
دستخط: خاک پای همهی شهدا و آرزومند مقام آنها. سیدعلی خامنهای
bonyana.com
دستخط: خاک پای همهی شهدا و آرزومند مقام آنها. سیدعلی خامنهای
0 شهید اغتراب کلمه ای برای لبنانی هایی است که در خارج کشور کشته می شوند. مغترب از آنجا آمده است که عده ای از لبنانی ها در دوره های تاریخی مختلف مثل جنگ داخلی و دیگر مراحل سخت و مصیبت بار لبنان به غرب رفتند و زندگی خود را در آنجا ادامه دادند.
شهید اغتراب کلمه ای برای لبنانی هایی است که در خارج کشور کشته می شوند.
مغترب از آنجا آمده است که عده ای از لبنانی ها در دوره های تاریخی مختلف مثل جنگ داخلی و دیگر مراحل سخت و مصیبت بار لبنان به غرب رفتند و زندگی خود را در آنجا ادامه دادند.
0 در بهمن ماه سال ۹۲، رهبر انقلاب با جمعی از اصناف پشتیبان دفاع مقدس دیدار داشتند. بهمناسبت هفتهٔ دفاع مقدس، بخشهایی از سخنان امام خامنه ای در آن مراسم برای اولین بارتقدیم مخاطبین محترم میشود »» جنگ این حُسن بزرگ را هم برای ما داشت که فهمیدیم اگر چنانچه استعدادها را به کار بگیریم، … ادامه خواندن “جوان حزب اللهی ،فاصله بیست ساله را ظرف یک سال و نیم طی میکند”
در بهمن ماه سال ۹۲، رهبر انقلاب با جمعی از اصناف پشتیبان دفاع مقدس دیدار داشتند. بهمناسبت هفتهٔ دفاع مقدس، بخشهایی از سخنان امام خامنه ای در آن مراسم برای اولین بارتقدیم مخاطبین محترم میشود »»
جنگ این حُسن بزرگ را هم برای ما داشت که فهمیدیم اگر چنانچه استعدادها را به کار بگیریم، چگونه این استعدادها بُروز پیدا میکند؛ مثل یک چشمهای میجوشد.
گفتهام من به جماعتی از دوستان که اینجا بودند؛ یک جوانی اوّل جنگ در سال ۵۹ نمیداند آرپیجی چیست، تفنگ دست نگرفته، یعنی اینقدر از جنگ بیگانه است، در عملیات فتحالمبین، یعنی آخر سال ۶۰ و به فاصلهٔ یکسال و نیم، فرماندهٔ یک محور در فتحالمبین است که به پیروزی منتهی میشود.
در ادامه مطلب همراه سایت بنیانا باشید »
ادامه خواندن “جوان حزب اللهی ،فاصله بیست ساله را ظرف یک سال و نیم طی میکند”
0 روزهایی که بر ما میگذرد، تداعیگر یاد و خاطره یکی از اساطیر مبارزات انقلاب اسلامی است. شهید سیدعلی اندرزگو که زندگی درویشی و استغناء از خلق را با تلاش وتحرک همه جانبه برای اعلای کلمه حق درآمیخته بود، طی ۱۴سال مبارزه بیامان خویش با ساواک، توانست آنان را به رغم تمامی ادعاها به زانو … ادامه خواندن “زندگی شهید سیدعلی اندرزگو و مبارزات ایشان را در گفتوگو با یار نزدیکشان بشناسیم”
روزهایی که بر ما میگذرد، تداعیگر یاد و خاطره یکی از اساطیر مبارزات انقلاب اسلامی است. شهید سیدعلی اندرزگو که زندگی درویشی و استغناء از خلق را با تلاش وتحرک همه جانبه برای اعلای کلمه حق درآمیخته بود، طی ۱۴سال مبارزه بیامان خویش با ساواک، توانست آنان را به رغم تمامی ادعاها به زانو درآورد و ناتوانی طاغوت را برهمگان عیان سازد.
درگفتوشنودی که پیشروی دارید، حجتالاسلام والمسلمین حسین غفاریان از یاران آن مجاهد دیرین، به بیان ناگفتههای خویش از منش دوست صمیمی خویش پرداخته است. در ادامه مطلب همراه سایت بنیانا باشید
ادامه خواندن “زندگی شهید سیدعلی اندرزگو و مبارزات ایشان را در گفتوگو با یار نزدیکشان بشناسیم”
0 صبح امروز از سوی فرمانده ناجا در مراسم تشییع پیکر شهید ابلاغ شد: پیام رهبر انقلاب در پی شهادت جانباز شهید سید نورخدا موسوی در پی شهادت جانباز دفاع از امنیت، سید نورخدا موسویمفرد، رهبر انقلاب اسلامی در پیامی شفاهی، شهادت وی را به مردم لرستان و خانوادهی این شهید عزیز تبریک و تسلیت … ادامه خواندن “پیام امام خامنه ای در پی شهادت جانباز شهید سید نورخدا موسوی”
صبح امروز از سوی فرمانده ناجا در مراسم تشییع پیکر شهید ابلاغ شد:
پیام رهبر انقلاب در پی شهادت جانباز شهید سید نورخدا موسوی
در پی شهادت جانباز دفاع از امنیت، سید نورخدا موسویمفرد، رهبر انقلاب اسلامی در پیامی شفاهی، شهادت وی را به مردم لرستان و خانوادهی این شهید عزیز تبریک و تسلیت گفتند.
ادامه خواندن “پیام امام خامنه ای در پی شهادت جانباز شهید سید نورخدا موسوی”
0 دلم تنگ شده برای خانوادهام. اسم نمیبرم. همه. ولی امروز و دیروز دلم برای الهه خیلی تنگ شده. الهه بابا. الهی بابا فدات بشه دخترم. شهید مدافع حرم محمدرضا زاهدی از شهدای دلاور فاطمیون است که برای دفاع از حرم حضرت زینب (س) علاوه بر تحمل مشقتهای حضور در میدان نبرد، غم جانکاه دوری … ادامه خواندن “نامه دلتنگی شهید فاطمیون برای دخترش”
دلم تنگ شده برای خانوادهام. اسم نمیبرم. همه. ولی امروز و دیروز دلم برای الهه خیلی تنگ شده. الهه بابا. الهی بابا فدات بشه دخترم.
شهید مدافع حرم محمدرضا زاهدی از شهدای دلاور فاطمیون است که برای دفاع از حرم حضرت زینب (س) علاوه بر تحمل مشقتهای حضور در میدان نبرد، غم جانکاه دوری از خانواده و عزیزترین کسانش را نیز به جان خرید. آنچه در پی میآید، تصویر و متن نامه سراسر احساس و دلتنگی این شهید بزرگوار است که از جبهه سوریه برای خانواده و دختر خود نگاشته است.
+1 شهید سید مرتضی آوینی در شهریور سال 1326 در شهر ری متولد شد تحصیلات ابتدایی و متوسطهٔ خود را در شهرهای زنجان، کرمان و تهران به پایان رساند و سپس به عنوان دانشجوی معماری وارد دانشکدهٔ هنرهای زیبای دانشگاه تهران شد او از کودکی با هنر انس داشت؛ شعر میسرود داستان و مقاله … ادامه خواندن “زندگینامه شهید سید مرتضی آوینی [ + معرفی سایت شهید آوینی ]”
او از کودکی با هنر انس داشت؛ شعر میسرود داستان و مقاله مینوشت و نقاشی میکرد تحصیلات دانشگاهیاش را نیز در رشتهای به انجام رساند که به طبع هنری او سازگار بود ولی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی معماری را کنار گذاشت و به اقتضای ضرورتهای انقلاب به فیلمسازی پرداخت:
“حقیر دارای فوق لیسانس معماری از دانشکدهٔ هنرهای زیبا هستم اما کاری را که اکنون انجام میدهم نباید به تحصیلاتم مربوط دانست حقیر هرچه آموختهام از خارج دانشگاه است بنده با یقین کامل میگویم که تخصص حقیقی در سایهٔ تعهد اسلامی به دست میآید و لاغیر قبل از انقلاب بنده فیلم نمیساختهام اگرچه با سینما آشنایی داشتهام.
اشتغال اساسی حقیر قبل از انقلاب در ادبیات بوده است… با شروع انقلاب تمام نوشتههای خویش را – اعم از تراوشات فلسفی، داستانهای کوتاه، اشعار و… – در چند گونی ریختم و سوزاندم و تصمیم گرفتم که دیگر چیزی که “حدیث نفس” باشد ننویسم و دیگر از “خودم” سخنی به میان نیاورم…
سعی کردم که “خودم” را از میان بردارم تا هرچه هست خدا باشد، و خدا را شکر بر این تصمیم وفادار ماندهام. البته آن چه که انسان مینویسد همیشه تراوشات درونی خود اوست همهٔ هنرها این چنین هستند
کسی هم که فیلم میسازد اثر تراوشات درونی خود اوست اما اگر انسان خود را در خدا فانی کند، آنگاه این خداست که در آثار او جلوهگر میشود حقیر این چنین ادعایی ندارم ولی سعیم بر این بوده است.”
شهید آوینی فیلمسازی را در اوایل پیروزی انقلاب با ساختن چند مجموعه دربارهٔ غائلهٔ گنبد (مجموعهٔ شش روز در ترکمن صحرا)، سیل خوزستان و ظلم خوانین (مجموعهٔ مستند خان گزیدهها) آغاز کرد
“با شروع کار جهاد سازندگی در سال 58 به روستاها رفتیم که برای خدا بیل بزنیم بعدها ضرورتهای موجود رفتهرفته ما را به فیلمسازی کشاند…
ما از ابتدا در گروه جهاد نیتمان این بود که نسبت به همهٔ وقایعی که برای انقلاب اسلام و نظام پیش میآید عکسالعمل نشان بدهیم مثلاً سیل خوزستان که واقع شد، همان گروهی که بعدها مجموعهٔ حقیقت را ساختیم به خوزستان رفتیم و یک گزارش مفصل تهیه کردیم
آن گزارش در واقع جزو اولین کارهایمان در گروه جهاد بود بعد، غائلهٔ خسرو و ناصر قشقایی پیش آمد و مابه فیروزآباد، آباده و مناطق درگیری رفتیم…
وقتی فیروزآباد در محاصره بود، ما با مشکلات زیادی از خط محاصره گذشتیم و خودمان را به فیروزآباد رساندیم. در واقع اولین صحنههای جنگ را ما در آنجا، در جنگ با خوانین گرفتیم.
گروه جهاد اولین گروهی بود که بلافاصله بعد از شروع جنگ به جبهه رفت دو تن از اعضای گروه در همان روزهای او جنگ در قصر شیرین اسیر شدند و نفر سوم، در حالی که تیر به شانهاش خورده بود، از حلقهٔ محاصره گریخت. گروه بار دیگر تشکل یافت و در روزهای محاصرهٔ خرمشهر برای تهیهٔ فیلم وارد این شهر شد:
“وقتی به خرمشهر رسیدیم هنوز خونینشهر نشده بود شهر هنوز سرپا بود، اگرچه احساس نمیشد که این حالت زیاد پر دوام باشد، و زیاد هم دوام نیاورد ما به تهران بازگشتیم و شبانهروز پای میز موویلا کار کردیم تا اولین فیلم مستند جنگی دربارهٔ خرمشهر از تلویزیون پخش شد؛ فتح خون.”
مجموعهٔ یازده قسمتی “حقیقت” کار بعدی گروه محسوب میشد که یکی از هدفهای آن ترسیم علل سقوط خرمشهر بود.
“یک هفتهای نگذشته بود که خرمشهر سقوط کرد و ما در جستوجوی “حقیقت” ماجرا به آبادان رفتیم که سخت در محاصره بود تولید مجموعهٔ حقیقت این گونه آغاز شد.”
کار گروه جهاد در جبههها ادامه یافت و با شروع عملیات والفجر هشت، شکل کاملاً منسجم و به هم پیوستهای پیدا کرد آغاز تهیهٔ مجموعهٔ زیبا و ماندگار روایت فتح که بعد از این عملیات تا پایان جنگ به طور منظم از تلویزیون پخش شد به همان ایام باز میگردد. شهید آوینی دربارهٔ انگیزهٔ گروه جهاد در ساختن این مجموعه که نزدیک به هفتاد برنامه است چنین میگوید:
“انگیزش درونی هنرمندانی که در واحد تلویزیونی جهاد سازندگی جمع آمده بودند آنها را به جبهههای دفاع مقدس میکشاند وظایف و تعهدات اداری.
اولین شهیدی که دادیم علی طالبی بود که در عملیات طریق القدس به شهادت رسید و آخرینشان مهدی فلاحتپور است که همین امسال “1371” در لبنان شهید شد…
و خوب، دیگر چیزی برای گفتن نمانده است، جز آن که ما خسته نشدهایم و اگر باز جنگی پیش بیاید که پای انقلاب اسلامی در میان باشد، ما حاضریم. میدانید! زندهترین روزهای زندگی یک “مرد” آن روزهایی است که در مبارزه میگذراند و زندگی در تقابل با مرگ است که خودش را نشان میدهد.”
اواخر سال 1370 “موسسهٔ فرهنگی روایت فتح” به فرمان مقام معظم رهبری تاسیس شد تا به کار فیلمسازی مستند و سینمایی دربارهٔ دفاع مقدس بپردازد و تهیهٔ مجموعهٔ روایت فتح را که بعد از پذیرش قطعنامه رها شده بود ادامه دهد.
شهید آوینی و گروه فیلمبرداران روایت فتح سفر به مناطق جنگی را از سر گرفتند و طی مدتی کمتر از یک سال کار تهیهٔ شش برنامه از مجموعهٔ ده قسمتی “شهری در آسمان” را به پایان رساندند ومقدمات تهیهٔ مجموعههای دیگری را دربارهٔ آبادان، سوسنگرد، هویزه و فکه تدارک دیدند.
شهری در آسمان که به واقعهٔ محاصره، سقوط و باز پسگیری خرمشهر میپرداخت در ماههای آخر حیات زمینی شهید آوینی از تلویزیون پخش شد، اما برنامهٔ وی برای تکمیل این مجموعه و ساختن مجموعه های دیگر با شهادتش در روز جمعه بیستم فروردین 1372 در قتلگاه فکه ناتمام ماند.
شهید آوینی فعالیتهای مطبوعاتی خود را در اواخر سال 1362، هم زمان با مشارکت در جبههها و تهیهٔ فیلمهای مستند دربارهٔ جنگ، با نگارش مقالاتی در ماهنامهٔ “اعتصام” ارگان انجمن اسلامی آغاز کرد این مقالات طیف وسیعی از موضوعات سیاسی، حکمی، اعتقادی و عبادی را در بر میگرفت
او طی یک مجموعه مقاله دربارهٔ “مبانی حاکمیت سیاسی در اسلام” آرا و اندیشههای رایج در مود دموکراسی، رای اکثریت، آزادی عقیده و برابری و مساوات را در نسبت با تفکر سیاسی ماخوذ از وحی و نهجالبلاغه و آرای سیاسی حضرت امام(ره) مورد تجزیه و تحلیل و نقد قرار داد.
مقالاتی نیز در تبیین حکومت اسلامی و ولایت فقیه در ربط و نسبت با حکومت الهی حضرت رسول(ص) در مدینه و خلافت امیرمؤمنان(ع) نوشت و اتصال انقلاب اسلامی را با نهضت انبیا علیهمالسلم و جایگاه آن با جنگهای صدر اسلام و قیام عاشوا و وجوه تمایز آن از جنگهایی که به خصوص در قرون اخیر واقع شدهاند و نیز برکات ظاهری و غیبی جنگ و ویژگی رزمآوران و بسیجیان، در زمرهٔ مطالبی بود که در “اعتصام” منتشر شد.
در مضامین اعتقادی و عبادی نیز تحقیق و تفکر میکرد و حاصل کار خویش را به صورت مقالاتی چون “اشک، چشمهٔ تکامل”. “تحقیقی در معنی صلوات” و “حج، تمثیل سلوک جمعی بشر” به چاپ میسپرد.
در کنار نگارش این قبیل مقالات، مجموعه مقالاتی نیز با عنوان کلی “تحقیقی مکتبی در باب توسعه و مبانی تمدن غرب” برای ماهنامهٔ “جهاد”، ارگان جهاد سازندگی، نوشت “بهشت زمینی”، “میمون برهنه!”، “تمدن اسراف و تبذیر”، “دیکتاتوری اقتصاد”، “از دیکتاتوری پول تا اقتصاد صلواتی”، “نظام آموزش و آرمان توسعه یافتگی”، “ترقی یا تکامل؟” و… از جمله مقالات آن مجموعه است.
این مقالات بعد از شهادت او با عنوان “توسه و مبانی تمدن غرب” به چاپ رسید این دوره از کار نویسندگی شهید تا سال 1365 ادامه یافت. مقارن با همین سالها شهید آوینی علاوه برکارگردانی و مونتاژ مجموعهٔ “روایت فتح” نگارش متن آن را بر عهده داشت که بعدها قالب کتابی گرفت با عنوان “گنجینهٔ آسمانی”.
او در ماه محرم سال 1366 نگارش کتاب “فتح خون” (روایت محرم” را آغاز کرد و نه فصل از فصول دهگانهٔ آن را نوشت. اما در حالی که کار تحقیق در مورد وقایع روز عاشورا و شهادت بنیهاشم را انجام داده و نگارش فصل آخر را آغاز کرده بود به دلایلی کار را ناتمام گذاشت.
او در سال 1367 یک ترم در مجتمع دانشگاهی هنر تدریس کرد، ولی چون مفاد مورد نظرش برای تدریس با طرح دانشگاه همخوانی نداشت، از ادامهٔ تدریس صرفنظر کرد.
مجموعهٔ مباحثی که برای تدریس فراهم شده بود، با بسط و شرح و تفسیر بیشتر در مقالهای بلند به نام “تاملاتی در ماهیت سینما” که در فصلنامهٔ “فارابی” به چاپ رسید و بعد در مقالاتی با عناوین “جذابی در سینما”، “آینهٔ جادو”، “قاب تصویر و زبان سینما”و… که از فروردین سال 1368 در ماهنامهٔ هنری “سوره” منتشر شد، تفصیل پیدا کرد.
مجموعهٔ این مقالات در کتاب “آینهٔ جادو” که جلد اول از مجموعهٔ مقالات و نقدهای سینمایی اوست. جمعآوری و به چاپ سپرده شد.
سالهای 1368 تا 1372 دوران اوج فعالیت مطبوعاتی شهید آوینی است. آثار او در طی این دوره نیز موضوعات بسیار متنوعی را شامل میشود.
هرچند آشنایی با سینما در طول مدتی بیش از ده سال مستندسازی و تجارب او در زمینهٔ کارگردانی مستند و به خصوص مونتاژ باعث شد که قبل از هرچیز به سینما بپردازد.
ولی این مسئله موجب بیاعتنایی او نسبت به سایر هنرها نشد. او در کنار تالیف مقالات تئوریک درباره ماهیت سینما و نقد سینمای ایران و جهان، مقالات متعددی در مورد حقیقت هنر، هنر و عرفان، هنر جدید اعم از رمان، نقاشی، گرافیک و تئاتر، هنر دینی و سنتی، هنر انقلاب و… تالیف کرد که در ماهنامهٔ “سوره” به چاپ رسید.
طی همین دوران در خصوص مبانی سیاسی. اعتقادی نظام اسلامی و ولایت فقیه، فرهنگ انقلاب در مواجهه با فرهنگ واحد جهانی و تهاجم فرهنگی غرب، غربزدگی و روشنفکری، تجدد و تحجر و موضوعات دیگر تفکر و تحقیق کرد و مقالاتی منتشر نمود.
مجموعهٔ آثار شهید آوینی در این دوره هم از حیث کمیت، هم از جهت تنوع موضوعات و هم از نظر عمق معنا و اصالت تفکر و شیوایی بیان اعجابآور است. در حالی که سرچشمهٔ اصلی تفکر او به قرآن، نهجالبلاغه، کلمات معصومین علیهمالسلام و آثار و گفتار حضرت امام(ره) باز میگشت.
با تفکر فلسفی غرب و آرا، و نظریات متفکران غربی نیز آشنایی داشت و با یقینی برآمده از نور حکمت، آنها را نقد و بررسی میکرد.
او شناخت مبانی فلسفی و سیر تاریخی فرهنگ و تمدن جدید را از لوازم مقابله با تهاجم فرهنگی میدانست چرا که این شناخت زمینهٔ خروج از عالم غربی و غرب زدهٔ کنونی را فراهم میکند و به بسط و گسترش فرهنگ و تفکر الهی مدد میرساند.
او بر این باور بود که با وقوع انقلاب اسلامی و ظهور انسان کاملی چون امام خمینی(ره) بشر وارد عهد تاریخی جدیدی شده است که آن را “عصر توبهٔ بشریت” مینامید. عصری که به انقلاب جهانی امام عصر(عج) و ظهور “دولت پایدار حق” منتهی خواهد شد.
دریافت (3مگابایت)
سایت شهید سید مرتضی آوینی به نشانی http://www.aviny.com تقریبا از سال 82 تاکنون به عنوان مرجع دریافت مقاله درباره شهید آوینی و دانلود فیلم و مستند های ایشان فعالیت می کند . اخیرا نسخه ای جدید از این وب سایت شروع به کار کرده است اما همچنان دسترسی به مطالب و محتوای قبلی وجود دارد .
برای ورود به صفحه شناخت شهید آوینی روی لینک http://old.aviny.com/Aviny/Index-main.aspx بزنید در این بخش شما می توانید علاوه بر دریافت آلبوم تصاویر شهید اوینی از ویژه نامه های محتوایی که در سالیان گذشته آماده شده است استفاده کنید .
سایت شهید آوینی یک منبع بزرگ از فایل های صوتی و تصویری است . بخش دانلود مداحی های و مولودی های مختلف ، فایل سخنرانی اساتید اخلاق و علما نیز در این وب سایت وجود دارد .
در ادامه بخوانید »» ابعاد مختلف اندیشه شهید مرتضی آوینی در گفتوگو با استاد وحید یامین پور
0 شهید طباخی ۳۹/۱/۱۷ به دنیا آمد و در تاریخ ۱۰/۲۲/ ۶۵ در منطقه شلمچه به شهادت رسید. او دانشجو رشته تربیت بدنی دانشگاه گیلان و طلبه بود. بخشی از وصیت نامه شهید طباخی چنین است: پیامی دارم برای امت مسلمان ایران، برادران و خواهران مسلمان همه بدانید که روند تداوم بخشیدن به انقلاب … ادامه خواندن “شهید حسین طباخی : باندبازی نکنید ! [مرور بخشی از وصیت نامه شهید]”
شهید طباخی ۳۹/۱/۱۷ به دنیا آمد و در تاریخ ۱۰/۲۲/ ۶۵ در منطقه شلمچه به شهادت رسید. او دانشجو رشته تربیت بدنی دانشگاه گیلان و طلبه بود.
بخشی از وصیت نامه شهید طباخی چنین است:
پیامی دارم برای امت مسلمان ایران، برادران و خواهران مسلمان همه بدانید که روند تداوم بخشیدن به انقلاب اسلامی و گسترش آن به سراسر جهان تنها و تنها روحانیت اصیل و انقلابی پرهیزگار و خدمتگزار می باشد، با اجتماع در اطراف این بزرگان و اطاعت از فرامین آنها سند تضمین انقلاب اسلامی را امضا نمایید.
و از گروه گرایی به هر عنوان پرهیز کنید اگر می خواهید به تشکیلاتی جهت پاسداری از دستاوردهای انقلاب بپیوندید به بسیج مستضعفین بروید و آن را تقویت کنید و بدانید که به این سادگی افرادی نمی توانند تشکیلات ایجاد کنند. بر اساس تهذیب و اخلاص تقوای و عدم باند بازی حتماً سعی کنید که انقلاب را تقویت کنید و روحانیت هم سعی کند به جای هر تشکیلاتی، تشکیلات سیاسی نظامی و عقیدتی را تقویت کند.
***
سرکار خانم زهرا طباخی، فرزند شهید حسین طباخی اکنون به عنوان جستجوگر و داده پرداز، تحلیلگر حوزه امنیت و سایبر، مدرس اوسینت و دکتر داروساز در حال خدمت به جامعه است. برای دنبال کردن نوشته های ایشان کانال @jostejougar1 در تلگرام یا اکانت @jostejougar1 در توییتر را دنبال کنید
0 زندگینامه سرلشگر شهید ولی الله فلاحی شهید ولی الله فلاحی در سال 1310 در طالقان متولد شد. تحصیلات ابتدائی را با مشکلات جاده های سرد طالقان پشت سر گذاشت و برای ادامهٔ تحصیل در سال 1324 شمسی به تهران آمد. سه سال اول دبیرستان را در دبیرستان علامه گذراند و سپس وارد دبیرستان … ادامه خواندن “شهید ولی الله فلاحی [ زندگی نامه ] + دانلود مستند پروازی در آرامش”
شهید ولی الله فلاحی در سال 1310 در طالقان متولد شد. تحصیلات ابتدائی را با مشکلات جاده های سرد طالقان پشت سر گذاشت و برای ادامهٔ تحصیل در سال 1324 شمسی به تهران آمد. سه سال اول دبیرستان را در دبیرستان علامه گذراند و سپس وارد دبیرستان نظام شد. از مهر ماه سال 1330در دانشکده افسری تحصیلات خود را ادامه داد پس از اخذ لیسانس در سال 1333 با درجهٔ ستواندومی فارق التحصیل شد و متعاقباً خدمت خود را در لشکر 92 زرهی اهواز آغاز کرد. در سال 1337 شمسی به تهران منتقل شدو در دانشگاه نظامی، در سمت فرماندهی گروهان دانشجویان و فرماندهی گردان انجام وظیفه می کرد.
وی در سال های 1339 و 1334، دورهٔ پرسنل نظامی و سپس دورهٔ عالی آجودانی را در آمریکا گذراند. در سال 1348 جهت گذراندن دورهٔ فرماندهی و ستاد به دانشکده فرماندهی و ستاد(دافوس)اعزام شد. او از شاگردین ممتاز این دانشکده بود و بعد از اتمام دوره برای آموزش در همین دانشکده دعوت شد. علاوه بر تدریس، به مدت هشت سال مدیریت آموزش دانشکده فرماندهی و ستاد را نیز عهده دار شد. از سال 1351 تا اواسط سال1353 شمسی با درجه سرهنگ دومی به همراه گروهی از افسران ایرانی به عنوان ناظر صلح سازمان ملل در آتش بس ویتنام، به آن کشور اعزام شد.
شهید فلاحی پس از بازگشت، به کار تدریس در دانشکده فرماندهی و ستاد ادامه داد تا آنکه در12 مهر ماه 1357 شمسی به درجه سرتیپی ارتقا یافت و در همان تاریخ به شیراز منتقل و به عنوان معاون فرماندهی مرکز پیاده شیراز مشغول به کار شد.
در هر حال حضور شهید فلاحی در شیراز مقارن با اوج گرفتن مبارزات انقلابی مردم بر ضد حکومت پهلوی بود. پس از اعلام حکومت نظامی در بسیاری از شهرهای ایران، در اثر کوشش های او حکومت نظامی در شیراز لغو شد و نیروهای نظامی از خیابان ها جمع شدند و مسوولیت این حکم دولتی به شهربانی محول شد.
چندی پس از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی،سرتیپ فلاحی طی حکمی بازنشست شد اما طولی نکشید که با موافقت شورای عالی انثلاب اسلامی و با حکم دیگری از جانب سرلشکر قرنی به خدمت اعاده و به فرماندهی نیروی زمینی منصوب شد. امیر فلاحی پس از پشت سر گذاشتن مشکلات فراوان، بخصوص بحران و تشنج در منطقهٔ کردستان که به دست ضد انقلاب وابسته صورت می گرفت و همچنین پس از موفقیت در تحکیم نظم و انضباط و مقررات و سازماندهی نیروی زمینی، در تاریخ 29 خرداد 1358 شمسی به ریاست ستاد مشترک ارتش برگزیده شد.
سه ماه بعد با شروع جنگ عراق با ایران،شهید فلاحی همواره در مناطق جنوب یا غرب کشور حضور داشت و از نزدیک ناظر طرح های مختلف عملیاتی و لجستیکی بود. وی هفته ای 48 ساعت در ستاد مشترک حضور می یافت، جلسه ای تشکیل می داد و پس از اعلام دستورهایی جهت تسریع در امور و ایجاد هماهنگی با ارگان های ستادی و سایر نیروها پس از ارائه گزارشی مستقیم به حضرت امام خمینی(ره)،بار دیگر به مناطق عملیاتی عزیمت می کرد.
پس از عزل ابوالحسن بنی صدر اولین رئیس جمهوری اسلامی ایران فرماندهی کل قوا امام خمینی (ره) اختیارات فرماندهی کل قوا را به وی تفویض کردند. شهید فلاحی در دورانی که مردم به ارتش بی اعتماد بودند و هنوز آن را سازمانی انقلابی و اسلامی نمی دانستند طی سخنرانی خود در نماز جمعهٔ روز پنچم اردیبهشت 1359 گفت: « من به عنوان یک خدمتگزار امین و صدیق و صغیر در پیشگاه ملت کبیر ایران می خواهم استدعا کنم که تلاش پرسنل نیروی زمینی، هوائی، دریائی و ژاندارمری و شهربانی را تائید بفرمائید. این انسانهای فداکار در برابر محرومیتها، رنجها، تنهائی ها، گرسنگی ها، فقر و بیماری ها و شهادتها فقط انتظار حق شناسی از ملت ایران دارند.»
آخرین حضور شهید ولی الله فلاحی در منطقه، همزمان با عملیات «ثامن الائمه» (شکست حصر آبادان)بود. در هفتم مهر ماه سال 1360 پس از اتمام این عملیات و هنگامی که هواپیمای حامل ایشان و شهید فکوری،شهید کلاهدوز،نامجوی،جهان آرا و تعدادی از رزمندگان و مجروحان عملیات به تهران بازمیگشت دچار سانحه شد و همراه با یاران خود به شرف شهادت نایل آمد.
آنقدرعاشق و دلباختهٔ امام(ره)بود که همه جا ارادت خودش را به ایشان نشان می داد. یکبار که بنی صدر به دانشگاه افسری آمده بود، با شجاعت شعار داد: فرمانده کل قوا، خمینی روح خدا! وقتی بنی صدر این را شنید فقط یک چیز گفت: دانشکده افسری هم از دست رفت!
می دانست که خداوند جواب آن همه راز ونیازو ناله های از ته دلش را می دهد و او را به آرزویش می رساند؛ برای همین وقتی در پای هواپیما یکی از نمایندگان مجلس از اوپرسید: شما کجا می روید؟ او گفت: به کربلا!
بسم الله الرحمن الرحیم
به نام خدا، به نام ایران، به نام اسلام، به نام انقلاب، به نام مبارز و به نام رهبر انقلاب حضرت آیت الله امام روح الله خمینی.
وصیت من، فرمان خدا، کتاب خدا و قانون مدنی جمهوری اسلامی ایران
زندگی نامه و کارنامهٔ من، قضاوت ملت ایران به ویژه ارتش ایران
همسر و فرزندان و پدر و مادر و برادران و خواهرم و برادرزادگان و خواهرزادگان و همسران آنها و عمو و عموزادگان بزرگ را به خداوند و به ملت ایران می سپارم. از همه می خواهم مرا ببخشند و من نیز همه را می بخشم و هیچ آرزوی دوری در این جهان هستی به جزء کمال انقلاب و کمال جهاد اکبر ندارم.
سرتیپ فلاحی 30 تیر 1358.
در آبان ماه سال 1359 در سوسنگرد، عملیاتی علیه نیروهای عراقی انجام گرفت تا آن شهر از تعرض دشمنان رهایی یابد. شهید فلاحی در نقطهای میان خط آتش نیروهای خودی و سربازان دشمن برای نظارت بر این عملیات حضور داشت و تنها فرد همراه ایشان من بودم. تبادل آتش بین دو طرف به شدت ادامه داشت. انفجار گلولههای توپ و خمپاره در اطراف ما به طور پراکنده شنیده میشد.
دکتر چمران در آن عملیات مجروح گردید و تعدادی از رزمندگان ما هم به شهادت رسیدند. به شهید فلاحی پیشنهاد کردم که برای محافظت از ترکشها و گلولهها، از کلاه آهنی استفاده کند، اما او اظهار داشت: « اگر نگهدار من آن است که من میدانم شیشه را در بغل سنگ نگه میدارد.» با این وجود از ایشان که آن زمان رئیس ستاد مشترک بود خواهش کردم که برای اطمینان خاطر استفاده از کلاه آهنی، هنگام انفجار گلولهها به روی زمین دراز بکشند.
شهید فلاحی با لبخندی گفت:«تو از من خاطر جمع باش، چون انسان شهید نمیشود مگر آنکه قبل از شهادت، کامل شده باشد. ضمن آنکه من هنوز به آرزویم نرسیدهام. »من که در پی راهی برای بازگشت یا جانپناه امنی بودم، پرسیدم: تیمسار شما مگر چه آرزویی دارید؟ لحظهای تأمل کرد و سپس گفت: «میدانی تنها آرزوی من چیست؟» گفتم: آرزوی هر فرد نظامی در مرحله اول، سربلندی میهن و اهتزاز پرچم کشور به نشانه عزت و عظمت آن ملت است و این نشان میدهد که مردم آن کشور زنده، پویا و در دنیا قابل احترام هستند.
ایشان گفتند: «بله، همه اینها درست است اما میدانی که من وجب به وجب خاک خوزستان را به علت محل خدمت اولیهام میشناسم. با توجه به پیشروی سریع عراق آرزو داشتم که ارتش عراق زمینگیر شود که چنین شد. تنها یک آرزوی بزرگ دیگر دارم. تنها آرزویم این است که ارتش متجاوز عراق را از اطراف آبادان تا مارد عقب بنشانیم.» کمتر از یک سال بعد تیمسار فلاحی به آرزوی خود رسید اما چند ساعت پس از تحقق این آرزو، به والاترین مقام انسانی یعنی شهادت در راه خدا نائل گردید.
یادکردی از دومین فرمانده شهید ستاد ارتش پس از انقلاب ؛ شهید ولی الله فلاحی نژاد
در اواخر سال 1357، چند روز پس از انتصاب تیمسار فلاحی به فرماندهی نیروی زمینی، گروهک های تجزیه طلب، پادگان سنندج را محاصره می کنند. افسر نگهبان بلافاصله با کمیته انقلاب تماس می گیرد و دستور می گیرد که با همان دو گروهان مستقر در پادگان مقاومت کند.
صبح روز 25 اسفند 1357، تیمسار فلاحی از حمله به پادگان سنندج باخبر می شود و با مراجعه به لشکر یکم گارد سابق مستقر در لویزان درصدد جمع آوری نیرو قرار می گیرد و در عرض یک روز سه گردان سازماندهی می کند و آنها را به کرمانشاه و بعد سنندج می فرستد.
شش ماه بعد، در سحرگاه 24 مرداد 1358 شهر پاوه به محاصره گروهی از چریک های ضد انقلاب در می آید. تیمسار فلاحی به همراه شهید دکتر مصطفی چمران و فرمانده سپاه پاسداران، با هلی کوپتر خود را به پاوه می رسانند. دامنه تهاجم تا به سنندج کشیده شده است.
امام (ره) در 28 مرداد 1358 ابلاغ می کنند که اشرار سریعا و با تمام قوا سرکوب شوند. سرانجام به ساعت 6 بامداد روز 28 مرداد 1358 شهر پاوه دوباره به دست نیروهای ارتشی و بسیجی آزاد می شود و عناصر ضدانقلاب متواری می گردند.
فلاحی در نامه هایش سختی اوضاع در غائله کردستان و منطقه پاوه را چنین توصیف می کند: «مهاجمان وارد بخشی از شهر پاوه شده بودند. [آنها] پزشکان و حتی بیماران را سر بریده بودند.
سر یک پاسدار را با موزاییک از گردنش جدا کرده بودند. شهر در آستانه سقوط بود.
… نیمه های شب آخرین پیام شهید چمران را دریافت کردم. هنوز هم آن را با خود دارم. فقط نوشته بود: “تیمسار فلاحی! خداحافظ، خداحافظ، خداحافظ”.»
وی در بخشی دیگر از دستنوشته هایش می نویسد: «من و چمران روزه بودیم. از افطار که خبری نبود، سحر هم که چیزی نخوردیم. سحر قدری آب خوردم تا بتوانم روز بعد را روزه بگیرم. این اوضاع شهر بود…»
تیمسار فلاحی در کشاکش درگیری با گروهک های مسلح نیز از هجمه انقلابی نماها مصون نماند. این اتهامات هنگامی به او نسبت داده شد که مشغول سازماندهی نیروی زمینی، برای مقابله با نیروهای مسلح کردستان بود. فلاحی در قسمتی از نامه اش به هادوی- دادستان وقت انقلاب- در پاسخ به اتهامات چنین نوشت: «تاریخ انقلاب ایران و ملت حق شناس و کبیر ایران، درباره سرتیپ ولی فلاحی بعد از او قضاوت خواهد کرد و سرانجام قضاوت نهایی در رستاخیز الهی و با رای خدا اعلام خواهد شد…»
این هجمه علیه فلاحی با نسبت دادن اتهاماتی چون ضدانقلابی، برانداز و… و بیان جملاتی چون «کارنامه سیاه و مشکوک تیمسار فلاحی» ادامه پیدا کرد تا اینکه او قاطعانه در اردیبهشت 1359 پاسخی به مطبوعات ارسال کرد و با صلابت و پرشکوه نوشت: «با اراده ملت و رهبر انقلاب خدمت را پذیرفته ام و در این راه نه از مرگ هراسی دارم و نه از سرزنش های اهل زمان.»
سال 1359 فرا می رسد. سپهبد قرنی در این سال ترور می شود و به تاریخ 29 خرداد 1359 حکم جانشینی ریاست ستاد مشترک ارتش جمهوری اسلامی ایران به سرلشکر فلاحی ابلاغ می شود. ابوالحسن بنی صدر- اولین رئیس جمهور جمهوری اسلامی ایران- از مقام فرماندهی کل قوا عزل می شود و اختیارت او طی نامه ای از حضرت امام(ره)، به تاریخ 21/3/1360 به تیمسار فلاحی تفویض می شود.
31 شهریور 1359، نیروی زمینی عراق وارد خاک ایران می شود. با دستور سرلشکر فلاحی، لشکر 16 زرهی قزوین تجهیزات خود را سریعا به منطقه می فرستد. فلاحی در این زمان مرتبا از جبهه های شمال غرب تا جنوب غرب بازدید می کند.
او در کنار بازدیدهای مکرر از مناطق عملیاتی، به طور مستقیم در نبرد سوسنگرد، عملیات تپه چشمه، عملیات نصر، الله اکبر، عملیات طراح در اهواز، عملیات تصرف نوسود و آزادسازی بستان و… شرکت می کند.
به تاریخ یکم مهر 1360، با حضور لشکر 77 خراسان و تیپ 37 زرهی شیراز و گردان های تانک لشکرهای 16 زرهی قزوین و 92 زرهی اهواز، عملیات ثامن الائمه با نظارت مستقیم تیمسار فلاحی آغاز می شود.
عملیات به ساعت یک دقیقه بامداد روز پنجم مهرماه 1360 آغاز می شود و به ساعت 20:6 بامداد روز ششم مهرماه، با پیام فرمانده تیپ دوم، جزیره آبادان پس از یک سال محاصره، آزاد می شود.
چند ساعت پس از آزادسازی جزیره آبادان، فلاحی با فرماندهان تیپ های یک و 2 و 3 لشکر 77 خراسان، فرمانده توپخانه لشکری، فرماندهان پشتیبانی خدمات رزمی، روسای ارکان ستاد لشکر 77، فرمانده تیپ 37 زرهی شیراز، فرماندهان گردان های تانک لشکرهای 16 و 92 و فرمانده لشکر 77، جلسه ای تشکیل می دهد و اقدامات بعدی را به آنها توصیه می کند.
بعد از جلسه، به درخواست سرهنگ کهتری، از مناطق آزاد شده بازدید می کند. می گویند فلاحی از جاده ای به سمت آبادان می رفت که همیشه آرزو می کرد روزی از وجود عراقی ها پاکش کند.
صبح روز بعد، یعنی 7 مهرماه 1360، در قرارگاه عملیاتی لشکر 77 در ماهشهر، رژه اسرای عراقی را سان می بیند و همانجا لشکر 77 خراسان را به نام امام هشتم، لشکر 77 پیروز ثامن الائمه می خواند.
بعد از مراسم رژه، فلاحی به همراه سرهنگ نامجو (وزیر دفاع وقت)، سرهنگ فکوری و تیمسار ظهیرنژاد به قرارگاه لشکر 92 مستقر در اهواز می روند. نهار می خورند و آماده می شوند برای رفتن به فرودگاه و از آنجا، عزیمت به تهران. تیمسار ظهیرنژاد از مسافرت با هواپیما امتناع می کند و بقیه- یعنی نامجو، فلاحی، فکوری و کلاهدوز- به فرودگاه می روند. شهید جهان آرا را در فرودگاه می بینند. هواپیمای اختصاصی آنها آمادگی پرواز ندارد. خلبان هواپیما می گوید: «نشان دهنده هواپیما از کار افتاده.» سرهنگ خلبان شهید فکوری نیز گفته خلبان را تایید می کند. خلبان به فلاحی پیشنهاد می دهد که صبح زود حرکت کنند تا اول وقت در تهران باشند.
از هواپیما که خارج می شوند، روی پلکان، فلاحی چشمش به یک فروند هواپیمای130 -c می افتد. هواپیمای مذکور برای انتقال پیکر شهدا و مجروحین به تهران در نظر گرفته شده. تیمسار پیشنهاد پرواز با آن هواپیما را می دهد. می گوید: همین خوب است. شهدا را هم مشایعت می کنیم.
هواپیما با نیم ساعت تاخیر حرکت خواهد کرد. فلاحی به همراهش ستوانیار هوشنگ بابایی می گوید: برو آن ماشین بلیزر را از آن سرباز بگیر و شخصا ببر به مقر فرماندهی و تحویل بده. هنوز نیم ساعت وقت هست. برو و برگرد.
حاجی بابایی به دستور فرمانده، خارج می شود. به در خروجی فرودگاه که می رسد زنی و پیرمردی را می بیند که مجروحی بر دست دارند و التماس به مامورین فرودگاه می کنند که اجازه بدهند با هواپیما بروند تهران، ولی مامورین مانع شده اند. حاجی بابایی بر می گردد پیش فلاحی و ماجرا را برای او تعریف می کند. فلاحی دستور می دهد آنها را به داخل راه بدهند. حاجی بابایی دستور را ابلاغ می کند و ماشین را می راند به سمت مقر فرماندهی.
میانه های راه چرخ ماشین پنچر می شود و حاجی بابایی که معطل گرفتن پنچری چرخ شده، با تاخیر به فرودگاه بر می گردد. وقتی می رسد، هواپیما را می بیند که در غروب ساعت هفت عصر، در آسمان اهواز اوج گرفته و چون قطره جیوه ای در سرخی آسمان حل می شود.
هواپیما تا 80 مایلی تهران به آسودگی پرواز می کند. خلبان با برج مهرآباد تماس می گیرد و اجازه کم کردن ارتفاع پرواز را می خواهد. موافقت می شود. 15 مایلی تهران. خلبان دوباره می خواهد ارتفاع را کمتر کند. باز موافقت می شود. ارتفاع تا 8500 پایی زمین پایین می آید. به محض کم شدن ارتفاع هر چهار موتور هواپیما از کار می افتد و ولی الله فلاحی با همراهانش به شهادت میرسد.
«… فرزندم، مکرم ترین شما، پاکترین شماست. خواجه کائنات محمد امین میفرماید: « عزیزترین شما نزد خدا، سودمندترین شما هستند.» و من میگویم بر اساس اصول موصوف چنان زندگی کن که هرگز از گذشته پشیمان نباشی. همه موجودات آفریده پروردگارند، مبادا آنها را پست بدانی.
فرزندم! دین یک ضرورت اجتماعی است و من پس از 9 سال کاووش در ادیان، اسلام را برگزیدم. مردم را به زبان و کردارت میازار. اعضای مادی انسان فقط خلق شدهاند تا اندیشه انسانی متجلی گردد و کالبد انسان جلوهگاه اندیشه انسان است. میخواهم جز به پیشگاه خداوند در برابر کسی سر تعظیم فرود نیاوری و هرگز کاری را نیمه رها مکنی و کاری را که قادر به انجامش نیستی در موردش صحبت نکن. سرانجام چنان زندگی کن که در مرحله ارتحال قهرمانانه و مشتاقانه به آفریدگار کائنات ملحق گردی.»
« پروازی در آرامش » به ماجراهای گوناگونی که برای ارتش ایران در سال های پایانی رژیم شاه رخ داد می پردازد، همچنین به قضایای بعد از انقلاب و شکل گیری ارتش جمهوری اسلامی نیز اشاره می شود.
نقش نیروهای سه گانه ارتش و فرماندهان رده بالای آن در جریان دفاع مقدس از دیگر بخش های این مستند است.
در این فیلم می بینیم ارتش ایران که بعد از انقلاب با نام مقدس ارتش جمهوری اسلامی شناخته می شد، در سال های دفاع مقدس نقش مهمی در پاسداری از مرزهای جغرافیایی کشورمان داشت و نیروهای ارتش با فداکاری و از خودگذشتگی، جانشان را در طبق اخلاص نهادند و شهدای زیادی در راه دفاع از میهن تقدیم اسلام و انقلاب کردند.
در بخشی دیگر از این مستند شاهد گفت وگو با فرماندهان سابق ارتش درباره دوران جنگ و نمایش تصاویری آرشیوی از دوران دفاع مقدس، خواهیم بود سپس در قسمت پایانی، به ماجرای سقوط هواپیمای هرکولس نیروی هوایی که سرلشکر ولی الله فلاحی نیز طی آن به شهادت رسید اشاره می شود.
مستند «پروازی در آرامش» به کارگردانی سید مسعود امامی و داود جلیلی ساخته شده است
دانلود کامل (کیفیت متوسط) (90مگابایت) (فرمتwebm)
دانلود کیفیت عالی در 4 بخش (فایلzip) بخش اول | بخش دوم | بخش سوم | بخش چهارم |(هر بخش 50مگابایت)
منابع:
موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران iichs.ir
سایت شهید آوینی aviny.com
سایت معارف جنگ maarefjang.ir
سایت ارتش ایران aja.ir
روزنامه جوان javanonline.ir
0 پیکر ۲۲۴ شهید دوران دفاع مقدس همزمان با ایام شهادت حضرت زهرای مرضیه(س) در ۳۱ استان کشور و در ۱۱۲ نقطه تشییع و به خاک سپرده خواهد شد. به گزارش سایت بنیانا به نقل از خبرگزاری تسنیم ، همزمان با ایام عزاداری فاطمیه دوم و سالگرد شهادت حضرت فاطمه زهرا(س)؛ 31 استان کشور … ادامه خواندن “جزئیات تشییع شهدا در ایام فاطمیه 95 + آدرسهای سراسر کشور”
این شهیدان در استانهای آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی، اردبیل، زنجان، اصفهان، چهارمحال و بختیاری، تهران، البرز، خراسان جنوبی، خراسان رضوی، خراسان شمالی، خوزستان، سمنان، گلستان، فارس، کهگیلویه و بویراحمد، هرمزگان، بوشهر، قزوین، قم، کرمان، سیستان و بلوچستان، گیلان، لرستان، مازندران، مرکزی، کرمانشاه، ایلام، کردستان، همدان و استان یزد تشییع و به خاک سپرده خواهند شد.
جزئیات تشییع و خاکسپاری به این شرح است:
آذربایجان شرقی
پادگان نزاجا عجبشیر روز 12 اسفند ماه میزبان یک شهید گمنام
شهر خسروشاه شهرستان تبریز روز 12 اسفند ماه میزبان دو شهید گمنام
شهر ترکمانچای شهرستان میانه روز 12 اسفند ماه میزبان دو شهید گمنام
شهر گوگان شهرستان آذرشهر روز 11 اسفند ماه میزبان دو شهید گمنام
مرکز آموزش حضرت ولی عصر(عج) ناجا روز 11 اسفند ماه میزبان یک شهید گمنام
شهرک شهید برادران روز 11 اسفند ماه میزبان یک شهید گمنام
اردبیل:
دانشکده فنی و حرفهای برادران اردبیل روز 11 اسفند ماه میزبان یک شهید گمنام
دانشگاه آزاد پارسآباد روز 12 اسفند ماه میزبان یک شهید گمنام
زنجان:
شهر زرینرود شهرستان خدابنده روز 12 اسفند ماه میزبان دو شهید گمنام
اصفهان:
دانشکده فنی و حرفهای برادران کاشان روز 8 اسفند ماه میزبان دو شهید گمنام
شهر خورزوق شهرستان برخوار روز 13 اسفند ماه میزبان دو شهید گمنام
پادگان توپخانه ارتش (شهر رضا) روز 13 اسفند ماه میزبان یک شهید گمنام
چهارمحال و بختیاری:
شهر گندمان شهرستان بروجن روز 12 اسفند ماه میزبان دو شهید گمنام
شهر فرادنبه شهرستان بروجن روز 12 اسفند ماه میزبان دو شهید گمنام
شهر دستنا شهرستان شلمزار روز 12 اسفند ماه میزبان دو شهید گمنام
دانشکده فنی و حرفهای برادران شهرکرد روز 11 اسفند ماه میزبان یک شهید گمنام
تهران:
بوستان امید (منطقه 15) روز 12 اسفند ماه میزبان دو شهید گمنام
دانشکده کشاورزی دانشگاه تربیت مدرس روز 9 اسفند ماه میزبان یک شهید گمنام
بوستان 22 بهمن (منطقه 19 تهران) روز 12 اسفند ماه میزبان دو شهید گمنام
شهرک مهرآباد (منطقه 9 تهران) روز 11 اسفند ماه میزبان دو شهید گمنام
دانشگاه جامع امام حسین(ع) روز 12 اسفند ماه میزبان دو شهید گمنام
حوزه علمیه معیر (منطقه 12تهران) روز 12 اسفند ماه میزبان یک شهید گمنام
پادگان توحید قرچک (لشکر عملیاتی خاتم الانبیاء(ص)) میزبان یک شهید گمنام
دانشگاه علوم پزشکی بقیة الله(عج) میزبان دو شهید گمنام
دانشگاه آزاد اسلامی دماوند روز 11 اسفند ماه میزبان دو شهید گمنام
صنایع حدید ودجا میزبان دو شهید گمنام
البرز:
دانشکده فنی و حرفهای خواهران کرج روز 10 اسفند ماه میزبان یک شهید گمنام
خراسان جنوبی:
دانشکده کشاورزی دانشگاه بیرجند روز 12 اسفند ماه میزبان دو شهید گمنام
دانشگاه آزاد اسلامی فردوس روز 12 اسفند ماه میزبان دو شهید گمنام
دانشگاه صنعتی بیرجند روز 12 اسفند ماه میزبان دو شهید گمنام
خراسان رضوی:
شهرستان خلیلآباد روز 12 اسفند ماه میزبان دو شهید گمنام
شهر انابد شهرستان بردسکن روز 13 اسفند ماه میزبان دو شهید گمنام
حوزه علمیه امام محمد باقر(ع) میزبان یک شهید گمنام
خراسان شمالی:
شهر درق شهرستان جاجرم روز 12 اسفند ماه میزبان دو شهید گمنام
ستاد ناجای استان روز 12 اسفند ماه میزبان یک شهید گمنام
خوزستان:
تیپ حضرت مهدی(عج) سپاه استان روز 11 اسفند ماه میزبان یک شهید گمنام
پادگان آموزشی شهید باکری دزفول روز 12 اسفند ماه میزبان یک شهید گمنام
صالحشهر شهرستان گتوندروز 12 اسفند ماه میزبان دو شهید گمنام
شهر شرافت شهرستان شوشتر روز 12 اسفند ماه میزبان دو شهید گمنام
شهرک نفت اهواز روز 11 اسفند ماه میزبان دو شهید گمنام
بخش رغیوه شهرستان هفتکل روز 12 اسفند ماه میزبان دو شهید گمنام
سمنان:
شهر بیارجمند شهرستان میامی روز 12 اسفند ماه میزبان دو شهید گمنام
شهر مهدیشهر روز 12 اسفند ماه میزبان دو شهید گمنام
دانشکده فنی و حرفهای خواهران شاهرود روز 10 اسفند ماه میزبان یک شهید گمنام
گلستان:
دانشکده فنی و حرفهای مائده گرگان روز 11 اسفند ماه میزبان یک شهید گمنام
شهر سرخنکلاته گرگان روز 12 اسفند ماه میزبان دو شهید گمنام
دانشکده فنی و حرفهای علیآباد کتول روز 11 اسفند ماه میزبان یک شهید گمنام
شهر مزرعه علیآباد کتول روز 12 اسفند ماه میزبان دو شهید گمنام
اردوگاه سپاه نینوا (شیرآباد) روز 11 اسفند ماه میزبان یک شهید گمنام
فارس:
شهر زرقان روز 12 اسفند ماه میزبان یک شهید گمنام
دانشکده فنی و حرفهای باهنر شیراز روز 11 اسفند ماه میزبان یک شهید گمنام
پادگان امام جواد(ع) شیراز روز 11 اسفند ماه میزبان یک شهید گمنام
شهر مادر سلیمان پاسارگاد روز 12 اسفند ماه میزبان دو شهید گمنام
کهگیلویه و بویراحمد:
دانشگاه آزاد یاسوج روز 11 اسفند ماه میزبان دو شهید گمنام
هرمزگان:
منطقه چهواز پارسیان روز 12 اسفند ماه میزبان دو شهید گمنام
شهر سردشت (مرکز شهرستان بشاگرد) روز 12 اسفند ماه میزبان دو شهید گمنام
شهر فین شهرستان بندرعباس روز 13 اسفند ماه میزبان دو شهید گمنام
والیشهر (منطقه کشپیری) روز 12 اسفند ماه میزبان دو شهید گمنام
شهر شمیل شهرستان بندرعباس روز 12 اسفند ماه میزبان دو شهید گمنام
شهر تخت شهرستان بندرعباس روز 12 اسفند ماه میزبان دو شهید گمنام
شهر تازیان شهرستان بندرعباس روز 11 اسفند ماه میزبان دو شهید گمنام
شهرک المهدی منطقه پنجم ندسا روز 12 اسفند ماه میزبان دو شهید گمنام
بندر مقام شهرستان بندر لنگه روز 11 اسفند ماه میزبان دو شهید گمنام
بوشهر:
منطقه چهارم دریایی سپاه روز 12 اسفند ماه میزبان دو شهید گمنام
شهر بردستان شهرستان بندر دیر روز 12 اسفند ماه میزبان سه شهید گمنام
شهرستان جم روز 12 اسفند ماه میزبان دو شهید گمنام
قزوین:
شهر شریفآباد شهرستان قزوین روز 12 اسفند ماه میزبان دو شهید گمنام
قم:
شهر جعفریه شهرستان قم روز 12 اسفند ماه میزبان دو شهید گمنام
شهرک پردیسان قم روز 12 اسفند ماه میزبان یک شهید گمنام
دانشگاه حضرت معصومه(س) قم روز 14 اسفند ماه میزبان دو شهید گمنام
کرمان:
تشییع 7 شهید گمنام در دانشگاههای استان کرمان در روز چهارشنبه 11 اسفند ماه و تشییع 10 شهید گمنام و یک شهید تازه شناسایی شده در روز پنجشنبه 12 اسفندماه 95 انجام خواهد شد:
خواجهشهر شهرستان سیرجان در روز پنجشنبه 12 اسفندماه میزبان دو شهید گمنام
امینشهر شهرستان انار در روز پنجشنبه 12 اسفندماه میزبان دو شهید گمنام
شهر هنزا شهرستان رابر در روز پنجشنبه 12 اسفندماه میزبان دو شهید گمنام
دانشگاه جیرفت در روز چهارشنبه 11 اسفندماه میزبان دو شهید گمنام
دانشگاه آزاد کهنوج در روز چهارشنبه 11 اسفندماه میزبان دو شهید گمنام
شهر جبالبارز جیرفت در روز پنجشنبه 12 اسفندماه میزبان یک شهید گمنام
دانشگاه پیام نور کرمان در روز چهارشنبه 11 اسفندماه میزبان دو شهید گمنام
دانشگاه صنعتی شهرستان سیرجان در روز چهارشنبه 11 اسفندماه میزبان یک شهید گمنام
شهر بلورد شهرستان سیرجان در روز پنجشنبه 12 اسفندماه میزبان دو شهید گمنام
شهر انار در روز پنجشنبه 12 اسفندماه میزبان یک شهید گمنام
سیستان و بلوچستان:
شهر بزمان روز 12 اسفند ماه میزبان سه شهید گمنام
شهر قصر قند روز 12 اسفند ماه میزبان سه شهید گمنام
شهر راسک روز 12 اسفند ماه میزبان سه شهید گمنام
شهر بمپور روز 12 اسفند ماه میزبان سه شهید گمنام
شهر چابهار (منطقه آزاد) روز 12 اسفند ماه میزبان دو شهید گمنام
پایگاه دریایی چابهار سپاه روز 12 اسفند ماه میزبان یک شهید گمنام
شهر زاهدان پادگان سلمان روز 12 اسفند ماه میزبان یک شهید گمنام
گیلان:
بازار جمعه شهرستان صومعهسرا روز 11 اسفند ماه میزبان دو شهید گمنام
مسکن مهر رشت روز 12 اسفند ماه میزبان دو شهید گمنام
لرستان:
دانشگاه آیت الله بروجردی شهر بروجرد در روز 10 اسفندماه میزبان دو شهید گمنام
شهر سراب دوره (مرکز شهرستان چگنی) روز 12 اسفند ماه میزبان دو شهید گمنام
دانشگاه آزاد اسلامی درود روز 10 اسفند ماه میزبان دو شهید گمنام
مازندران:
دانشگاه آزاد اسلامی نور روز 10 اسفند ماه میزبان دو شهید گمنام
دانشگاه علوم و فناوری بهشهر روز 10 اسفند ماه میزبان دو شهید گمنام
دانشگاه علوم قرآنی آمل روز 10 اسفند ماه میزبان یک شهید گمنام
دانشگاه فرهنگیان دخترانه ساری روز 10 اسفند ماه میزبان یک شهید گمنام
دانشگاه فرهنگیان پسرانه ساری روز 10 اسفند ماه میزبان یک شهید گمنام
مرکزی:
دانشگاه آزاد اسلامی خمین روز 10 اسفند ماه میزبان دو شهید گمنام
دانشگاه آزاد اسلامی محلات روز 11 اسفند ماه میزبان دو شهید گمنام
کرمانشاه:
قرارگاه نجف کرمانشاه روز 11 اسفند ماه میزبان یک شهید گمنام
شهرستان قصر شیرین روز 12 اسفند ماه میزبان سه شهید گمنام
ایلام:
شهر مورموری شهرستان آبدانان روز 12 اسفند ماه میزبان دو شهید گمنام
دانشگاه علوم پزشکی ایلام روز 14 اسفند ماه میربان دو شهید گمنام
شهر چوار شهرستان ایلام روز 12 اسفند ماه میزبان دو شهید گمنام
کردستان:
شهر دلبران شهرستان قروه روز 12 اسفند ماه میزبان دو شهید گمنام
دانشگاه آزاد اسلامی قروه روز 12 اسفند ماه میزبان دو شهید گمنام
لشکر بیت المقدس سنندج روز 11 اسفند ماه میزبان یک شهید گمنام
یزد:
دانشگاه آیت الله حائری میبد روز 11 اسفند ماه میزبان یک شهید گمنام
دانشکده فنی و حرفهای برادران تفت روز 10 اسفند ماه میزبان یک شهید گمنام
شهر مروست روز 12 اسفند ماه میزبان دو شهید گمنام.