشه و کنار فضای مجازی همچون شبکههای اجتماعی، برای تجارت یا تبلیغ خود، شعاری را مطرح میکنند و دیگران نیز به آنها میپیوندند، ما هم اصل صداقت را مطرح کنیم و بر روی آن سرمایهگذاری کنیم و موجی عظیم راه بیندازیم و نسبت بهدروغ حساسیت ایجاد کنیم.
چنانکه سیره نویسان نوشتهاند، وقتی کسی نزد پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله دروغ میگفت، حضرت از او چنان دست میکشید که وی متوجه زشتی عملش میشد و سپس پیامبر صلیالله علیه و آله رابطهاش را اصلاح میکرد، یعنی نسبت بهدروغ حساسیت نشان میداد.
البته باید تأکید کنم که امروز، رسانههای ما در فضای مجازی بهخوبی میتوانند آن قسم سوم یعنی نظارت و پیگیری را انجام دهند و کاربران خود را تشویق کنند به اینکه آنها هم ناظر و پیگیر این اصول باشند و تحقق آن را مطالبه کنند. ما باید از پتانسیل بالای این فضا استفاده کنیم.
امروز فضای مجازی قدرت تحوّل زیادی دارد، اینکه بعضیها از گردش آزاد اطلاعات میترسند، مانند آنچه در ترکیه اتفاق میافتد، به دلیل توانایی بالای این رسانه است. بنابراین ما از جنبه مثبت این قدرت میتوانیم برای تبیین و ترویج سبک زندگی نبوی نهایت استفاده را بنمائیم و لو شده بهصورت بیان نکات کوچک از سیره آن حضرت. ما باید تا میتوانیم زیباییها و لطافتهای زندگی پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله و امام علی علیهالسلام را به همه دنیا نشان دهیم.
مصاحبه: ابوالفضل صالح صدر
بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان
در ادامه بخوانید » درد دلی با دختران ایرانی و هشدارهایی درباره جامعه مذهبی از زبان استاد میثم مطیعی