آیا نقد یک حرفه است یا شاخهای از یک حرفه؟ آیا کسی که دارای تخصص عمران است میتواند در هر رشته دیگری منتقد باشد؟ واضح است که منتقد باید خود درزمینهٔ ای که نقد میکند دارای تخصص و دانش باشد که ما او را بهعنوان داور و ارزیاب بپذیریم و داوری و رأی او را قبول کنیم.
نقد، روشی مهم برای ارزیابی مفاهیم، پدیدهها و دادههای مختلف در تولید و ارائه اندیشههاست. نقد، روش بررسی، در فرایند تحلیل ذهن است که در یک ارتباط دوسویهٔ نگرش نقادانه و اندیشهو رفتار شکل میگیرد. (فوکویاما، نقد در فرایند بررسی)
هر انسان دارای عقل و نفس سلیم اقرار میکند به ثمرات فراوان نقد اجتماعی بهعنوان یک مهارت اجتماعیِ مانع از ایجاد و پیشرفت اندیشه و رفتارهای فاسد اجتماعی. ولی شاهد رویگردانی افراد در جوامع اجتماعی واقعی و مجازی از نقد و نقادی هستیم. این خود نوعی آسیب و مسئله اجتماعی و فرهنگی شمرده میشود که با پیشرفت آن بسیاری از مسائل و مشکلات را در جامعه پدید میآورد.
ازاینرو باید در مقام فرهنگسازی، فرهنگ نقد و نقدپذیری را با تعریف درست از آنها در جامعه پایهگذاری کنیم. نکته مهم در انجام نقد سازنده توجه ویژه به «فرهنگ نقد» و سپس «فرهنگ نقدپذیری» است:
فرهنگ نقد
پیشازاین که منتقد بهنقد اندیشه و رفتار بپردازد، باید به معیارهایی که دربرگیرنده فرهنگ نقد است توجه داشته باشد. مانند:
• بهبود بخشیدن به امور؛
• پرهیز از دخالت احساسات حب، بغض و یکسونگری (خیرخواهی)؛
• ارائه اصلاحات پیشنهادی و یا راهحل مناسب؛
• ذکر آثار و جنبههای مفید در کنار جنبههای منفی؛
• ارائه استدلال، سند و مدرک؛
• قطعی ندانستن برداشتها در هنگام بررسی؛
• آشنایی و علم یقینی به تمام اطراف و حواشی رفتار و اندیشه (مانند احکام غیبت)؛
• در نظر داشتن ویژگیهای مثبت و منفی رفتار و اندیشه؛
• در نظر داشتن هنجارها، اقسام رفتار و اندیشههای هنجارشکن (آگاهانه یا ناآگاهانه) در حین ارزیابی؛
• آگاهی کامل نسبت به روش هایارائه نقد؛
• و … .
این معیارها فقط برای علمی کردن موضوع فرهنگ نقد در فرایند انتقاد بیانشده و چه اینکه اقسام دیگری نیز وجود دارد که کلام را طولانی خواهد کرد.
فرهنگ نقدپذیری
در بحث ارزششناسی؛ نقـد، ظرفیت ارزشی دارد، لذا فرهنگ نقدپذیری جلوتر از فرهنگ نقد، ارزشمندتر است (رابرت گیدمن، درباره نقد). در این تعبیر برای “فرهنگ نقدپذیری” ارزش خاصی در نظر گرفتهشده است. بیتردید، داشتن روحیه فرهنگ نقدپذیری، یکی از ظرفیتها و ارزشهای ویژه برای مقوله نقد و نقدپذیر است.
در فرایند فرهنگ نقدپذیری، مسائل سازنده و تأثیرگذاری برای رسیدن به آن ظرفیت، وجود دارد مانند:
• کنار گذاشتن حساسیتهای منفی و یکسویه نگری درباره خود و اثر؛
• دقت بهبه آرای دیگران در هنگام نقد شدن؛
• تحمل آرای خلاف بینش و سلیقه خود؛
• نترسیدن از نقد؛
• طبیعی دانستن اشتباه در هنگام عمل؛
• توانایی درباز اندیشی؛
• نوگرایی و زدودن گرد قرائتهای سنتی و متحجر از افکار.
خو گرفتن به این اجزای هفتگانه، مستلزم تجربه و تکرار برای رسیدن به فرایند نقدپذیری است که ظرفیت فرهنگ نقدپذیری را در وجود ما گسترش بدهد.
منتقد کیست؟
اصل مهم در شناخت و تعریف منتقد، داشتن آگاهیهای لازم بر مبنای روش نقد است. این آگاهیها دربرگیرنده مواردی است که منتقد باید آن را در نفس و ذهن خود داشته باشد. مانند:
• احاطه بر روشهای نقد سالم؛
• علم به ویژگیها و مشخصههایی که نقد را شکل میدهد؛
• نگاه ساختار شکنانه؛
• دریافت نو از مفهوم اندیشه و رفتار موردبررسی؛
• توجه به دیگر رویکردها و نظریههایی که ممکن است در متن رفتار و اندیشه باشد؛
این مؤلفههای پنجگانه، ویژگیها و مهمترین عناصری است که کار و وظیفه منتقد را در حوزه نقد، مشخص میکند.
جدیترین مشکلی که درباره نقد و نقادی وجود دارد، نقدیکجانبه (یعنی نقد به معنی انتقاد صرف) است؛ زیرا به دلیل عدم درک از مفهوم “نقد”، بسیاری از افراد درجامعه به “انتقاد صرف” در حوزه نقد میپردازند. دیگر در جامعه واقعی و مجازی ارزشها را همسان با کاستیها، در فرایند نقد و نقادی مطرح نمیسازند.
مهارت اجتماعی نقد کردن
نقد اجتماعی عکسالعملی در قالب امربهمعروف و نهی از منکر است که در مقابل اندیشهها و رفتارهای ناپسند صورت میگیرد. این نقد گاه در مقوله پیشگیری مطرح است، زیراوجدان همگان به رفتارهای پسندیده توصیه میکند و از ارتکاب رفتارهای فاسد و فساد انگیز نهی میکند. مسئولیتاین نوع از نقد بیشتر متوجه عموم افراد و گروهها بوده و نقد اجتماعیبرای مهار رفتارها و انحرافات کارسازتر است.
نقد اجتماعی، داوری اخلاقی و ارزشی است در پاسخ بایدها و نبایدهای رفتار اجتماعی. دغدغه و دلنگرانی هرانسان در تمامی لحظات زندگی خود این است که درست را از نادرست تشخیص دهد و بایدونباید زندگانی خویش را بشناسد و راه خویش را از میان هزار راهههایی که در برابر او دام و دامن گسترانیده بیابد این ازآنروست که انسان موجودی است که باید انتخابگر به دنیا بیاید انتخابگر بزرگ شود انتخابگر زندگی کند.
داوری و انتخاب (قضاوت) جهت نقد و درنهایت مهار اجتماع، اولین اصل شناخت اندیشه و رفتار (آسیب دار) و (بی آسیب) است. شناخت منطقیتر نسبت به گونههای مختلف رفتاری (الگوساز، الگوده و الگوپذیر) و مواجهه صحیح با اقسام رفتار بالأخص موارد آسیبزا از وظائف فردی در قبال جامعه است.
رفتارهای فردی در ایفاء نقش در مسیر آسیبزایی یا ارزش زایی از جامعه (آسیب دار):
1. مهاجم (به اخلاق عمومی):
(این افراد در مسیر آسیبزایی نقش (الگوسازی) دارند
(خواسته یا ناخواسته در پی حرمتشکنی، هنجارشکنی، پردهدری و عفاف گریزی هستند
توضیح: مشابهت به جنس مخالف نظیر آرایش صورت، مشابهت به گروهها و فرقههای شیطانپرستی و …
2. متخلف (نسبت به هنجارهای عمومی جامعه):
(این افراد در مسیر آسیبزایی نقش (الگودهی) دارند
(بیآنکه در پی ترویج بیبندوباری باشند عملاً با بیانضباطی در پوشش و آرایش و رفتار خود مروج انواعی از ناهنجاری در این عرصهاند
توضیح: مصادیق این گروه موجب میشوند ناهنجاری پوششی یا آرایشی افراد، موجب جلب نظر دیگران شود.
3. غافل (نسبت به ارزشها):
(این افراد در مسیر آسیبزایی نقش (الگوپذیری) دارند.
(مخالف ترویج بیبندوباری در عرصه پوشش و آرایش و عفافاند ولی بیانضباطی و ناهنجاری خود در این عرصه را ناصواب و ناپسند نمیشمرند.
توضیح: مصادیق این گروه، دارای ناهنجاریهایی هستند که اگرچه برخلاف شرع مقدس است اما متأسفانه در بسیاری از موارد در عرف جامعه پذیرفتهشده و عادی هست. مثل بیرون بودن قسمت جلوی موهای سر در زنان.
رفتارهای فردی در ایفاء نقش در مسیر آسیبزایی یا ارزش زایی از جامعه (بدون آسیب)
1. هوشیار (نسبت به حفظ ارزشها):
(این افراد در جهت مراعات حدود و احکام الهی در تمام حوزههای فرهنگی در جایگاه (الگوپذیر) هستند.
(خود را مقید و ملزم به رعایت حداقل احکام و ارزشهای دینی میدانند.
توضیح: مصادیق این گروه افرادی هستند که در رفتارها همرنگ با عموم جامعه به نظر میآیند اما درعینحال موارد خلاف شرع در وضعیت آنان مشاهده نمیشود. بهعنوانمثال استفاده از مانتو و روسری در زنان بهطوریکه موهای سر کاملاً پوشیده باشند. معیار تشخیص این گروه از گروه 3 آسیب دار، صرفاً رعایت حداقلهای شرعی و عرفی است.
2. منضبط (نسبت به ارزشها):
(این افراد در مسیر ارزشزایی نقش (الگودهی) دارند.
(با پوشش آرایش و رفتار خود عملاً هنجارهای رفتاری و اخلاقی در این عرصه را تثبیت میکنند.
توضیح: مصادیق این گروه علاوه بر رعایت موازین شرعی، در نگاه ظاهری متمایز از الگوهای رفتاری، عمدتاً وارداتی بوده و گرایش به ظاهری بومی و مذهبی در آنها مشخص است مثل: مردان: استفاده از بعضی نمادهای رایج مذهبی مثل انگشترهای مذهبی و محاسن نیمهبلند و زنان: استفاده از چادر ملی.
3. مروج (فرهنگ پسندیده و ارزشهای متعالی):
(این افراد در مسیر ارزشزایی نقش (الگوسازی) دارند.
(آگاهانه با پوشش، آرایش و رفتار خود در پی گسترش عفاف و حجاب و نفی ناهنجاریها در این عرصهاند.
توضیح: مصادیق این گروه از نمادهای نهچندان معمول مذهبی در پوشش و آرایش خود استفاده میکنند. مانندمردان: استفاده از چفیه زنان: نقاب یا پوشیه و یا روگرفتن
طبق این تقسیمبندی میتوان طبق میزان اثرگذاری یک فرد بر جامعه خود، ازنظر آسیبزا یا ارزش زا بودن، افراد را امر به خوبیها و نهی از بدیها کرد و به میزان لازم نسبت به اندیشه و رفتار دیگران عکسالعمل لازم را ابراز نمود.
(بر اساس جدول طبقهبندی مترددین در معابر عمومی ـ دبیرخانه شورای فرهنگ عمومی)
منبع: افسران
دانلود پی دی اف یا انلاین ببینید:
عالی بود. برای ارائه م نیاز داشتم
خداروشکر مفید بود.