ویژه نامه #مهم با عنوان ««خلاف خط خمینی (ره)»» توسط روزنامه جوان منتشر شده است. در این ویژه نامه به موضوعات اندیشه امام(ره) و گفتمان اصلاحطلبان پرداخته شد است.
برچسب: اخبار اصلاحات
در هفتهی گذشته، خط حزبالله در شماره ۱۳۹ خود در مطلبی باعنوان «بنبست غربگرایی» با توجه به خروج یکجانبه آمریکا از برجام و حل نشدن تحریمها به ناکارآمدی نسخههای وارداتی برای حل مشکلات کشور پرداخت.
این هفته نیز نشریهی خط حزبالله در سخن هفتهی خود با عنوان «افشای خط غربگرایان» به افشای خط رسانهای جدیدی که این جریان آغاز کرده، پرداخته است. در بخشی از متن چنین میخوانیم: از ابتدای انقلاب تا به امروز، کار شبکهی غربگرا در داخل کشور دقیقا همینی است که مشاور کارتر بدان اشاره کرده بود.
آنها در هر دورهای، با تمرکز بر سر موضوع یا موضوعاتی، بستر لازم برای دشمن جهت ایجاد “فشار” بیشتر به کشور در راستای پروژهی “تغییر نظام” را هموار میکنند. این جریان برای رسیدن به هدف خود اینگونه وانمود میکنند که انقلاب “تب تند” جامعه است، شرایطی است “غیرنرمال و استثناء”، که مناسبات ملت و حکومت را به هم میریزد، بنابراین باید از هر راهی بهره برد تا این تب را فرو نشاند و جامعه را به “حالت عادی و نرمال” برگرداند.
در هفتهٔ اول تیرماه ۹۷ نشریه خط حزبالله به شماره صدوسیوهشتم خود رسید.
به گزارش خط حزبالله، در روزهای اخیر عدهای از افراد وابسته به جریانهای خاص از موضع ترس و انفعال با شنیدن خبر حملهٔ نظامی به ایران نامهای خطاب به مسئولان نظام نوشتند و در این نامه به مذاکره بدون قید و شرط با آمریکا تأکید کردند.
به همین جهت خط حزبالله در سخن هفتهٔ این شمارهٔ خود با عنوان «در زمین شیطان» به این نامه پرداخته است.
در بخشی از متن چنین میخوانیم: «بعضی در دلِ خود احساس ضعف میکنند، یا چشم غرّههای آمریکا آنها را میترساند، یا وعدههای آمریکا و امثال آمریکا دل ضعیف و ناتوانشان را به خود جذب میکند؛ لذا بهسمت آمریکا میکشند. آنگاه ملت و جوانان مؤمن و مدیران باایمان و باصفای کشور را متّهم میکنند که اینها نمیتوانند؛ بنابراین ناچاریم برویم تسلیم آمریکا شویم!»(۱۳۸۱/۰۳/۰۱)
همچنین در جنگ اقتصادی امروز، رهبر انقلاب وظایفی را برای مردم برشمردند که در این شماره با توجه به مهم بودن موضوع خط حزبالله در اطلاعنگاشتی به ۱۰ توصیهٔ رهبر انقلاب به مردم در این جنگ اقتصادی پرداخته است.
طرح منطقی جمهوری اسلامی برای نابودی رژیم صهیونیستی عنوان ستون «بازخوانی تاریخی» این شماره است که به راهحل رهایی سرزمین فلسطین از اشغال رژیم صهیونیستی و چگونگی نابودی این رژیم از منظر رهبر انقلاب پرداخته است.
نظر رهبر انقلاب درباره پیوستن به معاهدات بینالمللی، مسابقهٔ فوتبالی که رهبر انقلاب تا آخر بازی آن را تماشا کردند، والله در جامعه اسلامی هم ممکن است مترف بهوجود بیاید، تا وقتی امکانات کشور در دست عدهٔ معدودی است فقر ریشهکن نخواهد شد، اگر مشکل اشتغال حل شود آسیبهای اجتماعی هم کم خواهد شد، این ملت با این خصوصیات پرانگیزه و پر نشاط است، مرهم زخم همسر فقط و فقط همسر است و… عناوین بخشهای دیگر نشریه خط حزبالله است که مخاطبین گرامی میتوانند با مراجعه به نشریه خط حزب الله این مطالب را مورد مطالعه قرار دهند.
صدوسیهشتمین شمارهٔ خط حزبالله به روح پرفتوح شهید مهدی خوش سیرت تقدیم شده است.
–
دانلود نسخه های مختلف نشریه خط حزب الله شماره 138
دریافت نسخه مطالعه وب و موبایل | دریافت نسخه چاپی رنگی | دریافت نسخه چاپی سیاه و سفید
سایز بزرگ برای تابلو اعلانات »» دریافت نسخه رنگی | دریافت نسخه سیاه و سفید
–
نسخه های چاپی برای کاغذ اندازه A3 هستند و نسخه مطالعه برای موبایل و استفاده روی A4 است. شما می توانید هر نسخه از نشریه را با هزینه حدود ۲۵۰ تومان روی برگه A3 چاپ کنید و اندازه تابلو اعلانات برای کاغذ با ارتفاع حداقل ۷۰سانتیمتر است که حدود ۵هزار تومان هزینه دارد .
تکثیر و توزیع خط حزبالله به صورت داوطلبانه و خودجوش است. بدین نحو که برادران و خواهران گرامی فایل نشریه را دانلود کرده، و به تعدادی که امکان دارد تکثیر و در مکانهایی مانند مسجد، پایگاه بسیج، هیئتهای مذهبی، دانشگاهها و حوزههای علمیه توزیع میکنند.
شماره قبلی نشریه »» ای نشسته صف اول! نکنی خود را گم [توصیه های یک ساله امام به مسئولین را در خط حزب الله ۱۳۷ بخوانید]
اصلاح طلبی و قدرتطلبی
چهارسال پیش در همین روزها، یکی از روزنامههای زنجیرهای اصلاحطلب تیتر یک خود را چنین تنظیم کرد: «دیروز پاستور، امروز بهشت، فردا بهارستان». در تحلیل این شعار یکی از اصلاحطلبان از فتح سنگر به سنگر عرصههای قدرت خبر داده بود.
به نظر میرسد اکنون و با تحقق این آرزو، چیزی از اشتیاق اصلاحطلبان برای کسب حداکثر قدرت کم نشده است.
روزنامه شرق،هفته گذشته با به چالش کشیدن ایده«کابینه فراجناحی» از آن به «اپوزیسیوننوازی» تعبیر کرده بود. سردبیر روزنامه شرق با قاطعیت، به خدمت گرفتن هر فرد غیراصلاحطلب را نکوهش کرده بود: «مگر مردم خودشان نمیتوانستند به اصول گرایان رأی بدهند که حالا عدهای دنبال احقاق حق آنها هستند. مردم از روحانی که با ۲۴ میلیون رأی قاطع آنها روی کار آمده، انتظار دارند کابینهای تشکیل بدهد که چهره واقعی آرای آنان را نشان دهد.»
به عبارت دیگر از نظر اصلاحطلبان معتدل، کابینه باید در انحصار و تسخیر اصلاحطلبان باشد و لاغیر. هرچند که افراد شایسته و لایق در جناحهای دیگر وجود داشته باشند.
اما اصلاحطلبان تندرو با صراحت بیشتری با مقوله «قدرتطلبی» مواجه شدهاند. خانم فائزه رفسنجانی در مصاحبهای تأکید میکند که نباید اصلاحطلبان از واژه «قدرتطلبی» بترسند و نباید پشت کلماتی مانند خدمت به مردم، تمایل به قدرت را پنهان کنند.
ایشان میگوید:«متأسفانه ما بعد از انقلاب ادبیاتی را رایج کردیم؛ می گوییم دنبال قدرت نیستیم؛ ما دنبال خدمت هستیم. با این الفاظ میخواهیم «قدرت طلبی»خودمان را که به نظر من بد نیست، منفی ارائه دهیم و بگوییم ما بخش مثبت این قضیه را دنبال میکنیم. «حزب» بدون «قدرت» و «قدرت» بدون «حزب» نمیشود. یعنی افراد میآیند در انتخابات تلاش میکنند تا قدرت را به دیگران بدهند؟»
شیفتگی عجیب و اشتیاق غیر قابل وصف به قدرت اصلاحطلبان سابقهای چند دههای دارد. جناح چپ و اخلاف آنها یعنی اصلاحطلبان هرگاه به قدرت دست پیدا کردند به سرعت مجاری جدید قدرت را جستجو کرده و دست غیر همفکران خود را کوتاه کردند.
اکنون نیز اشتیاق رسیدن به قدرت، برخی اصلاح طلبان را دچار این توهم کرده که انگیزه مردم از حضور در انتخابات، بیرون راندن آقای آبی از بهارستان و پاستور بود و بر مسند قرار گرفتن آقای قرمز و فراموش میکنند که مردم به دنبال حل مشکلات فرهنگی و معیشتی خود بودند که به دامان یک جناح سیاسی متفاوت پناه بردند. والا برای مردم جناح آبی و قرمز اگر نتوانند مشکلات آنها را حل کنند، پشیزی ارزش ندارد.
خصلت قدرتطلبی که ظاهراً اصلاحطلبان دیگر ابایی از الصاق کردن آن به هویت خود ندارند، میتواند بسیار آسیبزا باشد.
اول اینکه هرگاه قدرتطلبی با بسیج تودهای هواداران افراطی همراه شود به فاشیسم میانجامد. تجربههای سازمان منافقین گواه این ادعاست. البته خوشبختانه دولت مستقر تا کنون به این انحصارطلبیها تن نداده و حتی مشاور رئیس جمهور این سهمخواهیهای بیموقع را مورد سرزنش قرار داده است.
به علاوه، دولت مستقر در بسیج تودهای هواداران متعصب و مجازی که در واکنش به شعارهای هشدارآمیز روز قدس و اشعار پیش از نماز عید فطر، کلیک به دست شده و توفان به راه انداختند، احتیاط به خرج داده است؛ اما به هر حال فاشیسم ممکن است هرلحظه از کنار هم قرار گرفتن قدرتطلبی سران اصلاحات و لشکر هواداران و احساسی، سربرآورد و این چیزی است که دلسوزان هر دو جناح را نگران کرده است.
دومین نکته این است که اصولاً روشنفکری و تقاضا برای اصلاح جامعه با قدرتطلبی سازگار نیست. تاریخ نشان داده که روشنفکران از خودگذشته که برای خود رسالت اصلاح جامعه را قائل بودهاند، از منافع شخصی گذشتهاند و همین امر به موفقیت آنها منجر شده است؛
اما روشنفکرانی که در دام قدرتطلبی افتادند از اصلاح باز ماندند و جز ننگ نامی برایشان باقی نماند. نمونه ایرانی این اصلاحطلبان، میرزا حسین سپهسالار است که با اندیشه اصلاحات پا به عرصه سیاسی گذاشت و طمع به قدرت و ثروت، باعث شد که پس از دریافت رشوه در قرارداد رویترز، با فضاحت کنار برود.
سومین آسیب قدرتطلبی اصلاحطلبان این است که حرص به قدرت نهایت ندارد و سرانجام یک فرد یا جریان را از درون نابود میکند. در این زمینه به داستان کوتاه «یک آدم چقدر زمین میخواهد؟» نوشته تولستوی اشاره میکنم که به خوبی و در قالب تمثیل نشان میدهد که چگونه «حرص و منفعتطلبی» به نابودی منجر میشود.
این داستان، زندگی دهقانی را روایت میکند که این بخت را مییابد تا با پیمودن هر میزان از زمین در یک روز، مالک آن شود. حرص به کسب زمین بیشتر، او را وادار کرد که با تمام توان مسیر را حرکت کند؛ اما درست لحظهای که به پایان مسیر رسید، قلبش از کار ایستاد و مرد! حرص و منفعتطلبی او را از پای درآورد. «دهقانان گودالی در زمین کندند و او را در آن قرار دادند. طول این گودال در حدود پنج قدم و عرض آن تقریباً دو قدم بود. این گودال کوچک تمام زمینی بود که دهقان حریص حالا به آن احتیاج داشت!»
یادداشتی از دکتر محسن ردادی ( استادیار پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی) ؛ در صبح نو (258)
[su_note]
در ادامه بخوانید »»
اصلاح طلبان بر خلاف اندیشه امام خمینی(ره)+(ویژه نامه)
بازگشت اصلاح طلبان امکانپذیر است؟
الهه راستگو :هدف اصلاح طلبان خدمت به مردم نیست
[/su_note]
شکست سناریوی دروغ نجومی
سومین گام پیروزی اصولگرایان رقم خورد
انتخابات هیات رییسه شورای شهر تهران در سال پایانی فعالیتش، به صورت علنی برگزار شد و همچنان مهندس مهدی چمران با 16 رأی در رقابتی نزدیک با آقای احمد مسجد جامعی که 14 رأی کسب کرد، دوباره به صندلی ریاست شورای شهر تهران تکیه زد.
مسأله انتخابات در همه کشورهای متمدن جهان با رقابت معنا پیدا میکند و بدون رقابت، مانند آنچه در گذشته نه چندان دور در مصر مبارک یا لیبی قذافی، تونس بن علی و حتی عراق صدام حسین صورت میگرفت، انتصاب به حساب میآمد و نه انتخاب.
موضوع جالب درباره رقابتهای انتخاباتی از سوی احزاب و کاندیداها، برای کشورهای پر مدعایی مانند آمریکا به لحاظ داشتن دموکراسی نوین، این است که در راه رسیدن به هدف نهایی، حال چه پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری باشد و چه مجلس سنا یا نمایندگان، از هیچ تلاشی حتی شرمآورترین روشها در جهت خارج کردن رقبا از صحنه رقابت انتخاباتی فروگذار نمیکنند مانند آنچه در مبارزات درون حزبی میان جمهوریخواهان اتفاق افتاد که پای تهمت به همسران کاندیداهایی چون تد کروز و دونالد ترامپ هم به میان مبارزات انتخاباتی آمد.
در انتخابات دوره چهارم شورای شهر تهران نیز این رقابت دوباره میان 2 بچه محله بازار تهران و کوچه عودلاجان که از رفاقت صمیمی هم با یکدیگر برخوردار بودند، مانند دور دوم، به وجود آمد و این بار مهدی چمران بر احمد مسجد جامعی پیروز شد کما اینکه در گذشته از وی شکست خورده بود و اساسأ هر فردی که وارد رقابتهای انتخاباتی میشود به خوبی میداند که علاوه بر احتمال پیروزی، امکان شکست خوردن هم وجود دارد.
اما مشکل وقتی شروع میشود که اصلاح طلبان در رقابتهای انتخاباتی فقط به پیروزی آن هم با هر روشی حتی ناجوانمردانه فکر میکنند و انگار از فتنه 88 به این طرف عادتشان شده که اتهامات مختلف را مطرح کنند و در اِزایش کوچکترین سندی را هم رو نکنند.
از حدود 10 روز پیش که تلویزیون دولتی ملکه انگلستان یعنی بیبیسی فارسی، خبر بذل و بخشش یک میلیون و یکصد هزار متر مربع زمین در بهترین نقاط تهران را از ناحیه شهردار تهران به برخی از مدیران شهرداری و پنج نفر از اعضای شورای شهر تهران به روی آنتن فرستاد، پروژه دروغهای نجومی نیز در جهت تخریب قالیباف و چمران، درست به مانند سناریوی شب انتخابات فتنه 88 از سوی روزنامههای اصلاح طلب کلید خورد و آنچنان جنجالی به پا کردند که پای مجلس شورای اسلامی هم به این قضیه باز شد و صحبت از تحقیق و تفحص بر عملکرد شهرداری تهران از سوی برخی از نمایندگان اصلاحطلب مطرح شد.
گام سوم اصلاح طلبان شکست خورد
مثال عینی چنین مدعایی، اظهارات آقای پرویز سروری عضو شورای شهر تهران است که به «صبح نو» میگوید: چند روز پیش از برگزاری انتخابات هیات رییسه شورای شهر تهران، یکی از سران فتنه اعلام کرد که پیروزی در این انتخابات در حکم برداشتن گام سوم است. در واقع به تعبیر وی گام نخست با ریاست جمهوری دکتر روحانی و گام دوم با پیروزی لیست امید در انتخابات مجلس شورای اسلامی رقم خورده بود و گام سوم میتوانست موجبات برداشتن گام چهارم با پیروزی در انتخابات شورای شهر سال آینده را به همراه پیروزی مجدد دکتر روحانی در انتخابات ریاست جمهوری فراهم سازد.
اما این استراتژی با شکست مواجه شد و سومین گام پیروزی اصولگرایان را رقم زد. بهطوریکه بعد از انتخاب آیت الله جنتی بر ریاست خبرگان رهبری و انتخاب آقای علی لاریجانی، به عنوان رییس مجلس شورای اسلامی حال آقای مهدی چمران مجدداً بر کرسی ریاست شورای شهر تکیه زد.
شورای شهر به محل تاخت و تاز سیاسی تبدیل نخواهد شد
آقای لطف الله فروزنده، سخنگوی جمعیت ایثارگران در گفتوگو با «صبح نو» درباره انتخابات هیات رییسه شورای شهر تهران، گفت: اصولگرایان با توجه به دارا بودن اکثریت شورای اسلامی شهر تهران عملکرد موفقی داشتند و رویکرد اصلی خود را کار، خدمت به مردم و آبادانی شهر قرار داده بودند و همین امر موجب موفقیت آنهاست.
وی افزود: اصولگرایان شورا نشان دادهاند که دنبال کار جهادی و خدمت به مردم هستند و مردم این تجربه را درک کردهاند.
در مقابل، نگاه دیگری شورا را محل نزاع سیاسی میداند و در دوران مدیریت خود شورا را به باشگاه سیاسی تبدیل کردند. این تجربه وجود دارد و جریان دوم خرداد به دنبال آن بود که شورا را در اختیار بگیرد اما شکست خورد.
سخنگوی جمعیت ایثارگران خاطرنشان کرد: اعضای شورای شهر با انتخاب آقای چمران نشان دادند که تبلیغات چند روز اخیر بی اثر بوده و نتوانست خدشهای به ساختار شورای شهر وارد کند. این انتخاب نشان داد که شورای شهر تهران نمیتواند به محل تاخت و تاز سیاسی گروهها تبدیل شود.
فروزنده با تاکید بر اینکه فیشهای نجومی لکهای است که با برخی فضاسازیها پاک نمیشود، اظهار داشت: فرافکنی و فرار رو به جلو مشکلی را حل نمیکند. مردم هوشیارند و به سادگی فریب نمیخورند.
اصلاح طلبان میخواستند رقیب محتمل خود را از میدان بهدر کنند
آقای دکتر امیر محبیان، مدیر عامل خبر گزاری آریا در گفتوگو با «صبح نو» درباره انتخابات هیات رییسه شورای شهر تهران، گفت: نباید تردید کرد که اصلاح طلبان میکوشند تا ارکان سیاسی و اجرایی قدرت را تسخیر کنند و این عجیب نیست. اهمیت شورای شهر برای آنان به 2 وجه بر میگردد. نخست آن که همیشه شورای شهر علامتی از گرایش اجتماعی مردم بهویژه در این مورد خاص مردم تهران است. دوم آنکه شورای شهر میتواند یا شهردار تعیین کند یا چون شمشیر داموکلس بر سر شهردار تهران به کنترل او در مسیر اهداف اصلاح طلبان کمک کند.
رییس مرکز پژوهشی راهبردی آریا با تاکید بر اینکه شورای شهر برای اصلاح طلبان اهمیت داشته و دارد، اظهار داشت: اصلاحطلبان با بحث فساد در شهرداری در چند روز اخیر کوشیدند ضمن به حاشیه بردن بحث حقوقهای نجومی، دامن اصولگرایان را آلوده نشان داده و یک رقیب محتمل خود را از میدان بهدر کنند.
[box type=”info” align=”” class=”” width=””]
چرا مشاهیر سینما در آستانه انتخابات به تبلیغاتچی نامزدهای ناشناس بدل میشوند؟ / در بسیاری از کشورهای دنیا، افراد شاخص و سلبریتیها در کارزار انتخاباتی سیاستمداران و کمپینهای تبلیغاتی آنها حضور فعال دارند، پدیدهای که به خودی خود مردود نیست و اگر معقولانه و صادقانه باشد، مفید هم هست
[/box]
در بسیاری از کشورهای دنیا، افراد شاخص و سلبریتیها در کارزار انتخاباتی سیاستمداران و کمپینهای تبلیغاتی آنها حضور فعال دارند، پدیدهای که به خودی خود مردود نیست و اگر معقولانه و صادقانه باشد، مفید هم هست؛ برای مثال در انتخابات ریاستجمهوری 2016 ایالات متحده، هنرمندانی مثل استیون اسپیلبرگ، تام هنکس و جورج کلونی به «هیلاری کلینتون» برای تأمین مخارج انتخابات که چیزی حدود 1/7 میلیارد یورو است، کمک میکنند.
هرچند همواره برخی از سینماگران داخلی شعار «هنر برای هنر» و دوری از «هنر سیاسی» را در توجیه گرایش نداشتن خود به ساخت آثاری در راستای اهداف جمهوری اسلامی ایران بیان میکنند، اما در جمهوری اسلامی ایران هم خصوصاً از زمان روی کار آمدن دولت اصلاحات، حضور هنرمندان در فضای تبلیغات انتخابات به صورت جدی آغاز شد و برخی از سینماگران از طریق مصاحبه و تهیه بیانیههای مختلف به حمایت از اشخاص یا لیستهای انتخاباتی پرداختند.
در سالهای اخیر و با فراگیر شدن شبکههای اجتماعی در فضای مجازی، عرصه فعالیتهای تبلیغاتی انتخاباتی هم در این بستر گسترش یافت و برخی هنرمندان در قالب صفحات شخصی یا از طریق کمپینهای مجازی به حمایت از برخی افراد و لیستهای انتخاباتی پرداختند و نمونه جدی و پررنگ آن در انتخابات مجلس شورای اسلامی سال 94 شکل گرفت که به برخی از آنها اشاره میشود.
کمپینهایی شورانگیز
کیومرث پوراحمد، کارگردان مجموعه «قصههای مجید» در حمایت از کمپین 2 میلیون رأی نوشته: «یک بار راه خشونت را رفتیم، به ترکستان بود، الان هم که سوریه و لیبی پیش چشمانمان است، به گمانم فقط راه باقی مانده صندوق رأی است.» باید از ایشان پرسید دقیقاً منظورشان از خشونت چیست و از طرف کیست؟
تلاش برای رسیدن به صنعت هستهای کشور از جانب ایران یا ترور دانشمندان هستهای به دست بیگانگان؟! و اصولاً ایشان شناخت درستی از وظایف قوه مقننه دارند یا آن را با وزارت خارجه یا شورای عالی امنیت ملی اشتباه گرفته است؟!
مهنازافشار، بازیگر سینمای ایران و همسرآقازادهای میلیاردر که گاهی برای تغییر آب و هوا از امریکا به ایران سفر میکند در توئیتر مینویسد: «با تمام آنچه مشخص است… من میدانم بهتر است که… من به لیست اصلاحطلبان رأی میدهم و امیدوارم آنچه نباید نشود.» وقتی که جای کلانتر در شهر خالی شود، اینگونه میشود که برخی علامه دهر میشوند و همه چیز فهم و به سیستم هم متلکاندازی میکنند که نکند آنچه نباید نشود، انگار توهمات و تهمتهای بازندگان انتخابات سال 88 تمامی ندارد.
مشت نمونه خروار
در بین حمایتهای مختلف از لیست «امید» در تهران، در همین ابتدای کار مجلس جدید و با رأی آوردن لیست مورد نظر که به هر حال بخشی از سبد رأی خود را مدیون حمایتهای بخشی از هنرمندان است، نام خانم «فاطمه حسینی» فرزند «صفدر حسینی» یکی از مدیران دولتی معزول در ماجرای رسوایی فیشهای حقوقی اخیر، سر و صدای زیادی به پا کرد.
برخی به موضوع «حق اوقات فراغت فرزندان» در فیش پدر «فاطمه حسینی» اشاره کردند و برخی به ماجرای تأسیس صرافی ایشان در سالهای اخیر و در ایام وقوع بحران ارزی در کشور پرداختند، اما برخی از اهالی فرهنگ به موضوع اخیر از زاویه دیگری نگاه میکنند و آن حمایتهای برخی از هنرمندان از لیست انتخاباتی اصلاحطلبان در مجلس و رأیآوری اشخاصی مثل «فاطمه حسینی» است.
آیا هنرمندانی چون ترانه علیدوستی، حمید فرخنژاد، پیمان قاسمخانی و امیر جعفری که آشکارا و به قول خودشان قاطعانه از لیست «امید» حمایت کردند، امروز پاسخگوی ماجرا هستند؟ هنرمندانی مثل لیلی رشیدی و آزاده صمدی که مشخصاً از «فاطمه حسینی» حمایت کرده بودند، حتی حاضر به مصاحبه با خبرنگاران در این زمینه نشدند.
او را نمیشناختم، دوستان معرفی کردند
مجید مظفری بازیگر با سابقه سینما و تلویزیون یکی از افرادی بود که در زمان انتخابات در توصیف سیده فاطمه حسینی گفته بود: «جمعیت مملکت ما جوان است و به نماینده جوانی همچون سیده فاطمه حسینی که مشکلات جوانان را بفهمد و برای حل آنها تلاش کند، نیاز دارد.»
مظفری در گفتوگو با سایت خبری فردا در پاسخ به سؤال اینکه چقدر این نماینده را میشناخت، گفت: «من شناختی از این خانم و فیشهای حقوقی پدر او نداشتم. یکی از دوستانم وی را معرفی و تحصیلات و عملکردش را ذکر کرد. به من هم از دفترشان زنگ زدند و گفتند شما او را تأیید میکنید؟ من هم گفتم بنده به دوستم اعتماد دارم و به واسطه ایشان تأیید میکنم در واقع من هیچ پیش زمینهای در مورد ایشان نداشتم.»
مظفری البته به حقوقهای نجومی که افرادی مانند پدر فاطمه حسینی میگیرند نیز معترض است و میگوید: «این مسئله خیلی زشت و بد و ناجوانمردانه است. اینکه یک نفر چنین نگاهی داشته باشد نسبت به جامعهای که الان در وضعیت بد اقتصادی هست و خودش را تافته جدابافته بداند، خیلی بد است.» این بازیگر سینما در خصوص نطق حسینی در مجلس برای دفاع از خود و پدرش نیز گفت: «بنده کار این خانم در مجلس و عمل غیرقانونی ایشان را در حمایت از خودشان تأیید نمیکنم.»
حمایتهایی که حق الناس است
وقتی شخصی بدون آگاهی و اطلاعات لازم در زمینهای بخواهد برای مطرح شدن اظهار نظر کند و در تمام زمینهها از سیاست و فرهنگ تا مسائل اجتماعی خود را صاحبنظر و همهچیدان بداند و در موج رسانههای جناحی درگیر شود و با سوءاستفاده از احساساتش وارد بازی برخی احزاب تشنه قدرت شود، اتفاقات اخیر رخ میدهد و برخی از مشاهیر با توجه به هوادارانی که دارند بدون شناخت از فردی از آن حمایت میکنند و آن شخص را به کرسی مهم مجلس میرسانند و بعد هم مسئولیت اشتباه خود را بر عهده نمیگیرند. چند «فاطمه حسینی» دیگر در لیست شما کشف میشود؟
مگر نه اینکه رأی مردم بیتالمال است؟ حقالناس فقط پولهای اختلاس و حقوقهای نجومی نیست، هر رأی به افراد نالایق که مسئولش هنرمندان باشند، حق الناس است و حساب و کتاب دارد.
اخیراً یک خبرنگار اصلاحطلب از اینکه به او پیشنهاد شده با دریافت مبلغی از یک مدیر نجومی حمایت کند، پرده برداشت. نکند برخی از مبالغ دریافتهای نجومی در حوزه هنر صرف استخدام سینماگران و بازیگران میشود؟!
نویسنده: میلاد نجفی
الهه راستگو، عضو شورای شهر تهران پس از 3 سال سکوت با بیان بخشی از واقعیت مربوط به ماهیت اصلاحطلبان به توهینهای آنان پاسخ داد
بغض این زن
گروه سیاسی بنیانا : سرانجام بغض این زن شکست. الهه راستگو 3 سال پس از آنکه بیرحمانهترین توهینها و اتهامات را از سوی سران و رسانههای جریان اصلاحطلب شنید، حالا لب به سخن گشود و به عنوان یک عضو قدیمی سازمان اصلاحات، از درون این تشکیلات و واقعیات این اردوگاه گفت.
راستگو از «دیکتاتوری» اصلاحطلبان گفت. از پدرخواندههای اصلاحات انتقاد و تصریح کرد که آنان اعتقادی به دموکراسی ندارند و رای مردم را تنها تا زمانی که به سود آنها باشد میپذیرند. این اصلاحطلب با سابقه اذعان کرد اصلاحطلبان به فکر منافع سیاسی خود هستند و مردم این را فهمیدهاند که جریان اصلاحات به فکر خدمت به جامعه نیست.
راستگو این حرفها را پس از 3 سال سکوت مطرح کرد. 3 سال قبل یعنی شهریور 92، الهه راستگو در مقام عضو شورای شهر تهران، در انتخابات شهرداری پایتخت، در رقابت میان محمدباقر قالیباف و محسن هاشمیرفسنجانی، رای به قالیباف داد.
راستگو که از اصلاحطلبان باسابقه و از اعضای قدیمی حزب کار بود ناگهان با یک موج بیسابقه حمله و هتاکی مواجه شد. اصلاحطلبان راستگو را به خاطر رای ندادن به فرزند هاشمی رفسنجانی مورد هجمه قرار دادند و او را خائن نامیدند. انواع اتهامات و اهانتها البته در آن برهه متوقف نشد و چهرههای تشکیلاتی اصلاحات در 3 سال گذشته به بهانههای مختلف با پیش کشیدن ماجرای رای راستگو به قالیباف، هتاکی به او را ادامه دادند.
به مرور جریان اصلاحطلبی در همه ابعاد تلاش کرد الهه راستگو را به خاطر آنکه به شهرداری محمدباقر قالیباف رای داده است، به عنوان «نماد خیانت» معرفی کند. البته در همان زمان تئوریسینهای اصلاحات تصریح کردند با حملات پیاپی به راستگو، به دنبال آن هستند تا دیگر کسی از اصلاحطلبان برخلاف میل تصمیمگیران این جریان یا همان پدرخواندهها اقدامی انجام ندهد.
در آستانه انتخابات هیات رئیسه مجلس دهم نیز کارکرد این تاکتیک مشخص شد. اصلاحطلبان برای ترساندن منتخبان ملت از رای به علی لاریجانی، ماجرای الهه راستگو و بلایی که آنها بر سر او آوردند را مطرح کردند. امثال صادق زیباکلام بارها توجه منتخبان منسوب به لیست امید را به الهه راستگو معطوف کرد و آنها را از سرنوشت راستگو ترساند.
اما اکنون که به اذعان خود اصلاحطلبان بیش از 50 نفر از اعضای لیست امید به کاندیدای رقیب محمدرضا عارف برای ریاست مجلس دهم رای دادهاند، الهه راستگو فرصت را مناسب دید تا پس از 3 سال سکوت و با تکیه بر رفتار مستقل این منتخبان، درباره ماهیت واقعی همفکران خود، برای مردم بگوید. او از اقدام این منتخبان دفاع کرد و گفت براساس سوگند منتخبان به کلامالله مجید، آنها باید در مقابل اقدامات خود پاسخگو باشند.
راستگو میگوید اقدام نمایندگان در رای مستقل و بیتوجهی به پدرخواندههای اصلاحات، یک اقدام اخلاقی بوده است. عضو کمیسیون اجتماعی و فرهنگی شورای اسلامی شهر تهران در گفتوگو با میزان با اشاره به رای 50 نفر از اعضای لیست امید به لاریجانی به رغم شانتاژهای رسانهای مدعیان اصلاحطلبی، اظهار داشت: منتخبان مردم متوجه شدهاند که نباید از اعتماد مردم برای انتفاع شخصی برخی سوءاستفاده کرد و این رای نهتنها خیانت آنها به لیست امید نیست بلکه نشان بلوغ سیاسی و آگاهی آنهاست.
وی با تاکید بر اینکه نمایندگان مردم وامدار مردمند نه شخص خاصی که ملزم به تبعیت از او باشند، افزود: گرایش 50 نفر از اصلاحطلبان به طیف اصولگرا به زعم اصلاحطلبان و براساس ادبیات مغایر با اخلاق آنها خیانت محسوب میشود؛ در حالی که انتظار از نمایندگانی که در برابر کلامالله مجید سوگند یاد کردهاند، رای دادن به افراد صاحب صلاحیت و ویژگی است.
اما ماجرای توهین اصلاحطلبان به منتخبان مردم در مجلس دهم نیز مورد اشاره الهه راستگو قرار گرفت. او که خود 3 سال است این قبیل توهینها را تحمل کرده، این رفتار اصلاحطلبان را «خیانت به مردم» میداند. راستگو در ادامه از پدرخواندههای اصلاحات نیز انتقاد و البته به موضوع قابل تاملی نیز اشاره کرد. راستگو میگوید پدرخواندههای اصلاحات به دنبال تشکیل یک مجلس در سایه هستند! راستگو در همین راستا بزرگترین خیانت را توهین به منتخبان مردم دانست و گفت: فراموش نکنیم که برخی پدرخواندههای اصلاحطلب، در توهینی آشکار، نمایندگان منتخب را تازهکار دانسته و معتقد بودند که باید مجلسی در سایه درست کنیم.
رئیس کمیته مشارکتهای مردمی شورای اسلامی شهر تهران در ادامه تاکید کرد: این اصلاحطلبان تندرویی که امروز مصالح جامعه را با بیان تهمتهای ناروا فدای مصالح شخصی خود کرده و به مردم به دیده ابزار مینگرند اینک باید خود را اصلاح کنند، چراکه دوران وصول خواسته با استراتژی برچسب و تهمت به پایان رسیده است. این اصلاحطلب باسابقه، رای 50 منتخب لیست امید به علی لاریجانی را نشاندهنده بینتیجه بودن سیاست توهین و ترساندن اصلاحطلبان نسبت به سرپیچی از دستور پدرخواندهها دانست و گفت این اقدام منتخبان نشان داد توهین و برچسبزنی دیگر فایدهای ندارد.
راستگو به انواع فشارها و تهمتهای جریان اصلاحطلب نسبت به خود اشاره کرد و افزود: حضور در چهارمین دوره شورای شهر به جهت حاشیهسازی و بیاخلاقیهای فراموشنشدنی این جریانات از سختترین دورانهای زندگی من بود اما اکنون و با توجه به رای50 نفر از لیست امید و جریان اصلاحات به آقای لاریجانی باید از این گروه تندرو پرسید آیا هنوز حاضرند به برچسبزنی و اتهامات ساختگی خود ادامه دهند یا اینکه واقعیت را پذیرفته و تنبیه شدهاند؟!
وی با تاکید دوباره بر اینکه اصلاحطلبان با جریانسازیهای رسانهای و تحلیلهای پوچ خود بار دیگر اثبات کردند که دموکراسی در سیاستشان جایی ندارد، افزود: دوران غوغاسالاری اصلاحطلبان تندرو به پایان رسیده و مردم اینک آگاه شدهاند که هدف این گروه خدمت به مردم نیست، چراکه خدمت به مردم با زور و فشار سیاسی سنخیت ندارد و هر جریان سیاسی باید اخلاق پیروزی و اخلاق شکست را توأمان داشته باشد، در حالی که تجربه درباره این جریان چیزی جز این را نشان میدهد؛
آنها هر گاه رای مردم یا منتخبان ملت، به سودشان باشد، آن را ارج مینهند و روی چشم میگذارند اما هر گاه این رای و انتخاب خلاف خواست و نیت آنها باشد با فحاشی، بیاخلاقی، با شانتاژ و تقسیم رای مردم به درجه یک و 2 و بالاخره با توهین به منتخبان مردم با آن مواجه میشوند.
آیا عبارت نمایندگان سیبزمینی که در برخی جراید کشور آمده بود یا عبارات مشابه، توهین به انتخاب مردم نیست؟! عضو چهارمین دوره شورای اسلامی شهر تهران با بیان اینکه میبینیم افرادی که مدام دم از دموکراسی میزنند هنوز خودشان به این شعار پایبند نیستند، تاکید کرد: باید منتظر ماند و دید این جریان تندرو با این نمایندگان مجلس چه برخوردی خواهد کرد؟ آیا آنها را همانند من از تشکلهای سیاسی کم خاصیت خود اخراج خواهند کرد؟ و آیا با این کار باز هم میتوانند شعار مردمگرایی، دموکراسی و احترام به رای اکثریت سر دهند؟!
راستگو در ادامه به انواع و اقسام تهمتهای مالی اصلاحطلبان تندرو نظیر دریافت مبالغ هنگفت پس از رای به قالیباف در جریان انتخاب شهردار تهران اشاره کرد و افزود: در کنار این تهمت مالی، برخی دیگر نیز عقیده داشتند که رای من به آقای قالیباف براساس فشار سیاسی بوده است، اکنون اما باید پرسید این 50 نفر تحت چه فشاری به شخص دیگری جز آن که پدرخواندهها انتظار داشتند رای دادهاند.
به گفته عضو شورای شهر «با خاموش شدن هیاهوها اقدام آنها نتیجه عکس داد و معلوم شد بردگی تشکیلاتی چیزی بوده که اصلاحطلبان از وی و دیگر منتخبان مردم انتظار داشتند».
اظهارات صریح الهه راستگو در نقد جریان اصلاحات آن هم در شرایطی که این جریان یک رفتار عصبی و نامعقول را نسبت به انتخابات هیات رئیسه مجلس دهم از خود نشان داده است، میتواند بیانگر آن باشد که در اردوگاه اصلاحطلبان ماجرای تبعیت کامل از دستورات پدرخواندهها تقریبا با شکست مواجه شده و حتی توهین و افترا نیز نتوانسته بدنه این جریان را نسبت به در پیش گرفتن رفتار عاقلانه منصرف کند.
غیر از الهه راستگو، طی روزهای اخیر تعدادی از منتخبان لیست امید نیز نقدهای صریحی نسبت به دیکتاتوری اصلاحات مطرح کردهاند. شاید مجلس دهم صحنههای بیشماری از این قبیل تقابل بدنه اصلاحات با دیکتاتوری پدرخواندهها را در معرض دید بگذارد.
[box type=”info” align=”” class=”” width=””]
اصلاحطلبان در تلاش برای ورود به مجلس دهم به دنبال چه هستند؟! آنها در فهرست سی نفره خود برای تهران که مورد حمایت کامل بیبیسی و برخی دیگر از معاندان نظام جمهوری اسلامی در خارج کشور نیز قرار گرفته است، حتی یک اقتصاددان معرفی نکردهاند! این در حالی است که اصلاحطلبان فارغ از شعارهای پوپولیستی اقتصادی برای ایجاد رفاه و اشتغال و عبور از رکود و تورم و گشایش در معیشت مردم نیستند.
[/box]
در فهرست سینفره اصلاحطلبان که روز گذشته با عنوان یکسان «این سی نفر» در روزنامههای زنجیرهای تبلیغ شد، براساس رزومهای که خود منتشر کردهاند افراد مدارک سیاسی، حقوقی، پزشکی، نساجی، مدیریت اداری و لیسانس فیزیک دارند و فراوانی مدارک سیاسی و حقوق، این نکته را به ذهن متبادر میکند که چه بسا این فهرست میخواهد وکیلالدوله خوبی برای رئیسجمهور سیاستمدار حقوقدان! باشد نه وکیلالملهای که درد ملت را آنچنان که هست گشایش اقتصادی و مسئله خروج صنایع و اقتصاد از رکود تشخیص داده است.
غلبه مدارک سیاسی در فهرست اصلاحطلبان یعنی سودای یک مجلس سیاسی شبیه مجلس ششم که اقتصاد را به زمین میزند و مرعوب امریکا میشود و جز بدبختی برای مردم محصولی ندارد.
اصلاحطلبان ـ که چپ یا راست و سوسیالیست یا لیبرالیست بودنشان از سیاستهای خفیه روزگار است (!) ـ با این فهرست کذایی نشان دادند که از مردم عبور کردهاند و دغدغه مردم، معیشت، رفاه و پیشرفت، یک اشاره زودگذر شب انتخاباتی است و آنها اندیشه دیگری را در سر و برای نشستن روی کرسیهای مجلس میپرورانند.
یقیناً کشور برای واردات کالا از غرب و زدن قفل رکود به صنایع و اقتصاد داخلی نیازی به اقتصاددان ندارد اما مجلسی که «اولویت اقتصاد»، تعارف او نباشد و بخواهد در این زمینه ورود کند، با پزشکان و سیاستبازان و لیسانسیههای فیزیک و نساجی از پس چه کاری بر خواهد آمد؟!
مردم در مجلسهای قبلی و حتی مجلس نهم نیز دیدند که اجتماع پزشکان در کمیسیون عمران (!) و یا حضور افراد با مدارک سیاسی و فلسفی در کمیسیونهای اقتصادی و فرهنگی برای تصمیمگیریهای مجلس یک مانع بزرگ بود و چه بسا مجلس ناتوان از تهیه طرحهای خلاقانه در حد یک پژوهشگاه کوچک میشد. حالا اصلاحطلبان که از ابتدا داعیه اقتصادی دارند اما اقتصاددان ندارند، در مجلس دنبال چه میگردند. آیا برای دولت و مردم میخواهند یک واسطه بدون اراده باشند؟ وکیلالدولههایی با رأی مردم و در خدمت جناح دولت؟!
حمایت بیدریغ بیبیسی از لیست اصلاح طلبان و هاشمی
«رادیوی انگلیسی دارد به مردم ایران و تهران دستورالعمل میدهد، به فلانی رأی بدهید به فلانی رأی ندهید؛ معنایش چیست؟ انگلیسیها دلشان برای دخالت کردن در ایران تنگ شده…» این بخشی از سخنان رهبر معظم انقلاب در جریان دیدار دیروز مردم تبریز با ایشان بود که البته روی خروجی رسمی رسانهها و سایت معظمله قرار نگرفت اما برخی از خبرگزاریها و سایتها در هنگام پوشش زنده سخنان ایشان، این جمله را به نقل از معظمله بازتاب دادند.
این گفته رهبر معظم انقلاب اشاره به اقدامات اخیر شبکه بیبیسی فارسی دارد که در آستانه انتخابات تلاشهای گستردهای را برای شکل دادن به افکار عمومی کشور به نفع یک جریان خاص سیاسی دارد.
به عنوان نمونه این شبکه روز گذشته در برنامه صبحگاهی خود که از رادیو پخش میشود به پوشش گسترده اقدامات کمپینی پرداخت که طی آن ضد انقلاب خارجنشین در آن میکوشد مانع از رأیآوری چهرههای شاخص اصولگرایی در جریان انتخابات خبرگان رهبری شود.
[box type=”warning” align=”” class=”” width=””]
این کمپین که توسط یک اصلاحطلب فراری (الف. گ) سازماندهی شده ضمن تخریب چهره آیات عظام جنتی، یزدی و مصباح از مردم میخواهد که در انتخابات به این چهرهها رأی ندهند.
بیبیسی فارسی نیز در برنامه چشمانداز بامدادی چهارشنبه ۲۸ بهمن ۱۳۹۴ خود گزارش مفصلی از این کمپین پخش و در آن عنوان کرد که «در هفتههای اخیر، فراخوانی در شبکههای مجازی به جریان افتاده که موضوع آن، تلاش برای رأی نیاوردن محمد یزدی، احمد جنتی و محمدتقی مصباح یزدی در انتخابات مجلس خبرگان است.
این فراخوان، در قالب دعوت از رأیدهندگان در تهران به رأی دادن به ۱۶ نفر «غیر از» آقایان یزدی، جنتی و مصباح بوده تا با کاهش آرای آنها در مقایسه با رقبا، امکان حذفشان از فهرست نهایی ۱۶ منتخب تهران میسر شود.» این گزارش سپس گفتوگویی با حسین باستانی از روزنامهنگاران فراری اصلاحطلب کرد و در این گفتوگو به واکاوی ابعاد مختلف این کمپین پرداخت تا دین خود را به طور کامل به جریان ضد انقلاب ادا کند.
[/box]
اما این تنها یکی از اقدامات مداخلهجویانه بیبیسی فارسی در انتخابات پیش رو است، چراکه این شبکه به حمایت علنی از لیست جریان اصلاحطلب نیز برخاسته و در تغییر رویکردی آشکار موضع خود را از تحریم انتخابات به سمت حضور گسترده در این رویداد و رأی دادن به لیست یک جریان خاص تغییر داده است؛ رویکردی که پس از اعلام لیست اصلاح طلبان برای انتخابات مجلس حالتی علنی به خود گرفت و با دعوت از کمالالدین پیرموذن از نمایندگان اصلاحطلب گذشته مجلس که هم اکنون ساکن امریکا است، به تعریف و تمجید از این لیست اصلاح طلبان برخاستند.
تمامی این اقدامات شبکه بیبیسی فارسی در آستانه انتخابات مجلس و خبرگان رهبری در حالی است که این شبکه از نخستین روزهای شکلگیری در 75 سال پیش همواره سیاست اصلی خود را «نقشآفرینی مضر» در برابر تحولات ایران قرار داده بود. از نقش این رسانه در کودتای 28 مرداد گرفته تا نقش شبکه تلویزیونی آن در ماجرای فتنه 88 همگی جزو اقداماتی است که در پرونده این رسانه دولت انگلیس ثبت شده است.
حال به نظر میرسد که جریانات درون نظام که توانستهاند از فیلتر شورای نگهبان عبور کنند، باید در آستانه انتخابات ضمن واکنش به این اقدامات ساختارشکنانه رسانه سلطنتی بریتانیا، با صراحت اقدام به مرزبندی آشکار با این شبکه کنند.
منبع: روزنامه جوان
[box type=”info” align=”” class=”” width=””]
بازگشت اصلاحطلبان امکانپذیر است؟
«این انتخابات، اولین انتخابات پس از بازگشت اصلاحطلبان ـ به عنوان یکی از دو جناح اصلی کشور ـ به حاکمیت است و در واقع ثابت خواهد کرد آنان به صورت راهبردی و اصولی به سیاستورزی انتخاباتی برگشتهاند و از دنبالهروی از شبکهها و جنبشهای اجتماعی جدید به عنوان بدیل کنش سیاسی دست کشیدهاند و دوباره به عرصه سیاسی روی آوردهاند».
این بخشی از سرمقاله هفتهنامه صدا به قلم سردبیر آن با عنوان «چرا اصلاحطلبان اپوزیسیون نیستند» میباشد که در ادامه آن نیز مطلبی از عبدالله نوری با عنوان «اصلاحطلبان برانداز نیستند» آمده و همچنین مصاحبهای با حسین مرعشی انجام شده که با تیتر «فرصتی برای بازسازی روابط اصلاحطلبان و نظام» به چاپ رسیده است.
[/box]
اگر چه مطلب ذکر شده از سردبیر صدا با هدف اعتمادسازی است اما خود حاوی چند اعتراف نهفته است از «به سیاستورزی انتخاباتی برگشتهاند» و «از جنبشهای جدید به عنوان بدیل کنشهای سیاسی دست کشیدهاند» بر میآید که آنان به جهت روش و راهبرد در چارچوبهای نظام به عنوان یک جناح درونی عمل نکردهاند.
اما آیا میتوان به چنین بازگشت یا اعتمادسازی اطمینان کرد؟ بدون تردید نمیتوان هر کسی در اردوگاه اصلاحطلبی است را مخالف نظام یا ضدانقلاب خطاب کرد اما نقاط منازعه اصلاحطلبان و نظام نقاطی نیست که قابل بازگشت باشد. کسانی که خود را اصلاحطلب ناب میدانند از جهت رفتاری، منش و خصوصاً اندیشه در کجای جغرافیای نظام جای میگیرند.
از آقای مرعشی باید پرسید این فرصتی که از آن نام میبرید چیست و چگونه به دست آمد؟ با کدام تغییر؟ کدام توضیح؟ و کدام پوزش زمینه آن را فراهم کردهاید؟ مگر بازسازی روابط بدون توجه به آنچه موجب بیاعتمادی شده است امکانپذیر است؟
[box type=”warning” align=”” class=”” width=””]
فتنه 1388 یک متغیر و یک کارگاه عینی و عملی برای قضاوت است. بررسیها درباره جلسات سالهای 1387 و دوماهه 1388 حزب مشارکت و مصاحبه 1388/3/21 موسوی با هفتهنامه تایمز، انتخاب رنگ و تجمعات خیابانی و نوع شعارهای کف خیابان، تردیدی باقی نمیگذارد که نباید فتنه را دوگانه موسوی ـ احمدینژاد یا واکنش غیرمنتظره به نتیجه انتخابات بدانیم.
اصلاحطلبان نه تنها به مرزبندی اصرار نداشتند و نه تنها هنوز علت آن طراحی را توضیح ندادهاند بلکه از مطالبات علنی و خصوصی رهبری مبنی بر مرزبندی و ابراز برائت از کسانی که اصل نظام و آرمانهای امام را نشانه رفتهاند، عبور کردهاند. از آن روز تاکنون اصلاحطلبان چه اقدامی برای اصلاح سوءظن نظام انجام دادهاند.
سعید حجاریان فریاد میزند و بارها تکرار میکند که «اصلاحطلبی بدون برو و برگرد دموکراسیخواهی است» و صراحتاً میگوید، «اما باید شرایط و مقتضیات فراهم شود.» نظام باید سر را زیر برف بکند یا بگوید انشاءالله بزغاله است؟
[/box]
اصلاحطلبانی که خود را مدعی اصل نظام، امام و انقلاب میدانستند به اعتراف قوچانی تصمیم به بازگشت گرفتهاند. این بازگشت بدون تردید از راه میانبر و از پستو و پشت پرده امکانپذیر نیست.
باید از همان راه رفته باز گردند و پاسخ گویند که چرا فتنه را طراحی و اجرا کردند، چرا به مطالبات رهبری بعد از فتنه بیتوجهی کردند و چرا کشور و ملت را با مشارکت 85 درصدی در مقابل چشم ملتهای اسلامی و جهانیان سربهزیر کردند؟ علاوه بر فتنه 1388 که به عنوان یک متغیر در پرونده این جماعت ثبت است، مسائل اساسی دیگری وجود دارد که برگشت را به کلی امکانناپذیر میکند.
مدرنیسم اگر صدها آسیب فرهنگی و اجتماعی داشته باشد یک خاصیت مثبت هم دارد که رفتار، قلم و صوت افراد را قابل نگهداری و آرشیو میکند. «اصلاحطلبان اندیشهای» که بین قدرت و روشنفکری رفت و برگشت داشتهاند و بعد از حلقه کیان از معرفت ذاتی و فلسفه سیاست و حکومت در اسلام به معرفت نسبی، سیال و شالودهشکن رسیدند و فلسفه حکومت را نیز به قرارداد اجتماعی غرب ارجاع دادند، اکنون چگونه میتوانند در چارچوب نظام دینی سیاستورزی نمایند؟
در بعد فکری، مسائل جدی اصلاحطلبان با نظام چگونه در پروژه بازگشت حل میشود؟ تلاش برای جدایی دین از سیاست، نفی احکام اجتماعی اسلام، تمثیل ملکه انگلستان برای ولایت فقیه (مشروطه خواهی)، چگونه حل میشود؟ عبدالله نوری که با هویت مدیر نظام در وزارت کشور برای متخلفین و محکومین دادگاههای جمهوری اسلامی میتینگ سیاسی و جلسه اسطورهسازی برگزار میکرد و 11 سال قبل از روز قدس 1388 (سال 1377) شعار نه غزه و نه لبنان سر میداد و با افتخار آن را شوکران میخواند، چگونه میتواند با امام در یک قاب دیده شود؟
[box type=”note” align=”” class=”” width=””]
مصطفی معین ظاهراً فراموش کرده است که در برنامه انتخاباتی 1384 در مصاحبه سعیدحجاریان با وی چه گفت؟ آنجا که حجاریان پرسید: شما معتقد به حاکمیت دوگانه هستید؟ و وی پاسخ داد: «واقعیتی است که وجود دارد.» حال این افراد چگونه میخواهند اعتمادسازی کنند.
در بعد رفتاری و جنبشهای اجتماعی که تئوریپردازی آن توسط مشارکتیها و ملیمذهبیها انجام و در بیانیههای موسوی موج میزند، چگونه میتوان اعتمادسازی کرد. جلسات فراکسیونی حزب مشارکت در مجلس ششم که صدای کروبی را هم درآورده بود و آنان را تهدید به لو دادنشان میکرد، چگونه میشود فراموش کرد؟ سند تعاملات پنجساله حزب مشارکت و متهم کردن نظام به «یکهسالاری» و تلاش برای «مردمسالاری فزاینده» در زمانی که نظام در بحران گرفتار میآید را چگونه نباید دید؟
جزوه «حالا وقتشه» تاجیک را چگونه میشود سوزاند؟ «زیست جهان» هابر ماس که توسط جمعیت توحید و تعاون به «زیست مسلمانی» تبدیل شده بود را چگونه باید تحلیل کرد؟ مسئله سوم نگاه اصلاحطلبان به سیاستهای کلی نظام است. بدون تردید تبلور ولایتپذیری مدیران نظام صرفاً در تکریم عاطفی حرف رهبری نیست بلکه دویدن به دنبال سیاستهای کلی نظام است.
[/box]
واقعاً اصلاحطلبان نسبت به سیاستهای کلی نظام در حوزه سیاست خارجی، فرهنگی، آموزش و پرورش، آموزش عالی، الگوی پیشرفت ـ عدالت چه موضع و نظری دارند؟ بدون تردید رقابت اصلاحطلبان (نه همه آنان) با نظام رقابت سلایق نیست. آنان به «رقابت هویتی» با نظام روی آوردند.
قوچانی در همین سرمقاله مینویسد: «اصلاحطلبان امروز یک رکن حاکمیت به خصوص در دولتاند و اگر بتوانند در مجلس هم فراکسیونی مقتدر داشته باشند، تصور اپوزیسیوننمایی آنان برای همیشه محو میشود و اصولاً همیشه اصلاحطلبان اپوزیسیون حاکمیتهای اصولگرا بودهاند نه اپوزیسیون حکومت جمهوری اسلامی.»
در پاسخ به این ادعا باید گفت اصلاحطلبان با چه چیز مخالفاند و درصدد تغییر چه چیزی هستند؟ نظارت استصوابی، تأکید بر اجرای امر به معروف و نهی از منکر، ایستادن مقابل دشمنیهای امریکا و… حرف نظام است یا جناح مقابل اصلاحات؟ اصلاحطلبان مخالفت با سیاستهای کلی نظام را با سیبل کردن جناح مقابل مخفی میکنند و هنوز نتوانستهاند ثابت کنند «اصلاحات در نظام» است.
اما خروجی اندیشه و رفتار آنان که همگی مضبوط است «اصلاحات را بر نظام» نشان میدهد و در زمانی که هر دو قوه را در اختیار داشتند ثابت نمودند که مبارزه آنان برای ورود به قدرت نیست که اگر بود بعد از ورود به قدرت راه خدمت را جایگزین راه معارضه با نظام میکردند.
[box type=”info” align=”” class=”” width=””]
ممکن است بخشهای غیرفکری اصلاحات صادقانه (پس از عدم توان براندازی) بخواهند اعتمادسازی کنند. برای اعتمادسازی توجه به مطالبات طرح شده نظام مبناست، نه آنچه خود به عنوان تاکتیک به کار میگیرند. ممکن است چنین بیندیشند که اعتمادسازی یعنی اینکه از امروز و در آینده پسر خوبی باشیم یا گذشته را با خوبی در آینده جبران نماییم.
اما توقع نظام از آنان پاسخگو بودن نسبت به لطمه به حیثیت نظام، علل طراحی فتنه و علت عدم همراهی در رفع غائله و علت عدم توضیح درباره رفتارهای ساختارشکن است. آیا میشود تصور کرد کسی در خط و آرمان امام حرکت کند اما مورد تأیید غرب باشد؟ و رسانههای غرب برای آن هورا بکشند؟ مرزبندی با ضد انقلاب مطالبه دهباره رهبری از اصلاحطلبان است.
آیا یک اصلاحطلب حاضر است بگوید (به طور مثال) گنجی، کدیور، سازگارا، حقیقتجو، مهاجرانی، مزروعی، افشاری، داوودی مهاجر و… از ما نیستند.
[/box]
کدام تشکل اصلاحطلب حاضر است این کار را در پرونده سیاسی خود ثبت کند؟ مگر مرعشی و کرباسچی نگفتهاند ما لیبرال هستیم و سروش هم به این افتخار کرده است و مگر امام در سالهای پایانی عمر بیشترین حساسیت منفی را نسبت به لیبرالها نداشت؟ حال چگونه میتوان 180 درجه مقابل اندیشه امام و به دنبال بازسازی چهره و حضور مجدد در حاکمیت بود.
اگر از بعد رفتاری نیز اصلاحطلبان ناب موفق به اعتمادسازی تاکتیکی (به دلیل ضعف در قدرت براندازی) بشوند از جهت فکری امکان اصلاح نیست. بدون تردید عناصر اصلی و دال مرکزی گفتمان اصلاحطلبی با گفتمان انقلاب اسلامی بدانسان که امام میخواست (غیر از حوزه جمهوریت) هیچ نسبتی ندارند. همسو شدن با اندیشه امام (ره) مقدم بر ورود به قدرت است. پیشنیاز اعتمادسازی، جامع دیدن امام و تمسک به همه اندیشه امام بدون احساس شرمندگی در مقابل غرب است.
منبع : یادداشت دکتر عبد الله گنجی مدیر مسئول روزنامه جوان در سایت جوان آنلاین
[box type=”info” align=”” class=”” width=””]
با تلاش سربازان گمنام امام زمان(عج) و دستور مقام قضایی پنج نفر از عوامل مرتبط با پروژه نفوذ دشمن در کشور که در مطبوعات فعال بودند، بازداشت شدند.[/box]
به گزارش گروه فضای مجازی خبرگزاری فارس به نقل از راه دانا، با تلاش سربازان گم نام امام زمان (عج) و دستور مقام قضایی پنج نفر از عوامل مرتبط با پروژه نفوذ دشمن در کشور که در مطبوعات فعال بودند، بازداشت شدند.
یک منبع آگاه در همین زمینه به خبرنگار دانا گفت: از جمله این پنج نفر می توان به “عیسی سحرخیز” و “احسان مازندرانی” اشاره کرد.
احسان مازندرانی کیست؟
احسان مازندرانی دستگیر شده فتنه 88 باوجود مخالفت نهاد های مسئول به عنوان مدیر مسئول روزنامه دانشگاه آزاد منصوب شد.
این در حالی است بنا به گزارش برخی رسانه ها احسان مازندرانی به دلیل برخی تحرکات تنش آفرین و سوء سیاسی و ارتباط با یک عنصر تجزیه طلب در زمان دانشجویی در دانشکده خبر، با حکم کمیته انضباطی این دانشکده از ادامه تحصیلش جلوگیری به عمل می آید و نمی تواند مدرک تحصیلی کارشناسی خود را بگیرد.
حضور احسان مازندرانی در کنار خانواده هاشمی در دادگاه فاطمه هاشمی
خبرگزاری مجلس شورای اسلامی(خانه ملت) در گفت گو با یک منبع آگاه نوشت که” «احسان مازندرانی» دبیر اجرایی روزنامه اصلاحطلب اعتماد به اتهام ارتباط با شبکه رسانهای بنگاه دروغپراکنی بیبیسی و سایتهای خبری ضدانقلاب بازداشت شد.وی که دبیر اجرایی یکی از روزنامههای اصلاحطلب است، مدتی در مالزی زندگی میکرده و در همانجا نیز با رسانههای فارسیزبان ضدانقلاب ارتباط داشته است”.
احسان مازندرانی در حال مصاحبه با همسر یکی از سران فتنه
آقای مازندرانی و همسرش خانم ملیحه حسینی-که او نیز از روزنامه نگاران اصلاح طلب و بازداشت شدگان پس از فتنه 88 است- پیشتر به همراه تعداد زیادی از روزنامه نگاران اصلاح طلب داخلی و ضد انقلاب خارج از کشور در شهریور سال 88 پس از انتخابات باشکوه دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری که منجر به اردوکشی خیابانی عناصر فتنه انگیز شد، در نامه ساختارشکنانه انتخابات 24 خرداد را کودتا خوانده بودند.
** “فرهیختگان” تریبون دانشگاه آزاد یا تریبون اصلاح طلبان
به باور شماری از روزنامه نگاران با روی کار آمدن احسان مازندرانی و تیم همراهش در روزنامه فرهیختگان، این روزنامه به محل تجمع روزنامه نگاران اصلاح طلب و نیز پرداختن به موضوعات نازل سیاسی به جای مسائل صنفی دانشگاهی تبدیل شده است.
رپرتاژ روزنامه دانشگاه آزاد(فرهیختگان) برای خانواده هاشمی
عملکرد جناحی و حزبی روزنامه دانشگاه آزاد درحالی صورت می گیرد که اولین مدیر مسئول این روزنامه چند روز قبل از انتشار آن در 29 اردیبهشت 88 در گفت وگویی با خبرگزاری فارس اعلام کرده بود که این روزنامه کاملاً مستقل از هر جناح و حزب بوده و درباره دستاوردهای دانشگاه آزاد اسلامی اطلاعرسانی خواهد کرد. فرهیختگان بیشتر حول محور دانشجو و قشر فرهیخته به تولید مطلب خواهد پرداخت.
** با شال و مانتوی کوتاه به فرهیختگان بیایید!
فرهیختگان “مازندرانی” در ادامه خط و مشی جدید خود در دوره ریاست میرزاده بر این دانشگاه، دست به اخراج گسترده شماری از روزنامه نگاران قبلی این روزنامه زد.
به گفته یکی از روزنامه نگاران فرهیختگان در دوره جدید از آنان خواسته شده بود تا با مانتوی کوتاه و شال بر سر کار حاضر شوند!
مازندرانی در همین زمینه سیاست های فرهنگی و ارزشی درون این مجموعه را نیز تغییر داد تا جایی که به گفته یکی از روزنامه نگاران قبلی این روزنامه به دستور وی اعلام شد که دیگر لازم نیست خانمها با مقنعه و ظاهر اداری به محل کار بیایند و با شال و مانتوی کوتاه میتوانند در روزنامه حاضر شوند.
عیسی سحر خیز کیست؟
“عیسی سحرخیز” از فعالان اصلاحطلب که بعد از پیروزی محمد خاتمی در دوم خرداد 1376 با معرفی عطاء مهاجرانی به جایگاه مدیرکلی مطبوعات داخلی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی منصوب گردید؛ وی در هنگامه هجمه شدید روزنامههای زنجیرهای به نهادها و شخصیتهای انقلابی، از آنان بهطور تمامعیار حمایت کرد و به ابراز تأسف از توقیف نشریات هتاک پرداخت، حمایت علنی وی از روزنامهنگارهای ضدانقلاب به نحوی بود که دفتر کارش در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به پاتوق کاری امثال اکبر گنجی و … برای جنگ روانی علیه جریانات سیاسی انقلابی بدل شده بود.
عیسی سحرخیز پس از اعتراض نسبت به توقیف روزنامه زن – با مدیرمسئولی فائزه هاشمی رفسنجانی- از مدیرکلی مطبوعات وزارت ارشاد استعفا داد و سپس فعالیت رسانهای خود را در ماهنامه آفتاب پیگیری کرد؛ سحرخیز در این ماهنامه نیز با تکاپوی شدید به توهین به ساختار نظام جمهوری اسلامی پرداخت و خواهان خروج از حاکمیت از سوی اصلاحطلبان بود و سپس از توقیف ماهنامه آفتاب ترجیح داد با رسانههای ضدانقلاب فعالیت ساختارشکنانه خود را پیگیری نماید و از 14 اسفند 1385 به نویسندگان اصلی سایت ضدانقلاب روز آنلاین تبدیل شد. در این گزارش بهمرور برخی از موضعگیریهای وی در سالهای اخیر میپردازیم.
عیسی سحرخیز با توجه به جایگاه خود در وزارت ارشاد توانست شرایط را برای انتشار روزنامه زن در سال 1377 فراهم نماید؛ روزنامه زن با مدیرمسئولی فائزه هاشمی رفسنجانی و سردبیر ابراهیم نبوی و سپس مسعود بهنود تریبون برای ترویج آموزههای فمینیستی در عصر اصلاحات بود. حمایت عیسی سحرخیز از رویکرد هتاکانه روزنامه زن به مجوز محدود نشد و وی در سال 1382 با حضور در دادگاه انقلاب به دفاع از این روزنامه پرداخت.
• حمله به حجتالاسلام اژهای برای دفاع از روابط نامشروع
عیسی سحرخیز از حامیان اصلی اعطای مجوز به روزنامه زن – با مدیرمسئولی فائزه هاشمی رفسنجانی- در سال 1383 در جلسه هیات نظارت بر مطبوعات کشور به حمایت از انتشار مقالاتی پیرامون روابط غیرشرعی دختران و پسران در مطبوعات میپردازد که این رفتار وی با مخالفت شدید حجتالاسلام اژهای –نماینده قوه قضائیه در هیات نظارت و رئیس وقت دادگاه ویژه روحانیت – همراه میشود و این اظهارات باعث میشود که عیسی سحرخیز به حجتالاسلام اژهای حمله فیزیکی نماید.
این فعال سیاسی اصلاحطلب پس از گذشت چند روز مدعی شد که وی در اثر پرتاب قندان و گاز گرفتن دچار صدمه بدنی شده است و تصاویر آثار این درگیری را در اختیار رسانه دولتی اصلاحات قرارداد.
• حضور در ستاد معین؛ حمایت از همجنسبازان
عیسی سحرخیز پس از پایان ریاست جمهوری محمد خاتمی استمرار اصلاحات را در برنامههای انتخاباتی معین میدید به همین خاطر بهصورت گسترده در ستاد معین حضور پیدا کرد و ردای ریاست جمهوری را بر تن وزیر علوم دوران اصلاحات میدید. عیسی سحرخیز در جریان مناظرهای در سال 1384 با دکتر محمدحسن قدیری ابیانه، به دفاع از همجنسبازان و ساواکیها پرداخت و تلویحاً گفت که آنها نیز باید حق کاندیداتوری در انتخابات را داشته باشند.
• حضور در فتنه 88 و آشوبهای خیابانی
این فعال سیاسی اصلاحطلب پس از انتخابات 1388 با اعلام تقلب گسترده در انتخابات و آنچه آن را کودتای حاکمیت میخواند خواهان ابطال آن میشود و در همین راستا یادداشتهای فراوانی را ضد شورای نگهبان و نهادهای امنیتی مینویسد و خواهان برگزاری تجمعاتی ضد جمهوری اسلامی در مقاطع خاص زمانی میشود و به دلیل این رفتارهای غیرقانونی دستگیر و روانه زندان میگردد.
• سحرخیز در عصرانه دفتر هاشمی
عیسی سحرخیز فعالیتهای سیاسی – رسانهای خود را با حضور تعدادی از روزنامهنگاران فعال در فتنه 1388 در قالب «انجمن دفاع از آزادی مطبوعات» انجام میدهد. این روزنامهنگار اصلاحطلب بهواسطه همکاری نزدیکش با فائزه هاشمی در هنگام انتشار روزنامه زن و تلاش وی برای عدم توقف این روزنامه توانست چند ماه پس از آزادی از زندان در تاریخ 92/10/22 به دیدار حجتالاسلام هاشمی رفسنجانی برود و در رثای آنچه آزادی مطبوعات میخواند، در حضور رئیس مجمع تشخیص مصلحت حضور یابد.
• تکاپو برای دروغگوییهای حقوق بشری
مدیر ارشد وزارت ارشاد اصلاحات پس از آزادی از زندان در تلاش به سیاه نمایی از وضعیت زندانهای کشور میپردازد؛ وی در گفتوگوهای اختصاصی با رسانههای معاند بارها روایت خلاف واقعی را نسبت به وضعیت زندانها و روند بازجویی از متهمان امنیتی بیان میکنند تا به این وسیله بر پرونده حقوق بشر جمهوری اسلامی ایران اثرگذار باشد.
این فعال سیاسی اصلاحطلب در گفتوگو با سایت ضدانقلاب مرکز دموکراسی برای ایران پیرامون فشارهای حقوق بشر از سوی افرادی مانند احمد شهید اظهار داشت «مسلماً بیتأثیر نیست. اگر رویکرد این جلسات حمایتی، افشاگرانه و بازخواست کننده باشد حتماً مثبت است. خوبی این شورا این است که ایران هم در آن عضو است.
در همین جلسه اخیر حدود 200 پرسش حقوق بشری از سوی کشورهای مختلف از ایران مطرحشده که البته هیئت ایرانی گفته است که بعداً به اینها جواب خواهد داد. این روش کشورها را مکلف میکند که یکسری استانداردهای بینالمللی را رعایت کنند و کشورها مجبور میشوند که مفاد اعلامیه جهانی حقوق بشر را زیر پا نگذارند. فقط ممکن روی چند بند تحفظ داشته باشند که آنها را هم باید اعلام کنند.
مثل دادگاهی است در برابر افکار عمومی جهان و کشورهایی که متخلف شناخته شوند بر اساس رأی اکثریت برای آنها گزارشگر ویژه تعیین میشود. آقای لاریجانی میگوید که جایگاه آقای احمد شهید غیرقانونی است درحالیکه در آن جلسات با اکثریت آراء تعیین گزارشگر ویژه برای ایران به تصویب رسیده است. این نظارتها قطعاً مثبت و بر روی اصلاح رفتار کشورها با شهروندان تأثیرگذار است.»
• هدف اصلاحطلبان باید خبرگان رهبری باشد
عیسی سحرخیز از فعالان فتنه 1388، در دیماه سال گذشته در مصاحبه با روزنامه آرمان، خبر از تشکیل حلقه اتصال گروههای سیاسی با محوریت هاشمی رفسنجانی داد که هدف این حلقه سیاسی ممانعت از شکست دولت روحانی در نیمهراه است و در راستای این خط تحلیل بیان داشت که «من مجلس خبرگان را از مجلس شورای اسلامی مهمتر میدانم » و بابیان این گزاره اعلامی کوتاه ولی مهم از اهداف مشترک اصلاحطلبان و کارگزاران پرده برداشت و سپس در بیان راهکار و استراتژی به اتاق فکر اصلاحطلبان افزود: «اصلاحطلبان فعلاً باید از حرکتهای ساده به سمت حرکتهای پیچیده پیش بروند. درعینحال نباید جریان مقابل را دستکم بگیرند.
همین حرکتهای پیچیده سبب سردرگمی جریان مقابل در انتخابات شد» و پس از چند ماه سید محمد خاتمی یکی از حامیان اصلی فتنه 88 در جمع برخی از اعضای مجمع روحانیون گفت: «ما باید خود را برای انتخابات خبرگان آماده کنیم. من انتخابات خبرگان را مهمتر از انتخابات مجلس میدانم. باید ترکیب خبرگان را عوض کنیم. با مجمع محققین قم صحبت کردهایم که از میان روحانیون جوان و خوشفکر نیروهایی را شناسایی و برای حضور در خبرگان آمادهسازیم.»
• عبور اصلاحات با امام خمینی (ره) در قالب نفی و تأیید
آخرین اظهارنظر این فعال سیاسی اصلاحات خبر از رویکرد جریان سیاسی اصلاحطلب نسبت به آموزههای امام خمینی (ره) است؛ این عضو ستاد میرحسین موسوی در گفتوگو با یک سایت ضدانقلاب تأکید کرده است که “خیلی از اصلاحطلبان برخلاف اول انقلاب دیگر علاقهای به آقای خمینی ندارند.”
و همچنین این بازداشتی فتنه 88 در بخش دیگری از این مصاحبه با تصریح بر “نگاه منتقدانه ” خود به امام خمینی میگوید: من نگاه منتقدانهای به ایشان دارم و فکر میکنم خیلی از کارها خطا بود. سحرخیز همچنین “تغییر قانون اساسی “، “تغییر ساختاری قوه قضاییه ” و “حذف نهاد ولایتفقیه ” را جزئی از اصلاحات میداند و اضافه میکند: ما در اول انقلاب اشتباه کردیم که با خوشبینی بسیار و اولیه به آیتالله خمینی، به ولایتفقیه هم باور داشتیم.
[box type=”warning” align=”” class=”” width=””
]مطلب فوق مربوط به سایر رسانهها میباشد و سایت بنیانا صرفا آن را بازنشر کرده است.[/box]