مهر و ماه همنشینی «سنت و مدرنیته» در 6 کیلومتری قم
در بازار رقابت مراکز خدماتی بینراهی در شاهراه آمد و شد کشور یعنی اتوبان تهران – قم، «مهر و ماه» با شعار «مدرنترین» مجتمع بینراهی کشور، کرکرهاش را بالا زد. اگرچه به دست اندرکاران و سرمایهگذاران این مجموعه بزرگ باید خسته نباشید گفت، اما یک خستهنباشید! هم به دست اندرکاران راهبری و نظارت فرهنگی کشور باید تقدیم کرد که پس از چند سال سخنرانی، نشست، کارگاه و تدوین دستورالعمل و نظامنامه در باب ضرورت «پیوست فرهنگی» برای فعالیتهای عمرانی، تجاری و اقتصادی کشور این چنین در میدان عمل هوشیار! عمل میکنند. آن هم در 6 کیلومتری قم.
این مجموعه خدماتی تجاری بین راهی که پس از خلاقیتهای مهتاب و زیتون و … مهرههای جدیدی را رو کرده است، مشخص است که با فکر و برنامه طراحی و عملیاتی شده است و فارغ از این که از چه میزان تسهیلات و اعتبارات گردشگری استفاده کرده باشد، طبعاً سرمایه قابل توجهی هم به میدان آورده است و لذا امید و انتظار زیادی هم به سودآوری آن دارد.
اما فراتر از حساب و کتاب اقتصادی این پروژه، نگارنده این یادداشت، از دریچه فرهنگی، برخی مشاهدات متظاهر آن را از باب بازخوانی یک پدیده فرهنگی – اقتصادی که پس از گذشت چند 10 سال از منازعه جریانهای فکری و فرهنگی سنت و مدرنیته در این کشور، رونمایی شده است، روایت میکند.
نگارنده بر این باور است که میتوان «مجتمع مهر و ماه قم» را شاهدی بر بی حاصلی مناقشات و مباحثات انتزاعی مراکز علمی و پژوهشی در باب چیستی و چگونگی نسبت «سنت و مدرنیته» و غفلت آنها از عینیتهای محیطی و نیز دلیلی بر غفلت مراکز تصمیمگیری و نظارت فرهنگی کشور دانست. و اما گزارههای روایتگونه از یک مشاهده گذری مهر و ماه در 6 کیلومتری قم، به عنوان کانون مباحثات حوزوی و دانشگاهی برای نسخهپیچی همنشینی سنت و مدرنیته در جمهوری اسلامی، سربرآورده است.
مهر و ماه در یکی از پرترددترین بزرگراههای کشور که به نوعی محل عبور و مرور مسافران از شمال و جنوب و شرق و غرب است، رونمایی شده که انتشار فرهنگی آن پرتیراژ خواهد بود.
طراحی متفاوت مهر و ماه نسبت به سایر مجتمعهای بین راهی از ویژگی متمایز آن است. البته به رغم استفاده از مهندسان ایرانی برای طراحی و اجرای سازههای معماری مجتمع، در نمای بیرونی ساختمان اصلی آن، از المانهای ایرانی و اسلامی تقریباً خبری نیست. (ذکر این نکته ضروری است که نگارنده فاقد دانش تخصصی حوزه معماری است و در این باره در حد اطلاعات عمومی اظهارنظر میکنم).
در فضای داخلی ساختمان، استفاده از حوض آب کاشیکاری شده (به عنوان یکی از نمادهای معماری ایرانی و اسلامی) زیبایی خاصی به ورودی مجتمع داده است. که البته این حوض محل استقرار آسانسور و دو فقره پله برقی (به عنوان تجهیزات معماری مدرن) شده است.
نمازخانه در طبقه فوقانی مجتمع در میان غرفههای رنگارنگ خوراکیها تعبیه شده است که البته طراحی زیبایی برای آن به کار رفته و با استفاده از نورپردازی و برخی المانهای مدرن آرامش خاصی در آن ایجاد شده است، امّا در فضای نمازخانه و حتی در محراب آن از کاشیکاری خبری نیست.
از مدتها قبل که تبلیغات مجتمع در اتوبان قم تهران شروع شده بود، تمام تمرکز آن اطلاعرسانیها بر روی برندهای خارجی پوشاک و اغذیه بود که اکنون در مجتمع عینیت یافته است و وجه تمایز مهم آن با سایر مجتمعهای بین راهی کشور خودنمایی میکند.
حدود 10 برند خارجی(Sub Zero, Angela, Fast&Fun, City Sandwich, Touch Berger, …) از رستوران و بستنی ایتالیایی تا پوشاک ترکیهای … که البته در کنار این برندها، غرفههای سوهان مخصوص قم و سفرهخانه سنتی هم بخشی از مجتمع را به خود اختصاص دادهاند.
در هر حال، مهر و ماه 30 میلیارد تومانی (آن طور که در خبرهای افتتاح آن گفته شده) در حالی با حضور ریاست محترم مجلس شورای اسلامی و با هنرنمایی گروه تواشیح جانبازان قم، به عنوان یک پدیده اقتصادی – فرهنگی مدرن در شهریورماه 95 و در شش کیلومتری قم متولد میشود که چند کیلومتر آن طرفتر، در مراکز حوزوی قم و در یکصد و چند کیلومتر این طرفتر در مراکز دانشگاهی تهران، بحثها و جدلها بر سر این که تقابل میان سنت و مدرنیته را با چه نسخهای به تفاهم برسانیم، هنوز راه به جایی نبرده است.
در همین حال مرکز الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت، اندیشکدههایش را سر و سامان میدهد و دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی هم، کارگاههای پیوست فرهنگیاش را برگزار میکند(غافل از این که شناسنامه مهر و ماه بدون پیوست فرهنگی صادر شده است).
دقیقاً در همین زمان، مراکز پژوهشی قم هم در گیر و دار اینکه اصول و قواعد سنتی حوزهای را حفظ و تقویت کنند یا رسمیتشان را ارتقاء دهند، تسلیم خطکشیهای رسمی وزارت علوم شده و سرگرم بهبود بروکراسیهای سازمانیاند و …
در این اوضاع و احوال، روشن است که مهر و ماه سازان هم احتمالاً در جستوجوی این که چه الگویی را برای مجتمع خود انتخاب کنند، همنشینی موزائیکی سنت و مدرنیته، البته با غلبه مدرنیته را، برمیگزینند و فرهنگ خوراک و پوشاک برندهای برآمده از دنیای غرب مدرن را عرضه میکنند و خب برای تکمیل چنین انتخابی، حق دارند که در کنار نمازخانه، برای آقایان اتاق سیگار و برای خانمها هم اتاق آرایش تعبیه کنند!
چون آنها از کارشان دفاع خواهند کرد، چراکه ارزشهای سنتی را به نمادهای مدرنیته اجارهای الصاق کردهاند. یعنی تعدای از برندهای معروف خوراک و پوشاک با ملزومات فرهنگیاش (مانند اتاق آرایش) را به اینجا آورده و نمازخانه هم به آن افزودهاند. ای کاش این الگو، منحصر در مهر و ماه باشد و امید که در اسلامیسازی علوم و اقتصاد و خانواده و … به چنین مدلی دچار نشویم.