در فضای منازعات و مناقشات بینالملل نوعاً از دو کنش یاد میشود؛ سازش و جنگ. یعنی گفته میشود کشورها در مواجهه با قدرتها یا سازش میکنند و منازعه را به تعامل تبدیل مینمایند و یا اینکه نبرد میکنند و منازعه و مناقشه را روزبهروز افزایش میدهند. طبعاً اگر این منطق غلبه کند، در این فضا اکثریت کشورها و مردم سازش را بر منازعه ترجیح میدهند.
از منظر دیگر سازش یک «کنش انفعالی» نسبت به قدرت طرف مقابل و بهرسمیت شناختن آن با هدف ایمن بودن از آسیبهای آن و احیاناً بهرهمندی از فرصتهای آن میباشد و متقابلاً جنگ یک «کنش فعال» نسبت به قدرت مقابل و به مصاف آن رفتن با هدف تغییر آنی و سریع ساختارهای قدرت میباشد.