متاسفانه شبکههای انفرادی جای شبکههای اجتماعی را گرفته است
شبکههای انفرادی جای شبکههای اجتماعی را گرفته است همیشه و همهجا و در تمام مقالات اجتماعی، از هجوم تکنولوژی و پیشرفتهای هر روزه آن که روی زندگی امروزی سایه انداخته است، داد سخن میدهند و از آن به عنوان یکی از معضلات زندگی امروزی نام میبرند.
شبکههای اجتماعی و حضور پررنگ آن در زندگی امروزی را از جمله دلایل تغییر سبک زندگی ایرانی،اسلامی میدانند و تنهایی انسان امروزی را به گردن این فناوری میاندازند. برخی معتقدند شبکههای اجتماعی برخلاف نامشان، انسان را از داشتن روابط انسانی صحیح و فرحبخش دور کردهاند و او را هر روز تنهاتر از قبل میکنند و در واقع به آنها باید گفت شبکههای انفرادی.
شاید این عقیده بیراه هم نباشد وقتی با استفاده افراطگونه از این شبکهها، مهمانیها و دورهمیهای گرم فامیلی گذشته به محافل سرد و بیروح امروزی تبدیل میشود باید هم این سردی روابط را به گردن این فناوری نوپا انداخت و به آن دورهمیها باید گفت شبکههای اجتماعی و این سر در موبایل بودنها را باید گفت شبکههای انفرادی.
در واقع ما ایرانیها مردمانی هستیم که وقتی چیز جدیدی کشف میکنیم در استفاده از آن دچار هول و دستپاچگی میشویم. تمام وقت و زندگی خود را وسط میگذاریم و خود را با این کشف جدید خفه میکنیم. شبکههای اجتماعی از همان کشفهای ایرانیهاست که در ابتدای حضورش در جامعه، به دلیل هول شدن افراد از این فناوری نوین که به راحتی میتوانستند با دوستان خود در هر کجای دنیا ارتباط برقرار کنند دچار جوزدگی شدند.
اکنون بعد از گذشت چندین سال از ورود شبکههای اجتماعی به زندگی ایرانی، شاید درست نباشد درباره خوب یا بد بودن این فناوری نظر کلی بدهیم که این فناوری مطلقاً خوب یا بد است. همانقدر که برخی معتقدند این شبکهها افراد را منزوی و تنهاتر کرده است میتوان گفت چرخیدن در این شبکهها و حال و احوال با دوستهای دیده و نادیده میتواند منجر به احساس بهتر و نشاط بیشتر فرد هم شود.
واقعیت این است که شبکههای اجتماعی و تأثیرات آن بر سبک زندگی افراد بستگی به طرز استفاده افراد، ویژگیهای شخصیتی و شرایط زندگی آنها در این زمینه دارد. اما برای اینکه بتوانیم از این شبکههای اجتماعی لذت کافی ببریم بهتر است چند نکته را در نظر بگیریم. نکته اول اینکه اسیر و معتاد این شبکهها نشویم که ما را از کار و زندگی میاندازد.
در این زمینه میتوانیم دست به گزینش آدمها بزنیم و دوستان و آشنایانی را که کمتر میبینیم در فضای مجازی پیدا کنیم و با هم در ارتباط باشیم و از این ارتباط و دوستی لذت ببریم. حد و حدود خود را بشناسیم. قبل از هر چیز ما باید جایگاه خودمان را بدانیم و حد و مرزهایمان را مشخص کنیم.
وقتگذرانی و پرسه زدن در شبکههای اجتماعی را راهی برای جبران کمبودهای عاطفی خود ندانیم و در شبکههای اجتماعی به دنبال پرکردن خلأهای زندگی خود نباشیم زیرا افراط در استفاده از آن بیماریزاست و حتی موجب بیزاری از هر نوع ارتباط میشود و به همین دلیل است که بسیاری از کاربران اینستاگرام پس از یک دوره حضور افراطی در این شبکه ناگهان غیبشان میزند و کلاً اینستاگرام را کنار میگذارند.
در استفاده از این شبکهها افراط نکنیم و از صبح تا شب و از شب تا صبح، سرمان تو گوشی و تبلتمان نباشد زیرا در اینصورت تبدیل به یک معتاد میشویم و آخر اعتیاد هم که معلوم است چه خواهد شد.
نقد حال و هوای افراطی برخی کاربران شبکههای اجتماعی
جوگرفتگی از برقگرفتگی خطرناکتر است!
آیا تا به حال جوگیر شدهاید؟ یا با افرادی که خیلی زود جوگیر میشوند برخورد داشتهاید؟ حتماً هم این جمله « ما چقدر جوگیر هستیم» را هم زیاد شنیدهاید. آدمی را میشناختم که بسیار تحت تأثیر شرایط محیط خود قرار میگرفت و کارهایی را انجام میداد که برایم بسیار عجیب بود. یادم است در مجلس مهمانی که با هم حضور داشتیم طبق روال همه مهمانیهای امروزی، بحث داغی بین مهمانان به راه افتاد که این دوست ما هم در این بحث و گفتوگو به شدت شرکت کرده بود.
با گذشت چند دقیقه بحث به اوج خود رسید و مهمانها به دو گروه موافق و مخالف تقسیم شدند. ناگهان این دوست ما با چهره برافروخته از جای خود بلند شد و شروع کرد با حرکات تند دستهایش، نظر و عقیدهاش را به دیگران القا کردن. به قدری تحت تأثیر افرادی که با او همعقیده بودند قرار گرفته و جوگیر شده بود که دیگر کنترل رفتار و گفتارش را نداشت و حرکاتی از خود نشان میداد که من به شدت نگرانش شدم، تا جایی که به سمتش رفتم و او را به آرامش دعوت کردم.
بعد از مهمانی با خنده به او گفتم: « آدم رو برق بگیره ولی جو نگیره! دوست عزیز این چه کاری بود تو کردی؟ هم به خودت هیجان بیش از حد وارد کردی هم مجلس مهمانی را به هم ریختی! » بنده خدا بعد از اینکه هیجانش خوابید خودش هم از دست خودش شاکی و عصبانی شده بود و میگفت این یک ضعف بزرگ من است که نمیتوانم رفتار و گفتار خودم را تحت کنترل داشته باشم و همیشه این جوزدگی برایم مشکلساز شده است.
اینکه ما از چه زمانی مردمان جوگیری بودیم مشخص نیست ولی به یمن حضور گسترده شبکههای اجتماعی، چند سالی است که به کرات شاهد جوگیر شدن مردم جامعه در موقعیتهای مختلف هستیم. فرقی هم ندارد در چه گروه سنی یا اجتماعی هستیم. از هر قشر و صنفی که باشیم خیلی زود نسبت به موضوعات مختلف واکنش هیجانی نشان میدهیم که مبادا از قافله عقب بمانیم!
شاید اگر مسابقه جوگیری در سطح دنیا برگزار میشد ما مقام اول را کسب میکردیم و جام را به خانه میآوردیم! آنقدر سریع نسبت به وقایع واکنش نشان میدهیم که ناگفتنی است! خوب یا بد، درست یا غلط، این جوگیری مهم نیست. مهم این است که همه مردم دنیا با خبر میشوند و جوزدگیهای یک ملت را در رأس خبرهایشان مینشانند.
یا تمام مدت منتظریم یک کسی در یک جایی حتی در فلات دور، حرکتی را انجام دهد تا ما هم پیرو او همان کار را انجام دهیم یا یک چهره معروف وطنی و غیروطنی مرتکب خطا و اشتباهی سهوی یا عمدی شود که ما آن را سریع به یک سوژه تبدیل کنیم و به قولی روزمان را بسازیم. از مرگ هنرمندان و نوابغ ایران و جهان بگیر تا بادهای سوئیس و سلفی سیاستمداران و غیره که این روزها بدجوری شبکههای اجتماعی را به خود مشغول کرده است.
کلاً مردم جوگیری هستیم! حتماً شما هم جریانات مختلفی را که در حاشیه فوت هنرمند و کارگردان بزرگ کشورمان رخ داد، میدانید. از دست دادن این کارگردان فقید، شوک بزرگی برای جامعه هنری و غیرهنری کشورمان بود درست! ولی بعضی از هنرمندان و افراد عادی جامعه واکنشهایی نسبت به این خبر از خود نشان دادند که بسیار حیرتآور بود.
از طومارنویسی هنرمند و غیرهنرمند علیه جامعه پزشکی بگیرید تا درخواست اشد مجازات برای دکتر معالج بیچاره و غیره. در آن روزها هر کدام از شبکههای اجتماعی را که باز میکردیم با پستها و کامنتهایی مواجهه میشدیم که کاملاً معلوم بود این افراد جوزده برای اینکه از این قافله عقب نمانند آتش به هیزم این جریان میانداختند که این جوزدگی فقط باعث شد جامعه هنری و پزشکی ما رودرروی هم قرار بگیرند.
ما حتی در کمک کردن هم جوزده هستیم. آنقدر سریع درگیر جو و فضای کمکهای خیریه قرار میگیریم که بدون هیچ گونه تحقیق و بررسیای درباره مراکز خیریه مربوطه و اینکه بدانیم این خیریه برای کی و کجاست سریع و شتابزده کمک میکنیم تا فقط به همه نشان بدهیم که ما خیلی خیر هستیم.
در بسیاری از گروههای تلگرامی پیامهایی حاوی یک شماره حساب و کلی التماس و خواهش برای کمک به یک نیازمند منتشر میشود که گاهی از صحت و سقم این پیام آگاه نیستیم و کاملاً هم مشخص است که دست به دست چرخیده تا به ما رسیده و چون از طرف یکی از دوستان ما منتشر شده است سریع برای کمک اعلام آمادگی میکنیم.
در این میان قطعاً افراد سودجویی هستند که از این معرکه جوزدگی افراد، سوءاستفاده میکنند و کلاهبرداریهایی را انجام میدهند. نوع دیگری از جوزدگی مردم ما شرکت در حرکات نمایشی در حمایت از بیماریهای خاص است، مثل چالش سطل یخ که خیلی از افراد جوزده فقط برای جلب توجه، یک سطل یخ روی سر خود میریختند و در اینستاگرام به اشتراک میگذاشتند که این چالش با این جوزدگی مردم از هدف اصلی خود خارج شد.
یا مورد اخیر جوزدگی افراد در شبکههای اجتماعی، خبر شهادت یکی از مدافعان حرم بود که چه واکنشهای شتابزدهای را در این مورد شاهد بودیم. چه سخنانی را از بعضی از افراد و بعضا چهرههای معروف مردمی خواندیم و شنیدم که هیچ ربطی به آرمانهای والای این شهید بزرگوار نداشت و فقط تعجب و حیرت همگان را نسبت به این موضعگیریهای شتابزده برانگیخت.
اما باید این را بدانیم که این دست به دست شدنها و یک کلاغ چهل کلاغ شدنهای اخبار و رویدادها تنها باعث میشود که واقعیت جریان در زیر لایههای جوزدگی گم شود و آنچه پیام اصلی این جریان است نادیده گرفته شود. مثل برخی از اتفاقات که جرقه آنها در فضاهای اجتماعیزده شده و در یک حرکت هیجانی، موضوعی که فقط در شبکههای اجتماعی دست به دست میشد به فضای واقعی کشیده میشود و گاهی جریانات دیگری را هم به همراه دارد.
در ماجرای گم شدن و مرگ آنیتای هشت ماهه، آنقدر جوزدگی در آن بالا بود که در مراسم ترحیم این کودک شاهد رفتارهای عجیب و غریبی از سوی برخی افراد بودیم، خانوادههایی که فرزندان خردسال خود را برای همدردی یا به دلایل دیگری به آغوش این پدر داغدیده میسپردند که باعث داغدیدگی بیشتر او میشد و در نهایت جوزدگی، این جریان را با خبر فوت پدر آنیتا تمام کردند! که در واقع یک شایعه بیش نبود.
انبوه خلق و جوزدگی
در جامعه امروزی افرادی که جوگیر یا جوزده هستند یا به عبارتی خیلی سریع دچار هیجان میشوند کم نیستند. تمام این افراد تحت تأثیر شرایط محیط پیرامون خود جوگیر یا دچار هیجان شده و رفتاهای نابهنجاری را بروز میدهند. از نظر رفتارشناسی «جوگیر شدن» به معنای اسیر عوامل محیطی و تسلیم فشارهای محیط شدن و تن دادن به خواستههای اطرافیان اعم از دوستان یا همراهان است.
«جوگیر شدن» به تعبیری به حالتی اطلاق میشود که فرد هنگامی که تحت فشار رفتارهای محیطی قرار میگیرد، برای همرنگ شدن با آن دست به کارهایی میزند که در شرایط عادی امکان ندارد به انجام آن حرکتها اقدام کند. رفتارهایی همچون استفاده از مواد مخدر، کشیدن سیگار یا سایر هنجارشکنیهایی که مغایر با اصول اخلاقی و رفتاری است و همه و همه ناشی از جوگیر شدن بعضی از افراد است.
بعضی از حرکتهای سیاسی یا اجتماعی که در جامعه شاهد آن هستیم نیز ریشه در جوگیر شدن افراد دارد. جوگیری بیشتر در سنین بین 11 سال تا 25 بیشتر دیده میشود و «جوگیر شدن» در این سن و سال موجب گرفتار شدن جوانان و نوجوانان در آسیبهای اجتماعی و رفتاری میشود و خطر انحراف و ناهنجاریهای ناشی از «جوگیر شدن» در این سنین بیشتر است.
گوستاو لوبون جامعهشناس فرانسوی در حوزه روانشناسی اجتماعی نظریه انبوه خلق را مطرح میکند. انبوه خلق به عدهای از افراد گفته میشود که در عمل مشخصی یا بروز حادثهای گرد هم میآیند و دارای ویژگیهایی چون وجود احساسات و هیجانات آنی، نداشتن تشکل و انسجام، به وجود ارتباط موقت و ناپایدار میان افراد، از دست دادن حس تشخیص و پیوستن به گروه و در نهایت نبود هدف قبلی و اندیشیده میباشند.
همین آشوبهای خیابانی سال 88 نمونه بارز این نظریه است، بسیاری از جوانان و نوجوانان اسیر جو موجود شدند و برای خودنمایی در مقابل هم سن و سالها یا جنس مخالف اقدام به برخی کارها کردند. شاید 70درصد از جوانان و نوجوانان برای اینکه به اصطلاح از قافله عقب نمانند و با جو موجود همرنگ شوند در برخی از آشوبها حضور داشتند وگرنه در شرایط عادی محال بود دست به چنین کارهایی بزنند.
امروزه نیز شاهد این انبوه خلقها یا جوزدگیهای جمعی افراد هستیم. انبوه خلقهایی در قالب شبکههای اجتماعی که در بعضی موارد از قاب گوشی های موبایل و تبلتها خارج شده و شکل ظاهری به خود میگیرد. انبوه خلقی که با جوزدگی فراوان بعد از برد تیمشان برای خوشحالی و پایکوبی به خیابانها آمده و نظم شهر را به هم میزنند یا برعکس بعد از باخت تیم مورد علاقهشان دست به تخریب وسایل نقلیه عمومی یا هتاکی و فحاشی به داور و مربی و بازیکن تیم مورد نظر میزنند.
همانطور که گفته شد جوگیری در سنین نوجوانی و جوانی بیشتر بروز پیدا میکند، بنابراین جوگیری به عنوان یک ناهنجاری رفتاری ممکن است منجر به سقوط آنها به اعتیاد یا دچار شدن به افسردگی یا آسیبهایی همچون فرار از خانه، ترک تحصیل، خرابکاریهای سیاسی و حتی خودکشی شود. اما با آموزش مهارتهای زندگی و واقعگرایی به جوانان میتوان از این حس «جوگیر» شدنشان در مسیر درست و سازندهای استفاده کرد.
امروزه شبکههای اجتماعی بستری برای بروز این ناهنجاری رفتاری است و برای اینکه نوجوان و جوان ما دچار جوزدگی در هیچ زمان و مکانی نشوند بهتر است به آنها نه گفتن را آموزش دهیم. از نگاه آسیبشناسی رفتاری، آموزشهای مهارتهای زندگی بهویژه مهارت گفتن «نه» اصلیترین واکسن برای جلوگیری از گرفتاری در این بیماری رفتاری است.
ترسیدن از تمسخر یا تبرئه کردن خود از اتهام ترسو بودن و امثال آن سبب میشود تا جوانان قدرت «نه» گفتن به دعوتها و خواستههای نامعقول و ضداخلاقی و مخالفت با ارزشها را از دست بدهند و این مسئله زیربنای اصلی جوگیری آنان است.
جوگیر شدن ریشه رفتاری دارد و به خاطر خلأ رفتارهای سالم و پیشگیریکننده بهوجود میآید. الگوهای رفتاری سالم باید در خانواده و مدرسه ارائه شود. جوانانی که مهارتهای زندگی را آموختهاند یا در خانوادههای اصیل و ارزشی تربیت شدهاند هرگز اسیر جوزدگی نمیشوند.
مطلبی که در ادامه میخوانید را کانال صد کلمه منتشر کرده است . کانال صدکلمه یکی از کانال های برتر در حوزه رصد فعالان ضد ایرانی است .
پشت پرده وحید آنلاین
وحید آنلاین، نام مستعار یک فعال مجازی به نام «وحید حقطلب» است. وی در ابتدا در شبکههای اجتماعی با نام (Vahid HT) شناخته میشد. وحید حقطلب، چند سال پیش از انتخابات ۸۸ فعالیت خود را به صورت جدی در شبکههای اجتماعی (بهخصوص فرندفید) و وبلاگ شخصیاش آغاز کرد و سپس با حلقه وبلاگنویسان «پرشینبلاگ» ارتباط گرفت و توانست با اطلاعرسانیهای سریع، لقب «وحیدآنلاین» را از آنِ خود کند.
او در سال ۸۸ از طریق سمیه توحیدلو که عضو حزب مشارکت بود، یکی از فعالترین خبرنگاران مجازی ستاد موسوی شد و با استقرار در ستاد قیطریه در روز انتخابات، خبر حضور نیروهای امنیتی در این ستاد را مخابره کرد.
چند روز بعد از انتخابات و تنگ شدن عرصه بر فتنهگران، وحیدحقطلب مدعی شد که بازداشت شده و پس از ۲۴ ساعت در حساب کاربری توییترش یک جمله را منتشر کرد: «از مرز خارج شدم.»
او که به کمک قاچاقچیان، به ترکیه فرار کرده بود، پس از یک سال به آمریکا پناهنده شد و به واشنگتن رفت.
هیچ اطلاعاتی درباره وضعیت شغلی و منبع درآمد وحیدآنلاین در دسترس نیست.
پروژههای کاری وحید انلاین
« وحید حق طلب » موسس کانال وحیدآنلاین پس از فرار به ترکیه و پناهنده شدن به آمریکا، پروژههای کاری جدیدی را آغاز کرد. مهمترین پروژهٔ کاری او، فعالیت گسترده در شبکههای اجتماعی و به خصوص توییتر با عنوان «شهروند خبرنگار» بود. محل اصلی فعالیت او توییتر است و در شبکههای دیگری نظیر فیسبوک، اینستاگرام و گوگلپلاس نیز فعالیت دارد؛ اگرچه سیاست گوگلپلاس مبنی بر اجازه ندادن به کاربران برای استفاده از نام مستعار، او را مجبور کرد که حساب خود را در آن شبکه غیرفعال کند.
پروژه بعدی او سایت « لینکده » بود. حقطلب در معرفی لینکده که تا حدی شبیه به «بالاترین» است، نوشته: «این یک تلاش شهروندی است که برای پیشرفت بیشتر از هرچیز دیگری نیاز به کمک و حمایت سایر شهروندان دارد. خصوصا برای اطلاع رسانی در شبکههای اجتماعی.» البته وحید حقطلب توانایی ادارهٔ «لینکده» را نداشت و عملا در این پروژه شکست خورد. هماکنون دامین این سایت به توییتر او هدایت میشود.
به نظر میرسد وحید آنلاین همچنان در فکر راهاندازی پروژههای جدیدی در فضای مجازی است. بررسیها نشان میدهد حداقل ۵۰ دامین به اسم و مالکیت وی وجود دارد که با مشاهده اسامی برخی از آنها میتوان پروژههای بعدی او را تا حدودی حدس زد:
balatarim.com
beshmor.com
dehkadeh.org
ezdevaj.site
hamsaryabi.site
khabargoo.com
linkadeh.com
nazarsanji.online
rooz.online
sigheh.online
tokhmi.com
vahid-online.com
zanan.site
zarif.online
گفتنی است دو دامین hassan-rouhani.org و hassan-rouhani.net نیز قبلا به اسم وی بوده که اکنون آزاد شده است.
سوال اساسی در اینجا آن است که منبع درآمدی وحید حقطلب در آمریکا چیست؟ او هیچ اطلاعات و نوشتهای در شبکههای اجتماعی و وبلاگ خود دربارهٔ کارش در آمریکا بیان نکرده. حداقل درآمد یک شهروند آمریکایی در شهرهای بزرگ باید چیزی در حدود ۱۲۰ هزار دلار در سال باشد تا بتواند به راحتی زندگی کند. اضافه کنید هزینههای نگهداری سالانه ۵۰ دامین و دیگر پروژههای او را.
شرح اتفاقی که در رسانههای انقلابی گم شد و در رسانههای ضدانقلابی سانسور
«تقلب بزرگ» در توئیتر
قرار بود روز 25 بهمنماه 95 با همکاری بعضی جریانهای رسانهای معاند، هشتگ شکست حصر سران فتنه به یکی از هشتگهای برتر شبکه اجتماعی توئیتر تبدیل شود. با این حال بررسی و تأمل بر رویدادی که اتفاق افتاد نشان میدهد بخش اعظمی از عملیات «هشتگسازی» توسط رباتها انجام گرفته است.
قرار بود صبح 25 بهمنماه 1395 ساعت 10، یک اتفاق مهم را در توئیتر رقم بزنند. برای همین اتفاق مهم هم از چند روز قبل در هر کانال و حساب کاربری که داشتند اطلاعرسانی کرده بودند و هدفشان این بود کهترند اول جهانی توئیتر را کسب کنند. احتمالاً برای همین هم صبح را انتخاب کردند، که جهانیان خواب باشند و وقتی بیدار میشوند، ترند یک آنها جلوی چشمشان باشد. این نخستین حرکتی نبود که جریان معاند انقلاب اسلامی در توئیتر آغاز میکرد و پیش از این فتوحاتی هم در برجسته کردن چند زندانی امنیتی مانند «امید کوکبی» داشت.
چرا ترند در توئیتر این همه مهم است؟
توئیتر از معدود شبکههای اجتماعی بینالمللی است که کارکرد خبری و اطلاع رسانی دارد و محل حضور خبرنگاران، سیاسیون، علاقهمندان به جریانهای خبری و فعالان اجتماعی و سیاسی مستقل است. به همین دلیل، ترندهای روزانه این شبکه اجتماعی برای کاربران توئیتر و حتی ناظران بیرونی آن، دارای اهمیت است و خیلیها سر و دست میشکنند تا بتوانند ترند یک منطقه جغرافیایی یا جهانی را به موضوع مورد علاقه خود اختصاص بدهند.
از طرف دیگر عدم حضور جدی ایرانیان در توئیتر به دلیل فیلتر بودن و فعالیت کاملاً نظاممند و سازماندهی شده جریان معاند انقلاب اسلامی باعث شده است ضد انقلاب عرصه خوبی برای فضاسازی علیه مردم و کشور ایران بیابد و تلاش کند از این عرصه -حداقل در 6 ماه گذشته- حداکثر استفاده را ببرد.
خیز نخست: وقتی امید کوکبی مهم شد
انتشار یک تصویر از زندانی امنیتی «امید کوکبی» که در بیمارستان در حال مداوا بود، باعث شد این موضوع مورد توجه کاربران فارسیزبان و بعداً انگلیسی زبان توئیتر قرار بگیرد و موضوع برای جامعه مجازی توئیتر آنقدر مهم شود که هشتگ #FreeOmid به ترند نخست جهانی برسد. اتفاقی که توجه خیلی از خبرنگاران، رسانهها و ناظران سیاسی را به خود جلب کرد.
این اتفاق باعث شد اوضاع برای جریانی که دل خوشی از انقلاب اسلامی ندارند، مساعد شود و احساس کند که توئیتر میتواند برایش یک رسانه مهم باشد.
خیز دوم: وقتی آرش صادقی حذف میشود!
برجستهترین و هماهنگترین اتفاق بعد از موفقیت درترند کردن هشتگ امید کوکبی، تلاش برای مطرح کردن آرش صادقی، دیگر زندانی امنیتی ایرانی بود. زندانی که به گفته منابع غیر رسمی جزو گروهکهای مسلح بود.
آغاز تلاش برای ترند کردن هشتگ FreeArash# باعث شد آرش صادقی به یکی از ترندهای مهم جهانی تبدیل شود و برای ساعاتی هم ترند اول جهان بشود. اما پس از گذشت چند ساعت، هشتگ آزاد کردن صادقی به صورت ناگهانی از ترندهای توئیتر کلاً حذف شد. اتفاقی که به گفته کارشناسان به دلیل استفاده بیش از اندازه از رباتهای توئیتری و حسابهای کاربری جعلی (Fake) رخ داده است.
حذف این هشتگ برای چند ساعت کاربران فعال در این کمپین را کاملاً ساکت کرد و باعث شد بیخیال آرش صادقی بشوند و برای آزادی «علی شریعتی»، دیگر زندانی امنیتی هشتگزنی کنند.
گرچه هیچ رسانهای به حذف ناگهانیترند جهانی آرش صادقی نپرداخت و بیصدا از کنارش عبور کرد، اما کاربران توئیتر به خوبی فهمیدند که این هشتگها با کمک رباتهایی که غالباً از سوی گروهک منافقین حمایت میشوند به ترند جهانی تبدیل شده و نمیتوان خیلی به این ترندها تکیهای کرد.
خیز سوم: حصر را بشکنید
چند روز قبل از 25 بهمنماه، کانالهای اصلی جریان معاند انقلاب اسلامی در تلگرام و حسابهای کاربری پردنبالکنندهشان در توئیتر، قرار صبح 25 بهمنماه ساعت 10 را اعلام کردند و گفتند قصد دارند هشتگ BreakHasr# را به ترند اول جهانی تبدیل کنند.
با تلاش بسیار، هشتگ رفع حصر توئیتریها حدود ساعت 14 به ترند دهم جهانی رسید؛ اما حذف ناگهانی هشتگ این جماعت، دوباره بازی رباتهای منافقین را خراب کرد. چند ساعت بعد از آن، کانالهای ضد انقلاب بنا را گذاشتند بر تغییر هشتگ و تلاش کردند روی هشتگ دیگری بازی را ادامه بدهند. هشتگی که بهرغم حمایت از سوی برخی حسابهای کاربری مانند دویچهوله و بی.بی.سی فارسی، هیچگاه نتوانست حتی در حد ترندهای منطقهای ایران خودش را به نمایش بگذارد.
تشت رسوایی رباتهای منافقین برای حمایت از عوامل اصلی فتنه پس از انتخابات سال 88 با صدای بلندی به زمین خورد که البته جریان معاند انقلاب اصلاً به روی خودش نیاورد و متأسفانه از چشم رسانههای انقلابی هم دور ماند. تقلبی که قرار بود در یک شبکه اجتماعی رخ بدهد و احتمالاً پازل فشار به حاکمیت برای پذیرش «آشتی ملی» را تکمیل کند.
رباتهای توئیتری چه هستند؟
رباتها در توئیتر میتوانند بر حسب وظیفهای که برنامهنویسشان به آنها محول میکند، رفتارهای متفاوتی داشته باشند؛ اما عموماً برای استفادههای تبلیغاتی و پروپاگاندا مورد بهرهبرداری قرار میگیرند. توئیتر استفاده از این رباتها را تا حدود مشخصی مجاز میداند و فعالیت آنها را میتواند تحمل کند؛ اما بیش از اندازه معین به صورت خودکار آنها را جزو رباتهای مخرب یا تبلیغاتی یا اصطلاحاً SPAM شناسایی میکند یا جلوی فعالیتشان را میگیرد یا هشتگ فعال شده توسط آنان را از ترندهای جهانی یا منطقهای حذف میکند.
رباتهای متعلق به منافقین در توئیتر، پیش از ورود جدی به عرصه ترندسازی در 6 ماه گذشته، به صورت منظم تلاش میکردند در روزهایی که موضوع خاصی برای پرداخت و فعالیت ندارند، برای اینکه بیکارنباشند، به ترند کردن هشتگهایی چون MaryamRajavi # یا #مجاهدین_خلق بپردازند و سرشان را به این شکل گرم کنند!
برای همین اگر ترندهای هر روز ایران را در توئیتر چک میکردید، منظم به هشتگهای ترند شده توسط منافقین میرسیدید؛ اما به صورت ناگهانی در چند ماه گذشته این رباتها به حمایت از زندانیان امنیتی و البته حمایت از «محمدعلی طاهری» رییس عرفان انحرافی حلقه پرداختند. به نحوی که هشتگ #محمدعلی_طاهری در روزهای زیادی که هیچ خبری از او در فضای بیرونی و حتی در دیگر شبکههای اجتماعی نبود، جزو 5 ترند اول ایران در توئیتر بود!
سوزنی هم به خودمان بزنیم!
قوه قضاییه به سبب توجه به زندانیانی که توسط این دستگاه محکوم شدهاند، در چند ماه گذشته سیبل اصلی توئیتریها بوده که البته همراهی رباتها هم در این زمینه، این هجمه را پررنگتر کرده است. به نظر میرسد تلاش جریان معاند انقلاب اسلامی، با اندکی تدبیر و برنامهریزی رسانهای توسط این قوه قابل مدیریت، پاسخ دادن و مقابله است. اتفاقی که چندین ماه است دلسوزان رسانهای مردم و انقلاب بارها به آن اشاره کردهاند، اما پاسخ قابل توجهی دریافت نکردهاند.
دستگاه قضایی کشور باید به این نتیجه برسد که مدل «نشست خبری سخنگوی قوه قضاییه» برای پاسخ به شبهات وارده به این قوه، گرچه لازم است، اما کافی نیست و نیاز است یک تیم هوشمند رسانهای، ضمن رصد دقیق و لحظهای وقایع، قابلیت واکنش سریع و مستند را در قبال اتفاقات داشته باشد.