دسته‌ها
کلمات | مقاله، یادداشت، گزارش

چه وسائلی در اربعین همراه ببریم؟ چگونه به زائران اربعین خدمت کنیم؟

آیا می دانید چگونه به زائران اربعین خدمت کنیم ؟ کسانی که در مراسم پیاده‌روی اربعین شرکت کرده‌اند، یکی از زیبایی‌های این سفر را همدلی و رسیدگی به زائران اربعین ذکر می‌کنند.

زائران اربعین بین راه با انواع غذاها، نوشیدنی‌ها و لوازم مورد نیاز پذیرایی می‌شوند. ولی گاهی لوازم کوچکی ممکن است لازم شود که در موکب‌ها توزیع نمی‌شود یا زائران فراموش کرده‌اند همراه خود ببرند، اینجاست که اگر کسی چنین وسایلی را همراه داشته باشد کمک بزرگی به بقیه می‌کند. برای بیشتر دانستن در ادامه همراه بنیانا باشید

دسته‌ها
مقاله

چگونه با فرزند نوجوانمان صحبت کنیم و مشاجرات را کم کنیم

photo_2016-11-25_00-07-42

زمانه عوض شده و تغییرات آنقدر عمیق و سریعند که گاهی تا چشم باز کنی، می‌بینی از دنیا عقب افتاده‌ای.

پیشرفت روزانه تکنولوژی و علم هم به این تغییرات، شتاب فزاینده‌ای داده است. در چنین شرایطی، اگر دختر یا پسری نوجوان در خانه داشته باشید، خواه‌ناخواه، این تغییرات بیشتر به چشم‌تان می‌آید چون نوجوان، خواسته‌ها، دغدغه‌ها، سرگرمی‌ها و دانسته‌هایش به هیچ‌عنوان قابل قیاس با زمان ما نیست.

آنها در دنیایی زندگی می‌کنند که مختصاتش با دنیای نوجوانی ما زمین تا آسمان فرق دارد. همین مسئله، شکاف بین نسل‌ها را بیشتر و عمیق‌تر می‌کند. در چنین شرایطی است که نوجوان انگار زبان والدینش را نمی‌فهمد و والدین به هیچ عنوان حرف‌ها و دغدغه‌های نوجوان برایشان قابل درک نیست.

همین می‌شود که بگومگوهای طولانی و مدام، راهشان را به خانه‌ها باز می‌کنند. با این بحث‌ها و مشاجرات و بگومگوهای کسالت‌بار و تشنج‌آفرین که انگار سر تمام شدن ندارند، چه باید کرد؟

 

من درس نمی‌خوانم؛ زندگی خودم است

یکی از بگومگوهای معروف در خانه‌هایی که نوجوان دارند، بحث بر سر «بشین سر درست» است. پدر و مادر نگران آینده تحصیلی و شغلی فرزند هستند و نوجوان حواسش بیش از قبل پی هر چیزی است به جز درس خواندن؛ ترجیح می‌دهد به جای درس خواندن با دوستانش معاشرت کند، گوشی هوشمند احتمالی‌اش را دستش بگیرد و در شبکه‌های مجازی بچرخد، روی تختش ولو شود و ساعت‌ها خیره به سقف باقی بماند یا… .

 

تمرکز روی مطالعه و درس خواندن در دوران نوجوانی که صدها دغدغه متفاوت با خود به همراه دارد، کار آسانی نیست. این در حالی است که والدین متوجه سختی این مسئله نیستند و توقع دارند نوجوان از مدرسه که می‌رسد مرتب و منظم تکالیفش را انجام دهد، چند ساعتی استراحت کند و دوباره کتابش را دستش بگیرد.

بله، شاید نوجوان‌های فامیل و همسایه، چنین باشند اما مطمئن باشید که آنها هم بدقلقی‌های خودشان را دارند. در چنین شرایطی بگومگو بر سر «چرا درس نمی‌خونی؟» کاملا بی‌فایده است چون هرچه بیشتر اصرار کنید، نتیجه کمتری خواهید گرفت.

راهکارش این است که درکش کنید، با او راه بیایید، برایش زمان بگذارید و توقع نداشته باشید تمام ساعات روزانه‌اش را مطابق میل شما رفتارتان کند. هیچ‌وقت بر سر درس خواندن دعوا و مرافعه راه نیندازید که جز عمیق شدن شکاف بین‌تان، چیزی عاید نمی‌شود.

 

همین درک ساده

در قدم اول، نمی‌خواهیم بگوییم لازم است تمام و کمال نوجوان و اقتضائات زمانه‌اش را درک کنید. اما لااقل در مورد نوجوانی – که به «سرزمین طوفان‌ها» معروف است – کمی بدانید؛ یعنی حواستان باشد که در این سنین یعنی حدود 12تا 18سالگی، در سرزمین نوجوان، هیچ‌چیز سر جای واقعی‌اش نیست بلکه همه عناصر دارند تلاش‌شان را می‌کنند تا جای اصلی خودشان را پیدا کنند.

این جابه‌جایی و تکاپو، این رشد ناگزیر و مدام، انرژی زیادی از نوجوان می‌گیرد و او را دچار سردرگمی و بی‌حوصلگی می‌کند. در این دوران، هورمون‌ها بیش و پیش از گذشته مشغول کارند. ذهن و عقل در حال تکامل هستند، هویت درحال شکل‌گیری است و جسم، در جاده بزرگ شدن و رشد، آنقدر تغییر می‌کند که خود نوجوان هم وقتی مقابل آینه قرار می‌گیرد از این همه تغییر، سرگیجه می‌گیرد.

بنابراین اگر خودتان را جای او بگذارید، یا نوجوانی خودتان را به یاد آورید و سعی کنید که این دوران را درک کنید، بی‌حوصلگی، پرخاشگری، کم‌طاقتی، استقلال‌طلبی، آزادی‌خواهی و خیلی دیگر از احساسات منطقی و غیرمنطقی نوجوان را بهتر درک خواهید کرد.

 [su_note]

حتما بخوانید: فرزندان خانواده های مومن باهوش ترند

[/su_note]

دور تسلسل

متأسفانه بگومگو با نوجوان از آن چیزهایی است که اگر شروع شود، تمام شدنش کار آسانی نیست، یا لااقل نمی‌توان این اطمینان را داد که ختم به‌خیر می‌شود.

اغلب والدینی که درگیر بحث و مشاجره با نوجوان می‌شوند، کسانی هستند که در زندگی زناشویی‌شان هم اهل بحث‌های طولانی و بگومگوهای بی‌فایده‌اند؛ بنابراین آموختن مهارت راه بردن بگومگو را بیاموزید؛ یعنی بدانید که گاهی لازم است بدون پذیرفتن حرف طرف مقابل و زیر بار رفتن، سکوت کرد و گذشت؛ گاهی باید عذرخواهی کرد، گاهی نیاز است که با محبت و مهربانی، عوض داد کشیدن و تهدید و تنبیه، ماجرا را تمام کرد.

خلاصه اینکه اگر قرار باشد بگومگو را ادامه دهید تا حرفتان به کرسی بنشیند، مطمئن باشید نه‌تنها نوجوان حرف شما را نمی‌پذیرد و کوتاه نمی‌آید بلکه این بحث تا زمان از هم گسستن رشته‌های اعصابتان پیش خواهد رفت؛ پس مهارت گفت‌وگوی درست با نوجوان را بیاموزید.

 

برخودتان آگاهانه مسلط باشید

می‌دانیم که داشتن یک نوجوان و سروکله زدن با او بر سر هزار و یک مسئله غیرقابل‌پیش‌بینی که به ذهنتان هم نمی‌رسیده و پیش آمده، کار ساده‌ای نیست و شما هم آدم هستید و ممکن است از کوره دربروید یا اعصابتان به هم بریزد و کلافه و بی‌حوصله شوید. در چنین شرایطی سعی کنید بحث را تمام کنید و به هیچ عنوان ادامه‌دهنده نباشید.

اگر می‌توانید، از محیط دور شوید. مطمئن باشید اثر این بگومگو کمتر از درس نخواندن، مهمانی رفتن، لباس نامناسب پوشیدن و… نیست. اجازه بدهید فضا کمی آرام شود تا شما و فرزند نوجوانتان انرژی از دست رفته را بازیابید و سر فرصت و در شرایط مناسب و آرام، گفت‌وگو را بدون مشاجره آغاز کنید.

 

سخت نگیرید

همانقدر که باید حواستان جمع باشد، چون تربیت یک نوجوان به هیچ عنوان کار ساده‌ای نیست، نباید سختگیر و محدودکننده باشید. آنقدر «نه» نگویید که درمواقعی که نیاز به یک «نه» قاطع دارید، حرفتان خریدار نداشته باشد! بدانید که نوجوان نیاز به آزادی دارد. نیاز دارد که خودش لباس‌هایش را انتخاب کند و اگر مطابق میل شما نیست، نبایدچیزی را به او تحمیل کنید بلکه صحبت کرده و حدود را مشخص کنید.

او نیاز دارد ساعاتی را تنها باشد، با دوستانش وقت بگذراند، حریم خصوصی‌اش برایش مهم است و… . شما فقط باید امنیت را فراهم آورید و کنترل غیرمستقیم داشته باشید، محدودکردن و مخالفت و بیش از حد «نه» گفتن فقط میزان مشاجرات خانگی را بیشتر می‌کند.

 [su_note]

حتما بخوانید : چگونه بچه را تربیت کنیم و فرزند عالی داشته باشیم

[/su_note]

زمان بگذارید

نوجوانی که با مادر یا پدرش به پارک و مسافرت و سینما می‌رود، فوتبال بازی می‌کند، به خرید و پیاده‌روی می‌رود و در یک کلام روابط همدلانه و درک متقابل را تجربه می‌کند، کمتر به دام مشاجره و بگومگو می‌افتد.

نوجوانان از جدی گرفته شدن توسط بزرگ‌ترها لذت می‌برند و اگر همراهی‌شان نکنید و آزادی انجام این سرگرمی‌ها را از آنها بگیرید، دل به هیچ مسئله جدی دیگری نخواهند داد و برای رسیدن به ممنوعیاتی که شما وضع کرده‌اید، اصل زندگی را قربانی خواهند کرد. با نوجوانتان علاوه بر همدلی و آموزش، وقت‌گذرانی، خوشگذرانی و تفریح کنید و اثر آن را بر کاهش بگومگوها ببینید.

 

به گفت‌وگو اهمیت بدهید

گفت‌وگو کردن را دست‌کم نگیرید؛ یعنی نگویید: «این بچه اصلا حرف حالیش نمی‌شه، آخرش هم کار خودش رو می‌کنه»، ضمن اینکه گفت‌وگو کردن با نوجوان هم راه و روش‌های خودش را دارد؛ مثلا نباید در کلام‌تان سرزنش یا مقایسه باشد، نباید ساعات گفت‌وگو آنقدر طولانی شوند که خمیازه تحویل بگیرید. مهربان، همدل و سریع، حرف‌هایتان را بگویید.

 

گردآوری : مریم کمالی نژاد (همشهری دو)

دسته‌ها
کیوسک

چگونه کارهایمان را بدون تاخیر و عقب انداختن انجام دهیم؟

drain-time-energy-work

شما یک ضرب‌الاجل برای تحویل کاری دارید اما به جای انجام آن، سرتان را با کارهای متفرقه گرم کرده‌اید؛ ایمیلتان را چک می‌کنید، به شبکه‌های اجتماعی سر می‌زنید، تلویزیون نگاه می‌کنید، ناخن‌هایتان را می‌گیرید، رفت و روب خانه را به‌صورت جدی انجام می‌دهید یا حتی شروع به مطالعه یک کتاب داستان می‌کنید و در نهایت هم به محض شروع کار، دلتان چای می‌خواهد و بلند می‌شوید!

 

 شما می‌دانید که باید آن کار را انجام بدهید اما آن را به بعد موکول می‌کنید. این کار شما یک تأخیر خودخواسته است! البته اگر این موارد درباره شما صدق می‌کند باید بدانید که تنها نیستید. بسیاری از افراد درجاتی از اهمال‌کاری را تجربه می‌کنند.

 

این اهمال‌کاری (یا تعلل ورزی) ممکن است برای به عقب انداختن گرفتن تصمیم‌های مهم یا انجام کارها و وظایف دارای اولویت باشد. اهمال‌کاری معمولا با افزایش اضطراب و از دست دادن فرصت‌ها همراه است و در حالت شدید آن، ممکن است حرفه یا مسائل روزمره شخص را دچار اختلال کند.

 

همیشه کارهای عقب‌مانده‌ای هستند که ترجیح زمانی ما برای انجام آنها، «اکنون» نیست، اما وضعیت طوری است که اگر آن‌ها را به تأخیر بیندازیم، ضرری در پی دارد؛ مثل رفتن به کلاس، دادن یک خبر بد، یادگرفتن یک تکنوژی جدید، تماس با یکی از بستگان برای عرض تبریک یا تسلیت، انجام دادن تکلیف دانشگاه و یا مطالعه یک واحد درسی.

اما چطور این معضل اهمال‌کاری را در مشت خود بگیریم و برای انجام آن کارها بدون تأخیر و عقب انداختن، بر خود فائق آییم؟ در ادامه مطلب همراه بنیانا باشید 

 

مسئله را یک‌بار دیگر مرور کنید

با خودتان روراست باشید. افکارتان را برای عقب‌انداختن کار مدنظر بسنجید و ببینید چرا آن کار را عقب می‌اندازید. آیا عقب انداختن آن منطقی است؟ آیا فرصتی را از دست نمی‌دهید؟ به هدفتان از تصمیم برای آن کار، فکر و انگیزه‌هایتان را مرور کنید. شما مدیر خودتان هستید پس سعی کنید اضطراب‌هایی را که تشخیص می‌دهید کاهش داده و رفتارتان را تا تمام کردن آن کار تنظیم کنید.

 

همین الان انجامش بدهید!

برای انجام کاری قبلا تصمیم گرفته‌اید و مدت‌هاست آن را عقب انداخته‌اید؟ ترجیحا بدون تأخیر برای هر دلیل‌تراشی دوباره‌ای، همین الان آغاز کنید.

 

کلک بعضی از کارها را می‌توان به این صورت کند؛ مثل زمانی که یک تماس واجب برای وقت گرفتن از یک پزشک باید انجام شود یا وقتی که کثیفی حمام مدت‌هاست روی اعصاب شماست.

 

البته معلوم است که این توصیه مشروط بر این است که در کارهای مهم دیگر شما اخلالی ایجاد نشود. اگر اولویت مهم‌تری نیست ترجیحا اول صبح، کارعقب افتاده را انجام دهید. هر چه از روز بگذرد احتمالا شما دلایل بیشتری برای انجام ندادن آن کار پیدا خواهید کرد.

 

پیشگویی‌های منفی را در سطل زباله بریزید

یک علت به عقب‌انداختن کارها ترس از ارزیابی منفی دیگران و عزت نفس پایین است. ممکن است از ترس شکست‌تان برای بر نیامدن از عهده کار مذکور، انجام آن را به تأخیر بیندازید. تا حدی که می‌توانید، بی‌خیال پیشگویی‌های منفی شوید و سعی کنید با برشمردن نتایج مثبت آن کار و نقاط مثبت خود برای انجام آن، به‌خود انگیزه و امید ببخشید و توکل به خدا را فراموش نکنید.

 

برای خودتان جایزه تعیین کنید

بعضی از کارها آنقدر مهم هستند که ارزش گرفتن یک جایزه را داشته باشند. با خودتان رفیق باشید و برای انجام یک کار معین که مدتی است روی دست‌تان مانده، یک جایزه برای خودتان تعیین کنید؛ مثلا یک شام خوشمزه، خرید یک لباس مورد علاقه، رفتن به سینما یا هرچیز دیگری که ممکن است خوشحالتان کند اما در شرایط عادی، آن را انجام نمی‌دهید.

 

یک شریک مناسب پیدا کنید!

ما معمولا برای انجام کارها وقتی با دیگران هستیم انگیزه بیشتری داریم؛ مثلا زمانی دوستی وقتی برای کنکور درس می‌خواند از دوستی که برای آزمونی مهم در رشته دیگری درس می‌خواند، درخواست کرد که روزانه ساعات مطالعه خود را به هم اعلام کنند و در ساعات درس خواندن، یک رقابت پر از شوخی به راه انداختند یا اینکه دوستی می‌گفت: «برای یک مقاله که مدت‌ها بود تکمیل آن را به عقب انداخته بودم با یکی از همکلاسی‌ها تماس گرفتم و برای اتمام آن مشارکت خواستم».

 

حتی فردی گفته بود: «برای چک کردن یک مسئله پزشکی به یکی از فامیل‌های صمیمی که مشکل پزشکی مشابه داشت، گفتم که بیا همزمان انجامش بدهیم». اگر یک شریک کاری مناسب پیدا نکردید، می‌توانید چنددقیقه‌ای پای حرف کسانی که به شما انگیزه عمل می‌دهند بنشینید.

 

کامل‌گرایی را ترک کنید!

آدم‌های کامل‌گرا، گاه ویژگی‌های انجام کار را چنان ایده‌آل و بزرگ تلقی می‌کنند که آن را قابل دستیابی نمی‌بینند و به همین‌خاطر آن را عقب می‌اندازند. وقت‌هایی که دائما منتظر یک حال عالی یا زمان کامل و منابع تمام عیار یا موقعیت کامل برای انجام آن کار هستید، احتمالا کامل‌گرایی افراطی دارد به شما ضربه می‌زند.

 

برای اجتناب از این موضوع، بهتر است به روند پیشرفت خودتان توجه کنید. گاهی بهتر است قسمتی از کار را که نیاز به دقت و تلاش زیادی ندارد، در حدی که به کفایت برسد رهایش کنید و به بقیه قسمت‌ها بپردازید و با خود بگویید که وقتی کلیات کار را کامل کردم در وقت اضافه، به تمام‌عیار ساختن و کم‌نقص شدن آن می‌پردازم.

 

کارها را به قدم‌های کوچک‌تر تقسیم کنید

یک مسیر برای انجام کار روشن تعیین و آن را تبدیل به مراحل کوچک کنید؛ خصوصا قدم‌های اول را طوری بنویسید که فوری و در دسترس و قابل انجام باشند. این کار به شما احساس رسیدن و موفقیت می‌دهد و احساس خستگی بی‌نتیجه را از شما دور می‌کند. به هر حال یک برنامه واقع‌بینانه و منطقی برای انجام آن کار بریزید. این برنامه می‌تواند زمانبندی لازم برای انجام هر قسمت را هم در بر داشته باشد.

 

اینکه دقت کنید که هر «به تأخیر انداختنی» لزوما اهمال‌کاری نیست بلکه به تأخیرانداختن کارهای کمتر مهم برای انجام کارهای ضروری و یا احساس خستگی برای انجام یک کار مهم و عقب‌انداختن آن برای یک مدت کوتاه، یک اتفاق معمول است و جای نگرانی نیست.

 

یادداشتی  از نرجس لاری  (همشهری دو)

 

دسته‌ها
کیوسک

خود ناتوان سازی چیست و چگونه آن را کنترل کنیم ؟

خود ناتوان سازی چیست و چگونه آن را کنترل کنیم ؟
خود ناتوان سازی چیست و چگونه آن را کنترل کنیم ؟

 

«من نتونستم دیشب بخوابم و نتونستم در امتحان متمرکز بشم»، «سردرد شدید داشتم و نتونستم درست متقاعدش کنم»، «وقت نبود که تمرین کافی برای مسابقه انجام بدم» و….ما آدم‌ها بعضی وقت‌ها به‌طور ناخودآگاهی بامزه هستیم!

 

 گاهی هنگامی که در یک موقعیت چالشی قرار می‌گیریم، به‌دنبال یک راهِ فرار با کارکرد کوتاه‌مدت می‌گردیم؛ راهی که ما را از آنچه می‌خواهیم باشیم دور نکند. به این خاطر است که گاهی پیش‌بینی می‌کنیم که در موقعیت خاصی شکست خواهیم خورد و قبل از رسیدن به موقعیت دلایلی جور می‌کنیم تا بعد از شکست، به آن دلایل برای شکست استناد کنیم!

مثلا من فکر می‌کنم که در کنکور موفق نمی‌شوم، پس تلاش نمی‌کنم و بعدا برای اینکه احساس خوب نسبت به‌خودم خراب نشود، به‌خودم و دیگران می‌گویم که من تلاش نکرده بودم و به همین دلیل شکست خوردم. مشخص است که این کار یک نوع عذرتراشی مخرب است که کارکرد مثبتش حفظ آبروست! به این کار، در اصطلاح روانشناسی خود ناتوان سازی  می‌گویند.

در این موقعیت ما برای اینکه احساس شرمندگی نکنیم، موانعی را بر سر راه موفقیت ایجاد می‌کنیم تا درصورت مواخذه برای شکست، پاسخی برای آن داشته باشیم.

 

یک مثال روشن درباره خود ناتوان سازی 

فریده، یکی از دوستانم قصه‌ای برایم تعریف کرد. او مدت‌ها به کلاس کارگردانی می‌رفت و دوره‌های مختلفی را با موفقیت گذرانده بود تا اینکه از طریق دوستان از آگهی استخدام یک دستیار کارگردان از میان هنرجویان مطلع شد. او گفت که این کار را واقعا دوست داشته و فکر می‌کرده که بهترین چالش برای اوست تا مهارت‌هایش را افزایش دهد و در حرفه‌اش پیشرفت کند. کار در آن فیلم برای او یک‌رؤیا بوده است.

 

اما او در ادامه توضیح داد که چرا برای مصاحبه آن کار اقدام نکرده است. او فکر می‌کرد که در ایام مصاحبه، حال جسمی خوبی نداشته و به‌علت اینکه شب قبل خواب خوبی نداشته نمی‌توانسته در مصاحبه خوب حاضر شود، از طرف دیگر در آن زمان لازم بوده که مادرش را به‌خاطر شرایط روحی به مسافرت ببرد و همینطور او کسی را نداشته تا او را به تیم فیلمساز توصیه کند.

 

فریده معتقد بود که ملاک‌های ظاهری و کلامی لازم را هم در حال حاضر برای تحت‌تأثیر قرار دادن مصاحبه‌گران ندارد. بنابراین او با اینکه فکر می‌کرد اگر از فیلتر مصاحبه رد شود، در آن کار بسیار موفق است، برای استخدام در آن کار اقدامی انجام نداد. لذا او این آگهی را به نسرین، یکی از همکلاسی‌های سابقش می‌دهد و او را ترغیب می‌کند که ثبت‌نام کند و نسرین استخدام می‌شود.

 

افراد بااستعداد زیادی مثل فریده هستند که دچار خود ناتوان سازی  اند. این افراد با پیشگویی یک مانع خیالی یا واقعی که ممکن است سد راه موفقیت شود، مسیر را امتحان نمی‌کنند و از آن مانع به‌عنوان عذر استفاده می‌کنند. اما دلایل و عذرهای ساخته‌شده حقیقی نیستند و شانس برد را از ما گرفته‌اند. به این صورت ما موقعیت‌های بسیاری را در زندگی از دست می‌دهیم و در این موضوع هیچ‌کس و هیچ مانع بیرونی به جز ذهن ما وجود ندارد. ما سد پیشرفت خود شده‌ایم.

 

چرا ما خود ناتوان سازی  می‌کنیم؟

ما معمولا از این کار به‌عنوان یک مکانیسم دفاعی برای حفظ خود استفاده می‌کنیم و آن را ناخودآگاه انجام می‌دهیم. همه ما نیاز داریم که عزت نفسمان (یعنی ارزشی که برای خود قائل هستیم) را حفظ کنیم و برای نگه داشتن آن تلاش می‌کنیم. اما نکته اینجاست که گاهی روش مورد استفاده برای حفظ عزت نفس، ما را از مسیری که باید در آن حرکت کنیم دور می‌کند یا ما را در آن متوقف می‌سازد.

به‌طور خلاصه خود ناتوان سازی  موجب می‌شود تا خودمان را از رنج ناشی از پذیرش مسئولت شکست رها کنیم. اما جای نگرانی نیست! همین عمل ناآگاهانه را با تامل و تمرکز روی احساسات و افکار می‌توان اصلاح کرد.

 

خود ناتوان سازی چیست و چگونه آن را کنترل کنیم ؟
خود ناتوان سازی چیست و چگونه آن را کنترل کنیم ؟

 

چطور خود ناتوان سازی  راکنترل کنیم؟ 

 

1- مواظب نشانه‌ها باشیم: وقتی داریم تلاش‌هایمان را دست‌کم می‌گیریم و لیستی از موانع موجود و عذرها را سر هم می‌کنیم و ذهنمان را به چیزی غیراز هدف مدنظر منحرف می‌سازیم، زنگ هشدار را برای افتادن به ورطه خود ناتوان سازی  به‌صدا درآورده‌ایم. همه به استراحت و انقطاع از کار نیاز دارند اما اگر می‌بینیم در حال زیاده‌روی در آن هستیم احتمال روی آوردن خود ناتوان سازی  هست. پس ذهن و باورمان را درباره آن موضوع و توانایی خود یک‌بار مرور کنیم.

 

2- به جای «عذرها»، «اگر بشود»ها را جایگزین کنیم: امید، منشأ حرکت و پیروزی است. همیشه روزنه‌ای پرنور برای شدن هست. امام‌علی(ع) در غررالحکم، ناامیدی را قاتل صاحب خودش می‌دانند. پیامبر خدا (ص) هم در کنزالعمال گفته‌اند هر کس به خدا توکل کند، خداوند هزینه او را کفایت می‌کند و از جایی که گمان نمی‌برد به او روزی می‌دهد. پس «از جایی که گمان نمی‌کنیم» را دست‌کم نگیریم!

 

3- عزت نفسمان را فراموش نکنیم: عزت نفس همان ارزشی است که ما به‌خودمان می‌دهیم؛ یعنی اینکه چقدر برای خودمان حرمت قائلیم. احساساتی که درباره موفقیت‌ها و شکست‌های زندگی‌مان داریم به این موضع وابسته است. عزت‌نفس داشتن به این معنا نیست که فکر کنیم ما همیشه موفقیم بلکه بدانیم با وجود اینکه گاهی اوضاع آنطور که ما می‌خواهیم پیش نمی‌رود و موفق نمی‌شویم، باز هم انسان ارزشمندی هستیم و شایستگی این را که دیگران دوستمان داشته باشند و ما را بپذیرند، داریم! پس اگر و احتمالا با وجود تلاش، به میزان لازم موفق نشویم، چیزی از ارزش‌های ما کم نمی‌شود!

 

4- راه‌های موفقیت پیشین را مرور کنیم: یک عامل بالقوه در خود ناتوان سازی  این است که عوامل بیرونی به غیراز خودمان را منشأ اثر ببینیم. برگردیم و به موفقیت‌های پیشینمان در زمینه‌های مشابه نگاه کنیم و عوامل درونی که باعث پیشروی شده‌اند را پیدا کنیم. تمرکز ما باید روی این عوامل باشد.

 

5- روی بازخورد دیگران خط بکشیم: «اگر همکلاسی‌ها بگویند چقدر خنگه چی؟» تلاش زیاد برای فرار از بازخورد منفی از عوامل خود ناتوان سازی  است. پس به‌جای پیگیری مداوم نظر انتقادی دیگران، به‌دنبال پیشرفت در حیطه‌ای باشیم که به آن اهمیت می‌دهیم. به‌دنبال چیزی بگردیم که دغدغه آن را داریم و از ذهنمان و مشورت دیگران برای پیشروی در آن استفاده کنیم. انگیزه‌های درونی کار خودش را می‌کند. فرازها و فرودها، جزو جدایی‌ناپذیر هر راهی است.

 

6- پیشرفت، فقط صفر و یک نیست: موفقیت و شکست، دو سر یک طیف است و راه زیادی را در میان دارد. بنابراین موفقیت معمولا فقط یک نقطه معین نیست و پس از شروع تلاش در هر نقطه‌ای که متوقف شویم، بخشی از راه را رفته‌ایم و این به معنای پیشرفت است. مهم این است که بتوانیم پرانرژی و با انگیزه تلاشمان را بکنیم و تاب‌آوری لازم را نسبت به قسمت‌هایی که ممکن است آنطور که ما می‌خواهیم جلو نرود داشته باشیم.

 

 

نویسنده : نرجس لاری (سوم آبان در همشهری دو)  

دسته‌ها
مقاله

روز عرفه فرصتی برای تبدیل شدن به یکی از بهترین انسان‌ها

مراسم دعای روز عرفه در جمکران1
مراسم دعای روز عرفه در جمکران

 

هرکس از ماه رمضان جامانده است و حس می‌کند نتوانسته از بخشش خداوند نصیبی ببرد، هنوز روز عرفه را برای جبران، فرصت دارد.

 با عرفه می‌شود راه یکساله را به‌جای یک‌ماه در یک روز رفت. تلاش کنید از رمز و راز برکات این روز که به روز نیایش معروف است باخبر شوید تا بتوانید به خوبی از این نعمت بهره‌مند شوید؛ چرا که خداوند خود نشانی این راه را که به بخشش و سعادت منتهی می‌شود به بنده‌هایش داده است و ناامیدی از آن را بزرگ‌ترین گناه می‌داند. اگر دلتان برای بهتر بودن و یک شروع جدید در زندگی معنوی تنگ شده است از فرصت روز عرفه اینگونه بهره‌برداری کنید:

 

سوار کشتی امام حسین(ع) شوید

یاد امام حسین(ع) با عرفه گره خورده است. چرا؟ وقتی امام‌حسین(ع) دعای عرفه را در صحرای عرفات خواندند به‌جای حرکت به سمت مکه از ترس بی‌احترامی یزید به منطقه امن خانه خدا با ریختن خونشان، به سمت سرزمین کربلا راهی شدند. در روایات مختلفی آمده است که خداوند در روز عرفه، اول به زائران امام‌حسین(ع) نگاه می‌کند و آنها را می‌بخشد و بعد افرادی که در سرزمین عرفات هستند.

 

با این حال همین خدا هم به ما یاد داده است که اگر آرزوی انجام کار خیری را داشته باشیم از آن گروه حساب می‌شویم. پس روز عرفه وقتی است که اگر در کربلا نیستیم، باید از ته‌دل حسرت و آرزوی آنجا بودن را داشته باشیم. شاید سؤال کنید چرا وصل‌شدن به امام‌حسین(ع) خاصیت درمان روح و رشد معنوی بی‌نظیری به ما می‌دهد و همیشه به این امر توصیه می‌شود؟ روز عرفه زمانی است که اسلام ایشان را به‌عنوان یک الگوی تمام قد بندگی معرفی می‌کند.

 

داشتن چنین الگویی هدف چطور بندگی کردن، میزان گذشت از خود برای خدا، نحوه تحمل سختی‌ها، ارزش دینداری و… را نشان می‌دهد و استعداد ما را برای رشد معنوی چند برابر می‌کند. وقتی انسان پای دعای عرفه می‌نشیند که امام‌حسین(ع)چطور با وجود آن همه خوبی باز هم به همراه گریه‌های شدید خدا را شکر می‌کند، عذر می‌خواهد و… انتظارش از خودش بیشتر می‌شود.

 

برای ترقی معنوی در روزی مثل عرفه وقت آن است که انتظارات جدی، روشن و قابل انجامی برای خودتان مشخص کنید و نوع بندگی امام‌حسین(ع) را به‌عنوان یک تلنگر دائمی برای پایبندی به قرارهای خودمانی‌تان به‌کار ببرید.

 

مراسم دعای روز عرفه - قم
مراسم دعای روز عرفه – قم

روزانه شکرگزار باشید

بنده‌های شاکر، راه انس با خدا و یاد او را بهتر از بقیه درک می‌کنند. اینکه به هرچه نگاه کنند رد پای خدا را در آن ببینند و بهانه شکری به آنها بدهد، فرصت‌های لحظه به لحظه‌ای برای یادآوری حضور و حمایت خدا به آنها می‌دهد که در پناه آن رشد معنوی چشمگیری دارند.

 

دومین برکت شکر، در صاحب ندیدن خودتان است. وقتی فردی در دل اتفاق‌های خوب و در داشته‌هایش فقط خدا را ببیند نه غرورش را، همه‌چیز آماده می‌شود تا بتواند بستری مناسب را برای زندگی و تلاش خود فراهم کند. برای یک شروع خوب در روز نیایش به تقویت روحیه شکرگزاری از خدا و قدردانی از مردم بیشتر فکر کنید.

 

فردی که پرتوقع نباشد و لطف دیگران را پای وظیفه آنها نگذارد؛ قدردان است و از بیان تشکر و سپاس ترسی ندارد. به عنوان نمونه کوچک شکرگزاری از خدا، تمرین کنید تا خوبی‌های اطرافیانتان را باارزش بدانید و اهل ابراز نکات مثبت به آنان باشید. این قدردانی به‌خود شما هم کمک می‌کند تا با ایجاد انگیزه در مخاطب‌تان به اصلاح عادت‌های ناپسند آنان نیز کمک کنید.

 

می‌توانید کمی به غریبه‌ها هم فکر کنید مثلا اگر از یک برنامه تلویزیونی درس گرفته‌اید، یک مقاله روزنامه روی شما اثر گذاشته است، یک پله برقی که شهرداری در جایی گذاشته و به شما کمک کرده است و… با آنها تماس بگیرید و برای ادامه روند خوبشان به آنها انگیزه بدهید و به خاطر کمکشان به شما از آنها قدردانی کنید.

 

قدردانی بزرگ‌ترهای خانه از دیگران به روحیه قناعت و شکر بچه‌ها از تلاش‌های والدین و نعمت‌های خدا هم اثر زیادی می‌گذارد. با این حساب به‌خاطر ارتباط تنگاتنگ اعضای خانواده با هم، خانه شما بهترین محل تمرین شکرگزاری از خدا و قدردانی از بنده‌های خداست.

 

دعای روز عرفه در تهران
دعای روز عرفه در تهران

با دعای روز عرفه با معرفت زندگی کنید

عرفه به معنی شناخت و معرفت است. اگر قرار باشد از بین جمله‌های مختلف دعای عرفه امام‌حسین(ع)، 2جمله را برای همه سال خودتان ذخیره کنید تا شاخص عملکردتان در زندگی باشد می‌توانید درباره این دو فراز دعای عرفه بیشتر از قبل تفکر کنید:

 

امام‌حسین(ع) یک جمله بسیار زیبا در دعای عرفه دارند. «ما ذا وَجَد مَن فَقدک و ما ذا فَقَد مَن وجدک؛ آن کس که تو را دارد چه ندارد و آن کس که تو را ندارد چه دارد؟» خیلی‌ها به ظاهر چیزی ندارند ولی خدا را دارند و همه عالم را دارند. برای پیشرفت در هر زمینه‌ای که وارد شوید، احساس دارایی و حامی داشتن شرط موفقیت است.

 

کسی که فکر کند تلاشش ارزش دارد، به نتیجه می‌رسد و امید پیدا می‌کند. کسی که اعتبار دارایی‌های مختلف را یکسان نبیند و بداند چه چیزهایی ارزش دارد و سرمایه واقعی به‌حساب می‌آید خیلی از دلواپسی‌هایش حذف می‌شود. این ضرب‌المثل با خدا باش و پادشاهی کن اشاره به همین تعبیر دعای عرفه دارد.

 

اگر می‌خواهید با تکیه بر دعای عرفه شناخت بندگی‌تان چندبرابر شود تا سایه آن روی همه زندگی‌تان بماند، به قدرت خدا بیشتر فکر کنید.در هرکجا که هستید دنبال نشانه‌های قدرت خدا بگردید. فهم قدرت خدا که در وجودتان باشد، به‌دنبال آن ضعف و ناتوانی خودتان هم برایتان مصور می‌شود که این نقطه تولد بنده بودن است.

 

«خدایا چنانم ترسان خودت کن که گویا می‌بینمت و به پرهیزکاری از خویش خوشبختم گردان و به واسطه نافرمانیت بدبختم مکن»

من بدبختم و او خوشبخت. کی من خوشبخت می‌شوم و… این جمله‌ها را زیاد شنیده‌اید یا حتی بیان کرده‌اید! اما وقتی معیارخوشبختی در دسترس نباشد نه می‌توان برای رسیدن به آن تلاش کرد و نه می‌توان در سایه آن تلاش، نشاطی به‌دست آورد. با عیار دعای عرفه ، فردی که بگوید دنیا محضر خداست و همیشه خدا را مراقب خودش بداند یک سرمشق جدی سبک زندگی پیدا کرده است.

 

با این حساب، بداخلاقی‌ها و بی‌قانونی‌ها به هیچ قیمتی شدنی نیست. دوست داشتن و رحمت خدا مجوز این نمی‌شود که من هر حقی از خدا را نادیده بگیرم به این دلیل که خدا بخشنده است. یعنی مرز در دعای عرفه ، زندگی در حد عشق به خدا و همزمان پروا و ترس از خداست. با این نوع برداشت از دعای امام‌حسین(ع) در روز عرفه ، نگاه به حضور خدا همه جای زندگی‌تان می‌تواند جاری باشد. آن وقت طعم بندگی به جانتان می‌نشیند. درک سختی‌های قیام عاشورا به‌خاطر همین لذتبخش بودن طعم بندگی، برای خانواده و خود ایشان میسر شد.

 

دعای روز عرفه در تهران
دعای روز عرفه در تهران

بچه‌ها را با دعا کردن آشنا کنید

سیره اهل‌بیت(ع) به ما می‌آموزد که بچه‌ها را به دعا دعوت کنیم. برای دعاهای آنها آمین بگوییم و برای دعاهای خودمان بخواهیم تا آمین بگویند؛ درست دعا کردن را به آنها یاد بدهید.

به بچه‌ها بگویید که خداوند دوست دارد آدم‌ها برای هم دعا کنند؛ مثلا برای دوست‌ات دعا کن. یا برای پدر و مادر و خاله و عمو و… با این کار خدا دعای تو را هم مستجاب می‌کند.

به آنها یاد بدهید که دعا در بعضی از مکان‌ها احتمال بیشتری برای استجابت دارد. چون آن مکان و آن زمان برای خداوند خاص است و ارزش بیشتری دارد؛ مثلا در حرم ائمه و امامزاده‌ها و… یا در زمان‌های خاصی مثل لحظات سحر و اذان و… .

 

نویسنده : فاطمه محمدصالحی